یادداشت‌های کافِ عین 🇮🇷⌨ @caf_e_ein Channel on Telegram

یادداشت‌های کافِ عین 🇮🇷

@caf_e_ein


ترجیح من این است که مطلب ها را سرقت نکنند.
لینک برای ارسال نظر ناشناس:
https://telegram.me/harfbemanbot?start=MTYyODAyMDgy

یادداشت‌های کافِ عین (Persian)

با خوش آمدید به یادداشت‌های کافِ عین! این کانال یک فضای دلچسب برای اشتراک گذاری یادداشت‌ها، افکار و احساسات است. اگر شما هم مانند ما عاشق نوشتن هستید و دوست دارید تازه‌ترین فکرها و احساسات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید، این کانال بهترین انتخاب برای شماست. اینجا محیطی آرام و شاداب است که به شما اجازه می دهد تا از خلاقیت خود برای ایجاد یادداشت‌هایی اصیل و خاص استفاده کنید. از جمله چیزهایی که از این کانال برمی‌آورید، بیشترین ارزش برای ما این است که مطالب ارسالی شما کپی یا سرقت نشود. ما به احترام به همه نویسندگان و ارائه دهندگان محتوا تاکید داریم. اگر دوست دارید نظرات خود را نیز با ما به اشتراک بگذارید، می توانید از لینک زیر استفاده کنید: https://telegram.me/harfbemanbot?start=MTYyODAyMDgy

یادداشت‌های کافِ عین 🇮🇷

19 Nov, 03:26


امروز در این جلسه ان شاء الله به سوالات شما در مورد کتاب متاستاز اسرائیل پاسخ می‌دهم.

یادداشت‌های کافِ عین 🇮🇷

18 Nov, 03:51


دعوا بر سر چی است؟

دعوای اصلی نه بر سر خاک سرزمین فلسطین، که بر سر مصرف است.
- آیا با منابع زمین می‌توان برای ۸ میلیارد نفر رفاه ساخت یا نه؟
- و اگر نمی‌توان به چه سمتی باید رفت؟
- تامین رفاه اقلیتی در میان اسراییلی‌ها به بهای کشتار فلسطینیان و فقر و تبعیض گروه‌های دیگری میان همان اسراییلی‌ها؟
- گیرم آدم‌ها را کشتیم و به بردگی گرفتیم، طبیعت را چه کنیم؟ زمین دارد از سوء رفتار ما نابود می‌شود.
ما نیازمند مصرف کم‌تر و نشاط زندگی بیش‌تر ایم. غزه در فلسطین اولین کانون مقاومت تاریخ جهان نیست. آنچه غزه را متمایز کرده سبک زندگی شگفت‌انگیزی است که به مردمش توان تاب‌آوری داده.
امروز شاخص‌های جدید غیر مبتنی بر مصرف و قدرت خرید مانند GNH دارند به سنجش وضعیت انسانی و حتی اقتصاد وارد می‌شوند. البته که این حرف‌ها برای آدم مصرف‌زده‌ی تهرانی که به بهشت دست‌نیافتنی رفاه (که تخیلش را بهش فروخته‌اند) ایمان دارد، دردآور است و طبیعی‌ترین عکس‌العملش فحش دادن است.
آدمی که در تهران نشسته و هنوز با وجود تمام آنچه در سال گذشته و در همین سه ماهه‌ی اخیر دیده باز هم توهمات قدیمی در مورد «پول ما تو حلقوم فلسطینی‌ها» و... را تکرار می‌کند بدیهی است که به تبعیض و محیط زیست و نسل‌کشی‌ فکر نکند و دو دقیقه ویدیو را دست‌مایه‌ی دشنام دادن به من کند.
اما دعوای اصلی بر سر سرزمین نیست، بر سر سبک زندگی است. و برای تحمیل سبک زندگی مصرفی نابودکننده‌ی انسان و زمین حتما نیاز به تصرف اذهان دارند.
انسانی‌ترین ماموریت ما بازپس‌گیری اذهان آزاد انسانی و آشنا کردن آن‌ها با سبک زندگی سالم است.
به قول ممد اهوازی: بفرس بِراش.

