مکالمات روانکاوی @mokalematjr Channel on Telegram

مکالمات روانکاوی

@mokalematjr


رضا مشایخی

روانشناس بالینی و رواندرمانگر ISTDP




رزرو وقت مشاوره:

@therapywithreza

شماره پروانه نظام روانشناسی:
6986

شماره تماس:
09128154416

مکالمات روانکاوی (Persian)

مکالمات روانکاوی یک کانال تلگرامی است که توسط رضا مشایخی، روانشناس بالینی و رواندرمانگر ISTDP، اداره می‌شود. این کانال برای ارائه محتوای مفید و آموزش‌های مرتبط با روانشناسی و رواندرمانی ایجاد شده است. اگر به دنبال کمک و مشاوره‌ی روانشناسی هستید، می‌توانید با رضا مشایخی برای رزرو وقت مشاوره تماس بگیرید. اطلاعات تماس به شرح زیر است: روانشناسی نظام پروانه: 6986، شماره تماس: 09128154416. برای کسب اطلاعات بیشتر و استفاده از خدمات روانشناسی، به کانال تلگرامی مکالمات روانکاوی به آدرس @mokalematjr مراجعه کنید و از محتواهای ارزشمند و تخصصی این کانال بهره ببرید.

مکالمات روانکاوی

12 Feb, 10:30


🔹گزارش دکتر دنیل ایمن، روانپزشک آمریکایی، را درباره اثرات مخرب استفاده از ماری‌جوانا (گل، حشیش،...) ببینید.

رزرو وقت مشاوره:

@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

11 Feb, 09:17


🔹تفاوت افسردگی حاصل از مکانیسم‌های دفاعی در سیستم مقاومت عایق‌بندی احساسی، با افسردگی حاصل از مکانیسم‌های دفاعی سیستم مقاومت سرکوبی در چیست؟


🔹تفاوت بین مکانیسم دفاعی تبدیل و مکانیسم‌ دفاعی جسمانی‌سازی در سیستم مقاومت سرکوبی در چیست؟

رزرو وقت مشاوره:

@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

09 Feb, 10:57


طیف بیماران روان‌رنجور در ISTDP


رزرو وقت مشاوره:

@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

06 Feb, 15:05


🔹داستایفسکی فقط یک نویسنده نابغه نیست، بلکه روانکاوی بسیار عمیق است.

رزرو وقت مشاوره:

@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

05 Feb, 09:06


🔹 مقاومت در برابر تغییر اشکال گوناگونی دارد. از کُندی و انفعال گرفته تا بی‌برنامگی‌های کوچک و در نهایت غفلت‌های طولانی مدت از تغییرات ضروری.

چه بخواهیم وزنمان را کم کنیم و مدام منتظر آمدن حس و حال رژیم گرفتن باشیم، یا این که در تصمیم‌گیری برای بیرون از یک رابطه ناکارآمد، شغلی که دیگر دوستش نداریم، تعلل کنیم. تصمیم به ازدواج گرفته باشیم و با این که شرایط ظاهرا مناسب است، اما ترس از تغییر متوقفمان کرده باشد و منتظر باشیم که «زمان مناسب» فرا برسد. بخواهیم مهاجرت کنیم اما، کاری برای پیشبرد آن انجام ندهیم. همگی این مثال‌ها اشکال مختلف ترس از تغییر هستند.

طبق گفته‌های رزابت ماس کانتر، استاد مدرسه بازرگانی دانشگاه هاروارد، ما انسان‌ها به خاطر دلایلی که در ادامه می‌آید، از تغییر می‌ترسیم:

⚠️از دست دادن کنترل

تغییر کردن نقطعه مقابل آزادانه رفتار کردن است. ما انسان‌ها می‌ترسیم که با تغییرات زندگی خودمختاری‌مان را از دست بدهیم. بنابراین برای تغییر کردن لازم انگیزه‌های درونی‌مان را تقویت کنیم.

⚠️ عدم قطعیت فراوان

اگر تغییری که می‌خواهیم به وجود بیاوریم، مثل صخره‌نوردی با چشمان بسته باشد، معمولاً این تغییر را به وجود نمی‌آوریم. اگر می‌خواهیم تغییر مورد نظر را به وجود بیاوریم، لازم است فضا و شرایط را برای خودمان امن کنیم.



⚠️ شوک‌آور بودن تغییر

اگر تغییرات مهم را بخواهیم به طور ناگهانی انجام بدهیم، احتمالا تمایلی به انجام آن نخواهیم داشت. رو‌به‌رو شدن با تغییر نیاز به زمان دارد و لازم است بتوانیم خودمان را برای پیامدهای احتمالی تغییر پیش رو آماده کنیم.

⚠️ غریبگی

انسان‌ها عاشق عادات خود هستند. ما مایل به زندگی در دنیایی امن و در عیل حال روتین هستیم. تغییر به معنای زندگی کردن بر خلاف عاداتمان است. اگر همه جنبه‌های زندگی تغییر کند، اضطرابمان بسیار بالا می‌رود. بنابراین تغییرات متمرکز و تدریجی، گزینۀ بهتری است.

⚠️ آیا می‌توانم از پسش بر بیایم؟

اگر تغییر مورد نظر باعث بشود که احساس شایستگی‌مان به خطر بیفتد، یعنی این که احساس کنیم نادان و یا ناتوان هستیم، احتمالا تغییر مورد نظر را اجرا نخواهیم کرد. بنابراین برای ایجاد تغییرات بنیادین باید بسیار مطالعه و بررسی کنیم و آموزش ببینیم.

⚠️ فشار زیاد

تغییر کردن با تحت فشار قرار گرفتن همراه است. تغییر فرایندی پیچیده است که ممکن است در ابتدا نشدنی به نظر برسد و آدم‌ها را ناامید کند. در دوران تغییر لازم است بیشتر از خودمان مراقبت کنیم و سبک زندگی سالمی داشته باشیم.

⚠️ اثرات دومینویی تغییر

تغییر در یک حوزه مهم زندگی یا کار، سایر حوزه‌ها را نیز دگرگون می‌کند. روابط، سبک زندگی، رضایت خانوادگی، همگی تحت تاثیر تغییرات مهم قرار می‌گیرند. بنابراین لازم است با اطرافیان تا جای ممکن هماهنگ باشیم تا مشکلات کمتری برایمان اتفاق بیفتد.

⚠️ خاطرات تلخ قدیمی

سایه شکست‌های قبلی ممکن است بر زندگی امروزمان افتاده باشد. لازم است به قدر لازم روی زخم‌هایمان کار کنیم تا با آنها کنار بیاییم و آماده تغییر بشویم.

⚠️ ترس از بی‌آبرویی

افرادی که به خاطر ترس از بی‌آبرویی می‌ترسند گذشته را رها کنند، یعنی می‌ترسند خود قبلی‌شان، رابطه قبلی‌شان، کار قبلی‌شان را که به آن چسبیده بوده‌اند، و از همۀ این‌ها ناراضی بودند را رها کنند، معمولاً در برابر تغییر مقاومت می‌کنند. به خاطر داشته باشیم که گذشته نقاط مثبت و درخشانی نیز دارد و اگر آن را کنار بگذاریم، به معنای بد بودن مطلق آن و بد بودن خودمان نیست.

⚠️ درد تغییر

آدم‌ها در برابر تغییر مقاومت می‌کنند، چون تغییر دردناک است. رژیم گرفتن، ورزش کردن، زبان یاد گرفتن، مهاجرت کردن، دکتری خواندن، طلاق گرفتن، ازدواج کردن، تغییر شغلی که سال‌ها در آن مانده بوده‌ایم، همگی این‌ها دردناک هستند. در چنین شرایطی لازم است با خودمان صادق باشیم و درد تغییر را بپذیریم و در صورت نیاز از دیگران کمک بگیریم.



⭐️ تغییر کردن هیچ وقت راحت نیست. اما می‌توانیم با ایجاد آمادگی در خودمان، راحت‌تر با تغییرات کنار بیاییم. تشخیص منابع اصلی ترسمان از تغییر و کار کردن روی آنها می‌تواند راهگشا باشد.



رزرو وقت مشاوره:

@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

03 Feb, 06:05


«برای خوبی و نیکی، حماقت دشمن خطرناک‌تری از بدخواهی و کینه‌توزی است. ممکن است ما در برابر شر اعتراض کنیم. آن را افشا کنیم، و در صورت لزوم، با قدرت جلوی آن بیاستیم. شر و بدی، همیشه در درون خود، حامل بذر براندازی خود است. زیرا دست‌کم میزانی از نارضایتی را در قلب انسان بر جای می‌گذارد. امّا همگی ما در برابر حماقت تسلیم و بی‌دفاع هستیم. در مواجهه با حماقت نه اعتراض و نه توسل به زور راه به جایی نمی‌برد. فرد جاهل و نادان ناشنوا است و حرف حساب به خرجش نمی‌رود؛ حقایقی که با پیش‌فرض‌های ذهنی‌اش در تضاد هستند را به راحتی رد می‌کند و حتی در لحظاتی که این حقایق را به او یادآوری می‌کنیم، نگاهی منتقدانه پیدا می‌کند، و اگر حقایق غیرقابل انکار باشند، به راحتی به آنها برچسب بی‌اهمیتی و پیش‌افتاده بودن می‌زند و کنارشان می‌گذارد. در همۀ این موارد، فرد نادان، بر خلاف فرد بدخواه و کینه‌توز، کاملاً از خودراضی است و به راحتی تحریک می‌شود و با حمله و انتقاد به فردی خطرناک تبدیل می‌شود. به همین دلیل، هنگام برخورد با فرد جاهل و احمق بیشتر از یک فرد بدخواه باید احتیاط کنیم. هرگز نمی‌توانیم یک فرد نادان را با آوردن دلیل متقاعد کنیم؛ چرا که این کار بیهوده و البته خطرناک است.»

-دیتریش بونهوفر، نامه‌ها و مقالات از زندان

رزرو وقت مشاوره:

@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

02 Feb, 19:36


دریافت وقت مشاوره:

@therapywithreza

🦋 شماره پروانه نظام روانشناسی:
6️⃣9️⃣8️⃣6️⃣

📱 شماره واتس‌آپ:
09128154416


📱 واتس‌آپ ايرانيان خارج کشور:

+447413503096


📱 reza_mashayekhy

مکالمات روانکاوی

01 Feb, 08:33


شاید بیشتر ما این جمله معروف روانکاو انگلیسی، دانالد وینیکات را شنیده باشیم که می‌گوید:

«هیچ مادری نه خوب است و نه بد. خوب و بد بودن زاییدۀ ذهن ما است. مادر موجودی جدا و مستقل است. مادر (واقعی) به اندازۀ کافی خوب است.»



همیشه می‌شنویم که مادران ما دهه شصتی‌ها و پنجاهی‌ها دیگر تکرار نمی‌شوند. البته درست است. هر نسلی بی‌همتا است و فرهنگ خاص خود را دارد. اما اگر برای تقدیس ایثار خودآزارانۀ مادرانه این جمله را می‌گوییم، شاید بد نباشد به پیامدهای منفی این شکل از مادری نیز اشاره کنیم.

حمایت بیش از اندازه، ایثار مادرانه، تمرین هر روزۀ وابستگی و ناتوانی با فرزاندانمان است. ایثار افراطی مادرانه یعنی آفرینش و تربیت فرزندی که توان ایستادن ندارد. این وابستگی نسل به نسل منتقل می‌شود و منجر به مکافات و دردهای روانشناختی بسیاری می‌شود. ترس از مهاجرت، ترس از دوری از والدین، ترس از راه انداختن کسب‌وکار، و در یک جمله، ترس از روی پای خود ایستادن، از منظر روانشناختی تحت تاثیر وابستگی است.

فشار به مادران برای این که همیشه نیازهای خودشان را در اولویت‌های بعد از فرزندانشان قرار بدهند، منجر به کاهش اعتماد به نفس مادران و افسردگی‌شان می‌شود. فرزندان نیز می‌آموزند که وابسته و درمانده و ترسان باقی بمانند.

مادر به اندازۀ کافی خوب، مادری خوشحال و سرحال است. مادری که به خود رسیدگی می‌کند و با مراقبت از خود، درس خودمراقبتی به فرزندانش می‌دهد.



به قول نانسی رِدی، نویسنده کتاب افسانه مادر خوب: «نوزادان و کودکان نیازی به این که شما اَبر مادری قهرمان باشید ندارند. همانطور که مارگارت مید، متخصص مردم‌شناسی می‌گوید، کودکان و نوزادان صرفا به حمایت مادران خود نیاز ندارد. بلکه به حمایت و محبت گروهی از افراد خون‌گرم و خیرخواه نیاز دارند.»

اگر تازه مادر شده‌اید، به خاطر داشته باشید که شما نیز به این حمایت و توجه نیاز دارید.

رزرو وقت مشاوره:

@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

29 Jan, 15:07


خوابیدن بسیار مهم است. به ویژه خواب شب. در صبح روزی که خوب خوابیده‌ایم، دنیا را بسیار متفاوت احساس می‌کنیم. پرانرژی‌، سر حال و آماده کار و زندگی هستیم.
بعضی اوقات اما، شب‌ها نمی‌توانیم بخوابیم. ذهنمان پر از افکار بی‌پایانی است که دست از سرمان برنمی‎دارند. در تخت خواب بارها از دنده به دنده می‌چرخیم و به ساعت موبایل نگاه می‌کنیم و می‌بینیم ساعت 3 شب شده و ما هنوز نخوابیده‌ایم.

اگر به طور منظم از علائم زیر رنج می‌برید، احتمالا دچار اختلال بی‌خوابی شده‌اید:

  
📱مشکل در به خواب فرو رفتن
  
📱چندین بار در طول شب بیدار شدن
📱 تا دیروقت بیدار در بالین دراز کشیدن
 
📱  خستگی بعد از بیدار شدن از خواب شب
 
📱 مشکل در چرت زدن در طول روز، حتی اگر خسته و خواب‌آلود باشید
📱   احساس خستگی و بیقراری در طول روز
📱  مشکل در توجه و تمرکز به خاطر کمبود خواب

اگر این علائم کمتر از سه‌ ماه ادامه داشته باشند، بی‌خوابی کوتاه‌مدت و اگر بیشتر از سه ‌ماه ادامه داشته باشند، بی‌خوابی مزمن تلقی می‌شوند.
 
