داستانهای کوتاه انگلیسی با ترجمه @englishstoriestel Channel on Telegram

داستانهای کوتاه انگلیسی با ترجمه

@englishstoriestel


لطفاً برای حمایت از ما آیدی کانال را با دوستان خود به اشتراک بگذارید 🙏🌺

@EnglishStoriesTel

داستانهای کوتاه انگلیسی با ترجمه (Persian)

در کانال تلگرامی داستانهای کوتاه انگلیسی با ترجمه شما قادر خواهید بود به خواندن داستان‌های جذاب و آموزنده به زبان انگلیسی پرداخته و همچنین متن انگلیسی آن‌ها را به فارسی بخوانید. این کانال یک منبع عالی برای افزایش دایره لغات انگلیسی شماست و همچنین به شما کمک می‌کند تا با ساختار جملات و گرامر انگلیسی بهتر آشنا شوید. آیا هنوز به دنبال یک روش جذاب برای تقویت مهارت خواندن انگلیسی خود هستید؟ پس حتما به کانال داستانهای کوتاه انگلیسی با ترجمه ملحق شوید و از داستان‌های متنوع و جذاب لذت ببرید. از این کانال به دوستان خود نیز بگویید تا همه از این منبع مفید بهره‌مند شوند. برای عضویت در این کانال به آیدی @EnglishStoriesTel مراجعه کنید. همچنین لطفاً برای حمایت از ما، آیدی کانال را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. 🙏🌺

داستانهای کوتاه انگلیسی با ترجمه

05 Nov, 20:44


این ربات ارز دیجیتال فقط پنج روز تا لیست شدنش مونده استارت کنید با توجه به سابقه تلگرامتون کار میکنه وقتتون رو نمیگیره 👇

https://t.me/PAWSOG_bot/PAWS?startapp=Ec79PwPA

این ربات ادامه داگزه که خیلی مفت ارز دیجیتال داد👌

داستانهای کوتاه انگلیسی با ترجمه

01 Nov, 06:57


دوستان عزیز لطفا با دعوت کردن دوستانتون به کانال از ما حمایت کنید وقتی شما راضی هستید و کانال ما رو معرفی میکنید تلگرام هم میفهمه و اونم به رشد کانال کمک میکنه تنها دلخوشی ما از این کانال حضور شماهاست که اکثرا هم خودتون با میل خودتون و بدون تبلیغ اومدید پس لطفاً پست های کانال رو برای دوستان و گروهاتون بفرستید تا کانال به دیگران هم معرفی بشه ممنون🙏❤️

داستانهای کوتاه انگلیسی با ترجمه

07 Oct, 03:36


#4000_Essential_English_Words1
#Lesson5

@EnglishStoriesTel

داستانهای کوتاه انگلیسی با ترجمه

05 Oct, 05:43


#4000_Essential_English_Words1
#Lesson4

@EnglishStoriesTel

داستانهای کوتاه انگلیسی با ترجمه

15 May, 13:50


#4000_Essential_English_Words1
#Lesson3

@EnglishStoriesTel

داستانهای کوتاه انگلیسی با ترجمه

01 May, 11:22


#4000_Essential_English_Words1
#Lesson2

@EnglishStoriesTel

داستانهای کوتاه انگلیسی با ترجمه

20 Apr, 17:44


#4000_Essential_English_Words1
#Lesson1

@EnglishStoriesTel

داستانهای کوتاه انگلیسی با ترجمه

10 Apr, 07:46


📚 #فایل_صوتی #داستان_کوتاه

@EnglishStoriesTel

داستانهای کوتاه انگلیسی با ترجمه

10 Apr, 07:45


🌿نه شانون و نه تروکی نمی دانستند که این اولین ملاقات آنها نیست. 26 سال قبل تروکی نوزاد نارس 3.2 پوندی بود. زندگی او در لبه پرتگاه قرار گرفته بود و فقط 50 درصد شانس زنده ماندن داشت. دکتری که شبانه روز برای نجات او کار می کرد کسی جز دکتر شانون نبود. بچه تروکی بزرگ شد تا تبدیل به تروکیِ امدادگر شود. و تقدیر اینگونه بود که تروکی امدادگر وقتی دکتر شانون برای نجات جانش به او نیاز داشت فقط چند دقیقه با آنجا فاصله داشت.

🌿این اتفاق شگفت انگیز بعدا برای آنها آشکار شد. وقتی تروکی در حال بازدید از بیمارستان بود و نام دکتر شانون را شنید، متوجه شد که جان مردی را نجات داده است که ناجی او بوده است.

