فیلم Benedetta (2021) روایت راهبهای ایتالیایی در سدهٔ هفدهم است که از دو جهت مورد توجه قرار گرفته: یکی تجربیات معنویاش و دیگر رابطهٔ همجنسگرایانهٔ او با راهبهای دیگر. فیلم برپایهٔ کتابیست با نام «کنشهای نامتعارف: زندگی یک راهبهٔ لزبین در ایتالیای رنسانس» که فایلش را در کانال تقدیم میکنم و درصورت فرصت مطالعه خواهم کوشید که گزارش کنم. فعلا چند نکته را بهطور اجمالی بیان میدارم.
https://t.me/sfiles/293
۱) بازیگر مناسبی برای نقش بندتا برگزیده شده است (ویرژینی اِفیرا)؛ که چهرهٔ او میتواند همزمان معصومانه و درعینحال قدری اغواگرانه باشد. روایت فیلم از او تصویر انسان غیرمتعارفی را میسازد که هرچند بهراستی اهل تجربیات باطنی هست، اما شاید همیشه در ادعاهای عرفانی خود صادق نباشد و گاه راه فریب در پیش گیرد. مهارت بازیگری افیرا، بیننده را در تعلیق میگذارد و با لحن بیان و حالت چهرهٔ خود بهسادگی میتواند مخاطبان را دودسته کند تا برخی، ادعاهای بندتا را فریبکارانه، و دیگران صادقانه ارزیابی کنند.
۲) تجربیات او از وصال عاشقانه با مسیح، واجد جنبهٔ جسمانی تصویر میشوند. اجمالا چنین تجربیاتی را اقلیت کوچکی از راهبگان بهطور موردی گزارش کردهاند؛ هرچند که ازسوی کلیسای کاتولیک، بهعنوان تجربهای درست به رسمیت شناخته نمیشود. بااینحال قاعدتا باید شمار کسانی که چنین تجربیاتی داشتهاند بیشتر باشد؛ زیراکه در چنین موردهایی، بسیاری افراد از بیان تجربیات خود میپرهیزند. تجربهٔ عشقورزی کامل (آسمانی و زمینی) با خدا، میتواند ارزشی جدی برای پژوهشهای روانشناسی دین داشته باشد؛ زیرا آمیزش میان دو تمنای شدید و قلهنشین به نظر میرسد (وصال آسمانی و شهوترانی زمینی) و این آمیزش میتواند به فهم بهتر کارکردهای ذهن کمک کند.
۳) داوری اخلاقی بهکنار؛ پستوی نهادهای تکجنسیتی بستر مناسبی برای رشد تمایلات همجنسخواهانهاند. چنانچه این نهاد در جامعهای باشد که بهطور خاص آمیزش زن و مرد را محدود کند، قاعدتا میتوان انتظار اوج گرفتن این تمایلات را داشت. دستکم یک علت رواج عشق به مذکر (بیشتر به پسران بیریش) در تمدن اسلامی را میتوان در همین فقره جست. به همین نسبت، چشمگیر بودن همجنسگرایی در میان کشیشان کاتولیک نیز (که باز هم در بسیاری موردها معشوق یک پسر نوجوان است) میتواند مثال دیگری باشد. اندک بودن گزارش از همجنسخواهی زنان در این مثالها نیز الزاما از تفاوت معنادار در کمیت آنها حکایت نمیکند؛ بلکه باید واقعیت حاشیهنشینی زنان و توجه کمتر تاریخ به آنها را در نظر گرفت.
۴) در نهادهای باطنگرای دینی، گاه تمایلات جنسیِ نامتعارف، مورد تفسیر معنوی قرار گرفتهاند. چنانچه آن دسته از صوفیان که نظربازی با شاهدان را (خواه با نفی جنبهٔ شهوانی و خواه با تأیید آن) تأیید میکردهاند، آن را واجد ارزش معنوی یافتهاند. بندتا نیز در این فیلم بهشکلی بسیار گذرا و حاشیهای میان رابطهٔ عاشقانهی خود با راهبهٔ تازهکار و عشقش به خداوند پیوند میزند. پژوهشگری که نگاه خوشبینانه به این رویکرد داشته باشد، ممکن است این فرض را دنبال کند که «شاید بهراستی پیوندی معنادار میان برخی از کنشهای نامتعارف جنسی و تجربیات معنوی باشد». درحالی که نگاهِ (احتمالاً) بدبینانه، این رویکرد را بهمثابهی توجیه و مشروعیتتراشی «عارفان بدکردار» در نظر خواهد گرفت.
۵) تضاد و تناقضی که در شخصیت بندتا به نظر میرسد (مقدس و منحرف)، یک تناقضنمای همیشگی در دینهای رسمی، بهویژه دینهاییست که به یک خدای متشخص باور دارند. ازیکسو فرد ایماندار، در چارچوب سنت قرار میگیرد که همواره مدعی پردهبرداری از ارادهٔ خداوند است و با تعیین باورهای راستکیشانه و نیز بایدهاونبایدهای روشن اخلاقی، قالب زندگی ایمانداران را مشخص میکند. ازسوی دیگر، انتظار میرود که فرد ایماندار بتواند حضور خدا را در خود احساس کند. در اینصورت اگر خدای احساسشده، باورها یا اخلاقیاتی را تأیید کند که با آموزههای خدای سنت متفاوت است، فرد عارف که احتمالا بهدنبال خدای شخصی خود میرود ناگزیر بهعنوان منحرف شناخته میشود. او در همان حال که با پارهای از گفتارها و کردارهای خود فردی بدکردار و چه بسا خارج از دین به شمار میرود، با پارهای دیگر از گفتار و کردار خویش ممکن است محافظهکاران را به اعجاب و تحسین یا حتا خشیت وابدارد و از همینجاست که چهرهٔ عارف همواره تناقضآمیز باقی میماند: مقدس و منحرف.
فیلم بندتا، هرچند شاید وجه اروتیک زندگی خواهر بندتا کارلینی را جذابتر از وجه مقدس او روایت کرده و شکوه و جلالی را که علاقمندان فیلمهای معنوی انتظار میکشند، برآورده نکرده باشد؛ همچنان میتواند روایتی درخور تماشا از این دو وجه تناقضمانند باشد.
✍🏼معین مشکات
@fanusname