معمولا عوامل مشخصی باعث بروز اختلال در خواب می‌شوند. از اضطراب و استرس مربوط به روابط عاطفی یا کاری گرفته، تا حساسیت به صدا و گرما یا سرمای زیاد اتاق، مصرف الکل، کافئین، یا مواد غیرقانونی محرک مثل کوکائین و اکستازی، پرواز طولانی مدت با هواپیما، و کار در شیفت شب.
 
به طور کلی هر آدم بزرگسال به 7 تا 9 ساعت خواب در شبانه‌روز نیاز دارد. اگر از بیخوابی رنج می‌برید، این اقدامات را انجام بدهید:

📱بهداشت خواب را رعایت کنید (در وقت مقرر به بالین بروید و در وقت وقرر بیدار شوید. در محل خوابیدن، فقط بخوابید. لپ‌تاپ، تبلت، و موبایل را به بالینتان نبرید)
📱  1 ساعت قبل از این که بخوابید، ذهنتان را آرام کنید. با شناختی که از خودتان دارید، از انجام فعالیت‌هایی که ذهنتان را بیدار می‌کند، پرهیز کنید.
📱  اتاق خوابتان را تاریک و ساکت کنید.
📱    در طول هفته به طور منظم ورزش کنید.
📱    دقت کنید که تخت، بالشت، و پتویتان کاملا راحت و متناسب با ترجیحاتتان باشد.
 
برای بهبود خوابتان این کارها را نکنید:
 
⛔️     حداقل 6 ساعت قبل از رفتن به رختخواب سیگار نکشید یا الکل، چای یا قهوه ننوشید
⛔️    در اواخر شب یک وعده غذایی بزرگ نخورید
⛔️   حداقل 4 ساعت قبل از خواب ورزش نکنید
⛔️   درست قبل از رفتن به رختخواب تلویزیون تماشا نکنید یا از وسایلی مانند گوشی های هوشمند استفاده نکنید، زیرا نور آبی شما را بیشتر بیدار می کند.
⛔️   در طول روز چرت نزنید
⛔️  بعد از یک خواب بد شبانه نخوابید و در عوض به ساعات خواب منظم خود پایبند باشید


اگر تغییر عادات خوابیدنتان به بهبود بی‌خوابیتان کمکی نکرد، به روانشناس  و روانپزشک مراجعه کنید.

رزرو وقت مشاوره:

@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

27 Jan, 09:19


تمام تلاشمان را می‌کنیم تا بهترینمان باشیم. برای رفتن به مهمانی بهترین لباس‌هایمان را می‌پوشیم، و با این حال بعضی از ما خوش‌لباس‌تر هستند. در دانشگاه، در محیط کار، میزان درآمد، میزان رضایت از رابطه زناشویی، صد خودمان را می‌گذاریم، و اما انگار همیشه افرادی هستند که شرایط بهتری از ما داشته باشند. تحمل این تفاوت‌ها و عقب‌تر بودن‌ها به ویژه زمانی دشوار می‌شود که فردی که خودمان را با او مقایسه می‌کنیم، در گذشته هم‌سطح و هم‌اندازه‌مان بوده باشد.

وقتی که دست‌آوردهای دیگران آیینه‌ای برای دیدن کاستی‌ها و نقایصمان می‌شود، حسادت تجربه‌ای گریز‌ناپذیر خواهد بود.

حسادت تجربه‌ای عمیقاً دردناک است. چرا که به هنگام تجربه آن بخشی از وجودمان می‌شکند و دردمان می‌گیرد. خودبزرگ‌بینی‌مان ترک می‌خورد و احساس آسیب‌پذیری‌مان جاری می‌شود.

اگر برای تحمل درد حسادت، ظرف دلمان را بزرگ‌تر نکرده باشیم، ممکن است به کینه‌توزی و خصومت‌ورزی با شخص مورد حسادت بپردازیم. راهکاری بی‌فایده و البته خودویرانگر. چرا که حسادت و خصومت با شهصی دیگر، نه تنها از درد حسادتمان نمی‌کاهد، بلکه ما را به بیراهه می‌برد و ما را برای حل مسئله درونی‌مان نابینا می‌کند.

برای درمان حسادت، در درجه اول، رواندرمانی و خودشناسی پیشنهاد می‌شود. اما برای دست‌خالی نبودن برای کنار آمدن با این احساس دردناک، این راهکارها پیشنهاد می‌شود:


اول

برای درمان حسادت، اول از همه باید به خودمان دروغ نگوییم و بپذیریم که در حال تجربه حسادت هستیم. تجربه حسادت معمولا آغشته به خشم و غضب بی‌دلیل نسبت به فردی است که نسبت به او حسادت می‌ورزیم. یادمان باشد، همگی‌مان انسان هستیم و پر از نقص و همزمان پر از نور و زیبایی. حسادت تجربه‌ای فراگیر است.



دوم

بدانیم و آگاه باشیم که راه مقابله با احساس ضعف در قیاس با دیگران، یادآوری نقاط قوت خودمان نیست. زیرا که احساس غرور نسبت به دست‌آوردهایمان، آن روی سکه‌ی حسادت و مقایسه کردن خودمان با دیگران است. به جای این کار، شاید بد نباشد که به خودمان یادآوری کنیم و همگی ما انسان‌هایی عادی هستیم و زندگی روزمره معمولی‌ای داریم و همه از جمله خودمان شایسته توجه و احترام و محبت هستیم.



سوم

به تصویر بزرگ و کامل زندگی نگاه کنیم. ببینیم که همگی ما در حال حرکت به سمت نیستی می‌رویم. فرصت زندگی برای همه بسیار محدود است. زندگی همه انسان‌ها به درد آمیخته شده است. حتی آن شخصی که خودمان را با او مقایسه می‌کنیم، زخم‌ها و دردهایی دارد. به یاد همه انسان‌هایی بیفتیم که با موفقیت‌های فراوان، اکنون زیر خاک آرمیده‌اند. همه را دوست بداریم. خودمان را و فرد مورد حسادتمان را دوست بداریم.



چهارم

از حسادت به جنب‌وجوش و فعالیت سوخت‌رسانی کنیم. برای کنار آمدن با حسادت، به جای صرف انرژی در غضب و غصه خوردن، بهتر است فعالیتمان را افزایش بدهیم تا به اهداف دلخواهمان نزدیک‌تر بشویم.



پنجم

نعمات حال حاضر زندگی‌مان را یادآوری کنیم. شاید تن سالم، خانواده دور هم، شاید جوانی، شاید هوشمندی، شاید فرصت‌هایی که زندگی در اختیارمان قرار داده است، نعماتی باشند که شایسته سپاسگزاری و شکرگزاری باشند. برای کنار آمدن با احساس حسادت، شکر نعمات زندگی را به جا بیاوریم.

رزرو وقت مشاوره:

@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

26 Jan, 15:41


گاهی ممکن است دیگران نبینند که حرف‌ها و رفتارهایشان باعث رنجش ما شده است. حتی ممکن است به آنها بگوییم که آزارمان داده‌اند، اما مثل گذشته نفهمند یا برایشان اهمیتی نداشته باشد. ممکن است حتی به ما بگویند که فلان برخورد یا حرف حقمان بوده و شایسته شنیدش بوده‌ایم و خودمان مقصر اصلی رنج کشیدنمان هستیم.
هرچقدر هم که شواهد و مدارک بیاوریم و قسم بخوریم که ببین فلانی، فلان رفتارت نه تنها مرا می‌آزارد، بلکه دیگران را هم می‌آزارد. زبانت تلخ است. تو با صحبت‌هایت و با رفتارت دیگران را بی‌ارزش می‌کنی، و عزت نفسشان را از بین می‌بری یا به آنها توهین می‌کنی و ... ممکن است تغییری در رفتارشان به وجود نیاید.
 
به خاطر داشته باشیم آدم‌ها زمانی تغییر می‌کنند که خودشان بخواهند. ما نمی‌توانیم دیگران را مجبور به احترام گذاشتن به خودمان کنیم. ما نمی‌توانیم دیگران را مجبور به پذیرش اشتباهاتشان بکنیم. فقط خودشان می‌توانند به درونشان رجوع کنند و واقعیت را از زاویه‌ای دیگر ببینند. البته گاهی هم، هرگز این اتفاق رقم نمی‌خرود.
 
گاهی باید بپذیریم دیگران بی‌ملاحظه و بی‌ادب هستند و تغییر هم نمی‌کنند و کاری هم از دست ما بر نمی‌آید. به جز این که از آنها فاصله بگیریم.

رزرو وقت مشاوره:

@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

25 Jan, 10:39


آیا تغییر سیستم مقاومت (ساختار شخصیت) و مسیر تخلیه اضطراب با روش ISTDP قابل انجام است؟



رزرو وقت مشاوره:

@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

22 Jan, 10:25


داشتن اضافه وزن، تجربه‌ای ناخوشایند است. از این که لباس به تنمان نمی‌آید گرفته، تا سخت شدن انجام فعالیت‌های روزمره. اضافه وزن زیاد یا آنطور که در ادبیات پزشکی «چاقی کشنده» مطرح می‌شود، افراد زیادی را به جستجوی رژیم‌های غذایی و شاید بعد از چندین و چند بار شکست در حفظ وزن مناسب، با گزینه جراحی لاغری مثل بایپس معده و جراحی اسلیو رو‌به‌رو کرده است.
چند ده میلیون تومان پول خرج کردن و یک شب در بیمارستان خوابیدن و جراحی با روش لاپاراسکوپی، ظاهرا کم‌خطر، کم دردسر و شاید نجات‌بخش به نظر برسد. به ویژه برای افرادی که سال‌های متمادی از اضافه‌وزن و چاقی رنج برده‌اند و چندین بار وزنشان را کم کرده‌اند، ولی دوباره وزنشان برگشته است.
بعد از جراحی لاغری بالاخره آنچه که بیمار منتظرش بوده است، اتفاق میفتد. دیگر میل و ولع سیری‌ناپذیر سابق تجربه نمی‌شود و چربی‌ها شروع به آب رفتن می‌کنند. وزن کاهش می‌یابد، و لباس‌ها هر روز گشادتر می‌شوند. تجربه‌ای شگفت‌آور و امیدبخش، یعنی فیت شدن و متناسب شدن اندام در حال وقوع است.
اما ماجرا به همین‌جا ختم نمی‌شود. جراحی لاغری چه به شکل اسلیو و چه به صورت بایپس، عوارض و مشکلاتی را نیز به همراه دارد. از بازگشت وزن به خاطر اختلال خوردن زیربنایی که درمان نشده گرفته، تا مشکلات عاطفی و زوجی که پس از جراحی به وجود می‌آید. بر اساس آمار، 37 % از افرادی که عمل بایپس معده انجام داده‌ بودند، طی 7 سال بعد به طرز قابل‌توجهی دوباره اضافه‌وزنشان بازگشته بود. در پژوهشی دیگر، 50 % از افرادی که عمل بایپس معده انجام داده بودند، طی 4 سال دوباره دچار اضافه وزن شدند.
در پژوهشی دیگر نتایج نشان دادند که 30 % از افرادی که عمل جراجی اسلیو معده انجام داده‌ بودند، دوباره دچار اضافه‌وزن شده بودند.
 
پیامدهای جسمی و پزشکی اعمال جراحی لاغری به کنار، پژوهش‌های روانشناختی نشان داده‌اند که
13 % از افراد متاهل و 18 % از افراد مجردی که عمل اسلیو انجام داده‌اند، در 5 سال پس از جراحی طلاق گرفته‌اند یا با نوعی جدایی در زندگی رو‌به‌رو شده‌اند.
نتایج پژوهشی دیگر نشان داد که ریسک طلاق بعد از عمل بایپس معده، بین 33 تا 49 % بین افراد متاهل افزایش می‌یابد.
برای تبیین این که چرا پس از عمل جراحی لاغری و کاهش وزن قابل ملاحظه، بعضی از زندگی‌های زناشویی دچار فروپاشی می‌شود، فرضیه‌های متعددی وجود دارد.
شاید یک دلیل افزایش اعتماد به نفس فردی باشد که کاهش وزن زیادی به دست آورده است. این افراد پس از کاهش وزن، از نظر اجتماعی فعال‌تر می‌شوند و جذابیت بیشتری به عنوان پارتنر جنسی یا عاطفی خواهند داشت و رفتار جامعه با آنها متفاوت خواهد شد. بنابراین، اگر در زندگی زناشویی فرد، مشکلات بنیادین حل نشده از قبل وجود داشته باشد، احتمال این که فرد شهامت بیرون آمدن از ازدواجی ناکارآمد را داشته باشد، افزایش می‌یابد.
همچنین، برای بعضی از افراد مبتلا به چاقی، افراط در خورد و خوراک مکانیسمی دفاعی است که با آن تعادلشان در زندگی را حفظ می‌کنند. بنابراین، وقتی امکان پرخوری با جراحی لاغری از فرد گرفته می‌شود، فرد مبتلا به اختلال خوردن، یکی از اصلی‌ترین اهرم‌های برقراری تعادل هیجانی و عاطفی در زندگی را از دست داده و دچار مشکلات رفتاری و عاطفی و احیانا تشدید مشکلات زناشویی می‌شود.
بنابراین، توصیه می‌شود به جای این که سریعاً به دنبال راه حلی به ظاهر ساده برای حل مشکل اضافه‌وزن باشیم، بهتر است مشکلات روانشناختی بنیادین را برطرف کنیم یا دست‌کم قبل از اقدام و تصمیم‌گیری برای انجام عمل جراحی لاغری، حتماً مشاوره روانشناسی و روانپزشکی داشته باشیم.
 

