انجمن حکمت دینانی @ibrahimi_dinani Channel on Telegram

انجمن حکمت دینانی

@ibrahimi_dinani


انجمن حکمت دینانی (Persian)

با خوش آمدید به انجمن حکمت دینانی! این کانال تلگرامی به عنوان یک جامعه اینتلکتوالی و فرهنگی برای افرادی که به تعمق در مباحث دینی و فلسفی علاقه‌مندند، شناخته می‌شود. اگر شما علاقه‌مند به بررسی مفاهیم و اصول مذهبی و فلسفی هستید، این کانال برای شما ایجاد شده است. انجمن حکمت دینانی فضایی مناسب برای گفتگو، تبادل نظر، و یادگیری است. اعضای این انجمن افرادی با تجربه و دانش فراوان در زمینه های مختلف دینی و فلسفی هستند که آماده‌اند دانش خود را به اشتراک بگذارند

این کانال تلگرامی توسط کاربر ibrahimi_dinani مدیریت می‌شود که دارای تجربه و تخصص فراوان در زمینه حکمت و فلسفه دینی است. او با ارائه مطالب مفید و آموزنده، به ارتقای دانش اعضای کانال کمک می‌کند. اگر شما هم به دنبال یک جامعه متخصص و پرانرژی برای بحث و یادگیری در زمینه حکمت دینی هستید، حتما به انجمن حکمت دینانی بپیوندید و از این فضای منحصر به فرد بهره ببرید. از آخرین اخبار، مقالات تخصصی، و برنامه‌های آموزشی این انجمن باخبر شوید و با اعضای دیگر ارتباط برقرار کنید

ما در انجمن حکمت دینانی باور داریم که دین و فلسفه می‌توانند به عنوان راهنمایی برای زندگی معنی‌دارتر و موفقتر ما خدمت کنند. بنابراین، هدف ما از ایجاد این جامعه آن است که ارتباط بین افرادی که به این موضوعات علاقه‌مند هستند را تقویت کرده و بستری مناسب برای یادگیری و تبادل افکار فراهم سازیم. اینجا به عنوان یک فضای امن و دوستانه برای بحث و گفتگو شناخته می‌شود که همه اعضا به احترام و تفاهم از نظرات و دیدگاه‌های دیگران احترام می‌گذارند

پس اگر دوست دارید با یک جامعه متخصص و پرشور در مباحث حکمت دینی و فلسفه ارتباط برقرار کنید، حتما به انجمن حکمت دینانی بپیوندید و از فضای منحصر به فرد این کانال لذت ببرید.

انجمن حکمت دینانی

22 Jan, 11:39


یکی از نویسندگان از چهار شخص نام برده که آن‌ها در کار انکار افراط کرده‌اند و تندرو شناخته می‌شوند. یکی از آن‌ها نیچه است که مبدئیت خداوند سبحان را انکار کرده است. دوم، فروید است که از انکار ذات سخن گفته است. سوم، ریاضی‌دان مشهور انیشتین است که حقیقت مطلق را انکار کرده و از نسبیت سخن می‌گوید. چهارم، پیرس است که به جواز تسلسل تا بی‌نهایت باور دارد و مبدأ ثابت سلسله را انکار کرده است.

اشکالی که بر سخن نیچه وارد می‌شود همان اشکالی است که بر سخن پیرس وارد می‌گردد. زیرا اگر خداوند سبحان مبدأ جهان هستی و سلسله موجودات نباشد، تسلسل پیش می‌آید و تسلسل به حکم عقل باطل و ممتنع است. زیرا وابستگیِ بی‌نهایت معنی معقول ندارد و وابسته بودن هنگامی معنی پیدا می‌کند که یک امر ثابت وجود داشته باشد. بدون وجود یک امر ثابت، وابستگی معنی ندارد.

فروید نیز وقتی ذات را انکار کرد، به این مسئله توجه نداشت که اگر ذات وجود نداشته باشد، همه چیز در عرض بودن یا صفت بودن خلاصه می‌شود و البته صفت بدون موصوف معنی ندارد و عرض نیز بدون جوهر یا ذات دارای معنی معقول نخواهد بود.

ریاضی‌دان مشهور انیشتین نیز وقتی همه چیز را نسبی می‌داند، به این مسئله توجه ندارد که اگر کسی همه چیز را در هستی نسبی بداند، نسبی بودن را مطلق کرده است و با این سخن مطلق بودن را به اثبات رسانده است. نسبت، ربط است و ربط بدون موجود مستقل نمی‌تواند موجود باشد. نسبت، بدون وابسته بودن معنی ندارد و کسی که همه چیز را نسبت می‌داند، در واقع از نسبیت بدون وابسته بودن به چیزی سخن گفته است و این یک امر محال و نامعقول می‌باشد.

بخش دهم کتاب تجلی معنی در فکر و سخن
غلامحسین ابراهیمی دینانی

انجمن حکمت دینانی

16 Jan, 22:13


تعالی و بالا رفتن انسان فقط بر اساس علم و معرفت معنی دارد. اعمال انسان نیز اگر بر اساس علم و آگاهی نباشد دارای ارزش و اعتبار نیست.

خودخواهی و خودپرستی به انسان بزرگی و تعالی نمی‌بخشد بلکه بیش از هر چیز دیگر موجب سقوط و فرومایگی او می‌گردد.

نردبان  این  جهان  ما و منی  است/
عاقبت  این  نردبان  افتادنی  است

بی‌خرد  آن  کس  که  بالاتر  نشست/
استخوانش سخت‌تر خواهد شکست

نردبان تعالی و پیشرفت انسان، آگاهی و معرفت است و به واسطه بالا رفتن از این نردبان است که انسان می‌تواند به بام سعادت و رستگاری جاویدان برسد و استقرار پیدا کند.

بخش نهم کتاب تجلی معنی در فکر و سخن
غلامحسین ابراهیمی دینانی

انجمن حکمت دینانی

14 Jan, 17:30


توجه به دو امر ضروری اهمیت دارد. اول توجه داشتن به تفاوت میان جوهر و عرض و دوم توجه داشتن به رابطه علت و معلول. جهان هستی بر اساس این دو نوع از رابطه استوار شده است.

