" هوشنگ ابتهاج " @hoshang_ebtehhaj Channel on Telegram

" هوشنگ ابتهاج "

@hoshang_ebtehhaj


"همه آفاق گرفته‌ست صدای سخنم "

کانال تخصصیِ اشعار استاد #هوشنگ_ابتهاج
متخلص #ه_ا_سایه
و
دیگر #اشعار کهن و معاصر
«این کانال رسمی #نمیباشد» و صرفا برای طرفداران استاد تاسیس شده..استاد هیچ صفحه رسمی #ندارند

هوشنگ ابتهاج (Persian)

هوشنگ ابتهاج یک کانال تلگرامی تخصصی است که به شعر و اشعار استاد هوشنگ ابتهاج اختصاص دارد. این کانال شامل متنوعی از اشعار کهن و معاصر استاد هوشنگ ابتهاج به همراه تحلیل‌ها و توضیحات مفصل درباره آثار و زندگی این شاعر بزرگ است. تمامی علاقمندان به اشعار این استاد بزرگ می‌توانند از این کانال بهره‌مند شوند و اطلاعات بیشتری درباره اثرات و زندگی این شاعر فرهنگی به دست آورند. اگر شما هم یکی از طرفداران هوشنگ ابتهاج هستید، حتما این کانال را دنبال کنید تا از آخرین اخبار و مطالب مرتبط با این استاد بزرگ مطلع شوید. این کانال تأسیس شده توسط طرفداران هوشنگ ابتهاج بوده و هیچگونه ارتباط رسمی با این استاد ندارد، اما شما می‌توانید از این کانال به عنوان یک منبع معتبر برای دسترسی به آثار و اطلاعات مرتبط با این شاعر بزرگ استفاده کنید.

" هوشنگ ابتهاج "

17 Feb, 15:17


«گنج گم شده»
شعر و صدای استاد #هوشنگ_ابتهاج

مرا که مست توام این خمار خواهد کشت
نگاه کن که به دست که می‌سپارندم ...

@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

17 Feb, 15:17


دلداده ی غریبم و گمنام این دیار
زان یار دلنشین که نشان می دهد به من

جانا مراد بخت و جوانی وصال توست
کو جاودانه بخت جوان می دهد به من

می آمدم که حال دل زار گویمت
اما مگر سرشک امان می دهد به من

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

15 Feb, 17:47


نمیدانم چه میخواهم بگویم
زبانم در دهان باز بسته است
در تنگ قفس باز است وافسوس
که بال مرغ آوازم شکسته است

نمیدانم چه میخواهم بگویم
غمی در استخوانم می گدازد
خیال ناشناسی آشنا رنگ
گهی می سوزدم گه می نوازد

پریشان سایه ای آشفته آهنگ
ز مغزم می تراود گیج وگمراه
چو روح خوابگردی مات و مدهوش
که بی سامان به ره افتد شبانگاه

درون سینه ام دردیست خونبار
که همچون گریه میگیرد گلویم
غمی آشفته دردی گریه آلود
نمیدانم چه می خواهم بگویم

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

15 Feb, 17:47


من نمی‌دانستم معنی هرگز را
تو چرا بازنگشتی دیگر؟

#هوشنگ_ابتهاج
#روح‌الله_چهره
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

13 Feb, 15:50


عاشقان چون زندگی زاينده‌اند
عاشقان در عاشقان پاینده‌اند
عشق از جانی به جانی می‌رود
داستان از جاودانی می‌رود
جاودان است آن نو ديرينه سال
رفته از جامی به جامی اين زلال
مردن عاشق نمی ميراندش
در چراغی تازه می‌گيراندش

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

13 Feb, 15:50


عشق شادیست
عشق آزادیست
عشق ، آغاز آدمیزادیست ....

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

12 Feb, 11:38


در آستانه ی فصلی سرد
در محفل عزای آینه‌ها
و اجتماع سوگوار تجربه‌های پریده رنگ
و این غروب بارور شده از دانش سکوت
چگونه می‌شود به آن کسی که می‌رود این سان
صبور
سنگین
سرگردان
فرمان ایست داد ...