رزرو وقت مشاوره:

@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

20 Jan, 10:03


«آقای فردریکسون، من درباره رعایت حد و حدود با مراجعین سوالی دارم. اگر موضوع جلسه سوگ بوده باشد و اندوه فراوانی سراسر جلسه را پر کرده باشد، و هنگام خداحافظی مراجع بخواهد که ما را در آغوش بگیرد، آیا مجاز هستیم که او را در آغوش بگیریم؟ در واقع پرسش اصلی من این است که آیا همیشه باید با این درخواست مراجعین مخالفت کنیم یا این که در آغوش گرفتن گاهی بی‌اشکال است؟ یا اگر فرضا نخواستیم مراجعی را در آغوش بگیریم، جمله مناسب برای بیان این نخواستن چه می‌تواند باشد؟»

از گُل بابت این پرسش سپاسگزارم.
در آغوش گرفتن می تواند شفابخش باشد یا یک مکانیسم دفاعی به شمار بیاید. این امر به رابطه بین درمانگر و مراجع و بستر ارتباطشان بستگی دارد. اگر مراجعی را در آغوش بگیرید، در جلسه بعدی از صحبت‌های مراجع می‌توانید بفهمید که آغوشتان شفابخش بوده و یا حالت دفاعی داشته است. افزون بر این، می‌توانید درون خودتا را بکاوید. مثلا از خودتان بپرسید: «آیا من عادت دارم که بدون فکر کردن مراجعینم را در آغوش بگیرم؟ آیا من عادت دارم که مراجعینم را در آغوش نگیرم، چون معذبم می‌کند؟» بنابراین پاسخی برای این پرسش وجود ندارد. بلکه سوالاتی وجود دارد که به هنگام مطرح شدن درخواست در آغوش گرفتن، می‌توانیم از خودمان بپرسیم.

ممکن است مراجعی از شما بخواهد که در آغوشتان بگیرد و نسبت به حد و حدود ارتباط با زنان بی‌توجه باشد. بنابراین، درخواست در آغوش کشیدن او می‌تواند مکانیسم دفاعی به شمار بیاید و آزمونی برای بررسی و فهم این نکته باشد که آیا می‌تواند مرزهای رابطه با شما را زیر پا بگذارد یا خیر.

ممکن است مراجعی کنترل‌گر، برای کنترل کردن و قدرت‌نمایی، از شما بخواهد که در آغوشتان بگیرد. یا ممکن است مراجعی بعد از ابراز خشم نسبت به شما، به خاطر ترس از این که مجازاتش کنید، درخواست در آغوش کشیدنتان را داشته باشد.

مراجعی که در جلسات رواندرمانی سرد و بی‌روح و منفک از جلسه و از شما بوده است، ممکن است بخواهد تا شما را در آغوش بگیرد و این درخواست نشانگر این است که تغییر کرده و از نظر صمیمیت عاطفی بهتر شده است. شخصی که در اتاق درمان در حال عزاداری برای فقدانی دردناک است، ممکن است در پایان جلسه از شما بخواهد تا در آغوشش بگیرید و احتمالا چنین درخواستی به جا و جایز باشد.

هنگامی که می‌گوییم در آغوش کشیدن مراجعین همیشه درست و یا همیشه اشتباه است، نه تنها از تفکر بالینی دور شده‌ایم، بلکه دچار سوگیری ذهنی شده‌ایم. هیچ وقت مسئله اساسی این نیست که در آغوش گرفتن مراجع «درست» یا «غلط» است. مسئله اصلی پاسخ به این پرسش است که آیا در آغوش گرفتن مراجعی خاص برایش شفابخش است یا این که کارکردی دفاعی دارد؟ پاسخ هشیار و ناهشیار مراجع به در آغوش کشیده شدنش چه خواهد بود؟

ممکن است مراجعی از شما بخواهد که در آغوشش بگیرید و در جلسه بعدی راجع به عموی چندش‌آوری که همیشه به زور اصرار داشته تا کودکان را بر خلاف میلشان در آغوش بگیرد، صحبت کند. در چنین موردی، بیمار در سطح هشیار از شما بابت در آغوش کشیده شدنش قدردانی کرده و در سطح ناهشیار به شما پیغام داده که هر دوی شما رابطه‌ای مربوط به گذشته را بازآفرینی کرده‌اید.

به خاطر دارم یکی از مراجعینم که از تماشای تصاویر غیراخلاقی کودکان لذت می‌برد، بارها از من خواسته بود تا در آغوشش بگیرم. من هرگز او را در آغوش نگرفتم. در انتهای درمان، این مراجع تغییرات بسیاری کرده بود. دیگر تصاویر غیراخلاقی را تماشا نمی‌کرد و انسان دیگری شده بود. در آخرین جلسه، از من خواست تا اورا در آغوش بگیرم. اورا در آغوش گرفتم. دیگر احساس بدی به در آغوش کشیدنش نداشتم.
 
 

رزرو وقت مشاوره:

@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

19 Jan, 08:54


گاهی ممکن است افسرده شده باشیم و به آن آگاه نباشیم. بنابراین برای مراقبت از خودمان، لازم است که علائم افسردگی را بشناسیم.
 
🔹گیجی و منگی یا مِه مغزی

مه مغزی یا حالت گیجی و منگی یا همان حالت تجزیه، تجربه‌ای بسیار شایع در دوران افسردگی است. در این حالت آدم‌ها احساس بی‌حسی می‌کنند و انگار از بیرون به زندگی و به خود نگاه می‌کنند. حواس‌پرتی، نداشتن تمرکز، فراموش کردن اسامی و کارهای روزمره نیز به خاطر مه مغزی است.

🔹پرخوری یا کم خوری

تغییر الگوی خورد و خوراک شاخصی مهم برای شناسایی و تشخیص افسردگی است. خلق‌وخوی افسرده بعضی از افراد را از غذا خوردن می‌اندازد، و بعضی دیگر را پرخور می‌کند. به ویژه میل به شیرینی‌حات و غذاهای مزخرف مثل فست فود و جانک فود افزایش پیدا می‌کند.

🔹پرنوشی الکل یا افراط در مصرف سیگار یا مواد

از هر پنج نفر فرد مبتلا به افسردگی، یک نفر برای بهتر کردن حال خود از الکل استفاده می‌کند. استفاده افراطی از سیگار، ویپ، ماریجوانا، و یا سایر مواد، می‌تواند خبر از افسردگی بدهد.

🔹یادآوری خودبه‌خود خاطرات و اتفاقات منفی

در مواقعی که خلق پایین است و افسرده هستیم، به یاد هزارو یک اشتباهی که در زندگی کرده‌ایم میفتیم. حرف‌های نابه‌جایی که در جمع زده‌ایم، تصمیمات اشتباهی که در زندگی گرفته‌ایم، همه و همه خودبه‌خود برایمان مرور می‌شود.

🔹احساس خستگی غیرعادی که با استراحت کردن و خوابیدن بهتر نمی‌شود

تحقیقات نشان داده‌اند که 90 % افراد مبتلا به افسردگی، احساس خستگی شدید می‌کنند که این خستگی با خوابیدن و استراحت کردن برطرف نمی‌شود.
 
🔹ادای خوشحالی درآوردن

یکی از نشانه‌های عجیب و غریب و خاموش افسردگی، ادای خوشحالی درآوردن است. کسانی که به شکل اغراق شده در مهمانی‌ها و مجالس ادای خوشحالی  و شادمانی را درمی‌آورند و اصطلاحا سعی می‌کنند در زندگی سختی‌ها را «به روی خودشان نیاورند». حالتی که از آن با عنوان «افسردگی خندان» یاد می‎شود.
 
🔹افزایش و یا شروع دوباره دردهای بدنی که علت جسمی ندارند

دردهای روان‌تنی مثل پادرد، سردرد‌های تنشی و میگرنی، زانو درد، دردهایی که در بدن حرکت می‌کنند و منتشر می‌شوند، گردن‌درد، درد شانه، درد کمر به ویژه در ناحیه فرورفتگی کمر، می‌توانند خبر از افسردگی بدهند.

 
برای درمان افسردگی حتما از متخصص رواندرمانی، روانشناس، و یا روانپزشک کمک بگیرید. 
 

رزرو وقت مشاوره:

@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

18 Jan, 08:21


وظایف آدم‌ها را انجام می‌دهیم و نمی‌گذاریم در سختی‌ها تنها باشند. بعدا، به خاطر این که خودمان به زحمت افتاده‌ایم و آزار دیده‌ایم، از دست آنها ناراحت می‌شویم. به مرور احساس می‌کنیم که از ما سوء‌استفاده می‌شود و دلمان برای خودمان می‌سوزد. این الگوی رفتاری «وابستگی متقابل» است.

ممکن است احساس کنید که طرف مقابل قدر شما را نمی‌داند. شاید رمقی برایتان نمانده باشد و بعد از زحمات و محبت‌های فراوانی که در حقش کرده‌اید، احساس کنید با فرد نامناسبی دوست هستید یا رابطه دارید.

رابطه امری دوطرفه است. اگر شما بیش از اندازه فعال بشوید، طرف مقابل منفعل می‌شود. اگر شما بیش از اندازه سرویس بدهید، ممکن است فرد مقابل به کمک گرفتن از شما عادت کند. در چنین شرایطی، ادامه رابطه برای هر دو طرف دردناک خواهد بود. شما خسته می‌شوید و احساس می‌کنید طرف مقابل ناسپاس و قدر ناشناس است. و ممکن است فرد مقابل احساس کند که نیازهایش نادیده گرفته شده است یا این شما به او بی‌توجه هستید.

وابستگی متقابل 5 علامت خاموش دارد که در ادامه آنها را معرفی می‌کنم:

نیاز به نیاز داشته شدن

گاهی ممکن است که احساس ارزشمندی‌مان به کارآیی و نیاز داشته شدنمان گره خورده باشد. یعنی زمانی احساس ارزشمند بودن کنیم که شخصی به ما نیاز داشته باشد. مثل مادران فداکاری که تمام زندگیشان را وقف فرزندانشان می‌کنند.

نیاز به نیاز داشته شدن، روی ترس از ترک شدن یا طرد شدن شکل می‌گیرد. ممکن است در نهان فکر کنیم که اگر شخصی شدیدا به ما وابسته باشد، هرگز تنها نخواهیم ماند.



مشکل در خودمراقبتی

در الگوی وابستگی متقابل، فرد فداکار نمی‌تواند به شکلی درخور نیازها و احساسات خود را در اولویت قرار بدهد. نه گفتن به خود محصول الگوی «جلب رضایت» دیگران است. گاهی اوقات به اندازه‌ای الگوی رفتاری جلب رضایت از دیگران در شخصیت رسوخ می‌کند که ترس از نه گفتن در فرد شکل می‌گیرد. شاید چنین فردی با خود فکر می‌کند که اگر همیشه به دیگران بله بگوید، دیگر هیچ دردی در روابطش نخواهد داشت. اما همین الگو به دردی عظمیم در روابط ختم می‌شود. یعنی روابط سطحی، غیرواقعی و محبت‌های از روی حجب و حیای سمّی.

اضطراب دائمی

خوشحال و راضی نگهداشتن دائمی دیگران، مأموریتی غیر ممکن است. به ویژه اگر احساس کنید، که رضایت دیگران نقشی بنیادین در زندگی شما دارد، بنابراین برای انجام این وظیفه غیر ممکن همیشه احساس می‌کنید که تحت فشار و استرس هستید. تلنبار کردن نارضایتی‌ها و اعتراض‌ها و فرو خوردن خشم‌هایتان، نتیجه‌ای به جز اضطراب دائمی نخواهد داشت.



احساس بی‌ارزشی و مورد قدرناشناسی واقع شدن

شاید فکر کنید که اگر شما در رابطه 100 خودتان را بگذارید، طرف مقابل نیز 100 خودش را خواهد گذاشت. به مرور اما، وقتی با این حقیقت مواجه می‌شوید که طرف مقابل برنامه‌های دیگری به جز خوشحال کردن شما نیز دارد، احساس زیان می‌کنید و از ممکن است طرف مقابل متنفر بشوید. بیشتر افرادی که وابستگی متقابل دارند، پس از سرویس‌دهی‌ها و فداکاری‌های بی‌پایان به مرحله بیزاری از طرف مقابل می‌رسند. چرا که احساس می‌کنند که رابطه‌شان برابر نبوده و طرف مقابل ناسپاس و قدرناشناس است.



خودمراقبتی=خودخواهی؟

اگر دچار الگوی رفتاری وابستگی متقابل باشید، ممکن است زمان‌هایی که برای خود وقت صرف می‌کنید، احساس گناه به سراغتان بیاید و فکر کنید که آدم خودخواهی هستید. اگر برای خودتان وقت بگذارید، ممکن است بترسید که تصور خوب دیگران از شما درباره این که همسر، مادر، پدر، یا دوست خوبی هستید، خراب بشود. در صورتی که شاید اصلا دیگران در طول روز یک بار هم به شما فکر نکنند.





رهایی از وابستگی متقابل، با آگاهی از الگوهای رفتاری آن آغاز می‌شود. تبریک می‌گویم، شما قدم اول را برداشته‌اید. برای ادامه مسیر می‌توانید از یک رواندرمانگر کمک بگیرید.



رزرو وقت مشاوره:

@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

15 Jan, 07:02


در مواجهه با بعضی از شیوه‌های ارتباطی ممکن است احساس کنیم که درک نشدیم، مورد حمله قرار گرفته‌ایم، یا ممکن است احساس بی‌کفایتی کنیم. گاهی اوقات ممکن است اشتباهات فردی و هماهنگ نبودن با واقعیت‌های اجتماعی و فردی سرچشمه احساساتمان باشد؛ اما در بعضی موارد نیز آسیب‌های روانی و شخصیتی سایرین نیز به تجربه دردناک ما از ارتباط با آنها اضافه می‌کند.

