شِهابٌ ثاقِبْ

🔥گهی پشت به زین و گهی زین به پشت🔥

شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

#نکته ۱۸۰

خداوند متعال در هر کوکب خاصیتی مودع فرموده که در غیر آن یافته نشود؛ و در اجتماع آنها خاصیتی دیگر کرامت فرموده مثالش در نشأه انسانی آن است که خاصیت ق منفردة افادة معنی پرهیز است و چون با لام مرکب شود افاده معنی بگو کند و چون با میم ترکیب یابد افاده معنی برخیز نماید و چون با لام و میم معا ترکیب یابد افاده معنی قلم کند (ص 659 زیج بهادری).

شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

#مباحثه_هفتگی
#شرح_قصیده
#ینبوع_الحیاة
#جلسه پنجاه هشتم
(جلسه ۱۰۵ دفتردل )

                         شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

#مباحثه_هفتگی
#شرح_دفتر_دل
#جلسه صد و پنجم

                         شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

#نکته ۱۷۹

ارسطو گوید: عالم يك عالم است با اعضای مختلف مثل انسان و این دلالت بر وحدت خالق آن میکند.

شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

بسم الله الرحمن الرحیم

دفتردل....
بنگاشته نگارمن دفتری به نام دل
تا که کند روا روا، کامی ب کام دل

لب را فرونشان از هرچه می و مُل است
لب را گشا تو یار، نوشی به جام دل

آمد سوار دل، حیدر به کوی دل
کرار به سوی وی، بر قتل عام دل

حرفها بریده شد، نطقها خمیده شد
شهر بی صدا بِماند، لام تا کام دل

رنگ از رخش پرید، فکر از حصول جهید
عشق از حضور رمید در نقش فام دل

مدهوش شد روان، عقل ازسرش پرید
بی هوش شد ادب، در احترام دل

جمع شد ظهورها در جمعه ی حضورها
جمله به جمع آمدند در مَجمعِ مقام دل

سازها فرو کشید، سوزها فراز شد
زهره شکست و نیست شد در ازدحام دل

طورمارِ نوشته ها پیچیده شد به قطع !
اقرا، کتاب شد در سطری از کلام دل

کوّرت الشموس شد، نجوم هم کِدِرشد
قیامتی به پاشد، در عالَم قیام دل

لیل ها یوم گشت، بل، یومها لیل شد
هیچ امهاتی هم نماند، درلوح و کُنه مام دل

فرعها اصل شد، اصلها، بی اصل شد
حکمها نقض شد در حامیمِ کام دل

ازل در ازل نماند، اول هم  در اخرش
ابد در ابد بماند با دفتری به نام دل

برّاق شد فصّ ها، جوشان شد عیونها
گنجینه شد فزون ها، در دفتری به نام دل

منطق ها طیر شد، سیمرغ ها مرغ شد
مرغ، ترک آشیان نمود، روکرد ب سوی بام دل

اکمال شد کمالها، اتمام شد کلامها
پیش گام شد سکوتها، در حیرت تمام دل

مُحرم شو! حاجی شو! لبیک گو! راهی شو!
درعینیت درآ بیا، در بیت الحرام دل.

این سفره را بازکرد، استاد درسرای من
مهمان شو روزی ببر درآستانِ شام دل

حُسنِ حَسَن جلوه نمود، مشهد و مشرِب و شهود
عیان شد عیان شد در دفتری به نام دل


تخلص شاعر؛ پارسا💐
چهارشنبه ۳۰آبان 1403


#نکته ۱۷۸


شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

#نکته ۱۷۸

اگر ممکن بخواهد در عالم تأثیری کند، ممکن نیست.

شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف:
به خدا پناه می برم از کوری بعد از روشنایی و از گمراهی بعد از هدایت و از چیزهایی که موجب نابودى اعمال می شود و به او پناه می برم از آزمایشهاى هلاک کننده؛ زیرا خداوند متعال فرماید: آیا مردم تصور می کنند همین که گفتند ایمان آوردیم، رها می شوند و مورد آزمایش قرار نمی گیرند؟

بحارالانوار/ج53/ص190

#نکته_عرشی

شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

تمام اشیاء نظام هستی تحت تدبیر حب اویند
اول و آخر در او یکی میشه، فافهم و یرشد...🔥🔥

📜قرب و نزدیکی واجب به معلول ها قرب و نزدیکی زمانی و مکانی نیست بلکه قربی، ذاتی و معنوی است.. موجودات در قیاس با او دور و یا نزدیک هستند و لکن او با همهٔ موجودات در نهایت قرب است.


📘رحیق مختوم * شرح حکمت متعالیه، ج10 صص237_236

#اللھم‌عجݪ‌اللولیڪ‌اݪـفࢪج‌ 💚

حالا عرش چیست⁉️

#نکته ۱۷۷
عرش، مغز عالم است.( مغز عالم عرش است).

شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

#نکته ۱۷۶

اشرف موجودات و اعظم مخلوقات بحسب نوع انسان است، و بحسب شخص فرد کامل انسان است. فافهم.

شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

#نكته ۱۷۵


فرق ميان قابليت و استعداد آنست كه قابليت وصف ذاتى است بى‏انضمام شرطى و امرى زائد، و استعداد تتمه او است بانضمام وصفى و امرى ديگر خارجى (ص 20 مشارق الدرارى).


شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

صَلَواتُ اللهِ و ملائِکتِه و حَمَلةِ عَرشِهِ و جَمیعِ خَلقِه مِنْ أرضِهِ و سَمائِهِ علی سیِّدِنا؛ و علَی الجوهرةِ القُدسیَّة فی تعیُّنِ الإنسیّة ، صورةِ النَّفسِ الکُلیّةِ ، جوادِ العالمِ العَقلیّةِ ، بِضعَةِ الحَقیقةِ النَّبویّةِ ، مطلع الأنوارِ العلویّةِ ، عینِ عیونِ الأسرارِ الفاطمیّة ، النّاجیةِ المُنجیّةِ لِمُحبّیها عن النّار ، ثمرة شَجَرة الیقین ، سیدة نساء العالمین ، المعروفة بالقَدْر ، المجهولةِ بِالْقَبرِ ، قُرّةِ عین الرَّسولِ ، الزَّهراءِ البتول ، علیها الصّلوة و السّلام...❤️❤️❤️

امام حسن عسكرى(عليه السلام) ؛
«نَحْنُ حُجَجُ اللّهِ عَلَي خَلْقِهِ
وَ جَدَّتُنا فاطِمَةُ حُجَّةٌ عَلَينا»

#هوش_مصنوعی
قیام مردم سیستان

شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

#نكته ۱۷۴


كافى فى شأن انا انزلناه فى ليلة القدر آخر حديث 8 ص 196 ج 1 قال السائل يا ابن رسول الله (ص) (و هو ابو جعفر ع) كيف اعرف ان ليلة القدر تكون فى كل سنة؟ قال اذا اتى شهر رمضان فاقرأ سورة الدخان فى كل ليلة مائة مرة فاذا اتت ليلة ثلاث و عشرين فانك ناظر الى تصديق الذى سالت عنه.

