سودابه قیصری @soudabeh_qaisari Telegram Kanalı

سودابه قیصری

سودابه قیصری
مترجم
۲۱ درس برای قرن ۲۱، میشل‌شدن، دختری که از زندان داعش گریخت، فاشیسم و دموکراسی، روح‌ناآرام، دموکراسی پوتین، ظهور و سقوط ملت‌ها، دفاع از جامعه‌ی باز، پسر روی جعبه چوبی، خالکوب آشوویتس، مجموعه داستان‌های ناپل، نامه، راز، همسر گمشده، میخائیل و مارگریتا
9,649 Abone
1,558 Fotoğraf
610 Video
Son Güncelleme 22.03.2025 19:28

سودابه قیصری: مترجم و آثار برجسته ترجمه شده

سودابه قیصری یکی از مترجمان برجسته‌ی ایرانی است که در عرصه‌ی ترجمه‌ی ادبیات و آثار اجتماعی و سیاسی فعالیت می‌کند. او با تسلط بر زبان‌های مختلف و آشنایی با فرهنگ‌های گوناگون، توانسته است آثاری از نویسندگان نام‌آور جهان را به زبان فارسی منتقل کند. در میان آثار ترجمه‌شده توسط او می‌توان به کتاب‌هایی همچون "۲۱ درس برای قرن ۲۱" از یووال نوح هراری، "دختری که از زندان داعش گریخت"، و "فاشیسم و دموکراسی" اشاره کرد. سودابه قیصری به واسطه‌ی توانایی‌های خود در ارائه‌ی ترجمه‌های دقیق و جذاب، به خصوص در زمینه‌های اجتماعی و تاریخی، شناخته شده است و آثارش معمولاً به عنوان منابع معتبر مورد استفاده قرار می‌گیرند.

سودابه قیصری چه ویژگی‌هایی دارد که او را به عنوان یک مترجم برجسته معرفی می‌کند؟

یکی از ویژگی‌های بارز سودابه قیصری، تسلط او بر زبان‌های مختلف است. این تسلط به او این امکان را می‌دهد که با دقت بیشتری مفاهیم را از زبان اصلی به زبان فارسی منتقل کند. علاوه بر این، آشنایی او با فرهنگ‌های مختلف و ادبیات کشورهای مختلف موجب می‌شود که او بتواند نیات و احساسات نویسندگان را به خوبی در آثارش منعکس کند.

علاوه بر تسلط زبانی، سودابه قیصری دارای تحصیلات عالی در رشته‌های مرتبط با زبان و ادبیات است. این تحصیلات به او کمک کرده‌اند تا نه تنها تکنیک‌های ترجمه را به خوبی یاد بگیرد، بلکه بتواند به تحلیل و نقد آثار ادبی نیز بپردازد. نتایج کار او در زمینه‌ی ترجمه معمولاً با استقبال خوبی از سوی خوانندگان و منتقدان مواجه می‌شود.

چه کتاب‌هایی توسط سودابه قیصری ترجمه شده‌اند؟

سودابه قیصری در طول دوران فعالیت خود، آثار متعددی را ترجمه کرده است. از جمله کتاب‌های مشهور او می‌توان به "۲۱ درس برای قرن ۲۱" نوشته‌ی یووال نوح هراری اشاره کرد که به بررسی چالش‌های بشر در قرن حاضر می‌پردازد. این کتاب به دلیل محتوای آموزنده و تحلیلی‌اش، بسیار مورد توجه قرار گرفت.

همچنین، او کتاب "دختری که از زندان داعش گریخت" را نیز ترجمه کرده است که روایت واقعی زندگی دختری است که از بند داعش فرار کرده است. این کتاب به تنهایی می‌تواند به درک عمیق‌تری از مشکلات اجتماعی و انسانی در زمانه‌ی معاصر کمک کند.

چگونه آثار سودابه قیصری بر فرهنگ عمومی تأثیر گذاشته‌اند؟

آثار سودابه قیصری به نوعی پل ارتباطی میان ادبیات جهانی و مخاطبان فارسی‌زبان هستند. با ترجمه‌ی کتاب‌های تحلیلی و اجتماعی، او به خوانندگان این امکان را می‌دهد که با مفاهیم و چالش‌های جهانی آشنا شوند. این موضوع به بسط آگاهی اجتماعی و فرهنگی در جامعه‌ی ایرانی کمک شایانی کرده است.

