فانوسنامه

@fanusname


میرزا معین مشکات (فانوس)
@moeinmeshkat

فانوسنامه

17 Oct, 10:09


💠مقدس و شهوانی؛ روایت زندگی خواهرْ بِنِدِتا کارلینی

فیلم Benedetta (2021) روایت راهبه‌ای ایتالیایی در سدهٔ هفدهم است که از دو جهت مورد توجه قرار گرفته: یکی تجربیات معنوی‌اش و دیگر رابطهٔ هم‌جنسگرایانهٔ او با راهبه‌ای دیگر. فیلم برپایهٔ کتابی‌ست با نام «کنش‌های نامتعارف: زندگی یک راهبهٔ لزبین در ایتالیای رنسانس» که فایلش را در کانال تقدیم می‌کنم و درصورت فرصت مطالعه خواهم کوشید که گزارش کنم. فعلا چند نکته را به‌طور اجمالی بیان می‌دارم.
https://t.me/sfiles/293

۱) بازیگر مناسبی برای نقش بندتا برگزیده شده است (ویرژینی اِفیرا)؛ که چهرهٔ او می‌تواند هم‌زمان معصومانه و درعین‌حال قدری اغواگرانه باشد. روایت فیلم از او تصویر انسان غیرمتعارفی را می‌سازد که هرچند به‌راستی اهل تجربیات باطنی هست، اما شاید همیشه در ادعاهای عرفانی خود صادق نباشد و گاه راه فریب در پیش گیرد. مهارت بازیگری افیرا، بیننده را در تعلیق می‌گذارد و با لحن بیان و حالت چهرهٔ خود به‌سادگی می‌تواند مخاطبان را دودسته کند تا برخی، ادعاهای بندتا را فریبکارانه، و دیگران صادقانه ارزیابی کنند.
۲) تجربیات او از وصال عاشقانه با مسیح، واجد جنبهٔ جسمانی تصویر می‌شوند. اجمالا چنین تجربیاتی را اقلیت کوچکی از راهبگان به‌طور موردی گزارش کرده‌اند؛ هرچند که ازسوی کلیسای کاتولیک، به‌عنوان تجربه‌ای درست به رسمیت شناخته نمی‌شود. بااین‌حال قاعدتا باید شمار کسانی که چنین تجربیاتی داشته‌اند بیشتر باشد؛ زیراکه در چنین موردهایی، بسیاری افراد از بیان تجربیات خود می‌پرهیزند. تجربهٔ عشق‌ورزی کامل (آسمانی و زمینی) با خدا، می‌تواند ارزشی جدی برای پژوهش‌های روان‌شناسی دین داشته باشد؛ زیرا آمیزش میان دو تمنای شدید و قله‌نشین به نظر می‌رسد (وصال آسمانی و شهوت‌رانی زمینی) و این آمیزش می‌تواند به فهم بهتر کارکردهای ذهن کمک کند.
۳) داوری اخلاقی به‌کنار؛ پستوی نهادهای تک‌جنسیتی بستر مناسبی برای رشد تمایلات همجنس‌خواهانه‌اند. چنانچه این نهاد در جامعه‌ای باشد که به‌طور خاص آمیزش زن و مرد را محدود کند، قاعدتا می‌توان انتظار اوج گرفتن این تمایلات را داشت. دست‌کم یک علت رواج عشق به مذکر (بیشتر به پسران بی‌ریش) در تمدن اسلامی را می‌توان در همین فقره جست. به همین نسبت، چشمگیر بودن هم‌جنسگرایی در میان کشیشان کاتولیک نیز (که باز هم در بسیاری موردها معشوق یک پسر نوجوان است) می‌تواند مثال دیگری باشد. اندک بودن گزارش از هم‌جنس‌خواهی زنان در این مثال‌ها نیز الزاما از تفاوت معنادار در کمیت آنها حکایت نمی‌کند؛ بلکه باید واقعیت حاشیه‌نشینی زنان و توجه کمتر تاریخ به آنها را در نظر گرفت.
۴) در نهادهای باطنگرای دینی، گاه تمایلات جنسیِ نامتعارف، مورد تفسیر معنوی قرار گرفته‌اند. چنانچه آن دسته از صوفیان که نظربازی با شاهدان را (خواه با نفی جنبهٔ شهوانی و خواه با تأیید آن) تأیید می‌کرده‌اند، آن را واجد ارزش معنوی یافته‌اند. بندتا نیز در این فیلم به‌شکلی بسیار گذرا و حاشیه‌ای میان رابطهٔ عاشقانه‌ی خود با راهبهٔ تازه‌کار و عشقش به خداوند پیوند می‌زند. پژوهشگری که نگاه خوشبینانه به این رویکرد داشته باشد، ممکن است این فرض را دنبال کند که «شاید به‌راستی پیوندی معنادار میان برخی از کنش‌های نامتعارف جنسی و تجربیات معنوی باشد». درحالی که نگاهِ (احتمالاً) بدبینانه، این رویکرد را به‌مثابه‌ی توجیه و مشروعیت‌تراشی «عارفان بدکردار» در نظر خواهد گرفت.
۵) تضاد و تناقضی که در شخصیت بندتا به نظر می‌رسد (مقدس و منحرف)، یک تناقض‌نمای همیشگی در دین‌های رسمی، به‌ویژه دین‌هایی‌ست که به یک خدای متشخص باور دارند. ازیک‌سو فرد ایمان‌دار، در چارچوب سنت قرار می‌گیرد که همواره مدعی پرده‌برداری از ارادهٔ خداوند است و با تعیین باورهای راستکیشانه و نیز بایدهاونبایدهای روشن اخلاقی، قالب زندگی ایمان‌داران را مشخص می‌کند. ازسوی دیگر، انتظار می‌رود که فرد ایمان‌دار بتواند حضور خدا را در خود احساس کند. در این‌صورت اگر خدای احساس‌شده، باورها یا اخلاقیاتی را تأیید کند که با آموزه‌های خدای سنت متفاوت است، فرد عارف که احتمالا به‌دنبال خدای شخصی خود می‌رود ناگزیر به‌عنوان منحرف شناخته می‌شود. او در همان حال که با پاره‌ای از گفتارها و کردارهای خود فردی بدکردار و چه بسا خارج از دین به شمار می‌رود، با پاره‌ای دیگر از گفتار و کردار خویش ممکن است محافظه‌کاران را به اعجاب و تحسین یا حتا خشیت وابدارد و از همین‌جاست که چهرهٔ عارف همواره تناقض‌آمیز باقی می‌ماند: مقدس و منحرف.
فیلم بندتا، هرچند شاید وجه اروتیک زندگی خواهر بندتا کارلینی را جذاب‌تر از وجه مقدس او روایت کرده و شکوه و جلالی را که علاقمندان فیلم‌های معنوی انتظار می‌کشند، برآورده نکرده باشد؛ همچنان می‌تواند روایتی درخور تماشا از این دو وجه تناقض‌مانند باشد.

