آرشیو (کانال گفتمان اندیشه ها ) @sokhanranih2 Channel on Telegram

آرشیو (کانال گفتمان اندیشه ها )

آرشیو (کانال گفتمان اندیشه ها )
این کانال ارشیو کانال نبرد اندیشه هاست..
حتما کانال بر بیصدا بذارید چون محل فروارده نشست های مجازی اساتید است🌹
کانال اصلی ⬇️⬇️
@nabardb
ادمین : @
1,880 Subscribers
387 Photos
139 Videos
Last Updated 06.02.2025 07:28

آرشیو کانال گفتمان اندیشه ها: فضایی برای تبادل نظر و دانش

در دنیای امروزی که ارتباطات آنلاین به شکل فزاینده‌ای در حال رشد است، کانال‌های مختلفی برای تبادل نظر و ایده‌ها به وجود آمده‌اند. یکی از این کانال‌ها، آرشیو کانال گفتمان اندیشه هاست که به بررسی و تحلیل مسائل مختلف علمی و فرهنگی می‌پردازد. این کانال به عنوان یک پلتفرم فعال و پویا برای برگزاری نشست‌های مجازی اساتید و کارشناسان در نظر گرفته شده و به کاربران این امکان را می‌دهد تا به منابع غنی از دانش و اطلاعات دسترسی پیدا کنند. گفتمان اندیشه ها به عنوان محلی برای ارتقاء سطح علمی و فرهنگی جامعه، با هدف ایجاد فضای برای تبادل ایده‌ها و نظرات بنیادی شکل گرفته است. در ادامه به بررسی سوالات متداول در مورد این کانال و نقش آن در دنیای امروز خواهیم پرداخت.

هدف اصلی کانال گفتمان اندیشه ها چیست؟

هدف اصلی کانال گفتمان اندیشه ها، ایجاد فضایی مناسب برای تبادل نظر و گفتگو در زمینه‌های مختلف علمی و فرهنگی است. این کانال با برگزاری نشست‌های مجازی و دعوت از اساتید و کارشناسان، سعی در به اشتراک گذاشتن دانش و تجربیات دارد.

علاوه بر این، کانال تلاش می‌کند تا فضایی را برای تخلیه ذهنی و ارائه نظریات مختلف ایجاد کند و بدین ترتیب به ارتقاء سطح آگاهی عمومی کمک نماید.

چگونه می‌توان به کانال گفتمان اندیشه ها دسترسی پیدا کرد؟

برای دسترسی به کانال گفتمان اندیشه ها، کاربران می‌توانند به لینک مربوطه مراجعه کرده و با عضویت در آن از محتوا و مطالب ارائه شده بهره‌مند شوند. این کانال عموماً در پلتفرم‌های پیام‌رسانی مانند تلگرام فعال است.

همچنین، ادمین کانال معمولاً اطلاعات به‌روز و نشست‌های جدید را از طریق نوتیفیکیشن‌ها به اعضا اطلاع‌رسانی می‌کند.

نشست‌های مجازی چگونه برگزار می‌شوند؟

نشست‌های مجازی در کانال گفتمان اندیشه ها معمولاً به صورت آنلاین و از طریق پلتفرم‌های ویدئو کنفرانس برگزار می‌شوند. اساتید و کارشناسان در این نشست‌ها به بحث و تبادل نظر می‌پردازند.

علاوه بر این، این نشست‌ها ممکن است به صورت زنده پخش شوند و کاربران بتوانند به صورت مستقیم سوالات خود را مطرح کنند و در بحث شرکت کنند.

چگونه می‌توان در بحث‌های کانال شرکت کرد؟

برای شرکت در بحث‌های کانال گفتمان اندیشه ها، کاربران باید به گروه‌های مربوطه بپیوندند و با فعال بودن در این گروه‌ها نظرات و سوالات خود را مطرح کنند.

این کانال معمولاً شرایط خاصی برای مشارکت اعضا دارد و کاربران می‌توانند با رعایت این شرایط به بحث‌ها بپردازند.

آیا کانال گفتمان اندیشه ها موضوعات خاصی را پوشش می‌دهد؟

بله، کانال گفتمان اندیشه ها به بررسی و تحلیل موضوعات مختلف علمی و فرهنگی می‌پردازد. این موضوعات ممکن است شامل فلسفه، جامعه‌شناسی، روانشناسی، علوم سیاسی و دیگر رشته‌های مرتبط باشند.

نکته مهم این است که این کانال سعی دارد تا نظرات مختلف را به نمایش بگذارد و فضایی را برای تنوع افکار ایجاد کند.

آرشیو (کانال گفتمان اندیشه ها ) Telegram Channel

آرشیو (کانال نبرد اندیشه ها ،گفتمان علمی اعتقادی) یک کانال تلگرامی است که به آرشیو کانال نبرد اندیشه ها اختصاص دارد. این کانال مکانی است که اساتید در آن نشست‌های مجازی خود را برگزار می‌کنند. حتما این کانال را برای خود بیصدا قرار دهید تا از آخرین فروارده‌های این نشست‌ها مطلع شوید. برای ورود به کانال اصلی می‌توانید به آدرس زیر مراجعه کنید: @nabardb. اگر سوالی دارید، می‌توانید از ادمین کانال با نام کاربری @"sokhanranih2" کمک بگیرید.

آرشیو (کانال گفتمان اندیشه ها ) Latest Posts

Post image

آیا دین آمده انسان را الزام و مجبور کند تا هدایت شود؟ به هیچ وجه چنین نیست! پس اگر به این مبنا در مختار بودن انسان قائل هستیم، نمی‌توانیم مثل آقای دکتر سروش به این انتقاد کنیم که عبادات دین هم دیگر اثری ندارد و عبادات آن هم نمی‌تواند انسان را بسازد!
ممکن است کسی عبادت کند، ریاکار باشد، دروغ هم بگوید! اما کل انسان‌هایی که در طول تاریخ اسلام بر مبنای دین اسلام عبادت کردند عموماً دروغگو، ریاکار، حسود، بخیل بودند؟ آن انسان‌های رشد یافته‌ای که به قله کمال رسیدند با علوم دینی به قله کمال رسیدند با رویکرد برون‌دینی به این مرتبه رسیدند یا خود می‌گویند بر اساس دین به این قله رسیدیم؟ اینها نقش عبادات بوده یا نبوده است؟
آقای سروش چه تلقی‌ای از عبادت در دین دارد که این گونه عبادات دینی را تحقیر می‌کند؟ زمانی بود که ایشان بخش معاملات یعنی بخش احکام اجتماعی اسلام را زیرسوال می‌برد ولی به عبادات آن پایبند بود. الان از صحبت‌های اخیر ایشان برمی‌آید که عبادات را هم تحقیر می‌کند. البته این تالی فاسد همان تلقی‌ای است که از خدا در ذهن ایشان وجود دارد و تالی همان ایده از انسان مدرن است که در ذهن ایشان شکل گرفته و آن انسان مدرن باید انتظارات خود را بر دین تکلیف کند که چه کار کند و چه کار نکند. این ذهنیت قطعاً به اینجا ختم می‌شود که عبادات را هم زیر سوال ببرند.
وقتی شما نبوت را نپذیرید، حتی در توحید خود، خدای شخص‌وار را نپذیرید که صفتی به نام حکمت و صفتی به نام کلام دارد، و نپذیرید که خداوند قدرت دارد که کلامی را درون پیامبر ایجاد کند، وقتی معتقد نیستید که خدا قدرت دارد که می‌تواند الفاظی را به صورت وحی در ذهن و زبان پیامبر ایجاد و خلق کند، مشخص است این تلقی به اینجا منتهی می‌شود که عبادت خدا را هم این گونه تحقیر کنید و بگویید عبادت خداوند چنین و چنان است.
نکته جالب این است که چرا در این موارد پدیدارشناسانه نگاه نمی‌کنید آقای سروش؟ چرا در طول تاریخ فقط به کسانی نگاه می‌کنید که یک عبادت صوری می‌کنند و بعد می‌گویید اینها حسد و بخل دارند و دروغ می‌گویند؟ چرا پدیدارشناسانه به قله‌هایی که مرزهای عبودیت را طی کردند نگاه نمی‌کنید که به چه مراتب و منازلی رسیدند؟ آنها هم با همین عبادت‌ها به این نقطه رسیدند! این چه نحوه مواجه فکری است؟
نباید اگر اینجا پدیدارشناسانه نگاه می‌کنید بگویید برخی از افراد که نماز می‌خوانند دروغ هم می‌گویند و ریاکاری می‌کنند و حسد هم دارند. اگر پدیدارشناسانه نگاه می‌کنید چرا به قله‌ها نگاه نمی‌کنید؟ اگر فکر می‌کنید این نقص‌ها در اثر عبادت است چرا آن قله‌ها را در اثر عبادت نمی‌دانید؟ آیا شما تحلیل روانکاوانه کردید که این اثر عبادت است و یا این اثر عبادت نیست و بخاطر کنترل نشدن خودخواهی‌های این آدم است! یا اساساً عبادت او واقعی نبوده است که کار به اینجا کشیده است!
عبادت مقبول و مطلوب تمایز دارد. درست است که فقیه در باب عبادت صحیح و عبادت باطل سخن می‌گوید ولی بدین معنا نیست که اگر عبادت کسی صحیح بود اما مطلوب نبود، آن را مشکل فقه و دین بدانیم! بالاخره نقش عبادت در دین یک ساحت دارد. ساحات دیگر این انسان چیست؟ تلقی انسان‌شناسی شما اساساً چیست که با عبادت این گونه برخورد می‌کنید؟ اولاً عبادت الزامی نیست. شما اگر بخواهید قضاوت کنید که چرا به اصطلاح عبادت این آدم عبادت مطلوب نیست و اگر صحیح است مطلوب نیست، آیا شما به این توجه کردید که دین از این فرد انتظار داشته عقاید او درست باشد و نبوده، دین از او انتظار داشته که با اصول تعلیم و تربیت دین توجه داشته باشد و نداشته است (که یک شاخه آن عبادت بود). دین انتظارات دیگری داشته اما او تمام ساحت‌های دین را فراموش کرده و فقط یک گوشه‌ای از دین را به صورت ظاهری توجه و عمل کرده است. حالا شما چنین فردی را مثالی برای بحث خود انتخاب می‌کنید؟ سوال ما این است که این چه انسان‌شناسی است که آقای سروش دارد؟ ما کاری به دین هم نداریم! این تلقی انسان‌شناسی از انسان چیست که این گونه با این مسئله مواجه می‌شود؟ نه با اسلام، بلکه با هر آئینی می‌خواهد باشد!
منظور شما ساحات غریزی و امیال هر انسان است که در صورت کنترل نشدن می‌تواند در کیفیت دینداری او تاثیر بگذارد و آقای سروش اینها را به پای ناکارآمدی فقه می‌گذارند.
بله. بالاخره چه تلقی‌ای دارند؟ انسان یک موجود چندساحتی است و در عین حال اختیار هم دارد. حالا اگر این انسان با اختیار خود نمی‌خواهد خود را به رشد و کمال برساند و فقط می‌خواهد از احکام ظاهری دین استفاده کند، مقصر خود فرد است یا دین؟ دین هم نگوییم، بگوییم فقه! تقصیر را به گردن فقه بیندازیم که شاخه‌ای از دین است. اسلام که نگفته از میان اجزای دین فقط به فقه توجه کنید و بقیه ارکان دین را نادیده بگیرید.

18 Nov, 11:43
769
Post image

با این مبانی فکری دکتر سروش نه تنها بحث از انتظار بشر از دین بیهوده و سرگرمی است که دیگر گفت‌وگوی از فقه و انتظار از آن هم معنای محصلی ندارد.
 
 

18 Nov, 11:43
1,286
Post image

اسلام این را بیان کرده است؟! اگر مسلمانی به یک رکن دین به صورت ظاهری توجه داشت و به بقیه توجه نداشت آیا اشکال از همان رکنی است که مربوط به فقه می‌شود یا اشکال مربوط به این آدم است؟ اینها پرسش‌های اساسی است که باید اساساً بدان توجه کرد و به اینها اعتنا کرد.
با توجه به مباحث حضرتعالی و به عنوان جمع بندی، به نظر می‌رسد بحث «انتظار بشر از دین» در مباحث مطرح شده به نوعی «مشترک لفظی» است چون دینی که ایشان از آن صحبت می‌کند با مبانی دینی ما متفاوت است.
دین دارای آموزه‌های اعتقادی در مورد خدا و نبوت و امامت و معاد است که بر اساس استدلال‌های عقلی و درون‌دینی پذیرفته شده است. دین‌شناسان از متکلمان و فیلسوفان و مفسران و… علی‌رغم برخی اختلافات، هسته‌های مرکزی آن را پذیرفته‌اند اما دکتر سروش همه آنها را به بهانه قرائتی دیگر نمی‌پذیرد.
اساساً تصوری که ما از دین داریم با تصوری که دکتر سروش از دین دارد، از زمین تا آسمان فرق می‌کند. ما دین را یک امر وحیانی می‌دانیم که تجلی آن در کتابی به نام قرآن به صورت آموزه‌هایی از طرف خداوند برای تعالی و کمال حیات بشر ارائه شده است. این کتاب هم یک کتاب الهی و مصون از خطاست که به عنوان منبع دین مطرح می‌شود. اما برای آقای دکتر سروش با توجه به مبانی کلامی ایشان، اصلاً دین به این معنا مطرح نمی‌شود. در دیدگاه ایشان قرآن به عنوان یک کتاب بشری مطرح می‌شود مثل سایر کتب دیگر. حتی با توجه به مباحثی که ایشان در مورد مثنوی بیان می‌کند، و با توجه به مباحث «بسط تجربه نبوی»، چه بسا اینطور است که کتاب مثنوی نسبت به قرآن برتر و اولی است. چرا که تداوم تجربه‌های عارفان است. در دیدگاه ایشان قرآن فقط حاوی تجربه یک شخص واحد است که در یک زمان و محیطی قرار گرفته که هیچ دانشی نبوده است اما مولوی قرن‌ها بعد از محمد ابن عبدالله (ص) پیدا شده و هم دانش بیشتری داشته و هم از تجربیات عارفانه در طول قرن‌ها استفاده کرده، بنابراین باید بگوییم که کتاب مثنوی افضل از قرآن کریم است. با توجه به این مبنا، زمانی که بحث «متن» مطرح می‌شود، با توجه به اینکه این متن قرآن یک متن بشری و آمیخته با خطاست و به قول ایشان حداقل در سه زمینه در این متن خطا پیدا شده است، دیگر انتظار ما از این متن، آن انتظاری نیست که از یک کتاب الهی که کلام خداست، داریم!
قرآن مورد نظر آقای سروش، کتابی است که نه یک پیامبر بلکه کتاب شخصی است که احساس کرده ماموریت دارد ادعایی بکند و حالا ما اسم او را پیامبر می‌نامیم، این کتاب حاصل فکر و ذهن اوست و نوشتۀ یک انسان است و بنابراین می‌توان آن را به شکل‌های گوناگون خواند. با این مبنا، در این متن به قول فیلسوفان هرمنوتیک بنا نیست که ما تقیدی به متن‌محوری یا مولف‌محوری داشته باشیم، بلکه می‌توانیم خواننده‌محور باشیم و می‌توانیم انتظارات مختلفی از آن داشته باشیم و حتی به قول رولان بارت، می‌تواند هدف ما از این متن، لذت خواندن باشد!
بنابراین نباید دچار این مغالطه شویم. ما مبنائاً با آقای دکتر سروش اختلاف داریم. لذا بحثی که ایشان درباره انتظار از دین مطرح می‌کند با تلقی‌ای که ایشان از دین و تفسیر از دین و تلقی که ایشان از قرآن به عنوان یک کتاب بشری آمیخته با خطا دارد، با انتظاری که ما از دین و قرآن به عنوان یک کتاب الهی داریم هماهنگ نیست. اگر به این نکته توجه نکنیم که علی‌المبنا با ایشان اختلاف نظر داریم لذا اصلاً پرسش‌هایی هم که مطرح می‌کنیم اصلاً پرسش‌های یکسانی نیست.
دیگر وجه مشترکی با ایشان در مورد دین نداریم تا بتوانیم بحث وگفت‌وگو کنیم. اصلاً در اینجا دین واحدی مطرح نیست. ما از یک دین وکتاب الهی سخن می‌گوییم و ایشان از یک آیین دیگر و یک کتاب بشری سخن می‌گوید. خودمان را فریب ندهیم. پرسش از یک واقعیت خاص به نام دین واحد مطرح نیست.
در واقع باید بگوییم از نظر منطقی سالبه به انتفاء موضوع است؛ نه سالبه به انتفاء محمول. ما از یک موضوع سخن می‌گوییم و ایشان از موضوعی دیگر. عجیب اینجاست که ایشان از نسبت فقه و کلام سخن می‌گویند. کدام کلام؟! مبانی کلامی شما که نافی دین الهی و موید پذیرش یک آیین بشری است. فقها که در طول تاریخ از مبانی کلامی استدلالی خودشان اولاً در ضرورت استنباط و ثانیاً در روش استنباطی خود استفاده کرده‌اند. آیا شما که آنها را محکوم می‌کنید که در فقه به کلام بی‌اعتنایی کرده‌اند مرادتان پذیرش و بکارگیری دیدگاه‌های شما نیست که برای مثال قرآن را یک متن بشری بدانند که حاصل تجربه‌ها و یا رویاهای یک فرد عامی است و لذا نه تنها احکام آن مربوط به ۱۴۵۰ سال قبل بوده و با عقلانیت مدرن و عدالت سازگاری ندارد و مشکلات دنیای بشر را حل نمی‌کند؛ که بخش عبادات آن هم آخرت انسان را تامین نمی‌کند و خلاصه دینی است که نه به درد دنیا می‌خورد و نه آخرت؟

18 Nov, 11:43
1,224
Post image

یعنی با توجه به تلقی‌ای که از انسان و نیازهای او داریم می‌خواهیم سراغ دین برویم و ببینیم دین به کدام یک از نیازهای ما پاسخ می‌دهد. کسی که این دیدگاه را دارد معتقد است ما یک سلسله نیازهایی داریم که از بیرون دین نمی‌توان پاسخی برای آن پیدا کرد. یا این نیازها نمی‌تواند از بیرون دین ارضا و اغنا شود. نیاز است وارد دین شویم و دین می‌تواند این نیازها را ارضا و اغنا کند. در واقع نیازهای انسان است که انتظارات ما را مشخص و معین می‌کند. نیازهای خود را باید به دو دسته اصلی و فرعی تقسیم کنیم و بعد بگوییم نیازهای فرعی خود را هم کنار می‌گذاریم و اینها از بیرون پاسخ پیدا می‌کنند اما نیازهای اصلی ما از درون دین باید پاسخ پیدا کند.
در اینجا هم باز اشکالات و ابهامات سر جای خود باقی می‌ماند که با چه معیاری می‌توانیم نیازهای اصلی و فرعی را تشخیص دهیم؟ در همین زمینه هم بین روان‌شناسان و متفکران اختلاف نظرهایی وجود دارد. آیا می‌توان یک سخن کلی بر زبان جاری کنیم یا اینکه باید یک دیدگاه خاص یا اندیشه یک اندیشمند خاص را در نظر بگیریم و بگوییم بر مبنای اندیشه این اندیشمند که نیازهای اصلی ما را این می‌داند و نیازهای فرعی را آن می‌داند، نیازهای فرعی را کنار می‌گذاریم و حالا سراغ نیازهای اصلی می‌رویم. بنابراین این بحث از نیازهای اصلی و فرعی خودش اول داستان و محل نزاع است.
به هر حال در رویکرد برون‌دینی مبنا بر این است که از بیرون دین بر مبنای تلقی انسان‌شناسانه‌ای که داریم سراغ این برویم که دین می‌تواند به کدام یک از نیازهای اصلی ما پاسخ بدهد و چگونه پاسخ می‌دهد.
در رویکرد درون‌دینی بحث به چه منوال است؟
رویکرد درون دینی می‌گوید ما باید سراغ دین برویم و ببینیم خود دین چه پاسخی به نیازها، خواسته‌ها و انتظارات ما می‌دهد. خود دین برای ما تعیین تکلیف می‌کند که شما از من به عنوان دین باید چه انتظاری داشته باشید، نه اینکه شما بر مبنای خواسته‌های خود از من انتظار داشته باشید. دین برای شما تکلیف تعیین می‌کند که به کدام خواسته‌ها و نیازهای شما می‌تواند پاسخ بدهد.
یعنی در واقع ما بر اساس رجوع به دین می‌خواهیم ببینیم دین چه می‌گوید. وقتی صحبت از درون‌دینی می‌شود، باید منابع دین را در نظر بگیرید و به منابع دین رجوع کنید. لذا ممکن است در اینجا اختلاف نظراتی بین ادیان ایجاد شود. منابع یک دین، یک سلسله منابع خاصی است و منابع دین دیگر یک سلسله منابع خاص دیگر است. ممکن است یک دین منابع محدود داشته باشد و دین دیگر ممکن است منابع بسیار متنوع و گسترده‌ای داشته باشد. همچنین خود محتوای یک دین ممکن است خیلی محدود باشد، محتوای یک دین ممکن است بسیار گسترده باشد. یعنی شما اینجا نمی‌توانید کلی‌گویی کنید و باید دقیقاً مشخص کنید که اگر می‌گویید دین، کدام دین منظور است. این مسئله مهمی است. آیا ادیان ابراهیمی را می‌گویید یا ادیان غیرابراهیمی را مراد می‌کنید؟ در ادیان ابراهیمی آیا ادیانی همچون اسلام را می‌گویید که کتاب تحریف نشده دارد یا ادیان ابراهیمی دیگری را می‌گویید که کتاب‌های آنها خیلی در دسترس ما نیست؟
اگر اسلام مد نظر شما باشد هم منابع آن فقط قرآن نیست. بالاخره منابع دیگری هم در اسلام دارید. سنت برای شما مطرح است، حتی عقل به عنوان یک منبع می‌تواند مطرح باشد. بنابراین مسئله بسیار پیچیده و دشوار است، لذا باید مشخص کنیم مراد ما از دین کدام دین است و همچنین اگر کسی می‌خواهد درون‌دینی بحث کند باید سراغ منابع دین برود و کل منابع دین را در نظر بگیرد، نه اینکه یک منبع را در نظر بگیرد و بقیه منابع نادیده گرفته شوند.
به هر جهت آنچه اهمیت دارد این است که رویکرد درون‌دینی به این شکل است که دین تکلیف انتظارات ما را تعیین می‌کند، برخلاف روش قبلی که برون‌دینی بود و می‌گفتیم ما انسان‌ها برای دین تکلیف تعیین می‌کنیم.
گفته می‌شود اگر رویکرد صرفاً درون‌دینی باشد دور لازم می‌آید.
یک رویکرد و راه سومی داریم که پاسخ این مسئله را بدهیم. راه سوم این است که می‌توانیم بین دو روش جمع کنیم. به این صورت که باید بر اساس عقل، استدلال، دلیل و برهان، یک دین را بپذیریم. پذیرش دین قطعاً باید برون‌دینی باشد و باید مشخص کنیم بر چه مبنایی یک دینی را می‌پذیریم و بر همان مبنا ممکن است دین دیگری را نپذیریم. پس در وهله اول بر اساس استدلال‌های عقلی باید حقانیت یک دین خاص را بپذیریم. تا اینجا رویکرد ما برون‌دینی است. اگر بر اساس عقل و استدلال حقانیت یک دین را پذیرفتیم، بعد وارد آن دین می‌شویم و سراغ این می‌رویم که متن دین چه مطلبی را برای ما بیان می‌کند. با این مبنا اساساً هیچ دوری مطرح نمی‌شود.

18 Nov, 11:43
564