با توجه به محتوای عمیق و تحلیلی کتاب‌های ترجمه شده، آثار او معمولاً در دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی به عنوان منابع درسی و پژوهشی مورد استفاده قرار می‌گیرند. این امر نشان‌دهنده‌ی تاثیرات مثبت او بر آموزش و ارتقاء سطح آگاهی جامعه است.

آیا سودابه قیصری به عنوان یک مترجم، جوایزی دریافت کرده است؟

تا کنون اطلاعات دقیقی درباره‌ی جوایزی که سودابه قیصری به خاطر آثارش دریافت کرده باشد وجود ندارد، اما او به دلیل کارهای برجسته‌اش در زمینه‌ی ترجمه، مورد تقدیر و تحسین بسیاری از منتقدان و خوانندگان قرار گرفته است. نقدهای مثبت بر روی آثار او نشان‌دهنده‌ی کیفیت بالای ترجمه‌هایش است.

سودابه قیصری به عنوان یک شخصیت تأثیرگذار در عرصه‌ی ادبیات و ترجمه در ایران شناخته می‌شود. این شهرت به خودی خود می‌تواند معیاری از موفقیت او باشد چرا که او توانسته است جایگاه خاصی در میان مترجمان ایرانی پیدا کند.

چرا ترجمه‌ی آثار ادبی و اجتماعی اهمیت دارد؟

ترجمه‌ی آثار ادبی و اجتماعی به عنوان ابزاری برای تبادل فرهنگی بین ملت‌ها عمل می‌کند. این فرایند موجب می‌شود که خوانندگان با نظرات، تجربیات و فرهنگ‌های دیگر آشنا شوند و درک بهتری از وضعیت‌های مختلف انسانی پیدا کنند. به همین دلیل، مترجمان مانند سودابه قیصری در این راستا نقش بسزایی ایفا می‌کنند.

علاوه بر این، ترجمه‌ی آثار اجتماعی به شناخت بهتر مسائل جهانی و محلی کمک کرده و می‌تواند به شکل‌گیری نظرات و ایده‌های جدید در جامعه کمک کند. این امر به خصوص در جامعه‌های در حال توسعه مانند ایران اهمیت زیادی دارد.

سودابه قیصری Telegram Kanalı

سودابه قیصری یک کانال تلگرامی با موضوعات گوناگون مانند مترجم، ۲۱ درس برای قرن ۲۱، میشل‌شدن، دختری که از زندان داعش گریخت، فاشیسم و دموکراسی، روح‌ناآرام، دموکراسی پوتین، ظهور و سقوط ملت‌ها، دفاع از جامعه‌ی باز، پسر روی جعبه چوبی، خالکوب آشوویتس، مجموعه داستان‌های ناپل، نامه، راز، همسر گمشده، میخائیل و مارگریتا. این کانال ارائه‌دهنده‌ی مطالب فرهنگی و ادبی با موضوعات متنوع و جذاب است. اگر به دنبال مطالب جذاب و عمیق در زمینه‌های مختلف هستید، به سودابه قیصری بپیوندید و از تجربه‌ی یک کانال تلگرامی منحصر به فرد لذت ببرید.

سودابه قیصری Son Gönderileri

Post image

«بره‌های گوشتخوار یا مرامنامۀ مقابله با چپ»


کسانی که کارهای من رو دنبال کرده باشند، دیگه می‌دونند که مقابله با چپ از عناصر اصلی فکر و عمل منه. با اینکه بخش زیادی از کتاب‌هایی که کار کردم دربارۀ فاشیسمه و فاشیسم هم از ابزارهای اصلی چپ‌هاست، اما اتفاقاً کوشیدم نظریۀ فاشیسم رو از چپ پس بگیرم. گفتن این دو سه خط مقدمه لازم بود، وگرنه دلیلی برای اشاره نداشت.