🌿دکتر شانون 45 روز بعد را در بیمارستان گذراند. او بهبودی کامل پیدا کرد منهای دو انگشت پا که باید قطع می شد.

🌿دکتر شانون می‌گوید: «بسیار خوشحال کننده است که میبینم همه آنها بزرگ می‌شوند، اما اینکه یک نفر به زندگی‌تان برگردد، در روزی که واقعاً به آن نیاز دارید، واقعاً باورنکردنی است.»

🌿بعدها تروکی پدر شد و به درستی دکتر شانون را به عنوان پزشک پسرش انتخاب کرد.

داستانهای کوتاه انگلیسی با ترجمه

10 Apr, 07:45


🍃Neither Shannon nor Trokey knew that this was not their first meeting. Twenty-six years before, Trokey was a 3.2 pound premature baby. His life teetered on the brink, and he was only given a 50/50 chance of survival. The doctor that worked around the clock to save him was none other than Dr. Shannon. And baby Trokey grew up to be paramedic Trokey. And paramedic Trokey just so happened to be minutes away when Dr. Shannon needed him to save his own life.

🍃It wasn’t until later that the amazing coincidence came to light. When Trokey was visiting the hospital and heard Dr. Shannon’s name, he realized that he had saved the life of the man who had saved his life.

🍃Dr. Shannon spent the next 45 days in the hospital. He made a full recovery minus two toes that had to be amputated.

🍃Dr. Shannon says, “It’s amazing to watch them all grow up, but to have one come back in your life, on a day you really need it, that’s really incredible.”

🍃Trokey has since become a father, and he has aptly chosen Dr. Shannon to be his son’s doctor.

داستانهای کوتاه انگلیسی با ترجمه

10 Apr, 07:45


هر چیزی به دلیلی اتفاق می‌افتد

🌿عبارات انگلیسی مانند «هر چیزی به دلیلی اتفاق می‌افتد» برای بعضی‌ها احساسی و غیر واقعی به نظر می‌رسد، اما اگر به سرنوشت یا تقدیر اعتقاد دارید اینطور نخواهد بود. دکتر مایکل شانون، متخصص اطفال، می‌گوید: «همه چیز قرار است زمانی اتفاق بیفتد. من نمونه هایی از این را تقریباً هر روز در زندگی و حرفه ام می بینم.»

🌿در سال 2011، دکتر شانون در حال رانندگی در یک بزرگراه ساحلی در کالیفرنیا بود که با یک کامیون برخورد کرد. او در حالی که خودرو آتش گرفته بود درون خودرو گیر افتاده بود.

🌿از شانس خوب او، آتش نشانان در همان نزدیکی بودند و در عرض چند دقیقه رسیدند. امدادگر کریس تروکی از ابزار نجاتی به نام آرواره های زندگی برای جدا کردن دکتر شانون از ماشین مچاله شده اش استفاده کرد. سپس او را تا محل امنی کشید.

داستانهای کوتاه انگلیسی با ترجمه

10 Apr, 07:45


Everything Happens For A Reason

🍃English expressions like ‘Everything happens for a reason’ sound hokey to some, but not if you believe in fate or destiny. Pediatrician Dr. Michael Shannon says, “Things are supposed to happen when they do. I see examples of this almost daily in my life and practice.”

🍃In 2011, Dr. Shannon was driving down a coastal highway in California when he was hit by a truck. He was trapped in his vehicle as it caught fire.

🍃Lucky for him, firefighters were nearby and arrived within minutes. Paramedic Chris Trokey used a rescue tool called the Jaws of Life to separate Dr. Shannon from his crumpled car. He then pulled him to safety.

داستانهای کوتاه انگلیسی با ترجمه

06 Apr, 19:25


📚 #فایل_صوتی #داستان_کوتاه

@EnglishStoriesTel

داستانهای کوتاه انگلیسی با ترجمه

06 Apr, 19:25


او حتی زمانی که میکی موس را خلق کرد با شکست مواجه شد. به او گفتند میکی زنان را می ترساند، اما او به ایده خود ایمان داشت، بنابراین برای رویاهایش با چنگ و دندان جنگید.

در واقع، دیزنی 16 سال وقت صرف کرد تا نویسنده ی مری پاپینز را متقاعد کند داستانش را به فیلم تبدیل کند. برای یک دهه و نیم، دیزنی بارها به انگلستان پرواز می کرد و سعی می کرد نویسنده پاملا تراورز را متقاعد کند که داستان خود را به او بفروشد. او در نهایت موافقت کرد و اصرارهای او نتیجه داد. در بسیاری از نقاط جهان، مری پاپینز اکنون یک داستان کلاسیک و شناخته شده است.

