هفت اقلیم (سعید معدنی) @saeed_maadani Channel on Telegram

هفت اقلیم (سعید معدنی)

@saeed_maadani


جامعه شناسی
ادبیات،
سینما
مسایل اجتماعی
و مباحث روزمره

@Saeed_Maadani

سعید معدنی
(هیات علمی گروه جامعه شناسی تهران مرکز)
ارتباط:
@SaeedMaadani

هفت اقلیم (سعید معدنی) (Persian)

با شرکت در کانال تلگرام هفت اقلیم (سعید معدنی)، به دنیایی عمیق از جامعه‌شناسی، ادبیات، سینما، مسایل اجتماعی و مباحث روزمره وارد شوید. این کانال توسط سعید معدنی، عضو هیات علمی گروه جامعه‌شناسی دانشگاه تهران مرکز، اداره می‌شود. با پیوستن به این کانال، می‌توانید از دیدگاه‌های تازه و تحلیل‌های عمیق در زمینه‌های مختلف بهره‌مند شوید. بیایید با سعید معدنی در هفت اقلیم، به تبادل افکار و اندیشه‌های جذاب و موثر بپردازیم. برای اطلاعات بیشتر و پیوستن به جامعه فعال این کانال، می‌توانید با @SaeedMaadani در ارتباط باشید.

هفت اقلیم (سعید معدنی)

24 Jan, 12:00


عارف قزوینی

"محمدعلی جمال‌زاده" می‌نویسد: من آخرین بار "عارف" را در اواخر اسفند ۱۳۱۱ در همدان در خلوت منزلِ مرحوم "بدیع‌ الحکما"، بسیار پیر و لاغر، عبا به دوش و کلاه نمدی بر سر دیدم.
گریه‌ام گرفت و او هم اشک‌ریزان مرا در آغوش خود جای داد. مجلس پرتأثری بود، به طوری که همسرم هم که اصلاً آلمانی است به گریه افتاد.

"عارف" در ۵۵ سالگی به واپسین سال زندگی‌اش رسید. عمری که به سر آمد و او تمام هستی‌اش را در راه وطن نیست کرد. "عارف" در مناعت طبع و عزت نفس شخصیتی ممتاز داشت. یارِ دیرینش "حشمت الملک" بیمار شده بود و قبل از مرگ، پسرش عباس را نزد "عارف" فرستاد تا دو دانگ از ملک روستای صلوات‌ آباد را به نام "عارف" کند. "عارف" در نامه‌ای در مهر ۱۳۱۲ چند ماه پیش از مرگش به عباس نوشت: به پدرت بگو خاک بر سرت. هزار بار از تو به مرگ نزدیک‌ترم، آن‌وقت مِلکَم برای چیست؟ من با هر سختی و زحمت ساخته، خود را در این آخر عمر به مال دنیا آن‌هم مفت، آلوده نخواهم کرد. در این قضیه وساطت و نصیحتِ "بدیع‌ الکما" نیز کارساز نشد. "عارف" حتی پاکتِ پولِ "مهدی‌قلی مخبرالسلطنه" را پس فرستاد و روی آن نوشت: من از کُشنده‌ی خیابانی پول نمی‌گیرم. پنج قران هم به فراشِ پست انعام داد.

"عارف" که گویی مرگ خود را در فصل زمستان سال ۱۳۱۲ پیش‌بینی کرده بود، می‌گوید: حالم بد است، گرفتاری‌های خیالی و روحی، جسمی، دماغی، داخلی و خارجی آرامم را بریده، روزها گاهی مثل مرده، بی‌اختیار افتاده و به خوابِ مرگ فرو می‌روم. در تمامِ مدتِ این ۶ ماه که بدتر از آن را در عالمِ خواب و خیال هم ندیدم، با هر سختی ساخته و هر فشاری را بر خود هموار ساخته‌ام. فقط یک دل‌خوشی دارم که عمرم تمام شده، به حمدالله چیزی از آن باقی نمانده است. این خیال روز‌به‌روز قوت می‌گیرد که این زمستان خواهم مرد. تا زنده‌ام آرزومندِ دیدارِ تهران نیستم، بلکه از نامش هم بیزار و گریزانم. امیدوارم عمرم در همین گوشه و کنار تمام شده، روی تهران و روی یک عده مردمانِ هزاررویِ بی‌حقیقت را نبینم. وانگهی تا بهار انشاءلله زنده نمانم. دیگر از عمرِ من چیزی باقی نمانده و خیلی زود خواهم مرد. تنها تدارکِ مرگ دیده و خود را برای مردن حاضر و مهیا می‌کنم.

"مهدی بدیع الحکما" حال عمومی و وضع جسمیِ "عارف" را که در دی‌ ماه رو به وخامت نهاده بود، چنین توصیف می‌کند:
"عارفِ" آزاد، سراپا پاک و بی‌آلایش، از همه کس و همه چیز کناره‌گیری نموده، در کنجی با کمال سختی ولی شرافتمندانه به سر می‌بَرد. البته این‌گونه زندگانی روزبه‌روز از قوتِ بدنی او می‌کاست. چند بار به مالاریای سخت مبتلا و ضعف، ناتوانی، افکارِ پریشان و آزردگی‌های مادی و معنوی دست به دستِ هم داده و او را از پای درآورد. درمان دردهایش غیرممکن بود. از اوایل دی حالاتش روزبه‌روز بدتر شد. در تاریخ ۲۰ دی ۱۳۱۲ حالت او کاملاً یأس‌آور بود‌، یعنی علائمِ مرگ آشکار گردید. با تدبیرِ ممکنه تا دوم بهمن ۱۳۱۲ از او نگهداری شد، مثل شمعی که تا آخرِ دمی که فتیله‌اش روغن دارد می‌سوزد، او هم تا آن دمِ آخر که می‌سوخت حواسش بجا بود. عاقبت ساعت ۱۲ روز دوم بهمن ۱۳۱۲ روح او به عالمِ بالا پرواز کرد و به زحماتِ زندگیِ او خاتمه داد.

"جیران"، آخرین لحظات "عارف" را چنین نقل می‌کند.؛ "عارف" به من گفت: بیا زیر بغلِ مرا بگیر و دم پنجره ببر تا برای آخرین بار آفتابِ جهان‌تاب و آسمانِ میهنم را ببینم. وقتی که او را دمِ پنجره آوردم، در حالی که می‌لرزید قدری به آسمان خیره شد و چنین سرود:
ستایش مر آن ایزدِ تابناک
که پاک آمدم، پاک رفتم به خاک

@mosighi_andishe
@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

24 Jan, 01:46


غول‌های فناوری در مراسم تحلیف ترامپ حضور یافته و پشت سر و کنار او ایستادند.
حال در ایران قرار است در سه مرحله فیلترینگ را بردارند تا کمی دنیای فناوری از خفگی خارج شود، آنهم اندکی.
بله تفکر شما از دنیای امروز خیلی دور است خیلی دور.
قدرت امروز، قدرت رسانه و فناوری است.

@mosighi_andishe

هفت اقلیم (سعید معدنی)

23 Jan, 06:22


🔻‌جلال متینی در سن ۹۶ سالگی در مریلند آمریکا درگذشت.

آقای متینی ایران‌شناس، پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی و شاهنامه‌پژوه بود.

در کارنامه این استاد زبان و ادبیات فارسی، انتشار مجله‌های «ایران‌نامه» و «ایران‌شناسی» دیده می‌شود.

«تفسیر قرآن مجید براساس نسخه کمبریج»، تصحیح «ویس و رامین» و مجموعه مقالات «گذشته و آینده فرهنگ و ادب ایران» از نوشته‌های او است.

آقای متینی ریاست دانشگاه فردوسی مشهد را بین سال‌های ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۶ برعهده داشت. او پس از انقلاب به آمریکا رفت و در دانشگاه برکلی ادبیات فارسی و تاریخ ایران تدریس می‌کرد.

📸 ISNA
@BBCPersian

هفت اقلیم (سعید معدنی)

21 Jan, 13:00


کشوری گرفتار در چنبره‌ی اعدام و ترور

سعید معدنی

خبر شوکه کننده ترور دو قاضی مشهور دهه‌های اخیر جامعه را به بهت و سوالات زیادی فرو برده و هرکس با توجه به زیست در زیر سایه این قضات واکنش نشان می‌دهد. گروهی تسلیت می‌گویند گروهی شاد هستند و گروهی هم عقلانی می‌اندیشند و حل معضل جامعه را در ترور نمی‌بینند.

ترور این دو قاضی در ۲۹ دی ۱۴۰۳ اتفاق افتاد. دقیقا ۶۰ سال پیش چند جوان که یکی از انها محمد بخارایی نام دارد، بنا به فتوایی اسلحه بر می‌دارند و در روز اول بهمن ۱۳۴۳ حسنعلی منصور نخست‌وزیر شاه را در مقابل مجلس ترور می کنند. آیت الله خمینی تازه تبعید شده، قانون کاپیتولاسیون تصویب شده، هنوز سینه ها از اعدام نواب صفوی و سایر اعدامی‌های پس از کودتای ۲۸ مرداد که ده سالی از آن نگذشته پر از کینه است که این خشم و کینه با ترور حسنعلی منصور خالی می‌شود.

عامل اصلی ترور محمد بخارایی است. در این واقعه عده‌ای از همدستانش هم دستگیر می‌شوند.  به همراه محمد بخارایی سه تن دیگر - صادق امانی، رضا صفار هرندی و مرتضی نیک‌نژاد -  اعدام می شوند.‌ اما در این میان نام شخصی به نام اسدالله لاجوردی جوان هم ذکر می شود. ظاهرا نقشی در این ترور داشت که در سال ۱۳۴۴ به ۱۸ ماه زندان محکوم می‌شود. این لاجوردی، که بعدها نیز چند باری توسط ساواک دستگیر می‌شود، همان لاجوردی است که در سالهای آغازین پس از انقلاب اسلامی دادستان و رئیس زندان اوین می شود که بازجویی‌ها و اعتراف‌گیری‌هایش زبان‌زد جامعه است.

زمانی که محمد بخارایی در حیاط منزل شان قدم می‌زند و نگران درست انجام دادن ترور نخست‌وزیر است. برادر کوچک‌ ده ساله اش که احمد نام دارد احتمالا - به تخیل نگارنده - از پشت پنجره خانه نظاره گر حرکات برادر است. او نمی‌داند در آینده چه سرنوشت تلخی در انتظار برادر و خودش است. او نمی‌داند در این سرزمین شوم خون و اعدام و ترور، خود نیز بعدها روزی در ماه‌های بهار انقلاب اسلامی توسط دوست و همرزم برادرش به مرگ محکوم و اعدام انقلابی خواهد شد. احمد بخارایی ده- یازده ساله نگاه‌هایش بدرقه راه برادر است . محمد بخارایی می رود تا نخست وزیری را ترور کند و سپس خود نیز اعدام شود.

زمان می گذرد و در دهه پنجاه شمسی قرار داریم. دهه‌ی گروههایی با عملیات چریکی. احمد بخارایی در راه مبارزه با شاه به سازمان مجاهدین خلق که کارشان ترور است می‌پیوندد تا شاید انتقام خون برادرش محمد بخارایی و همه کشته شدگان دوره پهلوی را بگیرد. احمد زنده می‌ماند و رفتن شاه و جشن سقوط پهلوی را می‌بیند و لبخند می‌زند و خدا را شاکر است که دیگر دوره گل و سوسن و یاسمن رسیده است. اما غافل از اینکه منطق کثیف تقابل ترور و اعدام در این سرزمین شوم پایان ندارد. دوباره سازمان مجاهدین خلق اعلام تداوم عملیات مسلحانه را صادر و همچون دوره پهلوی علیه نظام جدید هم به قهر و خشونت متوسل می شود. احمد بخارایی هم عضو مجاهدین خلق می‌ماند.‌

سال ۱۳۶۰ فرا می رسد او دستگیر می شود و زیر فشار بازجویان لاجوردی مجبور به اعتراف تلویزیونی می‌شود. اما این اعتراف باعث تخفیف مجازات نمی‌شود لذا احمد بخارایی به درخواست دوست و همرزم برادرش - دادستان اسدالله لاجوردی - به همراه بسیاری دیگر در آن سال‌ها به جوخه اعدام سپرده می‌شوند تا چرخه‌ی شوم انتقام تداوم یابد. لاجوردی در سال ۱۳۶۳ به خاطر شکایت از خشونت‌های بی‌حد و مرزش از دادستانی برکنار می شود. ۱۴ سال بعد در ۶۳ سالگی توسط دو تن از اعضای مجاهدین خلق به نام های علی اصغر غضنفرنژاد جلودار و اکبر ده‌بالایی در بازار در مقابل حجره و اطاقی ترور می شود عامل ترور هم دستگیر و بعدا اعدام می‌شود.‌ تا همچنان این چرخه‌ی نکبت ادامه داشته باشد.

با خود می گویم اگر مثلا یکصد سال پیش قانون منع اعدام در کشور ما تصویب و مجازات حبس جایگزین می شد،  شاید در این صورت از چرخه خشونت کاسته می‌شد. اگر اعدام های بعد‌ از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ افرادی مثل نواب صفوی، حسین فاطمی، مرتضی کیوان و دیگران نبود شاید شاهد کاهش انتقام‌ها و ترورها بودیم. اگر ترورها و تروریست‌ها قابل کنترل نیستند اعدام ها که دست حکومت‌هاست. حکومت ها می توانند با کاهش اعدام از تکرار بخشی از این ترورها جلوگیری کنند. شاید اگر حکم اعدام توسط رازینی و مقیسه کمتر صادر می شد، آنها ترور نمی‌شدند. شاید این فراز از نوشته را خیالی و رمانتیک بدانید ولی واقعا خیال و رمانتیسم بخشی لازم در زندگی بشر است. الان پخشان عزیزی، افراد موسوم به بچه‌های اکباتان و برخی دیگر زیر تیغ اعدام هستند. حکومت‌ها می‌توانند دور اندیش‌تر و با تامل با قضایا برخورد کنند تا شاید جلو بخش بزرگی از تولید و بازتولید چرخه خشونت را بگیرند. البته اگر عقلانیتی در میان باشد.‌

دوم بهمن ۱۴۰۳

#سعید_معدنی
#حسنعلی_منصور
#محمد_بخارایی
#ترور
#اعدام

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

21 Jan, 11:23


هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و هفتم، شماره ۱۱۱۲

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

21 Jan, 11:23


نسیم جنوب ۱۱۱۲.pdfنسخه الکترونیکی
*هفته نامه نسیم جنوب*
سال بیست و هفتم
شماره ۱۱۱۲
🌺🌺🌺🌺
*نسیم جنوب، دیرپاترین نشریه تاریخ بوشهر*

زبادِ جنوبی در آمد نسیم
دل رهروان رست زاندوه و بیم (نظامی)

«برای مشاهده نسخه الکترونیکی نسیم جنوب از برنامه PDF استفاده کنید.»

تلفن تماس و ارسال مطلب از طریق واتساب:
۰۹۱۷۷۷۲۳۹۰۹

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

21 Jan, 05:38


درباره ترور احمد کسروی در عمارت دادگستری

س- راجع به قتل احمد کسروی اگر شما خاطراتی دارید برای ما توضیح بفرمایید چون این مسئله‌ای است که جایی به دقت ثبت نشده که به وسیله‌ی ناظری گفته شده باشد.

ج- بنده یک صبحی از منزلم که آن‌وقت سه راه امین‌حضور بود [...] به دادگستری آمدم. آن‌موقع بنده معاون اداره‌ی بازرسی وزارت دادگستری بودم که رئیس نداشت تقریباً بنده کفیل آن اداره بودم. چون رئیس قبلی‌اش آقای فولادوند برای انتخابات رفته بود وکیل بشود. عمارت دادگستری هم هنوز در اختیار دادگستری نبود فقط قسمت دادسرا آن‌جا آمده بود و همین اداره‌ی بازرسی فقط. [...] بنده همین‌جور که توی اتاقم نشسته بودم که مشرف به حیاط بود [...] دیدم صدای الله اکبری می‌آید و شلوغ شده.

بنده پا شدم نگاه کردم شلوغ است به پیشخدمت گفتم برو ببین چه خبر شده. رفت برگشت گفت آقا کسرایی را کشتند. ما یک بازپرسی داشتیم بازپرس شعبه‌ی یک دادسرای تهران به اسم کسرایی. بنده خیلی ناراحت شدم دویدم آمدم پایین که بروم ببینم چی شده، رفتم توی آن قسمت دادسرا دیدم جلوی شعبه‌ی هفت بازپرسی شلوغ است. خب بنده پرسیدم گفتند نخیر کسروی کشته شده. بنده وارد شدم آن پیشخدمت‌ها چون راه باز کردند بنده رفتم توی اتاق دیدم دم در اتاق یک جوانی افتاده کارد خورده و مرده که معلوم شد بادیگارد سید احمد کسروی است و وسط اتاق هم کسروی افتاده از شکمش مقدار زیادی روده این‌طور چیزها بیرون آمده، دندان مصنوعی‌اش افتاده بیرون و فوت کرده و زیر میز هم آقای بلیغ بازپرس شعبه هفت غش کرده افتاده.

بنده آقای بلیغ را با پیشخدمت‌ها کشیدیم بیرون و بردیم اتاق دیگر. دادستان تهران -که آقای مجلسی بود- آمدند. بعد ایشان تلفن کرد که خود بنده هم توی اتاق بودم تلفن کردیم به فرماندار نظامی چون جرمی واقع شده بود در صلاحیت فرماندار نظامی آن‌وقت‌ها بود. سرگرد شجره از دادسرای حکومت نظامی آمد. بنده کاری که کردم تلفن کردم به وزارتخانه و گفتم چنین وضعی شده گفتند شما اجازه بدهید ما امروز دادسرا را تعطیل کنیم [...] بعد جلوی این راهروی شعبه‌ی هفت را هم بنده بستم پیشخدمت‌های دادگستری گذاشتم تا کسی نرود تا تکلیف جنازه ایشان معلوم بشود.

یک‌وقت دیدم یک جوانی آمد مشت زد صف را باز کرد رفتم گفتم آقا چه خبره؟ گفت آقا کجاست؟ پدر من کجا افتاده است؟ گفتم پدر شما کی هست؟ گفت کسروی، من البته سلام به ایشان کردم معلوم شد که آقای جلال کسروی است پسر [احمد] کسروی. تسلیت گفتم و خب او را من بردم توی اتاق دید جنازه پدرش را. معلوم شد که آن روز کسروی را برای ادای توضیحاتی برای توضیحات راجع به همین کتاب شیعه‌گری و ظاهراً اهانت‌هایی که به امام جعفر صادق شده است یا… بازپرس احضار کرد. البته این احضار کردن او در خارج منعکس شده بود و بنابراین دسته‌ی فدائیان اسلام می‌دانست که کسروی آن روز به دادگستری خواهد آمد. یک روز هم همین آقایانی که آن روز آمدند و باعث قتل کسروی شدند، امامی‌ها در درشکه به کسروی حمله کرده بودند.

ولی آن روز به‌طوری که خود بلیغ بعداً به من گفت و من از او پرسیدم گفت که وقتی که کسروی نشست و من شروع کردم که از او تحقیق بکنم و یقیناً دو نفر وارد شدند. یکی آمد بالای سر کسروی با کارد آخته به گردن ایشان زد و وقتی که کارد زد آن بادیگارد کسروی که دم در نشسته بود از این به قول ما می‌گفتیم «پیشتو» از چیزهای روسی داشت بلند کرد که این ضارب را بزند ولی برادر این امامی که دم در بود او با کارد زد به دست آن حدادپور. اسمش هم حدادپور بود اگر حافظه‌ام یاری بکند که دست این تکان خورد به جای این‌که این گلوله بخورد به ضارب، خورد به شکم کسروی و از توی شکم کسروی بیرون می‌آید و می‌خورد به رادیاتور شوفاژ و می‌خورد به سقف که پوکه‌اش توی اتاق بود.

و ظاهراً در فرمانداری نظامی دادگاه هم همین بساط را درست کردند که باعث قتل کسروی آن گلوله‌ای است که منشی‌اش زده، آن کارد باعث قتلش نشده، باعث قتل آن گلوله شده بنابراین آن‌ها را روی اعمال نفوذی که کردند دستگاهی که از فدائیان اسلام حمایت می‌کردند که آن ضاربین تبرئه شدند و مجازات نشدند. ما گرفتار شدیم آقای دکتر! توی همین جریانات. برای این‌که این جنازه کسروی را هیچ مسجدی و هیچ قبرستانی حاضر نبود قبول بکند و روی همین سروصدا. تا بالاخره چهار بعدازظهر با زحمتی آن آقای مهندس متین که آن‌وقت رئیس انتظامات دادگستری بود و بنده هم بودم و اقدام کردیم تا بالاخره این جنازه را از دادگستری بردند. [...] این اطلاعی بود که می‌خواستم بگویم.

بخشی از مصاحبه نصرت‌الله امینی (۱۲۹۴-۱۳۸۸) با پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد، نوار سیزدهم

تاریخ مصاحبه: ۲۴ اردیبهشت ۱۳۶۲
مصاحبه کننده: ضیاء صدقی

#تکه_مصاحبه

https://t.me/tarikh_shafahi_iran_project

هفت اقلیم (سعید معدنی)

20 Jan, 15:59


منتشر شد....

نام کتاب: ادبیات و اجتماع
(مجموعه مقالات)

نوشته سعید معدنی و دیگران
انتشارات: بهمن برنا
چاپ اول: پاییز ۱۴۰۳

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

20 Jan, 15:59


@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

20 Jan, 05:30


☸️پویاییِ جامعه؛ ایستاییِ سیاست ها

✍️محمدباقر تاج الدین

از آن جا که جامعه بنا به تعریف برآمده از مجموعۀ باورها، تفسیرها، فهم ها، خلاقیت ها، کنشگری ها و فعالیت های تمامی افراد زنده و پویای حاضر در آن است لذا همانند خود انسان ها چونان موجودی زنده و فعال دارای پویایی و سرزندگی است. جامعۀ ایران در این سال ها و دهه ها هر چقدر پیش تر آمد به دلیل ورود عناصر و مؤلفه های مدرنیته دچار پویایی ها و شتاب های بیش تری در بسیاری از حوزه ها شده است به گونه ای که جامعۀ کنونی با جامعۀ چهل یا پنجاه سال گذشتۀ ایران بسیار متفاوت و متمایز شده است. تغییرات و تحولات گسترده در باورها، ارزش ها، هنجارها، سبک های زندگی، فرهنگ شهرنشینی، سطح سواد و آگاهی، فراغت و سرگرمی، مهاجرت ها و جابجایی ها، نیازها، مصرف، وسایل ارتباط جمعی، ارتباط با جهان و بسیاری موارد مشابه دیگر همگی حکایت از خلق زیست جهان جدید و دیگرگونه ای در بین کسر قابل توجهی از افراد و گروه های اجتماعی در ایران شده است.

✳️تمامی شواهد و قرائن نشان از این دارد که سبک زندگی و زیست جهان درصد زیادی از گروه های اجتماعی و افراد جامعه تغییر کرده و کاملاً تمایل دارند مطابق با شیوه ها و روش های جهان مدرن زندگی شان را سامان د هند اما با موانعی در این زمینه روبرو هستند که این موانع عمدتاً برآمده از سیاست ها و برنامه های نظام حکمرانی است. به دیگر سخن، به رغم تغییرات و تحولات گسترده و عمیقی که در تمامی لایه ها و حوزه های زندگی شهروندان ایرانی بروز و ظهور نموده است هنوز که هنوز است بسیاری از سیاست ها و برنامه هایی که توسط نظام حکمرانی کشور تهیه و اجرا می شود نه تنها از پویایی لازم و ضروری مطابق با پویای های صورت گرفته در جامعه برخوردار نیست، بلکه در موارد زیادی دچار رکود و ایستایی هم شده است. از سیاست ها و برنامه های آموزشی گرفته تا سیاست ها و برنامه های فرهنگی، هنری، ورزشی، فراغتی، گردشگری، سبک زندگی، اقتصادی، پولی و بانکی، زیست محیطی، بهداشتی و درمانی، کشاورزی، انرژی، حمل و نقل و امور رفاهی.

❇️آشکار و روشن است که زندگی و زیستِ پویا و شتابناکِ گروه ها و افراد جامعه به هیچ وجه نمی تواند با سیاست ها و برنامه های ایستا و حتی گذشته نگر سامان مطلوب و مناسب بیابد؟! لذا تنها راه کار برون رفت از این مسأله و مشکل اساسی تغییر سیاست ها و برنامه ها مطابق با نیازها و خواسته های شهروندان است. پویاییِ جامعه نیازمند پویاییِ سیاست های گوناگون است که اگر چنین نشود انتظار حل بسیاری از مشکلات و مسائل موجود انتظاری بیهوده است. بدتر این که سیاست های ایستا در چنین وضعیتی نه تنها به پویایی های جامعه پاسخ مناسب و مطلوب نمی دهد، بلکه هزینه های مادی و غیرمادی فراوانی نیز به بار می آورد که این هزینه ها خود به معضل و مسأله ای دیگر بدل می شوند!!

برای نمونه سیاست های موجود در قِبالِ نسل جدید سیاست های کهنه ای هستند که به هیچ کدام از نیازها و خواسته های این نسل پاسخ نمی دهند. نسلی که از اساس دارای سبک زندگی و زیست جهان کاملاً مدرن و امروزین بوده و دارای باورها، ارزش ها، هنجارها و رفتارهای خاص خودشان هستند و به هیچ کدام از سیاست های موجود تن نمی دهند و آن ها را نمی پذیرند. اساساً می توان گفت نسل جدید فرسنگ ها از آن چه که در ذهن و ضمیر سیاستگذاران و برنامه ریزان فعلی وجود دارد فاصله گرفته اند و در زیست جهانی کاملاً متفاوت به زیست خود ادامه می دهند!! پیش تر در زمینۀ کتاب های درسی مدارس نوشتم که با هیچ یک از نیازها و خواسته های نسل جدید هماهنگ نیستند و در نتیجه سیاست ها و برنامه های نظام آموزش و پرورش کشور دچار عقب ماندگی اساسی در این زمینه است.
#جامعه
#شهروندان
#پویای_جامعه
#سیاست_ها
#ایستایی_سیاست_ها
#نسل_جدید
#سبک_زندگی
#زیست_جهان


@tajeddin_mohammadbagher

هفت اقلیم (سعید معدنی)

19 Jan, 15:44


✍️ سلمان کدیور

🖊 چندی پیش انتشارات دانشگاه آکسفورد کلمه «پوسیدگی مغز» (brain rot) را به عنوان کلمه سال انتخاب کرده است.
@sokhanranihaa
این واژه به افول وضعیت ذهنی یا فکری فرد، به‌خصوص در نتیجه تماشای بیش از حد محتوا (اکنون به‌طور ویژه محتوای آنلاین) پیش‌ پا‌افتاده یا بی‌چالش اطلاق می‌شود. برخی کارشناسان معتقدند که پیمایش (schroll) مداوم و بی‌پایان در شبکه‌های اجتماعی و سایر محتواهای آنلاین دقیقا همین کار را انجام می‌دهد و مغزهای ما را به اصطلاح دچار پوسیدگی می‌کند.

🔹کایرا بوبینت، متخصص علوم اعصاب رفتاری و نویسنده کتاب «مغز توقف‌ناپذیر»، نوشت: توجه به پدیده پوسیدگی مغز و پیامدهای آن به‌طور فزاینده‌ای در حال گسترش است.

🔹این عصب‌شناس رفتاری ساکن کالیفرنیا افزود: امروزه بسیاری از افراد با مشکل تمرکز کردن مواجه‌اند. آن‌ها دچار مه مغزی‌اند و نمی‌توانند کارهای عمیق که نیازمند تمرکز است، انجام بدهند. علاوه بر این، یک همه‌گیری تنهایی نیز به‌طور موازی در حال گسترش است، چرا که ما واقعا نمی‌توانیم روی هیچ‌چیز از جمله ایجاد و تقویت روابط، تمرکز کنیم.

بنا به گفته بوبینت، بخشی از مرکز مغز به نام «هابنولا» (habenula) باعث می‌شود که در دام این پیمایش بی‌پایان و بالا پایین کردن بی‌هدف صفحات مجازی بیفتیم.

🔹هابنولا بخشی از مغز است که در عملکردهای مهم از جمله انگیزه و تصمیم‌گیری نقش دارد، اما وقتی این ناحیه فعال شود، می‌تواند انگیزه ما را برای تلاش‌ کردن از بین ببرد.

وی توضیح داد: این همان لحظه‌ای است که می‌دانید باید کاری را انجام دهید، اما به‌جای آن کار دیگری می‌کنید مثل مدام بالا پایین کردن صفحات و غرق‌ شدن در محتوای منفی یا ناامیدکننده و بی‌ارزش.

🔹به گفته بوبینت، اسکرول کردن شبکه‌های اجتماعی راهی برای «انفصال» و استراحت دادن به مغز پس از یک روز طولانی است. این رفتار در واقع نوعی رفتار اجتنابی است که هابنولا کنترل می‌کند. او افزود: «هر زمانی که در حال اجتناب از چیزی هستید، بدانید که این بخش از مغز فعال شده است.»


