«ساقی‌نامه» @saghinameh23 Channel on Telegram

«ساقی‌نامه»

@saghinameh23


«بیا ساقی آن مِی که حال آورد
کرامت فَزاید کمال آورد
به من ده که بس بی‌دل افتاده‌ام
وزین هردو بی‌حاصل افتاده‌ام»

ارتباط با ادمین:
@Saghiiinameh

لینک گروهِ "به نامِ هُنر":

https://t.me/benamehonar23

«ساقی‌نامه» (Persian)

به نام خداوند رحمتگر و مهربان، خوش آمدید به کانال «ساقی‌نامه» با نام کاربری @saghinameh23. این کانال با محتوای شعر و ادبیات فارسی، هدف دارد تا شما را در مسیری پر از زیبایی و عمق شعر فارسی همراهی کند. با اشعاری که در این کانال به اشتراک گذاشته می‌شوند، خود را در جهانی از احساسات و عواطف عمیق غرق کنید و لذت بردن از زبان زیبایی که در شعر وجود دارد را تجربه کنید. nnآیا می‌خواهید با ادمین کانال ارتباط برقرار کنید؟ می‌توانید با ارسال پیام به ادمین با نام کاربری @Saghiiinameh ارتباط برقرار کنید و از او سوالات خود را مطرح کنید یا نظرات خود را به او اعلام کنید. nnهمچنین، اگر علاقه‌مند به بحث و گفتگو درباره هنر هستید، می‌توانید به گروه «به نامِ هُنر» که در لینک زیر در دسترس شماست ملحق شوید و با سایر اعضای این گروه در موضوعات مختلفی مانند هنر، ادبیات و فرهنگ گفتگو کنید. nnبه کانال «ساقی‌نامه» بپیوندید و با زیبایی‌های شعر و ادبیات فارسی آشنا شوید.

«ساقی‌نامه»

19 Nov, 18:35


برای باران ♥️

@saghinameh23

«ساقی‌نامه»

19 Nov, 05:39


قاصِدَکْ! هان، چه خبر آوردی؟
از کجا، وَزْ کِه خبر آوردی؟

خوش خبر باشی، امّا، امّا
گِرْدِ بام و دَرِ من
بی‌ثَمَر می‌گردی.

انتظارِ خبری نیست مرا
نَه زِ یاری نَه زِ دَیّار و دیاری- باری،
برو آن‌جا که بُوَد چشمی و گوشی با کس،
برو آن‌جا که تو را منتظرند.

قاصدک!
در دلِ منْ همهْ کورند و کَرَنْدْ.
دستْ بَرْدار از این دَرْ وطنِ خویشْ غریب.

قاصدِ تجربه‌هایِ همهْ تلخ،
با دلم می‌گوید
که دروغی تو، دروغ؛
که فریبی تو، فریب.

قاصدک! هان، ولی… آخر… ای وای!
راستی آیا رفتی با باد؟

با تُواَم، آی! کجا رفتی؟ آی…!
راستی آیا جایی خبری هست هنوز؟

ماندهْ خاکسترِ گرمی، جایی؟
در اجاقی- طَمَعِ شعله نمی‌بندم- خُرْدَکْ شَرَری هست هنوز؟

قاصدک!
ابرهایِ همهْ عالمْ شب و روز
در دلم می‌گریند.

#مهدی_اخوان_ثالث

@saghinameh23

«ساقی‌نامه»

17 Nov, 09:16


لب اَز گُفتن چُنان بَستم که گویی
دَهان بر چهره زَخمی بود و بِه شُد

#طالب_آملی
@saghinameh23

«ساقی‌نامه»

17 Nov, 07:31


به یاد آورید
تمام آن‌هایی که انگشتان‌‌شان را،
گوشت بدن‌شان را،
در چرخ‌دنده گذاشتند
تا زمانه عوض شود.

و به یاد آورید
آن‌هایی که حتی
قفس‌شان را زیر سوال نبردند!


