علوم وفنون ادبی @amirnormohamadi1976 Channel on Telegram

علوم وفنون ادبی

@amirnormohamadi1976


شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی

معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)

علوم وفنون ادبی (Persian)

به کانال Telegram علوم و فنون ادبی خوش آمدید! این کانال به عنوان یک منبع تخصصی در حوزه شعر شناسی و علم ادبیات شناخته می‌شود. اینجا شما می‌توانید تحقیقات و مقالات جدیدی درباره موضوعات ادبی، مطالب آموزشی و زبانشناسی، مطالب ویرایشی و نگارشی و حتی غزل‌های حافظ به همراه تحلیل و توضیحات آن‌ها را مطالعه کنید. همچنین، این کانال برگزاری کارگاه‌های داستان نویسی، برگزیده‌هایی از تقویم تاریخ ارائه می‌دهد و به بررسی تاریخ ادبیات ایران می‌پردازد. شما می‌توانید در این کانال نقد و تحلیل شعر، دکلمه و شعرخوانی را تجربه کنید و کتب جدیدی را با معرفی‌های پی دی اف و صوتی به دست بیاورید. اگر به دنبال یک منبع جامع و تخصصی در حوزه علوم ادبی هستید، به این کانال بپیوندید و از محتوای فراوان و متنوع آن بهره‌مند شوید.

علوم وفنون ادبی

21 Feb, 22:47


🔆 به نام ایزد یکتا

🪷ریشه واژه انجمن

واژه‌ای فارسی است که صورت کهن آن «هنجَمن» بوده است. این واژه از پیشوند «هَن» یا «هم» به معنی «باهم» و ریشۀ «گَم» به معنی آمدن تشکیل شده است. بنابراین «باهم به جایی گردآمدن» مفهوم امروزی انجمن را ساخته است که به معنی مجمع و مجلس یا گروهی از افراد است که برای هدفی مشترک گرد هم جمع می‌شوند.

〰️〰️〰️〰️〰️〰️
🖊 پارسی سخن بگوییم، زیبا بنویسیم.
https://t.me/amirnormohamadi1976
🌷🌷🌺🌺🌷🌷

علوم وفنون ادبی

21 Feb, 22:47


🔆 به نام ایزد یکتا

🪷ریشه واژه
پدر


در اوستایی پیتَر بوده و از دو بخش ساخته شده است؛ «پی» یعنی پاییدن، پرورش، روزی دادن و «تر» یعنی نگهداری کردن. پدر یعنی کسی که با تامین معیشت کودک از او نگهداری می‌کند. بابا هم عنوانی تجلیلی بوده که ریشه در زبان فارسی داشته و در بسیاری از فرهنگ‌های آسیای غربی و جنوبی کاربرد دارد. واژه بابا از لحاظ قیاس همان واژه یونانی پاپا در زبان‌های اروپایی است.

〰️〰️〰️〰️〰️〰️
🖊 پارسی سخن بگوییم، زیبا بنویسیم.
https://t.me/amirnormohamadi1976
🌷🌷🌺🌺🌷🌷

علوم وفنون ادبی

21 Feb, 22:47


🔆 به نام ایزد یکتا

غلط ننویسیم
احجام


به کار بردن این کلمه در معنی حجم ها (جمع حجم) درست نیست.چون در عربی و متون فارسی و آثار استادان معاصر در این معنی به کار نرفته است در عربی جمع «حجم»،«حجوم» است. در فارسی فصیح بهتر است به جای «احجام» از «حجم ها»استفاده کنیم.
برگرفته از کتاب«فرهنگ درست نویسی سخن» نوشته استاد حسن انوری

〰️〰️〰️〰️〰️〰️
🖊 پارسی سخن بگوییم، زیبا بنویسیم.

🌷🌷🌺🌺🌷🌷
https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

21 Feb, 22:47


🔆 به نام ایزد یکتا

🪷احسان / احصان

احسان [ehsan'] به معنی «خوبی، نیکی و نیکویی» است
جمع کن به احسانی حافظ پریشان را
ای شکنج گیسویت مجمع پریشانی

📚برگرفته از کتاب«فرهنگ درست نویسی سخن» نوشته استاد حسن انوری

〰️〰️〰️〰️〰️〰️
🖊 پارسی سخن بگوییم، زیبا بنویسیم.
https://t.me/amirnormohamadi1976
🌷🌷🌺🌺🌷🌷

علوم وفنون ادبی

21 Feb, 22:47


🔆 به نام ایزد یکتا

🪷کفش و قند دو واژه فارسی‌اند...

قَند از ریشه کند است و با واژه کندو و candy در انگلیسی همریشه است.
واژگان فارسی را نباید بر وزن‌های عربی ببریم یا با نشانه‌های عربی جمع ببندیم. بنابراین بردن کفش و قند بر وزنِ فَعّال عربی و ساختن کفّاش و قنّاد از نگاه دستوری نادرست است. و بهتر است به جای کفّاش بگوییم کفش‌فروش و به‌جای قنّاد بگوییم شیرینی‌فروش
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
🖊 پارسی سخن بگوییم، زیبا بنویسیم.
https://t.me/amirnormohamadi1976
🌷🌷🌺🌺🌷🌷

علوم وفنون ادبی

21 Feb, 22:47


🔆 به نام ایزد یکتا

🪷المک بخاری

مترادف دهخدا: آشکار، روشنک بخاری، شمعک
متضاد معین: نامعین
برابر پارسی: روشنک، آشکار شده، شمعک، دیدآمده، نشان زد، یار، یارمند، یاریگر، یاور

〰️〰️〰️〰️〰️〰️
🖊 پارسی سخن بگوییم، زیبا بنویسیم.
https://t.me/amirnormohamadi1976
🌷🌷🌺🌺🌷🌷

علوم وفنون ادبی

21 Feb, 22:47


🔆 به نام ایزد یکتا

🪷غلط ننویسیم
گرفتن


به کار بردن این واژه در معنی «درک کردن، فهمیدن، متوجه شدن و ...» بر اثر گرته‌برداری از زبان انگلیسی است. در زبان معیار بهتر است از این نوع کاربرد پرهیز کنیم:
نمونه‌ غیرمعیار: مطلب را گرفتم لازم نیست دیگر توضیح بدهید.
نمونه‌ معیار: مطلب را فهمیدم لازم نیست دیگر توضیح بدهید.

📚برگرفته از کتاب «فرهنگ درست نویسی سخن» نوشته استاد حسن انوری

〰️〰️〰️〰️〰️〰️
🖊 پارسی سخن بگوییم، زیبا بنویسیم.
https://t.me/amirnormohamadi1976
🌷🌷🌺🌺🌷🌷

علوم وفنون ادبی

21 Feb, 22:47


🔆 به نام ایزد یکتا

🪷لغاتِ از زبان مغولی

ایل - ییلاق - قشلاق - سوغات - قدغن - شلاق - نوکر - پلو - چلو - قلدر - قرمه - قیمه - آقا - خانم - باجی - داداش - مشتلق - قشون - یورش - چاق - یساول - تغار - اردو - الاغ

📚منبع : کتاب آموزش ویراستاری و درست نویسی نوشته دکتر حسن ذوالفقاری
https://t.me/amirnormohamadi1976
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
🖊 پارسی سخن بگوییم، زیبا بنویسیم.

🌷🌷🌺🌺🌷🌷

علوم وفنون ادبی

21 Feb, 22:47


برگی از تقویم تاریخ

۴ اسفند سالروز درگذشت خانبابا بیانی

(زاده سال ۱۲۸۸ همدان -- درگذشته ۴ اسفند ۱۳۷۵ تهران) نویسنده، مورخ و مترجم

او تحصیلاتش را در دارالفنون و دارالمعلمین عالی گذراند و از دانشگاه سوربن پاریس در رشته تاریخ، دکترا گرفت و در بازگشت به ایران درسال ۱۳۱۶ در دانشگاه تهران که تازه تأسیس یافته بود به تدریس در رشته تاریخ پرداخت.
در سال ۱۳۲۱ به‌درجه استادی رسید و به معاونت دانشکده ادبیات و دانشسرای عالی رسید و از آن پس در سمت‌های گوناگون مشغول خدمت شد.
در کنار تدریس در کارهای اجرایی نیز فعالیت داشت و تمام عمرش را صرف خدمت به فرهنگ کرد، کتاب می‌نوشت و تدریس یا تأسیس می‌کرد.
در ۳۳ سالگی مامور تأسیس دانشگاه تبریز شد و آن را دانشکده به دانشکده ساخت و حتی برای راه‌اندازی درس آناتومی در دانشکده پزشکی - که روحانیان آن را شرعی نمی‌دانستند - فتوا جمع‌آوری کرد.
او سپس به ریاست دانشسرای عالی "تربیت معلم امروزی" رسید و با تلاش و بردن لایحه‌ای به مجلس آن را مستقل کرد و در راه‌اندازی آزمایشگاه‌های گوناگون برای آنص بسیار تلاش داشت.
در سال ۱۳۴۲ کارهای اجرایی بیرون از دانشگاه تهران را رها کرد و به دانشگاه تهران بازگشت، دانشکده تاریخ را تأسیس کرد و کتابخانه‌ای برای آن ساخت و سال ۱۳۵۵ بازنشسته شد و پس از آن چند کتاب نوشت: غائله‌ آذربایجان، پنجاه سال تاریخ ناصری در شش جلد و پلیس جنوب.
او پس از بازنشستگی هم به‌صورت حق‌التدریس به آموزش مشغول بود و پس از کنارگذاشتن آموزش به‌منظور سروسامان دادن و تشکیل آرشیو وزارت امورخارجه به آنجا دعوت شد و سازمان بزرگ و منسجمی بنیان نهاد. او در بیان چگونگی پذیرش این سمت گفته بود: "حقیقت این است که برای انجام این مسئولیت مقداری هم فکر روزگار پیری را کردم تا در پیری بی‌ثمر نمانم"

🆔
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#خانبابا_بیانی

علوم وفنون ادبی

21 Feb, 22:47


برگی از تقویم تاریخ

۴ اسفند زادروز اکبر اکسیر

(زاده ۴ اسفند ۱۳۳۲ آستارا) شاعر، گرافیست، طنزپرداز و آموزگار

او صاحب نظریه شعر فرانو و مجموعه شعرهای در سوگ سپیداران، بفرمایید بنشینید صندلی عزیز، زنبورهای عسل دیابت گرفته‌اند، پسته لال سکوت دندان شکن است، ملخ‌های حاصلخیز، مالاریا، ما کو تا اونا شیم، من هارا شورا هارا و همچنین مجموعه «شعرهای گاوی» است که به صورت مشترک با ابوالقاسم تقوایی به‌چاپ رسانده است. 
طنزپردازی در عین سادگی و ایجاز، از ویژگی‌های برجسته اشعار اکسیر هستند. او معتقد به‌فقر «تولید اندیشه و نظریه‌پردازی» در ادبیات امروز است. جریان فرانو در ابتدا به‌ صورت گروهی و باعنوان حلقه شعر فرانو مطرح بود و شاعرانی مانند منصور بنی‌مجیدی، داوود  ملک‌زاده، آرش نصرت‌اللهی و افشین خدامرد در آن حضور داشتند و البته برای پیشبرد این جریان، به انتشار مقاله، مصاحبه و حتی ویژه ادبی پرداختند. مجله ادبی دانشجویی «بلم» به سردبیری داوود ملک‌زاده در سال ۱۳۸۴، با انتشار «ویژهٔ فرانو و اکبر اکسیر» جزو اولین و موثرترین مجلات در راستای تثبیت نام فرانو بوده‌ است.

آثار:
مجموعه شعر «در سوگ سپیداران» ۱۳۶۱ انتشارات امیرکبیر (شامل شعرهای پیش از انقلاب، انقلاب و جنگ)
«بفرمایید بنشینید صندلی عزیز» ۱۳۸۲ نشرنیم نگاه، شیراز
چاپ «گزیده غزلیات محمدرحیم طایر آستارایی» بانام (طایر خیال) ۱۳۸۴ نشرگیلکان رشت
«زنبورهای عسل دیابت گرفته‌اند» ۱۳۸۵ نشرابتکار نو، برگزیده کتاب سال طنز از سوی دفتر حوزه هنری
من هارا شورا هارا ۱۳۹۴ شامل اشعار طنز ترکی و ترجمه به‌فارسی
«پسته لال سکوت دندان شکن است» ۱۳۸۷ سومین آلبوم شعر فرانو
«شعرهای گاوی» مشترک با ابوالقاسم تقوای، انتشارات نیماژ.

🆔
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#اکبر_اکسیر

علوم وفنون ادبی

21 Feb, 22:47


برگی از تقویم تاریخ

۴ اسفند سالروز درگذشت لوون آودیان

(زاده ۲۷ مهر ۱۳۱۱ تبریز – درگذشته ۴ اسفند ۱۳۹۰ تهران) طراح، گوهرشناس، جواهرساز و پیکره‌ساز

او که اجدادش از مهاجران شهر وان ترکیه بودند، به‌همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد و برای تحصیل و مطالعه جواهرسازی در مؤسسه GIA رهسپار کالیفرنیا شد. پس از پایان تحصیلات به تهران بازگشت و اقدام به تأسیس مغازه‌ای در خیابان فردوسی کرد و تنها کسی بود که به‌عنوان کارشناس خزانه جواهرات بانک مرکزی در روند تحقیق کانادایی‌ها در خزانه جواهرات همراه  آنان بود. او برای اولین بار طرح تخت جمشید و هخامنشی را روی طلا به‌کار برد. وی تنها کارشناسی است که برای ارزیابی جواهرات حرم امام‌رضا دعوت شد و با محسن حسینی که به‌عنوان نویسنده همراه او بود، برای ارزیابی و شناسایی سنگ‌های قیمتی و جواهرات به حرم امام‌رضا عازم مشهد شدند.

فعالیت‌ها:
پایه‌گذاری مؤسسه طلا ۱۳۲۹. تهران
پایه‌گذاری گالری طلا ۱۳۲۶. تهران
کارشناس ارشد خزانه جواهرات بانک مرکزی ایران.
عضو هیئت مؤسسان اتحادیه طلا، جواهر و استاندارد طلا در تهران.
پایه‌گذاری مؤسسه مطالعاتی وان واسپوراکان در ایران به‌منظور مطالعه تاریخ پنج هزار ساله. وان و واسپوراکان از دوره اورارتوها به‌نیت آشنا ساختن ارمنیان با سرزمینشان که اکنون در تصرف ترکیه است.
برگزاری کلاس‌های متعدد و رایگان طلا سازی و گوهرشناسی در تهران.

آثار:
نیمتاج یاقوت قرمز به‌سفارش خزانه جواهرات بانک مرکزی "موجود در ویترین شماره ۲۳ قطعه شماره ۸۴"
تندیس ۱۸۰ سانتی‌متری عیسی مسیح و مریم مقدس ساخته شده از طلا و نقره که در ۳۵ سالگی ساخته و آن را به مادر خود تقدیم کرد.
ساخت جواهرات و ظروف طلا برای دیپلماتهای سرشناس، پادشاهان، ملکه‌ها و هنرپیشگان مشهور بین‌المللی
ساخت بیش از ده نیم‌تنه و تندیس از اساطیر ارمنی.
لوون آودیان بارها از سوی دولت ایران، بانک مرکزی، اتحادیه طلا و جواهر سازی، موزه ایران و باستان و موزه جواهرات ملی ایران، آستان قدس رضوی به‌دلیل فعالیت‌های هنری‌اش مورد تقدیر و قدردانی قرارگرفته‌ است.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#لوون_آودیان

علوم وفنون ادبی

21 Feb, 22:47


برگی از تقویم تاریخ

۴ اسفند زادروز هرمز علی‌پور

(زاده ۴ اسفند ۱۳۲۵ ایذه) شاعر و نویسنده

او تا ۴ سالگی در ایذه، تا ۳۲ سالگی در مسجد سلیمان و از ۳۲ سالگی به بعد در شهرهای شوشتر، اهواز و شاهین‌شهر و از سال ۱۳۸۲ ساکن کرج است.
وی از نوجوانی شاعری را در قالب غزل آغاز کرد اما از ۲۰ سالگی به شکل رسمی و حرفه‌ای در مجله‌های معتبر فردوسی، نگین، کیهان، اندیشه و جوانان در دو نوع کلاسیک و سپید شعرش چاپ می‌شد. همزمان داستان‌ها و غزل‌داستانهایی در مجله‌های تماشا و فردوسی چاپ شده است. 
همچنین در زمینه طراحی و آبرنگ به‌طور متناوب کار کرده است.
او که از شناخته‌شده‌ترین چهره‌های شعر ناب محسوب می‌شود، فارغ‌التحصیل کارشناسی ادبیات فارسی است و پس از ۳۰ سال اشتغال در آموزش و پرورش، بازنشسته شده‌ است.

گزیده آثار:
۱. با کودک و کبوتر
۲. نرگس فردا
۳ سپیدی جهان
۴. الواح شفاهی
۵. اوراق لاجورد
۶. دفتر شطرنجی
۷. فاخته هیمالیا  
۸. به گرمسیر 
۹. علف یونان و به لغت عذرا  
۱۰. سبابه
۱۱. همین دیدن‌ها
۱۲. حکمت مخروبه
۱۳. نیمرخ آهو
۱۴. پرتره 
۱۵. بال برف
۱۶. بنفش پارچه‌ای
۱۷. پوست مار
۱۸. به سایه
۱۹. در نتوانستن برابریم دیگر
۲۰. گریه درخت
۲۱. در معرض عادی نشدم، شد دیگر
۲۲. به کوچه زنبق
۲۳. داغ بی‌بی

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#هرمز_علی_پور

علوم وفنون ادبی

21 Feb, 22:47


‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۴ اسفند سالروز درگذشت رضا انزابی‌نژاد

(زاده ۱۰ بهمن ۱۳۱۵ تبریز -- درگذشته ۴ اسفند ۱۳۹۱ مشهد) استاد دانشگاه، پژوهشگر ادبی، مؤلف و مصحح متون کهن

او استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد بود و از او ده‌ها عنوان کتاب و مقاله در زمینه شرح و تصحیح و ترجمه و … به یادگار مانده‌است. وی به مدت هفت‌سال سردبیر مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد و همچنین یکی از اعضای قطب علمی فردوسی‌شناسی بود. کتاب «چون من در این دیار» "جشن‌نامه دکتر رضا انزابی‌نژاد" در سال ۱۳۸۹ به‌همت تنی چند از استادان زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی منتشر شد.
او در سال ۱۳۳۸ از دانشسرای تبریز فارغ‌التحصیل شد و در سال ۱۳۴۷ در دانشگاه سوربن فرانسه برای تحصیل در مقطع دکتری رشته زبان و ادبیات عربی پذیرفته شد، اما آن را ناتمام رها کرد. وی سرانجام در سال ۱۳۵۱ برای تحصیل در مقطع دکتری دانشگاه تهران پذیرفته شد و همچنین تدریس در دانشگاه تبریز آغاز کرد و ۱۷ سال عضو گروه دانشگاه تبریز بود و سرانجام در سال ۱۳۶۶ به مشهد رفته و عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی شد و تا پایان فعالیت علمی خود در آنجا ماند.

آثار:
تصحیح و شرح دستورالوزاره.
تصحیح و شرح مقامات حمیدی.
تصحیح و شرح منطق‌الطیر.
ترجمهٔ ثِمارالقلوب فی‌المضافِ و المنسوب.
تألیف فرهنگ لغات عامیانه، با همکاری منصور ثروت.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#رضا_انزابی_نژاد

علوم وفنون ادبی

21 Feb, 22:47


برگی از تقویم تاریخ

۴ اسفند زادروز محمد دبیرسیاقی

(زاده ۴ اسفند ۱۲۹۸ قزوین -- درگذشته ۱۶ مهر ۱۳۹۷ قزوین) نویسنده، شاعر، پژوهشگر و استاد ادبیات فارسی

او از ارکان چهارگانه «بنیاد لغت‌نامه دهخدا» و مصحح بسیاری از متن‌های کهن فارسی است. وی دکتری ادبیات فارسی را در سال ۱۳۲۴ از دانشگاه تهران دریافت کرد و در ۱۳۲۵ به عضویت انجمن ایران‌شناسی درآمد. آنگاه به استادی در دانشگاه تهران و نیز دانشگاه‌های چین و مصر پرداخت و در سال ۱۳۵۳ بازنشسته شد. او میان سال‌های ۱۳۲۶ تا ۱۳۳۴ در گردآوری لغت‌نامه با علی‌اکبر دهخدا همکاری داشت. از آن پس همکاری او با سازمان لغت‌نامه تا ۱۳۵۹ که کار این اثر به پایان رسید دنبال شد.
شادروان دهخدا در یک نوار صوتی از وی به‌عنوان یک جوان کوشا درباره تنظیم لغت‌نامه یاد کرده‌است.
او عضو هیئت علمی انجمن آثار و مفاخر ایران بود و نزدیک به ۸۰ متن ادبی و تاریخی را تصحیح و انتشار داد که از میان آنها می‌توان از دیوان منوچهری، نزهةالقلوب،  فرهنگ سُروری و سلطان جلال‌الدین خوارزمشاه نام برد.
آرامگاه وی در گورستان بهشت حسینی قزوین است.


https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#محمد_دبیر_سیاقی

علوم وفنون ادبی

21 Feb, 22:45


فایل صوتی غزل شماره ۲۱۷
با صدای مهربانو فرزانه جمشیدی

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

21 Feb, 22:45


غزل شماره ۲۱۷


(۱) مسلمانان ، من وقتی دلی داشتم که اگر دچار مشکلی می شدم آن را با او در میان نهاده ومشورت می کردم.

(۲) اگر از شدّت اندوه در گرداب غم در می ماندم، با چاره اندیشی ( آن دل ) امید رهایی و رسیدن به ساحل نجات را داشتم.

(۳)دلی مانند من به درد عشق و مبتلا و دوستی وخیر خواهی و پشتیان همه صاحبدلان بود.

(۴) آن دل ، در کوی معشوق از دستم رفت . خدایا آنجا چه منزلی بازدارنده بود وچه خاک دامن گیری داشت.

(۵) هنر، خالی از نقص محرومیت نیست. اما از من محرومتر کدام فقیری را سراغ دارید؟

(۶) بر این درمانده پریشانحال دل بسوزانید ، چرا که روزگای کار آزموده به تمام معنا بود.

(۷) آز آن زمان که عشق ، شیوه سخن سرایی را به من یاد داد ، گفته ها یم در هر محفلی در ردیف سخنان پر مایه و نغز بازگو می شود.

(۸) هرگز گمان مبرید که حافظ نکته سنجی نغز گوست چرا که بر ما روشن شد که نمی داند.

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

21 Feb, 22:45


روح غزل و رهنمود فال

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

21 Feb, 22:45


فایل صوتی غزل شماره ۲۱۷
با صدای مهربانو مدرس زاده

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

21 Feb, 22:45


فایل صوتی غزل شماره ۲۱۷
با صدای استاد موسوی گرما رودی

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

21 Feb, 22:45


شرح غزل شماره ۲۱۷


وزن غزل: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل
بحر غزل: هزج مسدس مقصور
*
در این غزل ویژگی خاصّی به چشم می خورد که جای آن دارد دربارة آن سخن گفته شود.

حافظ در جوانی تحت تأثیر سبک سهل و ممتنع سعدی و شیوه غزلسرایی او بوده و در اوایل کار به هیچ وجه در مضامین اشعارش نکات و مسائل عرفانی را نمی گنجانیده است.

از طرفی دیگر ، کمتر در صدد ساختن غزلی با مفهوم درونی و ایهام بر می آمده است زیرا هنوز در مطالعه کتب و نوشته جات عرفا و مشایخ متصوفه و مکتبهای عرفانی متبحر و کارآمد صاحب عقیده نشده و در گرداب سیاست و مکتبهای صریح از حاکمان مسلط شیراز نیفتاده بوده است.

بدیهی است محصول کار چنین شاعری که درصدد آن نیست تا باطن غزلهایش به صورت نامه پر محتوایی باز گو کننده درد دلها و مسائل سیاسی روز و ظاهر آن پوششی عشقی وعرفانی داشته باشد به صورت غزلهای مکتب وقوع ساخته و پرداخته خواهد شد ومعانی ابیات غزل ، تداوم منطقی به خود گرفته و به حالت رویداد گویی در می آید که به سبک غزلسرایی سعدی نزدیک می شود و این غزل مورد بحث یکی از آنهاست.

آنچه در باره این غزل می توان گفت این است که شاعر در ایام جوانی از طرفی خودشناس و متکی به نفس و از طرف دیگر در تفاخرب و ادعا بسیار محتاط و محافظه کار بوده است.

به عنوان مثال در بیت پنجم این غزل من غیر مستقیم ، خود را هنرمندی محروم به حساب می آورد و بلافاصله در بیت هفتم برای اینکه زهر خودبینی بیت قبل را بی اثر کند می گوید:

بر حال کنونی من رحمت آورید که چندان شاخص هنر نیستم اما روزی چنین بودم.

عین عمل و عکس العمل بار دیگر در ابیات هفتم و هشتم ناخود آگاه تکرا وباز گو می شود.

شاعر در بیت هفتم می گوید از تصدق سر عشق است که من در سخنوری ماهر شدم به طوریکه اشعارم نقل هر محفلی شده است و باز در بیت بعد این ادّعا را پس گرفته و در لباس تواضع اظهار می دارد که بر ما ثابت شد که او هنوز نمی داند که نمی داند.

در پایان مداقه دربارة مضامین ابیات این غزل و استمرار رشته فکر شاعر، می رساند که حافظ از همان ایام جوانی ذاتاً شاعر بوده نه ناظم و قادر براین بوده تا هر چه می اندیشد به زبان سلیس شعر بازگو کند.

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

06 Feb, 04:55


برخی تصرفات گوگوش در متن(( ترانه‌ها))
#سایه‌اقتصادی‌نیا

هیچ غریب نیست که خواننده‌ها گاهی در متن اصلی و اولیۀ ترانه‌ها، بر حسب فراست خود، فراخور مجلس، ذوق مخاطبان یا صرفاً دریافتن آنِ اجرا تصرف‌هایی بکنند: کلمه‌ای را جایگزین کلمه‌ای دیگر کنند، سطری را نخوانند یا مکرر بخوانند، و خلاصه با تغییراتی در متن اولیه به‌نوعی بازی و بازیگوشی کنند که یا اغلب فرح‌زا و سرخوشانه است یا رنگ و حالِ سیاسی روز را دارد. مثالِ مشهورِ آن بازی با کلمۀ تیره/توده در سطری از ترانۀ «مرغ سحر» است:

وز نفسی عرصۀ این خاک تیره/توده را، پرشرر کن.

فارغ از پایبندی به اصل سرودۀ ملک‌الشعرا بهار، در طول سال‌هایی که افراد زیادی این ترانه را در مناسبت‌های مختلف اجرا کرده‌اند، گهی این و گهی آن پسندیده‌اند. این کار فی‌نفسه درست یا نادرست نیست، بلکه نوعی تفنن هنری است که گاه به مذاق عده‌ای خوش می‌نشیند و گاه نه.

در سال‌های اخیر، گوگوش در اجرای بعضی ترانه‌های خود تصرف‌هایی می‌کند که چه‌بسا هم انتخاب سیاسی خود اوست، هم احتمالاً فراخور ذوق مخاطبانی که مشتاقانه و حتی بی‌تابانه در سالن‌های کنسرت او در خارج از ایران حاضر می‌شوند. دو مورد از این تصرفات مکرر جانشین کردن کلمۀ «خدا» به‌جای «کعبه» در ترانۀ «مرهم» سرودۀ اردلان سرفراز، و جانشین کردن نام «مهسا» به جای «مریم» در ترانۀ «پل» سرودۀ جنتی‌عطایی است.

در ترانۀ «مرهم»، که اصلاً علاوه بر نام اصلی‌اش زیر عنوان همین «کعبه» هم شناخته می‌شود، گوگوش سطرهای تغییریافته را چنین می‌خواند: «رفتم برای گریه، رفتم برای فریاد، مرهم مراد من بود، «خدا» تو رو به من داد.» و «ای اسم تازۀ من، «خدا» تو رو به من داد.»

این تغییرِ نامناسب سبب آسیب به بافت روایی و آوایی شعر شده است. «کعبه» کلیدواژۀ این ترانه است. شاعر فردی دست‌ازامید کشیده را تصویر می‌کند که به «زیارت» رفته است و این سفر روحانی چنان روح او را صاف و صافی می‌کند که همان «مرهم»، «مراد» او می‌شود و معشوقش را در خود بازمی‌یابد. سرفراز این شعر عارفانه را در سال ۱۳۵۶ سروده و آن را «به مرادم، مولای شعر، بیدل دهلوی» تقدیم کرده و اجرای اصلی گوگوش هم، با نوایی بس حزین، در ایجاد فضای عارفانه‌ای که میوۀ عبادتی خوش و خالص است آن را دوچندان اثربخش کرده است. گوگوش در پرفورمنس عالی‌اش از این آهنگ در برنامۀ رنگارنگ، تن‌پوش قدیِ سراسر سیاهی شبیه به چادر یا شنلی که وقت زیارت اماکن متبرکه سر و تن را با آن می‌پوشانند به تن دارد و اجرایی بی‌نقص ارائه می‌دهد. اما حال، این تغییر سطحی‌نگرانه و ناموفق، که گویی می‌خواهد خدای کل عالمیان را به جای فقط خدای مسلمانان بنشاند احتمالاً با این انگیزه ایجاد شده که از شعر اسلام‌زدایی کند؛ حال آنکه اولاً، چنانکه گفتیم، سبب آسیب به بافت روایی شعر شده، ثانیاً انسان را به یاد روزهای اول انقلاب می‌اندازد که تمام کلماتی که به «شاه» مربوط بودند، از کتاب شاهنامه گرفته تا شهر شهسوار و نام شاپور و شاهرخ به بهانۀ طاغوتی بودن سانسور، و یکی پس از دیگری حذف یا عوض می‌شدند. عجبا که بعضی مخالفان حکومت، از فرطِ خیره شدن در این مغاک، خود به همان گودال درافتاده‌اند.

در ترانۀ «پل» اما، تغییر «مریم» به «مهسا» بسی خوش نشسته است؛ یکی به این دلیل که مریم و مهسا هر دو نام دخترند و دیگر اینکه صفت «پرپر» با هر دو وجه (گل پرپر شده، استعاره از دختر جوان کشته شده) ایهام‌تناسب و تناسب دارد و دیگر آنکه کلیت بافت روایی شعر نه تنها هیچ آسیبی نمی‌بیند بلکه سراسر تداعی مضاعف هم می‌یابد و همین یک کلمه، چون اسم رمزی، آن را از ترانه‌ای صرفاً عاشقانه به ترانه‌ای همدلانه و انسانی و، از نظر سیاسی، فراخواننده و نیروزا برمی‌کشد:

کسی به یاد مهساهای پرپر، کسی به فکر کوچ کفترا نیست
به فکر عاشقای دربه‌در باش، که غیر از ما کسی به فکر ما نیست

با جانشینی «مهسا» به جای «مریم»، بلافاصله تمام استعاره‌ها رنگی دیگر می‌یابند: این «ما» دیگر فقط آن دو عاشق دربه‌در فیلم «ماه عسل» نیستند، و آن عشق دیگر صرفاً یک رمانس دونفره نیست، بلکه مای جمعی در زمینۀ مطالبه‌ای اجتماعی قرار می‌گیرد. استعارۀ «شب» به اختناق سیاسی تعبیر می‌شود و «سایه‌های شب» به گزمگان و «پلی واسه از خود گذشتن» به امکانی برای ایثار اجتماعی. «کوچ کفترا» تبدیل می‌شود به مهاجرت بی‌وقفۀ جوانان و دربه‌در شدن آنان در پراکندگی خاک زمین، و وقتی صدای خستۀ گوگوش کلمۀ «نیست» را زیر اوج‌گیری ‌سازها چون فریادی یاری‌خواهانه می‌کشد و می‌کشد و می‌کشد و تا محوِ کامل امتداد می‌دهد، در آخرین لحظه و واپسین نقطۀ آهنگ، درست همانجا که «تِ» نیست سرانجام تای تمّتی است که به درد ادا می‌شود، ناگهان امید، چنان معجزه‌ای شگفت، از همان روزن می‌روید و می‌جوشد و در دهان‌ها طعم پیروزی می‌افشاند.
❄️☃️

علوم وفنون ادبی

06 Feb, 04:51


زیرِ «درخت چه کنم»

#عاطفه‌طیّه

«کاسۀ چه کنم» دست گرفتن را از کودکی در افواه بسیار شنیده بودم اما زیر درخت چه کنم نشستن را نه. جستجویی کردم و دانستم که در روزگار نه‌چندان‌دور، به مسجد نو شیراز، چناری کهنسال بوده و کسانی که گرهی در کارشان می‌افتاده کنارش گرد می‌آمده و با هم سخن می‌گفته‌اند، گاهی هم جوانمردی پیدا می‌شده، دستشان را می‌گرفته و گره از کارشان می‌گشوده است. همچنین دانستم که شیرازیان هنگامی که می‌خواهند کسی را لعن کنند می‌گویند «الهی زیر درخت چه کنم بنشینی» و البته دعایی دارند که «الهی زیر درخت چه کنم ننشینی».
سیمین دانشور نویسندۀ شیرازی در رمان جزیرۀ سرگردانی از این درخت یاد کرده است.

در تذکرۀ بی‌نظیر، از غلامعلی واسطی بلگرامی (آزاد بلگرامی)، متوفی ۱۱۶۵ قمری، یک رباعی خواندم که در آن از درخت چه کنم سخن گفته شده است:

ای یار بگو حلقه به آب که زنم
خود را به چه جا به این ضعیفی فکنم
دستی داری ثمر بچین از شاخی
حیران منشین زیر «درخت چه کنم»*

این رباعی شاید نشان بدهد که استفاده از این تعبیر محدود به شیراز نمی‌شده‌ و دامنۀ کاربردش تا هند رفته بوده، شاید هم نشان‌دهندۀ این باشد که در هندوستان و جاهای دیگر نیز درخت چه کنمی بوده که مردم دردمند، مردمی که به گرداب‌های بی‌پایاب زندگی گرفتار می‌شده‌اند به خنکای موهومش پناه می‌‌جسته‌اند.

*تذکرۀ بی‌نظیر، تألیف میرسیدعبدالوهاب، افتخار بخاری دولت‌آبادی، تصحیح امید سروری، انتشارات مجلس شورای اسلامی ۱۳۹۰، ص ۱۱.

❄️☃️
C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
https://t.me/amirnormohamadi1976
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌

علوم وفنون ادبی

05 Feb, 23:22


زبان‌پیچ

زبان‌پیچ (tongue-twister) جمله، ترکیب، یا واژه‌ای است که بر زبان آوردن یا سریع تکرار کردنش سخت است و گوینده را به تپق زدن می‌اندازد و باعثِ خنده می‌شود.  نمونۀ انگلیسیِ آن اصطلاحِ sixth sense (حسِ ششم) یا نامِ Rolls-Royce (رولزرویس) است، یا این جمله: 
She sells sea-shells on the sea-shore.

در زبان‌پیچ‌ها معمولاً دو واجِ هم‌واج‌گاهِ (قریب‌المخرجِ) «ر، ل»، «ز، ژ»، یا «س، ش» هست.
اینک چند زبان‌پیچِ فارسی:
پُستِ پیش‌تاز.
چه ژستِ زشتی!
دیشب سیما سه شیشه سرکه خرید.
سروش دست و روش‌و شُست.
سحر سروش شروعِ خروشِ خروس را شنید.
سی شیشه سرکه، شیشه‌ای سی تومن.
شیش سیخ جیگر، سیخی شیش هزار.
لُرد لورل پشتِ رلِ لندرور رولت خورد.
#دکتربهروزصفرزاده
🌸🌸
C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
https://t.me/amirnormohamadi1976
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌

علوم وفنون ادبی

05 Feb, 23:22


✳️ مصدرهای به درد بخور زندگی
✳️ علی شریعتی

❇️ این نوشته متن کوتاهی از میان یادداشتهای علی شریعتی است که پیش از این در مجموعه آثار وی منتشر نشده است. بخشهایی از این متن پیشتر در کتاب یادگاران مانا آمده بود. در ضمن در متن زیر بجای اسامی افراد «…»گذاشته شده است.

اندیشیدن، خواندن، نوشتن، پرستیدن، ارادت ورزیدن، عصیان کردن، تنها بودن، رنج کشیدن، ایثار کردن، قربانی کردن، گریختن، صبر کردن، خیالات فرمودن (اصطلاح ناصرالدین شاه)، به استقبال آمدن (برخلاف به بدرقه رفتن)، درستی مطلق بودن و دروغ های شیرین یا سودمند گفتن (ملامتیه)، صلح کل بودن و جنگ زرگری کردن، همه را هیچ انگاشتن و همه را محترم داشتن، مهاجرت کردن، توی تاریکی اتاق در یک نیمه شب زمستان تنها سیگار پک زدن، نشستن و رقص شعله های جادویی آتش بخاری را تماشا کردن، شمعی را در کنار آینه یی روشن کردن، نیمه شب های باران خورده در خیابان های خلوت شهر تنها رانندگی کردن، توی راه پله ها به جناب آقای… یک اردنگی جانانه زدن، با آقای دکتر… دست دادن، هر چند سال یک بار چند ماهی را به قزل قلعه رفتن. غروب خورشید را در آن سوی سن تماشا کردن، به آواز عبدالوهاب شهیدی، ادیت پیاف ، بیکو، آزناوور و خواجه آدامو گوش دادن. آقای دکتر… را که مثل دم جنبانک (صعوه) راه می رود یکهو پخ کردن، در هر شبانه روز دو ساعت یا سه ساعت به خلوتی پناه بردن و به خود اندیشیدن، دچار نصایح مشفقانه عقلای خاطرجمع ابله نشدن. محبوب تیپ های سوزناک احساساتی جواد فاضلی قرار نگرفتن، از دید و بازدید و دعوت و منقل از زیر کرسی برداشتن و گذاشتن و برای منزل خرید کردن و برای اقوام سوغات تهیه کردن و شرفیاب شدن و در برابر شوخی های خنک آقای رئیس مجبور به لبخند شدن و نظام وظیفه خدمت کردن و خانم آقای دکتر… را دیدن و مبتلا به ترشا شدن و با آدم خسیس دو پولی مثل دکتر….همسفر شدن و جزوه های درس های آقای…. را نوشتن و سخنرانی های علمی آقای دکتر… را گوش دادن و افتتاح کردن جلسه را به وسیله دکتر… و… دیدن و با آب و نمک و صابون یک دست تنقیه کردن و با بچه مزلف های لوس نجس خنگ بی شعور بیسواد بیمزه بی همه چیز که یعنی موج نو، یعنی آنارشیست، بحث علمی کردن، گیر سوال های پسرهای… افتادن و ïرسîت را گرفتن و کشیدن و مبتلای تعریف های خانم… شدن و بالاخره از… معاف شدن، تا دیدی که یک مرتبه این دکتر… است که راجع به مقام حیرت در عرفان با تو صحبت می کند و تو هم هیچ راه گریزی نداری، خود را یکهو تو حوض آب انداختن. اگر یک سال دیگر هم به آخر عمر نمانده باشد آن را در لاکروای پاریس، کنار کلیسای زیبا و آسمانی دولاشاپل زندگی کردن و بار دیگر طعم آزادی را و آزادی را و آزادی را چشیدن، نم اشکی و با خود گفت وگویی داشتن، به ماسینیون عشق ورزیدن، آن فرشته تنها را در اعماق سنگین گور آبی اش تنها نگذاشتن، گاه گریستن و هیچ گاه ننالیدن، بی نیاز بودن، خود جزیره خویش شدن. از کنار پنجره ات جنب نخوردن، به زور و زر و زن از راه برنگشتن. در راه نماندن، با بودا و لو و ارنست گالوا و عین القضات همدانی و کلود برنارد خودم و آناتول فرانس فرانسوی و رزاس سوئدی رفیق بودن، محشور بودن، هرگز تسلیم روزمرگی نشدن، هرگز کارمند دولت نشدن، ناظم نبودن، هر وقت دستت رسید یک پس -کلگی چنان به جناب آقای دکتر… نواختن که چشم هایت راست شدن، به کتاب و قلم و تنهایی و غم و بی نیازی و پارسایی و بی باکی و غرور و فلسفه و شرف و بزرگواری و ایمان و آزادی و مردم و هنر و عرفان و خدا و دوست و تامل و سکوت و تحمل و… وفادار ماندن، از تاریخ علی، از جغرافی کویر، از آسمان ماه، از نقاشان لاکروا، از مجسمه سازان رودن، از شاعران مولوی، از عارفان عین القضات و حلاج، از شهرها پاریس، از جنگل ها بولونی، از ساختمان ها معبد، از صداها اذان، از موسیقی ها سونات مهتاب گاستون دفین، از صفحه ها رین دو رین و از گل ها هوما و از اشیا شمع و از پرندگان طوطی تاگور و از غذاها بیفتک و از نعمت ها قلم و از رنگ ها خاکستری و از بازیچه ها فندک و از مخاطب ها دفتر و از آرزوها آزادی را برگزیدن، وطنی چون غربت من و پناهی چون خلوت من و بیهودگی چون زندگی من و خواهری چون بتول مزینانی من داشتن و آینده او را که چون آینده برادرش است به نیروی دعاهای نیم شبان از باران استجابت های خدایی سیراب کردن. اینهاست مصدرهای ساده و مرکب دستور زبان زندگی کردن من.

والسلام شب پنجشنبه 21 خرداد 1348.

#یادداشتها
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی


C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
https://t.me/amirnormohamadi1976
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌

علوم وفنون ادبی

05 Feb, 23:22


✳️ زنان و معشوق در شعر حافظ:

❇️ الف- زهره، رامشگر آسمان هاست. زهره و مريخ در عربي معادل ناهيد و بهرام در فارسي و ونوس و آدونيس يوناني، براساس متون افسانه نام دو عاشق و معشوقي زميني است که به آسمان رفته‌اند طبق افسانه‌ هاي بابلي، هاروت و ماروت دو فرشته بودند که به خاطر بدکاري آدميان به خداوند اعتراض نمودند، خدا به آن ها نيروي عشق را عطا کرد و به زمين فرستاد و آن ها مرتکب گناه‌ هاي پي در پي شدند:

در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ
سماع زهره به رقص آورد مسيحا را

نام(زهره) همواره به عنوان رامشگر غزل سرا آمده است:

بياور مي که نتوان شد زمکر آسمان ايمن
به لعل زهره چنگي و مريخ سلحشورش

يکبار نيز نام(ناهيد) آمده است و تنها در يک مورد زيبايي چهره به آن تشبيه شده است. يک مرتبه نيز به نام(هاروت بابلي) اشاره شده است:

گربايدم شدن سوي هاروت بابلي
صد گونه جادويي بکنم تا بيارمت

❇️ ب- (سلمي)‌ نام معشوقه‌اي در ادبيات عرب، حافظ نام هيچ‌کس را در مقابل او نياورده است. اغلب در غزل ‌هاي دو زبانه عربي- فارسي از او ياد مي‌ کنند:

گر به سرمنزل سلمي رسي اي باد صبا
چشم دارم که سلامي برساني زمنش

❇️ ج- (شيرين) همراه با نام خسرو يا پرويز يا فرهاد آمده است:

زحسرت لب شيرين هنوز مي ‌بينم
که لاله مي‌دمد از خون ديده فرهاد

در بيشتر اشعار، شيرين معشوقه عمومي است. صفت خاصي ندارد و نام او اغلب با صنعت ايهام به کار رفته است.

❇️ د- (ليلي) همواره با نام مجنون آمده است که از ادبيات عرب وارد شعر فارسي شده است و ليلي نيز معشوقه عمومي است و در بيشتر اشعار صفت ويژه‌اي ندارد؛

برقي از منزل ليلي بدرخشيد سحر
وه که با خرمن مجنون دل افکار چه کرد

❇️ ه- (گلچهر) تنها يک مرتبه همراه با نام اورنگ آمده است و مهر همراه نام وفا حداقل دو مرتبه آمده است:

اورنگ کو، گلچهر کو، نقش وفا و مهر کو
حالي من اندر عاشقي داد تمام مي‌زنم

❇️ ز- (شکر) ‌حداقل يک مرتبه با اين مفهوم بدون ذکر عاشق ذکر شده است:

از حيات لب شيرين تو اي چشمه نوش
غرب آب و غرب اکنون شکري نيست که نيست

◀️ کلمه(دختر) نه مرتبه و همواره در ترکيب يا به مفهوم(دختر رز)‌ به معناي شراب آمده است:

دوستان دختر رز توبه ز مستوري کرد
شد برمحتسب و کار به دستوري کرد

در حالي که کلمه پسر به همين معني 11 مرتبه تکرار شده است و به موجب غالب بودن جنس مذکر اغلب منظور نوع انسان بوده است:

در مکتب حقايق، پيش اديب عشق
هان اي پسر بکوش، که روزي پدر شوي

◀️ کلمه(عروس، عجوزه، مخدره) اغلب به کنايه بر جهان و روزگار اطلاق شده است. صفات منفي بي ‌وفايي فتنه انگيزي در بيشتر موارد به آن ها داده است:

جميله‌اي است عروس جهان ولي هشدار
که اين مخدره در عقد کس در نمی آید

◀️ صفات زنانه(مشاطه، غساله، دلاله، مکاره، محتاله، جميله، معشوقه) مشاطه آرايشگر زن است و غساله به تبعيت از موصوف مونث آمده است. معشوقه و دلاله و جميله يا با معنايي خوب و مکاره و محتاله با بار معنايي بد به کار رفته است و به جز معشوقه و مشاطه بقيه کلمات تنها يک مرتبه آمده است:

مشاطه صنعش نکند نقش مراد
هر که اقرار به آن حسن خداد نکرد

◀️ کلمه خواهر در ترکيب نيامده است اما کلمه برادر سه مرتبه آمده که دو بار آن همراه با يوسف و يک بار با معناي طعنه‌آميز:

واعظ به طعنه گفت برو ترک عشق کن
محتاج جنگ نيست، برادر نمي‌کنم

◀️ کلمه حور برابر معشوق زميني، 11 مرتبه آمده است. در همه موارد معشوق زميني بدان ترجيح داده شده است:

باغ بهشت و سايه طوبي و قصر حور
با خاک کوي دوست برابر نمي‌کنم

◀️ کلمه(غلمان) تنها يک مرتبه آمده و آن هم در کنار حور.

◀️ وجود زنان در پشت پرده حکايت:

الف- ملکه سبا: بدون نام ذکر و عنوان سه بار ياد شده است:

مژده‌ اي دل که دگر باد صبا بازآمد
هدهد خوش خبر از طرف سبا باز آمد

ب- فرنگيس همسر سياوش بدون ذکر نام 3 بار از او ياد شده است:

شاه ترکان سخن مدعيان مي ‌شنود
شرمي از مظلمه خون سياورشش باد

ج- پير زالي که با خبر مرگ شيرين موجب خودکشي فرهاد شد:

جهان پير است و بي‌بنياد از اين فرهاد کش فرياد
که کرد افسون و نيرنگش ملول از جان شيرينم

د- صفورا همسر موسي(ع) يک مرتبه آمده است:

شبان وادي ايمن گهي رسد به مراد
که هفت سال به جان خدمت شعيب کند

ه - دختر ارمني که شيخ صنعان را فريفت يک مرتبه به کار رفته است:

گر مريد راه عشقي، فکر بدنامي نکن
شيخ صنعان خرقه اندر خانقهي برابر نمي‌کنم

❇️منبع: روزنامه رسالت

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

05 Feb, 23:22


دربارۀ «صرف‌ِنظر»

۱. وقتی از چیزی صرف‌ِنظر می‌کنید، به آن توجه نمی‌کنید یا آن را در نظر نمی‌گیرید؛ چشم‌پوشی کردن؛ چشم پوشیدن:
مسئلۀ اصلی را در نظر بگیرید! از مسائلِ حاشیه‌ای صرف‌ِنظر کنید!
۲. وقتی از چیزی صرف‌ِنظر می‌کنید، تصمیم می‌گیرید آن را انجام ندهید، یا دیگر نمی‌خواهید آن را به دست بیاورید یا داشته‌باشید:
از مسافرت صرف‌ِنظر کردیم.
ناچارم از سودِ معامله صرف‌ِنظر کنم.

مصدرِ «صرف» در عربی چند معنی دارد که یکی از آن‌ها «برگرداندن» است، یعنی سمت و سوی چیزی را تغییر دادن.
«نظر» هم یعنی نگاه.
اصطلاحِ «صرف‌ِنظر» از عربی گرفته شده‌است. در عربی می‌گویند «صَرَفَ النّظَرَ عَنهُ»؛ یعنی نگاهش را از آن چیز برگرداند و از آن چیز چشم‌پوشی/ صرف‌ِنظر کرد.

وقتی از چیزی صرف‌ِنظر می‌کنید، انگار نگاهتان را از آن برمی‌گردانید و دیگر به آن نگاه نمی‌کنید. مثلاً من چند لحظه به پنجره نظر می‌کنم، سپس از پنجره صرف‌ِنظر و به سقف نگاه می‌کنم.
تعبیرِ «چشم‌پوشی کردن» هم نظیرِ همین مفهوم است؛ انگار چشمتان را می‌بندید و دیگر به آن چیز نگاه نمی‌کنید.
#دکتربهروزصفرزاده
#واژه‌شناسی
🌸🌸
C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
https://t.me/amirnormohamadi1976
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌

علوم وفنون ادبی

05 Feb, 23:22


🔴شرحی بر هفت شهر عشق عطار

عطار مراحل هفتگانه ای را برای سیر و سلوک و طلب حقیقت و رسیدن به درجات عالیه خود سازی تا آگاهی کامل و رسیدن به دیدار روی دوست در نظر گرفته است
عطار مراحل هفتگانه ای را برای سیر و سلوک و طلب حقیقت و رسیدن به درجات عالیه خود سازی تا آگاهی کامل و رسیدن به دیدار روی دوست در نظر گرفته است:
▫️ طلب
▫️عشق
▫️ معرفت
▫️ استغنا
▫️ توحید
▫️حیرت
▫️ فنا یا فناء فی الله.

🔴و این هفت وادی در منطق الطیر:

گفت ما را هفت وادی در ره است
چون گذشتی هفت وادی، درگه است
📕 وادی طلب:
طلب آتشی است که به عنایت خداوند در جان سالک می افتد و شوقی عظیم برای دریافت حقیقت، جان سالک را فرا می گیرد.
در این وادی ، سالک راه حقیقت، باید مردانه گام در راه نهد و از خود بگذرد و همت قوی دارد.
در همه حال و همه جا یار را بجوید و به دنبال او که در درون وی است، کندوکاو و جستجو نماید.
این وادی وادی پر خطری است ولی سالک نباید وحشتی به دل راه دهد؛ او باید سر تا پا تسلیم رضای او باشد و بکوشد تا او را در پیدا و پنهان بیابد که عاقبت جوینده یابنده بود.
📕وادی عشق:
درین وادی ، وجود طالب و سالک مالامال از عشق و شوق و مستی می گردد.
او چون صراحی لبریز می شود . عشق وجودش را چنان پر می سازد که یکسره آتش سوزان می شود و در تب و تاب می افتد.
عشق به پروردگار به صورت عشق به همه مظاهر هستی که جلوه رخ دوست هستند، نمودار می گردد و در عین سوز و گداز و اشتعال درون، سر تا پا خوبی و صفا و صلح و آشتی می گردد.
می سوزد و به یاد دوست، همه کس و همه چیز را دوست می دارد.
در این حال ، سالک خود را در مسیر و جریان کل کاینات می بیند و با تمام ذرات هستی همراه و همراز می گردد.
📕وادی معرفت:
اینجا ، وادی شناخت است. به نظر عرفا ، اصل معرفت در شناخت خداوند است و به قول هجویری که در کشف المحجوب می فرماید:
"معرفت حیات دل بود به حق،
و اِعراض سر جز از حق،
و ارزش هر کس به معرفت بود
و هر که را معرفت نبود بی قیمت بود"
در این وادی ، عارف نسبت به نفس خود و ذات حقیقت شناخت پیدا می کند و چشم دل و جان ، چشم سر و چشم درونی وی باز می شود و بنا به تعبیری در اینجاست که عارف پاکدل ، چشم جانش به حقایق و رموزِ دستورهای دین و هدف انبیا باز می گردد.
📕وادی استغنا
درین مرحله ، صوفی و سالک چنان به « او » متکی می گردد که از همه چیز و همه کس جز او بی نیاز می گردد.
او خود را در کوی امن و رجا مستغنی می یابد و از همه مال و مقام و جلوه های وسوسه انگیز زندگی به یکباره دل می کند و طمع می برد.
این وادی ، پشت پا زدن به هوس ها و جلوه های دنیایی ، پا گذاردن بر سر افلاک و نه گنبد میناست و اینجاست که سالک می تواند با افتخار خود را بالاتر و برتر از عالم خاکی مشاهده کند و صفات خداوندی را در وجودش متجلی ببیند.
📕وادی توحید:
اکنون عارف به وادی توحید می رسد .
▫️چشم دل باز کن که جان بینی
آن چه نا دیدنی است آن بینی
در این وادی ، چشم دل وی باز می شود ، موحّد شده و وحدت عالم را رویت می کند.
او مشاهده می کند که در جهان « یکی هست و هیچ نیست جز او » و بر هر چه می نگرد او را در وی می بیند.
در این حالت ، عارف همه چیز و همه جا را چون مظهر و آفریده اویند زیبا می بیند و می ستاید و به قول باباطاهر:
▫️به دریا بنگرم دریا ته بینم
به صحرا بنگرم صحرا ته بینم
▫️به هر جا بنگرم کوه و در و دشت
نشان از قامت رعنا ته بینم
وی حتی جدا دانستن حق را از خود و از عالم هستی که جلوه رخ دوست است دوگانگی می داند.
📕وادی حیرت:
در این مرحله ، در دل عاشق و اهل الله ، در وقت تامل و تفکر و حضور ، حیرت و سرگردانی وارد می شود و آنگاه او چنان متحیر می شود که راه تفکر بسته می شود.
سالک به هر چیز می نگرد او را معرفتی جدید دست می دهد و سرگشته تر و حیران تر از قبل می شود او در طوفان معرفت سرگردان می شود و در وادی حیرت مقیم.
📕وادی فنا:
این مرحله ، مرحله نیستی و محو شدن سالک است از خود و بقای در حق.
در این حال، خود خواهی وی به همراه همه صفات مذموم و ناپسند نابود می شود و وجودش زنده می گردد به صفات پسندیده و محمود الهی.
ابوسعید ابوالخیر می فرماید: « زندان مرد ، بودِ مرد است »
درین مرحله است که انسان به آزادگی مطلق می رسد .
فنا ، پایان راه سیر الی الله است و شروع بقاء بالله و یا شروع سیر فی الله.
در این حال است که انسان متخلق به اخلاق الله می گردد و لیاقت جانشینی خدا را و جایگاه خلیفه الهی را پیدا می کند و چنان غرق دریای افعال الهی می شود که نه خود را و نه غیر را اراده ای نبیند جز فعل و اراده و اختیار مطلقه حق تعالی.
در اینجا سالک به ایمان کامل می رسد و تسلیم محض است.

علوم وفنون ادبی
@amirnormohamadi1976
نقل وارسال تنها با ذکر و لینک کانال
باتشکر
🌼🌼🌼🌸🌼🌼🌼🌸🌸🌼🌼

علوم وفنون ادبی

05 Feb, 23:11


‍ ‍ ‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۱۸ بهمن زادروز سوسن تسلیمی

(زاده ۱۸ بهمن ۱۳۲۸ رشت) کارگردان و بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون

او تحصیلاتش را در سال ۱۳۵۲ در رشته تئاتر از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به پایان رساند و با داریوش فرهنگ " کارگردان و بازیگر " ازدواج کرد که این ازدواج به‌جدایی انجامید. او قبل از سینما به‌عنوان بازیگر تئاتر فعال بود و با گروه «بازیگران شهر» «تئاتر پیاده» و تئاتر «چهار سو» و کارگردانان، داریوش فرهنگ، هرمز هدایت، مهدی هاشمی، بیژن مفید و بهرام بیضایی همکاری داشت.
فعالیت سینمایی او با بازی در فیلم چریکه تارا "بهرام بیضایی" در سال ۱۳۵۷ آغاز شد که بازی او در این فیلم، در جشنواره سن‌سباستین مورد تقدیر قرار گرفت. وی در سال ۱۳۶۳ در مجموعه سربداران ساخته محمدعلی نجفی بازی کرد و در سال ۱۳۶۴ در گیرودار جنگ ایران و عراق، ایده فیلم باشو غریبه کوچک را در طرح کوتاهی، با بیضایی در میان گذاشت و او هم که در آن زمان در اندیشه ساخت فیلمی درباره بچه‌ها بود، آن را پذیرفت. باشو غریبه کوچک، در سال ۱۳۶۹ و در زمانی که وی در سوئد به‌سر می‌برد، پس از پنج سال توقیف، اکران شد.
او در سال ۱۳۶۶ به سوئد مهاجرت کرد و اولین فیلمی که در آنجا بازی کرد «مرز» به کارگردانی رضا پارسا بود. وی در سال ۱۳۷۰ اولین تئاترش را به‌نام «مده‌آ» که کارگردانی و نوشتن متن و بازی را به‌عهده خودش بود به صحنه برد. این نمایشنامه از آثار کلاسیک یونان و اساطیر یونانی اقتباس شده بود و خود با کمک ماسک‌های مختلف آن را بازی کرد. پیش از این کار در تئاتری به نام «آنگرد» بازی کرده بود.
او از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۲ جزو هیئت مدیره انستیتوی فیلم سوئد بود که مهمترین مرکز تصمیم گیرنده فیلم سوئد است و در وزارت فرهنگ سوئد از اعضای هیئت مشاورین تئاتر است و به تدریس بازیگری می‌پردازد. وی نمایشنامه‌های زیادی در سرتاسر سوئد اجرا کرده‌است که اکثر آنها به زبان سوئدی اجرا شده‌اند. او از سال ۱۹۹۹ دیگر در تئاتر بازی نکرد.

کارگردانی:
وی اولین فیلمی که کارگردانی کرد فیلم «حادثه قریب‌الوقوع» بود که در جشنواره فیلم گوتنبرگ به‌عنوان فیلم افتتاحیه به نمایش درآمد و بعد از آن بیشتر به کارگردانی پرداخت. او سه فیلم سریالی برای تلویزیون سوئد کارگردانی کرد که یکی از آنها فیلم یک ساعته‌ای به‌نام «عشق، عشق، عشق» در مورد زندگی یک مادر و دختر سوئدی است که بسیار مورد استقبال مردم قرار گرفت. سپس فیلم چهارساعته «بازداشتگاه» را کارگردانی کرد. او همچنین در طول این مدت علاوه بر کارگردانی فیلم، چندین نمایشنامه تئاتری را نیز کارگردانی کرد که «مدیرعامل» از جدیدترین کارهای او در زمینه تئاتر است.

گزیده آثار
بازیگری سینما:
۱۳۵۷ چریکه تارا (بهرام بیضایی)
۱۳۶۱ مرگ یزدگرد (بهرام بیضایی)
۱۳۶۴ مادیان (علی ژکان)
۱۳۶۵ باشو، غریبه کوچک (بهرام بیضایی)
۱۳۶۵ طلسم (داریوش فرهنگ)
۱۳۶۶ شاید وقتی دیگر... (بهرام بیضایی)
کارگردانی سینما
حادثه قریب‌الوقوع (در کشور سوئد)
تئاتر
۱۳۷۰ مدآ (نویسنده، کارگردان و بازیگر)
مرگ یزدگرد (بازیگر)
رایش سوم (بازیگر)
دایره گچی قفقازی (بازیگر)
شهر ما (بازیگر)
چشم‌انداز پل (بازیگر)
عروسی خون (بازیگر)
باغ آلبالو (بازیگر)
تلویزیون: 
۱۳۶۳ سربداران "کارگردان: محمدعلی نجفی"

جوایز:
جایزه‌ای برای بازی در نمایش «قربانی» ۱۹۹۵ سلستینا (ریکس تیاترین ۱۹۹۵)
۱۹۹۹ جایزه بهترین بازیگر سال از طرف آکادمی سوئد برای نمایش (مده آ).
۲۰۰۲ جایزه شخصیت ممتاز فرهنگی و هنری سوئد.
وی یکی از برترین بازیگران زن تاریخ سینمای ایران و اولین زن صاحب سبک بازیگری در ایران محسوب می‌شود.
کتابی باعنوان اسطوره مهر درباره زندگی و آثار او به کوشش بیتا ملکوتی به‌چاپ رسیده و همچنین کتاب گفت‌وگویی با او درباره زندگی و آثارش با عنوان "سوسن تسلیمی در گفت‌وگویی بلند با محمد عبدی" در لندن به‌چاپ رسیده‌ است.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#سوسن_تسلیمی،

علوم وفنون ادبی

05 Feb, 23:10


‍ ‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۱۸ بهمن زادروز پری صابری

(زاده ۱۸ بهمن ۱۳۱۱ کرمان -- درگذشته ۲۰ آذر ۱۴۰۳ تهران) کارگردان تئاتر، نویسنده و نمایشنامه‌‌نویس

او برای ادامه تحصیل در رشته سینما و تئاتر به پاریس رفت و در دوران دانشجویی فیلم کوتاهی درباره یکی از رباعیات خیام ساخت که به‌عنوان بهترین فیلم دانشجویی۱۹۵۴ در فرانسه برگزیده شد. پس از آن، در سالهای ۱۹۵۵–۸ در مکتب تانیا بالاشوا تئاتر آموخت و پس از مدتی که برای مطالعه در اسپانیا به سر بُرد، در ۱۳۲۴ به ایران بازگشت.
وی در بازگشت به ایران گروه تئاتر پاسارگاد را ایجاد کرد و همچنین در سال‌های ۱۳۴۷–۵۷ مدیر فعالیت‌های فوق برنامه دانشگاه تهران بود و تالار مولوی را در تهران تأسیس کرد. او نمایشنامه کرگدن اوژن یونسکو را دو مرتبه "پس از ترجمه جلال آل‌احمد" به پارسی ترجمه کرد و حمید سمندریان در ۱۳۵۰ آن را در دانشگاه تهران به صحنه برد. این نمایشنامه را بعدها احمد کامیابی با نام «کرگدن‌ها» ترجمه و چاپ کرد.
او پس از انقلاب به خارج از ایران رفت. در آن سالها نمایشنامه «من از کجا، عشق از کجا» را درباره زندگی فروغ فرخزاد نوشت و در ۱۹۸۱ در لس‌آنجلس اجرا کرد که بسیار موفق بود. سپس آن را به انگلیسی در جشنواره هنری بازیهای المپیک اجرا کرد که همچنان با استقبال مواجه شد. سپس تصمیم به بازگشت به ایران گرفت.
در ایران ابتدا با برخوردهای خوبی مواجه نشد اما کم‌کم فعالیت تئاتری خویش را از سرگرفت و نمایشهای «من به باغ عرفان» درباره زندگی سهراب سپهری و «هفت شهر عشق» را با الهام از عطار نیشابوری به صحنه برد. در پی این موفقیتها، آثار دیگری را نوشته و کارگردانی کرد که به‌گفته خودش نمایش «شمس پرنده» درباره مولوی از بهترین کارهایش بود.
«شمسِ پرنده» و «اسطوره سیاوش» دو نمایشی است که پری صابری در تالار یونسکوی پاریس به روی صحنه برد. نشان لژیون دونور کشور فرانسه در سال ۲۰۰۴ به پری صابری داده شد.

نمایشها:
نویسندگی و کارگردانی «من از کجا، عشق از کجا» درباره زندگی فروغ فرخزاد.
نویسندگی و کارگردانی «من به باغ عرفان» درباره زندگی سهراب سپهری، تالار وحدت ۱۳۶۷.
نویسندگی و کارگردانی «هفت شهر عشق» با الهام از عطار نیشابوری، ایوان عطار کاخ سعدآباد ۱۳۷۴.
بیژن و منیژه، ایوان عطار کاخ سعدآباد ۱۳۷۶.
رستم و سهراب، تالار وحدت ۱۳۷۸
نویسندگی و کارگردانی «شمس پرنده» درباره دیدار شمس تبریزی و مولوی، تالار وحدت ۱۳۷۹ و پاییز ۱۳۸۶

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#پری_صابری

علوم وفنون ادبی

05 Feb, 23:10


برگی از تقویم تاریخ

۱۸ بهمن زادروز علیرضا جباری

(زاده ۱۸ بهمن ۱۳۲۳ شیراز – درگذشته ۱۷ آذر ۱۳۹۹ تهران) شاعر، نویسنده و عضو فعال نویسندگان

او تحصیلاتش را تا مقطع کارشناسی در دانشگاه شیراز ادامه داد و در رشته اقتصاد از آنجا فارغ‌التحصیل شد و در مرکز نشر دانشگاهی به‌عنوان ویراستار فعالیت داشت.
در سال ۱۳۸۲ که به زندان افتاد، ایزابل آلنده نویسنده شیلیایی با نوشتن نامه‌ای به خاتمی رئیس‌جمهور، اظهار داشت که خبر زندانی شدنش در میان روشنفکران جهان بازتاب داشته‌ است و خواستار آزادی فوری او بود. وی سرانجام پس از نزدیک به ۲ سال، در تاریخ ۲۳ مهر سال ۱۳۸۳ از زندان آزاد شد.
او با پروانه شمیرانی ازدواج کرد که حاصل ازدواجشان دو فرزند به نام‌های مهرآهنگ و آذرنگ بود.

جوایز و افتخارات:
جایزه هلمن/همت

کتاب‌شناسی:
اوالونا نوشته ایزابل آلنده
آبی‌ترین چشم نوشته تونی موریسون
سرود سلیمان نوشته تونی موریسون.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#علیرضا_جباری

علوم وفنون ادبی

05 Feb, 23:10


‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۱۸ بهمن سالروز درگذشت هاشم رضی

(زاده ۲۶ تیر ۱۳۱۳ تهران -- درگذشته ۱۸ بهمن ۱۴۰۰ تهران) نویسنده و پژوهشگر تاریخ ادیان ایران و جهان

او به یادگیری زبان‌های فرانسه، انگلیسی و آلمانی پرداخت و به کتاب‌های باستان‌شناسی و دین زرتشت و نیچه علاقه‌مند بود. توسط مدیر کتابفروشی طهوری با محمد مکری "محقق و زبان‌شناس" آشنا شد و از کتابخانه ارزشمند او بهره برد. از کتابهایی که در آغاز تألیف کرد، پنج آیین بزرگ جهان بود و سپس وندیداد، را از روی متن اصلی ترجمه کرد و برای آشنایی با لغات اوستایی و سانسکریت، نزد محمدرضا جلالی نائینی "هندشناس و تاریخ پژوه" به آموختن زبان‌های باستانی پرداخت.
وی با تنی چند از ایران‌شناسان زمان خود، ازجمله محمدجواد مشکور، رحیم عفیفی و ماهیار نوابی رفت و آمد داشت.
او به توصیه مهرداد بهار کتاب "آیین پر رمز و راز میترایی" اثر فرانتس کومن را ترجمه کرد که در دو جلد از سوی انتشارات بهجت منتشر شد.
وی از جهت روحیه، اهل گفتگو و مصاحبه نبود و بارها به مجامع گوناگون دانشگاهی در داخل و خارج از کشور دعوت می‌شد، اما علاقه‌مند به شرکت در آن جلسات نبود.
حکمت خسروانی، اوستا، گاهشماری جشن‌های ایران باستان، آیین زروانی، دین و فرهنگ ایرانی در عهد اوستایی، ازدواج مقدس، تاریخ زرتشتیان،  جشن‌های آب، جشن‌های آتش، جشن‌های گاهنبار،  آیین پر رمز و راز میترایی، معاد و آخرت‌شناسی در ایران باستان،  زرتشت پیامبر ایران باستان، تاریخ مطالعات دین‌های ایرانی و آموزش خط میخی برخی از آثار هاشم رضی هستند.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#هاشم_رضی

علوم وفنون ادبی

05 Feb, 23:09


‍ ‍ ‍ ☘️ ☘️ برگی از تقویم تاریخ ☘️ ☘️

۱۸ بهمن زادروز احمد عاشورپور

(زاده ۱۸ بهمن ۱۲۹۶ بندرانزلی -- درگذشته ۲۲ دی ۱۳۸۶ تهران) مهندس کشاورزی، خواننده، آهنگساز و ترانه‌سرا

او بیشتر ترانه‌هایش به لهجه گیلکی و برخی نیز به فارسی بود و از وی به‌عنوان پدر موسیقی محلی (فولکلور) گیلان یاد می‌شود.
او تحصیلات مقدماتی‌ را در  زادگاهش گذراند و چنان که خودش در مصاحبه‌ای گفته بود، وزن و قافیه و ریتم در شعر را در همین دوران و با مطالعه اشعار کلاسیک ایرانی و از جمله دیوان شمس تبریزی، آموخته است. تحصیلات وی در زمینه مهندسی کشاورزی از دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران بود. وی در سال ۱۳۲۲ به استاد ابوالحسن صبا معرفی شد و در رادیو تهران به خوانندگی پرداخت. در این دوره از همکاری مرتضی محجوبی و حسین تهرانی برخوردار شد. سپس با دعوت روح‌اله خالقی به انجمن ملی موسیقی پیوست. او با رادیو دو دوره بین سالهای ۱۳۲۵ تا ۱۳۲۷ و ۱۳۳۶ تا سال ۱۳۳۸ به همکاری پرداخت. شعر چند ترانه او را جهانگیر سرتیپ پور سروده است. زندگی وی جلوه‌های گوناگونی داشت و نشانگر مجموعه‌ای از ویژگی‌های بارز و برجسته در شخصیت وی بود. در عرصه هنر، آهنگساز، ترانه پرداز و خواننده‌ای با صدای گرم و رسا بود. ترانه‌های او را نه تنها مردم گیلان که بسیاری از مردم در سایر نقاط ایران ورد زبان داشتند. وی نخستین بار با توصیه استاد صبا به رادیو رفت. در آن زمان او و معتمد وزیری (از اهالی کردستان) نخستین کسانی بودند که ترانه‌های محلی را به رادیو کشاندند. در دورانی که ترانه‌های محلی بسیار حقیرتر از خواندن ترانه‌های معمول به نظر می‌آمد، او به خواندن ترانه‌های مردمی پرداخت، ترانه‌هایی که رنگ و بوی زندگی مردم کوچه و بازار، مردم زحمت‌کش و تهی‌دستان را داشت.
امید، عنصر شاخص محتوی ترانه‌هایش بود. مردمی که در پهنه شالیزارها به جنگ زالوها می‌روند تا زندگی را پیدا کنند، این مردم نمی‌توانند با یاس فلسفی، عرفان زدگی و گرایش‌های ویژه روشنفکری زندگی کنند، آنها موسیقی امید بخش و نشاط‌آور می‌خواهند، موسیقی که توفان دریا را بسراید و در غوغای جمعه بازار، گرمی خون سرخی را که در گونه‌های دختر عاشق جریان دارد به عرصه کلام بکشاند. ترانه‌های عاشورپور آکنده از امید بود.
آرامگاه وی در گورستان بی‌بی‌حوریه در غازیان بندر‌انزلی است.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ

☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
#احمد_عاشورپور

علوم وفنون ادبی

05 Feb, 23:09


‍ ‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۱۸ بهمن سالروز اعتراض دكتر مصدق به انتخابات مجلس

سه‌ماه پس از تاسيس جبهه ملی ايران به رهبری دكتر مصدق، وی ۱۸ بهمن ۱۳۲۸ در اجتماعی بزرگ كه به دعوت اين جبهه برای اعتراض به تخلفات انتخابات مجلسین سنا و  شورای‌ملی در ميدان بهارستان برگزار شده بود، مردم را درجریان مداخله دولت در كار انتخابات قرار داد و گفت: دولت با گشودن مجلس، پيش از برگزاری انتخابات شهر تهران، مرتكب نقض قانون شده است كه جرم است و مشروعيت حكومت كردن را از دست داده است.
مصدق قبلاً پيش از انجام انتخابات سنا، به دولت اعتراض كرده بود كه فهرست نامزدهای خود را به مقامات دست اندرکار انتخابات و معتمدان خود داده بود تا به‌ هر ترتيب که شده آنان را از صندوق درآورند و ... و يك نسخه از اين فهرست در دست او بود كه در پاكت گذارده و لاك و مهر كرده تا پس از انتخاب سناتورها آن را اعلام دارد. وی گفته بود كه دولت با اين عمل، همه اعضای سنا را انتصابی كرده است و چنين حكومتی همانا «ديكتاتوری و استبداد» است. دكتر مصدق با بيان اين اعتراض، به احمدآباد تبعيد شده بود كه يك روز پس از لغو تبعيد در اجتماع ميدان بهارستان شركت و اعتراض خود را تكرار كرده بود.
ميدان بهارستان، مقر مجلس در طول فعاليت‌های سياسی مصدق و دوران زمامداری‌اش، محل اجتماع هوادارانش بود و در بيشتر اين اجتماعات شخصا شرکت می‌کرد و اين نکته او که آن را در يکی از اين اجتماعات بيان کرده بود و در تاريخ ثبت شده است معروف است: "هرجا که مردم جمع و باهم باشند همانجا مجلس (پارلمان) است."