.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @Falaakhon
🆑 #کانال‌سخنرانی‌ها
🌹

هفت اقلیم (سعید معدنی)

17 Jan, 10:55


تلویزیون با تبلیغ مرگ و هدیه دادن کفن می‌خواهد مخاطب جذب کند/ هادی عامل مقصر است که ناراحت…
https://www.khabaronline.ir/news/2011142/%D8%AA%D9%84%D9%88%DB%8C%D8%B2%DB%8C%D9%88%D9%86-%D8%A8%D8%A7-%D8%AA%D8%A8%D9%84%DB%8C%D8%BA-%D9%85%D8%B1%DA%AF-%D9%88-%D9%87%D8%AF%DB%8C%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D9%86-%DA%A9%D9%81%D9%86-%D9%85%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%D8%AF-%D9%85%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%A8-%D8%AC%D8%B0%D8%A8-%DA%A9%D9%86%D8%AF

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

16 Jan, 20:09


‍ ‍ ‍ ‍ 🌎«جامعه‌شناسی علم شناخت واقعیت اجتماعی‌ است»

اتحادیه جامعه شناسان ایرانی در تلگرام (اِجادَت)، فهرست زیر را در شاخه‌های گوناگون علوم اجتماعی تدارک دیده‌است. با انتشار آن در کانال‌های مختلف، به ترویج بینش جامعه‌شناختی یاری برسانیم.

          💢پنجشنبه ۱۴۰۳/۱۰/۲۷💢

💢💢💢💢💢💢💢💢

نعمت الله فاضلی
💢تحلیل فرهنگی جامعه ایران
🆔@DrNematallahFazeli

عادل سجودی
💢جستاری در جامعه شناسی
🆔@GILsociologist

فریبا نظری
💢جامعه‌شناسی گروه‌های اجتماعی
🆔@Sociologyofsocialgroups

محمدحسن علایی
آ💢کادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه‌شناختی
🆔@sociologicalperspectives

فاطمه موسوی ویایه
💢زنان و مسائل اجتماعی ایران
🆔@womensocialproblemsofIran

آرش احدی مطلق
💢جامعه شناسی و اخلاق
🆔@Sociology_of_Ethics

اصغر ایزدی جیران
💢آکادمی مردم‌نگاری
🆔@Academy_Mardomneghari

مصلح فتاح پور
💢تحلیل آسیب های اجتماعی
🆔@Analysisisocialproblems

مهران صولتی
💢جامعه شناسی و تفکر انتقادی
🆔@solati_mehran

احمد فعال
💢تحلیل های نظری در جامعه شناسی و سیاست
🆔@bayane_azadi

فاطمه موسوی ویایه
💢کانال علمی مطالعات زنان
🆔@womenstudiesisaorg

سعید معدنی
💢هفت اقلیم
🆔@Saeed_Maadani

رضا تسلیمی طهرانی
💢جامعه شناسی عمومی
🆔@taslimi_tehrani

ح.ا. تنهایی
💢جامعه‌شناسی تفسیری‌پرگمتیستی، نظری و درمانی
🆔@hatanhai

کاوه فرهادی
💢انسان‌شناسی یاریگری، توسعه پایدار و زیست‌بوم‌داری
🆔@kaveh_farhadi

بی‌تا مدنی
💢مطالعات فمینیستی تفسیری پرگمتیستی
🆔 @sociology_of_sport


💢💢💢💢💢💢💢💢

Click here to join us:

🆔@madanibita
🆔@dr_shirinvalipouri
🆔@Mohamadzeinaliunari

هفت اقلیم (سعید معدنی)

16 Jan, 13:28


@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

16 Jan, 13:28


نسیم جنوب۱۱۱۱.pdfنسخه الکترونیکی
*هفته نامه نسیم جنوب*
سال بیست و هفتم
شماره ۱۱۱۱
🌺🌺🌺🌺
*نسیم جنوب، دیرپاترین نشریه تاریخ بوشهر*

زبادِ جنوبی در آمد نسیم
دل رهروان رست زاندوه و بیم (نظامی)

«برای مشاهده نسخه الکترونیکی نسیم جنوب از برنامه PDF استفاده کنید.»

تلفن تماس و ارسال مطلب از طریق واتساب:
۰۹۱۷۷۷۲۳۹۰۹

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

16 Jan, 13:28


هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و هفتم، شماره ۱۱۱۱

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

16 Jan, 07:05


طنازان غمگین

تقریبا همه ایرانیان روزنامه‌خوان که دوم خرداد ۱۳۷۶، انتخاب خاتمی و آغاز دوره موسوم به اصلاحات را به یاد دارند، ابراهیم نبوی را می‌شناسند. ما او را بیشتر با طنزهایش می‌شناختیم که صفحه‌ای متفاوت و برجسته در تاریخ طنز ایران گشود. وی در سایر عرصه‌ها هم سرآمد بود. در نوشتن متن‌های جدی، مصاحبه‌های حرفه‌ای، و در یک کلام یک روزنامه‌نگار توانمند بود.

وقتی خبر خودکشی نبوی را در ۶۴ سالگی شنیدم مثل اکثر ایرانیان در بهت فرو رفتم و به سرنوشت شوم برخی از نسل انقلاب گریستم. صدا و قلم نبوی نشانگر نشاط و امید بود اما در خلوت خود غمگین بود. او یکبار گفته بود که دچار بیماری روانی دو‌قطبی است.

وقتی خبر را شنیدم ناخود آگاه یاد رابین ویلیامز هنرپیشه مشهور آمریکایی افتادم، او نیز در کنار فیلم های جدی اش، فیلم های طنز بسیاری بازی کرده بود و بسیاری را در جهان خندانده بود. او کارش را با استند آپ کمدی شروع کرد. وقتی خبر خودکشی‌اش در سن ۶۳ سالگی رسید همه شوکه شدند.

نمی‌دانم شاید اگر ابراهیم نبوی آن همه رنج زندان و سانسور و در ترس زیستن را نچشیده بود و مجبور به مهاجرت نمی شد، دست به خود کشی نمی‌‌زد.

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

15 Jan, 20:47


⚫️حیف شد!

ساعت ۲۲ امشب خبر تاسف‌بار درگذشت خودخواسته ابراهیم نبوی را به من دادند. خشکم زد. خیلی متاسف شدم. این روزها متن چند سال پیش او درباره یک نماینده مجلس بشدت بازنشر شده بود، به همین مناسبت دیشب با خانواده درباره استعداد بی‌نظیر او در طنز گفتگو می‌کردیم. او چهره بی نظیر طنز، نویسندگی و روزنامه‌نگاری ایران بود و سطح و عمق طنز را چند پله به پیش برد داستان‌نویسی برجسته بود. شاید به دلیل نوشتارهای طنزش برخی چندان توجهی به عمق روحیه او نکرده باشند. او شخصیت سیاسی و ادبی مستقل خود را داشت و حرف‌هایش را صادقانه می‌زد و نان را به نرخ روز نمی‌خورد و همین موجب انزوا و علت افسردگی او در خارج شد و در نهایت راهی را انتخاب کرد که همه ما در آن تا حدی مسئول هستیم. او باید به هر قیمتی که بود به ایران دعوت و باز گردانده می‌شد.
او ۱۰سال پیش چنین گفت: «علت اینکه قصد بازگشت دارم این است که می‌خواهم به کارهای ماندگار و اساسی‌ام از جمله تحقیقات ادبی دربارهٔ تاریخ طنز بپردازم، رمان‌ها و داستان‌های کوتاهم را منتشر کنم و در فضای فرهنگی داخل ایران زندگی کنم. این نعمت بزرگی است که صدای دور و برتان فارسی باشد. مشکل من این است که می‌خواهم در محیط زبان فارسی زندگی کنم. همان رنج‌هایی را که مردم می‌کشند، بکشم و در همان شادی‌هایی که از آن بهره می‌برند، شریک باشم.»
متاسفانه نیروهایی که دل در گرو این خاک دارند و دوست هم ندارند که در بازی‌های سیاسی آن سوی آب وارد شوند تحت فشار و طرد سیاسی قرار می‌گیرند و مصداق از اینجا رانده از آنجا مانده می‌شوند. دولت و حکومت باید فکری جدی برای این افراد کنند.
کتاب «حقیقت یا آزادی» گفتگوی مفصل و حرفه‌ای او با من است که در سال ۱۳۸۰ انجام شده است. در واقع یکی از بهترین گفتگوهایی است که با روزنامه‌نگاران داشته‌ام. روحش شاد

هفت اقلیم (سعید معدنی)

15 Jan, 20:47


خانواده ابراهیم نبوی از درگذشت این نویسنده، روزنامه‌نگار و طنزپرداز سرشناس ایرانی در شهر واشنگتن آمریکا خبر داده و می‌گویند جان خود را گرفته است.

دختران ابراهیم نبوی در اطلاعیه‌ای که در اختیار بی‌بی‌سی قرار دادند، نوشته‌اند: «پدرمان در یک دهه اخیر افسرده و دلتنگ ایران بود و غیرممکن بودن زندگی در کشورش، بار سنگینی را بر دوش او گذاشته بود.»

آنها می‌گویند ابراهیم نبوی «در حالی از دنیا رفت که به معنای واقعی کلمه هرگز نتوانست با اقامت اجباری خود در غربت کنار بیاید.»

آقای نبوی در دهه ۱۳۸۰ و پس از دو بار بازداشت و محاکمه از ایران خارج شده بود.

او مدتی در بلژیک و سپس در کانادا و آمریکا زندگی می‌کرد.
ادامه را اینجا بخوانید:‌
https://bbc.com/persian/articles/c0qw0l5905yo

هفت اقلیم (سعید معدنی)

12 Jan, 20:59


" چون ابر به نوروز "

باصدای "محمدرضا شجریان"

دکلمه‌: "احمد شاملو"

شاعر: "خیام"

موسیقی‌: "فریدون شهبازیان"

@mosighi_andishe

هفت اقلیم (سعید معدنی)

11 Jan, 11:01


دیر آمده بود

سعید معدنی

شاپور بختيار آخرين نخست وزير نظام سلطنتي ايران در اين روز -۲۲ دی ماه سال 1357 - در حالي كه در كنار عكس بسيار بزرگي از دكتر مصدق نشسته بود برنامه هاي دولت خود را اعلام داشت كه برخي از آنها از اين قرار بودند:
- انحلال ساواك؛
- قطع صدور نفت به اسرائيل؛
- محدود كردن اختيارات سازمان برنامه (كه دولتي در دولت شده بود)؛
-  محاكمه غارتگران (از هر قماش)؛
- اعلام مقتولان تظاهرات سياسي به عنوان «شهيد»؛
- ممنوع الخروج كردن عوامل فساد اداري و متهمان به سوء استفاده از قدرت و نفوذ؛
- آزادي زندانيان سياسي؛
- پرداخت غرامت به زندانيان و محكوم شدگان به اتهامات سياسي، شكنجه شدگان و بازماندگان اعدام شدگان مربوط و نيز اعاده حيثيت ازايشان؛
- ايجاد دادگاههاي ويژه دريافت و رسيدگي به شكايات از سازمانهاي دولتي و اشخاص در زمينه ظلم و اجحاف و نقض حق و تبعيض ( از 28 مرداد 1332 تا آن زمان)؛
- و .... ( منبع:iranianshistoryonthisday.com)

اما دیگر زمان اصلاحات گذشته بود و بختیار به عنوان نخست وزیر دیر انتخاب شده و دیر آمده بود. یک ضرب المثل ایرانی می‌گوید «نان را باید به موقع از تنور درآورد» اگر زود باشد خام است و اگر دیر شود نان سوخته است. حکومت های ایرانی دیر به فکر اصلاح می‌افتند. اگر قاجار در جریان مشروطه و پس از آن تن به قانون و اصلاح می‌داد و محمدعلی شاه استبداد صغیر را راه نمی‌انداخت، شاید سلسله پهلوی به حکومت نمی‌رسیدند. یا اگر محمد رضاشاه پهلوی در اوایل دهه چهل به توصیه علی امینی(سیاستمدار همراه) عمل می‌کرد و در زمان ثبات حکومت دست به اصلاحات تدریجی سیاسی می‌زد، دیگر نیاز نبود در دی‌ماه ۱۳۵۷ برای مهار اعتراضات و وقوع قریب الوقوع انقلاب، دست به دامن زندانی سابق خود شاپور بختیار شود. چهار روز بعد از اعلام برنامه های بختیار، شاه به همراه خانواده از ایران رفت. رفتنی که بازگشت نداشت. تنها یک ماه بعد از این اعلامیه در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ بود که حکومت پهلوی سرنگون شد. معمولا حکومت‌ها از وقایع تاریخی عبرت نمی‌گیرند و به موقع دست به اصلاحات نمی‌زنند.‌  زمانی از روی ناچاری تن به تغییرات می‌دهند که «صدای پای انقلاب» شنیده می‌شود و از نگاه جامعه دیگر دیر شده و فرصت اصلاح نیست. جامعه در این شرایط چاره‌ی کار را فقط در سرنگونی حکومت‌ می‌داند و آنقدر دچار شور و هیجان است که به پیامد های آشکار و پنهان انقلاب فکر نمی‌کند. یک ماه قبل از سرنگونی زمان اصلاح نیست.شاپور بختیار ملی‌گرا دیر امده بود.

۲۲ دی ماه ۱۴۰۳

#سعید_معدنی
#شاپور_بختیار
#انقلاب
#اصلاحات
#استبداد

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

11 Jan, 11:01


دیر آمده بود

سعید معدنی

شاپور بختيار آخرين نخست وزير نظام سلطنتي ايران در اين روز ۲۲ دی‌ماه سال 1357 در حالي كه در كنار عكس بسيار بزرگي از دكتر مصدق نشسته بود برنامه هاي دولت خود را اعلام داشت كه برخي از آنها از اين قرار بودند:
-
ادامه یادداشت 👇👇👇

۲۲ دی ماه ۱۴۰۳

#سعید_معدنی
#شاپور_بختیار
#انقلاب
#اصلاحات
#استبداد

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

10 Jan, 04:38


🎥 گریه بازیگر هالیوودی حامی قتل عام مردم غزه برای سوختن خانه‌اش

🔹️جیمز وودز، بازیگر آمریکایی که خواستار کشتار قاطع مردم غزه شده بود، پس از سوختن خانه‌اش در آتش‌سوزی اخیر در کالیفرنیا، در گفت‌وگو با شبکه سی ان ان به گریه افتاد!

🇺🇸 @US_REVIEW 📍پایش آمریکا 📍

هفت اقلیم (سعید معدنی)

10 Jan, 04:38


🇺🇸 @US_REVIEW 📍پایش آمریکا 📍

هفت اقلیم (سعید معدنی)

10 Jan, 04:30


🔺 رشد اقتصادی کشورهای منطقه از نگاه صندوق بین‌المللی پول، در ۱۰ سال گذشته

🇺🇸 @US_REVIEW 📍پایش آمریکا 📍

هفت اقلیم (سعید معدنی)

09 Jan, 17:00


در سال ۱۳۲۵ وزیر آموزش و پرورشِ وقت با پدرم در افتاده و لج کرده بود. او دکتری از تحصیل کرده‌های آمریکا بود، اما پدرم فقط یک آموزگارِ ساده ناشنوایان بود. وزیر به انحای مختلف چوب لای چرخ پدرم می‌گذاشت و تهمت‌هایِ ناروایِ سیاسی به او می‌زد، حقوقش را کم می‌کرد، اجازه ملاقات به او نمی‌داد و وی را تحقیر و تمسخر می‌کرد و می‌گفت: مدرک تحصیلی نداری. خلاصه از هر گونه کارشکنی در حقِ پدر دریغ نمی‌کرد و از این کارشکنی‌ها لذتِ کودکانه می‌برد. آن وقت‌ها پدرم "مجله زبان" را منتشر می‌کرد. در این مجله با چاپ مقاله خیلی تند و تیزی به وزیر حمله کرد و جملاتی در آن نوشت که خیلی به درد وزیر می‌خورد، زیرا می‌توانست با عنوان کردن آنها برای این آموزگارِ تسلیم‌ناپذیری که ترس و عجز را در مذهبِ آموزگاری الحاد می‌شمرد، چاه بکند و وزیر همین‌کار را هم کرد و عنوان کرد: باغچه‌بان کمونیستِ توده‌ای و ضد رژیم سلطنتی است و اصلاً ایرانی نیست و یک مهاجر قفقازی می‌باشد و از این‌گونه حرف‌ها. پدرم در جواب به این مهملات مقاله تند و تیز و مفصل دیگری بدین شرح نوشت:

آقای وزیر من مانند فلانی برلن ندیده و مثل فلان شخص از پاریس نیامده‌ام و مانند آن یکی به مسکو نرفته و مثل این یکی از لندن برنگشته و مانند تو میوه‌ی آمریکا نیستم، من مانند یک علفِ صحرایی به وسیله باد و باران و تابش نورِ آفتابِ آسمانِ ایران سبز شده و به رنگ و بوی ایرانیت خود افتخار می‌کنم. قدرت، فكر، معلومات و ایمان من همه ایرانی است. من در ایران یک بخشش الهی هستم، نه مثل شما کسبِ شرف کرده‌ای از آمریکا. من انفاسِ پیامبری را از زرتشت، حس نوع پروری را از سعدی، قدرت تشخیص و علاج را از بوعلی سینا، جسارت سربازی را از فردوسی، شورِ عشق و ظرافتِ خیال را از نظامی گنجه‌ای و جرأتِ انقلاب را از کاوه آهنگر به ارث برده‌ام. سرکار چه‌ کاره‌ هستید ای میوه‌ی آمریکا؟ من این دعوا را با شما در زمانی شروع کرده‌ام که شما وزیر هستید و من آموزگاری بیش نیستم، اما ترس و عجز در مذهب آموزگاری من الحاد (کفر) است. من نمی‌توانم در برابر ظلم و دروغ مانند گوسفندی ساکت بمانم و تسلیم بشوم، زیرا در این صورت پرورش یافتگانِ من نیز اخلاق گوسفندی پیدا خواهند کرد. من برای مبارزه با ستم منتظر نمی‌مانم تا چند نفر پا پیش بگذارند و من دنبال آنها راه بیفتم. من خود پیش می‌روم، ولو این‌که دیگران قدمی هم برندارند و من تنها بمانم. آموزگاران همیشه باید در مواجهه با ظلم و دروغ پیش قدم باشند و هیچ گاه نباید منتظر بمانند تا کسانی جلو بیفتند و آنها دنبالشان بروند.

ثمین باغچه‌بان در ادامه خاطرات خود می‌افزاید:

در این زمان، من در ترکیه دانشجو بودم. وقتی به ایران برگشتم، یک روز از پدرم پرسیدم: بالاخره داستانِ آن زد و خورد به کجا انجامید؟ پدرم گفت: باخبر شدم که وزیر خدمت شاه رفته و تا توانسته چُغُلی مرا کرده و دارد برایم چاه می‌کند. من هم از شاه تقاضای ملاقات کردم، یک روز ساعت ۷ صبح را تعیین کردند که در کاخ سعدآباد باشم. روزش که رسید، رفتم نزد شاه که زیر درختان بلند چنار در حال قدم زدن بود و آجودان‌هایش هم پشت سرش بودند. شاه پس از احوال‌پرسی از وضع آموزشگاه ناشنوایان و پیشرفت شاگردان، روش زبان‌آموزی و زبانِ اشاره و لب‌خوانی به ناشنوایان سؤالاتی کرد. من هم توضیح دادم. شاه با کنجکاوی و علاقه زیاد و با دقت و صبر و حوصله به حرف‌هایم گوش کرد و گفت: حالا مطلب‌تان را بفرمایید. من در حالِ توضیح دادن، بدون این‌که متوجه باشم با صدای بلند و با حرارت حرف می‌زدم و دستانم را تکان می‌دادم.

بلند حرف زدن و تکان دادن دست‌ها عادتِ همیشگیِ من است و چون معلم ناشنوایان هستم، گاهی هنگامِ حرف زدن، از زبان اشاره هم استفاده می‌کنم. آجودان‌ها که چند قدم دورتر، پشت سر شاه به حالت خبردار ایستاده بودند، مرتب به من چشم غره می‌رفتند و با اشاره چشم و ابرو و سر و دست به من می‌فهماندند که دستانم را تکان ندهم و آنها روی هم بگذارم و آرام حرف بزنم. من هم خودم را جمع و جور می‌کردم اما بعد از چند ثانیه، باز شروع به تکان دادن دست‌ها و بلند حرف زدن می‌کردم. آجودان‌ها دوباره شروع می‌کردند با ایما و اشاره به من می‌گفتند که دستانم را روی هم بگذارم و آرام حرف بزنم. شاه که متوجه رفتارِ آجوادان‌ها در پشت سرش شد، برگشت رو به آنها گفت: مگر ایشان رو نمی‌شناسید؟ ایشان معلم کر و لال‌ها هستند، بگذارید آزاد باشند و همان‌طور که عادت‌ دارند، حرف بزنند. بعد شروع کرد به قدم زدن و من هم کنارش بودم. وقتی چند قدمی دور شدیم، طوری که فقط من بشنوم، گفت: شما به دل نگیرید. آنها نظامی هستند. شما راحت باشید!

#ثمین_باغچه‌بان
#چهره‌هایی_از_پدرم
#نشر_قطره

@mosighi_andishe

هفت اقلیم (سعید معدنی)

06 Jan, 14:42


فلسطینیان اسپیلبرگ ندارند!

سعید معدنی

این روزها شاهد نابودی تدریجی غزه و کشته شدن ده‌ها هزار انسان بی‌گناه هستیم. فاجعه‌ای که وجدان هر انسان پاک‌سرشت را به درد می‌آورد. اما بسیاری از رسانه‌ها آنچنانکه باید از این ده‌ها هزار کشته‌ی یاد نمی‌کنند، هیچ کارگردان حرفه ‌ای درباره این مردم بی پناه و مرگ‌ غم‌انگیزشان فیلم سینمایی نمی‌سازد. اما تا دل‌تان بخواهد همزمان با این کشتار بی رحمانه در باره ظلم هشتاد سال پیش هیتلر به یهودیان لهستانی و اروپایی فیلم ساخته شده و ساخته می‌شود و در ابعاد وسیع از کانال‌های تلویزیونی به زبان‌های مختلف پخش می‌شود.

از فراوانی پخش این نوع فیلم‌ها از کانال تلویزیونی ماهواره ‌ای غیر فارسی زبان خبر ندارم. اما کانال های فارسی زبان خارج از کشور تا دلتان بخواهد در باره فیلم های حکایتگر جنایت علیه یهودیان از سوی هیتلر و ارتش‌اش فیلم به نمایش می‌گذارند. چند کانال هست که تمام وقت در ۲۴ ساعت شبانه روز فیلم سینمایی پخش می‌کنند. شبکه هایی مثل ام بی سی پرشیا، گرند سینما ، FX1, آوامکث، پرشیانا سینما، جم فیلم، جم کلاسیک و بسیاری دیگر.....

کانال های ماهواره ای مذکور هر شب و یا هر روز یکی یا چند تایشان فیلم های حرفه‌ای خوش‌ساخت و تاثیرگذار در باره مظلومیت یهودیان تحت آزار و شکنجه و کشتار آلمانی‌ها را پخش می‌کنند این در حالی که همان رفتارها توسط نتانیاهو، دولت و ارتش اسرائیل به صورت عینی همزمان در غزه جاری و ساری است. از فیلم های قدیمی‌تر مثل «فهرست شیندلر» استیون اسپیلبرگ ( ۱۹۹۳) گرفته تا «پیانیست» رومن پولانسکی( ۲۰۰۲) و تا جدید ترین آنها به نام «will» تولید کشور بلژیک در سال ۲۰۲۴ و بسیاری فیلم های دیگر را شامل می‌شود. هر شب یک یا چند کانال فارسی زبان، این فیلم های قوی و مهم و تاثیرگذار را پخش می‌کنند و آنقدر ذهن و ضمیر و همدردی شما را با یهودیان ۸۰ سال پیش همراه می‌کنند که شما فلسطین و غزه و ظلم و جنایات اسرائیل را فراموش می‌کنید و حتی شاید ناخودآگاه حق را به دولت و ارتش نتانیاهو بدهید!

دنیای غم‌انگیز و کثیفی داریم. هزینه جنایات اروپا و آلمان و هیتلر و ارتش‌اش را باید مردم فلسطین بپردازند. به نظرم کانال های ماهواره ای در سراسر دنیا با پخش هدف‌مند و حساب‌شده‌ و پرشمار این نوع فیلم ها، پرداخت هزینه‌ی آن از سوی زنان و کودکان فلسطینی را در نظرها عادی سازی می‌کنند.‌

مگر می شود فیلم حرفه‌ای، قوی، خوش‌ساخت و تاثیرگذار، «پیانیست» را دید و بر روی مبل میخکوب نشد و با یهودیان ۸۰ سال پیش اروپایی همدردی نکرد؟ مگر می شود فیلم «درس های فارسی» (۲۰۲۰) وادیم پرلمان کارگردان اوکراینی را دید و با مظلومان نمایش داده شده همراه نشد. چند شب پیش جم کلاسیک فیلم تاثیرگذار «فهرست شیندلر» را نشان می‌داد با اینکه قبلا دیده‌ بودم، ولی انقدر جذاب است که فیلم را از میانه تا آخر برای بار چندم دیدم.

یهودیان افرادی مثل اسپیلبرگ، پولانسکی، پرلمان، هالیوود، غول رسانه ای جهان روپرت مرداک و بیشمار اشخاص و سازمان‌هایی از این دست دارند. اما فلسطینیان مظلوم تحت ظلم ۷۰ ساله اسرائیل هیچکدام از اینها ندارند تا مظلومیت‌شان را نشان دهند و جنایات اسرايیل را به نمایش بگذارند. حتی شبکه های عرب زبان مثل mbc‌ها هم بیشتر با اسرائیل و یهودیان اروپایی جنگ جهانی دوم همراهند تا فلسطین مظلوم این‌روزها. این کانال‌ها اغلب در مقابل این همه ظلم جاری در غزه در بهترین حالت سکوت کرده‌ و نظاره گرند.

۱۷ دی‌ماه ۱۴۰۳

#سعید_معدنی
#اسرائیل
#یهودیان
#هیتلر
#نتانیاهو
#غزه

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

06 Jan, 07:11


آناتول فرانس ( ۱۹۲۴- ۱۸۴۴) نویسنده‌ی معروف فرانسوی پس از تماشای نمایشنامه هملت ( ویلیام شکسپیر)  در پاریس و مشاهده‌ی واکنش تماشاگران، خطاب به هملت نوشت «شما مردم را وا‌می‌داشتید که فکر کنند و این گناهی است که در اینجا هرگز نمی‌بخشند»

#محسن_رنانی

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

06 Jan, 07:06


نسیم جنوب 1109.pdfنسخه الکترونیکی
*هفته نامه نسیم جنوب*
سال بیست و هفتم
شماره ۱۱۰۹
🌺🌺🌺🌺
*نسیم جنوب، دیرپاترین نشریه تاریخ بوشهر*

زبادِ جنوبی در آمد نسیم
دل رهروان رست زاندوه و بیم (نظامی)

«برای مشاهده نسخه الکترونیکی نسیم جنوب از برنامه PDF استفاده کنید.»

تلفن تماس و ارسال مطلب از طریق واتساب:
۰۹۱۷۷۷۲۳۹۰۹

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

06 Jan, 07:05


هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و هفتم، شماره ۱۱۰۹

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

04 Jan, 16:42


💥مردگان مان نیز از خشونت ما راحت نبوده اند!
✍️
علی مرادی مراغه ای

خشونت گروهی غالبا در ذهنیت اسطوره ای شکل می گیرد و ایرانی جماعت غالبا از ذهنیت اسطوره ای برخوردار است آنان در ناکامی از تجدد، به عنوان عکس العمل، سعی کرده اند به گذشته اسطوره ای خودشان پناه برند و آنرا بازسازی کنند برخی به 1400سال قبل و برخی به 2500 سال قبل.
آنان بجای نگاه به آینده و توجه به راهها و گامهای نپیموده و تجربه نکرده، بیشتر سعی کرده اند به گذشته پناه برند!

♦️بی احترامی بر قبر یک نویسنده را تنها در حد یک مورد اتفاقی تقلیل ندهید این، تنها نوکِ این قله یخیِ خطرناک است، وقتی در نظر بگیریم که هزاران نفر نیز از آن دفاع کرده اند! و این یعنی یک خطر و یک آسیب اجتماعی!
یعنی خشونت بالقوه که اگر دلسوزان فرهنگی به درمانش نکوشند در سربزنگاه تاریخی به فعلیت تبدیل شده و دوباره خلخالی های دیگر ظهور خواهند کرد برای نبش قبر!
متاسفانه تاریخ ما نشان می دهد که کم و بیش، هیچوقت عاری از این پدیده شوم نبوده است!
والتر بنیامین زمانی در آستانه ظهور فاشیسم گفته بود «در صورت پیروزی فاشیسم، حتی مردگان نیز در امان نخواهد بود».
اما تراژدی ما زمانی قابل درک خواهد بود که این گروه هنوز پیروز نشده اند و چنین می کنند!