#لویی_آراگون
@saghinameh23

«ساقی‌نامه»

15 Nov, 18:37


یادتان باشد که به شعر، به آواز، به لیلاهایتان، به رویاهایتان پشت نکنید!

#فرزاد_کمانگر


_ در این لحظه هر صوتی را خاموش، و صدای کمانگر را نوش کنید. صدای یک آموزگار اعدامی که به دانش‌آموزانش آموخت: «آ مثل آزادی»

@saghinameh23

«ساقی‌نامه»

15 Nov, 18:35


من یک معلم می‌مانم و تو یک زندانبان

زئوس، خدای خدایان فرمان داد تا پرومته نافرمان را به بند کشند و این‌گونه بود حکایت من و تو اینجا آغاز شد. تو میراث‌خوار زندانبانان زئوس گشتی تا هر روز نگهبان فرزندی از سلاله آفتاب و روشنی گردی و برای من و تو زندان دو معنای جداگانه پیدا کرد، دو نفر در دو سوی دیوار با دری آهنی و دریچه‌ای کوچک میان آن، تو بیرون سلول، من درون سلول. حال بهتر است همدیگر را بهتر بشناسیم

من معلمم…نه نه…
من دانش آموز صمد بهرنگی‌ام ، همان که الدوز و کلاغ‌ها و ماهی سیاه کوچولو را نوشت که حرکت کردن را به همه بیاموزد. او را میشناسی؟ می‌دانم که نمی‌شناسی. من محصل خانعلی‌ام ، همان معلمی که یاد داد چگونه خورشیدی بر تخته سیاه کلاسمان بکشیم که نورش خفاش‌ها را فراری دهد. می‌دانی او که بود؟ من همکار بهمن عزتی‌ام ، مردی که همیشه بوی باران می‌داد و انسانی که هنوز مردم کرمانشاه و روستاهایش با اولین باران پائیزی به یاد او می‌افتند، اصلا می‌دانی او که بود؟ می‌دانم که نمی‌دانی. من معلمم ، از دانش آموزانم لبخند و پرسیدن را به ارث برده‌ام .

حال که من را شناختی، تو از خودت بگو، همکارانت که بوده‌اند، خشم و نفرت وجودت را از چه کسی به ارث برده‌ای، دستبند و پابندهایت از چه کسی به جا مانده‌؟ از سیاه‌چال‌های ضحاک؟ از خودت بگو، تو کیستی؟ فقط مرا از دستبند و زنجیر و شلاق، از دیوارهای محکم ۲۰۹، از چشم‌های الکترونیکی زندان، از درهای محکم آن مترسان، دیگر هیچ هراسی در من ایجاد نمی‌کنند. عصبانی مشو، فریاد مکش، با مشت بر قلبم مکوب که چرا سرم را بالا می‌گیرم، داستان مشت تو و سر زن زندانی را به یاد دارم. مرا مزن که چرا آواز می‌خوانم، من کُردم، اجداد من عشقشان را، دردهایشان را ، مبارزاتشان را و بودنشان را در آوازها و سرودهایشان برای من به یادگار گذاشته‌اند. من باید بخوانم و تو باید بشنوی. و تو باید به آوازم گوش دهی، می‌دانم که رنجت می‌د‌هد. مرا به باد کتک مگیر که هنگام راه رفتن صدای پایم می‌آید، آخر مادرم به من آموخته، با گام‌هایم با زمین سخن بگویم، بین من و زمین، پیمانی است و پیوندی که زمین را پر از زیبائی و پر از لبخند کنم. پس بگذار قدم بزنم، بگذار صدای پایم را بشنود، بگذار زمین بداند من هنوز زنده‌ام و امیدوار!