#سال‌روز_درگذشت_فروغ_فرخزاد
یادش گرامی🌹

@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

12 Feb, 11:38


در استقبال از این غزل سایه:

﴿امشب به قصّه‌ی دل من گـوش می‌کنی
فردا مـرا چو قصـّه فرامـوش می‌کنـی ﴾
...
چون سنگها صدای مرا گوش میکنی
سنگی و ناشنیده فراموش میکنی

رگبار نوبهاری و خواب دریچه را
از ضربه‌های وسوسه مغشوش میکنی

دست مرا که ساقهٔ سبز نوازش است
با برگ‌های مرده همآغوش میکنی

گمراه‌تر ز روح شرابی و دیده را
در شعله می‌نشانی و مدهوش میکنی

ای ماهی طلائی مرداب خون من
خوش باد مستیت، که مرا نوش میکنی

تو درهٔ بنفش غروبی که روز را
بر سینه میفشاری و خاموش میکنی

در سایه‌ها، فروغ تو بنشست و رنگ باخت
او را به "سایه" از چه سیه‌پوش میکنی؟

#فروغ_فرخزاد
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

11 Feb, 17:53


از تن زنده روان است روان تو، که گفت
بی تن زنده روان است روان تو؟ که نیست!


#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

11 Feb, 17:53


دانی که آرزوی
تو
تنهاست در دلم...

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

09 Feb, 17:29


‌‌
بر سنگ گوری تازه نامی هست...‌
دارنده این نام را هرگز ندیدم من
اینجا میان سوگواران آشنایانند و خویشانند
و مردمانی هم که چون من
دارنده‌ٔ این نام را هرگز ندیدند و نمی‌دانند
اما
هر کس که اینجا هست
با خشم و فریادی گره در مشت
می‌داند که او را کشت…‌
بر گرد گور تازه جمع سوگواران است
دیگر کسی اینجا نمی‌پرسد
این خفته در خاک از کجا و از کدامان است!؟…
می‌دانند او «فرزند ایران» است...
‌‌
#‌هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

09 Feb, 17:29


تشنهٔ خون زمین است فلک وین مه نو
کهنه داسی است که بس کشته درود ای ساقی

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

07 Feb, 12:31


شعر: #نگاه_آشنا
دفتر: #سراب

ز چشمی که چون چشمه آرزو
پر آشوب و افسونگر و دل رباست
به سوی من آید نگاهی ز دور
نگاهی که با جان من آشناست

تو گویی که بر پشت برق نگاه
نشانیده امواج شوق و امید
که باز این دل مرده جانی گرفت
سرآسیمه گردید و در خون تپید

نگاهی سبک بال تر از نسیم
روان بخش و جان پرور و دل فروز
برآرد ز خاکستر عشق من
شراری که گرم است و روشن هنوز

یکی نغمه جوشد هماغوش ناز
در آن پرفسون چشم راز آشیان
تو گویی نهفته ست در آن دو چشم
نواهای خاموش سرگشتگان

ز چشمی که نتوانم آن را شناخت
به سویم فرستاده آید نگاه
تو گویی که آن نغمه موسیقی ست
که خاموش مانده ست از دیرگاه

از آن دور این یار بیگانه کیست؟
که دزدیده در روی من بنگرد
چو مهتاب پاییز غمگین و سرد
که بر روی زرد چمن بنگرد

به سوی من آید نگاهی ز دور
ز چشمی که چون چشمه آرزوست
قدم می نهم پیش اندیشناک
خدایا چه می‌بینم؟... این چشم اوست!

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

07 Feb, 12:31


رفتی و
بد بیراه رفتی ....

