پرویز شاهمرسی @parvizshahmarasi Channel on Telegram

پرویز شاهمرسی

@parvizshahmarasi


@shahmarasi

پرویز شاهمرسی (Persian)

پرویز شاهمرسی یک کانال تلگرامی فارسی است که توسط کاربر @parvizshahmarasi اداره می شود. این کانال به عنوان یک منبع اطلاعاتی برای علاقمندان به ادبیات، فرهنگ و هنر فارسی شناخته می شود. در این کانال شما می توانید با آثار معروف پرویز شاهمرسی و سایر نویسندگان معاصر و کلاسیک ایران آشنا شوید. علاوه بر این، مقالات از زندگی و آثار این نویسنده بررسی می شوند. اگر به دنبال یک مکان برای ارتباط با سایر طرفداران ادبیات فارسی هستید، این کانال مکان مناسبی برای شماست. برای عضویت در این کانال به آیدی @shahmarasi در تلگرام مراجعه کنید.

پرویز شاهمرسی

18 Nov, 03:38


#ضرب_المثل
از رمه خیری نماند چون نماند میش بان: ‏تاریسیز یئرده اوْتور، حاکمسیز یئرده اوْتورما. ‏

پرویز شاهمرسی

11 Nov, 17:25


#دیدگاه
سیدجواد طباطبایی نظریه ایرانشهری را به عنوان قالبی جدید در تحلیل تاریخ اندیشه سیاسی در ایران مطرح کرد. ایشان در این نظریه بیشتر بر دو عنصر زبان فارسی و فرّ ایزدی، به عنوان دو رکن اساسی تداوم تاریخی ایران تکیه داشت. البته آنچنان که بر می آید وزن اصلی را به زبان فارسی می دادند. با توجه به این رویه، نظریه ایرانشهری، در واقع همان شوونیسم آریایی در قالب جدید است. این نظریه بر انکار دو عنصر مهم یعنی زبان و فرهنگهای غیرفارسی و همچنین جایگاه دین اسلام در تاریخ ایران استوار شده است. به همین خاطر نیز مورد استقبال دو گروه سلطنت طلبان و شوونیستها قرار گرفت. این در حالی است که حداکثر کارکرد این نظریه، انکار بخشی از واقعیت زبانی و فرهنگی و برجسته کردن بخش دیگر است. آنچه این نظریه را در گام اول عقیم ساخته، فرض ملّی شمردن زبان فارسی در ایران است. واقعیت تاریخی این است که اولاً زبان ملی مقوله ای جدید در جهان است و نمی توان آن را به ادوار پیش از دو قرن اخیر سرایت داد و دیگر اینکه زبان فارسی فاقد مشخصه های لازم برای کسب عنوان«زبان ملّی» در ایران است چراکه اصولاً مفهوم ملّت ایران، به طور دقیق احصاء نشده است. واقعیت موجود در ایران نشانگر این نکته است که زبان فارسی، زبان مشترک جمعیت ایرانی است. تأکید بر گزاره های نادرست موجب شده است که نظریه ایرانشهری، ملغمه ای از بی دانشی و انکار واقعیت باشد. اگر نامخواهی و نانخواهی پیروان دو آتشه این نظریه را هم بر آن بیفزاییم، حقیقت بیشتر نمایان می شود. به تعبیر بهتر درد این افراد نانخواهی است نه ایرانخواهی.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی

06 Nov, 03:49


#تاریخ
آغاز علم ترک شناسی در مجارستان (3):
شاگردان آرمین وامبری نقشی مهم در رشد و بلوغ علم ترک شناسی در مجارستان داشتند. گابور بالینت با پژوهشهایش در زمینه لهجه تاتاری غازان شناخته شده است. ژوزف توری بیشتر بر روی لهجه جغتایی و عثمانی پژوهیده است. جایگاه او در شناخت لهجه عثمانی برجسته است. ایگناس کونوس بر لهجه های ترکی و ادبیات مردمی ترکی تمرکز کرده و نمونه هایی جالب از ادبیات مردمی را گرد آورده است. او مدیر مجله keleti Szemle را برعهده داشت که مهمتریم جایگاه را در میان ارگانهای ترک شناسی دارد.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی

31 Oct, 03:17


#اوغلان_آدلاری
چاغلار: (‏Çağlar‏) جوشان. متلاطم. آبشار. ‏
چاغلی: (‏Çağlı‏) با غیرت. نیرومند.‏
چاغمان: (‏Çağman‏) انسان زمان معاصر. ‏آبشار.‏
چاغوا: (‏Çağva‏) باران سیل آسا.‏
چالاب: (‏Çalab‏) خداوند. ‏نمود. جلوه. ‏
چالار: (‏Çalar‏) متمایل به رنگ .. شباهت ‏نزدیک.
چالاسین: (‏Çalasın‏) دلاور. برنده. قاطع. ‏
چالاش: (‏Çalaş‏) مزد. اجرت. برهنه. ‏بدون زین. اتاق یا بنایی که با چوب ‏درخت و کاه پوشانده شود. تلاش. ‏
چالان: (‏Çalan‏) زمینی سیاه که در آن ‏علف نروید گویا که آنجا را سوزانده ‏اند. زننده. نوازنده. خسته. برهنه. بدون ‏زین. ‏
چالپان: (‏Çalpan‏) گیرا. جالب. ‏
چالخار: (‏Çalxar‏) الک لرزان دستگاه ‏بوجاری و هر چیز شبیه به آن. همزن.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی

23 Oct, 04:28


#ترکیب
آخان باخان: ‏Axan baxan‏ شفیق و دلسوز. ‏

پرویز شاهمرسی

12 Oct, 03:30


#ضرب_المثل
من از بهر حسین در اضطرابم، تو از عباس می گویی جوابم؟:
کئچی جان هاییندا، قصّاب پیی آختاریر.

پرویز شاهمرسی

09 Oct, 03:52


#بازیهای_محلی_آذربایجان
حامام حامام:
استاد به وسیلة کاسه‎ای که آن را از شن و ماسه پر می‎کند برای هر بازیکن پشته‎ای ‏درست می‎کند که آن را حمام می‎نامند. هر بازیکن پشتة خود راز زیر خالی می‎کند و ‏به آن شکل می‎دهد و مثلاً دهلیزهایی زیر آن می‎سازد که به هم راه دارند اما سعی ‏می‎کند طوری این راهها را باز کند که سقف محکم و استوار باشد. بعد استاد از کار ‏آنها بازدید می‎کند و با مشت بر سقف این حمامها می‎کوبد و می‎گوید:«حامام یات» ‌‏(حمام بریز) و بازیکن در جواب می‎گوید:« آی یاتمارام»(آی نمی‎ریزم) . اگر پس از ‏دو سه بار سوال و جواب و مشت کوبیدن، سقف حمام خراب نشد، بازیکن برنده ‏است. به این بازی «حامام یات» نیز می‎گویند. ‏
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی

02 Oct, 03:39


#قاعده
نمونه از جناس خطی در زبان ترکی:
اؤله من: ‏Öləmən‏ نعش. جسد. ‏
اۆله من: ‏Üləmən‏ مهندس. ‏

پرویز شاهمرسی

26 Sep, 17:58


#اصطلاح
آت اۆستۆ ایش گؤرمک: ‏At üstü iş görmək‏ کاری را با ‏عجله و سرسری انجام دادن. ‏

پرویز شاهمرسی

21 Sep, 04:25


#ضرب_المثل
گوز داده، تغار شکسته، طلاق هم می خواهد: ‏
یئرینه ایشه مگی بس دگیل، شیرین چای دا ایسته ییر. ‏