اگر علت و معلول بر نظام جهان حاکم نباشد، جهان در آشوب و آشفتگی فرو می‌رود. اگر مسئله جوهر و عرض مورد توجه واقع نشود، تفاوت میان ثابت و غیرثابت از بین می‌رود و ارزش‌ها نیز دچار آشوب می‌شود.

جهان مدرن به رابطه میان جوهر عرض، کمتر توجه دارد و یا این که اساس آن را نمی‌پذیرد. در جهان مدرن چیزی به نام جوهر وجود ندارد و موجود جوهری مورد توجه واقع نمی‌شود.

علم همیشه از علت فاعلی سخن می‌گوید ولی فلسفه علت غایی را می‌جوید. اگر علت غایی مطرح نباشد، علت فاعلی یا وجود ندارد یا این که فعل آن جز آشوب و پریشانی چیز دیگری نخواهد بود. علت غایی، فاعل را به فاعلیت وامی‌دارد. به عبارت دیگر، با علت غایی، فاعل برای فاعل شناخته می‌شود.

بخش یازدهم کتاب پنجره‌های روشن اندیشه
غلامحسین ابراهیمی دینانی

انجمن حکمت دینانی

10 Jan, 10:10


کسانی بر این عقیده‌اند که منشاء پیدایش بایدها و نبایدها فقط خداوند سبحان است زیرا بر اساس اوامر و نواهی الهی است که بایدها و نبایدها معنی پیدا می‌کند.

این سخن همان چیزی است که اندیشمندان اشعری به آن باور دارند و حسن و قبح ذاتی را در امور انکار می‌کنند ولی کسانی که به حسن و قبح ذاتی امور باور دارند و خوب و بد بودن را ذاتی خود اشیاء می‌شناسد، منشاء پیدایش بایدها و نبایدها را عقل می‌دانند.

عقل، خوبی‌ها و بدی‌ها را به اموری که در این عالم موجود هستند نمی‌دهد بلکه خوبی‌ها و بدی‌ها را در آن‌ها کشف می‌کند.

بخش دهم کتاب پنجره‌های روشن اندیشه
غلامحسین ابراهیمی دینانی

انجمن حکمت دینانی

03 Jan, 14:54


کشف حقایق با عقل صورت می‌پذیرد. عقل، نوری است که به واسطه‌ی آن تاریکی جهل و نادانی زدوده می‌شود و عالم معنی ظاهر و آشکار می‌گردد. عقل، انسان را از پیمودن راه افراط و تفریط باز می‌دارد و راه راست و اعتدال را به او نشان می‌دهد.

خودخواهی بی‌اندازه انسان را از راه درست و مستقیم منحرف می‌کند. البته خطر حقیقت شمردن خود در انسان نیز کمتر از خطر خودخواهی نیست. انسان باید خود را به همان‌گونه که در واقع هست بشناسد. تکبر، مذموم است و تواضع بی‌اندازه نیز ناپسند است.

بخش دهم کتاب پنجره‌های روشن اندیشه
غلامحسین ابراهیمی دینانی

انجمن حکمت دینانی

21 Dec, 13:29


همه امور با یکدیگر ارتباط دارند و موجودی که هیچ گونه ارتباطی با موجود دیگر نداشته باشد در عالم پیدا نمی‌شود. عالم هستی بر اساس ربط استوار است ولی ربط از آن جهت که فقط ربط است دیده نمی‌شود. آنچه دیده می‌شود موجوداتی هستند که دارای ربط با یکدیگرند. ولی خود آنچه ربط خوانده می‌شود صرف‌نظر از آنچه مرتبط به شمار می‌آید به مشاهده در نمی‌آید.

موجودات دارای ارتباط با یکدیگر، محسوس هستند ولی خود ربط صرف‌نظر از آنچه مرتبط خوانده می‌شود، یک امر معقول به‌شمار می‌آید. بدون عقل، ربط ادراک نمی‌شود. به عبارت دیگر، همه جهان هستی و آنچه در آن است به یک نقطه فرو کاسته می‌شوند که در آن نقطه، همه اجزاء جهان به یکدیگر وابسته و پیوسته و مرتبط‌اند.

بخش نهم کتاب تجلی معنی در فکر و سخن
غلامحسین ابراهیمی دینانی

انجمن حکمت دینانی

12 Dec, 12:49


انسان در زندگی خود همیشه با خوبی‌ها و بدی‌ها رو به رو می‌شود و می‌کوشد از بدی‌ها دوری جوید و به خوبی‌ها دسترسی یابد. البته خوبی‌ها و بدی‌ها همیشه با یکدیگر تعارض دارند و هر یک از آن‌ها دیگری را دفع می‌کند و از خود دور می‌سازد.

مشکل بزرگ در این باب این است که سرعت تاثیر بدی‌ها در خوبی‌ها بیشتر از تاثیر خوبی‌ها در بدی‌ها شناخته می‌شود. در مسائل منطقی نیز این امر مطرح شده و علمای علم منطق گفته‌اند: در برهان، نتیجه همیشه تابع اخس مقدمات است. یعنی اگر همه مقدمات درست و صحیح باشد ولی تنها یک نقص کوچک در یکی از مقدمات وجود داشته باشد، نتیجه آن برهان درست و صحیح نخواهد بود.

این سخن در همه چیز و همه جا صادق است. به طور مثال اگر یک فرد انسان به همه صفات نیکو آراسته باشد ولی تنها مرتکب یک گناه کوچک شود، آن شخص عادل شناخته نمی‌شود و شهادت او در امور شرعی مقبول و پذیرفته نیست.

بخش نهم کتاب پنجره‌های روشن اندیشه
غلامحسین ابراهیمی دینانی

انجمن حکمت دینانی

06 Dec, 21:27


گفته‌اند: یک دایره هر اندازه گسترده باشد، فقط بر گرد یک نقطه می‌گردد و شکل پیدا می‌کند. نقطه‌ی حقیقی، طول و عرض و عمق ندارد ولی مرکز وسیع‌ترین دایره در عالم قرار دارد و به دایره معنی می‌بخشد.