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

23 Jan, 16:42


.
ارغوان می‌بینی؟
به تماشاگه ویرانی ما آمده‌اند
مانده‌ایم تا ببینیم نبودن را
آخر قصه شنودن را
پشت این پنجره‌ی بسته هنوز
عطر آواز بنان مانده است
شهریار اینجا
شعر نقاشش را خوانده است
آن شب افشاری
با کسایی و قوامی و ادیب
تا قرایی و فرود
وان درآمد از اوج
شجریان، لطفی
چه شبی بود، دریغ
زندگی روی از این غمکده گردانیده است
ارغوان
در و دیوار غریب افتاده چه تماشا دارد؟

@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

23 Jan, 16:42


تنم افتاده خونین زیر این آوار شب ، اما
دری زین دخمه سوی خانهٔ خورشید بگشادم

الا ای صبح آزادی به یاد آور در آن شادی
کزین شب‌های ناباور منت آواز می‌دادم

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

17 Jan, 06:14


نقشی که باران می‌زند بر خاک
خطی پریشان از سرگذشت ِتیرهٔ ابرست
ابری که سرگردان به کوه و دشت می‌راند
تا خود کدامین جویبارش خُرد
روزی به دریا بازگردانَد ...

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

17 Jan, 06:14


چنین نشسته به خاکم مبین که در طلبت
سمند همت ما چابک است و چست هنوز

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

15 Jan, 16:14


آن کو به دل دردی ندارد، آدمی نیست

بیزارم از بازار این بی‌هیچ دردان !

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

15 Jan, 16:14


گفتمش؛
شیرین‌ترین آواز چیست ؟
چشم غمگینش به رویم خیره ماند
قطره قطره اشکش از مژگان چکید
لرزه افتادش به گیسوی بلند
زیر لب غمناک خواند:
"نالهٔ زنجیرها بر دست من ...

در میان اشک‌ها پرسیدمش؛
خوش‌ترین لبخند چیست
شعله‌ای در چشم تاريکش شکفت
جوش خون در گونه‌‌اش آتش‌فشاند
گفت لبخندی که عشق سربلند
وقت مردن بر لب مردان نشاند

من ز جا برخاستم؛
بوسیدمش

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

08 Jan, 16:23


گفتمش؛
شیرین‌ترین آواز چیست ؟
چشم غمگینش به رویم خیره ماند
قطره قطره اشکش از مژگان چکید
لرزه افتادش به گیسوی بلند
زیر لب غمناک خواند:
"نالهٔ زنجیرها بر دست من ...

در میان اشک‌ها پرسیدمش؛
خوش‌ترین لبخند چیست
شعله‌ای در چشم تاريکش شکفت
جوش خون در گونه‌‌اش آتش‌فشاند
گفت لبخندی که عشق سربلند
وقت مردن بر لب مردان نشاند

من ز جا برخاستم؛
بوسیدمش

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

08 Jan, 16:23


تو از کدام راه می‌رسی ؟!...

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

07 Jan, 10:22


در اینجا سینه‌ٔ من چون تو زخمی است
در اینجا
دمادم
دارکوبی بر درخت پیر می‌‌کوبد
دمادم…

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

06 Jan, 17:11


خیالِ دلکشِ پرواز در طراوتِ ابر
به خواب می‌ماند ...

