در حال گفتوگو با یکی از طرفهای حساب آلمانی بودم که او از تأخیر در ارسال محمولهها گلایه میکرد. توضیح دادم که از ابتدای پاییز تا امروز، تقریباً یکسوم روزها به دلایل مختلف، از جمله قطعی انرژی، تعطیلات عمومی، شرایط نامساعد جوی، نبود برق یا گاز، کمبود گازوئیل برای حملونقل کارگران یا روشن کردن ژنراتور، شرکت تعطیل بوده است.
از سوی دیگر، نوسانهای نرخ ارز و افزایش حدود 60 درصدی آن از ابتدای فصل تاکنون، امکان خرید مداوم محصول را از ما سلب کرده است. امسال یکی از معدود سالهایی است که برخی روزها به دلیل نبود محصول، مجبور به مرخص کردن نیروها شدهایم. علاوه بر این، کیفیت محصولات امسال به دلیل شرایط نامساعد جوی و قطعی برق در تابستان گذشته، بسیار پایین بوده و این موضوع تهیه کالای قابل صادرات را به شدت دشوار کرده است.
مسائل مربوط به نمونهبرداری و معطلی در گمرکها، به دلیل سختگیریهای اخیر نهادهای ذیربط و صدور مجوزهای صادراتی، مشکلات را دوچندان کرده است. این سختگیریها نهتنها روند امور را کند میکنند، بلکه تعطیلات گاه صدور گواهیهای مربوطه را چند روز به تأخیر میاندازد. برای مثال، باری که اوایل هفته نمونهبرداری میشود، گاهی تا اواخر هفته بعد گواهی آن صادر نمیشود چون تعطیلات غیربرنامهریزیشده یا عمومی، کار را به تأخیر میاندازد.
توقف کامیونها در مرزهای خروجی به دلایل متعدد، از جمله مشکلات سوخت، نیز به این چالشها افزوده است. گذشته از این، یافتن کامیونی که رانندهاش ویزای معتبر، مدارک کامل، و شرایط لازم برای حمل را داشته باشد، خود داستان دیگری است. حتی اگر همه این موارد فراهم شود، کوچکترین بدهی به سازمانهای مالیاتی، تأمین اجتماعی، یا تعهدات ارزی، تمدید کارت بازرگانی را عملاً غیرممکن میکند. رفع تعهدات ارزی نیز خود مشکلات فراوانی دارد که شرح آن به مثنوی هفتاد من کاغذ نیاز دارد.
در کنار همه این مسائل، تأمین نقدینگی برای خرید کالا در شرایطی که سود پول در بازار از 40 درصد نیز فراتر رفته، عرصه را بر تجارت و تولید به شدت تنگ کرده است.
در حین توضیح این مشکلات، متوجه شدم که صدایی از آن طرف خط نمیآید. ابتدا فکر کردم که طرف مقابل از شنیدن این همه مشکل مبهوت شده است، اما بعد متوجه شدم که خط اینترنت قطع شده و من در واقع داشتم قصه پرغصه این روزها را برای خودم بازگو میکردم.
☑️ محسن جلالپور