🆔
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#اعتراض_مصدق

علوم وفنون ادبی

05 Feb, 23:08


‍ ‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۱۸ بهمن انتشار پول کاغذی در ایران هفت قرن پیش

۷ فوریه ۱۲۹۴ در دوران حکومت گیخاتوخان، ایلخان مغول و حکمران وقت ایران، این کشور همانند چین دارای پول کاغذی "اسکناس" شد که «چاو» نام داشت. حکام مغولی چین "دودمان یوان" از دو دهه پیشتر، پول کاغذی را در آن کشور رایج کرده بودند.
با صدور یک یرلیغ "فرمان حکومتی" گیخاتوخان، کار تهیه پول کاغذی به‌نام «چاو» در تبریز و در محلی به‌نام «چاوخانه» آغاز شد که از چهارماه بعد در سراسر قلمرو این خان، جای سکه‌های طلا و نقره را گرفت و پول رایج شد. این عمل به اقتباس از خان بزرگ مغولان "قاآن" که در خان بالیغ "پکن" می‌نشست صورت گرفته بود. خان بزرگ که تمامی حاکمان قلمرو مغولان، از روسیه تا شبه جزیره کره و از رود فرات تا رود سند ـ واقعا و یا ظاهرا ـ مطیع او بودند، پول کاغذی را از سال ۱۲۷۱ میلادی در چین رایج کرده بود، زیرا که طلا و نقره موجود در چین تکافوی هزینه‌های سنگین و ولخرجی و اسراف آنان نبود. قدمت پول کاغذی در چین که به‌صورت «بلوکی ـ نوعی مُهرزنی» چاپ می‌شد به‌سال ۶۰۰ میلادی باز می‌گردد ولی پولی دائمی نبود و هرگاه که هزینه‌های دولت بالا می‌رفت و طلا برای ضرب سکه کافی نبود، پول کاغذی چاپ می‌کردند که نوعی برات "حواله خزانه داری دولت" بود که بعداً و پس از حل مسئله، این پول کاغذی جمع‌آوری می‌شد، به این صورت که دارندگان آن به‌ خزانه‌داری و کارگزاران آن مراجعه و پول کاغذی را می‌دادند و طلا و نقره می‌گرفتند.
خزانه گیخاتوخان هم که  مانند قاآن "خان بزرگ همه مغولان" مردی ولخرج و سطحی‌نگر بود و بزرگ وزیرش ـ صدر جهان "صدرالدین احمد خالدی زنجانی" ولخرج‌تر از او ـ تهی از طلا و نقره شده بود. وی و صدر جهان پس از مشورت با «چینگ سانگ» نماینده تام‌الاختیار «خان بزرگ» تصمیم به تهیه و رایج کردن پول کاغذی گرفتند به‌نام «چاوِ مُبارک».
این تصمیم به اجرا درآمد و «چاو» که قطعی بزرگ داشت با نقوش و برخی حروف‌چینی به جریان گذارده شد. طولی نکشید که مخالفت با این پول از تبریز و شیراز آغاز شد، مغازه‌ها از فروش کالا به چاو خودداری کردند، مردم آن را «چاو نامبارک» اسم گذاردند و چون بیم شورش و انقلاب می‌رفت چندماه بیشتر عمر نکرد و گیخاتوخان اعتبار آن را لغو کرد.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#انتشار_پول_کاغذی

علوم وفنون ادبی

05 Feb, 23:08


‍ ‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۱۸ بهمن سالروز تصویب اولین قانون مطبوعات

۱۸ بهمن سال ۱۲۸۶ اولین قانون مطبوعات ایران در ۵۲ ماده به‌تصویب مجلس شورای‌‌ملی رسید. این قانون در ۶ فصل با عناوین: چاپخانه و کتابفروشی، طبع کتب، روزنامه‌های مقرره، اعلانات، حدود تقصیر نسبت به جماعت و محاکمه تدوین شده بود که هریک از این عناوین موادی در شرح چگونگی اقدام برای صاحبان قلم و ناشران و شیوه‌های کنترل و نظارت بر مطبوعات آورده شده بود. در مقدمه این قانون چنین آمده است:
«موافق اصل بیستم قانون اساسی، عامه مطبوعات غیر از کتب ضاله و مواد مضره و علیه دین مبین، آزاد و ممیزی در آنها ممنوع است. ولی هرگاه چیزی خلاف قانون مطبوعات در آن مشاهده شود، نشردهنده یا نویسنده بر طبق قانون مطبوعات مجازات می‌شود و اگر نویسنده معروف و مقیم ایران باشد‌، ناشر و طابع و موزع از تعرض مصون هستند، مقرر می‌شود طبع کتب و روزنامه‌جات و اعلانات و لوایح با قوانین مقرره زیر که از برای حفظ حقوق‌عموم و سد ابواب مضار از تجاوزات ارباب قلم و مطبوعات وضع می‌شود آزاد است هرکس بخواهد مطبعه‌ای دایر کند و یا کتاب و جریده و اعلاناتی به‌طبع برساند یا مطبوعات را بفروشد باید بدواً عدم تخلف از فصول این قوانین را نزد وزارت معارف به التزام شرعی ملتزم و متعهد شود.»
این متن اگرچه در نهایت محدودیت چندانی برای نشریات و مطبوعات ایجاد نکرده بود اما به جهت ناپختگی متن و بی‌تجربگی قانون‌گذاران، راه برای تفسیر آن باز بود و در عمل نتوانست نظم و نسق چندانی را برای مطبوعات در این دوران به‌وجود آورد با این وجود تا زمان تصویب دومین قانون مطبوعات در ۱۳۰۵ دارای اعتبار بود.
همچنین در چنین روزی نخستین شماره از روزنامه وقایع‌اتفاقیه به‌کوشش امیرکبیر در ایران منتشر شد.

🆔
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#اولین_قانون_مطبوعات

علوم وفنون ادبی

05 Feb, 23:08


‍ ‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۱۸ بهمن زادروز محمد پروین‌گنابادی

(زاده ۱۸ بهمن ۱۲۸۲ گناباد -- درگذشته ۱ شهریور ۱۳۵۷ تهران) ادیب، نویسنده و مترجم

او در ۱۵ سالگی برای ادامه تحصیل به‌ مدرسه فاضل‌خان مشهد رفت و مدتی بعد در زمره شاگردان برجسته ادیب نیشابوری در آمد و با اشارت وی تخلص «پروین» را برگزید و بعدها با توجه به علاقه‌ای که به زادگاهش داشت، «گنابادی» را نیز بدان افزود. وی مردی سختکوش، دوستدار ایران و زبان و ادبیات فارسی بود و بدین منظور در امور سیاسی و آموزشی فعالیت می‌کرد.
فعالیت‌های سیاسی وی در حزب توده ایران سبب آن شد که در ۱۳۲۲ از طرف مردم سبزوار به مجلس شورای‌ملی فرستاده شود.
کارهای آموزشی وی در سطوح مختلف از دبستان آغاز شد و به تدریس در دانشگاه تهران پایان یافت. او در تنظیم لغت‌نامه دهخدا بسیار فعال بود و بسیاری از سرفصلهای این لغت‌نامه را نوشت و بسیاری دیگر را اصلاح کرد.

تالیفات:
از وی ده‌ها مقاله و کتاب (ترجمه یا تالیف) باقی مانده‌ است که برخی از آنان عبارتند از:
مقدمه ابن‌خلدون (۲جلد)
روح تربیت (گوستاو لوبون)
دستور زبان فارسی و خودآموز املا و انشا (۳جلد)
تصحیح تاریخ بلعمی (از روی کار ناتمام محمدتقی بهار)

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#محمد_پروین_گنابادی

علوم وفنون ادبی

05 Feb, 23:06


فایل صوتی غزل شماره ۲۰۱
با صدای استاد موسوی گرما رودی

علوم وفنون ادبی

05 Feb, 23:06


روح غزل و رهنمود فال

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

05 Feb, 23:06


فایل صوتی غزل شماره ۲۰۱
با صدای مهربانو مدرس زاده

علوم وفنون ادبی

05 Feb, 23:06


فایل صوتی غزل شماره ۲۰۱
با صدای مهربانو فرزانه جمشیدی

علوم وفنون ادبی

29 Jan, 21:59


برگی از تقویم تاریخ

۱۱ بهمن سالروز استفاده از نخستین سلاح شیمیایی

امروز ۱۱ بهمن برابر با ۳۱ ژانویه، در سال ۱۹۱۵ برای نخستین بار در جریان جنگ جهانی اول از سلاح شيميایی استفاده شد
در این روز و در جريان جنگ جهایی اول، نيروهای آلمان در جبهه روسيه بر ضد نظاميان اين كشور سلاح شيميایی (گاز خفه كننده) بکار بردند. اين سلاح در نبرد بوليمو Battle of Bolimow در لهستان و حاشيه خط‌آهن منتهی به‌شهر ورشو بکار رفت. ارتش نهم آلمان به فرماندهی ژنرال فون مکنسن Von Mackensen درصدد رسيدن به شهر ورشو و تصرف اين شهر بود که با ضد حمله ارتش دوم روسيه به فرماندهی ژنرال سميرنوف Smirnov رو به رو شده بود و برف سنگين عمليات هر دو ارتش را نيمه فعال کرده بود. لهستان از دوقرن پیش از آن در کنترل روسيه بود که مردم هر دو کشور از يک نژاد و اسلاو هستند.

🆔https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#سلاح_شیمیایی

علوم وفنون ادبی

29 Jan, 21:59


‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۱۱ بهمن زادروز فرانتس شوبرت

( زاده ۱۱ بهمن، ۳۱ ژانویه ۱۷۹۷ -- درگذشته ۱۹ نوامبر ۱۸۲۸ ) آهنگساز اتریشی

او در زندگی کوتاهش، ۹ سمفونی، ۱۴ کوارتت زِهی، ۲ تریوی پیانو و بسیاری آثار زیبای دیگر پدید آورد. اما بدون شک آنچه نام و جایگاه او را بی‌همتا نگاه می‌دارد، لید‌های اوست؛ ۶۰۳ لید یا ترانه در ۳۱ سال زندگی‌اش نشانگر آن است که  هیچ‌وقت از آواز جدا نبوده‌است، هنگامی که به آثار مجلسی او نگاه می‌کنیم، تریوهای پیانو او را بسیار موفق می‌یابیم چرا که بیش از هر فُرم دیگری به خط آواز نزدیک است، در اغلب آثارش، ویلون و ویلونسل خط آواز را دنبال می‌کنند و پیانو در حقیقت همراهی کننده است، در میان تمام آهنگسازان، وی بهترین راهنما برای قسمتهایی که قبلاً هرگز کشف نشده بود است. شایان ذکر است که نت‌های سازهای بادی او برطبق نظر اغلب متخصصین موسیقی، در واقع منحصر به‌فرد هستند. دوازدهمین فرزند در میان چهارده فرزند خانواده شوبرت، فرانتس نخستین درسهای پیانوی خود را از پدرش گرفت، درحالی‌که از برادر بزرگترش نواختن ساز آلتو را می‌آموخت. از ۱۸۰۸ تا ۱۸۱۳ او خواننده گروه کر سلطنتی وین بود و همزمان در همان‌جا از آنتونیو سالیری درس موسیقی می‌گرفت. در همین دوره و با وجود مخالفت‌های پدرش، که حتی وی را از ورود به‌خانه و دیدار مادرِ رو به مرگش باز میداشت، شوبرت شروع به آهنگسازی کرد. در آغاز، نوشتن برای پیانو را آزمود، ولی خیلی زود به نوشتن برای سایر سازها و فرمها نیز مبادرت ورزید؛ ازجمله ۸ چهارنوازی (کوارتت) برای سازهای زهی و به‌ ویژه ترانه‌های آلمانی (لید: Lieder). او در ۱۸۱۳ (۱۶سالگی) و درحالی‌که بسیار زیر تأثیر آهنگسازان بزرگی چون هایدن، موتسارت و بتهوون بود، نخستین سمفونی خود را نوشت و اندکی بعد، در ۱۷سالگی، نخستین اپرا، نخستین مس، و به‌‌ویژه نخستین شاهکارِ لیدِ خود، یعنی Gretchen am Spinnrade را آفرید. در سال ۱۸۱۸ به‌‌ عنوان معلم سرخانه فرزندان کُنت استرهازی در مجارستان مشغول کار شد. او بجز این دوره، بیشترِ زندگی‌اش را در وین سپری کرد و به‌دلیل بی‌کاری و بی‌پولی، بیشتر روزها را در منزل دوستانش گذراند و زندگی‌اش را وقف آهنگسازی کرد. در ۱۸۲۳ به بیماری سیفلیس دچار شد و این بر روی آثار او تأثیر گذاشت و وی هرچه بیشتر به آثار هرچه ژرفتر روی آورد.
شوبرت در ۳۱ سالگی براثر بیماری تب تیفوئید درگذشت و او را همانطور که وصیت کرده بود در کنار آرامگاه بتهوون به‌خاک سپردند.

برخی از آثار:
۷ مس
۱۰ سمفونی
۲۲ سونات پیانو
۱۵ چهارنوازی (کوارتت) برای سازهای زهی
حدود ۶۰۰ ترانه (لید)، ازجمله:
آواز قو
سفر زمستانی
دختر زیبای آسیابان
ماهی قزل‌آلا (پنج‌نوازی (کوینتت) برای پیانو و سازهای زهی)
۱۱ اپرا ازجمله نامدارترین آنها رزاموند

🆔https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#فرانتس_شوبرت

علوم وفنون ادبی

29 Jan, 21:59


‍ ‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۱۱ بهمن زادروز احمد سمیعی"گیلانی"

( زاده ۱۱ بهمن ۱۲۹۹ تهران ) عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی، پژوهشگر، مترجم و ویراستار

او در رشته زبان و ادبيات فارسی از دانشگاه تهران ليسانس و در رشته زبان‌شناسی همگانی، فوق‌لیسانس گرفت.
وی دو سال با سازمان لغت‌نامه دهخدا همكاری کرد و در مؤسسه انتشارات فرانكلين و سپس در سازمان ويرايش و توليد فنّی دانشگاه آزاد به ‌ويراستاری اشتغال داشت. در همین دوران به دعوت استاد زرّين‌كوب، مدتی در دانشگاه تهران و دانشگاه تربيت معلّم و همچنین كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان، به تدريس پرداخت.
در سال‌های پس از انقلاب نیز در بنگاه ترجمه و نشر كتاب، مركز انتشارات علمی و فرهنگی، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگی، انتشارات سروش، مركز نشر دانشگاهی و بنياد دائرة‌المعارف به ويراستاری مشغول بود. همچنين در دانشگاه گيلان و دانشگاه آزاد رشت دوره کارشناسی ارشد دانشگاه تربيت مدرّس تهران و قم، آيين نگارش و ادبيّات فارسی تدريس كرد. وی در همين دوره  به عضويت شورای عالی ويرايش صداوسيما انتخاب شد.

آثار ترجمه‌:
دلدار و دلباخته، اثر ژرژ ساند – خيالپروری‌ها، اثر ژان ژاك روسو -- سالامبو، اثر گوستاو فلوبر -- برادرزاده رامو، اثر ديدرو -- هنرپيشه كيست؟ -- چيزها، اثر ژرژ پرك -- چومسكی اثر جان لايِنْز -- ساخت‌های نحوی، اثر چومسكی -- كنفوسيوس، اثر ياسپرس -- مسيح، اثر ياسپرس -- ديدرو، اثر پيتر فرانس -- داتا گنج‌بخش، اثر پروفسور شيخ عبدالرشيد -- تتبعات (گزيده) همراه با شرح احوال و آثار نويسنده، اثر مونتنی -- زيباشناسی، اثر ژان برتلمی، ترجمه و تحشيه -- هزيمت "شكست رسوای امريكا در ايران" اثر ويليام لوئيس و مايكل له‌دين -- جهان‌بينی در ايران پيش از انقلاب "تحليل ادبی آثار چند نويسنده در بافت تاريخ افكار" اثر كلاوس پدرسن.

آثار تأليفی:
آشنايی با ادبيات عصر اشكانی و ساسانی "نگاشته‌ها و نوشته‌های زبان‌های ايرانی دوره ميانه"  آيين نگارش - شيوه‌نامه دانشنامه جهان اسلام - نگارش و ويرايش - آشنايی با زبان‌شناسی (كليات و واج‌شناسی) - گلگشت‌های ادبی و زبانی (مجموعه مقالات، دفتر اول) - گلگشت‌های ادبی و زبانی (مجموعه مقالات، دفتر دوم)  ترجمه بيش از صد مدخل در فرهنگ آثار شش‌جلدی - تأليف مقالاتی، ذيل چند مدخل، در فرهنگ آثار ايرانی ـ اسلامی - همچنین مقالات متعدد از او عمدتاً در نقد و تحقيق ادبی و آداب و فنون ويراستاری و تعليم و تربيت و افكار فلسفی در مجلات و نشريات سپيده فردا، پيك جوانان، كتاب امروز، ماهنامه آموزش و پرورش، فرهنگ و زندگی، پيام (يونسكو)، ققنوس، پويه، رودكی، الفبا، سروش، نشر دانش، معارف، زبان‌شناسی، كيهان فرهنگی، نگاه نو، گيلان ما، جهان كتاب، مترجم، و شماری از دانشنامه‌ها از جمله دانشنامه ادبی، فرهنگ آثار ايرانی ـ اسلامی همچنين در جشن‌نامه‌های متعدد به چاپ رسيده است.
وی عضو هيئت علمی فرهنگ آثار شش‌جلدی بوده و سرپرستی و ويراستاری فرهنگ آثار ايرانی ـ اسلامی را نيز بر عهده داشته است که تاكنون چهار جلد آن چاپ و منتشر شده است.
وی، از بسیاری پايتخت‌های كشورهای اروپايی و آسيایی بازديد کرده است.
همچنین  به پاس ترجمه آثار نويسندگان فرانسه، از جانب سفيركبير فرانسه در ايران و انجمن دوستی ايران و فرانسه، طی مراسمی در خانه‌ هنرمندان از وی قدردانی شد.
او در سال ۱۳۷۰ به عضويت پيوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی انتخاب شد و از همان اوان، سردبيری نامه فرهنگستان را برعهده گرفت. وی  در دوره دوم مراسم تقدير از اعضای برگزيده فرهنگستان‌ها، به عنوان عضو برگزيده فرهنگستان زبان و ادب فارسی معرفی شد و به كسب جايزه و لوح تقدير از رياست جمهوری وقت، آقای خاتمی، مفتخر شد.
سميعی، به‌پاس خدماتش در حوزه‌های ويراستاری و ترجمه و تحقيقات ادبی، به‌عنوان مترجم برتر در دومين دوره جشنواره فارابی و كسب لوح تقدير و جايزه از رئیس جمهوري وقت، عنوان ويراستار برتر و كسب لوح تقدير و جايزه از معاون اول رئیس جمهوری وقت، دكتر حبيبی، نايل شد. وی همچنین در دوره اول (سال ۱۳۸۰) به‌عنوان چهره ماندگار در رشته ادبيات و ويرايش انتخاب شد.
شنبه، یازدهم بهمن‌ماه ۱۳۹۹، مراسم نکوداشت استاد احمد سمیعی (گیلانی) به مناسبت صدسالگی ایشان در فرهنگستان زبان و ادب فارسی برگزار شد.  

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#احمد_سمیعی_گیلانی

علوم وفنون ادبی

29 Jan, 21:59


برگی از تقویم تاریخ

۱۱ بهمن زادروز محمدعلی لقاء

(زاده ۱۱ بهمن ۱۳۲۱  تهران) موسیقیدان، نوازنده و مدرس موسیقی

او با همسایگی و دوستی با هوشنگ ظریف که آن زمان در هنرستان موسیقی مشغول به تحصیل بود، با ساز فلوت آشنا شد و در ۱۴ سالگی به یادگیری «فلوت» نزد «عباس خوشدل» پرداخت و به مدت ۴ سال در مسابقات هنری مدارس شرکت کرد و رتبه اول را به‌دست آورد.
پس از دیپلم ریاضی، در ارکستر کودکان رادیو مشغول به خدمت شد و تحصیلات موسیقی را در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران ادامه داد. از استادان وی در دانشگاه «توماس کریستیان‌داوید» و کامبیز روشن روان بودند.
او از سال ۱۳۳۷ با تلویزیون ایران به همکاری پرداخت و در سال ۱۳۴۵ به استخدام وزارت فرهنگ و هنر درآمد و از سال ۱۳۵۰ تدریس موسیقی را آغاز کرد. پس از آن به ارکستر سمفونیک تهران به رهبری «حشمت سنجری» راه یافت و حدود ۱۸ سال به‌عنوان نوازنده فلوت با ارکستر سمفونیک تهران همکاری داشت.
در سال ۱۳۹۲ مدرک درجه یک هنری به او اعطاء شد و در مهر ۱۳۹۵ از او به همراه ۵ هنرمند پیشکسوت هنرستان موسیقی تجلیل شد.
همچنین در ۲ آذر ۱۳۹۷ در مراسم چهارمین «سال نوای موسیقی ایران» از وی تقدیر شد و تندیس «سال نوا» و لوح تقدیر به او اهداء شد.

فعالیت‌های هنری:
برخی از سوابق و فعالیت‌های وی عبارتند از: نوازندگی در «ارکستر وزیری» به رهبری «فرهاد فخرالدینی»، نوازندگی در ارکستر سمفونیک تهران، نوازندگی در ارکستر ملی ایران، تدریس در انستیتو مربیان امور هنری وزارت آموزش و پرورش، تدریس در دانشسرای هنر، تدریس در هنرستان موسیقی دختران و پسران، تدریس در دانشگاه هنر، تدریس در دانشگاه آزاد، تدریس در دانشگاه جامع علمی کاربردی، داوری آزمون عملی صلاحیت تدریس موسیقی وزارت فرهنگ، داوری جشنواره سرود و موسیقی شمسه، داوری جشنواره موسیقی محله، داوری جشنواره موسیقی جوان.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#محمدعلی_لقا

علوم وفنون ادبی

29 Jan, 21:59


برگی از تقویم تاریخ

۱۱ بهمن زادروز سپیده حبیب

(زاده ۱۱ بهمن ۱۳۴۹ تهران) روانپزشک و مترجم

او دوران ابتدایی را در مدرسه فرهاد و دبیرستان را در دبیرستان هدف گذراند. وی دکتری عمومی‌اش را در سال ۱۳۷۵ و پس از آن تخصص روانپزشکی را در سال ۱۳۸۱ در دانشگاه علوم پزشکی ایران به پایان رساند.

فعالیت:
از جمله آثار منتشر شده با ترجمه سپیده حبیب:
«وقتی نیچه گریست»
«درمان شوپنهاور»
«روان درمانی اگزیستانسیال»
«مامان و معنی زندگی»
و «هنر درمان» است.
که همگی از آثار یالوم هستند.
از دیگر فعالیت‌های او ترجمه
«عشق و اراده» اثر «رولو می» 
و روی آوردن به طبابت از سال ۱۳۹۵ است.

🆔
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#سپیده_حبیب

علوم وفنون ادبی

29 Jan, 21:59


‍ ‍ ‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۱۱ بهمن زادروز فرخ تمیمی

( زاده ۱۱ بهمن ۱۳۱۲ نیشابور -- درگذشته ۲۳ اسفند ۱۳۸۱ تهران )  شاعر و مترجم

او فرزند محمد طالقانی، از خویشاوندان دکتر ابراهیم حشمت طالقانی، همرزم میرزا کوچک‌خان جنگلی بود. پدرش در جریان انقلاب مشروطه و در هنگام زمامداری ولی‌خان تنکابنی با سران نهضت جنگل تماس نزدیک داشت و یکی از آزادیخواهان و نویسندگان کمیته انقلاب مشروطیت رشت به‌شمار میرفت و از سوی حکومت دو بار مأمور مذاکره با سران نهضت جنگل شد.
وی در تهران پرورش یافت و در دبستان تمدن و دبیرستان دارالفنون تحصیل کرد و در سال ۱۳۴۶ رشته حسابداری و امورمالی را به پایان رساند. سپس به مدیریت حسابرسی و ریاست قسمت حسابداری کارخانجات و شرکت‌های مختلفی رسید.
او به زبان انگلیسی در حد بالایی تسلط داشت و گه‌گاه به ترجمه شعر، مقاله و کتاب نیز می‌پرداخت و از او شش جلد کتاب ترجمه و یا تالیف برجای مانده است.

آثار:
آغوش (۱۳۳۵)
سرزمین پاک (۱۳۴۱)
خسته از بی‌رنگی تکرار (۱۳۴۰)
دیدار (۱۳۵۰)
از سرزمین آینه و سنگ (۱۳۵۶)
گزینه اشعار (۱۳۶۹)

ترجمه‌ها:
مردان پوک "شعر تی. اس. الیوت همراه با تحلیل اُ. اِف کائیل ، مجله بنیاد سال ۲ ش ۱۶ تیر۱۳۵۷. ص ۲۴-۲۶-۸۰-۸۱"
دنیا از چشم هسه "گزین گویه‌های هرمان هسه، مجله دنیای سخن، ش ۲۵ فروردین  ۱۳۶۸ص ۷۹-۷۸"
ازرا پاوند "دبلیو ون اوکانر، نسل قلم: کهکشان ۱۳۷۵"
راینر ماریا ریلکه "جی الستون، نسل قلم: کهکشان ۱۳۷۶"
ترانه‌های پینک فلوید "ترجمه با م. آزاد ثالث ۱۳۷۷"
شور ذهن "زندگینامه فروید. نوشته ( ایروینگ استون، ترجمه با اکبر تبریزی، مروارید ۱۳۷۸"

🆔
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#فرخ_تمیمی

علوم وفنون ادبی

29 Jan, 21:59


‍ ‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۱۱ بهمن سالروز درگذشت مشیرهمایون شهردار

( زاده سال۱۲۶۴ -- درگذشته ۱۱ بهمن ۱۳۴۸ تهران) آهنگساز، ترانه‌سرا و نوازنده پیانو

او تحصیلاتش را در مدرسه آلیانس گذراند و سپس به خدمت دولت در آمد. پدرش "نصراله سپهسالاری" دو پیانو به ایران آورد که یکی از آنها در خانه‌اش ماند و مشیرهمایون از شش سالگی نواختن را آغاز کرد.
وی تار را نزد آقاحسینقلی و میرزاعبداله، نی را نزد نایب اسداله، پیانو را نزد سالار معزز و سنتور را نزد محمدصادق‌خان فراگرفت. پدرش چون به استعداد او پی‌برد، سرهنگ آقا بزرگ‌خان صاحب منصب موزیک قزاقخانه را به معلمی او برگزید و برای تحریک ذوق او از آقاحسینقلی و حسین کمانچه‌کش دعوت ‌کرد که نواهای ایرانی را بنوازند، تا وی از آنها یاد بگیرد. سپس صادق‌خان استاد سنتور را نیز به معلمی او انتخاب کرد که وی را در نواختن آوازها راهنمایی کند.
وی در ۱۲۸۸ به همراه هشت نفر به لندن رفت و ۵۴ روی صفحه با آواز طاهرزاده و رضاقلی نوروزی ضبط کرد. هم‌چنین اولین صفحه گرامافون تک نوازی پیانو در بیات ترک و اولین صفحه ارگ‌نوازی در مایه اصفهان با آواز طاهرزاده را به ضبط رساند. ضبط دوم ۲۴ روی صفحه سال ۱۳۱۲ در  کلمبیا با آواز ظلی انجام شد و مقدمه صفحه مرا ببوس در سال ۱۳۳۶ ضبط شد.
یکی از معروفترین آثار نوازندگی‌اش ترانه معروف مرا ببوس است که پیانوی این ترانه را او نواخته‌ است، شعر این ترانه از حیدر رقابی و خواننده آن حسن گلنراقی است. او اولین فردی است که پیانو را وارد موسیقی ایرانی کرد.
وی  علاوه بر نوازندگی پیانو در آهنگسازی نیز دست داشت و می‌گفت: پنجاه قطعه آهنگ ساخته که اشعار آنرا نیز خودش سروده‌است.
همچنین تعدادی اپرت نیز تصنیف کرد که شعر و آهنگش از خود اوست. وی در اپرت روش خاصی داشت، از اپرتهای معروف او اپرت یوسف و زلیخا و خسرو و پروانه بود.«دوستان شرح پریشانی من گوش کنید» یکی از ترانه‌های اپرت یوسف و زلیخا است که سالهای سال مردم آنرا زمزمه می‌کردند و به‌یاد می‌آوردند. اپرت خسرو و پروانه را از افسانه "مادام و کاملیا گرفته بود، زیرا هنگام اقامت در فرانسه در تاثیر آن واقع شده بود. نتهای این اپرت را ابراهیم منصوری نوشته‌است. پس از مدتی دست به کار آفرینش اپرت رستم و سهراب شد، ملودیهای این اپرت در دست است، اما این اپرت اجرا نشد. 
وی به‌وسیله  استادان زبردست زمان خود به انجمن اخوت راه یافت و در کنسرتهای آن انجمن پیانو می‌نواخت. صفحه گرامافون دشتی و راست پنجگاه که سولو نواخته شده‌است، از نظر اجرا و فضای ایرانی‌شان جزو آثار شاخص او هستند.
اولین قطعه‌ای که نوشت و به شکل پانتومیم روی صحنه رفت، «باغ شاه» نام داشت که بعد از دوره استبداد صغیر، در انجمن اخوت بازی شده است.
او در سال ۱۲۹۶ نمایشنامه‌ای به‌نام «بیچاره ارومی» نوشت که توام با کنسرت، با شرکت دوستانش درویش‌خان و رکن‌الدین‌خان، به منفعت خیریه نمایش داده شد.
قطعه دیگر نمایشی است به‌نام «دمپخت فری» که بعد از سال قحطی ۱۲۹۶ در تالار گراندهتل اجرا شده‌است. وجه نامگذاری نمایشنامه برای اینست که در آن موقع به واسطه کم بارانی سالهای قبلی، قحطی سختی در تهران شد و برای کمک بینوایان به‌جای نان، به مردم دمپخت می‌دادند. این نمایشنامه با کنسرتی توام بود که خواننده آن دائی او رضا قلی‌خان بود.
پس از درویش‌خان، مشیرهمایون شهردار جزو کسانی بود که ذوق آهنگسازی داشت اما چون نت نمی‌دانست و شاگرد و کلاسی هم نداشت، این آهنگها انتشار نیافت.
وی ۲۰۰ قطعه آهنگ ضربی بدون کلام ساخت که نزد فرزندش سیروس شهردار بود.
او به‌خاطر اینکه شهردار مشهد، شیراز و اصفهان بود، لقب شهردار  به او دادند.
مشیرهمایون شهردار در ۸۵ سالگی درگذشت و در گورستان ظهیرالدوله به‌خاک سپرده شد.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#مشیر_همایون_شهردار

علوم وفنون ادبی

29 Jan, 21:59


‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۱۱ بهمن سالروز درگذشت امیرناصر افتتاح

( زاده ۱۴ خرداد ۱۳۱۴ تهران -- درگذشته ۱۱ بهمن ۱۳۶۶ تهران ) نوازنده تنبک

او نزد هوشنگ مهرورزان که از شاگردان ممتاز حسین تهرانی بود و سپس از حسین تهرانی که شاخص‌ترین نوازنده ضرب زمان خود بود، نوازندگی ضرب آموخت و با فراگیری درخشان، خود در مقام استادی قرارگرفت.
وی شاگردان بزرگی چون محمد اسماعیلی، آبتین اجلالی، امیربابک رکنی، اصغری، بهزاد رضوی، محمود فرهمندبافی و  بهمن رجبی را تربیت کرد که امروز هرکدام جایگاهی در نواختن این ساز دارند.
او در سال ۱۳۳۴ به‌رادیو رفت و همکاری‌اش را با ارکسترهای دیگر آغاز کرد، ولی اوج شکوفایی کارش، زمانی بود که به‌برنامه‌های گلها راه یافت و به‌همراه جهانگیر ملک به‌عنوان پای ثابت بسیاری از برنامه‌ها معرفی شد.
وی با بیشتر نوازندگان شناخته شده موسیقی همنوازی تنبک انجام داد و نامش در بسیاری از کنسرت‌ها و نیز اجراهای رادیویی و تلویزیونی ثبت و ضبط شده است و مخاطبان آن را بارها شنیده‌اند و می‌شنوند.
امیرناصر افتتاح در ۵۲ سالگی درگدشت و در امامزاده طاهر کرج به‌خاک سپرده شد.

🆔https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ
,
#امیر_ناصر_افتتاح

علوم وفنون ادبی

29 Jan, 21:56


غزل شماره ۱۹۴ حضرت حافظ

سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند..

#فاطمه_زندی

علوم وفنون ادبی

29 Jan, 21:56


🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

29 Jan, 21:56


روح غزل و رهنمود فال

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

29 Jan, 21:56


فایل صوتی غزل شماره ۱۹۴
با صدای استاد موسوی گرما رودی

علوم وفنون ادبی

29 Jan, 21:56


فایل صوتی غزل شماره ۱۹۴
با صدای مهربانو مدرس زاده

علوم وفنون ادبی

29 Jan, 21:56


فایل صوتی غزل شماره ۱۹۴
با صدای مهربانو فرزانه جمشیدی

علوم وفنون ادبی

29 Jan, 21:56


بامداد پنج شنبه (هرمزشید آریایی) دوستان عزیزم به نیکی و شادی
هدیه امروز حافظ شیرین سخن به شما مهربانان

دیوان حافظ  غزل شماره ۱۹۴

    🍏🌺🍏🌺🍏🌺🎼🌺🍏🌺🍏🌺🍏

سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند

به فتراک جفا دل‌ها چو بربندند بربندند
ز زلف عنبرین جان‌ها چو بگشایند بفشانند

به عمری یک نفس با ما چو بنشینند برخیزند
نهال شوق در خاطر چو برخیزند بنشانند

سرشک گوشه گیران را چو دریابند در یابند
رخ مهر از سحرخیزان نگردانند اگر دانند

ز چشمم لعل رمانی چو می‌خندند می‌بارند
ز رویم راز پنهانی چو می‌بینند می‌خوانند

دوای درد عاشق را کسی کو سهل پندارد
ز فکر آنان که در تدبیر درمانند در مانند

چو منصور از مراد آنان که بردارند بر دارند
بدین درگاه حافظ را چو می‌خوانند می‌رانند

در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
که با این درد اگر دربند درمانند درمانند

معنی لغات غزل:

سمن بويان :۱- آنها كه بوي گل سمن مي دهند.
۲- آنها كه سمن مي بويند. كه معناي اولي براي بيت مناسبت دارد ، صفت زيبارويان.
چو بنشينند : چون در كنار عاشقان بنشينند.
بنشانند  غم غبار ) بنشانند ، از ميان بر دارند .
بستيزند: ستيزه جويي كنند ، لجاجت و جدال و نافرمانی كنند.
فتراك: بند چرمي پشت زين كه صيد را به آن مي بندند ، نخجير بند.
بر بندند : مي بندند ، بنندند.
جانها چو بگشايند : چون پاي جانها را بگشايند و باز كنند .
بفشانند : پراكنده مي سازند ، دور مي ريزند.
يك نفس :يك لحظه .
دَر يابند: درك كنند ، توجه كنند ، التفات كنند .
رخ مهر : روي مهر و محبت ( اضافه تشبيهي ) .
اگر دانند : اگر آگاه باشند : ( كه دعاي سحر خيزان مستجاب شود ).
لعل رماني : كنايه از اشك خونين كه به لعل اناري رنگ شبيه شده است ، اشك سرخ فام .
مي بارند : روان مي سازند .
مي خوانند : در مي بايند ، پي مي برند ، آگاه
مي شود .
سهل پندارد : گمان كند كه آسان است .
زِفكر : از فكر ، مراد از فكر وانديشه خام است
تدبير: چاره جويي .
در مانند : به ترتيب در مانند نخست به معناي معالجه اند و دومي به معناي بازمانند .
بهره بردارند : بهره و ثمر و سود و حاصل دارند .
بردارند: بردار آويزانند، بر سر دارند .
حضرت: در گاه آستانه حضور .
ناز آرند : ناز وبي اعتنايي مي كنند.


https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

29 Jan, 21:56


معنی غزل شماره ۱۹۴


(۱) وقتي زيبا رويان خوشبوي ياسمن بو در كنار بنشينند، غبار اندوه را از ميان برمي دارند و چون ستيزه جويي مي كنند آرام و قرار را از دل مي برند .

(۲) وقتي دلها را به كمند ستم مي بندند ( براي هميشه ) مي بندند وقتي جانها را از سر زلف معطر خود درها مي كنند ( براي هميشه ) پراكنده و دور مي سازند.

(۳) پس از يك عمر، چون يك لحظه با ما بنشينند زود بر مي خيزند و به هنگام برخاستن نهال شوق در دل و خاطره مي نشاند.

(۴) اگر به اشك گوشه گيران التفات كنند گوهر به چنگ مي آورند و اگر بدانند كه ( دعاي سحر خيزان مستجاب مي شود ) روي از مهرباني سحر خيزان بر نمي گردانند.

(۵) وقتي مي خندند از ديدگانم اشك سرخ فام روان مي سازند وقتي رويم را مي بينند راز نهان را از چهره ام مي خوانند.

(۶) و آنان که درمان بیماری عاشق را ساده می انگارند، و چاره جویی درد عاشق را با اندیشه خام می پندارند، در عجز خود در مانده می شوند.

(۷)  آنان که چون منصور حلاج از مراد کام می گیرند، سود و ثمری دارند اما زمانی که حافظ را به این درگاه دعوت می کنند او را از این آستان دور می سازند. 

(۸) هنگامی که مشتاقان به این آستان، روی نیاز می آورند آنان ناز و بی اعتنایی می کنند زیرا که اگر نیازمندان با درد عشق اینگونه می آیند همچنان در بند خواهند ماند.

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

29 Jan, 21:56


شرح غزل شماره ۱۹۴


وزن غزل: مفاعيلن مفاعيلن مفاعلين مفاعيلان
بحر غزل : هزج مثمن مسبغ
*
درگذشته اي دور تا اين اواخر ، علم محسّنات و صنايع كلام يا به عبارت ديگر علم بديع را نه تنها شعرا بلكه عموم آنها كه در پي كسب سواد و فضل و كمال به تحصيل مي پرداختند، مي آموختند.

شعرا با آگاهي به آن اشعار خود را از سطح سخن منظوم عادي فراتر بوده و خوانندگان مطلع ، از حلاوت و لطف اشعاري كه شاعر با پرورش مضامين عالي و رعايت صنايع ظريف سروده ، بهره بيشتري مي گر فتند.

شعراي جوان در هر عصر و زمان پس از فراگيري علم بديع ، در بود امر و به هنگام سرودن شعر ذهنشان متوجه اِعمال و به كار گيري اين صنايع در شعر است و بتدريج كه كار آزموده شدند به معنا پرداخته و بالاخره اساتيد فن شعر مانند سعدي و حافظ با توجه كاملي كه به معنا دارند از الفاط و صنايع بديعي سود وافر جسته و از آنجا كه اين دانش ، خود به خود ملكه آنها شده به طور طببيعي و به موقع خود از آن سود مي جستند.

اين غزل بدون شك حاصل كار ايام جواني حافظ است زيرا در تمام ابيات اصلي آن توجه اصلي و اوليه شاعر به اعمال صنعت جناس در اغلب لفظ است.

صنعت جناس كه در نظم و نثر هر دو بكارمي رود عبارت است از به كار گرفتن دو كلمه كه تقريباً به يك صورت و به دو معنا باشد و برهفت قسم است:

۱- جناس تام : دو كلمه هم لفظ و از لحاظ حروف كلمه با هم مطابق و از الحاظ اعراب حروف هم منطبق باشند.
مثل خطا و خطا كه يكي به معني سرزمين و ديگري به معني خبط و اشتباه است.

۲- جناس ناقص : كه دو كلمه از لحاظ حروف با هم مطابق و از لحاظ حركات با هم مغايرند مثل قُمري و قَمَري‌

۳- جناس زائد يا مذيل : كه در يكي از دو كلمه حرفي در آخر آن زيادتر باشد.
مانند باد و باده.

۴- جناس مركّب : كه از يك كلمه بسيط و يك كلمه مركب استفاده شود : مانند گليم و گليم كه يكي به معناي فرش زيانداز و ديگري به معناي گِل هستيم ، مي باشد.

۵- جناس مكرّر يا مزدوج : كه از دو كلمه ، كه پشت سر هم به كار گر فته مي شود و يكي از آنها يك يا چند حرف از ديگري بيشتر دارد.
مثل ( خرداد – داد) و (آباد و باد) درشعر زير :
فروردين آمد خبر از اُردي و خرداد داد باغ را كرد از دم عنبر افشان آباد باد.

۶- جناس مطَرّّف : آنكه در كي از دوكلمه متجانس حرفي زياد باشد.
يا در حرف آخر كلمه با هم اختلاف داشته باشند. اولي مانند : آسوده و سود و دومي مانند شراب و شراره

۷- جناس خطّي : كه در نوشتن ، صرف نظر ازنقطه ، هر دو كلمه به يك شكل نوشته شوند مانند حديد و جديد.

حافظ در اين غزل از اين صنعت بيشتر بهره جسته و در عين حال با التزامي كه در اين كار داشته از عهده مضامين به كار گرفته به خوبي برآمده است.

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

28 Jan, 21:50


✳️ آسمان در ادب پارسی

❇️ ریشه ی واژه :

تلفظ درست واژه ی آسمان که در شعر و ادب فارسی به صورت چرخ، فلک، گردون، گنبد گردون، قدح لاجوردی، فانوس خیال و غیره …. به کار رفته آسمان(asman) است و نه آسِمان (aseman)، و از دو بخش«آس» و «مان» بوجود آمده .

«آس» به معنای آسیا، آسیاب و «مان» هم که پسوند مشابهت است ، به معنای مانند و مثل.
یعنی چیزی که مثل آسیا می چرخد و می گردد و نمی آساید.
چنان که شاعران – البته شاعران متقدم – در این زمینه گفته اند:

آسیا آساست ناساید دمی
آسمان زان است نام او همی
(عطار)

چرخ سجود می کند،خرقه کبود می کند
چرخ زنان چو صوفیان، چون که ز تو صلا رسد (مولانا)

ایرانیان باستان، برای آسمان چهار پایگاه (= طبقه) می شناختند: پایگاه ستارگان، پایگاه ماه ، پایگاه خورشید و پایگاه روشنایی بیکران که همانا بهشت برین باشد.

اما از دوره ی ساسانیان تعداد طبقات آسمان به هفت رسید.
فردوسی در یک بیت از این هفت طبقه به این صورت نام می برد:

چو کیوان و بهرام و ناهید و شیر
چو خورشید و تیر از بر و ماه زیر

در بیتی دیگر نیز فردوسی آسمان را دارای هفت طبقه و زمین را هم دارای هفت طبقه می داند.
او ضمن تصویر کردن میدان جنگ و گرد و خاکی که از زمین بلند می شود و به آسمان می رود، می گوید آنقدر گرد از زمین برخاست که گویی یک طبقه از زمین برداشته شد و به آسمان رفت:

زِ گَردِ سواران در آن پهن دشت
زمین شد شش و آسمان گشت هشت

به نظر «اخوان الصفا»، زمین در مرکز عالم قرار گرفته است و این افلاک گرد آن را فرا گرفته اند.
این افلاک نُه گانه به ترتیب از بالا تا پایین عبارتند از:
فلک الافلاک ، فلک ستارگان ثابت، فلک زحل، فلک مشتری، فلک مریخ، فلک شمس، فلک زهره، فلک عطارد، فلک قمر.

از این نُه فلک، فلک الافلاک همان است که در قرآن کریم از آن به عرش یاد شده اشت .

به طور کلی باید گفت که در باورمتقدمان، آسمان جایگاهی پاک و مقدس بود که با عالمی دیگر پیوند داشت و رنگ آبی آن نیز بر معنویت و تقدس آن می افزود و اینگونه وانمود می شد که آسمان مکان خداوند و فرشتگان است و روان انسان بعد از مرگ بدانجا پرواز می کند .
به همین خاطر است که هنگام نیایش سر به آسمان برده و دست ها را به سوی آسمان دراز می کردند و هنگام دعای خیر و یا نفرین شر برای کسی با انگشت اشاره، آسمان را نشانه می گرفتند.

مثلا ً فردوسی، رستم را هنگامی که از اسفندیار زخم برمی دارد، در حالی تصویر می زند که سر به سوی آسمان دارد و با خداوند در گفتگوست:

همی راند تیر گز اندر کمان
سر خویش کرده سوی آسمان

همی گفت کای پاک دادار هور
فزاینده ی دانش و فرّ و زور

به بادا فره این گناهم مگیر
تو ای آفریننده ی ماه و تیر

فردوسی به این هم بسنده نمی کند.
او در شاهنامه در پایان هر داستان – آن جا که می خواهد به نتیجه ای کلی برسد، آسمان را به میان می آورد و تمام گناهان را به پای او می نویسد مثلا ً پس از سوگواری رستم بر جنازه ی سهراب، آنجا که دیگر داستان به بن بست غم انگیز خود می رسد و خواننده با انبوهی از «چراها» ی تأسف بار روبروست، به التیام روان دردمند او می شتابد و می سراید:

چنین است کردار چرخ بلند
به دستی کلاه و به دستی کمند

چو شادان نشیند کسی با کلاه
به خم کمندش رباید ز ماه

نگاه خیام به« آسمان» و متعلقات آن، رنگی دیگر دارد.
برای ذهن او که آفریینده را حتی زیر پرسش می گیرد چه فرق می کندکه تعداد طبقات آسمان چند تا باشد، «هفت» تا باشد یا «هشت» تا؟ :

خواهی تو فلک هفت شمر خواهی هشت.
آنچه ذهن او را درگیر می کند انسان است و سرانجام ِ انسان:

ای بی‌خبران شکل مجسم هیچ است
وین طارم نُه‌سپهر ارقم هیچ است

خوش باش که در نشیمن کون و فساد
وابسته‌ی یک دمیم و آن هم هیچ است!

او به انسان که گناه آرزوهای پایمال شده اش را به گردن چرخ می اندازد و قضای آسمانی را دستاویز بدبختی های خود می داند، نهیب می زند که چرخ از تو هزار بار بیچاره تر است :

نیکی و بدی که در نهاد بشر است
شادی و غمی که در قضا و قدر است

با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل
چرخ از تو هزار بار بیچاره تر است

مولانا جلال الدین با آسمان از زاویه های مختلف برخورد هایی شگفت انگیز دارد.

او هم، چون شاعران دیگر «آسمان» را نماد قدرتِ خدا می داند و آن را در مقابل «زمین» که نماد انسان است، قرار می دهد و عنوان می کند که انسان خاکی را از پذیرش هر آنچه از سوی آسمان برایش مقدر شده باشد،

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

28 Jan, 21:50


#شعر_فقیر


...آیا شعر در وضعیت کنونی خود آنقدر فقیر شده است که قادر نیست هیجانات خود را بروز دهد؟
اگر چنین است پس ریشه این فقر در کجاست؟
چرا کلمات مان بر اثر فقر خود قادر به بیان احساسات خود نیستند؟
اگر نگران این وضعیت برای شعر هستیم چرا کاری نمی کنیم که شعر را از این" وضعیت به مقام موقعیت" نایل گردانیم؟
ما تا اینجا هم آنقدر تعلل داشته ایم که حالا باید برای این رخداد شعری مرثیه سرایی کنیم.
آیا ما فقط فقیر شده ایم یا این که بخیل هم هستیم؟ گویا دیگر در سلامت شعر مشارکتی نداریم. سکوتی طولانی که باید جایی شکسته شود تا شعر از این وضعیت آلکسی تایمیا(alexithymia)بیرون بیاید. عارضه ای در شعر که باعث گردیده این شعر نتواند ناتوانی هایش را تشخیص دهد و در تحویل احساسات خود به دیگران دچار ناتوانی شود. آیا شعر حقیقتا فقیر شده است و از میراث انسانی اش _والتر بنیامین_دست برداشته است؟ یا این که چنین چیزی واقعیت ندارد و اتهام آلکسی تایمیا به این شعر تصوری بیش نیست؟
کلمات که ناتوان می شوند احساسات خود را پنهان نمی کنند بلکه آن را از دست می دهند. لذا کمبودی در کلمات حاصل می شود که قادر به ابراز احساسات خود نیستند . این همان چیزی است که بدان آلکسی تایمیا می گویند. آیا شعر ما دچار این بیماری است؟ اگر هست چگونه می توان این بیماری را در کلمات درمان کرد؟
آیا این کلمات لال شده اند؟ یا این که زبان دارند اما دچار سکوت طولانی و خطرناک هستند؟
آیا این عارضه ، وضعیتی و موقت است یا این که شخصیتی ،ژنتیک ،و میراث تاریخی شعر ماست؟
نکند باید رسما و تاکیدا اعلام کرد که شعر ما آلکسی تایمیک است؟...(برگزیده نامه ها)


#مراد_قلی_پور
#شعر_فقیر
#آلکسی_تایمیک

علوم وفنون ادبی

28 Jan, 21:50


#علی_ماسالی
در گویش تالشی جنوبی به خروس «سوکله» sokla و به مرغ «کرگ» karg و به مرغ‌های جوان چندماهه «واره» vara و به مرغ کرچ «کلشکن» keleshken گفته می‌شود. واژهٔ «کلشکن» احتمالا (کلش بکون) از آن روی نامیده شده که مدت ۲۱ روز روی کاه و کلش می‌خوابد تا جوجه‌های خود را (کیجه) از تخم بیرون بیاورد.

#محمود_قاسمیان
در گویش گرمه‌ای خروس، «کیروس» (kirus) تلفظ می‌شود.

#شوکت_محمدی_شاری
ما در غزنه، به خروس «خرو» می‌گوییم.
خرو، در لهجهٔ ما اسم جنس است. به «خروی» نر، نرکه و به خروی ماده، ماچیکه می‌گوییم.

#ضیا_طرقدار
در زبان تالشی گویش آستارا:
کاگ - kâg: مرغ
وره - Vera: مرغ جوان که هنوز تخم نمی‌گذارد.
کیژه - kiža: جوجه
سوک - suk: خروس
سوکله - sukela: خروس کوچک، جوجه خروس
کولوک - kuluk: مرغی که بر روی تخم می‌خوابد برای جوجه‌آوری
بیلی - bili: اوردک
اوعه - uâ: تخم مرغ

#محمود_قاسمیان
در گویش گرمه‌ای:
خروس = کیروس kirus
مرغ = نگنگ negang
جوجه = چوری churi
تخم مرغ = هگ heg
تخم مرغی که مبنای چیدن تخم‌ها زیرمرغ است = بن یا بنی bon/boni
مرغی که آماده نشستن روی تخم‌هاست= نگنگ مست، کُر kor
غذای اولیهٔ جوجه‌ها که ترکیبی از آرد و آب و روغن است= آرت مالو (artmalu) پوستهٔ جداشدهٔ تخم مرغ = کاله kale

#دکتر_صادق_باغفلکی
خروس در کردی جنوبی: مامر
در کردی سورانی: مریشک
در لکی: مِر/ مِرخ
ولي به مرغي كه روي تخم است يا به مرغي كه جوجه دارد «کِرّ» (kerr) مي‌گويند. خروس را «كله شير» و جوجه مادهٔ چندماهه را نيز وارِگ مي‌گويند.

#ضیا_طرقدار
بعضی چیزها از روی کار و عمل آنها نامگذاری می‌شوند و بعضی نیز به دلیل ویژگی‌های ظاهری آن چیز نامگذاری می‌شوند. مانند واژهٔ خروس در زبان‌های تالشی و کردی:
تالشی: سوک، نامگذاری از روی فلسفه کار این پرنده
کردی: کله شیر، کله شر (کردی سنندج).
کله شیر یا کله شر، به معنای خروس در زبان کردی نامگذاری از روی ظاهر این پرنده بوده است و به احتمال به معنای کله قرمز و کله سرخ است که اشاره به تاج قرمز رنگ خروس دارد.
در زبان تالشی:
سه - sē ؛ سر - sēr: سرخ، قرمز
شاید شیر یا شر، در واژهٔ کله شیر، کله شر، در زبان کردی به معنای سرخ، قرمز باشد.

#دکتر_صادق_باغفلکی
شير را در كُردي شِر (she:r) مي‌گويند كه اشاره به يال و كلهٔ شير دارد. به‌خصوص وقتي كه خروس‌ها با هم مي‌جنگند. كله شِر در همه زبان‌هاي كُردي هست.
رنگ سرخ در كردي سُر يا سور است و تاج خروس را پوپ يا پوك مي‌گويند.

شبکۀ ریشه‌شناسی، دانشگاهی برای ریشه‌یابی زبان‌ها و گویش‌های ایرانی.

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

25 Jan, 21:51


اگر کل کتب روانشناسی را بخوانید به این 70 جمله خواهید رسید؛

۱- روز تولد دیگران را به خاطر داشته باش.
۲- حداقل سالی یکبار طلوع آفتاب را تماشا کن.
۳- برای فردایت برنامه ریزی کن.
۴- از عبارت«متشکرم»زیاد استفاده کن.
۵- بدان در چه وقت باید سکوت کنی.
۶- زیر دوش آب برای خودت آواز بخوان.
۷- احمقانه رفتار مکن.
۸- برای هر مناسبت کوچکی جشن بگیر.
۹- اجناسی که بچه ها می فروشند را بخر.
۱۰- همیشه در حال آموختن باش.
۱۱-آنچه می دانی به دیگران بیاموز.
۱۲- روز تولدت یک درخت بکار.
۱۳- دوستان جدید پیدا کن اما قدیمیها را از یاد مبر.
۱۴- از مکانهای مختلف عکس بگیر.
۱۵- راز دار باش.
۱۶- فرصت لذت بردن از خوشی هایت را به بعد موکول نکن.
۱۷- به دیگران متکی نباش.
۱۸- هیچ وقت در مورد رژیم غذاییت با کسی صحبت نکن.
۱۹- اشتباه هایت را بپذیر.
۲۰- بدان که تمام اخباری که می شنوی درست نیست.
۲۱- بعد از تنبیه بچه هایت, آنها را در آغوش بگیر و نوازش کن.
۲۲- گاهی برای خودت سوت بزن.
۲۳- شجاع باش , حتی اگر نیستی وانمود کن که هستی , هیچکس نمی تواند تفاوت بین این دو را تشخیص دهد.
۲۴- هیچوقت سالگرد ازدواجت را فراموش نکن.
۲۵- به کسی کنایه نزن.
۲۶- از بین کتاب هایت آنهایی را امانت بده که بازگشتشان برایت مهم نباشد.
۲۷- به بچه هایت بگو که آنها فوق العاده اند.
۲۸- سحر خیز باش
۲۹- سعی کن همیشه خیلی هوشیار باشی , شانس گاهی اوقات خیلی آرام در می زند.
۳۰- همیشه ساعتت را پنج دقیقه جلو بکش.
۳۱-کسی را که امیدوار است هیچگاه نا امید نکن شاید تنها داروی او باشد
۳۲-وقتی با بچه ها بازی می کنی سعی کن آنها برنده شوند
۳۳-هیچگاه در دستگاه پیغام گیر تلفن پیام بی معنی و نامفهوم نگذار
۳۴-وقت شناس باش
۳۵-از افراد ناشایست دوری کن
۳۶-در پول دادن به بچه هایت خسیس نباش
۳۷-اصالت داشته باش
۳۸-هیچ وقت به رقیبت اعتماد نکن
۳۹-از حدی که لازم است مهربانتر باش
۴۰-وقتی عصبانی هستی به هیچ کاری دست نزن
۴۱-بهترین دوست همسرت باش
۴۲-تا وقتی شغل بهتری پیدا نکرده ایی شغل فعلیت را از دست نده
۴۳-سعی کن مفید ترین و با احساس ترین آدم روی زمین باشی
۴۴-از کسی کینه به دل نگیر
۴۵-برای تمام موجودات زنده ارزش قائل شو
۴۷-شکست را به راحتی بپذیر.
۴۷- وقتی پیروز شدی فخر فروشی نکن.
۴۸- خودت را در گیر مسائل بی اهمیت نکن.
۴۹- هرگز به کسی نگو که خسته و افسرده به نظر می آید.
۵۰- همیشه به قولت وفادار باش.
۵۱- تا می توانی جدایی ها را به وصل تبدیل کن.
۵۲- عادت کن که همیشه حتی زمانی که ناراحت هستی خودت را سرحال نشان دهی.
۵۳- زندگی را سخت نگیر.
۵۴- هیچ وقت قمار بازی نکن.
۵۵- وقتی با کار سختی روبرو شدی به خودت تلقین کن که شکست غیر ممکن است.
۵۶- از وسایلت به خوبی محافظت کن.
۵۷- انتظار نداشته باش که پول برایت خوشبختی بیاورد.
۵۸- برای تغییر دادن دیگران بیش از این تلاش نکن.
۵۹- همیشه خوش ظاهر و شیک پوش باش.
۶۰- پلها را از بین نبر شاید مجبور شوی بار دیگر از رودخانه عبور کنی.
۶۱- خودت را دست کم نگیر.
۶۲- متواضع و فروتن باش.
۶۳- گاهی فراموش کن.
۶۴- قدرت بخشندگی را از یاد مبر.
۶۵- نسبت به مردمی که به تو می گویند خیلی صادق و بی ریا هستی محتاط باش.
۶۶- دوستی های قدیم را دوباره تازه کن.
۶۷- سعی کن زندگی همواره برایت پیام داشته باشد.
۶۸- کتاب مورد علاقه ات را برای بار دوم بخوان.
۶۹- طوری زندگی کن که روی سنگ قبرت بنویسند: شخصی که از هیچ چیز در ز‌ندگیش پشیمان نبود.
۷۰- و بدان در چه وقت باید سکوت کنی...

📚https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

25 Jan, 21:50


اگر کل کتب روانشناسی را بخوانید به این 70 جمله خواهید رسید؛

۱- روز تولد دیگران را به خاطر داشته باش.
۲- حداقل سالی یکبار طلوع آفتاب را تماشا کن.
۳- برای فردایت برنامه ریزی کن.
۴- از عبارت«متشکرم»زیاد استفاده کن.
۵- بدان در چه وقت باید سکوت کنی.
۶- زیر دوش آب برای خودت آواز بخوان.
۷- احمقانه رفتار مکن.
۸- برای هر مناسبت کوچکی جشن بگیر.
۹- اجناسی که بچه ها می فروشند را بخر.
۱۰- همیشه در حال آموختن باش.
۱۱-آنچه می دانی به دیگران بیاموز.
۱۲- روز تولدت یک درخت بکار.
۱۳- دوستان جدید پیدا کن اما قدیمیها را از یاد مبر.
۱۴- از مکانهای مختلف عکس بگیر.
۱۵- راز دار باش.
۱۶- فرصت لذت بردن از خوشی هایت را به بعد موکول نکن.
۱۷- به دیگران متکی نباش.
۱۸- هیچ وقت در مورد رژیم غذاییت با کسی صحبت نکن.
۱۹- اشتباه هایت را بپذیر.
۲۰- بدان که تمام اخباری که می شنوی درست نیست.
۲۱- بعد از تنبیه بچه هایت, آنها را در آغوش بگیر و نوازش کن.
۲۲- گاهی برای خودت سوت بزن.
۲۳- شجاع باش , حتی اگر نیستی وانمود کن که هستی , هیچکس نمی تواند تفاوت بین این دو را تشخیص دهد.
۲۴- هیچوقت سالگرد ازدواجت را فراموش نکن.
۲۵- به کسی کنایه نزن.
۲۶- از بین کتاب هایت آنهایی را امانت بده که بازگشتشان برایت مهم نباشد.
۲۷- به بچه هایت بگو که آنها فوق العاده اند.
۲۸- سحر خیز باش
۲۹- سعی کن همیشه خیلی هوشیار باشی , شانس گاهی اوقات خیلی آرام در می زند.
۳۰- همیشه ساعتت را پنج دقیقه جلو بکش.
۳۱-کسی را که امیدوار است هیچگاه نا امید نکن شاید تنها داروی او باشد
۳۲-وقتی با بچه ها بازی می کنی سعی کن آنها برنده شوند
۳۳-هیچگاه در دستگاه پیغام گیر تلفن پیام بی معنی و نامفهوم نگذار
۳۴-وقت شناس باش
۳۵-از افراد ناشایست دوری کن
۳۶-در پول دادن به بچه هایت خسیس نباش
۳۷-اصالت داشته باش
۳۸-هیچ وقت به رقیبت اعتماد نکن
۳۹-از حدی که لازم است مهربانتر باش
۴۰-وقتی عصبانی هستی به هیچ کاری دست نزن
۴۱-بهترین دوست همسرت باش
۴۲-تا وقتی شغل بهتری پیدا نکرده ایی شغل فعلیت را از دست نده
۴۳-سعی کن مفید ترین و با احساس ترین آدم روی زمین باشی
۴۴-از کسی کینه به دل نگیر
۴۵-برای تمام موجودات زنده ارزش قائل شو
۴۷-شکست را به راحتی بپذیر.
۴۷- وقتی پیروز شدی فخر فروشی نکن.
۴۸- خودت را در گیر مسائل بی اهمیت نکن.
۴۹- هرگز به کسی نگو که خسته و افسرده به نظر می آید.
۵۰- همیشه به قولت وفادار باش.
۵۱- تا می توانی جدایی ها را به وصل تبدیل کن.
۵۲- عادت کن که همیشه حتی زمانی که ناراحت هستی خودت را سرحال نشان دهی.
۵۳- زندگی را سخت نگیر.
۵۴- هیچ وقت قمار بازی نکن.
۵۵- وقتی با کار سختی روبرو شدی به خودت تلقین کن که شکست غیر ممکن است.
۵۶- از وسایلت به خوبی محافظت کن.
۵۷- انتظار نداشته باش که پول برایت خوشبختی بیاورد.
۵۸- برای تغییر دادن دیگران بیش از این تلاش نکن.
۵۹- همیشه خوش ظاهر و شیک پوش باش.
۶۰- پلها را از بین نبر شاید مجبور شوی بار دیگر از رودخانه عبور کنی.
۶۱- خودت را دست کم نگیر.
۶۲- متواضع و فروتن باش.
۶۳- گاهی فراموش کن.
۶۴- قدرت بخشندگی را از یاد مبر.
۶۵- نسبت به مردمی که به تو می گویند خیلی صادق و بی ریا هستی محتاط باش.
۶۶- دوستی های قدیم را دوباره تازه کن.
۶۷- سعی کن زندگی همواره برایت پیام داشته باشد.
۶۸- کتاب مورد علاقه ات را برای بار دوم بخوان.
۶۹- طوری زندگی کن که روی سنگ قبرت بنویسند: شخصی که از هیچ چیز در ز‌ندگیش پشیمان نبود.
۷۰- و بدان در چه وقت باید سکوت کنی...

📚

علوم وفنون ادبی

25 Jan, 21:50


✔️غایت نقد چیست؟


  من بررسی تمامی معناهای این پرسش را کنار می‌گذارم. یکی از این معناها با بی‌معنایی خود نقد سروکار دارد. وقتی ما به‌طور جدی نقد ادبی را مورد بررسی قرار می‌دهیم، این احساس را داریم که پرسش‌مان به هیچ‌وجه جدی نیست. نهاد دانشگاه و ژورنالیسم تمام واقعیتِ نقد را برمی‌سازند. نقد سازشی میانِ این دو شکل از نهاد است. هر روزه دانشی که چالاک، کنجکاو و گذراست به مصافِ دانش عالمانه، پایدار و قطعی می‌رود و این دو به سختی با همدیگر درمی‌آمیزند. ادبیات به درستی موضوع نقد باقی می‌ماند، اما نقد، ادبیات را آشکار نمی‌‌سازد. نقد یکی از راه‌های بیانِ ادبیات نیست. اما یکی از راه‌هایی است که نهاد دانشگاه و ژورنالیسم از طریق آن تصدیق می‌شوند. و این نقد اهمیت‌اش را از قدرتِ‌ همین نهاد‌های برجسته می‌گیرد. یکی از این نهادها ساکن است و دیگری پویا، هر دوی آن‌ها قویا هدایت و سازمان‌دهی‌ شده‌اند. طبیعتاً می‌توان نتیجه گرفت که نقد نقشی پیشِ‌پا‌افتاده‌ ندارد. زیرا این نقش عبارت است از مرتبط ساختن ادبیات با واقعیت‌هایی که دقیقاً به همان اندازه اهمیت دارند. این نقش، نقشی واسطه‌گرانه است و منتقد واسطه یا دلالی صادق به شمار می‌رود. در دیگر موارد، ژورنالیسم نسبت به دیگر شکل‌هایِ گوناگونِ سازمان‌دهی سیاسی و ایدئولوژیک از اهمیت کمتری برخوردار است. بنابراین نقد درکناروالاترین ارزش‌هایی که باید بازنمایی کند، در دفتر [مجلات] نگاشته می‌شود. نقش واسطه‌گرانه‌ی آن به حداقل تقلیل می‌یابد. منتقد یک سخنگو است که گاهی با زیرکی و مهارت و بدون آن‌که هیچ جایی برای آزادی باقی بگذارد، دستورالعمل‌های عمومی را به اجرا می‌گذارد. اما آیا [این وضعیت] در تمامی حوزه‌ها به همین منوال نیست؟ ما از نوعی واسطه‌گری حرف می‌زنیم که توسط فرهنگ‌ غربی‌مان اعمال شده‌است. این وساطت چگونه تحقق می‌یابد؟ به چه معناست؟ چه چیزی را ایجاب می‌کند؟ نوعی توانش خاص، نوعی مهارت خاص نوشتار، [واجد] خصوصیاتِ تفننی و مبتنی بر حسن‌نیت. علی‌رغم دلایل فوق، نمی‌توان ادعا کرد: تمام این [نقد نویسی]ها هیچ اهمیتی ندارند.

بنابراین ما به این ایده دست یافته‌ایم که نقد تقریبا واقعیت‌اش را از دست داده‌ است. اما همین ایده هم، چیزی کم دارد. پس باید بی‌درنگ به آن بیافزاییم که چنین دیدگاه تحقیرآمیزی نقد را آزار نمی‌دهد، بلکه با آغوش باز از آن استقبال می‌کند، گویی همین فقدان، برعکس، از ژرف‌ترین حقیقت‌اش خبر می‌دهد. وقتی هایدگر شعرهای هولدرلین را تفسیر می‌کرد، می‌گفت (من نقل به مضمون می‌کنم): تفسیر هر کاری هم بتواند بکند، نسبت به شعر، همواره زائد و اضافی خواهد بود. و آخرین و سخت‌ترین گام در تفسیر، گامی است که تفسیر را به جایی می‌کشاند که در مقابل تصدیقِ ناب شعر محو می‌شود. هایدگر بار دیگر از این فیگور استفاده می‌کند: در همهمه‌ی پرسروصدای زبان غیرشاعرانه، شعر هم‌چون ناقوس معلقی است در هوای آزاد، و برف سبکی که روی آن می‌نشیند برای به‌صدا درآوردن‌اش کافی است. با وجود این، برخوردی نامحسوس قادر است آن را به طور منظمی تا آن جا بلرزاند که هماهنگی‌ نوایش را برهم بزند. شاید تفسیر چیزی نیست جز کمی برف که ناقوس را به لرزه درمی‌آورد.

گفتار نقادانه این ویژگی منحصر‌به‌فرد را دارد که هر چه بیشتر محقق شود، توسعه ‌یابد و تصدیق ‌شود، باید بیشتر خود را عقب بکشد؛ و در نهایت درهم می‌شکند. این گفتار نقادانه نه‌تنها خود را تحمیل نمی‌کند، و همواره حواسش هست تا جایگزین چیزی نشود که از آن حرف می‌زند، بلکه تنها زمانی به فرجام رسیده و کامل می‌شود که محو گردد. و این حرکت محو شدن صرفاً هم‌چون ملاحظات خدمتکاری نیست که پس از آن‌که نقش‌اش را بازی و خانه را مرتب کرد، جیم شود: به‌واسطه‌ی همین برداشت از تحقق نقد است که این نقد در عین محقق شدن‌، نابود می‌شود.


#موریس_بلانشو


https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

25 Jan, 21:50


✔️ نظریه چیست؟

بطور کلی هر تبیینی برای آنکه نظریه به حساب بیاید باید نه فقط بدیهی نباشد بلکه قدری پیچیدگی به همراه داشته باشد ...
باید در آن روابطی نظامند میان چندین عامل وجود داشته باشد و نتوان آن را به سهولت تایید یا رد کرد ...
اگر این ویژگی ها را در نظر داشته باشیم راحت تر می توانیم آنچیزی که نظریه نام گرفته است را درک کنیم ...

✔️ نظریه ادبی چیست ؟

نظریه در مطالعات ادبی، تبیین سرشت ادببات یا شیوه های بررسی آن نیست، بلکه مجموعه ای است از تفکر و نوشته که تعیین محدوده اش بسیار دشوار است ...
ریچارد رورتی می گوید :
"از زمان گوته و مکاولی و کارلایل و امرسن، نوع جدیدی از نوشتن بوجود آمده که نه ارزیابی محاسن نسبی تولیدات ادبی است ، نه تاریخ اندیشه است ، نه فلسفه اخلاقی و نه پیشگویی اجتماعی ، بل همه اینهاست که در ژانر جدیدی در هم می آمیزند ."

راحت ترین نامی که می توان بر این ژانر متنوع نهاد نام نظریه است که به آن آثاری اطلاق می شود که بتوانند تفکر را در عرصه هایی جز عرصه های به ظاهر متعلق خود ِ آنها به مبارزه بخوانند و جهت آنرا تغییر دهند .
این ساده ترین تبیین آن ویژگی است که سبب می شود چیزی را نظریه بدانیم .

آثاری که نظریه تلقی می شوند در ورای عرصه ی اصلی کار خود تاثیر می گذارند ...

نظریه درین مفهوم مجموعه ای از روش ها برای بررسی ادبیات نیست بلکه پیکره ای است بی مرز از نوشته هایی درباره هر چه فکر کنید؛ از فنی ترین مباحث فلسفه ی آکادمیک گرفته تا شیوه های متغیر سخن گفتن و اندیشیدن مردم درباره بدن انسان ...

ژانر "نظریه" آثار مردم شناسی ، تاریخ هنر ، بررسی فیلم ، مطالعات جنسیتی ، زبان شنایی ، فلسفه ، نظریه سیاسی ، روانکاوی ، مطالعات علمی ، تاریخ اجتماعی و فکری ، و جامعه شناسی را در بر می گیرد.
این آثار به مباحث درون این عرصه ها پرداخته اند اما به این دلیل به " نظریه" تبدبل شده اند که منظرها یا استدلالهای آنها برای کسانی که در آن رشته ها کار نمی کنند الهام بخش یا بارآور بوده است ...

امروزه یکی از ترسناکتربن ویژگیهای نظریه این است که منتها ندارد ، چیزی نیست که بتوان هرگز بر آن مسلط شد ، مشتی متن ِ متعین نیست که بتوان فراگرفت تا " نظریه را دانست" ، بلکه حجمی است بی حد و مرز ...

در نتیجه ، نظریه رعب آور است ...


#جاناتان_کالر
#ترجمه_فرزانه_طاهری

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

25 Jan, 21:50


#نقد_و_نظریه_ادبی
#بوطیقا

✳️ بوطیقا چیست و در مطالعات نقد و نظریه ادبی چه کاربردی دارد؟

❇️ تزوتان تودوروف، یکی از نظریه پردازان معاصر در حوزه ی ادبیات و نظریه ادبی، از دو نوع مواجهه با ادبیات سخن می‌گوید. این مواجهات اساساً با چگونگی معنادهی متن ادبی سروکار دارند.