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

06 Jan, 17:11


من نمی‌دانستم معنی هرگز را
تو چرا بازنگشتی دیگر؟

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

04 Jan, 16:26


چون خواب ناز بود که باز از سرم گذشت
نامهربان من که به ناز از برم گذشت

چون ابر نو بهـار بگریم درین چمن
از حسرت گلی که ز چشم ترم گذشت

منظور من که منظره افروز عالمی ست
چون برق خنده‌ای زد و از منظرم گذشت

آخر به عزم پرسش پروانه شمع بزم
آمد ولی چو باد به خاکسترم گذشت

دریای لطف بودی و من مانده با سراب
دل آنگهت شناخت که آب از سرم گذشت

منّت کش خیال تواَم کز سر کَرم
همخوابه‌ی شبم شد و بر بسترم گذشت

جان پرورست لطف تو ای اشک ژاله ،
لیک دیر آمدی و کار گل پرپرم گذشت

خوناب درد گشت و ز چشمم فرو چکید
هر آرزو که از دل خوش باورم گذشت

صدچشمه اشک غم شد و صدباغ لاله داغ
هر دم که خاطرات تو از خاطرم گذشت

خوش سایه روشنی است تماشای یار را
این دود آه و شعله که بر دفترم گذشت

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

04 Jan, 16:26


چیست دریا؟
چشم پر اشک زمین

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

02 Jan, 17:00


این رسم برادریه؟!...
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

02 Jan, 17:00


حاصلی از هنر عشق تو جز حرمان نیست
آه از این درد که جز مرگ منش درمان نیست
 
این همه رنج کشیدیم و نمی دانستیم
که بلاهای وصال تو کم از هجران نیست

آنچنان سوخته این خاک بلاکش که دگر
انتظار مددی از کرم باران نیست
 
به وفای تو طمع بستم و عمر از کف رفت
آن خطا را به حقیقت کم از این تاوان نیست

این چه تیغ است که در هر رگ من زخمی ازوست 
گر بگویم که تو در خون منی بهتان نیست
 
رنج دیرینه انسان به مداوا نرسید
علت آن است که بیمار و طبیب انسان نیست
 
صبر بر داغ دل سوخته باید چون شمع
لایق صحبت بزم تو شدن آسان نیست

تب و تاب غم عشقت دل دریا طلبد
هر تنک حوصله را طاقت این طوفان نیست
 
سایه صد عمر در این قصه به سر رفت و هنوز
ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست...

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

29 Dec, 15:18


از تن زنده روان است روان تو، که گفت
بی تن زنده روان است روان تو؟ که نیست!


#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

29 Dec, 15:18


باز شوق یوسفم دامن گرفت
پیر ما را بوی پیراهن گرفت

ای دریغا نازک آرای تنش
بوی خون می آید از پیراهنش

ای برادرها خبر چون می برید ؟
این سفر آن گرگ یوسف را درید

یوسف من پس چه شد پیراهنت ؟
برچه خاکی ریخت خون روشنت ؟

بر زمین سرد خون گرم تو
ریخت آن گرگ و نبودش شرم تو

تا نپنداری ز یادت غافلم
گریه می جوشد شب و روز از دلم

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

28 Dec, 13:54


می‌روی اما گریز چشم وحشی رنگ تو
راز این اندوه بی آرام نتواند نهفت
می روی خاموش و می پیچد به گوش خسته ام
آنچه با من لرزش لبهای بی تاب تو گفت؛

چیست ای دلدار این اندوه بی آرام چیست
کز نگاهت می تراود نازدار و شرمگین ؟
آه می لرزد دلم از ناله ای اندوه بار
کیست این بیمار در چشمت که می گرید حزین ؟

چون خزان آرا گل مهتاب رویا رنگ و مست
می شکوفد در نگاهت راز عشقی ناشکیب
وز میان سایه های وحشی اندوه رنگ
خنده می ریزید به چشمت آرزویی دل فریب

چون صفای آسمان در صبح نمناک بهار
می تراود از نگاهت گریه پنهان دوش
آری ای چشم گریز آهنگ سامان سوخته
بر چه گریان گشته بودی دوش ؟ از من وامپوش

بر چه گریان گشته بودی ؟ آه ای چشم سیاه
از تپیدن باز می ماند دل خوش باورم
در گمان اینکه شاید شاید آن اشک نهان
بود در خلوت سرای سینه ات یادآورم

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

28 Dec, 13:54


#هوشنگ_ابتهاج در دانشگاه مریلند

@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

28 Dec, 05:54


تو آمدی ز دورها و دورها
ز سرزمین عطرها و نورها

نشانده ای مرا کنون به زورقی
ز عاجها، ز ابرها، بلورها

مرا ببر امید دلنواز من
ببر به شهر شعرها و شورها

#زادروز_فروغ_فرخزاد_گرامی🌹
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

28 Dec, 05:54


در استقبال از این غزل سایه:

﴿امشب به قصّه‌ی دل من گـوش می‌کنی
فردا مـرا چو قصـّه فرامـوش می‌کنـی ﴾
...
چون سنگها صدای مرا گوش میکنی
سنگی و ناشنیده فراموش میکنی