✍🏼معین مشکات
@fanusname

فانوسنامه

13 Oct, 19:51


ملاحظه‌ای روان‌شناختی بر دین‌گشت (تغییر دین)
✍🏼کیت ام. لاونتال

گزارش شده که نوکیش‌ها ناخشنودی و استرس بیشتری (در دورهٔ پیش‌از گرویدن) نسبت به پیروان همیشگی دارند. همچنین آن‌ها با پدرانشان رابطهٔ مشکل‌تری داشته‌اند. چند نویسندهٔ دیگر نیز، یک دورۀ ناخشنودی شک‌وتردید را در میان نوکیش‌ها در دورهٔ پیش‌از گرویدن گزارش کرده‌اند. به‌طورکلی مطالب زیادی دربارهٔ تغییر دینی و تغییر شخصیت نوشته شده است. این موضوع به‌تازگی توسط پالوتزیان ریچاردسون و رامبو بررسی شده است. آن‌ها چنین نتیجه‌گیری کردند که تغییر دین تأثیرات حداقلی بر کارکردهای مقدماتی شخصیت (خصیصه و «پنج ویژگی اصلی» معروف شخصیت) داشت. اما «تغییر دین می‌تواند منجر به تغییرات عمیقی در کارکردهای سطح میانی اهداف، احساسات، نگرش‌ها و رفتارها و همچون کارکردهایی از شخصیت _که بیشتر خودتعریفی هستند (همچون هویت و معنای زندگی) شود؛ تغییراتی که زندگی را تغییر می‌دهد.»