◀️ اولین مواجهه همان تفسیر یا تعبیر یا به بیان کلی تر و ساده تر «نقد» است، آنجا که متن را در جایگاه متنیت و برای خود و در تمامیت خود در نظر می‌گیرد و در پی فهم معنا و مفهوم آن جهد می‌کند.

◀️ مواجهه نوع دوم صرفا با معنای متن و روشن سازی چگونگی معنادهی متن سروکار ندارد، بلکه بیشتر در صدد پایه گذاری یک سری قوانین کلی است که یک متنِ نوعی محصولی از آنهاست. این دسته دوم می‌تواند مستقیم یا غیرمستقیم با حیطه هایی نظیر جامعه شناسی، مردم شناسی، روانکاوی یا حتی شاخه های گوناگون فلسفه در ارتباط باشد. این نوع رویکرد، خودبسندگی متن ادبی را رد می‌کند و فرض را بر این می‌گیرد که متن محصول یک سری قوانین فلسفی، جامعه شناختی یا روانشناختی است. این مطالعات تمرکز بر قوانینی دارند که متن در جایگاه یک پدیده ادبی بر پایه آنها بنا شده است.

◀️ حال بوطیقا چیست و چگونه به این مواجهات نظری و ادبی مربوط است؟

◀️ بوطیقا ریشه در یونان باستان و دوران ارسطو دارد و ارسطو را اولین بوطیقا نویس تاریخ دانسته اند. به گفته پل والری، بوطیقا نامی است بر اثری که «زبان» جوهر و ابزار ارائه اش است: بوطیقا، هنر و علمِ مطالعه‌ی این نوع آثار است.

◀️ بوطیقا درواقع رویکردی به فهم ادبیات است، آنگونه که تودوروف توصیف می‌کند، رویکردی در آنِ واحد «درونی» (نوع اول مواجهه که در بالا ذکر شد) و «انتزاعی» (نوع دوم مواجهه). به بیان دیگر، بوطیقا در صدد است معنای متن یا اثر ادبی را بشناسد و قوانین پشت معنادهی را نیز تشخیص دهد؛ بوطیقا در عین حال معتقد است که حوزه هایی نظیر فلسفه یا جامعه شناسی یا روانکاوی درواقع خود در دل ادبیات جای دارند و فعال هستند.

◀️ بوطیقا به بررسی خاصه ها و خاصیت های گفتمانی ای می‌پردازد که که آنرا گفتمان ادبی می‌نامیم. بوطیقا، متن ادبی را به گونه ای تحلیل می‌کند که در چهارچوب مشخصی قرار گیرد و یک کلّیّت نظری در مورد ادبیات و نحوه کارکرد آن ارائه کند.


https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

25 Jan, 21:47


استاد ایرج افشار(۱۳۰۴- ۱۳۹۰ش) درباره استاد مینوی می نویسد: " مینوی در چندین زمینه از معارف وعلوم مربوط به ایران و اسلام کارکرد و آثاری دست اول وماندگار برجای گذاشت. شاید در مقام سنجش بتوان خدماتی را که در زمینه تصحیح متون مهم زبان فارسی انجام داده است در صف مقدم قرار داد، کلیله ودمنه، ویس و رامین،نامه تنسر، دیوان ناصرخسرو( که درچاپ اخیر مهدی محقق همکارش بود)،سیرت جلال الدین، نوروزنامه،عیون الحکمه، السعاده والاسعاد، تحریمه القلم سنایی، نورالعلم ابوالحسن خرقانی، نصایح الملوک سعدی، مصنفات بابا افضل مرقی کاشانی ( باهمکاری یحیی مهدوی) ،اخلاق ناصری( باهمکاری علیرضا حیدری) و بالاخره شاهنامه فردوسی که داستان رستم و سهراب و داستان سیاوش ، به عنوان نمونه منتشرساخت. این ها متونی است که هریک به جهتی ومناسبتی در درجه اول اهمیت واز امّهات نوشته های ایرانی است. مینوی درتصحیح هریک از آن ها سعی کامل به کاربرده است،هم از این حیث که نسخ معتبر را درتصحیح اختیار کرده روش علمی وانتقادی مرسوم میان غربیان ونقد شناسان رادر آن هابه کار گرفته است، و هم از این حیث که تنظیم عبارات و صفحه بندی ونوع حروف ودقت درغلط گیری آن ها پسندیده باشد، ناگزیر همه آثارش نمونه است وازجهات متعدد شاخص شده است.
(نادره کاران ۱۳۸۴. ص۳۴۱)

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

25 Jan, 21:46


از «رَبعه» به « سَبعه»‌ پیوسته! (به‌مناسبت زاد روز استاد مجتبی مینوی)

استاد مجتبی مینوی ( ۱۳۵۵_۱۲۸۲) ادیبی چندوجهی بود: مورّخ، مصحّح، مترجم و پژوهشگری نستوه و البته ستیهنده!
مینوی تحصیلات مقدماتی را در سامره و دارالفنون گذراند. او در جوانی (۷_۱۳۰۵) کارش را به‌عنوان تندنویسِ مذاکراتِ مجلس شورای ملی آغازکرد. در همین سال‌ها هم‌زمان با ملک‌الشعرا بهار و چند تن دیگر، مقدّمات زبان پهلوی را نزد ارنست هرتسفلد (که در ایران به‌سر می‌برد) آموخت. مینوی بلافاصله سال بعد (۱۳۰۸) ریاست کتابخانهٔ معارف را عهده‌دار شد. و باز در همین سال‌ها با سیدنصرالله تقوی و تقی‌زاده در نخستین تصحیح دیوان ناصرخسرو مشارکت داشت.
  
اما ماجرای گروه ربعه:
سال ۱۳۰۹ هدایت با کسانی چون بزرگ علوی و شین‌پرتو مرتبط بود. در همان سال‌ها استادانی که برخی از آن‌ها مدرّس دانش‌سرای عالی بودند، و پس از تأسیس دانشگاه تهران (۱۳۱۳)، استاد دانشگاه تهران شدند، باعنوان «ادبای سَبعه» بر سر زبان‌ها افتادند. این بزرگان عبارت بودند از بهار، نفیسی، فروزانفر، عباس اقبال، رشید یاسمی و نصرالله فلسفی. دربرابر این گروه، هدایت و علوی، به‌اتفاق مینوی و مسعود فرزاد، که به آن‌ها پیوستند، برای دهن‌کجی به جُمود فکریِ ادبای ریش‌وسبیل‌دارِ مذکور، خود را گروه « رَبعه» نامیدند. می‌گویند فرزاد چنین پیشنهادی داد و چون دیگران گفتند این واژه جعلی و برساخته‌است، او گفت «درعوض، قافیه که دارد!». این محفل که دربرابر محیطِ دانشگاهیِ ادبای سبعه،  بیش‌تر در رستوران و کافه گرد می‌آمدند، یا از فرنگ‌آمدگان بودند (علوی و هدایت و بعدها عبدالحسین نوشین) و یا از کسانی که با زبان و ادبیات غرب آشنایی‌هایی داشتند (مینوی و فرزاد). البته بعدها مین‌باشیان و خانلریِ جوان نیز به این جمع پیوستند. اینان بیش از عوالمِ شعروشاعری به داستان و نمایش‌نامه‌نویسی و موسیقیِ کلاسیک گرایش‌داشتند. گفتنی است در کتابخانهٔ مینوی ( امروز متعلق به پژوهشگاه علوم انسانی است و دارای نزدیک به سی‌هزار جلد کتاب) گنجینهٔ گران‌قدری از موسیقیِ کلاسیک نیز نگه‌داری می‌شود که رهاورد سال‌های اقامت او در انگلستان است.
گروه ربعه البته اندک‌زمانی پس از اعلان موجودیت (سال ۱۳۱۳) پراکنده‌شدند. مینوی سال ۱۳۱۴ به انگلستان، هدایت سال ۱۳۱۵ به هندوستان و بزرگ علوی ( از اعضای ۵۳نفر) نیز سال ۱۳۱۶ به زندان رفت!
ثمرهٔ  هم‌فکری‌های این دوره برای مینوی، پژوهشی تاریخی درباب مازیار بود. نگارش ادبیِ این اثر بر عهدهٔ هدایت بود. شاید همین دوستیِ با هدایت، در تصحیح ویس و رامین به‌کوشش مینوی( بروخیم، ۱۳۱۴) بی‌تأثیر نبوده‌باشد. البته مینوی پیش از آشنایی با گروه ربعه و نیز هم‌زمان با همکاری با این گروه، با ادیبانی چون محمدعلی فروغی نیز مرتبط بود و درچاپ گزیدهٔ شاهنامه با او هم‌کاری داشت. مینوی در چاپ شاهنامهٔ مشهور به بروخیم نیز همکاری‌ داشت. در همین سال‌ها نامهٔ تنسر و نیز نوروزنامهٔ منسوب به خیام را تصحیح کرد و نیز اطلال شهر پارسه تألیف هرتسفلد را به فارسی برگرداند. هرسه اثر نامبرده به‌گونه‌ای با گذشتهٔ ایران درپیوند هستند. مینوی البته بعدها انتقادهایی به اعضای گروه ربعه وارد‌می‌کرد: نثر هدایت را تاحدی شلخته و تصحیح حافظ مسعود فرزاد را (که پس از استادی در دانشگاه شیراز، دیگر «سبعه‌ای» به‌شمار می‌رفت)، فاجعه‌ای در عالم تصحیح می‌دانست[۱]. گفتنی است بعدها تصحیح حافظ انجوی شیرازی نیز از تیغِ تندِ انتقادهای مینوی درامان‌نماند؛ و امروز بر ما روشن است که حق با مینوی بوده‌است.

مرحلهٔ دوم حیات علمی و فرهنگیِ مینوی، به پس از بازگشتِ او از انگلستان به ایران بازمی‌گردد. البته او سال‌ها هفته‌ای دوبار در رادیو بی‌بی‌سی به تهیهٔ گفتارهای فرهنگی اشتغال داشت. این گفتارها بعدها در مجلهٔ یغما منتشر شد. مینوی سال ۱۳۲۸ پس از بازگشت به ایران به صلاحدید و پایمردی کسانی چون تقی‌زاده و فروزانفر به استادی دانشکدهٔ معقول و منقول انتخاب شد. از دیگر خدمات ماندگارِ مینوی به فرهنگ ما، حضور او به‌عنوان رایزنِ فرهنگیِ ایران در ترکیه (۴۰_۱۳۳۶) است. او با بررسیِ هزاران نسخهٔ خطی، از بیش از هزاروپانصد نسخهٔ ارزشمند، میکروفیلم تهیه کرد. این گنجینه اکنون در کتابخانهٔ مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران نگهداری می‌شود.

مینوی در سال‌هایی که به ایران بازگشت درکنار حضور مستمر در همایش‌ها و مقاله‌نویسی و تدریس و تصحیح‌های گوناگون ( ازجمله: کلیله‌و‌دمنه، دیوان ناصرخسرو [باهمکاری استاد محقق]، اخلاق ناصری [ باهمکاری علی‌رضا حیدری] و... از سال ۱۳۵۲ به عضویت فرهنگستان زبان و ادب درآمد و نیز مسوولیت علمیِ بنیاد شاهنامهٔ فردوسی را عهده‌دار بود.این بنیاد شاخه‌ای از بنیاد فرهنگ ایران بود و داستان سیاوش  نمونه‌ای درخشان در تصحیح متن است.
احمد رضا بهرام پور عمران

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

25 Jan, 21:46





🔹مثل یک کوه می‌آمد توی این کنگره‌ها!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
▨ در یادکــرد پژوهشـگـر سـتیهنده،
استاد مجتبی مینُوی (۱۲۸۱ ــ ۱۳۵۵)


استاد مینُوی دانشمند بسیار بزرگی بود که باید قرن‌ها بگذرد تا مثلش پیدا شود و مزایای مختلفی داشت؛ یک موردش این بود که در عراق به دنیا آمده بود، چون پدرش آنجا تحصیل می‌کرده، آخوند بوده، طلبه بوده، توی عراق؛ بنابراین عربی را مثل زبان مادری‌اش می‌دانست و بعد هم خودش ادبیات عرب را خیلی کامل یاد گرفته بود. زبان انگلیسی و فرانسه و آلمانی را هم به‌خوبی می‌دانست. از این زبان‌ها هم استفاده می‌کرد. ادبیاتِ عرب و ادبیات فارسی و تاریخ و ... واقعاً همه‌چیز‌تمام بود! مثل یک کوه می‌آمد توی این کنگره‌ها! من بارها دیده بودم، در کنگره‌های عظیمی که برگزار می‌شد. می‌آمد آنجا می‌نشست؛ بعد، آدم‌ها که می‌خواستند بروند سخنرانی کنند، خیلی باید خودشان را جمع‌وجور می‌کردند. جرئت نمی‌کردند که پرت‌وپلا بگویند، درحضور استاد مینُوی؛ چون صدای خیلی غرّایی هم داشت و رودربایستی هم با هیچ‌کس نداشت‌. اگر کسی حرفِ بی‌ربطی، کم‌مایه‌ای، سطحی‌ای، چیزی می‌گفت، به‌شدّت بهش پرخاش می‌کرد. اصلاً اسمش را گذاشته بودند «پژوهشگر ستیهنده» و من بارها شاهدش بودم؛ مثلاً یکی از استادان خیلی مشهور _حالا من اسمش را نمی‌گویم_ استاد خیلی خوبی هم بود، محقق بود، دانشمند بود، در کنگرهٔ تحقیقات ایرانی، در تبریز، سال ۱۳۵۴، رفت سخنرانی کند. یک مطلبی نوشته بود. شروع کرد از رویَش خواندن که «زبان فارسی خیلی زبان شیرینی است و خیلی ادبیات ارزشمندی دارد و ما باید پاس بداریم» و چی‌چی و از این حرف‌ها که «ما باید زبان فارسی را خیلی بهش بپردازیم» و این‌ها! بعد که تمام شد، آمد برود بنشیند،‌ یک‌دفعه استاد مینوی [با صدای بلند] بهش گفت که «انشای خوبی بود»! منظورش این بود که این حرف‌هایی که تو زدی، انشا بود که نوشته بودی. توی کنگره وقتی می‌آیند سخنرانی کنند، باید یک حرف تازه‌ای داشته باشند، یک کشفی کرده باشند و این فقط یک انشای خوبی بود که تو آمدی خواندی.

دکتر مهدی نوریان
▨https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

25 Jan, 21:40


‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۷ بهمن زادروز فاطمه حبیبی‌زاد

(زاده ۷ بهمن ۱۳۵۵ اهواز) مدرس و مجری امور شاهنامه‌خوانی

او که خود را گردآفرید می‌نامد و از شاهنامه خوانان زن ایرانی است، کارشناس موزه از دانشکده میراث فرهنگی و از نخستین زنانی است که در جشنواره‌های ایرانی و فستیوال‌های هنری خارج از ایران، به اجرای نقالی و نمایش‌های فولکلور ایرانی پرداخته‌است. از دیگر فعالیت‌های او می‌توان به اجرای برنامه در صداوسیما و تدریس در دانشکده هنرهای زیبا و تألیف کتاب اشاره داشت. وی که خود را سرشناس‌ترین شاگرد مرشد ترابی می‌شناسند، در فوریه ۲۰۱۰ به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کرد و اکنون در دانشگاه یوسی‌ای‌ال با‌عنوان مدرس به دانشجویان علاقه‌مند به زبان فارسی، تدریس می‌کند.

فعالیت‌ها:
جمع‌آوری طومارهای کهن نقالی از مناطق مختلف ایران.
پژوهش در زمینه سبک‌های مختلف نقل پهلوانی و داستان‌گزاری.
تشکیل کارگاه‌های آموزشی در مدارس، موسسات مختلف آموزش بازیگری و موسیقی، دانشکده هنرهای زیبا و تدریس نقالی و شاهنامه‌خوانی به کودکان، نوجوانان و جوانان.
برنامه‌سازی در حوزه شاهنامه، نقالی، آیین‌های ملی و فولکلور برای شبکه‌های مختلف داخلی و بین‌المللی.
اجرای برنامه در فستیوال‌ها و دانشگاه‌های خارج از ایران.
تألیف مقدمات متعدد پژوهشی در زمینه شاهنامه، نقالی پهلوانی، آیین‌های داستان‌گزاری، نمایش‌های ملی، ایرانشناسی، میراث فرهنگی، فرهنگ عامه و مردم.
سردبیر فصلنامه فرهنگی مهرگیا در کالیفرنیا.

تالیفات:
آفرین آفرینش (۱۳۸۷) (به سفارش برنامه عمران ملل متحد)

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#فاطمه_حبیبی_زاد

علوم وفنون ادبی

25 Jan, 21:39


برگی از تقویم تاریخ

۷ بهمن سالروز درگذشت عباس صفاری

(زاده ۱۸ تیر ۱۳۳۰ یزد – درگذشته ۷ بهمن ۱۳۹۹ آمریکا) شاعر، مترجم، طراح و نقاش

او کارش را با ساخت ترانه‌هایی برای فرهاد مهراد، گیتی پاشایی، سلی، نلی و دیگر خوانندگان پاپ آغاز کرد و پرآوازه‌ترین آن‌ها ترانه اسیر شب بود که با صدای فرهاد و آهنگسازی محمد اوشال منتشر شده‌است.
وی برای ادامه تحصیل، ابتدا به انگلستان و در ۱۹۷۹ به کالیفرنیا رفت و مقیم شهر لانگ بیچ بود.
نخستین مجموعه شعرش با نام در ملتقای دست و سیب در سال ۱۹۹۲ در کالیفرنیا چاپ شد که جایزه ادبی باران را برای بهترین مجموعه شعر چاپ خارج از کشور در آن سال به خود اختصاص داد.
او سومین مجموعه شعرش را با نام دوربین قدیمی و اشعار دیگر در تهران منتشر کرد و همان سال جایزه شعر امروز ایران (کارنامه) را گرفت.
سپس همکاری با انتشارات مروارید را آغاز کرد که حاصل آن پنج مجموعه شعر و سه کتاب برگردان شعر بود. دفتر کبریت خیس یکی از همین دفاتر است.
شعرهای او به زبان‌های انگلیسی، فرانسه، آلمانی، اسپانیایی، عربی و کردی برگردان شده‌اند. مجله فرانسه زبان تهران ریویو در یکی از شماره‌هایش بخش ادبیات را به معرفی و برگردان اشعار او اختصاص داده‌است. شعر بلندی نیز به نام هبوط یا (حکایت ما) دارد که برگردان انگلیسی آن چندین سال در کتاب درسی رشته ادبیات یکی از دانشگاه‌های آمریکا بوده‌ است.
صفاری در کنار کار شعر و برگردان، به ساختن چوب‌نگاره و چاپ دستی آن با پرس‌های ساخت دست می‌پرداخت.

کتابشناسی:
در ملتقای دست و سیب مجموعه شعر (۱۹۹۲–۱۹۸۸) نشرکارون، لس‌آنجلس ۱۹۹۲.
تاریک روشنای حضور، نشرکارون، لس‌آنجلس ۱۹۹۶.
دوربین قدیمی و اشعار دیگر، نشرثالث ۱۳۸۱، چاپ دوم و سوم انتشارات مروارید
هبوط یا حکایت ما، شعر بلند دو زبانه. چاپ اول: کلمات بدون مرز، نیویورک، چاپ دوم انتشارات سن‌مارتین. کتب درسی ۲۰۰۴ نیجرسی.
کبریت خیس، مجموعه شعر سال‌های ۱۳۸۱–۱۳۸۳ نشرمروارید، تهران ۱۳۸۴ چاپ نهم.
عاشقانه‌های مصر باستان، ازرا پاوند. برگردان، انتشارات مروارید ۱۳۸۳.
کلاغنامه: از اسطوره تا واقعیت، نشرمروارید، تهران ۱۳۸۵ چاپ دوم.
ماه و تنهایی عاشقان، نشرآهنگ دیگر، برگردان اشعار دو شاعر کلاسیک ژاپن :ایزومی کی بو، انونوکوماچی
کوچه فانوس‌ها، برگردان شعر غنائی چین باستان، نشرمروارید ۱۳۹۱.
خنده در برف، مجموعه شعر، انتشارات مروارید، ۱۳۸۸ چاپ چهارم.
تاریکروشنا، مجموعه شعر، چاپ اول انتشارات تصویر، لس‌آنجلس، چاپ دوم و سوم انتشارات مروارید ۱۳۹۰.
مثل جوهر در آب، مجموعه شعر، انتشارات مروارید ۱۳۹۵ (برنده جایزه شعر خبرنگاران).
قدم زدن در بابل، مجموعه‌ای از خاطرات و تک نگاری‌ها، انتشارات آرادمان ۱۳۹۵.
ملاقات در سندیکای مومیاگران، داستان‌های کوتاه فارسی قرن چهارم، نشرثالث، تهران ۱۳۹۶.
خون انار، مجموعه‌ای از شعر اعراب آندلس، نویسنده ابن سعید. برگردان عباس صفاری، نشرچشمه، تهران ۱۳۹۷.
عروس چوپان‌ها، داستان منظوم از ازدواج اینانا با دموزی، گردآورنده و مترجم عباس صفاری، نشرثالث، تهران ۱۳۹۷.
مثل خواب دم صبح، گزیده اشعار، نشرثالث، تهران ۱۳۹۷.
پشیمانم کن، مجموعه شعر، نشرچشمه، تهران ۱۳۹۷.

https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#عباس_صفاری‌

علوم وفنون ادبی

25 Jan, 21:39


‍ ‍ ‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۷ بهمن زادروز بهمن جلالی

(زاده ۷ بهمن ۱۳۲۳ تهران – درگذشته ۲۵ دی ۱۳۸۸ تهران) عکاس مطرح ایران

او تحصیلاتش را در دانشگاه ملی در رشته اقتصاد به پایان رساند و عکاسی را به صورت تجربی آموخت. نخستین بار در مجله تماشا متعلق به رادیوتلویزیون ایران، با قباد شیوا، گرافیست سرشناس به همکاری پرداخت. مدتی برای آموزش عکاسی به انگلستان رفت و در استودیوی جان ویکرز آغاز به کار کرد و همکاری‌اش به عضویت او در انجمن سلطنتی عکاسان انگلستان منجر شد. پیش از انقلاب چند نمایشگاه برگزار کرد که نخستین نمایشگاه انفرادی او در سال ۱۳۵۰ و مهم‌ترین آن در سال ۱۳۵۶ برپا شد. در سال ۱۳۵۵ و با ورود اسد بهروزان ایرانشناس سرشناس به ایران بازگشت و در پروژه‌ای با او به همکاری پرداخت. سپس حاصل عکاسی از هفت کشور قاره آفریقا را در مجموعه‌ای با عنوان «کتاب هنر آفریقای سیاه» به چاپ رساند. در جریان وقایع انقلاب ۱۳۵۷ و نیز جنگ هشت ساله ایران و عراق به عکاسی پرداخت که این دو دوره، از مهم‌ترین فعالیت‌های هنری وی به‌شمار می‌روند.
در سال ۸۶ نمایشگاهی بزرگ از آثارش در بنیاد تاپیس شهر بارسلون اسپانیا برگزار کرد که مورد توجه قرارگرفت و این نمایشگاه را مهم‌ترین اتفاق زندگی‌اش پس از چهل سال عکاسی می‌دانست. مدیریت هنری نمایشگاه ۱۶۵ سال عکاسی ایران که پاییز ۱۳۸۸ در پاریس برگزار شد، برعهده وی بود. آخرین فعالیت وی ۲۱ آذر ماه و سخنرانی در پیش همایش عکاسی قاجار در فرهنگستان هنر تهران بود. او بیش از ۵۰ نمایشگاه عکس در ایران، فرانسه، آلمان، مجارستان، چکسلواکی سابق، فنلاند، اسپانیا، استرالیا و سایر کشورها برگزار کرد.
او در تولید فیلم‌های مستند همچون «روایت شهری که بود» نیز فعالیت داشت و چندین سال به گردآوری و اصلاح نگاتیوهای شیشه‌ای کاخ گلستان پرداخت و آثاری را با اِعمال تغییرات در عکس‌های قاجاری خلق کرد. مجموعه این نگاتیوها در کتاب گنج پیدا چاپ شده‌ است.
وی با پروژه چاپ کتاب عکس ایران در آلمان همکاری داشت. وی عکسخانه ایران را بنیان گذاشت و سردبیر فصلنامه عکسنامه نیز بود.
در سال ۲۰۰۹ از سوی بنیاد نیدرزاکسن برنده جایزه «سپکتروم» شد. قرار بود این جایزه به مبلغ ۱۵ هزار یورو، در ژانویه ۲۰۱۱ با برپایی یک نمایشگاه و چاپ کتابی از آثارش در موزه اشپرنگل آلمان به او اهدا شود.

کتاب‌ها:
"هنر آفریقای سیاه" ناشر: سروش ۱۳۵۶
"روزهای خون، روزهای آتش" انتشارات زمینه ۱۳۵۷
"آبادان که می‌جنگد" انتشارات زمینه ۱۳۶۰
"عکاسی سیاه و سفید" باهمکاری کرم امامی و گلی امامی، انتشارات زمینه ۱۳۶۰
"خرمشهر" انتشارات سروش ۱۳۶۱
"عکاسان و عکاسی" با همکاری وازریک درساهاکیان، انتشارات سروش ۱۳۶۴
"باغ مصور عکاسی" با همکاری رعنا جوادی، انتشارات سروش ۱۳۶۴
"ایران سرزمین نور و رنگ" به زبان انگلیسی، دفتر پژوهشهای فرهنگی ۱۳۷۰
"گنج پیدا، مجموعه‌ای از عکس‌های آلبوم خانه کاخ گلستان به کوشش بهمن جلالی" دفتر پژوهشهای فرهنگی ۱۳۷۷
"بهمن جلالی (مجموعه آثار به زبان انگلیسی و اسپانیایی، بنیاد آنتونی تاپیس، اسپانیا ۱۳۸۶
بهمن جلالی (مجموعه آثار) به زبان انگلیسی و آلمانی، موزه اشپرینگل، هانوور آلمان ۱۳۹۰.

🆔
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#بهمن_جلالی

علوم وفنون ادبی

25 Jan, 21:39


‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۷ بهمن زادروز پرویز فنی‌زاده

(زاده ۷ بهمن ۱۳۱۶ تهران -- درگذشته ۵ اسفند ۱۳۵۸ تهران) بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون

او در سال ۱۳۳۷ به كلاسهای هنرهای دراماتيك رفت و با جمعی از دوستانش گروه «تئاتر گلسرخ» را تشكيل داد.
در سال ۱۳۴۰ به عضويت گروه «تئاتر پازارگاد» درآمد. از اين پس در مقام بازيگر حرفه‌ای تئاتر به فعاليت‌هايش ادامه داد و به اجراي نقش‌هايی در صحنه و تلويزيون پرداخت.
در سال ۱۳۴۵ به استخدام اداره هنرهای دراماتيك "اداره برنامه‌های تئاتر" درآمد.
برخی از نمایش‌هایش عبارتند از: در منطقه جنگی، مستأجر، فرانسوا، پرواربندان، وای بر مغلوب، يك نوكر و دو ارباب،‌ حسن كچل، خوشا به‌حال بردباران، مرده‌های بی‌كفن و دفن، باغ وحش شيشه‌ای، استثنا و قاعده، ‌ سرگذشت مرد خسيس، سرباز لاف‌زن،  خبرچين، استحاله، دست بالای دست،‌ جعفرخان از فرنگ برگشته، جايی كه صليب گذاشته‌اند، آی بی كلاه، آی با كلاه، چوب به دست‌های ورزيل، پستخانه، مترسكی در شب، قطار سريع‌السير سانتياگو، مسافران، گرگ‌ها و شش شخصيت در جست و جوی نويسنده.
استعداد و انعطاف وی در بازيگری پای او را به سينما باز كرد. ايفاي نقش يك روشنفكر پرحرف و مخالف خوان در خشت و آينه (۱۳۴۴) ساخته ابراهيم گلستان، نخستين حضور او در جلو دوربين فيلمبرداری بود. او پس از بازی كوتاه ديگری در فيلم گاو (مهرجویی ۱۳۴۸) در فيلم رگبار (بيضایی ۱۳۵۰) و سپس تنگسير (امير نادری ۱۳۵۲) به ايفای نقش پرداخت.
بازیهایش در نقش آقای حكمتی (رگبار) و اسماعيل (تنگسير) يكی از ويژگيهای بارز او را نشان داد. او سپس به ايفای نقش‌ در فيلم‌های گوزن‌ها (كيميایی ۱۳۵۴) و بوف كور (درم‌بخش ۱۳۵۴) پرداخت.
فنی‌زاده هم چنين در دو مجموعه تلويزيونی دایی‌جان ناپلئون (تقوایی ۱۳۵۴) به نقش«مش قاسم» و سلطان صاحبقران (حاتمی ۱۳۵۵) در نقش «مليجك» بیشتر درخشید.
او در فیلمهای دیگری چون غريبه (شاپور قريب ۱۳۵۱) شام آخر (شهيار قنبری ۱۳۵۵) جمعه (كامران قدكچيان ۱۳۵۶) سرخ پوست‌ها (غلامحسين لطفی ۱۳۵۷) باغ بلور (ناصر محمدی ۱۳۵۷) قدغن (داودنژاد ۱۳۵۷) و اعدامی (محمدباقر خسروی ۱۳۶۰) نیز بازی کرد که با مرگش، رضا كرم‌رضایی نقش او را در فیلم  اعدامی برعهده گرفت.
دختر او دنیا فنی‌زاده، بازیگری و کار در سینما و تئاتر و تلویزیون را از پدرش به ارث برد و  با بازی  و عروسک گردانی کلاه قرمزی نامش را برجسته ساخت.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#پرویز_فنی_زاده

علوم وفنون ادبی

25 Jan, 21:38


‍ ‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۷ بهمن زادروز شاه‌عباس

(زاده  ۷ بهمن ۹۴۹ هرات -- درگذشته ۳۰ دی ۱۰۰۷ مازندران) پادشاه صفوی

او نامدارترین پادشاه دودمان صفوی،
فرزند شاه محمد خدابنده و پنجمین شاه صفوی است که از سال ۹۹۶ق تا زمان مرگش، به مدت بیش از ۴۲ سال با اقتدار شهریاری کرد. وی به معماری، موسیقی، نقاشی و شعر علاقه داشت و میدان نقش جهان، عالی‌قاپو، بخش‌هایی از عمارت چهل‌ستون، چهارباغ و سی‌وسه‌پل از آثار به‌جای مانده از دوران سلطنت اوست. وی سختگیر و جدی بود و هیچ‌گونه رحمی با متخلفین نداشت و این کار او باعث امنیت در جاده‌ها و شهرها شده بود.
وی هنگامی به سلطنت رسید، غرب و شمال غربی ایران در تصرف دولت عثمانی بود و همچنین در شمال شرق ایران نیز خراسان جولانگاه ازبک‌ها شده بود. در داخل کشور نیز طی ۱۲ سال پس از مرگ شاه تهماسب و در دوران پادشاهی شاه اسماعیل دوم و شاه محمد خدابنده، قدرت شاه کاهش پیدا کرده بود. دسته‌بندی‌های قبیله‌ای قزلباشان مجدداً به شکل فزاینده‌ای بروز کرده و دوگانگی میان ترکان و تاجیکان "مردم غیر ترک" شدت پیدا کرده بود. در نتیجه این چند دستگی، هر یک از مقامات دولتی در اندیشه منافع و قدرت خویش بود و کشور دچار هرج و مرج شده بود. شاه عباس با اولویت بندی مشکلات متعدد توانست کشور را به اوج قدرت، شکوه و عظمت برساند.
وی در ابتدای پادشاهی، برای آنکه خیالش از حمله پیش‌دستانه امپراتوری عثمانی به قلمروهای ایران آسوده شود، پیمان‌نامه صلح با آن کشور بست و مناطقی کردنشین در عراق و سوریه کنونی را به آنان واگذار کرد. سپس به بهینه‌سازی امور درون کشوری و فرونشاندن شورش استان‌ها پرداخت. او نخست ازبکان را شکست داد و سپس به جنگ با دولت عثمانی درآمد و در سه نوبت با عثمانی‌ها جنگید و در هر سه بار پیروز شد. هم‌چنین دو بار به گرجستان حمله کرد. از واپسین لشکرکشی‌های او می‌توان، فتح قندهار و آزادسازی جزیره‌ها و بندرهای خلیج فارس از نیروهای پرتغالی را نام برد. در زمان شاه عباس درآمد دولت ایران بالا رفت و بازرگانی با کشورهای اروپایی و چین افزایش یافت. او بسیاری از نقاط ایران را آباد کرد و بناهای بسیاری ساخت که هنوز برخی از آنها پابرجاست.
شاه عباس در گذار زندگی یکی از فرزندانش را کشت و دو تن دیگر را کور کرد و دو پسر دیگرش نیز در کودکی مردند؛ حتی گفته شده که یکی از پسران شاه عباس از دربار گریخت و در تاریخ محو شد. بدین شیوه در هنگام مرگ جانشین شایسته‌ای از خود بازنگذاشت و به ناچار نوه‌اش با نام شاه صفی به پادشاهی رسید.
نام اصفهان پیوسته با نام شاه عباس همراه بوده و اغلب آثار باستانی و عمرانی شهر اعم از آب انبارها، پل ها، خیابان‌ها، تفرجگاه‌ها، کاخ‌ها، مساجد، مدارس، معابد، بازارها و باغ‌ها و میدان‌ها به‌نام او ثبت شده است.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#شاه_عباس

علوم وفنون ادبی

25 Jan, 21:38


‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۷ بهمن سالروز تصميم خسرو انوشيروان به انتخاب دهگان برای هر روستای ايران

۲۶ ژانويه سال ۵۶۰ ميلادی "برابر با ۷ بهمن" خسرو انوشيروان، شاه ساسانی ايران، در ديدار با موبدان و بزرگان در تالار تيسفون "ايوان مداین که ساختمان آن تا به امروز باقی مانده است" برای آگاهی از چگونگی برپايی مراسم جشن سده آن سال كه پنجاه روز پيش از نوروز برگزار می‌شود، به آنان گفت كه تصميم گرفته است برای هر روستای ايران يك «دهگان (دهقان)» انتخاب شود و تنظيم امور روستا، جمع‌آوری ماليات، معرفی سرباز هنگام ضرورت، پرورش اسب برای فروش به ارتش و داوری برای حل اختلاف برزگر و ارباب زمين به او واگذار شود و چنين فردی بايد هم برزگر باشد و هم صاحب زمينی كه در آن كشت می‌كند (خرده مالك) تا با مشكلات هر دوطرف آشنا باشد. به‌علاوه او بايد لايق، منصف، امين و راستگو و مورد اعتماد بيشتر ساكنان روستا باشد و اگر روستا كوچك است، چند روستای مجاور هم يك دهگان [کدخدا] داشته باشند. اين دهگان يك تكليف عمومی هم دارد و آن گزارش وضعيت محصولات روستا و نارضايی‌های محلی و ستمگری و اجحاف مقامهای دولتی و اربابان به نمايندگان شخص اوست كه در هر گوشه و كنار كشور در دسترس خواهند بود. اين دهگانان بركنار نخواهند شد مگر اين كه درستی و كفايت خود را از دست بدهند. وظيفه ميهنی اين دهگانان اين است كه بدون چشمداشت بكوشند كه توليدات روستا سال به‌ سال افزايش يابد و همچنين بتوانند هنگام بروز خطر با بسيج مردان روستا، در کار دفاع مشارکت کنند.
اين تصميم كه شرح آن در دائرة‌المعارف دموكراسی آمده است به اجرا درآمد و به تدريج زیر عنوان «گراس روتس دموکراسی Grassroots democracy = People or society at a local level rather than at the center of major political activity» جهانی و ماندگار شده است. خسرو انوشیروان شخصا به شکایات مردم و نیز نظرات و پیشنهادها رسیدگی می‌کرد و دیدار عام داشت. لنین به پیروی از شاه ساسانی، این ابتکار را اجباری کرد که پس از مرگ او در ۲۱ ژانویه ۱۹۲۴ دیری نپایید و حذف تماس مستقیم مقامات و مردم از علل فروپاشی نظام کمونیستی شوروی بشمار آورده شده است. در ایران ـ در دهه ۱۳۴۰ (۱۹۶۰ میلادی) و تا نیمه دهه بعد، وزیران و مدیران کل اجبار داشتند که یک روز در هفته را اختصاص به دیدار و گفتگو با مردم دهند و این دیدار عام عموما در یک تالار و علنی انجام می‌شد.
در ميان سران ايران باستان، خسرو انوشيروان از لحاظ سازماندهی و تنظيم امور قضایی و اداری، وضع ضوابط و سامان دادن به امور مالياتی، ايجاد دارالترجمه و دارالتحرير به منظور ترجمه و تحرير كتاب و تشويق ورزش و سرگرمی‌های سالم، رهبری ممتاز و شاخص است. مورخان اورا به‌دليل توجه به امورقضایی و احقاق حق و رسيدگی مستقيم به مشكلات مردم و آگاه شدن از درد دل آنان، رهبری كه به پيشبرد تمدن بشر كمك بسيار كرد توصيف كرده «دادگر» لقب داده و «انوشيروان دادگر» خطاب می‌كنند.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#انتخاب_دهگان

علوم وفنون ادبی

25 Jan, 21:37


روح غزل و رهنمود فال

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

25 Jan, 21:37


🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

25 Jan, 21:37


فایل صوتی غزل شماره ۱۹۰
با صدای استاد موسوی گرما رودی

علوم وفنون ادبی

25 Jan, 21:37


فایل صوتی غزل شماره ۱۹۰
با صدای مهربانو مدرس زاده

علوم وفنون ادبی

25 Jan, 21:37


فایل صوتی غزل شماره ۱۹۰
با صدای مهربانو فرزانه جمشیدی

علوم وفنون ادبی

25 Jan, 21:37


شرح غزل شماره ۱۹۰


وزن غزل : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
بحر غزل : رمل مثمن مخبون محذوف
*
اوحدي :
چون ز بغداد لب دجله دلم ياد كند
دامنم را چو لب دجله بغداد كند

همانطور كه، علاّمه محترم قزويني اظهار نظر كرده اند اين غزل و غزلي ديگركه در آن صراحتاً از سلطان احمد شيخ اويس حسن ايلكاني نام برده شده مربوط به اين سلطان است. سلطان جلاير ( ۷۴۸-۸۱۳) پسر سلطان اويس در سال ۷۸۴ با پيروزي بر برادر خود سلطان حسين و قتل عام و اطرافيانش بر آذربايجان و بغداد مسلّط شد.

او در عين شقاوت و بي رحمي مردمي مدّبر و باهوش بود.

حافظ در سالهاي اخيرحيات خود علاوه بر نابساني هاي موجود دچار دلهره و ترس حمله تيمور شده و قصد ترك شيراز را داشته است.

اين غزل و غزلي ديگر با مطلع :

احمد الله عَلي مَعدِلَهِ السّلطان
لاحمد شيخ اويس حسن ايلكاني

را براي سلطان احمد جلاير سروده و خيال مهاجرت از شيراز به بغداد را داشته است.

بايد دانست حافظ از قساوت و بي رحمي هاي سلطان احمد جلاير آگاهي كامل داشته و به حكم روح آزادي خواهي و صراحت لهجه حتي در اين غزل با ايهامي به آن اشاره و او را به عدل و داد توصيه مي كند.

بيت پنجم اين غزل بي شك از حافظ صريح اللهجه و شجاع است كه ممكن است در نسخه يي كه براي سلطان احمد جلاير ارسال شده سبب اين شده باشد كه سلطان احمد در دعوت رسمي او دچار ترديد شده باشد و حافظ بعدآً به حكم احتياط آن را حذف كرده و غزل ديگري كه به مطلع آن اشاره شد سروده و براي حاكم بغداد فرستاده باشد.

ما براين گفته خود دليلي نداريم ليكن مفاد ابيات اين غزل و غزل دومي و حالت استقبال و در ماندگي حافظ و خبر يورش تيمور، همگي دلالت بر اين دارد كه حافظ ترجيح مي داده كه از جهنم شيراز به برزخ بغداد راه مَفَرّي بيابد و اينكه آيا خود او آخر الامر پشميمان شده يا امكانات سفر زاد و توشه دست به هم نداده يا رسماً از طرف سلطان دعوت نشده، قدر مسلّم اين است كه اين سفر صورت عمل به خود نگرفته و عمل شده است.
بعضي عقيده دارند كه اين غزل در پاسخ دعوت نامه سلطان احمد سروده و به بغداد ارسال شده است و گنجانيدن بيت پنجم غزل نيز پاسخ مؤدبانه و غير مستقيمي است بر ردّ دعوت آن پادشاه ظالم. ليكن اين نظريه با مفاد چهار بيت اول غزل كِلكِ سلطان از او ياد كرده و قاصد درگاهش به سلامي دل او را شاد سازد و تقاضا مي كند كه اين حاجات مرا برآور و اگر لطف تو خرابي چون من را آباد كند خداوند به تو عوض خواهد داد و دعا مي كند كه خدا در دل آن شاه بيندازد كه از او ياد نمايد كاملاً منافات دارد در اين صورت چگونه مي توان گفت كه اين غزل با اين اشارت و ايهامات جواب ردي بر دعوت قبلي است؟
تنها نتيجه يي كه مي توان از مطالعه اين غزل گرفت اين است كه حافظ مي گويد: ( ره نبرديم به مقصود خود اندر شيراز ) واين مصراع مي رساند كه پس از يك عمر زندگاني پر نشيب و فراز حافظ از كارنامه زندگي و نحوه آن راضي نبوده است.

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

06 Jan, 00:28


پرویزی معاون واژه‌گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی گفت: واژه «تیک» که علامتی پرکاربرد در زبان فارسی است، در گروه‌های واژه گزینی فرهنگستان بررسی و معادل «هفتک» برای آن انتخاب شد.

او افزود: شباهت ظاهری علامت «تیک» به "عدد هفت" در زبان فارسی، ملاک این معادل گزینی بوده است.


C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
https://t.me/amirnormohamadi1976
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌

علوم وفنون ادبی

06 Jan, 00:26


#دانش‌افزایی

اختیار قلب در شعر ناصر خسرو و قطران

#دکتروحیدعیدگاه‌طرقبه‌ای

در تصحیح مینوی- محقق از دیوان ناصر خسرو، بیت‌های مشکوک و مشکل‌دار که مصحّحان از درستی ضبط آنها مطمئن نبوده‌اند، با نشانه‌‌ی پرسش مشخّص شده‌‌اند. برخی از این بیت‌ها اشکال وزنی دارند، برخی اشکال نحوی و معنایی و برخی اشکال لغوی. برخی هم به نادرست، مشکوک شمرده شده‌‌اند و هیچ اشکالی ندارند؛ از جمله بیت زیر که مصحّحان به صراحت گفته‌اند که وزن مصراع نخستش درست نیست:

زنهار مشو فتنه بر او زیرا
حوری‌ست ز دور و خوب‌دیداری
(دیوان، ص ۳۵۰ متن، ص ۷۴۴، توضیحات)

در چاپ قدیم دیوان ناصر خسرو یعنی چاپ نصرالله تقوی (ص ۴۶۸) نیز وزن این مصراع نادرست شمرده شده و در پانوشت حدس زده شده که صورت درست آن چنین باشد:
زنهار مخور فریب او زیرا...

پیداست که کلمه‌ی «فتنه» را برهم‌زننده‌ی وزن انگاشته‌اند و به امکان وقوع قاعده‌ی قلب در خارج از وزن رباعی توجه نداشته‌اند و کاربرد مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلن را به جای مفعولُ مفاعلن مفاعیلن ناروا پنداشته‌اند.
امّا تبدیل مفاعلن به مفاعیلُ در وزن مورد بحث باز هم در شعر قدیم نمونه دارد و با همه‌ی کم‌تداولی، ناشناخته نیست. قطران تبریزی قاعده‌ی قلب را در همین وزن چند بار در قصیده‌ای به کار برده است:

تا خلد به باغ داد رونق را
خوش گشت نوا مرغ مطوّق را...
از تاج شکوفه شاخ سیب و به
مانند عروسان مخنّق را...
از ناله‌ی فاخته سحرگاهان
خواب آید خوش مرد مؤرّق را
از سرخ ورق‌های گل افزون شد
بازار می سرخ مروّق را
ابر آید همچو زورقی تازان
ماند کف استاد موفّق را...
نادان چه شناسد ز کناز او را
چه شناسد خر ز عود خربق را (؟)...
تا هر چه بهی بودش چون بنهی
با حشو شفق شعر مطابق را (؟)
(دیوان قطران، ۱۴۰۲، ج ۱، صص ۲۷- ۲۹)

از بیت‌های بالا تنها شاید بیتِ یکی مانده به آخر قابل تردید باشد، زیرا با تغییر «شناسد ز» به «شناسد از» در مصراع نخست آن وزن به حالت معمول یعنی «مفعولُ مفاعلن مفاعیلن» برمی‌گردد؛ پس بروز اختیار وزنی قلب در این بیت که همچون بیت بعدی، دچار تحریف شده است، قطعی نیست.
در عوض شاید بیت دیگری از این قصیده را بتوان شاهدی دیگر برای اختیار قلب دانست، به شرط تغییر «مایِ ورد» (گلاب) به صورت متداول «ماورد» و تبدیل «مُعرق» (می آمیخته با آب) به «مُعرّق» در قافیه‌ی آن:

با بوی شمال کس نخواند خوش
مشک و می و مایِ وردِ مُعرق را
(همان، ص ۲۷)

در صورت درست بودن این پیشنهاد، یک شاهد دیگر به شاهدهای اختیار قلب در وزن مفعولُ مفاعلن مفاعیلن افزوده می‌شود و مصراع دوم بیت اخیر به صورت «مشک و می و ماوردِ مُعرّق را» و بر وزن مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلن خوانده می‌شود.

❄️☃️
C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
https://t.me/amirnormohamadi1976
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌

علوم وفنون ادبی

06 Jan, 00:26


#دانش‌افزایی

دو نکته‌ی عروضی در اختیارات منظوم

#دکتروحیدعیدگاه‌طرقبه‌ای

اختیارات منظوم رساله‌ای است شیرین و دلچسب و خواندنی که به تصحیح آقای محمّدحسین سلیمانی، در جلد چهارم کتاب متون ایرانی به کوشش دوست دانشورم دکتر جواد بشری در انتشارات مجلس منتشر شده است.
این رساله‌ زنجیره‌ای از قطعه‌های چهاربیتی ناهم‌وزن است درباره‌ی اینکه در کدام وضعیت‌های نجومی، انجام دادن چه کارهایی شگون دارد یا ندارد.
در اینجا به دو ویژگی وزنی که در برخی از قطعه‌های کتاب نمودی آشکار دارد می‌پردازم:

۱. قاعده‌ی قلب که در رباعی متداول است، در وزن مفعولُ مفاعلن مفاعیلن نیز که یک رکن کمتر از رباعی دارد، رخ می‌دهد و آن را تبدیل به مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلن می‌کند، چنانکه در بیت زیر می‌بینیم:

وان را که جز این طریق و ره دارد
بستان دو سه مهمانِ شبانروزی
(اختیارات منظوم، ص ۴۷)

در مصراع نخست بیت زیر نیز قلب رخ داده، البتّه پس از رخ دادن اختیار تسکین:

چون افتد تسدیسِ زحل مه را
از گردش و دور گنبد خضرا
(ص ۴۸)

قلب در این بیت‌ها نیز رخ داده است:

مختار بود خواستنِ حاجت
زاشراف و قضات خاصه در جوزا
(همان جا)
مر حفر قنی و نهر را شاید
چون دیدن پیران بسامان را
در کندن کاریز فراق افکن
میتین نشاطِ وصل جانان را
(ص ۵۵)

با هرچه تو را رای بود برزن
زین هر سه ستیزه‌ی منافق را
(ص ۵۶)
نیک است بنا نهادنِ بنیان
خاصه هنری مردم دهقان را
(ص ۱۸۱)

نیز بنگرید به قطعه‌های شماره‌‌ی ۷۳، ۸۵، ۱۰۸، ۱۷۵، ۱۸۷، ۲۱۱ و ۲۵۹، ۲۶۵، ۲۷۷، و ۳۷۲)

سراینده‌ی این منظومه در وزن مفعولُ مفاعلن فعولن نیز قاعده‌ی قلب را به کار برده و برخی از مصراع‌ها را بر وزن مفعولُ مفاعیلُ فعولن ساخته، چنان که در قطعه‌ی زیر می‌بینیم:

چون مه به اسد باشد و زهره
از دلو ز مه برَد لطافت
مختار شناس از ره دانش
در برده خریدن و ضیافت
از بهر ضیافت تن و جان
مشغول مشو جز به ظرافت
(ص ۷۶)

نیز بنگرید به قطعه‌ی شماره‌ی ۳۶۱.


۲. به جای مفعولُ فاعلاتن مفعولُ فاعلاتن می‌توان صورت اصلی آن را که مفعولُ فاعلاتُ مفاعیلُ فاعلاتن باشد، به کار برد.
مصراع نخست بیت زیر بر وزن مفعولُ فاعلاتُ مفاعیلُ فاعلاتن است و مصراع دوم آن بر وزن آشنای مفعولُ فاعلاتن مفعولُ فاعلاتن:

در بزم باده چونک پدید آمد این معانی
مپسند دوستان را در یکدگر فتادن
(اختیارات منظوم، ص ۳۶)

مصحّح متن، این وضعیت عروضی را مربوط به اختیاری شاعری دانسته‌ است که هنوز شناخته شده نیست (همان جا، پانویس)، اما در کتاب ارزشمند وزن شعر فارسی (ص ۲۳۴)، ویژگی عروضی مورد نظر توضیح داده شده است.
وزن کم‌آشنای مفعولُ فاعلاتُ مفاعیلُ فاعلاتن در هر دو مصراع بیت بعدی نیز دیده می‌شود:

جز گاه دست بردن و هنگام باده خوردن
جز وقت رقص کردن و هنگام بوسه دادن
(همان جا)

به نظر مصحّح نمونه‌های اختیار وزنی به‌کاررفته در این بیت در آثار منظوم کهن فراوان است (همان جا، پانویس)

در قطعه‌ای دیگر باز همین وضعیت وزنی بی‌اشکال  دیده می‌شود و این بار مصحّح گفته است که گویا وزن ایراد دارد:

پرهیز کن ز دیدن سلطان وگرش بینی
کار تو آن‌چنان که بباید ازو گشاید
( همان، ص ۴۴، متن و پانویس)

مصحّح همین وضعیت وزنی را در قطعه‌ی ۴۷ مربوط به اختیارات شاعری دانسته (همان، ص ۴۹)

باری، کاربرد مفعولُ فاعلاتُ مفاعیلُ فاعلاتن باز هم در این متن دیده می‌شود، از جمله در قطعه‌‌های شماره‌ی ۷۰، ۲۶۸، ۲۸۱، ۳۰۴، ۳۱۴، ۳۲۲، ۳۲۴، ۳۸۸ و ۳۹۴.
❄️☃️
C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
https://t.me/amirnormohamadi1976
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌

علوم وفنون ادبی

06 Jan, 00:25


فرق میان مجاز و کنایه

 1- «فرق مابین مجاز و کنایه بنا بر معروف این است که در مجاز استعمال لفظ است در غیر معنی موضوعٌ له با قرینه صارفه و چون قرینه صارفه با مجاز است، ارادة معنی حقیقی ممتنع می‌باشد؛ امّا در کنایه قرینه صارفه‌ای نیست و از این جهت ارادة معنی حقیقی جایز است و بالجمله فرق کنایه و مجاز به این است که اگر ارادة معنی حقیقی ممکن نباشد، آن را مجاز و اگر ارادة معنی حقیقی جایز باشد، آن را کنایه می‌گویند» (همایی،206:1370).
 
2- «در مجاز، لفظ مستعمل است، در معنی مجازی و در کنایت در معنی کنایی» (نیشابوری، 262:1384). بنابراین آنچه در کتاب‌های بلاغی تحت عنوان معنای مجازی گفته می‌شود، در مورد کنایه، به نظر درست نمی‌آید و نباید به آن معنی مجازی گفت؛ بلکه باید معنی کنایی گفته شود، چرا که در حقیقت معنی کنایی است نه مجازی.
 
3- در کنایه به علت دو بعدی بودن کلام، هر دو معنی حقیقی و مجازی مراد است و نوعی ابهام و ایهام دارد، یعنی «کنایه نه حقیقت صرف است و نه مجاز صرف؛ بلکه برزخی است مابین حقیقت و مجاز» (همایی، 299:1370).
 
4- سکّاکی مابین مجاز و کنایه دو تفاوت ذکر می‌کند: یکی این که ارادة معنی حقیقی هم ممکن است و با معنی مجازی کلمه منافاتی ندارد. دوم اینکه در کنایه انتقال از لازم است، به ملزوم و در مجاز انتقال از ملزوم به لازم (سکاکی، 1402 :138).
 
5- مجاز و کنایه هر دو دارای ایجاز هستند؛ چنانکه، الف: «فخررازی از مجاز حذف سخن گفته و آیه «و اسأل القریه» که در اصل و اسأل اهل القریه» بوده از نوع مجاز حذف دانسته است» (رمانی،85:1968).
 
ب: ابن رشیق نیز ایجاز حذف را اکتفا نام نهاده و آن را از زمرة مجاز شمرده است. (ابن رشیق، 1981: 1 / 251)
 
ج:  ابن جنی نیز حذف مضاف را از زمرة مجاز دانسته است (ابن جنی، بی تا : 2/451)
 
اما ایجاز کنایه، از نوع ایجاز هنری است؛ چرا که بار معنایی دوگانه دارد و در حقیقت دوبعدی است،‌ یک لفظ با دو بار معنایی.
 
6-  به نظر می‌رسد که مجاز فرآیندی برحسب گزینش از روی محور جایگزینی که از رابطه مشابهت سود می‌جوید، نیست؛ بلکه نوعی فرآیند انتقال معنی بر روی محور همنشینی است که از رابطة مجاورت استفاده می‌کند. از نظر «یاکوبسن» اولی با استعاره و دومی با مجاز مرسل مرتبط است (Jakobson,1995:115).
 
بنابراین می‌توان گفت که مجاز نیز به همین سبب مخیّل نیست، در حالی که کنایه تصویرگر و مخیّل است.
 
7-  در تفاوت بین علاقة ملازمه و کنایه نیز می‌توان چنین استنباط کرد که در علاقة ملازمه، لازم و ملزوم جزء لاینفک همدیگر هستند، مانند علاقه میان آتش و گرمی، نیز علاقه میان آفتاب و نور آفتاب، مثلاً در نمونة: «چو خورشیدی که درتابد ز روزن» خود خورشید نمی‌تواند از روزن در تابد؛ بلکه این پرتو خورشید است که از روزن می‌تابد، هر چند پرتو خورشید جزء لاینفک آن است، اما امکان ارادة معنی حقیقی وجود ندارد، در حالی که در کنایه، ارادة معنی حقیقی و عینی و واقعی می‌توان کرد و نیز با توجه به ابهام و ایهامی که در معنی کنایه وجود دارد، بعضاً لازم و ملزوم در مواردی شاید جزء لاینفک همدیگر نباشند.
 
8-  انواع مجاز برحسب نوع «علاقه» طبقه بندی می‌شود و این طبقه بندی در کتاب‌های بلاغی متغیّر است و بعضی «سی» الی« چهل» نوع علاقه ذکر کرده‌اند، در صورتی که در مورد کنایه چنین نیست.
 
9-  کنایه، با تکرار، مبتذل می‌شود و می‌میرد، در حالی که این مسأله در مورد مجاز مرسل و گونه‌های آن مصداق ندارد.
 
10- همان گونه که در تفاوت بین استعاره تمثیلیه و کنایه نیز گفته آمد، کنایه دارای نوعی استدلال و واسطه است؛ اما مجاز مرسل به استدلال و واسطه نیاز ندارد.
 
11- چنان چه پیشتر در تفاوت استعارة تمثیلیه و کنایه نیز گفته آمد، یکی از علل به کار بردن کنایه ترس یا احتیاط است؛ اما مجاز مرسل چنین ویژگی ندارد.
 
12- یکی دیگر از موارد به کار بردن کنایه سنجیدن میزان هوش و استعداد مخاطب است؛ اما این مورد  در باره مجاز صادق نیست.
 
13- در علاقه‌های مجاز مرسل مبالغة چندانی دیده نمی‌شود، در حالی که یکی از ویژگی‌های کنایه، مبالغه و اغراق است.
 
14- معنای اصلی کلمه در مجاز مرسل حفظ نمی‌شود؛ اما در کنایه حفظ می‌شود.
 
علی سینا رخشنده‌مند - نقد استعاره تمثیلیه در کتب بلاغی


C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
https://t.me/amirnormohamadi1976
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌

علوم وفنون ادبی

06 Jan, 00:23


بدین‌ وسیله

🔸کلمۀ «بدین‌ وسیله» را در مکاتبات اداری بسیاری دیده‌ایم:

«بدین‌ وسیله از شما دعوت می‌شود...»
«بدین وسیله به استحضار می‌رساند...»
«بدین وسیله گواهی می‌شود...»
«بدین‌ وسیله گزارش می‌شود»

یکی از استادان بزرگ، که هم منصب اجرایی دارد و هم منصب علمی، با آمدن این کلمه در نامه‌های رسمی و اداری مخالف است. دلیل مخالفتش هم این است که «بدین‌ وسیله» عبارت زاید و بی‌معنایی است. مثلاً وقتی می‌خواهیم نامه بنویسیم طبیعتاً مشخص است که با کدام وسیله می‌خواهیم چیزی را بیان یا اعلام کنیم. پس آمدنش ضرورتی ندارد.

🔸درست است که این عبارت جزو کلیشه‌های نامه‌های اداری شده و بهتر است کمتر از آن استفاده کنیم، اما خوب است کمی هم به ضرورتش توجه کنیم. در نامه‌های اداری معمولاً شخص نویسنده می‌خواهد فاعلیت خودش را از نامه حذف کند تا لحن نامه‌اش مؤدبانه‌تر و محترمانه‌تر به نظر برسد، مثلاً به‌جای «پیشنهاد می‌کنم» می‌نویسد «پیشنهاد می‌شود». همین حذف فاعل اقتضائات جدیدی در نحو کلام ایجاد می‌کند.

🔸فرض کنیم کارمندی می‌خواهد ساعات کاری‌اش را با نامه به مافوق اطلاع دهد. جمله‌اش را با چه چیزی شروع کند؟ با «اینجانب»؟ «اینجانب ساعات کاری را به استحضار/عرض می‌رساند». اگر بخواهد به‌صورت مجهول بیان کند چه؟ «ساعات کاری به استحضار/عرض می‌رسد»؟ انگار یک چیزی در جمله کم است. این جای خالی با چه پر شود؟ «بدین‌ وسیله» چه‌بسا می‌خواهد جای خالیِ آن فاعلِ محذوف را، از نظر معنایی، پر کند: «بدین وسیله ساعات کاری به استحضار می‌رسد». پس شاید حضورش در بعضی نامه‌ها چندان هم بی‌معنا و زاید نباشد، هرچند کسانی که خلاقانه‌تر می‌نویسند بالطبع از این‌گونه تعابیر استفاده نمی‌کنند.

🔸دلیل دیگرِ استفاده از چنین تعبیراتی این است که نامه‌های اداری معمولاً حاوی پیامی یک‌جمله‌ای هستند. اگر آن پیام در یک جمله بیان شود نامحترمانه و خلاف آداب اجتماعی است. پس باید با یک‌سری تعبیراتِ به‌ظاهر زاید و بی‌مصرف پر شود تا نامه پر و پیمان‌تر به نظر برسد. اگر به این نکته توجه داشته باشیم، احتمالاً با تسامح بیشتری به نامه‌های اداری ایراد وارد می‌کنیم.

#نگارش #نامه‌های_اداری #نحو #گفتمان

سجادسرگلی

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

06 Jan, 00:23


ایموجی‌ها و عناصر زبرزنجیری

🔸نظام آوایی زبان در یک تقسیم‌بندی دو بخش دارد: ۱. عناصر زنجیری؛ ۲. عناصر زبرزنجیری.

🔸عناصر زنجیری متشکل‌اند از همخوان‌ و واکه یا همان صامت و مصوت. این عناصر همان‌طور که از نامشان برمی‌آید زنجیرۀ کلام را تشکیل می‌دهند، یعنی همخوان‌ها و واکه‌ها، طبق الگوی آوایی هر زبان، کنار هم قرار می‌گیرند و آرایش واژگانی می‌یابند و کلام را می‌سازند.

🔸در کنار عناصر زنجیری، عناصر و ویژگی‌های دیگری هم هستند که به همخوان‌ها و واکه‌ها افزوده می‌شوند، اما فرای این زنجیره عمل می‌کنند. گاهی معنای زنجیره را تغییر می‌دهند و گاهی یک معنای پیرازبانی (تعجب، کنایه و نظایر آن‌ها) به زنجیره می‌افزایند. به همین دلیل به آن‌ها زبرزنجیری می‌گویند. این عناصر دیرش، بسامد پایه، شدت و سکوت هستند که در قالب کشش، تکیه، آهنگ، و مکث عمل می‌کنند.

«کشش» ادراک شنونده است از دیرش و یا مدت‌زمان تولید یک آوا. کشش مشخصۀ ممیز واکه‌های فارسی نیست، یعنی اگر واکه‌های کوتاه کشیده یا واکه‌های کشیده کوتاه تلفظ شوند جفت کمینه تشکیل نمی‌دهند. در همخوان‌ها هم به‌جز اندکی از واژه‌های تشدیددار (مانند حلال و حلّال، کره و کرّه، بنا و بنّا و...) نقش تقابل‌دهنده ندارد.

«مکث» وقفه‌ای است که در جریان گفتار رخ می‌دهد و معمولاً به‌همراه سایر ویژگی‌هایی آوایی مرزهای دستوری را مشخص می‌کند. مثالش همان دو جملۀ معروف است: «بخشش، لازم نیست اعدامش کنید» و «بخشش لازم نیست، اعدامش کنید».

«تکیه» دو نوع است: (۱) «تکیۀ واژگانی» برجستگی یک هجا نسبت به دیگر هجاها در یک واژه است. این نوع تکیه را به‌خاطر آشنایی‌مان با زبان انگلیسی می‌شناسیم، چون تشخیص و تمایز کلمات انگلیسی در مواردی با همین تکیه است. تکیۀ واژگانی در فارسی به‌جز در چند جفت‌واژه ممیز نیست، مانند گویا (ناطق) و گویا (ظاهراً)، ولی (قیم) و ولی (اما) و نظایر آن‌ها. (۲) «تکیۀ زیر و بمی» یا تکیۀ هسته‌ای برجستگی هجای تکیه‌برِ یک واژه در واحدهای بزرگ‌تر از واژه است. جایگاه تکیۀ زیر و بمی بستگی به این دارد که گوینده می‌خواهد چه چیزی را در جمله برجسته کند.

«آهنگ» تغییرات زیر و بمی در واحدهای بزرگ‌تر از واژه است که دست‌کم چهار نقش مهم ایفا می‌کند: متمایز کردن انواع جملات (خبری و پرسشی و...) از یکدیگر، مشخص کردن مرز واحدهای دستوری (مرز گروه‌ها، بندها، و جمله‌ها)، برجسته کردن یک عنصر در پاره‌گفتار، و نقش پیرازبانیِ منعکس کردن نگرش گوینده (تعجب، کنایه و...) به موضوع مورد گفت‌وگو.

🔸این عناصر در گفتار وجود دارند و ما به‌راحتی از آن‌ها استفاده می‌کنیم. کسانی که در کار سخنرانی و خطابه موفق‌ترند معمولاً از این عناصر بهتر و بجاتر استفاده می‌کنند. اما عناصر زبرزنجیری در نوشتار غایب‌اند. یکی از دلایلی که سوءتفاهم‌ها و سوءبرداشت‌ها در گفت‌وگوهای مجازی بسیار بیشتر از زبان گفتار است همین است که عناصر زبرزنجیری در این چت‌ها غایب است. مخاطبِ پیام نمی‌داند این جملات را با چه لحنی بخواند و طبیعتاً با لحنی خنثی می‌خواند و سوءتفاهم‌ها از همین‌جا برمی‌خیزند.

🔸فرض کنیم در یک روز شلوغ دوستمان پیام بدهد که می‌شود فلان کتابی که به من قرض داده بودی چند روز بیشتر پیشم بماند. و تو در جواب بگویی آره یا بله. احتمالاً پیام بعدی دوستمان این خواهد بود: «چیزی شده؟» یا «از من ناراحتی؟». در این‌گونه مواقع احتیاج به نمادهایی داریم که لحن را نمایان کند. ایموجی‌ها یا همان شکلک‌ها به‌نوعی می‌خواهند غیاب برخی زبرزنجیزی‌ها را جبران کنند. وقتی در کنار جملاتمان از این شکلک‌ها استفاده می‌کنیم درواقع می‌خواهیم به مخاطب بگوییم این جمله را با چه احساس و نگرشی بخواند، یا در کنار آن جمله احساس دیگرمان را هم بداند.

🔸اما آیا شکلک‌ها می‌توانند از پس این کار به‌خوبی بربیایند؟ واقعیت این است که شکلک‌ها در رساندن این امر ناتوانی‌ها و نارسایی‌هایی دارند، چون در بهترین حالت فقط بخشی از آن را بازنمایی می‌کنند. علاوه‌براین، استفادۀ بیش‌ازحد از این شکلک‌ها زبانمان را تنبل یا لااقل ایستا می‌کند. در این صورت، برای جلوگیری از تنبلی ذهن، می‌توانیم با روش دیگری به‌جز شکلک لحنمان را منتقل کنیم؟

🔸مرحوم ابوالحسن نجفی در جایی گفته بود مترجم و نویسندۀ خوب کسی است که چگونه خواندنِ متنش را از نحو و چینش کلماتش بفهمیم (قریب به مضمون). پس، در نوشتار، نحو کلام و انتخاب کلمات و چینش آن‌هاست که آهنگ را می‌سازد. به نظر می‌آید فضای مجازی فرصت خوبی است برای تمرین همین نوع نوشتن، اینکه سعی کنیم از این شکلک‌ها کمتر و در جای خود استفاده کنیم و به‌جایش از خودِ کلمات برای بیان نگرش‌ها و احساساتمان کمک بگیریم. به‌کارگرفتن این رویه زبان نوشتار را قوی‌تر و زمینه را برای بروز خلاقیت‌های کلامی‌ و زبانی‌ هموارتر می‌کند.

#آواشناسی #زبرزنجیری #فضای_مجازی
سجادسرگلی

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

06 Jan, 00:23


ماساژ یا ورزمان؟

🔸کلمۀ massage را از فرانسه آورده‌ایم، متشکل از mass و age. جزء اول این کلمه یعنی mass به احتمال زیاد از «مسحِ» عربی گرفته شده و age نیز پسوند مصدرساز است و در کلماتی مانند پمپاژ، شانتاژ و... دیده می‌شود.

🔸فرهنگستان سوم برای ماساژ معادل «ورزمان» را ساخته: ورز+مان. «ورزیدن» گاهی به معنای حاصل‌کردن و کسب‌کردن است، مانند «ورزش»؛ گاهی به معنای کارکردن و انجام‌دادن است، مانند جزء همکرد در «عشق ورزیدن»؛ و گاهی به معنای کشاورزی و زراعت کردن، مانند «برزگر» (بزر و ورز صورت‌های مختلف یک فعل هستند. برز در برزگر حضور دارد و ورز هم در کشاورز).

🔸«-مان» نیز پسوندی است با کارکردهای مختلف. در کلماتی مانند «دودمان و کشتمان» معنای جا و مکان می‌دهد؛ در کلماتی مانند «پژمان و پشیمان و شادمان و قهرمان» معنای منش و اندیشه می‌دهد؛ گاهی به ستاک حال اضافه می‌شود و اسم معنی می‌سازد، مانند «زایمان و سازمان»؛ گاهی به ستاک گذشته اضافه می‌شود و اسم معنی می‌سازد، مانند «دوختمان»؛ گاهی به ستاک گذشته اضافه می‌شود و اسم ذات می‌سازد، مانند «ساختمان»؛ و گاه نیز پسوندی است که به آخر نامِ مکان‌ها اضافه می‌شود، مانند «اورامان و فریمان».

🔸ورزمان کلمۀ درست و خوش‌ساختی است و فرهنگستان با آن ترکیبات دیگری نیز همچون «ورزمان‌درمانی، ورزمان قلبی، ورزمان لثه و...» ساخته، اما آیا ورزمان معادل موفقی برای ماساژ محسوب می‌شود؟ وقتی این کلمه را در گوگل سرچ می‌کنیم به «آموزشگاه ماساژ ورزمان» برمی‌خوریم. یعنی مدیر یا مدیرانی کلمۀ ورزمان را برای نام آموزشگاه ماساژشان انتخاب کرده‌اند. شاید دلیل نام‌گذاری‌شان پسوند «-مان» بوده که برایشان تداعیِ اسم مکان کرده. اگر ورزمان را بپذیریم، به‌جای «ماساژ دادن» و تصریفاتش باید بگوییم «ورزمان‌ دادن». در این صورت، به‌جای «ماساژش داد»، باید بگوییم «ورزمانش داد». به نظر می‌رسد تصریفاتِ ورزمان دادن در زبان عمومی کمی ثقیل باشد.

🔸شاید در جوابِ اشکالاتی از این دست گفته شود: مگر نه اینکه زبان عمومی و زبان تخصصی با هم تفاوت دارند؟ پس چه اشکالی دارد که ورزمان در زبان تخصصی استفاده شود و ماساژ در زبان عمومی؟ مگر نه اینکه دربارۀ تاجواره نیز همین را نوشته بودی؟ (به فرستۀ «نقدی بر نقدهای فرهنگستان» رجوع کنید.) در جواب می‌گویم این در صورتی بود که شبکۀ مفاهیم و استانداردسازی بین واژه‌های علوم به هم نخورد. ماساژ لغتی است که هم در زبان علم کاربرد دارد هم در زبان عمومی. واژۀ فرنگی‌اش هم یکی است، اما تاجواره لغتی بود در زبان تخصصی که لغتی هم در زبان عمومی داشت.

🔸اگر به‌مسامحه از این اشکال هم بگذریم، باز مشکل دیگری وجود دارد و آن میزان اشتقاق‌گیری از این واژه است. مثلاً برای ماساژور چه واژه‌ای بگوییم؟ آیا برای مشتقات دیگری که از ماساژ ساخته خواهد شد کلمۀ ورزمان جواب می‌دهد؟ و اگر شفافیت و تیرگی را هم در نظر بگیریم، مثلاً برای hydromassage معادل آب‌ورزمان شفاف‌تر است یا ماساژ آبی؟

🔸شاید به‌خاطر همین اشکالاتِ احتمالی بوده که فرهنگستان واژۀ ماساژ را نیز در کنارِ ورزمان پذیرفته و کاربران را مخیر کرده است. اما مخیرکردن‌های این‌چنینی ممکن است مصداق همان یک بام و دو هوا باشد. پیشنهاد من این است که واژۀ زیبای «ورزمان» معادلی باشد برای کلمۀ دیگری غیر از ماساژ، مثلاً در معنای اسم مکانی‌اش برای محلی شبیه ورزشگاه، یا در معنای اسم مصدری‌اش برای پدیده‌ای دیگر. برای massage هم یا معادل دیگری ساخته شود یا همین کلمۀ ماساژ برایش تصویب شود.