یادداشت‌های کافِ عین 🇮🇷

17 Nov, 21:01


اگر کسی آن ویدیوی مغرضانه با تدوین یک ذهن بیمار را دست گرفته و به من فحش می‌دهد، حق دارد که ویدیوی اصلی را هم ببیند. البته که اجباری نیست.

یادداشت‌های کافِ عین 🇮🇷

08 Nov, 04:11


مهاجر شگفت‌انگیز ایرانی

این تازه نیست که انسان جهان سومی، خصوصا وقتی پا به کشورهای آباد از استعمار و استثمار بگذارد، نتواند نظام و پیچیدگی‌های آن را با دید آزاد ببیند، و از دیدن آن همه امکان به این نتیجه برسد که «همه‌اش خوب است، الّا بنادر والنّادر كالمعدوم.»
چنین انسان مهاجری در دهه‌ها و صده‌های گذشته، برای خود نقش انسان‌دوستانه و دل‌سوزانه‌ی معلم فرهنگ در سرزمین مادری را تعریف می‌کرد. برای هموطنان خودش توضیح می‌داد که ختنه‌ی دختران غیر انسانی است و غذا دادن به کبوترها انسانی است و انگشت توی دماغ کردن غیر اخلاقی است اما فارت آن قدر هم که ما فکر می‌کنم غیر اخلاقی نیست و...
همه‌ی این‌ها در زمانه‌ای که زبان و اطلاعات دو دیوار مهم برای شناخت «دیگری» غالب قاهر بود، قابل درک بود.
اما ایرانی مهاجر اصرار دارد در زمان اینترنت و هوش مصنوعی باز هم فکر کند چون آن ور جوب است، بهتر می‌داند و معلم فرهنگ است. چهار تا جمله‌ی سر میز ناهار محل کار برایش دانش است و باور نمی‌کند ممکن است دیگران در همان وطن «خراب‌شده» به جای دانش اندوختن بر سر میز ناهار و در گپ زدن با همسایه و توی پاب، آن موضوع را دقیق و دانشگاهی مطالعه کرده باشند، یا دست کم بیش از او بفهمند.
چنین است که ایرانی مهاجر هم در مورد انتخابات ریاست‌جمهوری ایران یقین دارد که ایرانی‌ها خر اند و تصمیم او درست است، هم در مورد ریاست‌جمهوری آمریکا. می‌رود به یکی مثل ترامپ و در بهترین حالت به مار خوش خط و خالی مثل اوباما و هیلاری و کامالا رای می‌دهد و ناگهان فراموش می‌کند چهارده هزار جنازه‌ی کودکانه‌ای را که در یک سال با بمب‌های آمریکایی و حمایت و هدایت سنتکام کشته شده‌اند.
فرانتز فانون به این معلم خیرخواه پاب و خیابان نگاه می‌کند و چیزی می‌گوید شبیه این که استعمار تأثیر روانی هم بر استعمارگران و هم بر استعمارشدگان ایجاد می کند و منجر به بحران هویت پیچیده می‌شود. اما مهاجر مهربان مطمئن است که هیچ پیچیدگی و هیچ بحرانی در کار نیست. همه چیز روشن است و او بدبیاری آورده در یک خراب‌شده به دنیا آمده و بعد شانس آورده به یک کشور آبادشده مهاجرت کرده.