یک فرضیۀ بسیار جالب در مورد تغییر دین از سوی کرک پاتریک مطرح شد. از نظر کرک پاتریک رابطهٔ فرد با خدا ممکن است نشان‌دهندهٔ نوعی رابطهٔ ایجادشده در دورهٔ نوزادی و اوایل دورهٔ کودکی باشد. هرچند به نظر می‌رسد این فرضیه یادآور فرضیهٔ فرویدی در مورد خداست (که در آن خدا وجه پدرانه‌ای دارد)؛ اما این‌گونه نیست. فرضیهٔ کرک پاتریک بر نظریهٔ دل‌بستگی باولبی استوار است. باولبی سه جور دل‌بستگی را نام می‌برد.
*امن: که پناهگاه کودک است و کودک زمانی که متوجه تهدید می‌شود به آن پناه می‌برد. زمانی که با خطر مواجه نیست، آن را ترک کرده و آزادانه مشغول بازی می‌شود.
*توأم با اضطراب و اجتناب: که در آن کودک عصبی و چسبیده به مادر مایل به جدا شدن از مادر نیست. همچنین از بزرگ‌سالان دیگر هم اجتناب می‌کند. علت‌یابی چسبیدن کودک به مادر دشوار است و اینکه از دیگران اجتناب می‌کند.
*ترکیبی: که ترکیبی از دل‌بستگی امن و دل‌بستگی توام با اضطراب است.
ایدهٔ کرک پاتریک این است که سبک‌های دل‌بستگی به موقعیت دین منتقل می‌شود. ازاین‌رو رابطۀ شخص با خدا مشابه رابطهٔ او با مراقبت‌کنندهٔ اولیه‌اش است. به‌علاوه کرک پاتریک نشان می‌دهد که در کسانی که سبک دل‌بستگی امن را گزارش می‌دادند، احتمال بیشتری وجود دارد که مسیر دینی مراقبت‌کنندهٔ اولیهٔ خود را دنبال کنند و این در مقایسه با کسانی است که سبک وابستگی ناامنی داشتند. بنابراین کسانی که مادران مذهبی دارند، احتمال بیشتری وجود دارد که مذهبی شوند و کسانی که مادران غیرمذهبی دارند احتمال داشت غیرمذهبی باشند. و کسانی که دل‌بستگی امن داشتند، رابطهٔ کمتر دینی را گزارش می‌کردند. درحالی‌که کسانی که دلبستگی توام با اضطراب و اجتناب داشتند (در صورت دینی بودن) این احتمال وجود داشت که تجربه‌های عمیق و رابطهٔ مستحکم‌تری با خدا داشته باشند.
این با گزارش تحقیق اخیر مرتبط است که در آن ویژگی‌هایی وجود داشت که گاهی اوقات متوجه می‌شدند این‌ها کسانی هستند که تجربهٔ تغییر دین ناگهانی داشته و متمایز از کسانی هستند که آن تجربه را نداشتند. افراد دستهٔ دوم، جزو کسانی هستند که دینی نیستند؛ همچون کسانی که تغییر دین تدریجی داده‌اند و پیروان دینی دایمی. گزارش شده است که در مقایسه با نوکیشان تدریجی، دین‌ورزان دایمی و افراد غیرمذهبی؛ نوکیشان ناگهانی متعصب‌تر اما شادترند.

گزارش‌های متعددی در مورد اضطراب و آسیب روانی در میان نوکیشان وجود دارد. مطالعات آینده‌نگر کمی انجام شده که واقعاً مناسب باشند؛ مطالعاتی که در آنها زندگی افراد در یک دورهٔ زمانی بررسی شده و با آنها گهگاه مصاحبه بشود. ويتزتوم و دیگران مطالعه‌ای را گزارش کردند که مدرکی از تأثیر «ماه عسل» را نشان میداد. در پی یک دورهٔ استرس و اضطراب قبل‌از تغییر دین، «ماه عسل» تغییر دین می‌آید و زمانی که فرد نوکیش می‌کوشد تا با الزامات سازگاری بلندمدت کنار بیاید، احساس خوشبختی در او کاهش می‌یابد. دیگر مطالعات غیرطولی ، به‌طور کلی با این تصویر سازگار هستند. بنابراین با توجه به پرسش‌هایی که در این بخش مطرح شد، به چه نتیجه‌ای رسیدیم؟ آیا افراد خاصی مستعد تغییر دین هستند؟ هیچ مدرکی وجود ندارد که پاسخ قانع‌کننده‌ای بدهد؛ اما مشاهده کردیم که امکان دارد برخی گروه‌های دینی به‌طور فعالانه‌ای افراد خاصی را که احتمالاً غيروابسته و یا تحت فشار هستند، هدف قرار دهند. همچنین مشاهده کردیم که تغییر دین ممکن است موجب افزایش موقتی احساس خوشبختی شود که ممکن است این موضوع تغییر دین را برای افراد ناراحت یا ناراضی جذاب کند. سرانجام اینکه متوجه شدیم تغییر دین ناگهانی ممکن است با سبک خاصی از سازگاری و تطبیق فردی ارتباط داشته باشد.
@fanusname
📘مقدمه‌ای کوتاه بر روان‌شناسی دین. کیت ام‌ لاونتال. ترجمهٔ محمد قلی‌پور. نشر شاملو. متن پیاده‌شده در کتابخانهٔ فیدیبو (با فشرده‌سازی)