از امام صادق (ع) منقولست كه چون شب ماه مبارك رمضان‏ درآيد در هر شب هزار مرتبه انا انزلناه را بخوان و چون شب بيست و سوم شود دل خود را محكم بدار و گوشهاى خود را بگشا از براى شنيدن عجائب از آنچه خواهى ديد.

بسندهاى معتبر از آنحضرت منقولست كه اگر كسى در شب بيست و سوم ماه مبارك رمضان انا انزلناه را هزار مرتبه بخواند چون صبح كند يقين او شديد و محكم شده باشد باعتراف نمودن بچيزى چند كه مخصوص ما است از غرائب فضائل و نيست اين مگر بسبب چيزى كه در خواب مشاهده نمايد. (ص مشكوة الانوار مجلسى در فضيلت سوره قدر).


                         شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

اى صبا بادى كه دارى در سر از يارى بگو
گر نگويى با كسى با عاشقان بارى بگو

قصه كن در گوش ما گر ديگران محرم نيند
با دل پرخون ما پيغام دلدارى بگو

آن مسيح حسن را دانم كه مى‌دانى كجاست
با كسى كز عشق دارد بسته زنارى بگو✅

بانگ برزن عاشقى را كو بگل مشغول شد
گو كه شرمت باد از آن رخ ترك گلزارى بگو

اى صبا خوش آمدى چون بازگردى سوى دوست
حال من دزديده اندر گوش عيارى بگو❤️🔥

سوسنى با صد زبان گر حال من با او بگفت
تو چو نرگس بى‌زبان از چشم اسرارى بگو

با چنان غيرت كه جان دارد بگفتم پيش خلق
شمس تبريزى بگويم گفت جان آرى بگو

اى ماهروى با لب خندان خوش آمدى
مجموع كرده زلف پريشان خوش آمدى

ما را هزار گونه سعادت جمال تست
هرگز مبا كمال تو نقصان خوش آمدى

هست او هماى دولت و سيمرغ معرفت
پرواز كرده سوى فقيران خوش آمدى

گر تو قدم بحجرۀ درويش خود نهى
جان و دلم فداى تو قربان خوش آمدى

درويش گر قدوم مسافر طلب كند
اكنون توئى مسافر سبحان خوش آمدى

جامى بدست دارى و چشمان نيم‌مست
با هاى‌وهوى نعرۀ مستان خوش آمدى

در چشم من نشيند آن چشم مست تو
اى نور چشم ناصر عكان خوش آمدى

اى شاه شمس مفخر تبريز عقل و جان
روح القدس ترا شده درمان خوش آمدى

❤️خوش آمدی و خوشم آمد از آمدنت...

#نكته ۱۷۳


عن الامام جعفر بن محمد الصادق (ع) انه امر بضرب غلام له فى جناية فلما مد للضرب قال الغلام تضرب من ليس شفيع غيرك؟ فاين كرمك و احسانك؟ فخلى عنه فقال الغلام ما انت خليتنى لكن خلى عنى من أجرى الكلمة على لسانى فقال جعفر (ع) موحد و رب الكعبه لايرى مع الله غير الله.
(ص 280 علم القلوب ابو طالب الملكى المتوفى 386 ه ق).


                         شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

به یک آن نورانی ،از آنِ آنی...🔥

من توام تو منى اى دوست مرو از بر خويش
خويش را غير مى‌نگار و مران از در خويش

سر و پا گم مكن از فتنۀ بى‌پايانت
تا چو حيران بزنم پاى جفا بر سر خويش

آنكه چون سايه ز شخص تو جدا نيست منم
مكش اى دوست تو بر سايۀ خود خنجر خويش

اى درختى كه بهر سوت هزاران سايه‌ست
سايه‌ها را بنواز و مبر از گوهر خويش فقط

سايه‌ها را همه پنهان كن و فانى در نور
برگشا طلعت خورشيد رخ انور خويش

ملك دل از دودلى تو مخبط‍‌ گشتست
بر سر تخت برآ پا مكش از منبر خويش

عقل تاجست چنين گفت بتمثيل على
تاج را گوهر نو بخش تو از گوهر خويش

#مباحثه_هفتگی
#شرح_قصیده
#ینبوع_الحیاة
#جلسه پنجاه هفتم
(جلسه ۱۰۴ دفتردل )
                         شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

#مباحثه_هفتگی
#شرح_دفتر_دل
#جلسه صد و چهارم

                         شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

#نكته ۱۷۲


هويت را به اعتبارى قطر و به اعتبارى محور است اين محور آنرا به دو قوس نزولى و صعودى تنصيف كرده است به اين صورت قال عز من قائل‏ قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ‏ فَلَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏، در آيه دقت كن كه مرجع له چيست و يا اسم است نه ضمير، و ه دو چشمى از اينجا پديد آمده است.


شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

پس «خود» را باش...

با يار بساز تا توانى
تا بى‌كس و مبتلا نمانى

بر آب‌حيات راه يابى
گر سر موافقت بدانى

با سايۀ يار رو يكى شو
منماى ز خويشتن نشانى

گر رطل گران دهند دركش
اى جان بگذار اين گرانى

اى دل مپذير بيش صورت
مى‌باش چو آب در روانى

پذرفتن صورت از جماديست
مفسر اگر از رحيق جانى

در مجلس دل درآ كه آنجا
عيش است و حريف آسمانى

#نكته ۱۶۸


بدان كه علم با معلوم يكى است؛
هم تشبها و هم تخلقا و هم تحققا...