اما، هر سکه دو رو دارد و والت دیزنی روی تاریکی هم داشت. در حالی که سخت کوش و خلاق است، بسیاری از مردم نیز می گویند دیزنی نژادپرست، با تبعیض جنسیتی و ضد یهود بود و دستمزد کمی به کارکنانش می داد. در حالی که او به صورت منظم سهام شرکت خود را به مستخدمش می داد و در نهایت میلیون ها دلار ارزش پیدا کرد، برخی از انیماتورهای او فقط 12 دلار در هفته درآمد داشتند.

اگر انصاف را رعایت کنیم دیزنی در عصری زندگی می کرد که متأسفانه این چیزها بسیار رایج بود. کسانی که از دیزنی حمایت می کنند می گویند که او ممکن است کمی بی احساس بوده باشد اما او آدم بدی نبوده است. او فقط محصول زمان خود بود.

مطمئناً والت دیزنی در داستان ها و فیلم های خود جهان را به مکان های جادویی رساند. او ما را تشویق کرد که آرزوی ستاره ها را داشته باشیم، رویاهایمان را باور کنیم و هرگز تسلیم نشویم. علیرغم گزارش هایی که در مورد جنبه تاریک او وجود داشت، دیزنی واقعاً یک نماد آمریکایی بود.

داستانهای کوتاه انگلیسی با ترجمه

06 Apr, 19:25


🍃He even faced failure when he created Mickey Mouse. He was told that Mickey would scare women, but he believed in his idea, so he fought tooth and nail for his dreams.

🍃In fact, Disney spent 16 years convincing the author of Mary Poppins to turn her story into a movie. For a decade and a half, Disney frequently flew to England, trying to persuade author Pamela Travers to sell her story to him. His persistence paid off when she finally agreed. In many parts of the world, Mary Poppins is now a classic and well-known tale.

🍃But, there are two sides to every coin, and Walt Disney also had a dark side. While hard-working and creative, many people also say that Disney was racist, sexist, anti-Semitic and paid his workers poorly. While he regularly gave his housekeeper stocks in his company, which ended up being worth millions of dollars, some of his animators made only $12 a week.

🍃To be fair, Disney lived in an age when these things were unfortunately pretty common. Those who support Disney say that he may have been a little insensitive but that he was not a bad person. He was just a product of his time.

🍃Certainly, Walt Disney brought the world to magical places in his stories and movies. He encouraged us to wish on stars, believe in our dreams, and never give up. Despite reports of his darker side, Disney was truly an American icon.

داستانهای کوتاه انگلیسی با ترجمه

06 Apr, 19:25


هر سکه ای دو رو دارد

یک بار والت دیزنی گفت: "اگر می توانید چیزی را تصوّر کنید، می توانید انجامش دهید." بسیاری از مردم نمی دانند که والت دیزنی، خالق میکی موس و بسیاری از شخصیت های نمادین دیگر، زمانی مردی بود که با شکست بسیار آشنا بود. در واقع، در سال‌های جوانی‌اش، رئیسی داشت که او را اخراج کرد زیرا می‌گفت خلاقیت ندارد، اما دیزنی حاضر به تسلیم نشد.

او رویایی داشت و می خواست تحقق آن را ببیند، بنابراین رویایش را هیچگاه رها نکرد. در یک مقطع زمانی، دیزنی به اندازه کافی پول جمع کرد تا شرکتی به نام "Laugh-O_Gram" راه اندازی کند، اما وقتی این تجارت شکست خورد، همه چیز را از دست داد. او آنقدر فقیر بود که به سختی می توانست اجاره خانه خود را بپردازد و با خوردن غذای سگ زنده می ماند.

داستانهای کوتاه انگلیسی با ترجمه

06 Apr, 19:25


Two Sides To Every Coin

🍃Walt Disney once said, “If you can dream it, you can do it.” Many people don’t realize that Walt Disney, the creator of Mickey Mouse and so many other iconic characters, was once a man who was very familiar with failure. In fact, in his younger years, he had a boss who fired him because he said he lacked creativity, but Disney refused to give up.

🍃He had a dream, and he wanted to see it come true, so he hung in there. At one point, Disney raised enough money to start a company called “Laugh-O-Gram,” but when the business failed, he lost everything. He was so poor he could hardly pay his rent and survived by eating dog food.