احساس حمایت نشدن

اگر به صورت متقابل یکدیگر را حمایت نکنیم، حالمان بد می‌شود. ممکن است گاهی اوقات احساس کنیم که مورد حسادت طرف مقابل قرار گرفته‌ایم و یا آنطور که باید و شاید برای رسیدن به اهدافمان یاری نمی‌شویم. ممکن است احساس کنیم که موفقیت‌ها و دستاوردهای‌مان مهم نیستند و مورد توجه قرار نمی‌گیرند.

بد صحبت کردن

گاهی متوجه می‌شویم که شیوه صحبت کردن طرف مقابل با خودمان و دیگران، ایرادی اساسی دارد. ممکن است با نیش و کنایه و تمسخر راجع به دیگران صحبت کنند و به شکلی بی‌رحمانه از دیگران و یا از شما انتقاد کنند. چراغ‌گازی، دستکاری عاطفی، و پرخاشگری منفعلانه از مظاهر بد صحبت کردن هستند که در پست‌های قبلی به آن پرداخته شده است.

بی‌اعتمادی

مقداری بی‌اعتمادی در رابطه، به ویژه در اوایل آن نرمال است. اما اگر همه تلاشمان را به خرج دادیم و هیچ گونه رفتار غیراستاندارد و شک‌برانگیزی نداشتیم، و همچنان طرف مقابل نسبت به ما بی‌اعتماد بود، بایستی درباره ادامه رابطه فکری اساسی بکنیم. در چنین موقعیتی ممکن است احساس کنیم که عروسک خیمه‌ شب‌بازی طرف مقابل شده‌ایم و مدام تحت کنترل و نظارت هستیم.

بی‌احترامی

به هیچ عنوان خجالت‌زده کردن دیگران، انتقاد شدید از دیگران در برابر جمع، زیر سوال بردن درک و فهم انسان‌ها به بهانه واهی کمک کردن و راهنمایی، نباید تحمل شود و سریعا باید به آن اشاره شود.

کنترل‌گری

تلاش برای تحت شعاع قرار دادن اراده، ذهن مستقل و نظر مستقل انسان‌ها در پیش‌پا افتاده‌ترین مسائل روزمره زندگی مثل انتخاب رنگ لباس، تا مسائل مهم‌تر و بزرگ‌تر مثل تصمیم به ازدواج، مردود و آسیب‌زننده است و نبایستی اجازه بدهیم که اراده دیگران موتور محرکه زندگی ما شود.

راه رفتن روی پوست تخم‌مرغ

ممکن است گاهی احساس کنیم که طرف مقابل بسیار حساس و زودرنج است. فارغ از این که ما هرچقدر هم که تلاش می‌کنیم با ملاحظه و مبادی آداب باشیم، باز هم به طرف مقابل برمی‌خورد و حساسیت نشان می‌دهد. حساسیت‌های مکرر، نشانگر تروما است. بنابراین در چنین موقعیتی، آگاهی لازم به ما کمک می‌کند که برای ادامه رابطه فکری اساسی بکنیم.

بی‌توجهی به نیازها

روابط معمولا در بستر نیازها شکل می‌گیرند. از نیازهای مادی گرفته تا نیاز به ارتباط، صمیمیت، همدلی و حمایت عاطفی. اگردر رابطه نیازها به شکل دوطرفه برآورده نشوند، سنگینی ارتباط بر دوش یک طرف رابطه می‌افتد و در نتیجه رابطه از ماهیت اصلی خود، یعنی برطرف کردن یک نیاز فاصله می‌گیرد.

رزرو وقت مشاوره:

@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

13 Jan, 15:28


رونیکا: دایی الان اونجا ساعت چنده؟

دایی رضا: اینجا الان ساعت پنجه دختر گلم.

رونیکا: واایی دایی خوش به حالت. اینجا الان ساعته، مامان ساعت چنده؟ امممم. اینجا الان هشت‌ونیمه.

دایی رضا: رونیکا جون شما هم امروز ساعت 5 رو داشتید وازش رد شدید. هر کسی ساعت خودشو داره.

می‌دانیم که نباید خودمان را با دیگران مقایسه کنیم. اما عمل کردن به این دانسته‌مان بسیار دشوار است. موفقیت‌های شغلی، میزان درآمد، جایگاه اجتماعی، خانه بزرگ در بالای شهر، و لایک‌های اینستاگرام، همگی این‌ها می‌تواند باعث شود خودمان را با دیگران مقایسه کنیم. مقایسه خودمان با دیگران، سریع‌ترین راه رسیدن به ناخوشی و درد روانی است.

شاید پذیرش و فهم این که هر کسی عصر و ساعت و زمان خودش را دارد برای یک کودک هشت ساله دشوار باشد. شاید برای ما بزرگسالان نیز دشوار باشد که درک کنیم هر کسی ساعت خودش را دارد.

در جهان امروز و در فضای مجازی که پر از تصاویر دست‌چین شده و قصه‌های متفاوت و تدوین شده است، بعد از نگاه کردن به وضعیت دیگران، چشمانمان به طرفی می‌چرخد و در خود فرو می‌رویم و زندگی‌مان را با دیگران مقایسه می‌کنیم. خواه مقایسه ظاهر، دستاوردها یا سبک زندگی‌مان باشد، این مقایسه ها اغلب می تواند منجر به احساس بی کفایتی، اضطراب و شک به خودمان بشود. اما اگر راهی برای تغییر این طرز فکر مضر و رسیدن به پذیرش خود و اعتماد به نفس وجود داشته باشد، چه؟

چرا خودمان را با دیگران مقایسه می‌کنیم؟

تمایل به مقایسه‌ی خودمان با دیگران ریشه عمیقی در روانمان دارد. طبیعی است که انسان‌ها برای ارزیابی وضعیت خود در جامعه، خودشان را با دیگران مقایسه کنند. با این حال، وقتی این رفتار به افراط می‌رسد، می‌تواند به بهزیستی۷ روانی ما آسیب برساند. در اینجا برخی از دلایل روان‌شناختی برای مقایسه‌ی خودمان با دیگران ذکر شده است:

نظریه مقایسه اجتماعی

لئون فستینگر روانشناس اجتماعی و مبدع نظریۀ «مقایسۀ اجتماعی» معتقد بود که ما احساس ارزشمندی‌مان را از طریق مقایسه خودمان با دیگران ارزیابی می‌کنیم. بر اساس نظر فستینگر، ما تمایل داریم که خود را با افرادی مقایسه کنیم که به نوعی مشابه ما هستند تا توانایی‌ها، موفقیت‌ها و وضعیت اجتماعی خود را ارزیابی کنیم. در حالی که این نوع مقایسه می‌تواند گاهی سازنده باشد، اما اغلب زمانی مشکل‌زا می‌شود که خود را با افرادی مقایسه کنیم که به نظر موفق‌تر، جذاب‌تر یا موفق‌تر به نظر می‌رسند.

۲. تمایل به تأیید و پذیرش

در قلب بسیاری از مقایسه‌ها تمایل عمیقی به تأیید و پذیرش از سوی دیگران وجود دارد. ما می‌خواهیم احساس کنیم که به جامعه تعلق۷ داریم و حداقل استانداردهای زندگی اجتماعی را دارا هستیم. در دنیای امروز که موفقیت و وضعیت اجتماعی اغلب در شبکه‌های اجتماعی برجسته می‌شود، احساس کمبود در مقایسه دیگران به بخشی از زندگی روزمره‌مان تبدیل شده است. این فشارهای خارجی می‌توانند مقایسه را به بخشی ضروری از ارزشمندی‌مان تبدیل کنند، اما اغلب منجر به احساسات منفی مانند حسادت، رشک و ناامیدی می‌شود.

۳. عزت نفس پایین

مقایسه خودمان با دیگران اغلب از عزت نفس پایین ناشی می‌شود. اگر به توانایی‌ها، ظاهر یا دستاوردهای خود اعتماد نداشته باشیم، طبیعی است که به دیگران نگاه کنید تا اطمینان خاطر بیابیم. این نوع مقایسه زمانی ناسالم می‌شود که ما شروع به تمرکز بر روی نقص‌ها و کاستی‌های خود می‌کنیم، و توانایی‌ها و دستاوردهایمان را از یاد می‌بریم.

۴. تأثیر فرهنگی

در بسیاری از فرهنگ‌ها، مقایسه به عنوان یک روش اندازه‌گیری موفقیت ترویج می‌شود. از نمرات مدرسه تا دستاوردهای حرفه‌ای و وضعیت اجتماعی، جامعه اغلب به ما می‌گوید که موفقیت چیست و چه مظاهری دارد. بمباران مداوم تصاویر ایده‌آل‌سازی شده در رسانه‌ها، همراه با میل به عقب نیفتادن از هم‌دوره‌ای‌هایمان و خانواده، می‌تواند ما را به مقایسه خودمان با استانداردهای غیرواقعی وادار کند. این مقایسه‌ها اغلب احساس ناتوانی و تلاش مداوم برای رسیدن به چیزی غیرقابل دسترس را ایجاد می‌کنند.

در حالی که ممکن است مقایسه بخشی طبیعی از رفتار انسانی‌مان باشد، نیازی نیست که ملاک ارزشمندی ما بهتر بودن یا بدتر بودن از دیگران باشد. با شناخت تأثیر منفی مقایسه بر سلامت روانی خود و اتخاذ استراتژی‌هایی برای پرورش پذیرش و اعتماد به نفس، می‌توانیم از چرخه مقایسه خارج شویم. بر رشد خودمان تمرکز کنیم، سپاسگزاری را تمرین کنیم، و خودمهربانی را توسعه بدهیم تا به سفر منحصر به فرد خود در ساعت منحصر به فرد خود بپردازیم.
رزرو وقت مشاوره:
@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

11 Jan, 09:47


🔹وقتی به گذشته برمی‌گردیم، در نظرمان چیزهایی که به آنها نرسیدیم بی‌ارزش یا زائد به نظر می‌رسند. دانشگاهی که در آن قبول نشدیم، کشوری که به آن مهاجرت نکردیم، مهارتی که در آن به جای دلخواهمان نرسیدیم، و ...
اثر انگور ترش ممکن است به ما
کمک کند تا امیدواری‌مان برای رسیدن به اهداف بعدی را تقویت کنیم. قبل از این که بگویم اثر انگور ترش چیست، بایستی به یک نکته بسیار مهم اشاره کنم. مطالعات نشان داده‌اند افرادی که به شکل مصرانه بر موفق شدن تمرکز دارند، کمتر اثر انگور ترش را تجربه می‌کنند و به عبارت دیگر، کمتر برای دست‌یابی به اهدافشان امیدوارند.
ما آدم‌ها عادت داریم به مسائل و موضوعات مختلف معناهای متفاوت و حتی طعم‌های متفاوتی ببخشیم. زندگی از نظر ما طعم‌های متفاوتی دارد. موفقیت شیرین است. بی‌عدالتی و ظلم تلخ است. یا حتی در فرهنگ ما ایرانیان، گاهی واقعیت تلخ است! و البته شکست‌ها طعم ترشی دارند!

وقتی شکست می‌خوریم ناامید و غمگین می‌شویم. این احساسات تجربه‌ای است که همگی ما با آن آشنا هستیم. اما چرا گفته می‌شود که جایزه آدم شکست خورده، سبدی از انگورهای ترش است؟

استعاره انگورهای ترش به ایسوپ، فیلسوف یونانی که بین سال‌های 620 تا 564 پیش از میلاد می‌زیست، برمی‌گردد. قصه او از روباه و انگور، داستان روباهی را می‌گوید که بعد از ناکامی در پریدن برای رسیدن به یک دسته انگورهای آبدار آویزان از یک تاک، به خود می‌گوید که انگورهای این تاک ترش هستند و رهایشان می‌کند. درس این قصه این است: بسیاری تظاهر می‌کنند که به چیزی که دست‌نیافتنی است، علاقه‌ای ندارند و آن را کم ارزش می‌دانند. اثر انگور ترش به معنی نادیده گرفتن و بی‌اهمیت دانستن اهدافی است که به آن‌ها نرسیدیم.
تاثیری که شکست‌ها می‌توانند بر نحوه ارزیابی ما از اهدافمان داشته باشند، همیشه مورد توجه محققان روانشناسی و اقتصاد رفتاری بوده است. در سال 2020، تیمی از محققان به رهبری روانشناس نروژی، هالگییر سجاستاد، به بررسی این که آیا مردم اثر انگور ترش را تجربه می‌کنند یا نه، و این که اگر روزی به آن انگورها برسیم، آیا طعم ترشی دارند یا نه پرداختند.

تحقیقات آن‌ها بر اساس کارهای قبلی فیلسوف نروژی، جون الستر (1983) بنا شده بود. او اصطلاح «ترجیحات تطبیقی» را برای توصیف تغییرات خواسته‌های ما بر اساس تجربیاتمان ابداع کرده بود. به بیان ساده، ما به آنچه فکر می‌کنیم می‌توانیم به دست بیاوریم، تمایل پیدا می‌کنیم.

خلاصه بگویم، در یک مطالعه محققان آمریکایی و نروژی، دو دسته آدم را به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم کردند و به یک گروه در انجام وظیفه‌ای که مشخص شده بود، گفته شد که موفق عمل کردند و به گروه دوم گفته شد شکست خورده‌اند. وقتی از گروه شکست خورده پرسیدند که اگر در آینده در همین وظیفه موفق شوید، چقدر احساس خوشحالی می‌کنید، گفتند که خیلی برایشان اهمیتی ندارد. اما وقتی برای بار دوم به هر دو گروه گفتند که هر دو موفق عمل کرده‌اید، گروهی که در مرحله قبلی شکست خورده بود و اهمیت موفقیت را کم برآورد کرده بود، این بار گفت که این موفقیت بسیار خوشحالش خواهد کرد.

اثر انگور ترش، همان ضرب‌المثل خودمان را که می‌گوید: «گربه دستش به گوشت نمی‌رسد، می‌گوید پیف پیف بو می‌دهد!» را تأیید می‌کند.