نیازی نیست توضیح بدم چرا باید با چپ مقابله کرد. انقدر مسئله اساسی، چندبعدی، تاریخی‌ـ‌سیاسی و گسترده‌ست که اگر کسی بخواد بفهمه چرا باید با چپ مقابله کرد، باید چند سال صبوری کنه و کل دیدگاه راست رو، از فلسفه و معرفت‌شناسی تا اقتصاد و سیاست و در نهایت تا ریزترین مسائل اجتماعی و فرهنگی پیگیری کنه. این چند جمله هم یه‌جورایی یه مقدمۀ دوم بود. حالا می‌تونم حرفم رو بزنم.

بله، از نظر من مقابله با چپ از مفیدترین کارهاییه که یه نفر می‌تونه در زندگی انجام بده، اما در اینجا یک «امای بزرگ» وجود داره که همیشه درباره‌ش هشدار می‌دم. در واقع، همون قدر که مقابله با چپ برای من مهمه، این هشدار هم مهمه و نمی‌تونم بینشون اولویت‌بندی کنم. مسئله چیه؟ مسئله اینه که ما قراره از چه دیدگاه، با چه رویکرد و با چه منش و روشی با چپ مقابله کنیم؟ گاهی اوقات «نفس مقابله با یک خطر» فضیلت نیست، بلکه «روش» شما برای این مقابله هم به اندازۀ نفس مقابله مهمه.

درمان اشتباه به اندازۀ خود بیماری خطرناکه. کسی که به جای درمان پا، پا رو قطع کنه، چیزی رو درمان نکرده. کسی که شیوه‌های درمانی‌ش آسیب‌زاتر از بیماریه، باز چیزی رو درمان نکرده، بلکه درمانش از خود مرض بدتر بوده. مسئلۀ مقابلۀ با چپ هم همینه و این چیزی نیست که مختص من و شما و ایران و این زمان و این مکان باشه.؛ بلکه سابقه‌ای جهانی داره. دقیقاً «فاشیسم» نوعی مقابله با چپ بود که یا از خود چپ بدتر بود، یا به بدی چپ بود، یا در نهایت دردی دوا نکرد، یا درمانی بود که به هزینه‌ها نمی‌ارزید.

دقیقاً پافشاری من هم اینه که در مقابله با چپ مرزبندی خودتون رو با فاشیسم حفظ کنید. برخی از چپ‌ستیزان در مقابله با چپ دچار انحراف فاشیستی می‌شن؛ به ویژه به این دلیل که فاشیسم رادیکال‌ترین نوع چپ‌ستیزی هم هست. اما فاشیسم دقیقاً قطع کردن عضو بیماره، به جای تلاش برای درمانش.

خب الان ممکنه برخی دوستان که طبیعیه آشنایی کمتری با عوالم و نظریه‌های سیاسی داشته باشند، حس کنند ای بابا! مشکل دو تا شد! یعنی بگن تا الان سعی می‌کردیم بفهمیم چپ چیه و چرا ضررش بیشتر از سودشه و چطوری باید در برابرش بایستیم، حالا باید بفهمیم فاشیسم چیه، ویژگی‌هاش چیه و چطوری می‌شه گرفتارش نشد! سخت شد که!

بذارید در اینجا یک راه‌حل ساده بگم برای این مشکل. ویژگی اصلی فاشیسم «اصل زور»هست؛ فاشیسم می‌خواد مسائل رو با زور حل کنه، به همین دلیل نمی‌تونه «لیبرال» و «دموکرات» باشه؛ یعنی نمی‌تونه شهروند رو آزاد بذاره تا خودش فکر و عمل کنه (پس لیبرال نیست)، و نمی‌تونه اجازه بده هر فردی ادراک سیاسی خودش رو آزادانه به کنش سیاسی تبدیل کنه و سهمی در شکل‌گیری قدرت داشته باشه (پس دموکرات نیست). به همین دلیل، فاشیسم هم می‌زنه زیر میزِ «آزادی‌های فردی».

