شاید این چیزی که میگویم یک نظر نامحبوب باشد ولی بیایید یک استعاره قدیمی و پرکاربرد را به چالش بکشیم: این که تغییر در سازمان مثل تبدیل شدن کرمابریشم به پروانه است. این استعاره در اکثر کتاب های تحول دیجیتال استفاده شده است.
این استعاره در نگاه اول زیبا به نظر میرسد. یک کرمابریشم 🐛 که تلاش میکند، در نهایت به یک پروانهی زیبا و بینقص 🦋 تبدیل میشود. انگار دو حالت مشخص داریم: وضعیت فعلی که ناقص است و آیندهای آرمانی و ایدهآل که همه چیز در آن کامل است.
اما مشکل اینجاست: تغییر در دنیای واقعی این شکلی نیست.
مشکل من با استعاره پروانه چیست؟
این استعاره این تصور را ایجاد میکند که یک نقطه پایان کامل وجود دارد، یک حالت آرمانی که در آن تمام چالشها از بین میروند و اوضاع کاملاً "درست" میشود.
اما حقیقت این است که زندگی - و سازمانها - هیچوقت اینطور عمل نمیکنند.
چسبیدن به این استعاره باعث میشود انتظارات اشتباهی ایجاد کنیم و در نهایت خسته شویم. چرا؟ چون:
- حالت ایدهآل یک سراب است 🏝️ – هیچ وضعیت کاملی وجود ندارد. هر مرحله جدید چالشهای و مشکلات خاص خودش را دارد.
- باعث نارضایتی میشود 😕 – وقتی آیندهای بینقص را بزرگنمایی میکنیم، ارزش حال حاضر را پایین میآوریم و وقتی به آن کمال نمیرسیم، افراد ناامید میشوند.
- خستگی ناشی از تغییر را افزایش میدهد 💤 – تلاش برای رسیدن به یک آرمان غیرممکن انرژی و انگیزه تیمها را تحلیل میبرد.
تکامل استعاره بهتری از تحول است 🌱
در علم پیچیدگی، رسیدن به تعادل، هدف نیست؛ بلکه یک زنگ خطر ⚠️ است. سیستمهایی که به تعادل میرسند، از تکامل بازمیمانند و در طبیعت، این یعنی مرگ 💀. سیستمهای زنده با سازگاری مداوم زنده میمانند.
به جای این که تغییر را مثل یک جهش ناگهانی از کرمابریشم به پروانه ببینیم، تغییر واقعی بیشتر شبیه تکامل است: تدریجی، پر از چالش و پویایی. تکامل وعده یک خط پایان را نمیدهد. بلکه عدم قطعیت و تعامل میان فرصتها و مشکلات را میپذیرد.
چرا تکامل استعاره بهتری است؟ 🔄
تکامل این واقعیتها را درباره تغییر بهتر نشان میدهد:
- تداوم دارد 🔁 – تغییر متوقف نمیشود. هر قدم دریچههای جدید را باز میکند، اما موانع جدیدی هم به همراه دارد.
- واقعگرایانه است ⚙️ – تمرکز بر پیشرفت است، نه کمال.
- انطباقپذیر است 🌍 – تکامل به محیط واکنش نشان میدهد و بر پایه بازخورد و ظهور شکل میگیرد.
اگر اصرار دارید از کلمه "تحول" استفاده کنید، آن را همراه با "مداوم" بیاورید تا نشان دهد تغییر واقعی هیچوقت پایانپذیر نیست. اما راستش، تکامل بهتر این موضوع را بیان میکند.
چرا این موضوع برای عوامل تغییر مهم است؟ 💡
به عنوان عاملین تغییر، باید از فروختن آرمانشهرها 🏰 دست برداریم. به جای این که آیندهای دستنیافتنی را وعده دهیم، بیایید تغییر را به عنوان یک سفر 🚶♂️🚶♀️ معرفی کنیم—سفری که ارزشش نه به خاطر پایان آن، بلکه به خاطر این است که ما را به سازگاری، رشد و کشف وادار میکند.
سازمانها، مثل سیستمهای زنده، زمانی رشد میکنند که تکامل را بپذیرند، نه وقتی که در تعقیب یک توهم کمال باشند.
اسد صفری