میرا @kashmirabasham Channel on Telegram

میرا

@kashmirabasham


کشمیر بشام (Urdu)

کشمیر بشام چینل ایک مذاقیہ اور موسیقی کے شوقینوں کے لئے ہے۔ یہاں آپ کو بہت سے مضامین اور تعلیمی ویڈیوز ملیں گی جو آپ کی دلچسپی بھڑکائیں گے۔ کشمیربشام کی ٹیم مسلسل نئی مواد اپ لوڈ کررہی ہے تاکہ آپ کو ہر وقت نیا کچھ دیکھنے کو ملے۔ یہ چینل کشمیر کی مختلف پہلووں پر روشنی ڈالتا ہے اور مختلف موضوعات پر گفتگو کرتا ہے۔ یہاں آپ کشمیر کی تاریخ، فنکار، سیاحت اور مذاقی نوائی کے بارے میں بہت کچھ سیکھ سکتے ہیں۔ کشمیر بشام کو جوائن کرنے کے لئے ہمارے چینل کو فالو کریں اور بے پناھ مزیداریوں کا لطف اٹھائیں۔

میرا

05 Jan, 19:26


این چیه پسر خوشگله کیه

میرا

05 Jan, 19:26


این پسر خوشگله ست؟ چه قشنگ حرف میزنه وا😭😂

میرا

05 Jan, 19:02


اما who cares about بیدار شدن؟

میرا

05 Jan, 19:02


گاهی هم بیدار نمیشم راستشو بخوای

میرا

05 Jan, 18:57


سیسی من بدون الارم از خواب بیدار میشم این چیزا رو از من نپرس

میرا

05 Jan, 18:57


سلام نیایش شبت بخیر
بدون آی پد درس خوندن سخت نیست؟!

میرا

05 Jan, 18:55


کاش خاله اینجا بود تا امشب رو بغلش بخوابم و فکر کنم زندگیم حل شده و یکی تا ابد و یک روز بهم افتخار می‌کنه، حتی اگر مسی و آشفته باشم.

میرا

04 Jan, 21:51


آخرین باری که چنین شبی رو گذروندم رو یادم نمیاد :)

میرا

04 Jan, 21:27


Random shits

میرا

04 Jan, 20:18


“کی می‌گیره جاتو؟”

میرا

04 Jan, 09:05


💅🏻💅🏻💅🏻

میرا

04 Jan, 09:05


•کارامل ماکیاتو•

میرا

27 Dec, 11:53


پیریه دیگه عزیزم، به خودت میای می‌بینی قهوه خوردن دیگه نمی‌صرفه.

میرا

27 Dec, 08:48


Life is going on.

میرا

26 Dec, 21:43


نهایتاً آخر شب به خودم میام می‌بینم
باز هم نتونستم
هم دختر خوبی باشم
هم خواهر خوبی
هم دوست خوبی
هم دانشجوی خوبی
هم آدم خوبی
هم خیلی چیزهای خوب دیگه.

میرا

26 Dec, 19:29


نه تنها حجاب را رعایت نمی‌کنیم، بلکه خارتم می‌گاییم عزیزم. 💘

میرا

26 Dec, 11:09


منتظرم هروقت خودشو ثابت کرد با لوازم آرایشیای اصل کاری سرخاب سفیداب کنم براش.

میرا

25 Dec, 17:25


نامه‌ نوشتم براشان🎄🎄🎄

میرا

25 Dec, 16:29


ای‌بابا بچه‌ها جان کادوی کریسمسی از تسنیم و نامه‌ی کریسمسی از آیلین دریافت کردم و در پوست خود نمی‌گنجم. تو بگو دیگه چی کمه؟💘💘

میرا

25 Dec, 10:07


😂😂😂😂 اره دقیقاً می‌تونه مطمئن شه فقط واسه خودش می‌خوامش.

میرا

25 Dec, 10:06


https://t.me/kashmirabasham/28774

خوبه دیگه کمبود محبت دوس پسر اینا کلا در درون تو وجود یوخ😂❤️

میرا

25 Dec, 10:05


ولی جدی آدمای دورم بسیار لوسم می‌کنند و باعث لبخند گنده روی لبم می‌شن، ای بابا دختر جان:))))

میرا

25 Dec, 08:45


یک لیوان‌ قهوه‌ی گنده‌ی آبی

میرا

25 Dec, 07:13


من هنوز باورم نمیشه بلاگر لوازم آرایشی و پوستی و یا حتی کتاب نیستم و چیزمیز نمیفرستن دم خونه‌مون که باهاتون آماده شم بهتون نشم بدم، حماقت هم حدی داره.

میرا

24 Dec, 20:08


چجوری بگم دارم از خستگی می‌میرم
چجوری بگم دارم از سردرگمی می‌میرم
نیاز دارم همه‌چیز یه ثباتی پیدا کنه، واقعاً خسته‌م. خیلی خسته‌م.

میرا

24 Dec, 20:05


Oh home let me come home…

میرا

24 Dec, 19:53


این همه احساس ناکافی بودن یه روزی چاییم می‌کنه.

میرا

24 Dec, 19:18


“تنها دلیلی که زندگی‌ای که می‌خوای رو تجربه نمی‌کنی اینه که به زندگی‌ای که نمی‌خوای هر روز غذا می‌دی و نمی‌کشیش”

میرا

24 Dec, 18:02


خود خوب داشتن تموم ماجراست.

میرا

24 Dec, 17:41


دو سال از کنکورم می‌گذره و من هنوز نتونستم به زندگی بعد کنکور عادت کنم و اندازه‌ی کنکور مفید باشم و روتین مشخص داشته باشم، واقعاً نمی‌دونم کی درست می‌شه.

میرا

24 Dec, 17:07


زندگی همینه، مدام یه سری چیزا درست پیش میرن یه سری چیزا خراب میشن و تا اون چیزایی که خراب شدن رو سعی میکنی درست کنی و باشون کنار بیای اون چیزایی که درست شدن خراب میشن و این. داستان تا ابد ادامه‌داره، فقط باید زندگیش کنی. فکر کنم رازش همینه.