فانوسنامه

11 Oct, 15:02


چرا افراد خداناباور می‌شوند؟
بخش اول

علتِ خداناباوری، پیشروی در عقلانیت و تفکر منطقی است؟ گوینده در این ویدئو باور دارد که شواهد برای نشان دادن این موضوع یافت نشده است. در عوض، او مسیرهای دیگری را برای تبیین خداناباوری ترسیم می‌کند که در دو قسمت به آن پرداخته می‌شود.

برای مشاهده بخش دوم کلیک کنید:
بخش دوم

رَوا | روایتی روادارانه از روانشناسی دین
https://t.me/Ravaschool

فانوسنامه

25 Sep, 13:59


📔The crucifixion and the Quran; a study in the history of Muslim thought.
✍🏼Todd Lawson
تاد لاسن (لاوسن)، اسلام‌پژوه در دانشگاه تورنتو در این اثر به‌سال ۲۰۰۹، به تفسیرهای مسلمانان بر آیات قرآنی مربوط به صلیب‌رفت مسیح می‌پردازد. وی فصل نخست را به ملاحظهٔ بافت متن قرآن در این راستا اختصاص می‌دهد. در فصل دوم به مفسران پیش از طبری می‌پردازد. فصل سوم متعلق به تفسیرهای کلاسیک است (۹۲۳ تا ۱۵۰۵ میلادی). لاسن که در تشیع تخصص دارد، به تأویل شیعیان اسماعیلی توجه ویژه‌ای نشان می‌دهد (لازم‌به‌ذکر است که اسماعیلی‌ها بر صلیب رفتن جسم مسیح را تأیید می‌کنند). در فصل چهارم تفسیر مفسران متأخر را نشان می‌دهد و نهایتا بخشی از کتاب را برای جمع‌بندی کنار می‌گذارد. ازجمله در این بخش می‌کوشد گمانه بزند که چرا شیعیان ۱۲امامی با تفسیر شیعیان اسماعیلی همراهی نکرده‌اند و هم‌صدا با اهل‌سنت به «افسانه‌ی بَدَل» گراییده‌اند (داستانی که می‌گوید فرد دیگری به شکل مسیح درآمد و بر صلیب رفت).
با مطالعهٔ اثر لاسن، می‌توان دامنهٔ متنوعی از نسخه‌های داستان بدل مسیح را یافت و متوجه شد که این قصه با روایت‌های گوناگونی در جهان اسلام منتشر شده بود.

فانوسنامه

24 Sep, 15:48


💠برای عموهای بی‌ادعا

🔹 هفتهٔ «دفاع مقدس»: توپ‌خانه‌ی تبلیغات کماکان پرفشار و بی‌اعتنایی مردم کماکان برقرار. دیگر این نام و این هفته برای بسیاری از ما معنا ندارد و هیچ حسی در ما نمی‌انگیزد.
کسانی از جنگ بازگشتند که پاداش فداکاری‌شان را تمام و کمال؛ بلکه بسیار زیاده از حق‌شان گرفتند. من هیچ رغبتی به تشکر و تمجید این رزمندگان ندارم، هیچ دِینی نسبت به آنان بر گردن خود نمی‌بینم و اگر زخم و رنجی از جنگ به یادگار می‌کشند، به یک بال مگس نمی‌خرم. اما این، همه نیست... .

🔸آمده‌ام یادی کنم از کسانی که کمتر از آنان یاد می‌شود: از شما! از شما که با تن نحیف از جنگ برگشتید و شکم‌ها را پشت میز ریاست فربه نکردید؛ به زمین کشاورزی‌تان، به پشت میز معلمی‌تان، به محراب مسجد ساده‌تان، پشت فرمان تاکسی فرسوده‌تان، زیر دستگاه‌های کارخانه‌ی پردود و پشت جاروی رفتگری‌تان بازگشتید و بی‌سروصدا و بی‌ادعا چنان کار خود را از سر گرفتید که تو گویی تابه‌حال در خانه نشسته‌ و نه در وقفه‌ی غیبت خود، زیر باران خمپاره و توپ و فشنگ هر لحظه در خطر مرگ بودید. یاد می‌کنم از شما دلیرمردان میهن‌دوستی که دیروز در برابر گلوله‌های بعثیان سینه سپر کردید و امروز در برابر بی‌عدالتی سینه سپر می‌کنید.