دایره که اصل در اشکال است، بدون نقطه‌ی مرکزی معنی ندارد. سطح، پایان جسم است و خط، پایان سطح است و نقطه، پایان خط می‌باشد. بنابراین نقطه، پایان همه امور در این عالم است.

نقطه از سنخ شکل‌های هندسی این جهان نیست، ولی در عین حال بدون نقطه هیچ گونه شکلی معنی ندارد. نقطه، رمزی از رموز عالم غیب است و می‌تواند جهان فیزیکی را با عالم متافیزیک مرتبط سازد.

نقطه در عین این که پایان همه پایان‌های این جهان فیزیکی است، آغاز همه‌ی اشکال و صورت‌ها در این جهان نیز به شمار می‌آید. پایان بودن، در عین آغاز بودن و آغاز بودن در عین پایان بودن در نقطه معنی می‌یابد.

نقطه در وحدت و یگانگی و آغاز و انجام بودن برای همه‌ی امور این عالم، مظهر کامل خداوند تبارک و تعالی است.

بخش نهم کتاب تجلی معنی در فکر و سخن
غلامحسین ابراهیمی دینانی

انجمن حکمت دینانی

02 Dec, 18:26


شیخ شهاب الدین سهروردی از غربت غربی سخن به میان آورده و در این باب کتاب نوشته است. غربت انسان بیش از هر چیز دیگر از خود بیگانه شدن است. کسی که با خودش بیگانه می‌شود حتی اگر در میان جمع باشد غریب است. از خود بیگانه شدن بزرگ‌ترین نوع غربت است. دور بودن از وطن علاج‌پذیر است ولی از خود بیگانه شدن به آسانی از میان برداشته نمی‌شود.

این وطن مصر و عراق و شام نیست/
این وطن جایی است کو را نام نیست

عرفای بزرگ از نوعی غربت ممدوح و پسندیده نیز سخن گفته‌اند. در نظر آن‌ها دوری جستن و غریب ماندن از آنچه زر و زیور دنیا می‌باشد ممدوح و پسندیده است. آن‌ها برای اثبات سخن خود به یک روایت نیز تمسک کردند آنجا که آمده است: بدء الاسلام غریبا و سیعود غریبا. یعنی اسلام در غربت آزاد شد و در آینده نیز غریب است. یعنی آیین مقدس اسلام به زر و زیور دنیا وابسته نیست و در آینده نیز به امور دنیوی و نفسانی وابسته نخواهد بود.

کسی که با خداوند سبحان و مبدأ هستی مانوس نیست و به او نمی‌اندیشد، در این جهان غریب است. دور ماندن از یاد خداوند سبحان که اصل همه امور می‌باشد، غربت است. کسی که با یاد و ذکر خداوند سبحان به سر می‌برد و همه امور را تجلی او می‌داند، با همه چیز مانوس است و هرگز احساس غربت ندارد.

بخش نهم کتاب پنجره‌های روشن اندیشه
غلامحسین ابراهیمی دینانی

انجمن حکمت دینانی

30 Nov, 11:16


بخش بزرگی از زندگی اشخاص در عادت ورزیدن سپری می‌شود. عادت نوعی از نابینایی ذهنی را برای انسان فراهم می‌آورد.

آنچه می‌تواند گرد و غبار عادت‌ها را از دیدگان انسان بزداید، تعقل درست است که معمولا در فلسفه و هنر به ظهور می‌رسد. فلسفه و هنر باعث می‌شوند که انسان چشم‌های خود را باز کند و به گونه‌ای تازه و نو به جهان بنگرد.

آشنایی‌زدایی کار فلسفه است و البته با زدودن آشنایی و عادت، واقعیت بدان گونه که هست دیده می‌شود. ترک عادت‌ها و زدودن آشنایی‌ها به نوعی یک تولد تازه برای انسان می‌باشد.

بخش نهم کتاب پنجره‌های روشن اندیشه
غلامحسین ابراهیمی دینانی

انجمن حکمت دینانی

22 Nov, 08:32


آنجا که انسان نباشد از شیطان کاری ساخته نیست. شیطان فقط در درون انسان می‌تواند فعالیت داشته باشد و قهرمانی خود را آشکار کند. دل انسان به همان اندازه که می‌تواند خانه خداوند سبحان شناخته شود، می‌تواند لانه و آشیانه شیطان نیز باشد. کعبه حقیقی، دل انسان است و آنجا که دل انسان کعبه حق تبارک و تعالی باشد، شیطان نمی‌تواند در آن راه پیدا کند و فعالیت داشته باشد.

در  راه  خدا  دو  کعبه  آمد  حاصل/
یک کعبه صورت است و یک کعبه دل

تا     بتوانی    زیارت     دل‌ها     کن/
کافزون  ز هزار  کعبه  باشد  یک  دل

قلب مومن عرش پروردگار خوانده شده است. کعبه در زمین است و عرش الهی در ملکوت جای دارد. کعبه در روی کره زمین مظهر عرش اعلی در ملکوت است. باطن کعبه، عرش است و ظاهر عرش، کعبه است و دل انسان است که نمونه‌ای از کعبه و عرش الهی به شمار می‌آید. آنچه در همه عالم وجود دارد، نمونه‌ای از آن در انسان موجود است. به همین جهت است که بزرگان اهل معرفت انسان را فهرست عالم هستی دانسته‌اند.

ای   آینه   جمال   شاهی   که   تویی/
ای   نسخه   اسرار   الهی   که   تویی

بیرون ز تو نیست آنچه در عالم هست/
از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی

بخش هشتم کتاب تجلی معنی در فکر و سخن
غلامحسین ابراهیمی دینانی

انجمن حکمت دینانی

19 Nov, 12:13


هر آنچه خلق شده است، مشمول امر الهی است و نمی‌تواند تقدیس شود، یعنی نمی‌تواند معبود واقع شود. معبود فقط خداوند سبحان است و هیچ موجود دیگری نمی‌تواند معبود باشد.

نمادهای دینی ممکن است پس از مدتی به علت نادانی اشخاص به گونه‌ای از بت مبدل شوند و این چیزی است که در بسیاری از کشورها اتفاق افتاده است.