میرا

24 Dec, 16:08


من همیشه سعی می‌کنم مشکلات زندگیم رو بگام اما نهایتاً اون که بگا میره منم.

میرا

24 Dec, 16:06


تصمیم های سخت بگیرید قبل از آنکه خیلی دیر شود.

میرا

24 Dec, 14:59


برای انجام دادن کارهای کریسمسی امشب زیادی در بدنم کریسمس سبز و قرمز برگزار شده.

میرا

23 Dec, 20:49


داشتم گریه می‌کردم انگشترم گیر کرد به پیرسینگ دماغم، یک ساعت با اون درگیر بودم. روزمرگی‌های یک دلقک.

میرا

23 Dec, 19:48


قلب سفید.

میرا

23 Dec, 13:10


یک جاهایی آدم نمی‌میره. خفه میشه. هی خفه میشه. هی خفه میشه. هی خفه میشه. وسط این خفه شدن‌ها هم گاهی نور بهش می‌خوره. صدای پرنده‌ای می‌شنوه. لبخندی می‌زنه. ساعت رو نگاه می‌کنه و باز دوباره انگار خفه‌ش می‌کنن. حال این روزهام اینطوریه که انگار سرم رو روزی صدبار می‌کنن توی آب. روزی صدبار خفه می‌شم. ولی نمی‌میرم. چون آدمی که خشمگینه نمی‌میره. چون همونطور که قبلا گفتم آدمی مثل من اصلا نباید بمیره. چون خودخواهیه و من هم هیچ وقت خودخواه نبودم. همین حالا که دارم این رو می نویسم انگار دارن خفه‌م می‌کنن. انگار یکی دست‌های مردونه‌ش رو گرفته رو گردنم و فشار میده زیر آب و من هم جیغ می‌زنم کمک می‌خوام اما هیچی. یه اسم هست که صدا میزنم کمکم کنه. اسمی که خیلی وقته رفته. هیچی نمیشه. زندگیه دیگه. یه جاهایی آدم رو خفه می کنه.هر روز به زور از خواب بیدار می‌شم. وقتی از خواب بیدار می‌شم یک دور به کل جهان فحش می‌دم. به اون روزی که به دنیا اومدم فحش می‌دم. می‌گن موقع دنیا اومدن داشتم می‌مردم ولی نمردم. من از همون موقع همش داشتم می‌مردم ولی نمی‌مردم. این عادت از بچگیم باهام مونده. هی دارم می‌میرم هی نمی‌میرم. به قول اون دختره تو اون فیلمه همه چی آرومه! سیگارم نمی‌کشم. مردیم از خوشی. این تموم خبریه که از خودم دارم.
روز بعد اعلام نتایج کنکور که قبول نشده بودم خط چشم کشیدم خوشگل کردم رفتم حافظیه. تازه شماره هم گرفتم. هر کی می‌دید فکر می‌کرد این دختره دیگه غمی هم نداره. هیچی کم نداره. اصلا چی می‌تونستم کم داشته باشم مگه؟ بازم داشتم می مردم از خوشی. الان اندازه‌ی همون روز حالم بده. اندازه‌ی همون روز انگار چیزی کم ندارم. اندازه‌ی همون روز نمی‌دونم چیکار کنم.
فردا دلم می‌خواد بافت جدیده رو بپوشم و چشمامو سیاه کنم و برم یه جا بشینم و فکر کنم کسی منتظرمه. اما آیا واقعا کسی منتظرم هست؟
شاید هم اسم فردا همینه باشه؛
کاشی کسی جایی منتظرم باشد.

میرا

22 Dec, 21:01


عکاسی از اشیای اتاق روز اول.

میرا

22 Dec, 20:54


-چقدر دیگه صبر کنم؟
+هرچقدر لازمه.

میرا

22 Dec, 19:53


به نظرم باید آدما بلد باشن که از هرچیزی تاثیر نگیرن

میرا

22 Dec, 19:45


@callmemiraa_bot

میرا

22 Dec, 19:39


جدیداً خیلی همه با هم استوریامو ریپلای میکنن و بخش موردعلاقه روزم اونجاست که میرم تک تک ریپلای ها رو جواب میدم و عشق میکنم واقعاً خوش میگذره.

میرا

22 Dec, 17:55


حتی مدیرعامل بانک و ادم مهم و محبوبی هم نیستم ولی کارام تموم نمیشه.

میرا

22 Dec, 16:49


مامان یعنی خونه.

میرا

22 Dec, 16:46


من می‌تونستم دختر خوبی باشم و بد زندگی کنم یا دختر بدی باشم و خوب زندگی کنم و دومی رو انتخاب کردم. این خیلی خانواده‌م رو قراره اذیت کنه. خانواده‌ای که حمایتم کردن و کنارم بودن رو. اما من هم فقط یک بار زنده‌ام. شایدم تقصیر دنیاست، نمی‌دونم چرا این دوتا باید در تضاد هم باشن، واقعاً تف توش.

میرا

22 Dec, 16:45


واقعاً گاهی ناراحت میشم که دختر خوب خانواده نیستم و طبق انتظاراتشون زندگی نمیکنم، کاش ازم برمیومد مامان دختر خوب بودن، اما مجبورم خوب زندگی کنم، برای خودم مجبورم مامان. اما بدون که دوستت دارم و خوشحالیت تموم آرزومه.

میرا

22 Dec, 02:07


می‌خوام ژانر عکاسی از اشیای توی اتاقم رو شروع کنم چون فکر می‌کنم به عنوان یک فرد دارای اختلال گرندمامی ایشیوز چیزهای جالبی توی این چاردیواری دارم.