                         شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

#نكته ۱۶۷


صدر المتالهين در فصل جده جواهر و اعراض اسفار فرمايد: و قد يعبر عن الملك بمقوله له فمنه طبيعى ككون القوى للنفس، و منه اعتبار خارجى ككون الفرس لزيد، ففى الحقيقه الملك يخالف هذا الاصطلاح فان هذا من مقولة المضاف لا غير لام در له براى تمليك است كما فى قوله تعالى و لله ملك السموات و الارض و فى قوله له ما فى السموات و الارض ولى بدانكه اين له ما فى السموات و الارض بدين معنى نيست كه آنها را وجودى است مربوط به حق چنانكه گوئى الفرس لزيد، و نيز بدين معنى نيست كه آنها مانند اعراض‏اند كه وجودشان فى نفسه عين وجودها للحق است، چه اين وجوه منافى توحيد است بلكه مراد اين است كه وجود آنها عين ربط است و وجود آنها همان وجود لام است يعنى نسبت حقيقى مراد است نه نسبت مجازى چنانكه در دو قسم اول.

حال در منشآت نفس كه فعل او است و صور معانى به تصوير دستگاه صورتگرى او بنام متخيله تدبر بفرما كه همه اينها للنفس است و كريمه فتمثل لها بشرا سويا را معيار قرار ده و همچنين قوله سبحانه ليس للانسان الا ما سعى فافهم.


                         شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

بسم الله الرحمن الرحیم

مؤثر ۲۱ - تشکیک و انحاء آن

تشکیک را اطلاقاتی است عند المشاء و الحكمة المتعاليه و الاشراقيون و عند اكابر العرفاء الشامخين.

-١- تشکیک عند المشاء (تشکیک عامی): جناب شیخ رئیس فرمود: «اعلم ان الوجود يحمل على ما تحته حمل التشكیک لا حمل التواطؤ كما في التحصيل للبهمنيار و جناب محقق طوسی در شرح اشارات گوید و بيان هذا التشكيك ان المختلفات اى الواجب والممكنات قد تشترک فی لازم واحد و هو الوجود المحمول
عليها فالوجود بمعنى واحد فى الجميع ولكن لا على السواء بل على الاختلاف». ذهب المتأخرون من المشاء إلى ان الوجودات العينية حقائق متباينة بتمام ذواتها البسيطة لا بالفصول ليلزم التركيب فى الوجود و يكون الوجود المطلق جنساً، ولا بالمصنفات والمشخصات ليلزم التركيب فى الوجود ايضاً و يكون الوجود المطلق نوعاً، بل المطلق العرضى لازم لها بمعنى انه خارج محمول اى محمول من صميمه لا انه عرضى بمعنى المحمول بالضميمة. لان العارض و المعروض في المحمول بالضميمة شيئان و المعروض اى المحمول سابق على العارض اى الحامل و حمل الوجود المطلق على اعيان الوجودات المتباينة حمل اللازم على الملزومات المتعددة المتبائنة و هذا الحمل على سبيل التشکیک ای اطلاق الوجود المطلق العام اللازم على ملزوم و هو الوجود الواجب اولی و اقدم علی ملزوم آخر كالعقل الاول مثلاً و على هذا القياس و فى هذه الملزومات ملزوم واحد فقط له تأكد وجودی و توحد كذلك هو انيّة محضة و وجود صرف و هو ذات الواجب و ماسواه زوج ترکیبی من الوجود و الماهية و لا منافاة بين ان يكون لازم واحد بمعنى واحد يطلق على ملزومات متبائنة على سبيل التشکیک فالوجود المطلق العام العارض اللازم هو معروض التشکیک کما ان الوجودات العينية معروضاته فهى معروضات ذلک المعروض.
فذلکه این مطلب از مشاء در مؤثر جعل آمده است فراجع این توحید که از متأخرین مشاء نقل ،کردیم تنزیهی است در عین تشبیه یعنی حق

سبحانه را از صفات و احوال موجوداتی تنزیه کرده اند و به مجردات و مفارقات نوریه تشبیه نمودهاند ولو اینکه در واجب قائل به تاكد وجوداند و او را فوق تمام دانند ولی از جهات عدیده اشکالاتی به آنان روی می آورد، از آن جمله در علم باری تعالی به جزئیات که علم بدانها را علی سبیل کلی قائل شدهاند و نیز در فهم
پیدایش و ربط كثير به واحد ......
در منظر اعلای اهل توحید تشکیک بدان نحو که متاخرین از مشاء پنداشته اند مورد اعتراض واقع شد در این منظر اعلی وجود مشترک معنوی است بین ،وجودات نه اشتراک لفظی و نه اشتراک معنوی بدان نحو که مشاء قائل اند که موجودات را حقائق متبائنه و ملزومات وجود مطلق میدانند و وجود مطلق را خارج محمول و معروض تشکیک که آن را به تشکیک بر ملزومات متباینه حمل می کنند و نه حتی اشتراک معنوی آخوند در اسفار که ذات مراتب شد.
و تشکیک مشاء عند اهل نظر هم مورد تزییف قرار می گیرد اینکه می گویید وجود بر افرادش به تساوی واقع نمی شود زیرا که وجود علت و معلول بـه تقـدم و تأخر است و موارد دیگر پس وجود بر آنها مقول به تشکیک است و هر چه که مقول به تشکیک است نه عین ماهیت شیء است و نه جزء آن. اگر مراد این است که تقدم و تأخر و اولویت و عدم آن و شدت و ضعف به اعتبار وجود من حيث هـو هو است ممنوع است زیرا که این مذکورات از امور اضافیه انـد کـه جـز بـه نسـبت بعضی با بعضی متصور نیست و دیگر اینکه مقول بر سبیل تشکیک به اعتبار کلیت و عموم است و حال اینکه وجود من حيث هو نه عام مصطلح است و نه خاص مصطلح هر چند ساری در اشیاست و اگر مراد این است که تشکیک به قیاس با ماهیت لاحق و عارض وجود می،شود مسلم است ولی از این قول لازم نمی آید که وجود من حيث هو بر آنها به تشکیک مقول .شود بلکه مقول به تواطؤ ،است زیرا اعتبار معروضات که ماهیات اند غیر اعتبار وجود است و از تفاوت ماهیات تفاوت وجود لازم نمی آید؛ چه اینکه جائز است ماهیات به سبب نسبت بعضی از آنها به بعضی دیگر متفاوت باشند و در وجود متساوی باشند و این بعینه کلام اهل الله است که