رگبار نوبهاری و خواب دریچه را
از ضربه‌های وسوسه مغشوش میکنی

دست مرا که ساقهٔ سبز نوازش است
با برگ‌های مرده همآغوش میکنی

گمراه‌تر ز روح شرابی و دیده را
در شعله می‌نشانی و مدهوش میکنی

ای ماهی طلائی مرداب خون من
خوش باد مستیت، که مرا نوش میکنی

تو درهٔ بنفش غروبی که روز را
بر سینه میفشاری و خاموش میکنی

در سایه‌ها، فروغ تو بنشست و رنگ باخت
او را به "سایه" از چه سیه‌پوش میکنی؟

#فروغ_فرخزاد
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

25 Dec, 14:48


بگذر از دریا و راهِ خویش گیر 
شیوهِ دریادلان در پیش گیر
کو حریفی همدم و همدرد نی
تا بنالد جانِ غم پروردِ نی
نی به خوابِ خاکیِ پیش از وجود
از دمِ گرمِ تو دارد چشمِ جود
هم از آن دم کز دلِ نیزار رُست
در تمنایِ لب و دندانِ تُست
در هوایت می سپارد سر به باد
ای سرِ عشاق بر بادِ تو باد !
بند بندش تشنهِ آن تیغِ تیز
تا نهد سر بی دریغ و بی ستیز
جانِ مهجورش نسیمِ باغِ تُست
در دلِ تنگش هوایِ داغِ تُست
تا نسیمِ روح بخشت کی وزد
شکرِ یادِ لبت را می مزد
ای خوشا دم با دمت آمیختن
آن لبِ شیرین و شور انگیختن...
آن شکر لب همچو نایم بر گرفت
هان بنال ای دل که آتش در گرفت
وه که این آتش عجب خوش می زند
آتشی کاتش در آتش می زند

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

25 Dec, 14:48


.
تو بخوان...

نغمهٔ ناخواندهٔ من !...

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

18 Dec, 17:24


همه جا زمزمهٔ عشق نهان من و توست ...


#هوشنگ_ابتهاج

" هوشنگ ابتهاج "

18 Dec, 17:23


پشت این کوه بلند
لب دریای کبود
دختری بود که من
سخت می خواستمش
و تو گویی که گالی
آفریده شده بود
که منش دوست بدارم پرشور
و مرا دوست بدارد شیرین ...

و شما می دانید
آه ای اخترکان خاموش!
که چه خوش دل بودیم
من و او مست شکر خواب امید
و چه خوشبختی پاک
در نگاه من و او می خندید

وینک ای دخترکان غمّاز
گر نه لالید و نه گنگ،
بگشایید زبان!
و بگویید که از یک بهتان
چون شد این چشمه غبار آلوده؟
و میان من و او
اینک این دشت بزرگ
اینک این راه دراز
اینک این کوه بلند ...

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

14 Dec, 15:33


امید عافیتم بود روزگار نخواست
قرار عیش و امان داشتم زمانه گرفت

زهی بخیل ستمگر که هرچه داد به من
به تیغ بازستاند و به تازیانه گرفت

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

14 Dec, 15:33


ای غم !
تو با این کاروان سوگواران تا کجا همراه می‌آیی؟
دیگر به یادِ کس نمی آید
آغاز این راه هراس انگیز
چونان که خواهد رفت از یاد کسان افسانه‌ی ما نیز !
- با ما و بی ما آن دلاویز کهن زیباست
در راه بودن سرنوشت ماست
روز همایون رسیدن را
پیوسته باید خواست

" هوشنگ ابتهاج "

08 Dec, 14:28


چه مبارک است این غم
که تو در دلم نهادی....

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

08 Dec, 14:28


می خواهمت بگو و
دگرباره‌ام بسوز
در شعله فریب دم دلنشین خویش
تا نو کنم امید شکیب آفرین خویش

آری تو هم بگو که درین حسرتم هنوز
پایان این فسانه ناگفته تو را
نیرنگ این شکوفه نشکفته تو را
می‌دانم و هنوز ز افسون آرزو
در دامن سراب فریبننده امید
در جست و جوی مستی این جام ناپدید
می‌خواهم از تو بشنوم
ای دلربا بگو ...