نماد و نمود در بسیاری از موارد به جای بود قرار می‌گیرند. "فنومن‌ها" در جایگاه "نومن" می‌نشینند و علامت جای ذوالعلامة را اشغال می‌کند.

بخش هشتم کتاب تجلی معنی در فکر و سخن
غلامحسین ابراهیمی دینانی

انجمن حکمت دینانی

15 Nov, 09:38


انسان در عین این که انفعال‌پذیر است، فاعلیت و خلاقیت دارد و مبتکر می‌باشد. هنرمند بودن از ویژگی‌های انسان است و در هنر، ابداع و نوآوری یک اصل شناخته می‌شود.

هنرمند اگر از عرف و عادت پیروی کند و زیر سیطره سیاست وقت قرار گیرد، اثر هنری او بیش از یک پیام برای اهل تجارت چیز دیگری نیست.

کسی که ادعای هنرمند بودن دارد و کار خام و ناپسند خود را با ملهم شدن توجیه می‌کند مانند آن کسی است که با ادعای رسیدن به کشف و شهود، احکام روشن و محکم عقل را نادیده می‌گیرد.

بخش هشتم کتاب پنجره‌های روشن اندیشه
غلامحسین ابراهیمی دینانی

انجمن حکمت دینانی

11 Nov, 18:53


هگل تاریخ را عرصه‌ی گفتگوی روح با روح می‌داند. آنچه او تحت عنوان گفتگوی روح با روح مطرح می‌کند همان چیزی است که حکمای مسلمان تحت عنوان تعالی اندیشه از آن سخن می‌گویند.

در گفتگوی روح با روح اگر تعالی وجود نداشته باشد، تکرار و بیهوده بودن پیش می‌آید. تحولات جهان فیزیکی اگر با عالم متافیزیک ارتباط نداشته باشد، تعالی معنی ندارد و همه چیز در جهان مکرر و ملال‌آور خواهد بود.

طبیعت همیشه طبیعت است ولی آرمان‌ها و آرزوهای بشر همیشه در حد طبیعت باقی نمی‌ماند. بنابراین طبیعت به همه خواسته‌های انسان پاسخ نمی‌گوید و آنجا که انسان به پاسخ خواسته‌های خود نرسد، خسته و ملول می‌شود و زندگی را بدون معنی می‌بیند.

بخش هشتم کتاب پنجره‌های روشن اندیشه
غلامحسین ابراهیمی دینانی

انجمن حکمت دینانی

10 Nov, 06:54


انسان یک موجود اندیشمند است و اندیشه، همیشه اندیشیدن است. اندیشه‌ای که نیندیشد، منجمد است و اصالت خود را از دست داده است.

اندیشه‌ای راکد و منجمد از نیندیشیدن بدتر است و بسیار فرومایه می‌باشد. زیرا کسی که نمی‌اندیشد، از امکان اندیشیدن برخوردار است و ممکن است در آینده بیندیشد. ولی کسی که اندیشه او منجمد شده و متوقف است، از امکان اندیشیدن برخوردار نیست و در آینده نیز نمی‌اندیشد.

کسی که از اندیشیدن اصیل برخوردار نیست و همواره از رفتار و کردار اشخاص دیگر تقلید می‌کند، خود را در آن‌ها منحل می‌کند و شخصیت وجودی خویش را از دست می‌دهد.

بخش هشتم کتاب پنجره‌های روشن اندیشه
غلامحسین ابراهیمی دینانی

انجمن حکمت دینانی

05 Nov, 09:29


یکی از قواعد محکم و متین منطقی این است که گفته می‌شود نتیجه همیشه تابع اخس مقدمات است.

یعنی اگر یک امری بر چندین مقدمه مبتنی و استوار باشد ولی یکی از آن چند مقدمه ناقص و ناتمام باشد، آن امری که بر آن چند مقدمه مبتنی و استوار است، ناقص و ناتمام خواهد بود.

به طور مثال اگر همه‌ی اعضا و جوارح انسان سالم باشد ولی فقط یکی از اعضای انسان به نوعی از بیماری مبتلا شده باشد، آن شخص سالم شناخته نمی‌شود. اگر یک محاسبه ریاضی دقیق و درست باشد ولی فقط یک اشتباه بسیار کوچک و ناچیز در آن رخ داده باشد، نتیجه آن محاسبه غلط خواهد بود.

رابطه‌ی میان یک کل و اجزای آن بسیار دقیق و ظریف است و یک کل با همه‌ی اجزای آن مورد سنجش و ارزیابی قرار می‌گیرد.

بخش هفتم کتاب تجلی معنی در فکر و سخن
غلامحسین ابراهیمی دینانی

انجمن حکمت دینانی

29 Oct, 18:14


حکما گفته‌اند: مرگ از سنخ زمان نیست، چون موجودی که می‌میرد دیگر زمان را ادراک نمی‌کند. بنابراین مرگ نیز موجوداتی را که از سنخ زمان نیستند و مجرد می‌باشند درک نمی‌کند.

موجود مجرد مرگ ندارد و همیشه باقی می‌ماند. مرگ در عالم طبیعت است و موجودات طبیعی سرانجام با مرگ رو به رو می‌شوند.

هر موجود زنده‌ای در این عالم طعم مرگ را می‌چشد. در قرآن کریم نیز آمده است: کل نفس ذائقه الموت (عنکبوت، 57) یعنی هر موجود زنده‌ای چشنده مرگ می‌باشد.

بخش هفتم کتاب پنجره‌های روشن اندیشه
غلامحسین ابراهیمی دینانی

انجمن حکمت دینانی

25 Oct, 14:42


گفته‌اند: همه چیز را تا نجویی نیابی، جز آن دوست را که تا نیابی نجویی.

حق تبارک و تعالی از رگ گردن انسان به انسان نزدیک‌تر است. بنابراین وقتی انسان حق را در خود می‌یابد در مقام جستجوی آن بر می‌آید.