وجود به اعتبار تنزلش در مراتب اکوان و کثرت ،وسائط خفای آن اشتداد می یابد که سعه و ضیق مظاهر لازم میآید - پس وجود از این حیث که کلی محمول عقلی ،است مقول به تشکیک بر آنهاست و این منافی نیست با این که وجود به اعتبار طبیعت کلیت ،خود عین ماهیت افرادش باشد پس تفاوت در امر وجود در نفس وجود ،نیست بلکه در ظهور خواص او از علیت و معلولیت در علت و معلول و به این که قائم به نفس خود است در ،جوهر و غیر قائم به نفس خود است در عرض و به شدت ظهور در قارّ الذات و ضعف آن در غیر قارّ الذات است.
الا اینکه آراء مشاء را به کمک کلمات دیگرشان که از آنها شهرت ندارد میشود تصحیح نمود و موجب اعجاب نخواهد بود که این آراء را به ظاهر کلماتشان میشود مستند دانست جز اینکه به نحو اطلاق نمیشود معتقد بود فنؤول كلامهم إلى التوحيد القرآنى كما قال فى اول الشواهد الربوبية: فلا تخالف بيـن مــا ذهبنا اليه من اتحاد حقيقة الوجود و اختلاف مراتبها بالتقدم والتأخر و التاكد و الضعف و بين ما ذهب اليه المشاؤون اقوام الفيلسوف المقدم من اختلاف حقائقها عند
التفتيش.
۲ - تشکیک در نزد جناب مولی صدرا و طائفه ای از اشراقیون (تشکیک خاصی) وجود حقیقت واحدة ذات مراتب مشککه ،است هر چند برای شیخ اشراقی و پیروان وی در اصالت ،آن دغدغه ای روی آورد ولی مستبصر شدند. در فرق بین تشکیک عامی مشاء و تشکیک خاصی مولی صدرا باید گفت که تشکیک مولی صدرا تفاوت در حقیقت واحده است ولی در عامی تفاوت تشکیکی در مطلق خارج محمول من صمیمه است که بر آن حمل میشود و محمولات حقائق متبائنه اند ولی در نزد ،آخوند محمولات حقیقت واحدهاند و تفاوتشان به کمال و نقص است. و مخفی نماند که تشکیک عامی در حقیقت برگشت به تواطؤ می.کند لذا جناب حاجی سبزواری در فرق بین این دو نحوه تشکیک فرماید الحاصل ان الكلى ان لم يكن فيه التفاوت فهو متواط كالبياض الصادق على بياض هذا الثلج و ذاك الثلج و ذلك الثلج و ان كان فيه التفاوت فان كان بامور

زائدة من القوابل و العوارض فهو المشكك بالتشكيك العام كنور الشمس الصادق
على الضياء و نور القمر و الاظلال وهذا يسمى
مشككاً اذ فيه التفاوت و عاماً از
كون الكلى فيه التفاوت يشمل هذا و الخاصى و لكن مرجع هذا التشكيك إلى التواطو اذ التفاوت بالزوائد ففى هذه الانوار يرجع الشدة و الضعف والعلية و المعلولية إلى وجودها لا إلى ماهيتها و ان كان فيه التفاوت و بنفسه التفاوت بان يكون لنفس الحقيقة عرض عريض و فى ذاته و بذاته التمام و النقصان فهو المشكك بالتشکیک الخاصى و النور الحقيقى عند الشيخ الاشراقى هكذا و عند
المحققين من الحكماء حقيقة الوجود هكذا اذ لها درجات متفاضلة في الكمال. تشکیک خاصی جناب آخوند در حقیقت واحده ذات مراتب در شدت و ضعف وجود است و ما به الامتیاز عين ما به الاشتراک است. در اسفار فرمود: و کونه محمولاً على ما تحته بالتشکیک اعنى بالاولوية و الاولية و الاقدمية و الاشدية، فلان الوجود في بعض الموجودات مقتضى ذاته دون بعض، و في بعضها اقدم بحسب الطبع من بعض، و في بعضها اتم و اقوى. فالوجود الذي لا سبب له أولى بالموجودية من غيره، و هو متقدم على جميع الموجودات بالطبع، و كذا وجود كل واحد من العقول الفعالة على وجود تاليه و وجود الجوهر متقدم على وجود العرض... الى ان قال: فالوجود الواقع في كل مرتبة من المراتب، لا يتصور وقوعه في مرتبة اخرى لا سابقة و لا لاحقة ولا وقوع وجود آخر في
مرتبته لا سابق و لا لاحق.
تبصره: هذا النحو من التشكيك صادق فى مراتب الموجودات التي هي الاعيان الخارجة، و كان عقد الفصل فى ان مفهوم الوجود العام محمول على ما تحته حمل التشكيك الا انه لما اثبت اولاً ان مفهوم الوجود مشترك فيه بين الموجودات مطلقاً تمسک هاهنا بتفاوت الوجودات العينية بالامور التى أشار اليها ثم استنتج منه ان

مفهوم العام يحمل عليها بالتشكيك.
در فرق بین تشکیک مولی صدرا و تشكيك عند العرفاء الشامخین باید گفته شود تشکیک در صحف عرفانی با تشکیک به اصطلاح مشاء بلکه با تشکیک به نظر صاحب اسفار فقط اشتراک لفظی دارد زیرا تشکیک در مشهد شهود عارف و مرآی فؤاد او به معنی سعه و ضیق مجالی و مظاهر حقیقت واحده است؛ یعنی تشکیک در ظهورات است نه در حقیقت وجود ولی به نظر آخوند به معنی اختلاف در مراتب به شدت و ضعف و کمال و نقص و تقدم و تأخر و اوّلیت و ثانویت و اولویت و عدم آن در وجود است.
خلاصه اینکه رأی مشاء تشکیک در حقائق متبائنه موجودات است و به نظر صاحب اسفار در حقیقت واحده ذات مراتب و در مشهد عارف در حقیقت واحده شخصيه ذات مظاهر که آن دو را فائل و آفل میداند هر سه فريق وجود را اصل میدانند و به آخوند گوید که در امر واحد یعنی یک وجود حق، سنوح اختلاف مراتب را چه معنی است؟ به خلاف اختلاف در مظاهر، فافهم.