#واژگان #ریشه‌شناسی #ساختواژه #فرهنگستان

سجادسرگلی
https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

06 Jan, 00:23


برون‌زنجیری‌ها

بعد از نوشتن متن قبل، به این فکر می‌کنم که در زبان، ورای عناصر زنجیری و زبرزنجیری، چه چیزهای دیگری نهفته است. چه می‌شود که وقتی متنی را می‌خوانیم حرارتی درونمان حس می‌کنیم؟ به صرفِ نزدیک بودنِ جهان مخاطب و نویسنده؟ بعید می‌دانم. اینکه متنِ چند صد سال پیش را می‌خوانیم و اندوهگین می‌شویم صرفاً فرافکنیِ حالات خودمان است؟ پس چرا در همان حال اگر متن دیگری بخوانیم تأثیری متفاوت از قبلی می‌پذیریم و مثلاً طربناک می‌شویم؟ چرا کلامی رمزآلود است و کلامی دیگر نه؟ چرا متنی جان را صفا و جلا می‌دهد و احساس عاشقی را زنده می‌کند و متنی دیگر مکدر و تیره می‌کند و افسردگی می‌آورد؟

🔸آیا همه چیز را ساختارهای زبان‌شناختی می‌سازد؟ یا زبان از ساختارهای پنهان‌تر و پیچیده‌تری تبعیت می‌کند؟

#فلسفۀ_زبان #الهیات_زبان
سجادسرگلی

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

06 Jan, 00:23


✳️ شاملو عاشق صداها بود
✳️ شادروان‌ مجتبی‌ عبدالله‌نژاد

یکی از استعدادهای جوراجوری که شاملو داشت و من در جای دیگری با تفصیل بیشتر از آن سخن گفته‌ام، شناخت او از صداها بود. من کس دیگری را ندیده‌ام که به اندازۀ شاملو از صداها شناخت داشته باشد. اصلاً شعر شاملو شعر صداست. بسامد لغاتی مثل غرش و غریو و غوغا و آواز و زمزمه و نجوا و بانگ و هیاهو و فریاد و فغان به‌قدری در شعرش بالاست که به یکی از خصوصیات سبکی شعر او تبدیل شده. شاملو عاشق صدا بود. شما کس دیگری را پیدا نمی‌کنید که این‌قدر در شعرش صدا وجود داشته باشد. این قدر در شعرش اسم صوت وجود داشته باشد و همۀ این اسم‌ها را هم بجا و درست به کار برده باشد. از اسم‌های رایج مثل همهمه و هلهله و غلغله و قهقهه و چهچهه گرفته تا اسم‌هایی که انگار بیشتر دستاورد خودش بود. خودش آنها را ساخته بود، مثل رپ‌رپۀ طبل و داردار شیپور و غشغشۀ مسلسل و له‌له باد و لاه‌لاه سوز زمستانی و هرّای دیوانگان و امثال اینها. شعر شاملو پر از این صداهاست.
در نثر هم همین طور. در ترجمۀ «دون آرام» به‌قدری از این صداها وجود دارد که خواننده شگفت‌زده می‌شود. از خودش می‌پرسد شاملو چطور این همه صدا را می‌شناخت. به عقیدۀ من دستاورد شاملو برای نثر فارسی خیلی مهم‌تر از دستاورد او برای شعر فارسی است. خدماتی که برای نثر فارسی انجام داده، خیلی مهمتر از کاری است که در شعر فارسی کرده. ترجمۀ «دون آرام» دائرة‌المعارفی از لغات و تعبیرات فارسی است که در هیچ جای دیگری وجود ندارد. آمار نگرفته‌ام. ولی تصور می‌کنم اگر مجموع لغاتی را که در ترجمۀ «دون آرام» شاملو وجود دارد، با ترجمۀ به‌آذین یا بیگدلی خمسه از همین کتاب مقایسه کنیم، شاملو چند برابر آنها در ترجمه خودش لغت فارسی دارد. من الان قصد ندارم در خصوص همۀ وجوه این کتاب حرف بزنم. تأکیدم بر صداهاست. شما صداهایی را که در کار شاملو وجود دارد با کار به‌آذین مقایسه کنید تا ببینید این مرد چه استعداد بی‌نظیری در زبان فارسی داشت. قرن‌ها خواهد گذشت و کس دیگری را مثل او پیدا نخواهیم کرد. خیلی از این اسم‌ها را خودش ساخته یا اگر از قبل در زبان عامۀ مردم وجود داشته، وارد کتاب‌ها و فرهنگ‌ها نشده. برعکس به‌آذین که هر جا در متن اصلی اسم صوت به کار رفته، یا به‌ جای آن «صدا» و «خش‌خش» و این طور چیزها گذاشته یا تعبیر دیگری به‌کار برده که به‌کلی ‌غلط است و نشان می‌دهد استعدادی در زبان فارسی نداشته. حالا من چند فقره را مثال می‌زنم:

خرّۀ اسب (که به‌آذین به جای آن «خرناس» آورده)
وزوز زنبور (که به‌آذین به جای آن «خرخر» آورده)
زق‌زق دستۀ سطل (که به‌آذین به جای آن «خش‌خش» آورده)
لچّ‌ولچّ گل جاده که (به‌آذین به جای آن «صدا» آورده)
شرشر باران (که به‌آذین به جای آن «همهمه» آورده)
خش‌خش برگ (که به‌آذین به جای آن «همهمه» آورده)
چرقّ‌وچرقّ مال‌بند (که به‌آذین به جای آن «صدا» آورده)
ژیغ‌ژیغ چرخ‌های ماشین (که به‌آذین به جای آن «خش‌خش» آورده)
تاپ‌تاپ پا (که به‌آذین به جای آن «خش‌خش» آورده)
تق‌تق کفش (که به‌آذین به جای آن «صدا» آورده)
ماغ گاو (که به‌آذین به جای آن «خرناس» آورده)
غرش چرخ‌ها (که به‌آذین به جای آن «همهمه» آورده)
جرنگ‌جرنگ سکه (که به‌آذین به جای آن «سروصدا» آورده)
جلینگ‌جلینگ زنگوله (که به‌آذین به جای آن «صدا« آورده)
ملچ‌وملچ دهان (که به‌آذین به جای آن «سروصدا» آورده)
غش‌غش خنده (که به‌آذین به جای آن «صدا» آورده)

اینها را من فقط در بیست صفحه از کتاب پیدا کردم. ترجمۀ «دون آرام» پر از این صداهاست. شناخت این صداها یکی از استعدادهای مخصوص شاملو بود. قصد من این جا اشاره به استعداد شاملو در شناخت صداها بود.

❇️

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

06 Jan, 00:23


✳️ زن در شعر شاملو

❇️ یکی از تناقض‌های آشکار در اندیشه نوگرا و مدرن شاملو، نگاه او نسبت به «زن» است؛ چرا که این نگاه برخاسته از پس زمینه‌های سنتی ذهن در یک جامعه مردسالار است و با قاطعیتی نزدیک به یقین می‌توان گفت در اشعار شاملو به جز مرثیه‌ای که برای «فروغ فرخزاد» سروده‌شده‌است نقش «زن» نقشی منفعل، مهجور و سنتی و معادل با معنی متداول آن در فرهنگ عامه است. زن در شعر شاملو در بدترین حالت خود فریبکار است و در هیأت نفس اماره بر سر راه مردان جسور و اندیشمند قرار می‌گیرد و در بهترین حالت معشوق یا «معشوق - مادر» است که پناهگاهی برای رشد و بالندگی مرد است. در هیچ کدام از اشعار شاملو زن از هویتی اجتماعی برخوردار نیست تکراری‌ترین موتیف‌های تصویری شعر شاملو، تصویر دختر یا دخترانی شرم‌زده است که با سینه‌ای پر از آه و حسرت در کنار پنجره به انتظار مردان جسور و قهرمان ایستاده‌اند تا به آرزوهای آنها جامه عمل بپوشانند؛ برای روشن‌تر شدن چگونگی ابعاد این مسئله به نمونه‌های زیر می‌توان اشاره کرد:
مرد قهرمان بر اسب یال پریشان در باد در کمین «حادثه» است، اما دختر، خاموش با دامن نازک پریشان در باد در کنار پرچین ایستاده است:
بر زمینه‌ی سربی‌ صبح / سوار / خاموش / ایستاده است/ و یال بلند اسب اش در باد پریشان می‌شود / خدایا خدایا! / سواران نباید ایستاده باشند / هنگامی که حادثه اخطار می‌شود کنار پرچین سوخته / دختر / خاموش / ایستاده است و دامن نازک‌اش در باد تکان می‌خورد

خدایا! خدایا! دختران نباید خاموش بمانند/ هنگامی که مردان / نومید و خسته / پیر می‌شوند...


ترانه‌ی تاریک، ابراهیم در آتش، ص ۷۳۵

و چنین است تصویر چهار سوار تفنگ بر دوش قهرمان و دختر خاموش ناظر از مهتابی:

با سُم‌ضربه‌ی رقصان اسباش می‌گذرد از کوچه‌ی سرپوشیده سواری بر تسمه‌بند قرابین‌اش برق هر سکه / ستاره‌ای بالای خرمنی در شب بی نسیم / شب ایلاتی عشق/ چار سوار از تنگ در اومد/ چار تفنگ بر دوش‌شون/ دختر از مهتابی نظاره می‌کند و از عبور سوار / خاطره‌ای هم چون داغ خاموش زخمی/ چار تا مادیون پشت مسجد / چار جنازه پشت‌شون

سمیرمی، دشنه در دیس، ص ۷۸۹

همچنین تصویر کلیشه‌ای دختران شرم‌زده و حسرت‌زده در انتظار قهرمان و پهلوان قبیله محور اصلی شعر رمانتیک زیر است که مبتنی بر همان ذهنیت بدوی و قبیله‌ای است. توجه به عنصر مبالغه در نمایش شدت انفعال و نقش سنتی زنانه که به طور ضمنی مورد ستایش راوی است در واژگان «شرم، شبنم، افتادگی و رمه»، همچنین مبالغه در قهرمانی پهلوان به اسطوره پیوسته قبیله، در صفات خشم و جسارت یکی از روشن‌ترین تصاویر در نمایش این ذهنیت سنتی و مردسالارانه است؛ و از آنجا که عاطفه شاعر در این شعر به شدت درگیر شده‌است رضایت غیر‌قابل وصف او از این تقابل در ژرف ساخت معنایی شعر قابل استنباط است:

دختران رفت و آمد در دشت مه‌زده/ دختران شرم / شبنم / افتادگی / رمه! از زخم قلب آبائی در سینه‌ی کدام شما خون چکیده است؟/ پستانتان کدام شما گل داده در بهار بلوغ‌اش؟/ لب‌هایتان کدام شما/ لب‌های‌تان کدام / - بگوئید - در کام او شکفته نهان عطر بوسه‌ئی / شبهای تار نم نم باران که نیست کار اکنون کدام یک از شما بیدار می‌مانید در بستر خشونت نومیدی/ در بستر فشردهی دل‌تنگی / ... تا یاد آن که خشم و جسارت بود - بدرخشاند تا دیرگاه شعله‌ی آتش را در چشم بازتان؟

از زخم قلب آبائی هوای تازه، ص ۱۱۷


❇️ امیرزاده‌ی کاشی‌ها
نقد شعر معاصر
دکتر پروین سلاجقه
ص۱۲۵


https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

06 Jan, 00:23


کامنت

🔸خدمت یکی از استادان زبان‌شناسی بودم. داشتم مطلبی را توضیح می‌دادم. گفتم این نکات را در وُرد «کامنت» می‌گذارم. ایشان در قالب سؤال و به‌صورت تعریض گفت «نکته» یا «نظر» بهتر نیست؟ در آنجا برای رعایت ادب و محبتی که به استاد داشتم ـــ‌و همچنان دارم‌ـــ سکوت کردم. اما با خودم این حرف‌ها را می‌زدم:

🔸اگر به‌جای کامنت بگوییم نظر، در این صورت به‌جای «کامنت‌گذاشتن»، «کامنت‌گذاری»، «کامنت‌نویسی» باید بگوییم «نظرگذاشتن»، «نظرگذاری»، «نظرنویسی». آن وقت در فضاهای مجازی پدیدۀ «کامنت‌بازی» و «کامنت‌بازها» را چه بگوییم؟ «نظربازی» و «نظربازها»؟ یا مثلاً اگر سرویراستارِ یک انتشارات به ویراستار بگوید «نظرهای ورد را پاک کن» یا «نکته‌های داخل ورد را پاک کن» آیا گنگیِ معنایی ندارد؟

🔸شاید در جواب گفته شود کلماتی همچون «کامنت» و «سرچ» (بنگرید به فرستۀ «سرچ» در همین کانال) مربوط به حوزۀ عمومی است و شایسته نیست که در زبان عمومی وام‌گیری کنیم. یا گفته شود که انگلیسی‌زبان‌ها از واژه‌های خودشان برای بیان مسائل عمومی استفاده می‌کنند و در مثال‌های فوق از همان کلمۀ جست‌وجو و نظر در زبان خودشان، یعنی search و comment، استفاده کرده‌اند. در جواب اولی می‌پرسم در وام‌گیری چه فرقی میان حوزۀ عمومی و حوزۀ تخصصی است؟ و مگر «سرچ» و «کامنت» و... فقط در حوزۀ عمومی استفاده می‌شود؟ مگر فرهنگستان «وب» را وام نگرفته؟ و چندین و چند مشتق از وب نساخته؟ در جواب دومی می‌گویم خودِ انگلیسی برای سرچ لغات دیگری هم مثل browsing و surfing دارد و این‌طور نبوده که فقط لغت search را بگیرند و در همه‌جا استفاده کنند. دربارۀ کامنت هم کلماتی همچون view و opinion و idea را دارند، هرچند comment از نظر معنایی به کلماتی مانند note و remark نزدیک‌تر است.

🔸آیا می‌شود همۀ معادل‌های جدید در این حوزۀ معنایی را با همان کلمات «نکته» و «نظر»، که البته این‌ها را هم یک روز از جایی دیگر آورده‌ایم، بیان کنیم؟

📎اگر نقدی به دیدگاه استادان می‌کنم، به معنای نقد رویه‌شان نیست. مسئله بر سر مصادیق است. تن و جان این استاد عزیز سلامت باشد و عمرش افزون. چندی پیش رئیس فرهنگستان زبان و ادب ایشان را «استادالاساتید» خطاب کرد. حقا که این لقب شایستۀ ایشان است.

#واژگان #واژه‌گزینی #وام‌گیری

سجاد سرگلی
https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

06 Jan, 00:23


کهکشان

🔸کلمۀ «کهکشان» متشکل است از: که+کش+ان.

«کَه» صورت کوتاه‌شدۀ «کاه» است،
«کِش» ستاک حالِ «کشیدن» است،
و «-ان» هم پسوند.

🔸یا این‌طور بگوییم که کهکشان متشکل است از «اسم+صفت حالیه».

صفت حالیه یا ناپایدار، در مقابل صفت مشبهه یا پایدار، از «ستاک حال+ان» ساخته می‌شود، مانند لرزان، گریان، خندان، تابان، درخشان، جوشان و... .

🔸بعضی صفت‌های حالیه به‌تنهایی به کار نمی‌روند، اما وقتی با اسم ترکیب می‌شوند:

یا قید می‌سازند، مانند فریادکشان، رقص‌کنان، پای‌کوبان؛
یا اسم رویداد، مانند حنابندان، آشتی‌کنان، یخبندان.

کلمۀ کهکشان هم به همین شیوه ساخته شده، اما اکنون نه قید است نه اسم رویداد.

🔸در قدیم که کاه‌ها را روی اسب و استر می‌گذاشتند، بخشی از این کاه‌ها از لابه‌لای بار در مسیر می‌ریخته و رنگِ کاه به جاده روشنی می‌بخشیده و راه این‌گونه «کاه‌کشان» می‌شده. یا آن‌طور که در دهخدا آمده: «این را کهکشان از آن گویند که مشابه بدان است که کسی کاه را در رسن بسته بر زمین ریگ‌آلوده کشد و خط‌ها از آن بر زمین پدید آیند». کهکشانِ پرستاره و سیاره نیز همچون نواری است که آسمان را کاه‌کشان کرده.

🔸معادل انگلیسی کهکشان galaxy است. وقتی با g کوچک نوشته می‌شود اشاره به کهکشان دارد و با G بزرگ دلالت می‌کند به کهکشان راه شیری. این واژه از اصطلاحی یونانی وام گرفته شده. از یونانی به لاتین و از لاتین به فرانسوی و سپس از فرانسوی به انگلیسی راه یافته. معنایش «راه شیری» (Milky Way) است و ماجرایش به افسانه‌ای یونانی بازمی‌گردد: زئوس پسر خود هرکول را، که از زنی فناپذیر به دنیا آمده بود، بر سینه‌های همسرش هرا قرار داد تا از شیر هرا بنوشد و فناناپذیر شود. وقتی هرا از خواب بیدار شد، نوزاد ناشناسی را دید که در حال نوشیدن شیر است. هرا نوزاد را پس زد و در اثر این حرکت مقداری از شیر او به آسمان پاشید و راه شیری پدید آمد.

#واژگان #ساخت‌واژه #ریشه‌شناسی
سجادسرگلی
https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

06 Jan, 00:23


دَلال و ضَلال

🔸دَلال (بدون تشدید) در عربی به معنای «ناز کردن» است. در دعای افتتاح آمده: «مُدِلّاً عَلَیک» یعنی با ناز به‌سراغت می‌آیم. ضَلال به معنای «گمراهی» است. ملک‌الشعرای بهار ماهرانه با این دو واژه بازی کرده و لایه‌های عمیق‌تری به آن افزوده. او ماجرای دختری غیرعرب را به تصویر می‌کشد که قرار است از شیخ شهر قرآن بیاموزد. به عبارت «ضلال مبین» (گمراهی آشکار) رسیده‌اند. شیخ دارد شیوۀ تلفظ ضاد را به دخترک می‌آموزد و دخترک که در ناز و عشوه‌ است ضاد را به‌ظاهر نمی‌تواند درست تلفظ کند و آن را شبیه دال به زبان می‌آورد، یعنی به‌جای ضلال می‌گوید دلال. اصل ماجرا را خودتان ببینید:

دیدم به بصره دخترکی اعجمی‌نسب
روشن نموده شهر به نور جمال خویش

می‌خواند درس قرآن در پیش شیخ شهر
وز شیخ دل ربوده به غنج و دلال خویش

می‌داد شیخ‌ درس «ضلال مبین» بدو
و آهنگ ضاد رفته به اوج کمال خویش

دختر نداشت طاقت گفتار حرف ضاد
با آن دهان کوچک غنچه‌مثال خویش

می‌داد شیخ را به «‌دلال مبین‌» جواب
وان شیخ می‌نمود مکرر مقال خویش

گفتم به شیخ راه ضلال این‌قدر مپوی
کاین شوخ منصرف نشود از خیال خویش

بهتر همان بود که بمانید هر دوان
او در دلال خویش و تو اندر ضلال خویش

🔸ملک‌الشعرای بهار در انتهای شعر نکتۀ عمیق خود را به زیرکی بیان می‌کند. ظاهر قضیه این است که به شیخ می‌گوید پافشاری به یاددادن کلمۀ ضلال نکن، اما باطن قضیه این است که شیخ را از این جهت که متوجه دلبری و عشوۀ دخترک نمی‌شود در گمراهی می‌داند و لایۀ دیگر معنایی‌اش این است که شیخ را به‌کلی در راه و رسم زندگی گمراه می‌داند.

#ادبیات #شعر #واژگان

سجادسرگلی

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

06 Jan, 00:23


آفتاب و آفتابه

این دو واژه با اینکه شکل ظاهری‌شان شبیه هم است اما دو ساخت و معنای متفاوت دارند.

🔸«آفتاب» متشکل است از آف+تاب.
آف صورت تغییریافتۀ آب است که در اینجا به معنی water نیست، بلکه معنایش «درخشندگی، روشنی، نور، پرتو و فروغ» است. در کلمات «آبرو» و «خوش‌آب‌ورنگ» آب به همین معناست (بنگرید به فرستۀ «آبِ رو/ماء الوجه» در همین کانال). تاب هم بن مضارع تابیدن یا تافتن است، چون «تافتن» معنای «پرتو انداختن و درخشیدن» هم می‌دهد. مثلاً جامی می‌گوید:

به نوری کز جمالت بر دلم تافت 
یقین دانم که آخر خواهمت یافت

پس آفتاب یعنی «تابندۀ نور».

🔸«آفتابه» متشکل است از: آف+تابه.
آف در اینجا همان آب است، اما این بار به معنای water. تابه دلالت بر نوعی ظرف می‌کند که در کلمۀ «ماهی‌تابه» وجود دارد. تابه از کلمۀ tāpak/tābag در فارسی میانه آمده. می‌شود گفت تابه از تافتن در معنای «داغ کردن و گرم کردن» به‌علاوۀ «-ه» اسم آلت‌ساز (باقی‌ماندۀ همان ak ایرانی باستان و ag میانه) ساخته شده. کلمۀ «تابستان» هم از این معنای «تافتن» آمده. پس آفتابه یعنی ظرفی که در آن آب می‌ریزند.

#واژگان #ریشه‌شناسی

سجادسرگلی
https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

06 Jan, 00:23


نردبان

🔸خیلی از ما ممکن است، بدون اینکه اصل و ریشۀ یک کلمه را بشناسیم، به تلفظ بزرگ‌ترها و قدیمی‌ترها ایراد بگیریم و بخندیم. گاهی هم با قدیمی‌ترها کاری نداریم و خودمان تلفظ‌های یکدیگر را نادرست می‌دانیم و به هم تذکر می‌دهیم. اما ممکن است با اندکی بررسی متوجه شویم که تلفظی که غلط می‌انگاشتیم چندان هم بیراه نبوده.

🔸نردبان یکی از همان واژه‌هایی است که آن را به‌صورت «نوردبان» یا «نوردبام» نیز شنیده‌ایم. وقتی به‌سراغ اصل کلمه می‌رویم، می‌فهمیم که این کلمه از دو جزء تشکیل شده که جزء اولش ازقضا همان «نورد» /navard/ است که به «نرد» تبدیل شده. جزء دومش نیز «بان» است که به هر دو صورتِ بام و بان استفاده شده.

🔸«نورد» یا در معنای «چوبی است که چون جولاهان[=بافندگان] جامه بافند بر آن می‌پیچند» (به نقل از دهخدا) که در این صورت معنای نردبان یعنی چوبی که با آن به بام می‌روند؛ یا در معنای «نوردیدن و پیمودن» است که در این صورت نردبان وسیله‌ای است که با آن بام را می‌نوردند و می‌پیمایند. پس با اینکه امروزه صورت معیار این کلمه «نردبان» است، تلفظ «نوردبام» یا «نوردبان» که برخی اوقات می‌شنویم نیز چندان بی‌مورد نیست و به اصل این کلمه نزدیک‌تر است.

📎مولانا از این کلمه بسیار استفاده کرده. برای نمونه، در یکی از غزل‌های زیبایش با مطلعِ «من از کجا غم و شادی این جهان ز کجا*من از کجا غم باران و ناودان ز کجا» این بیت را گفته:
تو مرغ چارپری تا بر آسمان پری
تو از کجا و ره بام و نردبان ز کجا
📎کاملِ غزل را می‌توانید در فرستۀ بعد با صدای دکتر سروش بشنوید.

#واژگان #ریشه‌شناسی
سجادسرگلی

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

06 Jan, 00:23


مستمر

🔸اگر می‌خواستیم قریب به صد سال پیش جمله‌ای مثل I'm writing را به فارسی ترجمه کنیم، ساخت فعلی‌ِ دقیقی برایش نداشتیم. این به‌خودی‌خود عیبی برای فارسی محسوب نمی‌شده، همان‌گونه که زبان فرانسه نیز چنین ساختی ندارد و احتیاجاتش را جور دیگری برآورده می‌کند. مثلاً در ترجمۀ جملۀ بالا می‌توانستیم -و اکنون هم می‌توانیم- بگوییم: ‌«در حال نوشتن هستم»، «مشغول نوشتن هستم» و چیزهایی از این قبیل.

در حالت گفتاری، روش‌های دیگری هم داشته و داریم و کارمان راحت‌تر است، چون بافت کلام منظور را منتقل می‌کند. مثلاً می‌پرسند: «چه می‌کنی؟» پاسخ می‌دهیم: «می‌نویسم».

🔸امروزه راهی که معمولاً همان اول به ذهنمان می‌آید استفاده از مضارع مستمر است: دارم+می‌نویسم. اما مضارع مستمر از کجا آمده؟

گیلکی‌‌ها وقتی می‌گویند «خوردن دَرَم» به معنای این است که در حال خوردن هستم، یا در این حالتم که می‌خورم.

گویش تهرانی نیز به‌طرز دیگری شبیه همین را داشته‌. می‌گفته‌اند: «دَرَم می‌خورم». «دَرَم» ارتباطی با فعل «دارم» نداشته و صورت تخفیف‌یافتۀ آن نبوده، بلکه از «در+م» تشکیل شده، یعنی در این حالت هستم.

🔸مضارع مستمر، دست‌کم طبق یک نظر، از گویش تهرانی وارد فارسی معیار شده و تحول یافته و ارتباطی با صورت‌های صرفیِ فعل «داشتن» نداشته است.
سجاد سرگلی

#دستور_زبان
https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

06 Jan, 00:14


‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۱۷ دی سالروز درگذشت لطف‌اله مفخم‌پایان

(زاده سال ۱۲۹۴ تهران – درگذشته ۱۷ دی ۱۳۶۲ تهران) موسیقیدان، آهنگساز و نوازنده

او در سال ۱۳۲۱ با گرفتن مدرک لیسانس در رشته‌های باستانشناسی، تاریخ و جغرافیا از دانشسرای عالی فارغ‌التحصیل شد.  در نوجوانی چهار سال نزد ابوالحسن صبا به فراگیری ویلون و سنتور پرداخت و مدتی نیز از آموزش‌های روح‌اله خالقی بهره برد. وی ردیف و نت قطعات ابوالحسن صبا را به‌چاپ رساند و همچنین سرودهای مدارس ایران را تنظیم، تدوین و به نگارش درآورد.
او تحصیلات دانشگاهی‌اش را در رشته جغرافیا در دانشگاه سوربن پاریس ادامه داد و مدرک دکترا گرفت.
از سال ۱۳۲۹ در دانشگاه‌های تبریز و مشهد به تدریس مشغول شد و در سازمان جغرافیایی ارتش خدمت می‌کرد و ۴۵ جلد کتاب درباره آب و رودهای ایران نگاشت. وی هنگامی که در پاریس اقامت داشت، چندین برنامه تکنوازی به منظورِ شناساندن ردیف‌ها و گوشه‌های موسیقی ایرانی برگزار کرد. مقالات او در چهار شماره مجله‏ «جهان‌شناسی» دانشگاه مشهد در سال ۱۳۴۰ منتشر شد.

آثار:
ردیف ویلون ابوالحسن صبا (۱۳۲۱ تا ۱۳۲۵)
۱۸ قطعه پیش‌درآمد برای ویلون، از استادان مختلف موسیقی (۱۳۲۵)
ترانه‌های ملی، شامل ۲۲ قطعه تصنیف و قطعات ضربی از بزرگان موسیقی و شاعران معاصر (۱۳۲۶)
۲۵ قطعه ضربی، شامل آهنگ‌های گوناگون (۱۳۲۷)
سرودهای آموزشگاه‌ها، شامل ۳۲۵ قطعه سرود مدارس (۱۳۲۸)
۶ آهنگ محلی دشت باوی و تئوری موسیقی (۱۳۲۹)
گام‌های ایران (شور، چهارگاه و همایون)، نگارش احمد فروتن راد (۱۳۳۵)
فرهنگ آبادی‌های ایران (۱۳۳۹)
دریای مازندران (متن فرانسه ۱۳۴۷)
مرداب انزلی (متن فرانسه ۱۳۴۷)
رودهای عمده گیلان (متن فرانسه ۱۳۴۷)
فرهنگ کوه‌های ایران (۱۳۵۲)
فرهنگ رودهای ایران (۱۳۵۳)
از جمله شاگردان مفخم‌پایان «حبیب‌اله بدیعی» «محمود تاجبخش» و «اصغر ساسان» بودند.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#لطف_اله_مفخم_پایان

علوم وفنون ادبی

06 Jan, 00:14


‍ ‍ ☘️ ☘️ برگی از تقویم تاریخ ☘️ ☘️

۱۷ دی زادروز احمد گلچین‌معانی

(زاده ۱۷ دی ۱۲۹۵ تهران — درگذشته ۱۶ اردیبهشت ۱۳۷۹ مشهد) شاعر، نویسنده و پژوهشگر

او در ۱۳۱۳ به استخدام وزارت دادگستری درآمد و تا ۱۳۳۸ در آنجا مشغول به‌کار بود. از ۱۳۳۰ در کتابخانه ملی نیز خدمت می‌کرد و بعد از ۱۳۳۸ به‌طور تمام‌ وقت در کتابخانه مجلس مشغول شد. در ۱۳۴۲ به دعوت آستان قدس رضوی، برای تنظیم فهرست کتب خطی آنجا به‌مشهد رفت و در حین خدمت به‌تحصیل ادامه داد.
او در ۱۳۵۶ برای تدریس در دوره فوق لیسانس و دکتری زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه مشهد دعوت شد. وی از سیزده‌سالگی شروع به‌سرودن شعر کرد و بعدها آثارش در روزنامه‌های نسیم شمال و توفیق انتشار می‌یافت. او با امیری فیروزکوهی و رهی معیری معاشرت داشت و در ۱۳۱۴ به انجمن ادبی حکیم نظامی پیوست و با وحید دستگردی همکاری کرد. در آن انجمن، علاوه بر شعرخوانی، خمسه نظامی مقابله و تصحیح می‌شد. وی مقالات ادبی، تاریخی و کتاب‌شناسی زیادی در مجلات مختلف از جمله "ارمغان"  "مهر"  "دانش"  "یغما"  "سپاهان"  "راهنمای کتاب" و غیره نوشته است.
آرامگاه وی در مزار شعرای آرامگاه فردوسی است.

آثار:
دیوان اشعار.
گلزار معانی.
تاریخ تذکره‌های فارسی "دوجلد"
رساله تحقیقی گلشن راز.
مکتب وقوع در شعر فارسی.
شهر آشوب در شعر فارسی.
رساله در احوال آل بنجیر.
تذکره پیمانه.
ذیلی بر تذکره میخانه.
تصحیح و تکمیل تذکره میخانه عبدالنبی فخرالزمانی قزوینی.
کاروان هند.
شرح دیباچه انیس‌الارواح در موسیقی با شواهد منظوم.
راهنمای گنجینه قرآن.
تصحیح لطایف‌الطوایف تالیف فخرالدین صفی‌بیهقی.
فرهنگ اشعار صائب.
تصحیح تذکره منظوم رشحه سروده محمدباقر رشحه اصفهانی.
تصحیح تذکره میخانه تالیف ملا عبدالنبی فخرالزمانی‌قزوینی.
تصحیح کنوزالاسرار و رموز الاحرار.
شرح منظوم سوانح فی‌العشق شیخ احمد غزالی.
چند مجلد ار فهرست کتابخانه مجلس شورای ملی.
رساله در بیان کاغذ و مرکب و رنگ‌های الوان.
اهتمام در انتشار کتاب‌های:
تاریخ ملازاده احمدبن محمود‌بخاری، در ذکر مزارات بخارا.
کنوز الاسرار رموز الاسرار، شرح منظوم السوانح فی‌العشق احمد غزالی.
فهرست مجموعه‌های خطی کتابخانه مجلس.
فهرست قسمتی از کتب خطی کتابخانه عبدالحسین بیات.

مجموعه اشعار گلچین معانی بالغ بر ۱۰ هزاربیت است. دیوان گلچین شامل غزلیات، قصاید، ترکیبات، مقطعات، مثنویات، رباعیات، مراثی و تواریخ، اخوانیات، مطایبات، فکاهیات و متفرقات است.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ

☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
#احمد_گلچین_معانی

علوم وفنون ادبی

06 Jan, 00:14


‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۱۷ دی سالروز درگذشت هوشنگ استوار

(زاده ۹ بهمن ۱۳۰۵ تهران – درگذشته ۱۷ دی ۱۳۹۴ فرانسه) آهنگساز مکتب موسیقی سمفونیک ایرانی

او در خانواده‌ای اهل موسیقی زاده شد، مادرش قمرالزمان فرزند غلامرضا مین‌باشیان امیر پنجه (سالار معزز) از اولین زنان ایرانی بود که پیانو می‌نواخت و پدرش حسین استوار نیز از نخستین نوازندگان پیانو در ایران بود و در نوازندگی سازهای تار، سه‌تار و سنتور تبحر داشت. وی پس از آموزش‌های اولیه موسیقی در هنرستان موسیقی و آموختن هارمونی نزد پرویز محمود، پسر عمه‌اش، در سال ۱۳۲۵ عازم اروپا شد. ابتدا در کنسرواتوار ژنو و سپس کنسرواتوار بروکسل به ادامه تحصیل در زمینه موسیقی پرداخت. سپس مدتی نیز در پاریس از آموزه‌های الیویه مسیان بهره برد و در سال ۱۳۳۶ به ایران بازگشت و شروع به تدریس موسیقی و آهنگسازی کرد. او پیش از انقلاب به مدت بیست سال آموزگار آهنگسازی در هنرستان عالی موسیقی تهران بود.

برخی از آثار:
برای ارکستر سمفونیک: فانتزی، سبزه بهار، بهار جاودان، سوئیت ایرانی، طرح سمفونیک ایرانی.
برای ارکستر زهی و پیانو: شب خیام بر مبنای سیزده رباعی از خیام
برای ارکستر زهی: تأثرات.
برای آواز دسته جمعی (کر): آهنگ بی‌کلام
برای آواز و پیانو: مرثیه برای سوپرانو.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#هوشنگ_استوار

علوم وفنون ادبی

06 Jan, 00:14


برگی از تقویم تاریخ

۱۷ دی زادروز محمود خیامی

(زاده ۱۷ دی ۱۳۰۸ مشهد -- درگذشته ۹ اسفند ۱۳۹۸ انگلستان) از کارآفرینان و عمده‌ترین صاحبان صنایع خودروسازی ایران

او و برادرش احمد خیامی در سال ۱۳۲۸ در تهران با دریافت مجوز اتوبوس‌سازی، اولین قدم را در راه خودروسازی برداشتند و در جاده کرج زمینی خریدند و کم‌کم تعمیرگاه، کارگاه اتاق سازی، فروشگاه لوازم یدکی و صندلی سازی برپا کردند. سپس از نماینده مرسدس بنز در ایران، شاسی اتوبوس‌ گرفتند و روی آن‌ها اتاق ساختند و برای اتوبوس‌ دستشویی و توالت کوچک و یخچال هم درست کردند. کارگاه صندلی‌سازی بعدها الهام‌بخش ساختن نخستین کارخانه بزرگ مبل‌سازی ایران به نام «مبلیران» شد.
کارگاه مونتاژ خودروی ایران نیز در سال ۱۳۴۱ با نام "ایران ناسیونال” تأسیس شد که روزانه ۱۰ خودروی سبک و ۷ خودروی سنگین "اتوبوس و کامیون بنز" تولید می‌کرد.
هفت سال پس از تأسیس، اعلام کردند که سرمایه شرکت بیش از ۱۲ برابر شده و از نظر کیفیت و کمیت در ردیف بزرگترین خودروسازان آسیا قرار گرفته‌ است. پس از آن در سال ۱۳۵۲ ایران ناسیونال اعلام کرد که خودکفایی در تولید قطعات یدکی را در راس برنامه‌هایش قرار داده است «کارخانه لاستیک‌سازی بریجستون ایران» «شرکت پیستون‌سازی ایران» «کارخانه ایدم در تبریز برای تولید موتور دیزل» «کارخانه پلی‌رنگ "تولیدکننده رنگ خودرو" «کارخانه فنرسازی در جاده کرج» «شرکت ریخته‌گری» شرکت رضای مشهد "رینگ سازی مشهد فعلی" و تأسیس دو هنرستان برای تربیت تکنیسین از جمله آن‌ها بودند.
در همان سال‌ها، محمود خیامی با کمک گروهی دیگر از سرمایه‌داران ایران، بانک صنعت و معدن و فروشگاه‌های زنجیره‌ای کوروش "قدس فعلی" را نیز بنیان نهاد.
در سال‌ ۱۳۵۶ رقابت ایران ناسیونال با هیوندای کره شروع شد و اعلام کردند که می‌خواهند "پیکان” را از خط تولید خارج کنند و با شرکت پژو وارد شراکت جهانی شوند.
خیامی‌ها جزو اولین کارآفرینانی بودند که برای کارکنانشان خانه ساختند و شهرک پیکان را ایجاد کردند.
با آغاز انقلاب خیامی‌ها دستگیر شدند و اموالشان از جمله کارخانه‌ها و همه دارایی‌هایشان مصادره شد و به نوعی از کشور اخراج شدند.
محمود خیامی معتقد بود که اگر روند فعالیت شرکت ایران ناسیونال ۸ تا ۱۰ سال دیگر ادامه پیدا می‌کرد، ایران دیگر نیازی به صنعت نفت نداشت.
او در سال‌های اخیر صد و ده مدرسه در روستاهای استان خراسان ساخت و هشت مجموعه بزرگ آموزشی نیز در مشهد احداث کرد. وی همچنین ساخت هجده مجموعه کار و دانش را در استان خراسان به پایان رسانده بود که هجده میلیارد تومان هزینه دربرداشت.

نشان و لقب‌های محمود خیامی:
خیامی دارای چند نشان و لقب از مراجع غربی است، از جمله: CBE «فرمانده رتبه امپراتوری بریتانیا» نشان KSS یا «سنکت سیلوستر».

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#محمود_خیامی

علوم وفنون ادبی

27 Dec, 02:37


‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۷ دی سالروز درگذشت رضا مرزبان

(زاده فروردین ۱۳۰۷ مشهد – درگذشته ۷ دی ۱۳۹۲ فرانسه) روزنامه‌نگار

او تحصیلاتش را تا لیسانس روزنامه‌نگاری به پایان رسانید و سپس به فعالیت در حزب توده پرداخت. از جوانی به شعر و ادبیات علاقه‌مند بود و با همشهری‌اش اخوان ثالث دوستی نزدیک داشت.
وی در سال ۱۳۲۱ از پایه‌گذاران گروه «باهماد آزادگان» متشکل از هواداران احمد کسروی، تاریخ‌نگار و نویسنده ایرانی در مشهد بود و این گروه را تا سال ۱۳۲۵ اداره می‌کرد.
او چند ماه پس از وقایع ۲۸ امرداد دستگیر شد و مدت دو سال در زندان به سر برد و با احمد شاملو و مهرداد بهار هم‌بند بودند.
پس از آزادی به دعوت مصباح‌زاده، مدیر و صاحب امتیاز روزنامه کیهان، به همکاری با این روزنامه پرداخت و با برخی از روزنامه‌های دیگر نیز در نگارش مقالات اجتماعی و نقدهای فرهنگی همکاری داشت.
او اطلاع‌رسانی و آگاه‌سازی را وظیفه اصلی یک روزنامه‌نگار می‌دانست و عقیده داشت که یک خبرنگار خوب، در پخش درست وقایع مسئولیت دارد و تعهد او نسبت به جامعه در همین نکته است. با تأسیس سندیکای خبرنگاران و نویسندگان مطبوعات در سال ۱۳۴۱ وی به عضویت درآمد و از فعالان آن شد و با مهارت حرفه‌ای و استعداد تشکیلاتی در جهت حقوق مادی و معنوی اعضای مطبوعات ایران تلاش کرد.
او همچنین در دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی به تدریس تاریخ روزنامه‌نگاری ایران پرداخت و در ۱۳۳۷ دبیر سرویسهای خبرگزاری پارس بود و در ۱۳۴۴ سردبیری روزنامه پیغام امروز را برعهده داشت. وی در سالهای ۵۲–۱۳۴۶ عضو سندیکای نویسندگان مطبوعات ایران بود.
با پایه‌گذاری «دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی» در سال ۱۳۴۶ مرزبان در کنار کسانی مانند دکتر کاظم معتمدنژاد، دکتر ابوالقاسم منصفی، دکتر صدرالدین الهی، دکتر حمید نطقی از استادان این دانشکده شد و از جمله در رشته‌های گزارش‌نویسی و تنظیم خبر درس می‌داد. اما در سال ۱۳۶۰ دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی منحل شد و در سال‌های بعد به نحوی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی ادغام شد.
سندیکای نویسندگان مطبوعات ایران در سال ۱۳۶۰ به‌علت کارشکنی مقامات دولتی، به تعطیلی کشانده شد. مدت ۱۶ سال بعد در سال ۱۳۷۶ بود که روزنامه‌نگاران توانستند تشکل مستقل دیگری تشکیل دهند.
مرزبان علاوه بر پژوهش‌های فرهنگی، در زمینه تحقیقات اجتماعی نیز دست داشت و از او کتابی به نام «روحانیت و تحولات اجتماعی در ایران» منتشر شده است. وی در شیوه نگارش روان، ساده و آسان فارسی از استادان صاحب‌نظر بود و بسیاری از روزنامه‌نگاران کنونی خود را مدیون آموزش او می‌دانند.
او شاعر هم  بود، هم به سبک کهن و هم به شیوه نو شعر می‌سرود و دفتر شعرش «آتش در جنگل» نام دارد

خروج از ایران:
مرزبان، که یک چند با جبهه دموکراتیک ملی همکاری داشت، در سال ۱۳۶۰ ناگزیر به ترک ایران شد و در پاریس اقامت گزید و تلاش کرد نشریه‌ای مستقل تأسیس کند. یک چند هفته‌نامه‌ای به نام «راه آزادی» منتشر کرد، اما این نشریه عمری کوتاه داشت.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#رضا_مرزبان

علوم وفنون ادبی

27 Dec, 02:37


‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۷ دی سالروز درگذشت گل‌محمد خداوردی‌زاده

(زاده ۳۰ آذر ۱۳۵۳ خراسان -- درگذشته ۷ دی ۱۳۹۰ قوچان) طراح، کارتونیست

او پس از گذراندن دوره‌های متعدد هنری در شهرهای تبریز، مشهد، آمل و اصفهان، تحصیلات آکادمیک را در رشته‌ گرافیک در تهران به پایان برد.
اواخر سال ۱۳۷۲ کار مطبوعاتی را آغاز کرد و نشریات صبح امروز، نگاه‌نو، کیهان هوایی، اندیشه‌ جامعه، جهان اندیشه، شرق، اعتماد ملی و چند نام دیگر، از جمله نشریاتی بودند که آثار کارتون و تصویرسازی او را منتشر کردند.
در کنار این فعالیت، او در مسابقات و نمایشگاه‌های کارتون داخلی و جهانی نیز راه یافت و برای او جوایزی چون کسب جایزه‌ سوم از نمایشگاه بین‌المللی کتاب، مدال برنز از نمایشگاه بین‌المللی هولیگانیسم و چند جایزه‌ ویژه و دیپلم افتخار از مسابقات دیگر به ارمغان آورد.
او از یک دهه‌ پیش، فعالیت هنری‌اش را در حوزه‌ تصویرسازی کتاب، با همکاری ناشرانی چون: افق، شولا، ویدا، قدیانی، ثالث، شباویز و کارنامه پیش برد و آثار ماندگار و قابل توجهی ارائه کرد. کتاب‌هایی مانند «موش پرنده» «دسته گلی برای اسب‌های نانجیب» «ماجراهای سلطان و آقا کوچول» «من اطرافم را دوست دارم» «یک قصه‌ افسانه‌ای» «دو ماهی» و تعدادی دیگر، از این قرارند.
جدیدترین آثار کارتون وی در وب‌سایت «پرشین‌کارتون» ارائه می‌شد و در دو مجموعه‌‌ی ۱ و ۲ کتابی به همین نام نیز منتشر شد.                                           

https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#گل_محمد_خداوردی

علوم وفنون ادبی

27 Dec, 02:37


‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۷ دی سالروز درگذشت آیدین نیکخواه‌بهرامی

(زاده ۱۶ بهمن ۱۳۶۰ تهران -- درگذشته ۷ دی ۱۳۸۶ نوشهر) بسکتبالیست

او فرزند دکتر فرزانه ابراهیمی‌فخار و دکتر ایرج نیکخواه‌بهرامی و یکی از اعضای تیم ملی بسکتبال ایران "پستهای ۳ و ۴ با پیراهن شماره ۹" و باشگاه بسکتبال صباباتری "پیراهن شماره ۸" در لیگ برتر بسکتبال ایران بود.
وی نقش بزرگی در قهرمانی تیم ملی بسکتبال ایران در رقابت‌های قهرمانی آسیا و به‌دست آوردن سهمیه المپیک پکن ۲۰۰۸ داشت. برادر او صمد نیکخواه‌بهرامی نیز عضو و کاپیتان تیم ملی بسکتبال ایران است.
۷ دی ۱۳۸۶ وی در حالی که به همراه نامزد و یکی از دوستانش عازم منزل پدری‌اش در نوشهر بود، در یک حادثه رانندگی - در منطقه کمربندی نمک‌آبرود به نوشهر - در اثر جراحات ناشی از برخورد خودرو به گارد ریل کنار جاده درگذشت.

دریافت پیراهن شماره ۸ یوتا جاز:
۳۱ تیر ۱۳۸۷ بین دو نیمه بازی دوستانه تیم ملی بسکتبال ایران و تیم بسکتبال باشگاه یوتا جاز، رئیس این باشگاه "رندی ریگبی" با اهدای پیراهن شماره ۸ یوتا جاز - که نام آیدین نیکخواه‌بهرامی روی آن نوشته شده بود - به صمد نیکخواه بهرامی "برادر آیدین" و مادر وی، از بسکتبالیست پیشین تیم ملی ایران تجلیل کرد. پیراهن شماره ۸ یوتا جاز با نام بازیکن افسانه‌ای درون ویلیامز گره خورده است.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#آیدین_نیکخواه_بهرامی

علوم وفنون ادبی

27 Dec, 02:35


‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۷ دی زادروز داریوش فروهر

(زاده ۷ دی ۱۳۰۷ اصفهان – درگذشته ۱ آذر ۱۳۷۷ تهران) دبیرکل حزب ملت ایران و وزیر کار دولت بازرگان

او از ۱۵ سالگی و پس از آشنایی با دکتر مصدق، زندگی سیاسی‌اش را آغاز کرد و در دوران فعالیت سیاسی، پیش از انقلاب، بارها بازداشت و زندانی شد.
در آذر ۱۳۲۷ و در ۲۰ سالگی به عضویت در گروه مکتب درآمد که هسته مرکزی یک گروه سیاسی ملی‌گرا و مبارز بود. گروه مکتب سه سال بعد در آبان ۱۳۳۰ تبدیل به حزب ملت ایران شد و او نیز به عضویت در کمیته موقت رهبری این حزب درآمد. وی در ۱۷ دی همان سال و در ۲۳ سالگی، پس از صارمی کلالی به دبیری حزب ملت ایران انتخاب شد و به واسطه فعالیت‌های سیاسی‌اش پس از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تحت تعقیب بود.
او ابتدا به مدت ۷ ماه زندانی شد و به قشم تبعید شد سپس تا ۱۳۳۹ و تشکیل جبهه ملی دوم، بارها به زندان افتاد.
او در سال ۱۳۳۸ نیز درحالی که در زندان به سر می‌برد، ارتشبد هدایت که گویا حامل پیامی از سوی حکومت بود، به او توصیه کرد تا برای همیشه از ایران برود. اما فروهر در پاسخ به او گفت که «زندان را به آزادی دور از وطن ترجیح می‌دهم».
در سال ۱۳۳۹ و با تشکیل جبهه ملی دوم، اگرچه در زندان بود اما به عضویت در شورای مرکزی این جبهه انتخاب شد. در آستانه انقلاب ۱۳۵۷ نیز با حضور در صف مقدم راهپیمایی‌های اعتراضی، اراده‌اش را برای تغییر نظام سلطنتی در ایران را به نمایش گذاشت.
در خرداد ۱۳۵۶ سه تن از سران جبهه ملی یعنی دکتر کریم سنجابی، داریوش فروهر و شاپور بختیار نامه‌ای به‌محمدرضاشاه نوشته و از او خواستند که برای نجات کشور به اصول مشروطیت تمکین کند.
فروهر در نهم آبان ۱۳۵۷ و پس از آزادی محمود طالقانی از زندان، از مردم خواست تا دستور حکومت نظامی را بشکنند. بدین ترتیب بود که صف عظیمی از مردم در حالی که شاخه‌های گل به دست داشتند، فاصله بازار تا خانه طالقانی را پیاده پیمودند. فروهر در همان راهپیمایی طی سخنانی اعلام کرد که «نظام آینده ایران باید با همه‌پرسی تعیین شود».
او در آبان ۱۳۵۷ به عنوان سخنگوی جبهه ملی ایران انتخاب شد. در آبان ماه، اتحاد نیروهای جبهه ملی طی صدور بیانیه‌ای اعلام موجودیت کرد. به موجب این اعلامیه سوسیالیست‌های نهضت ملی ایران، حزب ایران و حزب ملت ایران عناصر متشکله جبهه ملی چهارم بودند. مهندس حسیبی به‌عنوان رئیس شورای مرکزی و کریم سنجابی، شاپور بختیار، داریوش فروهر و رضا شایان و اسداله مبشری به‌عنوان اعضای کمیته مرکزی انتخاب شدند.
وی در ۲۴ بهمن ۱۳۵۷ درکابینه دولت موقت بازرگان شرکت کرد و در ابتدا به‌عنوان وزیر کار و سپس به‌عنوان وزیر سیار و نماینده دولت در امور کردستان مشغول به کار شد.
او در اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا شد و در رتبه چهارم قرار گرفت.
در سال ۱۳۶۰ به زندان رفت و پنج ماه زندان را نیز در کارنامه سیاسی پس از انقلاب خود به جای گذاشت.

کشته شدن داریوش فروهر و همسرش:
در ۱۳۷۷ داریوش فروهر و همسرش پروانه فروهر در خانه خود، طی قتل‌های سیاسی موسوم به قتل‌های زنجیره‌ای به‌طرز فجیعی به‌قتل رسیدند.
آرامگاه وی در بهشت‌زهرا است.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#داریوش_فروهر

علوم وفنون ادبی

27 Dec, 02:35


برگی از تقویم تاریخ

۷ دی زادروز یداله عاطفی

(زاده ۷ دی ۱۳۲۳ کرمانشاه) شاعر و پژوهشگر

او فرزند حبیب‌اله عاطفی متخلص به آشفته، شاعر و نویسنده معاصر است و برادر بزرگتری به نام اسداله عاطفی داشت که گرایش او به شعر و ادبیات، در تمایل یداله عاطفی به شعر و شاعری تأثیرگذار بود.
او برای گرفتن مدرک کارشناسی در رشته زبان و ادبیات فارسی به دانشگاه علامه طباطبایی  رفت و مدرک کارشناسی در رشته زبان و ادبیات فارسی دریافت کرد و در سال ۱۳۴۵ به استخدام آموزش و پرورش درآمد و به تدریس ادبیات فارسی پرداخت.
وی از دوستان نزدیک یداله بهزاد کرمانشاهی بود و در تمام عمر عضو فعال انجمن‌های ادبی به ویژه انجمن سخن بود و اشعارش نیز در همین نشریه منتشر شده‌اند.

آثار:
از مهم‌ترین آثار یداله عاطفی کتاب گزیده غزلیات شهریار است که در سال ۱۳۸۷ توسط انتشارات نگاه منتشر شده است.
https://t.me/amirnormohamadi1976
🆔

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#یداله_عاطفی

علوم وفنون ادبی

27 Dec, 02:33


برگی از تقویم تاریخ

۷ دی زادروز محمدرضا فروتن

محمدرضا فروتن (زاده هفتم دی ۱۳۴۷، تهران) بازیگر

او در آثار کارگردانان معروف و بزرگی چون مسعود کیمیایی، رخشان بنی‌اعتماد، کیومرث پوراحمد و... بازی کرده است. فروتن چندین بار از جشنواره‌های مختلف ایرانی موفق به دریافت جایزهٔ بهترین بازیگر مرد شده است.
محمدرضا فروتن دانشجوی دکترای روان‌شناسی سلامت از دانشگاه آزاد است. بازی او در یکی از قسمت‌های سریال سرنخ (قسمت تماشاخانه) به قدری تأثیرگذار بود که چند دقیقه بعد از پخش از تلویزیون، پیشنهاد بازی در فیلمی به کارگردانی مسعود کیمیایی به او می‌شود. فروتن با بازی در فیلم‌های مرسدس و اعتراض به شهرت رسید و سپس فیلم‌های قرمز، دو زن، متولد ماه مهر، زیر پوست شهر و شب یلدا او را به یک بازیگر مطرح در سینمای ایران تبدیل کردند. او برای بازی در قرمز از هفدهمین جشنواره فیلم فجر و برای بازی در شب یلدا از پنجمین جشن خانه سینما جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد را به دست آورد. زوج هنری فروتن و هدیه تهرانی در فیلم قرمز پس از زوج خسرو شکیبایی و بیتا فرهی در هامون دومین زوج سینمایی تاریخ سینمای ایران بوده‌اند که برنده سیمرغ بلورین نقش اول مرد و زن سال شده‌اند. در سال ۱۳۷۷ دو فیلم پرفروش اول سال فیلم‌های قرمز و دو زن با بازی فروتن بودند که هر دو فیلم در شمار آثار پرسروصدا و جریان‌ساز دهه بوده‌اند.
بعد از اکران مرسدس در سال ۱۳۷۶ تا پایان دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ او سوپراستاری سینمای ایران را نیز توأمان با مورد توجه بودن از سوی مردم و البته منتقدان تجربه کرد و عنوان موفق‌ترین بازیگر مرد اواخر این دهه بدون شک در اختیار محمدرضا فروتن بود که مجموعه‌ای از بهترین و مطرح‌ترین فیلم‌های آن سال‌ها را به عنوان جوان اول سینما خصوصاً در نقش‌های عاشق عصیانگر یا بازی سراسر ستایش‌شده‌اش در جاودان فیلم شب یلدا تجربه کرد.
فروتن توانسته در طی سال‌های اخیر مورد تشویق جشنواره‌ها و جوایز نیز قرار بگیرد و همچنان خودش را با وجود نزدیک شدن به سومین دهه فعالیتش در سینما به‌عنوان یکی از ستارگان مطرح سینمای ایران با کارنامه‌ای از بازی‌های خوب و قابل توجه که می‌تواند همچنان بدرخشد نگه داشته‌است. بنا به گفته خودش: «از اولین سال‌های فعالیتش تا به امروز همواره سعی کرده درست انتخاب کند، فیلم‌های گیشه‌ای بازی نکند و با انتخاب‌های خاص، سنجیده و حساب‌شده برای حرفه و کارش ارزش قائل شود.» محمدرضا فروتن با مسیر و هدف مشخصی وارد سینمای ایران شد که همواره این مسیر رو به رشد را حفظ کرده و به دور از حواشی و با پشت‌کار و جدیت به راهش ادامه می‌دهد. او در سال ۱۳۹۰ در اولین سریال تلویزیونی خود به نام از یاد رفته سه نقش متفاوت را ایفا کرد. این سریال توانست بینندگان زیادی را به خود جلب کند.

🆔
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#محمدرضا_فروتن

علوم وفنون ادبی

27 Dec, 02:32


برگی از تقویم تاریخ

۷ دی زادروز رامین جهانبگلو

(زاده ۷ دی ۱۳۳۵ تهران) فیلسوف

او مدرک دکترایش را از دانشگاه سوربن فرانسه، کشوری که ۲۰ سال از عمرش را در آنجا گذرانده بود، دریافت کرد. بعدها در سال ۱۹۹۹ مدرک پسادکتریش را در زمینه مطالعات خاورمیانه از دانشگاه هاروارد دریافت کرد. وی با آذین معالج، خواهرزاده حسین نصر از فیلسوفان شناخته شده ایرانی ازدواج کرده‌ است.

فعالیت‌ها:
فعالیت‌های آموزشی او در سال ۱۹۹۳ در مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در تهران آغاز شد. در سال‌های اخیر به عنوان محقق انجمن ایران‌شناسی فرانسه در تهران مشغول به کار بوده‌ است. وی هم‌اکنون در تورنتو کانادا در انجمن فلسفی آگورا مشغول به تدریس فلسفه به ایرانیان است.

جایزه صلح:
در شامگاه سه شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۸۸ در بارسلون اسپانیا جایزه صلح سال ۲۰۰۹ سازمان ملل، به جهانبگلو تقدیم شد. او هنگام دریافت جایزه صلح سازمان ملل متحد، در «خانه آسیا» در بارسلون، جایزه‌اش را از آن مردم ایران دانست و گفت: «من اینجا صدای مردمی هستم که در ایران بی‌صدا اعتراض می‌کنند.»

آثار:
انقلاب فرانسه و جنگ از دیدگاه هگل، چاپ اول ۱۳۶۸، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم این کتاب با عنوان «هگل و سیاست مدرن» به سال ۱۳۷۹ با همکاری انتشارات علمی و فرهنگی و نشرهرمس منتشر شد.
در جست‌وجوی آزادی: مصاحبه‌های رامین جهانبگلو با آیزایا برلین، مترجم خجسته کیا، چاپ اول ۱۳۷۱ نشر گفتار، چاپ دوم، ویرایش دوم ۱۳۸۱ نشر گفتار، تجدید چاپ ویرایش دوم ۱۳۸۷ نشرنی.
ماکیاولی و اندیشه رنسانس، چاپ اول ۱۳۷۲، نشرمرکز.
مدرنیته، دموکراسی و روشنفکران، از مجموعه فلسفه امروز، چاپ اول ۱۳۷۴، نشرمرکز.
مدرن‌ها، از مجموعه فلسفه امروز، چاپ اول ۱۳۷۶، نشرمرکز.
زیر آسمانهای جهان: گفت وگوی رامین جهانبگلو با داریوش شایگان، مترجم نازی عظیما، چاپ اول ۱۳۷۶، نشر فرزان روز
نقد عقل مدرن: مصاحبه رامین جهانبگلو با ۲۰ تن از صاحب نظران و فیلسوفان معاصر، مترجم حسین سامعی، دوره دو جلدی، جلد اول چاپ اول ۱۳۷۶، جلد دوم چاپ اول ۱۳۷۷، نشر فرزان روز‌.
شوپنهاور و نقد عقل کانتی، مترجم محمد نبوی، چاپ اول ۱۳۷۷ نشرنی.
اندیشه عدم خشونت، مترجم محمدرضا پارسایار، چاپ اول ۱۳۷۸ نشرنی.
وجدان زندگی: گفت‌وگو با جورج استاینر، مترجم پروین ذوالقدری، چاپ اول ۱۳۷۸ نشرنی.
کلاوزویتس و نظریه جنگ، چاپ اول ۱۳۷۸ نشرهرمس.
گاندی و ریشه‌های فلسفی عدم خشونت، مترجم هادی اسماعیل‌زاده، چاپ اول ۱۳۷۹ نشرنی.
تاگور وجدان بشر، مترجم خجسته کیا، چاپ اول ۱۳۷۹ نشرنی.
ایران و مدرنیته: گفت‌وگوهایی با پژوهشگران ایرانی و خارجی در زمینه رویارویی ایران با دستاوردهای جهان مدرن، ترجمه گفتگوهای فرانسوی حسین سامعی، چاپ اول ۱۳۷۹، نشرگفتار، تجدید چاپ ۱۳۸۷ نشرقطره.
تفاوت و تساهل: گفتارهایی در تفکر سیاسی معاصر، چاپ اول ۱۳۸۰ نشرمرکز
موج چهارم، مترجم منصور گودرزی، چاپ اول ۱۳۸۱ نشرنی.
تاملات هگلی: درس‌هایی درباره پدیدارشناسی ذهن هگل، چاپ اول ۱۳۸۲ نشرنی.
تمدن و تجدد، گفتگوی رامین جهانبگلو و جمشید بهنام، چاپ اول ۱۳۸۲، نشرمرکز
جهانی بودن: پانزده گفتگو با اندیشمندان امروز جهان، چاپ اول ۱۳۸۲ نشرمرکز‌.
حاکمیت و آزادی: درس‌هایی در زمینه فلسفه سیاسی مدرن، چاپ اول ۱۳۸۳ نشرنی.
ایران در جستجوی مدرنیته: بیست گفتگو در بی‌بی‌سی با صاحبنظران ایرانی، چاپ اول ۱۳۸۴ نشرمرکز.
در آینه شرق: گفتگو با اشیش ناندی، مترجم خجسته کیا، چاپ اول ۱۳۸۴ نشرمرکز.
بین گذشته و آینده، چاپ اول ۱۳۸۴ نشرنی.
در جست‌وجوی امر قدسی: گفت‌وگوی رامین جهانبگلو با حسین نصر، مترجم مصطفی شهرآیینی، نشرنی، چاپ اول ۱۳۸۵.
ذهن زمستانی (تاملاتی درباره زندگی در جهانی ناپایدار) چاپ اول ۱۳۸۶ نشرنی
زمانی برای انسانیت بشر، چاپ اول ۱۳۸۷ نشرنی.
روح هند، مترجمان حسین فراستخواه و زهرا قیاسی، چاپ اول ۱۳۸۹ نشرنی.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#رامین_جهانبگلو

علوم وفنون ادبی

27 Dec, 02:32


‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۷ دی زادروز خسرو خسروشاهی

(زاده ۷ دی ۱۳۲۰ تهران) دوبلور و مدیر دوبلاژ

او در سال ۱۳۴۱ با راهنمایی و معرفی احمد رسول‌زاده وارد حرفه دوبلاژ شد و همسرش منصوره کاتبی نیز در زمینه دوبله فعالیت دارد. خاطره دوبله بیشتر فیلم‌های آلن دلون، آمیتا باچان، آل پاچینو و داستین هافمن و رابرت دنیرو با صدای خسروشاهی گره خورده و از خاطر دوستدارانش نخواهد رفت. او همچنین در فیلم‌های ایرانی قبل از انقلاب، به جای فرزان دلجو و در سینمای بعد از انقلاب به جای بیژن امکانیان، ابوالفضل پورعرب، جهانگیر الماسی، پرویز پورحسینی حرف زده است.
در ۹ بهمن ۱۳۹۷ در مراسم افتتاحیه سی‌وهفتمین جشنواره فیلم فجر، آئین بزرگداشت خسرو خسروشاهی برگزار و از وی تقدیر شد.

سایر کارهای دوبله:
شوک در نقش آلن دلون
مرگ یک مرد فاسد در نقش آلن دلون
بی‌خوابی در نقش آل پاچینو
سیمون در نقش آل پاچینو
وکیل مدافع شیطان در نقش آل پاچینو
ماراتن من در نقش داستین هافمن
شیوع در نقش داستین هافمن
مرد بارانی در نقش داستین هافمن
جی اف کیدر نقش کوین کاستنر
نیویورک، نیویورک (فیلم)در نقش رابرت دنیرو
آخرین سرمایه‌دار بزرگدر نقش رابرت دنیرو
بانوی زیبای من در نقش جرمی برت
گوینده متن آخر فیلم پاپیون
مظنون (جان ریس)
شوالیه تاریکی در نقش بتمن با بازی کریستین بیل (دوبله نماوا)
انیمیشن
لوک خوش‌شانس (۱۹۸۳) (مدیر دوبلاژ)
آخرین تک‌شاخ (راوی و مدیر دوبلاژ)
بامبی (مدیر دوبلاژ و گوینده بامبی)
زیبای خفته (فیلم ۱۹۵۹) (پرنس فیلیپ)
رابین هود (فیلم ۱۹۷۳) (مدیر دوبلاژ)
خداوند لک‌لک‌ها را دوست دارد (مدیر دوبلاژ).

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D8%B3%D8%B1%D9%88_%D8%AE%D8%B3%D8%B1%D9%88%D8%B4%D8%A7%D9%87%DB%8C

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#خسرو_خسروشاهی

علوم وفنون ادبی

27 Dec, 02:32


‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۷ دی زادروز محمد باقری

(زاده ۷ دی ۱۳۲۹ رشت) نویسنده و مترجم، تاریخنگار ریاضیات و نجوم

او تحصیلاتش را تا پایان دوره دبیرستان در زادگاهش انجام داد و در رشته مهندسی برق در دانشگاه صنعتی شریف تهران "آریامهر سابق" به تحصیلاتش ادامه داد. سپس در مراكز مختلف دولتی و غیردولتی به‌عنوان مهندس برق مشغول به‌كار شد. او همچنین  به فعالیتهای پژوهشی و ترویجی در زمینه ریاضیات، فیزیك و نجوم می‌پرداخت. ابتدا بیشتر در زمینه ترویج علوم كار می‌كرد، ولی بعدها فعالیتش را بیشتر به تاریخ علوم، به‌ویژه ریاضیات و نجوم در ایران متمركز كرد. 
وی از سال ۱۳۷۲ كار مهندسی را رها كرد و یكسره به امر پژوهش پرداخت و چندی سردبير مجله تاريخ علم شد كه در پژوهشكده تاريخ علم دانشگاه تهران منتشر می‌شود. او اکنون سردبیر نشریه میراث علمی است که توسط موسسه پژوهشی میراث مکتوب انتشار می‌یابد. وی عضو وابسته هيئت علمی پژوهشكده‌ تاریخ علم دانشگاه تهران است.

کتاب، تأليف:
- واژگان رياضی (انگليسی ـ فارسی، فارسی ـ انگليسی) نشر روز ۱۳۶۳ ويرايش دوم، فرهنگان ۱۳۷۲.
- گزارش جامع طرح سراسری رؤيت هلال ماههای قمری برای ايران (رؤيت هلال ماه طی سالهای ۱۴۱۸-۱۴۱۵ قمری) (با محمدرضا صياد و حسن طارمی راد) وزارت ارشاد، نشر بلاغ ۱۳۷۸.

کتاب، ترجمه:
- اصول حساب هندی (از عربی)
کوشيار گيلانی، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی ۱۳۶۶.
- عروس (داستان) آنتون چخوف، ارمغان ۱۳۵۷ (با گفتاری از ولاديمير يرميلوف: "داستان عروس و نمايشنامه باغ آلبالو".
-(گزارشی از روابط اخير) چين و ويتنام، سادان موکرجی ۱۳۵۸.
- شيوه سوسياليستی صنعتی شدن، و. دياچنکو، کتيبه ۱۳۵۸.
- همياری سوسياليستی، ارنست آبمينسکی، پيک ايران ۱۳۶۰.
- اين جهان سرشار از شگفتيها (برخی جنبه‌های فلسفی فيزيک نوين) و. س. گت، هدهد ۱۳۶۱.              
- چکيده زيج جامع کوشيار گيلانی، ا. س. کندی ۱۳۶۷ (به مناسبت هزاره کوشيار گيلانی).
- تبديلهای هندسی (جلد دوم) ای. م. ياگلم، ويرايش م. ه. شفيعی‌ها، مرکز نشر دانشگاهی ۱۳۶ چاپ دوم ۱۳۸۳.
- روش سريع تراختنبرگ در حساب، آن کاتلر و رودلف مک شين (مجله) دانشمند ۱۳۷۱ چاپ دوم ۱۳۷۱؛ چاپ سوم ۱۳۷۳ چاپ چهارم فرهنگان ۱۳۷ چاپهای پنجم و ششم، نشر ویستا.                              
- برخورد دانش آموزان با رياضيات، سرژ لانگ، ويرايش مهران اخباريفر، فاطمی ۱۳۷۲ چاپ دوم ۱۳۷۴.
- پژوهشی در زيجهای دوره اسلامی، ادوارد استوارت کندی، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی ۱۳۷۴.
شناخت و ساخت ساعتهای آفتابی (ترجمه) شرکت انتشارات علمی و فرهنگی ۱۳۸۳.
زیج یمینی (با مائده حسین زاده) موسسه پژوهشی میراث مکتوب ۱۴۰۰ (تصحیح).
- لطایف الحساب، از قطب الدین لاهیجی، موسسه پژوهشی میراث مکتوب ۱۳۹۱ (تصحیح).
از سمرقند به کاشان، نامه‌های غیاث‌الدین جمشید کاشانی به پدرش ۱۳۷۳.
زیج جامع کوشیار گیلانی (مقاله های اول و چهارم) متن عربی با ترجمه و شرح انگلیسی، فرانکفورت ۱۳۸۸.
- دیدار با چخوف، نشر مینا ۱۳۷۴ (گردآوری و ترجمه).
- سه رساله از کوشیار گیلانی، میراث مکتوب ۱۳۹۲.
- رساله اسطرلاب کوشیار گیلانی، میراث مکتوب ۱۳۹۲.
- زیج یمینی (تصحیح) با مائده حسین‌زاده، میراث مکتوب ۱۴۰۰.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#محمد_باقری،

علوم وفنون ادبی

27 Dec, 02:30


فایل صوتی غزل شماره ۱۶۰
با صدای استاد موسوی گرما رودی

علوم وفنون ادبی

27 Dec, 02:30


فایل صوتی غزل شماره ۱۶۰
با صدای مهربانو مدرس زاده

علوم وفنون ادبی

27 Dec, 02:30


فایل صوتی غزل شماره ۱۶۰
با صدای مهربانو فرزانه جمشیدی

علوم وفنون ادبی

27 Dec, 02:30


غزل شماره ۱۶۰ حضرت حافظ

خوش است خلوت اگر یار یار من باشد
نه من بسوزم و او شمع انجمن باشد..

#فاطمه_زندی

علوم وفنون ادبی

27 Dec, 02:30


نگین سلیمان


من آن نگین سلیمان به هیچ نستانم
که گاه گاه بر او دست اهرمن باشد

روح غزل:

یکی از انتظارات عاشق از معشوق وفا یکدلی و صمیمیت است.

او نمی تواند غیرت و تعصب خود را نسبت به معشوق نادیده بگیرد و به هیچوجه نمی پسندد که معشوق با دیگری سر و سری داشته باشد.

اگرچه معشوق بسیار ارزشمند باشد و مانند نگین سلیمان که در داستان ها می گویند اسم اعظم بر او حک شده بود بی نظیر باشد.

همت بلند حافظ می گوید اگر نگین سلیمان با آن همه ارزش امکان اینکه به دست اهریمن بیفتد داشته باشد من چنین نگینی را نمی خواهم.

خوش است خلوت اگر یار یار ما باشد !!!
یکدلی، وفا و یکرنگی کامل.

رهنمود فال:

صاحب گرامی فال به نظر میرسد مدتی است که از غمی بزرگ (اما ناگفتنی) رنج می برید !! یکی از ابزار کلیدی زندگی، اندیشه و هویت خود را از دست داده می پندارید؛ اگر این احساس را دارید لطفاً توجه کنید که ممکن است برای شما دامی گسترده شده باشد ولی این دام را با آگاهی دقت عمل و توکل به خدا از پیش روی برخواهید داشت نسبت به عزیزی که دارید بدبین نشوید بلکه دقت کنید که چه فرد یا افرادی در اطرافتان او را تحت تأثیر قرار داده اند... یقین بدانید که موفقیت نهایی با شماست عزیزان نزدیکتان شما را دوست دارند، فقط لازم است
رازدار، کم سخن و آگاه تر از گذشته باشید یارتان یار شماست نگران نباشید.

📚آیات نور در سفینه غزل
دکتر مصطفی بادکوبه ای

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

27 Dec, 02:29


🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

27 Dec, 02:29


شرح غزل شماره ۱۶۰


وزن غزل: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لن
بحر غزل: مجتث مثمن مخبون اصلم
*
رشته مبارزه مخالفان و قشريون، با حافظ كه داراي انگيزه ظاهري صيانت از شريعت وباطني بر پايه رقابتهاي سياسي و دسته بنديهاي محلي استوار داشت، سر دراز دارد به طوري كه سهم اعظم دوره حكومت شاه شجاع را در مي گيرد وبه همين دليل در اكثر غزليات اين دوره شاعر ايهاماتي مبني بر گلايه حافظ از رقيبان و بي اعتنايي شاه شجاع استنباط مي شود.

شاعر در مطلع غزل، خلوت با يار را در حالي دلپذير مي داند كه يار با او موافق وهمدل باشد نه اينكه او مانند شمع بسوزد و محبوبش در انجمن به رقيبان روي خوش نشان دهد.

در بطن تشبيهي كه حافظ در اين بيت به عمل آورده اين مفهوم استنباط مي شود كه حافظ مي خواهد بگويد كه شمع دو صفت دارد يكي مي سوزد و خود را فدامي كند ديگري اينكه به مجلس نور مي بخشد و فيض مي رساند اگر قرار باشد كه سوختن و نابود شدن شمع بر عهده من باشد و نوربخشي به انجمن سهم رقيبان من باشد.ديگر در اين خلوت يار با يار هيچگونه لذتي متصور نيست و منطوق كلام او اين است كه درباره شاه شجاع به نحوي در آمده كه من شمع سوزان آن شده ام و رقيبان بهره برداري از آن مجلس مي كنند و يار هم كه شاه شجاع باشد يار من نيست؟

اين نكته را بايد توجه داشت كه كنايه گفتن و گلايه كردن واعتراض به شاه وقت را نمي شود صريح و بي پرده تر از اين بيان كرد و بيان حافظ در واقع شاهكار ايهام و اشاره است ونبايد اكنون كه قرنها از آن زمان گذشته اين ايهامات را توجيهاتي متكي به خيال وپندار تصور كنيم بلكه با دقت در بيان شعري حافظ به ميزان مهارت وشجاعت ذاتي او بپردازيم.