دوست نزدیک‌تر از من به من است/
وین عجب‌تر  که  من  از  وی  دورم

چه کنم  با که توان گفت که دوست/
در   کنار   من   و   من   مهجورم

بخش هفتم کتاب پنجره‌های روشن اندیشه
غلامحسین ابراهیمی دینانی

انجمن حکمت دینانی

24 Oct, 12:55


در نظر برخی صفر موجود اعجاب‌انگیز است، زیرا صفر هم موجود است و هم یک موجود به شمار نمی‌آید.

صفر به تنهایی موجود نیست ولی در همراه شدن با اعداد، بزرگترین موجود می‌باشد. بدون وجود صفر، احکام ریاضی اعتبار خود را از دست می‌دهند و هیچ جایگاهی در جهان ندارند.

صفر، یک هیچ است که همه چیز است. صفر پایان یک خط است ولی اگر صفر به عنوان پایان یک خط معنی نداشته باشد، هندسه جهان بدون معنی می‌شود و هیچ موجودی قابل اندازه‌گیری نخواهد بود.

در صفر، فاصله میان وجود و عدم از میان برداشته می‌شود و هستی و نیستی در یکدیگر ادغام می‌شوند.

بخش هفتم کتاب پنجره‌های روشن اندیشه
غلامحسین ابراهیمی دینانی

انجمن حکمت دینانی

23 Oct, 08:48


آنجا که انسان با راز روبرو می‌شود و از عهده‌ی گشودن آن راز بر نمی‌آید به اسطوره روی می‌آورد. به همین جهت است که اسطوره فقط در تاریخ زندگی بشر پیدا شده و هیچ موجود دیگری با اسطوره سر و کار ندارد.

عدم توانایی انسان در گشودن راز منشاء پیدایش انواع اسطوره‌ها بوده است. انسان وقتی به حقیقت نمی‌رسد به سوی آنچه باطل است روی می‌آورد.

بخش هفتم کتاب پنجره‌های روشن اندیشه
غلامحسین ابراهیمی دینانی

انجمن حکمت دینانی

13 Oct, 09:07


اگر انسان بتواند در لحظه زندگی کند، دارای آرامش خواهد بود.

خاطرات تلخ گذشته و نگرانی از آینده همیشه موجب رنج و آزردگی انسان است.

بخش هفتم کتاب تجلی معنی در فکر و سخن
غلامحسین ابراهیمی دینانی

انجمن حکمت دینانی

06 Oct, 12:15


هایدگر فیلسوف آلمانی گفته است: مرگ در متن زندگی نهفته است. بنابراین زندگی کردن در واقع چیزی جز زیستن مرگ نیست.

رابعه عدویه عارف معروف گفته است: «انما انت ایام فاذا ذهب یوم ذهب بعضک»، یعنی تو ای بشر، روزگار هستی وقتی یک روز می‌گذرد، بخشی از هستی تو نیز می‌گذرد.

این سخن به معنی این است که وجود با زمان همیشه همراه است و گذشتن زمان همان گذشتن وجود است.

بخش چهارم کتاب انسان با اندیشه انسان است

انجمن حکمت دینانی

29 Sep, 13:20


برخی از اندیشمندان گفته‌اند: جهان مملو از مطلق‌هاست اگر که ما آن‌ها را در کنار پدیده‌های دیگر مشاهده نکنیم.

هر موجودی وقتی در مقابل و جدا از موجود دیگر دیده شود، محدود است. به طور کلی می‌توان گفت: دوگانگی موجب محدود بودن هر یک از آن دو امر خواهد بود.

مطلق در جایی معنی پیدا می‌کند که مقابل نداشته باشد و دوگانگی مطرح نشود. مطلق همیشه واحد و یگانه است و دوگانگی در آن راه ندارد.

بخش سوم کتاب انسان با اندیشه انسان است
غلامحسین ابراهیمی دینانی

انجمن حکمت دینانی

23 Sep, 10:08


کلمه "من" که در علم نحو عربی، متکلم وحده خوانده می‌شود، بر تنهایی انسان دلالت دارد. انسان، یگانه موجودی است در این جهان که تنهایی خود را احساس می‌کند.

انسان وقتی با علم حضوری خود را می‌یابد، همه چیز را غیر خود می‌بیند و در این "من" که همه چیز جز "من" است، خود را تنها می‌یابد.

آنچه "من" خوانده می‌شود، در "من" بودن خود همیشه یگانه و تنهاست. ولی او از این توانایی نیز برخوردار است که با آنچه جز "من" خوانده می‌شود ارتباط برقرار کند و با اجتماع زندگی کند.

انسان در عین این که یک موجود اجتماعی است، تنها موجودی است در این جهان که تنهایی خود را تجربه می‌کند. انسان هر اندازه خود را بیشتر بشناسد، تنهایی خود را بیشتر احساس می‌کند.

بخش سوم کتاب انسان با اندیشه انسان است
غلامحسین ابراهیمی دینانی

انجمن حکمت دینانی

20 Sep, 18:17


پیروان حضرت مسیح، مسیح را فرزند خدا می‌دانند. کسانی پرسیده‌اند که آیا خداوند یک فرزند داشته است یا فرزندان دیگری نیز داشته است؟

در آیین مقدس اسلام گفته می‌شود: لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد، یعنی خداوند سبحان فرزند ندارد و فرزند کسی هم نیست و شبیه و نظیر نیز ندارد.

حضرت مسیح مخلوق خداوند سبحان است ولی فرزند او نیست. هیچ پیغمبری خودش را فرزند خداوند ندانسته است و فقط حضرت مسیح است که پیروان او، او را فرزند خدا می‌دانند. خود حضرت مسیح نیز نگفته است که من فرزند خدا هستم ولی پیروان او ادعا دارند که مسیح فرزند خداوند سبحان است.

بخش سوم کتاب انسان با اندیشه انسان است
غلامحسین ابراهیمی دینانی

انجمن حکمت دینانی

12 Sep, 14:05


سقراط می‌گوید: ایمان غیرموجه ولی درست می‌تواند واسطه‌ی میان دانایی و نادانی شناخته شود.

زیرا به حکم این که درست و مطابق با واقع است، دانایی بشمار می‌آید ولی به حکم این که موجه نیست و دلیلی بر آن اقامه نشده است، نادانی شناخته می‌شود.

