✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉ @banksenario Channel on Telegram

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

@banksenario


بنویس قلم

بنویس قلم! فرصت خاموشی نیست
امروز تورا وقت فراموشی نیست

تأسیس 1402/9/2

نمایشنامه های آسان ،شعر،وکلمه 🎼🎬 (Persian)

با کانال 'نمایشنامه های آسان ،شعر،وکلمه' به جهانی جدید از هنر و ادبیات پا بگذارید! اگر به دنبال تجربه ای منحصر به فرد و شگفت انگیز در زمینه نمایشنامه ها، شعر و کلمات زیبا هستید، این کانال مناسب شماست. از آثار برجسته تاریخ ادبیات گرفته تا خلق و خوی آثار جدید، در اینجا همه چیز برای شما فراهم است. با دنبال کردن 'نمایشنامه های آسان ،شعر،وکلمه'، با اشعار و افکار برجسته هنرمندان بزرگ آشنا شده و لذت بردن از دنیای شگفت انگیز ادبی فراموش نشدنی خواهید داشت. حتما به اشتراک گذاری این کانال را با دوستان خود پیشنهاد کنید تا همه فرصتی برای غرق شدن در زیبایی های هنری داشته باشند.

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

08 Feb, 22:00


باهم گوش کنیم...
مناسب ایام و احوال
▪️
دیالوگ هایی برای تو

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

08 Feb, 20:36


✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉ pinned an audio file

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

08 Feb, 20:36


✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉ pinned «🎭فهرست سناریوهای موجود در کانال 🎭 💞عاشقانه : یک عاشقانه بی صدا عشق و نفرت رفیق پسرمغرور عشق کودکانه من نیز عشق پوچ دال مثل دوستت دارم پله های خوشبختی آرزوی خوشبختی خسوف دیدار در فرودگاه همدم 🤹‍♂ طنز ها 🤹🤹🤹🤹🤹 کیش و مات مردها و زن…»

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

08 Feb, 16:03


حال من ، حال دل آدم و حواست ، نمیدانی تو
چیدن سیب ، همان دغدغه ماست  ، نمیدانی تو

من پی سیب دلت ، روی بهشت خط زده ام !
که بهشت با تو همین جاست ، نمیدانی تو

حال من ، حال پلنگی است که از دیدن ماه
دردلش ، یک سره غوغاست ، نمیدانی تو

حال من ، حال دل دانه اسفند که با سوختنش
از سرت دور کند هر چه بلایاست ، نمیدانی تو

بس که هرلحظه ، دل و عقل ، سرت میجنگند
جگرم سوخته از آتش دعواست ، نمیدانی تو

مانده ام بین دل و عقل که حق بر که دهم ؟!
حرف از یک بام و دو هواست ، نمیدانی تو

حال من حال کسی هست که در بستر مرگ
نیمه ای مرده و هم زنده به دنیاست ، نمیدانی تو

گرچه از رنگ رخم ، راز درون گشته عیان
باز انکار من و هر دفعه حاشاست ، نمیدانی تو

عهد کردم که دگر نام تو از یاد برم ، هیچ نشد
بس که یاد تو مرا عین تسلاست ، نمیدانی تو

من نه آن کس که دلش ، بر سر دستش باشد
عاشقی برتو فقط این همه زیباست ، نمیدانی تو

گرچه آواره شدم یوسف من ، بی گنهی
همه تقصیر هوسهای زلیخاست ، نمیدانی تو..

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

08 Feb, 10:47


شاه شــطرنج منی با رخ مـاهت چه کنم؟
با سپید دل وچشمان سیاهت چــه کنم؟

تا ابد در دلی و گاه به گاهی دیده...
با دل و دیده و این گاه به گاهت چه کـنم؟

پادشاهی به جمال و رخ و اوصاف کمال... 
من و یک عالمه اوصاف سپاهت چه کنم؟

عالمی خاطر چشمان تو را می خـواهند...
من و یک لشکری از خاطره خواهت چه کنم؟

بزم خورشیدی و کس طاقت رخسارت نیست...
در سحر با طپش صبح "پگاهت"چه کــنم؟

در کلاس ادبت ســائل جامی غـــزلیم...
جز تــمنا به صف درگه شاهت چه کــنم؟

دل به دریا زدگان بـــیم ز طوفان دارند...
صخره سان،گر نکنم تکیه پـناهت چه کنم؟

برادر یوسـفم ودامن صحرا هـمه گرگ آلود است...
گر پناهم نشود گوشه ء چاهت چه کنم؟

روزها رفته و در فاصله هایت قرنیست...
من واین روز وشب وهفته و ماهت چه کنم؟
 
جامی از چـشمه وصل تو بهشت است ولی...
دوزخم با عطش بار گـناهت چه کنم؟

رخ مهـتاب تو در آینهء ماه افـتاد...
با چنین جلوه بیایم سر راهت چه کنم؟

#حسینعلی_دلجویی

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

08 Feb, 08:59


Live stream finished (1 minute)

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

08 Feb, 08:58


Live stream started

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

08 Feb, 06:57


دیدمت چشم تو جا در چشم های من گرفت
آتشــی یک لحــظه آمد در دلـــم دامن گرفت

آنقدر بی اختیـــار این اتفــاق افتاد کـــه
این گناه تازه ی من را خدا گردن گرفت

در دلم چیزی فرو می ریزد آیا عشق نیست
این کــــه در اندام من امـــروز باریدن گرفت؟

من که هستم؟ او که نامش را نمی دانست و بعد-
رفت زیــر سایـــه ی یک "مرد" و نـــــام "زن" گرفت

روزهای تیـره و تاری کـــه با خود داشتم
با تو اکنون معنی آینده ای روشن گرفت

زنده ام تا در تنم هرم نفس های تو هست
مرگ می داند: فقـط باید تـو را از من گرفت

#نجمه_زارع

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

07 Feb, 20:08


🎧

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

07 Feb, 15:30


فکر کن نیمه‌شبی باشد و باران بزند
و کسی پای پیاده به خیابان بزند

از خودش خسته شود...دور شود از مردم...
شهر را ول کند و سر به بیابان بزند

در خودش غرق شود، پیله ببافد دورش
دم‌به‌دم در پسِ هر خاطره، زندان بزند

جای آن شانه که خالی‌ست دمادم جایش
تکیه بر قامت بی‌روح درختان بزند

حرف‌ها داشته باشد که بگوید اما...
باز چون قبل فقط دست به کتمان بزند

روزها در نفس فصل خزان حبس شود
با دلی سوخته هر شب به زمستان بزند

آن‌چنان بغض بگیرد همه‌ی جانش را
که پر از نعره شود، طعنه به طوفان بزند

یک نفر توی خودش گریه‌کنان خواهد مرد
بی تو که نیمه‌شبی باشد و باران بزند...

#خدیجه_نصیری

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

07 Feb, 13:15


تو فرق نداشتی ؛
من متفاوت دیدمت…🥺

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

07 Feb, 13:15


یه کام عمیق از سیگارش گرفت و گفت: «لابد تا الان فراموشم کرده!»
قیافه‌ش پشت دود سیگار محو شد.
نگاهش کردم، هنوزم توی سیگار کشیدن ناشی بود، دود رو تا حلقش می‌کشید توی خودش و بعد به سرفه می‌افتاد. چشماش پر شد.
سریع با پشتِ دست چشماشو مالید و گفت:
«چرا ساکت شدی؟ یه چیزی بگو.»
گفتم: «من که از دل اون خبر ندارم!»
سیگار به فیلتر رسیده بود.
پرسیدم: «تو چی؟! هنوزم دوسش داری یا فراموشش کردی؟»
فیلترِ سیگار رو زیر پاش انداخت و گفت: «من هیچ‌وقت روز اول مدرسه‌مو فراموش نمی‌کنم؛ چون اون روز خوردم زمین و یونیفُرم مدرسه‌م جِر خورد، بعدش هم زانومو هشت‌تا بخیه زدن. من هیچ‌وقت روز اولی که پام به رکاب دوچرخه رسید رو فراموش نمی‌کنم؛ چون اون روز یه ماشینی زد بهم و تا دو ماه دستم توی گچ بود. هیچ‌وقت اولین تجربه‌م از وُدکا خوردن رو فراموش نمی‌کنم؛ چون بعدش معده‌م بدجور قاطی کرد و به خونریزی افتاد. من هیچ‌وقت زخم‌هامو فراموش نکردم... اونم یه زخم بود! حتی عمیق‌تر از زخمی که توی هفت سالگیم داشتم! دردی رو بهم تحمیل کرد که من هیچ‌وقت تجربه‌ش نکرده بودم. آدما تجربه‌‌های تلخ رو سخت فراموش می‌کنن و من، هیچ‌وقت توان فراموش کردن اونی که قلبم رو زخمی کرد رو نداشتم.»
یه سیگار دیگه روشن کرد و گفت: «ولی اون خیلی راحت فراموشم کرده، چون من هیچ زخمی بهش نزدم. کاش می‌تونستم مثل اون باشم»

#مریم_عباسی

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

07 Feb, 13:14


نوجوان بودم و دلبسته به کسی، بار اولم بود با همه مقتضیات عاشقی. رنج و دل‌‌دل زدن و آسیب‌پذیری و اشتیاق و هیجان و... آن‌هم در قبال کسی که چندان مرا دوست نداشت. پس رنج به باقیِ طیفِ عواطف غالب بود. مدت طولانی زیاد گریه می‌کردم. زیاد مریض می‌شدم. منتظر می‌ماندم، ولی خسته نمی‌شدم. فکر می‌کردم هر چقدر بیشتر پافشاری کنم، نهالِ آن عشق مجبور می‌شود به شکفتن و ثمر دادن. زندگی را بلد نبودم.
یک روز مادرم خویشتن‌داری عمدی‌اش را گذاشت کنار و آمد توی اتاقم و بی‌مقدمه گفت:
"مناسبات این دنیا، ارزش این‌همه بالا پایین شدن را ندارد."
البته که این حرف من در این شرایط برایت در حد حرف می‌ماند ولی زمان خودش به تو بی‌اعتباری روابطِ انسانی را نشان می‌دهد. فقط می‌خواهم دستِ کم آگاهانه بدانی تا موقعش برسد، این‌همه رنج لازم نبوده و نیست...
حرفش در حد حرف باقی ماند و من ادامه دادم....
و سال‌ها گذشت و زمان، بارها و بارها این بی‌ثباتی را به من نشان داد. زمان به من فهماند عواطفِ انسان‌ها نسبت به هم، می‌تواند مشمول گذر روزها شود. می تواند بسیار بی اعتبار باشد. می‌تواند مثلا امروز «تا ابد» باشد و‌ دقیقا فردا تمام شود...

زیستن‌ و فهمیدنِ این حقیقت اما، چه فایده داشته اگر من نتوانم مثل مادرم عمل کنم و به کودکم که از بی‌مهری دوستی در آغوشم پنهان شده و روی سینه‌ام اشک می‌ریزد، یاد بدهم که دوستی و مهر و عشق و علاقه انسان به انسان، بسیار بامعنا و باارزش و بسیار بی‌ضمانت است...

تمام تعطیلات و به‌خصوص در هفته‌ی آخر منتظر و بی‌تاب دیدار دوستش بود. روزی که هم را دیدند، دوست، حوصله‌اش را نداشت با هم‌بازی دیگری مشغول بود... جوری که در توصیفِ موقعیتش گفت: «با من یک جوری رفتار کرد انگار من هوا هستم»... بلد نبود بگوید به من بی‌توجهی کرد، اعتنا نکرد، مرا ندید. و همزمان اینقدر خوب بلد بود توصیف کند: با من مثل هوا برخورد کرد...