۳- تشکیک عند العرفاء الشامخين
از مباحث گذشته تشکیک در مشهد عارف روشن گشت که او در مظاهر سعه و ضيق قائل است و وجود را واحد به وحدت شخصی ذات مظاهر میداند که تشکیک به لحاظ عظم و صغر مظاهر و مجالی است بلکه به لحاظ تطورات حقیقت واحده در خیالات و شئون کثرت اعتباری است. البته جناب مولی صدرا در علت و معلول اسفار حقیقت واحده ذات مراتب را به حقیقت واحده و وحدت شخصی وجود ذات مظاهر ارتقاء داد و با امکان فقری بسائط مراتب را جمع کرد و علیت را به تشأن برگرداند، فتدبّر.
این همه عکس می و نقش مخالف که نمود
یک فروغ رخ ساقی است که در جام افتاد

این کثرات را عارف مظاهر گوید که وجود را اصل و اینها را مجالی آن یعنی
وجود مساوق حق است و واحد شخصی متصف به وحدت حقیقی اطلاقی است و این اطلاق هم اطلاق ذاتی حقیقی است که نسبت تقیید و عدم تقیید به آن علی السویه است. همه مجالی و مظاهر قائم به اویند که لو دليتم بحبل لهبط على الله و این حقیقت فارد وجود به هر یک آنها میفرماید انا بدک اللازم و هر یک آنها در
آستانه جلال و پیشگاه کبریائی او ناطقند و لا يمكن الفرار من حکومتک.

#مآثر_الآثار_۲۱

شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

#نكته ۱۶۶


صدر المتالهين در جواهر و اعراض اسفار در فصل ابطال قول به اينكه مولم و موجع تفرق اتصال است و نيز در كتاب نفس اسفار بر اين مبنى است كه فرمود: ان التحقيق عندنا ان التغذيه و التنميه ليستا مستلزمتين لمداخلة اجزاء الغذاء بين اجزاء المغتذى و النامى، غرض آن جناب اين است كه غذاء اعداد مى‏كند و مستعد مى‏نمايد نفس را كه از مبدأ فياض بر او افاضه شود بدن براى خود بسازد و به اين تحقيق عرشى شبهه آكل و مأكول مندفع است فافهم.


                         شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

#مباحثه_هفتگی
#شرح_قصیده
#ینبوع_الحیاة
#جلسه پنجاه ششم
(جلسه ۱۰۳ دفتردل )
                         شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

#مباحثه_هفتگی
#شرح_دفتر_دل
#جلسه صد و سوم

                         شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

#نكته ۱۶۵


اكثر مردم لذت عقلى را نمى‏فهمند بلكه لذت خيالى را نمى‏فهمند فضلا عن اللذة العقلية.

در روايت آمده است كه قال تعالى اعددت لعبدى المؤمن ما لا عين رأت و لا أذن سمعت و لا خطر على قلب بشر.

بشر فرموده است نه انسان و آدم زيرا كه كلمه بشر ناظر به ظاهر است و بشره هر چيز صورت ظاهر او است. و انسان در اصطلاح اهل الله كامل را گويند، اكثرى مردم بشرند نه انسان و آدم؛ بشر همين ظاهر است كه هست.

دى شيخ گرد شهر همى گشت با چراغ‏
كز ديو و دد ملولم و انسانم آرزوست‏


                         شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

گر بفقر و صدق پيش آئى براه عاشقان
شمس تبريزى ترا هم‌صحبت مردان كند...

غزل بیدل

بيدلى اندر دل شب ديده‌ى بيدار داشت
آرزوى ديدن رخساره‌ى دلدار داشت

گاه از پندار فصلش مى‌خراشيدى رخش
گاه در اميد وصلش گونه‌ى گلنار داشت

گاه از برق تجلّى مى‌خروشيدى چو رعد
گاه از شوق تدلّى شورش بسيار داشت

گاه ورقاى فؤادش گرم در تعزيد عشق
زمزمه موسيچه سان و نغمه موسيقار داشت

گاه در تكبير و در تهليل حى لايموت
گاه در تسبيح سُبحان سبحه‌ى اذكار داشت

گاه از فيض شهودى محو استرجاع بود
گاه از قبض شروق جلوه استغفار داشت

گاه آه آتشين از كوره‌ى دل مى‌كشيد
گاه بر سندان سينه مشت چكّش‌وار داشت

گردباد جذبه‌اش پيچيد همچون برگ كاه
گرچه در اطوار خود طومارها اسرار داشت

تا به خود آمد كه دلدارست آن سلطان حُسن
با جمالش در ميان آينه‌ى بازار داشت

يار با او عشق مى‌ورزيد و او دنبال يار
يار اندر ديده‌اش؛ او انتظار يار داشت

بيدل بيچاره بودى بى‌خبر از ماجرا
كاوست عشق و عاشق و معشوق را يك بار داشت

واقف آمد بر وقوف اهل دل در اين مقام
آن‌كه فرق و نفض و ترك و رفض را در كار داشت

نجم اندر احتراق جذبه‌اى بى‌چند و چون
پرتوى از جلوه‌ى جانانه را اظهار داشت

شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

چگونه دعوی بندگی کنم که پرندگان از من می رمند و ددان رامم نیستند الهی !

الهی! در ذات خودم متحیّرم تا چه رسد در ذات تو...

الهی! گویند که بُعد، سوز و گداز آورد؛ حسن را به قرب سوز و گداز ده...

همچو حسن در سحر بر سر و بر سينه زن
بو كه خدايت دهد ذوق مناجات را

در عین ۳۴ میفرمایند که مراد از نفس الامر چیست، یرشد ان شاءلله...

بخواهیم به اعتقاد درست توحیدی/ولایی برسی دیوان اشعار آقا حکم بُراق را دارد...فافهم و یرشد ان شاءلله

امام صادق آن قرآن ناطق
يكى تفسير همچون صبح صادق

بفرموده‌ست و بشنو اى دل آگاه
كه ليله: فاطمه است و قدر: الله

چو عرفانش به حق گرديد حاصل
به ادراك شب قدريد نائل

دگر اين شهر نى ظرف زمان‌ست
كه مؤمن رمزى از معنى آن‌ست

تفکر و تدبر روی اینها باید باشد که در اتصال به روح قدسی و در نکاح با عقل فعال به نفس الامر آن در قلب مطلع برسی...