شاعر دربيت دوم حالت اعتراض خود را با بياني ديگر تقويت مي كند و مي گويد من براي اين شاه و درباري كه هر روز يك اهريمن ( مخالفين اصولي حافظ) در آن صاحب نفوذ است ، پشيزي ارزش قائل نيستم.

و بلاخره شاعر از اينكه در شيراز طوطي از زغن كم ارزشتر شده نفرين كرده مي گويد اي مرغ هماي سعادت كه سايه ات بر سر هركس باشد شاه مي شود سايه ات را از اين شهر و ديار برگير كه اينجا طوطي شكر شكني چون من از زاغ و زغن بي ارزشتر است و اين نفرين بزرگي است به شاه شجاع اما اگر به ديده انصاف بنگريم چه كسي ديگر چون حافظ قادر است اين سقمونياي (گیاهی با عصاره تلخ) تلخ كلام را چنين با چاشني تعبير متحول كرده و تلخي آن را بپوشاند به نحوي كه عامه مردم جنبه ظاهري معناي كلام را پذيرا شده و از آن لذّت ببرند.

شاعر گويي براي مردمان قرون واعصار بعد در اين باره سخني دارد و براي آنكه مردم پي به ميزان گرفتاري بزرگ او ببرند بيت پنجم اين غزل را مي آفريند و مي گويد هر انسان بصيري مي تواند( در هر عصر وزمان ) از سوزي كه در سخنان من نهفته است پي به مكنونات قلبي من ببرد.

بلاخره شاعر براي انكه از شاه شجاع در آخر سر دلجويي كرده باشد در مقطع كلام خود مي افزايد كه اگر حافظ باده زبان با درشتي و تهوّر گله مند از اوضاع است در پيش تو غنچه وار مُهر بر دهان مي زند.

حقيقتاً مهارت شاعر بزرگ ايران در تنظيم اين تابلوهاي سياسي كه به نام غزل شهرت يافته اند تحسين بر انگيز است.
https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

27 Dec, 02:29


معنی غزل شماره ۱۶۰


(۱) خلوت ، به شرط آنكه يار من همدم باشد دلپذير است نه اينكه من در سوز وگداز باشم واو به مانند شمع براي اهل مجلس نور افشاني كند.

(۲) من، آن انگشتري حضرت سليمان (يار ) را كه گهگاهي در اختيار ديو( ديگران ) باشد به هيچ بهايي نمي پذيرم.

(۳) خدايا مپسند كه در محوطه ديدار دوست ، رقيب از نزديكان بوده و بهره من نوميدي ودوري باشد.

(۴) به مرغ هما بگو كه هر گز سايه شرف و اعتبار خود را بر شهري كه در آن ارزش طوطي كمتر از كلاغ است مينداز.

(۵) نيازي به بازگو كردن شرح اشتياق نيست . زيرا حال دل آتش گرفته را از خلال سوز وگدازي كه در سخن است مي توان دريافت.

(۶) شوق خيال رسيدن به كوي تو از سر بيرون نمي رود . آري چنين است كه دل بي قرار غريب هميشه به سوي وطن خود تمايل دارد.

(۷) اگر حافظ به مانند گل سوسن ده زبان هم داشته باشد در حضور تو به مانند غنچه مهر سكوت بر لب دارد.

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

27 Dec, 02:29


بامداد آدینه (ناهیدشید آریایی) دوستان عزیزم به نیکی و شادی
هدیه امروز حافظ شیرین سخن به شما مهربانان

دیوان حافظ غزل شماره ۱۶۰

   🌱🍒🎹🍒🌱🍒🎼🍒🌱🍒🎹🍒🌱

خوش است خلوت اگر یار یار من باشد
نه من بسوزم و او شمع انجمن باشد

من آن نگین سلیمان به هیچ نستانم
که گاه گاه بر او دست اهرمن باشد

روا مدار خدایا که در حریم وصال
رقیب محرم و حرمان نصیب من باشد

همای گو مفکن سایه شرف هرگز
در آن دیار که طوطی کم از زغن باشد

بیان شوق چه حاجت که سوز آتش دل
توان شناخت ز سوزی که در سخن باشد

هوای کوی تو از سر نمی‌رود آری
غریب را دل سرگشته با وطن باشد

به سان سوسن اگر ده زبان شود حافظ
چو غنچه پیش تواش مهر بر دهن باشد

معنی لغات غزل:

خلوت:مكان خالي از اغيار.
انجمن: مجلس، مجمع دوستان.
نگين سليمان: انگشتري حضرت سليمان كه بر آن نقش اسم اعظم حك بود و ديوي آن را بربود ومدت محدودي در انگشت كرده به سلطنت پرداخت.
اهرمن:ديوي كه انگشتر حضرت سليمان را ربود.
حريم: حاير، محوطه اطراف حرم كه اياب وذهاب در آن مستلزم اجازه مخصوص با شرايط خاص است.
رقيب:مراقب ، نگهبان ، مدعي عشق.
حرمان:نوميدي، بي نصيبي.
هماي:هما ، نام مرغي كه خوراكش استخوان بوده و قدما آن را مرغ سعادت دانسته و معتقد بودند سايه او بر سر هركس بيفتد او خوشبخت شده وبه سلطنت مي رسد.
سايه شرف: سايه يي كه مجد وبزرگي مي آورد .
طوطي كم از زغن باشد: (استعاره ) دانا وهنرمند، بي ارزش تر از نادان بي هنر باشد. زغن نوعي كلاغ به نام زاغچه و گوشتخوار است. شوق: اشتياق ، ميل وآرزومندي.
سوز:سوزش ، گرما وحرارت. سوسن اگر ده زبان… : سوسن نام گلي است به چند رنگ ونوع سفيد آن به سوسن آزاد معروف و پنج گلبرگ و پنج كاسبرگ ، همگي مشابه هم وسفيد رنگ دارد وبدين سبب به ده زباني معروف شده است.
مهر بر د هان : با دهان بسته ، دهان خاموش.

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

26 Dec, 11:07


پل دستان خدا ، ویتنام

علوم وفنون ادبی

26 Dec, 11:05


🍃🌿🍃

🌼بوی جوی مولیان
حسن حاج صدری

                  🍁🍁🍁🍁🍁

بوی جوی مولیان آید همی
    یاد یار مهربان آید همی

ریگ آموی ودرشتی های او
   زیر پایم پرنیان آید همی

آب جیحون از نشاط روی دوست
    خنگ ما را تا میان آید همی

ای بخارا شاد باش ودیر زی
    میر زی تو شادمان آید همی

میر ماه است وبخارا آسمان
     ماه سوی آسمان آید همی

میر سرو است وبخارا بوستان
    سرو سوی بوستان آید همی

آفرین ومدح سود آید همی
     گر به گنج اندر زیان آید همی


شعر «بوی جوی مولیان» سروده ی رودکی پدر شعر فارسی است
او که از شاعران دوره ی سامانی است علاوه بر شعر آوازی خوش وصوتی دلکش داشته ودر نواختن چنگ وبربط زبر دستی بی نظیری داشته است چنانکه گوید:

رودکی چنگ برگرفت ونواخت
    باده انداز کاو سرود انداخت

گویا طبع نازک رودکی از سنین کودکی با شعر وموسیقی پرورش یافته که این گونه در ذهن واحساس خواننده تأثیر می گزارد

نظامی عروضی در کتاب چهار مقاله شرحی مفصل ودلکش در مورد شأن سرایش شعر«بوی جوی مولیان»آورده است که خلاصه ی آن به زبان امروزی چنین است:

نصربن احمد سامانی اغلب زمستان را در پایتخت کشور یعنی بخارا به سر می برد وتابستان به سمرقند یا یکی از شهرهای خراسان می رفت آن سال نوبت هرات بود او فصل بهار را در بادغیس که خرم وسرسبز بود به سرآورد وتابستان را به هرات رفت واز نعمتهای آنجا بهره مند شد چون ماه مهر آمد وشیره ی انگور در رسید ونعمتهای فراوان آنجا بدید ماندگار شد وسرما هم قوت نکرد زمستان هم اقامت کرد وبهار وتابستان هم ماند چون مهرگان در رسید گفت:میوه ها ونعمتهای مهرگان هرات بخوریم وبرویم وبه این شکل فصلی به فصلی می انداخت تا اینکه چهار سال برآمد
از آنجا که بحبوحه ی دولت سامانیان بود وجهان آباد ومملکت امن ولشگر فرمانبردار وروزگار مساعد سران لشگر وبزرگان دربار در یافتند که امیر گویا قصد دارد باز هم در آنجا اقامت کند به این خاطر نزد رودکی آمدند وگفتند: اگر ترفندی به خرج دهی که پادشاه به طرف بخارا حرکت کند ما پنج هزار سکه ی طلا به تو هدیه خواهیم داد چون رودکی از ندمای امیر بود وسخنش در امیر نفوذ وافری داشت ومردی محتشم بود بزرگان گفتند: ما چهار سال است در آرزوی دیدار خانواده وفرزندان به سر می بریم ودر اشتیاق دیدن بخارا می سوزیم رودکی هم قبول کرد
رودکی چون طبع ومزاج امیر را می دانست شعر«بوی جوی مولیان» را سرود ودر مجلس امیر چنگ بر گرفت وبا آوازی خوش در پرده ی عشاق این شعر را خواند تا به این بیت رسید:

میر سرو است وبخارا بوستان
سرو سوی بوستان آید همی

امیر چنان تحت تأثیر قرار گرفت که از تخت فرود آمد وبدون کفش پای در رکاب اسب آماده کرد وروی به بخارا نهاد به شکلی که کفش ووسایل او را تا دو فرسنگ در پی او بردند ودر پای کرد وتا بخارا از اسب فرود نیامد

     
         💐💐💐💐
🆔https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

04 Dec, 17:23


🔺هومن لطفی از خوانندگان عصر جدید، ظهر روز سیزدهم آذر بر اثر ایست قلبی در گذشت

🔸هومن بعد از برنامه عصر جدید به خوانندگی ادامه داد و چندین آهنگ منتشرکرد

علوم وفنون ادبی

04 Dec, 17:18


عالم از  ناله ی عشاق  مبادا  خالی
که خوش آهنگ وفرح بخش صدایی دارد
حافظ

به مناسبت  چهاردهم آذر ماه سالروز درگذشت  دکتر غلامحسین یوسفی

"بزرگ بود وا ز اهالی امروز "

عمری را برسر تحقیق و اعتلای ادب
فارسی گذاشته بود.

باشوق  می خواند وبا عشق می نوشت
و با جان تدریس می کرد.


با زنده کردن یاد و خاطره ی کسانی که
زندگی و هستی خود را برای تحقیق
و اعتلای ادب فارسی گذاشته اند.

درمی یابم که این زبان با رنج و مرارت
و زحمت و عشق و شوق ، جاودانه شده است.
افسونگری زبا ن وبیان اندیشه وآرمانهای
ناب واصیل انسانی وحدیث نفسی که ما بازبان دری بیان می کنیم .
این نکته را یاد آوری می کند‌ که
گویا این زبان می دانسته است که  درد و رنج و شادی فارسی زبانان  چیست .
به‌ همین دلیل، قرنها قبل از ما ،این رنجها و شادی ها
را از زبان بهترین گویندگان برای ما وآیندگان به یادگار گذاشته است‌.

" یادگاری که دراین گنبد دوار بماند."

دکتر یوسفی از ادیب مردانی بود که با شوقی وصف ناپذیر، شب و روز خودرا
صرف اعتلای زبان دری می کرد.

می خواند ،می نوشت ،  تحقیق کرد 
می آموخت . دمی از یادگرفتن ویاد دادن
نمی آسود.


گویا مراکز علمی جهان را جایگاه
مناسبی برای تحقیق وتفحص  زبان
مادریش  می دانست



عشق به فرهنگ وادب و عظمت ایران استاد راشیدا و شیفته کرده بود.

درهرنقطه ای از دنیا  اگر نسخه ای خطی را از کتابهایی چون قابوس نامه ،گلستان ، بوستان .غزلیات سعدی می یافت با شوق برای یافتن یا استفاده ازان تلاش می کرد.

حتی گلستان آماده ی چاپ را چاپ نمی کرد تا نسخه خطی فلان کتابخانه ی ینگه دنیا را ببیند.

معلمی وارسته و فروتن بود.
هنگام تدریس آثار درجه اول ادبیات فارسی با شوقی عجیب و آرامشی بی نظیر تدریس می کرد.



دکتر یوسفی استادی بود. به تمام معنا استاد.

محققی معتدل و نویسنده ای زبر دست وماهربود .
باقلم  به زبان فارسی جان می بخشید.

درپشت نوشته ها یش ،انسانی بود وارسته ، آگاه ، خیراندیش .

ادبیات را برای خیرخواهی و اگاهی و عظمت ایران می خواست.

درکتاب چشمه روشن همان گونه که به حافظ و سعدی و مولوی وخیام می پردازد.

به اخوان ثالث و نیما و شاملو و سهراب سپهری هم توجه می کند.


کتاب روانهای  روشن ؛ روانهارا روشن می کند.
او پیامهای روشن و انسانی را از دل متون واشعار فارسی بیرون می کشید
و با زبان و قلمی  شیرین  و امروزی بیان می کرد.

آثار یوسفی دریچه ی است به سوی خورشیددرخشان ادب فارسی.

کتاب دو جلدی دیداری با اهل قلم
دیداری اندیشمندانه است.
با اهل قلم
ممکن است ما بارها گلستان .کلیله دمنه یا اثارعبید را خوانده باشیم.

ولی دیداری با اهل قلم عمق  اندیشه ی این آثار گران سنگ را برای ما می نمایاند.

استادیوسفی و یژگیهای منحصر  بفردی داشت .ازجمله

الف- .در تحقیق خود انگیخته بود وبا صمیمیت کارمی کرد.

هیچ مانعی اورا از ادامه کار بازنمی داشت .

ب -.در دقت  و وسواس علمی نمونه بود.

بارها برای یک لغت به کتابخانه مراجعه می کرد.

ج‌- نظم وترتیب و آراستگی درظاهراورا آدمی شیک پوش ومبادی آداب نشان می داد.

یوسفی از هرنوع تظاهربه علامگی ودانشمند نمایی، روی  گردان بود.

ح-  اعتقاد راسخ وی به ضرورت حضور و استمرار روح علمی وپژوهشی درفضای دانشگاهی،  سبب شده بود
که در گزینش دانشجو برای دورهای
دکتری و ارشد سخت گیری کند( امروزه واقعا جایشان خالی است)


و- نثر استوار و ساده و پرجذبه اوبی نظیر بود.

مقدمه ی بوستان وگلستان  او واقعا خواندنی است.
وسرشاراست  از انسانیت ومهربانی وخیر خواهی  وبیانگر پیامهای ارزشمندو جاودانه ی سعدی.

روانش شادباد

ل.بهرامیان👇

کانال گردش قلم

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

03 Dec, 21:49


.
جواهر = گوهر

واژه‌ی «جواهر» گردشده‌ی واژه‌ی جوهر است و جوهر تازی شده‌ی واژه‌ی پارسی «گوهر».

این واژه از زبان پارسی به تازی و همچنین انگلیسی اندر شده است (jewٔel).

گوهر = سنگ پربها و ارزشمند

#ریشه_واژه
https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

03 Dec, 21:48


.
گستره‌ی درازا در پهنای فرهنگ پارسی، جایی برای وسعتِ طول در عرض تازی نمی‌گذارد!
این‌گونه نیست؟

وسعت = گستره
طول = درازا
عرض = پهنا

#جایگزین_پارسی

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

03 Dec, 21:46


.
الف و لام تازی (الـ) را بر سر واژه‌های پارسی نهادن، يا واژه‌های پارسی را با واژه‌های الف و لام‌دار تازی درهم آميختن،. كه كم و بيش در گفتارها و نوشتارها ديده می‌شود درست نیست.

مانند:
حسب‌الخواهش = بنا به خواهش، بنا به درخواست
حسب‌الفرموده = بنا به فرموده
فارغ‌البال = آزاد، رها
دائم‌الخروش = همیشه خروشان
افسرالملوک = تاج پادشاهان
دائم‌الگسترش = همواره در گسترش
قصرالدشت = کاخ دشت
بستان‌السياحه = گردشگاه‌بستان بوستان گردشگران
دبيرالملوک = دبیر پادشاهان
رستم‌التواريخ = رستم تاریخ‌ها، رستم دوران‌ها
فردوس‌الحكمه = بهشت فرزان (فرزان= فلسفه)
كرمانی‌الاصل = کرمانی نژاد، کرمانی تبار
جليل‌التبار= والاتبار. بلند تبار
رستم‌الحكما = رستم فرزانگان
سردارالدوله = دیوانسالار
سالارالملک = سالار سرزمین، سالار کشور
همدم‌السلطنه = همنشین شاه، همراز شاه
دستورالصحه = دستور تندرستی
حسب‌الفرمايش = بنا به فرموده
حسب‌الدستور = بنا به دستور
آخرالزمان = پایان زمان
دستورالعمل = دستور کار

#دستور_زبان


https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

03 Dec, 21:46


.
در فرايند پالايش زبان، به يک نكته بايد درنگريست كه به‌كاربردن واژه‌های پارسى، به مانی (معنی) بريدن از به‌كاربری واژه‌های بيگانه نيست.
ولى تاجايى كه مى‌شود و به زيبايى، رسايى و شيوايى گفتار و نوشتار آسيبى نمى‌رسد، بايد جایگزین‌های پارسى برای واژگان بيگانه به‌كار رود.

#پیام

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

03 Dec, 21:45


.
در زبان پارسی چهار واتِ (حرفِ) پارسی ِ «پ ، چ ، ژ ، گ» هستند که در هر واژه‌ای ديده شوند، نشانه‌ی پارسی‌بودن آن واژه است.

همچنین به الفبای پارسی، هشت واتِ تازی آميخته شده و زبان پارسی را به آشوب كشانده است. اين هشت وات «ث، ح، ص، ض، ط، ظ، ع، ق» هستند كه در تازی هر یک سدای (صدای) ویژه‌ی خود را دارند.
از اين‌رو اگر یکی از اين هشت وات در واژه ای ديده شود، نشان تازی بودن آن واژه است.

#پیام

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

03 Dec, 21:45


.
برای رساندن چم «تشدید کردن، شدّت بخشیدن» می‌توان سخنواره‌ی (اصطلاح) «دامن زدن» را به‌کار برد. مانند:
آن‌ها خصومت‌های قبلی را تشدید می‌کردند =
آن‌ها به دشمنی‌های گذشته دامن می‌زدند
آن‌ها دشمنی‌های گذشته را دامن می‌زدند

همچنین می‌توان «دامن‌زنی» را نیز دست‌کم در برخی جاها به‌ جای «تشدید، شدّت‌بخشی» به‌کار برد.

گفتنی‌ست این «دامن زدن» همان برافروختن آتش بوده، چون با دامن اتش را باد می‌زده‌اند كه بیشتر شود. برای همین هم بیشتر به همراه آتش و به‌جای «تشدید كردن» چیزهای زیان‌بخش به‌كار می‌رود. مانند:
آتش دشمنی را دامن می‌زد!

#جایگزین_پارسی

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

03 Dec, 21:45


.
معامله = داد و ستد، سوداگری، خرید و فروش
معامل = سوداگر، خواهان
معامله‌گر = بازرگان، داد و ستدكار، سوداگر
معامله نسیه = پَسادست
معامله نقد = پیشادست، دستادست

امروز در بازار معامله‌ی خوبی داشتم =
امروز در بازار داد و ستد خوبی داشتم

پلیس اونو گرفت و معامله‌ی بدی باهاش كرد =
پلیس او را گرفت و كار بدی بر سرش آورد

این‌طوری با دوستا معامله می‌كنن؟ =
این‌جوری با دوستان رفتار می‌كنند؟

در این معامله‌ی تجاری مغبون شدم =
در این سوداگری فریفته شدم
در این كار بازرگانی فریب خوردم
در این خرید و فروش گول خوردم

بیا معامله كنیم، من اینو بهت می‌دم تو هم اونو بهم بده
بیا بده بستون كنیم. من اینو بهت می‌دم، تو هم اونو بهم بده

با تو نسیه معامله نمی‌کنم، می‌تونی نقد بخری؟ =
با تو پسادستی داد و ستد نمی‌کنم، دستادست می‌خری؟

#جایگزین_پارسی

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

03 Dec, 21:44


.
واژه‌های بیگانه را كه به زبان پارسی راه يافته‌اند، نبايد با وات‌های تازی ( ث، ح، ص، ض، ط، ظ، ع، ق) نوشت.

پس:
اطريش = اتريش
پرتقال = پرتغال
قبرس = غبرس
انطاكيه = انتاكيه
طرابلس = ترابلس
پِطر = پِتر
سقراط = سغرات
ارسطو = ارستو
فیثاغورث = فیساغورس
بطلميوس = بتلميوس
بقراط = بغرات
افلاطون = افلاتون
ناپلئون = ناپليون
سوئد = سويد
پطرس= پِترس

#جایگزین_پارسی


https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

03 Dec, 21:27


‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۱۴ آذر سالروز درگذشت غلامحسین یوسفی

(زاده ۲ بهمن ۱۳۰۶ مشهد -- درگذشته ۱۴ آذر ۱۳۶۹ تهران) نویسنده، مترجم، مصحح متون، و استاد برجسته ادبیات فارسی

او پس از لیسانس زبان و ادبیات فارسی، در سال ۱۳۲۸ تا ۱۳۳۰ در دوره دکتری در دانشگاه تهران به تحصیل ادامه داد و از سال ۱۳۲۹ رسماً کارش را در اداره فرهنگ خراسان آغاز کرد و همزمان دوره لیسانس حقوق قضایی و سیاسی دانشکده حقوق دانشگاه تهران را گذراند.
با تأسیس دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد، از سال ۱۳۳۴ تدریس دروس تاریخ ادبیات را در این دانشکده آغاز کرد و تا مهر ۱۳۵۸ در دانشگاه فردوسی مشهد در دوره‌های لیسانس و فوق لیسانس و دکتری ادبیات تدریس کرد و در سال ۱۳۵۸ بازنشسته شد.
تأسیس دوره‌های فوق لیسانس و دکتری در دانشگاه فردوسی مشهد پس از دانشگاه تهران، مدیون تلاشهای وی بود.
او همزمان به تحقیق و پژوهش در حوزه‌های گوناگون ادامه داد و به این منظور سفرهای مطالعاتی به کشورهای مختلف از جمله فرانسه، انگلستان و آمریکا انجام داد. تصحیح متون، یکی از زمینه‌های مورد علاقه وی بود که در این مسیر کارهای ماندگاری از او در دست است. ابومسلم سردار خراسانی، دیداری با اهل قلم، کاغذ زر، تحقیق درباره سعدی و شیوه‌‌های نقد ادبی از جمله آثار تصنیفی و ترجمه‌‌ای اوست.
دیگر آثارش: تمرین فارسی برای کلاس اول دبستان فرخی سیستانی، بحثی در شرح احوال و روزگار و شعر او، نامه اهل خراسان، دیداری با اهل قلم، برگ‌هایی در آغوش باد، روان‌های روشن، چشمه روشن است.
همچنین تصحیح قابوسنامه، قابوسنامه درسی، التصفیه فی‌احوال المتصوفه، لطائف‌الحکمه، سراج‌الدین محمود ارموی، گزیده قابوسنامه، بوستان سعدی "وی این کتاب تصحیح‌شده را در سال ۱۳۵۹ به‌چاپ رساند" ملخص لغات خطیب کرمانی، گلستان سعدی "وی این کتاب تصحیح‌ شده را در سال ۱۳۶ به چاپ رساند.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#غلامحسین_یوسفی

علوم وفنون ادبی

03 Dec, 21:27


‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۱۴ آذر سالروز درگذشت شمس آل‌احمد

(زاده ۱۰ تیر ۱۳۰۸ تهران -- درگذشته ۱۴ آذر ۱۳۸۹ تهران) نویسنده، مصحح و پژوهشگر ادبی

او فوق‌لیسانس فلسفه و علوم تربیتی را از دانشسرای عالی تهران گرفت و سالها در آموزش و پرورش تدریس می‌کرد و  مدتی هم در دانشکده به‌ تدریس کتابداری سرگرم بود و زمانی هم در مدرسه بهیاری درس ادبیات می‌داد.
وی مدتی به آلمان و آمریکا رفت و دوره عکاسی سینما را گذراند و هنگام بازگشت به ایران موسسه انتشاراتی رواق را درسال ۱۳۵۶ تاسیس و به‌کار نشر پرداخت. برخی از آثار برادرش، جلال آل‌احمد و نیز آثاری که سانسور می‌شدند از سوی همین انتشاراتی عرضه می‌شد.
با آغاز انقلاب به‌ عضویت شورای‌عالی انقلاب فرهنگی در‌آمد و در بازگشایی دانشگاه‌ها نقش ایفا کرد و مدتی هم  سردبیری روزنامه‌های کیهان و اطلاعات و عضویت شورای سرپرستی صداوسیما را برعهده داشت.
از سال ۱۳۷۶ با تشنج مغزی، بیماری‌اش شروع شد و مقداری از توانایی‌هایش را از دست داد.
او به‌عکس آنها که اندک می‏‌خوانند و بسیار می‏‌نویسند، بسیار خوانده و کمتر نوشته است.
مجموعه سخنانش در مجامع گوناگون، اگر روزی به‌صورت مکتوب عرضه شود، یقیناً بیش از بیست جلدکتاب خواهد شد.
گزارش هنرمندانه او از خاطرات و دیدارهایش در سفر، از دیگر قوت‏های کار اوست. کلامش به ایجاز تمایل داشت و طنز پنهان در آثارش، دارای جاذبه‌ه‏ایی بود که خواننده را باخود همدل می‏‌کرد و همراه می‏‌برد.
وی در سایه تربیت برادرش بالید و رشد کرد و جلال بیش از هرکسی بر زندگی و آثار او تأثیر گذاشت و حتماً به‌ همین دلیل است که پیش از انقلاب و پس از آن، همه‌جا و به هربهانه در آثارش از جلال گفته بود. شمار زیادی از آثار برادرش، پس از انقلاب، زیرنظر و به همت و کوشش او چاپ و منتشر شد و از این نظر، حق بزرگی برگردن دوستداران جلال و آثار او دارد.

آثار:
طوطی‌نامه - جواهر‌الأسمار: از عمادبن محمد‌النعری، به اهتمام و تصحیح: شمس‏ آل‏‌احمد، چاپ اول، تهران، انتشارات بنیادفرهنگ ایران ۱۳۵۲
گاهواره: چاپ اول، تهران، انتشارات رواق ۱۳۵۴.
عقیقه: چاپ اول، تهران، انتشارات رواق ۱۳۵۶.
حدیث انقلاب (کتاب اول، آزادی و مرزهایش) چاپ اول، تهران، انتشارات رواق ۱۳۵۸.
حدیث انقلاب کتاب دوم، استقلال (فرهنگی): چاپ اول، تهران انتشارات رواق ۱۳۶۰.
از چشم برادر: چاپ اول، قم، انتشارات کتاب سعدی ۱۳۶۹.
سیر و سلوک: چاپ اول، تهران، انتشارات برگ ۱۳۶۹.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#شمس_آل_احمد

علوم وفنون ادبی

03 Dec, 21:26


برگی از تقویم تاریخ

۱۴ آذر زادروز مارکو گریگوریان

(زاده ۱۴ آذر ۱۳۰۴ روسیه – درگذشته ۵ شهریور ۱۳۸۶ ارمنستان) معلم، بازیگر سینما، صاحب گالری و مجموعه‌دار ایرانی-ارمنستانی

او در سال ۱۹۵۰ (۱۳۲۹) در آکادمی هنرهای زیبای رم به تحصیل پرداخت و پس از بازگشت به ایران در سال ۱۹۵۴ (۱۳۳۳) اقدام به تأسیس نگارخانه در تهران کرد و همچنین به جمع‌آوری تابلوهای نقاشی قهوه‌خانه پرداخت.
در سال ۱۹۵۸ (۱۳۳۷) به عضویت هیئت داوری بین‌المللی دوسالانه ونیز برگزیده شد، سپس اولین دوسالانه ایران را بنیاد نهاد که تا پنج دوره ادامه داشت.
در سال ۱۹۶۲ (۱۳۴۱) به نیویورک رفت و در آنجا روی شخصیت هنری گریگوریان سرمایه‌گذاری کرد.
در سال ۱۹۷۰ (۱۳۴۹) به عنوان استاد میهمان، به دانشگاه تهران دعوت شد و به هیئت استادان دانشکده هنرهای زیبا پیوست.
در سال ۱۹۷۸ (۱۳۵۷) در زمان افتتاح موزه هنرهای معاصر، نلسون راکفلر، چهار اثر از او و یک اثر کاهگلی دیگر از گالری گورکی نیویورک خریداری کرد و به موزه هنرهای مدرن نیویورک بخشید.
وی مجموعه ارزنده‌اش را در این گالری به نمایش گذاشت که طیف وسیعی از آثار هنری قدیم و جدید ایران، از ساخت‌های مفرغی تا تابلوهای زندیه و قاجاریه و تابلوهای شاهنامه‌ای آندره سوروگین (درویش) و نقاشی‌های عامیانه ایران و پرده‌هایی از نقاشان معاصر بود.
او دوره‌های مختلف فعالیت در زمینه نقاشی داشت که از جمله: تابلوهای پست‌امپرسیونیستی که پس از بازگشت از ایتالیا به وجود آورد، دوره کوره‌های آدم‌سوزی اردوگاه آشویتس، دوره مظاهر زندگی روزمره از قبیل دیزی، آبگوشت، نان سنگک، پسته و غیره، و در آخر دوره تابلوهای کاهگلی و آثاری که به آن تعلق دارند. به‌طور کلی وی فردی پیشروتر از زمانه خود بود.
وی مجموعه کم‌نظیر را که طی چهل سال گردآوری شده بود بالغ بر پنج هزار قطعه است را در سال ۱۳۷۲ ۱۹۹۳ به نام «موزه خاور نزدیک سابرینا و مارکو گریگوریان» در ارمنستان دایر کرد.
آثار گریگوریان در موزه هنرهای مدرن نیویورک، موزه ملی ایتالیا در رم، موزه هنرهای معاصر تهران و موزه هنرهای معاصر کرمان، موزه ملی ارمنستان، موزه سردارآباد ارمنستان، موزه هنرهای مدرن ارمنستان، موزه پاراجانف ارمنستان و همچنین در مجموعه‌های شخصی نلسون راکفلر "شاهکارهای هنر مدرن نیویورک" مجموعه بانک مرکزی قبرس نیکوزیا  است.

نمایشگاه‌ها:
مارکو نمایشگاه‌هایی را در ایروان، قبرس، آلمان، گرجستان، اردن و نمایشگاه‌های انفرادی نیز برگزار کرد که عبارتنداز:
۱۹۵۱ - گالری، رم
۱۹۵۳ - گالری، پاریس
۱۹۵۳ - گالری، رم
۱۹۵۳ - انجمن ایران-آمریکا، تهران
۱۹۶۰ - نمایشگاه هولوکاست، استودیو فیلم میثاقیه، تهران
۱۹۷۱ - انجمن ایران-آمریکا، تهران
۱۹۷۵ - گالری لیتو، تهران
۱۹۷۷ - گالری سامان، تهران
۸۵–۱۹۸۱ - گالری گورکی، نیویورک
۹۰–۱۹۸۹ - نمایشگاه‌های انفرادی مسکو و لنینگراد
۱۹۹۱ - توسط اتحادیه هنرمندان، ایروان ارمنستان
۲۰۰۰ - گالری، تفلیس گرجستان
۲۰۰۱ - موزه خاورمیانه، ایروان
۲۰۰۴ - موزه ملی هنر، ایروان
و نمایشگاه‌های گروهی.
مارکو به هنرپیشگی نیز پرداخته‌است و نقش اول در هشت فیلم ایرانی به نام‌های شهر بزرگ، آرامش قبل از طوفان، کلید، گرگ صحرا، طلای سفید، گذرگاه آخر، مردی در طوفان، و مأموریت امکان‌ناپذیر بازی کرده‌است.
آرامگاه وی در آرماستان پانتئون است.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#مارکو_گریگوریان

علوم وفنون ادبی

03 Dec, 21:26


‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۱۴ آذر سالروز درگذشت کاظم معتمدنژاد

(زاده ۲۱ اردیبهشت ۱۳۱۳ بیرجند -- درگذشته ۱۴ آذر ۱۳۹۲ تهران) حقوقدان، نویسنده و استاد دانشگاه

او در سال ۱۳۳۶ ليسانس و سال ۱۳۳۹ دكترى رشته قضایى از دانشكده حقوق و علوم سياسى دانشگاه تهران دریافت کرد و سپس با بورسيه‏‌اى از دولت فرانسه، در دانشگاه سوربن در سال ۱۳۴۳ موفق به‌گرفتن دكترى حقوق و علوم سياسى و نيز دكترى تخصصى روزنامه‌نگارى از انستيتوى مطبوعات و علوم نظرى دانشگاه پاريس شد.
    خدمات دانشگاهى‌اش از سال ۱۳۴۴ در سمت استاديارى در دانشكده حقوق و علوم سياسى دانشگاه تهران آغاز شد، ضمناً همكارى‌اش را مانند قبل با موسسه كيهان ادامه داد. در سال ۱۳۵۰ مؤسسه  آموزشی که با پیشنهاد وی تاسیس شده بود، به‌ دانشكده علوم ارتباطات اجتماعى تغيير يافت. دراين موقع از دانشيارى دانشكده حقوق دانشگاه تهران استعفا داد و در دانشكده علوم ارتباطات اجتماعى در سمت معاونت دانشكده مشغول به‌كار شد. از سال ۱۳۵۶ تا ۱۳۵۹ نيز سمت رياست دانشكده را عهده‏‌دار بود و پس از انقلاب دانشكده مذكور تعطيل و در دانشكده علوم اجتماعى دانشگاه علامه طباطبایى ادغام شد.
    او با تعطيل شدن دانشگاه‌ها به‌ پاريس رفت و به‌ تدريس و تحقيق پرداخت، تا ياد میهن او را دلتنگ كرد و در سال ۱۳۶۸ به ايران بازگشت. وی دوباره نسبت به‌توسعه رشته علوم ارتباطات و گشايش دوره‌هاى كارشناسى، كارشناسى ارشد و دكترى اقدام کرد تا سرانجام در سال ۱۳۷۵ با پذيرفته شدن دوره دكتراى ارتباطات در وزارت فرهنگ و آموزش عالى به آرزوى ديرينش رسيد.
او بیش از ۷۰ مقاله علمی به‌مجامع بین‌المللی و یا مجلات ارائه داده و یا خود در تشکیل سمینارها و کنفرانس‌های علمی نقش مهمی داشته است. معتمدنژاد در سال تحصیلی ۷۴ ـ ۷۳ به‌ عنوان استاد نمونه‌ دانشگاه‌های کشور از دست رئیس جمهوری لوح تقدیر گرفت. هم‌چنین در سال ۱۳۸۴ و بر اساس مصوبه‌ هیئت دولت، نشان درجه یک دانش از رئیس‌جمهوری دریافت کرد. وی علاوه بر ارایه مقاله‌های متعدد علمی پژوهشی به‌ مجامع بین‌المللی و مجلات داخلی و خارجی، تاکنون ۲۹ عنوان کتاب نگاشته است.
او از سال ۱۳۴۶ وکیل پایه یک دادگستری شد و از سال ۱۳۷۹ مشاور حقوقی اتحادیه بین‌المللی ارتباطات دور بود.
آرامگاه وی در قطعه نام‌آوران است.

🆔
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#کاظم_معتمد_نژاد

علوم وفنون ادبی

03 Dec, 21:25


برگی از تقویم تاریخ

۱۴ آذر سالروز درگذشت غلامرضا بروسان

(زاده ۲۵ آذر ۱۳۵۲ مشهد -- درگذشته ۱۴ آذر ۱۳۹۰ قوچان) شاعر

او مجموعه‌های شعر «احتمال پرنده را گیج می‌کند» ۱۳۷۸ و «یک بسته سیگار در تبعید» ۱۳۸۴ منتشر کرده‌است، چاپ گزیده‌ای از شعر مشهد به‌نام «به سوی رودخانه استوک» ۱۳۸۵ و «عصاره سوماً» ۱۳۸۷ گزیده‌ای از ریگ ودا "قدیمی‌ترین کتاب مقدس موجود هندوها" «مرا ببخش خیابان بلندم» گزیده شعر شمس لنگرودی و مجموعه گزیده شعر خراسان به‌نام «اسب‌ها روسری نمی‌بندند» از دیگر آثار اوست. اسب‌ها روسری نمی‌بندند، گزیده شعر خراسان با انتخاب بروسان است که توسط انتشارات شاملو منتشر شد. این مجموعه شعر، افزون بر ۶۰۰ صفحه است و سروده‌هایی از ۵۰ شاعر خراسان را شامل می‌شود. در مقدمه این کتاب، گزیده‌هایی از گفتگوهای او با شاعران خراسانی، ارائه شده‌است. دو اثر دیگر او «۵ عاشقانه‌های یک سرباز ۱۳۸۷» و «مرثیه برای درختی که به پهلو افتاده است» ۱۳۸۸ هستند که وی به‌خاطر «مرثیه برای درختی که به پهلو افتاده است» برگزیده دومین جایزه شعر نیما شد.
آخرین کتاب او «در آب‌ها دری باز شد» اشعاری است که اواخر دهه هشتاد ۸۹–۸۷ سرود و پس از درگذشت او توسط خانواده‌اش گردآوری و منتشر شد.
طی نقد و بررسی آثار این شاعر در کانون ادبیات ایران در تابستان ۱۳۸۵ رضا محمدی، شاعر و منتقد ادبی درباره اشعار بروسان این‌چنین می‌گوید: «ذائقه تازگی، حس غریب، یگانگی با طبیعت و نسبت با آب و خاک و سنگ از ویژگی‌های اشعار بروسان است. در اشعار وی دغدغه‌های انسانی فراوانی وجود دارد. این دغدغه‌های انسانی از صلح و شکوه و جنگ تا مسائل فرهنگی بشری چون جوانمردی، رفاقت و مهربانی را در برمی‌گیرد.»
وی از سردمداران جریان ساده‌نویسی در شعر فارسی محسوب می‌شود. او ساده‌نویسی را یک فرم و کاری دشوار می‌دانست و معتقد بود ساده نویسان بر خلاف شاعران دشوارنویس، سهم واقع‌گرایی را در شعر ادا می‌کنند. وی ساده‌نویسی را امکانی می‌دانست که مخاطبان خود را در آینه شعر شاعران ببینند و اعتقاد داشت زمان آرمان‌گرایی در شعر به‌سر آمده و می‌بایست واقعیت روایت شود و این در زبانی ساده، تحقق‌پذیر است. از دید وی شعر باید واقعیت داشته باشد و شعر واقعی شعری است که از جنس نیازها و دردهای اجتماعی مخاطبانش باشد. به باور او تنها در این صورت است که مخاطب پابه‌پای شاعر پیش می‌رود و به او اعتماد می‌کند. وی نوع شعر خود را سهل ممتنع می‌دانست، سهل به این معنا که راحت در دسترس مخاطب قرار گیرد و ممتنع به این معنا که مخاطب را با تجربه حسی جدیدی روبرو می‌کند.

جوایز:
مجموعه شعر «یک بسته سیگار در تبعید» کتاب برگزیده اولین دوره شعر خبرنگاران، سال ۱۳۸۵
مجموعه شعر «مرثیه برای درختی که به پهلو افتاده است» کتاب برگزیده دومین دوره جایزه شعر نیما، سال ۱۳۸۹
مجموعه شعر «سکته سوم» تقدیر شده در دهمین جشنواره بین‌المللی شعر فجر در بخش شعر بزرگسال، سال ۱۳۹۴
ترجمه اشعار به زبان‌های دیگر
چاپ سوم مجموعه شعر «یک بسته سیگار در تبعید» با ترجمه شعرها به انگلیسی و آلمانی توسط انشارات مروارید در اسفند ۱۳۹۲ منتشر شد. ترجمه آلمانی شعرهای کتاب را علی عبداللهی و ترجمه انگلیسی را احمد پوری انجام داده است.
کتاب ترجمه گزیده شعرهای بروسان و الهام اسلامی به زبان کردی با بازگردانی محمد آشنا توسط انتشارات داستان در بهمن ۱۳۹۴ منتشر شده‌است. "بةسةی جگةرص غةریویةنه" "بسته‌ای سیگار در غربت" عنوان ترجمه گزیده شعرهای بروسان و اسلامی به کردی است.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#غلامرضا_بروسان‌

علوم وفنون ادبی

03 Dec, 21:25


برگی از تقویم تاریخ

۱۴ آذر زادروز مهدی فیروزیان حاجی

(زاده ۱۴ آذر ۱۳۶۱ تهران) نویسنده و پژوهشگر

او از نوجوانی به فراگیری موسیقی و ادبیات پرداخت و در زمینه نوازندگی نزد استادان: کیخسرو و تهمورس پورناظری، مسعود شعاری، کیوان ساکت و… بهره برد. پس از تحصیلات فقهی و حقوقی از دانشگاه علامه طباطبایی، مدرک کارشناسی‌ارشد (با رساله‌ای درباره موسیقی در شاهنامه به‌ راهنمایی جلال‌الدین کزازی) و از دانشگاه تهران مدرک دکتری زبان و ادبیات فارسی (با رساله‌ای درباره موسیقی در دیوان خاقانی به‌ راهنمایی شفیعی‌کدکنی) دریافت کرد. از سال ۱۳۸۰ به تدریس موسیقی مشغول بوده و همچنین از سال ۱۳۸۸ به تدریس ادبیات در دانشگاه تهران (از سال ۱۳۹۲ به‌عنوان عضو هیئت‌ علمی) پرداخته است. همکاری با چند دانشنامه و فرهنگستان زبان و ادب فارسی و تألیف چند کتاب در حوزه ادبیات و موسیقی و نگارش بیش از ۲۰۰ مقاله و یادداشت در همکاری با بیش از ۴۰ مجله (از جمله بخارا، نامه فرهنگستان، جهان کتاب، آیینه پژوهش، هنر موسیقی، تجربه و…) حاصل کارهای پژوهشی اوست.

کارنامه:
عضو هیئت علمی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران،
استاد مدعو دانشگاه تهران، دانشگاه علامه طباطبایی و دانشگاه خواجه نصیر،
تدریس و همکاری با کمیته المپیاد ادبی مرکز ملی پرورش استعدادهای درخشان و دانش‌پژوهان جوان، معاون سردبیر فصلنامه پژوهش زبان و ادبیات فارسی جهاد دانشگاهی، همکاری با گروه شبه قاره در فرهنگستان زبان و ادب فارسی با عنوان مؤلف و ویراستار، همکاری در تألیف دانشنامه جهان اسلام و دانشنامه زبان و ادب فارسی،
تدریس خوشنویسی و موسیقی ایرانی به دانشجویان خارجی (دانش‌افزایی) در دانشگاه علامه طباطبایی، داوری علمی در مجلات دانشگاهی از جمله نقد ادبی، زبان و ادب، شبه قاره، فنون ادبی، بهار ادب و... و نیز همایش‌های بین‌المللی حافظ شیرازی و انجمن ترویج زبان و ادب فارسی.
 
گزیده آثار:
این ترانه بوی نان نمی‌دهد: سبک‌شناسی ترانه‌های قیصر امین‌پور، تهران: کتاب آبی ۱۳۶۸.
از ترانه و تندر: زندگی، نقد و تحلیل اشعار حسین منزوی، تهران: سخن ۱۳۹۰.
«آسیب‌شناسی موسیقی بیرونی در شعر نیمایی» فنون ادبی، س هشتم، ش ۱۶ پاییز ۱۳۹۵‌.
«بررسی عروضی غزل‌های عارف» نامه فرهنگستان، دوره پانزدهم، ش ۵۸ زمستان ۱۳۹۴.
«تشبیه موسیقایی در دیوان خاقانی» بهار ادب، س هشتم، ش ۲۸ تابستان ۱۳۹۴.
«پیوندهای بینامتنی دیوان فخری هروی و حافظ شیرازی» شبه قاره، س اول، ش۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۳.
«بررسی عروضی غزل‌های منزوی» نامه فرهنگستان، دوره سیزدهم، ش۴۹ پاییز ۱۳۹۲.
«گونه‌ای وزن در شعر سپید شاملو» ادب‌پژوهی، س هفتم، ش ۲۳ بهار ۱۳۹۲.
«ایهام موسیقایی در دیوان خاقانی و سنجش آن با دیوان حافظ» بهار ادب، س پنجم، ش ۱۶ تابستان ۱۳۹۱.
«اطناب و روش تکرار در شعر توللی» نشریه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد فسا،‌ س سوم، ش ۶ پاییز ۱۳۹۱.
«سبک­ شناسی ترانه­‌های حسین منزوی» بهار ادب، س سوم، ش ۸ تابستان ۱۳۸۹.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#مهدی_فیروزیان_حاجی

علوم وفنون ادبی

03 Dec, 21:25


‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۱۴ آذر زادروز مهدیه محمدخانی

(زاده ۱۴ آذر ۱۳۶۵ تهران) خواننده و مدرس صداسازی و آوا

او نزد محمدرضا شجریان و غلامرضا رضایی آواز ایرانی فراگرفت و از سال ۲۰۱۳ مشغول برگزاری تور کنسرتهای متعدد در اروپا، امریکا، کانادا و استرالیا است و ۸۰ برنامه زنده در کارنامه هنری‌اش دارد.
وی سابقه همکاری با استادان هنرمند و گروههای مطرح ایرانی همچون دستان، پردیس، تار و پود، ماه، شهنوا و آفتاب نیمه شب را در پرونده کار حرفه‌ای‌اش داشته و چهار آلبوم:
دریادل (آهنگساز مجید درخشانی)
یک دریچه (آهنگساز حمید متبسم)
در آغوش ماه (آهنگساز مزدا انصاری)
تار و پود (آهنگساز حمید متبسم)
و قطعات متعدد همچون:
تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم (آهنگساز بهزاد عبدی)
خوشه‌چین (آهنگساز روح‌اله خالقی)
نوروز خوش آمد (آهنگساز حسین بهروزی‌نیا)
در سکوت میهن (آهنگساز حسین بهروزی‌نیا)
مهرگیاه (آهنگساز حمید متبسم)
مهانگار (آهنگساز آزاد میرزاپور)
و ... با صدای او منتشر شده است و همچنان مشغول ضبط آثار تازه‌ای است.
مهدیه محمدخانی همچنین مدیر شرکت فرهنگی هنری و سرپرست گروه موسیقی شهنوا است.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#مهدیه_محمد_خانی

علوم وفنون ادبی

03 Dec, 21:24


تیر چشم

دل از من برد و روی از من نهان کرد
خدا را با که این بازی توان کرد

روح غزل:

هر عاشقی از جان و دل دوست دارد که معشوق را ببیند.این احساس درباره خداوند هم وجود داشته و دارد به طوری که موسی نیز خواستار دیدار حق شد، اما با تکامل یافتن تدریجی انسانها متوجه شدند که چهرۀ حق در آیینه کوچک چشم ظاهر انسانها نمی گنجد.

به همین جهت کوشیدند تا با اشراق عرفان و تهذیب نفس چهرۀ او را ببینند.

او آنچنان دلها را به خود می خواند که چهره ای جز «او» را نمی توان زیبای واقعی دانست.

البته عشق های دو انسان راستگو و صدیق به یکدیگر نیز جلوه ای عارفانه و عاشقانه دارد و پلی است برای درک کمال زیباییها.

رهنمود فال:

صاحب گرامی فال.آنچه شما در پی آن هستید ،زیبا کامل و درست است.

باید بسیار دقت کنید که تحت تأثیر برخی مشکلات قرار نگیرید.

اما حقیقت این است که دسترسی به آن هدف کمی مشکل است.اگر طاقت تحمل مشکلات را کمتر داشته باشید توفیق چندانی نصیب شما نخواهد شد.

ناگفته نماند که شما از برخی نزدیکان هم احساس ناامنی می کنید که البته حق دارید ولی نباید آنچنان موضوع را مهم تلقی کنید که منجر به بدبینی نسبت به آشنایان شود.

به هر حال همه آدمها نمی توانند شاهد موفقیت های دیگران باشند.حسادت هم متأسفانه صفتی است که بسیاری از مردم دارند.به خدا توکل کنید.

📚 آیات نور در سفینه غزل
✒️ دکتر مصطفی بادکوبه ای

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

03 Dec, 21:24


روح غزل و رهنمود فال

🆔 ‌https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

03 Dec, 21:24


فایل صوتی غزل شماره ۱۳۷
با صدای مهربانو فرزانه جمشیدی

علوم وفنون ادبی

27 Nov, 20:52


🔷🔶🔹🔸

🔅پالایش زبان پارسی


"عصر" واژه‌ای بیگانه است که در زبان پارسی با دو چم به‌کار می‌رود.

۱. زمانی از روز، که پس از میانه‌ی روز است:
🔻عصر = پسین، پَسینگاه، پس از نیمروز، ایوار، ایواره، شام، شامگاه، شامداد، شبانگاه
🔻عصرانه = چاشت، چاشت پَسین، چاشت شامگاهی
🔻عصر به‌خیر = پَسین خوش، شام خوش

نمونه:
🔺از صبح تا عصر با هم بودیم =
از بام تا شام با هم بودیم
از بامگاه تا پَسینگاه با هم بودیم

🔺تا عصر طول خواهد کشید =
تا شبانگاه به درازا خواهد کشید
تا پس از نیمروز به درازا خواهد کشید

🔺شما را برای خوردن عصرانه به منزلمان دعوت می‌کنم =
شما را برای خوردن چاشت/ چاشتِ پَسین به خانه‌مان فرا می‌خوانم

🔺عصر بخیر رفقا =
پَسین خوش دوستان

🔺ز هر دژ به گوش آید آوای کوس
ز «ایوار» تا گاهِ بانگِ خروس(بهار)


۲. چرخه‌ای از دیروک(تاریخ)، که ویژگی آن ریسه‌ای(مجموعه‌ای) از رویدادهای وابسته به هم است:
🔻عصر = زمانه، زمان، روزگار، دورَک
🔻عصر اتم = دورَکِ اتم
🔻عصر باستان = زمانه‌ی باستان، روزگار باستان
🔻عصر حجر = دورک سنگی، روزگار سنگی
🔻عصر حجر جدید = دورک نوسَنگی، روزگار نوسَنگی
🔻عصر حجر قدیم = دورک پارینه‌سنگی، زمان پارینه‌سنگی
🔻عصر طلایی = دورَک زرین
🔻عصر فناوری = زمانه‌ی فناوری

نمونه:
🔺«نارسیسم» از علائم روان‌رنجوری عصر ماست =
«خودشیفتگی» از نشانه‌های روان‌رنجوری روزگار ماست

🔺ما در عصر فناوری اطلاعات زندگی می‌کنیم =
ما در زمانه‌ی فناوری داده‌ها زندگی می‌کنیم

🔺در عصر یخبندان خیلی از حیوانات مردند =
در دورَکِ یخبندان بسیاری از جانوران مردند

🚩ویرایش شد

#مجید_دری
#جایگزین_پارسی
#عصر #عصرانه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «پارسی پاک»
پالایش زبان پارســی
والایش فرهنگ ایرانی

https://t.me/amirnormohamadi1976
🔷🔶🔹🔸

علوم وفنون ادبی

27 Nov, 20:51


🔷🔶🔹🔸

🔅پالایش زبان پارسی


🔻عطسه = اَتسِه، اَشنوسه، شَنوسَک

🔻عطسه‌زدن = اَتسه‌ژدن، شنوسیدن


واژه‌ی "عطسه" اگرچه تازی است، ولی از روی آوای این کار ساخته شده است.
این واژه برابر و هماهنگ با آواز "اتس" است که از دهان بیرون می‌آید و نه از ریشه‌های زبان سامی. بر این پایه می‌توان این واژه را با نوشتار "اَتسه" به‌کار برد.
در پارسی بدان "اشنوسه" می‌گفتند که آن هم از راه شنیدن آوای این کار پیدا شده بود.

#مجید_دری
#جایگزین_پارسی
#عطسه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «پارسی پاک»
پالایش زبان پارســی
والایش فرهنگ ایرانی

https://t.me/amirnormohamadi1976
🔷🔶🔹🔸

علوم وفنون ادبی

27 Nov, 20:51


🔷🔶🔹🔸

🔅پالایش زبان پارسی


🔻نظم = سامان، هماهنگی، سازماندهی، آرایش، رایش، رَستک، ایوسانی، سَهمان، آراستن، آراستگی، دِهناد
🔻نظم(در برابر نثر) = چامه، سَرواد، سرود
🔻نظم داد = سامان داد، بِسامانید
🔻نظم‌دادن = ساماندهی، هماهنگی، سیچیدن، سیجیدن، وابراستن، نِهیدن، رایِنیدن
🔻نظم‌دهنده = سامانگر، سازوَر، رایِنیتار، نِهِشگر، آراینده
🔻نظم‌یافتن = سامان‌یافتن
🔻ناظم = سامانگر، نِهِشگر، سازوَر، آراینده، یارسالار(در آموزشگاه)، سراینده
🔻بی‌نظم = نابسامان، درهم‌ریخته، بی‌سرشته
🔻بی‌نظمی = نابسامانی، بی‌سامانی، اَسَهمانی
🔻عدم نظم = نابسامانی، بی‌سامانی، اَسَهمانی

نمونه:
🔺تقارن علامت نظم است =
یک‌سنجی نشانه‌ی سامان است

🔺تلاش کرد کارش را با نظم انجام دهد =
کوشید کارش را با آراستگی انجام دهد

🔺نظم خاصی بر کارش حکمفرما بود =
هماهنگی ویژه‌ای بر کارش چیره بود

🔺این کارخانه را باید نظم داد
باید این کارخانه را ساماندهی کرد

🔺بی‌نظمی را تحمل نمی‌کرد =
نابسامانی را برنمی‌تافت

🔺رودکی "کلیله و دمنه" را به نظم درآورد =
رودکی "کلیله و دمنه" را به چامه درآورد

🔺به‌عنوان نظم‌دهنده، محیط کار را نظم داد و نظم آن را حفظ کرد =
از روی سامانگری، کارگاه را بِسامانید و سامان آن را پاس داشت
همچون سامانگر، کارگاه را سامان داد و سامان آن را نگاه داشت

#مجید_دری
#جایگزین_پارسی
#نظم #ناظم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «پارسی پاک»
پالایش زبان پارســی
والایش فرهنگ ایرانی

https://t.me/amirnormohamadi1976
🔷🔶🔹🔸

علوم وفنون ادبی

27 Nov, 20:50


🔷🔶🔹🔸

🔅پالایش زبان پارسی


🔻نظام = سامان، سامانه، نِهِش، دستگاه، سازگان، آراستن، آراستگی، روش، آیین، ارتش
🔻نظامات = سامان‌ها، نِهِش‌ها، روش‌ها، آیین‌ها
🔻نظام حکومتی = سامانه‌ی رهبری
🔻نظام‌دادن = سامان‌دادن، سپاه‌آراستن
🔻نظام‌گرفتن = سامان‌گرفتن
🔻نظامنامه = سامان‌نامه، آیین‌نامه
🔻نظامی = سپاهی، ارتشی، ارتشتار
🔻نظام‌وظیفه = سربازی، هَرگ سربازی(هَرگ=وظیفه)، دورک زیرپرچم
🔻مقامات نظامی = کارداران ارتشتاری

نمونه:
🔺برادر من نظامی است =
برادر من ارتشی است

🔺جزو مغضوبین نظام است =
از خشم‌گرفتگان فرمانروایان است
از رانده‌شدگان کشورمداران است

🔺قوای نظامی بقای مملکت را تضمین می‌کنند =
نیروهای ارتشتاری استواری کشور را پشتوانند

🔺آیا نظام هستی، مبتنی بر عدالت است؟
آیا سامانه‌ی هستی، برپایه‌ی دادگری است؟

🔺تدوین نظامنامه‌ی "ایمنی محیط کار" را به اتمام رساند =
فراهم‌آوری آیین‌نامه‌ی "اَرمَندی کارگاه" را به پایان رساند


#مجید_دری
#جایگزین_پارسی
نظام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «پارسی پاک»
پالایش زبان پارســی
والایش فرهنگ ایرانی

https://t.me/amirnormohamadi1976
🔷🔶🔹🔸

علوم وفنون ادبی

27 Nov, 20:49


🔷🔶🔹🔸

🔅پالایش زبان پارسی


🔻تنظیم = ساماندهی، سامان‌دادن، هماهنگی، آراستن
🔻منتظم = بِسامان
🔻منظم = بِسامان، سامانمَند، سازمَند، پشتِ هم، پشت سر هم، پیاپی، پیراسته، پرداخته، آراسته
🔻منظماً = پشتِ هم، پشت سر هم، پیاپی
🔻منظم کرد = بِسامانید
🔻منظم‌کردن = سامان‌دادن، آراستن، ویراستن
🔻منظوم = سَرواد، چامه، سرود، آراسته، سخن آراسته، سازمند
🔻منظومه = چامه‌سار، درازچامه، دَرپِیوسته
🔻منظومه شمسی = سامانه خورشیدی، کهکشان خورشیدی، مِهرسامان، شیدسامان، خورهمبست، هَرباسپان
🔻نامنظم = نابِسامان، بی‌سامان

نمونه:
🔺عالم وجود منظم است یا نامنظم؟ =
جهان هستی بِسامان است یا نابٍسامان؟
جهان هستی ساماندار است یا بی‌سامان؟

🔺اگر عالم منظم نباشد، ضرورت ناظم منتفی است =
اگر گیتی سامانمَند نباشد، بایستگی سامانگر نارواست

🔺حکومتش بر مبنای تمرکز قوا تنظیم شده است =
فرمانروایی‌اش بر پایه‌ی فراهم‌سازی نیروها آراسته شده است

🔺بودجه را طوری تنظیم کنید که آخر سال کسر نیاوریم =
پیش‌ریز را جوری/به‌گونه‌ای ساماندهی کنید که در پایان سال کم نیاوریم

🔺منظماً تماس می‌گرفت و شرح ماوقع را می‌داد =
پیاپی زنگ می‌زد و گزارش رویداده را می‌داد

🔺منظومه‌ی "جمشید و خورشید" را "سلمان ساوجی" منظوم کرده است =
چامه‌سار "جمشید و خورشید" را "سلمان ساوجی" سروده است

🔺اینجا را باید منظم کرد =
اینجا را باید سامان داد

🔺شش‌ضلعی منتظم =
شش‌بَر بِسامان
شش‌گوش سامانمند



#مجید_دری
#جایگزین_پارسی
#تنظیم #منتظم #منظم #منظما #منظوم #منظومه #نامنظم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «پارسی پاک»
پالایش زبان پارســی
والایش فرهنگ ایرانی

https://t.me/amirnormohamadi1976
🔷🔶🔹🔸

علوم وفنون ادبی

27 Nov, 20:49


🔷🔶🔹🔸

🔅پالایش زبان پارسی


🔻معمار = مِهراز، رازی‌گر، آبادگر، والادگر، سازنده، بنیادگر
🔻معماری = مِهرازی، رازی‌گری، بنیادگری، والادگری، آبادگری، ساختمان
🔻مهندس معمار = مِهراز، کارشناس مِهراز

نمونه:
🔺روز معمار بر معماران عزیز مبارک باد =
روز مهراز بر مهرازان گرامی همایون باد

🔺تمام افراد حاضر، معماری بنا را تحسین کردند =
همگی رازی‌گری ساختمان را ستودند

🔺طاق کسری، اثر تاریخی معماران ایرانی است =
تاک کسرا، کار باستانی سازندگان ایرانی است
ایوان خسرو، آفریده‌ی باستانی والادگران ایرانی است

🔺آن کس که بعید شد ز معمار
کی گردد کارهاش معمور(مولانا) =
آن کس که بدور شد ز مِهراز
کی گردد کارهاش آباد

#مجید_دری
#جایگزین_پارسی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «پارسی پاک»
پالایش زبان پارســی
والایش فرهنگ ایرانی

https://t.me/amirnormohamadi1976
🔷🔶🔹🔸

علوم وفنون ادبی

27 Nov, 20:48


🔷🔶🔹🔸

🔅پالایش زبان پارسی


🔻مهندس = (پارسی تازی‌شده)، کارشناس، هَنداچگر، هَندازگر، هَنداسگر، هندسه‌دان، شماردار، اندازوَر، اندازگر
🔻مهندس مشاور = کارشناس رایزن، هَنداسُبار(سُبار=مشاور، رایزن)
🔻مهندسی = کارشناسی، هندازگری
مهندسین = کارشناسان، هَنداچگران، هَندازگران، هَنداسگران
🔻مهندس معمار = مِهراز، کارشناس مِهراز

نمونه:
🔺در رشته‌ی مهندسی برق قبول شد =
در رشته‌ی کارشناسی کـَهرُبا پذیرفته شد

🔺تاییدیه مهندسین ناظر پروژه را احتیاج داشت =
پذیرش‌نامه‌ی هَندازگران دیدبان برنامه را نیاز داشت
رَواداری کارشناسان دیده‌بان کلان‌برنامه را نیاز داشت

🔺گهر دادش و چیز چندین ز گنج 
که ماند از شمارش مهندس به رنج(اسدی) =
گهر دادش و چیز چندین ز گنج 
که ماند از شمارش شماردار به رنج


🚩 "مهندس"(مُهَندز=اندازه‌گیرنده) واژه‌ای تازی است که از واژه‌ی پارسی "اندازه" گرفته شده است.

#مجید_دری
#جایگزین_پارسی
#مهندس
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «پارسی پاک»
پالایش زبان پارســی
والایش فرهنگ ایرانی


https://t.me/amirnormohamadi1976
🔷🔶🔹🔸

علوم وفنون ادبی

27 Nov, 20:47


🔷🔶🔹🔸

🔅پالایش زبان پارسی


🔻مشاور = رایزَن، اندرزبَد، سوبار(=اندرزگو)، هَم‌سِگال، سِگالِشگر(سگال=اندیشه)
🔻مشاورات = رایزنی‌ها، اوسکارش‌ها
🔻مشاوران = رایزنان، هم‌سِگالان
🔻مشاور حقوقی = رایزن دادیکی، داتگوی، داتَنگوی
🔻مشاوره = رایزنی، هَم‌پُرسگی، هَم‌پُرسی، هَم‌پُرسه، اوسکار، اوسکارِش، سِگالیدن، سِگالِش
🔻مشورت = رایزنی، راهنمایی، رهنمود، هَم‌پُرسی، کنکاش، سِگالش، سِگالیدن، سوبارش، پند، اندرز
🔻مشورت‌کردن = رایزنی‌کردن، رایزَنیدَن، سِگالیدن، هَم‌پرسیدن، سوباردن، رای‌زدن، پندجُستن
🔻مشورتی = سِگالشی، سوباری
🔻شورای مشورتی = گروه راهنما، رهنمودگران، چاره‌جویان

نمونه:
🔺روز مشاوره و روانشناسی مبارک باد =
روز رایزنی و روانشناسی فرخنده باد

🔺برای مشاوره در مورد مشکلش، به مشاور حقوقی مراجعه کرد =
برای هَم‌پُرسی در باره‌ی گرفتاری‌اش، به رایزن دادیکی سَر زد

🔺مشاوره، مشورت و دریافت اطلاعات در مورد یک موضوع از متخصص است =
سِگالِش، سِگالیدن و دریافت آگاهی درباره‌ی یک پُرسِمان از کارآزموده است

🔺به مشورت بزرگان، از کاندیداتوری انصراف داد =
به اندرز بزرگان، از نامزدی دست کشید

#مجید_دری
#جایگزین_پارسی
#مشاور #مشاوره #مشورت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «پارسی پاک»
پالایش زبان پارســی
والایش فرهنگ ایرانی

https://t.me/amirnormohamadi1976
🔷🔶🔹🔸

علوم وفنون ادبی

27 Nov, 20:47


‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۸ آذر زادروز ابوالحسن ابتهاج

(زاده ۸ آذر ۱۲۷۸ رشت – درگذشته ۶ اسفند ۱۳۷۷ لندن) مقام سیاسی‌اقتصادی و رئیس سازمان برنامه و مدیرعامل بانک‌ملی

او در تهران، پاریس و بیروت تحصیل کرد و در سال ۱۳۰۰ به استخدام بانک شاهی درآمد و پس از مدتی به‌عنوان معاون بازرس کل آن بانک منصوب شد و مسئولیت امور حقوقی و قضایی بانک را برعهده گرفت.
وی چون معتقد بود، تا زمانی که برای اداره کشور نقشه‌ای نداشته باشیم، وضع مملکت اصلاح نخواهد شد، با کمک حسین علاء، ضرورت برنامه اقتصادی را به رضاشاه منتقل کرد و با موافقت شاه و با تأسیس شورای اقتصاد در فروردین ۱۳۱۶ به ریاست دبیرخانه این شورا انتخاب شد.
در اسفند ۱۳۲۷ به پیشنهاد او، هیئت وزیران مصوبه‌ای صادر کرد که به‌موجب آن، بانک‌های خارجی مستقر در ایران "بانک شاهی و بانک ایران و روس" موظف شدند معادل حداقل ۵۵ درصد از سپرده‌های خود را بدون بهره، نزد بانک ملی بگذارند. همچنین در این مصوبه پیش‌بینی شده بود که در صورت لزوم، صد درصد موجودی‌های این دو بانک به بانک ملی سپرده شود که با کشمکش فراوان هم بانک شاهی و هم بانک ایران و روس این مصوبه را پذیرفتند.
وی در سال ۱۳۲۱ مذاکراتی با آیلیف "مستشار اقتصادی سفارت و نماینده وزارت دارایی انگلیس در ایران" انجام داد و او را متقاعد کرد که دولت انگلیس، بابت بدهی‌هایش به ایران، هر سه ماه، ۶۰ درصد طلا به ایران تحویل دهد و ۴۰ درصد باقیمانده را به‌صورت لیره‌ای بپردازد که در مقابل طلا تضمین‌شده باشد. او در آبان‌ماه همان سال به دولت قوام پیشنهاد کرد لایحه‌ای را به تصویب مجلس برسانند که به‌موجب آن، نشر اسکناس ایران بدون محدودیت مجاز باشد؛ به‌شرط آنکه در مقابل آن، ۶۰ درصد طلا و ۴۰ درصد ارز تضمین‌شده با طلا، تحویل بانک ملی ایران شود.
او از دی‌ماه ۱۳۲۰ مدیرعامل بانک ملی شد.
یکی دیگر از کارهای او که سود فراوانی نصیب بانک ملی کرد، این بود که موفق شد طی مذاکراتی با آیلیف، طلاهای ایران را که در آفریقای جنوبی نگهداری می‌شد، وارد کشور کند.
وی در ۲۹ خرداد ۱۳۲۳ به‌عنوان رئیس هیئت نمایندگی ایران برای شرکت در کنفرانس برتن وودز، به آمریکا رفت. این کنفرانس برای تهیه و تصویب اساسنامه بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول تشکیل می‌شد.
او در شهریور ۱۳۲۷ به‌عنوان سفیر ایران در پاریس منصوب شد و همچنین چون ایران در اسپانیا و پرتغال نمایندگان دائمی نداشت، ابتهاج نماینده سیاسی ایران در آن دو کشور شد.
در سال ۱۳۴۱ رئیس بانک جهانی از او دعوت کرد تا از طرف این بانک به الجزایر سفر کند تا دولت آن کشور را در برنامه‌های عمرانی راهنمایی کند.
وی در اردیبهشت ۱۳۵۷ برای معالجه چشم با همسرش به فرانسه رفتند؛ سفری که بازگشتی به ایران به‌همراه نداشت. وی مدتی در شهر کان فرانسه اقامت داشت و سپس به لندن رفت. ابوالحسن ابتهاج قسمتی از خاطراتش را به زبان فارسی در "انتشارات علمی" منتشر کرد.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#ابوالحسن_ابتهاج

علوم وفنون ادبی

27 Nov, 20:46


‍ ‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۸  آذر زادروز لطف‌اله مجد 

(زاده ۸ آذر ۱۲۹۶ شاهی -- درگذشته ۸ دی ۱۳۵۷ تهران) موسیقیدان و نوازنده تار

او از کودکی به نواختن تار علاقه بسیار داشت به طوری که در انباری خانه آنها تاری کهنه و شکسته بود که وی همیشه با آن تمرین می‌کرد و همین تمرین‌های فراوان موجب شد که از درس عقب بماند. پدرش دیگر نگذاشت که ساز بزند، ولی او که بزرگترین عشق و علاقه‌اش نواختن تار بود، با گریه و التماس به‌ پدر قول داد درسش را بخوبی بخواند و پدرش به این شرط که فقط نزد خود نواخته و به کلاس موسیقی نرود، موافقت کرد و این بود که  نزد هیچ استادی نرفت.
در سال ۱۳۰۸ که دوازده ساله بود، بدون هیچ ترسی از پدر، رسمآ نواختن تار را با ممارست و کوشش فراوان آغاز و در ضمن هرجا که صدای سازی می‌شنید، به سراغ آن می‌رفت و به‌دقت به آن نوا گوش می‌داد. پس از چندی، یکی از نوازندگان بنام تار شد و با اینکه استاد به‌خود هرگز ندید، آنقدر پر شور تار می‌زد که شنونده را به‌ سوی خود جذب می‌کرد.
نخستین بار در پارک نصرت‌الدوله فیروز و سپس در تالار فرهنگ به اجرای کنسرت پرداخت.
پس از نسل قدیم نوازندگان تار در رادیو "مانند علی‌اکبر شهنازی و مرتضی نی‌داود" او و جلیل شهناز نسل جدید تار نوازان رادیو بودند که محبوبیت بسیاری یافتند.
او همچنین یکی از نوازندگان خوب "گلهای جاویدان" بود که با دعوت داود پیرنیا، یکی از همکاران دائمی آن برنامه شد.
وی از آغاز تأسیس انجمن موسیقی ملی ایران یکی از نوازندگان آن هنرستان شد و لطفی یکی از شاگردان او بود که آموزش اولیه‌اش را نزد وی دید.
وی كم‌حرف، مهربان، خوش‏رو، بی‌ادعا و متواضع بود و درباره هركس كه حرف میزد او را تحسين و تمجيد می‌کرد، اما درباره خودش هيچ نمی‌گفت .
سالها در اداره‌های دولتی با کمال صداقت و پاکی به‌کار مشغول بود و در کنج قناعت، با ساز خویش عالمی داشت.
وی از نوازندگانی بود که همه‌جا ساز نمی‌زد و صدای سازش را در هرمکانی نمی‌شد شنید.
از بین نوازندگان به ابوالحسن صبا، حسین تهرانی و مرتضی محجوبی علاقه داشت. از بین خوانندگان ادیب خوانساری و بنان را دوست داشت. با بنان و اسماعیل نواب‌صفا و ابوالحسن ورزی، بسیار دوست و معاشر بود.

آثار:
از او برنامه‌های زیادی به همراه حسین تهرانی، رضا ورزنده، علی تجویدی و پرویز یاحقی باقی مانده است. دو آهنگ لطیف و جذاب نیز ساخته است که به همت لطف‌اله مفخم به‌چاپ رسیده است.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#لطف_اله_مجد

علوم وفنون ادبی

27 Nov, 20:46


☘️ ☘️ برگی از تقویم تاریخ ☘️ ☘️

۸ آذر زادروز یحیی کمالی‌پور

(زاده ۸ آذر ۱۳۲۶ کرمان) نویسنده و دکترای ارتباطات

او دارای مدرک لیسانس روابط عمومی از دانشگاه ایالتی مینه‌سوتا، فوق لیسانس رسانه‌های جمعی، رادیوتلویزیون و فیلم از دانشگاه ویسکانسین و دکترا در رشته ارتباطات از دانشگاه میسوری آمریکا است.
از سال ۱۹۸۶ (۱۳۶۵) در دانشگاه پوردو در آمریکا دارای کرسی استادی و از سال ۱۹۷۹ رئیس واحد ارتباطات و هنرهای خلاق این دانشگاه و رئیس بخش ارتباطات دانشگاه پوردو کلیومت در ایالت ایندیانای ایالات متحده آمریکا شد. وی سردبیر چند مجله در رشته ارتباطات از جمله Global Media Journal، و ایده راه‌اندازی مجله جهانی رسانه را از سال۱۹۹۹ میلادی و قبل از آن‌که مدیر گروه ارتباطات شود در ذهن داشت. در آن سال ایده‌اش را با مدیر وقت گروه ارتباطات در میان گذاشت، اما علاقه‌ای به این پروژه نشان نداد تا وقتی که خودش به مدیریت گروه ارتباطات منصوب شد، توانست این ایده‌اش را عملی کند و در پاییز سال ۲۰۰۲ اولین نسخه مجله جهانی رسانه روی اینترنت قرارگرفت.