♦️ما ایرانیان در تخریب قبرهای مغلوبین، شکست خوردگان و دگراندیشان اقلیت، از تاریخ طولانی برخورداریم، کمتر برهه ای بوده که مردگان از دست مان آسوده بوده باشند چه برسد به زندگانمان!
اما برعکسِ مورد امروزی، بخشِ اعظمِ تخریب قبورِ دیروزی ها از موضع دین بوده است شاید لازم به ذکر نمونه ها باشد:
«عمرش قريب به صد سال رسيده بود. و بعد از آنكه او را دفن كرده بودند امير اسكندر قبر او را شكافته سرش را جدا كرده و به مصر فرستاد، با سر دو پسر او كه به دست اسكندر افتاده بودند»
( تتوی، احمد بن نصر الله، تاریخ الفی، ص ۸۵۰)
متوكّل در تمامى قلمرو خود حكم فرمود كه «بايد اهل ذمّه، يعنى نصارى و يهود و مجوس، زن و مرد ايشان در لباس ممتاز باشند از مسلمانان...بر اسب سوار نشوند، مركوب ايشان بايد كه از چوپ باشد مانند بهل. ...منازل فراخ ايشان را تنگ سازند و باقى را مساجد بنا كنند و قبرهاى ايشان را با زمين برابر كنند»
(تتوی، احمد بن نصر الله، تاریخ الفی...ص۲۵۱)
محقق كركى در صوفى‌زدايى شاه اسماعيل نقش داشت و «شاه اسماعيل قبور صوفیه را تخریب»(كربلايى، روضات الجنان و جنات الجنان، ج ۱، ص ۴۹۱) و «خانقاههاى مشايخ اهل سنت را خراب کرده»(نايب الصدر، محمد جعفر شيرازى، طرائق الحقائق...ج ۱، ص ۲۸۳)
و «تخريب قبر منسوب به ابو مسلم خراسانى در خراسان را از بین برد»
(ابهرى، انيس المؤمنين، ص ۱۸۲)
و صدها مورد دگر می توانم بیاورم...

♦️آنچه بر سر مردگان و قبور می آمد بازتابی از شکست و پیروزی زندگان بوده گروه پیروز، همیشه از انتقام قبور شکست خوردگان نیز صرف نظر نمی کرده.
«در سال ۱۲۹۵ هجرى قمرى، فرهاد ميرزا معتمد الدوله والى فارس، معجرى چوبى بر دور قبر حافظ ساخت و پس از آن، گويند شخصى از پارسيان يزد كه به ديوان حافظ تفأل زده بود... قبر خواجه را تعميرى كرد و معجرى بر بالاى آن آرامگاه ساخت. اما يكى از روحانيان شيراز به نام حاج سيد على اكبر فال اسيرى، به عنوان اينكه چرا يك پارسى زرتشتى قبر خواجه شيراز را مرمت نموده، معجر را سوزانده و قبر را به همان حال خراب بازگردانيده است...»
(راوندی، مرتضی، تاریخ اجتماعی ایران...ص ۳، ص۵۲۲)
البته مصیبت قبر برجسته ترین شاعر ایرانی به همین جا ختم نمی گردد برخی منابع نوشته اند که دشمنان حافظ بعد از وفاتش مي گفتند كه او چون علنا شراب مي خورده كافر است و نبايد به آئين مسلمانى دفن شود. برعكس، دسته‌اى طرفدار اسلاميت حافظ بودند»
احتمالا در آن لحظات کشمکش آن دو گروه، حافظ با رندی تمام بر ریش همه شان می خندیده!
بالاخره قرار گذاشتند از ديوان خود شاعر فال گیرند و اين بيت شاهد آمد:
قدم دريغ مدار از جنازۀ حافظ
كه گرچه غرق گناه است مي رود ببهشت
و همین بیت در بدخواهان شاعر تاثیر گذاشته دست از لجاجت کشیدند و دفنش کردند!
اما سر پرسی سایکس که تنها در حدود صد سال پیش یعنی در اوایل قرن بیستم از قبر حافظ دیدن کرده می نویسد:
«هم‌اكنون گاهى بعضی ملايان متعصب هنگامه جو براى كسب شهرت، دست بخرابى قبر و مزار دراز مي كنند، چنانكه در چند سال قبل در يك تابستانى كه در شيراز بسر می بردم واقعه‌اى نظير آن اتفاق افتاد...»
( سایکس، سر پرسی مولزورث، تاریخ ایران... ج۲، ص ۲۱۵)


♦️هر خشونتی، خشونتی دیگر را باز تولید خواهد کرد. آنکه خشونت می ورزد سرانجام خود قربانی خشونت خواهد شد و آنکه قبرها را تخریب می کند سرانجام همان تخریب، دامن خودش را خواهد گرفت.

قبل از این، در این پست نوشته ام که ما چقدر آکنده از کینه و نفرت هستیم و بخشِ اعظم این کینه و خشونت، محصولِ ناکامیِ ماست ناکامی و حسرت از آنچه باید می شدیم و نشده ایم...!

هفت اقلیم (سعید معدنی)

03 Jan, 16:36


یادداشت #جلال_آل_احمد
پنجشنبه ۱۶ دی ۱۳۳۸
ساعت ۶ بعدازظهر

«نیما دیشب مرد. دو بعد از نیمه‌شب. ساعت دو و ده دقیقه بود که درِ خانه را سخت کوبیدند. خیال کردم میرآب آمده است آب بدهد، ولی صدای دختر کلفَتِ‌شان که از پشت در بلند شد، داد می‌زد که قضیه از چه قرار است. وقتی رسیدم، زنش چشم‌هایش را هم بسته بود. عر می‌زد. به زحمت او را به اطاق دیگر برده‌ام و دراز رو به قبله‌اش کرده‌ام و قرآنی پیدا کردم و یک ساعتی تنها بودم و زنش را فرستادم خانه‌ی خودمان تا خواهر کوچک نیما و شوهرش آشتیانی پیداشان شد. بعد هم ابوالحسن صدیقی آمد و تا پنج صبح نشستیم و آرامشان کردیم و من چک‌و‌چانه‌ی پیرمرد را بستم...»

#نیما_یوشیج ساعت دو بامداد شانزدهم دی ۱۳۳۸ درگذشت.
@nima_yoooshij

هفت اقلیم (سعید معدنی)

02 Jan, 19:13


🔶«جامعه شناسی علم شناخت واقعیت اجتماعی است»

با آرزوی زندگی شیرین و خوب برای شما، اتحادیه جامعه شناسان ایرانی در تلگرام (اِجادَت)، فهرست زیر را در شاخه‌های گوناگون علوم اجتماعی تدارک دیده‌است. امیدواریم با انتشار آن در کانال‌های مختلف، به ترویج بینش جامعه‌شناختی یاری برسانید.

🔸پنجشنبه ۱۴۰۳/۱۰/۱۳🔸


✍️ احمد فعال (بیان آزادی)
✴️ تحلیل های نظری در جامعه شناسی و سیاست
🔸 @bayane_azadi

✍️ گیتی خزاعی
✴️ جامعه‌شناسی محیط زیست، خانواده، و‌‌ سیاست‌گذاری اجتماعی
🔸 @EnvironmentalSociology

✍️ فاطمه موسوی ویایه
✴️ زنان و مسائل اجتماعی ایران
🔸 @womensocialproblemsofIran

✍️ مریم زارعیان
✴️ اجتماع و سیاست در ایران
🔸 @maryamzareian97

✍️ اصغر ایزدی جیران
✴️ آکادمی مردم‌نگاری
🔸 @academy_mardomneghari

✍️ عادل سجودی
✴️ جستاری در جامعه شناسی
🔸 @GILsociologist

✍️ حسین پرويز اجلالی
✴️ جامعه شناس ایرانی
🔸 @iransociologista

✍️ محمدحسن علایی
✴️ آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه‌شناختی
🔸 @sociologicalperspectives

✍️ نعمت الله فاضلی
✴️ تحلیل فرهنگی جامعه ایران
🔸 @DrNematallahFazeli

✍️ سعید معدنی
✴️ هفت اقلیم
🔸 @Saeed_Maadani

✍️ فریبا نظری
✴️ جامعه‌شناسی گروه‌های اجتماعی
🔸 @Sociologyofsocialgroups

✍️ رضا تسلیمی طهرانی
✴️ جامعه شناسی عمومی
🔸 @taslimi_tehrani


✍️ علی نوری
✴️ خانواده ایرانی و مسائل اجتماعی
🔸 @iranian_familyy

✍️ مینا شیروانی ناغانی
✴️ جامعه‌شناسی اقتصادی و توسعه
🔸 @Sociology_Development_economic

✍️ ح.ا. تنهایی
✴️ جامعه‌شناسی تفسیری‌پرگمتیستی، نظری و درمانی
🔸 @hatanhai

✍️ مصلح فتاح پور
✴️ تحلیل آسیب های اجتماعی
🔸 @Analysisisocialproblems

✍️ آرش احدی مطلق
✴️ جامعه شناسی و اخلاق
🔸 @Sociology_of_Ethics

✍️ سودابه حیدری
✴️ رادیولوگ؛ پادکستِ اجتماعی، علمی و فلسفی
🔸 @Radio_Log

✍️ کاوه فرهادی
✴️ انسان‌شناسی یاریگری، توسعه پایدار و زیست‌بوم‌داری
🔸 @kaveh_farhadi

✍️ بی‌تا مدنی
✴️ مطالعات فمینیستی با رویکرد تفسیری پرگمتیستی
🔸 @sociology_of_sport

✍️ فاطمه موسوی ویایه
✴️ کانال علمی مطالعات زنان
🔸 @womenstudiesisaorg


🔶〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️🔸🔸

🍁To join us, click here:

🔸@madanibita
🔸@dr_shirinvalipouri
🔸@Mohamadzeinaliunari

هفت اقلیم (سعید معدنی)

31 Dec, 20:05


دو تصویر بالا

یکی حاصل انسان متمدن شهری است و دیگری رفتار انسان با فرهنگ روستانشین و یا عشایر با حیوانات. گاهی یاد گفته برخی فیلسوفان قدیم می‌افتم که می گفتند تمدن (شهرنشینی) باعث شده انسان از انسانیت دور شود و انسانی که با ذهنی همچون لوحی پاک به دنیا می آید، فرهنگ منفعت‌طلب و تمدن شهری آن لوح پاک را ملکوک و آلوده می‌کند.

حمله به اسرائیل در پی اشتباه محاسباتی رهبران حماس و یا افتادن آنها در تور اطلاعات غلط جاسوسان موساد و یا به هر دلیلی، و نیز استفاده‌ی اسرائیل به رهبری نتانیاهو دیو صفت، از این فرصت، باعث شد که هر روز تعداد بسیاری از شهروندان بی‌گناه غزه کشته شده و شهر ویران شود. تا آنجا که از غزه‌ی آباد دوسال پیش، این تصویر ویرانه با غروبی غم‌انگیز به جا مانده است.

اما تصویر دوم، زن روستایی یا عشایری است با احساسات پاک و زلا‌ل‌اش که باید همه‌ی طرفداران محیط زیست و طرفداران حقوق حیوانات در برابرش تمام قد به احترام بایستند. دیدن این نوع صحنه ها به انسان امید می‌دهد که هنوز مهربانی هست و زندگی جریان دارد.‌


#سعید_معدنی

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

31 Dec, 18:27


🔺انسان بودن این شکلیه دوستان:
@khabarfarda_ir

هفت اقلیم (سعید معدنی)

31 Dec, 18:11


غروبِ شهرِ نابود شده‌ی غزه


@mosighi_andishe

هفت اقلیم (سعید معدنی)

29 Dec, 17:59


✍️ محمدرضا شفیعی کدکنی

🖊 هیچ روشنفکری بهتر از فروغ
به ستیزهٔ با سنّت برنخاست.

[با یاد شاعر فقید فروغ فرخزاد، در زادروزِ او]


@sokhanranihaa
▪️ما در قرن بیستم روشنفکران بسیاری داشته‌ایم که به ويرانی «سنّت»ها کمر بسته و برخاسته‌اند و تمام کوشش آنان تخریب اساس سنّت‌ها بوده است چه به صورت آثار داستانیِ بزرگ (بوف کور در نیمهٔ اول قرن بیستم) و چه در شکل مقالات و کتاب‌های بسیار وسیع و استدلالی (آثار کسروی و ارانی)، اما هیچ‌یک از آنان، بی‌گمان، در درونِ خویش تا بدین پایه [که فروغ فرخزاد توانست] گسیختگی از سنّت را نتوانسته‌اند تصویر کنند.

در بوف کور، دشمنی صریح با سنّت، خواننده را، حتی گاه، به ستیز خردمندانه با نویسنده فرا می‌خواند. اما در تصویری که فروغ از گسستنِ خویش ارائه می‌دهد، چه بخواهیم و چه نخواهیم، غیرمستقیم، این سنّت است که از ما دور می‌شود و ما را رها می‌کند. باید بپذیریم که عالی‌ترین تصویر عبور از سنّت، در ادبیات نیمهٔ دوم قرن بیستم ما، در شعر اوست که زیباترین تجلّی خود را آشکار می‌کند.

شاملو و اخوان با همهٔ ستیزه آشکاری که گاه با الاهیّات و سنّتِ اِلاهیّاتیِ حاکم داشته‌اند،
نتوانسته‌اند چنین «گذاری» را، در بیان هنریِ خويش آینگی کنند، گیرم صریح‌ترین رویارویی با الاهیّات را نیز در شعرِ خود عرضه کرده باشند برای نمونه، «گزارش» از اخوان ثالث و «در آستانه» از شاملو.

از این دیدگاه، که دیدگاهِ هنری است و هیچ زرّادخانهٔ مجهّز به بمب اتمی و ئیدروژنی هم نمی‌تواند به جنگش بیاید، بنگریم، هیچ روشنفکری بهتر از فروغ به ستیزهٔ با سنّت برنخاسته است، دیگران شعار داده‌اند و دشنام و اگر به تحلیل سبک‌شناسیک آثارشان بپردازیم، در جدال با سنّت، خود گرفتار تناقض‌های خنده‌آوری نیز شده‌اند.

محمدرضا شفیعی کدکنی
با چراغ و آینه، صص ۵۶۹–۵۶۸
#فروغ_فرخزاد


.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @shafiei_kadkani
🆑 #کانال‌سخنرانی‌ها
🌹

هفت اقلیم (سعید معدنی)

29 Dec, 16:53


نسیم جنوب 1108.pdf
نسخه الکترونیکی
*هفته نامه نسیم جنوب*
سال بیست و هفتم
شماره ۱۱۰۸
🌺🌺🌺🌺
*نسیم جنوب، دیرپاترین نشریه تاریخ بوشهر*

زبادِ جنوبی در آمد نسیم
دل رهروان رست زاندوه و بیم (نظامی)

«برای مشاهده نسخه الکترونیکی نسیم جنوب از برنامه PDF استفاده کنید.»

تلفن تماس و ارسال مطلب از طریق واتساب:
۰۹۱۷۷۷۲۳۹۰۹

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

29 Dec, 16:53


هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و هفتم، شماره ۱۱۰۸

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

28 Dec, 07:17


سنگ قبر دزدی!

شاید ایران جزو معدود کشورهای جهان سوم است که سیاست رسمی‌ جمعیتی‌‌اش" تاکید بر فرزند آوری" است. اما حکومت هیچگونه تلاشی در جهت کاهش تنش‌های بین‌المللی، سرمایه‌گذاری خارجی، گشایش اقتصادی، ایجاد اشتغال و افزایش رفاه مردم انجام نمی دهد.

کشور دهه‌هاست که تحریم است و اقتصادش قفل شده و تورم دو رقمی بسیاری از زیر ساخت‌ها را نابود کرده. هر روز بر خیل بیکاران، مهاجرت متخصصان، آلودگی محیط زیست، تعداد خیابان ‌خواب‌ها و کارتون خواب‌ها و گورخواب‌ها و... افزوده می شود اما باز هم تاکید بر فرزند آوری است!

و اکنون شاهد پدیده جدید سنگ‌قبردزدی هستیم. اگر قبلا تابلوهای راهنمایی و رانندگی، درپوش های آهنی کنتور آب و سیم های برق و تلفن را می‌دزدیدند الان دیگر به مرده‌ها هم رحم نمی‌کنند و سنگ قبرشان را می دزدند تا نشانی از آنها نماند.

خلاصه آنکه جامعه‌ی ایران جامعه به حال خود رها شده است و حکومت تلاش ملموسی در جهت کاهش مشکلات اقتصادی نمی کند فقط دغدغه هایی مثل فیلترینگ و حجاب را جدی می‌گیرد. در حالی که‌ مشکلات مردم از نوع معیشت و امنیت است.

#سعید_معدنی
#فقر
#تورم
#سنگ_قبر_دزدی
#هیو
#استان_البرز

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

28 Dec, 05:44


اما این تاکید لازم است که طرفداران رژیم پیشین که خود دلیل اصلی دامن زدن به لومپنیسم و ویران شدن جامعه ایران بوده‌اند و امروز هر چه بیشتر خود را مدعی آزادی نشان می‌دهند و تمایل به از چاله بیرون آمدن و به چاه افتادن جامعه ایران را از خود نشان می‌دهند، بی‌شک خبر از یک بیخردی بزرگتر می‌دهدکه در تاریخ معاصر ما فراوان بوده است. اما از یاد نبریم که قربانی واقعی این اهانت نه یک سنگ در گورستانی آرام، بلکه حقیقت یک وجود است، وجود شرارتی که فرهنگ ما را درون خود گرفته و هر روز بیشتر در همه اذهان از موافق و مخالف ریشه می‌دواند. تا جسارت اذعان به سهم خود در این فاجعه را نداشته باشیم، دگرگونی و نزدیک شدن به جامعه‌ای شایسته نام و نشان و میراث فرهنگ ایرانی را به دست نخواهیم آورد.

هفت اقلیم (سعید معدنی)

28 Dec, 05:44


در آستانه روز مقدس (کریسمس) برای میلیاردها مسیحی و میلیاردها انسان دیگر در سراسر جهان، گروهی لومپن تصور کرده‌اند با رفتار توهین‌آمیز و هتک حرمت نسبت به آرامگاه نویسنده بزرگ ایران، غلامحسین ساعدی (گوهر مراد) در پرلاشز پاریس، «خودی» نشان دهند. این عمل که به خودی خود یک جرم و قابل تعقیب قضایی است، اگر عملی سفارش داده شده به وسیله قدرت و گروه‌های رقیب سیاسی نباشد، ممکن است صرفا رفتاری لومپنی و کار گروهی اوباش سبک مغز باشد که خواسته‌اند در محیط آشفته و جنون‌آمیز جامعه تخریب‌شده ایران امروز ، و در لجنزاری که بسیاری از ایرانیان در فضای مجازی ساخته‌اند، کسانی درباره آن‌ها، یا گروه سیاسی که مدعی دفاع از آن هستند، چیزی به سود یا زیانشان بگویند: کاری که در اینجا برای ما مطرح نیست، زیرا چنین اوباشی در جهان امروز آنقدر زیادند که کافی است نگاهی به اخبار روز بیاندازیم تا صدها و هزاران مورد از آن‌ها را بیابیم. جهان امروز، زادگاهی گسترده و پربار برای لومپن‌ها و لومپنیسم شده است و بازنمود این را می‌توان در این حقیقت دید که اکثر نظام‌های سیاسی جهان که باید به فکر منافع مردم و انسان‌هایی که همه چیزشان را تصاحب کرده‌اند باشند، اوباشی هستند که جز خود و ثروت و قدرت خویش، فکری ندارند و تقریبا همه اراذل و اوباش را به صورت رسمی یا غیر رسمی در همه جا در اختیار خویش دارند. اینکه خود این سران سیاسی، اوباش پیشین بوده‌اند نیز چنان آشکار است که نیازی به تاکید دوباره بر آن نیست.
در این میان اگر فاجعه‌ای وجود داشته باشد، یک حقیقت وجودی و نه در آن است که این عمل ضربه‌ای به تعامل گروه‌های سیاسی در جدال برای کسب قدرت، یا نیروهای سیاسی در قدرت خواهد زد، نه بسیار از مورد نخست بیشتر، اینکه چنین حرکتی که موارد مشابه آن در طول تاریخ هزاران هزار بار تکرار شده است، کم‌ترین تاثیری در جایگاه ارزشمند نویسنده‌ای با ارزش و با کارنامه‌ای به شرافت ساعدی خواهد داشت. از این رو کم‌ترین تاسفی برای ساعدی خوردن به دلیل این ماجرا، یک شوخی با تاریخ است. ساعدی را اراذل و اوباش به این جایگاه نرساندند که بتوانند با چنین رفتارهای کثیفی خللی در آن جایگاه وارد کنند. اما در این ماجرا ما با واقعیتی روبرو هستیم که به آن نام «حقیقت یک وجود» داده‌ایم و آن، سقوط تدریجی تمدن و فرهنگ ایرانی است که بنا بر شواهد تاریخی و حتی از زبان دشمنانش، اصل و اساسش بر دوستی و ادب و خویشتنداری و آداب‌دانی و مهربانی و شرافت و کار سخت و قناعت و بزرگواری و سخن‌دانی و شعر و هنر بوده است. حقیقتی که از آن نام می‌بریم، وجود لومپنیسمی است که از دهه 1340 با تزریق درآمد گسترده نفتی و دگرگون شدن سبک زندگی و جهانبینی ایرانیان، با شهری شدن پریشان و بی نظم و قانون و شتابزده یک جامعه به شدت سنتی اتفاق افتاد و آن را به صورتی پیوسته و امروز هر چه بیشتر، به جامعه‌ای تبدیل کرده است که در آن همه ارزش‌ها به «ارزش پول» و «ارزش قدرت» خلاصه شود. جامعه‌ای که کلاهبرداری و کلاهبرداران و لومپن‌ها همه جایش نفوذ کرده‌اند. این حقیقت که بسیاری حاضر نیستند آن را بپذیرند، این فاجعه، در آن است که زبان لومپنی و اندیشه لومپنی در جامعه ما امروز دیگر خاص این و آن گروه اجتماعی نیست: واکنش گروهی از «مخالفان» نظام حاکم در ایران که به گذشته‌ طلایی که وجود نداشته، افتخار می‌کنند و قهرمانانشان لومپن‌هایی چون «پرویز ثابتی» هستند، در تشویق این کار، چه در پشت پرده و چه آشکارا، خود گواهی از نفوذ این لومپنیسم است. ساعدی نیازی به دفاع ما ندارد، زیرا در راهی قدم گذاشته بود که خود می‌دانست او را به باد می‌دهد، همانگونه هدایت می‌دانست و او هم امروز در جایی نزدیک به ساعدی در پرلاشز آرامیده است، هر دو این عزیزان از فرط نومیدی برای کمک به بیرون کشیدن مردمان این سرزمین از چنگال همین اوباشی‌گری خودکشی کردند، هدایت به صورتی مستقیم و روشن و ساعدی به صورتی غیر مستقیم و تا حدی در ابهام. آنچه امروز باید سوگوارش باشیم آن است که لومپنیسم در معنای عام آن، یعنی بیخردی، پول و قدرت‌پرستی ، دروغ و لجن‌پراکنی همچون سرطانی جامعه ما را فراگرفته است و هر کسی باید هر چه از دستش بر می‌آید برای آینده این فرهنگ بزرگ انجام بدهد. اما اینکه این ماجرا را بدل به بهانه‌ای برای یادآوری ارزش بزرگانی چون ساعدی و یا حقارت کسانی که دست به این توهین زده‌اند بکنیم، نیازی به آن نمی‌بینیم چون هر دو موضوع بروشنی آفتابند. و حتی بدتر از این تبدیل این ماجرا به استدلالی در رقابت‌های سیاسی کار درستی نیست. تاریخ امروز همه کسانی را که مایل باشند با واقعیت های هر دو سیستم پیش و پس از انقلاب آشنا می‌کند.

هفت اقلیم (سعید معدنی)

28 Dec, 05:44


عکس فوری (289) : حقیقت یک آسیب / درباره اهانت به آرامگاه غلامحسین ساعدی

لینک در کانال نوشته‌های ناصر فکوهی

https://t.me/nasserfakouhi/7491

هفت اقلیم (سعید معدنی)

27 Dec, 20:21


🔸 مجله میدان فرهنگ
🔹شماره ۲۶
🔹مدیر مسئول: دکتر علی ربیعی
🔹️سردبیر: دکتر یوسف پاکدامن
🔹مشاور علمی این شماره: دکتر محمد نجاری
🔹 ویراستار ارشد: احمد طالبی
🔹ویژه‌نامه مهاجرت
✴️ کانال مجله میدان فرهنگ در تلگرام
@MeidaneFarhang
صفحه مجله میدان فرهنگ در اینستاگرام
http://www.instagram.com/meidanefarhang.mag
صفحه انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات در اینستاگرام
http://www.instagram.com/irancsca
✴️ وب سایت انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات
https://irancsca.ir/
✴️ این شماره با همکاری اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران منتشر شده است.
https://service.tccim.ir/

هفت اقلیم (سعید معدنی)

25 Dec, 19:42


🔸 مجله میدان فرهنگ
🔹شماره ۲۶
🔹مدیر مسئول: دکتر علی ربیعی
🔹️سردبیر: دکتر یوسف پاکدامن
🔹مشاور علمی این شماره: دکتر محمد نجاری
🔹 ویراستار ارشد: احمد طالبی
🔹ویژه‌نامه مهاجرت
✴️ کانال مجله میدان فرهنگ در تلگرام
@MeidaneFarhang
صفحه مجله میدان فرهنگ در اینستاگرام
http://www.instagram.com/meidanefarhang.mag
صفحه انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات در اینستاگرام
http://www.instagram.com/irancsca
✴️ وب سایت انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات
https://irancsca.ir/
✴️ این شماره با همکاری اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران منتشر شده است.
https://service.tccim.ir/

هفت اقلیم (سعید معدنی)

25 Dec, 19:42


🔸 مجله میدان فرهنگ
🔹شماره ۲۶
🔹مدیر مسئول: دکتر علی ربیعی
🔹️سردبیر: دکتر یوسف پاکدامن
🔹مشاور علمی این شماره: دکتر محمد نجاری
🔹 ویراستار ارشد: احمد طالبی
🔹ویژه‌نامه مهاجرت
✴️ کانال مجله میدان فرهنگ در تلگرام
@MeidaneFarhang
صفحه مجله میدان فرهنگ در اینستاگرام
http://www.instagram.com/meidanefarhang.mag
صفحه انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات در اینستاگرام
http://www.instagram.com/irancsca
✴️ وب سایت انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات
https://irancsca.ir/
✴️ این شماره با همکاری اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران منتشر شده است.
https://service.tccim.ir/

هفت اقلیم (سعید معدنی)

25 Dec, 11:26


💥از کنار خرس قطبی آرام رد شوید!
✍️علی مرادی مراغه ای

به عنوان یک ایرانی پس از سالها مطالعه در مورد تاریخ ۲۰۰ ساله مناسبات ایران با روسیه، به این نتیجه رسیده ام که باید از کنارِ این خرس قطبی خیلی با دقت و حساب شده رد شوید!
نه با او دشمن و درگیر شوید چون شکست می خورید و سر از ترکمنچای در می آورید و نه با این خرس قطبی دوست شوید و نزدیکش شوید که بر دوستی خاله خرسه هیچ اعتباری نیست...

♦️اكتاويو پاز سخن بسیار دقیقی در این مورد دارد می گوید:
«اين خرس قطبى(روسيه) نمی تواند از جاى خود بجنبد و هر وقت از جا بجنبد يا همسايه‏ اش را لگدمال می ‏كند يا خودش تكه پاره می ‏شود...»!
سخن پاز کاملا با حوادث تاریخی ۲۰۰ ساله صدق می کند کمتر دوره ای وجود داشته که این خرس قطبی یکی از همسایگانش را لگد مال نکند!
اما تاریخ نشان داده که دوستی با این خرص قطبی نیز عاقبت خوشی نداشته چون همیشه در حساسترین زمانها دوستانش را ول کرده و فروخته است از جنبش جنگل گرفته تا فرقه دمکرات آذربایجان تا حتی حزب توده و...

♦️در آخرین کتاب ام(پروکروستس ایرانی...) با اسناد متقن و به کرات آورده ام که هم دشمنان و هم دوستان روسیه، سرانجام خوشی نداشته اند در این کتاب اشاره کرده ام که وقتی حکومت ایران در پی دستگیری و جمع کردن حزب توده برمی آید آقای رفسنجانی در ۷ آذر می‌نویسد که«آخر شب، جلسه سران بود در باره تعقیب حزب توده...بحث شد و در حد گرفتن سران حزب توده موافقت شد. مسئولان امنیتی پیشنهاد گرفتن عده زیادی را دادند که نپذیرفتیم»
در واقع این احتیاط سران ایرانی، بخاطر عکس العمل خرس قطبی بود. رفسنجانی در ادامه در ۲۱ فروردین می نویسد:
«در جلسه‌ای که در دفتر رئیس جمهور با حضور وزیر امور خارجه شرکت کردم در باره همکاری بیشتر با روسیه قرار شد پیشنهاد چند مسئله مهم سدهای روی ارس و اترک و احیای طرح ریخته‌گری سیصدهزار تنی و فروش گز و خرید اسلحه و چیزهایی از این قبیل به منظور امیدوار کردن شوروی به امکان داشتن رابطه بیشتر و جلوگیری از توطئه روس‌ها به خاطر یاس از انقلاب ما بعد از سرکوبی حزب توده، بحث شد».
اما روسها که همیشه دوستان خود را در سربزنگاههای تاریخی تنها گذاشته اند در اینجا نیز بدنبال منافع خود بودند و در فکر قرارداد تجاری با ایران. بخاطر همین، رفسنجانی پس از ضربه اول به حزب توده در ۳ اردیبهشت ۱۳۶۱ش می‌نویسد:
«آقای دکتر ولایتی از برخوردهای مثبت شوروی‌ها خبر داد. با توجه به برخوردی که با توده‌ای‌ها و خود شوروی شده، مهم و قابل توجه است» .
همین بی‌اعتنایی روس‌ها به سرنوشت حزب توده باعث شد که حکومت ایران با خاطر جمعی در پی تکمیل کار نیمه تمام باشد و با آغاز عملیات موج دوم دستگیری اعضای باقیمانده حزب توده، کار را تمام کند!.
(پروکروستس ایرانی...صفحات۳۳۴ و ۳۳۵)

♦️نظامی گنجوی بیش از هشتصد سال پیش، زمانى كه حتى كشورى به نام روسيه وجود نداشته و روسها به مانند قبايل وحشى زندگى مى ‏كردند شاعر با ديدى عميق خشونت آنان را در آن عهد ديده و در شعرى به تقبيح آنان پرداخته بود گويى شاعر مخاطرات آنان بر كشورهاى ديگر را از فراز قرن‏ها پيش ‏بينى كرده بوده!
همه رهزنانند چون گرگ و شير
به خوان نادلیرند و بر خون دلير
ز روسى نجويد كسى مردمى
که جز گوهری نیستش زادمی...