میرا

21 Dec, 21:20


فقر، قربان، جرم نیست. این یک حقیقت مسلم است. البته قبول دارم که میخوارگی هم فضیلت نیست و این حقیقت مسلم‌تر است. اما استیصال، آقا، استیصال مزمن و ریشه‌دار، دیگر جرم است. فقیر که باشید، باز می‌توانید اصالت فطری خودتان را حفظ کنید، اما مستاصل که باشید، هیچ کاری از دستتان ساخته نیست. آدم مستاصل را حتی با چوب هم نمی‌رانند، بلکه مثل آشغال با جارو از میان آدم‌های آبرومند می‌روبند. حق هم دارند، چون آدمی که درمانده شد خودش اول از همه خودش را خوار و ذلیل می‌کند.
-جنایت و مکافات/داستایفسکی

میرا

21 Dec, 20:35


احساسم به زندگی در حال حاضر:

میرا

21 Dec, 10:05


دوستان عزیز اگر تا آخر هفته تیک‌های هفته‌‌م رو نزدم از کانالم لفت بدید. من به تیک‌هام وفا نکنم می‌خوام به شما بکنم؟

میرا

21 Dec, 09:02


روز اول زمستون رو با شعار ضدافتابت یادت نره پیر میشی بدبخت شروع کنیم. 🫶🏻🫶🏻

میرا

20 Dec, 21:42


هرکاری میکنم کارام تموم نمیشه، به همه پیامام نمیرسم، به دوست داشتن همه کسایی که دوستشون دارم نمیرسم، به نجات دنیا نمیرسم، به همه چیز نمیرسم، هرکاری میکنم فقط خسته‌تر میشم و باز همه‌چیز ادامه‌داره هیچوقت نمیاد همه‌چیز انجام شده باشه تا بتونم بخوابم، احساس میکنم همیشه قراره عقب باشم.

میرا

20 Dec, 21:18


وقتشه🫶🏻🫶🏻🫶🏻🫶🏻🫶🏻

میرا

07 Dec, 00:11


همیشه شمعایی که آدما برام می‌خرن رو روشن می‌کنم و استفاده می‌کنم چون می‌گم خیالم راحته بازم تو زندگیم هستید و تموم شه یه شمع دیگه برام می‌خرید. اما تو دیگه هرگز نمی‌تونی یه شمع دیگه برام بخری، این ویژگی مرده‌هاست.

میرا

06 Dec, 23:57


ماها آدمیم و حس می‌کنیم این بهترین ویژگیمونه اما خب حتی واسه ما آدما هم گاهی حیوون بودن بهتره. نمی‌دونم چرا حیوون رو به عنوان فحش درنظر می‌گیریم وقتی با حیوون بودن گاهی بیشتر خوشبختیم. امشب هیچیم نمیاد و همین کلمه‌هایی که می بینید هم به خاطر شما میان. و پراکنده می‌نویسم ولی وقتی پراکنده می‌نویسم خودم رو بیشتر دوست دارم چون بیشتر خودمم و عیبی نداره اگر من پراکنده‌ام. من علاقه‌ای به پرفکت بودن ندارم( مثل سگ دروغ می‌گم) چون تموم ادمایی که یک روز فکر میکردم پرفکتن توی یک کثافتی غرق شدن که تمومی نداره و حالا جالبه بدونید حتی منم توی همون کثافتم.

میرا

06 Dec, 23:00


نمی‌دانم. تصمیم‌ها و خواسته‌ها و مدل زندگی کردنم و هیچ‌چیز به هیچ‌چیز نمی‌خورد. علی الحساب کاش با این مهره‌ها چیز زیبایی برای آویزان کردن بسازم شاید زندگی بهتر شد.

میرا

06 Dec, 20:39


این عکس از غم‌گین‌ترین عکس‌های زندگیمه. بعد دو روز هیچی نخوردن با داداشم وسط زمین نشستم، چیپس و ماست می‌خوردم و گوله گوله اشک می‌ریختم.

میرا

06 Dec, 20:37


بهش گفتم من حس می‌کنم با مردن اون، با رفتن اون، یه تیکه از من هم برای همیشه کنده شد، دفن شد، نیست شد.

میرا

06 Dec, 20:07


غمِ این روزهای نیایش با اینکه درکی ازش ندارم اما خیلی ناراحتم میکنه.

میرا

06 Dec, 20:04


پاییز پارسال بدترین پاییز زندگیم بود. انقدر حالم بد بود که کانالم رو هم پاک کرده بودم. الان رفتم تو مدیای کانال که دسته گلم رو پیدا کنم دیدم نیست و یادم اومد اونموقع اصلا اینجا رو ول کرده بودم. اوضاع روحی و جسمیم بهم ریخته بود و بیمارستان بودم. مرخص که شده بودم دیدم نیایش مدام می‌پرسید ازم که خونه‌ام یا نه. بعد یه دسته گل برام فرستاد. عزیزِ قشنگم. کاش من هم می‌تونستم براش کاری کنم الان.

میرا

06 Dec, 09:51


آقا. :))

میرا

06 Dec, 08:37


اگه خاطره‌ها یادم میارن تو رو
لااقل از تو خاطره‌هام نرو.

میرا

06 Dec, 08:33


گفت دنبالت می‌گشتم یهو دیدم اومدی تو کتابفروشی نشستی…

میرا

05 Dec, 21:50


The hospital asked should the body be cast
Before I say goodbye, my star in the sky
Such a funny thought to wrap you up in cloth
Do you find it all right, my dragonfly?

میرا

04 Dec, 21:48


بله، انتظار مهمه. اگر در روز سختم کنارم نبودی و می‌خوای به خودم بگم انتظار ندارم در وحشتناک‌ترین روز زندگیم کنارم باشی و اینجا منتظر چیزی ازت نباشم، پس کی باشم؟ بله انتظار مهمه و متاسفانه یا خوشبختانه بعد این همه رنج هم راه رفتن رو خوب بلدم هم راه دل کندن رو و هم راه بودن حین نبودن. بله انتظار مهمه و اگر از تو نمی‌تونم انتظار داشته باشم پس از کی داشته باشم؟ بقال سرکوچه‌مون؟ بله انتظار مهمه و اگر انتظاری بینمون نیست یعنی محبت و صمیمیت و دوستی‌ای نبوده هرگز.