دلیلی نداره اینجا یادآوری کنم، از مشکلات اصلی ما با چپ اینه که به آزادی‌های فردی حمله می‌کنه و اصلاً آزادی‌های فردی رو در انواع و اقسام زیست جمعی نابود می‌کنه (حالا چه این زیست جمعی تمام‌عیار، یعنی کمونیستی، باشه، و چه اشکال رقیق‌ترِ سوسیالیستی داشته باشه). پس اینکه فاشیسم هم بخواد آزادی‌های فردی رو با اصل زور نابود کنه، خودش شرّیه که باید ازش اجتناب کرد. پس هر قدر هم که مقابله با چپ مهم باشه، این نقص عضو چیزی جز نقض غرض نیست!

اگر از این منظر به قضیه به مسئله نگاه کنیم، مسئله اونقدرهام پیچیده نیست. باید با تمام توان جلوی چپ ایستاد، اما نه با روش‌های فاشیستی، یعنی نه با پشت کردن به ارزش‌های لیبرال، نه با نابودی آزادی فردی، نه با اتکا به زور؛ این روش‌ها رفته‌رفته مثل ریسمانی که اولش محکمه، رفته‌رفته سست و پاره می‌شه و فاجعۀ بعدش، مثل فاجعۀ پس از شکست فاشیسم در اروپاست که نیم قرن استیلای کمونیستی رو به همراه داشت. پس ما باید در مقابله با فاشیسم پرنسیپ داشته باشیم، قطب‌نما داشته باشیم، و این قطب‌نما ارزش‌های لیبراله.

و حرف آخر! یه لیبرال هم مثل بقیه دوست داره ببره! دوست داره پیروزی کاملی هم به دست بیاره، اما در عین حال نمی‌خواد در فرایند دستیابی به بُرد تبدیل به دشمنش بشه؛ قوچی که برای بُرد به گرگ تبدیل بشه، نبرده، ماهیتش رو باخته. کسی که اول شبیه دشمنش بشه، بعدش چه ببره و چه ببازه، باخته! چون باز دشمنش برده!


پی‌نوشت:
حالا اینکه چرا باید قوچ (لیبرال) موند، بحث‌های مفصلی می‌طلبه که جاش نه در این مطلبه و نه اصلاً چیزیه که بشه مختصر بیان کرد.

#فاشیسم
@Garajetadayoni | گاراژ

21 Mar, 21:18
1,271
Post image

میهن‌پرستی، به سبک حزب توده

با همین یک دقیقه، چیزهای زیادی رو متوجه می‌شید.

اسلام کاظمیه، از نویسندگان چپ که عضو حزب توده بوده، از افکاری می‌گه که در این حزب ترویج می‌شد. توضیح می‌ده احسان طبری، ایدئولوگ حزب، چه معنایی از "میهن‌پرستی" رو بر اساس الگوی استالین ترویج می‌داده.

لازمه دربارهٔ این یک دقیقه توضیحاتی بدم، اما پیش‌تر پستی در این باره داشتم و دقیقاً همین رو توضیح داده بودم. بد نیست نگاهی به اون پست بندازید:

▪️
جنگی که مارکسیسم به جان ملت‌ها انداخت

@Garajetadayoni | گاراژ

21 Mar, 12:33
1,559
Post image

نوروزتون پیروز هموطن‌های عزیز و قشنگم.
دوست‌تون دارم و برای تک‌تک‌تون آرزوی بهروزی و بهترین‌ها رو دارم.
به امید ایرانی آزاد و آباد. بوسه‌ای از صمیم قلب تقدیم شما❤️🥰
سال ۱۴۰۴

#پاینده_ایران
#پاینده_ایرانی

20 Mar, 23:29
2,302
Post image

اجازه بدید خواهشی ازتون کنم برای سال چهارصدوچهار.

در فضای مجازی ایرانی تفاخر قومی به حد فوران رسیده. برای من زبان‌ها و فرهنگ‌های محلی ایرانی بسیار محترم و جذابه. ما وقتی رقص کردی، ترکی، عربی، بلوچ، گیلک، خراسانی یا جنوبی می‌بینیم بسیار لذت می‌بریم. ما وقتی موسیقی ترکی یا کردی یا لری می‌شنویم لذت می‌بریم. وقتی لباس‌های قشقایی و بلوچ و کردی و ترکمن می‌بینیم، چشممون برق می‌زنه. من پیش خودم یقین دارم، هم اجزا و هم کلیت ایران رو دوست دارم. می‌دونم عموم مردم هم همین حس رو دارند.

