✍️ حسین شیران
دکتر عبدالکریمی وقتی از "نیروهای تاریخی ایران" در این برهه از زمان سخن میگویند هرگز به خیل فعالان عرصۀ سیاسی اجتماعی ایران نظری ندارند- بویژه "روشنفکران ایرانی" که نه فقط هیچ نظر مساعدی رویشان ندارند بلکه برعکس همه را بیهیچ پروایی یک کاسه کرده و بیهیچ تفکیک و تمایزی در فکر و ذکر و راه و روش و منش و بینش و بیانشان به یک چوب میرانند! چه معتقدند همه بنوعی با الهامات و القائات خارجی و خوارجی تسخیرشده و به ضدخود تبدیلشدهاند و بجای کشف و شرح واقعیت مشغول "قلب واقعیت"اند فلذا بجای اینکه "نیروهای نفی" باشند "نیروهای اثبات" گشتهاند.
برای درک و فهم این نفی و اثبات و کلا جمیع نقطهنظرات ایشان ضرورتا باید چارچوب بحثشان را شناخت وگرنه که بسیاری از مفاهیم و مضامین کاربردیشان بنظر بس مبهم و مغلق و حتی ضد و نقیض مینمایند. در مجموع ایشان در دو عرصۀ بس مرتبطبهم و در هر عرصه با یک مسأله و در مجموع با دو مسألۀ بس مرتبطبهم درگیرند: یکی عرصۀ جامعه و مسألۀ تقابل ملت و حکومت و شکاف میان ایندو و دیگری عرصۀ جهان و مسألۀ تقابل حکومت و نظام استکبار جهانی؛ در عرصۀ اول خود را در کنار ملت و در برابر حکومت میدانند و در عرصۀ دوم در کنار حکومت و در برابر نظام سلطۀ جهانی.
و اساسا همین همزمان "هم با حکومت بودن و هم نبودن"شان است که کار را هم برای خودشان و هم مخاطبانشان دشوار میسازد. بهرحال تفکیک و تمایز اینکه هر یک از بیاناتشان مشخصا در ارتباط با کدامیک از این دو عرصه و دو مسأله گفته شده- بویژه زمانی که حکومت عاملی محوری و مشترک در هر دو عرصه و هر دو مسأله است، و یا وقتی سخن میگویند مشخصا در کدام عرصهاند و چرا و چگونه و از چه نقطهنظر با چه مضامین و مفاهیم مشترک یا متمایزی به نفع کدام طرف استدلال میکنند گاه حتی برای مخاطبان خاصشان هم مایۀ سردرگمیست چه رسد مخاطبان عامشان!
با اینحال آنچه تا حد زیادی امکان و توان تفکیک و تمایز این مهم و رهایی از این سردرگمی را ممکن میسازد و فارغ از همه حرفها و حواشی بسمت یک نتیجۀ روشن میراند کموکیف موضعگیریشان در هر دو عرصه نسبت به عامل مشترک یعنی حکومت است: در عرصۀ اول در ارتباط با مسألۀ تقابل ملت و حکومت مشخصا در سمت ملت درمیآیند منتهی در نقش یک "وفاقگرای راستگرا" که میکوشد با فرافکندن سیاهیهای حکمرانی به اذناب نظام و سفیدشویی اصل و رأساش مردم را به وفاق با آن فراخواند- همانکه در تفکیک و تمایز از گفتمان غیرانقلاب و ضدانقلاب "گفتمان انقلاب"اش مینامد.
ولیکن در عرصۀ دوم و در ارتباط با مسألۀ تقابل حکومت با استکبار جهانی کاملا برعکس، هرچه وفق و وفاق و سازش از جانب هرکه باشد را بشدت به باد انتقاد میگیرند و عملا در پیروی و پشتیبانی از گفتمان انقلاب (حکومت) که اینجا در نقش "نه به نظام سلطه" و "گفتمان نفی" ظاهر میشود، دستورالعمل "ستیز تا سر حد مرگ" را توصیه و تجویز میکنند. اینجاست که منظور ایشان از "نیروهای نفی" و "نیروهای اثبات" کاملا معلوم میشود: نیروهای نفی نیروهای گفتمان انقلاب در عرصۀ دوماند که اکنون بعنوان "محور مقاومت"- تنها نیروهای نفی جهان، در برابر نظام سلطۀ جهانی میستیزند.
اینجا اگرچه درک و فهم مرادشان از گفتههاشان تا حد زیادی مشخص میشود اما درک و فهم خودشان سخت دشوار میشود و این یعنی پایان سردرگمی در باب افکارشان آغاز سردرگمی در باب خودشان است: اینکه چطور ایشان برخوردی دوگانه در برابر نظام سلطه دارند- "سلطۀ جامعوی" برایشان هیچ یا چندان مسألهای نیست اما "سلطۀ جهانی" کلانمسأله است! برای سلطۀ جامعوی "وفاق" تجویز میکنند برای سلطۀ جهانی "ستیز"! مخالفان سلطۀ درونی را نیروهای اثبات میدانند و سخت میکوبند مخالفان سلطۀ بیرونی را نیروهای نفی "تنها نیروهای اصیل تاریخی" میخوانند و سخت میستایند! ...
به این ترتیب پربیراه نیست اگرکه فکر کنیم تقلای فکری ایشان در هر دو عرصه و در هر دو مسأله جانبدارانه به نفع عامل مشترک یعنی حکومت تمام میشود- تو گویی که هستند تا در هر حال و در هر حوزه در برابر هر نیروی متخاصمی هوای حکومت را داشته باشند! طبیعتا این همدلی و همراهیست که فیلسوف ما را هم همچون خود حکومت "دشمناندیش" و فلسفۀشان را بس "سوسوزن" و "چشمکزن" میسازد و عمدهمفاهیم کاربردیشان اعم از سلطه و ستیز و نفی و اثبات و وفاق را هم موردی- حسب اینکه طرف بحث که باشد، موجه یا ناموجه (روشن خاموش) میسازد!
#راهی_برای_رهایی
#فراتلفیقگرایی
#فراوفاق
#دکتر_عبدالکریمی
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)