کسانی که به دین حق و درست باور دارند ولی برای باور خود دلیل و برهان ندارند، در میان دانایی و نادانی به سر می‌برند.

بخش سوم کتاب تجلی معنی در فکر و سخن
غلامحسین ابراهیمی دینانی

انجمن حکمت دینانی

28 Aug, 11:36


اکنون جاویدان است و انسان همیشه در اکنون زندگی می‌کند. زندگی این جهانی انسان در غیر اکنون امکان‌پذیر نیست.

گذشته اکنون نیست و آینده نیز به وجود نیامده است ولی اکنون همیشه اکنون است. بودن اکنون همراه نبودن آن است و نبودن اکنون با بودن آن همراه است.

میان یک اکنون با اکنون دیگر فاصله زمانی و مکانی وجود ندارد. اکنون در این جهان مظهر عالم غیب شناخته می‌شود و دروازه‌ای است که از لازمان به عالم زمان گشوده شده است.

اکنون به حکم این که دارای امتداد نیست و اسیر زمان و مکان نمی‌شود، ابدیت را در خود دارد و آن را نشان می‌دهد. به عبارت دیگر، اکنون جلوه‌ای از ابدیت شناخته می‌شود.


بخش ششم کتاب تجلی معنی در فکر و سخن
غلامحسین ابراهیمی دینانی

انجمن حکمت دینانی

25 Aug, 09:17


تفاوت و فاصله‌ای که میان افراد نوع انسان وجود دارد، بیش از هر فاصله‌ای است که میان افراد انواع موجودات دیگر دیده می‌شود. به همین جهت است که فیلسوف بزرگی مانند شیخ شهاب الدین سهروردی انسان را دارای ماهیت نمی‌داند و از انیت صرف و هستی محض سخن می‌گوید.

افراد یک ماهیت موجود، یکسان و همانند هستند و تفاوت میان آن‌ها فقط جنبه‌ی عرضی دارد و اندک است ولی تفاوت میان افراد نوع انسان بیش از آن است که بتوان آن را عرضی و اندک به شمار آورد.

چگونه می‌توان حضرت موسی (ع) و فرعون را یکی دانست و از ابوجهل و حضرت محمد (ص) تصوری واحد و یگانه داشت. هیچ فاصله‌ای عمیق‌تر از فاصله‌ی میان بهشت و جهنم نیست و البته تفاوت میان دو فرد انسان مانند تفاوت میان بهشت و جهنم شناخته می‌شود.

بخش ششم کتاب تجلی معنی در فکر و سخن
غلامحسین ابراهیمی دینانی

انجمن حکمت دینانی

19 Aug, 08:13


آتش، احراق و اشراق دارد. در احراق آتش، بیگانه و خصم سوخته می‌شود و در اشراق آن، چشم‌های باز و بینا از آن بهره‌مند می‌شوند.

در ایران باستان از نور و ظلمت سخن گفته شده است و آتش نیز در این جهان مظهر نور می‌باشد. خصلت آتش همیشه این است که رو به بالا می‌رود و همه جا را روشن می‌کند. آتش، ناپاکی‌ها را می‌سوزاند و آنچه در آتش سوخته می‌شود، پاک و مطهر می‌گردد.

ایرانیان باستان مشرک نبودند و از خداوند سبحان به عنوان نور سخن می‌گفتند. ایرانیان باستان از گفتار، کردار و پندار نیک سخن می‌گفتند، که البته اگر گفتار و کردار و پندار انسان نیک و پسندیده باشد، فساد و تباهی در عالم پیدا نمی‌شود.

بخش ششم کتاب تجلی معنی در فکر و سخن
غلامحسین ابراهیمی دینانی

انجمن حکمت دینانی

13 Aug, 07:07


معنی دارای شکل و صورت نیست ولی در هر گونه شکل و صورتی ظاهر و آشکار می‌شود. هیچ نقطه‌ای از جهان هستی را نمی‌توان پیدا کرد که معنی در آنجا حضور نداشته باشد.

در علم حضوری و خودآگاهی بدون واسطه، اندیشه حصولی و اکتسابی وجود ندارد ولی معنی وجود دارد. بنابراین دایره‌ی عالم معنی از دایره‌ی تفکر اکتسابی گسترده‌تر است.

آنچه موجب شگفتی می‌شود این است که حتی نیستی نیز معنی دارد ولی هستی شامل نیستی نمی‌شود. هستی در نیستی حضور ندارد ولی معنی، در نیستی نیز، معنی است.

وجود در مقابل عدم است و نقیض آن بشمار می‌آید ولی معنی، وجود و عدم را شامل می‌شود و تناقض میان آن‌ها را نشان می‌دهد.

بخش چهارم کتاب تجلی معنی در فکر و سخن
غلامحسین ابراهیمی دینانی

انجمن حکمت دینانی

05 Aug, 07:57


حکما گفته‌اند: تنها چیزی را می‌توان معدوم و نابود دانست که در درون خود تناقض دارد. به طور مثال اگر کسی از دایره‌ی مربع سخن بگوید، معلوم است که سخن او در این باب غلط و اشتباه است و دایره‌‌ی مربع به حکم این که در درون خود تناقض دارد هرگز موجود نخواهد بود.

ولی آنچه به حسب ذات، ممکن است و در درون آن تناقض دیده نمی‌شود نمی‌توان گفت که به طور قطع معدوم است. این را شیخ‌الرئیس ابوعلی سینا در یک جمله به زیبایی گفته است:

"کل ما قرع سمعک من العجائب فذره فی بقعة الامکان ما لم یذدک عنه قائم البرهان"، یعنی هر آنچه به گوش تو می‌رسد و از عجایب و غرایب به نظر می‌رسد، آن را در بقعه‌ی امکان قرار بده مگر این که برهان عقلی قاطع بر خلاف آن اقامه شده باشد.

بخش سوم کتاب تجلی معنی در فکر و سخن
غلامحسین ابراهیمی دینانی

انجمن حکمت دینانی

31 Jul, 11:32


انسان در عین این که دارای عقل است و بر اساس عقل خود به جهان احاطه و اشراف دارد، گاهی مرتکب خطا می‌شود و به هم‌نوع خود و موجودات دیگر ستم روا می‌دارد. علت این که انسان در عین عاقل بودن و داشتن آگاهی، از حد اعتدال خارج می‌شود و به دیگران ستم می‌کند این است که او زیادت‌طلب و فزونی‌خواه است.