🔹یاد می‌کنم از شما شیران ارتش که هرچه توانستند سهم رشادت‌تان را پنهان و مصادره کردند. شما که با وجود متلاشی‌شدن سازمان پرافتخارتان در معرکهٔ انقلاب، دشمن بعثی را زمین‌گیر کردید. از شما که ایثار را بهانه‌ی ذبح عقلانیت و قربانی‌کردن کرورکرور جوان‌های پاک کشور نکردید. از خلبان محمود اسکندری و همانندان او که نگفتند آزادسازی خرمشهر تا چه اندازه مدیون رشادتش بود. همو که چون گفتند دل در گروی پادشاهی دارد، اخراجش کردند و سهم افتخارآفرینی‌اش را به تشییع جنازه‌ای سوت‌وکور و امنیتی دادند.

🔸از همه‌ی شما عموهای سنی، زردشتی، مسیحی، بهایی و یهودی‌ام که هرچند بی‌مهری چشیدید، جان گران‌مایه را در راه دفاع از میهن به دست گرفتید. از هراچ هاکوپیان نازنین که سی‌وسه سال پدر و مادرش را چشم انتظار نگه داشت تا با پاره‌استخوان‌های خود در کلیسا به دیدارشان بیاید. از هنریک دراوانسیان که نمی‌دانم هنوز اسیر کدامین خاک است.

🔹از شما که نجیبانه و محجوبانه خاطرهٔ ایثارتان را پنهان می‌کنید، به رشادت‌های‌تان فخر نمی‌فروشید، زخم‌های‌تان را پنهان می‌کنید و حکایت شب‌های غریبی‌تان در اسارت را بازنمی‌گویید. از شما که چون از اسم‌و‌رسم‌تان استفادهٔ سوء بردند و با نام شما دکان گشودند و نان خوردند، گذشته پرافتخارتان را کتمان می‌کنید تا مبادا کار ایشان را با شما پاکان قیاس بگیریم.
🔻و حتا... حتا از شما که ناخورده رانت، تمام‌قد از مردان سیاست دفاع می‌کنید، چون ایشان را هم‌چون خود زلال می‌دانید. حتا از شما یاد می‌کنم.

ای قهرمانان سالیان کودکی‌ام که همواره رشادت‌های‌تان در دفاع از این بوم و خاک را در خیال خود زنده نگاه داشتم! خواه عمر عزیز را به حضرت خاک سپرده‌اید و خواه سایهٔ لطف‌تان بر سر ماست (و بماناد)؛ با شما هستم! سوگند نمی‌خورم و اطمینان ندارم که اگر در زمانه‌ی آزمون شما می‌زیستم، همان ایثار، همان فداکاری که شما کردید، به‌جای می‌آوردم.

▫️عموهای عزیزم! تا همیشه مدیون‌تان هستم...

✍🏼معین مشکات
@fanusname
🎧اسارت / مجید انتظامی:
https://t.me/sfiles/265

فانوسنامه

18 Sep, 11:59


کنفسیوس

قسمت اول مستند نوابغ دنیای باستان، عمدتا دربارهٔ زندگی و اندیشه‌های کنفسیوس فیلسوف-پیامبر چینی سخن می‌گوید و اندکی نیز به سیر فرازونشیب ترویج و تثبیت مکتب او در جامعهٔ چین می‌پردازد.