ادوارد سعید هم که گمان می‌کند بازنمایی‌های غربی از فرهنگ‌های شرقی اغلب کلیشه‌هایی را تداوم می‌بخشد، که می‌تواند بر نحوه‌ی درک مهاجران از فرهنگ خود تأثیر بگذارد، غلط می‌کند. او باهوش است، برنامه‌نویس یا مهندس یا دکتر (و گاهی هر سه) است و چیزی بر نحوه‌ی درک درست او اثری نمی‌گذارد.
هومی بابا هم چرندیات می‌بافد که گمان می‌کند در فرهنگ دورگه افراد مستعمره بین فرهنگ‌های بومی خود و فرهنگ استعماری تحمیلی سرگردان اند. مهاجر نازنین ایرانی هرگز سرگردان نبوده و بهترین فرهنگ را دارد.
بل هوکز هم اگر عوضی نبود چرا باید فکر می‌کرد آموزش راه آزادی است و آموزش اگر شامل نگاه انتقادی و بازتاب دادن صداهای حذف‌شده و به حاشیه رانده نباشد مفت نمی‌ارزد. آموزش یعنی همین که جامعه‌ی خوب را مثل روی زیبای آن شعر انعکاس بدهی و تماشا کنی که دو برابر شده است.
پائولو فریره هم اگر مشنگ نبود چرا باید به این فکر می‌کرد که آموزش باید وسیله‌ای برای رهایی باشد تا ابزاری برای تداوم ایدئولوژی‌های استعماری؟
انگوگی وا ثیونگو هم اگر مثل مهاجر ایرانی نمره‌ی خوبی در آیلتس می‌داشت دنبال این فکرهای مهمل نمی‌رفت که زبان را جنبه‌ی حیاتی هویت ببیند و اصرار کند که برای بازپس گیری هویت با فکر کردن به زبان مادری خودتان تلاش کنید.
و بسیاری ابلهان دیگر در این حد و حدود هم ابله اند، اگر نبودند «واقعیت‌ها» را می‌دیدند.
مهاجر ایرانی بسیاری از اوقات حتی اگر بخواهد به تبعیض، به دیکتاتوری، به غارت، به بهره‌کشی، به زن‌ستیزی، به کوییرکشی فکر کند، ناگهان فتیله را پایین می‌کشد و فکرش را محدود به جغرافیای سرزمین خراب‌شده‌ی مادری می‌کند چون «چراغی که به خانه روا است به مسجد حرام است» و «کافی است به اطراف خود بنگریم.»
او خیلی راحت در این جور مواقع نقش کاپو را می‌پذیرد. او اگر حتی هر شب دختران نوجوانی را ببیند که برای پول مواد تن می‌دهند، اولا به این کار نام شیک کارگری جنسی می‌دهد، دوم آن را خطای فردی فرد در گرفتار شدن به اعتیاد ارزیابی می‌کند، نه زن‌ستیزی آشکار جامعه‌ای که مفت از «خدمات» این «کارگر جنسی» زیر سن قانونی و بدون بهداشت و بیمه بهره می‌برد.
لابد می‌توان این متن را تا ابد ادامه داد. اما من کمی گرفتار ام.