⏹️از کنار خرص قطبی با دقت تمام حرکت کنید!
نه به او لگدِ دشمنی بزنید و نه با او دستِ دوستی بدهید و خیلی نزدیکش شوید...

هفت اقلیم (سعید معدنی)

24 Dec, 19:41


درباره علوم انسانی اسلامی

هزینه های گزاف

✍🏽 محسن آزموده

◾️حجت الاسلام رضا غلامی از مدافعان علوم انسانی اسلامی اخیرا نوشته: «طرح مفهومي به نام علوم انساني اسلامي يا غيراسلامي، بحثي بي‌ثمر و بي‌نتيجه خواهد بود... درنهايت بايد اذعان كنيم كه افزودن وصف «اسلامي» به علوم انساني، از ابتدا خطايي معرفتي بود»

◾️ا ين سخنان صادقانه بسيار خوب است و طرح آنها از جانب حجت‌الاسلام غلامي جاي تحسين دارد، جلوي ضرر را هر وقت بگيري، منفعت است.

◾️جعل تعابير و اصطلاحات «من در آوردي» هيچ فايده‌اي ندارد، جز اينكه هزينه‌هايي را از جيب بيت‌المال يا نهادهاي خصوصي به باد مي‌دهد و در‌نهايت هم يكي مي‌گويد راهي كه رفته از اساس غلط بوده!

🗞متن کامل یادداشت در روزنامه اعتماد

https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/227067/

@zamaneyebarkhord

هفت اقلیم (سعید معدنی)

24 Dec, 11:32


فاطو بچه‌دار نمی‌شه!

ماه‌طلعت اصلاً حال خوشی ندارد. از همه چیز می‌نالد. ظاهراً برکناری مهری طالبی دارستانی از مسئولیتش در "ستاد امر به معروف و نهی از منکر" حال او را ناخوش‌تر کرده است. می‌گوید: "چشمتون ندید منم چند روز بیام تهرون برم تو کلینیک او بستری بشم؟" می‌گویم: "برکناری‌اش به دلیل کلینیک نبود، علیه رئیس‌جمهور بدحرفی کرد." نمی‌پذیرد و پاسخ می‌دهد: "مگه همون یه نفر علیه رئیس‌جمهور بد حرفی کرده؟ همه می‌کنن، چرا کار اونا ندارن؟" ناراحتی بزرگترش اما چیز دیگری است. بهتر از زبان خودش بخوانیم. تمام متن صحبت‌های خود اوست:
"خاله! این فاطو ما، هر کارش می‌کنم، نمی‌خوا بچه‌دار شه. سه ساله عروس شده، ولی هنوز حامله نشده. مادرشووَرش بلندشده زیر پا دومادم که بیا ئی رِ طلاق بده! ئی اجاقش کوره! می‌گی چه کارش کنم خاله؟ التماسش کردم، تو چشماش رفتم، قسمش دادم، ولی به فندیاتش نمی‌ره خاله! حالا می‌گی چه خاکی تو سر کنم خاله؟ دومادوم اینم طلاق بده می‌یاد می‌افته رو دستِ منِ پیشونی سیاه! مَ خودم الان آه ندارم که با ناله سودا کنم بعد چه جوری خرج این دخترۀ چشم‌سفید رِ بدم؟
می‌گی چرا نمی‌خواد بچه‌دار بشه؟ خودمم نمی‌دونم خاله. هر وقت ازش می‌پرسم می‌گه: "نمی‌خوام یکی دیگه رِ مثل خودم بدبخت کنم!" ازش می‌پرسم مگه خودت بدبختی؟ می‌گه: "ها! اگه بدبخت نیستم، پس خوشبختم؟" می‌گمش: "سر از بدبختی در نیاری دختر! مگه چه مرگته؟ کم می‌خوری؟ کم می‌خوابی؟ کم می‌پوشی؟" می‌گه: "چی می‌خورم؟ چی می‌پوشم؟ خواب هم مگه چیزیه؟" می‌گمش: "دختر! ناشکری نکن، خدا قهرش می‌گیره! همی خُوو خودش مگه کم چیزیه؟ ما اووَقتا که دختر بودیم آرزو یه خوُو راحت داشتیم، ولی مگه مادرامون می‌ذاشتن؟ صبح کلۀ سحر با لگد و تیپا بیدارمون می‌کردن که پاشین برین از ته باغ علف بچینین!" نه خاله! دخترا ئی دوره قدر نمی‌دونن!
می‌گی بچه نخواستنش دلیل دیگه‌ای هم داره؟ ها خاله! شُو تا صبح برات دلیل می‌یاره. مثلاً می‌گه: "اگه بچّم دختر شه بعد روسریش رِ از سرش ورداره، بعد جریمش کردن، مَ اَ کجا پول بیارم بدم که زندانش نکنن؟" بهش می‌گم: "مادر! مگه شهرِ هرته! بی‌خود می‌کنن دخترِ مردم رِ زندان کنن! به کسی چه مربوطه؟" می‌گه: "ننه! تو سرت تو حساب کتاب نیست. سواد نداری. اصلاً نمی‌دونی تو مملکت چه خبره! الان یه قانونی نوشتن که هر دختری روسری نداشته باشه، میلیون میلیون تومن جریمش کنن و اگه نپردازه، روزشه سیاه می‌کنن!"
خاله! تو که سواد داری این فاطو ما راست می‌گه؟ همچی قانونی نوشتن؟ کی جرأت کرده همچی قانونی بنویسه؟ مگه دخترای مردم اسباب‌بازی هستن؟ مگه ما اَ خودمون اختیار نداریم؟ می‌گی نوشتن اما اجراش را عقب انداختن؟ خب، بلکی چند ماه دیگه اومدن خواستن اجراش کنن. پس این فاطو ما یه چیزی سرش می‌شه که نمی‌خواد بچه‌دار بشه! اصلاً اگه ایطو باشه که مَ خودم اجازه نمی‌دم بچه‌دار بشه! مردم بچه‌دار می‌شن که حلاوتشون بیشتر بشه، بچه عصای دست آدم بشه، اگه قرار باشه، بخوان از همون اول بچه رِ اذیت آزار کنن، خونوادشه تکون واتکون بدن، تنشون رِ به لرز بندازن، یه روز بندازنش تو وَن، یه روز بازداشتش کنن، یه روز جریمش کنن ئی که نشد زندگی! ئی اسمش مردگی هم نمی‌شه! مردم خودشون هزار بدبختی دارن، هزار مصیبت دارن بعد بیان براشون ازین قانونا بنویسن؟
نه خاله، دیگه خودم پاک متوجه شدم. اگه فاطو هم بخواد، مَ خودم نمی‌ذارم بچه‌دار بشه! اگه حامله هم بشه، می‌گم بره بندازتش! چی؟ می‌گی اینم جرمه؟ خب، باشه! دردسرش که از بچه‌دار شدن کمتره! اصلاً به درک که مرتیکه طلاقش بده! بیاد بر دلِ خودم تو خونه بنشینه، بهتر از اینه که بچۀ معصومش ایطو به ضلالت بیفته، هی بخوان مزاحمش بشن، اذیتش کنن، جریمش کنن! بُوی توبه! ئی دیگه چه دوره زمونه‌ای شده؟ اینا دیگه کی هستن؟
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad

هفت اقلیم (سعید معدنی)

24 Dec, 04:31


مولانا: نقاشی از حسین بهزاد


...دلبر و یار من تویی
رونق کار من تویی
باغ و بهار من تویی
بهر تو بود بود من
خواب شبم ربوده‌ای
مونس من تو بوده‌ای
درد توام نموده‌ای
غیر تو نیست سود من
جان من و جهان من
زهره آسمان من.....

چهارم دی( ۶۵۲ هجری خورشیدی) سالروز درگذشت جلال‌الدین محمد بلخی  نامدار به مولوی، مولانا و رومی شاعر فارسی‌گوی است.

هفت اقلیم (سعید معدنی)

23 Dec, 14:53


نسیم جنوب 1107.pdfنسخه الکترونیکی
*هفته نامه نسیم جنوب*
سال بیست و هفتم
شماره ۱۱۰۷
🌺🌺🌺🌺
*نسیم جنوب، دیرپاترین نشریه تاریخ بوشهر*

زبادِ جنوبی در آمد نسیم
دل رهروان رست زاندوه و بیم (نظامی)

«برای مشاهده نسخه الکترونیکی نسیم جنوب از برنامه PDF استفاده کنید.»

تلفن تماس و ارسال مطلب از طریق واتساب:
۰۹۱۷۷۷۲۳۹۰۹

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

23 Dec, 14:53


@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

23 Dec, 14:53


هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و هفتم، شماره ۱۱۰۷

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

23 Dec, 04:42


در تاریخ می خوانیم؛
مرگ استالین و اعدام یارانش

" 23 دسامبر 1953 و 9 ماه پس از درگذشت استالين، هفت تن از همشهريان گرجستاني او و از جمله «لاورنتي بريا» به اتهام قتل سياسي در سابق و نيز قصد براندازي دولت مالنكوف اعدام شدند. هر هفت نفر سالها از مقامات پليس امنيتي شوروي بودند و دو تن از آنان تا سمت وزارت بالا رفته بودند.

«بريا» مدتي وزير كشور و معدوم ديگر وزارت كنترل سازمانها و موسسات (حراست) را برعهده داشت. بريا در ماه ژوئيه آن سال دستگير شده بود. دادستان محكمه حتي «بريا» را متهم كرده بود كه از سال 1919 با انگليسي ها تماس داشته و از اين رهگذر به وطن خيانت کرده است!. درباره بريا در خارج از روسيه كتابهاي متعدد انتشار يافته و در برخي از آنها، مولفان مدعي شده اند كه «بريا» استالين را مسموم كرده بود كه به نظر نمي رسد دقيق باشند. ولي ترس مالنكوف جانشين استالين از بريا و احتمال توطئه بريا بر ضد او به ثبوت رسيده است زيرا كه بريا در چهار ماه پس از درگذشت استالين بر شمار ماموران مخفي و تجهيز پليس امنيتي به سلاحهاي سنگين افزوده بود. اين اعدامها، نخستين براندازي متحدين استالين از صحنه حكومت شوروي بود و واضح بود كه در چنين محيط آكنده از خصومت، نفاق و نبرد برسر قدرت؛ پياده كردن سوسياليسم واقعي امكان پذير نبود و فروپاشي نظام شوروي از همان زمان قابل پيش بيني بود"

منبع:iranianshistoryonthisday.com

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

21 Dec, 15:17


تکرار یک تحلیل عوامانه از جنگ از زبان یک فیلسوف!

سعید معدنی

چند شب پیش در فضای کلاب هاوس شنونده مناظره دکتر بیژن عبدالکریمی و دکتر حسن محدثی بودم. البته من به نیم ساعت آخر این گفتگو رسیدم. نکته‌ای به ذهن‌ام رسید که مطرح کنم.

دکتر عبدالکریمی در انتهای مناظره جمله‌ای را گفت که قبلا هم به دفعات تکرار کرده بود. اینکه؛ روشنفکر ایرانی پیرو عوام است و عوامانه تحت تاثیر شبکه‌های فارسی ماهواره‌ای سخن می‌گوید. اما خود جناب عبدالکریمی هم گاهی سخنان عوامانه ای میگوید و تکرار می‌کند که تعجب‌آور است. یکی از این موارد که وی در این نشست و نیم ساعت آخر گفت این بود که «از دوره صفویه تا قاجار و... هر وقت دشمن حمله کرده بخشی از خاک وطن را تصرف کرده ولی در جنگ هشت ساله این اتفاق نیفتاد و نگذاشتند که یک وجب از خاک ایران توسط عراق و صدام جدا شود» این استدلال یک نمونه از دنباله‌روی از زبان عوام است که توسط یک فیلسوف تکرار می‌شود.

ابتدا این نکته را روشن کنم، همیشه‌ی تاریخ ما ایرانیان مدیون فداکاری و ایثار شهدا و رزمندگانی که از وطن دفاع کرده‌اند، هستیم و خواهیم بود. اما بحث ما صرفا عوام زدگی در گفتار است که در ادامه به آن خواهم پرداخت.

عبدالکریمی در این قیاس به یک خلط زمانی دچار شده و ایران و جهان چهل سال پیش را با دوره قاجار و صفویه مقایسه می‌کند! اما مقایسه کردن وضعیت یکصدسال اخیر که حدود مرزهای جغرافیایی کشورها مشخص شده و به مقدار زیاد نظام حقوقی بین المللی مطرح است با دوران ماقبل مدرن - مثل قاجار و صفویه - بسیار عوامانه است. در آن زمان هر کشور که قدرت داشت به کشور دیگر حمله می‌کرد و مرزهای تعریف شده‌ی محکم مثل امروز وجود نداشت. افغان‌ها در دوره صفویه از ضعف حکومت استفاده کردند و تا اصفهان تاختند و کشوری به نام افغانستان را تاسیس کردند. در مقابل نادرشاه افشار افغان‌ها را عقب راند و تا هرات پیش رفت و شهرهایی از این سرزمین را فتح کرد. حتی به این هم قانع نشد و به بهانه حمایت پادشاه گورکانی از افغان‌ها به هند حمله کرد و هر بلایی که می‌خواست سر مردم هند آورد. روسیه هم از ضعف قاجار استفاده کرد سرزمین هایی از ایران را طبق قراردادهای موسوم به ترکمنچای و گلستان از آن خود کرد. اصولا هر گروه و کشوری که قدرت داشت چنین می کرد. جالب آن که سرزمین بحرین هم یک موضوع استخوان لای زخمی بازمانده از همان گذشته دور بود. پهلوی می‌دانست که تاکید بر این سرزمین ممکن است تمام فرصت‌های ثبات و پیشرفت کشور را بگیرد، لذا محمدرضاشاه از خیر بحرین گذشت تا بتواند کشور را در فضای صلح در مسیر توسعه ریل گذاری کند تا به زعم خود قدرت منطقه‌ای باشد.
  
باید از عبدالکریمی و امثال ایشان پرسید مگر در یکصد سال اخیر مثلا از کشور افغانستان که ۶۰ سال درگیر جنگ داخلی است و مدتی بیگانگان در آن حضور داشتند، چیزی کم شده است؟ و یا از کشورهای تازه تاسیس همسایه از جمله عراق و ترکیه و عربستان و سایر کشورهای ریز و درشت، شهر یا منطقه‌ای یا سرزمینی جدا شده که از ایران کم شود؟! در زمان قاجار و قبل آن نه سازمان ملل بوده و نه شورای امنیت و نه معاهدات بین المللی مثل ناتو وجود داشت. اتفاقا این نوع سخن گفتن و قیاس کردن این دو زمان متفاوت، مثالی بارز از "پیروی از سخنان عوام و تحت تاثیر استدلال عوامانه است" که دائما عبدالکریمی روشنفکران ایرانی را به آن متهم می کند.

صدام در حمله به ایران توسط رزمندگان ایرانی و با حمله به کویت توسط همپیمانان کویت - از جمله آمریکا - شکست خورد. حمله عراق به ایران به قصد فتح سرزمین بود اما ورود ایران به داخل خاک عراق و تداوم جنگ هشت ساله، متاسفانه بار ایدئولوژیک داشت. ایران می‌توانست پس از فتح خرمشهر و یا پس از تسخیر جزیره فاو که دست بالا داشت و بهترین زمان برای صلح بود پای مذاکره بنشیند. اما صلح نکرد چرا؟ چون هدف ایران «رفتن به قدس از راه کربلا» بود. اتفاقا حضور در خاک عراق، عراقی‌ها را منسجم‌تر کرد. به همین خاطر تداوم جنگ در چند سال آخر جز ویرانی چیزی برای دو کشور نداشت و هر دو کشور پس از هشت سال به همان مرزهای قبل از جنگ برگشتند.

در روزهای آغاز جنگ، یعنی درست پنج روز پس از حمله عراق به ایران ضیاءالحق رئیس‌جمهور وقت پاکستان به ایران می‌آید و می‌خواهد تا دامنه جنگ گسترش پیدا نکرده صلح شود. اما پاسخ حکومت جدیدو آرمانگرای ایران چیز دیگری است و آن صدور انقلاب، سرنگونی صدام و ایجاد یک حکومت مشابه جمهوری اسلامی در عراق است.‌ در همان زمان از نخست وزیر وقت - محمدعلی رجایی- در مصاحبه ای در باره پیشنهاد صلح ضیاءالحق و دیگران می‌پرسند وی می‌گوید :"تا برداشتن سد راه خدا (صدام) در عراق پيش خواهيم رفت"! اما این اتفاق نیفتاد و صدام ۱۵ سال بعد از پایان جنگ ایران و عراق توسط امریکایی‌ها دستگیر، سپس محاکمه و اعدام شد.

#سعید_معدنی
#عبدالکریمی
#محدثی
#روشنفکر
#عوام

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

19 Dec, 11:47


یلدا و مهربانی در عصر تلخ‌کامی

سعید معدنی

از دیرباز شعر و شادی و موسیقی و ترانه و رقص در بین مردمان عادی مفری و پناهی برای یافتن دمی آسایش و کمی آرامش بوده است. گاهی روزگار به ما سخت می گیرد و ما عشق، عشق ورزیدن و دوست داشتن را فراموش می کنیم به تعبیر سعدی:
چنان قحط سالی شد اندر دمشق
که یاران فراموش کردند عشق

گاهی اعیاد و جشن‌ها و از جمله یلدا ( شب چله) به ما می گوید عشق، دوستی، دور هم نشستن و صله رحم - که سنتی دیرین در فرهنگ ماست - را فراموش نکنیم. یلدا در این سرزمین بطور سمبلیک نوید کوتاه شدن سیاهی و شب و بشارت ظهور روزهای بلند و روشن است. اما باید صبور بود تا زمستان نیز به سر آید و نوروز و عید برسد تا عاشقی‌ها و زیبایی ها تکمیل شود.

ما ایرانیان مجبور بوده و هستیم تا اعیاد هزاران ساله ملی را برای آرامشی در میان این همه تلخی‌های روزگار احیا و حفظ کنیم و آن‌ها را به نسل‌های بعدی بسپاریم تا زیستن آسان‌تر شود و دوست داشتن دیگری را فراموش نکنند.

با مرور در تاریخ می دانیم که اجداد ایرانیان و سایر کشورهای هم فرهنگ و همجوار ما شب یلدا را با شعرخوانی می گذراندند. از دیرباز متن شیرین و حماسی شاهنامه یک اثر مهم و جذاب برای خواندن در این شب طولانی بوده است. شاهنامه هم جشن دارد و هم غم،  هم عشق دارد هم تنفر، هم پیوند و ازدواج را حکایت می کند و هم جدایی و هجران را. شاهنامه حاوی بسیاری از گونه های ادبیات داستانی از تراژدی تلخ گرفته تا شادی و شادکامی و ظفر است.  اجداد خوش ذوق ما در شب یلدا به خواندن این همه زیبایی که حکیم طوس به آنها ارزانی داشته بود مشغول می شدند. برای نمونه انجا که می‌سراید:

چنین بود تا بود گردان سپهر
گهی پر ز درد و گهی پر ز مهر

تو گر باهشی مشمر او را به دوست
کجا دست یابد بدردت پوست !

شب اورمزد آمد از ماه دی
ز گفتن بیاسای و بردار می


حافظ‌خوانی نیز از سنت‌های مهم و رایج شب یلدا است. اگر شاهنامه حماسه است. حافظ برای مردمان تفال است و حال و روزشان را بیان می کند. وقتی جمعی دور هم می نشستند هرکس آرزویی و نیتی می کرد.  سپس کتاب حافظ را می گشودند و حافظ با ایشان سخن می گفت. به باور ادیبان ما اشعار حافظ آنقدر گستره عاطفی دارد که برای پاسخ به هر آرزو و گره‌ای در زندگی هرکس برایش حرف و سخن دارد. برای نمونه :

بر سر آنم که گر ز دست برآید
دست به کاری زنم که غصه سر آید

خلوت دل نیست جای صحبت اضداد
دیو چو بیرون رود فرشته درآید

صحبت حکام، ظلمت شب یلدا ست
نور ز خورشید جوی بو که برآید


امیداواریم روزی برای همه جهانیان از این همه جنگ و خونریزی و ظلم کاهش یابد و مردمان جهان دور هم جمع شوند و دیگری را به شعر و موسیقی و شادی مهمان کنند و دوست داشتن بیش از پیش رواج یابد.

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

17 Dec, 13:27


وحدت حوزه و دانشگاه در روزگار قطعی برق و گاز


✍️ در این پاییز آفتابی سرد و  تعطیل بحث از وحدت حوزه و دانشگاه و برای آن هزینه و زمان صرف کردن و تأکید بر مشترکات بیش از تفاوتها، یعنی مسأله وحدت حوزه «و» دانشگاه نیست، بلکه مسأله «یا این» «یا آن» است. و تاریخ  چهار دهه اخیر نشان می دهد که منظور اصلی بیشتر حوزوی شدنِ دانشگاه بوده و نشانه های آن هم نیازی به تجسس و تفحص ندارد. چنان که اغلب سخنرانان تاریخِ این مناسبت تقویمی یا حوزوی اند و یا دانشگاهیانی اند که از حوزه وارد دانشگاه شده اند. حوزویان هم چون در امور تصمیم گیری دانشگاهی دست بالا را دارند نیاز چندانی به علم دانشگاه احساس نمی کنند مگر  برای عنوان «دکتر» که آن هم بعد از مرتبه حوزوی و قبل از نامشان ذکر می کنند. 

✍️سرنخ تفاوت و تعارض در تاریخ حوزه ‌و دانشگاه، بیش از شکل و محتوا، مسأله ای معرفت شناختی است. دانشگاه نهادی مدرن و مبتنی بر مواجهه معرفت علمی سکولار با موضوعات از منظری جدید و روش‌هایی جدیدتر است. نمی توان منکر معرفت فلسفی و شهودی در قالب فلسفه و هنر و ادبیات در دانشگاه شد ولی رویکرد مسلط معرفت علمی سکولار است. پس ظهور دانشگاه ضرورتی تاریخی و متناسب با تغییر نگرش نسبت به طبیعت بی جان و جاندار و جهان انسانی و انسان جهانی است. اما محور حوزه بر  موضوعات دینی و مباحث اعتقادی و صدور احکام می چرخد و معرفت دینی مقوم چنین نگرشی از زمین تا آسمان است.

✍️در ایران این دو معرفت متفاوت به دو دیدگاه متعارض تقلیل یافتند و این نتیجه فرهنگ سیاسی و سیاست های فرهنگی است.
در دوره پهلوی اول که ایرانیان همچنان مبهوت دستاوردهای مدرنیته بودند و هنوز از زخم شکست های پیاپی و تسخیر سرزمینی روس‌ها چرک و خون در دلها جاری بود، چاره را در دریافت مظاهر تمدن غرب یافتند. البته قبل از آن  امیرکبیر گامی بلند و متناسب برداشت اما دولتش مستعجل بود. تلاش برای تغییر سیاسی در قالب مشروطه هم که با به توپ بستن مجلس فاتحه اش خوانده شد. تا در چرخش روزگار جام در دست رضاشاه افتاد یا جام را در کفش گذاشتند. رضاشاه هم با «من حکم می کنم» و نگاه امنیتی سلبی و ایجابی آستین را برای ساختن! فرهنگ مدرن بالا زد. از جمله یا زندگی شهری یا دهاتی یا بی حجاب یا با حجاب تا رسید به مراکز علمی که  گویی تأسیس دانشگاه هم بدون حذف حوزه امکان پذیر نبود‌. چنان که ساختمان سازی و تعریض خیابان منوط به تخریب معماری سنتی و  همنشینی آب و درخت و ویرانی باغ ایرانی در خانه های قدیمی  شد. یکی از عوارض این دوگانگی های «یا این یا آن» در محدود کردن نفوذ روحانیون و بستن مدارس دینی نمود یافت. با این پیش فرض که بدون بستن آن نظام تعلیم و تربیت سنتی، نظام آموزشی مدرن پاگیر نمی شود. نوبت که به پهلوی دوم رسید نظام آموزشی در سطوح مدرسه و  دانشگاه بی رقیب بود.

✍️بعد از انقلاب ورق برگشت و باز یا این یا آن. اما جاپای نظام آموزشی جدید چنان محکم بود که نمی شد با صدور یک فرمان مغز آن را از کار انداخت و  با پیش انداختن بحث اسلامی کردن علوم برای مدتی در دانشگاه‌ها بسته ماند. بعد از بازگشایی و با گذشت نزدیک به نیم قرن، هنوز داستان اسلامی کردن دانشگاهها و  علوم انسانی اسلامی همچنان ادامه دارد مگر اینکه دست دراز سیاست، فرهنگ را به اهلش بسپارد که در جامعه  سیاست زده ایران آرزویی دور از ذهن است.

✍️امروزه هم در تداوم اولویت سنت و مدرنیته که عملا یا سنت یا مدرنیته است، تردیدی نیست که منظور از وحدت حوزه و دانشگاه همان حوزوی کردن دانشگاه است و اگر نشود دانشگاه را حوزوی کرد، حداقل می توان مدارس دینی را در سطوح مختلف چنان گسترش داد که دانشگاه از متن به حاشیه و به الویت انتخابی دوم تقلیل یابد. اما چون مدرنیته و علم جدید پشتیبان دانشگاه است و بدون علم جدید نمی توان از تکنولوژی نو مثل برق و گاز! بهره برد، به خاطر مصرف تکنولوژی هم که شده آثار معرفت علمی و نتایج دانشگاه علیرغم گسترش کمی و افت کیفی، از جامعه امروز ایران‌ زدوده نمی شود. جامعه ای که رویکرد سکولاریستی تاروپود آن را تنیده است و احتمالا در معرض یا این یا آنی دیگر است.

https://t.me/bokhara1974

هفت اقلیم (سعید معدنی)

16 Dec, 07:25


هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و هفتم، شماره ۱۱۰۶

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

16 Dec, 07:24


نسیم جنوب 1106.pdfنسخه الکترونیکی
*هفته نامه نسیم جنوب*
سال بیست و هفتم
شماره ۱۱۰۶
🌺🌺🌺🌺
*نسیم جنوب، دیرپاترین نشریه تاریخ بوشهر*

زبادِ جنوبی در آمد نسیم
دل رهروان رست زاندوه و بیم (نظامی)

«برای مشاهده نسخه الکترونیکی نسیم جنوب از برنامه PDF استفاده کنید.»

تلفن تماس و ارسال مطلب از طریق واتساب:
۰۹۱۷۷۷۲۳۹۰۹

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

16 Dec, 07:24


هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و هفتم، شماره ۱۱۰۶

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

13 Dec, 13:07


بازنشستگان بدون مسکن

سعید معدنی

در سال‌های اخیر با پدیده‌ای جدید روبرو هستیم که قبلا سابقه نداشت. اینکه با افرادی مواجه‌ایم که بازنشسته، و یا در آستانه بازنشستگی بوده ولی فاقد مسکن دائم و یا مسکن شخصی هستند واین بسیار غم‌انگیز است. زیرا دوران بازنشستگی، دوره‌ی کاهش توان جسمی و بروز پیری و بیماری هاست. این افراد از پرداخت کرایه‌های سرسام‌آور در این اوضاع وانفسا رنج می‌کشند و تقریبا همگی پس از فراغت از شغل نخست به شغل دوم مشغول‌اند، اما باز این همه کفاف هزینه زندگی امروز را نمی‌دهد.

به عبارتی با ملاحظه افراد دور و بر خودمان و گپ و گفت با ایشان به کسانی برمی‌خوریم که در دوران پیرانه سری، سپیدمویی و بازنشستگی هستند، اما مستاجراند و همه ساله بر آمار اینگونه افراد افزوده می‌شود. قبلا اگر نگران جوانان و آینده‌شان بودیم، امروز فراتر رفته و باید نگران پیران‌مان نیز باشیم. آنها که اکثرا از قشر کارگر و کارمند هستند و از نوجوانی و جوانی کار کرده اند اما بدلیل گرانی و تورم دو رقمی چهل‌ساله اغلب در طول زندگی شغل دوم و یا اضافه کاری هم داشته‌اند اما هیچوقت آسایش نداشته اند. این افراد درامد ناچیز کارگری و کارمندی را خرج اجاره خانه سرسام آور و زندگی روزمره سی- چهل ساله اخیر کرده، و اکنون از مسکن- این حق اولیه - محروم هستند.

سال ۱۴۰۱ بود که سازمان بازنشستگی کشوری اعلام کرد که برای بازنشستگان فاقد مسکن خانه می سازد! در آن زمان تا‌حدودی امیدوار شدیم، چون فکر می‌کردیم تعداد محدودی از بازنشستگان فاقد مسکن هستند! اما امروزه با بازنشستگان مستاجر فراوانیمواجه می شویم و همانطور که گفته شد هر سال بر تعدادشان افزوده می شود.