📺دوبله‌شده در تلویزیون بی‌بی‌سی فارسی

فانوسنامه

18 Sep, 06:47


💠اثر دعا و شفا در پزشکی
✍🏼دیوید فونتانا

پزشکی به نام بیرد (۱۹۹۸)... در بیمارستان مرکزی سان فرانسیسکو... ۳۹۳ بیمار قلبی تحت مراقبت را تصادفاً به یک گروه آزمایشی که علاوه‌بر معالجهٔ پزشکی لازم بود که دعاهای شفابخشی را از محافل خانگی دعا دریافت کنند که در مجموع بیش از دو هزار نفر بودند و یک گروه شاهد (control group) تقسیم کرد که چنین نبودند. هیچ‌گونه جزئیات از گروه آزمایشی، به‌جز اسامی اول بیماران و توصیف مختصری از شرایط بیمار و تشخیص پزشکی آنان در اختیار محافل دعا قرار نگرفت و... به بیماران اطلاع داده نمی‌شد که به کدام یک از دو گروه تعلق دارند. طی یک دورهٔ ده‌ماههٔ آزمون، هیئتی از پزشکان که از عضویت دو گروه بی‌اطلاع بودند نتایج پزشکی بیماران را ارزیابی کردند. نتایجی که توسط بیرد خلاصه شد در جدول ۱.۱۱ نشان داده شده است.
https://t.me/sfiles/291
به‌علاوه، نیاز به ادرار‌آورها در گروه آزمایشی پنج درصد از گروه شاهد کمتر بود. وقوع ذات‌الریه، پنج درصد کمتر و وقوع ایست قلبی تنفسی شش درصد کمتر بود. افزون‌بر این در مقایسه با ۷۳ درصد گروه شاهد، ۸۵ درصد از گروه آزمایشی ارزیابی‌شده توسط هیئت پزشکی یک دورهٔ خوب بیمارستانی داشتند.
...گزارش‌های دیگر (1996 ,Benson) حاکی از آن است که دعا و درخواست نیز می‌تواند نتایج سودمندی داشته باشد؛ به‌ویژه وقتی که آزمودنی‌ها به‌جای انسان، حیوانات یا حتی میکروب‌ها و یا سلولهای خمیز (Yeast cells) باشند. دلیل دیگر تأثیرات دعا، تحقیقات درباره شفای دور است. سیشر (۱۹۹۸) در یکی از معتبرترین مجله‌های پزشکی آمریکا نتایج پژوهشی سه‌مجهولی را گزارش کرد که در طی آن، بیست بیمار مبتلا به ایدز از چهل بیمار که به‌مدت ده هفته و هر روز یک ساعت شفای دور را از چهل شفادهنده دریافت کرده بودند، به‌طور قابل ملاحظه‌ای با کاهش بیماری‌های سخت و بیماری‌های مربوط به ایدز و کاهش مراقبت‌های پزشکی و بستری‌های بیمارستانی کمتر روبرو بودند و در هر بار بستری شدن، شب‌های کمتری در مقایسه با گروه شاهد بیست‌نفره در بیمارستان ماندند. همچنین آزمون‌شونده‌هایی که شفای دور دریافت می‌کردند، حالتی را از خود بروز می‌دادند که به بیان پزشکی به‌طرز چشمگیری در حالت بهتر قرار داشتند. شفادهندگان تنها اسم اول و تصویر بیماری را که شفا برای او بود دریافت کرده بودند. مطالعهٔ اولیهٔ بنت ویچ و کریتلر در بیمارستان کاپلان با ارزیابی چهار متغیر پزشکی کنترل‌شده پس از عمل جراحی؛ یعنی اثر شفا، درجهٔ حرارت بالا، شدت درد و حالت بیمار در یک گروه از بیماران فتقی در مقایسه با گروه شاهد، منافع مشابهی از شفای دور را نشان داد. همچنین شفادهندگان تنها از زمان عمل جراحی آزمون‌شونده‌ها در گروه آزمون مطلع بودند. آزمون‌های کنترل‌شدهٔ آزمایشگاهی بیرد نشان داد که حتی اشخاص ناوارد نیز می‌توانند نوعی تأثير شفابخش ایجاد کنند.
... نتایج براود، امکان وقوع امور تصادف را یک به پنج‌هزار برآورد کرد. ...نتایج فوق منحصراً تأثیر دعا و شفای دور را ثابت نمی‌کند، بلکه مطالعات بیشتری لازم است. اما دانشمندان مسئول این نتایج می‌توانند به‌طور منطقی استدلال کنند که یافته‌های آنان تحت همان شرایط و تحت نظارت همان هیئت پزشکی اخلاقی، تأثیر واقعی در دیگر حوزه‌های تحقیقی را نشان می‌دهد. ...معضل بخش عظیمی از علم، نداشتن نظریه‌هایی است که با برداشت و فهم علمی به‌گونه‌ای سازگار باشد که توضیح دهد که دعا و شفای دور چگونه می‌تواند مؤثر باشد. هیچ‌گونه تبادل انرژی قابل سنجشی میان کسانی که دعا می‌کنند و کسانی که نفع دعا را به دست می‌آورند یا میان کسانی که شفا می‌دهند و کسانی که شفا می‌یابند وجود ندارد. هیچ امر فیزیکی در میان گروه‌های مربوطه، ردوبدل نمی‌شود. علم اتکای شدیدی به اندازه‌گیری نتایج دارد و در این مورد هیچ‌چیز قابل اندازه‌گیری بین علت و اثر ادعاشده وجود ندارد. بعضی از دانشمندان به‌طور خصوصی قبول دارند که نتایج پژوهش‌هایی نظیر این، قابل اغماض نیست. هیچ نقصی در روش‌شناسی که ناشی از رویهٔ استاندارد پژوهش پزشکی باشد مشاهده نشده است. بنابراین، به نظر آنها این تأثیر باید برحسب انرژی‌های فیزیکی که هنوز کشف نشده، قابل تبیین بوده و با قوانین علمی مطابقت داشته باشد. دیگر دانشمندان یافته‌هایی نظیر نمونه‌های عجیب یا امور تصادفی را که گاهی در پژوهش روی می‌دهد رها می‌کنند. این نمونه‌ها را باید هنگامی رها کرد که تکرار آنها در مطالعات دیگر ممکن نباشد. گذشت زمان قضاوت خواهد کرد؛ اما طرفداران دین از این موضوع خشنودند که محققان درنهایت قادرند که بعضی از مدعیات آنان درباره تأثیر دعا و شفای معنوی را به محک آزمون درآورند.