یادداشت‌های کافِ عین 🇮🇷

06 Nov, 15:54


یک سال از مناظره‌ی من و صادق زیباکلام گذشت. اگر صریح باشم، آن‌جا امیدی به گفت‌وگو نداشتم. پیش‌تر تلاش کرده بودم و دیده بودم که زیباکلام اهل گفت هست، اما فقط اهل گفت است؛ گوشی برای شنیدن و ذهنی برای تحلیل ندارد. رفتم که نشانش بدهم تنها او نیست که می‌تواند از نازل‌ترین تکنیک‌های تئاتر در صحبت با دیگران استفاده کند.
حالا اما بعد از یک سال می‌توان دید که آن روز هر یک از ما دو نفر آن‌جا چه گفتیم، چه می‌دانستیم، و چه نمی‌دانستیم.

یادداشت‌های کافِ عین 🇮🇷

27 Oct, 05:23


سال ۱۳۶۸، هنوز آلمان دو تا بود، و من عضوی از تیم المپیاد ریاضی ایران بودم که برای مسابقات جهانی به آلمان غربی رفتم. غژ و غژ چرخ پیر زنگ‌زده‌ی بلوک شرق درآمده بود و کم و بیش نهضت‌های ملی‌گرا، نژادپرست، و فاشیست در اروپا در حال سر برآوردن بودند. مردم اروپایی گیج و خسته دنبال یک وصله‌ی هویتی می‌گشتند که برهنگی ذهنیشان را بپوشاند و دو گروه بهترین مشتریان ایدیولوژی‌های فاشیستی و نژادپرستانه بودند: پیرانی که سعی می‌کردند خاطرات طلایی زمانی دور را به یاد بیاورند و نوجوانان نادان بی‌تجربه.
یکی دو روز مانده به مسابقات، در التهاب شدید رقابت، با دو نفر از دوستان به پارکی در برانشوایگ رفتیم که کمی آرام بگیریم.
پارک پر درخت و پر فراز و نشیب کاملا خلوت بود و ما سه نفر هیچ کس را جز خودمان آن‌جا نیافتیم. که خب چه بهتر، آرامش نیاز داشتیم و این هم آرامش.
بعد از ده پانزده دقیقه قدم زدن از دور صدای فریاد شنیدیم. سه نوجوان کله طلایی سه نوجوان کله سیاه دیده بودند و فریاد می‌زدند. چیزی نگفتیم. دور بودند. اول آرام آرام نزدیک شدند، کم‌کم سرعت گرفتند، و از زمانی شروع کردند دویدن. ترسناک بود. البته هنوز زنده‌سوزی ۱۹۹۳ زولینگن رخ نداده بود، اما به هر حال خبرهایی از حمله‌های نژادپرستانه می‌شنیدیم.
ما هم شروع کردیم تلاش کنیم مودب و متین باشیم و از آن‌ها فاصله بگیریم. من حتی سعی کردم لبخند بزنم که خب خیلی دور بودند و فایده‌ای نداشت. البته که اگر نزدیک بودند هم شاید فایده‌ای نمی‌داشت. در نهایت واقعا فاصله کم‌تر شد چاره‌ای نداشتیم جز دویدن و فرار کردن.
ما که شروع کردیم بدویم فریادها و سرعت آن‌ها هم یکباره افزایش یافت.
ترس و التهاب آن روز را نمی‌توان نوشت. یا من بلد نیستم بنویسم. پس خودتان لطفا تصور کنید.
و در میان آن ترس و التهاب (که بنا شد لطفا خودتان تصورش کنید) یک جا کم آوردیم، از نفس افتادیم، یکی ایستاد، و در حالی که نفس‌نفس می‌زد تکه چوبی را از زمین برداشت. ناگهان همه چیز عوض شد. آن‌ها هم ایستادند. به شاخه‌ی خشک توی دست رفیق ما چشم دوختند، صدایشان فرو نشست و تبدیل به غرغر شد و بعد از مدتی مسیرشان را کج کردند و رفتند.
ممکن بود چنین نشود. ممکن بود سراغمان بیایند. منظورم این نیست که تا شاخه را برداری آن آدم‌خوارها راه خودشان را کج خواهند کرد. منظورم این است که برداشتن شاخه تنها راه است. اگر همچنان فرار کنی و از نفس بیفتی و از پشت بهت برسند، هیچ چیز آن‌ها را از کشتنت باز نخواهد داشت.

لزومی دارد با وضع کنونی تطبیق کنم؟

یادداشت‌های کافِ عین 🇮🇷

14 Oct, 04:59


دیدید؟ آدم‌ها را زنده زنده سوزاندند و هیچ کاری نکردید؟ حتی یک جمله‌ی اعتراضی علنی نگفتید و ننوشتید؟ انتظار دارید بعد از این وجدانتان و سرزنش مردم بیدار جهان و حتی فرزندانتان شما را رها کند؟
جنایت‌های امروزه‌ی اسراییل، بی هیچ تردیدی همان است که همیشه نامش را شنیده بودیم؛ هلوکاست.
و سکوت در برابر این هلوکاست چیزی نیست که در جهان آینده به هیچ شیوه‌ای قابل توجیه باشد.
به آتش زدن انسان‌های زنده توجه کنید، به کودک‌کشی توجه کنید، به تداوم کشتار و شکنجه توجه کنید.

یادداشت‌های کافِ عین 🇮🇷

09 Oct, 10:31


تصویری از وضعیت نسل‌کشی و توزیع آن بین گروه‌های سه‌گانه: مرد، زن، و کودک.
کودکان بیش از همه کشته شده‌اند.