امروز پای صحبت یکی از ایشان نشستم. بازنشسته‌ی یک شرکت صنعتی بوده و الان نگهبان یک مجتمع مسکونی است. با دریافت هر دو حقوق نمی‌تواند یک زندگی عادی داشته باشد. در کنارش می‌نشینم و به درد دل‌هایش گوش می‌کنم. در یکی از شهرک‌های اطراف تهران مستاجر است. قبلا در تهران مستاجر بوده اما کم کم به شهرک‌های حاشیه ای رفته و می گوید اگر نتواند کرایه مسکن فعلی را هم جور کند شاید جایی دورتر مثل شهر جدید هشتگرد برود. اما هم خانواده مخالف هستند و هم به خاطر دوری راه این شغل دوم را از دست می دهد. دو فرزند دختر بزرگ دارد. می‌گوید دختر بزرگش خواستگاران زیادی داشته، اما به خاطر گرانی جهیزیه و مراسم عروسی، به آنها جواب رد می‌دادند. اکنون به ناچار به یکی جواب مثبت داده و در حال تهیه جهیزیه است و سخت نگران آینده خود و فرزندانش است. می‌گوید قبلا بسیاری از کارمندان و کارگران که بازنشسته می شدند با پول دریافت حق سنوات بازنشستگی یک آپارتمان حداقل در اطراف تهران می خریدند. اما الان با این حق سنوات و گرانی مسکن و کالا نمی تواند یک پراید نو هم بخرد، پراید کهنه‌ی دست دوم شاید. هزینه کرایه منزل و افزایش سرسام آور سالیانه آن تمام حقوق و حق سنوات دریافتی را می بلعد و نفس‌ زندگی را گرفته است.

این یک نمونه از انسان های شریف دور و بر خودمان است. دیپلمه قدیم است، اهل هیچ فرقه و تفریح جوانی نبوده. اندام متناسب دارد که حکایت از سلامت و ورزشکار بودن در جوانی است و اهل دود و دم و سیگار هم نیست. در جوانی دوست داشت تهران خانه داشته باشد اما طبعا به رویای دست نیافتنی تبدیل شد. امروز نه تنها در تهران نمی‌تواند مسکن اجاره کند حتی در شهرک های اطراف تهران و کرج هم برای کرایه اپارتمان مشکل دارد. گرانی و تورم کمرشکن چند دهه‌ای، بسیاری را فقیر و فقیرتر کرده و به خاک سیاه نشانده است. از او جدا می شوم و با نگرانی‌هایش تنهایش می‌گذارم. وقتی به دور و بر خود نگاه می کنیم خودمان هم کم و بیش برای آینده نسل میانسال و نسل جوان و حتی خودمان نگران هستیم. امیدوارم تصمیم گیران مملکتی از آرمانگرایی متوهمانه دست برداشته و به خود بیایند و به فکر جامعه ۸۰ میلیونی باشند که با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کنند و بشدت نگران امروز و فردای خود هستند.

۲۳ آذر ۱۴۰۳

#سعید_معدنی
#بازنشستگی
#اجاره‌نشینی
#فقر
#تورم
#توهم

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

12 Dec, 19:14


🔶«جامعه شناسی علم شناخت واقعیت اجتماعی است»

اتحادیه جامعه شناسان ایرانی در تلگرام (اِجادَت)، فهرست زیر را در شاخه‌های گوناگون علوم اجتماعی تدارک دیده‌است. با انتشار آن در کانال‌های مختلف، به ترویج بینش جامعه‌شناختی یاری برسانیم.

🔸پنجشنبه ۱۴۰۳/۰۹/۲۲🔸


✍️ آرش احدی مطلق
✴️ جامعه شناسی و اخلاق
🔸 @Sociology_of_Ethics

✍️ فریبا نظری
✴️ جامعه‌شناسی گروه‌های اجتماعی
🔸 @Sociologyofsocialgroups

✍️ سودابه حیدری
✴️ رادیولوگ؛ پادکستِ اجتماعی، علمی و فلسفی
🔸 @Radio_Log

✍️ مریم زارعیان
✴️ اجتماع و سیاست در ایران
🔸 @maryamzareian97

✍️ ح.ا. تنهایی
✴️ جامعه‌شناسی تفسیری‌پرگمتیستی، نظری و درمانی
🔸 @hatanhai

✍️ بی‌تا مدنی
✴️ مطالعات فمینیستی با رویکرد تفسیری پرگمتیستی
🔸 @sociology_of_sport

✍️ کاوه فرهادی
✴️ انسان‌شناسی یاریگری، توسعه پایدار و زیست‌بوم‌داری
🔸 @kaveh_farhadi

✍️ نعمت الله فاضلی
✴️ تحلیل فرهنگی جامعه ایران
🔸 @Drnematallahfazeli

✍️ عباس بختیاری
✴️ کنکاشی در روش
🔸 @Exploring_the_method

✍️ سعید معدنی
✴️ هفت اقلیم
🔸 @Saeed_Maadani

✍️ مسعود زمانی مقدم
✴️ روش و پژوهش کیفی
🔸 @qualitative_methodology

✍️ محمدحسن علایی
آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه‌شناختی
🔸 @sociologicalperspectives

✍️ حسین پرويز اجلالی
✴️ جامعه شناس ایرانی
🔸 @iransociologista

✍️ علی نوری
✴️ خانواده ایرانی و مسائل اجتماعی
🔸 @iranian_familyy

✍️ مصلح فتاح پور
✴️ تحلیل آسیب های اجتماعی
🔸 @Analysisisocialproblems

✍️ مسعود زمانی مقدم
✴️ نوشته‌ها، مقالات و دوره‌های آموزشی
🔸 @masoudzamanimoghadam

✍️ محمد زینالی اناری
✴️ نکته
🔸 @thing

✍️ مینا شیروانی ناغانی
✴️ جامعه‌شناسی اقتصادی و توسعه
🔸 @Sociology_Development_economic


🔶〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️🔸🔸

🍁To join us, click here:

🔸@madanibita
🔸@dr_shirinvalipouri
🔸@Mohamadzeinaliunari

هفت اقلیم (سعید معدنی)

23 Nov, 17:38


🔸*سقوط دانشگاه حتمی است؛ «ازبکستان به من پیشنهاد چربی داد، ۴ برابر حقوق دانشگاه تهران!»*


حسین آخانی، استاد دانشگاه تهران در گفت‌وگو با خبرآنلاین:
▫️سقوط دانشگاه حتمی است، مگر با این سیاست‌هایی که سال‌هاست در وزارت علوم است انتظار رشد هم دارید.

▫️وزیر محیط زیست ازبکستان پیشنهاد چربی برای ترک دانشگاه تهران و استخدام در دانشگاه جدالتاسیس بین‌المللی آنجا داد، نا قابل ۴ برابر حقوق دانشگاه تهران با کلیه نیازهای پژوهشی! فعلا گفت یک اتاق برایشان اختصاص دهید. البته من وسوسه نشدم.

▫️من حتی از بردن دانشجویانم به چیتگر به‌دلیل قوانین ومحدودیت‌های دست و پا گیر محرومم.

▫️برای سخنرانی در اجلاس تغییر سازمان ملل در باکو دعوت شدم. سازمان حفاظت محیط زیست حتی حاضر نشد نام من را در هیئت ایرانی وارد کند و من به‌عنوان عضو هئیت ازبکستان رفتم!

📌 متن کامل در لینک زیر
khabaronline.ir/xmTFP


@KhabarOnline_ir | khabaronline.ir

هفت اقلیم (سعید معدنی)

23 Nov, 03:46


❇️✴️ حاکمانی که فریب پروپاگاندای خودشان را خوردند!

✍🏻
#بیژن_اشتری

پروپاگاندا، یا تبلیغات سیاسی، برای دیکتاتورها در حکم‌ شمشیر دو لبه است. فایدۀ پروپاگاندا برای دیکتاتور، ذهن‌شویی عمومی و بسیج  مردم حول آرمان‌های واهی و تحریف واقعیت‌ها‌ست؛ مقوله‌ای که برای بنده و شما کاملا آشناست و نیاز به توضیح اضافه ندارد.

اما پروپاگاندا زمانی برای دیکتاتور خطرآفرین و مهلک می‌شود که او  دروغ‌هایی را که دستگاه تبلیغاتی خودش ساخته و پرداخته، راست می‌انگارد و بر همین اساس، سیاست‌گذاری می‌کند و ماشین حکومتی‌اش را به جلو می‌راند.

استالین در زمانی که میلیون‌ها نفر از مردم شوروی به دلیل سیاست های غلطش بر اثر گرسنگی در حال مرگ بودند، تحت تاثیر فیلم‌های تبلیغاتی سینمای شوروی، گمان می‌کرد که دهقانان شوروی در اوج رفاه و تنعم به سر می‌برند و میزهای غذای آن ‌ها از فرط سنگینی، تاب ورداشته و آن‌ها از صبح تا شب کار دیگری ندارند جز خوردن و نوشیدن  و بالالایکا زدن و رقصیدن در دور میزهای پر از کباب و شراب. او عاشق تماشای فیلم «ولگا، ولگا» بود که در آن تصویری شاد و سرخوش از زندگی در شوروی دهۀ سی ارائه شده‌است. می‌گویند حداقل بیست بار این فیلم موزیکال را تماشا کرد.

استالین که در طول حکومتش ندرتا از کاخ کرملین بیرون می‌آمد، با اتکا به همین فیلم‌ها و  تصاویری که در سینمای خصوصی‌اش می‌دید، سیاست مرگبار کشاورزی‌اش را طراحی کرد و موجب مرگ صدها هزار دهقان کشورش شد و گناه هر اعتراض و مخالفت و قصوری را هم به گردن دشمن خارجی و عوامل داخلی‌اش انداخت.

چائوشسکو، حاکم دیکتاتور رومانی، سه ماه مانده به سرنگونی و اعدامش، با آرای ۹۷ درصد به اصطلاح نمایندگان مردم، برای یک دوره دیگر رییس‌جمهور کشورش شد. او با اتکا به دروغ‌های رسانه‌های خودش، واقعا خیال می‌کرد که ۹۷ درصد مردم طرفدارش هستند و عامه مردم او را می‌پرستند. آنقدر از محبوبیت و جایگاه محکم خود در رأس قدرت  مطمئن بود که شورش عمومی مردم کشورش را باور نکرد و آن را «اغتشاش مشتی فریب‌خوردۀ خارجی» تصور کرد.

چائوشسکو در حساس‌ترین دوران حکومتش، که مردم خود را برای سرنگونی‌اش آماده می‌کردند، برای یک سفر رسمی عازم ایران شد. او فقط زمانی پی به واقعیت برد که صدای مخالفان را در یکی از همان تظاهرات‌های به اصطلاح میلیونی پروپاگاندایی‌اش شنید؛ که البته دیگر خیلی دیر بود. بهت و حیرت او در آن تظاهرات باید برای هر دیکتاتوری عبرت انگیز باشد هر چند که دیکتاتورها هرگز هیچ درسی از تاریخ نمی‌گیرند و محکوم به گام برداشتن در مسیرهای تکراری‌اند.

#سیاست_شناسی
🆔 @Politicology

هفت اقلیم (سعید معدنی)

20 Nov, 04:06


*فراخوان ویژه تهیه بسته های غذایی  خانواده های دارای معلول یکی از محروم ترین نقاط کشور*

(اوضاع معیشتی و مالی این خانواده ها نگران کننده ست اکثر آنها سه وعده غذا نمی خورند و در فقر مطلق به سر می‌برند، چند خانواده هم دارای دو فرزند معلول هستند که نیاز بیشتری به حمایت دارند)
*همه همت کنیم در حد وسع سبب شادی این خانواده ها شویم.*

برآورد تهیه هر بسته غذایی
۲ میلیون تومان است.


شماره کارت نزد بانک کشاورزی به نام موسسه پایکار آدلان تاراز:

*۶۰۳۷۷۰۷۰۰۰۳۷۴۶۴۹*

*شبا:ir۹۷۰۱۶۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۹۹۹۵۱۸۳۸۹*

*شماره حساب*

*۹ ' ۹۹۵۱۸۳۸ ' ۹*

شماره تماس جهت دریافت اطلاعات بیشتر و ارسال فیش واریزی:۰۹۹۳۹۴۳۳۹۵۰

آدرس:خوزستان-شهرستان اندیکا-قلعه خواجه-روبروی اداره شیلات


*انتشار این فراخوان لطف بزرگی ست در حق این خانواده های دارای معلول*

هفت اقلیم (سعید معدنی)

19 Nov, 18:51


✍️منوچهر آتشی

نه شهرهای ویران، نه باغهای سبز
دنیای پیش رویمان برهوتیست
تا آنسوی نهایت، تا … هیچ …

دیگر در ما
شور گلایه هم نیست
شور گلایه از بد، دشنام با بدی
دیگر در ما شور مردن هم نیست
رود شقاوت ما جاریست
تا چشمه سارِ خشک شکایت، تا … هیچ …

ما گله را سپردیم
به دره های پر گرگ.
کاریزهای ویران را
به فوج سوگوار کبوتر ها،
و بافه های فربه جو را
به اسبهای باد سپردیم.
ما راه افتادیم
از خشکسالِ فرجام،
تا چشمه ی بدایت …
تا … هیچ …

یاران ناموافق
در چارراهِ خستگی از هم جدا شدند
این یک درون معبد پندار ماند
آن یک به کنج صومعه ی اعتکاف
و هیچ یک
ـ با آنکه هیچ یک،
سیمرغ را دروغ نمی انگاشت ـ
بالا نکرد سر سویِ منشورِ قاف…

یاران ناموافق دیگر
با چاشبند خالی چوپانی
از راهکوره های برگشت
ردّ قبیله های کهن بگرفتند
و انتظارِ واقعه را

این یک کجاوه بند لیلی شد
و آن دیگری،
میرآخور فسیله ی مجنون،
اما
در انحنای جاده ی تاریخ
ارابه ای غبار نیفشاند
از بیستون سرخ حکایت، تا ما، تا هیچ …

ما، باز باختیم
اسبِ “کرند” مجنون
و ناقه ی سفید لیلا را
ـ با تیشه ی کذایی “استاد”
در کاروانسرایِ دیدار
ـ در بازگشت ـ
یک شب، بهای نانخورشی
و مزد خوابگاهی از کاه،
پرداختیم
ما راه اوفتادیم، از نو
از کاروانسرای نهایت، تا …

 
۲۹ ابان ( ۱۳۸۴) سالروز درگذشت منوچهر آتشی است.

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

19 Nov, 18:36


نسیم جنوب 1102.pdf

نسخه الکترونیکی
*هفته نامه نسیم جنوب*
سال بیست و هفتم
شماره ۱۱۰۲
🌺🌺🌺🌺
*نسیم جنوب، دیرپاترین نشریه تاریخ بوشهر*

زبادِ جنوبی در آمد نسیم
دل رهروان رست زاندوه و بیم (نظامی)

«برای مشاهده نسخه الکترونیکی نسیم جنوب از برنامه PDF استفاده کنید.»

تلفن تماس و ارسال مطلب از طریق واتساب:
۰۹۱۷۷۷۲۳۹۰۹

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

19 Nov, 18:36


هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و هفتم، شماره ۱۱۰۲

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

18 Nov, 06:01


توضیحی بر یک یادداشت


.... انسانم آرزوست
(در باره مرتضی کیوان)

جواد قهرمانی

هوشنگ ابتهاج (سایه) در کتاب  «پير پرنیان اندیش» که حاصل مصاحبه‌ای مفصل با اوست می گوید: «بعد از مرگ شاملو رفتم به دیدن آیدا. آیدا به من گفت آقای فلان می‌دونید آخرین حرف شاملو پیش از این که به اغما فرو رود چی بود؟ گفتم نه، نشنیدم. گفت شاملو سه روز بود که نخوابیده بود و درد شدید داشت. بهش گفتم احمد یه خُرده چشماتو هم بذار شاید خوابت ببره. گفت نه! این طوری بهتر می بینمش، زلال می بینمش! گفتم کی رو؟ گفت مرتضی کیوان رو. وبعد رفت تو اغما و دیگر حرف نزد، این آخرین حرف شاملو بود» (ص ٩٠۶)

خودهوشنگ ابتهاج دیده نشده که وقتی ازمرتضی کیوان یادمی کند بغضی گلویش را نگیرد و قطره اشکی برچهره اش ننشیند!
دوستان دیگر کیوان نیز، از نیمایوشیج (که دریک رباعی می گوید که درمرگ اوخون گریسته) تا سیاوش کسرایی و محمدجعفر محجوب و نجف دریابندری و ایرج افشار و اسلامی ندوشن و فریدون رهنما و مصطفی فرزانه و نادرنادرپور و شاهرخ مسکوب و..... ده‌ها تن دیگر از شاعران ونویسندگان و مترجمان و ادیبان جوانِ آن روزگار، که مرتضی کیوان محورآن حلقهٔ ادبی وفرهنگی مهم بود، دهه ها بعد از مرگ کیوان، وقتی از او یاد می کردند کم و بیش همان حالتی به آن ها دست می داد که به شاملو و سایه!

شاهرخ مسکوب پنجاه سال پس ازقتل کیوان کتابی منتشرکرد با عنوان «کتاب مرتضی کیوان» که درآن ضمن آوردن بخشی از آثار بجامانده از او، خاطرات بعضی از بزرگان فرهنگ وادب (که به بعضی از آن ها اشاره شد) رانیزنقل کرده است.
این که پس ازچهل سال، پنجاه سال، شصت سال و هفتاد سال پس ازمرگ یک دوست، دوستانش(وآن هم دوستانی در چنان جایگاهی در فرهنگ و ادب این سرزمین) این چنین از او یاد کنند، بویژه در این عصر و زمانه ای که ما می زییم، بسی شگفت انگیز وحیرت آور است. تعلق خاطر دوستان کیوان به او گاه ازحد علاقه و دلبستگی گذر می کند وبه مرز شیفتگی و شیدایی نزدیک می شود، و رابطهٔ شمس و مولانا را به ذهن متبادر می کند، البته نه از مقولهٔ  «مرید و مرادی» که میان این دو بود.

اما نکتهٔ مورد نظر در اینجا این است که شگفت انگیزتر از این نوع شیفتگی و دلبستگی به یک انسان، ویژگی های ویژهٔ خود آن انسان(و در این جا، مرتضی کیوان) است که برای ما و نسل‌های بعد از او همچنان ناگشوده و رمزآمیز باقی مانده است، این که چنین انسانی چه ویژگی های شخصیتی یا روان شناختی داشته که این چنین دل ها را می‌ربوده و مجذوب خود می کرده! گویا انسانی بوده که دست کم در روزگار ما دست نیافتنی می نماید، از آن نوع انسانی که
«دی شیخ با چراغ همی گشت گردشهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتند یافت می نشودجُسته ایم ما
گفت آن که یافت می نشود آنم آرزوست»

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

15 Nov, 11:57


از سبک زندگی تا کلینیک
(خیانت به مفاهیم و واژه ها)

سعید معدنی

.....اخیرا هم خانمی گفته است که برای باحجاب کردن زن‌های ایرانی « کلنیک ترک بی‌حجابی!» تاسیس شده است. این هم از ان دسته «خیانت ها به مفاهیم و واژه ها»ست. کلینیک در تعریف عرف همه جوامع یک مرکز پزشکی و درمانی است ولی حجاب یک امر اعتقادی است. با ترکیب این دو به هر دو ساحت خیانت می کنیم.

در روزها و ماههای نخست انقلاب که هنوز این خانم احتمالا به دنیا نیامده بود ما امیدوار به اینده شکوهمند این دیار به مدد انقلاب اسلامی بودیم، قرار نبود حجاب اجباری شود و افراد بی حجاب به زعم ایشان بیمار تلقی شوند و برایشان کلینیک! در نظر گرفته شود......


متن کامل یادداشت 👇👇👇

#سعید_معدنی
#دارستانی
#حجاب
#کلینیک
#اعتقاد

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

15 Nov, 11:57


از سبک زندگی تا کلینیک
(خیانت به مفاهیم و واژه ها)

سعید معدنی

سال‌ها قبل دوستی که دکترای جامعه شناسی دارد تماس گرفت و گفت: یک همایش به نام «سبک زندگی امام هادی( ع)» قرار است برگزار شود. می خواهم مقاله بدهم شما هم یک مقاله بنویس. گفتم سبک زندگی امامان تورو سننه! با تعجب گفت یعنی چه؟ گفتم ما رشته تحصیلی‌مان جامعه شناسی است، منظور ایشان از «سبک زندگی» همان «سیره پیامبران و امامان» است که ادبیات غنی در متون مذهبی دارد و به معنای مدرن، لایف استایل نیست. کسانی باید مقاله بدهند و سخن بگویند که در دانش دینی و سیره‌ی امامان تخصص داشته باشند.

گفت من می خواهم با استفاده از نظریه بوردیو و دیگران سبک زندگی امامان را تحلیل کنم. گفتم دست بردار از این خلط مبحث و از دو ساحت متفاوت. اینها خیانت به دانش دینی و خیانت به علم است. دیدگاه بوردیو و دیگران از سبک زندگی زیستن در جهان مدرن سکولار و انسان فردیت یافته‌ی عصر مدرنیته است نه دنیای ماقبل مدرن. وقتی متفکران عصر مدرن از سبک زندگی می‌گویند ازمواردی مثل نوع لباس، مدل ماشین، مدل کیف، نوع کفش، نوع آرایش مو، رفتار جلب کننده و سلبریتی ساز و... حرف می‌زنند. آنها از دوران مدرن و عصر امانیسم و فردگرایی سخن می‌گویند و به زیستن در دوران ما قبل مدرن که تبعیت از جمع و گفتار بزرگان دینی در اولویت است ربطی ندارد. چرا اصرار داریم به خاطر پول و ترفیع و ارتقا و هر چیز دیگری، مفهوم قوی و پردامنه سیره، که یک رفتار، روش و سنت برای زیست مومنانه است را با اصطلاحات علمی به شکل ناقص قاطی کنیم و به خورد مردم بدهیم و هر دو را از محتوا بیاندازیم. این خیانت به واژه ها و مفاهیم  است. همچنین گفتم حداکثر می‌توانی واژه را قرض کنی و بگویی من لایف استایل را همان سیره می‌دانم تازه این هم اشکال دارد، اما خواهشا دیگر سراغ بوردیو و وبر و دورکیم و زیمل و...نرو و سخنان ایشان را وارد این حوزه دینی نکن و هر دو ساحت دانش را به مسلخ مضحکه نبر.

در طول دوران پس از انقلاب که ارتباط دانشگاهی ما با جهان علم به حداقل رسیده از این اشتباهات مهلک فراوان داشته‌ایم. مثلا می گفتند بنیانگذار جامعه شناسی ابن خلدون است! در حالی که ما بعدا یاد گرفتیم رشته جامعه شناسی محصول جامعه مدرن است و صاحب و بنیانگذاری به نام آگوست کنت دارد. یا اخیرا کتابی دیدم با عنوان «جامعه شناسی در آثار سعدی» نویسنده که یک خانم است و احتمالا از دانش جامعه شناسی چیزی نمی داند می‌نویسد «مولف بر آن است شیخ اجل را جامعه شناسی زبر دست و آگاه معرفی نماید»! این در حالی است که هیچگاه در غرب، شکسپیر و ارسطو و هابز و حتی استاد کنت، سن سیمون را جامعه شناس معرفی نمی‌کنند. ولی ما همینطور بی هیچ قیدی از واژگان سوء برداشت و سوء استفاده می‌کنیم.
 
اخیرا هم خانمی گفته است که برای باحجاب کردن زن‌های ایرانی «کلنیک ترک بی‌حجابی!» تاسیس شده است. این هم از آن دسته «خیانت‌ها به مفاهیم و واژه‌ها»ست. کلینیک در تعریف عرف همه جوامع یک مرکز پزشکی و درمانی است ولی حجاب یک امر اعتقادی است. با ترکیب این دو به هر دو ساحت خیانت می‌کنیم.

در روزها و ماههای نخست انقلاب که هنوز این خانم احتمالا به دنیا نیامده بود و ما امیدوار به آینده شکوهمند این دیار به مدد انقلاب اسلامی بودیم، قرار نبود حجاب اجباری شود و افراد بی‌حجاب به زعم ایشان، بیمار تلقی شوند و برایشان کلینیک! در نظر گرفته شود. در تعریف کلینیک امده:«یک خدمات پزشکی سازمان یافته است که خدمات سرپایی تشخیصی، درمانی یا پیشگیرانه را ارائه می دهد.... مراقبت های پزشکی ارائه شده توسط یک کلینیک ممکن است با یک بیمارستان مرتبط باشد یا نباشد» حتی در کلینیک‌های درمان اعتیاد هم محوریت با علم پزشکی و درمان است. حال این خانم و همفکرانش چگونه یک امر اعتقادی را با یک اصطلاح مدرن ترکیب می‌کنند؟ نشانگر ناآگاهی‌شان از مفاهیم و واژه‌هاست.‌ ممکن است گفته شود این خانم و همفکرانش به زعم خود بی‌حجابی مورد نظرش را «بیماری» می داند و دوست دارد مثل همان «لایف استایل» تعریف خود را از کلینیک داشته باشد. اما نکته اینجاست که شما نمی‌توانید هیچ بیماری را بدون اجازه خود و یا خانواده‌اش به کلینیک برده و یا بستری کنید.

وقتی یک کلینیک در یک محله ایجاد می شود مردم محله خوشحالند که به پزشک و درمان دسترسی دارند. اما غصب این واژه از دانش پزشکی و بردن اجباری دختران مردم - همچون مهسا امینی- به کلینیک حجاب ایجاد تنفر از دین کرده و به سخره گرفتن اصطلاحات علمی است.
و...
مثال‌های فراوانی از این نوع خیانت‌ها به واژه‌ها و مفاهیم علمی می‌توان زد که در چند دهه اخیر باب شده است.خلاصه آنکه مردم ما در این سرزمین در دریایی از تناقض و تضادهای دیوانه کننده‌ی بی پایان غوطه‌ورند و هیچ امیدی هم به افق و ساحل آرامش دیده نمی شود.

۲۵ آبان ۱۴۰۳ 

#سعید_معدنی
#کلینیک
#حجاب
#سنت
#مدرن

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

15 Nov, 11:01


هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و هفتم، شماره ۱۱۰۱

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

15 Nov, 11:01


نسیم جنوب 1101.pdfنسخه الکترونیکی
*هفته نامه نسیم جنوب*
سال بیست و هفتم
شماره ۱۱۰۱
🌺🌺🌺🌺
*نسیم جنوب، دیرپاترین نشریه تاریخ بوشهر*

زبادِ جنوبی در آمد نسیم
دل رهروان رست زاندوه و بیم (نظامی)

«برای مشاهده نسخه الکترونیکی نسیم جنوب از برنامه PDF استفاده کنید.»

تلفن تماس و ارسال مطلب از طریق واتساب:
۰۹۱۷۷۷۲۳۹۰۹

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

14 Nov, 18:24


‍ «جامعه شناسی علم شناخت واقعیت اجتماعی است»

🌎اتحادیه جامعه شناسان ایرانی در تلگرام (اِجادَت)، فهرست زیر را در شاخه‌های گوناگون علوم اجتماعی تدارک دیده‌است. با انتشار آن در کانال‌های مختلف، به ترویج بینش جامعه‌شناختی یاری رسانیم.

              پنجشنبه ۱۴۰۳/۰۸/۲۴
           Thursday 2024/11/14

🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺

آرش احدی مطلق
💢جامعه‌شناسی و اخلاق
🆔@Sociology_of_Ethics

محمدحسن علایی
💢آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه‌شناختی
🆔@sociologicalperspectives

عادل سجودی
💢جستاری در جامعه‌شناسی‌
🆔@GILsociologist

احمد فعال
💢تحلیل‌های نظری در جامعه‌شناسی‌ و سیاست
🆔@bayane_azadi

مصلح فتاح پور
💢تحلیل آسیب‌های اجتماعی
🆔@Analysisisocialproblems

مینا شیروانی ناغانی
💢جامعه‌شناسی اقتصادی و توسعه
🆔@sociology_development_economic

حسین پرويز اجلالی
💢جامعه‌شناس ایرانی
🆔@iransociologista

اصغر ایزدی جیران
💢آکادمی مردم‌نگاری
🆔@academy_mardomneghari

ح.ا. تنهایی
💢جامعه‌شناسی تفسیری‌پرگمتیستی، نظری و درمانی
🆔@hatanhai

نعمت‌الله فاضلی
💢تحلیل فرهنگی جامعه ایران
🆔@Drnematallahfazeli

مهران صولتی
💢جامعه شناسی و تفکر انتقادی
🆔@solati_mehran

سعید معدنی
💢هفت اقلیم
🆔@Saeed_Maadani

علی نوری
💢خانواده ایرانی و مسائل اجتماعی
🆔@iranian_familyy

سودابه حیدری
💢رادیولوگ؛ پادکستِ اجتماعی، علمی و فلسفی
🆔@Radio_Log

مسعود زمانی مقدم
💢نوشته‌ها، مقالات و دوره‌های آموزشی
🆔@masoudzamanimoghadam

فریبا نظری
💢جامعه‌شناسی گروه‌های اجتماعی
🆔@Sociologyofsocialgroups

رضا تسلیمی طهرانی
💢جامعه شناسی عمومی
🆔@taslimi_tehrani

بی‌تا مدنی
💢مطالعات فمینیستی با رویکرد تفسیری پرگمتیستی
🆔@sociology_of_sport

مسعود زمانی مقدم
💢پژوهش کیفی
🆔@qualitative_methodology

🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻

🔗To join us, click here:

🆔@madanibita
🆔@dr_shirinvalipouri
🆔@Mohamadzeinaliun

هفت اقلیم (سعید معدنی)

14 Nov, 14:45


🔺کریم اقاخان رهبر شیعه اسماعیلیه و همسرش


حجاب شرعی در شیعه اسماعیلیه نزاری وجود ندارد

عمده فرقه های شیعه سه گروه اند
۱- شیعه چهار امامی ( زیدیه) این گروه معتقدند بعد امام حسین زید ابن علی جانشین امام حسین و فرزندانشان است نه امام سجاد. شیعیان یمن پیرو شاخه‌ی زیدیه هستند.