📖 روانشناسی، دین و معنویت. دیوید فونتانا. ترجمهٔ الف‌.ساوار. قم، ادیان. اول، ۱۳۸۱. صص۳۳۰-۴ (با فشرده‌سازی)
@fanusname

فانوسنامه

14 Sep, 16:23


دربارهٔ تجربه‌های مرگ تقریبی

دیوید فونتانا در این صفحات (از کتاب روانشناسی، دین و معنویت)، از نگاه روان‌شناسی به تجربه‌های نزدیک به مرگ (NDE) و گزارش‌های معنوی افرادی می‌پردازد که این تجربه را گزارش داده‌اند.

فانوسنامه

13 Sep, 05:51


What breaks down walls and shortens distances are not so much words, ideals and theories, but friendship, meeting others and looking at each other face to face. #ApostolicJourney

چیزی که دیوارها را می شکند و فاصله ها را کوتاه می کند، حرف ها، آرمان ها و تئوری ها نیست، بلکه دوستی، ملاقات با دیگران و نگاه چهره به چهره به یکدیگر است. #سفر_رسولی

فانوسنامه

11 Sep, 19:46


💠ورزش، انگیزه و تجربه‌های عرفانی
✍🏼دیوید فونتانا

تلقی مورفی و وایت (۱۹۹۵) این است که تعدادی از گزارش‌های جمع‌آوری‌شده... دربارهٔ تجربه‌های آفاقی «نشان می‌دهد که ورزش نیروی عظیمی دارد که انسان را فراتر از احساس عادی نسبت به خود می‌برد و ظرفیت‌هایی پدید می‌آورد که عموماً عرفانی، رمزی یا دینی‌اند.»... برای مثال مورفی و وایت از جورج شیهان پزشکی که به‌طور منظم می‌دوید نقل قول می‌کنند که پس از سی دقیقه دویدن تغییری در درون او اتفاق افتاد و نتیجه‌اش این بود که «خودم را نه یک فرد؛ بلکه بخشی از جهان یافتم. در آن می‌توانم بر هر چیزی که تاکنون خوانده یا دیده یا تجربه کرده‌ام حادث شوم. همهٔ واقعیات و غریزه و احساس برای من آشکار شد.»
...نظر مورفی و وایت این است که مهارت در ورزش، نیازمند «تمرکز، رهایی از آشفتگی فکری و تداوم هوشیاری» است؛ کیفیاتی که آنها را برای تمرین‌های مراقبه‌ای ضروری می‌دانند. همچنین این مؤلفان خاطرنشان می‌کنند که «...بزرگ‌ترین قهرمانان به‌واسطهٔ قدرت تمرکز خود، افسانه‌ای بوده‌اند.» ویژگی‌های دیگری برای موفقیت در بعضی از ورزش‌ها ضروری است؛ ازقبیل زیستن در زمان حال در عین شرکت در مسابقه، کنار گذاشتن هر چیزی جز وظیفهٔ کنونی، هدایت جریان بی‌وقفهٔ آگاهی به موضوع مورد توجه، انضباط نفس، هماهنگی جسم و ذهن تااین‌که مانند چیز واحدی عمل کند و جذب آرام در تجربه تا حد عینیت کامل با آن. ... همۀ این موارد در دست‌نوشته‌های آموزشی معنوی و مراقبه‌ای یوگاسوتره‌های پاتانجلی که مربوط به دویست سال پیش از میلاد است... تأکید شده است.