اما چند وقته چیزی که در فضای مجازی می‌بینم به تفاخر و گاه به تکبر قومی شبیه شده. فضای مجازی پر شده از مثال‌هایی که واقعاً باعث تأسفه. اگر من بگم «من به تهرانی بودن افتخار می‌کنم»، قبل از شما، خودم از حرفم تهوع می‌گیرم! یعنی چی آخه؟ اما فضای مجازی پر شده از پست‌هایی که آدما به یه ضرب‌المثل سادۀ محلی چنان افتخار می‌کنند که گویی سهم شگرفی در توسعه و پیشرفت رو ارائه دادند! ویژگی‌های مادرزادی که پر قنداق آدما گذاشته شده، تبدیل شده به مصادیق تفاخر و مباهاتِ مطلق! بین پاسداشت داشته‌های فرهنگیِ بومی، و تفاخر و تکبر فرقی وجود داره.

بگذارید مثالی بزنم... در صفحه‌ای می‌دیدم محیط‌بان زحمتکشی صحنه‌ای کمیاب از شکار خرس رو فیلمبرداری کرده بود و روی ویدئو به زبون فارسی توضیحاتی می‌داد. باور نمی‌کنید چه حملۀ سختی به این فرد شده بود که چرا داری فارسی حرف می‌زنی! این منطقه مردم فارس‌ نیستند. یعنی می‌گفتند اون منقطه‌ای که خرس مشغول شکار بود، مردم فارس‌زبان نبودند.

به عنوان کسی که تمام کتاب‌هایی که تا حالا منتشر کردم، دربارۀ ایدئولوژی‌های سیاسیه و دیده‌ام که جوامع از کجا به کجا می‌رسند، هشدار می‌دم این جوی که دارن پدید میارن خطراتی برای همۀ مردم ایران در پی داره. این وسط برخی هم هستند که نقش بسیار مخربی ایفا می‌کنند و به جای اینکه دردی دوا کنند، به درد دامن می‌زنن. اگر ما از ایران بگیم، ضمن احترام به قومیت‌ها و تکثرش، بی‌حساب و کتاب بهمون می‌گن شووینیست، ناسیونالیست، فاشیست، ایرانشهری و چه و چه! (واقعاً نمی‌فهمم اینکه تفکر یه نفر رو ناگهان به یک جمله تقلیل می‌دن و برچسب می‌زنن، آگاهانه‌ست یا از سر بی‌سوادیه). اما همین آدما نسبت به انواع تفاخر قومی و محلی هیچ حساسیتی ندارند!

همۀ چیزهای ترسناکی که در ایران‌دوستان می‌بینند، وقتی به قوم‌گرایان می‌رسند محو می‌شه! دوستان لیبرال! دوستان چپ! ایران‌دوستان خطرناک نیستند، خطر جاییه که به نظر برخی از شما تمایل زیادی دارید چشمتون رو به روش ببندید. ارتجاع قومی در ایران وجود نداشته! داره به طور مصنوعی پدید میاد. هر اشاره‌ای به ایران‌دوستی با برچسب فاشیسم مواجه می‌شه، اما هیچ نوع قومیت‌پرستی رو شایستۀ چنین عنوانی نمی‌دونند!

کمتر کسی رو دیده‌م که به اندازۀ خودم در برچسب زدن محتاط باشه. تمام نوشته‌های من موجوده... بگردید ببینید کجا به چه کسی برچسب زدم. خواهشم اینه که بیایید در سال جدید نسبت به این ترویج و تهییج و تبلیغ قومی‌ــ‌محلی قدری حساس باشیم. نفع گروه‌های زیادی در ترویج این شکاف‌هاست. اما برای عموم مردم ایران، هر جای این خاک که زندگی کنند، خطر بزرگی در این کردار نهفته ست.


@Garajetadayoni | گاراژ

20 Mar, 23:27
1,523