بخش هایی از فلسفه #کانت که با شکاکیت همراه بود از نظر ارزش فکری از بخش هایی که کوشیده بود سنت های دینی را نجات بدهد دوام بیشتری آورد. به زودی به این نکته پی برده شد که لزومی ندارد چنین فرض کنیم که چیزها به خودی خود وجود دارند، که در واقع دنباله همان موضوع ذات قدیمی بود و اکنون بر درک ناپذیریش تأکید شده بود.
در نظریه #کانت آن پدیده ها که قابل مشاهده اند فقط صورت ظاهرند و باطنی که در پس آنها است چیزی است که اگر در سایه مفروضات اخلانی نبود فقط به وجود محض آنها پی می بردیم.
از دیدگاه اندیشمندان پس از #کانت - پس از این که خط فکری پیشنهادی او با هگل به اوج خود رسید - این نکته آشکار شد که پدیده ها همان واقعیتی را دارد که قابل پی بردن است و نیازی نیست فرض کنیم نمونه ممتازی از واقعیت وجود دارد که شناسایی ناپذیر است. البته وجود چنان نمونه ممتاز واقعیت امکان دارد اما استدلال هایی که می کوشند ثابت کنند باید وجود داشته باشد بی اعتبار است.
بنابراین، وجود چنان امکان فقط یکی از امکان های بی شمار در نظر گرفته میشود که باید از آن چشم پوشی کرد، زیرا از میدان آنچه درک شده یا در آینده شناخته خواهد شد بیرون است. در میدان درک شدنی ها نیز جایی برای مفهوم ذات یا تغییر آن بصورت موضوع و چیز وجود ندارد.
#برتراند_راسل
#نبرد_دین_با_علم
(( جسم و روح - صفحه : 84 - 85 ))
کانال فلسفه | برتراند راسل
📍 @Philosophy_Russell