میرا

04 Dec, 21:41


اگر امروز زهرا و آیلین نبودن همه‌چیز خیلی وحشتناک‌تر می‌گذشت. نمی‌دونم. خوش‌شانسم. فقط همین.

میرا

04 Dec, 11:12


خنده‌هامون رو کنار هم می‌بینم و از نو اشک‌هام می‌ریزن. من یه خواهر بزرگ‌تر رو از دست دادم. یه همزبون. نمی‌دونم چی می‌تونه غمم رو کم کنه یا قابل تحمل. بچه‌ها می‌گن دیشب که بهمون گفتی فکر کردیم می‌خوای حذف کنی، اما نکردم. بیشتر از همه‌ی امتحانا خوندم، زودتر از همه‌ی امتحانا رفتم. روی برگه‌ی امتحان یاد لبخندت افتادم و اشکم ریخت. یاد بستنی‌ای که قرار بود بخوریم و دیگه هیچ‌وقت نمی‌شه بخوریم افتادم و اشکم ریخت. اشکم ریخت و نفس عمیق کشیدم و راه رفتم. خورشید رو نگاه کردم و سرم گیج رفت، خیلی ترسناکه که دیگه تو خورشید رو نمی‌بینی، من رو نمی‌بینی. چشم‌هات رو بستی و دیگه هیچی نمی‌بینی. باور نمی‌کنم، همه‌ش زنگ می‌زنم مامان، دلم می‌خواد وقتی زنگ می‌زنم شوخی باشه اما هر بار صدای گریه و جیغ و داد بیشتر کرم می‌کنه. هربار بیشتر از دست دادنت مثل سیلی می‌خوره تو صورتم.

میرا

03 Dec, 23:49


Third Of December.

میرا

03 Dec, 23:49


انقدر همیشه سعی دارم قوی باشم که دیگه یادم رفته چطوری باید احساس کرد.

میرا

24 Nov, 17:51


🤍

میرا

24 Nov, 08:03


بزرگ‌ترین جایزه‌ای که بعد دیسیپلین دلم میخواد به خودم بدم مرگه.

میرا

23 Nov, 21:52


آجی به خدا هی می‌خوام اهمیت بدم و ناراحت شم از جاکش بودنت اما وقت ندارم. 😭

میرا

23 Nov, 20:03


کاش دوست‌پسرم رپر بود و مجبورش می‌کردم آنزیم‌ها رو واسم رپ کنه یادم بمونه اسماشون فردا.

میرا

23 Nov, 20:03


کاش بلاگر بودم و تنها دیسیپلینی که می‌شناختم این بود که صبح نون تست و کره بادوم زمینی بخورم و مدیتیشن کنم و ده صفحه کتاب😭

میرا

23 Nov, 19:57


نذر کردم که گر از غم بیوشیمی دیسیپلین بیرون آیم فردا تا سر نمازخا‌نه‌ی دانشگاه شادان و غزل‌خوان بروم

میرا

23 Nov, 16:18


درسته امروز خیلی تو میرا فعالیت کردم اما امروز ویران‌تر از همیشه بودم از لحاظ جسمی و درحال مرگم

میرا

23 Nov, 16:15


وقتی ذوق تسنیم برای آنلاین شاپش رو می‌بینم واقعاً ذوق می‌کنم. کلاً هیچی اندازه‌ی این کیف نمی‌ده که بستیت رو در حال پیشرفت ببینی. 💖

میرا

23 Nov, 14:36


-پاییز چهارصد و سه اوج جوانی و خامی

میرا

23 Nov, 12:16


بچه‌ها من فقط همینو بلدم بذارید براتون توضیح بدم گویان بودم🎀

میرا

23 Nov, 06:34


دیشب نخوابیدن واقعاً انتخاب خوبی نبود. راستش را بخواهید اصلاً انتخاب نبود. چون اگر می‌شد انتخاب کنم ترجیح می‌دادم انسانی باشم بدون اختلالات خواب، مشکلات ذهنی و روانی آسوده که از حالت تهوع به خاطر بی‌خوابی رنج نبرد، چیزهای مهم زندگی‌اش را هم مدام گم نکند و وقتی که کیف‌پول دستش می‌گیرد تا کارتش گم نشود کیف‌‌پول را همراه کارت داخلش در اسنپ جا نگذارد. جا گذاشتن عادت دختر است. جا می‌گذارد و گم می‌کند. حال حاضر دارد به لیپ‌گلاس محبوبش، دستبند محبوبش و کیف‌پول محبوبش و آدم محبوب و همچنین خود محبوبش فکر می‌کند. هر کدام را در ماشینی جا گذاشته. ماشینی که احتمالاً هیچ‌وقت دیگر قرار نیست مسافرش باشد. چون خاصیت مسافر بودن تصادفی بودن چیزهاست، دخترک مسافر است و چیزی جز رفتن و جا گذاشتن نمی‌داند.
کلافه است چون این‌بار دیگر مسافر نیست، باید بماند و گه‌اش را جمع و جور کند. اما نمی‌تواند، چون گه بوی گند می‌دهد و دخترک به خاطر بی‌خوابی دیشب حالت تهوع دارد و جدای آن از آنجایی که چندوقتی است مفعول زندگی‌ست، و زندگی (روم به دیوار) هر شب با تمام قدرت و شهوت دخترک را مورد عنایت قرار می‌دهد، دخترک حامله شده و برای چک‌کردن حاملگی‌اش حتی نیاز به بیبی چک هم نیست، مثل سریال‌های ایرانی دستش را جلوی دهنش می‌گیرد و بالا می‌آورد و متاسفانه “پدری” وجود ندارد تا بیشتر مراقب دخترک باشد چون دونفر شده. و عیبی هم ندارد. چون جنین داخل بدن دخترک شبیه بقیه‌ی جنین‌ها نیست و حتی داخل رحمش هم نیست.
دخترک تمام تلاشش را می‌کند تا بالا ‌آورد اما هربار جنین توی گلویش گیر می‌کند و خفه‌اش می‌کند. جنین توی گلو چنان خفه‌اش کرده که چشم‌هایش پر از اشک می‌شود.
این‌بار دخترک در نقش مادر گریه می‌کند. برای بالا نیاوردن فرزندش گریه می‌کند یا توهمات توی ذهنش یا شکست‌های در توهم‌ها؟ نمی‌داند.
دوست داشت که جنین را هم توی یکی از همان ماشین‌ها جا می‌گذاشت اما ماشینی وجود ندارد. هرگز وجود نداشته.
دخترک به خودش یادآوری می‌کند که گایش باید در جهت تعالی و لذت باشد، پس نفس عمیق می‌کشد و سیگارش را آتش می‌زند و این کساشیر را برای شما می‌نویسد.