البته محققان این پژوهش در نهایت نقش مثبتی برای انگور ترش در نظر گرفتند. گاهی اوقات اهدافی که در زندگی برگزیده‌ایم در آن مقطع زمانی دست‌نیافتنی بوده‌اند و بنابراین جدا شدن از آنها به لحاظ روانی، دست‌کم باعث می‌شود کمتر وقتمان هدر برود و اعتماد به‌نفسمان نیز کمتر خدشه‌دار شود.

شاید در فرصتی دیگر بتوانیم به آن هدف برسیم.

البته، توجه به یک نکته بسیار حائز اهمیت است.

در رسیدن به اهداف مهم زندگی، هرگز نباید نقش سخت‌کوشی، تلاش، نبوغ، و به ویژه داشتن حمایت‌های جانبی را دست‌کم بگیریم. اثر انگور ترش زمانی می‌تواند مکانیسم دفاعی سالمی باشد که همه تلاشمان را کرده باشیم و از همۀ منابع در دسترسمان استفاده کرده باشیم.

رزرو وقت مشاوره:

@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

10 Jan, 15:22


🔹تشخیص در ISTDP چگونه انجام می‌شود؟
🔹آیا برچسب‌های تشخیصی DSM-5 یا ICD-10 به کار درمانگران ISTDP می‌آیند؟

پاسخ جان فردریکسون را ببینید.


رزرو وقت مشاوره:


@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

09 Jan, 11:01


پریسا مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، در فاز لاغری

«همیشه دوست دارم خوش‌پوش و خوش‌لباس باشم. اصلا از اضافه وزن خوشم نمی‌آید. هر وقت که وزنم بالا می‌رود به وحشت می‌افتم. همه چیزهای چاق‌کننده را قطع می‌کنم. شیرینی، نان، برنج، شکلات، همه را قطع می‌کنم. به علاوه دمنوش‌های لاغری می‌نوشم تا بدنم وارد فاز چربی‌سوزی بشود.»



پریسا مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، در فاز چاقی

«عاشق خوردن تنقلات هستم. چیپس، ویفر پرتقالی، رنگارنگ، چیپلت، پنیر پیتزا، نون‌خامه‌ای، نوتلا! وای خدایا نوتلای عزیزم. اخیرا احساس می‌کنم غذا خوردنم دست خودم نیست. سریع‌ هم گرسنه‌ام می‌شود. نمی‌دانم چرا گاهی این گونه می‌شود. این همه زحمت کشیدم و وزنم را کم کردم. ولش کن. دنیا دو روز است. من دیگر چیزی برای از دست دادن ندارم. حداقل بگذار از خوردن لذت ببرم. دنیا خوب با من تا نکرد.»



یکی از معضلات رایج در سندرم مرزی، اقدامات و رفتارهای غیرقابل کنترل مثل پرخوری است. 53 % از افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، دچار اختلالات خورد و خوراک نیز هستند. شایع‌ترین اختلال خوردن در میان افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، اختلال پرخوری است.

تعریف پرخوری

پرخوری به این معنی است که در یک وعده خوردن، بسیار بیشتر از حد معمول بخوریم یا مواد غذایی پر کالری بسیاری مصرف کنیم. پرخوری یعنی ماراتون خوردن. یعنی هدفمان از خوردن سیر شدن نباشد. بلکه کسب لذت و تمام کردن آن خوراکی باشد.



بعضی از افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی دارای دو حالت روانی چاق و لاغر هستند که بر اساس آن خود و دیگران را بی‌ارزش می‌بینند و یا خود را با پرخوری یا کم‌خوری تنبیه می‌کنند. این در حالی است که به این دو حالت یا فاز آگاه نیستند و صرفاً تصور می‌کنند که آمادگی ذهنی برای رژیم گرفتن یا میل شدید به خوردن در آنها پدید آمده است.



در مواجهه با رفتارهای غیر قابل کنترل مثل پرخوری پیشنهاد می‌شود که به صورت زیر از خودتان مراقبت کنید:

پرت کردن حواس از مواد خوراکی

حواس پرت کردن قدرتمندترین تکنیک شناختی-رفتاری برای مقابله با وسوسه رفتارهای غیرقابل کنترل مثل ولع غذا خوردن است. دوش گرفتن، باز کردن پنجره و خوردن یک لیوان آب خنک، گوش دادن به موسیقی، یا پیاده رفتن تا سر خیابان، احساسات آنی شما از غذا خوردن را جدا می‌کند.

ورزش منظم

ورزش منظم مواد زد درد روانی و جسمی را در بدن شما ترشح کرده و نیاز شما برای تسکین خودتان با انجام فعالیت‌های لذت‌بخش و آسیب‌زننده مثل پرخوری را به شکل قابل توجهی می‌کاهد.

صحبت با دوستان مورد اعتماد در مواقعی که احساس می‌کنید در حال از دست دادن کنترل خود هستید

مواقعی که احساس می‌کنید که در حال از دست دادن کنترل خود هستید و عن قریب است که پرخوری کنید، سریعا تلفن یا موبایلتان را بردارید و با دوستی عزیز و مورد اعتماد صحبت کنید و از او کمک عاطفی بگیرید.





رزرو وقت مشاوره:

@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

09 Jan, 09:42


🔹آیا می‌توانیم با رواندرمانی تمام مکانیسم‌های دفاعی را نابود کنیم و کاملا درمان بشویم؟


پاسخ جان فردریکسون



رزرو وقت مشاوره:


@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

07 Jan, 08:02


🔹«وقتی آزرده‌خاطر می‌شد، دیگر هیچ چیز و هیچ کس برایش مهم نبود. در توهین کردن، بی‌ارزش کردن، تحقیر کردن، و حمله کردن به من هیچ ترمزی نداشت.
گاهی اوقات فکر می‌کردم که او یک روانشناس بسیار زیرک و آدم‌شناسی دقیق است. آنچنان انگشت در زخم‌های روانی‌ام می‌کرد که از شدت درد به جنون می‌رسیدم. آنچنان مملو از خشم و اضطراب و احساس گناهم می‌کرد، که احساس می‌کردم پست‌ترین آدم روی زمین هستم.»

افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی پوستۀ روانی نازکی دارند و احساسات را به شکل بسیار شدیدتری در مقایسه با سایر افراد تجربه می‌کنند. ناتوانی در کنترل احساسات، در نهایت افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی را درمانده و نا امید می‌کند. مثل سربازی که می‌ترسد به زودی مورد شبیخون قرار بگیرد، و بنابراین در شروع حمله پیش‌دستی می‌کند، بیماران مرزی نیز ممکن است از هر سلاح یا روشی برای حمله به افرادی که به آنها احساس نا امنی می‌دهند، استفاده کنند.

افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی از نقاط ضعف، ترس‌ها، ناکامی‌ها، و مشکلات شخصی دیگران برای حمله به آنها استفاده می‌کنند. کمبودها و نقایصشان را به شکل بی‌رحمانه‌ای به رویشان می‌آورند و آنها را شدیدا عصبانی می‌کنند. مکانیسمی که در روانکاوی به آن همانندسازی فرافکنانه گفته می‌شود.

اگر عزیز شما به اختلال شخصیت مرزی مبتلا است، روشن کرد حد و حدودها به شکل قاطع و البته همدلانه، می‌تواند به شما کمک کند که کمتر در معرض چنین رفتارهایی قرار بگیرید.

رزرو وقت مشاوره:

@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

05 Jan, 07:40


🔹پژوهش‌ها نشان داده‌اند که مقایسه خودمان با دیگران در فضای مجازی، خطر خودکشی را افزایش می‌دهد. برای روشن‌تر شدن موضوع، می‌توانید از خودتان بپرسید که تا به حال چه مطالبی را در فضای مجازی به اشتراک گذاشته‌اید؟ معمولاً اتفاقات مثبت را به اشتراک گذاشته‌اید.
غالب افراد تصاویر و اطلاعاتی دربارۀ خوشی‌هایشان را در فضای مجازی به اشتراک می‌گذراند. از پیک‌نیک رفتن گرفته تا ارتقا شغلی و ازدواج و تولد و بهترین لباس‌هایی که بر تن کرده بودند. بنابراین اصلا عجیب نیست که در چنین فضایی به یک‌باره تمام زندگی خودمان را با ظاهر دست‌چین شدۀ زندگی دیگران مقایسه کنیم و حسرت بخوریم و در نتیجه دچار اضطراب یا افسردگی بشویم.
ممکن است بعضی از ما به گونه‌ای تربیت شده باشیم که تصور کنیم با انتقاد کردن از خودمان و مقایسه کردن خودمان با دیگران، قطب‌نمایی برای پیشرفت و حرکت رو‌ به جلو در اختیار داریم. باری، این قطب‌نما مارا به بی‌راهه می‌راند و صرفاً سمّی مهلک است که به مرور زمان از درون ما را می‌خورد و بعد از مدتی اثری از کرامت و اعتماد به نفسمان را باقی نمی‌گذارد و تنها موجود ارزشمندی که همیشه همراهمان است، یعنی خودمان را، عملاً از کار می‌اندازد.
مراقب سلامت روان خود و اطرافیانمان باشیم و ظاهر زندگی دیگران را با زندگی درونی خودمان مقایسه نکنیم.

رزرو وقت مشاوره:

@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

30 Dec, 15:17


🔹چه عواملی باعث می‌شود که همسرمان به ما خیانت کند یا ما به همسرمان خیانت کنیم؟

با این که عواملی درونی متعددی برای خیانت در رابطه زناشویی وجود دارد (مشکلات جنسی، اعتیاد، خشم و انتقام، احساس مورد بی‌توجهی قرار گرفتن و ...) اما بعضی از عوامل بیرونی نیز بر وقوع خیانت تاثیر می‌گذارند.

نتایج مطالعه‌ای نشان داده است که رابطه با افرادی که به راحتی به شریک زندگی‌شان خیانت می‌کنند و قبح و زشتی این عمل را می‌شکنند، می‌تواند احتمال خیانت را در افرادی که هنوز خیانت نکرده‌اند، بالا ببرد.

اگر همسر یا پارتنر شما دوستانی خیانتکار دارد یا دوستانی دارد که به راحتی حرف از خیانت کردن می‌زنند و قبح این عمل را می‌شکنند، چنین روابطی می‌تواند بر زندگی مشترک شما نیز اثر منفی بگذارد و احتمال خیانت را در زندگی شما بالا ببرد.

رزرو وقت مشاوره:

@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

18 Dec, 14:25


🔹بسیاری از ما فردی را در زندگی‌مان داریم که حسابی حرصمان می‌دهد. قطعا او را می‌شناسید. کسی که مدام به شما احساس گناه می‌دهد و به جای حمایت از شما، به خاطر این که به نیازهایتان رسیدگی می‌کنید به شما برچسب خودشیفته بودن می‌زند.
چنین شخصی می‌تواند، پدر و مادر، همسر، پارتنر، دوست، و یا همکار باشد. در واقع هر کسی که می‌تواند احساساتمان را علیه خودمان تحریک کند. به زبان ساده به چنین رفتارهایی «اخاذی عاطفی» یا «دستکاری روانی» گفته می‌شود.
فردی که از دیگران اخاذی عاطفی می‌کند، با فریبکاری و بکارگیری استراتژی‌های روانی و رفتاری سعی در اعمال قدرت و تسلط بر شخص مقابل دارد.
اکنون بیایید شیوه‌های متفاوت اخاذی عاطفی را با هم مرور کنیم.

1- دیوار سکوت
ممکن است که فرد مهاجم با سکوت و پاسخ ندادن به تماس‌ها و پیام‌های شما، یا به عبارت دیگر با قهر کردن، به شکل منفعلانه و در عین حال پرخاشگرانه سعی در اخاذی عاطفی از شما داشته باشد.

2- ایجاد احساس گناه
ممکن است گاهی اوقات فردی که به فریب عاطفی یا اخاذی عاطفی مبادرت می‌کند، وجدان شما را به شکلی نادرست تحریک کند و به خاطر این که نیازهای خودتان را در اولویت قرار داده‌اید، به شما احساس گناه بدهد. مثلا به شما بگوید: «این همه برایت زحمت کشیدم و آن وقت تو به خاطر من دست از فلان هدف شخصی دست برنمی‌داری.»

3- دور رویی و فریب
ممکن است همکارتان در محل کار به شما بگوید: «همه کارهایت را بر سر من ریخته‌ای و اصلا مشارکت نمی‌کنی!» در صورتی که خود فرد مورد نظر عملکرد شفاف و درستی در رابطه‌ با وظایف شغلی‌اش نداشته باشد و در این باره با دورویی با شما برخورد کند.

4- شرمنده‌سازی
ممکن است فرد مهاجم برای از بین بردن خودمختاری شما و استقلال نظرتان، در حضور دیگران به شما توهین کند یا اشتباهاتتان را به رویتان بیاورد. نه با قصد اصلاح و بلکه با قصد تخریب و تسلیم‌سازی شما.

5- اغراق و بزرگنمایی
ممکن است شخص مهاجم برای تسلط بر شما، مشکلات شخصی‌اش را بزرگ جلوه بدهد و شما را مسئول رنج زندگی‌اش معرفی کند. مثلا بگوید شما به عنوان همکار مسئول مسائل مشکلات خانوادگی او هستید و تعارضات محل کار باعث شده است که مشکلات زندگی‌اش شدیدتر بشود.
نحوه مقابله با اخاذی عاطفی
·      به خط قرمزها صریحاً اشاره کنید
·      آرامش خودتان را حفظ کنید
·      به خاطر داشته باشید که شما مسئول انتخاب‌های خودتان هستید
·      نظرتان را به شکل خنثی بیان کنید
·      از شخصی که اخاذی عاطفی می‌کند فاصله بگیرید
·      از متخصصان سلامت روان کمک بگیرید

رزرو وقت مشاوره:

@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

15 Dec, 20:17


رزرو وقت مشاوره:

@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

11 Dec, 13:37


ژک لکان می‌گوید:
تنها چیزی که می‌توانیم نسبت به آن احساس گناه کنیم، رها کردن خواسته‌هایمان است.