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

23 Nov, 19:16


زیباست
آری زندگی زیباست ای عشق...


#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

23 Nov, 19:16


فتنه ی چشم تو چندان پی بیداد گرفت
که شکیب دل من دامن فریاد گرفت

آن که آیینه صبح و قدح لاله شکست
خاک شب در دهن سوسن آزاد گرفت

آه از شوخی چشم تو ، که خونریز فلک
دید این شیوه مردم کشی و یاد گرفت!

منم و شمع دل سوخته ، یارب مددی
که دگر باره شب آشفته شد و باد گرفت

شعرم از ناله عشاق غم انگیز تر است
داد از آن زخمه که دیگر ره بیداد گرفت

سایه! ما کشته عشقیم ، که این شیرین کار
مصلحت را ، مدد از تیشه فرهاد گرفت...

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

13 Nov, 17:40


برای اینکه با کثافت کنار بیای
باید خودت کثیف بشی!

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

13 Nov, 17:40


دل چون توان بریدن ازو مشکل است این
آهن که نیست جان من آخر دل است این!

من می شناسم این دل مجنون خویش را
 پندش دگر مگوی که بی حاصل است این 

جز بند نیست چاره ی دیوانه و حکیم
پندش دهد هنوز ، عجب عاقل است این

گفتم طبیب این دل بیمار آمده ست
ای وای بر من و دل من ، قاتل است این

 منت چرا نهیم که بر خاک پای یار 
جانی نثار کردم و ناقابل است این

اشک مرا بدید و بخندید مدعی
عیبش مکن که از دل ما غافل است این

پندم دهد که سایه درین غم صبور باش
در بحر غرقه ام من و بر ساحل است این

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

08 Nov, 07:24


وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی
تا با تو بگویم غم شب های جدایی

بزم تو مرا می طلبد ، آمدم ای جان
من عودم و از سوختنم نیست رهایی

تا در قفس بال و پر خویش اسیرست
بیگانه ی پرواز بود مرغ هوایی

با شوق سرانگشت تو لبریز نواهاست
تا خود به کنارت چه کند چنگ نوایی

عمری ست که ما منتظر باد صباییم
تا بو که چه پیغام دهد باد صبایی

ای وای بر آن گوش که بس نغمه ی این نای
بشنید و نشد آگه از اندیشه ی نایی

افسوس بر آن چشم که با پرتو صد شمع
در اینه ات دید و ندانست کجایی

آواز بلندی تو و کس نشنودت باز
بیرونی ازین پرده ی تنگ شنوایی


در آینه بندان پریخانه ی چشمم
بنشین که به مهمانی دیدار خود آیی

بینی که دری از تو به روی تو گشایند
هر در که براین خانه ی آیینه گشایی


چون سایه مرا تنگ در آغوش گرفته ست
خوش باد مرا صحبت این یار سرایی

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

27 Oct, 13:46


با سلام و عرض ادب خدمت شما شرکت کننده گرامی 
به اطلاع شما می رسانیم، این پرسشنامه برای انجام یک طرح پژوهشی در حوزه روانشناسی و به جهت سنجش کیفیت زندگی فردی و زناشویی زوجین تهیه گشته است. 
از شما خواهشمندیم با قبول زحمت و صرف وقت گرانبهای خود، صبورانه تمامی سوالات را به دقت خوانده و پاسخی را که بیشترین تناسب را با شما دارد انتخاب نمایید. بدیهی است که دقت شما در پاسخگویی، موجب کشف یافته های نوین در این زمینه می گردد.


https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSdTnwSBsZapU6SeYfmjIiN_uwBPYcN9Lk0ymPloQ0eA0sfiRw/viewform

" هوشنگ ابتهاج "

25 Oct, 16:39


تا نپنداری ز یادت غافلم
گریه می جوشد شب و روز از دلم

 
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

25 Oct, 16:38


باز طوفان شب است
هول بر پنجره می‌کوبد مشت
شعله، می‌لرزد در تنهایی
باد
فانوس مرا
خواهد کشت ...؟