میرا

23 Nov, 05:59


امروز استاد هر جمله‌ای که می‌گفت من یه جمله‌ی شاعرانه‌ی مسخره ازش درمیاوردم!
زهرا اینطوری بود که این‌ها رو از کجات درمیاری؟ =))

میرا

23 Nov, 05:45


احمق! من تو دست تو مثل آهن بودم تو دست داوود.

میرا

23 Nov, 02:49


سیسی جونم درد واقعی اونجا نیست که می‌ترسی چیزی رو از دست بدی یا می‌ترسی خراب بشه، اونجاست که خودت میری خرابش می‌کنی، خودت کاری می‌کنی نداشته باشیش. اونجاست که چیزی که فکر می‌کردی اگه زورت کنن رو هم انجام نمی‌دی رو کامل با انتخاب خودت انجام می‌دی.

میرا

23 Nov, 02:44


پشت آدمای موفق رو نمی‌دونم والا دقیق کی هست اما پشت تموم ناموفقی‌های بنده همیشه سگ سیاه افسردگی بوده.

میرا

23 Nov, 02:28


زندگیم وقتی بچه بودم و کانتورم این بود🎀💖👛🌷🌸🌤️🎀🛍️💝

میرا

22 Nov, 21:03


من پای چیزی که می‌خواستم وایسادم این که دنیا بهم کمک نکرد تقصیر من نیست، حالا باز اگه بخواد بشه می‌شه. نمی‌شه زور زد تو یه چیزایی. ولی امشب بیشتر از همیشه به خودم افتخار می‌کنم. چون تا تهش رفتم.

میرا

22 Nov, 20:09


این هفته هم دیگه واسم مهم نیست فردا شنبه‌ست هه. 👍🏻

میرا

22 Nov, 19:17


اما جدی دلم سنگ شده. تقریباً واسه احساس داشتن دارم زور می‌زنم.

میرا

22 Nov, 19:13


خدایا حواسم هست که من حتی بهت گفتم تو رو خدا و تو من رو به آلت تناسلی مردان حواله کردی.

میرا

22 Nov, 15:55


برای واقعی تموم شد. :))

میرا

22 Nov, 14:03


جوری که به زندگیت رنگ میدم💖💖💖

میرا

21 Nov, 22:15


گفتند که خبری ازت نگیرم، گفتند که حتی اگر توی خیابان دیدمت جواب سلامت ندهم، گفتند که حتی اگر داشتی می‌مردی یک لیوان آب هم دستت ندهم. گفتم این‌ها که حرفی نیست، گفتم که اسمش را پاک کردم از همه‌جا، گفتم که حتی اگر توی خیابان ببینمش تف می‌کنم توی صورتش، گفتم که حتی اگر داشتی نمی‌مردی هم یکی می‌زنم دهنت. گفتم و تا دیدمت تمام گفته‌هایم را از یاد بردم. گفتم و تا دیدمت وجودم ریخت. دیدمت و دوباره قلبم شکست.

میرا

21 Nov, 21:15


نمی‌دونم سگ‌های شهر دارن چیکار می‌کنن که نمیان منو بخورن تموم شم

میرا

21 Nov, 18:40


بچه‌ها واسه اناتومی هی ازم می‌پرسیدید از یکی از همکلاسیام که ترم قبل ۲۰ شد گفتم واستون وویس بده👍🏻

میرا

21 Nov, 18:12


شکلات بتمن خریدم. 👍🏻

میرا

21 Nov, 14:48


راستش را بخواهید کنترل قیافه‌م موقع دیدنتان دست خودم است، درواقع می‌توانم اما نمی‌خواهم. 💖

میرا

21 Nov, 12:17


من مدل دوستیم اینطوریه که هرگز سلام و چطوری تو برنامه نیست چون نیازی به سلام و چطوری نیست.

میرا

21 Nov, 12:11


هرکی رو دیدید تو خیابون و کافه و بیرون بیش از حد داره نگاتون میکنه شروع کنید از خودتون فیلم گرفتن و پتیاره خانم/آقا رو توش بندازید تا سر به تن نیارزیده‌ش رو بندازه پایین. 👍🏻

میرا

20 Nov, 20:29


آیلین🤍

میرا

20 Nov, 15:15


صحنه‌ی اول:
تابستان ۱۴۰۰ هست، شانزده ساله‌ام و بسیار زیاد می‌ترسم. فیلم pulp fiction رو می‌بینم و این آهنگ که در فیلم پخش شده رو دانلود می‌کنم و می‌ذارم و باهاش می‌رقصم و به خودم می‌گم:
Girl! you’ll be a woman soon!

