✳️ وَمِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ وَجَعَلْنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لَا يُؤْمِنُوا بِهَا حَتَّىٰ إِذَا جَاءُوكَ يُجَادِلُونَكَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَٰذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿۲۵﴾
⬅️ و از آنها کسانی هستند که به تو گوش فرا میدهند در حالی که بر دلهایشان پوششهایی قرار دادیم تا آن را نفهمند و در گوشهایشان سنگینی قرار دادیم و اگر هر نشانهای را ببینند به آن ایمان نمیآورند تا آنجا که وقتی نزد تو میآیند با تو بگو مگو میکنند و کسانی که حقپوشی کردهاند میگویند: «این جز افسانههای پیشینیان نیست.»
🔺 «أکنّة» جمع «کِنان» به معنای «پوشش» است.
🔺«أن یفقهوه» مفعول لأجله است.
🔺 «وَقْر» بهمعنای «سنگینی» است که منجر به کاهش شنوایی میشود. از آنجا که این کلمه به «أکنة» عطف شده است ناچاریم «قرار دادیم» را برایش تکرار کنیم.
🔺«مجادله» بهمعنی «استدلال و بحث مستمر برای اثبات حرف خود» است که در تعابیر رایج به آن «بگومگو» میگویند.
🔺 «أساطیر» جمع «أسطورة» به معنای «آنچه بیش از سطرهای طبیعی و درست نوشته شود» و منظور از آن «داستان ساختگی و خیالی» است که به آن «افسانه» میگویند.
🔺«أولین» در اصل بهمعنی «نخستینها» و اشاره به اقوامی است که در دورههای نخستین و قدیمی زندگی میکردهاند، ولی با توجه به اینکه تعابیری چون «نخستینها» یا «نخستینیان» در فارسی امروز کاربرد ندارد ناچاریم از «پیشینیان» استفاده کنیم.
✳️ وَهُمْ يَنْهَوْنَ عَنْهُ وَيَنْأَوْنَ عَنْهُ وَإِنْ يُهْلِكُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ ﴿۲۶﴾
⬅️ و آنها از آن باز میدارند و از آن دور میشوند، در حالی که کسی جز خودشان را به نابودی نمیافکنند، ولی درک نمیکنند.
🔺 «نأی» بهمعنای «منحرف و دور شدن» است.
🔺«و» در «وإن یهلکون» و «وما یشعرون» حالیه است و با توجه به اینکه نمیتوان «در حالی که» را دوباره تکرار کرد، مفهوم آن را در این سیاق با «ولی» بیان میکنیم.
✳️ وَلَوْ تَرَىٰ إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقَالُوا يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۲۷﴾
⬅️ و شگفتا اگر ببینی هنگامی که با آتش مواجهشان میکنند؛ آنگاه میگویند: «ای کاش بازگردانده میشدیم و نشانههای خداوندگارمان را تکذیب نمیکردیم و از مؤمنان بودیم.»
🔺با توجه به اینکه جواب «لو» در آیه نیامده است، بر شگفتانگیز بودن موضوع دلالت میکند.
🔺 مادهٔ «وقف» وقتی با «علی» بهکار میرود، مفهوم «اشراف و آگاهی پیدا کردن» را میرساند و مجهول شدنش بیانگر حالتی است که کسی را نسبت به چیزی آگاه کنند. در تعابیر رایج فارسی برای بیان این مفهوم از «مواجه کردن» استفاده میشود.
✳️ بَلْ بَدَا لَهُمْ مَا كَانُوا يُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿۲۸﴾
⬅️ بلکه آنچه قبلاً پنهان میکردند برایشان آشکار شد؛ و بر فرض که بازگردانده شوند، قطعاً آنچه را که از آن باز داشته شده بودند، از سر میگیرند و بهراستی آنها قطعاً دروغگویند.
🔺 تقریباً همهٔ مترجمان «عادوا لما» را که بهمعنی «از سر گرفتن کار» است، «برگشتن به آنچه» ترجمه کردهاند؛ در حالی که این تعبیر معادل «عادوا الی» است.
✳️ وَقَالُوا إِنْ هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا وَمَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ ﴿۲۹﴾
⬅️ و گفتند: «جز زندگی دنیای ما زندگی دیگری در کار نیست و ما برانگیخته نخواهیم شد.»
🔺 «مبعوث» بهمعنی «برانگیخته شده» است و در این سیاق معنای «برانگیخته شدنی» میدهد، ولی از آنجا که چنین تعبیری در فارسی معاصر نامأنوس است از ساختار فعل در ترجمه استفاده شد.
✳️ وَلَوْ تَرَىٰ إِذْ وُقِفُوا عَلَىٰ رَبِّهِمْ ۚ قَالَ أَلَيْسَ هَٰذَا بِالْحَقِّ ۚ قَالُوا بَلَىٰ وَرَبِّنَا ۚ قَالَ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ ﴿۳۰﴾
⬅️ و شگفتا اگر ببینی هنگامی که با خداوندگارشان مواجهشان میکنند؛ میگوید: «آیا این حق نیست؟» میگویند: «آری، به خداوندگارمان سوگند.» میگوید: «پس بهخاطر آنکه حقپوشی میکردید، عذاب را بچشید.»
🔺 توضیحات مربوط به معنای «ولو» و «وقفوا علی» در ترجمهٔ آیهٔ ۲۷ گذشت.
🔸این ترجمه با نقد و نظر شما اصلاح و ویرایش خواهد شد.
#ترجمه_گروهی_قرآن
⭕️ @hamidhossaini