۲- شیعه اسماعلیه ( معروف به هفت امامی ) این فرقه بر این باور هستند که بعد از امام صادق امام موسی کاظم امام نیست بلکه فرزند دیگرش اسماعیل امام بوده و امامت در فرزندان ایشان تداوم پیدا کرده و آقاخان کنونی چهل و نهمین امام است. در تاریخ ایران کسانی مثل حسن صباح و ناصر خسرو پیرو شیعه اسماعیلی بودند. البته این فرقه هم به دو گروه اسماعیلی مستعلی و اسماعیلی نزاری تقسیم می شدند که اسماعیلی نزاری معروف و قدرتمند است.. حدود ده درصد شیعیان دنیا را با جمعیتی بالغ بر ۱۵ میلیون نفر پیرو این شاخه از شیعه در جهان تشکیل می‌دهد. در ایران هم بر آورد می شود ۱۵۰ هزار نفر شیعه هفت امامی وجود داشته باشد.

۳- شیعه دوازده امامی که اکثریت شیعیان جهان را تشکیل می دهند.

در شاخه‌ی شیعه اسماعیلیه حجاب وجود ندارد و حتی وجود ان را ظلم به زن می دانند. در ویکی پدیا در این باره می خوانیم:👇


حجاب در اسماعیلیه نزاری
حجاب در اسماعیلیه نزاری به‌طور کلی از زمان خلافت فاطمیان در اسماعیلیه رد شده‌است و ائمه اسماعیلیه آن را از ابتدا برخلاف حقوق زنان می‌دانستند ائمه اسماعیلیه بر این باور بودند که منظور از میزان مشخص حجاب در قرآن عورت است و می‌گویند که هیچ نشانه‌ای از حجاب سر برای زنان در زمان حضرت محمد وجود نداشته و حجاب در دوران عباسیان و بنی امیه از ایرانیان باستان و ساسانیان وام گرفته شده و حجاب به جای اینکه نشانه‌ای از اسلام باشد نشانه‌ای از ایران است و منشأ اسلامی ندارد بلکه منشأ آن ایرانی است. همچنین ائمه اسماعیلیه بارها بر این موضوع تأکید کردند در زمان خلفای فاطمی نه زنان خلفا و نه دختران خلفا حجاب نمی‌گرفتند و بعد حسن علی ذکره السلام او در خطبه‌ای گفت: «من از شما می‌خواهم که مردم را در مسائل عجیب و غریب غوطه ور نکنید و ارزش‌های انسانی زنان را انکار نکنید از این پس، زنان را با حجاب پنهان نکنید و نپوشانید. آنها را تربیت کن، تحت فشار قرار نده.»[۹۴]
ائمه اسماعیلی معاصر نیز مخصوصاً آقاخان چهارم زنان اسماعیلی را از حجاب گرفتن منع کرده بود البته زنان اسماعیلی تا قبل از آن نیز به دلیل توصیه‌های ائمه قبلی اکثرا حجاب نمی‌گرفتند.
او در خطبه‌هایی دربارهٔ حجاب می‌گوید: «من همیشه به دنبال تشویق رهایی و آموزش زنان بوده‌ام. در زمان پدربزرگم و پدرم و پدرانم، اسماعیلیان در زمینه لغو حجاب، حتی در کشورهای بسیار محافظه کار، بسیار جلوتر از سایر فرقه‌های مسلمان بودند. و این امر مطلقاً لغو شد؛ امروزه هرگز یک زن اسماعیلی را نخواهید یافت که محجبه باشد. من همیشه مدارس دخترانه را در همه جا تشویق کرده‌ام تا جلوگیری از حجاب کنند. من با افتخار می‌گویم که پیروان اسماعیلی من در این زمینه اجتماعی رفاه، بسیار جلوتر از هر فرقه مسلمان دیگر دارند.[۹۵][۹۶] دلیل دوم بی‌تفاوتی کنونی ما موقعیت وحشتناک زنان مسلمان است مطلقاً در اسلام و قرآن و نمونه دو قرن اول هیچ چیز برای توجیه این رشد وحشتناک و سرطانی حجاب وجود ندارد. نزدیک به هزار سال حجاب به حیات جامعه اسلامی ضربه زده‌است.»
عباسیان با وام گرفتن از رویه پادشاهان ساسانی ایران، نظام کنونی حجاب را توسعه دادند که به معنای زندانی شدن دائمی و بردگی نیمی از ملت است. چگونه می‌توان از فرزندان چنین مادرانی انتظار پیشرفت داشت. حجاب این سرطان وحشتناکی که از قرن سوم و چهارم هجری به بعد رشد کرده‌است یا باید قطع شود یا بدن جامعه مسلمان را مسموم خواهد کرد. با اتلاف دائمی همه زنان ملت، اما حجاب سر همان‌طور که اکنون شناخته می‌شود، خود تا مدت‌ها پس از رحلت پیامبر (ص) وجود نداشت و جزء اسلام نیست. نقشی که زنان مسلمان در کاردسیاه و یرموک در دو جنگ مهم اسلام در کنار بدر و حنین ایفا کردند، و پرستاری باشکوه آنها از مجروحین پس از آن نبردها، به خودی خود دلیلی بر هر عقلانی است که حجاب سر همان‌طور که اکنون فهمیده می‌شود، هرگز توسط اصحاب پیامبر تصور نشده‌است. این که مای مسلمانان باید با این عرف ایرانی که عباسیان به عاریت گرفته‌اند مبارزه کنیم. (منبع: ویکی پدیا)

 
منابع
↑ "چرا زنان اسماعیلی حجاب ندارند" (به اوکراینی).
↑ «خاطرات آقاخان - جهان بس و زمان»، فصل دوم: اسلام، دین اجدادم، 1954م.
↑ «سخنرانی آقاخان سوم در کنفرانس آمورزشی مسلمانان هند». ۱۹۰۲ میلادی.

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

14 Nov, 14:45


🔺کریم اقاخان رهبر شیعه اسماعیلیه و همسرش

حجاب در شیعه اسماعیلیه نزاری وجود ندارد

عمده فرقه‌های شیعه سه گروه اند
۱- شیعه چهار امامی ( زیدیه). این گروه معتقدند بعد امام حسین زید ابن علی جانشین امام حسین و فرزندانشان است نه امام سجاد.

۲- شیعه اسماعلیه (معروف به هفت امامی). این فرقه بر این باور هستند که بعد از امام صادق امام موسی کاظم امام نیست بلکه فرزند دیگرش اسماعیل امام بوده و امامت در فرزندان ایشان تداوم پیدا کرده و آقاخان کنونی چهل و نهمین امام است. در تاریخ ایران کسانی مثل حسن صباح و ناصر خسرو پیرو شیعه اسماعیلی بودند. البته این فرقه هم به دو گروه اسماعیلیه مستعلی و اسماعیلیه نزاری تقسیم می شدند که اسماعیلیه نزاری معروف و قدرتمند است. حدود ده درصد شیعیان دنیا را با جمعیتی بالغ بر ۱۵ میلیون نفر پیرو این شاخه از شیعه در جهان تشکیل می‌دهد.در ایران هم بر آورد می شود ۱۵۰ هزار نفر شیعه هفت امامی وجود داشته باشد.

۳- شیعه دوازده امامی که اکثریت شیعیان را تشکیل می دهند.

در شاخه‌ی شیعه اسماعیلیه اعتقاد به حجاب وجود ندارد و حتی وجود آن را ظلم به زن می‌دانند. در ویکی‌پدیا در این باره می‌خوانیم👇

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

13 Nov, 19:55


🌀کیانوش سنجری فعال سیاسی در اعتراض به وضعیت زندانیان سیاسی خودکشی کرد

▫️کیانوش سنجری، فعال سیاسی و اجتماعی و مجری پیشین شبکه صدای آمریکا، که به‌تازگی پس از بازگشت به ایران و سپری‌کردن دوران محکومیتش از زندان آزاد شده بود، امروز در اعتراض به شرایط برخی زندانیان سیاسی به زندگی خود پایان داد. سنجری پیش از این در توییتی اعلام کرده بود که اگر تا ساعت ۱۹ تعدادی از زندانیان سیاسی و امنیتی که او اسامی‌شان را منتشر کرده بود آزاد نشوند، دست به خودکشی خواهد زد.

▫️دقایقی قبل از وقوع حادثه، او پستی از خود از بالای یک ساختمان مرتفع در نزدیکی پل حافظ تهران منتشر کرد و سپس به زندگی خود پایان داد.

▫️این حادثه موجی از شوک و واکنش‌ها را در میان فعالین سیاسی و اجتماعی و کاربران فضای مجازی برانگیخته است.

▫️این رویداد تنها یکی از موارد اخیر خودکشی میان فعالان سیاسی است که در اعتراض به شرایط موجود دست به این اقدام می‌زنند.

▫️اگر شما یا کسی که می‌شناسید به فکر خودکشی هستید، می‌توانید از خدمات مشاوره و کمک‌رسانی استفاده کنید: اورژانس اجتماعی ۱۲۳، صدای مشاور ۱۴۸۰، یا اورژانس روان‌پزشکی تهران ۴۴۵۰۸۲۰۰.


@mypersia24 | ایران من

هفت اقلیم (سعید معدنی)

13 Nov, 14:51


خاله می‌خواد بستری بشه!

از دیروز که خانم دارستانی خبر از راه انداختن کلینیک برای ترک بی‌حجابی داده، این ماه‌طلعت امان مرا بریده است. یکریز رنگ می‌زند و می‌پرسد که آدرسش کجاست چون می‌خواد بره در آنجا بستری بشه!
بهش می‌گم خاله! تو که حجاب داری! با عصبانیت می‌گه؛ تو هفت ساله که منو ندیدی، از کجا می‌دونی حجاب دارم؟ می‌گم؛ یعنی حجابت را برداشتی؟ می ‌گه؛ چرا ایقدر سوسراغو می‌کنی؟ لابد ورداشتم دیگه! می‌پرسم؛ پس چرا می‌خوای برای گذاشتنش خودتو تو کلینیک بستری کنی؟ می‌گه؛ کیلنیکشون مجانیه؟ غذا هم می‌دن؟ می‌گم؛ خبر ندارم خاله. می‌گه؛ اگه مجانیه و غذا هم می‌دن خاله به ارواح خاک عمو قسمت می‌دم که نری بنویسی و مسخره کنی و نذاری راش بندازن! خاله! مَ خیلی وقته دلم می‌خواد بیام تهرون ببینم چطور جائیه، ولی وسعم نمی‌کشه! اگر این کیلینیکی که می‌گن مجانی باشه خب منم می‌یام اوجا بستری می‌شم که هم فال باشه هم تماشا!
بعد با نگرانی می پرسه؛ خاله! خبر نداری برای ئی بی‌نمازا و روزه‌خوارا هم می‌خوان کلینیک راه بندازن یا نه؟ اگه خواستن به من خبری بده، چون این کل‌اسمال که خدا سرشاده چن ساله روزه نمی‌گیره، قاسو و فاطومون هم که اصلاً نماز نمی‌خونن! اگه بشه یه کلینیکی هم بزنن برا نمازنخونا و روزه نگیرا، اونوقت چارنفری باهم می‌یایم. بنویس پول اتومبوس و قطار هم یادشون نره. خدا خیرت بده خاله، اگه بتونی جلوجلو منه ثفت‌نام کنی یک فاتح برا عمو می‌خونم. درسته هیچکاره‌ای ولی اینقد که ازت وَر می‌آ!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad

هفت اقلیم (سعید معدنی)

12 Nov, 16:40


كلينيك حجاب

مهری طالبی دارستانی، رئیس اداره زنان و خانواده ستاد امر به معروف استان تهران در این‌باره بیان کرد: بر اساس مراجعات مکرر صورت پذیرفته به ستاد امر به معروف و نهی از منکر استان تهران از سوی خانواده‌ها و بانوان و دختران تهرانی مبنی بر وجود فشار‌های محیطی و سایر عوامل که منجر به اجبار انتخاب پوشش خارج از حدود حجاب شرعی شده که پس از بررسی‌های تخصصی و جلسات کارشناسی به عمل آمده تصمیم بر آن شد که اولین کلینیک تخصصی مشاوره و حمایت از بازگشت به حجاب با عنوان «کلینیک ترک بی‌حجابی» در تهران راه‌اندازی شود.

@iran_times


🔹پي نوشت:

👈اولاً : حوزه علميه با ان همه عالِم و طلبه و امكانات و اعتبارات و دم و دستگاه در ترويج فرهنگ حجاب موفق نشد.حالا كلينيك راه اندازي كرده اند كه وظيفه حوزه را اجرا و امتحان كند؟

دوماً: تحكيم، استواري در اعتقادات و دين و ترويج ايمان به حجاب و ديانت، كلينيك پذير نيست.

سوماً: زمامداران، ايمان و ديانت خود را درست كنند، مردم خودبخود با ايمان مي شوند، نشوند هم، احترام نگه مي دارند و موازين را رعايت مي كنند.

🔹لطفا كاسبي جديد راه نيندازيد.

https://t.me/fatemehkabirnataj

هفت اقلیم (سعید معدنی)

12 Nov, 04:31


بازخورد به یادداشت "دن ژوان کرج"

جواد قهرمانی

با درود

توصیف زیبایی‌های منظره‌های طبیعی و طبیعت، با توجه به دیدگاه‌های خاص هدایت، در آثار او بسیار کمیاب است، مثلاً توصیفی که در آغاز داستان «سگ ولگرد» ازمیدان ‌شهر ورامین ترسیم می‌کند :«... میدان و آدم‌هایش زیر خورشید قهار، نیم سوخته، نیم بریان شده... آدم‌ها، دکان‌ها، درخت‌ها وجانوران، از کار افتاده... غبار نرمی جلو آسمان لاجوردی موج می‌زد، که به واسطه آمد و شد اتومبیل‌ها پیوسته به غلظت آن می‌افزود.. درخت چنار کهنی که میان تنه‌اش پوک ریخته بود، ولی باسماجت‌ هرچه تمام‌تر شاخه‌های کج و کولهٔ نقرسی خود را گسترده بود... آب گل آلود غلیظی ازمیان جوی قهوه‌خانه، به زحمت خودش را می کشانید و رد می شد..»
یا در کتاب معروف «بوف کور» در توصیف اتاق شخصیت داستان از زبان او می‌گوید: اتاقم یک پستوی تاریک و دو دریچه با خارج، بادنیای رجاله ها دارد... یکی از آن‌ها روبه کوچه است و از آنجا مرا مربوط به شهرری می کند..» سپس ضمن این که می گوید مردم آن را «شهری که عروس دنیاست.. شهری که بزرگ‌ترین شهردنیا...» می دانند، اما او بیشتر «خانه‌های توسری خوردهٔ» آن را می‌بیند و «ازتمام منظرهٔ شهر.. دکان قصابی حقیری جلوی دریچهٔ اتاق من است که...» و بعد صحنه‌های دلخراشی از سلاخی کردن گوسفندان توسط قصاب ترسیم می کند و قصاب «...تمام این کارها را باچه لذتی انجام می دهد! من مطمئنم که یک جور کیف و لذت هم می‌برد..»

در مورد جواز سفر به شهرها در داستان «زنی که مردش را گم کرد» هم به آن اشاره می کند، آنجا که زن داستان، زرین کلاه، که شوهرش یک ماه است او را «بی‌خرجی انداخته و رفته» و او شنیده که شوهرش احتمالا به ساری رفته، دریک گاراژ در دروازه شمیران همراه انبوهی مسافر که پشت یک کامیون باری سوارند تا به مازندران بروند، باپرداخت «شش ریال کرایه»، با بچه‌اش سوار آن کامیون می‌شود.. درطول راه «.. درچندین جا جواز مسافران را تفتیش کردند..»
این جواز ظاهرا حتی پیش از جنگ، در دوران حکومت پهلوی اول، درکنارسایر تمهیدات از این نوع، برای کنترل هرچه بیشتر افراد جامعه، اعمال می‌شده، و بعد از برکناری رضاشاه و بازشدن نسبی فضای سیاسی و با این که هنوز جوّ جنگی برجامعه حاکم بود، طی بخشنامه‌ای از سوی دولت مستقر این قانون لغو می‌شود.

در زمان رضاشاه داشتن رادیو هم نیاز به مجوز داشت و اگر دارنده رادیو ازشهری به شهري دیگر کوچ می کرد باید مجوز رادیویی خودش را به شهربانی شهر مقصد ارائه می داد، حتی زمان پهلوی دوم هم داشتن دستگاه تایپ و پلی‌کپی هم نیاز به مجوز داشت!

یکی ازجالب ترین نوع مجوزها، مجوز برای داشتن ریش، یا فقط سبیل، برای افراد نظامی بود!

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

12 Nov, 04:31


یکی ازجالب ترین نوع مجوزها، مجوز برای داشتن ریش، یا فقط سبیل، برای افراد نظامی بود!

جواد قهرمانی

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

12 Nov, 04:31


در زمان رضاشاه داشتن رادیو هم نیاز به مجوز داشت و اگر دارنده رادیو ازشهری به شهري دیگر کوچ می کرد باید مجوز رادیویی خودش را به شهربانی شهر مقصد ارائه می داد.

جواد قهرمانی

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

11 Nov, 09:49


‍ ‍ 🔹 چرا سند چشم‌انداز ۲۰ ساله کشور شکست خورد؟

@solati_mehran

مهران صولتی


۱۳ آبان‌ماه ۱۳۸۲ سند چشم‌انداز بیست‌ساله جمهوری اسلامی در دولت محمدخاتمی به تصویب رسید و دو سال بعد در دولت محمود احمدی‌نژاد وارد فاز اجرایی شد. مطابق این سند قرار بود ایران تا سال ۱۴۰۴ به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه با هویت اسلامی و انقلابی دست یابد. اما با گذشت بیش از بیست سال از ترسیم این افق نه تنها اهداف اعلام شده محقق نشده بلکه با یکه‌تازی عربستان و ترکیه در منطقه ایران به جایگاه‌های بسیار پایین‌تری در مقایسه با ظرفیت‌های فراوان خود رضایت داده است. اما چرا این سند دچار شکستی این‌چنین فاحش شد؟

خروج کشور از مدار توسعه: اگر چه تا انتهای دهه هشتاد کلیت شاخص‌های اقتصادی کشور در حال رشد بود ولی با اجرایی شدن تحریم فروش نفت و مبادلات بانک مرکزی ایران وارد دوره گمشده اقتصاد خود یعنی دهه ۹۰ شد. در همان ابتدا اگر‌چه نظام سیاسی با تن‌دادن به انتخاب حسن روحانی نشان داد که مایل به خروج از بن‌بست تحریم‌هاست ولی با عدم پای‌بندی به الزامات سیاسی- اقتصادی رفع تحریم‌ها، و خروج ترامپ از برجام کابوسی به نام دهه ۹۰ برای اقتصاد ایران رقم خورد.

مخاطرات توسعه‌یافتگی برای حکومت: طبقه متوسط موتور محرکه توسعه در جهان امروز به‌شمار می‌رود. طبقه‌ای که به تعبیر اینگلهارت از ارزش‌های بقا به ارزش‌های ابراز وجود گذر کرده و مطالبات جدیدی را مطرح می‌سازند. این طبقه اگر چه تا سال ۸۸ رشدی صعودی داشت ولی حضور گسترده آن در عرصه اعتراضات بعد از انتخابات این‌سال زنگ خطر را برای نظام سیاسی مستقر به صدا درآورد. بعد از آن بود که ایران در سایه تحریم‌ها و احساس خطر حکومت تجربه افول این نیروی اجتماعی توسعه‌گرا را به چشم دید.

فقدان پای‌بندی به الزامات توسعه: توسعه‌یافتگی در جهان امروز نه امری تصادفی بلکه عمیقا مبتنی بر قواعدی مانند رفتار سیاسی محاسبه پذیر، روابط سازنده با دنیا، قائل بودن به نظم اقتصاد‌بنیاد، و تولید فزاینده ثروت ملی است‌. اما آن‌چه تاکنون از جمهوری اسلامی دیده‌ایم فقدان آشکار وفاداری به این الزامات بوده است. همان نظام سیاسی که با تکیه بر استثناگرایی به‌جای قاعده‌گرایی، آرمان‌‌‌طلبی به‌جای واقع‌نگری، حضور نظامی به‌جای حضور اقتصادی، و انگاره‌های ایدئولوژیک به‌جای داده‌های علمی می‌کوشد تا بی‌اعتنا به ظرفیت‌های خود داعیه حاکمیت نظم جدیدی را در جهان امروز داشته باشد.

غلبه روایت‌ها بر واقعیت‌ها: جمهوری اسلامی در طول حیات خود بیش از ساختارها بر کنش‌ها، و بیش از واقعیت‌ها بر روایت‌ها تاکید داشته است. همان اراده‌گرایی که بیش از همه در نگارش سند چشم‌انداز هویداست. این‌که چگونه می‌توان با تکیه بر مجموعه‌ای از آرزوها و بدون ترسیم سازوکاری از تحول در سیاست داخلی و خارجی متناسب با فرآیندهای پرشتاب جهانی داعیه دستیابی به جایگاه اول منطقه در همه حوزه‌ها را داشت بیش از همه ناشی از شناخت اندک از ظرفیت‌های حکم‌رانی در ایران کنونی است. امری که موجبات ناکارآمدی فزاینده در دهه‌های اخیر را فراهم آورده است.

@solati_mehran

#توسعه
#چشم‌انداز

هفت اقلیم (سعید معدنی)

11 Nov, 02:54


⭕️ در حاشیه‌ی همین رویداد، آقای بانکی‌پور نماینده‌ی مجلس، امروز در خبر ساعت ١٤ مصاحبه کردند و از موفقیت سیاست‌های جمعیتی جدید دولت گفتند. ایشان بر این باورند که موالید رتبه‌های سوم، چهارم، پنجم و ... هرکدام در این سه سال چند درصد رشد کرده است. لبخند می‌زنند و می‌گویند که موفق عمل کردیم، مردم به میدان آمده‌اند!!! و ...

نمی‌دانم چه بنویسم. به قول دکتر مهدی رضائی، از بحث‌های مکانیکی و هراس‌انگیز فردی که پشت تریبون رفته و تلویحاً از ناکامی قانون "جوانی جمعیت و تعالی خانواده" می‌گوید یا از ادعای بانکی‌پور مبنی بر حضور مردم در میدان و موفقیت برنامه!

⭕️ نتیجه: به باور من، جامعه‌ی ایران در شرایط متعادلی نیست. افراد، درست در جای خود قرار نگرفته‌اند. نوعی آنارشیسم در مدیریت جامعه رواج یافته که در آن هرکسی چند صباحی می‌آید و زنبیلش را به هرقیمتی که شده پُر می‌کند و می‌رود. قرار نیست کسی هم پاسخگوی تصمیم‌ها و اقدام‌های نادرستی باشد که گرفته است!

آقایان، بدون توجه به وضعیت و شرایط نابسامان توسعه‌ی اقتصادی - اجتماعی، ناامنی و هزاران مشکل دیگر مرتبط با افزایش بی‌رویه‌ی جمعیت در این کشور، نگران جمعیت پانصد میلیونی پاکستان در شرق ایران هستند، اما ایران تقریبا ٩٠ میلیون نفری را با مالزی ٣٦ میلیون نفری مقایسه نمی‌کنند.

👈 شرایط نامناسب زندگی،
👈 ناامنی و ترس از آینده‌ی مخاطره‌آمیز جامعه،
👈 افسردگی و نومیدی،
👈 از اعتبارافتادن ارزش‌هایی مانند سوادآموزی و ارتقاء سطح تحصیلات،
👈 بی‌توجهی به نظرها و دیدگاه‌های علمی و کارشناسی،
👈 مرگ‌ومیرهای ناشی از آلودگی هوا و تصادف‌های جاده‌ای،
👈 قطعی برق ناشی از ناکارآمدی نیروگاه‌های تولید برق،
👈 خشک‌شدن آب تالاب‌ها و رودخانه‌ها،
👈 جنگل‌زدائی و بیابان‌زائی،
👈 اختلاس،
👈 فساد اداری
👈 تداوم باروری زیر سطح جایگزینی
👈 اتلاف منابع بیت‌المال در پروژه‌ها و سیاست‌های کارشناسی‌نشده و غیرعلمی
👈 بی‌اعتمادی نهادی و کاهش سرمایه‌ی اجتماعی دولت
👈 افزایش مهاجرت‌های بین‌المللی
👈 اتلاف فرصت پنجره‌ی جمعیت‌شناختی

و هزاران مشکل دیگر ، مسائلی هستند که ایرانیان امروزه با آن دست‌ به گریبان‌اند و به‌طور همزمان به جان این جامعه افتاده و می‌رود که شیرازه‌ی آن را از هم بپاشد.
⭕️ نمی‌دانم شکایت‌مان را نزد چه کسی ببریم و از چه کسی کمک و یاری بطلبیم! خدایا مددی.

🌴🌹🌾
© حاتم حسینی
استاد جمعیت‌شناسی در دانشگاه بوعلی سینا
همدان، ٢٠ آبان ١٤٠٣
🔴🔵

هفت اقلیم (سعید معدنی)

10 Nov, 13:01


🔹 عباس ارنگه ای رفیق احمد بود...

یادداشت زکریا مهرور (نویسنده و البرزپژوه) در پیوند با یادداشت دکتر سعید معدنی (جامعه شناس البرزی)

با درود بر دقت نظر جناب دکتر سعید معدنی گرامی.
آنچه ایشان مطرح نموده اند بی شک دغدغه همه دلسوزان به زیست بوم و جغرافیای طبیعی محیطی است که در آن می زیند. شگفت آنکه این دغدغه گریبانگر انسان های صد سال پیش نیز بوده است؛ چنانکه صادق هدایت، داستان نویس آغاز قرن پیش نیز در آثار خویش منعکس کرده است و دوستان می دانند.آثار ادبی بیش از هر اثر دیگر فضاهای طبیعی و اجتماعی را تصویر می نمایند. این تصویرگری ها صمیمی و دلنشین و خاطره برانگیز نیز هستند.

وی در داستان کوتاه دیگری نیز به تصویر یک محیط روستایی پرداخته است. درداستان کوتاه چنگال در مجموعه داستان سه قطره خون چاپ ۱۳۱۱ می خوانیم ربابه و سید احمد به سبب ستم نامادری پنهانی پول گرد می آورند تا از خانه بگریزند و از تهران خارج شوند. آنها به توصیه  عباس ارنگه ای تصمیم می گیرند به ارنگه بگریزند.

متن اصلی را بخوانیم: "کسی که فکر آنها را قوت داد عباس ارنگه ای رفیق احمد بود که روزها در بازار با او کار می کرد و برایش شرح زندگی ارزان و فراوانی ارنگه را نقل کرده بود؛ به طوری این فکر در تصور احمد جای گرفته بود که خانه های دهاتی، زن های تنبان قرمز، کوه های سبز، چشمه های گوارا و زندگی تابستان و زمستان آنجا همان طوری که عباس برایش نقل کرده بود، جلو چشمش مجسم می شد... بالاخره تصمیم گرفتند که هرسه آنها به ارنگه رفته و زندگی تازه و آزادی برای خودشان تهیه کنند." (سه قطره خون ،داستان چنگال).

بله هر سه، چه احمد و ربابه که از ستم خانه در فشارند و چه عباس ارنگه ای که در چنبره ستمگری بازار زحمت می کشد و عاصی شده است. هر سه در جست و جوی زندگی تازه و آزاد برای خود هستند.

خیال زیبایی ارنگه چندان ذهن ربابه را پر کرده بود که هرگاه سر دماغ بود می خواند: "می خوام برم النگه، یه پای خرم می لنگه" گرچه تکرار این شعر سرخوشانه ربابه و حوادث بعدی پایان تلخی را برای ربابه و احمد رقم زد و آنان هرگز رنگ رویای زندگی در ارنگه را ندیدند.

امروز ارنگه و بسیاری از روستاهای البرز هنوز طراوت خود را از دست نداده اند؛ راستی آن است که این زندگی آرمانگاه همه کسانی است که درگیر ویرانگری های طبیعت توسط انسان و گرفتار روابط اقتصادی پول سالارانه هستند.

با احترام به پیشگاه همه البرزیان.
۲۰ آبان ۱۴۰۳

تصاویر مربوط به این یادداشت

🔗 البرز پژوهی @alborzology
▫️وبلاگ ۱▫️وبلاگ ۲▫️اینستاگرام▫️آپارات

هفت اقلیم (سعید معدنی)

10 Nov, 13:01


🔹 عباس ارنگه ای رفیق احمد بود...