یاد خودم در پوستِ بیست ساله‌ام افتادم که از رشت تا تهران با چه شوقی رفته بودم مثلا سر قرار. هدیه درخور برده بودم. لباس‌های نو پوشیده بودم. با شدیدترین شریان خون آغشته به هیجانی  معصوم و وحشی، به جوش و خروش، طرف حتی حاضر نشد چند دقیقه مرا ببیند، گفته بود خیلی سرش شلوغ است... دو هفته منتظر ماندم. اولین سیلی سخت از آن روی زشت حقیقت؛ حقیقت بسیار خواستن کسی در عین دوست داشتنی نبودن، و فایده تحمل آن تحقیر و زنده در آمدن از رنج چه بوده اگر نتوانم به یک آدم جدید بگویم ایراد از او نیست، دوست داشتنِ دیگران انتخاب است و ضامن ندارد و در عوض می‌تواند تاریخ انقضا و نقطه‌ی انتها داشته باشد.

سه دهه‌ی گذشته را از این منظر با سه مثال واقعی برایش تعریف کردم:

برایش از دوستی گفتم که وقتی بسیار از من کمک مالی و شغلی و اعتباری گرفت و به موقعیت دلخواه رسید، یک روز بی‌خبر مرا از زندگی‌اش خط زد.

برایش از یک روزی در سال‌های دور تعریف کردم که همه همکارهایم، بیست و خرده‌ای آدم به صبحانه تولد کسی دعوت بودند جز من. رفتم دیدم گوش تا گوش نشسته‌اند به جشنی که از قبل برایش تدارک دیده‌اند و فقط من زیادی‌ام .

برایش از روزگار خیلی دورتری گفتم که کل دوستانم در شهرک با هم تصمیم گرفتند با من بازی نکنند.

با اشک نگاهم می‌کرد: تو چیکار کردی بعدش؟
اشکش را پاک کردم: مدتی با خودم و عروسک‌هایم بازی کردم تا دوست‌های دیگری پیدا کنم.
جشن تولد کسی دیگر را شرکت کردم که با من مثل هوا برخورد نکند!
دوستی‌هایی را ادامه دادم که قدر دوست خوب را بدانند...
محکم بغلم کرد. محکم بغلش را جواب دادم.


فایده‌ی زنده ماندن و گذر از سیاهیِ رنج چیست اگر ندانیم چطور دستِ دیگری را در تاریکی بگیریم؟

#وبلاگ
#داستانک

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

07 Feb, 09:38


Live stream finished (3 days)

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

04 Feb, 18:49


متنی که برنده ی جایزه ی بهترین متن سال شد.

آنها که موهای صاف دارند فر میزنند و آنها که موی فر دارند مویشان را صاف می کنند.
عده ای آرزو دارند خارج بروند و آنها که خارج هستند برای وطن دلشان لک زده و ترانه ها می سرایند.
مجردها میخواهند ازدواج کنند متأهلها میخواهند مجرد باشند. لاغرها آرزو دارند چاق بشوند و چاقها همواره حسرت لاغری را میکشند. شاغلان از شغلشان مینالند بیکارها دنبال همان شغلند فقرا حسرت ثروتمندان را میخورند.
ثروتمندان دغدغه ی نداشتن صفا و خون گرمی فقرا دارند.
افراد مشهور از چشم مردم قایم میشوند مردم عادی میخواهند مشهور شده و دیده شوند سیاه پوستان دوست دارند سفید پوست شوند و سفید پوستان خود را برنزه میکنند و هیچ کس نمیداند تنها فرمول خوشحالی این است قدر داشته هایت را بدان و از آنها لذت ببر قانونهای ذهنی میگویند خوشبختی یعنی رضایت، شکر گزاری


مهم نیست چه داشته باشی یا چقدر مهم این است که از همانی که داری راضی و شکرگزار باشی.

آن وقت "خوشبختی

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

04 Feb, 07:04


Live stream started

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

04 Feb, 07:02


Live stream finished (55 seconds)

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

04 Feb, 07:01


Live stream started

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

03 Feb, 22:29


طعم تلخ زندگی گاهی دو چندان می شود
آدم از دست خودش گاهی گریزان می شود

بر لبانش خنده می دوزد ولی دلشاد نیست
زیر بار غصه ها ناچار خندان می شود

زخم هاوضربه های دشمنان دردش کم است
آدمی از ضربه های دوست نالان می شود

مثل شب بویی که شب هنگام خوشبو می شود
از طلوع روز نو غمگین و ترسان می شود

معنی زندان که ترکیب اتاق و میله نیست
گاه آزادی خودش هم مثل زندان می شود

وای بر روزی که شاعر خسته و غمگین شود
آخر هر مصرع و هر واژه گریان می شود

#شهرام_سوته_دلان

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

03 Feb, 08:51


تو فیلم یاغی، یه دیالوگ داشت که میگفت:

" من استخون تورو جلو سگمم نمیندازم
چون ذاتش کثیف میشه... "

حکایت خیلیاست!...

#نمایشنامه‌های_آسان

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

03 Feb, 06:53


یہ وقتایے دیگہ چیزے ازم نمونده…
نہ توان، نہ انگیزہ، نہ حتے یہ دلیل ڪوچیڪ براے ادامہ دادن. انگار همہ چیز سنگین شدہ، سنگین‌تر از چیزے ڪہ دوشاے من بتونہ تحمل ڪنہ. دنیا دورم می‌چرخہ، آدما میان و میرن، ولے من؟ من یہ گوشہ نشستم، خسته‌تر از همیشہ، بریدہ از همہ چیز و همہ ڪس.
یہ روزایے فڪر می‌ڪردم هنوز امیدے هست، ڪہ می‌شہ یہ راهے پیدا ڪرد، ڪہ می‌شہ از نو ساخت، از نو شروع ڪرد. اما حالا؟ حالا می‌دونم ڪہ بعضے خستگی‌ها فقط با خواب خوب نمی‌شن، بعضے زخم‌ها هیچ‌وقت درست جوش نمی‌خورن، و بعضے آدم‌ها هیچ‌وقت دوبارہ اون آدم قبلے نمی‌شن.
من اون آدم قبلے نیستم.
دیگہ نہ توان جنگیدن دارم، نہ حتے دلِ جنگیدن…
🖇💚

#نمایشنامه‌های_آسان

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

02 Feb, 13:39


شعر دونفره

🌸مجنـون چه شده تورا شدی دوراز من
حــرفی نزدم ،  شدی تو رنجور از من

🌺مجنون ، من و تو قصه ی یک زندانیم
آزاده  و هـر دومـان کمـی  ویــرانیـم

🌸هر کس به طـریقی دلمان را خون‌ کرد
زخمی به من و تو را چنین مجنون کرد

🌺مجنـون تو بگو بـی تو مگر میمــانم
خـود دانـی و این درد و  غمِ پنهـانم

🌸جــز تـو به  کسـی دلـم  ندادم هرگز
دور از تو گمـان نکن کـه شـادم هرگز

🌺محبــوبِ منــی و از  وفــا دل دادم
در راهِ تــو با سکـه ی جــان افتـادم

🌸ایـن آینـه ها دست دلم را خواندند
با  شانـه ی تو مـوی مرا  افشاندند

🌺دلتنـگیِ دل را بـه دلت  بخشیـدم
از کنـدن و دوریِ دلـت  تـرسیـدم

🌸مجنون تو مرا زخمه زنی حرفی نیست
مِهرم به سرِ  دخمه زنی حرفی  نیست

🌺تــرسم که ســرِ عاشقی ام  باد دهی 
دادِ دلِ ایـن  شکسته بـر بــاد دهی 

🌸با مـن تو نکن دشمنی و رحمی کن
خـونابه نکن جگـر ، مـرا رحمی کن

🌺درد از تو و درمــان به جفایت دادم
بی تــو غــمِ دل به بی نهایت دادم

🌸انگشت نمـای ایــن و آنـم‌ کردی
زورم تو گــرفتی نـاتــوانم کـردی

🌺گفتم که بدون تو نفس امکان نیست
حتی قدِ ذره ای توان  در جان نیست

🌸گفتـم که نــرو قلبِ زمـان می گیرد 
بیچــاره دلـم از هیجــان  می میرد

🌺مجنــون به چه آییـنِ وفـا را بستی 
از وفــایِ به عهـدِ خــودت برگشتی

🌸گفتی جانت ، که گفتمت نـامِ تو شد
روشــن  روزم !!  فداییِ  شام  تو شد

🌺از بــودنِ تو یک نفست کــافی بود
دل کنــدنِ تو تـهِ  بی انصــافی بود

🌸عاشق که شدیم فــاصله افتـاد به ما
خــاموشیِ صد قــافله افتــاد به ما

🌺هی دوری و هی غصّه و شک و تردید
این دردِ  فراق و بی کسی را کَس دید؟

🌸مجنــون به خـدا بی تو‌ نباشم آرام
بی تــو شـده ام مثلِ گُسل ، نا آرام

🌺هــر لحظه درونِ سینه آشوب شدم
از دوریِ تو به غصه منصوب شدم

🌸برگرد که سقف خانه ات خورده ترک
لبهای کــویر و خشکِ من زد شکَرک

🌺از بــس که شده ورد زبــانم مجنون
شیــرین شده لبهای جویده در خون

🌸خواهی که شوم غـریب و تنها اینجا ؟
راضـی تو نشو  جـدا بمیــرم اینجا !

🌺مهتـابِ شب از ستاره اش گــریان شد
لیلی به غــم و دوری تو بی جـان شد

🌸پروانه پرش به آتشِ شمعش سوخت
دستم دلِ من را به خیالت می دوخت

🌺آن رازِ نهــان کـه در دلِ تنگــم بود
پنهــانِ تــو بود و مایه ی ننگم بود

🌸دیگــر نتــوانم از تــو من دور شوم
بی تـو بشوم لال و یقین کــور شوم

🌺دردانه ی تــو به مهــرِ تو گیـر شده
بی تو از زمـان خسته ، زمینگیر شده

🌸مجنون به خدا لیلی تو خسته شده
از بس به خیــالات تو پابسته شده

🌺بیدارم و خواب خوش به چشمانم نیست 
دردی به تنم دارم و درمانم نیست  

🌸چشمان من از نگاه تو سیـــر نشد
قلب از تو و این شکسته ها پیر نشد

🌺با یـادِ تو  هــر شب بنشینم تا صبح
در وصلِ تو هر شب به کمینم تا صبح

🌸لطفی کـن و یک بـار دلت راضی کن
حتــی شـده  فیـلمِ کمدی بـازی کن 

🌺امـروز  بیا دلــم به مـویی بند است
مثلِ یک قناری به قفس پا بند است

🌸پر پر شــدنم  بــرای تو کافی نیست ؟
اینها همه اش نشانِ دل صافی نیست؟

🌺لیلی همـه ی زنـــدگـی اش درد شود
مجنــون اگـر از دیـدنِ او ســرد شود

🌸برگــرد که چشمم همه شب نم دارد
دل میـــان سینه عــالمی غـم دارد

🌺برگرد که دل  با تو فقط جان گیرد
آسوده شود کنارت آن وقت بمیرد

#ناشناس

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

02 Feb, 08:53


‍ از تمام کوچه ها یک کوچه دارم آرزو

پنجره یک پنجره در روبرو

صبح پائیزی وُ باران ریز وُ پرده نیمه باز

شانه برداری ببندی زلفهایت را به ناز

کیف بر دوشت ، به دستت چتر وُ من در انتظار

گفتگو ، قول وُ قرار


پیرِمردی با عصا از دور لبخندی به لب 

میکشد قدری کلاهش را عقب

از کنارش با تبسم بگذریم

شاید او هرگز نمیدانست در تقدیر ما

مهربانِ چهره اش مانده بجا

گفت از خاطر نبر این صبح را ، این کوچه را

عطر باران‌ ، برگ زردِ مرده را

فرصتِ دیدار تکراری ندارد ای جوان

قدرِ این اوقاتِ شادی را بدان

ما نفهمیدیم اما حرف او

بر سرم اکنون نشسته برف او

میشد از تکرارها پر بار شد

میشد از دیدارها انبار شد

تا نباشی آه من از پنجره

تا نچرخانی مرا در خاطره

#محمدمحسن_خادمپور

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

02 Feb, 08:53


خدا مرا به فراق تو مبتلا نکند
نصیب دشمن ما را نصیب ما نکند!