قلم و کاغذ را از من دریغ مکن، می‌خواهم برای کودکان سرزمینم لالائی بسرایم، سرشار از امید، پر از داستان صمد و زندگیش، خانعلی و آرزوهایش، از عزتی و دانش آموزانش، می‌خواهم بنویسم، می‌خواهم با مردمم سخن بگویم، از درون سلولم، از همین‌جا، می‌فهمی چه می‌گویم؟ می‌دانم به تو آموخته‌اند از نور، از زیبائی‌ها، از اندیشه و اندیشیدن متنفر باشی. اما نترس به درون سلولم بیا، مهمان سفره کوچک و پاره من باش، ببین من چگونه هر شب همه دانش آموزانم را مهمان می‌کنم، برایشان چگونه قصه می‌گویم، اما تو که اجازه نداری ببینی، تو که اجازه نداری بشنوی، تو باید عاشق شوی، باید انسان شوی، باید این سوی درب باشی تا بفهمی من چه می‌گویم.
به من نگاه کن تا بدانی فرق من و تو در چیست، من هر روز بر دیوار سلولم دستان دلدارم را و چشمان زیبایش را می‌کشم، و انگشتانش را در دست می‌گیرم و گرمی زندگی را در دستانش و انتظار و اشتیاق را در چشمانش می‌خوانم، اما تو هر روز با باتوم دستت انگشتان نقش بسته بر دیوار را می‌شکنی و چشمان منتظرش را در می‌آوری، و دیوار را سیاه می‌کنی. دنیای تو همیشه تاریکی و زندان خواهد بود و “شعور نور” آزارت خواهد داد، من ماه‌ها است چشم انتظار دیدن یک آسمان پرستاره‌ام.
با ستاره‌های یاغی که در تاریکی از این سوی آسمان به آن سوی آسمان پر بکشند و سینه سیاهی را با نور بشکافند. اما تو سال‌هاست در تاریکی زندگی می‌کنی، شب تو بی‌ستاره است، می‌دانی آسمان بی‌ستاره یعنی چی؟ آسمان همیشه شب یعنی چی؟ این‌بار که به ۲۰۹ برگشتم به درون سلولم بیا من برایت آرزوها دارم، نه از رنگ دعاهای تو که سراسر آتش است و ترس از جهنم، آرزوهای من پر از امید و لبخند و عشق است. به درون سلولم بیا تا راز آخرین لبخند عزتی را پای چوبه دار برایت بگویم، می‌دانم که باز بندی بند ۲۰۹ خواهم شد، در حالی که تو با همه وجود پر از کینه‌ات بر سر من فریاد می‌کشی و من باز دلم برای تو و دنیای حقیری که دورت ساخته‌اند می‌سوزد. من بر می‌گردم در حالی که یک معلمم و لبخند کودکان سرزمینم را هنوز بر لب دارم.

#فرزاد_کمانگر
معلم محکوم به اعدام
بند بیماران عفونی زندان رجایی شهر کرج
۱۳۸۷/۱۰/۲۷


پی‌نوشت: بهمن عزتی معلمی بود که اوایل انقلاب اعدام شد، هنوز مردم روستاهای کرمانشاه و کامیاران از او خاطرات بسیار دارند، می‌گویند هنگام اعدام در جواب ماموران که از او پرسیدند: از مرگ نمی‌هراسی؟ لبخند زنان گفت: مرگ اگر مرد است گو نزد من آید تا در آغوشش کشم، تنگ تنگ!

@saghinameh23

«ساقی‌نامه»

14 Nov, 20:20


نوای دودوکِ #جیوان_گاسپاریان
و صدای جادویی #زارا

@saghinameh23

«ساقی‌نامه»

14 Nov, 20:20


«تو را بی‌کس یافتیم. همه‌ی یاران رفتند به سوی مطلوبان خود و تنهات رها کردند. من یار بی‌یارانم.»

#شمس_تبریزی
@saghinameh23

«ساقی‌نامه»

14 Nov, 20:19


لو أنني أقول للبحر ما اشعر به نحوك
لترك شواطئه و أصدافه و أسماكه و تبعني!


اگر به دریا می‌گفتم که چه احساسی نسبت به تو دارم، سواحل و صدف‌ها و ماهی‌‌هایش را رها می‌کرد و به دنبال من می‌آمد.