اریک فروم می‌گوید:
لازمه خلاقیت، داشتن شجاعت رویارویی با ناشناخته‌هاست.

هلن کلر می‌گوید:
زندگی ماجرایی جراتمندانه است یا اصلا هیچ ارزشی ندارد.

گاهی ریسک کردن، لازمه حفظ سلامت روان است.



رزرو وقت مشاوره:


@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

09 Dec, 18:14


🔹بر خلاف تصور نادرستی که برخی از افراد غیرمطلع ادعا می‌کنند رواندرمانی پویشی درمان خشنی است یا این که درمانگر یقه بیمار را می‌گیرد، به نظر می‌رسد که مکانیسم‌های دفاعی یقه بیمار را گرفته‌اند.

در این ویدئو بخشی از روش تدریجی کار با بیماران افسرده را مشاهده خواهید کرد. در این بخش تبدیل مشکلات یا علائم بیماری روانی به هدف درمانی به خوبی توضیح داده می‌شود.

رزرو وقت مشاوره:

@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

03 Dec, 08:00


🔹تجزیه یعنی غیبت روحی و فکری در لحظه حال. وقتی میان جمع هستیم، در حضوری کسی هستیم، اما حضور قلب نداریم و غرق در افکار و خیال‌پردازی‌های خودمان هستیم. گویی اینجا و در این لحظه حضور داریم، ولی نیستیم. ادراکمان را مه می‌گیرد، و انگار همه چیز را در حباب و از پشت شیشه‌ای کدر می‌بینیم.

هنگامی که درد از طاقتمان بیشتر می‌شود، هدیه ذهن به ما تجزیه خواهد بود. در حالت تجزیه خاطرات در یادمان نمی‌مانند. انگار با فراموشی زندگی می‌کنیم.

این ویدئو قسمتی از یک دوربین مخفی است که در سالن سینما ضبط شده و کارگردان سوژه‌ها را با احاطه کردن با افراد خشن و ترسناک، می‌ترساند و از واکنش آنها فیلم می‌گیرد. اما این مرد، نمی‌ترسد، چون اصلا در لحظه حال حضور ندارد و به عبارت دیگر در باغ نیست. ذهنش تجزیه شده.


رزرو وقت مشاوره:

@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

02 Dec, 07:15


🔹وقتی صحبت از خودشیفتگی و آسیب‌های حاصل از ارتباط با افراد خودشیفته به میان می‌آید، با اصطلاحات عجیب و غریب مثل «چراغ‌گازی» یا «میمون‌های پرنده» برخورد می‌کنیم. میمون‌های پرنده اصطلاحی برگرفته از فیلم موزیکال «جادوگر اُز» است که در آن جادوگری شرور برای ارتکاب اعمال بی‌رحمانه‌اش از میمون‌هایی که پرواز می‌کردند استفاده می‌کرد.

برای این که دقیق‌تر معنای میمون پرنده را درک کنیم، در ابتدا باید درباره رفتار سلطه‌گرانۀ افراد خودشیفته صحبت کنیم. افراد خودشیفته معمولاً در حلقۀ ارتباطی نزدیک خود، با طرح انتقادات نیمه‌درست، و با اعمال فشار بر اطرافیان و با بالا بردن هزینۀ اجتماعی مخالفت با خودشان از راه چراغ‌گازی، یا رفتارها و گفتارهای تحقیرآمیز، به تدریج از اطرافیان یک «فرقه» می‌سازند. به طوری که مخالفت با نظر فرد خودشیفته معنای حماقت یا نابخردی به خود می‌گیرد. در چنین فضایی، اطرافیان بدون این که مطلع باشند، نظر و عقیدۀ خاصی را دربارۀ پدیده‌ها، افراد، و موضوعات مختلف پیدا می‌کنند و برای در امان ماندن از نقدهای تحقیرآمیز فرد خودشیفته، به شکل جمعی حامل یک ایدئولوژی یا جهان‌بینی می‌شوند.

فرد خودشیفته درصدد تسلط فکری بر اطرافیان خود است و بی‌آنکه دیگران باخبر باشند، آنها را اجیر و مزدبگیر خود می‌کند. حالا بیایید کنیم که فرد خودشیفته با شخصی دچار خصومت بشود یا فرد مورد نظر سلطه‌پذیر نباشد. در چنین موقعیتی، اطرافیان ناآگاه فرد خودشیفته، دوپاره‎‌سازی‌های وی دربارۀ فردی که می‌خواهد اورا در هم بشکند را باور می‌کنند، دربارۀ آن حرف می‌زنند، شایعه‌پراکنی می‌کنند، یا با فردی که مورد غضب شخص خودشیفته واقع شده، بدرفتاری می‌کنند و او را فریب می‌دهند. یا به عبارت دیگر نقش «میمون‌های پرنده را ایفا می‌کنند».

میمون پرنده به افرادی گفته می‌شود که با هم‌دستی با فرد خودشیفته و اجرای دستورات او به دیگران آسیب می‌زند و البته نسبت به این رفتار خود آگاهی ندارد. افرادی که دروغ‌ها و فرافکنی‌های یک فرد خودشیفته را باور می‌کنند و آنها نیز این دروغ‌ها را به قربانی فرد خودشیفته فرافکنی می‌کنند.

اگر در چنین حلقه‌ای از روابط گیر کرده‌اید و نسبت به خود و زندگی‌تان احساس بدی پیدا کرده‌اید، ممکن است قربانی سوء‌رفتار و دسیسه‌های یک فرد خودشیفته شده‌ باشید. البته این امر مطلق نیست و لازم است که به دقت مورد بررسی قرار بگیرد. برای کمک به خودتان دست روی دست نگذارید، و از متخصص کمک بگیرید.

رزرو وقت مشاوره:

@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

29 Nov, 20:36


رزرو وقت مشاوره:


@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

27 Nov, 10:46


🔹افراد خودشیفته مهارت بالایی در تحت تاثیر قرار دادن شما دارند، امّا در نگهداری رابطه با شما ناتوانند. در شروع رابطه عاشقانه، افراد خودشیفته از ترفندهایی استفاده می‌کنند تا خود را بزرگ و توانمند نشان بدهند. مثلا ممکن است بسیار دست‌ودلباز باشند و حسابی برایتان خرج کنند. یا ممکن است شما را به بهترین رستوران‌ها و کافی‌شاپ‌ها ببرند. در بهترین پاساژ‌های تهران برای شما ناگهان ساعت چند میلیونی یا فلان کیف و کفش را بخرند! اما این کار صرفاً برای فریفتن شما و خودنمایی این افراد برای نشان دادن مال‌ومنالشان است.

افراد خودشیفته برای این که دل شما را به دست بیاورند، یا اصطلاحاً مُخ‌تان را بزنند، درباره ارتباطاتشان لاف می‌زنند و بزرگنمایی می‌کنند. و یا حتی دروغ می‌گویند. مثلا می‌گویند با فلان فرد ثروتمند، یا با فلان فرد قدرتمند، یا با فلان فرد مشهور، رابطه نزدیکی دارند. امّا همینطور که رابطه به جلو می‌رود، افراد خودشیفته برای حفظ احساس ارزشمندی و خودبزرگ‌بینی‌شان، شروع به تحقیر و انتقاد از شما می‌کنند و اعتماد به نفس‌تان را می‌گیرند و به این شکل شما را تحت سلطۀ خود در‌می‌آورند.

🔹اگر با فرد خودشیفته‌ای در ارتباط نزدیک هستید و نسبت به عقل‌وشعور، اعتماد به نفس، و ارزشمندی‌تان دچار تردید یا مشکل شده‌اید، به تنهایی نخواهید توانست از خودتان مراقبت کنید. حتما نیاز به کمک تخصصی دارید.

رزرو وقت مشاوره:

@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

20 Nov, 18:55


🔹چگونه می‌توانیم دوباره طعم عشق را بچشیم؟


رزرو وقت مشاوره

@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

09 Nov, 11:53


ترس بیمار مبتلا به اختلال شخصیت مرزی از تنها ماندن و ترک شدن، یا همان بی یار ماندن، بازتابی از این حقیقت است که می‌بیند خشمش دیگران را عقب می‌راند و دور می‌کند. ترس از تنهایی باعث بروز سایر علائم اختلال شخصیت مرزی، مانند اختلال در روابط، اختلال هویت، و احساس پوچی یا نا امیدی می‌شود.

ممکن است فرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی برای اجتناب از حس ترک شدن و تنها ماندن، دائماً نیاز به اطمینان‌خاطر داشته باشد و نیاز مبرم خود در این زمینه را نشان دهد.

اگر همسر یا پارتنرتان به اختلال شخصیت مرزی مبتلا است یا از این که ترکش کنید واهمه دارد، برای مقابله با ترس از ترک شدن راهکارهای زیر را بکار ببندید:

🔹از اشیای انتقالی استفاده کنید. هنگام جدایی، همراه داشتن چیزی که نماد ارتباط است می‌تواند مفید باشد؛ در مواقعی که فرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی احساس تنهایی می‌کند، یک عکس یا یک لباس می‌تواند آرامش بخش و اطمینان بخش باشد. تشویق او به پخش "موسیقی که مورد علاقه هر دوی شماست" یا تشویق او به پوشیدن ژاکت شما نیز می‌تواند آرامش بخش باشد.

🔹خود را آماده کنید. برای بسیاری از افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، تصورِ آینده، به خصوص تصورِ یک رویداد نامطلوب در آینده می‌تواند بسیار آزار دهنده باشد، حتی اگر این رویداد سفر کاری کوتاه همسرش باشد. از صحبت کردن درباره موقعیتی که می‌دانید برای او ناراحت کننده است اجتناب نکنید. در عوض، به صورت متناوب سفر خود را به او یادآوری کنید و این یادآوری را با خبرهای مثبت تکمیل کنید: "قبل از رفتن به سفر کاری، بیا امشب با هم بریم یه چرخی بزنیم".

🔹 هنگامی که در کنار او نیستید، او را تشویق کنید که فعالیت‌های آرامش بخش دیگری را انجام دهد، مانند ملاقات با دوستان، شرکت در دورهمی‌ها یا رفتن به جلسات تمرینی و غیره.

🔹محدودیت‌های متعادل و منظمی را ایجاد کنید. ممکن است هیچ وقت نتوانید تمام خواسته‌های معشوق مبتلا به اختلال مرزی خود را برآورده کنید، اما سعی کنید محدوده‌ای را مشخص کرده و به صورت مستمر خواسته‌های او را در این محدوده برآورده کنید، یعنی سطح ارتباط خود را به گونه‌ای تنظیم کنید که بتوانید همواره آن را حفظ کنید: "پدر، می‌دانم از اینکه نمی‌توانم هر شب به ملاقاتت بیایم ناراحت هستی، اما می‌خواهم طوری برنامه ریزی کنم که هر پنجشنبه عصر به دیدنت بیایم تا بتوانیم با هم شام بخوریم".



رزرو وقت مشاوره:

@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

06 Nov, 14:21


🔹ترس از انتقاد و مقایسه خودمان با دیگران یکی از علل مهم اضطراب‌های اجتماعی و اضطراب‌های عملکردی است.


رزرو وقت مشاوره:


@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

04 Nov, 14:30


🔹گاهی اوقات بی‌خود و بی‌جهت دلمان می‌گیرد. غصه می‌خوریم و اشک می‌ریزیم. یا آهنگی غم‌انگیز، غم‌انگیز‌تر از همیشه در ما اثر می‌کند و به یاد از دست دادن‌ها و حسرت‌هایمان میفتیم و اصطلاحاً «احساس افسردگی» می‌کنیم. این حالات در بعضی از موارد می‌تواند به علت تغییر فصل و میزان قرار گرفتن ما در معرض نور خورشید باشد.

بعضی از افراد در پاییز و زمستان که روزها کوتاه‌تر می‌شوند به «افسردگی فصلی» مبتلا می‌شوند. در بیشتر موارد، افسردگی فصلی در پاییز و زمستان شروع می‌شود و با آغاز بهار و تابستان به پایان می‌رسد. البته بدن بعضی از افراد، واکنش متفاوتی دارد و در تابستان به افسردگی فصلی مبتلا می‌شوند. البته افسردگی تابستانه کمتر شایع است.

اگر به این بینش رسیده‌اید که در فلان فصل حال روحی‌تان بهتر می‌شود و در بهمان فصل حال روحی‌تا بدتر می‌شود، ممکن است به افسردگی فصلی مبتلا باشید.

برای تشخیص افسردگی فصلی بایستی الگویی تکراری از بدتر شدن خلق‌وخویتان در فصلی خاص وجود داشته باشد که دست‌کم این خلق ناخوش تا 4 یا 5 ماه ادامه پیدا کند. افزون بر علائم عمومی افسردگی که در تمامی انواع افسردگی شایع است، مثل احساس پوچی، غمگینی، اضطراب و ناخوشی که دو هفته ادامه پیدا کند، بیقراری، احساس بی‌کفایتی و گناه، انرژی کم و خستگی، تغییر در تغذیه و خواب، اما علائم افسردگی فصلی پاییزه و زمستانه و علائم افسردگی فصلی تابستانه متفاوت است.

افسردگی فصلی در پاییز و زمستان معمولاً با این علائم همراه هستند:

· پرخوابی

· پرخوری، به ویژه میل زیاد به خوردن نان و برنج و نشاسته که باعث افزایش وزن می‌شود

· کناره‌گیری اجتماعی (انگار که به خواب زمستانی فرو رفته‌اید)



افسردگی فصلی تابستانه معمولاً با این علائم همراه است:

· بی‌خوابی

· کاهش اشتهایی که منجر به کاهش وزن می‌شود

· احساس بیقراری و آشفتگی

· اضطراب

· رفتار خشونت‌آمیز یا پرخاشگری



درمان افسردگی فصلی شامل موارد زیر است:

· نور درمانی

· رواندرمانی

· دارودرمانی

· مصرف ویتامین D



درمان عمومی افسردگی دارودرمانی و رواندرمانی است. اما معمولا برای درمان افسردگی فصلی پاییزه و زمستانه نور درمانی و مصرف ویتامین D تجویز می‌شود. درمان ویژه‌ای برای افسردگی تابستانه وجود ندارد.