ملايك آن گروه مؤمنين‌اند
كه اسرار الهى را امين‌اند

مر آنان را بود روح مؤيد
كه باشد مالك علم محمّد

مراد روح هم كه روح قدسى‌ست
جناب فاطمه حوراى انسى‌ست

بود آن ليله‌ى پر ارج و پر اجر
سلام هى حتى مطلع الفجر

بود اين مطلع الفجر ممجّد
ظهور قائم آل محمّد

در اين مشهد سخن بسيار دارم 🔥
وليكن وحشت از گفتار دارم

كه حلق اكثر افراد تنگ است
نه ما را با چنين افراد جنگ است

#نکته ۱۵۴


مير قدس سره در اواخر قبسات گويد: ملائكه طبقات و شئونى دارند حتى بعض آنها را جسم لطيف است. اين سخن مير حق است چه ملائكه قواى عالم‏اند باذن الله تعالى فافهم.


                         شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

                         شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

عین سی و چهارم
#جلسه صد و بیست هفتم
#سرح_العيون_فی_شرح_العیون
#صفحه_۵۸۳_الی_۵۸۷


«صفحات بر اساس چاپ پنجم کتاب»


                         شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

وجهه الله....🔥

تا روى تو قبله‌ام شد اى جان جهان
نز كعبه خبر دارم و نز قبلۀ نشان

با روى تو رو بقبله كردن نتوان
كاين قبلۀ قالبست و آن قبلۀ جان

#شرح_دفتر_دل
#جلسه صد و یک

                         شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

#مباحثه_هفتگی
#شرح_قصیده
#ینبوع_الحیاة
#جلسه_پنجاه_چهارم

                         شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

#مباحثه_هفتگی
#شرح_دفتر_دل
#جلسه صد و یک

                         شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

#نکته ۱۵۳


در فص موسوى فصوص الحكم (ص 464) آمده است:
فالقى عصاه و هى صورة ما عصى فرعون موسى فى ابائه عن اجابة دعوته الخ عارف جامى در شرح آن فرمايد: اى ملكة كفر و عناد عصى بها فرعون.


                         شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

#نكته ۱۵۲


اگر توفيق يافتى كه كريمه و لربك فاصبر را (مدثر 8) در هر حال ملاك خويش قرار دهى طوبى لك و حسن مآب.

                         شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

#نكته ۱۵۱


صدر المتالهين در اسفار از مباحث بسيار نقل مى‏كند كه عين عبارات آن را حكايت مى‏كند و در اكثر مواضع نامى از مباحث نمى‏برد.

بدانكه اين عمل آنجناب از اين جهت است كه‏
چون خواهد نقل آراء مشاء كند عبارت را كه حاكى از رأى مشاء است از مباحث مشرقيه نقل مى‏كند كه خلاصه شفاء است آنهم تنظيم و تحرير شده و پس از آن نقل، رأى رصين خودش را عنوان مى‏فرمايد كه هيچگاه دست افكار امثال فخر بدان نمى رسد چنانكه خود صدر المتالهين در چند جاى اسفار به همين دقيقه تصريح مى‏فرمايد غرضم اين است كه نقل عبارت از مباحث و اسم نبردن صاحب كتاب موجب از راء و تنقيص صدر المتالهين نمى‏شود، او مى‏خواهد حرف مشاء را از قلم خودشان نقل كند و بعد از آن نظر عرشى خود را بيان كند. علاوه اين كه شايد در حواشى اصل نسخه خودش نام برده باشد و بعد كه بدست نساخ و طبع رسيده است چون اينان قدر دقائق علمى را ندانسته‏اند آنها را اسقاط كرده‏اند بخصوص كه ارباب حرفه طبع سنت و سيرتشان مثله كردن كتاب است چنين است كه بحال آنان انفع است. اينجانب نسخه‏اى از وافى فيض دارد كه حواشى آن مآخذ يك يك روايات از كدام باب از ابواب كتب اربعه مآخذ آن در آن باب وافى آمده است نگاشته است كه براى اهل كار بسيار مفيد است و ارزش علمى بسيار دارد اما در وافى‏هاى چاپ شده اثرى از اين عمل متقن و مفيد نيست.



شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

💢بی برنامه، آدم مشتعل نمی شود.


شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

چو نشستى به نزد دانايى
خامشى پيشه كن شوى دانا

كه بسى زشت و ناپسند بود
زيره بردن به شهر كرمانا

ادب حفظ‍‌ حرمت عالم
يادگارى‌ست ز ابن مسكانا

كه ز اصحاب حضرت صادق
بود آن نيكمرد ذى شانا

ليك باشد روايتش از وى
از دگر راويان مولانا

زان كه در پاس حرمت آقا
بود از محضرش هراسانا

نيست دنيا مگر كه خوف و خطر
دل از آن همچو بيد لرزانا

تشنه را آب بايد و ديگر
كف كفايت كند ز ليوانا

هركس از كِشت خود برد بهره
بى اساس است حرف حرمانا

فيض حق وقف خاص بوذر نيست
بهره‌مند است هر مسلمانا

آب از بهر تشنه مى‌جوشد
همچو از بهر آب عطشانا

هر مسلمان خالص صادق
مى تواند رسد به سلمانا

عصمت ار خويش را كشيك كشد
همچو مريم شود ز نسوانا

اى به غفلت سر آمده عمرت!
عاقبت حسرت‌ست و خسرانا

اى خوش آن كاو مراقب خويش است
ورنه نفسش كشد به نيرانا

خواهى ار تخم رستگارى را
نيست غير از مراقبت جانا

معنى‌اش اين كه دائماً باشى
در حضور خداى منّانا


شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

يار مرا، غار مرا، عشق جگرخوار مرا
يار توى، غار توى، خواجه نگه دار مرا

نوح توى، روح توى، فاتح و مفتوح توى
سينۀ مشروح توى، بر در اسرار مرا

نور توى، سور توى، دولت منصور توى
مرغ كه طور توى، خسته بمنقار مرا

قطره توى، بحر توى، لطف توى، قهر توى
قند توى، زهر توى، بيش ميازار مرا

حجرۀ خورشيد توى، خانۀ ناهيد توى
روضۀ اوميد توى، راه ده اى يار مرا

روز توى، روزه توى، حاصل دريوزه توى
آب توى، كوزه توى، آب ده اين بار مرا

دانه توى، دام توى، باده توى، جام توى
پخته توى، خام توى، خام بمگذار مرا

اين تن اگر كم تندى، راه دلم كم زندى
راه شدى تا نبدى، اين همه گفتار مرا


شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

#نکته ۱۵۰


تحصيل بهمنيار، شفاى كوچك است كه آنرا اختصارى التقاطى كرده است و حتى اغلب و اكثر عباراتش عبارات شفاء است و براى تصحيح و دست يابى به عبارات شفاء مفيد است و گاهى افاداتى توضيحى دارد.