#نزار_قبانی
@saghinameh23

«ساقی‌نامه»

14 Nov, 09:08


گُفتَند که جَبر می‌کُنَد یار
گُفتیم که اِختیار دارَد...

#واقف_لاهوری
@saghinameh23

«ساقی‌نامه»

11 Nov, 19:38


دوباره قد بکش، تا اوج فواره ♥️

#شهریار_قنبری
@saghinameh23

«ساقی‌نامه»

11 Nov, 09:33


ترا به بسمل من گر رضاست، بسم الله!

«ساقی‌نامه»

10 Nov, 18:48


بیا بیا که تو از نادرات ایامی
برادری پدری مادری دلارامی

#مولانا
@saghinameh23

«ساقی‌نامه»

08 Nov, 16:33


بُکُش چنان که توانی که بی مشاهده‌ات
فراخنای جهان بر وجود ما تنگ است

#سعدی
@saghinameh23

«ساقی‌نامه»

08 Nov, 15:42


در ستایش واژهٔ «حبیب» این‌طور بگم که در زبان عربی معنایی دارد معادلِ عاشق، دوستدار، عزیز، خاطرخواه، معشوقه، دلبر، يار، دلدار، دلارام، رفیق، محبوب، دوست و هر کلام شایسته‌ای که از روی عشق به شخصی نسبت می‌دهند!
با همین ذهنیت گوش جان بسپارید به صدای بانو #اسمهان از جایی حوالیِ مصر، چیزی حدود یک قرن قبل که به بانگ بلند ندا سر می‌دهد:

«يا حبيبي تعالي الحقني شوف اللي جرالي
من بُعدك»


_حبیبم! بیا و ببین بعد از تو چه بر سر من آمد.

@saghinameh23

«ساقی‌نامه»

05 Nov, 16:08


شربِ مدام شد چو میسّر مدام به
چون مِی حرام گشت به ما هم حرام به
یک بوسه از رخت ده و یک بوسه از لبت
تا هر دو را چشیده بگویم کدام به

#میرابوالقاسم_فندرسکی

@saghinameh23

«ساقی‌نامه»

03 Nov, 17:43


در آرزوی خاکِ دَرِ یار سوختیم
یاد آور ای صبا که نکردی حمایتی

سید #خلیل_عالی_نژاد ♥️

@saghinameh23

«ساقی‌نامه»

02 Nov, 17:55


دورهمی دوستان و همراهان ساقی‌نامه
۱۱ آبان ماه ۱۴۰۳

@saghinameh23

«ساقی‌نامه»

01 Nov, 21:00


این گور
‏سرزمینم نیست، تاریخ من است.

‏#بیژن_نجدی


_ این آهنگ کُردی زیبا را هرشب نوش می‌کنم ولی از آن اطلاعات دقیقی ندارم!

@saghinameh23

«ساقی‌نامه»

01 Nov, 20:56


عزالدین

در بیابان بی‌آب و علف دنبال چشمه‌ای گشتن چه شکلی است؟ یافتن سایه‌ای در ظل آفتاب چه شکلی است؟ در میان آتش به دنبال جویبار گشتن چه شکلی است؟ یافتنش چه شکلی است؟ در بیماری، در لحظات پیش از مرگ به دنبال دوا گشتن چه شکلی است؟ برای دستی بریده، ضماد چه شکلی است؟ برای تن خونین، شفا چه شکلی است؟ عطری که زنده‌ات کند در در کنار لاشه‌ی مردگان هزار ساله چه شکلی است؟ نفسی که مسیح می‌دمید به جان جسد‌ها، دستی که چشم‌ها را بینا می‌کرد، مرهم، چه شکلی است؟ آتشی که در کوهستانی سرد گرمت می‌کند چه شکلی است؟ امید چه شکلی است وقتی که اخرین گره طناب را می‌بافد آدم؟ نور در تاریکی مطلق چه شکلی است؟ عشق در خونین‌ترین روزهایی که بشر به خودش دیده چه شکلی است؟ این قلب لعنتی انسان چه شکلی است که بعد از مرگی طولانی زنده می‌شود؟ این دلتنگی‌های بزرگ برای عشق، آرزوها، سوزها، حسرت‌ها… عشق چه شکلی است عزالدین؟