یادداشت زکریا مهرور (نویسنده و البرزپژوه) در پیوند با یادداشت دکتر سعید معدنی (جامعه شناس البرزی)

۲۰ آبان ۱۴۰۳

🔗 البرز پژوهی @alborzology
▫️وبلاگ ۱▫️وبلاگ ۲▫️اینستاگرام▫️آپارات

هفت اقلیم (سعید معدنی)

08 Nov, 14:05


دُن ژوان کرج
از مجموعه داستان : سگ ولگرد
نوشته: صادق هدایت
تاریخ چاپ نخست : ۱۳۲۱ خورشیدی


@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

08 Nov, 14:05


دُن ژوان* کرج
(در حسرت محیط زیست آن زمان)

سعید معدنی

«گنجشـكها بـا جـار و جنجال، چشم های كلاپيسه** بيدار شده بودند . گويا نسيم بهاری آنها را مست كرده بود. من بفكر قضايای عجيب غريب ديشب افتادم و فهميدم كه اين قضايا هم مربوط به نسيم مست كننده بهـاری بـوده و رفقـای مـنهم مثـل گنجشكها مست شده بودند

این بخشی از محیط زیست کرج است که توسط صادق هدایت حدود هشتاد و اندی سال پیش توصیف شده است. همان کرجی که امروزه مملو از خودرو، زمین‌خواری و کوه‌خواری و ساخت و ساز بی رویه و هوای آلوده شده است. همان کرجی که گاهی به علت آلودگی هوا مدارس تعطیل می شود و برخی روزها محدودیت زوج و فرد برای اتومبیل‌ها اجرا می‌شود!

دیشب به دلایلی داستان کوتاه «دن ژوان کرج» نوشته صادق هدایت، از کتاب مجموعه داستان «سگ ولگرد» را مجددا خواندم. اولین چاپ کتاب به سال ۱۳۲۱ یعنی حدود ۸۲ سال پیش برمی‌گردد. در حین خواندن داستان ناگهان ذهن‌ام به این‌سو رفت که معدود توصیفاتی که از اکولوژی و محیط شهرستان زادگاه من ( کرج) می‌کند چیست؟ موضوع قصه داستان یک مثلث عشقی است که در جاده چالوس کرج و در مهمانخانه‌ای اتفاق می‌افتد.

زمان داستان روزهای منتهی به عید نوروز و سال نو است. از قول راوی رفتن به کرج خود یک مسافرت است. «شب عيد نوروز بود ، تصميم گرفتـه بـودم براي احتراز از شر ديد و بازديدهای ساختگي و خسته كننده ، سه روزه تعطيل را بروم جای دنجـي پيـدا بكـنم و برای خودم لم بدهم. هرچه فكر كردم ديدم مسافرت دور صلاح نيست. بعلاوه وقت هم اجـازه نميـداد از ايـن رو قصد مسافرت كرج را كردم»

همچنین در زمان نگارش کتاب جهت خروج از تهران و رفتن به شهری دیگر و ازجمله کرج باید جواز خروج می‌گرفتند! «بعد از تهيه جواز، سرشب بود، رفتم در كافه ژاله نشستم» حالا این جواز گرفتن موقت بوده و به شرایط خاص جنگ جهانی دوم بر‌می‌گشت یا نه اصلا قانون دائمی بوده، معلوم نیست.‌ در ادامه قصه می‌خوانیم در اوایل دهه ۲۰ ایستگاه ماشین‌های مسافربری برای آمدن از تهران به کرج در دروازه قزوین (میدان قزوین کنونی) قرار داشت.

مسافران قصه‌ی «دن ژوان کرج» پس از رسیدن به کرج، به مهمانخانه «عصرجدید» در جاده چالوس می‌روند. هدایت در توصیف حال و هوای دلربای مهمانخانه می‌نویسد:
«چشم انداز جلوی ايوان، يك رشته كوه كبود بود و گنجشكهای تغلی جا افتاده كه از سرمای زمستان جان به سلامت برده بودند، با چشمهای كلاپيسه شده و پرهاي كز كرده ، مثل اينكه از نسيم بهاری مست شده بودنـد،  بي اراده روي شاخه های تبريزی جست ميزدند ، و يا از در و ديوار بالا می رفتند ، بطوري كه سر و صداي آنهـا توليد سرگيجه می كرد. ولي همه اينها روی هم رفته يك حالت سرمستی و ييلاقی به مهمانخانـه ميـداد كـه بـدون لطف و دلربائی نبود»

هدایت، به گونه‌ای به توصیف مهمانخانه که عمده ماجرای مثلث عشقی در آن می گذرد و جاده چالوس می‌پردازد که امروزه شاید ردپایی از آن زیبایی و حال و هوا مانده باشد. مهمانخانه ای که حسن‌آقای قصه شکست عشقی می‌خورد و دن ژوان دل دختر را بدست می آورد و راهی شهر قزوین می شوند. اما دل ما - خواننده‌ی امروزی - در حال و هوای طبیعت مست کننده آن روزهای کرج و جاده چالوس جا می‌ماند و حسرتش را می‌خوریم. متاسفانه در چند دهه اخیر بدون فکر و بی محابا طبیعت و محیط زیست خود و فرزندان‌مان را نابود کرده‌ایم و از جاده چالوس و رودخانه‌ی پر آب آن آنچنان که توصیف آن در کتاب هدایت آمده، دیگر خبری نیست.

۱۸ آبان ۱۴۰۳

*دون ژوانیسم یا سندرم دون ژوان یک اصطلاح غیربالینی است برای اشاره به تمایل مردانی که خواهان داشتن روابط جنسی و عاطفی با زنان مختلف هستند(ویکی پدیا)

**کَلاپیسه: تغییر حالت چشم در اثر خشم یا لذت بسیار.

#سعید_معدنی
#صادق_هدایت
#سگ_ولگرد
#دن_ژوان
#محیط_زیست
#کرج

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

08 Nov, 10:28


📚 صدسالگی؛ قضاوت تاریخ درباره جلال آل‌احمد

🔸به همت: #محمدحسین_دانایی
🔸تعداد صفحه: ۱۹۲
🔸قطع: رقعی
🔸جلد: شومیز
🔸قیمت: ۱۹۰ هزار تومان

جلال آل‌­احمد نویسندهٔ پُرکار و پُرجاذبه‌­ای بود، با سری پرشور و زندگی­‌ای پرماجرا. جمعاً ۴۶ سال زندگی عرفی داشت، ولی تا الآن علی‌­الحساب(!) صد سال است که “زنده” است: زنده در ذهن­‌ها، حاضر در دل­‌ها و چابک نشسته بر سرِ زبان­‌ها و نوکِ قلم‌­ها. صدها نفر با او حرف دارند و دربارهٔ افکار و آثارش می­‌نویسند، هزاران نفر آنها را می­‌خَرَند و می­‌خوانند و خرخاکی‌­ها هم به قول احمد شاملو: در جنازه­‌اش به سوءظن می­‌نگرند!

با مقالاتی از (به ترتیب الفبا):
احمد افرادی
آراز بارسقیان
عمادالدین باقی
رسول جعفریان
غلامرضا خاکی
مهدی خلجی
محمدحسین دانایی
مرتضی سیدی‌نژاد
امید طبیب‌زاده
حاتم قادری
محمدرضا کائینی
عبدالجواد موسوی
حورا یاوری

🛒 https://hamrokh.com/kala/sad-salegi/

هفت اقلیم (سعید معدنی)

07 Nov, 03:11


🔴برنی سندرز:

نباید جای تعجب کرد که حزب دموکرات که طبقه کارگر را رها کرد، متوجه شود که طبقه کارگر آنها را رها کرده است.

در شرایطی که رهبری دموکرات از وضعیت موجود دفاع می کند، مردم آمریکا عصبانی هستند و خواستار تغییرند و حق هم دارند.

🇺🇸 @US_REVIEW 📍پایش آمریکا 📍

هفت اقلیم (سعید معدنی)

06 Nov, 07:10


کینه و دشمنی آشتی‌ناپذیر با آمریکا

ایران تنها کشور روی کره زمین است که طولانی‌ترین قطع رابطه با قدرتمندترین کشور و با بزرگترین اقتصاد جهان دارد. این قطع رابطه با اشغال سفارت آمریکا توسط دانشجویان خط امام (۱۳۵۸) شروع شد و هنوز هم ادامه دارد. این موضوع لطمات جبران ناپذیری بر اقتصاد ایران وارد کرده است.

در تاریخ می‌خوانیم:

"در پي انتشار گزارشي كه جيمي كارتر رئيس جمهوري وقت آمريكا براي مذاكره با مقامات ايران جهت رهايي گروگانهاي سفارت خود در تهران، رمزي كلارك و ويليام ميلر را مامور سفر به تهران كرده است؛ آيت الله خميني دراعلاميه مورخ 16 آبان 1358 كه به امضاي وي صادر و روز بعد در جرايد انتشار يافت تاكيد كرد كه هيچكس حق ندارد با آمريكا مذاكره كند مگر اين كه محمدرضا را تحويل بدهد و دست از توطئه هم بردارد.

آيت الله خميني در همين روز در ديدار با گروهي از دانشجويان اصفهاني چند نكته را بيان داشت كه ماندگار شده اند از جمله: آمريكا هيچ غلطي نمي تواند بكند ، سفارت آمريكا لانه جاسوسي بود، آمريكا شيطان بزرگ است، كسي كه خودش را ملي مي داند با استكبار بايد دشمن باشد و ...."

منبع:iranianshistoryonthisday.com

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

04 Nov, 07:45


🔻سربازان به مردان دستور داده‌اند که لخت شوند و فقط لباس زیر برتن داشته باشند، حتی افراد سالمند، همه آنها به فردی که عکس می‌گیرد چشم دوخته‌اند که بی‌تردید یکی از سربازان اسرائیلی است.

این عکس برای اولین بار در حساب ‌کاربری تلگرام خبرنگاری منتشر شد که به منابع موثقی در ارتش اسرائیل دسترسی داشته است.

مردان وضعیتی رقت‌بار، وحشت‌زده و خسته و کوفته دارند. دختر کوچک در این میان به سویی دیگر نگاه می‌کند. شاید چیزی خارج از نگاه دوربین توجهش را جلب کرده است یا شاید نمی‌خواهد به سربازان مسلح نگاه کند.

ارتش از مردم خواسته بود در این مکان بمانند. ساختمان‌های ویران از بمباران‌ها در زمینه پشت سر آنها دیده می‌شود. آنها مردان را بازرسی می‌کنند تا هیچگونه اسلحه یا مدارک یا هر نشانه‌ای از وابستگی به نیرو‌های حماس نداشته باشند.

پیش از همه می‌خواهیم بدانیم این دخترک کیست؟ چه بر سر او آمده است؟ عکس هفته پیش گرفته شده است.

ادامه مطلب را اینجا ⬇️ بخوانید
https://bbc.in/3YuvTEh
📷SUPPLIED/ Reuters/ EPA
@BBCPersian

هفت اقلیم (سعید معدنی)

24 Oct, 16:41


تکیه بر نیزه

سعید معدنی

اواخر دهه چهل و اوایل دهه پنجاه، در دوره  ابتدایی درس می‌خواندیم. در کلاس درس، بالای تخته‌سیاه، عکس بزرگی از محمدرضا شاه بود که زیر آن نوشته بود: "شاه سایه خداست" و هر وقت سرمان را از روی میز بلند می‌کردیم  تا مطالب روی تخته را در دفتر مشق‌مان‌ بنویسیم، ناخودآگاه در ذهن و ضمیرمان حک می شد" شاه سایه‌ خداست".  در بعضی کلاس‌ها هم در کنار عکس شاه، "خدا، شاه، میهن" را نوشته بودند و این جملات به همراه سرود شاهنشاهی " شاهنشه ما زنده بادا... " که در برنامه صبحگاه خوانده می‌شد، دائما مارا با نام و یاد شاه همدم و همراه می‌کرد.
چهارم آبان‌ ۱۳۵۰،  روز تولد محمدرضا شاه بعضی خانواده‌ها کوچه‌های محله‌مان را با تصاویر شاه و پرچم‌های بزرگ و کوچک آذین بسته بودند.  گرگ و میش غروب بود و کوچه خلوت . دیدم عکس بزرگ سیاه و سفید شاه که به یک چارچوب چوبی میخ شده بود، بر اثر وزش باد بر روی زمین افتاده و نصف صورت تصویر "سایه‌ خدا" گل‌آلود و قسمتی از آن پاره شده بود.‌ عکس را با احترام برداشتم گوشه دیوار گذاشتم، اما ترس عجیبی به جانم نشست. گفتم نکند یکی از  همسایه‌ها مرا دیده باشد و فکر کند من عکس را پاره کرده و زمین انداخته‌ام. ترکیبی از "دلهره و ترس و نگرانی" در جانم نشست. چند روزی دلم شور می‌زد دائماً با خود تکرار می‌کردم نکند کسی دیده باشد و "راپورت" مرا داده باشد.
دوران کودکی تمام شد ما هم بزرگ و نوجوان شدیم، و جامعه هم عوض شد و شاه سقوط کرد و مردم رفتنش را جشن گرفتند و شادمان بودند.
فهمیدیم که " سایه خدا ، فره ایزدی، ظل‌الله ، والا حضرت و... " تعارفی بیش نیست. اینگونه تشخص ساختن‌‌ها برای همه اقشار و برای همیشه کاربرد ندارد. به عبارتی نظام‌های غیر انتخاباتی و غیردمکراتیک نمی‌توانند با این شعارها برای همه زمان‌ها بمانند و سرانجام مجبورند یا به رای مردم تن دهند و یا با نیزه مردم را ساکت کرده و حکومت کنند.
بعدها خواندیم و یاد گرفتیم در جهان مدرن و انسانِ بیش از پیش آگاهِ امروز، دو نوع حکومت بیشتر وجود ندارد:
یکی دمکراتیک، که با انتخابات و اصلاحات دائمی به حیات خود ادامه می‌دهد و عمر این نوع حکومت‌ها دائمی است نه حاکمیت حکمرانان‌اش.
دیگری حکومت های غیر دمکراتیک با حاکمان مادام العمر که با تکیه بر پول و تبلیغات و سرنیزه می‌خواهند بر جامعه تسلط دائمی داشته باشند.
حکومت‌های نوع دوم عمرشان کوتاه است و باید همیشه منتظر طغیان و اعتراض توده مردم، شورش‌ها و انقلاب "نسل‌های نو" باشند. در این عمر ۵۰ - ۶۰ ساله با چشم خود دیدیم که موگابه، صدام ، مبارک ، قذافی و... با تکیه بر نیزه‌ی زور و ارعاب چنین سرنوشت‌های شومی را برای خود و ملت‌هایشان رقم زدند. حکومت‌های بدون پشتیبانی و رای مردم هر دم احتمال سقوط‌شان هست.
به گفته‌ی بزرگی : به نیزه می توان تکیه کرد، اما بر روی آن نمی‌توان نشست!

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

24 Oct, 06:06


*نرفته که باز آید !*

✍️ مرحوم استاد بابایی

خواجه محمد مهتاب در شارع نیشابور جوانی قوی‌بنیان بدید که بر اسب نشسته و شمشیر به میان بسته و خنجر در گریبان نهاده و نیزه در دست بگرفته و سر در کَله‌ خود فرو برده است.

گفت : ای جوان، این شمشیر و نیزه با خود به کجا می‌بری !؟

جوان گفت : نشنیده‌ای که رومیان زیر بیرق صلیب، لشکر می‌آرایند و بر طبل جنگ می‌کوبند !؟ به غزا با ایشان ‌روم.

مهتاب گفت : اگر نروی چه شود ؟

جوان گفت : کفر به نیشابور و سبزوار آید و ایمان از میان برود !

مهتاب گفت : اگر کفر به نیشابور آید، چه شود؟

گفت : ستم بر تخت سلطنت بنشیند و انصاف از دل‌ها برود و دروغ بر راست غالب آید و اغنیا بر ضعیفان رحم نیاورند و فحشا روی نماید و سفرۀ خلق از نان تهی گردد و خدای روی از ما بگرداند.

مهتاب گفت : ای جوان، حمایل از میان بگشا و به خانه اندر شو، که این کفر که تو می‌گویی، از نیشابور نرفته است که باز آید !!

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

22 Oct, 10:28


🔊فایل صوتی

داستان صوتی حسنک وزیر
از کتاب تاریخ بیهقی

با صدای محمود دولت آبادی

احمق مردا که دل درین جهان بندد، که نعمتی بدهد و زشت بازستاند!

داستان حسنک وزیر بخشی دراماتیک و تاثیر‌گذار از تاریخ بیهقی است که بردار‍‌شدن حسن‌بن‌محمد میکالی شناخته شده به حسنک وزیر، آخرین وزیر سلطان محمود غزنوی، را به تصویر میکشد که به دستور مسعود غزنوی و به فتوای خلیفه وقت بغداد، به جرم قرمطیگری یا اسماعیلیگرایی به دار آویخته شد.

15 دقیقه

#حال_خوش_خواندن

🆔 @sokhanranihaa
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🌹

هفت اقلیم (سعید معدنی)

22 Oct, 10:28


اول آبان روز بزرگداشت ابوالفضل بیهقی است.
وی اهل سبزوار بود و در زمان غزنویان می زیست و در شهر غزنین( افغانستان کنونی) مدفون است.

بیهقی را "پدر نثر فارسی" می دانند. او نثری روان و جذاب و دلنشین دارد. داستان به "دار زدن حسنک وزیر" از زیباترین متن‌های زبان فارسی است. بسیاری از نسل امروز به واسطه چاپ آن در کتاب‌های درسی با این متن آشنا هستند.

@Saeed_Maadani

در فایل بعدی داستان "به دار زدن حسنک وزیر" را با صدای محمود دولت آبادی می شنویم.
روایت داستان به روایت دولت آبادی دلنشین است.

به علاقه مندان ادبیات کلاسیک فارسی توصیه می کنم این متن را بشنوند.‌👇👇

هفت اقلیم (سعید معدنی)

22 Oct, 04:34


فتح‌الله گولن که بود و چه کرد؟
نیم‌نگاهی به پیوندهای اسلام‌گرایی، دولت‌ملت و خصوصی‌سازی در ترکیه

عباس شهرابی ـ مشهورترین رهبر اسلام‌گرایان ترکیه مدرن دوشنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۳ در ایالات متحده‌ی آمریکا مُرد. فتح‌الله گولن که بود و چه اندیشه‌هایی را نمایندگی می‌کرد؟ سابقه‌ی سیاسی و فکری‌اش به کجا برمی‌گشت؟ و نسبتش با حزب حاکم «عدالت و توسعه» و رجب طیب اردوغان چه بود؟


https://t.me/iv?url=https://www.radiozamaneh.com/836819/&rhash=0ceb6994783a68

https://www.radiozamaneh.com/836819

@RadioZamaneh | رادیو زمانه

هفت اقلیم (سعید معدنی)

21 Oct, 17:49


#یادداشت_روز

🔸خانه « علوم اجتماعی ایران » کجاست؟

پوریا گل محمدی

خانه هنرمندان، خانه اندیشمندان علوم انسانی، خانه کتاب، خانه معدن ، خانه سینما، خانه شاعران و .... کانون ها و سازمان ها و انجمن های که برای خودشان ساختمانی با عنوان خانه دارند کم نیستند، حتی مادر بزرگ های عروسکی هم خانه دارند ، مانند « خانه مادر بزرگ » .
اما سوال این است که با گذشت این همه سال چرا هنوز انجمن جامعه شناسی ایران ، انجمن انسان شناسی، انجمن جمعیت شناسی و... گروه های وابسته به علوم اجتماعی که از بهترین انجمن های ایران هستند هیچ خانه ای ندارند.

ادامه این یادداشت را روی وب سایت انجمن جامعه شناسی ایران بخوانید.

@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
با حمایت انجمن جامعه شناسی از فرهنگ و فرهیختگی حمایت کنید

هفت اقلیم (سعید معدنی)

20 Oct, 14:11


افزایش تعداد مردان ایرانی که به دلیل فقر و ناتوانی در تأمین هزینه‌ها خانواده را ترک می‌کنند

رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران می‌گوید در بین طبقه متوسط تعداد مردانی که به دلیل فقر و ناتوانی در تأمین هزینه‌ها خانواده را ترک می‌کنند افزایش پیدا کرده است. حسن موسوی چلک به سایت دیده‌بان ایران گفت که نارضایتی‌های ناشی از ناتوانی در تامین هزینه‌های زندگی و احساس بی‌کفایتی باعث ترک خانواده توسط مردان و افزایش میزان جرم و جنایت در طبقه متوسط شده است. موسوی همچنین از تجربه زندگی مشترک افراد متأهل در کنار والدین خبر داده و گفته است: «شاید تعداد این افراد زیاد نباشد، اما برخی از شواهد حاکی از آن است که جامعه ما در حال حاضر این سبک از زندگی مشترک را هم تجربه می‌کند که نشانه خوبی برای مدیریت کشور، به ویژه مدیریت اجتماعی کشور نیست». به گفته موسوی یکی از مؤلفه‌های تاثیرگذار در افزایش جرم‌ها و آسیب‌های اجتماعی، فقر است و از این زاویه افزایش فقر و ناتوانی در تامین هزینه‌های مختلف زندگی ممکن است مسیر انحرافی و جرائم میان اعضای خانواده یا حتی رفتارهای معارض قانون در میان افراد زیر ۱۸ سال را افزایش دهد.
@baharnewsir

هفت اقلیم (سعید معدنی)

20 Oct, 08:46


نسخه الکترونیکی
*هفته نامه نسیم جنوب*
سال بیست و هفتم
شماره ۱۰۹۸

در شماره ۱۰۹۸ هفته نامه نسیم جنوب، می‌خوانید:

✍️بيانيه معاونت جوانان ستاد مردمي دکتر مسعود پزشکان در استان بوشهر: فرصت رشد و بالندگي روز‌افزون استان بوشهر را فراهم آورید

✍️ سقوط نگران کننده طبقه متوسط (دکتر سعيد معدني)

✍️سه پيشنهاد براي خروج از بن‌بست معرفي استاندار بوشهر (دکتر امان‌اله شجاعی)

✍️ برنامه کاربردی هوش مصنوعی در توسعه نفت و گاز (حسين ايزدپناه)

✍️ كدام موفقيت؟ بهترين خود يا بيل گيتس شدن؟ (حسين زيرراهی)

✍️آقاي پزشکيان! خیلی وقت نداری (مصطفی داننده)

✍️خارگ، خارگ بود وقتی صنعت و جنگ هم نبود (حسن و حسين مژده)

✍️تازه‌ترین کتاب دکتر محمود دهقانی منتشر شد: کاخ‌ها و باغ‌های ییلاقی شاه عباس یکم در مازندران

✍️نقد فيلترينگ در عصر ديجيتال: نياز به بازنگری در سياست‌های ارتباطی (محی‌الدين حسينی مقدم)

✍️نقد و بررسی رمان حسين پورصفر، نویسنده بوشهری در تهران:
رمان «تو هم همينطور»، جدال محترمانه حس و زندگی!

✍️خاطرات فرهاد امينی بازيكن پيشين ايرانجوان و پیشکسوت فوتبال تهران و بوشهر(۹) :
دوري بوشهر از پايتخت، جلوي پيشرفت بازيكنان بوشهری را گرفت

✍️حکایت غرق شدن ۳۳ کارگر بندر بوشهر در سال ۱۳۴۱ :
شب ماتم کارگران کشتی در امواج سياه دريای بوشهر

✍️صنايع نفت، گاز و پتروشيمی استان بوشهر به مسئوليت اجتماعي خود در حوزه ورزش به خوبي عمل نکرده است

✍️شوراي راهبردی پتروشيمی‌ها به تفاهم نامه ورزشي با استان بوشهر، عمل نکرد
...

«برای مشاهده نسخه الکترونیکی نسیم جنوب از برنامه PDF استفاده کنید.»

تلفن تماس و ارسال مطالب از طریق واتساپ:
۰۹۱۷۷۷۲۳۹۰۹

هفت اقلیم (سعید معدنی)

20 Oct, 08:12


هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و هفتم، شماره ۱۰۹۸

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

20 Oct, 08:12


هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و هفتم، شماره ۱۰۹۸

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

20 Oct, 08:12


نسیم جنوب 1098.pdfنسخه الکترونیکی
*هفته نامه نسیم جنوب*
سال بیست و هفتم
شماره ۱۰۹۸
🌺🌺🌺🌺
*نسیم جنوب، دیرپاترین نشریه تاریخ بوشهر*

زبادِ جنوبی در آمد نسیم
دل رهروان رست زاندوه و بیم (نظامی)

«برای مشاهده نسخه الکترونیکی نسیم جنوب از برنامه PDF استفاده کنید.»

تلفن تماس و ارسال مطلب از طریق واتساب:
۰۹۱۷۷۷۲۳۹۰۹

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

18 Oct, 19:08


​​‌ ‌ ‌
🔴 آقایان! لطفا امسال غافگیر نشوید!
‌ ‌ ‌
📌 بی‌پناهی ۲۰ تا ۳۰ هزار کارتن‌خواب تهران در فصل سرما
‌ ‌ ‌
نیمه سرد سال در راه است، اما برای کارتن‌خواب‌ها، معتادین و آسیب‌دیدگان، سرپناهی جز خیابان نمانده؛ سرپناهی که صاحب‌خانه آن سرمای کشنده زمستان بدون سقف را احساس نکرده. بنا بر آمار‌های غیررسمی تنها در تهران، ۲۰ تا ۳۰ هزار کارتن خواب زندگی می‌کنند.

سرمایی که مسئولان را غافلگیر می‌کند، جان هزاران فرد آسیب‌دیده را به خطر می‌اندازد. تعدادی از آنها شب‌های سرد زمستان را نمی‌توانند به صبح برسانند، زیرا قبل از طلوع آفتاب یخ می‌زنند و می‌میرند. صاحبخانه این افراد، سازمان بهزیستی است که متولی اصلی رسیدگی به آسیب‌دیدگان به حساب می‌آید.
‌‌ ‌
🔻 تغییر اولویت‌های بهزیستی

برخی از کارتن‌خواب‌ها، معتادینی هستند که نئشگی آنها با تنهایی‌شان همراه می‌شود و به بی‌هوشی خماری می‌روند. بر اساس قانون، سازمان‌های مختلفی در حوزه اعتیاد مسئولیت دارند و در همین راستا نیز بودجه دریافت می‌کنند مانند سازمان امور اجتماعی کشور، ستاد مبارزه با مواد مخدر، آموزش و پرورش، وزارت بهداشت، وزارت ورزش و جوانان و ... اما مهم‌ترین متولی اعتیاد در کشور، سازمان بهزیستی است. متاسفانه عملکرد این سازمان در چند سال گذشته در حوزه اعتیاد قابل قبول نبوده است. برای مثال پیشتر، معاونت پیشگیری یکی از معاونت‌های این سازمان بود و در حوزه اعتیاد، اقداماتی را انجام می‌داد. اما اخیرا این معاونت به بهانه ادغام با معاونت اجتماعی حذف شده است. حذف این معاونت به معنای آن است که پیشگیری از اعتیاد، دیگر از اولویت‌های سازمان بهزیستی به حساب نمی‌آید.
‌‌ ‌
🔻 سلب مسئولیت از طریق برون سپاری

برون‌سپاری حوزه آسیب‌های اجتماعی به شهرداری یکی از اقدامات سازمان بهزیستی برای کاهش مسئولیت‌های خود بود. اما آیا شهرداری تخصص فعالیت در این حوزه را دارد؟ شهرداری تهران انجام فعالیت‌های اجتماعی را از طریق «مناقصه» به موسسات، شرکت‌ها و یا افراد واگذار می‌کند. فعالیت‌های اجتماعی شامل راه اندازی مراکز حمایت از کودکان کار و خیابان، ساختمان‌های کمپ ماده ۱۶، گشت فوریت اجتماعی ۱۳۷، گرمخانه‌های زنان و مردان شهرداری است که از طریق فراخوان مناقصه‌های سالانه واگذار می‌شوند.
‌ ‌ ‌
واگذاری از مسیر مناقصه نشان می‌دهد، شهرداری دغدغه کافی برای فعالیت در حوزه آسیب‌های اجتماعی را ندارد. شهرداری تهران از طریق سازمان رفاه، خدمات و مشارکت‌های اجتماعی، مناقصه‌های اجتماعی شهر را برگزار می‌کند. به دلایل مختلف، موسسات زیادی تمایل چندانی به شرکت در این مناقصه‌ها ندارند؛ دلایلی مانند: عدم پرداخت به موقع پول، حاشیه‌های متعدد همکاری با شهرداری و اعداد و ارقام بسیار بالای مناقصه‌ها. از سوی دیگر در برخی از موارد، شرایط اعلامی برای واجدین شرایط شرکت در مناقصات به گونه‌ای اعلام می‌شود که بسیاری از موسسات نمی‌توانند در آن شرکت کنند. برای مثال یکی از شروط شرکت در این مناقصه‌ها، داشتن ده سال سابقه همکاری با شهرداری تهران است. همین شرط، اغلب موسسات را از شرکت در مناقصه‌ها محروم می‌کند. همانطور که اشاره شد، رقم بسیاری از این قرارداد‌ها به قدری بالا است که موسسات غیرتجاری امکان شرکت در مناقصه پیدا نمی‌کنند. همچنین نگاه تجاری به حوزه آسیب‌های اجتماعی نمی‌تواند موجب کنترل و کاهش آسیب‌ها شود. اخیرا شرایط به نحوی رقم خورده است که برای هر مناقصه، چندین فراخوان صادر می‌شود و در نهایت شرکت‌کننده‌ای وارد مناقصه نمی‌شود. مناقصه به صورت تک شرکت کننده‌ای برگزار می‌شود؛ در این حالت حجم بالایی از فعالیت‌های اجتماعی به یک پیمانکار واگذار می‌شود که همین موضوع می‌تواند کیفیت ارائه خدمات را تحت تاثیر قرار دهد و پیمانکار توان انجام کار را بعد از مدت کوتاهی از دست می‌دهد.