رزرو وقت مشاوره:

@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

01 Nov, 18:56


🔹 سندرم پیش از قاعدگی یا اختلال ناخوشی قبل از قاعدگی

طبق یافته‌های موجود، تحریک‌پذیری و پرخاشگری شدید که زندگی روزمره و روابط فرد را بهم می‌ریزد، یا PMDD (premenstrual dysphoric disorder) صرفا ۵ ٪ از خانم‌ها رو دچار مشکل می‌کنه. در واقع PMDD، فرم بسیار شدید PMS یا Premenstrual syndrome یا همان سندرم پیش از قاعدگی است.
پیشینه مشکل را که بررسی کردم، متاسفانه دلایل واضحی برای PMDD پیدا نشد. یک فرضیه هورمونی وجود دارد که حساسیت به افزایش استروژن و پروژسترون و کاهش سروتونین را مقصر می‌داند. اما فرضیه‌ی کاملی نیست و تمام ابعاد را توضیح نمی‌دهد.

یافته‌ی برجسته دیگر درباره PMDD این است که هم‌بودی با بعضی از اختلالات دیگر مثل اختلال شخصیت مرزی، بیش‌فعالی/نقص توجه، اضطراب، و افسردگی، علائم را تشدید می‌کند.
روانپزشکان عمدتا مصرف داروهای SSRIs (فلوکستین، آسنترا، و...) را توصیه می‌کنند (لطفا سرخود دارو مصرف نکنید و صرفا با مشورت با روانپزشک دارو مصرف کنید).
همکار روانپزشک و متخصص تغذیه، خانم دکتر علیمددی علاوه بر SSRIs، روغن گل مغربی و ویتامین B6 را هم تجویز می‌کنند.

باری، مشغول بررسی‌های بیشتر هستم و نتایج را با شما در میان خواهم گذاشت.


رزرو وقت مشاوره:

@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

28 Oct, 11:48


🔹مطالعات بسیاری داشتن حیوانات خانگی را با کاهش مشکلات روحی مثل اضطراب و افسردگی مرتبط می‌دانند. حتی وقتی حرف از مشکلات جدی‌تری مثل افکار خودکشی به میان می‌آید، پژوهش‌ها نشان داده‌اند که داشتن رابطه عاطفی با حیوانات خانگی یکی از عوامل کاهنده اقدام به خودکشی است.

امّا روی دیگر سکّۀ دلبستگی به حیوانات خانگی، می‌تواند ناتوانی ما برای برقراری ارتباطات انسانی و نداشتن احساس امنیت و صمیمت با انسان‌ها باشد. به طوری که ممکن است حتّی بر خلاف آنچه تصور می‌شد، دلبستگی زیاد با حیوانات می‌تواند با سلامت روان پایین و مشکل صمیمت عاطفی مرتبط باشد.

اگرچه داشتن حیوانات خانگی فواید متعددی دارد، اما هرگز جایگزین کاملی برای پر کردن خلأ‌های عاطفی و ارتباطی نیست.

رزرو وقت مشاوره:

@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

26 Oct, 08:25


🔹مراجع روی تخت دراز کشیده است. چشم‌بند بر چشم دارد. موسیقی ملایمی در حال پخش شدن است. دو نفر از تیم تحقیقات بر بالین مراجع حضور دارند تا آزمایش را به پیش ببرند. بیشتر وقت این جلسه به درون‌نگری توسط مراجع خواهد گذشت.

سیلوسایبین ماده‌ای است که در قارچ‌های جادویی یا آنطور که معروف هستند، مجیک ماشروم، پیدا می‌شود. ماده‌ای روانگردان با اثرات بسیار نیرومند. با این که سیلوسایبین 100 برابر از LSD ضعیف‌تر است، با این حال هشیاری و ادراک فرد از زمان و مکان را تغییر می‌دهد، باعث توهمات دیداری، احساس سرخوشی، و به گزارش مصرف‌کنندگان احساس تجربه «عرفانی» و «شهودی» می‌شود.

با این که سیلوسایبین هنوز تاییدیه سازمان غذا و دارو آمریکا را ندارد، با این حال نتایج قابل توجهی در فاز تحقیقاتی در درمان افسردگی مقاوم به درمان، اختلال وسواس-اجباری، و سردردهای عصبی به دست آورده است. نتایج بعضی از مطالعات حاکی از اثرات قدرتمند، سریع، و ماندگار سیلوسایبین در ترکیب با رواندرمانی هستند. با این وجود، این نتایج فعلا در مرحله تحقیقاتی هستند و به هیچ عنوان استفاده از مجیک ماشروم، یا هر شکل دیگر از مواد روانگردان به شکل خودسر در درمان بیماری‌های روانی توصیه نمی‌شود.

توجه داشته باشید، که علی‌رغم این نتایج مثبت، مطالعات بسیار فراوانی درباره مضرات مواد روانگردان بر سلامت روان وجود دارند. لطفا در رابطه با سلامت خود خطر نکنید و صرفا از درمان‌های دارای تاییدیه علمی و شواهد پژوهشی محکم استفاده کنید.

رزرو وقت مشاوره:

@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

21 Oct, 19:00


🔹نویز صورتی یا لالایی برای خوابی عمیق‌تر و راحت‌تر

اگر در به خواب فرو رفتن مشکل دارید، می‌توانید به نویز صورتی گوش کنید و سریع و راحت به خواب فرو بروید. به ویژه افرادی که به محرک‌های صوتی حساسیت دارند یا اصطلاحا خواب سبکی دارند و طی خواب شبانه با کوچکترین صدایی از خواب می‌پرند، می‌توانند به نویز صورتی گوش دهند. مطالعات ابتدایی حاکی از اثربخشی نویز صورتی در تسهیل خواب هستند. بر اساس نتایج مطالعه‌ای که در سال ۲۰۲۳ انجام شد، گوش دادن به نویز صورتی باعث شده بود که افراد زمان بیشتری در خواب عمیق باقی بمانند و حتی حافظه‌شان نیز بهبود پیدا کرده بود. نویز صورتی صداهای مزاحم بیرونی مثل صدای تردد ماشین در خیابان، صدای در و پنجره یا هر گونه سر و صدایی را می‌پوشاند و باعث می‌شود خواب راحت‌تری داشته باشید. با این که شواهد علمی محکمی برای اثرات ضد استرس نویز صورتی وجود ندارد، اما برخی از افراد صدای نویز صورتی را به صدای بارش باران یا آبشار تشبیه می‌کنند و اذعان دارند که گوش دادن به این صدا آرامش‌بخش است. گوش دادن به نویز صورتی برای به خواب فرو رفتن، بر خلاف داروهای روانپزشکی هیچ گونه عوارض جانبی یا خطری ندارد و برای همه قابل استفاده است.


🔹این پست حاوی ۱ ساعت پینک نویز است که می‌توانید به آن گوش دهید.


رزرو وقت مشاوره:


@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

15 Oct, 09:35


🔹افرادی که از بی‌اشتهایی عصبی رنج می‌برند، معمولاً بسیار لاغر هستند. از این که چاق بشوند می‌ترسند. بیش از اندازه به وزن و شکل بدن خود حساس‌اند. و معمولاً لاغر بودن و خطرناک بودن وضعیت تغذیه‌شان را انکار می‌کنند.

به ویژه در دهه‌های اخیر، در جوامع پست‌مدرن ملاک زیبایی در فیلم‌ها و سریال‌ها لاغر بودن یا «پوست‌واستخوانی» بودن شده و توسط رسانه‌ها و در فضای مجازی لاغری بیش از اندازه به عنوان یکی از اصلی‌ترین عوامل زیبایی تبلیغ شده، اختلال آنورکسیا اگر نگوییم، تحت تاثیر این فضای فرهنگی به وجود آمده است، می‌توانیم بگوییم دست‌کم تشدید شده است.

در گذشته در ادبیات روانکاوی، اختلال آنورکسیا عمدتاً به تعارضات اودیپال، یعنی رابطه مثلثی پدر-مادر-کودک و تعارضات پیرامون آن نسبت داده می‌شد. اما بنابر نظر فیلیپ ویلسون در مقاله «ترس از چاقی»، ربط دادن آنورکسیا به تعارضات اودیپال، دیدگاهی تقلیل‌گرایانه و نادرست است. مشکلات بیماران آنورکسیک اعم از تندخویی و تعارضات جنسیتی‌شان، همراه با خیال‌پردازی‌ها و مکانیسم‌های دفاعی که بکار می‌گیرند، را می‌توان به بهترین وجه در چارچوب فرایند جدایی خود از اُبژه و دوگانگی به ظاهر لاینحل در مبارزه برای دستیابی به احساس فردیت و جدایی درک کرد. اینجاست که واژه «مادر سلطه‌گر» هیلد بروچ، روانکاو کودک آلمانی‌الاصل که عمر خود را صرف مطالعه اختلالات خوردن کرده بود، به میان می‌آید.

آنورکسیا تجلی رشد ناقص خود است که در اثر شکست در فرایند فردیت-تمایزیافتگی به تعبیر مارگارت ماهلر به وجود آمده است. چسبندگی به اُبژه یا به عبارت دیگر، سلطه‌گری مادر یا پدر، منجر به وجود آمدن آبشاری از احساسات مرکّب از جمله درد، ترس، غیظ، گناه، اضطراب، غیظ‌های بدوی و احساس گناه بسیار عمیق شده و در نهایت آنورکسیا دفاعی برای مقابله با این حجم بسیار زیاد از احساسات نیرومند است که ایگو یارای روبه‎‌رو شدن با آن را ندارد و در درمان، به ویژه با روش ISTDP قطعاً تثبیت و یکپاچه‌سازی روانی، و سپس استفاده از روش تدریجی برای درمان بیماران آنورکسیک توصیه می‌شود.

رزرو وقت مشاوره:

@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

09 Oct, 10:48


🔹نگهداری از حیوانات خانگی فواید بسیاری دارد. به ویژه برای افرادی که با مشکلات اعصاب‌وروان دست‌وپنجه نرم می‌کنند، می‌توانند آرامش‌بخش باشد.

طبق نتایج مطالعات صورت گرفته، داشتن حیوان خانگی با کاهش علائم اضطراب،کاهش حملات پنیک، و کاهش احساس تنهایی و رفتارهای پرخطر همراه است. همچنین نگهداری از حیوانات خانگی با افزایش انگیزه برای زندگی، میل به معاشرت اجتماعی و لذت بردن از زندگی و کنار آمدن با سختی‌های زندگی همبستگی دارد.

با این که داشتن حیوانات خانگی به طور کلی احساس بهزیستی را افزایش می‌دهد، اما لازم به توجه است که رابطه با حیوانات خانگی جایگزینی برای درمان‌های روانشناختی و دارویی نیست و البته در بعضی از موارد هم ممکن است نگهداری از حیوانات خانگی با افزایش استرس نگهدارنده مرتبط باشد.



رزرو وقت مشاوره:

@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

07 Oct, 10:42


🔹در گیرودار سختی‌های زندگی، رابطه، و کار، طبعاً استرسمان بالا می‌رود و اگر نتوانیم خودمان را آرام کنیم، ممکن است به راهکارهای قدیمی مخرب که در گذشته آراممان می‌کرده یا کارمان را راه می‌انداخته پناه ببریم. مثلا شاید در کودکی، فرد توانی برای ابراز نیازهایش نداشته و احساسات و خواسته‌هایش را در قالب ایفای نقش بیمار یا با ابتلا به برخی از علائم جسمی و بدنی بیان می‌کرده است. شاید پدر و مادر چنین کودکی توانایی ذهنی لازم برای بازشناسی هیجانات کودک و کمک به آرام کردن او را نداشته‌اند. گاهی اینقدر این رفتارهای مقابله‌ای در رفتارهای فرد ریشه می‌دواند و تکرار می‌شود، و عملاً به بخشی از هویت و شخصیت فرد تبدیل می‌شود.

بعضی از افراد مدام مریض می‌شوند. یک جای بدنشان که خوب می‌شود، جای دیگر بدنشان دچار مشکل می‌شود. از این دکتر به آن دکتر می‌روند، و در نهایت بعد از بررسی‌های جامع پزشکی، دکتر به آنها می‌گوید: «چیزی نیست! عصبیه!».

این حالت که به آن «جسمانی‌سازی» گفته می‌شود، معمولاً در افرادی که سیستم مقاومت سرکوبی دارند، بسیار رایج است. افسردگی، و علائم جسمی افسردگی مثل سر درد، تهوع، گیجی، سنگینی بدن، دردهای بدنی، در این افراد به وضوح مشاهده می‌شود.

شخصیت‌های جسمانی‌ساز معمولاً از ناگویی هیجانی یا آلکسیتایمیا رنج می‌برند. مشکلی که باعث می‌شود فرد نتواند حال‌واحوال درونی یا احساساتش را به راحتی با کلمات بیان کند. در دوران پرفشار و پر استرس زندگی، این افراد برای مورد مراقبت واقع شدن از طرف عزیزان، عملاً راهکاری به جز بیمار شدن ندارند. البته این راهکار عامدانه و آگاهانه نیست و فرد از آن بی‌خبر است.

در درمان چنین بیمارانی همدلی را نباید فراموش کنید، زیرا ممکن است تصور کنند که دارید آنها را به «تمارض» متهم می‌کنید. در حالی که تمارض با جسمانی‌سازی کاملاً متفاوت است. تمارض آگاهانه و جسمانی‌سازی ناهشیار است.