صحنه‌ی دوم:
پاییز ۱۴۰۳ هست، نوزده ساله‌ام و هنوز می‌ترسم اما می‌دونم که “ایرادی ندارد”
دلم می‌خواد دوباره فیلم pulp fiction رو ببینم همراه یک برگر درست حسابی! به این آهنگ گوش می‌دم و لبخند می‌زنم و باز هم به خودم می‌گم:
Girl! you’ll be a woman soon :)))

میرا

20 Nov, 12:49


مرد رویاها در حال خواندن شعر
دلبری دارم به ظاهر شیک و پیک و نونوار
لیک اندر زشت خویی همچو برج زهر مار
او ز دست من پکر من از جفای او شکار
میکنم همچون کلاغ از هجر روی آن نگار
زیر لب و قانع کردن خود که درسته جفاکارم و حواس‌پرت و از بسیاری از جفنگیات عاشقانه بیزارم اما عوضش شیک و پیک و نونورام، در درجات بالایی. 🎀

میرا

20 Nov, 11:59


2022Vs2024

میرا

20 Nov, 08:54


اگه شوهرم مثل آیلین و زهرا موقع دیدنم ذوق نکنه و ازم تعریف نکنه چی!!!
زهرا یه جوری نگام کرد انگار بهترین ادم دنیام =)))
عسل هم وقتی دیدم اینطوری بود که وای چه خانم شیکی!
خلاصه که بسیار ذوق ‌زده هستم.

میرا

20 Nov, 07:14


دنبالتم تو هر خاطره‌م،
حتی تو کاغذ باطله‌م.
دنبالتم تو این کوچه‌ها،
هی در به در تو این خونه‌ها.

میرا

19 Nov, 22:31


ادایی‌ترین خرید زندگیم:

میرا

19 Nov, 08:07


جدی چرا هیچ‌کس بهم نگفت فدای سرت؟

میرا

19 Nov, 08:05


چشماتو ببند چرا می‌ترسی؟
“دوستم سه میلیون خرج ماشینش شد بیخودی و گفتم فدای سرت، گفت واسه تو گفتن فدای سرته.
وقتی دستبندم رو گم کردم فهمیدم واقعاً واسه بقیه فدای سرته. اما خب هیچ‌کس هم بهم نگفت فدای سرم.”

میرا

19 Nov, 05:12


جوری که مشکلات زندگیم رو می‌گذرونم:
(کتاب یوزپلنگانی که با من دویده‌اند)

میرا

19 Nov, 01:33


وقتی جوری که حال می‌کنم هستم و زندگی می‌کنم دردم می‌آد بعد که سعی می‌کنم دردم نیاد می‌بینم دیگه با خودم حال نمی‌کنم.

میرا

18 Nov, 10:36


دوستان انقدر تبریک روز پرنسس برام نفرستید. من ملکه‌م.

میرا

18 Nov, 09:29


توی زندگی اکثرمون یکی هست که فکر میکنیم اگه میشد، میموند یا ما باهاش میموندیم، اگه سنمون کمتر یا بیشتر بود، اگه پول بود، اگه مهاجرت نبود، اگه خانوادش و خانوادمون مخالفت نمیکردن، اگه دنیای لعنتی روی همون در همیشگی نمیچرخید و عشق به موقع اومده بود شاید زندگیمون بهتر از امروز بود، شاید خوشحال تر بودیم.
خارجی ها بهش میگن The one that got away .
پریسا معتکف میگه: تو همانی که کسی مثل تو معشوق نشد...

میرا

17 Nov, 22:13


جوونیم زن، یاد می‌گیریم.

میرا

17 Nov, 19:55


دلیل بگایی‌های کوچیک رو پیدا کنید تا ازتون دربرابر بگایی‌های بزرگ مراقبت کنه. 👍🏻

میرا

17 Nov, 19:20


Steve diaries🎀
(توجه‌تون رو به ماگ ستی که براشون هدیه خریدم و ماگ پویی که برام هدیه خریدن جلب می‌کنم.)

میرا

17 Nov, 11:20


داستان تمشک تیغ‌دار/آنتوان چخوف

میرا

16 Nov, 22:19


“People say breakup hurts, but what about when you go from being a topper to an average student?”

میرا

16 Nov, 18:03


Born to be girlfriend, forced to be Steve.

میرا

16 Nov, 16:17


درسته خانم خوشگل ندارم، بخت و اقبال ندارم، شکر روزهای تلخ ندارم، شیر واسه قهوه‌م ندارم، چسب زخم واسه زخم‌هام ندارم، هرچی جلو رو نگا می‌کنم را ندارم، می‌خوام برم پا ندارم واسه موندن نا ندارم اما خب خودمو دارم که.

میرا

15 Nov, 21:25


جوری که امشب قراره بگذره👍🏻

میرا

15 Nov, 20:08


انقدر دیگه هیچی واسم مهم نیست که اصلاً به درک که فردا شنبه‌ست.

میرا

15 Nov, 12:45


به قول محمود درویش، نبودن تو را می‌کشد؟ مرا حضوری که شبیه نبودن است می‌کشد…

میرا

14 Nov, 22:22


«گتسبی به نور سبز باور داشت، به آن آینده سراسر سکر و لذت که سال به سال از برابر ما بیشتر پس می‌نشیند. پس از چنگ ما گریخته است، اما مهم نیست. فردا تندتر خواهیم دوید. دست هایمان را بیشتر خواهیم گشود... و روزی در صبحی خوش پس همچنان می‌کوبیم، مانند قایق هایی خلاف جریان و همواره به گذشته رانده می‌شویم.»
پس باز هم در تلاش خواهم بود. تا روزی که جای درستی بایستم.

میرا

13 Nov, 22:49


فرودو گفت: «ای کاش لازم نبود که این اتفاق در زمانه‌ی ما بیفتد.»
گندالف گفت: «بله من هم می‌گویم ای کاش و همه‌ی کسانی که زنده‌اند، تا چنین روزگاری را نبینند. اما تصمیم گرفتن دست خودمان نیست. تنها چیزی که باید درباره‌ش تصمیم بگیریم این است که با روزگاری که نصیب ما شده است چه بکنیم. و از همین الان فرودو، روزگار ما کم‌کم سیاه به نظر می‌رسد...»