...گزارش‌های کسانی که این نگرش را توسعه بخشیده‌اند، شباهت‌های خاصی با تجربه‌های استادان بزرگ هنرهای رزمی دارد که از نظر آنها عمل به این تمرین‌های منظم، راهی به‌سوی اشراق روحی است و حتی مثال برجسته‌تر روشی که فعالیت جسمی و نگرش فکری می‌تواند به تجربهٔ دینی بینجامد، راهبان بودایی فرقه تندائی کوه هی در غرب ژاپن‌اند که در بعضی از مراحل آموزش، ماراتن روزمره را به مدت صد روز متوالی کامل می‌کنند. (این مدت برای تعداد اندکی از افراد استثنایی در اوج شروع کار هزار روز است) و همیشه همان راه را دنبال می‌کنند؛ یک کار استقامتی فوق بشری که حتی بسیار فراتر از تصور ورزشکاران حرفه‌ای غربی است. خوردن و خوابیدن اندک در طول روز، بالارفتن از مسیرهای صخره‌ای و دامنه‌های پرشیب کوه در طی ماراتن و ... استیونس (۱۹۸۸) بیان می‌کند که راهبان تمرین دیگری را عهده دار می‌شوند که از توانایی اکثر انسان‌ها فراتر است؛ یعنی یک دوره مراقبۀ هفتصدروزه در انزوا و در خلوت کوهستان‌های دور. در پایان تمرین‌های مهم و مختلف استقامت جسمی و روحی، «راهبان با کوه متحد می‌شوند و در مسیری پرواز می‌کنند که از موانع فارغ است. لذت تمرین آشکار شده است و همهٔ امور هر روز از نو ایجاد می‌شود.»
... استدلال فروید [دربارهٔ ریاضت‌های اجتماعات رهبانی] مبنی بر این است که آنان این کار را انجام می‌دهند تا پدر آسمانی را راضی کنند. ... [ولی] پدر در مورد راهبان کوه هی و دیگر بودایی‌ها قابل قبول نیست؛ زیرا آیین بودا وجود چنین موجود آسمانی را، که از پیروانش میخواهد او را پرستش کنند تعلیم نمی‌دهد. انگیزهٔ راهبان کوه هی... ایجاد تحولی عمیق و پایدار در آگاهی خودشان است و با چنین کاری آگاهی همۀ همنوعان خود را منتفع می سازند؛ زیرا همهٔ آگاهی‌ها را آگاهی واحدی می‌دانند.

📖روان‌شناسی، دین و معنویت. دیوید فونتانا. ترجمهٔ الف‌‌.ساوار. قم، ادیان. اول، ۱۳۸۱ صص۲۱۹-۲۴ (با فشرده‌سازی)

فانوسنامه

10 Sep, 12:16


🔻پاپ فرانسیس، که اغلب به نظر می‌رسد از شگفت‌زده کردن دیگران لذت می‌برد، باز هم دست به کاری دور از انتظار زده است.

در طول سال‌ها، هر وقت به نظر رسیده که فعالیت‌های او در حال کاهش هستند، او دوباره فعالیت‌های خود را افزایش داده است.

پاپ فرانسیس، ‍در حالی که نزدیک به ۸۸ سال سن دارد، از مشکلات زانو رنج می‌برد و این مساله رفت و آمد او را دشوار کرده است. او همچنین به علت بیماری «دیورتیکولوز»، مشکلات شکمی دارد و به دلیل برداشته شدن بخش بزرگی از یکی از ریه‌هایش، در برابر مشکلات تنفسی آسیب‌پذیر است.

اخیرا او در میانه طولانی‌ترین سفر خارجی خود در ۱۱ سال و نیم دوره پاپی‌اش قرار گرفت. سفری پر از برنامه‌های مختلف که علاوه بر تیمور شرقی، شامل سه کشور دیگر نیز می‌شود: اندونزی، پاپوآ گینه نو و سنگاپور که در آن‌ها کاتولیک‌ها در اقلیت هستند.

چه شد که حالا پاپ فرانسیس تصمیم گرفت به سفری تا این حد دور از خانه و طولانی سفر کند؟
ادامه در:
https://bbc.in/4ef83T8
📷Getty/ Reuters
@BBCPersian