«روش تدریجی» درمان ISTDP روشی بسیار اثربخش برای درمان مشکلات جسمانی‌سازی شده است. برای یادگیری تئوریک این روش می‌توانید کارگاه‌های آموزشی درمان شکنندگی و درمان اختلالات کارکرد جسمی پروفسور آلن عباس را تهیه کنید (برای خرید دوره آموزشی دایرکت بدید)

رزرو وقت مشاوره:

@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

05 Oct, 12:10


🔹اکثر افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، با درمان یا بدون درمان، با گذشت زمان بهبود می‌یابند. بسیاری از آنها به طور کامل بهبود می‌یابند. برخی از بزرگسالان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی با این که به طور کامل بهبود نیافته‌اند، سطح عملکرد بالایی دارند؛ یعنی سر کار می‌روند، خانواده تشکیل می‌دهند و با دوستانشان روابط پایدار دارند.

هر چه بهبودی بیشتر حاصل می‌شود، بیمار مرزی آرام‌تر می‌شود. به شکلی که در روابط، در محیط کار و در زندگی خانوادگی اطرافیان تأیید می‌کنند که فرد مورد نظر به طور قابل‌توجهی عوض شده است.

شاید آرام شدن بیمار مرزی به این خاطر باشد که سبک زندگی روزمره‌اش را پیدا کرده و دیگر نیازی به طغیان احساسات برای دستیابی به خواسته‌هایش ندارد. یعنی دیگر برای کنار آمدن با احساساتش مجبور به افراط در مصرف داروهای خواب، الکل، و یا پرخوری نیست. دیگر قهر نمی‌کند و ناگهان قطع ارتباط نمی‌کند. دیگر به خودش آسیب نمی‌زند یا تهدید به خودکشی نمی‌کند.

زندگی با اختلال شخصیت مرزی با سرعت سرسام‌آوری پیش می‎‌رود و شاید با افزایش سن، شخص مبتلا به این اختلال دیگر انرژی یا قدرت لازم را نداشته باشد تا بتواند همپای این سرعت پیش برود. در هر صورت، اکثر مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی، با گذشت زمان با یا بدون درمان بهبود پیدا می‌کنند.

فرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی که در حال بهبودی است، بیشتر می‌تواند با دیگران همدلی کند و مسئولیت تصمیمات،اشتباهات و خطاهایش در زندگی را بپذیرد و دیگر آن را به گردن دیگران یا پدرومادر نیاندازد. چنین فردی قادر خواهد بود انسان‌ها را به صورت مجموعه‌ای از صفات مثبت و منفی ببیند و از ایده‌آل‌سازی و تخریب خود و دیگران دست برمی‌دارد.

رزرو وقت مشاوره:

@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

02 Oct, 08:21


🔹احتمالاً برایتان پیش آمده که در خلوتتان به یاد حرف‌ها یا کارهای نادرستی که انجام داده‌اید، بیفتید. با این که فکر کردن و درون‌نگری، همیشه توصیه شده و در نهایت آدمی با بازنگری در کردار و گفتار و افکارش، درست را از غلط تشخیص می‌دهد، اما گاهی اوقات یادآوری خطاها به منظور بازنگری و نکته‌سنجی نیست. بلکه صرفاً برای عذاب دادن خودمان است. البته عذابی که ناهشیار بوده و کنترلی روی آن نداریم.

یادآوری مکرر اشتباهات معمولاً در میان افرادی که دیدی منتقدانه نسبت به خود دارند، رایج است. نتایج مطالعات تجربی متعددی به بازیابی خاطرات همخوان با خلق تاکید دارند. به هنگام افسردگی، اشتباهات گذشته را ناخودآگاه دوباره به یاد می‌آوریم. ذهن ناهشیار حرف‌های نامناسبی که از زبان رانده‌ایم و دل عزیز یا دوستی را شکسته‌ایم را به رویمان می‌آورد. تصمیمات اشتباه، نزدیک شدن‌های بی‌مورد، شوخی‌های نامناسب، و در یک کلمه خطاهایمان بازیابی می‌شوند و پس از غوطه‌وری در شرم، بیش از پیش افسرده‌ می‌شویم.

در این مواقع شاید بهتر است از خودتان بپرسید: «چه چیزی یا چه کسی آزارم داده که برای تنبیه نکردن او، خودم را با یادآوری اشتباهاتم مجازات می‌کنم؟» شاید بهتر باشد در مواقع به خاطر آوردن خطاهای رفتاری و کجی‌های گفتاری به این حقیقت که ما هم انسان هستیم و اشتباه می‌کنیم و اشتباه کردن بخشی از بودن و زندگی ماست، توجه کنیم. شاید این گونه بتوانیم کمتر خودمان را مجازات کنیم. صحبت کردن با فردی ایمن در این مواقع و طرح افکارمان و گرفتن بازخورد در این زمینه، می‌تواند یاری‌رسان باشد.



رزرو وقت مشاوره:

@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

30 Sep, 09:32


🔹داروی کلونازپام یا کلونوپین داروی بسیار خوش‌خوراکی است! به ویژه برای عزیزانی که از مشکلاتی مثل اضطراب، بی‌خوابی، بیقراری، ترس، یا ناامیدی رنج می‌برند. این دارو همزمان با این که ترس و اضطراب را می‌کاهد، روی سیستم پاداش مغز یا همان مدارهای دوپامینرژیک نیز اثر گذاشته و احساس سرخوشی و خوش‌بینی، و جدا شدن موقتی از مشکلات زندگی را به همراه دارد. همچنین باعث خواب راحت‌تر شده و انگار واقعا حلّال مشکلات است!

امّا متاسفانه آخر قصه مصرف کلونازپام به همینجا ختم نمی‌شود. احتمالا عزیزانی که به شکل خود تجویزی و برای حل مشکل بی‌خوابی یا اضطراب و بیقراری از این دارو استفاده می‌کنند، به مرور زمان مجبور می‌شوند دوز مصرفی را افزایش داده، و در نهایت به این دارو وابستگی پیدا می‌کنند. به طوری که برای خوابیدن عادی یا احساس آرامش معمول، حتما باید کلونازپام مصرف کنند.

شخصاً در محیط بالینی و در اتاق درمان، با مراجعین متعددی برخورد داشته‌ام که روند بهبودی و درمانشان به واسطه استفاده سر خود از کلونازپام سال‌ها به تعویق افتاده یا اساسا پیگیری نشده است و خسارات جبران‌ناپذیر مادی و روانی دیده‌اند.کلونازپام همچون پتویی گرم در زمستان سخت زندگی شما را موقتاً گرم می‌کند و آرامتان می‌کند. اما این آرامش حقیقی نیست، بلکه بی‌حسی و رخوت است و در دراز مدت باعث می‌شود از حقیقت مشکلات زندگی‌تان فاصله بگیرید و اقدام موثری برای بهبودی انجام ندهید.

اگر به کلونازپام وابسته هستید، آن را سر خود قطع نکنید و برای مدیریت مصرف این دارو حتماً با روانپزشک مشورت کنید.

رزرو وقت مشاوره:

@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

29 Sep, 11:59


🔹رواندرمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت درمان ظریف و پر جزئیاتی است. اگر بخواهیم در یک جمله کلیت کار ISTDP را بیان کنیم، می‌توانیم بگوییم که کار ما به عنوان درمانگر ISTDP، کمک به بیدار کردن سه نیروی ناهشیار مقاومت، احساسات پیچیده انتقالی و پیمان درمانی ناهشیار در جلسه درمان و در ارتباط با بیمار است. درجه بیداری یا برانگیختگی نیروهای ناهشیار شاخص با اهمیتی برای پایش کیفیت کار درمانی است. یعنی هرچقدر برانگیختگی‌های ناهشیار بیشتر باشد، احتمالا درمان در مسیر درستی قرار گرفته است. سنجش میزان برانگیختگی‌های ناهشیار در جلسات درمان شاخص دارد. این که بیمار روی طیف سایکونوروتیک یا طیف شکنندگی در کدام بخش قرار می‌گیرد، شاخص دارد. به راحتی بر اساس نوع سیستم‌های مقاومت و مسیر تخلیه اضطراب می‌توانیم بفهمیم که در اتاق درمان چه فردی در برابر ما نشسته و درون ناهشیارش احتمالا چه میزانی از چه احساساتی دفن شده است. چه احساسات و دفاع‌هایی را باید از فرد انتظار داشته باشیم یا آستانه‌های شکنندگی یا آشوب شناختی یا سرکوبی بیمار مورد نظر چگونه است. این که برای چه بیمارانی می‌توانیم از روش تدریجی استفاده کنیم، با چه دسته‌ای از بیماران می‌توانیم از روش استاندارد، و با چه بیماری باید مراحل یکپارچگی و تثبیت روانی را از سر بگذارنیم و سپس راهی استفاده از روش تدریجی بشویم و اساسا با بیماران شکننده باید چگونه مداخله کنیم، مطالب بسیار عمیق و ریزه‌کاری‌های بسیار فراوانی دارد. همگی این‌ها شاخص دارد. شاخص‌هایی که اگر به درستی آموزش داده شوند، یادگیری و بکارگیری اصول ISTDP برایمان راحت‌تر و آسوده‌تر خواهد شد. متاسفانه در بیشتر دوره‌های آموزشی حال حاضر این مطالب به شکلی جامع و کاربردی پوشش داده نمی‌شوند و طبق تجربه شخصی خودم و مشاهده تجارب سایر همکاران، به نظر می‌رسد نیاز به آموزش و فهم اصول ISTDP در کار با طیف بیماران شکننده مغفول واقع شده و بسیاری از درجا زدن‌ها و گیر کردن‌های جلسات درمانی، نه صرفا به خاطر سختی کار با بیماران شکننده، که البته عامل روا و منصفانه‌ای است، بلکه به خاطر نبودن آموزش اصولی و جامع کار با شکنندگی اتفاق می‌افتد. این در حالی است که بیماران صعب‌العلاج اعصاب‌وروان انسان‌هایی به اندازه همه دوست‌داشتنی و شایسته احترام و همدلی و از همه بیشتر، نیازمند کمک حرفه‌ای دقیق و کاربردی با نتیجه‌های مشخص و مشهود درمانی هستند.
قصد داشتم خلاصه‌ای از تکنیک‌ها و مداخلات و سایکودایگنوزیس بیماران شکننده و افسرده را که در بیست‌ویکمین نشست ISTDP هلیفکس آموختم، با شما به اشتراک بگذارم. اما حیفم آمد که مطالب را تکه پاره کنم و بخش‌های ناچیزی از این همه مفاهیم و توصیفات و ریزبینی‌های استاد گرانقدر، آقای دکتر آلن عباس را این گونه هدر بدهم. شاید بتوانیم در نشستی چند ساعته این مطالب را دوباره با هم مرور کنیم و بیاموزیم.
متعاقبا، خبر برگزاری دوره آموزش تئوریک کار با شکنندگی و سرکوبی را به اطلاع شما عزیزان خواهم رساند.
 
 
رزرو وقت مشاوره:

@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

11 Sep, 15:06


🔹اگر پاسختون به پرسش بالا مثبته، احتمالا به اختلال اضطراب جدایی مبتلا باشید. اضطراب جدایی پدیده‌ای فراگیره و در صورتی که به طور طبیعی حل‌وفصل نشه، تا بزرگسالی ادامه پیدا می‌کنه. معمولا خیال‌پردازی‌های مرتبط با جدایی با خیال‌پردازی‌های مرتبط با از دست دادن اشتباه گرفته می‌شن و فرد موقع تجربه اضطراب جدایی فکر می‌کنه می‌ترسه که عزیزانش رو از دست بده.


رزرو وقت مشاوره:


@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

08 Sep, 07:24


🔹اگر به دنبال دوست می‌گردی، مرا رام کن!


دو روی سکّۀ تنهایی

تنهایی دو رو دارد. می‌تواند همنشینی جانکاه، یا اگر رام شود، دوستی بی‌نهایت عزیز باشد. آیا می‌توانیم تنهایی را رام کنیم؟ آیا می‌توانیم آن را به بستری با اصالت برای برقراری ارتباط با خودمان و دیگران تبدیل کنیم؟ در این کتاب، می‌خواهم نشان دهم که چگونه می‌توانیم تنهایی را زندگی کنیم و با درمان روانکاوی آن را دگرگون سازیم؛ ببینیم چگونه احساس تنهایی که گاهی خصمانه و ناامیدکننده است، می‌تواند به تدریج به تنهایی رام شده تبدیل شود، و به پایگاهی امن برای برقراری ارتباط با خودمان و دیگران مبدّل گردد. این دگرگونی از راه آنچه ما روانکاوان «بازپروری» اضطراب‌های جدایی و اضطراب‌های از دست دادن اُبژه می‌نامیم، صورت می‌پذیرد. فرآیندی که در آن رشد روانی فرد و همچنین، پیشرفت رابطه روانکاوی تجلی می‌یابد. فردی که شدیدا از اضطراب جدایی رنج می‌برد، به شکلی نهان از سرمنشأ درد روانی و احساس سوگواری، یعنی از تنهایی و رها شدن، شدیدا واهمه دارد. مسئله‌ای که فروید در سال ۱۹۲۶ به خوبی آن را بیان کرد. همچون تنهایی، خلوت‌گزینی نیز ممکن است به پرتگاهی مرگبار تبدیل شود: «وقتی هیچ کسی نیست، گویی جهان از زندگی انسانی تهی شده است (آلفونس دو لامارتین، انزوا)». برعکس، هنگامی که تنهایی رام شود، اضطراب جدایی به نیرویی زندگی‌بخش تبدیل می‌شود. در واقع رام کردن تنهایی به معنای حذف اضطراب نیست، بلکه به معنی یادگیری شیوه مواجهه و استفاده از آن در جهت زندگی است. بنابراین، احساس تنهایی به معنای آگاه شدن از این حقیقت است که هر انسانی منحصر به فرد است و دیگری نیز منحصر به فرد و بی‌همتا است؛

رزرو وقت مشاوره:


@therapywithreza

مکالمات روانکاوی

06 Sep, 08:25


🔹 به قول وینیکات توانایی تنها ماندن در حضور دیگران ملاک پختگی روانی است.


رزرو وقت مشاوره:


@therapywithreza

1,465

subscribers

89

photos

63

videos