آثار:
او با ۱۰ کتاب در رشته ارتباطات و بیش از ۲۵ سال تدریس در دانشگاه‌های آمریکا، یکی از دانشمندان شناخته شده ایرانی این رشته در سطح جهان است. از جمله آثارش موارد زیر است:
(مقاله) تکنولوژیهای جدید ارتباطی و تأثیر آنها بر جوامع معاصر: نگرانیها و دورنماها (۱۸ صفحه از ۷۹ تا ۹۶)
مجلات: علوم انسانی» پژوهشی دانشگاه امام صادق (ع) تابستان ۱۳۷۶ - شماره ۴
(مقاله) تکنولوژیهای جدید ارتباطی و تأثیر آنها بر جوامع معاصر: نگرانیها و دورنماها (۱۸ صفحه از ۷۹ تا ۹۶) مجله: خ علوم انسانی» پژوهشی دانشگاه امام صادق (ع)» تابستان ۱۳۷۶ شماره ۴»
(سخنرانی) در عصر اطلاعات، دانش قدرت و تکنولوژیهای اطلاعاتی حربه‌های قدرت است/ سخنرانی/ (۴ صفحه از ۱۶ تا ۱۹)
مجلات: اطلاع‌رسانی و کتابداری» روابط عمومی» شهریور ۱۳۷۶ شماره ۴»
(مصاحبه) مصاحبه و میزگرد: گفتگو با پروفسور کمالی پور استاد ایرانی علوم ارتباطات در دانشگاه پوردو - آمریکا: روزنامه‌نگاری در زمانه دیجیتال (۸ صفحه - از ۲ تا ۹)
مجله: اطلاع‌رسانی و کتابداری» رسانه» تابستان ۱۳۸۰ شماره ۴۶»
مصاحبه کننده: شکرخواه، یونس
https://t.me/amirnormohamadi1976
🆔

#برگی_از_تقویم_تاریخ

☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
#یحیی_کمالی_پور

علوم وفنون ادبی

27 Nov, 20:45


‍ ‍☘️ ☘️ برگی از تقویم تاریخ ☘️ ☘️

۸ آذر زادروز علی رواقی

(زاده ۸ آذر ۱۳۲۰ مشهد) استاد ادبیات

او تحصیلات عالی را سال ۱۳۳۹ در دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد آغاز کرد و در ۱۳۴۴ دوره لیسانس را به‌پایان برد. سپس به تهران آمد و تحصیلاتش را ادامه داد و سرانجام در ۱۳۵۳ در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشکده ادبیات دانشگاه تهران دانشنامه دکتری گرفت. وی از  استادان: رجایی بخارایی، غلامحسین یوسفی، بدیع‌الزمان فروزانفر، جلال همایی، ناتل خانلری، محمد معین، مجتبی مینوی، علی‌اکبر فیاض و پروین گنابادی بهره‌مند شد.
موضوع پایان نامه فوق لیسانس وی «فرهنگ شاهنامه» با راهنمایی دکتر معین و دکتر شهیدی بود. او در دوره دکتری نیز، «اشتقاق فعل در زبان  فارسی» را به‌عنوان زمینه پژوهشی رساله خود برگزید و به راهنمایی دکتر خانلری و دکتر محقق، آن را به انجام رسانید.
وی تکاپوهای پژوهشی‌اش را زیر نظر دکتر خانلری در مجلات «سخن» و «بنیاد فرهنگ ایران» آغاز کرد و سپس به گروه علمی «بنیاد شاهنامه فردوسی» به سرپرستی مجتبی مینوی پیوست و پژوهش‌هایش را در گستره زبان فارسی بر شناخت زبان شاهنامه و رمزگشایی از واژگان ناشناخته فارسی نوین به‌ویژه در دوره تکوین آن استوار ساخت. دستاورد پژوهشی این دوره او را به نظریه گونه شناسی تاریخی – تطبیقی زبان و شناخت گونه‌های حوزه‌های جغرافیایی و ناحیه‌ای زبان فارسی بر پایه نوشتارهای کهن رهنمون ساخت که پایه‌های استواری را برای شناخت تاریخ زبان فارسی نوین و سبک شناسی پیش روی پژوهشگران نهاده است. وی از سال ۱۳۴۸ به تدریس در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران پرداخت و در ۱۳۵۳ به درجه استادیاری  زبان و ادبیات فارسی نائل آمد. در ۱۳۵۴ با استفاده از یک فرصت مطالعاتی به فرانسه رفت و در زمینه فرهنگ نویسی به پژوهش پرداخت و در ۱۳۵۶ در دانشگاه پل والری مون پلیه، زبان فارسی را تدریس کرد.
او در ۱۳۶۹ جزو نخستین ده نفری بود که به عضویت پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی درآمد و در سال ۱۳۸۰ به‌عنوان  چهره ماندگار در رشته زبان و ادبیات فارسی معرفی شد.
یکی از زمینه‌های پژوهشی که استاد رواقی سالها درباره آن به تحقیق و پژوهش پرداخته، ترجمه‎‌های قرآن است که وی آن را از سال ۱۳۴۴ شروع کرده است. نخستین کتاب قرآنی که از وی به‌چاپ رسید «تفسیر قرآن پاک» بود که در ۱۳۴۸ در انتشارات بنیاد فرهنگ ایران منتشر کرد.
ترجمه «قرآن موزه پارس» دومین پژوهش قرآنی بود که در ۱۳۵۵ در انتشارات بنیاد فرهنگ ایران به‌چاپ رساند. سومین کتاب تصحیح «تفسیر بصائر یمینی» بود که فقط یک جلد از آن در۱۳۵۹ در انتشارات بنیاد فرهنگ ایران منتشر شد. او پس از آن  به بررسی مجموعه ترجمه‌های  قرآن در کتابخانه آستان قدس پرداخت که «قرآن قدس» نخستین اثر از این مجموعه بود و در ۱۳۶۴ در دو جلد منتشر کرد. تصحیح کتابهای «برگردانی کهن از قرآن کریم» و «ترجمه‌ای فارسی از قرآن مجید» از دیگر پژوهش‌های وی در این زمینه است.
از او آثار ارزنده دیگری باقی مانده که از آن جمله می‌توان به تصحیح فرهنگ «تکملة الاصناف» «ذیلی بر فرهنگ‌های فارسی» با همکاری مریم میرشمسی، «زبان فارسی فرارودی» «گزیده شاهنامه» «واژه‌های ناشناخته در شاهنامه» و «داستان‌های شاهنامه فردوسی» اشاره کرد. همچنین «فرهنگ فارسی- تاجیکی» «فرهنگ مصدر در زبان فارسی» «فرهنگ بزرگ واژگان قرآنی» بر اساس حدود ۵۰ ترجمه و فرهنگنامه قرآنی و «فرهنگ شاهنامه»

🆔
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ

☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
#علی_رواقی

علوم وفنون ادبی

27 Nov, 20:44


برگی از تقویم تاریخ

۸ آذر زادروز آذر پژوهش 

(زاده ۸ آذر ۱۳۱۹ رضاییه) از پیشکسوتان رادیو ایران و یکی از گویندگان برنامه «گلها» 

او در خاطراتش می‌گوید: ۵ ساله بودم که پشت میکروفون میرفتم و از حفظ شعر می‌خواندم و اولین شعری که حفظ کردم شعر "اشک یتیم" پروین بود که در مدرسه خواندم و از آقای آذر، وزیر فرهنگ، گلدانی نقره‌ای هدیه گرفتم.
وی پدرش رئیس اداره فرهنگ و مادرش معلم زبان انگلیسی بود و پس از ازدواج به همراه شوهرش به ارومیه سفر کرد و اولین بار گویندگی را در رادیو ارومیه با اخبار در سال ۱۳۳۶ شروع کرد و چند سال بعد به تهران عزیمت کرد.
او از گویندگان مشهور و موفق در عرصه رادیو و دوبله است که علاوه بر اخبار در برنامه‌های دیگر و از جمله گلها‌ فعالیت داشته است. از نمونه صداهای آذر پژوهش باید به فیلم‌های کشتی را از دست نده (پرودس) جوانکا و دیگران (میرا) و فیلم وست ساید (نریشن) و چند مستند و گویندگی متن بازی‌های آسیایی اشاره کرد، صدای او پای ثابت فیلم‌هایی است که مدیریت آنها به‌عهده محمدعلی زرندی و ایرج دوستدار بود.

🆔
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#آذر_پژوهش

علوم وفنون ادبی

27 Nov, 20:44


فایل صوتی غزل شماره ۱۳۱
با صدای مهربانو مدرس زاده

علوم وفنون ادبی

27 Nov, 20:44


غزل ۱۳۱ حافظ
عباس احمدی

علوم وفنون ادبی

27 Nov, 20:44


غزل شماره ۱۳۱ حضرت حافظ

بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد
هلال عید به دور قدح اشارت کرد

#فاطمه_زندی

علوم وفنون ادبی

27 Nov, 20:44


فایل صوتی غزل شماره ۱۳۱
با صدای مهربانو فرزانه جمشیدی

علوم وفنون ادبی

27 Nov, 20:44


فایل صوتی غزل شماره ۱۳۱
با صدای استاد موسوی گرما رودی

علوم وفنون ادبی

27 Nov, 20:43


ابروان محرابی


نماز در خم آن ابروان محرابی
کسی کند که به خون جگر طهارت کرد

روح غزل:

بهره وافر از فرصت ها را کسی برده است که خدای را عاشقانه عبادت نموده باشد.به راستی این میکده عشق را هیچ خردمندی نباید از دست دهد.

هر چند به مرحله ایمان همراه با عشق رسیدن به سادگی میسر نمی شود و باید خون جگر خورد، چله نشینی ها کرد و با خداوند بزرگ هم از راه دل هم به کمک عمل صالح و هم تقوای همه جانبه دوست و صمیمی شد و چنین راهی را واعظ به ما نمی نمایاند بلکه باید از رندانی چون حافظ راهنمایی بخواهیم.

رهنمود فال:

صاحب گرامی فال.بدون هیچ گونه تردیدی یکی از بهترین مژده های بزرگ را دریافت خواهید کرد.

بشارت باد شما را به پایان غمهای درونی و آغاز شادی هایتان گرچه آنچه را که تا به حال تحمل کرده اید آن هم در راه صحیح و خیر بوده و به عنوان پشتوانه ای برای زندگی آینده به دردتان می خورد.

فقط فراموش نکنید که شرط موفقیت کامل شما پایداری و استواری در همین مسیر فعلی و خستگی ناپذیری شماست.

در عین حال حفظ احترام دیگران دقت نظر در امور و دوری از هرگونه حس خودخواهی نیز از مواردی است که اگر رعایت نمایید بر توفیقات شما
می افزاید.

📚آیات نور در سفینه غزل
✒️دکتر مصطفی بادکوبه ای

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

27 Nov, 20:43


🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

25 Nov, 23:25


🔷🔶🔹🔸

🔅پالایش زبان پارسی


🔻تقصیر = لغزش، کوتاهی، سستی، رَمژَک، مانید، پَرویش، بَچَک
🔻تقصیرکار = بزهکار، بزنده، گناهکار، گنهکار، گناهمَند، لغزشکار، کوتاهی‌کننده، سُستکار، مانیده، ویناسُمَند
🔻تقصیرکردن = مانیدن
🔻تقصیری = بینوایی، مانیدگی
🔻قاصر = کوتاه، کوتاهی‌کننده
🔻قاصرآمدن = کوتاه‌آمدن، ناتوان‌گشتن
🔻قاصرنظر = کوته‌بین
🔻قاصرهمت = کم‌خواه، کم‌کوش
🔻قاصرین = کوتاهی‌کنندگان
🔻قِصار = کوتَکان(کوتاه‌ها و تک‌ها، سخن بِخردانه‌ی کوتاه)
🔻کلمات قِصار = گُزین‌گویه‌ها
🔻قَصار = کوتاهی، سستی، ناتوانی
🔻قُصار = کوته
🔻قصور = کوتاهی، سستی، درماندگی، فروگذاری، بازایستادن، گناه، لغزش
🔻مقصر = بزهکار، بزنده، گناهکار، گنهکار، گناهمَند، ویناسُمَند، لغزشکار، کوتاهی‌کننده، سُستکار
🔻مقصرین = بزهکاران، سُستکاران

نمونه:
🔺یکی از انواع ورشکستگی، "ورشکستگی به‌تقصیر" است =
یکی از گونه‌های ورشکستگی، "ورشکستگی به‌رَمژَک" است

🔺زبان قاصر است از بیان آنچه اتفاق افتاده است =
زبان کوتاه/ناتوان است از بازگفتنِ آنچه روی داده است

🔺محکمه‌ی تجدیدنظر هم او را مقصر تشخیص داد =
دادگاه بازنگری هم او را گناهکار شناخت

🔺تقصیر از خودمان است که به این بلا مبتلا شده‌ایم =
کوتاهی از خودمان است که به این رنج دچار شده‌ایم

🔺نه در سخاوت او دیده هیچکس تقصیر
نه در مروت او دیده هیچکس نقصان (فرخی) =
نه در دَهِشگریِ او دیده هیچکس سستی
نه در جوانمردی او دیده هیچکس کاستی

🔺مقصرین به قصور خود اعتراف کردند =
لغزشکاران به لغزش خود اَستُوانیدند
بزهکاران گناه خود را پذیرفتند

🔺قصور این حقیر سراپا تقصیر را به دیده‌ی عفو و اغماض بنگرید =
پَرویش من را ببخشایید
من را ببخشید
ببخشید!

#مجید_دری
#جایگزین_پارسی
#تقصیر #قاصر #قصار #قصور #مقصر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «پارسی پاک»
پالایش زبان پارســی
والایش فرهنگ ایرانی
https://t.me/amirnormohamadi1976

🔷🔶🔹🔸

علوم وفنون ادبی

25 Nov, 23:25


🔷🔶🔹🔸
https://t.me/amirnormohamadi1976
🔅پالایش زبان پارسی


🔻برکت = فراوانی، بسیاری، افزایش، فزونی، افزونی، افزون شدن، نیکبختی، فرخندگی، همایونی، گوالیدن(=بالیدن، افزون شدن)، وخش(=بالیدگی، افزون شدن)، فره(=بسیار، افزون)
🔻برکت‌دادن = فزونی‌دادن، فزوناندن

نمونه:
🔺برکت در حرکت است =
فراوانی در پویش است

🔺برکت خداوندی نصیب تو باد =
گوالِش خداوندی بهره‌ی تو باد
فره ایزدی از آنِ تو باد

🔺به برکتِ حضور شما، کارمان سریع به اتمام رسید =
به فرخندگیِ بودن شما، کارمان زود به پایان رسید

🔺خوش‌اخلاقی کاسب، باعث برکت در کسب است =
خوش‌رفتاری سوداگر، مایه‌ی فزونی درآمد است

🔺خدا برکت بدهد =
خدا فراوانی بدهد
خدا نیکبختی بدهد

#مجید_دری
#جایگزین_پارسی
#برکت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «پارسی پاک»
پالایش زبان پارســی
والایش فرهنگ ایرانی
https://t.me/amirnormohamadi1976

🔷🔶🔹🔸

علوم وفنون ادبی

25 Nov, 23:25


🔷🔶🔹🔸

🔅پالایش زبان پارسی


🔻محبت = مهربانی، مهرورزی، مهر، مهرکاری، دوستی، دوستداری، دوست داشتن، دُشاکی، سَنارش
🔻محبت‌آمیز = مهرآمیز، دوستانه
🔻محبت‌داشتن = مهرورزیدن، مهر داشتن
🔻محبت‌کردن = دوستی‌ورزیدن، مهربانی‌کردن، مهرورزیدن

نمونه:
🔺محبت همیشه گفتنی نیست =
مهربانی همیشه گفتنی نیست

🔺از محبت خارها گل می‌شود =
از مهرورزی خارها گل می‌شود

🔺کلام پرمحبتش به قلب‌ها گرمی بخشید =
گفتار پر مهرش دل‌ها را گرمی بخشید

🔺به نامه‌ی محبت‌آمیزش جواب داد =
نامه‌ی مهرآمیزش را پاسخ گفت

🔺محبت کن تا محبت تو محبت بیافریند(کوروش) =
دوست داشته باش تا دوستداری تو دوستی بیافریند

#مجید_دری
#جایگزین_پارسی
#محبت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «پارسی پاک»
پالایش زبان پارســی
والایش فرهنگ ایرانی
https://t.me/amirnormohamadi1976

🔷🔶🔹🔸

علوم وفنون ادبی

25 Nov, 23:24


🔅پالایش زبان پارسی


۱_ درس بعد = آموزه‌ی دیگر/پَسین/سِپَسین

۲_ زنگ آخر = زنگ پایان، زنگ واپسین، واپسین زنگ

۳_ اجازه = پروانه(اجازه می‌دهید = پروانه می‌دهید ـ وـ اجازه بده بروم = بگذار بروم)

۴_ وقتتون تمومه = زمانتان پایان گرفت، پایان زمان

۵_ حرف نزنید = سخن نگویید، چیزی نگویید، هیچ مگویید، لَب بگیرید، سِدا نکنید، بی‌سِدا باشید، خاموش باشید، خاموش!، هیس!

۶_ ساکت = خاموش، بی‌سِدا(ساکت باش=سِدا نکن، بی‌سِدا باش، بی‌سِدا!، هیس!)

۷_ ورق بزنید = برگ بزنید

۸_ کتاب: کتاب درسی = ماتیکان، آموزشنامه ـ وـ کتاب دینی = نَسک ـ وـ کتاب = نبیگ، نـیپیک

۹_ خط بکشید = سَمیرِه بکشید

۱۰_ مهمه = مَهَنده

۱۱_ تقلب ممنوع = دَغایی ناروا، فریبکاری نابجا، دَغَلی نکنید، دَغَلکاری نکنید

۱۲_ شاگرد ضعیف = شاگرد ناتوان، شاگرد کـَم‌دان

۱۳_ دفتر = دفتر

۱۴_ تصویر = نِگارِه، نِگارَک

۱۵_ مخاطب = شنونده، بیننده، هَم‌سُخن

۱۶_ بعضی ها = برخی

۱۷_ مراقب امتحان = دیده‌بان آزمون، نگاهبان آزمون، آزمون‌بان

۱۸_ مواظب خودت باش = خودت را بپا، هوای خودت را داشته باش(بیشتر در t.me/ParsiPak/626)

۱۹_ اهداف خودتون رو تعیین کنید = هدف های خود را برگزینید، آرمان های خود را برگزینید

۲۰_ مرتب بشینید = به‌سامان بنشینید، درست بنشینید(بیشتر در t.me/ParsiPak/515)

۲۱_ ادب را رعایت کنید = ادب را پاس بدارید، ادب داشته باشید

۲۲_ قانون مدرسه = آیین دبستان/دبیرستان/آموزشگاه/اندیشگاه

۲۳_ وقت ندارم = زمان ندارم

۲۴_ تصحیح کردن = ویراستن، درست کردن، بررسی کردن(در اینجا)

۲۵_ کاملا اشتباه می کنی = سَددرسَد کارت نادرست است، برداشتت بسیار نادرست است )

۲۶_ دروغ نگو = دروغ نگو

۲۷_ اهمیت بده = مَهَند بدان، ارج بدار، ارج بِنِه، ارزشمند بدان، ارزش بده

۲۸_ البته = اگرچه، چرا که نه، هرچند، با این همه

۲۹_ بلکه = چه بسا، وَنکه، ولی، وانگه، والاتر که، چه، بهتر از آن که، به جای آن، بدتر از آن، اینکه، بالاتر از آن

۳۰_ با سرعت و بادقت و کامل بنویس = با شتاب/با تندی/زود و با باریک‌بینی/ریزبینی/ تیزنِگری/موشکافی و درست بنویس)

۳۱_ توجه کنید = ببینید، بنگرید، دَرنِگرید، پُر بِنگرید، بِهوش باشید (توجه کردن = پرداختن به)

۳۲_ قول بده = پیمان ببند، سوگند بخور

#مجید_دری
#جایگزین_پارسی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «پارسی پاک»
پالایش زبان پارســی
والایش فرهنگ ایرانی

https://t.me/amirnormohamadi1976

🔷🔶🔹🔸

علوم وفنون ادبی

25 Nov, 23:23


🔷🔶🔹🔸

🔅پالایش زبان پارسی


🔻نور = شید، شیت، درخشیدن، درخشش، درخشانی، درخش، روشنایی، روشنی، فروغ، فروزش، فروز، پرتو
🔻نوراَفشان = شیداَفشان
🔻نوراَفشانی = شیداَفشانی
🔻نوراَفکن = شیداَفکن
🔻نورالانوار= شیدِ شیدان، شیدانِ شید
🔻نورانی = آذرنگ، دَرَفشان، درخشان، شیدان، روشن
🔻نورانی‌شدن = دَرَفشیدن، درخشیدن
🔻نورانی‌کردن = دَرَفشاندن، درخشاندن
🔻نور ازلی = اَسَرروشَنی
🔻نورچشمی = شیدِ دیده، سوی دیده، روشنی چشم، قرزند
🔻نور خورشید = خورشید
🔻نور ماه = ماهشید، ماهتاب
🔻نوری = شیدی
🔻ذره‌ی نوری = Photon، شیدپار
🔻سال نوری = سال شیدی
🔻منور= شیده، روشن، دَرَفشیده، شیدبار
🔻منورالفکر = روشن‌اندیش، روشن‌بین، روشن‌رَوان، هوش‌وَرز
🔻تنویر = دَرَفشاندن، روشن‌کردن، آگاهاندن، آگاه‌کردن
🔻تنویر افکار عمومی = آگاهاندن مردم، آگاهی مردم

نمونه:
🔺نور، تابع انحنای فضاست =
شید، پیروِ خَمِشِ اِسپاش است

🔺با چراغ پر نوری همه جا را نورانی کرده بود =
با چراغ پر فروغی همه جا را روشن کرده بود
با چراغ پر فروزی همه جا را دَرَفشانیده بود

🔺نزدیک‌ترین سیاره شبیه زمین، فقط ۱۳ سال نوری از ما فاصله دارد =
نزدیک‌ترین گویال همسان زمین، تنها ۱۳ سال شیدی از ما دوری دارد/دور است

#مجید_دری
#جایگزین_پارسی
#نور #نورانی #منور #تنویر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «پارسی پاک»
پالایش زبان پارســی
والایش فرهنگ ایرانی

https://t.me/amirnormohamadi1976
🔷🔶🔹🔸

علوم وفنون ادبی

25 Nov, 23:23


‍ ‍ ‍
☘️ ☘️ برگی از تقویم تاریخ ☘️ ☘️

۶  آذر سالروز درگذشت صادق گوهرین

(زاده سال ۱۲۹۳ -- درگذشته ۶ آذر ۱۳۷۳ تهران) ادیب

او در نوجوانی، به روش سنتی به تحصیل صرف و نحو عربی پرداخت. سپس وارد دوره‌های ابتدایی و متوسطه شد و در رشته‌های ادبیات فارسی و فلسفه از دانشسرای عالی لیسانس گرفت. از آن پس، ضمن تدریس در دبیرستان‌ها، در دوره دکترای ادبیات فارسی به تحصیل ادامه داد و در مقطع دکترا، کتاب «فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی» در ۹ جلد را به‌عنوان پایان‌نامه به نگارش درآورد. وی در این رساله که شاید مهم‌ترین و مفصل‌ترین اثر او به‌حساب آید، به ترتیب الفبا، لغات، اصطلاحات، تعبیرات عرفانی، مَجازات، اصطلاحات نجومی، طبی، قرآنی و حدیثی و... را که در مثنوی معنوی مولوی آمده‌اند شرح کرده و هر ترکیب را در محل دقیق آن بیان داشته است. وی بیشتر عمرش را صرف تدریس دروس ادبی و عرفان و نیز تربیت دانشجویان این دو مقوله معرفتی کرد و شاگردان فراوانی پرورش داد. برخی دیگر آثار او از این قرارند: پیرچنگی، داستان بهرام گور، شرح اصطلاحات تصوف و شیخ صنعان.
آرامگاه وی در قطعه ۶۶ بهشت زهرا است.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ

☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
#صادق_گوهرین

علوم وفنون ادبی

25 Nov, 23:22


‍ ‍ ‍ ‍ ☘️ ☘️ برگی از تقویم تاریخ ☘️ ☘️

۶ آذر سالروز برگزاری کنفرانس تهران

در ۶ آذر ۱۳۲۲، زمانی که قوای متفقین ایران را به اشغال خود درآورده بودند، کنفرانسی در تهران با شرکت فرانکلین روزولت رئیس جمهور آمریکا، وینستون چرچیل نخست وزیر انگلستان و مارشال استالین نخست وزیر شوروی تشکیل شد که هدف آن برنامه‌ریزی برای بازکردن جبهه دوم در غرب اروپا و شکست آلمان بود.
به گزارش مجله تاریخ فرادید، در جریان جنگ جهانی دوم کشورهای بزرگ متفق که در جنگ علیه دول محور در کنار یکدیگر قرار داشتند، سه کنفرانس مهم در تهران، یالتا و پتسدام در راستای طراحی نقشه‌های جنگی و استراتژی نظامی و نیز اوضاع جهان بعد از پایان جنگ برگزار کردند.
کنفرانس تهران در ششم آذر ۱۳۲۲ به مدت سه روز برگزار و در آن پیرامون نقشه‌های جنگی متفقین تا شکست کامل آلمان تصمیم گیری شد. انتخاب تهران برای تشکیل اجلاس رهبران متفقین از مصوبات وزیران خارجه آمریکا، انگلیس و شوروی در مسکو بود.
از آنجا که وضعیت جبهه‌ شرقی بحرانی بود، استالین از پرواز هوایی به تهران می‌ترسید و تلاش کرد تا کنفرانس را در شرق خاک شوروی برگزار کند، اما روزولت و چرچیل موافق نبودند. روزولت وضعیت جسمانی نامساعد خود را بهانه کرد و چرچیل نیز از خطرناک بودن برگزاری کنفرانس در خاک شوروی سخن گفت.
در نهایت کنفرانس در ساعت ۱۶ روز ۲۸ نوامبر ۱۹۴۳ در محل سفارت شوروی در تهران آغاز شد. از نکات قابل توجه میزبانی ایران در این کنفرانس آن بود که شاه به دیدار سران امریکا و انگلیس رفت و در این ملاقات خواست که تبعيدگاه پدرش را به دلیل بدی آب و هوای جزيره موريس تغییر دهند که این درخواست پذیرفته شد و رضاشاه به ژوهانسبورگ آفريقای جنوبی انتقال يافت و در چندی بعد در آنجا درگذشت.     
در شب ۲۹ نوامبر سران سه کشور یک شام دوستانه با هم ترتیب دادند؛ در این ضیافت چرچیل یک شمشیر تشریفاتی سلطنتی به استالین داد و آن را به مردم استالینگراد و سربازان روسی که برای دفاع از شهر استالینگراد جنگیدند هدیه کرد.
در روایت مورخان از آن شب نقل است که استالین با دو دست شمشیر را گرفت و آن را از غلاف بیرون کشید سپس بوسه‌ای به دسته آن زد و بعد شمشیر را به دست "مارشال کلیمنت وروشیلف" داد. او در ادامه در سخنانی از مجازات جنایتکاران جنگی پس از جنگ سخن گفت که در این لحظه روزولت به شوخی چرچیل را به جنایت جنگی علیه آلمان متهم کرد. سخن روزولت با واکنش نخست وزیر انگلیس روبر شد و چیزی نمانده بود کار بالا بگیرد که موضوع با وساطت استالین ختم شد.
گفتنی است اين بزرگترين کنفرانسی بود که تا آن تاريخ در ايران تشکيل شده بود و به همين مناسبت شهرداری تهران سه خيابان را در پايتخت به نام رهبران سه کشور نامگذاری کرد.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ

☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
#کنفرانس_تهران

علوم وفنون ادبی

25 Nov, 23:22


‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۶ آذر سالروز درگذشت جعفر شهری

(زاده سال ۱۲۹۳ تهران -- درگذشته ۶ آذر ۱۳۷۸ تهران) نویسنده و پژوهشگر تاریخ تهران

او در دو مجموعه طهران قدیم (۵ جلد) و تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم (۶ جلد) حال و هوای تاریخی تهران را با جزئیاتش بیان کرده است. دیگر اثر او، قند و نمک، مجموعه‌ای از اصطلاحات اصیل تهرانی با توضیحات و پیشینه است.
سه رمان از رمان‌های او، یعنی شکر تلخ، گزنه و قلم سرنوشت را باید سه‌گانه‌ای دانست که اولی مربوط به دوران کودکی نویسنده و رنج‌های مادر وی، دومی شرح دوران نوجوانی، و سومی مربوط به دوران میانسالی اوست. کتاب‌های حاجی در فرنگ (در دو جلد) و حاجی دوباره نیز، سفرنامه مؤلف است به مکه و سپس اروپا که در آن خرافات دینی را به چالش می‌کشد.
او در نوشته‌های خود از واژه‌های گوناگون و اصیل و اصطلاحات تهرانی بهره می‌گیرد. عباس میلانی، از ایران‌شناسان معاصر، در نوشتاری به انگلیسی باعنوان «تهران و تجدد، هفت‌خوان شخصی جعفر شهری» آثار و شخصیت جعفر شهری را بررسی کرده‌است.

آثار:
طهران قدیم (۵ جلدی)
تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم (۶ جلدی)
قند و نمک
شکر تلخ
حاجی در فرنگ
حاجی دوباره
انسیه‌خانم
گزنه
قلم سرنوشت
کتاب علی

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#جعفر_شهری

علوم وفنون ادبی

25 Nov, 23:22


برگی از تقویم تاریخ

۶ آذر سالروز درگذشت علی‌اکبر سعیدی‌سیرجانی

(زاده ۲۰ آذر ۱۳۱۰ سیرجان – درگذشته ۶ آذر ۱۳۷۳ تهران) ادیب، پژوهشگر، نویسنده و فعالِ سیاسی

او در سال ۱۳۳۰ برای تحصیل در رشته فلسفه به دانشگاه تهران رفت و پس از چند سال تدریس در مناطق سیرجان و بم، در تهران همکاری‌‌اش را با دکتر معین، برای لغت‌نامه دهخدا آغاز کرد. از سال ۴۴ تا ۵۷ با بنیاد فرهنگ ایران همکاری و تدوین واژگان قسمت "حرف میم" از لغت‌نامه را برعهده داشت. او با ارائه مقالات فرهنگی در مجلات نگین و بامشاد به‌نقد حکومت وقت و جمهوری اسلامی می‌پرداخت. مجموعه مقالات او در کتاب‌هایی با عناوین شیخ صنعان، در آستین مرقع و ای کوتاه آستینان به‌چاپ رسید که بعدها ممنوع شدند. کتاب‌های او در حکومت جمهوری اسلامی به جز معدودی در شمار کتاب‌های ضاله "گمراه‌کننده" درآمده‌اند و ممنوع‌ از چاپ هستند. 

آثار
کتاب‌ها:
سوز و ساز (۱۳۳۰)
آخرین شراره‌ها (۱۳۳۲)
افسانه‌ها (۱۳۴۲)
خاکستر (۱۳۴۲)
زیر خاکستر (۱۳۴۵)
آشوب یادها (۱۳۵۶)
شیخ صنعان (۱۳۵۸)
در آستین مرقع (۱۳۶۳)
ای کوته‌آستینان (۱۳۶۷)
سیمای دو زن (۱۳۶۷)
ضحاکِ ماردوش (۱۳۶۴)
ته بساط (۱۳۶۹)
بیچاره اسفندیار (۱۳۶۹)
قافله‌سالارِ سخن خانلری (۱۳۷۰)
شهسوار عرصه آزادگی (۱۳۷۳) "که به چاپ نرسید"
افکار عطار (چاپ؟)
شوخی شعرا (چاپ؟)

ترجمه‌ها:
دو قربانی دیگر (۱۳۳۳)
آن روزها (۱۳۳۵)
بیخ غم (چاپ؟)
تصحیحات و گردآوری
شیرین‌سخنانِ گمنام (۱۳۲۸)
بدایع الوقایع "نوشته واصفی هروی" (۱۳۴۹)
تاریخ بیداری ایرانیان "نوشته ناظم الاسلام کرمانی" (۱۳۴۹)
واژه نامک "تنظیم و نشر یادداشت‌های عبدالحسین نوشین" (۱۳۵۲)
یادداشت‌ها "نوشته صدرالدین عینی" (۱۳۶۳)
تفسیر سورآبادی (چاپ ۱۳۸۱).

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#علی_اکبر_سعیدی_سیرجانی

علوم وفنون ادبی

25 Nov, 23:22


برگی از تقویم تاریخ

۶ آذر زادروز محمود رهبران

(زاده ۶ آذر ۱۳۴۱ یزد) خوشنویس

او از دوران دبستان به خط خوش علاقه‌مند شد و از سال ۱۳۶۱ به كلاس‌ درس ابوالقاسم صالح‌زاده خوشنويس يزدی رفت و تا سال ۱۳۶۳ نزد استاد حميد ديرين در شيراز دوره عالی را فراگرفت.
پس از آن نزد استادان: يداله كابلی خوانساری، غلامحسين اميرخانی و ... گواهینامه ممتاز گرفت و در سال ۱۳۶۵ و ۱۳۷۲ درجه فوق ممتاز از انجمن خوشنویسان و سپس درجه ۲ هنری از وزارت فرهنگ و ارشاد دریافت کرد و در سال ۱۳۸۶ گواهینامه استادی در رشته نستعلیق از انجمن خوشنویسان ایران و از طرف استادان برجسته خوشنویسی به‌ویژه استاد امیرخانی و سپس نشان درجه یک هنری را از وزارت فرهنگ و ارشاد گرفت.
از سال ۱۳۶۴ در كتابخانه‌های مروج و وزیری يزد به عنوان هنرمند خطاط مشغول خدمت است و در این مدت هنر صحافی را نیز به نیکی آموخته است. در سال‌های اخير آثاری از او در نشريات: «هستي» «آشنا» «پاژ» "همیاران بنیاد کودک" «دانشگاه يزد» «خاتم یزد» «فرهنگ یزد» «ندای يزد» «كلك آشنا» و برخی كتاب‌ها همچون: «نادر فرخنده پيام» «يزد، يادگار تاريخ(۳ جلد)» «كتابشناسی ميبدی» «نوشته‌های بی‌سرنوشت» «دیوان فرّخی یزدی» «پیشوای آزادی» «روشن‌تر از روشن» «رهاورد دیدار» «بادیه عشق» و ده‌ها کتاب دیگر چاپ شده و در سال ۱۳۶۸ كتاب «نی‌نواز اول» نوشته عبدالحسين جلاليان به خط وی در سال ۱۳۷۲ چاپ شد. در سال ۱۳۷۹ ديوان حافظ شيرازی به خط نستعليق او چاپ شد و در سال ۱۳۸۱ كتاب «بستان نياز و گلستان راز» اثر محمد‌كاظم طباطبایی يزدی را خوشنویسی کرد که در سال ۱۳۸۴ چاپ شد. خوشنویسی گات‌ها (سروده‌های زرتشت) گردآوری کورش نیکنام و کتاب ارجمند «نامه به فرزند» اثر دکتر اسلامی ندوشن در سال ۱۳۹۸ از دیگر آثار اوست. همچنین «گلشن راز» اثر محمود شبستری را در سال ۱۳۸۷ خوشنویسی كرده که در سال ۱۴۰۱ در نشر یزدا چاپ شد. تازه‌ترین اثر او کتاب "ایران نامه" برگزیده گفتارهای دکتر اسلامی ندوشن درباره ایران، در  سال ۱۴۰۲ منتشر شده است. همچنین خوشنویسی ده‌ها پوستر، نشانه و عنوان‌های کتاب و مجلات از دیگر کارهای به یادماندنی اوست.
وی تنها مدرسی است که کلاس رسمی ندارد، اما شاگردان زیادی از اطراف کشور، نزد او شتافته و به رایگان از هنر و تجربه‌اش بهره می‌گیرند.
در سال ۱۳۹۵ به کوشش استاد کاوه تیموری کتابی با عنوان «احوال و آثار خوشنویس کویر، محمود رهبران» در گزارش آثارش به گونه رنگی و بسیار نفیس چاپ شد که بی‌گزافه حق مطلب در‌باره وی ادا شده است.

بهترین مقام‌ها:
۱- رتبه نخست جشنواره بين‌المللی خوشنويسی رضوی در رشته نستعليق در چهار دوره متوالی ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۵.
۲- رتبه برتر و کسب لوح افتخار جشنواره بین‌المللی خوشنويسی ياسين (۱۳۸۸ در ايران و تركيه).
۳- برگزيده سيزدهمين جشنواره بين‌المللی علوم قرآنی در خوشنويسی.
۴- برگزيده پنجمين جشنواره طريق جاويد در رشته خوشنويسی از سوی دانشگاه تهران.
۵- مقام اول جشنواره بین‌المللی خوشنویسی «حِلیه». (استانبول ترکیه ۱۳۹۰).
۶-‌ مقام برتر جشنواره بین‌المللی خوشنویسی البرده. (دبی امارات ۱۳۹۰).
۷- رتبه نخست فستیوال جهانی الجزایر در رشته نستعلیق (۱۳۹۲).
۸- رتبه برتر جشنواره خوشنویسی دوسالانه قزوین.
۹- رتبه نخست و برتر جشنواره ملی خوشنویسی محمد رسول‌الله (۱۳۹۵).
۱۰-‌ شرکت در بخش ویژه استادان دومین جشنواره فرهنگی و هنری خلیج فارس و پرده‌برداری از تابلوی خوشنویسی وی. (بندرعبّاس، بهار ۱۳۹۱).
۱۱-‌ داور و عضو فعال دبیرخانه و مشاور هنری جشنواره بين‌المللی خوشنويسی رضوی از ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۱.

  حسین مسرت

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#محمود_رهبران، ز

علوم وفنون ادبی

25 Nov, 23:21


‍ ‍ ‍ ‍ ☘️ ☘️ برگی از تقویم تاریخ ☘️ ☘️

۶ آذر زادروز حسین معصومی همدانی

(زاده ۶ آذر ۱۳۲۷ همدان) استاد دانشگاه

او مدرس ادبیات فارسی، تاریخ ریاضیات، تاریخ علم و فلسفه علم در مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و دانشگاه صنعتی شریف است.
درجه کارشناسی مهندسی برق را در سال ۱۳۵۱ از دانشگاه صنعتی آریامهر (صنعتی شریف) دریافت کرد و در سال ۱۳۸۵ در رشته تاریخ علم از دانشگاه پاریس ۷ فارغ‌التحصیل شد. رساله دکتری او درباره ابن‌هیثم است و استاد راهنمای او رشدی راشد بود.
وی پس از چند سال کار در مرکز نشر دانشگاهی، با آن سازمان «قطع رابطه» کرد. احمد سمیعی، سردبیر فصلنامه نشر دانش (وابسته به مرکز نشر دانشگاهی) معصومی همدانی را «دارای نبوغ در عرصه‌های متعدد و متنوع علمی و ادبی و فرهنگی» دانسته‌است.
وی یکی از ۱۲۵ نفر از استادان دانشگاه صنعتی شریف بود که طی بیانیه‌ای در روز ۵ خرداد ۱۳۸۸ خواستار تبلور عقلانیت در مدیریت کشور و مشارکت فعال در انتخابات شدند. در این بیانیه از خارج کردن تدریجی متخصصان باتجربه از دایره تصمیم‌گیری، تکیه بر شعارهای عوام‌پسند، مانند مبارزه با مافیا و مظلوم‌نمایی با وجود در اختیار داشتن تمام ابزار قدرت، تحقیر مردم و سعی در تطمیع آنان به‌نام عدالت‌طلبی از خزانه ملی، شکستن حرمت بزرگان و اندیشمندان و همچنین سوءاستفاده از احساسات پاک دینی و عدالت‌طلبانه مردم در جهت فعال کردن شکاف‌های فرهنگی و طبقاتی، با ایجاد تضاد و تفرقه در سطح ملی و… انتقاد شده بود.

آثار:
ترجمه کتاب جزء و کل نوشته ورنر کارل هایزنبرگ
مردم شناسی هنر
ترجمه کتاب فلسفه علوم طبیعی نوشته کارل همپل
زندگینامه علمی دانشمندان اسلامی "ویراستار و سرپرست"
ترجمه کتاب شان علم، نوشته کارل فریدریش فون وایتزکر
خاکستر ناتمام
ایرانی‌ها چه رؤیایی در سر دارند؟ (ترجمه)
ترمودینامیک تعادل (ترجمه)
نسبیت: خاص، عام، کیهان‌شناختی (ترجمه)
مقالاتی در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی
مقالاتی در دانشنامه جهان اسلام
مقالاتی در نشر دانش
مقالاتی در معارف
مقالاتی در تحقیقات اسلامی
مقالاتی در کیهان فرهنگی
تاریخ علم در چهار قرن اخیر در ایران (در مجموعه Aspects of Islamic Civilization از انتشارات یونسکو)
ترجم کتاب نظری کوانتومی نوشت جان پاکینگ‏ هُرن

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ

☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
#حسین_معصومی_همدانی

علوم وفنون ادبی

25 Nov, 23:21


معنی غزل شماره ۱۲۹


(۱) اگر شراب غم دل را از یاد ما نبرد ، ( موج ) ترس و دلهره ( این) رویداد پایه وبنیاد ما را از جا کنده و با خود می برد.

(۲) و اگر عقل در اثر مستی لنگر نیندازد چگونه کشتی وجود را از این گرداب بلا رهایی بخشد.

(۳) افسوس که این دهر به هنگام حاضر نبودن مردم در صحنه ، بازی کرد و حریفی در میان نبود که از این حقه باز حیله گر ، بازی را ببرد.

(۴) راه از تاریکی ها می گذرد . کجاست خضر و راهنمای راهی که ما راه هدایت کند. مبادا که درا ثر آتش نومیدی ، آبروی ما از دست برود .

(۵) بدان سبب دل بیمار من میل به باغ و چمن دارد که بر اثر وزش نسیم رمقی در خود یافته و از مرگ جان به در برد .

(۶) من طبیب بیماری عشقم . به تو دستور نوشیدن باده می دهم . چرا که این معجون و این ترکیب دارویی سبب آسودگی خیال شده و افکار پریشان را از میان می برد.

(۷) حافظ ( از نگرانیها) سوخت و کسی حال او را به( آن )محبوب نگفت . خدا کند که نسیم صبا پیامش را به یار برساند.

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

25 Nov, 23:21


شرح غزل شماره ۱۲۹


وزن غزل: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
بحر غزل : مجتث مثمن مخبون محذوف
*
شاه شجاع به هنگام مرگ از خطر عظیم حمله تیمور به خوبی آگاه بود.

بدین سبب نامه مفصلی به او نوشته و سفاش جانشین خود زین العابدین را به او کرد و این نامه در تواریخ ضبط است.

اما زین العابدین به هنگام رسیدن به سلطنت ، به نامه تیمور که محک تمکین یا عدم تمکین او بود اعتنایی نکرد، بهانه بدست این بی رحم کشور گشا داد و در اولین برخورد، شاه زین العابدین مجبور به فرار شد.

حافظ در این زمان و در کمال نومیدی غزل بالا را ساخته و در کمال مهارت و پختگی و احتیاط شرح احوال و رویداد آن زمان را درقالب ایهام بازگو کرده است.

نهیب حادثه و عظمت این رویداد به حدی بوده که حافظ در بیت اول می گوید هیچ چیز جز باده قادر نیست که تلخی آن را از یاد و خاطره بزداید و در بیت دوم می فرماید :

عقل و خرد و تدبیر در حال حاضر اگر راه احتیاط و حزم و کنار کشیدن خود را از معرکه در پیش نگیرد محال است که از این گرداب مهلک جان به سلامت به در برد و در بیت سوم با سوز دل و در کمال بلاغت ، یک دنیا مطلب را در یک بیت می گنجاند و می فرماید :

افسوس که دراین عصر و زمان این مهاجم خطرناک در حالی که زمین و زمینه خالی از حریف بود دست به حمله زد و هیچ کس نبود که این حقه باز دغلباز را به جای خود بنشاند و این واقعیت محض تاریخی است که حافظ در یک بیت بازگو کرده است.

شاعر دلسوخته که خطر را از هر سو حس کرده است نومیدانه سؤال می کند که اکنون که راه ما به سوی تاریکی و ظلمت و نیستی است ایا یک راهنمایی چون خضر پیامبر پیدا می شود که ابرویی این کشور را حفظ کرده جلوی آین آتش افروز جهانسوز قد علم کند؟

و در دنبال آن دربیت پنجم نومیدانه می گوید:
دل رنجور و پر از غم واندوه من مرا به سوی چمن می برد شایدکه نسیم ملایم صبا ( بارقه کمرنگ امیدی که به شاعر از سایر شاهزادگان آل مظفر امید می بخشد ) مرا از مرگ.

نومیدی رهایی بخشد و در دو بیت پایان غزل ، شاعر علاج درد نومیدی را باده و در برابر هجوم تیمور ، شاه زین العابدین بی کفایت را ارجح دانسته و به دعا گویی او خود را مشغول می دارد.

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

25 Nov, 23:21


فایل صوتی غزل شماره ۱۲۹
با صدای استاد موسوی گرما رودی

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

25 Nov, 23:21


روح غزل و رهنمود فال

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

25 Nov, 23:21


فایل صوتی غزل شماره ۱۲۹
با صدای مهربانو مدرس زاده

علوم وفنون ادبی

25 Nov, 23:21


🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

25 Nov, 23:21


فایل صوتی غزل شماره ۱۲۹
با صدای مهربانو فرزانه جمشیدی

علوم وفنون ادبی

25 Nov, 23:21


غزل ۱۲۹ حافظ

عباس احمدی

علوم وفنون ادبی

25 Nov, 23:21


غزل شماره ۱۲۹ حضرت حافظ

اگر نه باده غم دل ز یاد ما ببرد
نهیب حادثه بنیاد ما ز جا ببرد..

#فاطمه_زندی

علوم وفنون ادبی

16 Nov, 23:58


#آریا_پورفریاد:
#گروه_مکتب_خانه_عشق
#شهریار_شناسی
بررسی شاهکارها:
الف: #سلام_بر_حیدربابا
#درسگفتار_نشست_هفتم

#ناظر_برنامه: بانو #علوی_نیا
#تاویل_گر: جناب #آریا_پورفریاد

فایل صوتی #سوم و پایانی شامل:

#تاویل_قطعه_هفت

ترک سپاس نان و نمک کار مرد نیست
حسرت به عمرطی شده داروی درد نیست
نامرد را هر آینه، بردی به نرد نیست

ما هم نمی بریم تو را لحظه ای ز یاد
ما را بکن حلال، اجل گر امان نداد

#بررسی دو مصراع پایانی
● ما اندیشی شهریار
● واگویه با حیدربابا
● نقش های ارجاعی دو مصراع
● ایران رنگین کمان اقوام و زبان ها
● یکپارچگی فرهنگ ملی
● اهمیت به آموزش زبان های مادری
● طبیعت محوری از تابو و توتم در آیین مهر تا نزد شهریار


پایان این درسگفتار
تا مجالی دیگر بدرود خوبان باشنده
پاینده آزادی و جمهوری ایرانی
#پورفریاد

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

16 Nov, 23:58


#آریا_پورفریاد:
#گروه_مکتب_خانه_عشق
#شهریار_شناسی
بررسی شاهکارها:
الف: #سلام_بر_حیدربابا
#درسگفتار_نشست_هفتم

#ناظر_برنامه: بانو #علوی_نیا
#تاویل_گر: جناب #آریا_پورفریاد

فایل صوتی #دوم شامل:

#تاویل_قطعه_هفت

ترک سپاس نان و نمک کار مرد نیست
حسرت به عمرطی شده داروی درد نیست
نامرد را هر آینه، بردی به نرد نیست

ما هم نمی بریم تو را لحظه ای ز یاد
ما را بکن حلال، اجل گر امان نداد

#بررسی سه مصراع نخست
● ادبیات تعلیمی و جایگاه آن
● استاد شهریار و پندی گرانسنگ
● اهمیت قدردانی در فرهنگ انسانی
● قدرت زبان مادری برای اخلاق گرایی

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

16 Nov, 23:57


#گروه_مکتب_خانه_عشق
#شهریار_شناسی
بررسی شاهکارها:
الف: #سلام_بر_حیدربابا
#درسگفتار_نشست_هفتم

#ناظر_برنامه: بانو #علوی_نیا
#تاویل_گر: جناب #آریا_پورفریاد

به نام ایران و درود بر بابک خرمدین پیامبر غرور ملی مان

فایل صوتی #نخست شامل:
● شهریار شاعر بزرگ و ملی ما
● سه شاهوار و شاهکار شهریار:
حیدربابا سلام/ سهندیه و خان ننه
● مکتب شهریار در چیست؟
● اهمیت زبان مادری
● اهمیت زبان مردم آذربایجان
● نوستالوژیک بودن منظومه
● بلاغت زبان شهریار در این منظومه
● قصه گویی شهریار در این منظومه
● زیباشناسی این منظومه
● به زبان ترکی افتخار می کنیم!


https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

16 Nov, 23:57


#گروه_مکتب_خانه_عشق
#شهریار_شناسی
بررسی شاهکارها:
الف: #سلام_بر_حیدربابا
#درسگفتار_نشست_هفتم

#ناظر_برنامه: بانو #علوی_نیا
#تاویل_گر: جناب #آریا_پورفریاد


شهریار را شهریار سخن های ناب در زبان ترکی آذربایجانی دیدم. سپهسالاری خوش بیان و اندیشه ورز که در محاکات زادبوم گرایی، خاستگاه دگراندیشی ها داشته و توانسته شاهکارهایی در زبان ترکی به آفرینش برد. مانند: #سلام_بر_حیدربابا، #سهندیم و #خان_ننه که پی در پی این سه منظومه را واکاوی کرده تا بهتر بتوانیم در تاویل این متن ها شهریار سخن را بشناسیم.


#شنبه_شب《 23:00  الی  00:00 》

۱۴۰۳/۸/۲۶


اشاره: پنج درسگفتار پیشین در این کانال موجود است

علوم وفنون ادبی

16 Nov, 23:55


🔺زینب علیپور، خبرنگار جام‌جم بر اثر ایست قلبی درگذشت

🔸 زینب علیپور، خبرنگار گروه رسانه روزنامه جام‌جم که برای مدت دو سال با بیماری نارسایی کلیوی دست و پنجه نرم می‌کرد، شب جاری بر اثر ایست قلبی دار فانی را وداع گفت.

علوم وفنون ادبی

16 Nov, 21:51


‍ ‍ ‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۲۷ آبان سالروز درگذشت عبدالرحمن جامی

(زاده ۲۴ آبان ۷۹۳ خرگرد -- درگذشته ۲۷ آبانگان ۸۷۱ هرات) ادیب، شاعر و موسیقیدان

او تحصیلات مقدماتی را در زادگاهش گذراند و در سیزده سالگی همراه خانواده در هرات اقامت گزید و به درس پرداخت و از آن زمان به جامی شهرت یافت.
وی مقدمات ادبیات فارسی و عربی را نزد پدرش آموخت و در مدرسه نظامیه هرات مشغول به تحصیل شد و علوم متداول زمان خود را همچون صرف و نحو، منطق، حکمت‌مشایی، حکمت‌اشراق،   طبیعیات، ریاضیات، فقه، اصول، حدیث و و تفسیر را نزد استادانی چون خواجه علی سمرقندی و محمد جاجرمی آموخت.
او پس از چندی به سمرقند رفت و در سایه حمایت پادشاه دانش دوست تیموری، الغ‌بیگ به کانون تجمع دانشمندان و دانشجویان پیوست و استادانش را شیفته دانش خود کرد. وی که سرودن شعر را در جوانی آغاز کرده و در آن شهرتی یافته بود، با تکیه زدن بر مقام ارشاد به محبوبیت زیادی دست یافت.
او که به افتادگی و گشاده‌رویی معروف بود، با اینکه زندگی ساده‌ای داشت، هیچ‌گاه مدح زورمندان را نگفت و شاهان و امیران همواره به او ارادت می‌ورزیدند. جانشینان الغ‌بیگ خصوصاً سلطان حسین بایقرا و امیر علیشیرنوایی تا آخر عمر او را محترم می‌داشتند و اوزون حسن آق‌قویونلو، سلطان محمّد فاتح پادشاه عثمانی و ملک‌الاشراف پادشاه مصر از ارادتمندان او بودند.

آثار جامی:
دیوان‌های سه‌گانه شامل قصاید و غزلیات و مقطعات و رباعیات
الف) فاتحة الشباب (دوران جوانی)
ب) واسطة العقد (اواسط زندگی)
ج) خاتمة الحیاة (اواخر حیات)
دیوان قصاید و غزلیات:  این دیوان را جامی در سال ۸۸۴ تدوین و تنظیم کرده‌است. قصاید جامی در باره توحید،  پیامبر، صحابه و اخلاق است.
از جامی مقطعات و رباعیاتی نیز باقی‌است که عرفانی‌ و عاشقانه است و دیوانی نیز به‌نام دیوان بی‌نقطه به‌‌جای مانده که در تمامی واژه‌های آن هیچ حرف نقطه‌داری استفاده نشده‌ است.
هفت اورنگ که خود مشتمل بر هفت کتاب در قالب مثنوی است.
مثنوی اول سلسلة‌الذهب "زنجیره طلا" به سبک حدیقةالحقیقه سنایی و در سال ۸۸۷ سروده شده‌است، در این مثنوی از شریعت، طریقت، عشق و نبوت از دیدگاه عرفانی سخن رفته‌است.
مثنوی دوم سلامان و ابسال که به‌نام سلطان یعقوب ترکمان آق‌قویونلو است و در سال ۸۸۵ تألیف شده‌ است. حکایت سلامان و ابسال نخستین بار در شرح اشارات خواجه نصیرالدین توسی و اسرار حکمه ابن‌طفیل آمده بود که جامی آن را به نظم فارسی درآورده است.
مثنوی سوم تحفة‌الاحرار "هدیه آزادگان" نخستین مثنوی تعلیمی جامی است که به سبک و سیاق مخزن‌الاسرار نظامی سروده شده‌است و در انتهای این مثنوی جامی به فرزند خود ضیاءالدین یوسف پندنامه‌ای نگاشته‌است که در آن از جوانی خود یاد کرده‌است.
مثنوی چهارم سبحةالابرار "نیایش نیکوکاران" و آن نیز مثنوی تعلیمی‌است که در سال ۸۸۷ سروده شده‌است و در آن تعالیم اخلاقی و عرفانی در باب توبه، زهد، فقر، صبر، شکر، خوف، رجا، توکل، رضا و حب آمده‌است.
مثنوی پنجم یوسف و زلیخا مثنوی عشقی به سبک خسرو و شیرین نظامی و ویس و رامین فخر گرگانی است که به‌نام و یاد پیامبر و بیان معراج و مدح سلطان حسین بایقرا آغاز می‌شود. در این کتاب جامی از سوره یوسف در قرآن و نیز از روایات تورات در سفر پیدایش بهره برده‌است. تاریخ تألیف این کتاب را سال ۸۸۸ هجری دانسته‌اند.
مثنوی ششم لیلی و مجنون مثنوی عشقی‌است که به وزن لیلی و مجنون نظامی و امیرخسرو دهلوی ساخته شده‌ است. این کتاب درباره عشق لیلی و مجنون بوده و شباهتی با لیلی و مجنون نظامی دارد.
مثنوی هفتم خردنامه اسکندری که مثنوی تعلیمی در حکمت و اخلاق است و در آن از حکیمان یونان از سقراط،  افلاطون،  ارسطو،  بقراط،  فیثاغورث  و  اسکندر  سخن رفته‌ است. بهارستان از دیگر آثار جامی است.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#عبدالرحمن_جامی

علوم وفنون ادبی

16 Nov, 21:51


‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۲۷ آبان سالروز درگذشت منوچهر بزرگمهر

(زاده آذر ۱۲۸۹ تهران – درگذشته ۲۷ آبان ۱۳۶۵ آمریکا) مترجم و نویسنده آثار فلسفی

او گلستان و کلیله و دمنه را نزد علی‌‌محمد عامری، مدارج القرائه، مبادی‌العربیه و جواهرالادب را نزد شاهزاده فرهی و فقه و اصول را نزد  محمد سنگلجی، محمود شهابی، بدیع‌‌الزمان فروزانفر و علی بابا فیروزکوهی فراگرفت و فقه و عرفان را از میرزا احمد آشتیانی و شرح الفیه را در مدرسه نوربخش و مطول را نزد علی جواهری خواند. همچنین «شرح هدایه» میبدی و «شرح منظومه» را از مرحوم عرفان آموخت و در همان سال در کلاس درس «مطول» جلال همایی شرکت کرد. دو سال در مدرسه حقوق به تحصیل پرداخت و در ۱۳۱۰  برای ادامه تحصیل به انگلستان رفت و پس از گرفتن لیسانس حقوق از دانشگاه بیرمنگام به ایران بازگشت.
پس از فارغ‌التحصیلی، مدتی در وزارت معارف مشغول به کار شد. بعد به خدمت وزارت امورخارجه درآمد و در ۱۳۱۸ در شرکت بیمه استخدام شد و پس از گذشت یک سال به مشهد انتقال یافت و مدتی در راه‌آهن کار کرد. سرانجام در شرکت نفت آبادان و سپس در تهران به کار پرداخت و از ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۵  در دانشگاه تدریس کرد.
تحصیل در اروپا و تسلط به زبان انگلیسی، او را به سوی مطالعه و ترجمه آثار فلاسفه جدید غرب سوق داد و از این رهگذر ۱۴ کتاب فلسفی به زبان فارسی ترجمه کرد.

آثار:
• زبان، حقیقت و منطق، آلفرد جولز آیر، منوچهر بزرگمهر (مترجم) ناشر: شفیعی
•  تاریخ فلسفه: از ولف تا کانت، فردریک چارلز کاپلستون، اسماعیل سعادت (مترجم) جلال‌الدین مجتبوی (مترجم) منوچهر بزرگمهر (مترجم) ناشر: سروش، علمی و فرهنگی
•  فلاسفه تجربی انگلستان، لاک و بارکلی، منوچهر بزرگمهر، ناشر: مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران ۱۳۸۲

•  فلسفه نظری:
•  مسائل فلسفه، برتراند راسل، منوچهر بزرگمهر (مترجم) ‌تهران: انتشارات خوارزمی، چاپ اول‌، دی ۱۳۴۷
•  تحلیل ذهن، برتراند راسل
•  کازیمیرتز آژدوکیویچ. مسائل و نظریات فلسفه. ترجمه‌ منوچهر بزرگمهر. تهران: انتشارات دانشگاه صنعتی شریف ۱۳۵۶
•  فلسفه چیست؟
•  فلسفه تحلیلی ـ منطقی
•  «علم ما به عالم خارج» برتراند راسل

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#منوچهر_بزرگمهر

علوم وفنون ادبی

16 Nov, 21:51


‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۲۷ آبان سالروز درگذشت عبدالعلی همایون

(زاده سال ۱۲۹۹ تهران -- درگذشته ۲۷ آبان ۱۳۸۵ تهران) بازیگر سینما و تلویزیون

او بازیگر نقش «سرکار استوار» در سری فیلم‌ها و سریال‌های «صمدآقا» ساخته پرویز صیاد و نیز مجموعه تلویزیونی «سرکار استوار» بود. وی در ۱۳۱۸ کارش را با روزنامه‌نگاری آغاز کرد و بعد به تلویزیون راه یافت.

آثار:
خواندن ترانه‌های طنزآمیز و پیش‌پرده‌خوانی در رادیو
آوازخوانی در فیلم «واریته بهاری» (۱۳۲۸)
تصنیف‌های تهران قدیم
بازیگری در بیش از ۲۰ فیلم و سریال تا سال ۱۳۵۷ از جمله:
برهنه خوشحال ۱۳۳۶ عزیزاله رفیعی
دشمن زن ۱۳۳۷ پرویز خطیبی
جنوب شهر ۱۳۳۷ فرخ غفاری
شانس بزرگ ۱۳۴۴ شکراله رفیعی
داماد فراری ۱۳۴۵ اسماعیل ریاحی
عشق کولی ۱۳۴۸ رضا صفایی
تعطیلات داش‌اسمال ۱۳۴۸ رضا صفایی
عمو یادگار ۱۳۵۰ پرویز کاردان
صمد و قالیچه حضرت سلیمان ۱۳۵۰ پرویز صیاد
سه تا جاهل ۱۳۵۰ پرویز نوری
مهدی مشکی و شلوارک داغ  ۱۳۵۱ نظام فاطمی
صمد و فولادزره دیو ۱۳۵۱ جلال مقدم
صمد و سامی، لیلا و لیلی ۱۳۵۱ پرویز صیاد
ستارخان ۱۳۵۱ علی حاتمی
استوار و پاسبان ۱۳۵۱ نظام فاطمی
قربون هرچی خوشگله ۱۳۵۲ نظام فاطمی
صمد به مدرسه می‌رود ۱۳۵۲ پرویز صیاد
صمد آرتیست می‌شود ۱۳۵۳ پرویز صیاد
صمد در راه اژدها ۱۳۵۶ پرویز صیاد
مجموعه‌های تلویزیونی:
سرکار استوار (با بیش از صد قسمت)
پرویز کاردان
مأمور ما صمد در بالاتر از خطر
ماجراهای صمد
صندوقچه اشرفی

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#عبدالعلی_همایون

علوم وفنون ادبی

16 Nov, 21:50


‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۲۷ آبان سالروز درگذشت بهمن بوستان

(زاده ۲۲ آذر ۱۳۱۴ تهران -- درگذشته ۲۷ آبان ۱۳۹۳ تهران) ادیب و پژوهشگر

او فرزند مجدالعلی بوستان نویسنده و محقق ادبیات فارسی و نوه محمدحسن وحید دستگردی ادیب و شاعر دوران مشروطه بود.
در سال‌های دهه چهل پس از فارغ‌التحصیل شدن در رشته ادبیات فارسی به‌عنوان یکی از دستیاران دکتر محمد معین در تدوین و گردآوری لغت برای فرهنگ معین و لغتنامه دهخدا با این چهره نامی ادبیات ایران همکاری کرد و سال‌ها پژوهشگر حوزه موسیقی و ادبیات بود. وی همزمان با همکاری با دکتر معین به نوشتن مقاله و یادداشت برای نشریات ادبی و فرهنگی می‌پرداخت.
پژوهشگر در زمینه لغت فارسی و موسیقی سنتی ایرانی و فرهنگ و فولکلور و عضو سابق هیئت مدیره کانون پژوهشگران خانه موسیقی نیز بود.
او به صورت حرفه‌ای کوهنوردی می‌کرد و در دهه چهل عضو هیئت غارشناسان ایران شد و در همان سال‌ها به استخدام سازمان رادیو و تلویزیون درآمد و به همکاری با این نهاد پرداخت. نگارش یادداشت و مقاله در نشریاتی چون کلک و ادبستان از دیگر فعالیت‌های وی به شمار بود. در سال‌های اولیه دهه هفتاد بانی برگزاری جشنواره هفت اورنگ شد که با همکاری محمدرضا درویشی در تالار اندیشه و با حضور چهره‌های نامی موسیقی سنتی و نواحی ایران برگزار شد. در کنار این جشنواره، او کتاب هفت اورنگ را با همکاری درویشی منتشر کرد.
وی پژوهش‌های گسترده‌ای نیز در زمینه موسیقی زورخانه و ورزش‌های باستانی انجام داد و در توسعه این ورزش نقشی تعیین‌کننده داشت. او در سال‌های اولیه دهه هشتاد به عنوان عضو کانون پژوهشگران خانه موسیقی انتخاب و چند سالی در این سمت ادامه فعالیت داد.
وی از حافظه‌ای قوی برخوردار بود و تبارشناسی او از اهل فرهنگ و هنر و به خصوص اهالی موسیقی زبانزد این مجموعه بود.
آرامگاه وی در بهشت‌زهرا است.
https://t.me/amirnormohamadi1976
🆔

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#بهمن_بوستان

علوم وفنون ادبی

16 Nov, 21:50


‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۲۷ آبان سالروز درگذشت صمد دیلمقانی موحد

(زاده ۳ خرداد ۱۳۱۵ – درگذشته ۲۷ آبان ۱۴۰۲) فیلسوف، نویسنده، پژوهشگر فلسفه و عرفان و مصحح آثار عرفانی و ادبی

او نخستین مدیر بخش فلسفه و عضو شورای عالی علمی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی بود که او را از «سرآمدان عرفان‌پژوهی» در روزگار معاصر و «یکی از استوانه‌های ادبیات عرفانی ایران» دانسته‌اند.
وی در کنار برادرش محمدعلی موحد از شاگردان محمود هومن در دانشسرای عالی بود و سال‌ها به‌عنوان استاد فلسفه و عرفان در دانشگاه‌های گوناگون همچون دانشگاه خوارزمی به تدریس پرداخت. از جمله آثار مهم او به‌کوی طریقت، نگاهی به سرچشمه‌های حکمت اشراق و مفهوم‌های بنیادی آن، عارفی با دو چهره و نیز برگردان و توضیح و تحلیلِ کتاب فصوص‌الحکم در همکاری با برادرش محمدعلی موحد است.

پژوهش‌ها:
آثار و مقالات وی جملگی معطوف به مباحث عرفان نظری و شرح احوال بزرگان تصوف بوده است. او در کتاب سیری در تصوف آذربایجان به تبیین شرح حال و آرای مشایخ آذربایجان تا قرن هشتم پرداخته است و رساله‌های فارسی و عربی آن‌ها را نیز بحث و بررسی کرده است. او در کتاب کوی طریقت نیز گزارشی گسترده و کامل از احوال شیخ صفی‌الدین اردبیلی به دست داده است و در تحفة‌العالم نیز سفرنامه عارف شوشتر، عبداللطیف موسوی شوشتری را معرفی کرده است. یکی از آثار پژوهشی مهم وی نیز کتابی است پژوهشی در شرح احوال و آثار شیخ محمود شبستری که به شیفتگان تصوف پیشکش کرده است. وی در کتاب سرچشمه‌های حکمت اشراق نیز به فلسفه شهاب‌الدین سهروردی پرداخته است. یکی از پیرنگ‌های مهم آثار او، کوشش‌ برای برقراری پیوند بین عرفان نظری و فلسفه است.

گزیده آثار:
از دیگر آثار ماندگار وی شماری از مدخل‌های مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی است؛ مدخل‌هایی همچون «آثارِ ذاتی» «آثار عُلْوی» «آداب‌المُریدین» «آفاق و اَنْفُس» «اَلآثارُالباقِیَة عَنِ‌القُرُونِ‌الخالِیة» و «آقا حسیْن خوانْساری».