میرا

13 Nov, 20:59


عزیزم، حرف‌هایم با تو تمامی ندارند. گابریل ذره ذره‌ی تنم درد می‌کنند، دلتنگت هستم. اگر تو بودی، اگر نمی‌مردی هیچ‌کدام از این اتفاق‌ها نمی‌فتاد. گابریل نمی‌دانم خدا وجود دارد یا نه، اما تو که مرده‌ای اگر خدا را می‌بینی شکرش کن که حالا دم دستم نیستی وگرنه چنان می‌زدم توی دهنت که کف کنی. د آخه مردک آدم که دوست‌داشته‌اش را اینطوری رها نمی‌کند به حال خودش.
از دیوارها، از آسمان و حتی از برگ درختان هم بوی خون می‌آید. این شهر بوی خون می‌دهد. این هوا بوی خون می‌دهد.
تمام چیزهایی که درباره‌ی اینجا می‌شنیدم وقتی که بچه‌تر بودم برایم غیرقابل درک بود، فکر می‌کردم برای خودم اتفاق نمی‌فتد، اما گابریل داستان‌ها واقعی بودند.
داستان پزشکی که کشته شد و قاتلی که عکس تبرش را استوری کرد جگرم را سوزاند. و بدتر از همه می‌دانی کجاست؟ اینکه نمی‌دانم غم زیادم از این فاجعه به خاطر جوانی و عمر رفته‌ی این مرد است یا باز هم زدم به آن در و خودخواهی انسان بودنم باعث شده دلم به حال آینده‌ی هدررفته‌ی خودم هم بسوزد.
گابریل من می‌ترسم. من از قیمت طلا و دلار می‌ترسم. من از فکر کردن به آینده و ماشین و خانه می‌ترسم. من از فکر کردن به حقوق اینترنی می‌ترسم. من از سگ دو زدن و به هیچ‌جا نرسیدن می‌ترسم. من از حساب بانکی‌ام بدون واریزی پدر می‌ترسم. من از این که همه زندگی پرایدی را مسخره می‌کنند اما خرید پراید هم برای یک جوان عادی آسان نیست می‌ترسم. من از قیمت گوشت می‌ترسم. من از انتخاب‌هایم می‌ترسم. من از خوب درس نخواندن و راهم را پیدا نکردن می‌ترسم. من از اینکه پزشکی انتخاب اشتباهم باشد می‌ترسم. من از پزشک نشدن هم می‌ترسم. من از آدم‌هایی که دستشان به مقصر اصلی نمی‌رسد از هم انتقام می‌گیرند می‌ترسم. من از مهاجرت می‌ترسم. من از ندیدن هرروزه‌ی پدرمادرم به خاطر مهاجرت می‌ترسم. من از تنها ماندن می‌ترسم. من از آدم‌های دل‌سیاه اینجا می‌ترسم. من از آرزو کردن می‌ترسم. من از اهمیت ندادن به این مسائل و گفتن دنیا دو روزه وقتی تمام زندگی‌ام را تحت تاثیر قرار داده‌اند می‌ترسم. من از آدم‌های کت شلوار پوشیده که اتفاق‌ها را تحلیل می‌کنند و بوی گه می‌دهند بیشتر از هرچیزی می‌ترسم. گابریل، من خیلی می‌ترسم.

میرا

13 Nov, 20:25


تو هم شدی مثل اونا.

میرا

13 Nov, 19:44


نسترن رفته، نسترن مرده، نسترن دوستم نداره و بعد از نسترن هیچی دیگه واسم نمونده.

میرا

13 Nov, 04:41


یه سری صبحا هم از خواب بیدار میشی و نمیدونی الان کیو فحش بدی زندگیت بهتر میشه.

میرا

12 Nov, 19:52


تو دل کثیف من حتی یه شب بارون نمیاد
زندگیم تاریکه خورشیدش از پشت کوه بیرون نمیاد
اون که قلبمو بهش دادم قلبمو نمیخواد میگه بدش میاد
وجودم درد میکنه دیگه تو رگام مورفین نمیاد
من میخواستم قهرمان شم اما عکس باختنم از روزنامه بیرون نمیاد
چشام همش تو رو میخواد اما چشات یه دقیقه هم واسه دیدنم نمیاد
بهش میگم قهرم میگه دنیا نازتو نمیخواد
میخواستم بدوم اما حالا می‌بینم فکر پرواز همش داره منو میگاد
فکر میکردم خوشبختم کنارت برگشتم عقب دیدم تنهایی داره منو می‌پاد
گفتم تلاش کنی درست میشه یادم رفته بود حتی اگه تلاش کنی هم میشه دل نداد
زندگیمو ریختم تو کولم رفتم تو جاده یهو یادم اومد جاده مال من نیست، پام هم دیگه باهام را نمیاد.

میرا

11 Nov, 21:06


به خدا میخواهم باهاتان راه بیایم اما هربار به جای راه روی مخ من راه می‌روید.

میرا

11 Nov, 16:57


غصه نخور، درست نمی‌شه.

میرا

11 Nov, 15:52


Random shits

میرا

11 Nov, 14:08


And you wonder if you'll ever know
How to let somebody, let somebody go

میرا

10 Nov, 22:10


When all is pain, may it be

میرا

10 Nov, 15:46


تموم شد.

میرا

10 Nov, 00:38


I decided to forget everything
everything
and start over
as if none of them existed

میرا

09 Nov, 12:42


I wish I was who you drunk texted at midnight
Wish I was the reason you stay up 'til 3 and you can’t fall sleep
Waiting for me to reply
I wish I was more than just someone you walk by
Wish I wasn't scared to be honest and open
Instead of just hoping
You'd feel what I'm feeling inside

میرا

08 Nov, 22:54


پیشونیم بلند نبود مامان بزرگ.