من و ز کوی تو رفتن؟ زهی خیال محال
که دام زلف تو هرگز مرا رها نکند

خدای را ز تو بر من عنایتی ست بزرگ
اگر فسون رقیب از منت جدا نکند

چگونه ماه فلک دانمت که ماه فلک
به دست، جام نگیرد به بزم،جا نکند

من از جفات نترسم ولی از آن ترسم
که عمر من به جفات اینقدر وفا نکند

چه داند آنکه شب ما چگونه میگذرد؟
کسی که دست در آن طرّه ی دوتا نکند

حبیب خواری من خواست بر مراد رقیب
خدا مراد دل هرکسی روا نکند!

ز جور دوست ننالم مگر به حضرت دوست
غریق لطف خدا یاد ناخدا نکند!

"ادیب" اینهمه دلگرم سوز آه مباش
که سوز آه تو تاثیر در قضا نکند!

#ادیب_نیشابوری
 

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

01 Feb, 13:46


Live stream finished (11 minutes)

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

30 Jan, 19:12


در نهایت میری سمت اونی که تورو بلده :)❤️‍🔥

اگر روز خوبی نداشتین این آهنگ برای شماس، آرامش شبت با این آهنگ تضمینه >>

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

30 Jan, 17:13


خب هر کسی حق دارد دچار اشتباه شود
اصلا این حق مسلم هر انسان است که در زندگی گاهی خطا کند
اما این اشتباه اگر تکرار شود دیگر اشتباه نیست،
حماقت است!
بیخیالِ اینکه اگر برگردم به عقب همه چیز را درست می‌کنم
بیخیال این تفکرِ بی‌اساس
از همین امروز
از همین ثانیه به بعد می‌شود درصد اشتباهات را به حداقل رساند
البته که انسان نباید خودش را محدود کند
ما زنده‌ایم که تجربه کنیم، عاشق شویم
گاهی به شکست منتهی می‌شود و گاهی به پیروزی
مهم زندگی کردن است
ما زنده‌ایم که زندگی کنیم
نه اینکه از ترس اشتباهات گذشته
حق زندگی کردن را از خودمان بگیریم...

#نمایشنامه‌های_آسان

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

30 Jan, 15:58


از کنارم رد شدی بی‌اعتنا، نشناختی
چشم در چشمم شدی اما مرا نشناختی

در تمام خاله‌بازی‌های عهد کودکی
همسرت بودم همیشه بی‌وفا نشناختی؟

لی‌له‌باز کوچه‌ی مجنون صفت‌ها فکر کن
جنب مسجد، خانه‌ی آجرنما، نشناختی؟

دختر همسایه! یاد جرزنی هایت به خیر
این منم تک‌تاز گرگم‌ برهوا، نشناختی؟

اسم من آقاست اما سال‌ها پیش این نبود
ماه بانو یادت آمد؟ مشتبا! نشناختی؟

کیست این مرد نگهبانت که چشمش بر من است
آه! آری تازه فهمیدم چرا نشناختی..

#مجتبی_سپید

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

30 Jan, 14:10


Live stream finished (34 minutes)

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

30 Jan, 06:45


#داستان_کوتاه

خرس افکن لقبی بود که به پدربزرگم داده بودن،می گفتن وقتی جوان بوده خرس های زیادی رو شکار کرده،البته خیلی ها می گفتن این ها همش شایعه ست اصلا خرس کجا بود؟
اما خود پدربزرگم همیشه داستان شکار خرس ها رو واسمون تعریف می کرد،پدربزرگم با سبیل های از بناگوش در رفته و تفنگ دولولی که همراهش بود قیافه ی ترسناکی داشت اما با من یکی خیلی مهربون بود یادمه یه روز وقتی که شش سالم بود،پدر و مادرم من رو گذاشتن پیش پدربزرگ و رفتن گردش! منم که اشکم دم مشکم بود حسابی به خاطر اینکه تنهام گذاشتن گریه کردم،پدربزرگم که دیگه طاقتش تموم شده بود من رو برد رو تختش و گفت:می دونی چرا خرس های قطبی طولانی می خوابن؟
گفتم:نه،چرا؟
گفت:اون ها وقتی تنها میشن واسه فراموش کردن تنهایی می خوابن!
گفتم:شما تا حالا خرس قطبی شکار کردی؟
به سبیلش دستی کشید و گفت:آره،آره یکیشون رو با همین تفنگم زدم،بیخودی نیست که بهم میگن خرس افکن.
من که هیجان زده شده بودم گفتم:راستی بابابزرگ،قطب کجاست؟
گفت:خب،حالا دیگه باید بخوابی!
از اون روز به بعد من فکر می کردم که خرس های قطبی واسه خاطر تنهاییه که می خوابن تا اینکه یه روز تو دعوا دماغ همکلاسیم رو شکوندم و پدرم واسه تنبیه من رو به گردش نبرد و تبعیدم کرد خونه پدربزرگ،من هم دوباره شروع کردم به گریه کردن و پدربزرگم من رو برد روی تخت و گفت:می دونی چرا خرس های قطبی طولانی می خوابن؟
گفتم:واسه تنهایی؟
گفت:نه،اون ها وقتی کار بدی می کنن واسه اینکه اون کار بد رو فراموش کنن می خوابن!
گفتم:بابابزرگ خرس های قطبی مگه تو قطب نیستن؟پس چطور شکار کردی؟
گفت:خب،حالا دیگه باید بخوابی!
سال ها گذشت و من بزرگتر شدم و فهمیدم که حسابی سر کار بودم،تا اینکه پدربزرگم مریضی سختی گرفت،روزهای آخر عمرش رفتم پیشش و شروع کردم به گریه کردن.
پدربزرگم گفت:گریه نکن پسر،قرار نیست که بمیرم،این فقط یه خواب طولانیه،می دونی اصلا چرا خرس های قطبی طولانی می خوابن؟اون ها وقتی خسته ان می خوابن تا خستگیشون برطرف شه!
گفتم:بابا بزرگ تا حالا قطب رفتی؟
گفت:خب،حالا دیگه باید بخوابم!
پدربزرگم فوت کرد و بعد از اون دیگه کسی درباره خرس های قطبی با من حرف نزد،تا اینکه چند روز پیش پدربزرگم با همون سبیل از بناگوش در رفته و تفنگ دولول اومد به خوابم،وقتی دیدمش گفتم:اِ...پدربزرگ تویی؟خیلی دلم واست تنگ شده بود.
بی مقدمه گفت:می دونی چرا خرس های قطبی طولانی می خوابن؟اون ها وقتی دلتنگ میشن می خوابن تا خواب عزیزاشون رو ببینن.
گفتم:واقعا می دونی قطب کجاست؟
گفت:خب،حالا دیگه باید بیدار شی!

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

29 Jan, 21:00


تو آبادی ما سی و هشت سال پیش یه اتفاق خیلی بدی افتاد. یه دختر درست یه شب قبل عروسیش با یه جوون دیگه فرار کرد فکرشو بکن درست یه شب قبل عروسیش . درواقع همه چیز مهیا بود واسه عروسی اما .نشد (جیبهایش را میگردد و سیگارش را بیرون می آورد )
می
تیر و تفنگ .شد طایفه داماد از یه طرف پی اونا می گشتن و طایفه عروس از یه طرف دیگه . یکی میگفت تو راه گردنه بالای کوه دیدنشون . یکی دیگه گفت تو قلمستونا و تودرختای کنار رودخونه . اونا هر جا می رفتند فرقی نمی کرد چون بالاخره پیداشون می.کردند اما تو دست کی می افتادند و کی پیداشون میکرد معلوم نبود چون, همه دنبالشون می گشتند هم خانواده عروس هم خانواده داماد عروسی خونه شده بود عزاخونه . (مکث) آبرویی که بریزه دیگه نمیشه جمش .کرد ( سیگارش را گوشه لبش میگذارد و دنبال کبریت میگردد)
(پیدا نمیکند )ببخشید شما (مکث) دختر دارید؟ ( پاسخی نمی شنود)
فردای اونروز جنازه دختره رو تو درختای کنار رودخونه پیدا کردند در حالی که یه گوله وسط پیشونیش نشسته بود دقیقا روزی که قرار بود عروسیش باشه.



#مونولوگ

#بهارفراهانی
#نمایشنامه‌های_آسان

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

28 Jan, 17:34


به پختگی که برسی می‌فهمی خیلی جاها نباید جواب بدهی و نباید به هر دلیلی وارد نبرد با آدم‌ها شوی.
به پختگی که برسی می‌فهمی ضرورتی ندارد با دیگران بابت رفتارها و نظراتشان بجنگی و سعی کنی دیدگاه آنان را تغییر بدهی.
به پختگی که برسی می‌فهمی باید آرام باشی و رها؛ چون توضیحات اضافه و تلاش‌های بیهوده، فقط وقت و انرژی تو را تلف می‌کنند.
به پختگی که برسی در مقابل قضاوت‌ها و حرف‌ها خم به ابرو نمی‌آوری
فقط لبخند می‌زنی و به راهت ادامه می‌دهی و کار خودت را می‌کنی.

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

28 Jan, 17:34


‏هرچیزی که شما رو به زندگی متصل کنه و انرژی ادامه دادن فراهم کنه، قدمش مبارکه.
موسیقی، ورزش، خانواده، سفر، کتاب، دوست، عشق، فرزند و ..
فقط اگر این ۳ خصوصیت رو داشته باشه نامناسبه چون درطول زمان و دربرابر دست‌اندازهای زندگی پایدار نخواهد بود.
۱)مبتذل
۲)مبتنی بر توهم و خرافات
۳)غیراخلاقی

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

28 Jan, 17:34


ميليون ها انسان تصميم گرفته اند
كه ديگر احساساتى نباشند.
پوست كلفت شدند
تا ديگر كسى نتواند آزارشان دهد،
اما به بهايى گزاف!
كسى نميتواند آزارشان دهد،
اما دیگر كسى نميتواند شادشان هم كند!

👤اشو

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

28 Jan, 17:34


ما هیچ‌کس را به‌طورِ تصادفی انتخاب نمی‌کنیم؛ بلکه ما فقط با آن‌هایی ملاقات می‌کنیم که از قبل در ناخودآگاهِ ما حضور داشته‌اند...

👤فروید

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

28 Jan, 15:14


Live stream started

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

27 Jan, 17:03


Live stream finished (2 minutes)

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

27 Jan, 17:01


▶️ فایل موردنظر شما به اجرا در آمد.
اجرا کننده: @bankSenario
🔰[@bankSenario]

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

27 Jan, 17:01


پخش

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

27 Jan, 17:01


Live stream started

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

27 Jan, 14:43


Live stream finished (14 minutes)

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

26 Jan, 21:58


«کوچه»

بی تو مهتاب‌شبی باز از آن کوچه گذشتم،
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم،
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،
شدم آن عاشق دیوانه که بودم.

در نهان‌خانهٔ جانم گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید،
عطر صد خاطره پیچید.

یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم.

تو، همه راز جهان ریخته در چشمِ سیاهت.
من همه، محو تماشای نگاهت.

آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشهٔ ماه فرو ریخته در آب
شاخه‌ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آوازِ شباهنگ

یادم آید، تو به من گفتی:
از این عشق حذر کن
لحظه‌ای چند بر این آب نظر کن،
آب، آئینه عشق گذران است،
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است،
باش فردا، که دلت با دگران است
تا فراموش کنی، چندی از این شهر سفر کن

با تو گفتم:‌ حذر از عشق؟ ندانم
سفر از پیش تو؟ هرگز نتوانم

روز اول، که دل من به تمنای تو پر زد،
چون کبوتر، لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی، من نه رمیدم، نه گسستم،

باز گفتم که: تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم،
سفر از پیش تو هرگز نتوانم، نتوانم

اشکی از شاخه فرو ریخت
مرغِ شب، نالهٔ تلخی زد و بگریخت

اشک در چشمِ تو لرزید،
ماه بر عشقِ تو خندید

یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه کشیدم.
نگسستم، نرمیدم.

رفت در ظلمت غم، آن شب و شب‌های دگر هم،
نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم،
نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم

بی تو، اما، به چه حالی من از آن کوچه گذشتم

#فریدون_مشیری

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

26 Jan, 21:41


‌دلم واسه صدات تنگه دلبر،
خیلیم تنگه!
برای تو که فرقی نمی کنه،
فقط محضِ قرارِ دلِ بی قرارِ من زنگ بزن و تا برداشتم بگو:
عه! اشتباه شده! اشتباه گرفتم شماره رو!
بعد اشتباهی یه شب تا صبح حرفای اشتباه تر بزن که من فقط گوش کنم صداتو که مرهم‌ بذارم رو زخم دلتنگیام،
که آروم کنم دل بی تابمو...
باور کن چیزیم نیست،
من حالم خوبه، خوبِ خوب
کنار اومدم با همیشه نبودنات،
فقط...
دلم واسه صدات تنگه دلبر،
خیلی تنگ...!

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

26 Jan, 21:23


#نمایشـــــنامه


💔من نیز💔


🔆🔆🔆🔆🔆صدای شکستن شیشه و بلوریجات توسط مردی متشنج و عصبانی و داد زن

⭕️ نشکنشون تو دیونه شدی، بذار زمین اونا رو  بس کن دیگه 😭🙏

🛑 اینم میشکنم ، حالم از همشون بهم میخوره😡😡


⭕️ نه اون یکی نه ، اون قیمتیه ،اون یکی نه ، خیلی پول پاش دادم😭😭

🛑 سااااکت نمیخواااام هیچکدومشو نمیخوام  تو خونه ی من باشه 🤨🤨😡


⭕️ تمومش کن دیگه بس کن دیگه بس کن ،زندگیمو داغون کردی همه چیو ریختی بهم 😭😭😩

🛑 (نفس زنان و بریده ) زندگی ؟ کدوم زندگی ؟؟😡😡


⭕️ اونا قیمتی بودن. هر کدومشون کلی ارزش داشتن😭😭

🛑 اونا هیچ ارزشی نداشتن ، اون چیزی که بین من و تو ارزش داشته خیلی وقته شکسته و از بین رفته 😡

⭕️ همشونو شکستی ،همشونو از بین بردی ، حتی اون چیزایی رو که امروز خریدم مگه من چکار کرده بودم؟ اگه خریدم برای زندگیت خریدم 😭😭

🛑 زندگی من ؟ من بین این ها احساس غریبی میکنم ،اینا همشون مال تو هستن ،ظرف تو ،میزتو ،یخچال تو ،لابه لای اینا هیچ مایی وجود نداره ،کدومشو با من خریدی؟ 😡😒


⭕️ تو کجا بودی وقتی چیزی میخواستم بخرم ؟ زندگی تو همش شده کارت و شرکتت ،صبح میری شب میای اصلا منو میبینی؟😭🥹😢

🛑 همیشه به اینجا که میرسه میشه مال من ،اگر شرکت منه پس پول اینا رو از کجا میاری ؟ من پول در آوردم تو پاروش کردی ،این. جهنم و برام ساختی 😡

⭕️ سرگرمی من اینا بودن ،دلخوشی من اینا بودن همین شکسته های داغون شده 😭😭

🛑 پس من تو زندگی تو کجا هستم ؟ 😒


⭕️  توووو؟مگر تو را میبینم  😡


🛑 تو گم شدی لابه لای اینا ، پس حرفای عاشقانه قشنگمون کجاست یادت رفته ؟ پس عشق و دوست داشتنمون کجاست ؟ 😢😔😒

⭕️ تویی که یبار به زبونت نیاوردی بگی دوستم داری هر وقت گفتم دوستت دارم گفتی من /نیز/ گفتم عاشقتم گفتی من/ نیز/ حالا که تو تنهایی خودم غرق شدم یادت افتاده منم بودم یاد حرفای عاشقانه یک طرفه افتادی 💔❤️‍🔥

🛑 میرم گم میشم ،تو بمون و زندگیت ،چقدر زود غریبه شدیم ،داره حالم بهم میخوره ، میرمممم گم بشم 🚶‍♀🚶‍♀


بعد از چند ساعت

⭕️  الو ....آلو.....هیچ معلومه کجایی ؟همینجوری سرتو میندازی پایین و میری خودتم از کارات سر در نمیاری تو دیونه شدی منم دیونه کردی😩😫

🛑 آرومتر از پشت تلفن که نمیتونیم همدیگه رو خفه کنیم ،چیه نگرانم شدی ؟ فکر نمی‌کردم آدما نگران کسی بشن که علاقه ای بهش ندارن نگران نباش زنده هستم 😒😏


⭕️ بخدا مسخرشو در آوردی هر جهنمی که هستی باش برام مهم نیست😏

🛑 بله بله الطاف عالیه و الفاظ محترمانتون همیشه نصیب ما شده 😒

⭕️ نه انگار حالت خیلی خوبه 🤷‍♀


🛑 گوشش کن برات بگم کجام 😏


⭕️ نمیخوام بگی اصلا نمی‌خوام صداتو بشنوم 😤

🛑 چرا چون این دفعه بلند حرف نمیزنم ؟ داد نمیزنم ؟ مثل تو از کلمات محترمانه استفاده نمیکنم ؟ 🤷‍♂

⭕️ میتونی این کارو بکنی منو از چی میترسونی ؟ 🤨


🛑 نه نمیکنم این کارو چون حالم خوبه نمیخوام خرابش کنم دارم حال میکنم تو یه جای رویایی اونم با کسی که دوسش دارم🥰🥰


⭕️ (جا خورده ) چی ؟ تووو با کی هستی ؟ 🫨😳


🛑 با خاطره 🥰

⭕️ (جا خورده ) خاطره ؟ خا خا طره دیگه کیه ؟ 😳😳

🛑 پس نیفتی یوقت ؟ خاطره روزای خوش زندگیمون همون موقع ها که با هم میومدیم اینجا میتونی حدس بزنی؟ 😬😬

⭕️ توووو حق نداری سر به سر من بزاری😡😡
 

🛑 اینقدر غر نزن اومدم گل فروشی الان میام خونه 🌺

⭕️ اصنم نمیخوام صداتو بشنوم ولی تو صدای منو گوش کن دوستت دارم حسود جونم😘

🛑 ههههههه منم دوستت دارم ولی دیگه حق نداری چیزی رو  از من بیشتر دوست داشته باشی  درست گوش کن گفتم هیچ چیزو حتی جورابتو  👌😁



⭕️‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌قلبم را بپذیر
آنقدر دوستت دارم را تکرار خواهم‌ کرد
که نفس هایم عطرت،
شعر هایم نقشت،
حرفهایم طرح اندامت،
و چشم هایم آینه ای باشد،
که خویش را در آن بنگری و بگویی
من‌ نیز دوستت دارم
🤍❤️🤍
 



شخصیت های نمایشنامه

⭕️ خانم

🛑 آقا


به قلم #بهارفراهانی

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

26 Jan, 21:21


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌قلبم را بپذیر
آنقدر دوستت دارم را تکرار خواهم‌ کرد
که نفس هایم عطرت،
شعر هایم نقشت،
حرفهایم طرح اندامت،
و چشم هایم آینه ای باشد،
که خویش را در آن بنگری و بگویی
من‌ نیز دوستت دارم
🤍❤️🤍

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

26 Jan, 21:10


نارنجی قشنگ من


آوا:

#بهارفراهانی

#نمایشنامه‌های_آسان

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

26 Jan, 21:10


آوا :
#بهارفراهانی

#نمایشنامه‌های_آسان

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

26 Jan, 17:58


ماه !مغرور هر از گاه بخندی خوب است دل ریزی به من زار ببندی خوب است
ترس داریم که این گردنه ها رد شدنیست!؟ امشبی را تو به ما راه نبندی خوب است!
قند با چای نیاور که نیازی هم نیست تو خودت شهد و شکر ، حبه قندی ! خوب است
ما جداییم که من با شجریان شادم تو ولی از نظرت کوروس و اندی خوب است
حافظ
و سعدی و صائب که پسندت بودند تو همین یک غزلم هم بپسندی خوب است!

#سرمست _عبدی

#نمایشنامه‌های_آسان

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

26 Jan, 17:56


تو را به بوسه گرفتن خیال روز و شبی است که این مجادله در بین شاعران نسبی است
زمین مقتدر و بی پناه ایرانم زبان تازش چشمت مسلماً عربی است
بنای عشق سر بی دلیل بودن هاست
که این بنا شده مشمول هرچه بی سببی
ثواب اگر بنویسند بوسه های مرا
درست مثل ثواب نماز مستحبی
است
است
بد است این که به جز روبروی تو باشم که پشت کردن مومن به قبله بی ادبی ست


#سرمست عبدی

#نمایشنامه‌های_آسان

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

26 Jan, 15:27


Live stream finished (31 minutes)

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

26 Jan, 15:27


هیچکس این‌جا گم نمی‌شود
دنیا کوچک‌تر از آن است
که گم شده‌ای را در آن یافته باشی
هیچکس اینجا گم نمی‌شود
آدم‌ها به همان خونسردی که آمده‌اند
چمدان‌شان را می‌بندند
و ناپدید می‌شوند
یکی در مه
یکی در غبار
یکی در باران
یکی در باد
و بی‌رحم‌ترین‌شان در برف

آن‌چه به جا می‌ماند
رد پایی است
و خاطره‌ای که هر از گاه پس می‌زند
مثل نسیم سحر
پرده‌های اتاقت را

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

26 Jan, 08:10


Live stream started

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

26 Jan, 04:57


مخاطب عشق شخص خاصی نيست. تو فقط عشق بورز و بگذار عشق كيفيت وجود تو باشد. عشق هيچ ارتباطی با روابط شخصی ندارد.

عشق بايد چون رايحه باشد. گل همواره رايحه‌اش را می‌پراكند، چه كسی بداند چه نداند.

حتی در دوردست‌ترين مناطق هيماليا كه رفت و آمدی وجود ندارد هزاران گل می‌شكفند و رايحه می‌پراكنند.

عشق بايد كيفيت وجود تو باشد. عشق بورز تا روزی خود عشق شوی. نه حتی عاشق، ‌بلكه خود عشق.

آن روز، روز رازگشايی بزرگ است، ‌روزی كه قطره در دريا نيست شود و دريا شود.

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

25 Jan, 20:28


:)



و شب بخیر به تو در شبی که قوی بودی، قوی و تنها، طوری که کسی صدای شکستن استخون طاقتت رو نشنید.

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

11 Jan, 09:55


همه جا مي بينمت
به درخت و پرده و آينه
نمي دانم اما
تو مرا دنبال مي کني
يا من ترا
اي چشم شيرين زيبا
به گلها مي بينيم و مي بينمت
به گلها نشسته اي و مي بينيم
بر آب مي نگرم و مي بينمت
در آب مي لرزي و مي بينيم
تو مرا جست و جو مي کني يا من ترا اي چشم شيرين دلربا
همه روياهايم را نيلوفري کرده اي
و همه خيال هايم را به بوي شراب آغشته اي
همه جا
گرماي خانه و جان و جهان است حضورت
ولي چشم که باز مي کنم
نمي بينمت ديگر
با آن که مي دانم
تو مي بينيم همه جا
من شيداي توام
يا تو مرا گرفته اي به بازوي سودا
اي چشم شيرين بي پروا...


#منوچهر_آتشی

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

11 Jan, 09:55


او آنطرف تخت نشست و من این‌طرف. روبرویش نشستم که فقط نگاهش کنم .آخر از دیدنش سیر نمی شوم.تمام جزئیات صورتش را می توانم برایتان بگویم .
از چشمانش بگیر تا موها و زیر گلویش ،
همه را خط به خط از حفظ هستم .
همیشه برایم عجیب بوده دوست داشتنش .
نمی دانم از کجا شروع شد ،فقط به خودم آمدم و دیدم همه یِ آسمانم شده است .راه رفتنش را بلدم ،نگاهش را بلدم و حرف زدنش را .
همیشه از دیدنش شگفت زده می شوم .بگذارید مطلبی را برایتان بگویم .شما که غریبه نیستید ،از روزی که عاشقش شده ام ،شما پا به پای این کلمات بوده اید و با من و او به همه جا سفر کرده اید.
از خدا که پنهان نیست ،از شما چه پنهان !مدتی است می خواهم حرفی را به شما بگویم .
حقیقت این است که من نمی توانم بدون او باشم ،زندگی ام را وقف دوست داشتنش می کنم.همیشه بدنبال بهانه ای می گردم که رهایش کنم ،اما همیشه به بن بست می رسم .
نه اینکه از دوست داشتنش خسته شده ام ،نه !
حاشا و کلا !
خدا آن روز را نیاورد که بخواهم از دوست داشتنش خسته شوم.
یک شب که در آغوشش گرفتم ، از خوش اقبالی ام ،رژ لب‌هایش به روی یقه یِ پیراهن سفیدم نشست .از آن شب ،پیراهن سفید را دیگر تنم نکردم.در کمد لباس ها ، آویزانش کردم تا نقش لب‌هایش، همیشه برایم به یادگار بماند .
من یکی از خصیصه‌های اخلاقی بدم این است (البته خصوصیات اخلاقی بد زیاد دارم )، زمانی کسی را دوست داشته باشم ،تمام خودم ،زندگی و لحظاتم را نذر آنطرف می کنم .دوست دارم همیشه از حالش باخبر باشم .چه می کند ،کجا می رود ،با که حرف می زند و چه می پوشد !همیشه بدنبال بهانه ای می گردم که به او سلام دهم و این برای آن فرد آزاردهنده می شود .
بهرحال زندگی به نام و یاد او گره خورده است ،شعر منزوی را میخوانم ،اورا به یاد می آورم، بنان گوش می دهم ،اورا به یاد می آورم ،حتی زمانی که غذا میخورم، اورا به یاد می آورم.
بارها گفته ام که من هیچ توقعی از او ندارم ،هر چند اگر بدانم که دوستم دارد ،پروانه می شوم و به دور ابرهای آسمان می چرخم ،اما از او می‌خواهم که بگذارد در این آشفته بازار درد ،دوستش داشته باشم و برای من همین از حظ و بهره دنیا کافی است .
می دانم تا آخر این نوشته، مثل همیشه ،با من هستی و تک تک این واژه ها را می‌خوانی ،اما ،
میخواهم به رسم همیشه بگویم دوستت_دارم و همیشه با من هستی .

#پریشانه
#جواد_ساده

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

11 Jan, 09:55


گفت:دست به چوب بزنم ، گل می شود.
دست به سنگ بزنم، لبخند.
دست به درد بزنم، درمان.
گفتم:  پس شعبده بازی،جادو می کنی؟!
گفت: نه، پیامبرم، معجزه می کنم.
می خواهی برای تو هم معجزه کنم؟
خندیدم.
گفت: باید بگذاری بیایم و توی قلبت  بنشینم،  چهار زانو.
باید بگذاری بیایم و توی رگهایت راه بروم،  آهسته آهسته.
باید بگذاری بیایم و زیر پلکهایت دراز بکشم، آرام و بی صدا.
می گذاری؟
خندیدم.
آمد و نشست و راه رفت و خوابید.
در قلبم، در رگهایم،  زیر پلکهایم.
و این گونه شد که هر روز معجزه ای اتفاق افتاد...

#عرفان_نظرآهاری

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

11 Jan, 09:55


صد بوسه‌ی نداده میان دهان توست
من تشنه‌ کام و آب خنک در دکان توست

سر تا به پا زنی تو و زیباست این تضاد
زان شرم دخترانه که در دیدگان توست

باغی تو با بنفشه‌ی گیسو و سرو قد
یاست تن است و گونه و گل ارغوان توست

خورشید رخ بپوشد و در ابر گم شود
از شرم آن سُهیل که در آسمان توست

با بوسه‌ای در آتش خود سوختی مرا
انگار آفتاب درون دهان توست

این سان که با هوای تو در خویش رفته‌ام
گوئی بهار در نفس مهربان توست

انکار کن که با نفس من، به سینه‌ات
باد خزان وزیده به باغ جوان توست


#حسین_منزوی

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

10 Jan, 17:58


به نام ناز پرورنده‌ی غیرممکن‌ها...

سبز، زرد... قرمز یا آبی...؟
ایستاده بودم اینسوی پیشخوان خرازیِ حسین آقا و هیپوکامپ مغزم را قسم میدادم که بالاخره بین قرمز و آبی یکی را تایید کند اما پاسخی از مغزم صادر نمی‌شد که نمی‌شد.
حسین آقا، جورابش را درآورد و رفت سمت شیر آب انتهای مغازه و استایل وضو گرفت. یک ربع تا اذان مغرب مانده بود. حسین آقا رأس اذان، کرکره‌ی تنها خرازیِ محل را می‌بست و میرفت مسجد. خواستم قضیه را باهاش مطرح کنم که چشمم خورد به برگه‌ی چسبانده شده پشت شیشه. روی برگه نوشته شده بود جنس فروخته شده تعویض و یا پس گرفته نمی‌شود.
حسین آقا صورتش را آب کشید و قطرات روی سبیل‌های یک دست سفیدش را گرفت و ایستاد رو به روم و گفت چی میخوای بچه...؟
نگاش کردم و گفتم سه تا کاموا می‌خوام اما رنگ سومی یادم نیست. گفت خب چهارتا ببر، گفتم پولم نمیرسه گفت خب اگه اشتباه بود پول بیار اون یکی رنگم ببر، گفتم مامانم دعوام می‌کنه...
شانه بالا انداخت و رفت نشست جورابش را بپوشد...
گفتم اگه اشتباه ببرم دیگه عوض نمی‌کنید؟
گفت غیر ممکنه...!
غير ممكن...
پژواک این واژه در هزارتوی مغزم پیچید
تا جایی که یادم آمد تمام اقوام غیر ممکن‌هایشان را می‌بردند پیش سید ننه! البته غير ممكن‌ها با هم فرق داشت.
غير ممكن يكی رتبه‌ی كنكور بود يكی بيماری، يكی خانه، آن يکی زن و ديگری شوهر اما ننه برای همه يك نسخه می‌پیچید.... دست می‌کشید روی سر غير ممکن‌ها و به تُرکی می‌گفت سپردم به پروردگار...
يك بار که با ننه تنها شدم یواشکی ازش پرسیدم پروردگار کیه؟ آرام بهم گفت پروردگار واسه هر آدمی يه معنی داره... باید خودت بهش برسی...
حسین آقا چراغ توی مغازه را خاموش کرد که بزند بیرون...
توی تاریکیِ مغازه گفتم
سبز و زرد و آبی...
گفت: اگه اشتباه باشه چی؟
گفتم عیب نداره و بعد آرام، به تقلید از سید ننه، زیر لب گفتم:
«سپردم به پروردگار»

حسین آقا لامپ را روشن کرد و سه کاموا گذاشت روی پیشخوان.
پولش را دادم و خواستم بروم که گفت: چی گفتی؟
گفتم هیچی.
گفت اون جمله‌ای که زیر لب گفتی چی بود؟
سرم را بالا گرفتم و گفتم: سپردم به پروردگار...
دم در مغازه بودم که حسین آقا صدام کرد. گفت: ببر اگه اشتباه بود بیار عوض می‌کنم.
از مغازه‌ی حسین آقا زدم بیرون.
تمام مسیر تا خانه به حرف سید ننه فکر می‌کردم، به حسین آقا که تا فهمید زیر لب چی گفتم غیر ممکن‌اش ممکن شد به معنای پروردگار.

#علی_سلطانی
#نمایشنامه‌های_آسان

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

10 Jan, 07:55


به کجا چنین شتابان بَری از دلم، دلت را
مَکش از سَرم، عزیزم، همه سایه‌ی سرت را

تو و این خیالِ واهی که رَوی ز خاطرِ من
نرسی‌ به آرزویت، بشکن تو خاطرت را

تو اگر که در خیالت، ز بَرت مرا برانی
به دو عالم نفروشم، تاری از مویِ سرت را

بگذار که فاش گویم ، سخنِ دگر بگویم
من و آن لحظه‌ی مرگم ، بکشانم نظرت را


#شاعر_شهریار
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

09 Jan, 22:18


🔮#نمایشنامه 🔮



《وداع عشق》

💙سلام چطوری میتونیم حرف بزنیم؟

❤️سلام هر حرفی داری همینجا بگو

💙اینجا که نمیشه حرف زد

❤️اوکیه!خب بگو کارتو

💙ببین من اشتباه کردم که رفتم میشه برگردیم

❤️تو مگ نگفتی دیگه دوسم نداری؟
مگه نگفتی ازم بدت میاد مگه نگفتی ازم متنفری

💙اشتباه کردم عزیزم برگردیم لطفا

❤️ههههه عزیزم؟خندم گرفت!

💙چرا خنده؟

❤️ببین بعد اینکه رفتی از همه آدما متنفرم شدم

💙یعنی انقد دوسم داشتی که بعد رفتنم از همه متنفر شدی؟

❤️آره دوست داشتم ولی تو تو لیاقت دوست داشتن منو نداشتی

💙ببین غلط کردم من ترو خیلی دوست داشتم تروخدا برگرد بعد جدایی هر کاری کردم نتونستم فراموشت کنم

❤️چرا نمیگی رفتم دور هامو زدم برگشتم بهتر از تو پیدا نکردم؟ببین من بت ثابت کردم که دوست داشتم ولی تو لیاقت دوست داشتن منو نداشتی

💙ببین بت حق میدم قدرتو ندونستم قدر دوس داشتنت و ندونستم ولی خب ببین من کار داشتم مشکلات داشتم

❤️خودت خوب میدونی من کارم بیشتر از توعه حتی وقت استراحت کردنم نداشتم ولی ببین وقتم مال تو بود همش چون دوست داشتم تو فکرم بودی همش

💙باشه اصلا هر چی تو بگی الان دیگه دوسم نداری؟برنمیگردی؟

❤️ببین دوست داشتم و هنوزم دارم ولی آدمی که راه رفتن و پیدا کرده باز میره!

💙من غلط کردم فقط یه فرصت دیگ بم بده دیگه تنهات نمیزارم

❤️همچی بین ما تموم شد برو دنبال زندگیت

💙ببین نه با من این کارو نکن تروخدا

❤️خداحافظ عشق بی وفا

💙آقا
❤️خانم

#نمایشنامه‌های_آسان

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

09 Jan, 19:15


تقدیم بہ آقایون عزیز :

مرد یعنے یار هستے در وجود
مرد یعنے یڪ فرشتہ در سجود
مرد یعنے یڪ بغل آسودگی
مرد یعنے پاڪے از آلودگی
مرد یعنے هدیہ ے زن از خدا
مرد یعنے همدم و یڪ هم صدا
مرد یعنے عشق و هستے، زندگی
مرد یعنے یڪ جهان پایندگی
مرد یعنے اردیبهشت، فصل بهار
مرد یعنے زندگے در لالہ زار
مرد یعنے عاشقے، دلدادگی
مرد یعنے راستے و سادگی
مرد یعنے عاطفہ، مهر و وفا
مرد یعنے معدن نور و صفا
مرد یعنے راز، محرم، یڪ رفیق
مرد یعنے یار یڪدل، یڪ شفیق
مرد یعنے پدر مردان مرد
مرد یعنے همدم دوران درد
مرد یعنے حس خوش، حس عجیب
مرد یعنے بوستانے پر نصیب
مرد یعنے باغهاے آرزو
مرد یعنے نعمتے در پیش رو
مرد یعنے بندہ ے خوب خدا
مرد یعنے نیمے از زنها جدا
مرد یعنے همسرے خوب و شفیق
مرد یعنے بهترین یار و رفیق
مرد یعنے انفجار نورها
مرد یعنے نغمہ ے روح و روان
مرد یعنے ساز موسیقے جان
مرد یعنے مرهم هر خستگی
مرد یعنے  بهترین وابستگی

♥️پیشاپیش روز شما مردان سرزمینم مبارڪ♥️
❤️

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

09 Jan, 09:04


اُمیدوارم در مورد اون چیزی که با صبر و حوصله منتظرش بودی
خبر خوبی به دستت برسه
این دفعه
نوبت توئه که خوشبخت بشی :)

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

09 Jan, 09:03


⭕️چگونه با افکار منفی مبارزه کنیم؟

1) جملاتی که معمولاً در مواجهه با افراد یا موقعیت‌های ناکام‌کننده به خود می‌گویید، یادداشت کنید.

2) بررسی کنید و ببینید این جملات چه فایده‌ای برای شما یا دیگران دارد؟

3) بررسی کنید و ببینید این جملات چه زیانی برای شما یا دیگران دارد؟

4) آیا با گفتن این جملات چیزی حل می‌شود یا اوضاع بهتر می‌شود؟

5) به جای گفتن این جملات از چه کلمات یا جمله‌های جایگزینی می‌توانید استفاده کنید که حداقل اوضاع را از آنچه هست بدتر نکند.

6) چنانچه در طول روز زیاد از این جملات استفاده می‌کنید، حتماً با کمک متخصص یا کتاب‌های خودیاری در مسیر تغییر این عادت مخرب گام بردارید.

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

09 Jan, 09:03


وقتی زخم‌هایمان التیام پیدا کنند خواهیم فهمید که لازم نیست ما اصالتمان را فدای نگه داشتن دیگران در زندگی‌مان کنیم.
وقتی التیام پیدا کنیم درمی‌یابیم ما مسئول راضی و خوشحال نگه داشتن همه نیستیم و علیرغم اینکه دوستی و ارتباطات برای ما مهم هستند، افردی را در کنار خود نگه می‌داریم که ما را بخاطر آنچه هستیم و نه به خاطر کارهایی که برایشان انجام می‌دهیم می‌خواهند.


|

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

09 Jan, 09:03


#دعای_دسته_جمعی_طلا_فالی_ها
خدایا
بهترین درسها را
در زمان سختی آموختم
و دانستم صبور بودن یک ایمان است
و خویشتن داری یک عبادت
فهمیدم ناکامی به معنای
تاخیر است، نه شکست
وخندیدن یک نیایش است...
فهمیدم جز به تو نمی توان امید داشت
و جز با عشق به تو نمی توان زندگی کرد...
پروردگارا ...
ما را در پناه خود قرار بده

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

09 Jan, 09:03


اونقدر لولِ شخصیتیتون رو توی روابط اجتماعی و عاطفی اتون بالا برید که وقتی قراره برای همیشه با یک نفر خداحافظی کنید، بگید:
"حتی اگر هیچوقت دیگه همو نبینیم و با هم حرف نزنیم، تو برای من مهم میمونی. و همیشه یه جای تو قلبم داری، چون من زمانی انتخاب کردم که کنارت باشم و خاطرات خوبی باهم داشتیم. پس ممنونم"
این خیلی شیک تر از بلاک کردن و داستان های بچگانه ی بعدشه!

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

08 Jan, 07:37


مگر چگونه زندگی میکنیم که تا کسی میمیرد
میگوییم راحت شد!
خانه های بزرگ اما خانواده های کوچک داریم،
مدرک تحصیلی بالا اما درک پایینی داریم
بی هیچ ملاحظه ای ایام میگذرانیم اما دلمان
عمر نوح میخواهد!
کم میخندیم و زود عصبانی میشویم

کم مطالعه میکنیم اما همه چیز را میدانیم!
زیاد دروغ میگوییم اما همه از دروغ متنفریم،
زندگی ساختن را یاد گرفته ایم
اما زندگی کردن را نه
ساختمانهای بلند داریم اما طبعمان کوتاه است
بیشتر خرج میکنیم اما کمتر داریم
بیشتر میخریم اما کمتر لذت میبریم

فضای بیرون را فتح کرده ایم اما فضای درون را نه
بیشتر برنامه میریزیم اما کمتر عمل میکنیم
عجله کردن را آموخته ایم
ونه صبر کردن را...!

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

08 Jan, 07:37


بعضی وقتا چون راحت به دستت میارن، فکر می‌کنن راحت نمیتونن از دستت بدن!
همین طرز فکر خیلی اشتباهه؛
فکر می‌کنن چون خیلی خوبی، هیچوقت نمیتونی بد باشی، چون خیلی مهربونی، نمیتونی بداخلاق باشی!
البته که تقصیر ما هم هست؛ چون نسنجیده انقدر خوبی می‌کنیم که میذارن پای وظیفمون!
تو باید بهشون بفهمونی که خوبی کردن تو، ارزش زیادی داره و هر کسی لایق این قاعده نیست!

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

08 Jan, 07:37


به قول آلبر کامو در رمان سقوط:

من آنقدر بزرگوار نبودم که از اهانت‌ها بگذرم،
اما سرانجام فراموش می‌کردم.
و آن‌که گمان می‌برد از او بیزارم مبهوت‌ میشد،
آن‌گاه که می‌دید لبخند زنان به او سلام می‌کنم،
برحسب سرشتش عظمت روحم تحسینش را
برمی‌انگیخت یا خفت منشم را خوار می‌شمرد،
غافل از این‌که علت رفتارم ساده‌تر از این حرف‌ها بود:
من حتی نامش رافراموش کرده بودم...

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

08 Jan, 05:41


زیبایے هاے زمستان خیلے جالبہ حتمااا ببینید

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

08 Jan, 05:41


در کوچه ی شب پرسه زنانم با ماه
هم صحبت ِ ناله های خویشم با آه

در چشم ِ ستارگان ِ شب غوغایست
لا حولِ و لا قوهَ الا با الله

#خاطره_محقق

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

08 Jan, 05:41


ای عزیز گر تو هستی حق طلب
   جز به فرمان خدا مگشای لب🕊

  

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

04 Jan, 20:17


بسیار مهم است که بگذارید بعضی چیزها از بین بروند.
خودتان را از آنها رها سازید و از دستشان خلاص شوید.
منتظر نباشید تا قدر تلاش‌هایتان را بشناسند
و عشق‌تان را بفهمند. در را ببندید،
آهنگ را عوض کنید، خانه‌تکانی کنید،
گرد و غبارها را بتکانید، از آنچه هستید دست بردارید
و به آنچه که واقعا هستید روی آورید.


#پائولو_کوئيلو

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

04 Jan, 20:17


#تیکه_کتاب

یک روز هم باید به کسانی که شما در هر حالتی آخرین اولویتشان هستید مگر مشکلی داشته باشند نشان دهید که در مورد شما اشتباه فکر می‌کنند.

نشان دهید شما نقش هیچ دکمه‌ای را در زندگی هیچ کسی بازی نمی‌کنید. هیچکس نمی‌تواند شما را بر اساس نیاز یا بی نیازی‌اش روشن و خاموش کند.
نشان دهید شما نه وقتتان را از سر راه آورده‌اید، نه احساستان را.

نشان دهید اگر بلد نیستند حرمت‌ها را نگاه دارند لااقل چشم‌هایشان را باز کنند و درست حسابی ببینند با چه شخصی روبرو هستند. یک نفر که میخواهد دوست و رفیق آنها باشد نه زباله‌دان دردها و گرفتاری‌هایشان، آنهم تمام مدت.

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

04 Jan, 07:26


فکر نکنید هرکس که از راه رسید
هرکس که با شما خندید
هرکس که چند صباحی گیر داد و پیگیر شد
می‌تواند رفیق شما باشد...
رفاقت جریانیست توی خون آدم که یکباره می‌جوشد،

وقت‌هایی که بداند بودنش لازم است،
همین به موقع بودن، چگونه بودن؛
می‌شود اصالتِ یک رفاقت...

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

04 Jan, 07:24


Live stream finished (2 days)

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

04 Jan, 05:40


💎 بوی پاییز💎

📚 مثل ها و قصه هایشان

🎙گويند گان:
#بانو_ترمه
#بانو_بهار
#بانو_شهزاد
#جناب_امیر_حسین




گوینده تیتراژ:#بانو_دینا

نویسنده:#فریده_فرجام

🎬🎼تدوین:#جناب_بهنام_شعبانی

هماهنگی #بانو_دینا



💫با ما همـــــراه باشیــــد...

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

03 Jan, 12:37


هر آنچه در این پادکست میشنوید مکالمات افرادی است که مورد خیانت قرار گرفته اند.

شنیدن این پادکست به کسانیی که دچار طرد شدگی نا حقانه و خیانت از جانب دوست، پارتنر، خانواده و هر فردی شده اند توصیه نمیشود.

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

03 Jan, 12:37


اگر واقعاً قرار باشد به عهدی که با خود بسته‌اید وفادار باشید، همان لحظه شروع خواهید کرد.

بنابراین اگر قولی به خودتان دادید با تمام وجودتان به آن پایبند و وفادار باشید؛ زیرا اگر مدتی به خودتان قول دادید و زیر قولتان زدید، ضمیر ناخودآگاهتان دیگر به شما اعتماد نمی‌کند و برای عزت نفس، هیچ چیز بدتر از این نیست که یک انسان به خودش اعتماد نداشته باشد.

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

03 Jan, 12:37


‏من همیشه به زندگی امید دارم،
به اتفاقای خوب، به چیزی که نیست ولی ممکنه پیش بیاد، به نوری که نیست ولی ممکنه بتابه،
به راهی که سده ولی ممکنه باز بشه، به دری که بسته ست ولی باز بشه..
شب آرزو هاست و من امید دارم به همه ی اون چیزای که تو قلبم گذر میکنه..

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

03 Jan, 12:37


هرچه بیشتر برچیزهایی تمرکز کنید که احساس خوب را در شما بیدار کنند ، راحت تر می توانید فرکانسهای ارتعاشی خوب را در خودتان حفظ کنید.
هرچه این فرکانسهای ارتعاشی خوب را بیشتر حفظ کنید ، قانون جذب فکرها و رویدادهای دیگر ، مردم و چیزهایی را که با ارتعاش تمرینی تان( تمرکز بر قدردانی) تطبیق دارند ، بر سر راه شما قرار خواهد داد.

هرچه موارد بیشتری برای قدردانی پیدا کنید ، احساسی بهتر خواهید داشت و در نتیجه قانون جذب در زمانی بسیار کوتاه و با تلاشی اندک ، به حرکت قدرتمند این افکار و احساسات مثبت کمک میکند و قلبتان در سرور هم ترازی با خود واقعیتان نغمه سر می دهد.🍃🍃🍃

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

02 Jan, 20:32


حرفِ امشب و دیشب نیست جانم
من مدت‌هاست
تو را از خدا آرزو می‌کنم...

(شبِ آرزوها)

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

02 Jan, 20:31


من فاصله بین دو احساس عجیبم
یک نیمهٔ گستاخم و یک نیمه نجیبم

هم رامم و هم ساکت و هم سرکش و یاغی
در دامنه و دره و در اوج و نشیبم

شیدایی و شوریدگی و حیرت و عصیان
آمیخته با قسمت و تقدیر و نصیبم

در یک منِ خود غرق غزل، در من دیگر
سر باختهٔ دارم و مشتاق صلیبم

گاهی به سر صلحم و ایوب تر از صبر
گه جنگ طلب هستم و فریاد و نهیبم

چون صحبت بخت آید و تقدیر، شکیبا
وقت سخن از عشقِ تو، بی تاب و شکیبم

دور از من و نزدیکتری از همه بر من
درگیر چنین حالتی از بُعد و قریبم

گیرم که پر آوازه ام و شاعر و نامی
گیرم که سخن پرور و نطٌاق و خطیبم

با این همه نام آوری و شهرت و عنوان
تنهایم و در شهر خودم بی تو غریبم

پرهیز مرا می‌دهد از عشق تو اغیار
پیوسته پیِ کشف تدابیر رقیبم

گویند  در این عشق به جز درد و بلا نیست
بی درد و بلا دل به چه کار آید حبیبم ؟

گویند فریب است و فسون است و فسانه
غیر از تو و با عشق تو خود را نفریبم

خود چاره کن این حالت سرگشتگی ام را
خود دردی و خود مرهم و درمان و طبیبم

یا جان بستان یا بنشان آتش جان  را
سر تا به قدم آتشم و سوز و لهیبم


#کمال_پیری_آذر_هریس


#نمایشنامه‌های_آسان

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

02 Jan, 12:06


ما در ره عشق تو اسیران بلاییم
کس نیست چنین عاشق بیچاره که ماییم
بر ما نظری کن که درین شهر غریبیم
بر ما کرمی کن که در این شهر گداییم
ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است
بردار ز رخ پرده که مشتاق لقاییم…مولانا
شب آرزوهاتون پر از اجابت آرزوهای قشنگ…افق دلتون روشن به نور خودش…

#بهار_فراهانی

#نمایشنامه‌های_آسان

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

02 Jan, 06:38


Live stream started

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

01 Jan, 06:30


شعردونفره


🔴کوچه برفی شده و حال خیابان خوب است

🟣رخت نو بر تن و بازار زمستان خوب است

🔴برف باران سپیدی است که سردش شده و

🟣به دل برف زدن با نمِ باران خوب است

🔴چون عروسیست و با تور سپیدی به سرش

🟣پس نگویید فقط جشن عروسان خوب است

🔴چشم تبعیض ندارد همه جا یک رنگ است

🟣همه جای وطنم یزد و  خراسان خوب است


🔴فصل بیکاری یک باغچه از خستگی  است

🟣ساعتی خواب برای گل و ریحان خوب است


🔴نور از روزنه‌ی پنجره با عشق و امید

🟣می زند گر چه کم اما تنِ گلدان خوب است

🔴رسم یکرنگی برف آنکه به شاعر آموخت

🟣درس آموختن از ساحتِ خوبان خوب است

🟣آقا
🔴خانم

#کریم‌زاده

#نمایشنامه‌های_آسان

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

01 Jan, 06:27


شعر دونفره

💙کافی است بگویی
عزیزم بی خیال تمام دنیا و
هر آن چه که در آن می گذرد
من همیشه دوستت داشته و خواهم داشت

❤️ فرقی نمی کند که
فقیر باشیم یا غنی
پیر باشیم یا جوان
سالم باشیم یا بیمار
در هر حالتی ، این تویی که خوب منی
حالش خوب می شود و لبخند می زند

💙اگر دیدی
باز هم کمی
حالش گرفته و غمگین است
به آرامی
سرش را در آغوش بگیر و بگو

❤️به به
عزیزم
گیسوانت بویِ اردیبهشت
ِ بعد از باران می دهد

💙و آرام آرام
مثل نسیمی که در
در گندمزارهایِ دشت مغان می وزد

❤️با انگشتانت موهایش را
شانه بزن و پیشانی اش را ببوس و
سرش را روی سینه ات قرار بده و بگو
به صدای زندگی گوش بسپارد

💙تا  دوستت دارم های ضربان قلبت را
بشنود
مطمئن باش که دیگر حالش
خوب خوب خوب می شود.....

#امیــــــــد_قهـــــــــرمانے



💙آقا
❤️خانم

#نمایشنامه‌های_آسان

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

01 Jan, 06:24


👈چگونه خواسته ام را بدست آورم؟

اینکه خواسته هایی زیبا و زندگی بخش در درونتان شکل میگیرد نشانه این است که شما در مسیر صحیح قرار دارید و درخواست نمودن با عشق، احساسات زیبایی را بر میانگیزد و کائنات به این احساسات پاسخ میدهد، هر خواسته ای فرکانسی دارد که طبق قوانین کائنات باید خود را هم فرکانس آن قرار دهید تا به آن دست یابید،شما با قدرت درونی " توجه کردن" می توانید به هر خواسته ای و بدون هیچ محدودیتی دست یابید.

👈یک رابطه عاشقانه میخواهید با توجه کردن به روابط زیبا و عاشقانه فرکانس عشق بدهید تا جذبش کنید.

👈پول و ثروت و درآمد عالی میخواهید پس با توجه کردن به فراوانی ها و تایید هر روزه آنها فرکانس ثروت بدهید تا جذبش کنید.

👈سلامتی می خواهید با توجه کردن به اعضاء سالم بدنتان و سپاسگزاری عمیق فرکانس سلامتی بدهید تا سلولهای سالم با فرکانس سلامتی تولید شوند.

و باور کنید که تمام زندگی دست خود شماست، اگر از مسیر صحیح حرکت کنید و با #افکار_محدود_کننده خودتان را متوقف نکنید به همه چیز خواهید رسید، آنگاه عشق هم می آید، پول و ثروت که یکی از معنوی ترین نعمتهای خداوند هست هم داده میشود، سلامتی هم به شما بخشیده میشود، آنگاه همه چیزهای خوب در زندگیتان پدیدار خواهد شد، تنها کافیست باورهای صحیحتان را تقویت کنید.

#نمایشنامه‌های_آسان

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

31 Dec, 20:55


سالِ نو میلادی مبارک 🫶🏻

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

31 Dec, 12:05


یه وقتایی باید رفت…!
اونم با پای خودت
باید جاتو تو زندگی بعضیا خالی کنی…!
درست تو شلوغیاشون
متوجه نمیشن چی میشه
اما بدون، یه روزی، یه جایی
بد جوری یادت می‌افتن…
که دیگه خیلی دیر شده…
خیلی…
این قاعده‌ی بازی است…
اگر دست دلتان رو شد که دوستش داری…
باختنت حتمی است…
مراقبِ آخرین جمله‌ی آخرین دیدار باشید؛
دردش زیاد است!
که جان میکاهد تا از یاد رود که زندگی ها به سر می آورد واحساسات میخشکاند
وخداحافظ آنکه گفتی مرا آشیان در راه است وخداحافظ ای جا مانده از تقدیرم ...
☃️🪷☃️

#نمایشنامه‌های_آسان

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

31 Dec, 10:08


فرصت زندگی کم است
بزرگوارتر از آن باش که برنجی
ونجیب تر از آن باش که برنجانی
زندگی زیباست.🌾

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

31 Dec, 10:08


.
آن‌ها که در مسیرمان ظاهر می‌شوند، پیام‌آورانی‌اند از سوی آینه‌های الهی؛ آمده‌اند تا ما را به خودمان بازگردانند. هر انسان نشانه‌ای است، هر رابطه درسی است، و هر انعکاس، فرصتی برای دیدن و درکِ عمیق‌تر حقیقتی که همواره در درونمان بوده است.
آدمیان، آینه‌هایی‌اند که خداوند در برابر جان ما قرار داده است، تا خود را در آن‌ها ببینیم و بشناسیم. هر چهره‌ای که در مسیر زندگی ما ظاهر می‌شود، تصویری است از درونمان؛ گاه روشنی‌های روحمان را به ما نشان می‌دهند و گاه سایه‌های پنهان را که هنوز بر آن‌ها آگاه نیستیم.
هر گره‌ای که با انسانی می‌خوریم، داستانی از خویش است که می‌خواهد روایت شود؛ هر مهری که در دل می‌نشانیم، انعکاسی از عشقی است که در ژرفای وجودمان جاری است. انسان‌ها پیام‌آوران حقایقند؛ آمده‌اند تا ضعف‌هایمان را به ما بنمایانند، تا به عظمت‌مان واقف شویم و تا نور الهی را که در ما جاری است، بازیابیم.
به یاد داشته باش، هیچ‌کس تصادفی در زندگی‌ات نیست. هر نگاه، حامل پیامی است. هر لبخند، نشانی است از آنچه می‌توانی باشی. و هر زخمی که از دیگری می‌خوری، دعوتی است برای شفای زخم‌هایی که هنوز در درونت باقی است.

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

31 Dec, 10:07


برای دشمنانتان برکت بطلبید تا قدرت آسیب رسانی را از آنها بگیرید
قدرتي كه در خير خواهيتان نهفته است هر چه مانع است  را از سر راهتان ميروبد وخواسته ی دلتان را به شما ميدهد.🍃🍃🍃

#فلورانس_اسکاول_شین

#نمایشنامه‌های_آسان

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

31 Dec, 10:07


دو تکنیک فوری برای کنترل عصبانیت:

1⃣ :تکنیک اول نفس عمیق :

درست لحظه ای که حسابی قاطی کردی و میخوای داد بزنی یا هرکار دیگه ای
سریع به خودت بگو،  اول 3 تا نفس عمیق بکش  بعد عصبانیتت رو کنترل کن
وقتی 3 بار نفس عمیق بکشی بعدش میبینی چقدرخوب از واکنش های اشتباهت جلوگیری کردی

2⃣ :تکنیک دوم تغییر فکرِ :
برای مثال
وقتی  همسرت خیلی دیر جواب داده و یا 2روزه ازش خبری نیست و تو حسابی داغ کردی که باهاش دعوا کنی اول خودتومجبور کنی 3تا از خوبیا یا 3تا از روزای خوبتو برای خودت تعریف کنی ،بعدش میبینی چقدر آروم تر و منطقی ترشدی و  منتظرمیمونی تا اول توضیح بده بعد واکنش نشون بده👌

#بهارفراهانی

#نمایشنامه‌های_آسان

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

30 Dec, 15:33


آنقدر دوستت دارم
که هر چه بخواهی همان را بخواهم

اگر بروی شادم
اگر بمانی شادتر
تو را شادتر می‌خواهم
با من یا بی من

بی من اما
شادتر اگر باشی
کمی
- فقط کمی -
ناشادم

و این همان عشق است...
عشق همین تفاوت است
همین تفاوت که به مویی بسته است
و چه بهتر که به موی تو بسته باشد!

خواستن تو تنها يک مرز دارد
و آن نخواستن توست
و فقط يک مرز ديگر
و آن آزادی توست
تو را آزاد مى‌خواهم...