کتاب‌شناسی:
تحفه‌العالم و ذیل التحفه، میرعبداللطیف‌خان شوشتری (مقدمه، تصحیح) انتشارات طهوری ۱۳۶۳
گزیده گوهر مراد، عبدالرزاق لاهیجی (مقدمه و توضیحات) انتشارات طهوری ۱۳۶۴
مجموعه آثار شیخ محمود شبستری: گلشن راز، سعادت‌نامه، حق‌الیقین، مرآت المحققین، مراتب‌العارفین (مقدمه، تصحیح، توضیح) انتشارات طهوری ۱۳۶۵
گلشن راز، شیخ محمود شبستری (مقدمه و تصحیح و توضیح) انتشارات طهوری ۱۳۶۸
کلید سعادت: گزیده اخلاق ناصری (گزینش و توضیح) انتشارات سخن ۱۳۷۴
نگاهی به سرچشمه‌های حکمت اشراق و مفهوم‌های بنیادی آن، انتشارات طهوری ۱۳۸۴
صفی‌الدین اردبیلی چهره اصیل تصوف آذربایجان، انتشارات طرح‌نو ۱۳۸۱
دو رساله فلسفی، خیام، ترجمه قاسم انصاری و صمد موحد، نشرگلاب ۱۳۸۲
شیخ محمود شبستری سراینده گلشن راز، انتشارات طرح‌نو ۱۳۸۲
فصوص‌الحکم، ابن‌عربی (درآمد، برگردان متن، توضیح، تحلیل) محمدعلی موحد و صمد موحد، نشرکارنامه ۱۳۸۵
سیری در تصوف آذربایجان، انتشارات طهوری ۱۳۹۰
رساله در مناقب خداوندگار، فریدون احمد سپهسالار (تصحیح و توضیح) محمدعلی موحد و صمد موحد، نشرکارنامه ۱۳۹۱
عارفی با دو چهره؛ سیری در احوال و آثار محمود شبستری، نشرماهی ۱۳۹۹
کوی طریقت؛ حالات و کلمات و تحقیقات شیخ صفی‌الدین اردبیلی، نشرکارنامه ۱۴۰۱
در صحبت پیران؛ حوزه عرفانی تبریز از ابراهیم جوینانی تا محمود شبستری، نشرکارنامه ۱۴۰۲.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#صمد_موحد

علوم وفنون ادبی

16 Nov, 21:49


‍ ‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

‍ ۲۷ آبان زادروز کریم اصفهانیان

(زاده ۲۷ آبان ۱۳۱۵ تبریز -- درگذشته ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ تهران) مدیرمسئول پیشین انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار

او از دانشکده ادبیات دانشگاه تهران لیسانس گرفت و در کلاس‌های دکترای ادبیات و فوق‌لیسانس علوم اجتماعی نیز شرکت کرد، ولی چون متناسب با ذوق ادبی او نبود، ادامه نداد. استادان او عبدالعظیم‌ قریب، جلال‌ همایی، تقی مدرس رضوی، محمد معین، ذبیح‌اله صفا، کاظم عصار، صادق کیا، صادق گوهرین، حسن مینوچهر "دانشیار ملک‌الشعرای بهار" صدیقی، بدیع‌الزمان کردستانی، لطفعلی صورتگر، عیسی سپهبدی، احسان یارشاطر و بدیع‌الزمان فروزانفر بودند.
در سال ۱۳۴۷ در دانشگاه تهران مشغول به کار شد. نخستین مسئولیتش ریاست دفتر ذبیح‌اله صفا در اداره کل انتشارات دانشگاه تهران و آخرینش معاونت بهرام فره‌وشی، مدیرعامل مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه تهران بود و در سال ۱۳۶۰ بازنشسته شد. در سال‌های ۱۳۶۳ تا ۱۳۷۲ مدیر امور اداری مجله آینده و مؤسسه روان‌شناسی دانشگاه تهران به ریاست محمود صناعی بود و از سال ۱۳۷۲ به مدت ۱۰ سال به دبیری شورای تولیت موقوفات محمود افشار یزدی اشتغال داشت و سال‌‌های بسیاری عهده‌دار مسئولیت  انتشارات این بنیاد بود. وی نیم قرن با ایرج افشار همکاری مستمر داشت، چه در روزگاری که افشار رئیس انتشارات دانشگاه تهران بود و چه دورانی که مجله آینده را به چاپ می‌سپرد و چه در بنیاد موقوفات محمود افشار.
وی چهل سال روی اسناد و مدارک دوره قاجاریه کار کرد. اسناد تاریخی خاندان غفاری در ۷ جلد رهاورد این پژوهش چهل ساله است که چند مجلد از آن منتشر شده است.
همچنین او در کنار ایرج افشار ۱۵ سال به انتشار پژوهش‌های ایرانشناسی "نامواره محمود افشار" مشغول بود که حاصل آن در ۲۲ جلد چاپ شده و چندی نیز به همکاری در چاپ فرهنگ ایران‌زمین پرداخته است.
مخزن‌الوقایع، تاریخ مؤسسات تمدنی جدید در ایران و ستوده‌نامه "یادمان منوچهر ستوده" از آثاری است که به اهتمام او انتشار یافته است.
اشعار وی در مجلات و مجموعه‌ها و یادنامه‌ها با نام‌های مستعار گوناگون از جمله «طراز تبریزی» به چشم می‌خورد.
تا آخرین نفس ماندیم در قفس
اما نساختیم با مفتی و عسس

هستیم و می‌رویم تا دادگاه عشق
کوهیم چون دنا، رودیم چون ارس

پاییز رفتنی‌ست، می‌آیدم به گوش
آواز الوداع، از ناله جرس
طراز تبریزی

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#کریم_اصفهانیان

علوم وفنون ادبی

16 Nov, 21:49


‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۲۷ آبان زادروز بهروز احمدی

(زاده ۲۷ آبان ۱۳۲۵ تهران -- درگذشته ۱۵ شهریور ۱۳۹۱ تهران) معمار و طراح بسیاری از پروژه‌ها

او که در سال ۱۳۵۳ از دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شد، عضو هیئت مدیره شرکت مشاوران شارستان و یکی از بنیانگذاران این شرکت بود که امروزه آثار ماندگاری از او برجای مانده‌است. وی طراح پروژه‌های ساختمان آرمیتاژ در خیابان بخارست، میدان آرژانتین تهران، موزه قرآن واقع در مجموعه نهاد ریاست جمهوری و نمای ساختمان جدید مجلس است. این مهندس معمار با مجموعه فعالیت‌هایش در زمینه معماری، نزدیک به نیم قرن در زمینه معماری و هنر ایران فعالیت کرد.
از دیگر آثارش ساختمان‌های فروشگاه کوروش، مجتمع ساختمان‌های اداری بم، موزه منطقه‌ای سیستان‌بلوچستان و طراحی فرشی به مساحت هزار مترمربع در یکی از میدان‌های شهر تبریز است.
وی در طول دوره فعالیت حرفه‌ای‌اش، حدود ۹۰ پروژه انجام داد که بیشتر آنها به آثاری نمادین و به‌ یاد‌ماندنی بدل شده‌است. او در آثارش با المان‌های سنتی کار می‌کرد، طرح برج آرمیتاژ در خیابان بخارست تهران را با الهام از پستخانه سابق ایران و ساختمان مجتمع ادارات بم را با الهام از ساختمان‌های ارگ بم طراحی کرد. او خود در مورد سبک معماری‌اش گفته بود:
از دیدگاه من معمار در طول زندگی از محیط اطراف و وسایط ارتباط جمعی و نشریات و تحولات الگوهای زندگی، ناخودآگاه و گاه به اختیار، تأثیر می‌پذیرد و معماری موفق فارغ از سبک‌های معماری باید با نیازهای روز اجتماع منطبق باشد؛ ولی در محیطی که تمام ضوابط فنی و روابط اجتماعی و الگوهای زیست در حال تحول است، پیروی از یک تفکر معماری "هرچند در جوامع شکل‌یافته به طور جدی مطرح شود" نمی‌تواند لزوماً نتایج مطلوب در پی داشته باشد.
آرامگاه وی در بهشت‌زهرا است.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#بهروز_احمدی

علوم وفنون ادبی

16 Nov, 21:49


‍ ‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۲۷ آبان سالروز درگذشت خلیل عالی‌نژاد

(زاده ۲۱ خرداد ۱۳۳۶ کرمانشاه – درگذشته ۲۷ آبان ۱۳۸۰ سوئد) آهنگساز، نوازنده و خواننده

او مشق تنبور را با نادر طاهری و سپس با امراله شاه‌ابراهیمی آغاز کرد و از امیر حیاتی نیز بهره برد و بعدها به نزد عابدین خادمی راه یافت. در این دوره و به صورت همزمان سرپرستی گروه تنبورنوازان صحنه را نیز برعهده گرفت و در سال ۱۳۷۵ در رشته موسیقی از دانشگاه هنر فارغ‌التحصیل شد.
او نواختن تار و دف را نیز آموخته بود و علاوه بر نوازندگی تنبور، به ساخت تنبور و سه‌تار نیز  می‌پرداخت. استیل دست او در وقت مضراب زدن منحصر به‌فرد بود و شباهت زیادی به استیل دست یوسف فروتن در سه‌تار نوازی داشت.
در اوایل دهه ۶۰ گروه تنبور شمس به سرپرستی کیخسرو پورناظری تشکیل شد و وی به جمع این گروه پیوست. حاصل همکاری با گروه تنبور شمس، تکنوازی و جواب آواز ماندگار او در کاست صدای سخن عشق بود که با صدای شهرام ناظری انتشار یافت.
در اواسط دهه ۷۰ گروه باباطاهر را تشکیل داد، اعضای گروه باباطاهر در اجلاس هنرهای دینی (۱۳۷۵ تهران) برنامه‌ای اجرا کردند که ویدیو آن به‌نام زمزمه قلندری به نفع خیریه کهریزک دراختیار علاقمندان قرارگرفت.
از وی  آلبوم‌هایی به نام‌های
آئین مستان
ثنای علی
زمزمه قلندری
و دونوازی شکرانه با همنوازی دف حمیدرضا خجندی و همچنین سه کتاب با عنوان‌های
۱- تنبور از دیرباز تاکنون که رساله پایان‌نامه وی جهت دریافت درجه کارشناسی از دانشکده موسیقی دانشگاه هنر تهران بود، ۱۳۷۵.
۲- رساله یاری که گزیده‌ای از دفتر احکام سرانجام است. بیست خرداد ۱۳۷۹ چاپ اول ۱۳۸۴.
۳- ترجمه و تفسیر دقیق کلامهایی همچون بخشی از کلام شیخ امیر و کلام تیمور بانیاران، مقابله نسخ ترجمه و کتابت کلام خان الماس، به یادگار مانده است.
در سال ۱۳۷۱ به وصیت احمد عبادی برای شرکت در مراسم خاکسپاری، او به تهران رفت و دیگر هیچ گاه به دیار خود بازنگشت.
وی پس از چند سال ماندگاری در تهران در سال ۱۳۷۹ برای شش ماه به سوئد رفت و برای یک سال نیز اقامتش را تمدید کرد. و عاقبت تنها چند هفته پیش از بازگشت به ایران در شهر گوتنبرگ سوئد، به دست افراد ناشناس کشته شد و خانه و جسم بی‌جانش به آتش کشیده شد.
حدس و گمان‌های زیادی در مورد انگیزه قاتلان او زده شد، ولی تلاش‌های پلیس سوئد و سفارت ایران بی‌نتیجه ماند.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#خلیل_عالی_نژاد

علوم وفنون ادبی

16 Nov, 21:49


‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۲۷ آبان زادروز فرامرز قریبیان

(زاده ۲۷ آبان ۱۳۲۰ تهران) کارگردان و بازیگر

او دارای تحصیلات در رشته بازیگری مدرسه ویژوال آرت آمریکا است و تاکنون سه بار در سال‌های ۱۳۶۶، ۱۳۷۱ و ۱۳۷۸ برنده سیمرغ بلورین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر شده‌است. فعالیت سینمای‌اش را با دستیاری کارگردان و ایفای نقش کوتاهی در فیلم بیگانه بیا، ساخته مسعود کیمیایی در سال ۱۳۴۷ آغاز کرد و سپس به دلیل مسافرت به خارج از کشور چند سالی از سینما دور بود.
در سال ۱۳۵۱ بار دیگر در فیلمی از  کیمیایی به نام خاک، بازی کرد و بازی خوب و روانش در فیلم گوزنها در کنار بهروز وثوقی، نام او را سر زبان‌ها انداخت. فیلم غزل در سال ۱۳۵۵ سومین همکاری او با کیمیایی بود که در آن همبازی فردین و پوری بنایی شد. در سال ۱۳۵۷ جلوی دوربین بهمن فرمان آرا و در فیلم سایه‌های بلند باد رفت و پس از انقلاب و در دهه شصت در فیلم‌های بسیاری بازی کرد و سمند در سال ۱۳۶۴ دیگر فیلم موفق او بود. وی در سال ۱۳۶۵ کارگردانی را با فیلم قابل قبول جدال در تاسوکی آغاز کرد و در سال ۱۳۶۶ در فیلم ترن به کارگردانی امیر قویدل بازی کرد و توانست از ششمین دوره جشنواره فیلم فجر سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را دریافت کند. او در همین سال بازی در فیلم موفق کانی‌مانگا را در کارنامه خود ثبت کرد.

فرامرز قریبیان در جوانی:
در سال ۱۳۷۰ پس از ۱۵ سال، بار دیگر در فیلمی از کیمیایی به نام ردپای گرگ بازی کرد و نامزد دریافت سیمرغ بلورین شد. در این فیلم بازی درخشانی را به نمایش گذاشت، اما مزد بازی خوبش در این فیلم را از یازدهمین دوره جشنواره فیلم فجر بخاطر بازی در فیلم بندر مه‌آلود ۱۳۷۱ گرفت و توانست جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را از آن خود کند. وی در سال ۱۳۷۳ با فیلم تجارت بار دیگر جلوی دوربین کیمیایی ظاهر شد.
در سال ۱۳۷۴ دومین فیلمش را کارگردانی کرد. قانون، یک فیلم پلیسی معمولی بود که برای او امتیازی به حساب نمی‌آمد. یاغی در سال ۱۳۷۶ به کارگردانی جهانگیری، دیگر فیلم قابل توجه او شد. اما وی توانایی‌هایش در کارگردانی را در سال ۱۳۷۸ با فیلم چشمهایش ثابت کرد. فیلمی خوش ساخت با فصل‌هایی ماندگار که با نگاه به داستان داش‌آکل صادق هدایت ساخته شده بود. او که به عنوان بازیگر نقش اصلی نیز در این فیلم حضور داشت، موفق به دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم حراره در سال ۲۰۰۱ شد.
وی سومین سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد، در هجدهمین دوره جشنواره فیلم فجر را برای بازی درخشانش در فیلم مرد بارانی به کارگردانی ابوالحسن داوودی به‌دست آورد. او طی دوسال متوالی در سال‌های ۱۳۸۱ و ۱۳۸۲ جلوی دوربین اصغر فرهادی رفت و به ترتیب در فیلم‌های رقص در غبار و شهر زیبا، به ایفای نقش پرداخت. بازی درخشان او در رقص در غبار، مورد توجه منتقدین قرار گرفت و موفق شد جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را از جشنواره فیلم آسیا پاسیفیک و جایزه گرگ نقره‌ای را از جشنواره بین‌المللی فیلم مسکو ۲۰۰۳ به‌دست آورد و همچنین برای ایفای نقش در شهر زیبا جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره بین‌المللی فیلم هند ۲۰۰۴ را از آن خود کند. وی در سال ۱۳۸۴ در فیلم رویای خیس ساخته پوران درخشنده بازی کرد و در سال ۱۳۸۵ بار دیگر در فیلمی از کیمیایی به‌نام رئیس ظاهر شد. او در سال ۱۳۸۹ با فیلم آلزایمر نقش متفاوت دیگری را تجربه کرد و دیپلم افتخار جشنواره فیلم فجر گرفت. او به همراه پسرش سام قریبیان در سال ۱۳۹۲ گناهکاران را کارگردانی کرد که نامزد سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنواره فجر شد. فیلمی با ژانر هیجان انگیز و معمایی که به‌عنوان یکی از نامزدهای نهایی بهترین فیلم سی و یکمین دوره جشنواره فیلم فجر انتخاب شد. او که خود نیز در این فیلم به ایفای نقش پرداخت توانست جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره سپنتا سانفرانسیسکو را در سال ۲۰۱۴ به‌دست آورد. کیمیایی کارگردان سرشناس سینمای ایران در مصاحبه‌هایی جداگانه، قریبیان را بهترین بازیگر فیلم‌های خود دانسته‌است. قریبیان در بهمن ماه ۹۸ پس از بازی در فیلم خروج، از دنیای بازیگری خداحافظی کرد.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#فرامرز_قریبیان

علوم وفنون ادبی

16 Nov, 21:48


☘️ ☘️ برگی از تقویم تاریخ ☘️ ☘️

۲۷ آبان زادروز ونوس جامی‌پور

(زاده ۲۷ آبان ۱۳۵۵ تهران) شاعر، نویسنده، فعال فرهنگی و كارشناس ارشد رفاه خانواده و منابع انسانی

او در كودكي با توجه به شغل پدر و مهاجرت خانواده، ساکن شيراز شد و ۱۴ سال سكونت در سرزمين عارف پرور شیراز و آموزش نزد استادان و پيشکسوتان شعر و ادبيات فارس، او را شاعر و نويسنده‌ای با روحيه‌ای زلال، فعال و آشنا به فن نگارگری و تذهيب پرورش داد. ‌
وی شعر و شاعری را از ابتدای نوجوانی در ۱۳ سالگی آغاز كرد و در ۱۷ سالگی مديريت انجمن شعر معراج را در مركز فرهنگی نور هدايت شيراز عهده‌دار شد و تا زمان بازگشت به تهران ۴ سال اين انجمن را با انسجام اداره ‌كرد. همزمان در كلاس‌های منطق‌الطير، مثنوی و تاثير قرآن در ادبيات فارسی دانشكده‌ ادبيات دانشگاه شيراز حاضر می‌شد.
او تحصيلاتش را به صورت آکادميک در مقطع كارشناسی رشته مترجمی زبان انگليسی و كارشناسی ارشد، رشته مديريت ادامه داد.
آشنايی و تسلط او به زبان‌های انگليسی و عربی، مشوق او در سفر به كشورهای مختلف در قاره‌های آسيا، آفريقا و اروپا شد و سفرنامه‌های تحقيقی که ماحصل خاطرات و همراه با مستندات است، به‌رشته تحریر درآورد. وی برای تکمیل مشاهدات و تحقیقات، سفرهای بسياری به استان‌های مختلف ایران داشته، که اين سفرها به او شخصيتی  منعطف، فرانگر و آگاه ارزانی داشت.
او از ارديبهشت سال ۱۳۸۰ در گروه مپنا با پست سازمانی كارشناس ارشد رفاه خانواده همکاری دارد.

فعالیت‌های ادبی - اجتماعی:
- مديرعامل جمعيت حمايتی ياريگران از شهريورماه ۱۳۸۷ تا زمستان ۱۳۹۱
-  مدير اجرايی فصلنامه داخلی ياريگران (توتيا)
-  عضو هيئت مديره انجمن ادبی بهار خاقانی (امرداد ۱۳۹۲ تا خرداد ۱۳۹۳)
- عضو هيئت مديره انجمن ادبی مستوره كردستانی از تيرماه ۱۳۹۲
- انتشار نخستين کتاب و مجموعه شعر به‌نام "اين شهر شاعر ندارد؟"
- انتشار كتاب تاريخی - فرهنگی: كشكول قلندران عاشق
- تاسيس انجمن ادبی جامی از فروردين ماه ۱۳۹۵
-  چاپ و ارائه اشعار و مقاله‌های ادبی - اجتماعی در روزنامه‌ها و مجلات ادبی كشور (اطلاعات، ماهنامه موفقيت، نابغه، نگين سخن، جدول و ...)
- حضور فعال در همايش‌های ادبی و شبهای شعر
وی از فروردين سال ۱۳۹۵ انجمن ادبی جامی را با هدف خدمت به فرهنگ و ادبیات کشور ایران تاسيس کرده است و با برگزاری شبهای شعر و نشست‌های ادبی - فرهنگی، دعوت از چهره‌های شاخص موسيقی، شاعران مطرح کشور و منتقدان شعر امروز، گامهايی موثر در راه اعتلاء فرهنگ و ادبيات کشور برداشته است.
این روزها با رایزنی‌های متعدد و برقراری نشست‌های حضوری و آنلاین محدود با شاعران کشور همسایه افغانستان به‌ویژه هرات دامنه دوستی با اشعار و احوال دوستداران جناب نورالدین عبدالرحمن جامی را گسترش می‌دهد.
به‌زودی آثار جدیدی از وی معرفی می‌شود.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ

☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
#ونوس_جامی_پور

علوم وفنون ادبی

16 Nov, 21:45


روح غزل و رهنمود فال
از کتاب وزین آیات نور در سفینه غزل
اثر دکتر مصطفی بادکوبه ای

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

16 Nov, 21:45


فایل صوتی غزل شماره ۱۲۰
با صدای استاد موسوی گرما رودی

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

16 Nov, 21:45


فایل صوتی غزل شماره ۱۲۰
با صدای مهربانو مدرس زاده

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

16 Nov, 21:45


فایل صوتی غزل شماره ۱۲۰
با صدای مهربانو فرزانه جمشیدی

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

16 Nov, 21:45


غزل شماره ۱۲۰ حضرت حافظ

#فاطمه_زندی

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

14 Nov, 23:17


#فاطمه_محمدی

علوم وفنون ادبی

14 Nov, 23:17


#محدثه_طاهری
.
.

علوم وفنون ادبی

14 Nov, 23:17


#رضوان_مظاهری
شعر: #محمد_سلمانی

علوم وفنون ادبی

14 Nov, 23:17


#مسلم_حسن_شاهی

علوم وفنون ادبی

14 Nov, 23:16


#شادی_نیکخوی
.

علوم وفنون ادبی

14 Nov, 23:16


#ارغوان
شعر: #جعفر_فرهی_نسب
.

علوم وفنون ادبی

14 Nov, 23:16


#نازنین_لیلا_محمدی
.

علوم وفنون ادبی

14 Nov, 23:16


#الهام_شفیعی_نیا
.

علوم وفنون ادبی

14 Nov, 23:16


#فاطمه_محمدی
.

علوم وفنون ادبی

14 Nov, 23:16


#زینب_شهبازی
.

علوم وفنون ادبی

14 Nov, 23:15


#عارفه_هدا
.

علوم وفنون ادبی

14 Nov, 23:15


#مهزیار
.

علوم وفنون ادبی

14 Nov, 23:15


#سمیه_کریمخانی

علوم وفنون ادبی

14 Nov, 23:15


#سامان_کجوری
.

علوم وفنون ادبی

14 Nov, 23:15


#بهار_فخرایی

علوم وفنون ادبی

14 Nov, 23:15


#آریناز_آریانا
.

علوم وفنون ادبی

14 Nov, 23:15


#مژگان_محمودی
.

علوم وفنون ادبی

14 Nov, 23:14


#مرضیه_عزیزی

علوم وفنون ادبی

14 Nov, 23:14


#زهرا_سوری
شعر: #فاضل_نظری
.

علوم وفنون ادبی

14 Nov, 23:14


دکتر #مهرانگیز_امینی
.

علوم وفنون ادبی

10 Nov, 00:16


#تکنوازی_تار

مهردخت ایران‌زمین: #تارا_پیراینده

علوم وفنون ادبی

10 Nov, 00:16


دل‌نوازی دلنشین کمانچه

علوم وفنون ادبی

10 Nov, 00:16


«بداهه‌‌نوازی سنتور»
نوازنده: #مریم_رشید_فرخی

علوم وفنون ادبی

10 Nov, 00:15


مهارت استراتژیک «شنیدن»

#چهار_فن_گوش‌سپردن

علوم وفنون ادبی

10 Nov, 00:13


حدود 18 دقیقه گلچین شده از پکیج آموزش شعر #شعرآموز
لطفا به دوستانی که طالب یادگیری اصولی شعر هستن معرفی بفرمایید

حمزه کریم تباح فر

علوم وفنون ادبی

10 Nov, 00:13


گوش دادن فعال چیست و چه مزایایی دارد؟

🔻گوش دادن فعال پیدا کردن معنای گفتار دیگران در ذهن خویش است. با این تعریف شنیدن با گوش دادن متفاوت است. شنیدن فعالیتی جسمی است و نیازی به یادگیری ندارد، چرا‌که دستگاه شنیداری ما غیرارادی در اثر برخورد با صداها، تحریک شده و شنیدن حس می‌شود. ولی گوش دادن فعالیتی ذهنی است که نیازمند یادگیری است و تا به آن توجه نکنیم ادراک نمی‌شود. ما با گوش‌های خود می‌شنویم، ولی با مغزمان گوش می‌دهیم.

- گوش دادن یعنی احترام به طرف مقابل
- گوش دادن سبب ایجاد ارتباطات می‌شود
- گوش دادن، دانش شما را افزایش می‌دهد
- گوش دادن سبب کمک به خودمان و سایرین می‌شود
- ایده‌های جدید خلق می‌شوند
- مطالب جدید می‌آموزید
- شنیدن در یادگیری تأثير دارد

🔻مهارت گوش دادن فعال شامل عادات بد زیر نمی‌شود:
- تکرار پی در پی نقطه نظرات خویش
- عدم ابراز احترام به گوینده
- شنیدن مفهوم سطحی کلام
- قطع سخنان گوینده
- عدم برقراری رابطه چشمی
- پریدن وسط سخنان دیگری
- پرت شدن حواس
- کشاندن بحث به جای ديگر
فراموش کردن آنچه گفته شده
- سوال در خصوص جزئیات بی‌ارزش
- پرداختن بی اندازه به جزئیات و از دست دادن جان کلام
- بی‌توجهی کردن به آنچه درک نکرده‌اید
- مشغول شدن به افکار خویش
- تظاهر به توجه

🔻تماس چشمی بیان‌گر احترام و توجه شما به مخاطب‌تان است. فراموش نکنید که موبایل خویش را کنار بگذارید و همه اعلان‌ها را هم خاموش کنید. تمام توجه خود را به مخاطب خود بدهید.

زمانی که گوینده در حال صحبت است، شما با بالا و پایین آوردن سر خود به وی این پیغام را می دهید که موافق سخنانت هستم و مشتاقم ادامه آنرا بشنوم. همینطور تلاش کنید در بین سخنانش از کلمات کوتاهی مانند:« موافقم، دقیقاً، اوهوم، درسته و…» استفاده کنید. این کار سبب به شور آمدن گوینده و حس اینکه سخنانش پر اهمیت است می‌شود.

🔻زود قضاوت نکنید!
برای این که بدن انسان بتواند یک کار را به صورت کامل انجام دهد احتیاج به توجه و تمرکز دارد. چنان‌چه می‌خواهید گوش بدهید، تنها گوش بدهید! بنابراین در آن واحد تنها می‌توانید یکی از این کارها را به صورت فعال و مؤثر انجام دهید:گوش دادن یا قضاوت کردن و یا پاسخ دادن.

به مغزتان اجازه دهید هر کدام از این کارها در جای خودش انجام دهد. تحلیل سخنان طرف مقابل، ارائه راه‌کار یا آماده کردن پاسخی که قرار است به وی بدهید را فعلاً کنار بگذارید. پس نخست کل پیغام گوینده را گوش دهید و آن‌گاه آنرا تجزیه و تحلیل نموده و در پایان پاسخ دهید.

🔻اجازه دهید صحبت طرف مقابل کامل شود!
یکی از ضعف‌هایی که بیشتر افراد در برقراری رابطه کلامی از آن متضرر می‌شوند تغيير سریع موضوع‌ها مورد گفت‌وگو و قطع کردن صحبت طرف مقابل است. بنابراین برای جلوگیری از این مورد تا هنگامی که حرف شخص در مورد مسئله قبلی به آخر نرسیده از مطرح نمودن موضوعی جدید دوری کنید.

مرکز ثقل بدن ما به صورت ناخودآگاه نسبت به افرادی که علاقه‌ای به آن نداریم در عقب قرار گرفته، ولی در رویارویی با افرادی که دوست‌شان داریم به طرف جلو می‌باشد. بنابراین برای نشان دادن علاقه خویش چه در وضعیت نشسته و چه ایستاده به طرف آن ها متمایل شوید.

🔻سؤال پرسیدن بخش مهمی از فرآیند خوب گوش دادن است و باعث می شود درک درستی از مکالمه با شنونده بدست آورید و ابهامات خویش را برطرف کنید. هیچ‌وقت در بین سخنان شنونده سؤال نپرسید. سوالات و ابهامات خود را یادداشت کنید. هنگامی که سخنان طرف مقابل به آخر رسید آن ها را بپرسید.

چنان‌چه سوال‌های خود را دقیق و هوشمندانه بپرسید، می‌توانید اطلاعات زيادی از شنونده خویش بدست آورید. سوال کردن علاوه بر آنکه سبب می‌شود اطلاعات شما از موضوع گفت‌وگو افزایش یابد و به ادراک دقیق‌تری برسید، به گوینده نشان می‌دهد که در طور گفت‌وگو به سخنان وی با دقت توجه داشته‌اید.

🔻به هنگام مکالمات، برخی مواقع درک صحیحی از بعضی جملات نداریم و نمی‌توانیم معنی و مفهوم آن‌ها را بدرستی درک نماییم. پرسیدن، راه‌کاری برای دریافت دقیق و درست اطلاعات از شخص مخاطب‌مان است.

آیا پرسیدن سوالاتی که اصلاً در مسئله مورد بحث نیست، درست است؟ معلوم است که این‌گونه نیست. همیشه سوالاتی را بپرسیم که پیرامون گفت‌وگوی انجام شده قرار دارد. تلاش کنیم سوال‌ها را بنویسیم و در زمان مناسب آنها را بازگو کنیم. زیرا با نوشتن سوالی که ذهن ما را درگیر کرده، کمک می‌کنیم که راحت‌تر بر صحبت‌های مخاطب تمرکز کنیم.
/منبع: سایت عصر ایران

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

10 Nov, 00:13


🍒🍒🍒


💠صاءب تبریزی غزل سرای صاحب سبک
حسن حاج صدری

              💠💠💠💠💠

🔰میرزا محمد علی اصفهانی که بعدها به صاءب شهرت یافت یکی از غزل سرایان برجسته وصاحب سبک ادب فارسی است

اصل او از آذربایجان است اما چون پدرش به اصفهان مهاجرت نمود او در اصفهان زاده شد ونشو نما یافت وآنچه از دانشهای ادبی وعلوم وحکمت بود در این دیار فرا گرفت به اصفهان منسوب شده است

صاءب همانند پدرش بازرگان بود وبه هوای تجارت به هند رفت که در آن روزگار اقلیم هند پذیرای شاعران پارسی گوی بود اما پس از هفت سال به اصفهان بازگشت وبه حضور شاه عباس دوم رسید وسمت ملک الشعرایی یافت وتا پایان عمر در اصفهان زیست وبه سال ۱۰۸۶قمری وفات یافت ودر اصفهان دفن گردید

🔰شعر وغزل صاءب:

صاءب یکی از نام آور ترین غزل سرایان سبک هندی یا اصفهانی است که چه در حیاتش به سبب نوآوریهای شاعرانه وچه به سبب نیک خویی وادب مجالست در هند وایران وروم شهرت یافت حتی پس از مرگش اشعار او زبانزد ادیبان وشاعران بوده است

حجم زیادی از اشعار که شامل مثنویها وقصاید وخصوصاً غزلهای ناب او می شود وبعضی آن را تا دویست هزار بیت وبیشتر گفته اند نشان می دهد که صاءب شاعری پرکار بوده است

او چند مثنوی متوسط دارد که بیشتر مدایح است اما شاهکار شاعری او غزلهای اوست که بعضی از آنها یا ابیاتش واقعاً شاهکار ذوق واندیشه است وحکم مثل سایر یافته است

قدرت شگفت انگیز او در خیال پردازی وخلق مضامین وآفرینش تصاویر بی نظیر شاعرانه همراه با زبانی روان وتوانا که منبعث ازذوق وقدرت اندیشه وتفکر اوست باعث شده تا شعر وسخنی جاودانه وخلاقانه بیافریند

مضامین بکر وتازه ای که همرا با احساسات رقیق وعواطف انسانی که صاءب از زوایای اندیشه ونهانخانهٔ ذوق بیرون می کشد توانسته ضعفهای شعر اورا مثل استعمال کلمات وترکیبات پیش پا افتاده وبازاری وتشبیهات واستعاره های دور از ذهن وآسمان وریسمان رابه هم بافتن بپوشاند

🔰اگر در شعر فارسی پنج غزل سرای بزرگ ونام آور داشته باشیم بی تردید یکی از آنها صاءب است زیرا در غزل به راه تقلید نرفته وپخته خوار ونشخوار گر آثار شاعران دیگر نبوده است بلکه خود مبدع وصاحب سبک است

صاءب در غزل تخیل زیبا وشاعرانه اش را اغلب با چاشنی نکته های حکمی،اخلاقی وعرفانی در می آمیزد وآن را با تمثیلهای به جا وپر مغز می آراید وطرفه سخنی می آفریند که هر خواننده ای را مجذوب خود می کند

مجموعه اشعار وغزلیات این شاعر خوش ذوق تبریزی را شاعر معاصر ما امیری فیروز کوهی جمع آوری وتصحیح نموده ومقدمه ای مفصل ودر خور بر آن نوشته وبه همت انتشارات کتابفروشی خیام به سال ۱۳۳۳ به چاپ رسانده است


🌹🌹علوم وفنون🌹🌹
🆔https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

10 Nov, 00:13


گستردگی معنای شعر حافظ و آیینه‌سان بودن آن

به بیت زیر دقّت کنید:
شاه ترکان سخن مدّعیان می‌شنوَد
شرمی از مظلمه‌ی خون سیاووشش باد.

حافظ
الف) اگر در بستر داستانی و حماسی این بیت را معنی کنیم، شاه ترکان افراسیاب است و مدّعیان عبارتند از: گرسیوز برادر افراسیاب و گَروی زره از سرداران سپاه توران که بر علیه سیاوش شاهزادۀ ایرانی دسیسه می‌کنند و سرانجام سیاوش به دست افراسیاب بی هیچ جرم و جنایتی کشته می‌شود و مورد ستم قرار می‌گیرد.

ب) اگر بیت را در بستر تاریخی معنی کنیم شاه‌ ترکان شاه شجاع مظفری حاکم شیراز است و مدّعیان بدخواهان شاعر هستند که شاه‌ شجاع را بر علیه شاعر تحریک می‌کرده‌اند و سیاوش در این بستر معنایی خود شاعر است که مورد ظلم و ستم و بی مهری قرار گرفته است.

پ) اگر بیت را در بستر غنایی و عاشقانه معنی کنیم، شاه ترکان معشوق و محبوب شاعر و پادشاه زیبارویان است زیرا واژۀ ترک در معنی زیبارو در ادبیات فارسی فراوان به کار رفته است. در این بستر معنایی مدّعیان رقیبان عاشق هستند و سیاوش، عاشق بیچاره‌ای است که مورد هجمۀ رقیبان و ظلم آنان قرار گرفته است.

ت) اگر بیت را در بستر عرفانی معنی کنیم، شاه ترکان افراسیابِ نفس است و مدّعیان هواها و خواهش‌های نفسانی‌اند و سیاوش، روح انسانی یا خود انسان است که در هجوم هواهای نفسانی است و ممکن است که هلاک شود.

ث) و سرانجام از آنجا که می‌تواند ترجمان حال هر خواننده‌ای باشد و احوال او را واگویه کند، می‌تواند متناسب با اوضاع و احوال هر خواننده‌ای معنی داشته باشد. می‌تواند ترجمان حال عاشقی باشد که مورد بی مهری معشوقش قرار گرفته و معشوقش حرف دیگران را ملاک سنجش او قرار داده است و یا می‌تواند ترجمان حال سیاستمداری باشد که به سعایت بدخواهان دچار شده است و از چشم حاکمی افتاده است.

آری به دلیل همین خاصیت و ویژگی است که شعر حافظ را هر که می‌خواند شرح حال و احوال خود را در آن می‌یابد. به این دلیل است که با آن فال می‌گیرند و به آن تفأل می‌کنند.

✍️احمد رضا نادری

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

10 Nov, 00:11


‍ ‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۲۰ آبان زادروز علی باباچاهی

(زاده ۲۰ آبان ۱۳۲۱ بوشهر) شاعر، نویسنده و پژوهشگر

او در دوره اول متوسطه، به‌ شعر و ادبیات علاقه‌مند شد و در مسابقه ادبی دانش‌آموزی دبیرستانهای بوشهر و سپس شیراز رتبه اول را به‌دست آورد. در این دوره شعرهایش در مجلات تهران، با نام مستعار «ع. فریاد» چاپ می‌شد اما وقتی یکی از شعرهایش در مجله امید ایران به‌ عنوان «بهترین شعر هفته» به‌چاپ رسید،‌ او اشعارش را به امضای خودش در مجلات منتشر کرد.
وی پس از پایان دوره دبیرستان در بوشهر، حدود سال ۴۰–۳۹ به دانشکده ادبیات شیراز راه یافت و در این سالها به اتفاق چند تن از دانشجویان، جلساتی ادبی در دانشکده ادبیات شیراز برگزار کرد.
او مدت ۱۸ سال در بوشهر به تدریس ادبیات پرداخت و بعد از انقلاب در سال ۱۳۶۲ بازنشسته شد. وی در طول مدت تدریس در بوشهر علاوه بر چاپ شعر در مجله پایتخت، از فعالیت مطبوعاتی نیز غافل نبود.

مجموعه شعر:
در بی‌تکیه‌گاهی (۱۳۴۶)  پخش از کتاب زمان
جهان و روشنایی‌های غمناک (۱۳۴۹) پخش از کتاب زمان
از نسل آفتاب (۱۳۵۳) مهرداد، رَز
صدای شن (۱۳۵۶) ابن‌سینا، تبریز
از خاک‌مان آفتاب برمی‌آید (۱۳۶۰) بهنام، تبریز
آوای دریامردان (۱۳۶۸) عصر جدید
گزینه اشعار - چاپ اول (۱۳۶۹) ویس
گزینه اشعار - چاپ دوم (۱۳۷۲) دُرسا
منزل‌های دریا بی‌نشان است (با تأخیر)  (۱۳۷۶)  تکاپو
نم‌نم بارانم - چاپ اول (۱۳۷۵) دارینوش/چاپ دوم (۱۳۹۱) نشرچشمه
عقل عذابم می‌دهد (۱۳۷۹) همراه/چاپ دوم (۱۳۹۲) نشر زاوش
قیافه‌ام که خیلی مشکوک است (۱۳۸۱) نوید شیراز، نشر راشین - تهران
رفته‌بودم به صید نهنگ (۱۳۸۲) انتشارات پاندا - مشهد
گزینه اشعار - چاپ اول (۱۳۸۳) انتشارات مروارید
گزینه اشعار - چاپ سوم (۱۳۹۰) چاپ چهارم، قطع جیبی - انتشارات مروارید
پیکاسو در آبهای خلیج فارس - چاپ اول (۱۳۸۸) چاپ دوم (۱۳۹۰) نشرثالث
فقط از پریان دریایی زخم زبان نمی‌خورَد (۱۳۸۸) نشرنوید شیراز (حلقه نیلوفری)
هوش و حواس گل شب‌بو برای من کافی‌ست (با تأخیر) (۱۳۹۱) نشرثالث
گلِ بارانِ هزار روزه (۱۳۹۰) انتشارات مروارید
دنیا اشتباه می‌کند (۱۳۹۱) نشر زاوش
بیا گوش‌ماهی جمع کنیم (شعرک‌ها) (۱۳۹۱)  نشرثالث
به شیوه خودشان عاشق می‌شوند (عاشقانه‌ها) (۱۳۹۱) انتشارات مروارید
باغ انار از این‌ طرف است (۱۳۹۱) انتشارات نگاه
در غارهای پر از نرگس (۱۳۹۲) انتشارات نگاه
مجموعه اشعار (جلد اول) (۱۳۹۲) انتشارات نگاه
این کشتی پُر اسرار (۱۳۹۳) انتشارات نگاه
اتاق بر آب راه می‌روم (۱۳۹۴) انتشارات سرزمین اهورایی
قشنگی دنیا به همین است (۱۳۹۵) انتشارات دریچه
آدم‌ها در غروب اسم ندارند (۱۳۹۵) انتشارات نگاه
آئورا و دیگران من (۱۳۹۵) انتشارات پاتیزه‌

نقد و بررسی:
گزاره‌های منفرد (بررسی انتقادی شعر امروز ایران) جلد یک (۱۳۷۶) نارنج
گزاره‌های منفرد (مسائل شعر و بررسی شعر جدید و جوان امروز) جلد دو (دو کتاب)  (۱۳۸۰) سپنتا
گزاره‌های منفرد (سه جلدی) چاپ دوم  (۱۳۸۹) دیبایه
سه دهه شاعران حرفه‌ای (۱۳۸۱) انتشارات ویستار
بیرون پریدن از صف (گفتگو، نقد و نظر، مقاله) به کوشش مازیار نیستانی (۱۳۸۵)  مفرغ‌نگار
عاشقانه‌‌ترین‌ها (گزینش و بررسی شعرهای ۱۳۸۰–۱۳۰۰) (۱۳۸۴) نشرثالث
شعر امروز، زن امروز (گزینش و بررسی) (۱۳۸۶) - انتشارات ویستار
گزاره‌های پیوست (۹۰سال شعرنو فارسی) - (۱۳۹۳) نشر دیبایه
تحقیق و تألیف[ویرایش]
شروه‌ سرایی در جنوب ایران (۱۳۶۹) اقبال لاهوری
گزینه اشعار منوچهر شیبانی (گزینش و بررسی) (۱۳۷۳) انتشارات مروارید
این بانگ دلاویز (شعر و زندگی فریدون توللی) (۱۳۸۰) نشرثالث
گزینه اشعار منوچهر نیستانی (۱۳۸۴) انتشارات مروارید
زیباتری از جنون (زندگی و شعر اسماعیل شاهرودی) (۱۳۸۷) نشرثالث
شعر کودک
سوغات بهار (۱۳۳۷) ابن‌سینا/تبریز
چه کسی درِ قفس را باز کرد؟ (۱۳۵۶) ابن‌سینا/تبریز
گفتگوها و مصاحبه‌ها
تاریخ شفاهی ادبیات معاصر ایران، مجلد ۵ (گفتگوی سادات مدنی با علی باباچاهی) (۱۳۸۴) زیر نظر محمدهاشم اکبریانی - نشر روزگار
دری به اتاق مناقشه، مجموعه مصاحبه‌ها  (۱۳۹٤) انتشارات نگاه

🆔
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#علی_باباچاهی

علوم وفنون ادبی

10 Nov, 00:10


‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۲۰ آبان زادروز سیروس غنی

‏(زاده ۲۰ آبان ۱۳۰۸ سبزوار – درگذشته ۱۵ دی ۱۳۹۴ آمریکا) حقوقدان و تاریخ‌پژوه

او فرزند قاسم غنی بود که پس از انتخاب پدرش به نمایندگی مجلس، همراه خانواده به تهران نقل مکان کرد و دوره متوسطه را در تهران، بیروت و لندن سپری کرد و برای تحصیلات دانشگاهی به آمریکا رفت. پس از گرفتن مدرک کارشناسی ادبیات انگلیسی در نهایت از دانشگاه نیویورک در رشته دکتری حقوق فارغ‌التحصیل شد.
وی مجموعه کم‌نظیری از کتاب‌های مربوط به ایران داشت که توصیفی از آنها را در کتابش، "ایران و غرب" عرضه کرده‌است. او خاطرات و یادداشت‌های پدرش دکتر قاسم غنی را در سیزده جلد منتشر کرد که خلاصه‌ای از آن با نام Man of Many Worlds با ترجمه پال اسپراکمن به زبان انگلیسی منتشر شد. وی همچنین دوستدار جدی سینما بود و کتابی درباره فیلم‌های مهم تاریخ سینما نوشته‌است. مهم‌ترین تألیف او کتاب برافتادن قاجار و برآمدن رضاشاه است.

کتاب‌شناسی:
یادداشت‌های دکتر قاسم غنی
نامه‌های دکتر قاسم غنی "به همراه حسن امین"
ایران و غرب: کتاب‌شناسی انتقادی (۱۹۸۷).
ایران و ظهور رضاخان، از برافتادن قاجار تا برآمدن پهلوی (۱۹۹۸) "ترجمه به فارسی توسط حسن کامشاد"
فیلم‌های دوست داشتنی من (۲۰۰۴).
A Man of Many Worlds: The Diaries and Memoirs of Dr. Ghasem Ghani (۲۰۰۶)
Shakespeare, Persia, and the East (۲۰۰۸)

🆔
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#سیروس_غنی

علوم وفنون ادبی

10 Nov, 00:10


‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۲۰ آبان سالروز درگذشت درویش‌جاویدان

(زاده ۷ آبان ۱۳۲۵ کرمانشاه -- درگذشته ۲۰ آبان ۱۳۹۶ کرج) خواننده

او که با خواندن ترانه‌های مذهبی و ملی معروف شد، گفته می‌شود سال ۱۳۴۷ به توصیه دوستان پدرش، با نام مستعار و غیرحقیقی در دانشگاه تهران ثبت نام کرد، چرا که از نظر شکل ظاهری، شباهت بسیار نزدیکی به نواب صفوی داشت و این مطلب را سازمان امنیت می دانست. گویا او به کمک دکتری جراح که محرم و از دوستان نزدیک پدرش بود، تغییر چهره و روش مبارزاتی داد. وی به علت حضور ذهن و قابلیت‌های هنری در زمینه‌هایی مانند مجسمه سازی، خط و نقاشی، شعر و نویسندگی، تئاتر و موسیقی همیشه در اعیاد ملی و مذهبی و جشن تحصیلی آخر سال شرکت می‌کرد و به نوازندگی بسیار علاقه‌مند بود.
وی از خوانندگان کوچه و بازاری بود، که محبوبیت خاصی در دل شنوندگانش داشت و به نوشتن شعر و ترانه برای دیگر خوانندگان می‌‌‌پرداخت.

آثار:
هو یا علی مدد
بابا کوهی
چینی بند زن
یا علی مدد - یا صاحب‌الزمان
آزاده سربلند
تقدیم به آزادی خواهان

فیلم‌شناسی (نوازنده - خواننده)
۱ - تنهایی (۱۳۵۵)
۲ - رامشگر (۱۳۵۵)
۳ - ولی نعمت (۱۳۵۵)
۴ - پلنگ در شب (۱۳۵۴)
۵ - مجازات (۱۳۵۴)
۶ - آب توبه (۱۳۵۳)
۷ - تهمت (۱۳۵۳)
۸ - مکافات (۱۳۵۲)
نمایشنامه نویسی:
وحدت جهانی حیوانات (۱۳۷۰)
شب‌نشینی میوه‌ها
عشق حافظ


https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#درویش_جاویدان

علوم وفنون ادبی

10 Nov, 00:10


برگی از تقویم تاریخ

۲۰ آبان سالروز درگذشت زادروز غفار حسینی

(زاده ۱۲ فروردین ۱۳۱۳ الیگودرز -- درگذشته ۲۰ آبان ۱۳۷۵ تهران) شاعر و مترجم

او در تهران کارشناسی ادبیات انگلیسی خواند و سپس در رشته‌ یک جامعه‌شناسی، کارشناسی ارشد و دکترا گرفت. در دوران ریاست بهرام بیضایی در دپارتمان تئاتر دانشکده‌ هنرهای زیبا، مدتی استاد رشته‌ جامعه‌شناسی هنر بود و پس از مدتی به‌لندن و پاریس رفت.
وی پیش از ماجرای اتوبوس ارمنستان، در جلسه جمع مشورتی کانون نویسندگان برای آن سفر، ضمن خودداری از پذیرش دعوت، به دیگر اعضا به صراحت هشدار داده بود که «همه‌تان را می‌اندازند به ته دره». فرج سرکوهی بعدها در نامه‌ای به‌پیام امروز نوشته‌ است: «خبر را آقای هاشمی "مهرداد عالیخانی" در یک جلسه بازجویی به‌من داد و گفت «غفار را هم حذف کردیم.» شبی را به‌یاد آوردم که غفار در جلسه‌ مشورتی کانون نویسندگان گزارش داد که او را در یکی از هتل‌های تهران، تحت فشار قرار داده‌اند و تهدید به‌مرگ کرده‌اند.»

آثار:
خون سفید شمشیر (مجموعه شعر).
تاریخ ترکان آسیای میانه اثر بارتلد.
هنر و جامعه اثر رژه باستید.
جامعه‌شناسی رمان اثر گلدمن.

🆔
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#غفار_حسینی

علوم وفنون ادبی

10 Nov, 00:10


‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۲۰ آبان زادروز دنیا فنی‌زاده

(زاده ۲۰ آبان ۱۳۴۶ تهران – درگذشته ۸ دی  ۱۳۹۵ تهران) عروسک‌گردان

او فرزند پرویز فنی‌زاده بازیگر برجسته و همسر آبتین سهامی بود که صاحب دو پسر به نامهای ارشیا و سیاوش شدند.
وی از کودکی به خاطر شغل پدرش،  معمولاً در جشنواره‌های گوناگون کودک و نوجوان حضور داشت و همین امر سبب شد تا با تولیدات و نوع آثار داخلی و خارجی آشنا شود. پس از آن، کم‌کم که از برنامه‌های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بیشتر استفاده کرد، در نهایت با انتخاب رشته عروسک‌گردانی برای همیشه در دنیای کودکان و نوجوانان باقی ماند و هدف و دغدغه مهم زندگی‌اش شاد کردن کودکان و نوجوانان شد.
نخستین بار در سال ۱۳۶۴ در برنامه عروسکی تلویزیونی «چتر با آواز باران» عروسک‌گردانی را تجربه کرد. این برنامه در قسمت‌های ۲۵ دقیقه‌ای طراحی شده بود که در آن ۲ عروسک جوجه وجود داشت که وی عروسک‌‌گردانی و آوازخوانی یکی از آنها را عهده دار بود و پس از آن در کاری با نام «زاغچه کنجکاو» به کارگردانی رضا فیاضی حضور داشت. عروسک‌گردانی در آثاری چون «گربه آوازخوان» ساخته کامبوزیا پرتوی از دیگر آثار او در این دوره است.
بهرام بیضایی به وی پیشنهاد بازیگری داده بود، ولی وی به خاطر این که پدرش در کودکی دوست نداشت دخترش بازیگر شود، نپذیرفت.
او که پیش از کلاه‌ قرمزی با ایرج طهماسب و حمید جبلی آشنا بود با برنامه صندوق پست و ورود کلاه‌قرمزی به آن بود که به شهرت رسید.
از نظر او شکل ظاهری عروسک، چندان مهم نبود و برایش بیش از هر چیز سازنده عروسک مهم بود زیرا معتقد بود تا زمانی که یک عروسک به خوبی ساخته نشود، عروسک‌گردان نمی‌تواند به‌خوبی با آن عروسک ارتباط برقرار کرده و آن را حرکت دهد. بیش از این که به دنبال عروسک‌های زیبا باشد، به دنبال عروسکی بود که بتواند با آن خوب کار کند.
وی همچنین سابقه همکاری با مرضیه برومند کارگردان سینما و عروسک گردان محمد اعلمی و صداپیشه عروسک جناب خان، محمد بحرانی را در کارنامه خود داشت.
او عروسک‌گردانی برای فیلمهای سینمایی گربه آوازخوان (۱۳۶۹) کلاه‌قرمزی و پسرخاله (۱۳۷۳) کلاه‌قرمزی و سروناز (۱۳۸۱) خودی، کلاه‌قرمزی و بچه‌ننه (۱۳۹۱) شهر موش‌ها، مجموعه‌های تلویزیونی زاغچه کنجکاو، هادی و هدی، بزبز قندی، اتل متل، صندوق پست (۱۳۷۲–۱۳۷۳) قصه‌های خاله عنکبوت، جغجغه و فرفره، جینگیل و فینگیل، قصه‌های خاله قورباغه، روباه و خروس، دارا و سارا، رفوزه، قصه‌های آتقی، قصه‌های هاجر، موش نمکی، خونه گلپر اینا، شنگول و منگول، عطر و گلاب بپاشید و کلاه قرمزی (کلاه‌قرمزی و جغجغه و فرفره (۱۳۷۱) کلاه‌قرمزی و آقای مجری (۱۳۸۲) کلاه‌قرمزی ۸۸ (۱۳۸۸) کلاه قرمزی ۹۰ (۱۳۹۰) کلاه قرمزی ۹۱ (۱۳۹۱) کلاه قرمزی ۹۲ (۱۳۹۲) کلاه قرمزی ۹۳ (۱۳۹۳) کلاه قرمزی ۹۴ (۱۳۹۴) را در کارنامه هنری‌اش بود.
آرامگاه وی در قطعه هنرمندان است.

🆔
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#دنیا_فنی_زاده

علوم وفنون ادبی

10 Nov, 00:09


برگی از تقویم تاریخ

۲۰ آبان سالروز درگذشت نازنین دیهیمی

(زاده سال ۱۳۶۷ تهران – درگذشته ۲۰ آبان ۱۳۹۶ تهران) مترجم، ویراستار و روزنامه‌نگار

او ترجمه را زیر نظر پدرش، خشایار دیهیمی آموخت و کار ترجمه را با آثاری در حوزه ادبیات نوجوانان آغاز کرد و در زمینه ادبیات نمایشی و علوم انسانی ادامه داد. از او ترجمه‌هایی "با همکاری مهدی نوری" از آثار تام استاپارد، لوسی کرک وود، و جان هاج، در قالب مجموعه «تئاتر و تاریخ» منتشر شده‌است. از ترجمه‌های دیگر او مجموعه مقالاتی از اسلاونکا دراکولیچ و مجموعه‌ای از کتابهای داستانی باربارا پارک است.
ترجمه او از کتاب "میک هارته این‌جا بود" به اولین فهرست کتابهای برگزیده کودکان و نوجوانان لاک‌پشت پرنده راه یافت و کتاب "از من نخواهید لبخند بزنم" نیز در سیزدهمین فهرست لاک‌پشت پرنده جای گرفت. همچنین ترجمه او با همکاری مهدی نوری از "بازی‌نامه حکایت مرده بی‌صاحب" اثر لوسی کرک وود، نامزد دریافت سی و چهارمین جایزه کتاب سال در گروه هنر بود.
او به‌عنوان روزنامه‌نگار در نشریات ماهنامه شبکه آفتاب و هفته‌نامه صدا قلم زد و از روزنامه‌نگاران دوره دوم روزنامه نشاط بود که مراجع قضایی مانع از انتشار آن شدند. وی همراه با گروهی از این روزنامه نگاران، سایت ادبی سرخ و سیاه را ایجاد کردند، که مفری برای انتشار کارهایشان شد.
او نزدیک به یک دهه از ویراستاران ادبی نشر ماهی بود.

تئاتر:
از فعالیتهای وی در زمینه تئاتر، کارگردانی نمایش دوشیزه و مرگ، اثر آریل دورفمن بود که در بند زنان زندان اوین، با بازیگری همبندانش در ۱۳۹۱ اجرا شد و ترجمه و دراماتورژی ویتسک، اثر گئورگ بوشنر، که در زمستان همان سال، در تالار حافظ، با حذف نام او، به صحنه رفت. حذف نام او از نمایش ویتسک به‌دلیل فشار نهادهای امنیتی مبنی بر توقیف نمایش، در حالی که او در زندان بود، با انتقادهای فراوانی همراه شد. این انتقادها با بیرون آمدن وی از زندان و عذرخواهی رضا ثروتی کمرنگ شد.
او در ۲۵ بهمن ۱۳۹۰ به اتهام اخلال در نظم عمومی و اقدام علیه امنیت ملی به ۴ ماه حبس تعزیری و چهارماه حبس تعلیقی بازداشت شد و به‌مدت دوماه در زندان بازداشت موقت بود. یادداشت‌های روزانه او از زندان در سایت کلمه منتشر شده‌است.
روزنامه همدلی یک روز پس از مرگ او صفحه ادبیاتش را با رنگ مشکی به‌طور کامل به او اختصاص داد و برای نخستین بار یکی از نامه‌های زندان او را منتشر کرد.

آثار
ترجمه‌ها:
میک هارته این‌جا بود. باربارا پارک. نازنین دیهیمی. تهران: ماهی ۱۳۸۸
عملیات دک کردن کپک. باربارا پارک. نازنین دیهیمی. تهران: ماهی ۱۳۸۸
ازدواج مادرم و بدبختی‌های دیگر. باربارا پارک. نازنین دیهیمی. تهران: انتشارات ماهی ۱۳۹۳
از من نخواهید لبخند بزنم. باربارا پارک. نازنین دیهیمی. تهران: ماهی ۱۳۹۳
سفر. تام استاپارد. مترجمان نازنین دیهیمی، مهدی نوری. تهران: ماهی ۱۳۹۳
کشتی شکستگان. تام استاپارد. مترجمان نازنین دیهیمی، مهدی نوری. تهران: ماهی ۱۳۹۳
نجات. تام استاپارد. مترجمان نازنین دیهیمی، مهدی نوری. تهران: ماهی ۱۳۹۳
عطر گوابا: گفتگوهایی با گابریل گارسیا مارکز. پلینیو مندوزا. مترجمان مهدی نوری، نازنین دیهیمی. تهران: انتشارات ماهی۱۳۹۳
دفترچه خاطرات یک بی‌عرضه دفتر دوم "حرف حرف رودریکه ". جف کینی. نازنین دیهیمی. تهران: انتشارات ماهی۱۳۹۳
چیمریکا. لوسی کرک‌وود. مترجمان نازنین دیهیمی، مهدی نوری. تهران: انتشارات ماهی ۱۳۹۴
کافه اروپا. اسلاونکا دراکولیچ. نازنین دیهیمی. تهران: نشر گمان ۱۳۹۴
آقای نویسنده و همکارش. جان هاج. مترجمان نازنین دیهیمی، مهدی نوری. تهران: انتشارات ماهی ۱۳۹۵.

🆔
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#نازنین_دیهیمی

علوم وفنون ادبی

10 Nov, 00:09


‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۲۰ آبان رادروز مهدی نیکبخت

(زاده ۲۰ آبان ۱۳۵۸ اصفهان -- درگذشته ۱۸ خرداد ۱۳۹۹ اصفهان) شاعر، نویسنده و نوازنده دف

او که  در یک‌ سالگی بینایی یکی از چشمانش را از دست داد، کارشناس ارشد فلسفه و حکمت بود و لقب مبارز خستگی ناپذیر دف داشت. همچنین پایه‌گذار کلاس‌های فلسفه برای کودکان و مبتکر حافظ درمانی بود.
به‌گفته مصطفی مهرآیین نویسنده و دوست قدیمی‌اش:
بزرگترین خصلت وی بی‌آزاری بود و مردی رها، محبوب، به‌دور از خودبینی و همیشه در سفر که هیچ‌وقت دنبال مال دنیا نبود، فلسفه خوانده بود و هربار که زنده‌رود باز می‌شد با نواختن دف به پیشواز آن می‌رفت.
او به دست دشمنانش کشته شد و آرامگاه وی در زادگاهش، روستای کبجوان اصفهان است.

آثار:
از او مجموعه شعری با عنوان «ولایت فیلسوف» به‌جای مانده که در سال ۱۳۸۷ منتشر شد.
مجموعه شعر ولایت فیلسوف
نسخه گمشده‌ای از حافظ
ملانصرالدین و کودک فیلسوف

🆔
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#مهدی_نیکبخت

علوم وفنون ادبی

10 Nov, 00:09


‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۲۰ آبان زادروز مجید خلج

(زاده ۲۰ آبان ۱۳۴۱ قزوین) نوازنده تنبک، زنگ سرانگشتی، دف و بم‌دایره

او صاحب سبک و خالق شیوه جدیدی در بداهه پردازی و همراهی ساز است و از او به‌عنوان باز گرداننده ساز "زنگ سرانگشتی" به موسیقی ایرانی یاد می‌شود. وی کار موسیقی را از ۷ سالگی در خانه فرهنگ قزوین شروع کرد و در ۲۵ سالگی با تشویق و معرفی داریوش طلایی به مرکز مطالعات موسیقی شرقی دانشگاه سوربن پاریس راه یافت. آشنایی و همکاری‌اش در سال ۱۳۷۰ با حسین علیزاده، نقطه عطفی در زندگی هنری او به حساب می‌آید.
روزنامه "لوموند" از او به‌عنوان یکی از شاخص‌ترین و خلاق‌ترین نوازندگان سازهای ضربی ایران در سه دهه اخیر یاد کرده‌است. همچنین همکاری ۲۰ ساله‌اش با دانشکده موسیقی بازل درسویس، یکی از مهم‌ترین فعالیت‌هایش در زمینه اکادمیک و ترویج و معرفی سازهای ضربی ایران در اروپا به حساب می‌آید.
وی با استادان: حسین علیزاده، داریوش طلایی، محمدرضا شجریان، حسین عمومی، کیهان کلهر و محمدرضا لطفی، همکاری داشته و نتیجه این همکاریها از جمله آثاری ارزنده همچون، کنسرت همایون و کنسرت نوا، چشمه نوش، سایه روشن، سرود گل، نوای نور و سامان سایه‌ها است. وی همچنین فارغ‌تحصیل در رشته معماری از دانشکده معماری پاریس است.

🆔
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#مجید_خلج

علوم وفنون ادبی

10 Nov, 00:09


برگی از تقویم تاریخ

۲۰ آبان زادروز خشایار دیهیمی

(زاده ۲۰ آبان ۱۳۳۴ تبریز) مترجم و ویراستار آثار ادبی و فلسفی

او در دهه پنجاه، با آشنایی غلامحسین ساعدی و رفتن به محافل ادبی و روشنفکری، با نویسندگان و مترجمان در کانون نویسندگان و فضاهای دیگر ارتباط یافت و در سال ۱۳۵۶ از دانشگاه تبریز در رشته مهندسی شیمی فارغ‌التحصیل شد.
پدرش نصراله دیهیمی، استاد دانشگاه و مترجم بود و برادرش ایرج دیهیمی پزشک است. دخترش نازنین دیهیمی مترجم و ویراستار بود و همسرش رؤیا رضوانی مترجم است.
او از کودکی زبان انگلیسی را در خانه از پدرش آموخت و از کمک‌های عبداله توکل مترجم پیش‌کسوت بسیار بهره‌مند شد.
وی می‌گوید: «استاد اصلی من در یادگیری فوت و فن ترجمه، عبداله توکل بود که برایم مانند پدر بود. وی در آموزش و پرورش، مدیرکل روابط بین‌الملل بود و با پدرم همکار بودند،
وی سال ۱۳۶۱ به دلایل سیاسی دو سال به زندان افتاد و پس از زندان در یک کارخانه لاستیک سازی مشغول شد. درباره آن تجربه گفته‌است: «چون شیمی خوانده بودم با گرایش پلیمر، در یک کارخانه لاستیک‌سازی مشغول کار شدم و یک سال آنجا کار کردم.
کارش سخت نبود، اما عشق من نبود. گرچه آنجا هم ۱۰ کتاب راجع به صنعت لاستیک درآوردم و بعد هم دائرةالمعارف صنعت لاستیک را ترجمه و تألیف کردم که البته دوستان محبت فرمودند و به‌نام خودشان چاپ کردند و جایزه بهترین کتاب را هم گرفتند!»
او سپس در مجموعه انتشارات انقلاب اسلامی، فرانکلین سابق به‌کار مشغول شد و مسئول ویرایش کتاب تاریخ تمدن اثر ویل‌دورانت بود.
او گفته‌است: « به عنوان نمونه‌خوان به انتشارات فرانکلین رفتم. آنجا تاریخ تمدن را ویرایش کردم اما متوجه شدم، جاافتادگی و غلط بسیاری دارد و ترجمه نامفهوم است. متقاعدشان کردم که آن را دوباره از نو ویرایش کنم و بعد هم خودم شروع به ترجمه
کردم.
از او آثار متعددی در فلسفه سیاسی، فلسفه زندگی، ادبیات بلوک شرق، به فارسی ترجمه و منتشر شده است. سرپرستی ترجمه چند مجموعه کتاب از جمله نسل قلم، تجربه و هنر زندگی و مجموعه ن‍ام‌‌آوران‌ ف‍ره‍ن‍گ‌ را برعهده داشته است. به قلم این مترجم و ویراستار قریب یک‌صد و بیست ترجمه و ویراستاری، طی سی و پنج سال فعالیت فرهنگی منتشر شده است. علاوه بر ترجمه، ویراستاری تدریس فلسفه سیاسی، همچنین روزنامه‌نگاری و همکاری مستمر با نشریه‌ها و مجله‌ها از دیگر فعالیت‌های اوست. عضویت در کانون نویسندگان ایران، فعالیت‌های مدنی و اجتماعی هم بخشی دیگر از تلاش‌های اوست. وی در چهارمین جشن ملی مترجمان، از سوی مخاطب‌های فلسفه و ادبیات به عنوان مترجم محبوب معرفی شد.
او با نشریات زیادی از جمله، نشریه جنبش متعلق به علی‌اصغر حاج سیدجوادی، بنیانگذاری و انتشار نشریه نگاه‌نو با محمدتقی بانکی و علی میرزایی، مجله شهروند امروز و سردبیری ویژه‌نامه جنگ و صلح مهرنامه همکاری داشته است.

🆔
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#خشایار_دیهیمی

علوم وفنون ادبی

10 Nov, 00:08


‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۲۰ آبان زادروز لعبت والا

(زاده ۲۰ آبان ۱۳۰۹ تهران) شاعر، ترانه‌سرا، روزنامه‌نگار و داستان‌نویس

او فرزند محمدحسین والا، ملقب به ظهیرالسلطان و مادرش منیر والا، از اواخر دهه ۲۰ شروع به فعالیت فرهنگی کرد و از سال ۱۳۴۰ به ترانه‌سرایی پرداخت. وی از نخستین دانش‌آموختگان دوره روزنامه‌نگاری دانشکده حقوق دانشگاه تهران است که سال‌ها در مجله هفتگی سیاسی و اجتماعی «تهران‌مصور» که برادرش مهندس عبداله والا، مدیر مسئول آن بود، کار می‌کرد و سردبیر مجله «کوچولوها»  آن نشریه بود. این شاعر و نویسنده، پس از سال‌ها فعالیت در مجله «تهران‌مصور»، کارمند وزارت فرهنگ و هنر، سرپرست شورای تهیه و تنظیم برنامه‌های موسیقی ایرانی در رادیو و تلویزیون و از ترانه‌سرایان گروه‌های موسیقی این وزارتخانه شد. در کارنامه هنری‌اش علاوه بر فعالیت در زمینه ادبیات، تجربه‌هایی نیز در زمینه طراحی داستان، اپرا و باله نیز به چشم می‌خورد.
او در سال ۱۳۵۷ برای ادامه تحصیل به استرالیا رفت و در رشته مطالعات خاورمیانه لیسانس گرفت و سپس مقیم انگلستان شد و مدتی بعد به همکاران روزنامه «کیهان لندن» پیوست.
از این شاعر و نویسنده، تاکنون چهار مجموعه شعر با نام «گسسته» «رقص یادها» «پرگشودن‌ها به هوای پرواز» و «فردایی دیگر» و یک رمان به نام «تا وقتی خروس می‌خواند» منتشر شده‌است. رقص یادها مجموعه دو کتاب قدیم و سروده‌های بعدی این شاعر است که توسط نشر باران منتشر شده‌است

نمونه شعر:
یکی از غزل‌های زیبای او غوغا نام دارد که با مطلع زیر شروع می‌شود:
گر چه چشم تو پی بردن دلهاست هنوز   
دیده منتظرم غرق تمناست هنوز
خنده بر لب زده‌ام تا بتو نزدیک شوم   
بخدا سینه پر از حسرت غمهاست هنوز

🆔
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#لعبت_والا

علوم وفنون ادبی

10 Nov, 00:08


فایل صوتی غزل شماره ۱۱۳
با صدای مهربانو مدرس زاده

علوم وفنون ادبی

10 Nov, 00:08


فایل صوتی غزل شماره ۱۱۳
با صدای مهربانو فرزانه جمشیدی

علوم وفنون ادبی

26 Oct, 20:26


ویژگی های سیاه مشق
یکی از اصلی ترین ویژگی های سیاه مشق ریتم یا تکرار است. ریتم از یک طرف به هر یک از عناصر شخصیت می بخشد و از طرف دیگر به خوشنویس اجازه می دهد تا به وسیله آن بتواند فضاهایی زیبا و بسیار چشم نواز خلق کند. معمولا بیشتر سیاه مشق ها به صورت مورب نوشته می شوند و محور تعادل آن قطرهای کادر هستند و تعادل با استفاده از کشیده های تخت، چهره زیباتری به خود می گیرد. معمولا خطاطان برای آن که چهره تابلوی سیاه مشق خود را زیباتر کنند، برخی از حروف و یا کلمات را به صورت عمودی و یا در جهت خلاف حرکت سایر حروف می نویسند. به این ترتیب چهره ناب و بی نظیر از سیاه مشق را ارائه می دهند.
 
در بسیاری از تابلوهای سیاه مشق، خوش نویس از دو یا چند قلم استفاده می کند که یک فضایی خاص با عمق زیاد به وجود می آید. با این وجود برخورد حروف و کلمات با یکدیگر و همچنین قرار گرفتن آن ها بر روی هم نیز فضایی شبیه پرسپکتیو را خلق می کند. شاید عناصر سیاه مشق در ذهن بیننده اثر آشنا باشد و در نگاه اول بتواند با آن ها ارتباط برقرار کند، ولی از طرف دیگر ناخوانایی حروف، کلمات، مفردات و ترکیبات بیننده را به تفکر و تامل وادار می کند. یکی از معروف ترین کسانی که در دوره قاجار آثار زیبایی از سیاه مشق خلق می کرد، میرزا غلامرضا اصفهانی است که فضای بی نظیری را در آثار خود خلق می کرد. در دوره معاصر نیز می توان به بزرگانی همچون احمد ابوطالبیان، پوریا خاکپور، رضا کوهنورد و بسیاری از افراد دیگر اشاره کرد.
https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

26 Oct, 20:25


انواع سیاه مشق
سیاه مشق به دو گروه تقسیم می شود: دسته اول جنبه تمرینی دارد و معمولا خطاطان قبل نوشتن یک متن خاص و برای دست گرمی، کلمات و حروف را بر روی کاغد و به صورت درهم و پشت سرهم می نویسند. البته در بعضی از مواقع هم برای ثبت ذهنی یک حروف و یا ترکیب های گوناگون تعداد زیادی از آن را می نویسند. دسته دوم هم سیاه مشق هایی هستند که شکل مستقل پیدا کرده و در دوره قاجار به اوج شکوه و کمال رسیده و آثار بی نظیری را خلق کردند.

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

26 Oct, 20:24


سیاه مشق و نستعلیق
شاید بتوان سیاه مشق نویسی را هنرمندانه ترین بخش خوشنویسی ایرانی دانست؛ چرا که می توان یک ترکیب بندی بسیار عالی در کنار درک کامل از فضا و همین طور کادر را به نمایش گذاشت. سیاه مشق زمانی معنا و مفهوم پیدا کرد که خط نستعلیق که خط منخصر به فرد ایرانی هاست، رونق گرفت. شاید جالب باشد که بدانید همه آن چیزی که با عنوان تمدن کهن ایرانی از آن یاد می شود، در خط نستعلیق خود نمایی می کند که از آن جمله می توان به ظرافت، صلابت و شکوه، نجابت و زیبایی، آرامش و رندی و… اشاره کرد. تعریف زیبایی می شود اگر بگوییم نستعلیق ثمره زیبایی و ذوق ایرانی است و سیاه مشق نمایش هنرمندانه این پدیده شگفتت انگیز نام گرفته است. در چند سال اخیر بسیاری از خوشنویسان برای آن که هنر خود را در این رشته به نمایش بگذارند به سیاه مشق روی آورده اند و بیشتر از همه به روی هم قرار گرفتن حروف و درهم بودن آن ها توجه می کنند.


https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

26 Oct, 20:22


تعریف سیاه مشق
در تعریف ابتدایی سیاه مشق باید بگوییم که سیاه مشق یکی از رشته های خوشنویسی ایرانی است که در آن خوشنویس با نوشتن برخی حروف، کلمات و جملات به صورت تکراری و متقاطع ترکیب بسیار زیبایی را خلق می کند. آن چه که در سیاه مشق نویسی دارای اهمیت می باشد ایجاد یک فضای منحصر به فرد برای هنرمند است که حتی انتقال مفهوم شعر و گاها جمله بندی ها را به حاشیه می برد. شاید برایتان جالب باشد که بدانید، نگارش سیاه قلم در ابتدا به سبب تمرین خوشنویسی، کمبود کاغذ خوشنویسی و همچنین لزوم استفاده از تمامی نقاط صفحه در نوشته ها و تمرینات بوده است.
همین تمرینات و نوشته های استادان خوشنویسی در یک دوره زمانی دارای مولفه های زیبایی شناختی بود و پس از آن صفحه های تمرینی این افراد همانند یک اثر چلیپا، سطر و یا ترکیب خوشنویسی ارزش هنری پیدا کرد. با وجود آن که آثاری از سیاه مشق نویسی در قرن شانزدهم میلادی به دست آمده، اما این گونه به نظر می رسد که این سبک هنری در خوشنویسی در نیمه دوم قرن نوزدهم در دوره پادشاهی ناصر الدین شاه قاجار محبوبیت بسیار زیادی کسب کرده است. استاتید و هنرمندان سیاه مشق نویسی به تمرین و ممارست این رشته تاکید فراوانی دارند؛ به همین خاطر هم نوع تمرینات آن ها بسیار خاص و ویژه است. کسانی مانند میرزا محمدرضا کلهر که درباره او روایت شده که در تکیه میرفندرسکی مدت ها به نوشتن سیاه مشق مشغول بوده است.

علوم وفنون ادبی

26 Oct, 20:21


ایماژ همچون رسانه ای است که تأثیر و فرایند بازنمایی توانش های عاطفی را بر الگوهای دیداری و فرهنگی تصویرپردازی می کند؛ شاید بهترین و کوتاه ترین تعریف برای ایماژ جهان نگری تصویری و ذهنی است. در این مقاله آنجا که مقصود از ایماژ چیزی فراتر از تصویر محض است, برابرنهاده ی «پی انگاره» انتخاب شده است.

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

26 Oct, 20:21


تصویرگرایی یا ایماژیسم (به انگلیسی: Imagism ) نهضتی آمریکایی-انگلیسی بود که در اوایل قرن بیستم رخ داد و طرفدار صراحت در تصویرسازی و زبانی روشن و تند در شعر بود. تصویرگرایی به عنوان با نفوذترین حرکت در شعر انگلیسی از زمان فعالیت پیش رافائلی‌ها گزارش شده‌است.

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

26 Oct, 20:21


هامش نویسی یا پی نوشت چیست؟کلمه هامش به معنی حاشیه است و به مطالبی که در حاشیه نامه‌ها نوشته می‌شود، اشاره دارد. پى نوشت نیز به معنی “نوشتن در پی چیزی” و “آنچه بدنبال چیزی نوشته شده” است. همچنین در اصطلاح اداری، پی‌نوشت می‌تواند برای اشاره به نامه‌ای که در تعقیب نامه قبلی نوشته شده، بکار رود.

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

26 Oct, 20:17


برگی از تقویم تاریخ

۶ آبان سالروز درگذشت شاهین سرکیسیان

(زاده سال ۱۲۸۹ بلغارستان -- درگذشته ۶ آبان ۱۳۴۵ تهران) کارگردان تئاتر، نمایشنامه‌نویس و پایه‌گذار تئاتر نوین ایران

او تحصیلاتش را در فرانسه و در رشته حقوق گذراند، اما از نوجوانی شیفته هنر تئاتر بود. پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۱۵ به‌عنوان منتقد هنری در نشریه «ژورنال دو تهران» مشغول به کار شد و همزمان همکاری‌اش را با گروه‌های تئاتر «فردوسی» «سعدی» و «آناهید» آغاز کرد.
در اوایل سال‌های ۱۳۳۰ با همکاری عده‌ای از جوانان علاقه‌مند به تئاتر، از جمله خجسته کیا، علی نصیریان، جمشید لایق، عباس جوانمرد، بیژن مفید و جعفر والی شروع به تمرین نمایش‌نامه‌هایی از ادبیات جهان و تشکیل جلسات بحث و گفتگو پیرامون مسائل مطرح در تئاتر معاصر و به‌طور کلی هنر تئاتر کردند.
وی که به زبان‌های فرانسه و روسی مسلّط بود و با زبان ایتالیایی نیز آشنایی داشت، شروع به ترجمه متون نمایشی و مقالات هنری از این زبان‌ها کرد که حاصل آن ترجمه نمایشنامه‌های «عقاب دو سر» (اثر ژان کوکتو) و «مرغ دریایی» (اثر چخوف) شد.
فعالیت هنری وی در ایران از سال ۱۳۳۳ آغاز شد و در سال ۱۳۳۵ گروه هنرملی را پایه‌گذاری کرد. تشکیل این گروه را می‌توان پایه‌گذاری تئاتر مدرن در ایران به‌شمار آورد.
بسیاری از هنرمندان تئاتر و سینمای ایران فعالیت کارشان را با همکاری در این گروه آغاز کردند و تجربه اندوختند که از آن جمله نصیریان و جوانمرد بودند.
او همچنین نقش بسزایی در پیشرفت هنر تئاتر نزد ارمنی‌های ایران داشت و حاصل کوشش وی تربیت کارگردانان و بازیگرانی شاخص مانند، آربی اُوانسیان بود.

