... مسعود تلخابی اضافه کرد: شهرزوری(منطق دان و فیلسوف قرن هفتم) در تعریفِ فنیتری از “اشراق” مینویسد: «اشراق، ظهور انوار عقلی و درخششهای آنها بر نفسهای کامل، هنگام تجرّد از مواد جسمانی است»؛ این دو تعریف، بر چند اصلِ مفروض بنا شدهاند: فرض اول: جهان به دو بخش محسوس و نامحسوس تقسیم میشود. فرض دوم: بخش نامحسوسِ عالم، شامل خداوند و موجودات مجردی به نامِ “عقول” میشود. فرض سوم: برای خداوند و عقول، اشراقات و تابشهایی از سنخ علم و معرفت است. فرض چهارم: نفسهای کامل، هنگام تجرد از مواد جسمانی میتوانند این اشراقات و تابشها را دریابند و عالم، عارف و آگاه شوند.
تلخابی ادامه داد: “تجرد از مواد جسمانی”، شرط لازم برای دریافت این انوار است؛ این حالت را با نامهای مختلفی از قبیلِ “تألّه”، “انسلاخ”، “نضو جلباب” و “خلع بدن” میخوانند. در این حالت و مقام، بدن برای حکیم، حکمِ لباس و جامهای را پیدا میکند که هرگاه بخواهد، آن را از خود جدا میکند و هرگاه بخواهد میپوشد. این “حکیم” را گاهی “متأله” میخوانند و حکمت او را “تألهی” مینامند که “حکمتِ تألهی” نام دیگرِ “حکمت اشراق” است و بر پایه “اشراقِ” مذکور و “کشف” شکل گرفته است....
@P4cP4eZnj