یادداشت‌های کافِ عین 🇮🇷

09 Oct, 03:03


در ۳۱ شهریور ۵۹ نیروی هوایی عراق با تقلید از حمله‌های پیش‌دستانه‌ی اسراییل در ۲۵۰ سورتی پرواز، به ۸ پایگاه هوایی و چند نقطه‌ی استراتژیک ایران حمله کرد.
غافل‌گیری مفهوم مرکزی این حمله بود و نیروی هوایی به عنوان مهم‌ترین توان ایران هدف آن.
این حمله نتوانست ایران را از پا بیندازد.
‏در حمله‌ی این روزهای اسراییل به محور مقاومت، دشمن در تقلید از مقلد آن روزهای خودش در پی حمله‌ی پیش‌دستانه و غافل‌گیرانه است و هدف را توان اصلی مقاومت یعنی نیروی انسانی توانمند در استراتژی قرار داده است.
هدف تاسیسات نبوده است، هدف فرمان‌ده‌های میدان بوده‌اند.

یادداشت‌های کافِ عین 🇮🇷

28 Sep, 21:14


‏توصیه می‌کنم وقت بگذارید و گفت‌وگوی شنبه شب من با محمدرضا ابوالحسنی را در برنامه‌ی چاووش و درباره‌ی سید حسن نصرالله ببینید.
شبکه‌ی ۴، چاووش، شنبه ۲۲:۳۰ تا ۲۴:۰۰

یادداشت‌های کافِ عین 🇮🇷

28 Sep, 04:57


اگر حافظه یاری نمی‌کند، این ویدیو را در مورد مدعای مسخره‌ی ستاد فرماندهی زیر ساختمان بیمارستان ببینید:
https://m.youtube.com/watch?v=-ggBF9rnBe0

یادداشت‌های کافِ عین 🇮🇷

28 Sep, 04:09


دوازده ساعت نگذشته از نطق نتانیاهو توی سازمان ملل که واضح می‌گه در هر آشپزخانه در لبنان یک موشک هست. یعنی داره حمله به تک تک خانه‌های لبنان رو عادی‌سازی می‌کنه.
واقعا فراموش کرده‌اید که اسراییل قبل از حمله به بیمارستان شفا مدعی شد ستاد فرماندهی حماس به بزرگی پنتاگون زیر بیمارستان است؟ پس چرا بعد از بمباران و تصرف بیمارستان هیچ چیز آن زیر پیدا نکردند جز یک اتاقک که اسناد نشان می‌داد در دوران تصرف غزه پیمانکار اسراییلی آن را ساخته بود؟
جن‌گیر مستی را تصور کنید که در شهر راه می‌رود و دختربچه‌ها را با تفنگ هدف می‌گیرد و هر کدام را که می‌کشد می‌گوید «دیدید که جن در او حلول کرده بود؟»
کسی که سر به تایید تکان می‌دهد هم احمق و خرافه‌پرست است، هم شریک جنایت.

یادداشت‌های کافِ عین 🇮🇷

27 Sep, 18:06


این را با صدای رسا بپرسید؛ «هموار کردن شش برج مسکونی با بمب، چه فرقی با کوبیدن هواپیما به دو برج تجاری دارد؟»

یادداشت‌های کافِ عین 🇮🇷

27 Sep, 16:07


مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُواْ مَا عٰهَدُوا ٱللَّهَ عَلَيۡهِ فَمِنۡهُمْ مَن قَضىٰ نَحۡبَهُ وَمِنۡهُمْ مَن يَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبۡدِيلࣰا.
تعداد زیادی از عزیزان حزب‌الله در ضاحیه به شهادت رسیده‌اند، و قطعا سنگر خالی نخواهد ماند.
برای سلامت پرچمدار دعا کنید.

یادداشت‌های کافِ عین 🇮🇷

15 Sep, 16:40


سه‌شنبه
من خودم بیش از هر چیز برای دیدن محمدرضا ابوالحسنی می‌روم. که هم دوست خوب و دیرین من است و هم آفریننده‌ی آن کتاب جمع و جور و بسیار ارزشمند «لهجه‌های غزه‌ای».