پابلو نرودا

#نمایشنامه‌های_آسان

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

30 Dec, 15:31


تو کتاب شفای زندگی از لوییز هی نوشته بود:

«وقتی کسی مرا ناراحت می کند، از خود می پرسم این فرستاده شده تا چه درس مهمی به من یاد بدهد؟ فاقد کدام ویژگی شخصیتی و روانی هستم که باعث شده متحمل درد و رنج شوم؟! انسانهای عصبانی، آرامش و خونسردی را می آموزند؛ انسانهای تحقیرگر، عزت نفس را به شما می آموزند؛
انسانهای بی احساس، عشق بی قید و شرط را می آموزند؛
و انسانهای لجباز، انعطاف را به شما می آموزند..!»

از امروز تو زندگیتون وقتی رفتار کسی اذیتتون میکنه؛ از خودتون بپرسید اومده تا چه درسی بهتون بده؟! اینجوری خیلی راحت تر با قضیه کنار میایید.

#بهارفراهانی
📚
#نمایشنامه‌های_آسان

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

30 Dec, 15:31


لاکچریه واقعی کسیه که
بدنش سالمه
فکرش سالمه
روح و روانش نسبتا در آرامشه
معاشرین خوبی داره
خودشو دوست داره و حالش با زندگیش خوبه.
اینا اهداف اصلی زندگی ماست
وگرنه مارکِ ساعت و کفش و لباس ارزشی به کسی که در درون پوچه اضافه نمی‌کنه.

💬سپهر خدابنده

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

30 Dec, 14:45


بر دیده نشاندمت ، شدم رسواتر
تنهاست دلم که با تو شد تنهاتر

ما بی تو شدیم ، تا گرفتی خود را
انکار نکن ، تو گشته ای بی ما تر !

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

30 Dec, 07:26


#نمایشنامه


عقرب زیر قالی

میخواستی پسر نیاری😂😂



👵  عروس خوش اومدی چه عجب از مادرت دل بریدی اومدی اینجا نترسیدی یه وقت کاری بهت بگم انجام بدی 😏😏


👩 وا مادر جون من که همیشه به شما سر میزنم ،تماسم که میگیرم خودتون خوب میدونید که چقدر دوستون دارم 😚😚😚

👵  خُبه خُبه ... اینقدر زبون نریز من خوب میشناسم این جماعت عروس و خودمم عروس بودم و از این کارا زیاد کردم  نمیدونم  قحطی دختر اومده بود این مهدی خاک تو سر اومد تو رو گرفت 😏😏😏


👩 مادر جون دلمون براتون تنگ شده بود اومدیم یه سر بزنیم  حالا که دیدمتون با اجازتون میرم خونه آرین کلاس زبان داره دیرش میشه ان شاااله شب با مهدی دوباره میام 😘😘


👵 اره دیگه بایدم بری خونه مادر خودتم بود اینقدر زود میرفتی ؟بچه رو بهونه نکن بگو  پاساژ گردی هام دیر میشه پسر بدبخت من کار کنه تو هی برو بریز تو کارت این فروشنده ها خجالتم نکشیا ،ظهر برود خونه غذای دیشب و براش گرم کن 😡😖


👩 مادر جون ،فریبا هم با من میاد من که تنها نمیرم ، چرا برای دختر خودتون خوبه برای من بده دیدم هر وقت میرید خونشون چقدر از وسایلش تعریف میکنید و میگید که  چه دختر با سلیقه ای دارم / مهدی هر ماه شیش تومن میزنه به کارتم منم دوست دارم وسایل تزیینی بخرم کار بدی که نکردم 🙁🙁


👵 فریبا اگر خرید می‌کنه خونه داره مستاجر که نیست من خودم به دخترم یاد دادم چطوری زندگی کنه لازم نکرده تو حرف اونو پیش بکشی که کار خودتو توجیح کنی دختر من مثل  خودم بلده چکار کنه /لابد میخوای بگی تو براش انتخاب میکنی با اون سلیقت 😠😠

👩 الان من هر چی بگم شما میخوایید ناراحت بشید آخرشم زنگ بزنید به شوهرم و یک هفته خونه ی من دعوا  راه بندازید ، اتفاقا سلیقه ی من با انتخاب همسرم کاملا مشخص شده من بد سلیقه ی عالمم نمیخواد شما هی یاد آوری کنید 😏 بعدشم اگر مستاجرم   به خاطر موقعیت شغلی همسرم هست من میتونم یه خونه ی بهتر از دخترت بگیرم اینقدر به چش من نکشید که اونا خونه دارن و ما مستاجریم 🥹🥹

👵 واه واه دختره چش سفید چه بلبل زبونم شده یادش رفته هیچکی نمیگرفتش/  ای بشکنه دستم که زنگ زدم به مادرت و وقت خواستگاری گرفتم بگو آخه زنیکه تو چرا عقلت و میدی دست پسرت/ دختر خواهرت به این خانومی رفتی چش بازارو کور کردی این افریطه رو گرفتی 😩😩


👩  مادرم  منو درست تربیت کرده که الان نمیتونم جوابتون رو بدم ولی شما یادتون نره چه آتیشی تو زندگی ما میسوزونی گهی زین به پشت و گهی پشت به زین من میرم دیگه هم هیچ وقت تنهایی نمیام به شما سر بزنم تحمل این همه زخم زبون شنیدن ندارم .😢😢

👵 اره دیگه بهونه دادم دستت خدا جوابتو بده که بچمو از من گرفتی چقدر واسش زحمت کشیدم اومدی دو دستی زدی زیر بغلت و رفتی ایشالا که بچت همین بلا رو سرت بیاره جز جیگر زده گیس بریده😡😡


👩 وای وای مادر جون واقعا دیگه خسته شدم من کجا پسرتون و از شما گرفتم اصلا بیا ببرش واسه خودتون بندازش تو سرکه تازه بمونه برات والا فکر کرده حالا پسرش چه تحفه ای هم هست .پسرم پسرم می‌کنه سرم درد گرفت دیگه بسه تو رو خدا من که دشمن شما نیستم مثلا عروستم 😭😭😭


👵 به پسر من میگی تحفه وایسا زنگ بزنم بگم ببینم این چه زنی هست که گرفته اومده تو روی من به پسرم میگه تحفه ،باید گیر یه مادر شوهر مثل مادر شوهر خودم میفتادی تا هر روز مجبورت کنه کله ی صبح بیدار بشی ده تا گاو و بدوشی بعد حیاط و جارو کنی ،غذا درست کنی ،لباساشونو بشوری تا قدر عافیت و بدونی نه مثل من که هیچ کاری به کارت ندارم تا لنگ ظهرم میخوابی و فس و فس میکنی 😡😡


👩. بفرما بهونه هم دادم دستتون که زنگ بزنید خون منو تو شیشه کنید  چون مادر شوهر شما اینجوری بوده شما هم باید با من اینکارو کنید؟کجای دنیا اینجوریه که شما هستید .شما میخوایید همه ی اذیت هایی که مادر شوهر خدا بیامرزت انجام داده رو سر منه بدبخت تلافی کنید . یکم به خودتون بیایید نزارید منم مثل شما از مادر شوهرم متنفر بشم من دوستتون دارم مثل مادر خودم هستید الآنم  با اجازتون باید برم ❤️


👵  لازم نکرده تو منو نصیحت کنی مدعی العمومم هست اره برو برو یه غذا برای بچم بپز این همه غذای مونده و سوخته نخوره معدش سوراخ شد بچم نیازی به دوست داشتن توام ندارم
👩 عقرب زیر قالی خواستی پسر نیاری
حالا که پسر زاییدی حالا که عروس اوردی
کل بزن وکل بزن در دهنت گُل بزن

شخصیت های نمایشنامه 👇

👵 مادر شوهر

👩 عروس


به قلم #بهارفراهانی

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

30 Dec, 07:12


🌏 #دکلمه 🌏




یادته یه روز تو کافه که نشسته بودیم برای اولین بار
یه بچه اومد با یه مرغ عشق رو دستش و یه جعبه که توش پر کاغذ فال حافظ بود
بهت نگاه کردم و گفتم نیت کن بردار
بعدم خندیدی و چشمات بستی.

منم همون لحظه دور چشمای بسته ات گشتم و قربون صدقه ات رفتم.
چشمات که باز کردی دستت بردی طرف جعبه پسرک فال فروش
پسرک گفت خانوم
شما نباید برداری
مرغ عشق من فالت رو می‌گیره
خندیدی و دستت کشیدی عقب
پسرک مرغ عشق،گرفت تو دستاش و برد نزدیک جعبه فال
مرغ عشق زرد رنگ یدونه کاغذ برداشت کشید بیرون و پسرک گذاشتش کف دستت
کاغذ گرفتی و خیره شدی به منو خندیدی
دلم میخواست قربونی خنده های قشنگت بشم همونجا.
فالت خوندی برام

«مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید»
«که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید»

قهقهه زدم و گفتی چرا میخندی؟
گفتم قول بهت میدم اگه همه فال ها رو باز کنی،شعرش همینه
تو هم باهام خندیدی و لیوان قهوه ای که سفارش داده بودی رو گرفتی تو دستت
پول پسرک دادم و با یه شکلات روی میز،راهیش کردم که بره

گفتی همیشه انقدر دست دلبازی؟
گفتم چطور مگه؟
گفتی آخه فال دو تومن بود
بهش ده تومن دادی
گفتم ارزش دیدن خنده تو بیشتر از اون ده تومن بود
اگه همه دارائیم هم میدادم نمیتونستم جبران کنم برای اون پسر

گفتی اوه اوه
چه شاعرانه
گفتم عاشق شعرم
گفتی شعرم میگی؟
گفتم آره
زیاد می گفتم
گفتی واسه کی؟
گفتم واسه عشقی که نداشتم
واسه کسی که منتظر اومدنش بودم
واسه تو

گفتی میخونی برام
گفتم آره
یه بیتش میخونم

«هنوز ماه نشسته در هوای بی ترانه ام»
«هنوز دل نشسته در غبار بی کرانه ام»

گفتی بازم بخون
بیت بیت شعرم خوندم و مرواریدای چشمات بود که سر میخوردن رو گونه های قشنگت
قربون نیم رخ صورتت بشم که حال منو دگرگون می کرد.
روت کردی اونور و خیره شدی به پنجره کافه
صدات کردم
بر نگشتی
هنوز محرم نبودیم
دستم آوردم سمت دستات
گرفتمشون تو دستم
به خودت اومدی
برگشتی نگاهم کردی
گفتی واقعاً واسه من نوشتی
گفتم نه واسه تو
واسه کسی که قرار بیاد تو زندگیم و....
حرفم خوردم
گفتی چرا کامل حرفت نمیزنی....؟
گفتم بیخیال
اشکات پاک کردم
ازت یه خواهش کردم
گفتم قول بده دیگه جلوی من گریه نکنی

نگاهم کردی و گفتی
ببین
اگه من جلوی تو گریه نکنم،پس بعد گریه کی اشکام پاک کنه؟کی قربون صدقه ام بره؟
کی سرمو بزاره رو شونه هاش تا آروم بشم؟
الان دقیقا روبروی در کافه وایسادم
راستی
کافه تعطیل شده
بهت گفتم یه روز تموم فال های پسرک فال فروش خریدم؟
حدسم درست بود
همه شعراش همون بود که واسه تو در اومد.
راستی

الان که گریه میکنی،کی اشکات پاک میکنه؟
کی سرت میزاره رو شونه هاش و قربون صدقه ات میره که آروم بشی؟
اصلاً کسی هست که براش اشک بریزی؟؟
کسی هست؟

#سهراب

#نمایشنامه‌های_آسان
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

✼ ҉ 🎬 نمایشنامـہ های آسان ،شعر،ـבکلمـہ 🎼 ҉

29 Dec, 19:41


مقصر شما نیستید،
بعضی آدم ها برای پذیرفتن عشقی حقیقی و بزرگ
زیادی کوچک هستند....

1,503

subscribers

38

photos

74

videos