پرویز شاهمرسی

15 Sep, 04:45


#تاریخ
آغاز علم ترک شناسی در مجارستان (2):
ژانوس رپیژکی (1855-1817) نخستین استاد زبان ترکی در دانشگاه بوداپست بود. او مؤلف یک دستورزبان ترکی است. آرمین وامبری ترک شناس نامدار مجار شاگرد رپیژکی بوده است. وامبری در فاصله سالهای 1862 تا 1901 آثار متعددی در موضوع زبان ترکی منتشر کرد. آثار او بویژه در معرفی لهجه های جغتایی، تاتاری و همچنین کتابهایی چون قوتادقوبیلیک بسیار اهمیت دارند. فارغ از نقش سیاسی، نقش وامبری در روند علم ترک شناسی نقشی برجسته است. ترک شناسان برجسته ای چون ژوزف توری، گابور بالینت، ایگناس کونوس و ... از شاگردان او بوده اند.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی

03 Sep, 18:27


#قیز_آدلاری
گول تمام: (‏Gül tamam‏) گل تمام. ‏دختر بس. ‏
گول تن: (‏Gül tən‏) گل اندام. ‏
گولجان: (‏Gülcan‏) گل اندام.‏
گول چیچک: (‏Gül çiçək‏) گل و ‏شکوفه. ‏
گولچو: (‏Gülçü‏) گلفروش. گل پرور.‏
گول چیرای: (‏Gül çıray‏) گلرخ.‏
گول چیمن: (‏Gül çimən‏) گل چمن. ‏
گولچین: (‏Gülçin‏) گلچین.‏
گول خال:(‏Gül xal‏) خال گلی. ‏
گول خانیم:(‏Gül xanım‏) خانم گل. ‏
گول خومار:(‏Gül xumar‏) گلدوست.‏
گولدار: (‏Güldar‏) گلدار. گلی.‏
گول دانا: (‏Güldana‏) گل دانه.‏
گولدر: (‏Güldər‏) همواره گلچین. ‏
گولدرن: (‏Güldərən‏) گلچین.‏
گولدن: (‏Güldən‏) از تبار گل. ‏
گول دنیز: (‏Gül dəniz‏) گل دریا. ‏
گولدو: (‏Güldü‏) خندید. شکفت. ‏
گولدور: (‏Güldür‏) قطرة اشك كروي ‏شكل.‏
گول دور: (‏Gül dur‏) گل اندام. ‏
گول دوروش:(‏Gül duruş‏)گل اندام.‏
گولدوز: (‏Güldüz‏) گلچین.‏
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی

30 Aug, 03:37


#ترکیب
آخار یایین: ‏Axar yayın‏ برنامه رادیویی.‏

پرویز شاهمرسی

24 Aug, 04:21


#بازیهای_محلی_آذربایجان
حامام پوش:
نوعی بازی دسته جمعی کودکانه در خوی. این بازی با خاک و آب انجام می‎شود. ‏بچه‎ها هر کدام در جلوی خود یک مخروط از خاک خشک درست می‎کنند. آب ‏می‎آورند و محیط مخروط را با آن خیس می‎کنند. سپس با گرداندن دست خود بر ‏روی این مخروط می‎گویند: «حامام پوش پول گتیر، پول گتیرمه سن قیل گتیر». با ‏گفتن این جملات سطح حامام پوش بتدریج سفت می‎شود و به شکل گنبد در ‏می‎آید. در اطراف گنبد با چوبی چند منفذ باز می‎کنند و خاک خشک داخل گنبد را ‏خالی می‎کنند. ‏
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی

21 Aug, 04:15


#قاعده
نمونه از جناس خطی در زبان ترکی:
اۆله مک: ‏Üləmək‏ پخش کردن. پراکندن. بریدن. ‏
اؤله مک: ‏Öləmək‏ مشکل تراشیدن. ‏

پرویز شاهمرسی

15 Aug, 04:00


#اصطلاح
آتا دایاغین قارماق: ‏Ata dayağın qarmaq‏ رسم پدران را ‏حفظ کردن. ‏

پرویز شاهمرسی

11 Aug, 03:38


#ضرب_المثل
گنه کرد به بلخ آهنگری، به شوشتر زدند گردن مسگری: کئچی دوشدو قووونا، جرمه گلدی قویونا.