#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

17 Oct, 13:56



بسوخت جان من این دیده‌ی جمال پرست
ز دست رفت دل هرزه‌گرد حال پرست

چگونه زین همه حسرت بود امید نجات
مرا که هست همین چشم ِ خط و خال پرست

نوازش نـَـفَـست با من است در همه حال
چه می‌گریزی از این شاعر محال پرست

شبی خیال تو از دشت خواب من بگذشت
دگر به خواب نرفت این دل خیال پرست

شکوه حزن تو را نازم ای بهار ملول
که الفتی‌ست تو را با من ملال پرست
‌‌
بهار من به خموشی کنار سایه گذشت
چمن سپرده به مرغان قیل و قال پرست
‌‌
#فریدون_مشیری
با یاد سفری با #هوشنگ_ابتهاج

@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

04 Oct, 08:35


ابری آهسته به چشمم لغزید!
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

03 Oct, 20:42


.
دیدم و می آمد از مقابل من دوش
خنده تلخی نهاده بر لب پر نوش
آه کز آن خنده آشکار شکفتم
بنگر رفتم دگر ز دست تو رفتم
ناله فرو ماند در پس لب خاموش
غم زده چون ماهتاب آخر پاییز
دوخته بر روی من نگاه غم انگیز
دیگر در خنده اش امید و صفا نیست
راحت جان نیست عشق نیست وفا نیست
دیگر این خنده نیست نغز و دلاویز
می نگرم در خیال و می شنوم باز
می رود و می دهد به گوش من آواز
بنگر رفتم دگر ز دست تو رفتم

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

03 Oct, 20:42


صنما
گر بدی
و گر نیکی
تو
شبی
بی چراغ
تاریکی ...

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

30 Sep, 16:40


تصنیف غریبانه از غزل زیبای استاد ابتهاج
با صدای همایون شجریان تقدیم شما همراهان گرامی

@hoshang_ebtehhaj 🌹🌹🌹

" هوشنگ ابتهاج "

22 Sep, 15:29


امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است

گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است

آبی که بر آسود زمینش بخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است

باشد که یکی هم به نشانی بنشیند
بس تیر که در چله این کهنه کمان است

از روی تو دل کندنم آموخت زمانه
این دیده از آن روست که خونابه فشان است

ای کوه تو فریاد من امروز شنیدی
دردیست در این سینه که همزاد جهان است

از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند
یارب چقدر فاصله ی دست و زبان است

خون می چکد از دیده در این کنج صبوری
این صبر که من می کن افشردن جان است

از راه مرو سایه که آن گوهر مقصود
گنجی است که اندر قدم راهروان است


#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

19 Sep, 17:51


ذاتِ این عبارت محرمانه‌ست ...

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

19 Sep, 17:51


ندیدی تو آن درد بیدادگر
پسر غرق خون روی دست پدر

از آن نعرهٔ درد و فریاد کین
بلرزد دل کوه و پشت زمین

همه تن نباشم چرا گریه ناک
که صد شاخه از من جدا شود چو تاک

چرا خون نبارد از این سرگذشت
که یک عمر در خون و خنجر گذشت

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

17 Sep, 16:45


صومعه‌سرا،
منزل پروین ابتهاج، خواهر سایه، 1386

@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

17 Sep, 16:45


مرغ شَبخوان که با دلم میخواند
رفت و این آشیانه خالی ماند
آهوان گم شده اند در شب دشت
آه از آن رفتگانِ بی برگشت ...

#هوشنگ_ابتهاج

@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

17 Sep, 16:45


[عظیمی]:
امشب سایه به یاد مادرش افتاد.
اینکه وقتی از تهران برمی‌گشت،مادرش با هیجان و شوق وصف‌ناشدنی آغوش می‌گشود و «امیر جان»،«امیر جان»گویان به سوی او می‌دوید.
پیرمرد هشتاد و چند ساله مثل کودک می‌گریست.
عاطفه هم به یاد مادرش افتاده بود و یواشکی اشک می‌ریخت؛ هر دو به درد می‌گریستند.
[عاطفه]: خیلی دلتنگِ مادرتون می‌شین؟
[سایه]: خیلی... خیلی زیاد!
[عظیمی]: درد و گریه و خنده در صورت سایه به هم آمیخته شده است. در توان من نیست که حال و حالت این پیر پرنیان اندیش را توصیف کنم.
[سایه]: مادرم می‌مرد واسه‌ی من. منو با نذر و نیاز بزرگ کرد... من تو اون بیت که در خطاب به مادرم گفتم:

درین جهانِ غریبم ازآن رها کردی
که با هزار غم و درد آشنام کنی

واقعاً مادرم اگه تصوّر می‌کرد که چه بلاهایی قراره به سرم بیاد،‌ بیچاره همون روزها از وحشت می‌مرد.
[عظیمی]: گریه و گریه و گریه...

نمی‌رود ز دل من صفای صورت عشق
وگر بر آینه،بارانِ گَرد می‌آید

📖پیرپرنیان اندیش - در صحبت سایه
در خطاب به مادر - ص 32
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

16 Sep, 16:59


‌‌
بر سنگ گوری تازه نامی هست...

دارنده این نام را هرگز ندیدم من
اینجا میان سوگواران آشنایانند و خویشانند
و مردمانی هم که چون من
دارنده‌ٔ این نام را هرگز ندیدند و نمی‌دانند
اما
هر کس که اینجا هست
با خشم و فریادی گره در مشت
می‌داند که او را کشت…

بر گرد گور تازه جمع سوگواران است
دیگر کسی اینجا نمی‌پرسد
این خفته در خاک از کجا و از کدامان است!؟…
می‌دانند او «فرزند ایران» است...
‌‌
#‌هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

16 Sep, 16:59


روزی که تو بازآیی
من قلب جوانم را
چون پرچم پیروزی
برخواهم داشت
وین بیرق خونین را
بر بام بلند تو
خواهم افراشت

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

14 Sep, 16:42


آسمان زیر بال اوج تو بود،

چون شد ای دل که خاکسار شدی؟

سر به خورشید داشتی و،دریغ

زیر پای ستم غبار شدی!

ترسم ای دلنشین دیرینه

سرگذشت تو هم ز یاد رود!

آرزومند را غم جان نیست

آه، اگر آرزو به باد رود!

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

11 Sep, 10:29


#با_نی_کسایی

دلم گرفته خدا را تو دلگشایی کن
 من آمدم به امیدت تو هم خدایی کن

 به بوی دلکش زلفت که این گره بگشای
 دل گرفته ی ما بین و دلگشایی کن

 دلی چو آینه دارم نهاده بر سر دست
 ببین به گوشه ی چشمی و خودنمایی کن

ز روزگار میاموز بی وفایی را
 خدای را که دگر ترک بی وفایی کن

 بلای کینه ی دشمن کشیده ام ای دوست
 تو نیز با دل من طاقت آزمایی کن

 شکایت شب هجران که می تواند گفت
 حکایت دل ما با نی کسایی کن

بگو به حضرت استاد ما به یاد توایم
تو نیز یادی از آن عهد آشنایی کن

 نوای مجلس عشّاق نغمه ی دل ماست
 بیا و با غزل سایه همنوایی کن

#هوشنگ_ابتهاج

" هوشنگ ابتهاج "

08 Sep, 16:50


این همه رنج کشیدیم و نمی‌دانستیم
که بلاهای وصال تو کم از هجران نیست

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

" هوشنگ ابتهاج "

08 Sep, 16:50


از نگاهِ آب تابیدم به گُل
وز رخِ خود رتگ بخشیدم به گُل

پر زدم از گُل به خونابِ شفق
ناله گشتم در گلوی مرغِ حق

پر شدم از خونِ بلبل لب به لب
رفتم از جامِ شفق در کامِ شب

آذرخش از سینهٔ من روشن است
تندرِ توفنده فریادِ من است

هر کجا مشتی گره شد مشتِ من
زخمیِ هر تازیانه پشتِ من

هر کجا فریادِ آزادی منم
من در این فریادها دم می‌زنم

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj