کانال کتابخوانی @ketabkhanisayyah Channel on Telegram

کانال کتابخوانی

@ketabkhanisayyah


ملتی که کتاب نمی‌خواند، ناچار است تمام تاریخ را تجربه کند_ دانایی وظیفه ی انسانهاست نه فضیلت آنها
سیاح

کانال کتابخوانی (Persian)

با خوش آمدید به کانال کتابخوانی! اینجا مکانی است که عاشقان کتاب و کتابخوانی گردهم می‌آیند تا از اثرات جذاب و الهام‌بخش کتاب‌ها بهره‌مند شوند. آیا شما هم از جذابیت خواندن کتابها لذت می‌برید؟ به ما بپیوندید تا با هم به دنیای پرماجرای کتابخوانی سفر کنیم. این کانال با استفاده از نقل قول زیبا "ملتی که کتاب نمی‌خواند، ناچار است تمام تاریخ را تجربه کند" انگیزه‌ی شما برای خواندن را افزایش می‌دهد. دانایی وظیفه ی انسانهاست نه فضیلت آنها. اگر شما هم از جمله افرادی هستید که عاشق کتاب‌خوانی و یادگیری هستید، این کانال برای شماست! در اینجا مطالب مختلف در زمینه‌های مختلف ارائه می‌شود تا شما را به خواندن و کشف دنیای جدید کتاب‌ها ترغیب کند. پس چهاربره کردن وقت خود با خواندن کتاب‌های متنوع و جذاب را دست ندهید. به کانال کتابخوانی بپیوندید و با ما همراه باشید در این سفر جذاب و الهام‌بخش به دنیای کتاب‌ها و دانش.

کانال کتابخوانی

21 Nov, 19:25


📗کانال کتاب و کتابخوانی 📗

خـداونـدا
خانه امـیدم را
به یادت بر بلندترین
قله دلم بنا میکنم
اى آرام جان امشب
تمام دوستان
و عزیزانم را آرامشى
از جنس خودت ارزانى ده

شبتون زیبا و در پناه خـدا



📚کانال کتابخوانی
╭─►📖⨗@ketabkhanisayyah
╰──────────

کانال کتابخوانی

21 Nov, 19:03


.📗کانال کتاب و کتابخوانی 📗


چقدر این جمله «مارسل پروست» نویسنده فرانسوی را ‎زندگی کرده‌ام که گفته بود:

در من بسیاری چیزها از بین رفتند،
که گمان می‌کردم تا ابد ماندگارند…



📚کانال کتابخوانی
╭─►📖⨗@ketabkhanisayyah
╰──────────

کانال کتابخوانی

21 Nov, 17:14


🪞ڪانال ڪتاب  و ڪتابخوانے🪞

🙏خداوندا
دو چیز را از من بگیر:
خودمحوری و غرور
‌که اولی
داشته هایم را از من می گیرد
و دومی پاکی ام را...

🙏خدایا حبِّ غیر عادی دو چیز را از من بگیر
نان و نام

که اولی مرا حریص  میکند
و دومی متوهم متکبر

🙏پروردگارا!

دو چیز را در درونم ارتقا ببخش:
ایمان و صبر

که اولی داشته هایم را بیشتر می کند
و دومی نداشته هایم را  به من نزدیک می کند.

🙏خدایا!
کمکم کن که به دو چیز مبتلا نگردم:
فراموشی و ناسپاسی

که اولی پاکی جسم را از من میگیرد
و دومی آرامش درون را...

🙏خدایا تمام بیماران را لباس عافیت بپوشان
خدایا قرض بدهکاران ادا
درد دردمندان شفا
دعای درماندگان روا بفرما

🙏معبودا بر دوستانم بهترین هدیه های روزگار  یعنی سلامتی ، ایمان و عاقبت بخیری عنایت بفرما

#شبتون_بخیر_دوستان_عزیز
ارادتمند ابراهیم سیاح

  

📚کانال کتابخوانی
╭─►📖
@ketabkhanisayyah
╰──────────

کانال کتابخوانی

21 Nov, 17:12


📗کانال کتاب و کتابخوانی 📗

خداوندا بدون نوازش‌های تو
بدون مهر و محبت تو
بدون عشق تو
میان دست‌های زندگی
مچالہ میشویم
مهربانیت را از ما نگیر

شبتون لبریز از آرامش



‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌📚کانال کتابخوانی
╭─►📖⨗@ketabkhanisayyah
╰──────────

کانال کتابخوانی

21 Nov, 17:12


📗کانال کتاب و کتابخوانی 📗

همش که نباید گله کرد
یک بارم از ته دلمون بگیم:
خدایا شکرت

شبتون ماه
یک شب دلنشین.
یک لبخند از ته دل.
یک شادے بےبدیل.
و خداےهمیشه همراه.
باهزار آرزوے زیبا تقدیم
لحظه هایتان......

📚کانال کتابخوانی
╭─►📖⨗@ketabkhanisayyah
╰──────────


کانال کتابخوانی

21 Nov, 17:12


⇍اعتمـــاد ڪن ولی احمق نباش
⇍بمون ولی اضــافی نبــــــاش
⇍عشق بورز اما کــور نبــــاش
⇍ادمهــا ظرفیت اندکی دارنـــد
⇍بیش از حــد لبریزشــان نکـن :

📚کانال کتابخوانی
╭─►📖⨗@ketabkhanisayyah
╰──────────

کانال کتابخوانی

21 Nov, 17:11


📗کانال کتاب و کتابخوانی 📗

برای در کنار هم موندن باید
خیلی چیزارو بخشید
خیلی حرفا رو نشنیده گرفت !!
برای در کنار هم موندن،
از خیلی کارها عبور کرد ...

آدما وقتی می تونن مدت های طولانی
کنار هم بمونن، که یاد بگیرن
چطور باهم کنار بیان !!

اگه گاهی تو حال و خوب و هم
شریک نمیشن دستی هم به حال بد هم
نکشن، هیچ حال بدی موندگار نمیمونه ...!
همونطور که حال خوب هم همیشگی نیست برای در کنار هم موندن باید یاد بگیری
با کوچک‌ترین چیزها از زندگی
لذت ببری خندید و شاد بود ...

🌱
📚کانال کتابخوانی
╭─►📖⨗@ketabkhanisayyah
╰──────────

کانال کتابخوانی

21 Nov, 17:07


📗کانال کتاب و کتابخوانی 📗

آدمها
همیشه خوب را
برای یافتن خوب تر رها میکنند

غافل از اینکه خوب همانیست
که وقتی ازهمه چیز وهمه کس بریدی
یادش می افتی

همان کسی که
هر روز حالت را میپرسد
و تو سرسری میگویی خوبم

همان کسی که
تو حضورش را همیشه دیدی و حس کردی
اما ساده گذشتی

همان کسی که
وقتی که کم حوصله ای زمین و زمان را
به هم میدوزد تا تو لبخند بزنی

خوب
همان کسی است که
بی منت تو را دوست دارد
که تو صدبار دست رد به سینه اش میزنی
اما یکبار هم خواهشت را رد نمیکند

خوب همانیست
که طاقت قهر ندارد
میگوید قهر اما دلش
دوری ات را تاب نمی اورد

خوب همانیست که
همه احساسش را خرج تو و اطرافیانش میکند

خوب همانیست که
به جرم احساسش هرلحظه غرورش رامیشکنی
دلش را میشکنی
و او دم نمیزند

کجا با این عجله
لحظه ای درنگ کن
خوب خود را با خود نمیبری ؟

خوب یک نفر است
و هرگز تکرار نمیشود
مبادا از دستش بدهی

📚کانال کتابخوانی
╭─►📖
@ketabkhanisayyah
╰──────────

کانال کتابخوانی

21 Nov, 17:06


📗کانال کتاب و کتابخوانی 📗

ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻋﺰﯾﺰﺗﺮﻧﺪ !
ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺩﻭﺳﺘﻨﺪ ...
ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺏ ﺑﺴﺎﺯ ...
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺵ
ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺭﻭﺯﯼ ﻫﺮﭼﻪ ﺑﻮﺩ ﮔﺬﺍﺷﺘﯽ ﻭ ﺭﻓﺘﯽ ...
ﺩﺭ ﮐﻨﺞ ﻗﻠﺒﺸﺎﻥ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﺎﺷﺪ ...
ﺗﺎ ﻫﺮ اﺯ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ﮐﺎﺵ ﺑﻮﺩ !
ﻫﺮ اﺯ ﮔﺎﻫﯽ ﺩﺳﺖ ﺩﺭﺍﺯ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺎﺷﯽ !
ﻫﺮ اﺯ ﮔﺎﻫﯽ ﺩﻟﺘﻨﮓ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﺷﻮﻧﺪ ....
ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ
ﻭﻟﯽ ...
ﺗﻮ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺵ ﺣﺘﯽ ﺑﺎ ﺍﻧﮑﻪ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﺪ ﮐﺮﺩ !
ﺭﻭﺯﯼ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﺪ ﻫﻤﺎﻥ ﺳﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﮐﻢ ﻧﺒﻮﺩ ....

📚کانال کتابخوانی
╭─►📖⨗@ketabkhanisayyah
╰──────────

کانال کتابخوانی

21 Nov, 17:05


📗کانال کتاب و کتابخوانی 📗

🍁وقتى به يه مگس بال هاى پروانه رو بدى
نه قشنگ ميشه ،نه ميتونه باهاش پرواز کنه.
ميدونى دارم از چى حرف ميزنم؟!
"اصالت"
بال و پر بيخود به کسي دادن اشتباست...
همه آدم ها ظرفيت بزرگ شدن را ندارند، اگر بزرگشان کنیم گم مي شوند و دیگر نه شما را مي بينند و نه خودشان را.
بیاییم به اندازه ظرفیت آدم ها دست نزنيم.....🍁


📚کانال کتابخوانی
╭─►📖⨗@ketabkhanisayyah
╰──────────



کانال کتابخوانی

21 Nov, 17:04


👌🏼هفت قدم برای شاد بودن:😄

💫قدم اول:کمتر فکر کنید ,
بیشتر احساس کنید. 😇

💫قدم دوم:کمتر اخم کنید,
بیشتر لبخند بزنید. 😃

💫قدم سوم:کمتر صحبت کنید,
بیشتر گوش دهید. 😶

💫قدم چهارم:کمتر قضاوت کنید,
بیشتر بپذیرید. 👌🏼

💫قدم پنجم:کمتر ببینید،
بیشتر انجام دهید. 🏃

💫قدم ششم:کمتر گلایه کنید,
بیشتر سپاسگزارباشید. 🙏

💫قدم هفتم:کمتر بترسید,
بیشتر دوست داشته باشید. 😍


📚کانال کتابخوانی

╭─►📖⨗@ketabkhanisayyah
╰──────────

کانال کتابخوانی

21 Nov, 17:03


📗کانال کتاب و کتابخوانی 📗

زمان کمک می کند به رنجهایت عادت کنی،
زمان کمک می کند صبور باشی
زمان ثابت میکند که برای چه کسانی ارزش واقعی داشته ای و
چه کسانی ماندند با تو
اگر چه بارها رنجاندی و رنجاندند...
در این عصر یخبندان و زمانه ی مصلحت ها و منفعت ها و کسالت ها و بی حوصلگی ها ،
اگر کسی در کنارت ماند ، فرشته ای ست که از سوی خداوند برای آرامشت آمده است.
اگر بود ، اگر داشتید ، روی چشمانتان نگهش دارید.
روزگار روزگارِ رفتن است و نماندن...!!
پس توسعی کن بمانی و نرنجانی
متفاوت باش بمان و نرنجان
🌞
📚کانال کتابخوانی
╭─►📖⨗@ketabkhanisayyah
╰──────────

کانال کتابخوانی

21 Nov, 15:55


📗کانال کتاب و کتابخوانی 📗

با وجود اینکه تو دنیای امروز افسردگی خیلی زیاده ،
بیشتر آدمهایی که این مشکل رو ندارند دلشون نمیخواد با افسرده ها حرف بزنند مگه اینکه اونها وانمود کنند خوشحالندو مشکلی ندارند .
اینجوریه که‏ یک طرف ادمهای افسرده‌ای هستند که ممکنه رفتار گیج کننده یا حتی تا حدی زننده داشته باشند چون در واقعیت ، توی ذهنشون برای انجام ساده‌ترینهای روزمره میجنگند ،
در حالیکه اون طرف آدمهای سالمی هستند که از اون حس و جنگ درونی خبری ندارند و میپرسند :
چرا افسرده‌ای !؟ نمیشه افسرده ‏نباشی !؟

‏افسردگی تمایل آدمها رو برای برقراری رابطه با آدمهای دیگه از بین نمیبره ، فقط تواناییشون رو ازشون میگیره
برای همین برخلاف چیزی که ممکنه شما فکر کنین ، مصاحبت با کسی که افسردگی داره خیلی هم راحته .
شما ممکنه از صحبت با دوستان افسرده‌تون فراری باشین چون یا نمیدونین چی بهشون ‏بگین یا فکر میکنین با حرف زدن باهاش ، شما نسبت به حالش مسئولیت دارین ،
یا باید یه چیزی بگین که حالش خوب بشه و یا نگران هستین چیزی بگین که بدترش کنه .
‏یکی از پایه‌ای ترین چیزها اینه که به دوست افسرده‌تون نگین " خوب افسرده نباش ". این فکر رو از ذهن خودتون هم دور کنین که میشه اراده ‏کرد و افسرده نبود
چون نمیشه . برای یه ادم افسرده ، بیماریش همونقدر واقعیه که یه پای شکسته .

اگر به دوستتون میگین که " من اینجام
اگه خواستی " مشخص کنین که چه کارهایی رو میتونین انجام بدین و چه کارهایی رو نمیتونین . مثلا بگین : اگه خواستی میتونم اخر هفته بیام پیشت بریم بیرون ‏یا بهت زنگ بزنم حرف بزنیم ، و بزارین اون انتخاب کنه .
و یه پیشنهاد دیگه اینه که درباره هرچیز دیگه جز افسردگی حرف برنین .
دوست افسرده‌تون رو به زندگی خودتون دعوت کنین ، اگه میخواین برین سینما ازش بخواین اگه دوست داره باهاتون بیاد و از زندگی و کارهای روزمره‌تون براش بگین .
‏یادتون باشه آدمها میتونن غمگین ولی همزمان اکی باشن .
اگه شما با یه ادم افسرده جوری حرف بزنین که حس کنه زندگیش به اندازه زندگی شما زیبا و با ارزشه ، احتیاجی نیست که بینتون پلی ساخته بشه چون شما فاصله رو به خودی خود بستین و بهش نزدیک شدین . به جای کلماتتون و اینکه چی بگین ، روی این تمرکز کنین و ممکنه با دوستی که شما بهش علاقه دارین ولی افسرده است بهترین گفتگوی عمرتون رو داشته باشین .

📚کانال کتابخوانی
╭─►📖
@ketabkhanisayyah
╰──────────

کانال کتابخوانی

21 Nov, 15:48


📗کانال کتاب و کتابخوانی 📗

درخت هلو رفیق جان جانی و مصاحب من بود
در روزهای تنهایی شهری دور و آن برگ های سبز بلورینش پناهگاهم وقتی گریه می آمد که بگیردم
.اصلا نمی دانم اول بار کی دیدمش ، روز اول رسیدنمان به آن پانسیون قشنگ پر نور بیمارستان ، روز دومش وقتی توی حیاط ول می گشتم و در آرزوی دیدن گربه ای لاغر و گرسنه پیش پیش می کردم یا روزی دیگر وقتی تگرگ تمام برگ های نارنجی اش را ریخت و لخت و پژمرده گذاشتش که بپوسد .
به هرحال دیدمش روزی خنک و آفتابی در پاییزی دور و یاد گرفتم که دوستش داشته باشم و حرف هایم را توی گوشش بخوانم .چه وقتی توی سرمای زمستان سرزمین ناشناخته ها می لرزید و شاخه هایش خانه کلاغ های زاغی دم دراز می شد ،چه وقتی تک جوانه های صورتی از شاخه هایش بیرون می زد و عین دسته گل عروس های دهاتی برق برق خوشگل و خودمانی می زد
،چه وقتی غم داشت و سرش به زمین می رسید و می دویدم که برف هایش را با دست های یخ زده ام پاک کنم و تنه زبر و محکمش را با پتوی سفری چهارخانه مان بپوشانم و چه حتی آن وقتی غرق شکوفه های درشت و خوشرنگ صورتی و سفید بود و تا آمدیم به خودمان بجنبیم تگرگ داغ بچه های نیامده اش را به دلمان گذاشت .همه آن روزها و همه آن روزهای بعدش در آن دوسال و اندی که به اجبار دور از شهرم زندگی می کردم ،درخت هلوی حیاط تنها دوست من بود و البته آن باغبان کوچک و ساده ای که بیل می زد زیر پایش را و شاخه هایش را هرس می کرد هم تنها مصاحب من . درخت هلو اما بی خیال همه تنهایی های من هرسال خوش تر برمی داد و پر می شد از هلو های سرخ و صورتی سنگین و چنان خم می شد که گاهی شاخه اش از شدت پر باری می شکست و وادارم می کرد مثل دیوانه ای که از زنی باردار مراقبت می کند چهار چشمی مراقبش باشم ، شاخه هایش را با نردبان کوچک شکسته ته حیاط نگه دارم و وقتی به بار می رسید میوه هایش را با دست های لرزان و شاد خودم بچینم واز صدای غلغل وار خنده مستانه اش که بین شاخه های نرم و نازکش می پیچید کیف کنم و مجنون وار بخندم . باورکرده بودم انگارکه درختم زنی است جوان و همسن و سال من ، مویش سبز و خنده اش نمکین است و تنها برای بچه های گرسنه روستاهای دور بارمی دهد ،شاید چون هر روز توی گوشش افسانه های قشنگ آذربایجان می خواندم و قصه بچه های کوچک پابرهنه و آن کوره راه های پر مار و عقربی که قسمت گم شده افسانه های قدیمی شهر بود . بعد هم چون شاخه هایش می لرزیدند و میوه می دادند ،خیال می کردم دارد جواب قصه های من را می دهد و شاد می شدم ودست دراز می کردم و می گرفتمشان و توی کیسه های روشن و نازک می انداختم و گم شدنشان را توی شکم آن ها که منتظرش بودند با خوشحالی تماشا می کردم . اسمش اردیبهشت بود، خانم اردیبهشت ، درخت هلویی که باور داشتم صدایم را می شنود و وقتی ترکش می کردم غرق شکوفه های خوشرنگ بود و چغاله هایش تازه داشتند جان می گرفتند و اشک های شور من خوشمزه ترشان می کرد انگار، وقتی بوسیدمشان و بوییدمشان و یک دانه شان راچیدم و توی جیبم چپاندم و گریختم . درخت هلوی من که سبد سبد میوه های خوش بو داشت و فصل فصل رنگ و بو وطعم اما دست تکان نداد برایم ، گرچه مثل باقی رفیق های زندگی واقعی شانه اش را از هم زیر گردنم نکشید و به من نگفت دیگر دوستم ندارد که بیچاره روزی خشکید ، ساده و صمیمی و خوشرنگ همان جور که بود و زندگی کرده بود مُرد و گمانم روحی هم نداشت که توی باغچه بچرخد و با صدای نازک و نمکین نام مرا صدا کند یا مثل رویا های بی پایان آن روزهایم جاده ها را در آرزوی شهر پدری من در نوردد و به حیاط بی برامروز من برسد . پس مرد و شاخه هایش را با تبر بریدند و توی گونی های سفید گنده انداختند و بردند که زمستان های سرد و طولانی شان را گرم کنند . این را هم چند روز پیش فهمیدم وقتی باغبان آن پانسیون کوچک و شیرین پای تلفن برایم بغض کرد و از قهرتابستانه درخت گفت و مردنش در پاییز سال پیش وبعد غری زد و آهی کشید وگوشی تلفن را قطع کرد و دیگر لرزیدن شانه های من را ندید .

📚کانال کتابخوانی
╭─►📖
@ketabkhanisayyah
╰──────────

کانال کتابخوانی

21 Nov, 15:26


📗کانال کتاب و کتابخوانی 📗

درمان تموم بیماریها،ناراحتیها،
ناکامی ها،شکست ها،
تغییر شخصیت و اخلاقیات فردی و تغییر اینده و وضعیت زندگی،همه و همه با استفاده از نیروی ضمیرباطنی که خداوند برای اداره موجودات و دنیا خلق کرده،
امکانپذیر هس.فقط کافیس ضمیرباطنی چیزی رو باورکنه انگاه به مرحله عمل درمیاره.و ما اینجا روشهای به باور رسوندن ضمیرباطنی رو داریم اموزش میدیم

📚کانال کتابخوانی
╭─►📖⨗@ketabkhanisayyah
╰──────────

کانال کتابخوانی

21 Nov, 14:21


🪞ڪانال ڪتاب  و ڪتابخوانے🪞

نام کتاب :بامداد خمار
به قلم :  فتانه حاج سید جوادی

 مادرش وارد اتاق شده با لذت تماشا مي کرد.
باز آتش بس شکسته بود.
به سوي رحيم چرخيدم و با عصبانيت خنديدم: - نيست که خيلي محترم هستي؟
دانشمند هستي؟
املاکت مانده؟
مي ترسي سلطنتت منقرض شود.
اين است که وليعهد مي خواهي!
حالا خيال کن چهار تا کور و کچل هم پس انداختي.
وقتي نان نداري بدهي بهتر که اجاقت کور باشد.
چهار تا صابون پز و قداره کش کمتر.
چهار تا گداي سرگذر و گردنه گير کمتر. بچه هايي که باباشان تو باشي و ننه شان معصومه لوچ، نبودشان بهتر از بودنشان است.
بچه هايي که بايد توي گل و کثافت بلولند يا کچلي بگيرند يا تراخم، آخر و عاقبت هم معلوم نباشد سر از کجا در مي آورند.

دوباره به طور ناگهاني از جا پريد و چنان با تمام قدرت بر دهانم کوبيد که دلم از حال رفت.
فرياد زد: - مگر نگفتم خفه شو؟ خيال مي کني خودت خيلي خوشگل هستي؟
خودت را توي آيينه ديده اي؟
عين تب لازمي ها هستي. آيينه دق هستي ...
بهت بگويم، يا اين خانه را به اسم من مي کني. يا نعشت را دراز مي کنم.
پشت دستم را روي لبم گذاشتم.
وقتي برداشتم از خون خيس بود.
مادرش با لحني که سعي مي کرد خيرخواهانه به نظر برسد گفت: - زن، دست بردار. ول کن.
چرا عصبانيش مي کني که آن قدر کتکت بزند؟
تو که مي داني شوهرت چه قدر جوشي است؟
تو که آخر اين کار را ميکني. پس زودتر بکن و جانت را خلاص کن.
- اگر پشت گوشتان را ديديد خانه را هم خواهيد ديد.
رحيم فرياد زد: - نمي دهي؟ حالا نشانت مي دهم. لختت مي کنم تا بتمرگي توي خانه و آن قدر گرسنگي بکشي تا سر عقل بيايي.
با حرکات تند و عصبي به اتاق بغلي رفت.
هرچه پول روي طاقچه بود برداشت. در صندوقم را باز کرد. بقيه پول ها و انگشتري الماسم را برداشت.
با خودش غر مي زد: - زنيکه پدرسوخته.
نه زبان سرش مي شود نه محبت و نه داد و فرياد.
پدري ازر تو در بياورم که حظ کني! مادرش گفت: - نگفتم؟ نگفتم زبان درآورده؟
نگفتم اين قدر لي لي به لالايش نگذار،
ديگر جلودارش نمي شوي؟
بفرما، حالا زبان درآورده اين قدر ...! با دست راست به آرنج دست چپ کوبيد تا بلندي زبان مرا نشان بدهد.
گفتم: - نه خانم جان، زبان داشتم. همه زبان دارند. هيچ کس لال نيست.
فقط بعضي ها آبروداري مي کنند. خانمي مي کنند. بي حيايي که کار سختي نيست! متانت مشکل است. کار همه کس نيست.

ولي اين چيزها به خرج شما نمي رود. چون از اول کوتاه آمدم فکر کرديد توي سر خور هستم؟
تقصير خودم بود. خودم کردم که لعنت بر خودم باد. چشمم کور بشود بايد بکشم. از همان سال اول مثل سگ پشيمانم کرديد.

فهميدم که ميان پيغمبرها جرجيس را پيدا کرده ام. همه را ول کردم پسر شما را چسبيدم ....
حرفم را قطع کرد: - نه جانم، اگر بهتر از پسر من را پيدا کرده بودي ولش نمي کردي. لياقت تو لابد همين پسر من بوده ....

📚کانال کتابخوانی
╭─
📖
@ketabkhanisayyah
╰──────────

کانال کتابخوانی

21 Nov, 12:15


به اصفهان رو که تا بنگری بهشت ثانی
به زنده رودش سلامی ز چشم ما رسانی
بنشین لب زنده رودش که یابی نشانی
از نغمه ای خفته در گوشه ی اصفهانی
به اصفهان رو که از عاشقی دارد نشانی
به زنده رودش سلامی ز سوی ما رسانی

یکم آذر، روز اصفهان گرامی باد 🌸

📚کانال کتابخوانی
╭─►📖⨗@ketabkhanisayyah
╰──────────

کانال کتابخوانی

21 Nov, 12:10


خدایا
میدانم بی عیب نیستم
میدانم گاهی ترا فراموش میکنم
میدانم ایمانم دچار لغزش شده
میدانم گاهی خونسردیم را ازدست میدهم
اما ازاینکه مرا بی قیدوشرط دوست داری
سپاسگزارم .


   📚کانال کتابخوانی
╭─►📖⨗@ketabkhanisayyah
╰──────────

کانال کتابخوانی

21 Nov, 12:10


هرآنچه که تو در درون احساس می کنی
فردا جذب خواهی کرد...

نگرانی،
نگرانی بیشتر را جذب میکند...
نارضایتی،
نارضایتی بیشتر را جذب میکند...

و خوشی،
شادمانی بیشتر را جذب میکند...
شکرگزاری و فزونی نعمت بیشتر را جذب میکند...
محبت،
محبت بیشتر را جذب میکند....

عشق،
عشق بیشتر را جذب میکند....

کار شما درونی است؛
برای تغییردادن دنيايت باید احساس های درونت را تغییر دهی؛
براستی که چقدر این روند ساده و زیباست.


📚کانال کتابخوانی
╭─►📖⨗@ketabkhanisayyah
╰──────────

کانال کتابخوانی

21 Nov, 12:05


🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼

یادمــــون باشــه...
تو خـــونه ای که ؛
"بزرگتـــرها" کوچیــک میشن ،
"کوچیـــکترها"
هـــرگز بــزرگ نمیشـــن ...!
‌‌‌‌‌

🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼

📚کانال کتابخوانی
╭─►📖⨗@ketabkhanisayyah
╰──────────

4,305

subscribers

3,374

photos

2,105

videos