از نامه‌های #حسین_دریابندی به #عزالدین_ماه‌رویان
احتمالا پاییز ۱۳۵۷
کرمانشاه

@saghinameh23

«ساقی‌نامه»

31 Oct, 17:54


الحریّه، الضمیر، الوطن
هی أشیإ لا تُشتری...

آزادی، وجدان، وطن
چیزهایی که خریدنی نیستند...

@saghinameh23

«ساقی‌نامه»

31 Oct, 17:47


تو تشنه باشی و آب شم برات ♥️

#شاهین_نجفی
@saghinameh23

«ساقی‌نامه»

28 Oct, 20:49


گاهی با خود فکر می‌کنم کاش کودکی بودم که جایی حوالی دزفول مادرم توأمان با نوای رود دِز برایم لالایی می‌خواند...♥️

#لالایی_نواحی
بانو #سیما_بینا
@saghinameh23

«ساقی‌نامه»

28 Oct, 08:15


«ساقی‌نامه» pinned «قابل توجه دوستان و همراهان عزیز روز جمعه ۱۱ آبان جلسه شعرخوانی برگزار خواهد شد. دوستانی که مایل هستند حضور داشته باشند به آیدی زیر پیام ارسال کنند. حضور در جلسه ملزم به نام نویسی‌ست. @Saghiiinameh»

«ساقی‌نامه»

28 Oct, 08:15


قابل توجه دوستان و همراهان عزیز

روز جمعه ۱۱ آبان جلسه شعرخوانی برگزار خواهد شد.
دوستانی که مایل هستند حضور داشته باشند به آیدی زیر پیام ارسال کنند.
حضور در جلسه ملزم به نام نویسی‌ست.

@Saghiiinameh

«ساقی‌نامه»

26 Oct, 09:57


«‏أَتَعرَفينِ ما هو الوَطَن يا صَفيّة؟
‏الوَطَن هو ألا يحدَث ذلِك كُله!»

_‏می‌دانی وطن چیست صَفیّه خانم؟
‏وطن یعنی این‌که نباید همه‌ی این‌ها اتفاق می‌افتاد!

#غسان_کنفانی
فارسیِ محمّد حمادی
@saghinameh23

«ساقی‌نامه»

24 Oct, 12:53


#فرزاد_کمانگر در آخرین روزهای زندگیش، نامه‌ای با عنوان «قوی باش رفیق» به دیگر معلمان زندانی نوشت. او در قسمتی از این نامه می‌نویسد:

«می‌دانم روزی این راه سخت و پر فراز و نشیب، هموار گشته و سختی‌ها و مرارت‌های آن نشان افتخاری خواهد شد برای تو معلم آزاده، تا همه بدانند که معلم، معلم است حتی اگر سدِ راهش فیلتر گزینش باشد و زندان و اعدام، که آموزگار نامش را، و افتخارش را ماهیان کوچولویش به او بخشیده‌اند، نه مرغان ماهیخوار.»

@saghinameh23

«ساقی‌نامه»

23 Oct, 17:37


و گفت: محبّت را از آن نام محبت کردند که هر چه در دل بُوَد جز محبوب، محو گرداند.

#تذکرة_الاولیا
@saghinameh23

«ساقی‌نامه»

23 Oct, 17:37


چو در دست است رودی خوش، بزن مُطرب سرودی خوش
که دست‌افشان غزل خوانیم و پاکوبان سر اندازیم

#حافظ
@saghinameh23

«ساقی‌نامه»

23 Oct, 17:29


•معنی خاطره: آن‌چه بر کسی گذشته و در حافظه‌اش مانده
•معنی حافظه: عارضه‌ی ضبط و نگهداری مطالب و وقایع
•معنی عارضه: اتفاق، پیش‌آمد، مرضِ عشق
•معنی فاصله: مسافتِ بین دو چیز یا دو کَس
تو خیلی دوری
خیلی دور... ♥️

#بمرانی
@saghinameh23

«ساقی‌نامه»

23 Oct, 17:28


همیشه راه دل از تن جداست در سفر جان
دلت مراست _تو خود گفته‌ای_ اگر بدنت نیست

#منزوی
@saghinameh23

«ساقی‌نامه»

22 Oct, 16:47


ببین که سیبِ زِنَخْدانِ تو چه می‌گوید
هزار یوسفِ مصری ِفتاده در چَهِ ماست!



_ برای بار هزارم گوش جان بسپاریم به این اجرای خصوصی از استاد #محمدرضا_شجریان

@saghinameh23

«ساقی‌نامه»

22 Oct, 15:33


شراب خوردن را نگویم که بخور و نگویم که مخور، که جوانان به‌قول کسی از فعل جوانی بازنگردند، که مرا نیز بسیار گفتند و نشنودم.

#عنصرالمعالی
قابوس‌نامه

@saghinameh23

«ساقی‌نامه»

21 Oct, 10:30


«ساقی‌نامه» pinned ««غیر هنر که تاجِ سرِ آفرینش است دورانِ هیچ منزلتی جاودانه نیست» گروه تلگرامِ «به نام هنر»: https://t.me/benamehonar23 @saghinameh23»

«ساقی‌نامه»

21 Oct, 10:30


«غیر هنر که تاجِ سرِ آفرینش است
دورانِ هیچ منزلتی جاودانه نیست»

گروه تلگرامِ «به نام هنر»:
https://t.me/benamehonar23

@saghinameh23

«ساقی‌نامه»

20 Oct, 09:38


عشق‌بازی کارِ بازی نیست ای دل! سر بِباز...

#حافظ
#الهی_قمشه‌ای

@saghinameh23

«ساقی‌نامه»

19 Oct, 14:50


نه پندم می‌دهد سودی، نه کارم راست بهبودی
دلی دارم که هر امسالِ او پار است پنداری

#نظیری_نیشابوری
@saghinameh23

«ساقی‌نامه»

17 Oct, 22:03


... چابک بود زنی که می‌رقصید. پیچ و تاب می‌خورد. ساق‌ها و ران‌ها و سرینش در فرود تهی‌گاهش شکل می‌گرفتند. پایی قدم بر‌می‌داشت پای دیگرش بر امتداد عبورش بر زمین می‌کشید. دست‌ها با قائمه آرنج‌ها خم می‌شدند. دستی رو به آسمان می‌رفت و تک ستاره‌ای که تازه طالع بود. دستی دیگر رو به زمین. با چرخش شانه‌ها سمت اشاره‌ی دست‌ها عوض می‌شد. اگر نمی‌رقصید و ساکن بود، انگار زنی از جنس عاج بود با لب‌هایی سرخ سرخ بی‌هیچ تکلفی در سرخیش. شاید همرنگ شقایق که تلخ است با لب‌گزه‌ای که داشت. شمسه‌های آینه‌ای دامنش می‌درخشید. نی‌زن خم می‌شد و باز بر پنجه‌های پایش می‌نشست و برمی‌خاست. با دم و بازدم نفسش پس می‌رفت و جلو می‌آمد و صدای نی در هوا بود. همهمه‌ی جاشوها دریا را پر کرده بود که دست‌ها را دراز می‌کردند رو به زن.
من از یعقوب پرسیدم:« کی می‌رقصد؟ ندیده‌ بودمش اینجا؟!»
و یعقوب گفت :« ساره نامی‌ست، تازه آمده، می‌گویند اهل کوه‌های غرب است.»

نامه در دست‌هایم بود و مقصدش، غروب جایی در ساحل.

#ابوتراب_خسروی
بخشی از داستان "یعقوب، یعقوب"
از کتاب "دیوان سومنات"
@saghinameh23

«ساقی‌نامه»

12 Oct, 08:47


دورهمی دوستان و همراهان ساقی‌نامه به مناسبت روز بزرگداشت حضرت #حافظ
۲۰ مهر ماه ۱۴۰۳

@saghinameh23

«ساقی‌نامه»

09 Oct, 18:42


پیشنهاد می‌کنم با این کانال پر محتوا همراه باشید👌🏻

«ساقی‌نامه»

09 Oct, 18:41


ابتذال، محتوا و فرم

درتعریف اینکه چه چیز مبتذل است باید فرای معنای لغوی این واژه را جستجو کرد اگرچه معنی لغوی این مفهوم (بی‌ارزش) به اندازه کافی گویاست. اما چه چیز بی‌ارزش است، یعنی ملاک ارزش‌گذاری چیست؟ آیا مبتذل برچسبی‌ست که به هرچیز‌ که سلیقه‌ی ما نباشد می‌توانیم نسبت بدهیم.
تشخیص امر‌ مبتذل برای افرادی که در آن حرفه به صورت حتی نیمه‌حرفه‌ای در حال کار کردن هستند یا بوده‌اند امر‌ سترگی نیست. به صورت کلی هرآنچه که از دم‌دستی‌ترین و پیش‌پاافتاده‌ترین مضامین با فرمی ساده به دست بیاید مبتذل است. مضمون و فرم را از هنر تا ساختمان‌سازی بسط بدهید، این فرمول ساده را درنظر بگیرید تا ابتذال را تشخیص دهید.
مثال‌هایی می‌تواند موضوع را روشن کند، مثلا در ترانه می‌توان از مضامین پیش‌پا افتاده شعر نوشت اما ابتذال از جایی شروع می‌شود که این‌موضوع دم‌دستی با فرمی دم‌دستی تبدیل به شعر یا ترانه می‌شود وگرنه شعر خوب با موضوعات ساده کم نیست که اتفاقا زیاد هم هست. در موسیقی نیز می‌توانید موتیف‌های ساده ساخت موسیقی با ریتم‌های دم‌دستی را کنار یک ترانه مبتذل بگذارید تا موسیقی مبتذل آماده باشد. در سیاست و تفکر سیاسی مضمون و فرم ابتذال را می‌توانید خودتان پیدا کنید.
در دنیای امروز مهم است که ابتذال تشخیص داده‌شود و ضروری‌ست که از آن پرهیز نمود.

«ساقی‌نامه»

07 Oct, 20:41


‏آقای اخوان می‌فرمایند:

«آه!
می‌فهمی چه می‌گویم؟
ما به هست آلوده‌ایم، آری...
همچنان هستانِ هست و بودگانِ بوده‌ایم، ای مَرد...»

آدم به این‌جا که می‌رسد، چند لحظه‌ای وَهْم برش می‌دارد که بخش‌هایی را از بعضی چیزهای بنیادین می‌فهمد. بعد می‌بیند فهمش مَشقی بوده و هنوز هم همان نفهمی است که بود!

#مهدی_اخوان‌ثالث
@saghinameh23

«ساقی‌نامه»

04 Oct, 17:54


«ساقی‌نامه» pinned «قابل توجه دوستان و همراهان عزیز روز جمعه ۲۰ مهر، همزمان با بزرگداشت حافظ جلسه شعرخوانی برگزار خواهد شد. دوستانی که مایل به شرکت هستند به آیدی زیر پیام ارسال کنند. حضور در جلسه ملزم به نام نویسی‌ست. @Saghiiinameh»

«ساقی‌نامه»

04 Oct, 17:54


قابل توجه دوستان و همراهان عزیز

روز جمعه ۲۰ مهر، همزمان با بزرگداشت حافظ جلسه شعرخوانی برگزار خواهد شد.
دوستانی که مایل به شرکت هستند به آیدی زیر پیام ارسال کنند.
حضور در جلسه ملزم به نام نویسی‌ست.

@Saghiiinameh

«ساقی‌نامه»

01 Oct, 16:07


«و مَن یؤمِنُنی مِنکَ و انتَ اخفتنی؟»

و اگر تو مرا بترسانی،
که مرا مقابل تو پناه دهد؟

@saghinameh23

«ساقی‌نامه»

28 Sep, 17:09


ابر است و اعتدال هوای خزانی است
ساقی بیا که وقت می ارغوانی است

#وحشی
@saghinameh23

«ساقی‌نامه»

28 Sep, 17:08


مگر جانی، که هر جا آمدی ناگهْ برون رفتی؟
مگر عمری، که هر گهْ می‌روی دیگر نمی‌آیی؟

#هلالی
@saghinameh23

«ساقی‌نامه»

27 Sep, 09:53


«ساقی‌نامه» pinned «قابل توجه دوستان و همراهان عزیز روز جمعه ۲۰ مهر، همزمان با بزرگداشت حافظ جلسه شعرخوانی برگزار خواهد شد. دوستانی که مایل به شرکت هستند به آیدی زیر پیام ارسال کنند. حضور در جلسه ملزم به نام نویسی‌ست. @Saghiiinameh»

«ساقی‌نامه»

27 Sep, 09:53


قابل توجه دوستان و همراهان عزیز

روز جمعه ۲۰ مهر، همزمان با بزرگداشت حافظ جلسه شعرخوانی برگزار خواهد شد.
دوستانی که مایل به شرکت هستند به آیدی زیر پیام ارسال کنند.
حضور در جلسه ملزم به نام نویسی‌ست.

@Saghiiinameh

«ساقی‌نامه»

27 Sep, 07:52


این آوای روح‌نواز

به حریم خلوت خود شبی چه شود نهفته بخوانیم
به کنار من بنشینی و به کنار خود بنشانیم
من اگر چه پیرم و ناتوان تو ز آستان خودم مران
که گذشته در غمت ای جوان همه روزگار جوانیم

#هاتف_اصفهانی
استاد #محمدرضا_شجریان

@saghinameh23

«ساقی‌نامه»

15 Sep, 07:05


هر دَرد را که می‌نِگری هَست چاره‌ای
دردِ مُحبّت است که دَرمان‌پَذیر نیست

#وحشی
@saghinameh23

«ساقی‌نامه»

08 Sep, 08:49


‏در لحظه‌ای که به او فکر می‌کنم او را بیشتر دوست دارم.
او از آدم‌هایی بود که فکر کردن به آنها دیدنِ آنهاست...

#یدالله_رویایی

@saghinameh23

«ساقی‌نامه»

08 Sep, 08:26


من پیرِ سال و ماه نیَم یار بی‌وفاست
بر من چو عمر می‌گذرد پیر از آن شدم

#حافظ
@saghinameh23

«ساقی‌نامه»

07 Sep, 14:43


آوازِ #ابراهیم_شریف_زاده
دوتارِ #حسین_سمندریان

@saghinameh23

«ساقی‌نامه»

07 Sep, 14:42


#مولانا استاد جان‌شناسانِ جهان بود. بدین ترتیب که آورده:

«پوشیده چون جان می‌روی اَندر میانِ جانِ من»

_ جان‌ها دیوار نیستند، "ذره در هوا" هستند؛ ذره‌هایی که دزدانه به هم نزدیک می‌شوند و بعضی جان‌ها، آن قدر جانند که جانِ جان‌های دیگر می‌شوند، و هنگامی که می‌روند. مثل جانی‌ست که از تن می‌رود: «ای جانِ جان بی تن مرو»


_این قطعهٔ دوست‌داشتنی با صدای روان‌شاد #ابراهیم_شریف_زاده و دوتارِ #حسین_سمندریان از معدود موسیقی‌هایی‌ست که هزاران بار شنفتم و هربار تازگی داشت.

@saghinameh23