آموزش اصول شعر @amoozesh101 Channel on Telegram

آموزش اصول شعر

@amoozesh101


مجموعه کارگاهها وبحث های آموزشی انلاین به همراه فایل های آموزشی
شناخت قافیه،وزن شعر،آرایه های ادبی،نقدشعر و.....

https://t.me/+6Yams8F3PcYzZjJk

آموزش اصول شعر (Persian)

آیا علاقه‌مند به آموزش اصول شعر هستید؟ اگر پاسخ شما بله است، کانال تلگرامی "آموزش اصول شعر" یک فضای آموزشی آنلاین بسیار مناسب برای شماست. با نام کاربری "amoozesh101" این کانال شامل مجموعه کارگاه‌ها و بحث‌های آموزشی درباره شناخت قافیه، وزن شعر، آرایه‌های ادبی، نقد شعر و موارد دیگر مربوط به شعر می‌باشد. همچنین، شما می‌توانید از فایل‌های آموزشی موجود در این کانال بهره ببرید. اگر به دنبال بهبود مهارت‌های شعر نویسی خود هستید، این کانال بهترین منبع آموزشی برای شماست. برای عضویت در این کانال و دسترسی به محتواهای آموزشی، می‌توانید از لینک زیر استفاده کنید: https://t.me/+6Yams8F3PcYzZjJk

آموزش اصول شعر

17 Jan, 04:32


کارگاه ششم عروض و قافیه
مدرس:دکتر عنایت الله صادقلو

جلسات پیشین در مورد کلیات و تقطیع و قواعد آن و اختیارات شاعری و ضرورات و... مطالبی رو مطرح کردیم

این جلسه رکن بندی و بحرها رو بررسی میکنیم

دوستان توجه داشته باشند که در تقطیع به ارکان ، هجاهای مصرع‌ها را، سه تا سه تا یا چهار تا چهار تا یا سه تا چهار تا یا چهار تا سه تا تقسیم می‌کنند.

بیشتر از این در عروض معاصر کمتر اتفاق می افتد

با توجه به ساختار عروض این رکن بندی ها در تقسیم از کوچک به بزرگ است

درست است که واحد وزن شعر فارسی مصراع است اما در نام‌گذاری وزن‌هاهمه به پیروی از عروض عربی بیت را ملاک و معیار قرار می‌دهند

به همین دلیل است که در نامگذاری بحر ها شماره ی ارکان بیت رو حساب میکنند نه مصرع رو در حالی که در فارسی اصل مصرع است
مثلا میکن مسدس6  یا مثمن 8

چینش ارکان در بحر ها به سه شکل نمود دارد :

1 - متحد یا متفق الارکان

یعنی تکرار رکن به صورت متوالی و منظم(تمام ارکان مثل هم هستند  )مفاعیلن/ مفاعیلن/ مفاعیلن/ مفاعیلن

البته رکن پایانی میتواند محذوف ( مقصور ) باشد

2- متناوب الارکان

یعنی تکرار تناوبی دو رکن به صورت یکی در میان(ارکان مصراع، یکی در میان شبیه هستند)

البته رکن پایانی آزاد است

3 - مختلف الارکان

این ارکان در ظاهر ترتیب و توالی خاصی ندارند. یعنی هر رکن با رکن دیگر تفاوت دارد.

اما تابع گروههای وزنی در بحر ها هستند که با تغییرات در ارکان ( زحاف ) ایجاد میشوند

هارمونی یا توازن خاصی که در ارکان یک مصرع یا بیت وجود دارد بحر یا وزن عروضی را درست میکند

بحر در اصطلاح عروض عبارت است از كیفیّت وزنی یا آهنگی ویژه، برآمده از تكرار یا تركیب یك یا چند رکن عروضی و به گفته ی خواجه نصیر "تكرار اركان" که افاعیل هم خوانده شده است.

بحر از نظر خلیل بن احمد عروضی، بنیادگذار عروض عرب (در گذشته در سال ١۷٠ق) و پیروان او، هشت رکن اصلی دارد. این ارکان  به زبان سنت، افاعیل نامیده می شوند

بعدها عروضیان خصوصا عروضیان فارسی بحرهایی را به این هشت رکن افزودند

متفق الاركان :

رمل   فاعلاتن هزج     مفاعيلن  رجز   مستفعلن  متقارب    فعولن متدارك  فاعلن كامل متفاعلن وافر     مفاعلتن

متاسفانه نظم جدول در وارد کردن بحر ها بهم  میریزه زحافات رو با نام بحرها رو به صورت فایل میذارم که دوستان استفاده کنند بعد توضیحاتی رو هم در مورد فایل خواهم گفت

مضارع  مفاعيلن ، فاعلاتن ، مفاعيلن، فاعلاتن
مجتث      مستفعلن ، فاعلاتن ، مستفعلن ، فاعلاتن
خفيف                      فاعلاتن ، مستفعلن ، فاعلاتن
منسرح        مستفعلن ، مفعولات ، مستفعلن ، مفعولات
مديد                     فاعلاتن، فاعلن ، فاعلاتن، فاعلن
بسيط                     مستفعلن ، فاعلن ، مستفعلن ، فاعلن
سريع                     مستفعلن ، مستفعلن ، مفعولات
طويل                     فعولن ، مفاعيلن ، فعولن ، مفاعيلن
جديد                     فاعلاتن ، فاعلاتن ، مستفعلن
قريب                     مفاعيلن ، مفاعيلن ، فاعلاتن
مشاكل                     فاعلاتن  ، مفاعيلن ، مفاعيلن
مقتضب  مفعولات ، مستفعلن ، مفعولات ، مستفعلن

متناوب و مختلف الارکان 👆

این بحرها ساخت اصلی ( سالم ) بحرهای عروضی است هرگونه تغییر در این بحر ها به زحاف مشهور است

اگر وزن از این ارکان باشد به آن سالم میگویند

و اگر تغییر یابد به آن رکن زحاف دار میگویند که هر زحافی اسم خاصی دارد

با توجه به زحافات بسیار فایل رو برا دوستان میذارم که در صورت لزوم مراجعه کنند

دوستانی که عروض رو تازه یاد میگیرند و دوستانی که به عروض مسلط هستند ، تمام اوزان شعر فارسی رو با کمک این دوصفحه میتونن در بیارن

با توجه به وسعت و گستردگی اوزان شعر فارسی از بر کردن همه ی اوزان بسیار کار سخت و تقریبا نشدنی است

در نامگذاری بحر :
ابتدا نام بحر و پس از آن شماره ی ارکان و سپس سالم یا زحاف دار بودن می آید

مثلا :
فاعِلاتُن فاعِلاتُن فاعِلاتُن فاعِلاتن
نام بحر رمل و تعداد ارکان که در یک بیت میشه 8 تا ، مثمن و سالم است
بحر رمل مثمن سالم

فاعِلاتُن فاعِلاتُن فاعِلاتُن فاعِلُن
همان بحر باکم شدن یک هجا از رکن پایانی :
رمل مثمن محذوف

فَعَلاتُن فَعَلاتُن فَعَلاتُن فَعَلاتُن
بحر رمل مثمن مخبون
مخبون = افتادن حرف دوم "ا" و کوتاه شدن هجای اول ( به این تغییرات زحاف میگویند )

دوستان در جدول صفحه اول فایل این زحافات و نامگذاریشون رو میبینن

البته تعداد اندکی از زحافات بیت کتاب های عروضی اختلاف است که خیلی چشمگیر نیست

مباحث مطرح شده پایه ی مباحث عروضی بود و برای تسلط بر عروض حتما باید به دانش مهارتی روی آورد

دوستان اگه نکته یا مطلبی دارند بفرمایند
کانال آموزش اصول شعر
@amoozesh101

آموزش اصول شعر

07 Jan, 03:45


مجموعه تفاسیر، سخنرانی ها، برنامه های رادیویی و شروح ادبی دیوان حافظ و سایر شاعران بزرگ زبان فارسی
لینک جوین به کانال

https://t.me/+4KJJcqetRbowNmU0

لینک اصلی
@jorae1400

آموزش اصول شعر

06 Jan, 12:03


کارگاه پنجم عروض و آشنایی با وزن شعر
مدرس :دکتر نصرت الله صادقلو
در جلسات قبل به تاریخچه و کلیات و تقطیع و رکن بندی و اختیارات زبانی شاعر .... پرداختیم

در این جبسه به اختیارات وزنی اشاره میکنیم

دو اختیار زبانی :
امکان حذف همزه
تغییر کمیت مصوت ها
که به آن ها پرداختیم

اختیارات زبانی فقط تسهیلاتی در تلفظ برای شاعر فراهم می کند تا به ضرورت وزن از آن استفاده کند بی آن که موجب تغییری در وزن بشود،اما اختیارات وزنی امکان تغییراتی کوچک در وزن را به شاعر می دهد.تغییراتی که گوش فارسی زبانان آنها را عیب نمی شمارند.

این که گوش فارسی زبانان آن ها را عیب نمی شمارند از آنجاست که فرآیند های زبانی امکان این تغییرات را به شاعر میدهد و می توان آن ها را از دیدگاه زبانشناسی فارسی به خوبی تبیین کرد

گاه ویژگی های زبانی یک دوره در تلفظ یا کشش واج ها ضرورت هایی را خلق میکند که در دوره های دیگر متفاوت میشود مثلا شاعر خوش رو با کَش قافیه کرده که ازرهگذر قواعد تلفظ اون دوره قابل توجیه است

یا در شاهنامه گاهی ن ساکن بعد از مصوت بلند در تقطیع حساب میشود که بر اساس قواعد گفتاری اون دوره کاملا پذیرفتنی است مثلا در خواندند ن ساکن بعد از مصوت بلند ا حذف نمی شود در حالی که با قواعد عروض حذف میشه

البته از دیدگاه زبانشناسی قاعده ی حذف ن ساکن درست نیست فقط ار کشش مصوت بلند قبل از ن کاسته میشود و در نتیجه هجای کشیده به بلند تبدیل می شود که این درست است

اختیارات وزنی بر چهار گونه است:

1- بلند بودن هجا پایانی مصراع

آخرین هجا هر مصراع بلند است و شاعر می تواند به جای آن هجا کشیده یا کوتاه بیاورد مثلا در شعر سعدی:
سرو را مانی و لیکن سرو را رفتار نه
ماه را مانی و لیکن ماه را گفتار نیست

آخرین هجا در مصراع اول کوتاه و در مصراع دوم کشیده است بی آنکه موجب اختلافی در وزن شود. پس در پایان مصراع فرقی میان هجا کشیده و بلند نیست و همیشه بلند به حساب می آید.

برخی از عروض نویسان این اختیار را ضرورت میدانند که شاعر به ناچار از آن تبعیت میکند

اما دست شاعر در آوردن هجای پایانی باز است

هیچ یک از شاعران میان این سه نوع هجا در پایان مصراع فرقی نمی گذارند و هجای کشیده و کوتاه را در حکم هجا بلند می گیرند اما در عروض سنتی برخی میان هجا بلند و کشیده در پایان مصراع فرق می گذارند.و ارکان معادل آن ها را می نویسند که با توجه به زبانشناسی هجاها ، در پایان مصرع فرقی بین هجا ها نیست البته در شعر فارسی همیشه شعرا هجای پایانی را بلند به حساب آورده اند .

در وزن دوری که هر مصرع به دو پاره مصرع تقسیم می شود پایان هر نیم مصرع نیز مانند پایان مصرع به حساب می آید

2 - اختیار آوردن قاعلاتن به جای فعلاتن در رکن اول

شاعر می تواند در رکن اول به جای فعلاتن ، فاعلاتن بیاورد،اما عکس این درست نیست مثلا سعدی در وزن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن این شعر را سرود است:
من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی
عهد نا بستن از آن به که ببندی و نپایی

که رکن اول به جای فعلاتن فاعلاتن آمده

3 - ابدال ( تسکین ) آوردن یک هجای بلند به جای دو هجای کوتاه در میان مصرع

شاعر می تواند به جای دو هجای کوتاه میان مصراع ،یک هجای بلند بیاورد یعنی شاعر به جای - UU ) فعلن) میتواند - - (فع لن) بیاورد.

برعکس آن جایز نیست

هر چه داری اگر به عشق دهی کافرم گر جوی زیان بینی
هَر-/چU /دا-/ری-/اَU /گر-/بU /عش- /ق U /دَU /هی-
کا/ف/رم/گر/ج/وی/ز/یان/بی/نی

همان طور که ملاحظه می کنید علامت هجا های(د) و (ق) کوتاه هستند که طبق قاعده شاعر در مصرع دوم به جای این دو هجای کئوتاه یک هجای بلند ( بی ) آورده است

گاهی این اختیار باعث سکته در شعر می شود

اگر این دو هجای کوتاه در دو رکن بیایید در شعر سکته ایچاد می شود . آنان که بر اساس صورت شنیداری به وزن شعر مسلط شده اند در این گونه مواقع فکر می کنند وزن شعر نادرست است که چنین نیست .

معمولا دیده شده شعرای بزرگی هم در این خصوص تصور کرده اند که وزن شعر نادرست است

4 - قلب

شاعر به ضرورت وزن می تواند یک هجای بلند و یک هجای کوتاه کنار هم را جا به جا کند یعنی به جای (-U) می تواند (U-) بیاورد یا بر عکس. کاربرد این اختیارشاعری کم است و آن هم بیشتر در (-UU-)مفتعلن و (U-U-)مفاعلن رخ می دهد:

کیست که پیغام من به شهر شروان برد
یک سخن از من بدان مرد سخندان برد

از جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی

در مصری اول هجای 8 و 9 ( بِ/ شَه) U - کوتاه و بلند است اما در مصرع دوم ( مر / دِ )- U آمده است .
در این حالت نظم ارکان نشان میدهد که کدام را باید در نظر بگیریم چون هر دو امکان وجود دارد .

درهنگام ورود متن به تلگرام جای علامت هجاها عوض میشه

همان طور که ملاحظه می کنید اصل وزن مفتعلن -UU- است که به مفاعلن U-U- تبدیل شده است.

در این اختیار بر خلاف دو اختیار قب

آموزش اصول شعر

06 Jan, 12:03


لی برعکس آن نیز ممکن است لذا برای پیدا کردن اصل وزن باید به بحر و ارکان دیگر نگاه کنیم

حال با آموختن ضرورات و اختیارات و قواعد آن، در جایگاه شاعری، دستی بازتر برای اجرای وزن داریم و در جایگاه خواننده نیز، معیاری دقیق تر برای سنجش حاصل کار شاعر در اختیارمان است

برای تمرین آموخته های این بخش، شعری را برگزینید. وزن آن را بیابید و سعی کنید که با تقطیع تک تک مصرع ها، هم تقطیع کردن را تمرین کنید و هم موارد استفاده از ضرورات و اختیارات را بیابید.

پس از اختیارات شاعری نوبت به یافتن بحر و نام بحر می رسد که در جلسه بعدی به نام گذاری بحرها ی شعر فارسی خواهیم پرداخت .

از صبر و حوصله ی دوستان سپاسگزارم
کانال آموزش اصول شعر
@amoizesh101

آموزش اصول شعر

27 Dec, 06:40


کانال زخمه
@lashkaryy2

آموزش اصول شعر

27 Dec, 04:58


زبان فارسی معمولا دو مصوت پشت سر هم نمیاد و در صورت قرار گرفتن دو مصوت پی در پی بین اونا صامتی می آید که بهش میانجی میگن
در این خصوص تبصره ای وجود داره که کاملا بر اسا س نظام آوا شناسی است البته صورت ساده که برخی عروض نویسان ذکر کرده اند چنین است :
اگر مصوت بلند «ای» در میان کلمه ای بسیط (=زیاد) یا کلمه ای با پسوند(= حامیان)یا ضمیر متصل(=خدائی اش) باشد؛ قاعده ی کوتاه تلفظ کردن مصوت بلند در آن صدق نمی کند.زیرا با توجه به آوا شناسی فارسی ، مصوتِ «ی» در این حالات به خودی خود کوتاه تلفظ می شود. مانند کلمه زیاد (ل – ل) / حامیان ( – ل -)/خدائی اش(- – ل -)….باید دقت داشت در این موارد که مصوت «ی» کوتاه تلفظ می شود علامت آن را با هجای کوتاه مشخص می کنیم و اختیاری هم وجود ندارد.
در بیت زیر :
در چنان روز مرا آرزویی خواهد بود
آرزویی که همی داردم اکنون پژمان
در مصرع اول هجای "زو " در آرزویی کوتاه میشه و کمیت مصوت بلند کوتاه میشه اما در مصرع دوم چنین اتفاقی نمیفته چون شاعر بر اساس ضرورت شعری به این شکل میاره
دوستان اگر مطلبی دارن که میخوان بیان کنن بفرمایند

کانال آموزش اصول شعر @amoozesh101

آموزش اصول شعر

27 Dec, 04:58


کارگاه جهارم عروض و‌آشنایی با وزن شعر
مدرس :دکتر نصرت الله صادقلو

در راستای مباحث عروض امشب بحث اختیارات شاعری رو خواهیم داشت

اگر دوستان پیش از سخنان بنده نکته ای دارند که لازمه در آغاز بیان بشه بفرمایند

در جلسات پیشین درباره ی تقطیع گفتیم. تقطیع یعنی تجزیه کردن سخن به هجاهای سازنده ی آن. هجاهای فارسی بر سه گونه اند: هجای کوتاه(U)،هجای بلند(-) و هجای کشیده(-U ) .

سپس به رکن بندی و ارکان معادل پرداختیم

اینک بحث اختیارات شاعری

اختیارات شاعری را می تواناز دو دیدگاه نگاهه کرد

1 - سنتی عروض و نگاه نو در همان چارچوب سنتی اما ساده تر و مستدل

2 - از دیدگاه زبانشناختی

در نگاه دوم دامنه ی کار بسیار گسترده است و در آینده با توجه به رشد مباحث زبانشناختی در ایران شاهد مقالات و کتاب های خوبی خواهیم بود

اختیارات شاعری :
شاعر در سرودن شعر اختیاراتی دارد که به ضرورت ار آنها استفاده می کند

اختیارات شاعری تسهیلاتی برای شاعر ایجاد میکند که امکان گزینش از بین دو یا چند انتخاب را به شاعر می دهد .

برخی از عروض نویسان جدید مثل دکتر وحیدیان کامیار همه ی این تسهیلات را در زیر عنوان اختیارات می آورند اما دکتر شمیسا با نگاهی زبانشناختی به قواعد و ضرورات و اختیارات تقسیم می کند

اختیارات شاعری را معولا از دو راه می توان تشخیص داد :
1 - از تقابل دو یا چند مصرع که با توجه به اختلاف می توان به اختیار پی برد
2 از روی وزن و ارکان موجود در بیت ؛ بدون آن که به تقابل دو مصرع توجه کنیم

گاهی ممکن است اختیار شاعری در دو مصرع بیاید و جز از راه ارکان نمیتوان به تشخیص رسید

تمام اختیارات شاعری خاستگاه زبانشناختی دارد و با نظام آوایی کاملا قابل توجیه است برخی فقط مخصوص گویشوران ایرانی است و برخی نیز همگانی است

در اینجا اختیارات شاعری را از نگاه اول که بیان شد خواهیم گفت

الف - اختیارات زبانی :

اختیاراتی( ضرورات ) که برای شاعر در زبان تسهیلاتی ایجاد میکند تا از بین دو انتخاب یکی را ( به ضرورت وزن ) بر گزیند

1- امکان حذف همزه :
امکان حذف همزه: اگر قبل از همزه آغاز هجا، حرف صامتی بیاید، همزه را می‌توان حذف کرد. و آن صامت با مصوت بعد از همزه ترکیب می شود مثلا «دراین » تبدیل می‌شود به «دَرین».

البته ظاهرا شاعر از دو امکان یعنی دراین یا دَرین اختیار دارد یکی را انتخاب کند.

اما ضرورت وزن شعر یکی از از این دو انتخاب را می طلبد که شاعر نمیتواند دیگری را انتخاب کند

مطالب زیادی در هر یک از اختیارات وجود دارد که از حوصله ی بحث ما خارج است به برخی که کاربردیتر هستند اشاره اجمالی خواهیم داشت

در خصوص حذف همزه ، با توجه به این که در واج شناسی فارسی دو حرف ا ء ع (که برخی سه حرف میدانند ) یک واج هستند یعنی سه یا دو حرف و یک واج
از آن جا که اساس عروض بر واج است هر اتفاقی که برای ا بیفتد طبیعتا برای ع هم خواهد افتاد
در عروض سنتی نمونه هایی که ع نیز مثل ا حذف شده باشد جز دو مورد من چیزی پیدا نکردم اما از نظر قواعد واج شناسی قاعدتا باید این امکان هم باشد
مثلا در مصرع :
دل عاشق شد بیا و چاره کن دل را

قاعدتا می شود د/ لا/ شق /...... تقطیع کرد

بگذریم بحث دامنه داریست
ب - تغییر کمیت مصوت ها :
1 - بلند تلفظ کردن مصوت کوتاه: مصوت كوتاه پایان كلمه را به ضرورت وزن می توان كشیده تلفظ كرد که به هجای بلند تبدیل شود که به آن قاعده اشباع نیز می گویند. این اختیار به وفور در اشعار به چشم می خورد.
این اختیار در صورتی اتفاق می افتد که آن هجا :
1) هجای پایان کلمه باشد
2) یک مصوت کوتاه نیز داشته باشد .
در مصرع زیر "مِ " هجای پایان کلمه است و یک مصوت کوتاه هم دارد لذا کسره آن به اندازه یک مصوت بلند کشیده می شود و هجا بلند به حساب می آید ( هجای " نُ" نیز چنین است ):

بِ / نا /مِ / خُ / دا / ون / دِ / جا/ نُ خِ / رد
از آن جا که عروض با موسیقی پیوندی نزدیک دارد گاهی در آواز این مصوت های کوتاه را به صورت بلند هم تلفظ کرده اند
2 - کوتاه تلفظ کردن مصوت بلند: معمولا زمانی رخ می دهد که بعد از مصوت های بلند "و " یا "ی" ی وقایه یا میانجی بیاید. آنگاه می توان مصوت های "و" یا "ی" را کوتاه تلفظ نمود

در/ دا / م /فِ / تا / دِ / آ / هو/ یی/ چند
مُح/کَم/شُ/ د / دَس/تُ /پا / ی /دَر/بند
هجای هشتم ازمصراع اول بلند وهجای برابرآن درمصراع دوم کوتاه است وباتوجه به این که تقطیع هم به درستی انجام گرفته است می توان گفت اختیارشاعری ازنوع تغییرکمیت مصوت هادارد.شاعر مصوت بلند هجای هو را که به ی وقایه یا میانجی برخورد کرده کوتا به حساب آورده و هجای هو ، هُ به حساب می آید .
برخی کوتاه شدن مصوت بلند را به صورت زیر نوشته اند :
هرگاه پس از کلمات مختوم به مصوتهای بلندِ (او) و (ای) ، مصوتی بیاید؛ شاعر اختیار دارد که این مصوتهای بلند را کوتاه تلفظ کند تا کوتاه به حساب آید.
دلیل این بیان آن است که در

آموزش اصول شعر

23 Dec, 13:51


کارگاه دوم عروض و آشنایی با وزن شعر
مدرس :دکتر نصرت الله صادقلو

دوستان طبق روال گذشته به مبانی نظری عروض میپردازیم و دوستان حتما در بحث شرکت کنند حتی به سوالی و جوابی

آنچه گذشت :

کلیات عروض و تاریخچه و مباحث مقدماتی

مهم ترین نکته :
درعلم عروض فقط صورت ملفوظ واژه ها اهمیت دارد نه شکل نوشتاری آن ها

دوستان این موضوع در تمام قواعد عروض ساری و جاریست

الفبای عروض هجاست که از ترکیب واج ها به وجود میاد و همون بخش یا سیلاب است

انواع هجا:
1- هجای کوتاه :دوواج ( کتب عروضی حرف نوشته اند )دارد وبا علامت U نشان داده می شود. صامت + مصوت کوتاه
2- هجای بلند: سه واج(حرف) دارد با علامت - نشان داد ه می شود. صامت +مصوت کوتاه +صامت یا صامت +مصوت بلند
3- هجای کشیده : چهار یا پنج واج(حرف) دارد وبا علامت U - نشان داده می شود.

وزن حاصل تساوی کمی همین هجاهاست

مراحل تعیین وزن شعر
1- درست خواندن ودرست نوشتن بیت

خواندن از مهمترین فاکتورهای تقطیع در عروض است در خواندن لازم است به :
افزایش و کاهش و دگرگونی ( ابدال) و در هم تنیدگی ( ادغام ) و .... رو رعایت کنیم

در صورتی که بیتی از خوانش درستی برخوردار نباشد تقطیع به درستی انجام نخواهد شد

اگر فرصتی دست بده در مورد مهارت خواندن بخصوص خواندن شعر و رعایت لحن و آهنک و تکیه و موارد یاد شده به بحث خواهیم نشست و متاسفانه سطح مهارت خواندن در کشور ما از میانگین جهانی هم بسیار پایین تره

2- تقطیع هجایی دقیق

تعیین مرز هجاها با درست خواندن و درست نوشتن رو تقطیع میگن که برای نشان دادن هارمونی شعر و رکن بندی و یافتن نام بحر ، پایه و اساس است

دقیقا در تقطیع با آنچه که خوانده میشود سر و کار داریم مثلا

خویش در عروض خیش است یا خواهش = خاهش

دوستانی که در آغاز راه آموزش عروض هستند تمرینشون از همین جا شروع میشه

در مصرع هجا ها رو جدا کنند

3- استفاده از اختیارات شاعری برای انطباق دقیق نظم میان هجاها

منظور از اختیارات شاعری ، اختیاراتی است که برای شاعر تسهیلاتی در زبان و وزن ایجاد میکنه البته بحث اختیارات در کتب عروض متفاوت ذکر شده که به دو مورد در آینده اشاره خواهیم کرد

چهارمین مرحله از مراحل تعیین وزن ، تقطیع به ارکان است

ایجاد نظمی هارمونیک در هجا ها که به آن رکن بندی هم میگن

در خط عروضی و تقطیع هجایی رعایت موارد زیر ضرورت دارد:

1)در خط عروضی صورت ملفوظ (گفتاری)واژه ها نوشته می شود نه شکل مکتوب (نوشتاری )
خواهش = خاهش ، تو = ت ، که = ک و...
2) هرمصوت بلند از نظر امتداد (مقدار کشش صدا یا آوا) دو برابر مصوت کوتاه یا دو واج محسوب می شود.
( با ، بو ، بی ) هر کدام سه واج شمرده می شود ؛ چون یک واج صامت (ب)+ یک واج مصوت بلند (ا ، و، ی) است که خود از نظر امتداد دو واج به حساب می آید.

3) در هر واژه به تعداد مصوت (کوتاه یا بلند) هجا یا بخش وجود دارد ؛ مثلا کلمه ی " برادر " سه هجا دارد؛ سه مصوت
( ـــــــــ ) دارد.
4)هر مصوت (کوتاه یا بلند ) همیشه دومین حرف هجاست.چنانکه در واژه ی ( کتاب )می بینیم که مصوتهای ( ـــ ) و "ا هر کدام دومین حرف هجاست. مصوت بلند زمانی مصوت بلند و دو واج محسوب می شود که هم دومین حرف هجا باشد
وهم صدای ( آ ،او ، ای) بدهد.مثال: باد ،بود،بید و...

5)نون ساکن(ن )بعد از مصوتهای بلند ( ا ، و، ی ) در یک هجا در خط عروضی به حساب نمی آید؛یعنی ،واژه های "جان ،
خون و دین ) به ترتیب به صورت ( جا ، خو ،دی ) خوانده می شوند یا به حساب می آیند.

در مورد نکته ی پنجم ، زبان شناسان و همینطور برخی عروض نویسان چون شمیسا معتقدند که نون ساکن از مقدار مصوت بلند قبل از خود کم میکنه و مصت بلند به کوتاه تبدیل میشه لذا هجا بلند است

اما برای تسهیل آموزش میگن نون ساکن حذف میشه در حالی که حذف نمیشه و در تلفظ هم حضور داره

6) "آ" در خط عروضی و در آغاز هجا سه واج به حساب می آید؛ چون در واقع برابر است با " همزه( ء) + ا"
که همزه یک حرف صامت و "ا" یک مصوت بلند است که خود دو واج شمرده می شود. مثال:
آب قرآن و....

هنگام تلفظ متوجه میشیم که کشش آ در آب دو برابر" ا " در با است و چنین است در خون و بید

7)اگر حروف (ا،و،ی)حروف اول و سوم و چهارم هجا باشند،در این صورت صامت به حساب می آیند و دیگر دو واج
شمرده نمی شوند. نمونه: در( ابر، وقت ،یاد) = حرف اول ، در ( مبدا ، نو، سیل )=حرف سوم و در ( ناو ، چای) =حرف چهارم هجا هستند که در هر حال چون دومین حرف هجا نیستند و صدای (آ،او، ای) نمی دهند، مصوت نیستند بلکه صامت به حساب می آیند.

وسط کلمه هم دو واج ب حساب میاد یا فقط در خصوص کلمه قرآن هست؟

در آغاز هجا.

اگر کلمه چند هجا باشد آ در آغاز هر هجایی بیاد مشمول همین قاعده است

قر/ آن

وابسته نب

آموزش اصول شعر

23 Dec, 13:51


ودن به مادیات این نیست که شما مالک چیزی نباشید
بلکه آنست که هیچ چیز مالک شما نباشد.
- حضرت علی (ع)

8 )در خط یا املای عروضی مصوتهای کوتاه یا حرکات باید نوشته شود تا در شمارش واج کمک کند.

9) حروف مشدد در املای عروضی دو بار نوشته می شود؛ دقت = دق/قت شدت = شد/دت و ...

هجا با کلمه دو مقوله جدا هستند و منظور از آ در اول هجاست ممکنه کلمه چند هجا داشته باشه

مآخذ = مَ /آ / خِذ
مرآت = مِر / آت

در پایان پیشنها میکنم دوستانی که در آغاز راه عروض هستند چند مصرع رو برای جلسه بعد تقطیع کنند و هجاهای کوتاه و بلند (و کشیده ) رو مشخص کنند
کانال آموزش اصول شعر
@amoozesh101

آموزش اصول شعر

15 Nov, 06:09


شرح عرفانی ابیات حافظ
کانال جرعه👇
https://t.me/+4KJJcqetRbowNmU0

آموزش اصول شعر

15 Nov, 05:31


نوعی مثل نت هست در موسیقی

معمولا دو شیوه در آموزش عروض در کلاس های درس اعمال میشه نخست کار با هجا و تقطیع و رسیدن به وزت شعر

وزن

با سلام متاسفانه تمام کتاب های ایران پس از تصرف کشور توسط اعراب (یا سپاه مسلمین) سوزانده ونابود شد

ایا این مصروع اولین مصراع فارسی است اهوی کوهی در دشت چگونه دوزا

دوم آموزش ذهنی و تقیع از دریافت آوایی شعر

کتاب سوزی در چند دوره در ایران وحشتناک بوده اول در دوره اسکندر دوم فرمایش شما و سوم دوره مغول

کتاب المعجم فی معاییر اشعار المعجم در زمینه علم عروض است

در یکی از روایت ها بله اما اولین شعر مستند تر از بن وصیف میدونن

بنا به روایتی از تاریخ سیستان، محمدبن وصیف سیستانی کاتب دربار صفاریان اولین بیت شعرفارسی بعدازاسلام راسروده!
مصراعی که فرمودین از ابوحَفص سُغدی است.
نامبرده درمنطقه ای زندگی می کرده که نمی توان آن را خاستگاه اولیه ی زبان فارسی دری به حساب آورد.

بعضی هم اولين شعر را از بهرام گور می دانند

روایت ها گوناگون است اما ابن وصیف به واقعیت نزدیکتره

در بین معاصرین از همه کارآمدتر تلاش های مرحوم دکتر خانلری در علم عروض بود

منوام شعری شلنبک منوام ببری یلک /نام من بهرام گور و کنیم بو جبلک

هم در دانش نظری و هم در دانش کاربردی علم عروض ادبیات معاصر مدیون خانلری است

بله درسته

در مورد دو روش آموزش عروض در فضای مجازی بیشتر میشه به روش اول پرداخت

روش دوم نیاز به ارتباط آوایی داره که در اینجا مشکله

پیشنهاد من اینه، دوستانی که به روش اول یاد میگیرن در ادامه روش دوم رو یاد بگیرن یعنی بدون تقطیع با خوندن ( صورت آوایی ) وزن رو بتونن بگن

با توجه به اهمیت هجا در وزن ابتدا به هجا می پردازیم

هجا واحد آوایی بالاتر از واج است که در یک بار باز یا بسته شدن دهان با فشارهوا ادا میشود

هجا دقیقا معادل همون سیلاب یا بخش است

در بیشتر کتب عروض به جای واج ، حرف میگن لذا وقتی در جایی میبینید میگن هجا دو یا سه یا... حرفی است منظورشوه همون واج است در اصل واج با حرف فرق داره

چرا به این فرق اشاره و توجه نشده در کتب عروض

واج( صورت ملفوض حرف ) بر دو گونه است: مصوت و صامت.
مصوت: زبان فارسی دارای سه مصوت کوتاه و سه مصوت بلند است. مصوت های کوتاه (= حرکات عبارتند از: َ ِ ُ مثلاً در کلمات « سَر » , « دِل » , « پُل » , حرکات حرف هستند اما در خط فارسی به صورت اِعراب رو یا زیر حرف قرار می گیرند و بعد از آن تلفظ می شوند, مثلاً در کلمه ی « دِل » که به صورت « د ِ ل » به تلفظ در می آید.)

واج شکل مکتوب است، حرف شکل ملفوظ

این مباحث بیشتر مال دانش زبانشناسی است کسانی چون دکتر شمیسا و ابوالحسن نجفی که زبانشاس هستند به این تفاوت دقیقا اشاره کردن و از قدما هم خواجه نصیرالدین طوسی تا حدودی به این مباحث واقف بوده

واج صورت ملفوظ و حرف صورت مکتوب است

چهار حرف (زظ ذض) و یک واج(z) داریم و در بقیه ی حروف هم همینطوره

زبان فارسی دارای 23 واج صامت است:( 32 حرف صامت )
ء (= ع) , ب , پ , ت (= ط) , ج , چ , خ , د , ر , ز (= ذ, ظ, ض) , ژ , س (= ث, ص) , ش , غ (= ق) , ف , ک , گ , ل , م, ن , و (در اول کلمه ی « وجد » ) , هـ (= ح) , ی (در اول کلمه ی « یاد »)

بحث پراکنده شد پوزش

مصوت های بلند عبارت است از « و » , « ا » , « ی » مثلاً در واژه های « کو » , « پا » ,« سی » .

بحث هجا و اقسام اون و تقطیع بمونه برا جلسه بعد

انشالله هفته اینده ادامه مبحث را پی می گیریم.
کانال ٱموزش اصول شعر
@amoozesh101

آموزش اصول شعر

15 Nov, 05:31


کارگاه اول عروض وآشنایی با وزن شعر
مدرس :دکتر نصرت الله صادقلو
پیش از آغاز تخصصی بحث لازمه یه نیاز سنجی بشه

چند مسیر رو در بحث میتونیم داشته باشیم

1 - پرداختن به جزییات و آموزش نکته به نکته
2 بحث تحلیلی و زیبایی شناختی عروض
3 فقط بحث تحقیقی در عروض
4 ......

ضمنا دوستانی که حضور دارند حتما در بحث شرکت کنند

دوستانی هم که در ضمن مباحث پرسشی به نظرشون میرسه حتما مطرح کنند
هر چه کارگاهی تر و فعال تر باشه بهتره

ابتدا کلیاتی از عروض و تارخچه ی آن

از قديم ترين زمان ها كه واژة شعر در زبان ها متداول گرديده، هميشه مفهوم آن با مفهوم وزن و آهنگ ملازمت داشته است. افلاطون ، در رساله (ايون) از قول سقراط مايه و محرك سرودن شعر را الهام ميشمارد و معتقد است در نظر افلاطون شعر با وزن و آهنگ همراه است.

پس از افلاطون، ارسطو نيز ، شعر را سخن موزون ميداند و در نظر او شعر از وزن جدايي ندارد.

دانشمندان اسلامي هم در بيان تعريف شعر، وزن را لازم ميدانند. ابو علي سينا در تعريف شعر ميگويد: شعر سخني است رسا و خيال انگيز كه از اقوالي موزون و متساوي ساخته شده باشد. حقيقت اينست كه شعر در هريك از زبانهاي دنيا موزون ميباشد و سر انجام اگر بخواهيم از قول قدما بگوییم:
شعر، مجموعه اي از كلمات است كه داراي وزن و قافيه بوده و خيال انگيز است.

امروزه یکی از چالش های اصلی جریان های شعر معاصر همین بحث وزن است که پرداختن به آن جلسه ای جدا میخواد

اینکه وزن از دیدگاه سپید و موج نو و... چیست بحثی دامنه دار است

علم عروض از علوم دوره ی اسلامی است

دانش نظری عروض سابقه ی طولانی ندارد

آخرين نظر اينه كه (العروض) لقب شهر مكه است و چون خليل بن احمد اين علم را در شهر مكه وضع كرد، آن را به اين نام خواند.

واضع علم عروض دانشمندي از اهالي بصره بنام خليل بن احمد بصري است. اين دانشمند در حدود سال 100 هجري در بصره متولد گرديده و تاريخ وفاتش را نيز بين سالهاي 170 / 175 هجري نوشته اند

در مورد عروض داستان جالبی بر سر زبان هاست

خلیل بن احمد در سفر مکه از درگاه خدا میخواد که بهش علمی بده که تا اون موقع به کسی نداده

و دعاش اجابت میشه و علم عروض بهش الهام میشه

در مورد ابتکار خلیل بن احمد همه ی بلاغت نویسان اتفاق نظر دارن

خواهشمندم شعریامطلبی ارسال نفرمایید لطفا

از قرن چهارم هم سیر رشد علم عروض آغاز شد و تا زمان ما ادامه داشته

در زمان ما بزرگواراني چون محمد امين اديب طوسي، مسعود فرزاد، تقي وحيديان كاميار، خسرو فرشيدورد، سيروس شميسا و ابوالحسن نجفي و خانلری و.... کارهای ارزنده ای در عروض انجام دادن

دوستان اگه مطلب و نکته یا سوالی دارن مطرح کنند معمولا من کلاسام فعالتر از خودمه

شعر با جان و روان آدمي سر و کار دارهو انديشه و تخيل ما را اوج مي بخشه، احساس لذت ميكنيم و در بوجود آمدن اين حالت، دو عامل موثر وجود داره يكي عامل(تخيل) و عامل ديگر، آهنگ و يا وزن

وزن نظم و تناسب خاصی است که در شعر هارمونی ایجاد میکنه اساس این نظم واحد هجاست

وزن شعر در ملل گوناگون تابع نظم خاصی است

وزن عددي: كه مبتني بر تساوي تعداد هجاهاي هر مصراع است. وزن اشعار ايتاليايي، فرانسوي و اسپانوي از اين گونه است.

وزن نواختي : بر حسب زيري و بمي هجا ها مشخص ميشود. وزن شعر چيني و ويتنامي از اين دست است.

وزن تکیه ای
این وزن مبتنی است بر تکیه ای که بر هجاها واقع می شود. وزن اشعار انگلیسی و آلمانی چنین است.

وزن كمّي : مبتني بر كميت، يعني كوتاه و بلندي هجا هاست. وزن شعر فارسي، عربي، سنسكريت و يونان باستان چنين است

وزن شعر فارسی کمی است

اگه دوستان فرمایشی ندارن بریم به ساختار وزن

وزن شعر فارسی قبل از اسلام چه؟

پیش از اسلام وزن شعر به چند شکل بوده
نحست عددی بوده و بر اساس تساوی تعداد هجا

گاثه ها یشتها منظوم است ولی اوزان آنها با هم یکسان نیست. وزن شعر در بیشتر پشتها هشت هجایی است و در میان آنها اشعار ده و دوازده هجایی نیز یافته اند

یه جلسه در مورد این مطلب میشه بحث کرد

از قدیم ترین کلام منظوم که به ما رسیده کلام مانی است

آیا نوشته ای هم در مورد وزن شعر در قبل از اسلام وجود داشته؟

که برخی دوازده هجایی و بعضی نه هجایی است.

اگر بوده هم به ما چیزی نرسیده و دانش نظری عروض فقط ابتکار خلیل بن احمد بوده

در مورد بلاغت و شعر در کتاب جاحظ از بلاغت نویسان دوره ی اسلامی به کتابی از ایرانیان باستان اشاره شده به نام کاروند که اثری ازش نمونده شاید در این کتاب از وزن هم گفته شده باشه

به هر صورت علم و دانش پیش از اسلام در ایران با وجود بزرگترین دانشگاههای دنیای آن زمان بسیار برجسته بوده و چیزی بعید نیست

توضیحات کاملا مفهومه ،سپاس جناب صادقلو🙏

واحد وزن در شعر فارسی مصرع است اما به تبعیت از عربی برخی بیت رو واحد وزن دونستن

شما در یادگیری عروض دقیقا با هجا سر وکار دارید و هجا حکم الفبای عروض رو داره و به

آموزش اصول شعر

10 Nov, 18:23


مجموعه تفاسیر، سخنرانی ها، برنامه های رادیویی و شروح ادبی دیوان حافظ و سایر شاعران بزرگ زبان فارسی
لینک جوین به کانال

https://t.me/+4KJJcqetRbowNmU0

لینک اصلی
@jorae1400

آموزش اصول شعر

05 Nov, 19:07


آموزش اصول شعر pinned Deleted message

آموزش اصول شعر

05 Nov, 19:07


مجموعه تفاسیر، سخنرانی ها، برنامه های رادیویی و شروح ادبی دیوان حافظ و سایر شاعران بزرگ زبان فارسی
لینک جوین به کانال

https://t.me/+4KJJcqetRbowNmU0

لینک اصلی
@jorae1400

آموزش اصول شعر

20 Oct, 06:12


مجموعه تفاسیر، سخنرانی ها، برنامه های رادیویی و شروح ادبی دیوان حافظ و سایر شاعران بزرگ زبان فارسی
لینک جوین به کانال

https://t.me/+4KJJcqetRbowNmU0

لینک اصلی
@jorae1400

آموزش اصول شعر

20 Oct, 06:11


جزوه جامع عروض و قافیه (رنگی)، نسخه ۲، ویرایش دوم فروردین ۹۹
تالیف: دکتر ابوذر احمدی
#عروض_و_قافیه
#رایگان

@adabiyat_ahmadi
@package_adabiyat

آموزش اصول شعر

01 Sep, 20:27


شرح وتفسیر اشعار حافظ در کانال جرعه

این مبحث : " جادوی شعر حافظ"

مدرس :دکتر فاطمه لشکری (راحیل کرمانی)


جرعه
کانال شرح عرفانی ابیات حافظ
👇
@jorae1400

آموزش اصول شعر

11 Aug, 13:15


خشنود یا خوشنود؟



واژه "خشنود" به معنی "راضی"، برخلاف تصور ، مرکب از "خوش" و جزء دیگر نیست بلکه  در فارسی باستان و اوستا به‌صورت -xšnuta آمده است که passive perfect paticiple است از ریشه -xšnav* به‌معنی " شنیدن" و یا "خشنود ساختن" که صورت ضعیف این ریشه -xšnu* می‌شود. می‌دانید که پسوند ta- که نشانه
perfect passive participle
است چون خودش تکیه می‌گیرد اغلب به ریشه ضعیف افزوده می‌شود. در ضمن اگر به ریشه فعل لازم افزوده شود از لحاظ معنایی active بوده و به فاعل برمی‌گردد ولی اگر به ریشه فعل متعدی افزوده شود از لحاظ معنایی passive بوده و به مفعول برمی‌گردد. در فارسی جدید هم همین‌طور است. واژه‌های "رفته"، "مرده" که صفت مفعولی یا اسم مفعول فعل لازم هستند نقش فاعلی دارند ولی واژه‌های "دیده" ، "خورده" که از فعل متعدی ساخته شده‌اند نقش مفعولی دارند.
واژه  -xšnuta (خشنود) فارسی باستان یا اوستایی در فارسی میانه به صورت xušnūd در می‌آید که حرف‌نویسی آن به‌صورت 'hwšnut است و چون در الفبای پهلوی از حرف w یعنی حرف "و"  استفاده شده، در فارسی جدید آن را به‌صورت "خوشنود" هم می‌نویسند در‌حالی که صورت اوستایی این کلمه با حرف -xv نوشته نشده و اصلا حرف "و" ندارد. واژه  -xšnuta در هندواروپایی آغازین به شکل -ģnu-to می‌باشد [در اصل  بالای حرف g علامت ^ یا هشت کوچک می‌خواهد یعنی چیزی مثل ğ که من نمی‌توانم آن را صحیح تایپ کنم. این نوع g کامی است نه ملازی] این نوع g هندو اروپایی پیش از n در اوستایی و فارسی باستان به š تبدیل می‌شوند البته در آغاز واژه به xš تبدیل می‌شوند یعنی اول آنها بلافاصله پیش از واج /ش / یک واج /خ/ هم می‌خواهد. پس می‌بینید که در میان واج
/خ/ و /ش/ حتی در ریشه هندو اروپایی خبری از حرف (و)  نیست، پس املای "خشنود"  درست‌تر از "خوشنود"  است و این واژه مرکب از "خوش" و یک جزء دیگر نیست.


#فریبرز_کوچکی_زاد 


C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
@ketabkhaneadabi
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌

آموزش اصول شعر

19 Jul, 06:43


حس آمیزی در شعر معاصر

آموزش اصول شعر

19 Jul, 06:40


نامه نگاری 👆🏼


کار مشترک از گروه ادبیات اصفهان و کرمان
تهیه کنندگان :
سرکار خانم اسدی :مدرس بیان ومدیرمحترم انجمن اصفهان
سرکار خانم دکتر فاطمه لشکری شاعر نویسنده و مدرس دانشگاه
سرکار خانم توران امینی دبیر ادبیات ناحیه یک کرمان

آموزش اصول شعر

01 May, 05:57


دستورمفصل امروز دکترخسرو فرشیدورد
@bustane_ketab

آموزش اصول شعر

27 Mar, 03:40


#نکته‌_ها_ی_آرایه_ی_ی
#حشو_و_انواع_آن

حشو در لغت به معنی « لایی لباس » است که بین آستر و رویه قرار می گیرد و بیشتر برای خوش نما کردن لباس به کار گرفته می شود. چنانکه سعدی می گوید:
قبا گر حریر است و گر پرنیان
به ناچار حشوش بود در میان

در اصطلاح « حشو » کلمه یا عبارت زایدی است که از جهت معنی در جمله بدان نیازی نیست و تعادل لفظ و معنی را در جمله به هم می زند و گاه باعث فساد معنی می شود.

انواع حشو:

#حشو_ملیح :

یعنی افزودن کلمه یا عبارتی که در معنی جمله بدان نیازی نیست ولی اغلب برای آراسته تر کردن کلام آن را در جمله به کار می برند؛ مانند جملات معترضه شامل : دعا، نفرین، ندا، تحسین، تقبیح، سوگند، توضیح و ...

مثال :
علی – علیه السلام – فرمودند. پیامبر – صلی الله علیه و آله و سلم – فرمودند.
شیطان – لعنة الله علیه – از امر خدا سرپیچی کرد.
دیروز علی را – که قبلا به شما معرفی کرده بودم – دیدم.
در مثال های بالا عبارات داخل دو خط فاصله حشو ملیح است.

#حشو_قبیح :

حشو قبیح آوردن حرف، کلمه یا عبارت نابجایی است که زاید بر معنی است و گاه باعث فساد و انحراف معنی نیز می شود. حشو قبیح یکی از انواع انحراف از زبان معیار محسوب می شود و به طور جد باید از آن پرهیز کرد. حشو قبیح انواع مختلفی دارد که برای نمونه به پاره ای از آن ها اشاره می شود:

#تاتولوژی

تاتولوژی یعنی پی در پی آوردن کلمات هم معنی ( مترادف ) در جمله است بدون آن که به وجود همه ی آن ها نیاز باشد. در زبان عربی به آن « الغاء » یعنی بیهوده گویی می گویند.
مثال:
دوست عزیز، گرامی و محترم!
ملت شجاع، دلیر و نترس ایران!
ذهنیت بر عینیت برتری و تفوق دارد.
حقیقت آن در جهان برتر و اعلی وجود دارد.
هر روز شاهد اختراعات بدیع و ابداعات جدید هستیم.
هول و هراس و ترس و لرز سراسر وجودش را فراگرفته بود.
او به گناه خود اقرار و اعتراف کرد.
در این اثر توانایی های خود را در پهنه موسع و مبسوط داستان نویسی آزموده است.
ویلیامز به طور متوسط و میانگین هر سال یک داستان به خامه قلم درآورده است.

#دراز_نویسی

به کاربردن واژگان یا عبارت های پر تعداد، درازگویی و پرگویی در نوشته که متاثر از زبان محاوره و نثر منشیانه است.

مثال :

تیم فوتبال ایران بازی را به سود خود به پایان رساند.
تیم فوتبال ایران بازی را برد.
قانون کار در مجلس مورد تصویب قرار گرفت.
قانون کار در مجلس تصویب شد.
شیخ نهایت احترام را در حق وی مرعی داشت و استقبال گرمی از وی به عمل آورد.
شیخ در نهایت احترام از وی استقبال کرد.
دانشجویان از این موزه بازدید به عمل آوردند( بازدید کردند).
شورای شهر تهران در این جلسه مشکلات شهری را مورد امعان نظر قرار داد( بررسی کرد ).

و از این قبیل است:
به رشته تحریر درآوردن ( نوشتن )
مورد استفاده قرار دادن ( استفاده کردن )
به منصه ظهور رساندن ( ظاهر شدن )
حضور به هم رساندن ( حاضر شدن )
اطلاع حاصل کردن ( اطلاع یافتن )
به موقع اجراگذاشتن ( اجرا کردن )
به قتل رساندن ( کشتن )

#حشو_زاید

به کار بردن دو کلمه در حالیکه یکی از آن دو مفهوم دیگری را در بر داشته باشد؛ مثال:
برعلیه ( علیه : بر او )
دو طفلان مسلم ( طفلان : دو طفل )
مثمر ثمر ( مثمر : ثمر داشتن )
تهویه هوا ( تهویه : جابجا کردن هوا )
موارد مورد نیاز ( موارد : جمع مورد )
سنگ حجر الاسود ( حجر : سنگ )
سیر گردش کار ( گردش : سیر )
بورسیه بگیر ( بورسیه : گیرنده کمک هزینه تحصیلی )
بر له ( له : برای او، به سود او )
مفید فایده ( مفید : فایده داشتن )
تحدید حدود ( تحدید: مشخص کردن حدود )
جنازه مرده ( جنازه : جسد مرده )
خاندان بنی عباس ( بنی: خاندان )
سال عام الفیل ( عام : سال )

مثال:
همسر این مرد 25 سال سن دارد ( سن : زاید )
علت این نامگذاری به آن جهت است که ... ( به ... جهت : زاید )
از قبل پیش بینی کرده بودم ( از قبل : زاید )
آموزش کامل عروض و قافیه و تقطیع هجایی و تقطیع به ارکان با ساده ترین روش ممکن👍👍

مریم یوسف زاده

@rohaniabbb

آموزش اصول شعر

05 Mar, 19:57


#ریشه_شناسی_واژه
#سپاس

از جمله متنی که مدت‌هاست در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است:
" سپاس کلمه ای ایرانیست و یادگار زرتشت که همواره می‌گفت سه چیز را پاس بدارید: پندار نیک (پاس یک)، گفتار نیک (پاس دو)، کردار نیک (پاس سه). پاس = پاسداشت و پاسداری از سه نیک. و ایرانیان با گفتن سه پاس (سپاس) به همدیگر یادآور این سه مورد مهم می‌شدند. ر

در پاسخ باید گفت:
- آنچه در متن آمده حاصل ذوقیات و بافته‌های ذهنی یک شخص است و هیچ ریشه تاریخی ندارد.

- كلمه سپاس، یک کلمه اوستایی و به گویش گاتهایی (یا دیگر لهجه‌های کهن اوستایی) نيست و از همین روی نمی‌تواند یادگار زرتشت باشد. و واژه سپاس به صورت «سه + پاس» نیست.

در زبان اوستایی نیز عدد ۳ به صورتِ θri (ثری) و θr (ثر) خوانده می‌شود. برای مثال در اوستا، یسنای ۹، بند ۸ اژی دهاک با صفتِ سه پوزه (به اوستایی: θri-zafanem) خوانده شده است. در یسنای ۱۱، بند ۱ نیز برای عدد ۳ از واژه‌یِ θrâyô استفاده شده است. در یسنایِ ۱۹، بند ۱۶واژه‌یِ θri و در یسنای ۵۷، بند ۶ برای عبارت «سه شاخه» از واژه‌یِ θry-axshtîshca استفاده شده است.[۱]

- واژه «سپاس» نهايتاً يك واژه فارسی ميانه (پهلوی) هست و اصل آن espas بود. واژه «ناسپاس» نیز به صورتِ an espas خوانده می‌شد.[۲] يعنی‌ در اصلِ كلمه سپاس (espas) به هیچ روی عدد ۳ وجود ندارد و لذا سپاس به معنی سه عدد پاس (گفتار نيك و پندار نيك و كردار نيك) نيست.

- سعدی استاد ادب پارسی، می‌گوید:‌ «سگ حقشناس به از آدمی ناسپاس». که این نشان می‌دهد، ناسپاس در مقابل حق‌شناس هست. پس واژه «سپاس» به معنی «حق شناسی» هست. (نه ۳ عدد پاس!)

پی‌نوشت:

[۱]. بنگرید به:
Yasna (sacred liturgy), based on edition of Karl F.‎ Geldner, Avesta, the Sacred Books of the Parsis, Stuttgart, 1896.‎
[۲]. مكنزی‌،‌ فرهنگ زبان پهلوی، ترجمه مهشيد ميرفخرايی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۷۳، برگه ۳۱۲ و ۲۵۸

کانال آموزش اصول شعر
@amoozesh101

آموزش اصول شعر

03 Mar, 05:34


جزوه جامع عروض و قافیه (رنگی)، نسخه ۲، ویرایش دوم فروردین ۹۹
تالیف: دکتر ابوذر احمدی
#عروض_و_قافیه
#رایگان

@adabiyat_ahmadi
@package_adabiyat

آموزش اصول شعر

26 Feb, 05:44


https://t.me/lashkary
نیلوفر در کویر

آموزش اصول شعر

26 Feb, 05:44


مجموعه تفاسیر، سخنرانی ها، برنامه های رادیویی و شروح ادبی دیوان حافظ و سایر شاعران بزرگ زبان فارسی

مدرس :فاطمه لشکری (راحیل کرمانی)
لینک جوین به کانال

https://t.me/+4KJJcqetRbowNmU0

لینک اصلی
@jorae1400

آموزش اصول شعر

26 Feb, 05:43


https://t.me/lashkaryy2

آموزش اصول شعر

24 Jan, 21:05


انواع شعر فارسی
مباحثی در صورت‌ ها و معانی شعر کهن و نو پارسی
نوشته : منصور رستگار فسایی

آموزش اصول شعر

31 Dec, 19:03


شرح وتفسیر اشعار حافظ در کانال جرعه

این مبحث : "ویژگی جادویی شعر حافظ"

مدرس :دکتر فاطمه لشکری (راحیل کرمانی)


کانال جرعه
@jorae1400

آموزش اصول شعر

17 Dec, 03:30


https://t.me/lashkary

آموزش اصول شعر

03 Aug, 05:52


مجموعه کارگاهها وبحث های آموزشی انلاین به همراه فایل های آموزشی
شناخت قافیه،وزن شعر،آرایه های ادبی،نقدشعر و.....

https://t.me/+6Yams8F3PcYzZjJk


مطالب این کانال بطور رایگان در اختیار علاقه مندان به شعر وادب گذاشته می شود
لطفا دوستان شاعر را که نیاز بهاموزش دارند به کانال دعوت کنید

آموزش اصول شعر

06 Jul, 03:27


ممنونم از تحمل شما عزبزان و سپاس از همراهی تان
روز وروزگار بر شما خوبان دلنواز🙏🙏🙏

2,507

subscribers

128

photos

32

videos