زیادت‌طلبی انسان حد و اندازه ندارد و او به هر مرحله و مقامی می‌رسد خود را قانع و خرسند نمی‌بیند. این زیادت‌طلبی در افراد موجب تعارض و منشأ نزاع و برخورد با یکدیگر می‌شود و به دنبال آن جنگ و فساد و قتل و غارت پیش می‌آید. به همین جهت است که وضع قانون و اجرای قوانین به دست یک حاکم توانا و مقتدر در زندگی انسان ضرورت می‌یابد.

البته از شرایط یک حاکم این است که عادل و آگاه باشد و شرایط زمان و نوع حوائج مردم را به درستی بشناسد. در جایی که حاکم، عادل و آگاه نباشد، ظلم و ناروائی در جامعه رواج پیدا می‌کند و فساد شیوع می‌یابد.

بخش سوم کتاب تجلی معنی در فکر و سخن
غلامحسین ابراهیمی دینانی

انجمن حکمت دینانی

27 Jul, 10:05


هیوم به وجود لزوم و ضرورت در این عالم باور ندارد، به همین جهت رابطه‌ی ضروری میان علت و معلول را انکار می‌کند.

او به جای رابطه ضروری میان علت و معلول از اعتقاد سخن می‌گوید ولی به این مسئله توجه ندارد که حتی اعتقاد می‌تواند برای امر مورد اعتقاد نوعی علت باشد. کسی که کاری را انجام می‌دهد، بر اساس نوعی اعتقاد آن کار را انجام می‌دهد و این خود نوعی از علیت شناخته می‌شود.

این جهان بر اساس نوعی از ضرورت به وجود آمده است و آنچه به سر حد ضرورت و وجوب نرسد، موجود نمی‌شود. بنابراین اگر خود جهان بر اساس ضرورت به وجود آمده است، رابطه‌ی موجودات جهان با یکدیگر نیز با نوعی از ضرورت همراه است.

بخش دوم کتاب تجلی معنی در فکر و سخن
غلامحسین ابراهیمی دینانی

انجمن حکمت دینانی

21 Jul, 16:18


یکی از اندیشمندان گفته است: ایمان هر شخصی را می‌توان بر اساس کفری که داشته است مورد ارزیابی و سنجش قرار داد.

این سخن درست است و می‌توان آن را با آنچه از کلمه‌ی توحید یعنی "لا إله إلا الله" مستفاد می‌شود نزدیک دانست، زیرا در کلمه‌ی "لا إله إلا الله" هر آنچه غیر خداوند سبحان به عنوان "إله“ مطرح می‌شود نفی می‌گردد و تنها به وحدت و یگانگی خداوند تبارک و تعالی اعتراف می‌شود.

تا نفی "إله" نباشد، "إلا الله‌" جایگاه ندارد.

بخش دوم کتاب تجلی معنی در فکر و سخن
غلامحسین ابراهیمی دینانی

انجمن حکمت دینانی

20 Jul, 12:52


ماکس وبر می‌گوید: علوم جدید مغرب زمین از جهان، افسون‌زدائی کرده است. او به این مسئله توجه نداشته است که دنیای جدید اگر در برخی از امور افسون‌زدائی کرده است، افسون‌های دیگری را به وجود آورده و در آن‌ها فرو رفته است.

افسانه و افسون، زائیده‌ی اندیشه‌های غیرمنطقی بشر است و همواره در تاریخ وجود داشته است. ذهن انسان در عین این که عقلانی است و منطقی می‌اندیشد، با غیرعقلانی نیز سر و کار دارد.

شاید علت این که افسانه فقط در زندگی انسان دیده می‌شود و معنی پیدا می‌کند این است که او زیادت‌طلب و افزون‌طلب است و در صدد به دست آوردن مرتبه و مقامی است که آن را ندارد. انسان به آنچه اکنون هست، راضی و خرسند نیست و می‌خواهد از آنچه اکنون هست، بیش‌تر باشد. به همین جهت او آرزوهای بسیار دارد و در انتظار رسیدن به آن آرزوها روزگار می‌گذراند.

البته ممکن است که انسان به همه‌ی آرزوهای خود نرسد، ولی توجه او به آینده و انتظار رسیدن به آرزوهای فراوانی که دارد موجب می‌شود که در برخی موارد یک امر غیرواقعی را به جای آنچه واقعیت دارد قرار دهد. در جایی که غیر واقعی به جای یک امر واقعی اندیشیده می‌شود و آرزوی رسیدن به آن شدت می‌یابد، افسانه پیدا می‌شود.

بخش اول کتاب تجلی معنی در فکر و سخن
غلامحسین ابراهیمی دینانی

انجمن حکمت دینانی

16 Jul, 20:37


کسی نمی‌داند که نور چه رنگی دارد. کسانی که از سرخ یا سفید بودن آن سخن می‌گویند اشتباه می‌کنند. نور فقط در آنچه نور بر آن می‌تابد دیده می‌شود.

آن‌جا که نور بر چیزی نمی‌تابد دیده نمی‌شود. به عبارت دیگر، نور در مستنیر دیده می‌شود و بدون مستنیر نمی‌توان نور را مشاهده کرد. آن‌چه درباره نور می‌توان گفت این است که ضد تاریکی است.

رنگ‌های مختلف از پرتو یک نورند ولی آن‌ها روی نور اثر ندارند. مطلق همیشه در درون مقید و رسوم و سنت‌ها پیدا می‌شود. اگر یک ایده فقط در قالب یک شکل ظاهر نمی‌شد، به سختی ممکن بود که دیده شود، ولی ماندن در یک شکل نیز ایده را نابود می‌کند.

بخش دوم کتاب انسان با اندیشه انسان است
غلامحسین ابراهیمی دینانی

انجمن حکمت دینانی

30 Jun, 12:35


انسانی که وسیله و ابزار در دست اشخاص دیگر باشد از هر موجود دیگری در این جهان پست‌تر و فرومایه‌تر است. زیرا یک وسیله و ابزار از اول ابزار بوده ولی انسانِ ابزار شده، هویت و شأن عالی انسانیت خود را از دست داده است و به پستی و فرومایگی تنزل کرده است.