آثار:
جنوب، اثر ژولین گرین
رسمر سهلم، اثر هنریک ایپسن
طبقه ششم، اثر آلفرد ژاری
عقاب دوسر، اثر ژان کوکتو
مادموازل ژولی، اثر اوت استریندبرگ (توسط آربی آوانسیان اجرا شده‌ است)
مارگریت، اثر آرمان سالاکرو
مایا، اثر سیمون گانتیلئیون
دختر دهاتی، اثر کلیفورد اودتس
تخیلات یک مغز، اثر ژان ویکتور پلون
باد سام، اثر آگوت استریندبرگ
قمارباز، اثر فرانسوا گروسور
ترجمه بخشی از آثار استانیسلاوسکی
ترجمه مقاله‌های متعدد درباره تئاتر و نقد نمایش‌ها و روزنامه‌ها.

🆔
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#شاهین_سرکیسیان

علوم وفنون ادبی

26 Oct, 20:17


‍ ‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۶ آبان زادروز ایرج میرزا

(زاده ۶ آبان ۱۲۵۳ تبریز -- درگذشته ۲۲ اسفند ۱۳۰۴ تهران) شاعر

او از نوادگان فتحعلی‌شاه قاجار بود که پدر و پدربزرگش هردو شاعر بودند و او طبع شعری‌اش را از آنها به ارث برده بود. وی فارسی، عربی و فرانسوی را در تبریز نزد عارف اصفهانی و نصراله بهار شیروانی آموخت. در سال ۱۳۰۳ سمت بازرس کل امور مالیه خراسان را رها کرد و به‌تهران آمد.
اقامت او در خراسان که پنج سال به‌طول انجامید، بارزترین دوران کوشش ادبی وی بود. او نمی‌توانست نسبت به جنبشهای آزادیخواهی که در همه جای کشور پدید آمده بود، بی‌اعتنا باشد و در اشعاری که در این زمان سرود. سادگی و صمیمیت، عمق اندیشه و لحن افشا و اعتراض به‌طور کاملا آشکار به چشم می‌خورد و در این سالهاست که او را به‌عنوان یک شاعر بزرگ ملی می‌شناسند. وی در هنگام ورود به تهران با استقبال گرم و پرشور ادبا و شعرا و مردم عادی که اندیشه‌های خود را در شعر او دیده بودند روبرو شد
وی شاعری را شغل و حرفه خود قرار نداد و جز به حکم تفنن و فرمان طبع، شعر نمی‌سرود، حتی در ابتدا از لقب فخر الشعرایی که امیرنظام به او داده بود استفاده نکرد. او تا اواسط عمر کمتر شعر گفته و اشعار او منحصر به‌همان قصاید و اشعاری بود که جنبه تفنن و شوخی دوستانه داشت.
در تابستان  ۱۲۹۹  اندکی پس از قیام خراسان، ابوالقاسم  عارف، سفری  به آنجا کرد و مهمان کلنل محمدتقی‌خان پسیان شد. ایرج که دل خوشی از عارف نداشت، مثنوی عارفانه را سرود و هنگامی که این نوشته به‌تهران رسید و چاپ شد، ولوله‌ای در شهر به راه انداخت. دوستان عارف سخت برآشفتند  و به وی بد گفتند و او را هجو کردند. مثنوی عارفانه مشتمل بر پانصد و پانزده بیت است و در آن ایرج از عارف گله میکند و نیشهای بسیار تندی میزند ولی این مثنوی قسمتهای بسیار زیبایی در مورد زن، حجاب، مالکان ستمکار و بیچارگی دهقانان در خود دارد که اوضاع و احوال ناگوار مردم و کشور در آن روزگار را روایت می‌کند.
آرامگاه وی در گورستان ظهیر‌الدوله تهران است.
🆔
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#ایرج_میرزا

علوم وفنون ادبی

26 Oct, 20:17


‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۶ آبان سالروز درگذشت حسین یاحقی

(زاده سال ۱۲۸۲ تهران -- درگذشته ۶ آبان ۱۳۴۷ تهران) آهنگساز، رهبر ارکستر و نوازنده کمانچه

او از خردسالی آهنگهای شبیه‌خوانی را نزد میرزاحسین تعزیه‌گردان فراگرفت و چون با موسیقی آشنا شده بود، نقش خود را خوب اجرا می‌کرد. پس از چندی نزد اسماعیل‌زاده که معلم کمانچه خواهرش "کشورخانم" معروف به فرخ‌لقا نیز بود، به فراگیری موسیقی پرداخت.
پس از دوسال ایرج میرزا به منزل اسماعیل‌زاده آمد و او شاگرد کوچکش را به وی معرفی کرد. ایرج میرزا که مردی با ذوق بود استعداد او را دریافت و تشویقش کرد. وی ۱۶ ساله بود که نوای کمانچه‌اش شنیدنی شد و کلاس مشق برپا کرد و افزون بر این ساز، به آموختن سازهای سه‌تار و ویلون پرداخت، به گونه‌ای که ویلون، ساز تخصصی‌اش شد و در این ساز سبکی تازه برای موسیقی ایرانی به ارمغان آورد. او در هنرستان هنرهای زیبا نیز به آموزش ویلون پرداخت، اما هرگز کمانچه را کنار نگذاشت.
وی در آن زمان با استاد صبا دوستی پیدا کرد و صبا او را تشویق کرد که نت بیاموزد و خود آموزش وی را برعهده گرفت که در پیشرفت وی تاثیر فراوانی داشت.
او بیش از ۵۰۰ آهنگ و پیش درآمد و ترانه ساخته که از بهترین آثار هنر موسیقی کلاسیک ایران به‌شمار می‌رود. (برق غم) (جوانی) (بی خبر)و (گل مستان) برخی از ساخته‌های اوست.
او که همه‌ زندگی‌اش را با موسیقی گذراند، مردی فروتن و خوشرو و به‌دور از خودپسندی بود و چون پدری مهربان زندگی‌اش را صرف تربیت شاگردانش کرد تا فرهنگ صوتی ایران زمین آسیب پذیر نواهای بیگانه نشود.
وی در سال ۱۳۰۶ اولین اثرش را همراه ادیب خوانساری با صدای قمر به ضبط رساند و سال ۱۳۱۲ نیز شش صفحه با تاج اصفهانی ضبط کرد که به ارکستر محجوبی معروف است.
از شاگردان ممتاز وی خواهر زاده‌اش  پرویز یاحقی "صدیقی پارسی" بود که در موسیقی ذوقی سرشار داشت. پرویز، ویلون را به سبک دایی‌اش شیرین و ممتاز می‌نواخت و به احترام او با نام یاحقی به فعالیت هنری پرداخت.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#حسین_یاحقی

علوم وفنون ادبی

26 Oct, 20:17


‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۶ آبان زادروز غلامحسن اولاد

(زاده ۶ آبان ۱۳۲۹ فیروزآباد – درگذشته ۵ فروردین ۱۳۹۶ شیراز) شاعر و نویسنده متخلص به «م. اندیش»                                                               
او که از نوجوانی به سرودن شعر می‌پرداخت، به‌عنوان شاعری صاحب سبک شناخته شد و اشعار، مقالات و نظرات و نگاههای ویژه‌اش را نسبت به فرهنگ و ادب این مرز و بوم در مجلات و روزنامه‌های متعدد به‌چاپ رساند. علاوه بر این سبک زیبا و چشمگیر او در شعر، موضوعات مختلف پروپوزال و پایان‌نامه برخی استادان و دانشجویان ادبیات فارسی است.
همایش‌ها و برنامه‌های ادبی و فرهنگی فراوانی به‌همت اداره ارشاد شیراز برای وی برگزار شد که یکی از این اتفاقات خوب، نامگذاری سالن اداره ارشاد به نام او بود.

آثار:
۱. باغ آتش: مجموعه ۳۰۰ غزل.
۲. بهار و تکه مهتاب: دفترغزل.
۳. تریشه‌های غزل: مجموعه غزل، مثنوی، رباعی و دوبیتی.
۴. کنار خوشه گندم: دفتر غزل.
۵. تو سرو هم که نباشی بلند بالایی: مجموعه غزل، مثنوی، چهارگانه و دو بیتی.
۶. در باغ خسته بعدازظهر: مجموعه غزل مثنوی چهارگانه و دوبیتی.
۷. عاشقانه‌هایم را هیچ‌کس نمی‌خواند: مجموعه غزل مثنوی، چهارگانه و ترانه.
۸. از خودت ای حوصله سر رفته‌ای: مجموعه‌ای از ۲۲ غزل، یک مثنوی، شش کولی‌واره و ده‌ها چهارگانه و دوبیتی تازه به همراه ۶۰ غزل و ۱۰ مثنوی برگزیده از کتابهای پیشین شاعر.
۹. صحرای بایزیدی: مجموعه غزل و مثنوی.
۱۰. سایه‌های ترک خورده مجموعه رباعی.
۱۱ آن مرد که در نماز گردن می زد، مجموعه غزل.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#غلامحسن_اولاد

علوم وفنون ادبی

26 Oct, 20:16


‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۶ آبان زادروز چنگیز جلیلوند

(زاده ۶ آبان ۱۳۱۹ شیراز -- درگذشته ۲ آذر ۱۳۹۹ تهران) دوبلور، مدیر دوبلاژ و بازیگر

او فعالیت هنری‌اش را در سال ۱۳۳۶ با تئاتر و به همراه ابوالحسن تهامی آغاز کرد و با به‌جای گذاشتن یک کارنامه بی‌نظیر کاری، پس از انقلاب، مدت ۲۰ سال را در آمریکا به‌سر برد. وی سرانجام به کشور بازگشت و کار دوبله را در سال ۱۳۷۷ از سر گرفت و در چند مجموعه تلویزیونی و فیلم سینمایی نیز بازی کرد.
صدای او قابلیت گویندگی به‌جای شخصیت‌های نقش اول با صلابت و تأثیرگذار سینمایی را داشت و در گویندگی‌هایش با قابلیت تیپ سازی، می‌توانست صداهای مختلفی به وجود آورد و در میان دوبلورها، به مرد حنجره طلایی معروف شده بود.
از او در مقاله‌ای معتبر در سال ۱۳۵۷ به‌عنوان یک دوبلور نمونه جهانی نام برده شد که به‌جای بازیگران مشهور خارجی و داخلی بسیاری گویندگی کرد و با تیپ سازی خلاقانه‌اش گوینده اصلی نقش‌های مارلون براندو "ستایش شده‌ترین بازیگر تاریخ سینما" بود.
مشهورترین گویندگی‌هایش در فیلم‌های سینمایی خارجی به‌ جای مارلون براندو، پل نیومن، برت لنکستر، ماکسیمیلیان شل، ریچارد برتون، پیتر اوتول، یول براینر، کلینت ایستوود، دین مارتین در فیلم‌های سینمایی ایرانی به‌‌جای فردین، بهروز وثوقی و… بوده‌ است.
آرامگاه وی در قطعه هنرمندان است.

بازیگری سینما:
ترمینال غرب (فیلم) (۱۳۹۵)
قلاده‌های طلا (۱۳۹۰)
این سیب هم برای تو (۱۳۹۳)
قصه عشق پدرم (۱۳۹۱)
فیتیله و ماه پیشونی (۱۳۹۰)
بندرگاه عشق (۱۳۴۶)
دختر همسایه (۱۳۴۰)
آرشین مالالان (۱۳۳۹)
آقای شانس (۱۳۳۸)

تلویزیون:
عبور از پاییز
یلدا (مجموعه تلویزیونی)
نوشدارو (مجموعه تلویزیونی)
مسابقه ستاره بیست (داور)
جادوی صدا (داور)
معمای شاه
هنر دوبله

تئاتر:
بر فرس تندرو، صداپیشگی تئاتر، برج میلاد تهران، کارگردان محسن معینی ۱۳۹۲
پدر، بازیگر، پردیس تئاتر شهرزاد، کارگردان محمود زنده‌نام ۱۳۹۶

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#چنگیز_جلیلوند

علوم وفنون ادبی

26 Oct, 20:16


‍ ‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۶ آبان زادروز سینا سرلک

(زاده ۶ آبان ۱۳۶۱ الیگودرز) خواننده موسیقی سنتی

او مدتی خواننده ارکستر ملی ایران به رهبری فرهاد فخرالدینی بود و علاوه بر آن زمانی که نادر مشایخی به‌عنوان رهبر در ارکستر سمفونیک تهران فعالیت داشت، با این ارکستر همکاری می‌کرد. وی همچنین در ارکستر پایور نیز فعالیت کرد و در همخوانی چند آهنگ با محسن چاوشی در مجموعه شهرزاد مانند «کجایی» و «افسار»  به‌شهرت رسید. علاوه بر آن با ارکستر ملل به سرپرستی پیمان سلطانی همکاری داشته‌است.
او موسیقی را از دوران کودکی زیر نظر پدر و با ملودی‌های محلی بختیاری "موسیقی لری" آغاز کرد. در هفت سالگی در سریال تلویزیونی «شاخه طوبی» که از شبکه یک سیما پخش می‌شد، ترانه‌ای محلی خواند و پس از آن به صورت جدی به فراگیری موسیقی پرداخت. وی ساز تنبک را در شهرستان الیگودرز و با حسن رضایی شروع کرد و برای تکمیل به اصفهان رفت و از آموزه‌های جمشید محبی استفاده کرد و سپس مدت شش سال نزد ناصر فرهنگ‌فر بود. او در چندین دوره جشنواره موسیقی فجر مقام اول آواز و تنبک را کسب کرد. بعد از مدتی از سوی قربان سلیمانی به محمدرضا شجریان معرفی شد و به‌مدت هشت سال ردیف‌های آوازی و تکنیک‌های صداسازی را نزد وی فراگرفت. در کنار آواز و تنبک مدتی هم نزد کیوان ساکت تار آموخت. او در اسفند ماه سال ۱۳۸۲ از طرف سازمان ملی جوانان به‌عنوان جوان نمونه در حوزه هنر انتخاب شد.

آثار (آلبوم‌ها):
۱۳۸۸ راه و ماه
۱۳۸۸ بی‌گاه
۱۳۸۸ یکیست
۱۳۸۸ رومی ۲
۱۳۸۸ چشم‌هایم تیام (به گویش بختیاری)
۱۳۸۹ پریچهره
۱۳۸۹ فرزند ایران
۱۳۸۹ افسانه عشق
۱۳۸۹ منطق عشق
۱۳۸۹ فکر و فریاد
۱۳۹۰ بوی مهر
۱۳۹۱ فردای دگر
۱۳۹۱ ظهیر "عاشقانه لیلی و مجنون"
۱۳۹۱ موج سودا
۱۳۹۱ کوک کولی
۱۳۹۱ رومی ۳
۱۳۹۲ بی‌منت می
۱۳۹۲ کی می‌رسد بابان
۱۳۹۳ اشکی در گذرگاه تاریخ
۱۳۹۳ زیر باران
۱۳۹۳ جرس
۱۳۹۴ دلبر طناز
۱۳۹۴ جرس
۱۳۹۵ در بند تو آزادم

تک‌آهنگ:
سینا سرلک پس از همکاری با مجموعه شهرزاد قطعه تنها امید زندگی را برای این مجموعه خواند.

جوایز و نامزدی‌ها:
نامزد دریافت تندیس حافظ بهترین خواننده ترانه تیتراژ در نوزدهمین جشن حافظ برای مجموعه تلویزیونی حوالی پاییز ۱۳۹۸.

مهاجرت:
سینا سرلک در تاریخ ۱۸ امرداد ۱۴۰۰ در شبکه اجتماعی اینستاگرام، خبر از مهاجرتش به آمریکا را داد و برای مردم سرزمینش بهترین‌ها را آرزو کرد.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#سینا_سرلک

علوم وفنون ادبی

26 Oct, 20:16


برگی از تقویم تاریخ

۶ آبان زادروز میترا منصوری

(زاده ۶ آبان ۱۳۴۳ کرمان) کارگردان و تهیه‌کننده رادیوتلویزیون

او فارغ‌التحصیل رشته سینما با گرایش کارگردانی از دانشگاه هنر است و کارگردان، تهیه‌کننده و برنامه‌ساز رادیوتلویزیون، مستندساز، پژوهشگر و کارآفرین بود. وی از  سال ۲۰۰۸ به کانادا مهاجرت کرد و عضو انجمن زنان فیلم‌ساز آتلانتیک (WIFT) و سازمان پشتیبان فیلم‌سازان آتلانتیک (AFCOOP) است.
از کارهای او در مهاجرت، ساخت مستند کوتاه «آسان نیست که…» و فیلم کوتاهی به‌نام «من کانادایی هستم» از شبکه سی‌بی‌سی پخش شده‌ است. وی کارگردان و تهیه‌کننده برنامه هفتگی کوچه، تنها برنامه فارسی‌زبان آتلانتیک شمالی است.

آثار
فیلم ۱۶ میلیمتری:
پته، مستند داستانی ۱۵ دقیقه، شرکت در جشنواره برلین، جشنواره فیلم رشد، برنده دیپلم افتخار جشنواره کوثر.
انتظار، داستانی کوتاه ۱ دقیقه
آفتاب، داستانی کوتاه ۱۲ دقیقه
مسیح آباد، داستانی کوتاه ۱۲ دقیقه
فروش کار، فیلم وریته ۱۳ دقیقه
فیلم ویدیویی ‌ما بی‌چرا زندگانیم، مستند- داستانی ۲۵ دقیقه، نمایش در خانه هنرمندان، شرکت در جشنواره فیلم فروغ، جشنواره سینماگران پیشرو، نمایش در هفته هنری دوبی.
عشین، فیلم مستند ۱۵ دقیقه، شرکت در هفته فیلم فروغ، مستندسازان زن، جشنواره سبز.

مجموعه تلویزیونی:
مجموعه داستانی مسافر، تهیه‌کننده و دستیار اول کارگردان
کشف بزرگ - نویسنده، کارگردان و تهیه‌کننده - شبکه جهانی جام جم.

برنامه تلویزیونی:
رایانه در زندگی، برنامه علمی ۱۳ قسمت ۲۰ دقیقه‌ای، شامل بررسی وضعیت و موقعیت کامپیوتر در فعالیت‌های گوناگون ایران. شبکه دوم سیما.
مسابقه تلاش، مسابقه اقتصادی - سرگرمی ۱۲۲ قسمت ۴۵ دقیقه‌ای. با اجرای: سونیا پوریامین و محسن قصابیان، حسین محب‌اهری و فرحناز منافی‌ظاهر، حسین عرفانی و شهلا ناظریان. شبکه اول سیما
باران، برنامه علمی ۳۰ قسمت ۲۰ دقیقه‌ای، درباره اینترنت، جهت معرفی سایت‌های مفید و سالم اینترنت در زمینه‌های گوناگون، شبکه جام‌جم ۱ و ۲ "اروپا و آمریکا"
مسابقه گزینه‌ها، مسابقه کامپیوتری ۹۱ قسمت ۳۰ دقیقه‌ای، با اجرای محسن قصابیان. شبکه پنج "تهران" سیما
صدای پای کودکی- برنامه تخصصی کارشناسان آموزش کودک و نوجوان ۲۶ قسمت ۲۵ دقیقه‌ای، با اجرای افشین اعلاء، شبکه چهار سیما

مستند
۱۳۸۲ - بم شهر بی‌دفاع
۱۳۹۴ - بر بال‌های زندگی

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#میترا_منصوری

علوم وفنون ادبی

26 Oct, 20:09


فایل صوتی غزل شماره ۹۹
با صدای مهربانو فرزانه جمشیدی

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

26 Oct, 20:09


فایل صوتی غزل شماره ۹۹
با صدای مهربانو مدرس زاده

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

26 Oct, 20:09


روح غزل و رهنمود فال
https://t.me/amirnormohamadi1976
🆔

علوم وفنون ادبی

26 Oct, 20:09


فایل صوتی غزل شماره ۹۹
با صدای استاد موسوی گرما رودی
https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

21 Oct, 23:13


نکات نویسندگی
🎯 نویسندگی بدون عوارض جانبی


به‌جای مصرف داروهای شیمیایی که مملو از عوارض جانبی نامطلوب و تحمل‌ناپذیر هستند، با نوشتار‌درمانی بدون هیچ عارضه جانبی به درمان و بهبودی افسردگی و ترس‌های خود بپردازید.


افسردگی یک اختلال روانی رایج محسوب می‌شود که شامل علائمی از جمله احساس غم و اندوه دائمی و عدم علاقه به زندگی است. فرد مبتلا به اختلال افسردگی برای مدت طولانی نسبت به فعالیت‌های زندگی بی‌انگیزه می‌شود. البته افسردگی در انواع و شدت‌های مختلف بروز می‌کند.

بنابراین، درمان بر اساس نوع و شدت این اختلال انجام می‌پذیرد. درمان افسردگی با نوشتن در نوشتار درمانی یکی از راه‌های رایج و مفید به‌شمار می‌رود.
نوشتن و یادداشت‌های روزانه علاوه‌بر افسردگی، برای سلامت روان بسیار مفید است و بر بهبود خلق‌و‌خوی افراد تاثیر زیادی دارد.

🎯 تاثیر نوشتن بر آرامش روان و بهبود افسردگی

یکی از فواید نوشتن یا همان نوشتار‌درمانی تاثیر زیادی بر ذهن و سلامت روان دارد. به‌طوری‌که استرس را کاهش می‌دهد و باعث ایجاد احساسات مثبتی از جمله حس موفقیت و اعتمادبه‌نفس می‌شود. همچنین نوشتن فرصتی برای بیان احساسات، سازمان‌دهی افکار به‌ شمار می‌رود که این موضوع موجب آسان‌تر شدن موقعیت‌های دشوار زندگی می‌شود.

علاوه‌بر این، ثبت یادداشت و نوشتن افکار مهارت‌های شناختی را به‌ویژه مهارت‌های حل مسئله و تفکر خلاق بهبود می‌بخشد. در ادامه چند مورد از تاثیرات نوشتار درمانی را بر ذهن و روان انسان را عنوان می‌کنیم.

🎯 چگونه با نوشتن آرام شویم؟

تاثیر نوشتن بر آمیگدال مغز؛ کاهش احساسات مربوط به ترس

تحقیقات متخصصان و دانشمندان این زمینه نشان می‌دهد که نوشتن به سیم‌کشی مجدد مغز کمک می‌کند. به‌گونه‌ای‌که نوشتن در کاهش فعالیت بخش آمیگدال مغز موثر است. این بخش از مغز در پردازش خاطرات و احساسات مرتبط با ترس و هراس نقش دارد.

به بیان دیگر، نوشتن و ثبت افکار بر کاغذ، به مغز شما کمک می‌کند تا یک تجربه را از احساس خام به تفکر منطقی تبدیل کند. وقتی احساس یا رویدادی را تجربه می‌کنیم، آن را در قسمت پشت مغز خود از طریق سیستم لیمبیک حسی تجربه می‌کنیم. سپس ما آن را به سمت آمیگدال حرکت می‌دهیم، یعنی جایی که بسیاری از احساسات ما در آن قرار دارند و تجربه‌ها و احساسات تروماتیک در اینجا باقی می‌مانند. در نتیجه، واکنش‌های احساسی قوی ایجاد می کنند.

با‌این‌حال، نوشتن درمانی این تجربه و حس‌های دریافت‌شده را به قشر پیشانی منتقل می‌کند، جایی که تفکر اجرایی، عملکرد و پردازش ما قرار دارد.
در هنگام اضطراب و نگرانی تفکر منطقی و تصمیم‌گیری درست با مشکل مواجه می‌شود

🎯تاثیر نوشتن در مرور تجربیات؛ بهبود در درک وضعیت

نوشتن درباره یک خاطره یا تجربه عاطفی استرس‌زا از طریق ژورنال نویسی به شما کمک می‌کند دید بهتر و منسجم‌تری از موقعیت داشته باشید. همچنین با نوشتن داستان و خاطرات، اتفاقات زندگی معنا می‌گیرند و این بخش مهم و موثر درمان است. به‌خصوص زمانی که در مورد تجربیات عمیق یا یک تروما است. نوشتن و یادآوری اتفاقات ناخوشایند می‌تواند احساسات شدیدی در فرد ایجاد کند.
🎯بهبود افسردگی؛ از طریق شناخت خود

همانطور که گفته‌شد درمان افسردگی با نوشتن یکی از روش‌های ساده ولی بسیار تاثیرگذار در بهبود افسردگی است. این روش یکی از موثرترین و مفیدترین راه‌های درمان افسردگی به‌حساب می‌آید. علاوه‌بر این، نوشتن باعث می‌شود خود را بهتر بشناسید و این در انتخاب روش‌های درست درمان افسردگی و کوتاه‌تر شدن طول درمان تاثیر به‌سزایی دارد. در ادامه چند مورد از تاثیرات نوشتن بر درمان افسردگی را عنوان می‌کنیم.

🎯 نوشتن موجب افزایش آگاهی از خود می‌شود

شما با نوشتن می‌توانید از نگرانی‌های خود آگاهی بیشتری پیدا کنید. درواقع هنگام نوشتن ممکن است بفهمید نگران موضوعی هستید که قبل از نوشتن متوجه نبودید که این موضوع دلیل ناراحتی و نگرانی شما است.

نوشتن کمک می‌کند کنترل اوضاع را در دست بگیرید: زمانی که فکر و ذهن شما آشفته است با گرفتن قلم در دست و شروع به نوشتن، افکار و ذهن سازماندهی پیدا می‌کند و احساس می‌کنید وضعیت ناخوشایند به‌وجود آمده، قابل کنترل است. به بیان ساده‌تر، قدرت روبه‌رو شدن با موقعیت پیش‌رو را به‌دست می‌آورید.

نوشتن دیدگاهتان را نسبت به خود تغییر می‌دهد: نوشتار‌درمانی فرصتی برای مرور خاطرات خوش و تجربیات موفق محسوب می‌شود. با یادآوری این خاطرات دیدگاه مثبتی از خود به دست می‌آورید.

درمان افسردگی با نوشتن می‌تواند در تشخیص و شناسایی عوامل و محرک‌ها کمک کننده باشد. همچنین شما می‌توانید با بررسی یادداشت های گذشته متوجه تغییرات و پیشرفت‌های خود شوید.


🔗 مرکز مطالعات ادبی ایران

علوم وفنون ادبی

21 Oct, 23:08


⭐️دکتر ژاله آموزگار از تداومِ فرهنگیِ ایران سخن می‌گوید


      https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

21 Oct, 23:03


🌜🌜🌜

🔎 مهارت های دهگانه ضروری برای زندگی کدامند؟


🔻سازمان بهداشت جهانی مهارت‌های دهگانه ای را معرفی کرده است که هر کس باید این توانایی ها را برای داشتن زندگی فردی و اجتماعی موفق کسب کند:

1- مهارت خودآگاهی
2- مهارت همدلی
3- مهارت روابط بین فردی
4- مهارت ارتباط موثر
5- مهارت مقابله با استرس
6- مهارت مدیریت هیجان
7- مهارت حل مسئله
8- مهارتت تصمیم گیری
9- مهارت تفکر خلاق
10- مهارت تفکر نقادانه

📌مهارت خودآگاهی

 توانایی شناخت نقاط ضعف و قوت و یافتن تصویری واقع بینانه از خود. شناخت نیازها و تمایلات فردی برای آشنایی با حقوق و مسئولیت های فردی - اجتماعی

📌 مهارت همدلی

درک کردن دیگران و مشکلاتشان در هر شرایطی. این مهارت به دوست داشتن و دوست داشته شدن و در نتیجه،روابط_اجتماعیِ بهترِ افراد با یکدیگر می انجامد.

📌 مهارت روابط_بین_فردی

 مشارکت و همکاری با دیگران، همراه با اعتماد واقع بینانه، که در کنار تقویت دوستی ها، دوستی های ناسالم را خاتمه می دهد تا کسی از چنین روابطی آسیب نبیند.

📌 مهارت ارتباط موثر

 درک بهتر نیازها و احساسات دیگران، به شیوه ای که فرد بتواند نیازها و احساسات خودش را نیز در میان بگذارد. تا ارتباطی رضایت بخش شکل گیرد.

📌 مهارت مقابله با فشار عصبی

 با آموختن این مهارت افراد هیجان های مثبت و منفی را در خود و دیگران می شناسند و سعی می کنند واکنشی نشان دهند که این عوامل مشکلی برای آنها ایجاد نکنند.

📌 مهارت مدیریت هیجان

هر انسانی که در زندگی خود با هیجانات گوناگونی از جمله غم، خشم، ترس، خوشحالی، لذت و موارد دیگر مواجه است که همه این هیجانات بر زندگی او تاثیر می گذارد. شناخت و مهار این هیجانات، همان مدیریت هیجان است. برای کسب این مهارت فرد به طور کامل باید بتواند احساسات و هیجانات دیگران را نیز درک و به نوعی این هیجانات را مهار کند.

📌 مهارت حل مسئله

زندگی سرشار از مسائل ساده و پیچیده  است. با کسب این مهارت بهتر می توانیم مشکلات و مسائلی را که هر روز در زندگی برایمان رخ می دهند، از سر راه زندگی مان برداریم.

📌 مهارت تصمیم‌گیری

برای برداشتن هر قدمی در زندگی باید تصمیم گیری کنیم، مسیر زندگی انسان را تصمیم گیری های او مشخص می کند. با آموختن این مهارت هداف خود را واقع بینانه تعیین و از میان راه حل های موجود بهترین را انتخاب می کنیم و مسئولیت عواقب آن را نیز به عهده می گیریم.

📌 مهارت تفکر خلاق

تفکر یکی از مهمترین مهارت‌های زندگی است. مهارت تفکر خلاق، همان قدرت کشف، نوآوری و خلق ایده ای جدید است تا در موارد گوناگون بتوانیم راهی جدید و موثر بیابیم. با آموختن تفکر خلاق، هنگام مواجهه با مشکلات و دشواری‌ها احساسات منفی را به احساسات مثبت تبدیل می کنیم.هنگامی که تفکر خلاق را می آموزیم دیگر مشکلات زندگی مزاحم ما نیستند، بلکه هر کدام فرصتی هستند تا راه حل های جدید بیابیم و مشکلات را به گونه ای حل کنیم که کسی تاکنون این کار را نکرده باشد.

📌 مهارت تفکر نقادانه

این مهارت موجب می شود هر چیزی را به سادگی قبول یا رد نکنیم و پیش از آن، موضوع مورد نظر را به خوبی مورد بررسی قرار دهیم و پس از آن، در مورد رد یا پذیرش آن تصمیم گیری کنیم.

▪️ با آموختن تفکر نقادانه فریب دیگران را نمی خوریم و به عاقبت امور به خوبی فکر می کنیم و دقیق و درست تصمیم می گیریم و ارتباطات درستی برقرار می کنیم.
|| مدرسه علوم انسانی


      🌺🌺
🆔https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

21 Oct, 23:02


🔹🔹🔹

❤️سرّ عشق
✍️ مرتضی مردیها


شعر سعدی خوش‌گوار و دلرباست و غزل او طراوتی زلال که بی‌واسطۀ هیچ جویباری جاری است. حریر صناعت، بر تن لطیف آن نازک‌دل است، آن‌قدر که گویی پوشش در میان نیست. زیبایی عریان است که از انتهای شاخسار خیال در دل آبگیر ذوق شاعر نقش می‌زند. عبور موج‌‌ریزه‌های عبارت، تناسب تصویر را نمی‌آشوبد، آن را به رقص می‌دارد.

رقص غزل که به تاب تن، خصوص در برآمدگی‌های شاه‌بیت، دل‌ها را بی‌تاب می‌کند. رقص غزل چون رقص عشق سهل می‌نماید و دشوار است. این تعارض در شعری فریباتر است که فاصله‌اش با نثر گاه از فاصله میان نیم‌بیت‌ها در نمی‌گذرد.
میراث سعدی از ترنم شورافزای دیوان شمس و رازآلودگی سکرآور دیوان حافظ گران‌سنگ نیست، اما این همه از جاذبۀ آن نکاسته است. گویی این نجوای دیوان اوست، نگاه در نگاه آینه و مفتون خویش:

چشمت خوش است و بر اثر خواب خوشتر است
طعمِ دهانت از شکرِ ناب خوش‌تر است

زنهار از این تبسم شیرین که می‌کنی
کز خندۀ شکوفۀ سیراب خوش‌تر است.

مولوی و حافظ را اگر شاعر عشق روحانی و معنوی بدانیم (که مورد اخیر البته مشکوک است) سعدی بزرگترین غزل‌سرای عشق ملموس مادی در میراث ادب پارسی است. اوصاف خوب‌رویان را به تصویر می‌کشد و ناز و خرام و شور و شرار آنان را روایت می‌کند. تلخ‌نای وداع، عبوس فراق، تب انتظار، شوق دیدار و شهد دلدار را درون عاطفۀ خویش ورز می‌دهد و صحنه‌ها و لحظه‌های ناب عاشقی را به سحاری باز می‌نماید. ستایش، شیفتگی، نیاز و وفا، دلجویی، دردمندی، شکوه، دادخواهی و طعن عاشق را در حق معشوق، چنان‌که استغنا، عهدشکنی جفا، تحقیر و بیداد معشوق را در حق عاشق، به گونه‌ای بازآرایی می‌کند که گاه صراحت آن بر واقعیت طعن می‌زند. عشق مرد و زن، این قوی‌ترین و اسرارآمیزترین همکنش مادی انسان‌ها را به نقل می‌گذارد و بازتاب‌های توبرتوی این دو را در آینه‌های یکدیگر، دستمایۀ انگیختن عاطفه‌های لطیف و هم عقول تیزبین می‌کند.
از این‌رو، مطالعۀ غزل سعدی مطالعۀ عشق است در ساده‌ترین و شاید جذاب‌ترین معنای آن. نه آن را به ورطۀ ابتذال جنسیت مطلق می‌کشاند و نه دعوای صرف عشق معنوی دارد. عشق به «سیرت خوب و صورت زیبا» را چونان یک نیاز، یک جبر، یک مشکل، یک چاره، یک پناهگاه و یک انتخاب ناگزیر و در عین حال اصلح در میان می‌گذارد و ذوق شیرین خود را در کام آن می‌ریزد. جامه‌های رنگ‌رنگ را از گرد آن باز می‌گیرد و عشق و معشوق را با پوشش طبیعی‌اش به منظر نظارۀ عام می‌گذارد و از آن پس یک تاریخ درد و اشک و آه و غزل و سر در گرفتن آتش در خیمۀ آب و گل را به تفسیر و توصیف می‌نشیند. به دنبال شرح غزلی از اوییم که یک چند است میدان‌داری دو حریف سترگ، چهره‌اش را اندکی در نقاب محاق کشانده و زیر و بمِ گذرِ ایام، سزاواریِ آوازه‌اش را در پردۀ اوهام افکنده است.


👈بخشی از مقالۀ "سرّ عشق"، مرتضی مردیها، مجلۀ اندیشۀ پویا، شماره ۴۹، ویژه‌نامه نوروز

 
🆔https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

21 Oct, 22:56


‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۱ آبان سالروز درگذشت فرصت‌الدوله شیرازی

(زاده سال ۱۲۳۳ شیراز -- درگذشته ۱ آبان ۱۲۹۹ شیراز) شاعر، نویسنده، نقاش، سیاح و موسیقیدان

او علاوه بر علوم فقه، اصول، کلام، فلسفه، منطق و شعر و نقاشی، به آشنایی با زبان پهلوی و علم حدیث نیز روی آورد و در بنیان فرهنگ نوین در ایران نقش مهمی ایفا کرد و از کسانی بود که در مشروطیت فعالیت داشت. وی نه‌ فقط زبان انگلیسی را، بلکه از دانشمندی آلمانی خط میخی را هم آموخت و احتمالاً اولین ایرانی‌ است که خط میخی را فراگرفته بود. او در سال ۱۳۳۱ق روزنامه فارس را در شیراز منتشر کرد.
به گفته خودش در کتاب آثار عجم، هنر نقاشی را در خردسالی نزد استاد میرزا آقا آموخت.  این هنر بود که او را بسیار به‌خود مشغول کرد و از این راه با شاهان و شاهزادگان قاجار آشنا شد و مورد توجه قرار گرفت.
وی با دیدی قوی و آگاهی از دانش و هنر زمان، به هرجا که سفر می‌کرد، موقعیت اجتماعی، فرهنگی، و معماری آن منطقه را بررسی و در کتاب آثار عجم تصویرسازی می‌کرد. او با موشکافی‌ در بررسی آثار تاریخی و باستانی و اوضاع اجتماعی و اقتصادی، علاوه بر ثبت مکان، ارتفاع، نوع و قطر مصالح هر بنا، تصویر آن را به سبک سیاه‌قلم ترسیم می‌کرد
در ضمن، علاوه بر تصاویر نقاشی‌شده در کتاب آثار عجم، تصاویری در کتاب دریای کبیر نیز ترسیم کرده‌ است.
از جمله شاگردانش محمدحسین متخلص به بهجت برادر کوچکترش و صدرالدین شایسته شیرازی نقاش و هنرمند صاحب سبک و هنرآموخته مکتب کمال‌الملک بودند.

آثار:
بحورالالحان، آثار عجم نام‌دارترین اثر فرصت است تمامی افراد سرشناس و اماکن و میراث گذشتگان در شیراز و فارس و دیگر نقاط ایران را معرفی کرده‌ است. این اثر برای اولین بار به‌خط نستعلیق ابوعلی محمد قدسی حسینی شیرازی نگارش یافت و سال ۱۲۷۲ کتابش چاپ سنگی شد.
ترسیم نقشه فارس با مقیاس بسیار دقیق که در آن، به گفته‌ او تمام نواحی و صحاری و بلوک و قصبه‌های فارس و اکثر دهات معروف نگارش یافته‌ است. تاریخ نگارش این نقشه ۱۳۱۱ق درج شده‌است.
آرامگاه وی در حافظیه شیراز است.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#فرصت_الدوله_شیرازی

علوم وفنون ادبی

21 Oct, 22:56


برگی از تقویم تاریخ

۱ آبان سالروز درگذشت محمدحسین لقمان‌ادهم

(زاده سال ۱۲۵۸ تبریز -- درگذشته ۱ آبان ۱۳۲۹ تهران) پزشک و نخستین رئیس دانشکده پزشکی دانشگاه تهران

او نزد استادان فن و پدرش طب ایرانی را فراگرفت و با لقب معین‌الاطبا به‌ دربار محمدعلی‌شاه راه یافت. در جریان استبداد صغیر و به توپ بستن مجلس، تعدادی از آزادی‌خواهان زندانی در باغ شاه را فراری داد و خودش نیز به فرانسه رفت. در سال ۱۹۰۸ در آنجا مدرک دکترای پزشکی گرفت و در بازگشت پزشک مخصوص احمدشاه شد و لقب لقمان‌الدوله را از او دریافت کرد.
در سال ۱۳۳۸ق به اتفاق دکتر حکیم‌الدوله "محمدحسن لقمان‌ادهم برادر کوچکترش و وزیر بهداری کابینه دکتر مصدق" جزو همراهان احمدشاه در سفر اروپا بود و در بازدید از انستیتو پاستور، احمدشاه را به تأسیس چنین بنگاهی در ایران تشویق کرد و برای این کار دکتر منارد فرانسوی را استخدام و به ایران آورد. وی در سال ۱۲۹۵ ریاست طب مدرسه دارالفنون را به‌عهده گرفت و پایه دانشکده پزشکی را پی‌ریزی کرد و کلاس طب را از دارالفنون مجزا و در سال ۱۲۹۷ تبدیل به مدرسه طب کرد. بعدها وقتی دانشگاه تهران تأسیس شد و شروع به کار کرد اولین رئیس دانشکده پزشکی آن شد.
وی در سال ۱۳۱۲ به سمت پزشک مخصوص رضاشاه منصوب شد و در سال ۱۳۱۷ از ریاست دانشکده پزشکی و خدمات رسمی دولتی به دلیل بیماری کناره‌گیری کرد. در سال ۱۳۲۸ به پاس خدمات ۵۰ ساله‌اش از طرف وزارت فرهنگ، دانشگاه تهران و فرهنگستان ایران جشنی در تالار فرهنگ برپا شد و در این جشن به او نشان همایونی و نشان دانش اعطا شد. وزارت بهداری برای قدردانی از خدماتش بیمارستان ۳۰۰ تخت‌خوابی را در ۱۵ دی ۱۳۳۰ در مراسمی به نامش نامگذاری کرد. دهخدا و بهار نیز در مدح او اشعاری سروده‌اند.
آرامگاه وی در گورستان ظهیرالدوله است.

🆔
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#محمد_حسین_لقمان_ادهم

علوم وفنون ادبی

21 Oct, 22:55


‍ ‍ ‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۱ آبان زادروز زاوین یدیقاریانس

(زاده ۱ آبان ۱۲۹۳ تبریز -- درگذشته ۲۷ شهریور تبریز) نوازنده ویلون

او نوشته است:
« درسال ۱۲۹۳ در تبريز به دنیا آمدم، در کودکی و نوجوانی با خام خيالی وخام دلی‌ها، عشقی وصف ناشدنی به موسيقی داشتم. اغلب با شنيدن آهنگ و نوای موسيقی دچار شور و حال غريبی می‌شدم، همان الفت و کششی که مرا از ۶ يا ۷ سالگی به فراگيری موسيقی واداشت و ساز مورد علاقه‌ام ويلون را بر شانه نحيفم نشاند و نواختن را آغاز کردم. تنها خدا می‌داند که از همان ابتدای رفاقت با ويلون، متحمل چه سختی‌ها و تمرين‌ها که نشدم،
از گذشته‌های دور از اين شهر، استادان گمنام و نا آشنایی در موسيقی درخشيده‌اند. در طول ۷۷ سال زندگی‌ام، افتخار بودن در کنار استادان بزرگوار و شايسته‌ای را داشته‌ام که امروزه متاًسفانه ديگر زنده نيستند. هنرمند با ذوق شاهين دلانيان، نادره هنرمندی بود. اولين بار نواختن ويلون را در نزد او شروع کردم. بعد در هنرستان موسيقی ائون گريگوريان "پدر روبيک گريگوريآن ويلونيست مشهور ايرانی" پا گذاشتم. استاد گريگوريان هم دنيايی ذوق و تجربه بود. سپس به کلاس و مکتب استادان گرانقدری همانند بابگن تام رازيان و شاواش باغداساريان که هردو بعد از گذران دورانی در تجربه موسيقی از فرنگ به ايران آمده بودند، راه يافتم. آن دو بزرگوار، ويولونيست‌های ماهر و بی‌همتايی بودند و بی‌اغراق آموزش گرفتن از آنان تاًثير بسزایی در کيفيت نواختن من گذاشت. استاد شاواش کنسرواتور بلژيک را تمام کرده و در روسيه هم تحصيلات عالی موسيقی را به‌پايان برده بود و حضورش در تبريز آن روزگار فرصتی بسيار مغتنم برای دوستداران موسيقی بود. در زمان تحصيل در تبريز، در هنرستان موسيقی، ارکستری ترتيب داده شد که من مايستر آن بودم. شايد برايتان جالب باشد که بگويم در اين ارکستر ۲۵ الی ۳۰ نوازنده می‌نواختند و به سهم خودشان خوب هم می‌نواختند. به گمانم بايد نيم قرنی از ارایه تجربه من به شاگردان و علاقه‌مندان ساز و ويلون در شهر و زادگاهم گذشته باشد، روزگاری که تدريس را شروع کردم، خود هنوز در حال آموختن و کسب تجربه بودم. هنرستان موسيقی کانون مفيد و موثری در اشاعه موسيقی در تبريز بود. از سال ۱۳۳۵  که هنرستان بازگشايی شد، من و امثال من در راه اعتلای ذوق هنرجويان اين هنرستان بسيار تلاش کرديم،
من موسيقی آذربايجان را ميراثی ارزشمند و معتبر می‌دانم و می‌شناسم. با اين‌همه دلمشغولی، هرگز مجال کافی  برای شناخت و تجربه موسيقی کلاسيک ديارم در اختيار نگذاشت.
من موسيقی اصيل ايرانی را جدا از موسيقی آذربايجان نمی‌دانم و آن را شاخه‌ای از درخت پرباز و پر ثمر موسيقی سرزمينم می‌شناسم. به همين علت احترام و دلبستگی خاصی برای موسيقی اصيل ايرانی قائلم. آرزو می‌کنم که روزگاری دامنه تنگ‌نظری محدود شود و جماعتی دلسوز و صاحب‌نظر در موسيقی، برای گسترش و علمی‌تر کردن موسيقی اصيل و سنتی ايران کمر همت ببندند و راههای تازه‌ای برای معرفی موسيقی ايرانی به‌جهان و جهانيان در ابعادی وسيع و گسترده بيابند. هرچند موسيقی ارامنه برای بسياری ناشناخته و گمنام مانده است، اما در مجموع از ويژگيهای در خور اعتنایی برخوردار است. ارامنه هم مثل آذربايجانی‌ها موسيقی خاص خود را دارند؛ ارامنه هم موسيقی فولکلوريک دارند و هم موسيقی کلاسيک.
آشنايی باهنرمندان موسيقی ارامنه آذربايجان که سهم آنها در گسترش موسيقی اين منطقه انکارناپذير است می‌تواند ما را در شناخت هرچه بيشتر و بهتر تحولات موسيقی در آذربايجان ياری رساند.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#زاوین_یدیقاریانس

علوم وفنون ادبی

21 Oct, 22:55


‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۱ آبان سالروز درگذشت رزا منتظمی

(زاده ۱۳ امرداد ۱۳۰۱ شهسوار -- درگذشته ۱ آبان ۱۳۸۸ تهران) استاد آشپزی و نویسنده کتاب مشهور هنر آشپزی

او نخستین نسخه کتاب هنر آشپزی را در سال ۱۳۴۳ با ۶۰۰ دستور غذایی انتشار داد و خودش ناشر کتابش بود و مدت‌ها این کتاب را در خانه‌اش به‌فروش می‌رساند. وی که پیش از انقلاب کلاس‌های آشپزی داشت، پس از انقلاب تنها از فروش این کتاب امرار معاش می‌کرد. به‌گفته خودش، نوشتن این کتاب بیش از دوسال طول کشید. آخرین چاپ‌های هنر آشپزی در دو جلد منتشر می‌شود و شامل بیش از ۱۷۰۰ غذای ایرانی و فرنگی است.
وی نقل کرده‌ بود که از سال ۱۳۳۷ در تهران کلاس آشپزی و شیرینی‌پزی داشته‌است و هزاران نفر در کلاس‌های او شرکت می‌کردند. کتاب هنر آشپزی در زمان زندگی نویسنده‌اش، بیش از پنجاه بار تجدید چاپ شد و حدود یک میلیون نسخه از آن به‌فروش رسید. این کتاب در چند دهه اخیر در منزل بیشتر مردم طبقه متوسط ایران یافت می‌شود و از هدایای معمول به زوج‌های جوان است. در سال‌های جنگ هشت‌ساله ایران و عراق و دوران کمبود کاغذ و مشکلات چاپ در ایران، برای جلوگیری از فروش به صورت بازار سیاه، با «دفترچه بسیج اقتصادی» فروخته می‌شد و هنگام خرید کتاب، این دفترچه‌ها ممهور می‌شد تا نشان‌دهنده آن باشد که خریدار سهمیه هنر آشپزی را دریافت کرده‌است.

🆔
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#رزا_منتظمی

علوم وفنون ادبی

21 Oct, 22:55


برگی از تقویم تاریخ

۱ آبان زادروز محمود طلوعی

(زاده ۱ آبان ۱۳۰۹ میانه – درگذشته ۲۹ امرداد ۱۳۹۴ تهران) نویسنده، مترجم، روزنامه‌نگار و تاریخ‌نگار.

او مدرک کارشناسی‌اش را در رشته ادبیات فرانسه از دانشگاه تهران دریافت کرد و همزمان با تحصیل، در مطبوعات آن دوران فعالیت داشت و ۱۰ سال، سردبیر نشریه «خواندنی‌ها» بود. وی در سال ۱۳۵۰ وارد مجلس شورای ملی شد و پس از انقلاب به حرفه نویسندگی پرداخت.
مجله خواندنی‌ها، که دوره انتشارش نزدیک چهار دهه ادامه داشت، از سال ۱۳۲۷ تا سال ۱۳۳۵ زیر نظر علی‌اصغر امیرانی با سردبیری محمود طلوعی منتشر می‌شد. او پس از یک دوره ترک موقت، دوباره همکاری‌اش را با این مجله از سر کار گرفت و تا آذر ۱۳۴۶ به این کار پرداخت.
در رادیو و تلویزیون هم برنامه سیاسی اجرا می‌کرد و از سال ۱۳۵۰ شخصاً مبادرت به انتشار مجله ماهانه‌ای به نام «مسائل جهان» کرد و چندین سال آن را انتشار داد. او اکثر مطالب مجله را شخصاً تهیه می‌کرد و به نام‌های مستعار درج می‌کرد. وی در جوانی وارد وزارت فرهنگ شد و مدتی دبیر دبیرستان‌ها بود، بعد شغل اداری گرفت و به وزارت دارایی انتقال یافت. اولین شغل او در وزارت دارایی، مشاور وزیر بود، بعد مدیرکل روابط عمومی آن وزارتخانه شد. او در دوره بیست و سوم قانونگذاری در سال ۱۳۵۰ از طرف حزب ایران نوین کاندیدای شهر میانه شد و به مجلس راه یافت. پس از خاتمه دوره مجلس، به وزارت دارایی بازگشت و دوباره عنوان مشاور وزیر را گرفت. وی به زبان‌های فرانسه و انگلیسی تسلط داشت و به زبان‌های عربی و ترکی استانبولی آشنا بود.
او در سال‌های اخیر بیشتر در آمریکا به‌سر می‌برد و حضور کم‌رنگی در مطبوعات ایران داشت و بیشتر مشغول تألیف و ترجمه بود.

آثار:
فرهنگ جامع سیاسی
از طاووس تا فرح: جای پای زن در مسیر تاریخ معاصر ایران
مصدق در پیشگاه تاریخ
زن بر سریر قدرت
هفت پادشاه (۲ جلد)
پدر و پسر؛ ناگفته‌ها از زندگی و روزگار پهلوی‌ها
زیبای تنها؛ سرنوشت ثریا
بازیگران عصر پهلوی از فروغی تا فردوست (۲ جلد)
آئینه تاریخ
حدیث نیک و بد
از لنین تا پوتین (ویرایش قدیم با نام از لنین تا گورباچف)
خواندنی‌های تاریخی
داستان انقلاب
روزی که جهان دگرگون شد
آفت جه‍انی
از تزار تا شاه
غول افلیج: سیاست دوگانه آمریکا در ایران
چهره‌ها و یادها
نبرد قدرت‌ها در خلیج فارس
تاریخ و تصویر
غول‌های قرن
صد روز آخر
نامه‌ها و نام‌ها
بازنگری تاریخ ایران از عهد باستان تا امروز
معماهای تاریخی
خاطرات دو سفیر
صدسال - صد چهره
چهره واقعی علم
چهره واقعی آمریکا
زنان نامدار
زیبای تنها
خاطرات دو سفیر
تهران در آینده زمان
راز بزرگ
پدر و پسر
ناگفته‌ها از روزگار پهلوی
سرنوشت دیکتاتورها
نسیم آزادی
بهشت خیالی: ایرانی در غربت
دو قرن نیرنگ

ترجمه:
کاترین کبیر (زویا اولدنبورگ)
تمدن درخشان ایرانیان (ماریا بروسیوس)

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#محمود_طلوعی

علوم وفنون ادبی

21 Oct, 22:55


‍ ‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۱ آبان زادروز فیروز زنوزی‌جلالی

(زاده ۱ آبان ۱۳۲۹ خرم آباد – درگذشته ۵ اردیبهشت ۱۳۹۶ تهران) نویسنده و فیلمساز

او در زمینه داستان‌نویسی فعالیت داشت و رمان برج ۱۱۰ از آثار اوست و همچنین در زمینه‌های مختلف هنری صاحب آثار متعدد بود.
نمایشنامه «مثنوی کوچه» (۶۹) «درختی در برزخ» (۷۰) «غریبه» (۷۱) «فاجعه نوزدهمین» (۷۲) «تیغ برپشت» (۷۳) «سلطان و کاتب» (۷۴) «نماز» (۷۵) «جُنگ‌های هنری دریا» (۷۶) و… از نوشته‌های اوست.
و فیلمنامه «شور و شیرین» «این کوچولوی پُردَردِسر» (طنز) از نوشته‌های او بود و فیلم‌های «آینه و مرداب» و «آلفا هنوز زنده است» را کارگردانی کرد.

نقد:
«باران بر زمین سوخته»: بررسی و نقد داستان یک شهر، درخت انجیر معابد، مدار صفر درجه، آدم زنده از نویسنده فقید احمد محمود (تهران، تندیس ۱۳۸۶ چاپ اول) «آسیب‌شناسی ادبیات داستانی معاصر».
مجموعه داستان‌های کوتاه:
«سال‌های سرد» (۶۸) «خاک و خاکستر» (۶۹) «روزی که خورشید سوخت» (۷۰) «مردی با کفش‌های قهوه‌ای» (۷۳)
برنده دیپلم افتخار «۲۰سال ادبیات داستانی» «اسکاد روی ماز ۵۴۳» (۷۶) «حضور» (۷۶) «سیاه بمبک» (۷۷) «گزیده ادبیات معاصر» (تهران، نیستان ۱۳۷۸ چاپ اول)
وی ۷ داستان منتخب خود را در این اثر فراهم آورده است: شکلات، فتّاح، سیاه بمبک، روزی، مثل بقیه روزها، داوودی‌ها، مسوّده، روزی که خورشید سوخت.

رمان و داستان بلند:
«مخلوق»(۷۹) ـ برنده دیپلم افتخار از بنیاد شهید. این رمان را عبدالعلی دستغیب در کتاب از دریچه نقد باعنوان «قهرمان داستان در جدال با نویسنده» بررسی و تحلیل کرده است.
«قاعده بازی» (۸۶) که برنده جایزه «جشنواره دوسالانه قلم زرّین» و اثر برگزیده بخش رمان «جایزه جلال آل‌احمد» شد.
«توپ پاشنه، سمت ساعت دو!» عنوان قصه اول از یک داستان بلند ۳ قصه‌ای با موضوع جنگ دریاییِ خرمشهر در روزهای آغازین جنگ تحمیلی است.
قصه دوم این داستان بلند باعنوان «سکّان، سمت، میانه اروند» و قصه سوم این اثر باعنوان «خرمشهر، خرمشهر» این رمان ۳ قصه‌ای، بازسازی خاطرات وی از جنگ‌های آغازین دریایی در اروند ـ به‌هنگامی که وی کمیسر دریایی ناوچه‌های ۶۵ نیروی دریایی بود.
عمده‌ترین مضامین داستان‌های او جنگ، فقر و شوربختی مردم و اندوه و محنت انسان‌های دردمند است.

جوایز:
فیروز زنونی در سال ۱۳۸۷ جایزه ادبی جلال آل‌احمد را برای رمان قاعده بازی دریافت کرد. وی همچنین برنده جایزه قلم زرین شده بود.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ‌


#فیروز_زنوزی_جلالی

علوم وفنون ادبی

21 Oct, 22:54


‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۱ آبان زادروز محمدعلی کیانی‌نژاد

(زاده ۱ آبان ۱۳۳۱ بیرجند) آهنگساز، نوازنده نی و از بنیان‌گذاران گروه دستان 

او که پدرش "غلامحسین کیانی‌نژاد" صدای خوشی داشت، وی را به خواندن تشویق می‌کرد. محمدعلی کیانی‌نژاد، از ۸ سالگی خوانندگی و نواختن فلوت را آغاز کرد و در سال ۱۳۵۱ وارد دانشکده هنرهای زیبا شد و نزد استادان نورعلی برومند، داریوش صفوت، محمدتقی مسعودیه و هرمز فرهت به آموختن موسیقی پرداخت.
از سال ۱۳۵۳ وارد مرکز حفظ و اشاعه موسیقی شد و همچنین توانست در اولین آزمون باربد، در رشته نی‌نوازی به‌عنوان نخست دست پیدا کند. در ادامه با هنرمندان سرشناس محمدرضا شجریان، حسین علیزاده، عطا جنگوک، پرویز مشکاتیان و ایرج بسطامی همکاری کرد و در کاست خونین‌شهر، نی نواخت.
در سال ۱۳۶۷ کتاب آموزشی برای نی به‌ عنوان شیوه نی‌نوازی و شناخت سازهای بادی ایران و درسال ۱۳۷۹ کتاب ردیف موسیقی ایران برای ساز نی را منتشر کرد و در سال ۱۳۸۷ نشان درجه یک هنری گرفت. وی در نواختن نی و صدادهی آن تحول ایجاد کرد و سبک جدیدی به‌وجود آورد.

آلبوم‌ها:
سرو سیمین، آهنگساز محمدعلی کیانی‌نژاد، خواننده علیرضا افتخاری اجرا گروه دستان
مهرورزان، آهنگساز محمدعلی کیانی‌نژاد، خواننده علیرضا افتخاری
دف و نی با اجرا و تنظیم محمدعلی کیانی‌نژاد و صدای بیژن کامکار
پیرمغان، موسیقی محمدعلی کیانی‌نژاد، خواننده ملک مسعودی
فریاد عشق با آهنگسازی محمدعلی‌ کیانی‌نژاد و صدای سیامک شجریان
انتظار با آهنگسازی محمدعلی کیانی‌نژاد و صدای محمدرضا شجریان
مندیر بهار، موسیقی محمدعلی کیانی‌نژاد، خواننده ملک مسعودی
گلمی، موسیقی محمدعلی کیانی‌نژاد، خواننده ملک مسعودی‌

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#محمد_علی_کیانی_نژاد

علوم وفنون ادبی

21 Oct, 22:54


‍ ‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۱ آبان زادروز محمدرضا آل‌ابراهیم

(زاده ۱ آبان ۱۳۳۰ استهبان فارس) نویسنده و پژوهشگر

او دارای دو مدرک کارشناسی در رشته علومِ تربیتی "مدیریت و برنامه ریزی" و رشته زبان و ادبیات فارسی است.
پژوهش‌های او در زمینه فرهنگ، ادبیات و تاریخ شهرستان استهبان در قالب بیش از ۵۰ جلد کتاب منتشر شده است.
وی دبیر نخستین جشنواره داستان‌نویسی استانی «سته بان» در ۲۸ آبان ۱۳۸۸ بود و همچنین دبیر همایش شمس استهباناتی در اسفندماه ۱۳۸۹ در استهبان و جشنواره کشوری افسانه‌های مردم ایران برگزار شده در ۱۹ اسفند ۱۳۹۰ در استهبان بود.

آثار:
شورش، زندگی و مبارزات کریم پور شیرازی، علی‌اشرف درویشیان، آل‌ابراهیم، نشرچشمه ۱۳۸۳.
شهید رابع (شهید راه‌آزادی) شیخ محمدباقر مجتهد استهباناتی: نگرشی کوتاه بر زندگی، مبارزه، آثار، اشعار و ... آل‌ابراهیم، سته‌بان ۱۳۸۴.
قاضی عضدالدین ایجی استاد حافظ، آل‌ابراهیم، سته‌بان ۱۳۸۴.
اردشیربابکان، زاده بختگان، آل‌ابراهیم، سته‌بان ۱۳۸۷.
بهارستان (بهار استهبان) آل‌ابراهیم (پژوهشگر و گردآورنده) سته‌بان ۱۳۹۱.
شیخ مغربی: نگرشی کوتاه بر زندگی و گزیده اشعار محمدشیرین (شمس) مغربی، آل‌ابراهیم، سته‌بان، ۱۳۸۴.
کتابشناسی مردم استهبان، آل‌ابراهیم، سته‌بان ۱۳۸۲.
فرهنگ مردمِ استهبان در محرم، رمضان و طلب باران، آل‌ابراهیم، انتشارات سته‌بان ۱۳۸۵.
مراسم عروسی و ترانه‌های رایج آن در استهبان، آل‌ابراهیم (گردآورنده) سته‌بان ۱۳۸۶.
بازی‌های محلی استهبان، آل‌ابراهیم (گردآورنده) سته‌بان ۱۳۸۶.
آثارباستانی، امکان مذهبی و گردشگاه‌ها در استهبان، آل‌ابراهیم (پژوهشگر و گردآورنده) سته‌بان ۱۳۸۷.
ضرب‌المثل‌های سابُناتی
تاریخ و جغرافیای استهبان.
انجیر و انجیرکاری در استهبان.
انگور و انگورکاری در استهبان.
بادام و زعفران در استهبان.
باورهای عامیانه‌ مردم استهبان.
دعاها و نفرین‌ها در استهبان.
پیشینه‌ نمایش در استهبان.
بهشتکان پنهان در نی‌ریز.
افسانه‌های خانم معلمان.
افسانه‌های سرباز معلم.
پژوهش، تصحیح و گردآوری متون
شمس استهباناتی، محمدرضا آل‌ابراهیم (گردآورنده) سته‌بان ۱۳۸۵.
عارف استهباناتی (مجموعه اشعار محمدعلی منوچهری) آل‌ابراهیم (گردآورنده) محمدعلی منوچهری (شاعر) سته‌بان ۱۳۸۵.
شاهکار عشق یا شور عاشورا (اشعار شمس استهباناتی) آل‌ابراهیم (به کوشش) سته‌بان ۱۳۸۵.
غزلیات شمسِ استهباناتی، آل‌ابراهیم (به‌کوشش) سته‌بان ۱۳۸۷.
محیا، درویش کشاورزیان، آل‌ابراهیم (پژوهش و گردآوری) سته‌بان ۱۳۸۷.
اشعار وفادار (مجموعه شعر و اشعار محلی) آل‌ابراهیم (گردآورنده) اصغر وفادار (شاعر) سته‌بان ۱۳۸۹.
نوحه‌های شمس استهباناتی / محمدشمس استهباناتی، آل‌ابراهیم (پژوهشگر و گردآورنده) سته‌بان ۱۳۹۱.
شکوفه‌های کهکشان، قاسم کهکشانی، آل‌ابراهیم (پژوهش و گردآوری) سته‌بان ۱۳۹۲.
سفرنامه خوبیار (سفرنامه حج) غلامعباس خوبیار، آل‌ابراهیم (پژوهش و تصحیح)‌ سته‌بان ۱۳۹۲.
نسیم محبت (مجموعه شعر) محمود روشنعلی، آل‌ابراهیم (پژوهش و گردآوری) سته‌بان ۱۳۹۲.
امین فقیری را دوست دارم، آل‌ابراهیم (به کوشش) سته‌بان ۱۳۹۴.
حیدربگ نامی، آل‌ابراهیم (به کوشش) سته‌بان ۱۳۹۴.
داستان‌های سته‌بان (مجموعه داستان) دفتر یکم تا دفتر دهم، آل‌ابراهیم (گردآورنده) سته‌بان، از سال ۱۳۷۶ تا سال ۱۳۹۰.
شب سمور (مجموعه داستان) آل‌ابراهیم (گردآورنده) سته‌بان ۱۳۸۹.
لب تنور (مجموعه داستان) آل‌ابراهیم سته‌بان ۱۳۸۹.
شعر: باران سر ایستادن نداشت، آل‌ابراهیم، سته‌بان ۱۳۹۴.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#محمد_رضا_آل_ابراهیم

علوم وفنون ادبی

21 Oct, 22:53


فایل صوتی غزل شماره ۹۴
با صدای بانو فرزانه جمشیدی

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

21 Oct, 22:53


شرح غزل شماره ۹۴


وزن غزل: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن
بحرغزل: مضارع مثمن اخرب
*
شيخ عطار:

اي پرتو وجودت در عقل بي نهايت
هستي كاملت را نه ابتدا نه غايت

اوحدي‌مراغه‌يي:

بد مي‌كنند مردم ز آن بي‌وفا حكايت
وآنگه رسيده ما را دل دوستي به غايت

كمال‌خجندي:

اي ابتدا دردت هر درد را نهايت
عشق ترا نه آخر شوق ترانه غايت

عمـاد‌فقيه:

جايي كه خون عاشق ريزند بي‌جنايت
سهل است بي‌دلان را بودن در آن ولايت

با اندكي دقت در مفاد ابيات اين غزل و تشابه وزن و قافيه و معاني گله‌آميز بعضي از ابيات آن با غزل اوحدي مراغه‌يي به اين نتجه‌ مي‌رسيم كه حافظ از غزل اوحدي متأثر بوده و زماني به سرودن آن دست زده كه از شاه‌شجاع بي‌اعتنايي ديده و از پايان كارخويش بيمناك و در كار خويش سرگردان و حيران بوده است.

شاعر در بيت اول و دوم زير نام (آن بار دلنواز) از شاه شجاع ياد كرده و ضمن تصديق مساعدتهاي قبلي او درحق خود، گله‌مند رفتار و بي‌عنايتيهاي فعلي اوست.

در اين غزل دو موضوع به ظاهر از هم جدا و در واقع پيوسته به هم مطرح است.

موضوع نخست گله‌مندي از شاه‌شجاع و موضوع دوم مطرح ساختن چند نظر عرفاني داراي ايهام نگراني و تشويش از دنباله‌روي خطمشي گذشته خود است. شاعر در دوراهه ترديد و تصميم، ترديد از صحت راهي كه در گذشته پوئيده و تصميم به ادامه آن دستخوش نگراني است.

در بيت نهم صراحتاً خود را طرفدار و ادامه دهنده راه دوستي با شاه شجاع قلمداد مي‌كند اما بلافاصله در بيت مقطع از اينكه موفقيت نصيب او شود دچار ترديد مي‌شود و به خود مي‌گويد با همه اقدامات و كوششهاي تو شرط موفقيت در آن است كه تو با كمك عشق بر اين مشكل خود به پيروزي دست يابي.

دربارة قراء سبعه شاعري نام آنها را در شعر زير آورده است:

استاد قرائت بشمرپنج و دو پير
بو عمر و علا و نافع و ابن كثير

پس حمزه و ابن‌عامر و عاصم دان
زين جمله كسائي شمر و هفت بگير

هريك از اين قاريان دو راوي داشته كه توسط اين چهارده نفر چگونگي قرائت اين استادان هفت گانه به ما رسيده است.


https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

21 Oct, 22:53


معنی غزل شماره ۹۴


(۱) از آن يار دلنواز تشكري به همراه شكايتي با هم دارم و اگر تو در عشق نكته‌سنجي به اين حكايت گوش فرادار.

(۲) هر خدمتي كه كردم بدون مزد و منت بود. خدايا مخدوم بي‌التفات نصيب كسي نشود.

(۳) كسي به رندان قلندر توجهي ندارد گويي آنهايي كه اولياي صادق و يكرنگ را مي‌شناختند از اين ولايت رفته‌اند.

(۴) الف: اي دل، دركمند سرزلف او نيفت زيرا در آنجا چه بسيار سرهاي بريده بي‌گناه را خواهي يافت.
ب: اي دل به دنبال كشف پيچيدگيهاي راز آفرينش مباش كه چه بسيار سرهاي بي‌گناه بر سر اين كار رفته است.

(۵) با رضايت و تأييد تو چشمانت با غمزه و كرشمه سبب ريختن خون ما شد. عزيز من حمايت و پشتيباني از خونريز روا وشايسته نيست.

(۶) در اين شب تيره و تار، راه مقصود و هدف را گم كرده‌ام. اين ستاره جدي هدايتگر براي راهنمايي من از گوشه‌يي سربرآور.

(۷) به هر سو كه رفتم جز ترس و وحشت چيزي عايدم نشد. از اين بيابان و راه بي‌پايان بپرهيز و برحذر باش.

(۸) ای آفتاب زیبایان ، اندرونم یعنی دل و جگرم از حرارتِ عشق می جوشد.ساعتی حمایتم کن و در سایۀ عنایتت پناهم بده .

(۹) چگونه مي‌توان پاياني براي اين راه تصور كرد. راهي كه در بدو امر از صد هزار منزل بيشتر به نظر مي‌رسد.

(۱۰) با اينكه سبب آبروريزي من شده‌يي، روي از تو بر نمي‌گردانم، چرا كه تحمل ظلم و جور از دوست، بهتر از مراعات از طرف دشمن است.

(۱۱) حتي اگر به مانند حافظ بتواني قرآن را با چهارده روايت قرائت كني، باز بايد عشق به فرياد تو برسد (تا از راه عرفان رستگار شوي).

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

21 Oct, 22:53


فایل صوتی غزل شماره ۹۴
با صدای بانو مدرس زاده

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

21 Oct, 22:53


فایل صوتی غزل شماره ۹۴
با صدای استاد موسوی گرما رودی

https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

21 Oct, 22:53


روح غزل و رهنمود فال

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

21 Oct, 22:53


🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

علوم وفنون ادبی

21 Oct, 22:53


بامداد سه شنبه (بهرام شید آریایی) دوستان عزیزم به نیکی و شادی
هدیه امروز حافظ شیرین سخن به شما مهربانان

دیوان حافظ غزل شماره ۹۴

🍃💐🎹🎼🎹🌺🎻🌺🎼🎹🎼💐🍃

زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت

بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم
یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت

رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس
گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت

در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا
سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت

چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی
جانا روا نباشد خونریز را حمایت

در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
از گوشه‌ای برون آی ای کوکب هدایت

از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت

ای آفتاب خوبان می‌جوشد اندرونم
یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت

این راه را نهایت صورت کجا توان بست
کش صد هزار منزل بیش است در بدایت

هر چند بردی آبم روی از درت نتابم
جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت

عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ
قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت

معنی لغات غزل:

دلنواز: نوازش دهنده دل، دل‌آرام، مهربان.
نكته: سخن پاكيزه و بكر، مطلبي كه با دقت نظر درك آن ممكن باشد، مضمون لطيف.
نكته‌دان: داننده مضامين لطيف و بكر.
خوش: خوب.
مخدوم: صاحب اختيار خادم، سرور، فرمانده، آمر به خدمتگزار.
مخدوم بي‌عنايت: (استعاره) معشوق بي‌ملاحظه و نامهربان.
ولي: نامي از نامهاي خداي تعالي، در اصطلاح صوفيه به معناي پيرومراد، فاني در خويش و باقي به مشاهده حق تعالي، دوست صديق و يار نيكان.
ولي‌شناسان: عارفان وشناسندگان مردان‌حق‌كه اخفاي‌حال‌خود‌كنند، شناسندگان‌مقربان الهي.
مپيچ: درگيرمشو.
به غمزه: با ناز و كرشمه.
كوكب: ستاره.
كوكب هدايت: ستاره راهنما، ستاره‌يي كه در شب مسافران را راهنماي جهت است (جدي)، اشاره به آيه ۱۶ سوره نحل: و علامات و بالنجم هم يهتدون. و علامات و به ستاره‌يي ايشان راه مي‌يابند.
نهايت: انتها، پايان.
بدايت: آغاز.
بردي آبم: آبرويم را بردي.
روي از درت نتابم: از درگاه تو رو گردان نمي‌شوم.
رعايت: مراعات، منظور نظر وزير حمايت.
چارده روايت: در زمان پیامبر اسلام كاتبان وحي آيات نازل شده توسط ایشان را مي‌نوشتند ليكن به سبب متداول نبودن اعراب و نقطه و دستورات نحوي، اشكالاتي در قرائت پيش مي‌آمد كه تا پيامبر در قيد حيات بودند توسط ايشان رفع مي‌شد. بعد از رحلت پیامبر و وفات بعضي از كاتبان، ضرورت تدوين نسخة صحيح قرآن حس شد و در زمان خلفاء اربعه در اين امر مهم كوششهاي پي‌گير به عمل آمد. مبناي كار براين بود كه زيدبن ثابت كه خود يكي از كاتبان وحي بود يك هيئت ۱۲ نفري از افراد صلاحيت‌دار را تشكيل و در طول مدت ۶ سال ۷ نسخه از قرآن  تهيه و هر نسخه توسط يك قاري به بلادي ارسال شد تا مسلمين آن بلاد را تعليم دهند.
اين هفت قاري هركدام دو راوي داشتند و قرائت قرآن بوسيله اين چهارده راوي، متداول و به ما رسيده است و اين مختصري است از چگونگي وشرح كتابت و قرائت و انتشار قرآن در صدر اسلام.
گرخود: اگرهم، حتي اگر.
به سان: به مانند.



https://t.me/amirnormohamadi1976

2,176

subscribers

6,738

photos

3,035

videos