و مباحث مشرقيه فخر رازى ملحض شفاء است و لكن مطالب هر فصل آنرا تنظيم و به عبارات روشن تقرير و تحرير كرده است كه براى فهم مقاصد شفاء بسيار مفيد است چه عبارات شيخ در شفاء بخصوص طبيعيات شفاء سخت مغلق است و انصافا مباحث ياد شده بيانگر آنست.

فخر در مباحث بهمنيار را در سرمايه علمى قليل البضاعة دانسته است در بحث قوه مصوره (ص 268 ج 2) آن گويد:
و ان بهمنيار مع قصور بضاعته فى العلم حاول الخروج عن مثل هذا المضيق و ذلك ايضا من بلادته المفرطة حيث حاول ما لا يمكن الخ.


شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

شیخ کفعمی (ره) در حاشیه کتاب المصباح در شرح بخشی از دعای «ام داوود» که در آن از «اوتاد» و «ابدال» سخن به میان آمده است، مطلبی نقل می‌کند که در زمینه پرسش مورد نظر ما بسیار راهگشاست. ایشان می‌گوید:
شیخ گفته شده است زمین هرگز از [یک] قطب، چهار نفر از اوتاد، چهل نفر از ابدال، هفتاد نفر از نجبا و سیصد و شصت نفر از صالحان خالی نمی‌ماند. پس قطب همان مهدی است که درود خدا بر او باد. اوتاد هم کمتر از چهار نفر نخواهند بود؛ زیرا جهان مانند خیمه‌ای است و [امام] مهدی مانند عمود این خیمه و اوتاد طناب‌های آن هستند. البته گاهی اوتاد از چهار نفر هم بیشتر می‌شوند. ابدال بیش از چهل نفر، نجبا بیش از هفتاد نفر و صالحان بیش از سیصد و شصت نفرند. چنین به نظر می‌رسد که خضر و الیاس از اوتاد و پیوسته پیرامون قطب هستند...
🔥شیران میدان...

شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

پیام رهبر انقلاب اسلامی در پی شهادت مجاهد قهرمان، فرمانده «یحیی السنوار»

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
ملّتهای مسلمان! جوانان غیور منطقه!
مجاهد قهرمان، فرمانده یحیی السّنوار، به یاران شهیدش پیوست.
او چهره‌ی‌ درخشان مقاومت و مجاهدت بود؛ با عزم پولادین در برابر دشمن ظالم و متجاوز ایستاد؛ با تدبیر و شجاعت به او سیلی زد؛ ضربه‌ی جبران‌ناپذیر هفتم اکتبر را در تاریخ این منطقه به یادگار گذاشت؛ و آنگاه با عزّت و سربلندی به معراج شهیدان پرواز کرد..
کسی چون او که عمری را به مبارزه با دشمن غاصب و ظالم گذرانده است، سرانجامی جز شهادت شایسته‌ی او نیست. فقدان او برای جبهه‌ی مقاومت البتّه دردناک است، ولی این جبهه با شهادت برجستگانی چون شیخ احمد یاسین، فتحی شقاقی، رنتیسی و اسماعیل هنیّه از پیشروی باز نماند، و با شهادت سنوار هم کمترین توقّفی نخواهد داشت؛ باذن اللّه. حماس زنده است و زنده خواهد ماند.
ما چون همیشه، در کنار مجاهدان و مبارزان بااخلاص خواهیم ماند؛ بتوفیق من اللّه و عونه.
اینجانب شهادت برادرمان یحیی السّنوار را به خاندانش، به همرزمانش، و به همه‌ی دلبستگان جهاد فی‌سبیل‌اللّه تبریک، و فقدانش را تسلیت میگویم.
والسّلام علی عباد اللّه الصّالحین
سیّدعلی خامنه‌ای

😔🔥شیران میدان...

شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

پایان عین سی و سوم
#جلسه صد و بیست ششم
#سرح_العيون_فی_شرح_العیون
#صفحه_۵۷۷_الی_۵۸۳


«صفحات بر اساس چاپ پنجم کتاب»


                         شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

😔🔥شیران میدان...

شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

😔🔥لحظه آخری هم شمشیرش را به سمت دشمن نشانه گرفت...

شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

عین سی و سوم
#جلسه صد و بیست پنجم
#سرح_العيون_فی_شرح_العیون
#صفحه_۵۷۳_الی_۵۷۷


«صفحات بر اساس چاپ پنجم کتاب»


                         شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

#نكته ۱۴۹


شيخ در فصل دوم مقاله اولى فن رابع منطق شفاء در قياس فرمايد:
المنطق نعم العون فى ادراك العلوم كلها فلذلك حق الفاضل المتأخران يفرط فى مدح المنطق و قد بلغ به هذا الافراط الى ان قال ان المنطق ليس محله من العلوم الاخرى محل الخادم بل محل الرئيس لانه معيار و مكيال.


                         شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

🕊 بسم الله الرحمن الرحیم 🕊

📣به اطلاع اعضای محترم مجموعه شهاب ثاقب می‌رسد که فایل دروسی که توسط جناب ثاقب به صورت فایل (کتاب)صوتی خوانده  شده  برای دسترسی آسان به صورت جداگانه در کانالهای زیر، بارگذاری شده اند .

✅ لینک مجزا هر کانال درسی👇👇

🌾اتحاد عاقل به معقول
t.me/+7TRF3o24nyNhYzlk

🌹عیون مسائل نفس
t.me/+wLJjL0UhHJxlMDdk

🌺انسان در عرف عرفان
t.me/+Pk2YKXzGJcBkY2Zk

🌼شرح دفتر دل
t.me/+m71uC5dJgvpkZWM0

🌸قصیده ینبوع الحیاة
t.me/+H7m17Nwatm8zMzA0

🌻گنجینه گوهر روان
t.me/+4bO5-HmrNbs3YzBk

🍀معرفت نفس
t.me/+RZcOOLdUbXQ3MTBk

☄ شِهابٌ ثاقِبْ ☄
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb

🌹🌷
🌾🌺🌸
🌼🌷🌾🌹
🌾🌹🌷🌸🌺
🌷🌸🌺🌼🌾🌹

بيش از صد درس را گذرانديم و دانستى كه عمدۀ نظر ما در اين دروس، معرفت نفس است، كه خودشناسى اساس ديگر شناسائيهاست و طريق معرفت به ماوراى طبيعت و به خداشناسى است، و علمى كه در حقيقت انسان را به كار مى‌آيد و او را از زيان بازمى‌دارد و به سعادت ابدى مى‌رساند، همين علم است. انسان كه خود را نشناخت چگونه خدايش را مى‌شناسد؟ عارف صنايى را در حديقه اشعارى نغز است كه در غرض ديگر آورده است و ما بدان بر اين غرض تمسّك مى‌جوييم:

اى شده از شناخت خود عاجز
كى شناسى خداى را هرگز

چون تو در علم خود زبون باشى
عارف كردگار چون باشى

آنك او نفس خويش نشناسد
نفس ديگر كسى چه پرماسد

وانك او را دست و پاى را داند
او چگونه خداى را داند

معرفت نفس گردنه‌اى سهمگين و سنگين است كه بسيارى از خاكيان، در علوم تجربى و طبيعى، كه علوم حسى است، در دشت وسيع طبيعت تا قدرى سير كرده‌اند؛ ولى همين‌كه به اين كتل رسيده‌اند كه حسّ‌ از صعود آن عاجز است روى برتافتند و بر ارباب معرفت تاختند، و از اين گردنه، كه در حقيقت پلى عظيم از طبيعت به ماوراى آن كه عوالم فسيح الهى است و طبيعت با همه رعنايى و زيبايى و دلربائيش سايه‌اى از آن است، غافل ماندند و با آن به عناد و انكار برخاستند. ذلِكَ‌ مَبْلَغُهُمْ‌ مِنَ‌ الْعِلْمِ‌ (نجم ٣١:٥٣).

عارف رومى در اوّل دفتر دوم مثنوى گويد:

آفتاب معرفت را نقل نيست
مشرق او غير جان و عقل نيست

حِسّ‌ خُفّاشت سوى مغرب دوان
حِسّ‌ دُرپاشت سوى مشرق روان

راه حس راه خرانست اى سوار
اى خران را تو مزاحم، شرم دار

پنج حسى هست جز اين پنج حس
آن چو زرّ سرخ و اين حسها چو مس

اندر آن بازار كاهل محشرند
حسّ‌ مس را چون حس زركى خرند؟

حسّ‌ ابدان قوتِ‌ ظلمت مى‌خورد
حس جان از آفتابى مى‌چرد

گر بديدى حس حيوان شاه را
پس بديدى گاو و خر اللّه را

گر نبودى حسّ‌ ديگر مر ترا
جز حس حيوان ز بيرون هوا

پس بنى آدم مكرّم كى بُدى‌؟
كى به حسّ‌ مشترك مَحرَم شدى‌؟

گر تو كورى، نيست بر اعمى حرج
ورنه رو، كالصّبر مِفتاحُ‌ الفَرَج

در مكتب و منطق ارباب معارف آن‌سويى، ورقاى نفس ناطقۀ انسانى را دو نيروى بينش و كنش است، كه آن را عقل نظرى گويند و اين را عقل عملى، كه به منزلت دو بال وى‌اند. اين دو قوه بايد به فعل آيند تا انسان بتواند به آسمانهاى حقائق و انوار معارف طيران كند و به ذروۀ رفعت و سعادت ابدى خود ارتقا نمايد.
اگر توفيق رفيق گردد كه در تشريح نفس ناطقۀ انسانى، نمط‍‌ سوم اشارات شيخ را، كه سى فصل و يا به عبارت ديگر سى بند در نفس است، ترجمه و شرح كنيم و با بضاعت مزجات خود عرايضى كه داريم تقديم بداريم، كارى كرده‌ايم.
به قول حافظ‍‌:
آن‌كس است اهل بشارت داند نكته‌ها هست
بسى محرم اسرار كجاست‌؟ 🔥🔥🔥
اميد است كه توفيق آن را بيابيم.

«درس ۱۲۸ دروس معرفت نفس»

#مباحثه_هفتگی
#شرح_قصیده
#ینبوع_الحیاة
#جلسه_پنجاه_سه

                         شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

#مباحثه_هفتگی
#شرح_دفتر_دل
#جلسه_صد

                         شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

غزل بيدل🔥

بيدلى اندر دل شب ديده‌ى بيدار داشت
آرزوى ديدن رخساره‌ى دلدار داشت

گاه از پندار فصلش مى‌خراشيدى رخش
گاه در اميد وصلش گونه‌ى گلنار داشت

گاه از برق تجلّى مى‌خروشيدى چو رعد
گاه از شوق تدلّى شورش بسيار داشت

گاه ورقاى فؤادش گرم در تعزيد عشق
زمزمه موسيچه سان و نغمه موسيقار داشت

گاه در تكبير و در تهليل حى لايموت
گاه در تسبيح سُبحان سبحه‌ى اذكار داشت

گاه از فيض شهودى محو استرجاع بود
گاه از قبض شروق جلوه استغفار داشت

گاه آه آتشين از كوره‌ى دل مى‌كشيد
گاه بر سندان سينه مشت چكّش‌وار داشت

گردباد جذبه‌اش پيچيد همچون برگ كاه
گرچه در اطوار خود طومارها اسرار داشت

تا به خود آمد كه دلدارست آن سلطان حُسن
با جمالش در ميان آينه‌ى بازار داشت

يار با او عشق مى‌ورزيد و او دنبال يار
يار اندر ديده‌اش؛ او انتظار يار داشت

بيدل بيچاره بودى بى‌خبر از ماجرا
كاوست عشق و عاشق و معشوق را يك بار داشت

واقف آمد بر وقوف اهل دل در اين مقام
آن‌كه فرق و نفض و ترك و رفض را در كار داشت

نجم اندر احتراق جذبه‌اى بى‌چند و چون
پرتوى از جلوه‌ى جانانه را اظهار داشت



شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

عین سی و سوم
#جلسه صد و بیست چهارم
#سرح_العيون_فی_شرح_العیون
#صفحه_۵۶۹_الی_۵۷۳


«صفحات بر اساس چاپ پنجم کتاب»


                         شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

#نكته ۱۴۸


لكل شى حقيقة يكون بها هو
(ص 461 شرح فصوص قيصرى).



شِهابٌ ثاقِبْ
Www.Shahab-shirzahi.ir
🌺 @Shahab_saqeb
🌾
🌼💐🍃
🌾🌼💐🍃🌾🌼
💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