پرویز شاهمرسی

06 Aug, 03:53


#تاریخ
آغاز علم ترک شناسی در مجارستان (1):
علم ترک شناسی در مجارستان سابقه ای دیرینه دارد. زبانشناسان مجار از دیرباز به دلیل وجود اقتباسات ترکی در زبان مجاری، نیاز به بررسی زبان ترکی را ضروری می شمردند. کوششهای ترکی پژوهش بویژه پس از آن افزایش یافت که مجارستان در ترکیب حکومت عثمانی قرار گرفت. عثمانیان در سال 1541 پایتخت مجارستان را تصرف کردند و این استیلاء تا سال 1686 ادامه یافت. این دوران طولانی موجب اخذ اقتباسات بیشتری از زبان ترکی عثمانی در زبان مجاری شد. بدین ترتیب تعداد اقتباسات ترکی در زبان مجاری بیش از پیش افزایش یافت. یک شاعر مجار به نام بالینت بالاسی (1594-1554) نقشی برجسته در آغاز علم ترک شناسی مجارستان دارد. بالاسی ترکی را تا آنجا آموخته بود که می توانست به این زبان شعر بگوید.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی

01 Aug, 03:20


#اوغلان_آدلاری
جیغاتای: (‏Cığatay‏) دلاور. مبارز. تودة ‏مردم. نیرومند.‏
چاپار: (‏Çapar‏) نامه رسان. قاصد. ‏خبررسان. پیک. سوار. سواره. مرد ‏زردفام. انسان خالدار با چشمهای سبز. ‏
چاپان: (‏Çapan‏) غارتگر. چپاولگر. ‏لباس ژنده و پاره. پیک. قاصد. نامه. ‏
چاپای: (‏Çapay‏) ماه نامدار. مشهور. ‏
چاپلان: (جان)(‏Çaplan‏) نوعی شاهین. ‏
چاپین: (‏Çapın‏) تاراج. نوعی بیلچه ‏کوچک. نوعی پاپوش چرمی که بر ‏روی کفش پوشند. ستم. تاراج. ‏
چاخین: (‏Çaxın‏) آذرخش. آتش. آبی ‏چشم. خداي آتش در باور تركان. ‏
چارای: (‏Çaray‏) غذا. آذوقه. یدک. ‏
چاشماز: (‏Çaşmaz‏) قطعی. ‏
چاشمای: (‏Çaşmay‏) عیناً. مطابق. ‏
چاغ آچان: (‏Çağ açan‏) آغازگر عصر ‏جدید. ‏
چاغاتای: (‏Çağatay‏) مدرن. معاصر. ‏مشهور. ‏
چاغخان: (‏Çağxan‏) سرور زمان. ‏
چاغداش: (‏Çağdaş‏) معاصر. ‏
چاغری: (‏Çağrı‏) دعوت. باز (پرنده).‏
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی

29 Jul, 04:36


#ترکیب
آخار گۆج: ‏Axar güc‏ نیروی هوایی. ‏

پرویز شاهمرسی

23 Jul, 09:29


#بازیهای_محلی_آذربایجان
حامبالا مینمک (‏Hambala minmək‏) (کول سواری):
نوعی بازی پسرانه. ابتدا ‏یک نفر را به قید قرعه به عنوان حمّال انتخاب می‎کنند که بایستی در فاصلة 10 تا 15 ‏متری دیگران دولا شده و منتظر بماند. یکی از بازیکنان سنگی در دست گرفته و ‏می‎کوشد تا آن را مخفیانه به یکی از بازیکنان بدهد. در این لحظه او به طرف حمّال ‏می‎دود و سایر بازیکنان می‎کوشند با پاهایشان او را بزنند. اگر پای آنها به او بخورد، ‏بازی تمام می‎شود و او باید در دور بعد نقش حمّال را بازی کند. در صورتی که بدون ‏خوردن پای دیگران، به حمّال برسد به پشت او سوار شده و تا خط شروع کولی ‏خواهد گرفت. ‏
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی

17 Jul, 03:41


#قاعده
نمونه از جناس خطی در زبان ترکی:
اؤلۆنج: ‏Ölünc‏ جنازه. ‏
اولونج: ‏Ulunc‏ ناهموار. معوج.‏

پرویز شاهمرسی

13 Jul, 03:36


#ضرب_المثل
از ده ویران کی ستاند خراج: بوْش داماردان قان چیخماز. ‏

پرویز شاهمرسی

05 Jul, 09:56


#داستانلاریمیز
«شو» داستانی (4):
او بیر بؤلوک چئری ‏ آییریب، ایچلریندن ان گنجلرینی سئچه رک ‏اسکندرین اوستونه یوللادی. تیگیتی ‏ گئدنلرین هامیسی گنج چورقاق ‏ ‏اولدوغونو ایره لی سوردو. باجارامازلارسا سونوجون کؤتو اولاجاغینی سؤیله ‏دی. «شو» خاقان تیگیتینی دوغرولاییب، یاشلی اوسمان بیر سوباشینی ، ‏چئریلری ایله گؤندردی. ‏
بونلار، بیر زامان سونرا اسکندرین گؤندردیگی اؤنچو جووقالاری ‏ ایله ‏قارشیلاشدیلار. تورک ارلری اسکندرین اؤنچولرینه بیر گئجه باسقینی ‏یاپدیلار. چوخ قانلی بیر باسقین ایدی. اؤلوم قالیم سؤزو ایدی. ‏
اسکندرین اؤنچو جووقالاری پوزقونا اوغرادیلار. تورک ارلریندن بیری، ‏اسکندرین چئریلریندن بیرینی بیر قیلینجدا ایکیه بؤلموش، چئرینین بئلینه ‏باغلادیغی آلتون دولو بیر قاییشی پارچالاناراق ایچینده کی آلتونلار یئره ‏ساچیلمیشدیر. اسکندرین چئریسینی قانی ایله بولامیشدی.‏
ائرته گون گونشین ایشیقلاری بو قانلی آلتونلاری پاریلداتدی. بونو گؤرن ‏تورک ارلری بیربیرلرینه باخیب «آلتون قان! آلتون قان!» دئیه باغیردیلار. او ‏گوندن او یانا، بو باسقینین اولدوغو یئره یاخین اولان بیر داغین آدی آلتون ‏داغی اولدو. ائله سؤیله نیب قالدی. ‏
باسقیندان سونرا «شو» خاقان ایله اسکندر بیر داها سونرا ساواشمادیلار، ‏باریشدیلار. باریشین سونو هر ایکی جیرقا ‏ اوچون ده یاخشی سونوجلار ‏وئردی. بیربیری آردینجا بایلالار دوزلمگه باشلاندی. اویغورلار ایله باشقا ‏تورک ائللری بایلالارا یئرلشدیلر.‏
‏«شو» خاقان دا بالاساغونا دؤندو. «شو» قالاسینی ساغلاملاشدیردی. بایلانی ‏گلیشدیردی ‏. بوتون بونلاری ائتدیکدن سونرا بیر ده آرباو‏ ‏ قویدو. بو آرباو ‏ائله بیر آرباو ایدی کی هر یاندا دویولدو. لئیلکلر بو بایلایا کیمی گلدیکلری ‏چاغدا، آرباو اوزوندن داها اؤتگه کئچمه دیلر، بایلانی آشا بیلمه دیلر.‏
@parvizshahmarasi