میرا

08 Nov, 20:50


نگران بودی اندوه تو خاکم بکند
نگران بودی سیگار هلاکم بکند
نگران بودی این فرصت کم را بکشم
نگران بودی یک روز خودم را بکشم

میرا

08 Nov, 20:28


نمی‌‌دانم باید چندبار دیگر بنویسم خسته‌ام تا خسته نباشم. نمی‌دانم چندبار دیگر بگویمت برگرد تا برگردی، نمی‌دانم چندبار دیگر باید قهوه‌هایم بریزند، نمی‌دانم چندبار دیگر باید نتوانم و من هرگز نفهمیدم که تکرار چیزها را عوض نمی‌کند. اصرار درها را باز نمی‌کند. اقرار اشتباه‌ها را عوض نمی‌کند. بین‌ این کلمه‌ها که آخرشان “ار” دارد، فقط ادرار است که چیزها را همیشه کمی بهتر می‌کند. ادرار کردن یا در گفتار عامیانه شاشیدن، جدای خارج کردن سموم بدن و اوره و هرچه حتی برای تمام مرض‌های بالا که ذکر کردم هم کاربرد دارد. می‌شود که بشاشم به خستگی‌ام که درنمی‌رود و به تو که برنمیگردی و به قلبم که می‌شکند. از قدیم‌ترها به خودم می‌گویم که زور نزن تا چیزی باشی که نیستی و الان هم برای این، این یادداشت به درد‌ عمه‌ام هم نمی‌خورد، چون زوری‌ست، برای این است که نشان دهم هنوز همانم، برای این است که نشان دهم احمق نشده‌ام، برای این است که فکر کنم هنوزم می‌توانم کلمه‌ها در کنار هم بچینم. اما اگر راستش را بخواهم به خودم و شما و همه بگویم، نتوانستم. من فکر می‌کردم می‌توانم بنویسم. پس چه شد؟ نه تکرار به دردم خورد، نه اصرار، نه اقرار، فقط ادرار بود. پس ادرار در زندگی‌ای که قلمت هم درش خشک شده، ادرار در زندگی‌ای که اینطوری احساساتت را خشک می‌کند و کلمه‌ها را توی ذهنت فراری می‌دهد. ادرار در همه‌چیز.

میرا

08 Nov, 19:38


بلندپروازیم داره آزارم می‌ده دیگه.

میرا

07 Nov, 23:04


-پاییز چهارصد و سه

شبی که رندم از کتابخونه یه کتاب برمیداری و گیر می‌کنی توش.

میرا

07 Nov, 21:50


بابا مومن یه دقیقه ناراحت نشو وسط چت رفتم ببینم این مرد تو کتاب چرا زنشو ول کرده میام حالا.

میرا

24 Oct, 20:57


خیلی آروم دونه دونه آدمای اطرافمون رو وارد لیست " به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن "می‌کنیم ...

میرا

24 Oct, 20:24


مردم تا وقتی افسردگیت رو درک می‌کنن که کار و رابطه‌ی خودشون باهات به خاطر افسردگیت بالاپایین نشه.

میرا

24 Oct, 15:34


یه چیزی که فهمیدم اینه که من خیلی کارها رو می‌تونم دیگه تنهایی انجام بدم. کاملاً از پس خودم برمیام، ولی وقتی کسی هست بیشتر کیف می‌ده. من خیلی چیزها رو خودم می‌تونم بخرم واسه خودم اما وقتی یکی می‌خره خیلی بیشتر کیف می‌ده. من خیلی جاها می‌تونم تنهایی برم اما وقتی یکی میاد خیلی بیشتر کیف می‌ده. خلاصه من با خودم خوشحال و اوکیم اما زنده‌باد روابط خوب چون خیلی بیشتر کیف می‌ده.

میرا

24 Oct, 15:30


وقتایی که با بابام وقت می‌گذرونم تنهایی یه جون به جونام اضافه می‌شه. ❤️

میرا

24 Oct, 13:39


تو فکر می‌کردی با چندبار دیدن می‌تونی من رو بشناسی درصورتی که جامدادیم اینه.

میرا

24 Oct, 13:27


کهنه شد اسم قشنگت میون دفتر من

میرا

24 Oct, 13:18


هروقت چیز مردونه‌ی بامزه می‌بینم یادم می‌فته دوست پسر ندارم بخرم اولش ناراحت می‌شم بعدش خوشحال می‌شم پولم واسه خودم می‌مونه و یه لیپ‌گلاس دیگه می‌خرم. 🎀

میرا

24 Oct, 13:00


زنگ زدم بهش گفتم تو تنها دلیل ادامه‌دادن منی، دلم می‌خواد اینو بدونی.

میرا

24 Oct, 12:21


زندگی با خودم خیلی خیلی بهتره

میرا

24 Oct, 12:19


قلبم گرم شد❤️‍🩹

میرا

23 Oct, 20:57


قدری که من به کافه‌ها، کتاب‌فروشی‌ها، آنلاین‌شاپ‌ها و فاکینگ عینکم وفادارم! من جدی آدم وفاداریم یا صادقانه‌تر بگم بی‌حوصله‌تر از اونم که چیز دیگه‌ای پیدا کنم، یه چیز خوب پیدا کنم بهش می‌چسبم.

میرا

23 Oct, 20:48


love is a dangrous thing for a woman like me to have. =))))

میرا

23 Oct, 20:46


"شاید خوب بودن از خوشحال بودن چیز مهم تری باشه."

میرا

23 Oct, 20:29


دنیا همیشه کوچیکه جز این یه جا که من نیاز دارم باشه. تف بهش.

میرا

23 Oct, 20:27


از چشم‌هام می‌شه ترس، قدرت، خشم، انتظار، غم و میزان زیادی نومیدی چید.

میرا

23 Oct, 20:26


از دوستای دختری که موقعی که وارد رابطه میشن عجیب میشن و عجیب رفتار میکنن و هزارتا چیز عجیب‌تر دیگه واقعاً بدم میاد. آجی چته؟ به خودت بیا.

میرا

23 Oct, 20:24


و امروز بهم برای بار هزارم ثابت شد اگه دونفر واقعاً هم رو دوست داشته باشن و برای هم امن باشن هرچقدر فاصله بگیرن از هم و از هم دلخور باشن دوباره با هم اوکی میشن. تابستون گذشته برای اولین بار با چندتا از دوستای خیلی نزدیکم به مشکل برخوردیم و الان درستش کردیم و خیلی خیلی خوشحالم واسه‌ش. چیزی که برای تو باشه برمیگرده.