یادداشت‌های کافِ عین 🇮🇷

13 Sep, 07:26


دکتر محمد فاضلی بارها در کانال خودش اعلام کرده که هیچ فعالیت رمزارز و مانند آن ندارد، و این کانال تلگرام قلابی است، مراقب باشید فریب نخورید:
https://t.me/Mfazeli114

یادداشت‌های کافِ عین 🇮🇷

01 Sep, 14:50


درباره‌ی جواب ایران

اول کار بگویم که من هیچ دست‌رسی خاصی به اخبار و اطلاعات ندارم. آنچه می‌گویم خبر نیست. اطلاع نیست. تحلیل و حتی تصور است. برآیند ذهنی شخص منْ از اوضاع میدان و اطلاعاتِ در دست‌رس همگان است.
من گمان می‌کنم پاسخ حتما در کار خواهد بود. گمان می‌کنم این پاسخ بسیار سنجیده و با جزئیات بسیار دقیق خواهد بود. گمان می‌کنم کاملا غیرمنتظره خواهد بود. گمان می‌کنم احتمال این که بارها قبل از اجرا و در مراحل اولیه با مشکلاتی مواجه شود کم نیست. گمان می‌کنم نتایج این پاسخ کاملا غیرقابل برگشت خواهد بود.
و در نهایت گمان نمی‌کنم این پاسخ شباهتی به عملیات وعده‌ی صادق خواهد داشت.

یادداشت‌های کافِ عین 🇮🇷

25 Aug, 00:41


دعا کنید موفق شوم این کتاب را بنویسم:
مرگ‌ریزی در غزه
Mortopolitics in Gaza

یادداشت‌های کافِ عین 🇮🇷

24 Aug, 22:01





جنگ‌های نوین قرن بیست و یک

بازداشت پاول دورُف در فرانسه، یک پرده از جنگ نهادها است که پیش از این درباره‌ی آن زیاد گفته‌ام. این مورد بخشی از جنگ حاکمیت و اقتصاد، یا جزئی‌تر، بخشی از جنگ یک کشور حاکمیتی و یک کشور اقتصادی است. چنان که پیش از این هم گفته‌ام، نهادها با هم راحت‌تر سازش می‌کنند و هر کدام پیروز شود یا هر صلحی برقرار شود پیش و بیش از هر چیز جامعه را غارت خواهند کرد.
پ‌ن: بازداشت دورف از جهاتی شبیه آنچه بر ژولیان آسانژ گذشت است، اما فراموش نکنید آسانژ یک عضو جامعه بود، نه مالک یک کشور مجازی.



یادداشت‌های کافِ عین 🇮🇷

23 Aug, 04:38





این کسی که مدیحه‌سرایی طولانی‌ای درباره‌ی سخن‌رانی اوباما در مجمع دموکرات‌ها کرده است، پیش‌تر هم همین بوده که امروز هست. اسمال در نیویورکی که با دیدن آسمان‌خراش کلاه از سرش می‌افتد. یک روز مدیحه‌سرای ژاپن با تمام نکبت سرمایه‌داری و انسان‌ستیزی آن است، یک روز مدیحه‌سرای اوباما.
از یک سخن‌رانی خوش‌فرم و کارآمد که چندین نفر در سامان دادن متن آن دست دارند، چنان حماسه‌ای فردی برای اوباما ساخته که گمان می‌کنی اوباما آرش است و آمریکا ایران و ترامپ توران.
همیشه همین بوده. همیشه آدمی بوده ترسیده از حشمت دیگران، زن‌ستیز، و پنهان شده پشت اداهای خطاطی و موسیقی.
یک کلمه هم از سخن‌رانی میشل اوباما نگفت. چون میشل «ضعیفه» است و ارزش پرداختن ندارد. گول قلم و مرکب و شجریان و ایران ایران را نخورید. این‌ها ضد بشر و ضد ایران اند. این‌ها ترسیده و خودباخته اند.