فیلسوف به کسی گفته می‌شود که از ریشه درخت فلسفه می‌روید ولی هیچ یک از شاخه‌های آن درخت شناخته نمی‌شود. این سخن به معنی این است که فیلسوف در اندیشه و فکر، آزاد و مستقل است و در هیچ یک از نحله‌های فلسفی فرو نمی‌ماند و می‌تواند در آن تجدیدنظر کند و اگر لازم باشد آن را نقد کند. بدون اندیشه آزاد، پذیرفتن حقیقت معنی ندارد و عبودیت در مقابل حق نیز جایگاهی ندارد.

برخی از اندیشمندان گفته‌اند که اگر در آزادیِ اندیشه گاهی سیئات پیدا شود، از حسنات در استبداد بهتر است. آنجا که اندیشه آزاد باشد، می‌تواند سیئات را از خود دور کند و آن‌ها را جبران نماید ولی در استبداد، راه ورود به عالم حسنات برای همیشه بسته می‌شود. شخص مستبد، چشم و گوش خود را کور و کر می‌کند و در راه کج و ناهموار خود به پیش می‌رود. عقل، آزادِ مطلق آفریده شده است و هیچ موجودی در این عالم نمی‌تواند آن را مقید و محدود سازد، زیرا عقل بر همه چیز عالم احاطه و اشراف دارد و هیچ موجود دیگری نمی‌تواند بر عقل محیط باشد.

در قرآن کریم پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم، تذکر دهنده خوانده شده است و از سلطه و سیطره او بر مردم سخن به میان نیامده است. آیاتی از قرآن که این مسئله در آن مطرح شده چنین است: فذکر إنما أنت مذکر، لست علیهم بمسیطر (سوره غاشیه). یعنی پیغمبر تو تذکر بده تو فقط تذکردهنده هستی و تذکر دادن، سیطره داشتن بر مردم نیست. از مضمون این آیه چنین برمی‌آید که چیزی در این عالم نیست که بر عقل احاطه و اشراف داشته باشد. بلکه عقل آزاد است و بر هر چیز دیگری محیط می‌باشد. کار مهم عقل این است که اسطوره‌ها را که در اذهان مردم مسکن گزیده‌اند، می‌شکند و فرو می‌ریزد تا از ویرانه‌های آن‌ها جهان‌های بدیع و تازه‌ای پیدا شود.

ذهن انسان اسطوره‌ساز است ولی عقل انسان اسطوره‌شکن می‌باشد. اسطوره‌ها همیشه در تاریخ بشر وجود داشته‌اند ولی عقل او همواره اسطوره‌ها را شکسته است و آن‌ها را نابود ساخته است. البته هر اندازه اسطوره‌ها از طریق عقل شکسته می‌شوند و از میان می‌روند، اسطوره‌های دیگری پیدا می‌شوند و در جای اسطوره‌های سابق قرار می‌گیرند. برای کسانی که ادعای رازگشایی دارند و در میان مردم شهرت پیدا می‌کنند، اسطوره‌ها نقش قابل ملاحظه‌ای دارند.

بخش هفتم کتاب پنجره‌های روشن اندیشه
غلامحسین ابراهیمی دینانی

انجمن حکمت دینانی

17 Jun, 16:44


هیچ چیزی از عدم به وجود نمی‌آید و موجود نیز هرگز معدوم نمی‌شود ولی تحول و دگرگونی همیشه هست.

اصل در عالم امکان، تحول است و موجودات این جهان همواره متحرک می‌باشند.

انسان با مرگ نابود نمی‌شود بلکه فقط تحول می‌پذیرد و نفس او به حکم این که مجرد است همیشه باقی می‌ماند. بدن او نیز به خاک مبدل می‌گردد.

بخش ششم کتاب پنجره‌های روشن اندیشه
غلامحسین ابراهیمی دینانی

انجمن حکمت دینانی

15 Jun, 10:22


صیغه افعل التفضیل تنها در زبان انسان وجود دارد و معنی پیدا می‌کند، زیرا افضل بودن و به مقام برتر و بالاتر رسیدن تنها در زندگی انسان معنی پیدا می‌کند.

هر موجودی در عالم اعم از این که ملکی باشد یا ملکوتی، همان است که هست ولی انسان بر خلاف همه‌ی موجودات دیگر همان است که سرانجام می‌شود. انسان بودنی است که در شدن معنی پیدا می‌کند ولی موجودات‌ دیگر، شدن آن‌ها در بودن آن‌ها تحقق می‌پذیرد.

همه‌ی موجودات در این جهان تحول پذیر هستند و دگرگونی می‌پذیرند ولی هر موجودی ماهیت معلوم و معین دارد و از آنچه ماهیت آن اقتضا می‌کند فراتر نمی‌رود.

انسان تنها موجودی است که ذات و ماهیت او حد معین و محدود ندارد و تا مقام فناء در حق تبارک و تعالی می‌تواند به پیش رود.

بخش اول کتاب تجلی معنی در فکر و سخن
غلامحسین ابراهیمی دینانی

انجمن حکمت دینانی

05 Jun, 19:27


در عالم هستی خلاء وجود ندارد و به حکم این که خلاء در عالم نیست، همه موجودات از کوچک و بزرگ و از ذره تا کهکشان با یکدیگر مرتبط شناخته می‌شوند.

ارتباط میان موجودات آنچنان دقیق و فراگیر است که ممکن است پر زدن یک پشه در یک نقطه از زمین، منشاء پیدایش یک طوفان در نقطه‌ای دیگر از زمین گردد.

به همین مناسبت است که شخصی ظریف و هوشمند گفته است اگر بینی کلوپاترا اندکی کشیده تر بود، جریان تاریخ غیر از این بود که اکنون دیده می‌شود.

مقدمه کتاب اختیار در ضرورت هستی
غلامحسین ابراهیمی دینانی

2,733

subscribers

35

photos

4

videos