داستانهای کوتاه انگلیسی با ترجمه

03 Apr, 21:48


📚 #فایل_صوتی #داستان_کوتاه

@EnglishStoriesTel

داستانهای کوتاه انگلیسی با ترجمه

03 Apr, 21:48


🍃 در سال 1942 او از چند دوست صمیمی خود خواست تا کمکش کنند تا هر تعدادی از بچه ها را که می توانند نجات دهند. تاوان آنچه او میخواست مرگ بود . با این وجود گروه او تا 25 نفر هم رسید انسانهایی که حاضر بودند زندگی یا اعضای بدن خود را برای یک هدف بدهند.

🍃 آنها قبل از فرار ، بچه ها را در جعبه ها چمدان ها حتی در تابوت ها مخفی می کردند. برای جلوگیری از گریه کردن ، آنها قرص آرامبخش به بچه ها می دادند. اگر بچه ها بیدار میشدند و گریه می کردند سندلر سعی می کرد سگش را به پارس کردن وادار کند تا حواس نازی ها پرت شود. بچه ها از راه های مخفی راهای زیر زمینی و حتی فاضلاب انتقال داده شدند.

🍃بعد از فراری دادن آنها از گتو بسیاریاز کودکان به یتیم خانه فرستاده شده و نام های کاتولیک رومی بر روی آنها گذاشته شد. سندلر نام واقعی آنها را با جزییات نوشته و درون ظرف شیشه ای گذاشت و آن را در باغ یکی از دوستانش دفن کرد. او امیدوار بود روزی بچه ها را به والدینشان برساند.

🍃تا اینکه در سال 1943 نازی راز سندلر را فهمیدند. او دستگیر و شکنجه شد اما حتی یک اسم ساده هم بر زبان نیاورد.حتی بعد از آنکه پاهایش شکسته شد او هرگز نگفت چه کسانی با او همکاری می کردند یا کدام بچه ها را فراری داده است

او به زندان فرستاده شد حتی در آنجا هم به مخالفت با نازی ها ادامه داد با سوراخ کردن لباس زیر آنها هنگامی که داشت آنها را تا میزد.

🍃در نهایت پس از ضرب و شتم ها وحشیانه شانس به او رو کرد یکی غز نگهبانان برای آزادی او رشوه را قبول کرد او نام سندلر را به لیست اعدامی ها افزود و سندلر توانست فرار کند.

🍃او مخفی شد اما به کار زیر زمینی خود ادامه داد. او بیش از 500 یهودی لهستانی را نجات داد که بعد ها با یکی از آنها ازدواج کرد.

🍃 وقتی جنگ تمام شد سندلر شیشه اسامی را از زیر خاک درآورد. او سعی کرد بچه هایی را که نجات داده بود را دوباره به خانواده هایشان برساند اما این کار دشوار بود چون بسیاری از خانواده ها غز بین رفته بودند. اما به لطف سندلر 2500 کودک نجات یافتند که بسیاری از آنها توسط خانواده‌های دیگر پذیرفته شدند.

داستانهای کوتاه انگلیسی با ترجمه

03 Apr, 21:47


🍃In 1942, she asked 10 close friends to help her save as many children as she could. What she was asking of her friends was punishable by death. Even so, her group grew to 25 people who were willing to risk life and limb for the cause.

🍃They hid the children in boxes, suitcases, and even caskets before making their escape. To stop them from crying they gave them a sedative. If they did wake up and cry, Sendler had trained her dog to bark to distract the Nazis from their cries. The children were transported through secret passageways, basements and even through the sewage system.

🍃After they escaped the ghetto, most of the children were given Roman Catholic names and taken into orphanages. Sendler recorded every single one of their real names and placed it in a glass jar which she buried in a friend’s garden. She hoped one day to reunite the children with their birth parents.

🍃By 1943, the Nazis had begun to catch on to Sendler’s smuggling. She was captured and tortured but she refused to reveal a single name. Even after her legs and feet were broken she would not say who she was working with or which children she’d smuggled out.

🍃She was sent to prison where she continued to rebel against the Nazis by poking holes in their underwear while she folded laundry.

🍃Finally, after a brutal beating, Sendler’s luck changed. One of her guards had accepted a bribe for the release of Sendler. He added her name to a list of executed people and then let her go.
She went into hiding but continued to work under the radar. She saved 500 more Polish-Jews, one of whom she later married.

🍃When the war ended, Sendler unearthed the jar of names. She tried to reunite the children she’d rescued with their families, but it was difficult because most of the families had perished. But thanks to Sendler, more than 2,500 children were saved, many of whom were adopted by other families.

9,446

subscribers

78

photos

39

videos