با وجود تلاشهای زیادی که در خصوص پیوند بین زبان محاورهای تورکی با زبان معیار و ادبی صورت گرفته است، خیلیها هنوز هم تفاوت بین زبان گفتار یا محاورهای، با زبان نوشتار یا معیار را درک نکردهاند!
همانطور که میدانید هر ملت، قوم و یا قبیله میتواند لهجههای متفاوتی از یک زبان را داشته باشد. حتی اگر ریزتر به موضوع نگاه کنیم داخل یک محیط اجتماعی کوچک هم به گویشهای متفاوتی برخورد میکنیم. مثلا گویش بازاریان، رانندگان، روحانیون، دانشجویان و ...
علم زبانشناسی به ما میگوید با وجود لهجهها و گویشهای فراوان در داخل یک زبان، همه آنها به یک زبان صحبت میکنند. آنچه تفاوت دارد گفتار و لهجه سخنوران یک زبان است نه زبان آنها!
اما برای انتقال دانش، فرهنگ و ادبیات به دیگران در زمان حال و آینده، باید تمامی لهجهها و گویشهای آن زبان از یک شیوه #معیار آن زبان استفاده کنند.
«زبان معیار، دارای یک گرامر و ساختار نحوی واحد از تمامی لهجهها و گویشهای یک زبان است» لهجه یک روستا یا شهر و یا طبقه خاصی از جامعه نیست. به عبارت دیگر زبان معیار یک فرا لهجه است.
معمولا نوشتن و سخن گفتن با زبان معیار مشخص کننده این نیست که ما اهل کدام شهر یا روستا هستیم. اما اگر کسی با نحوه گفتار شما پی به کجایی بودن شما برد بدانید که با لهجه صحبت کردهاید!
بنابراین هر زبانی که توسط ما استفاده میشود دارای دو حالت لهجه و معیار است.
به یک نمونه از لهجه محاورهای فارسی تهرانی و نمونه برگردان آن به فارسی معیار توجه کنید:
- بهش گفتم تا نیومدم چیزی نگه. اما اون هر چی از دهنش در اومده بهش گفته. صداش کردم که بگم بیاد بشینه اما نیومد. یهویی چشام به یه ماشین افتاد که میرف طرف خونهشون ...
حال متن فوق را به فارسی معیار برمیگردانیم:
- به او گفتم تا نیامدهام چیزی نگوید. اما او هر چه از دهانش در آمده به او گفته است. صدایش کردم که بگویم بیاید و بنیشیند اما نیامد. ناگهان چشمانم به یک ماشین که طرف خانهیشان میرفت افتاد ...
همانطور که میبینید در متن محاورهای و لهجهای اول، کلمات شکسته و دگرگون شدهاند و اشکالات گرامری هم دیده میشود.
در متن دوم، بهش به «به او»، نگه به «نگوید»، هر چی به «هر چه»، بیاد به «بیاید»، بشینه به «بنیشیند»، نیومد به «نیامد»، یهویی به «ناگهان»، چشام به «چشمانم»، یه به «یک»، میرف به «میرفت»، خونهشون به «خانهیشان» و ... تبدیل شده است. بدین طریق گفتار با لهجه به زبان معیار تبدیل شد.
در زبان تورکی هم همین اتفاق میافتد. نویسندگان، مترجمین، گویندگان و مجریان رادیو و تلویزیون باید با ارتقاء دانش زبانی خود فرق لهجه و زبان معیار را بدانند.
زبان معیار در عین حال که به همه گویشها و لهجهها تعلق دارد تابع هیچکدام از آنها نیست. در زبان نوشتاری قواعد و گرامر علمی زبان لحاظ میشود نه گویش مردم یک شهر یا روستا!
نکته مهم دیگری که ذکر آن ضروری است این است که زبان نوشتار و معیار در مدرسه آموخته میشود و زبان نوشتاری بدون مدرسه نمیتواند دوام بیاورد. حتی برای زبان گفتاری هم تا حدودی چنین است. مشکل اصلی در مورد زبان تورکی در ایران نبود امکانات آموزش عمومی است. میدانیم که هم زبان گفتاری و هم نوشتاری نیازمند آموزشاند. اولی را در خانه و دومی را در مدرسه فرا میگیریم. کسانی که در همه عمر خود حتی تابلوی مغازهای را به تورکی ندیدهاند، نباید انتظار داشته باشند که به محض باز کردن اولین کتاب تورکی باید آن را مثل بلبل بخوانند. حتی اگر آن شخص یک تورک و استاد دانشگاه باشد دلیل بر باسوادی او به زبان مادری نیست.
از اینرو گریزی نیست که باید زبان را در مدرسه آموخت یا با تلاش شخصی پیگیر در بیرون مدرسه یاد گرفت و همه کسانی که امروزه در ایران تورکی را میتوانند بخوانند و بنویسند از این راه دوم وارد شدهاند! و اگر امروزه فلان کتاب یا مجله تورکی در ایران با هزاران تیراژ به فروش میرسد معجزه است و این معجزه صرفا با تلاشهای فردی و علاقمندان به #زبان_مادری رخداده است وگرنه با توضیحاتی که داده شد حتی نباید یک نفر هم که بتواند تورکی را بخواند میداشتیم!
@qazvinturklari