به هر روی کشور در شرایطی به استقبال فصل سرما می‌رود که بسیاری از افراد آسیب دیده سرپناهی برای خود ندارند، سازمان بهزیستی و شهرداری نیز به وظایف خود در این حوزه عمل نمی‌کنند. در این حالت افرادی که اغلب به سیستم کمک رسانی رسمی اعتماد ندارد، به فضا‌های سرباز ناایمن می‌روند یا به سمت تشکیل پاتوق‌های سرپوشیده سوق داده می‌شوند. در ۳۲ ماه، تنها ۵ مرکز حمایت از زنان آسیب‌دیده تعطیل شد. افراد آسیب دیده زمستانی را در پیش دارند که حتی سازمان‌های مردم نهاد و فعالین حوزه آسیب، از فعالیت ناامید شده‌اند. در این حالت ارتباط مستقیم میان این افراد و موسسات از بین رفته است. بسیاری از موسسات ارائه خدمات به افراد آسیب دیده تعطیل شدند. افراد آسیب دیده تحت حمایت این موسسات کجا هستند؟ سرمای زمستان امسال را چگونه تحمل می‌کنند؟
‌‌‌ ‌
☑️ @yeganehshough
‌ ‌ ‌

هفت اقلیم (سعید معدنی)

18 Oct, 13:17


تغییر حال و اشک شوق بانو ژاله آموزگار🔸
‏استاد برجستهٔ زبان و فرهنگ باستانی دانشگاه تهران به هنگام حضور بر مزار ⁧ #رودکی ⁩/ پنجکنت تاجیکستان
@sahandiranmehr

هفت اقلیم (سعید معدنی)

16 Oct, 04:22


سقوط نگران کننده‌ی طبقه‌ی متوسط

سعید معدنی

چند روز پیش به یکی از بنگاه‌های معاملات املاک شهرک اکباتان در غرب تهران سری زدم. دفتری روی میز کارشناس مربوطه بود که اسامی و شماره تلفن متقاضان و مشخصات خانه‌های اجاره‌ای مورد نیاز آنها را درج  کرد‌ه بود. با تعجب دیدم تمامی متقاضیان دنبال سوئیت و آپارتمان های یک خوابه و دوخوابه بودند. در حالی که در  این مجتمع و شهرک قدیمی و نام آشنا آپارتمان‌های سه خوابه و چهار خوابه‌ هم وجود دارد اما هیچ متقاضی نداشت. از فرد کارشناس پرسیدم برام جالبه که برای سه خوابه و چهار خوابه متقاضی نیست؟ در پاسخ گفت مدت‌هاست قدرت اقتصادی مردم کاهش پیدا کرده و با توجه به گرانی سرسام آور در جامعه توانی در مردم نمانده و به سختی می توانند آپارتمان های متراژ بالا را اجاره کنند. مثلا یک آپارتمان سه خوابه در این شهرک نزدیک دو میلیارد رهن کامل و آپارتمان چهارخوابه بیش از دومیلیارد است و امروزه دیگر پرداخت آن در توان هر کس نیست. یا رهن و اجاره مثلا با پیش پرداخت ۵۰۰ میلیون و کرایه ماهیانه ۳۵ میلیون برای یک آپارتمان سه خوابه دیگر برای بسیاری دشوار و حتی غیر ممکن شده است. تعدادی از این اسامی که اینجا ثبت شده سالهای قبل آپارتمان سه خوابه و یا چهارخوابه اجاره کرده بودند اما در مقابل تورم افسار گسیخته و گرانی روز به روز کالاها و خدمات مجبورند در پی مسکن کوچک‌تر باشند. جالب تر آنکه حدود ۱۰ سال پیش با این دو میلیاد که برای رهن یک واحد آپارتمان است می‌شد سه یا چهار واحد آپارتمان در همین شهرک اکباتان خرید!   

این در حالی است که شهرک اکباتان از دیر باز محل سکونت طبقه متوسط و متوسط رو به بالا بوده و آدم های خود ساخته و تحصیل کرده‌ در آن سکونت داشتند. به کارشناس معاملات گفتم واقعا جای تامل و تاسف دارد.

یک فرد مسن مراجعه کننده آنجا بود نکته ای ذکر کرد که دردناک‌تر بود. اینکه بعضی صاحبان آپارتمان های سه خوابه و چهار خوابه که دوره بازنشستگی را می گذرانند.آپارتمان خود را با همه خاطرات و تعلقات عاطفی اجاره می دهند و ساکن آپارتمان‌هایی با متراژ کوچک‌تر می‌شوند تا از مابه‌التفاوت اجاره‌ی آن استفاده کنند. چرا که دیگر حقوق بازنشستگی کفاف زندگی معمولی در شهری مثل تهران را در دوره پیری و بیماری نمی دهد.

از این سقوط جامعه و از این فقر تدریحی که به همه اقشار جامعه و از جمله طبقه متوسط سرایت کرده باید نگران بود. چرا که نظاره‌گر نابودی تدریجی قشر و طبقه ‌ای هستیم که قرار است برای ما اقتصاد و صنعت و فرهنگ و هنر و پیشرفت بسازد. 

سقوط طبقه‌ی متوسط یعنی سقوط خلاقیت و ابتکار و سقوط اخلاق و سقوط همه چیز . در همه جای دنیا این طبقه متوسط است که جامعه را می سازد و راهبری می کند. تمام کوشش دولتمردان در جهان این است که طبقه متوسط را تقویت کرده و گسترش دهند‌. ولی متاسفانه در چند دهه اخیر بطور مداوم و سال به سال از ابعاد این قشر در جامعه ما کاسته می‌شود و به طبقات پایین‌تر سقوط می‌کنند و ما نظاره‌گر کم توان‌تر شدن دائمی اقشار گوناگون جامعه هستیم.

۲۴ مهر ماه ۱۴۰۳

#سعید_معدنی 
#طبقه‌ی_متوسط
#سقوط
#تورم
#گرانی

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

16 Oct, 04:22


سقوط نگران کننده‌ی طبقه‌ی متوسط
(یادداشت) 👇👇👇👇

سعید معدنی

سقوط طبقه متوسط یعنی سقوط همه چیز

۲۵ مهر ماه ۱۴۰۳

#سعید_معدنی 
#طبقه‌ی_متوسط
#سقوط
#تورم
#گرانی

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

15 Oct, 03:16


🌀خط قرمزی که هرگز نبود، روایت تکان‌دهنده از نسل‌کشی در غزه

✍️نویسنده:جاناتان کوک-میدل ایست آی

▫️این یادداشت به بررسی عمیق بحران کنونی در غزه می‌پردازد. نویسنده با ارائه آمار و شواهد، تصویری هولناک از کشتار گسترده غیرنظامیان و تخریب زیرساخت‌های غزه توسط اسرائیل ارائه می‌دهد.

بی‌تفاوتی جامعه جهانی، سکوت رسانه‌های غربی و ناتوانی دادگاه‌های بین‌المللی در مقابله با این جنایات مورد انتقاد قرار می‌گیرد.

نویسنده هشدار می‌دهد که ادامه این روند می‌تواند به گسترش درگیری در کل منطقه خاورمیانه منجر شود و خطر یک جنگ جهانی را افزایش دهد.

🌐برای خواندن ادامه مطلب روی لینک زیر کلیک کنید:

https://mypersia.com/4631/

@mypersia24 | ایران من

هفت اقلیم (سعید معدنی)

14 Oct, 11:50


هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و هفتم، شماره ۱۰۹۷

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

14 Oct, 11:50


هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و هفتم، شماره ۱۰۹۷

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

14 Oct, 11:50


نسخه الکترونیکی
*هفته نامه نسیم جنوب*
سال بیست و هفتم
شماره ۱۰۹۷

🌺🌺🌺🌺
*نسیم جنوب، دیرپاترین نشریه تاریخ بوشهر*

زبادِ جنوبی در آمد نسیم
دل رهروان رست زاندوه و بیم (نظامی)

تلفن تماس و ارسال مطلب از طریق واتساب:
۰۹۱۷۷۷۲۳۹۰۹

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

14 Oct, 00:17


💥نقش فرح در سقوط پهلوی
✍️
علی مرادی مراغه ای

امروز ۲۲مهر زادروز فرح پهلوی است در ۱۳۱۷ش.
در این پست به عملکردهای او میپردازم که در سقوط پهلوی نقش داشتند.

♦️فرح ابتدا در حوزه فرهنگی حضور داشت مخصوصا کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان که از یادگارهای خوبِ اوست، آن زمان، دیکتاتوری شاه کمتر به او مجال دخالت در سیاست میداد اما با رسیدن انقلاب و وخامت سرطان شاه، قدرت فرح به عنوان مادر وليعهد و نايب السلطنه افزایش یافت.
(سوليوان و پارسونز، خاطرات دو سفير...ص۹۶)
هم طرفداران و هم مخالفان پهلوی به نقش فرح در تسریع سرنگوني پهلوی تاکید دارند زمانیکه دیکتاتور به شدت عمل بر عليه مخالفانش نیاز داشت، فرح با اقداماتش از آن جلوگيری میکرد و «منظم و سيستماتيک در مقابل نابودی مخالفين مخالفت ميکرد»
(نراقی، از کاخ شاه تا زندان...ص۱۲۹)
به خاطر این، برخی از پهلویستها، او را مسئول سقوط میدانند.
(شوکراس، آخرین سفر شاه...ص۱۰۸).

♦️اقدامات او به نیت خدمت به آينده سلطنت و حفظ تاج و تخت برای پسرش صورت میگرفت اما همگی آنها نقض غرض و در جهت فروپاشی پهلوی سیر کرد!
در سیستم، دو روش کاملا متضاد به بی اثر کردن همدیگر منجر شد:
شوهر با توسل به دستگاه مخوف ساواک، روشی خشن در قبال مخالفان برگزیده، اما ملکه، مخالف روش قهرآميز بود و راههای مسالمت آميز را ترجیح میداد و روابطی گسترده با روشنفکران ليبرال، جبهه ملی، روحانيون و چپها برقرار ساخته بود!
(طلوعی، از طاووس تا فرح
...ص۳۸۴).
حسين نصر ميگويد در نزدیکی انقلاب فرح می کوشید با طبقات روشنفکر تماس داشته باشد و بخاطر این، نظاميها«مقداری از تقصیرهای انقلاب را برگردن ايشان میگذارند...»
(خاطرات...ص۲۶۱)
این ارتباطات فرح که از طريق رئيس وقت ساواک(سپهبد مقدم) صورت ميگرفت او به اشتباه فکر می کرد با اين روابط میتواند حرکتهای انقلابی را مهار کند!
(طلوعی...ص۳۸۸)
غافل از اینکه در آن جو، روشنفکران نه در فکر اصلاحات بل در آرزوی ایجاد مدینه فاضله بر خرابه های آن سیستم بودند!
خود فرح نیز بعدا در تبعید مينويسد:
«عده ای کوشش کردند ميان من و پسرم جدایی اندازند...آنها ميخواستند رضا را متقاعد کنند که من با عقايد ليبرال و نفوذی که بر پادشاه داشتم، در سقوط سلطنت بی تأثير نبودم»
(کهن ديارا
، ۲۰۰۳...ص۳۸۷)

♦️فرح از دوران دانشجويی با محافل چپ و حزب توده ارتباط داشت و این بعدا در جذب کمونيستهای توبه کرده بی تاثیر نبود و اطراف او و پسردایی اش رضا قطبی در تلویزیون پر از چپ بود که حتی به معاونت میرسیدند مانند فرخ غفاری عضو سابق حزب توده یا نیکخواه که معاون قطبي شدند.
این سطحی نگری خواهد بود که فکر کنیم توابانِ در زندان، افکار گذشته خود را مانند یک پیراهن به کلی از تن در می آورند و هیچ از آن باقی نمی ماند!

♦️با آغاز فروپاشی سیستم پهلوی، فرح خواست نقش ژاندارک را بازی کرده و آنرا نجات دهد اما خود از عوامل فروپاشی سریع آن شد!
وقتی شاه تصميم به ترک کشور گرفت فرح از او خواست که اجازه دهد او در ایران بماند و به شاه گفت«فقط همچون نشانی از حضور شما در اين کاخ خواهم ماند.او(شاه) اندوهگين در جواب من گفت: لازم نيست نقش ژاندارک را بازی کنی»
(کهن ديارا...ص۲۸۵)
همزمان با اوج گیری انقلاب و سرطان شاه که هر گونه تصميمگيری از او سلب گردید نقش فرح و مشاورانش پررنگتر شد، مسعود انصاری می نویسد که من از وضع تعجب کرده احساس ميکردم تغيير و تحولی شده، از خانم ديبا پرسيدم:
«خاله تاجی اين روزها مشاور اصلی کیست و او خيلی روشن گفت: قطبی. و من تازه هوای کار دستم آمد که چرخ دارد بر چه مداری میگردد»
(مسعود انصاری، من و خاندان پهلوی...ص۱۲۶)

♦️تیر خلاص فرح و مشاورانش آن نوشته مسخره ای بود که بدست شاه دادند تا اقرار کند که صدای انقلاب را شنید!
پس از ناکامی دولت شريف امامی در کنترل اوضاع، شاه یک نظامی یعنی ارتشبد ازهاری را نخست وزير کرد که یعنی به علامت سخت گیری علیه انقلابیون.
اما درست در همان روز ۱۵ آبان یعنی معرفی کابينه ارتشبد ازهاری، آن نوشته احمقانه را فرح و حسن نصر و رضا قطبی بدستش دادند تا کاملا درهم‌ شکسته، با لکنت زبان، روحیه‌ای متزلزل و به حالت نیمه‌ گریه، ملتمسانه از گذشته اظهار ندامت کند!

♦️سالها بعد نویسندگان آن خواستند خود را تبرئه کنند، حسين نصر گفت که خود شاه آنرا نوشته بود و تنها به من و قطبی گفت «که دستی بر آن بکشیم و بپرورانیم»!
(نصر...ص۲۰۳)
اما تلاش نصر برای تبرئه خود، فرح و قطبی عبث است چون شاه حتی در تبعيد نیز از فرح و
رضا قطبی گله داشت که چگونه او را وادار کردند به خواندن آن!
(نهاوندی، تاريخ شفاهی ..ج ۲،ص۲۷۰)
اردشير زاهدی نیز می نویسد:
«شاه تا آخرين روز حيات، رضا قطبی را لعن و نفرين ميکردند، ميگفتند آن نطق کذايی را قطبی نوشت و به دست من داد تا بخوانم».
(خاطرات...ص۳۴۰)


⏹️تصویر پاره فرح در دست انقلابیون:
https://s8.uupload.ir/files/1_s6ug.jpg

هفت اقلیم (سعید معدنی)

12 Oct, 17:42


ساعت‌های یخ‌زده مهاجران ایرانی

✍️ یونس قیصی زاده

پدر میوه‌فروشی در لاهیجان پس از مهاجرت فرزندش، یک عدد ساعت که زمان دقیق مهاجرت فرزندش روی آن ثابت مانده بود را در مغازه خود نصب می‌کند، اکنون ده‌ها ساعت ثابت از زمان یخ‌زده مشتریان این مغازه که فرزندانشان مهاجرت کرده‌اند بر روی دیوار این مغازه میوه‌فروشی نصب شده است، ساعت‌های غم‌انگیزی که هر خانواده با مهاجرت یکی از فرزندان، عقربه دلشان دیگر حرکت نکرد و روی همان لحظه پرواز ماند و دیگر جلو نرفت!
اما چرا این ساعت‌ها دیگر حرکت نمی‌کنند؟! شاید اکثر خانواده‌هایی که فرزندان آنها به غرب مهاجرت می‌کنند، می‌پندارند که این یک سفر همیشگی هست و زمان برای فرزندانشان در ایران تمام شده است و دیگر قصد بازگشتی وجود ندارد، بلیط‌های یک‌طرفه‌ای که شاید دلشان مدتی در ایران بماند اما جسم‌شان را برداشته‌اند و رفته‌اند دنبال زندگی در غربت، چرا که فکر می‌کردند فرصتی برای زندگی‌ در وطن برایشان نمانده است.
بحران‌های دهه‌ای که چشم‌اندازی برای رفع آنها وجود ندارد و سیل مشکلاتی که هر روز بر آنها افزوده می‌شود، روان انسان‌ها را فرسوده و خسته می‌کند! شاید ساعت خیلی از ایرانیان در این کشور، یخ‌زده و ثابت مانده باشد، حتی اگر میل به مهاجرت نداشته یا امکانش را ندارند. این ساعت‌های یخ‌زده را راه بیاندازید.

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

11 Oct, 13:38


اسرائیل صادق‌تر از ترکیه!

سعید معدنی

همیشه‌ی تاریخ، هنر حکومت‌ها این بوده که جنگ و صلح‌شان در جهت منافع سرزمینی و منافع ملی باشد. اما بسیاری از کشورها بوده‌اند و هستند که بدون اندیشیدن خواسته‌اند صرفا از طریق جنگ و ستیز به منافع جمعی خود برسند. لذا این کشورها مردم شان را در اغلب دوره‌ی زمامداری در جنگ و یا در سایه جنگ احتمالی نگه‌داشته‌اند که در نتیجه به تدریج کشور از درون خسته، ضعیف و ناامید شده و رو به اضمحلال رفته است. نمونه کلاسیک این نوع حکومت‌ها سلسله ساسانیان است که اگر تاریخ را بخوانیم بخشی از جنگ ها و یورشهایشان غیر لازم و بیهوده بوده، اصلا برخی مورخان معتقدند که یکی از دلایل مهم سقوط ساسانیان شرکت در برخی جنگ‌ها و نزاع‌های غیرضرور و بی‌حاصل بوده است. به همین دلیل وقتی عرب تازه مسلمان بدوی به مرزهای این سرزمین رسیدند مردم از ظلم و ستم و فساد و سستی حکومتگران در ناامیدی  شدید به سر می‌بردند. لذا با یک هجوم جدی عربان تازه‌ مسلمان حکومت چهارصد ساله‌ی ساسانیان را ساقط کردند. اما گاهی به شکل اتفاقی در تاریخ این سرزمین، بوده‌اند حاکمانی که به جای جنگ غیرضرور به آبادانی و فرهنگ پرداخته‌ اند؛ در تاریخ آورده اند:
شاه اسماعيل سامانی در ماه مي سال 900 ميلادی در شهر بخارا به خواست سران لشكرش كه اصرار داشتند به بغداد حمله كنند و به خلافت عباسيان پايان دهند پاسخ ردّ داد. شاه سامانی براي توجيه پاسخ خود، در يك اجتماع عمومی گفت كه بزرگترين برنامه ما بايد احياء زبان فارسي و فرهنگ نياكان باشد نه وسعت بخشيدن به قلمرو.

یکی از نمونه‌های متاخرتر شبیه ساسانیان کشور لیبی دوران معمر قذافی است. اگر چه لیبی کشور کم جمعیت و ثروتمندی بود و مردمانش تا حدودی در رفاه بودند. اما قذافی در داخل کشور، یک دیکتاتور تمام عیار بود ولی در عرصه‌ی بین‌الملل در هر کجای خاورمیانه و جهان عرب و آفریقا جنگ بود، ردپای دولت لیبی دیده می‌شد! و مردم  لیبی هماره منتظر بودند تا جنگی و اتفاقی دردناک برای کشورشان بیفتد. آنها بیش از ۴۰ سال در سایه بروز جنگ زندگی کردند ولی جنگی در مرزهایشان شکل نگرفت. این حکومت به ظاهر سوسیالیست! یکی از فاسدترین و خفقان آورترین حکومکت‌های جهان سوم بود. اما در ظاهر چهره مقابله با استعمار در خود گرفته و طرفدار نهضت‌های آزادی‌بخش در جای جای دنیا بود. هر جای خاورمیانه و آفریقا گروه مبارز زیر‌زمینی و یا آشکار در جنگ با منافع آمریکا و حکومت های مورد حمایت آنها بود، لیبی با پول و یا سلاح‌ هایش حضور داشت. مثل داستان فیلم "برداران لیلا" ساخته‌ی سعید روستایی که خانواده از درون می‌پوکید اما پدر خانواده در جستجوی کسب اعتبار در میان آشنایان بود. مردم لیبی از درون خسته و ناامید بودند، اما قذافی سودای آقایی بر آفریقا و جهان اسلام و عرب را داشت. تا آنکه بهار عربی با طوفان‌اش از راه رسید و توانست این درخت به ظاهر تنومند را که از داخل موریانه خورده و کاملا پوک شده بود از ریشه بکند و معمر قذافی در زیر لگد مردمان خسته از کابوس جنگ و تحریم دائمی به شکل فاجعه آمیز در خیابان کشته شود.

اجازه دهید سری به یک کشور مسلمان با یک حکومت نسبتا دمکراتیک بزنیم. اخیرا رجب طیب اردوغان از خواب قیلوله ظهرگاهی سر را از زیر پتو بیرون آورده و گفته است: ترکیه به هر قیمتی در برابر دولت اسرائیل ایستادگی خواهد کرد(!)
او می‌داند ترکیه کشوری نیست که رهبرش اختیار تام داشته باشد. آنجا دمکراسی و حزب و مجلس و انتخابات حاکم است و خود اردوغان هم موقتی است. او نمی‌تواند مثل رهبرانی از جنس قذافی بدون اجازه مجلس و نهادهای مدنی، مردم‌اش را به قتلگاه جنگ و تحریم ببرد و به راحتی با سرنوشت یک ملت بازی کند. لذا کسی حرف او را جدی نمی‌گیرد و می‌دانند که این اظهار نظرها بیشتر پُز سیاسی و در جهت تامین منافع ملی ترکیه در جهان اسلام است. ترکیه مناسبات محکم سیاسی - اقتصادی دیرین با اسرائیل دارد. به نظر می‌رسد اسرائیل در این مورد صادق‌تر از اردوغان و ترکیه است. وزیر اطلاعات اسرائیل گفته است : اردوغان دوست ما است که در نقش دشمن ظاهر می‌شود، اسرائیل به کمک و لطف اردوغان به بزرگترین دستاوردها دست یافته است(!) اردوغان نمونه بارز یک سیاستمدار ریسمان‌باز است که هم با فلسطین همدردی می‌کند و هم با داشتن روابط اقتصادی محکم با اسرائیل ترکیه را آباد می کند. او به ظاهر مدافع حماس، اویغورها و.... است اما فقط در حرف است و هر اقدام عملی و مشارکت در جنگ را مفید به حال ترکیه نمی‌داند.

جهان سیاست جهان پیچیده‌ای است که خیلی‌ها از آن سردر نمی‌آورند. فردا روزی اگر قرار باشد برای سرنوشت فلسطین و اسرائیل تعیین تکلیف شود. بی‌شک ترکیه یکی از کشورهای مدعی نماینده مسلمانان است که در ردیف اول گفتگوها خواهد نشست!

۲۰ مهرماه ۱۴۰۳

#سعید_معدنی
#ساسانیان
#سامانیان
#قذافی
#دیکتاتور
#اردوغان
#دمکراسی

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

11 Oct, 13:35


اسرائیل صادق‌تر از ترکیه!
(یادداشت)

سعید معدنی

همیشه‌ی تاریخ، هنر حکومت‌ها این بوده که جنگ و صلح‌شان در جهت منافع سرزمینی و منافع ملی باشد. اما بسیاری از کشورها  بوده‌اند و هستند که بدون اندیشیدن خواسته‌اند صرفا از طریق جنگ و ستیز به منافع جمعی خود برسند. لذا این کشورها مردم شان را در اغلب دوره‌ی زمامداری در جنگ و یا در سایه جنگ احتمالی نگه‌داشته‌اند که در نتیجه به تدریج کشور از درون خسته، ضعیف و ناامید شده و رو به اضمحلال رفته است. نمونه کلاسیک این نوع حکومت‌ها.....

ادامه‌ی یادداشت....👇👇👇👇

مهرماه ۱۴۰۳

#سعید_معدنی
#ساسانیان
#سامانیان
#قذافی
#دیکتاتور
#اردوغان
#دمکراسی

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

10 Oct, 21:00


‍ ‍ ‍ ‍«جامعه شناسی علم شناخت واقعیت اجتماعی است»

🌎اتحادیه جامعه شناسان ایرانی در تلگرام (اِجادَت)، فهرست زیر را در شاخه‌های گوناگون علوم اجتماعی تدارک دیده‌است. با انتشار آن در کانال‌های مختلف، به ترویج بینش جامعه‌شناختی یاری رسانیم.

          🔹 پنجشنبه ۱۴۰۳/۰۷/۱۹🔹

🔹🔹🔹

فریبا نظری
🔹جامعه‌شناسی گروه‌های اجتماعی
@Sociologyofsocialgroups

عادل سجودی
🔹جستاری در جامعه شناسی
@GILsociologist

حسین پرويز اجلالی
🔹جامعه شناس ایرانی
@iransociologista

🔹کانال علمی مطالعات زنان
@womenstudiesisaorg

محمدحسن علایی
🔹آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه‌شناختی
@sociologicalperspectives

مسعود زمانی مقدم
🔹پژوهش کیفی
@qualitative_methodology

سودابه حیدری
🔹رادیولوگ؛ پادکستِ اجتماعی، علمی و فلسفی
@Radio_Log

مصلح فتاح پور
🔹تحلیل آسیب های اجتماعی
@Analysisisocialproblems

سعید معدنی
🔹هفت اقلیم
@Saeed_Maadani

ح.ا. تنهایی
🔹جامعه‌شناسی تفسیری‌پرگمتیستی، نظری و درمانی
@hatanhai

مسعود زمانی مقدم
🔹نوشته‌ها، مقالات و دوره‌های آموزشی
@masoudzamanimoghadam

علی نوری
🔹خانواده ایرانی و مسائل اجتماعی
@iranian_familyy

اصغر ایزدی جیران
🔹آکادمی مردم‌نگاری
@academy_mardomneghari

فاطمه موسوی ویایه
🔹زنان و مسائل اجتماعی
@women_socialproblems

رضا تسلیمی طهرانی
🔹جامعه شناسی عمومی
@taslimi_tehrani

احمد فعال
🔹تحلیل های نظری در جامعه شناسی و سیاست
@bayane_azadi

محمد زینالی اُناری
🔹نکته
@thing

مینا شیروانی ناغانی
🔹جامعه‌شناسی اقتصادی و توسعه
@Sociology_Development_economic

کاوه فرهادی
🔹انسان‌شناسی یاریگری، توسعه پایدار و زیست‌بوم‌داری
@kaveh_farhadi

بی‌تا مدنی
🔹مطالعات فمینیستی با رویکرد تفسیری پرگمتیستی
🆔 @sociology_of_sport

🔹🔹🔹

🔻To join us, click here:

🆔@madanibita
🆔@dr_shirinvalipouri
🆔@Mohamadzeinaliun

هفت اقلیم (سعید معدنی)

10 Oct, 06:22


روز سه‌شنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۳ جلسه ای برای بزرگداشت شادروان محمد صادق فاتح یزدی در
کرج از سوی بنیاد خیریه فاتح برگزار شد.
خوشبختانه کانال تلگرامی البرزپژوهی نیز همت تمام خود را برای تبلیغ و اطلاع رسانی به کار گرفت. حتی گروهی تلگرامی با عنوان " فاتح البرز " توسط دکتر حسین عسکری - البرزپژوه - ایجاد شد که فعالیت های زیادی در جهت نشر و شناسایی خدمات مرحوم فاتح یزدی انجام شد که قابل تقدیر است. در همان گروه "فاتح البرز" یادداشت چند وقت پیش اینجانب از سوی دکتر عسکری به اشتراک گذاشته شد که از ایشان سپاسگزارم.
به همین مناسبت یادداشت قبلی را مجددا منتشر می کنم تا به نوعی ادای دینی باشد به کسانی که در جهت پیشرفت و آبادانی ایران ما گام برداشته اند
.👇👇👇

هفت اقلیم (سعید معدنی)

10 Oct, 06:22


متوهمان طرفدار پرولتاریا(طبقه کارگر)

سعید معدنی

غلامحسین ساعدی در شماره‌ی هفتم فصلنامه الفبا می‌نویسد:
"فتحعلی پناهیان جوان بیست و چند ساله‌....بچه عجیبی بود. سیانور هم در گوشه‌ زبانش. همان بود که سرمایه‌دار گردن کلفت کرجی را کشت، همان که چای جهان را داشت."

منظور ساعدی از "سرمایه‌دار گردن کلفت" یک کار آفرین موفق و توسعه دهنده صنعت و اقتصاد کشور محمد صادق فاتح یزدی است. تقریبا صددرصد اهالی کرج و اطراف کرج فاتح یزدی را با اینکه نزدیک به نیم قرن از ترور وی توسط سازمان چریک‌های فدایی خلق می‌گذرد، می‌شناسند.

محمدصادق فاتح یزدی متولد یزد بود. در سالهایی که در یزد کم آبی و قحطی بروز می‌کند، مردمان زیادی از این شهر به کرج نقل مکان می‌کنند. فاتح یکی از این افراد بود که بعدها یک‌تنه در دگرگونی و پیشرفت کرج نقش بسزایی داشت.

فاتح یزدی متولد ۱۲۷۷ بود. وی برای ادامه‌ی تحصیل در رشته مهندسی کشاورزی به هند می‌رود. پس از بازگشت از هند باخبر می‌شود نامزدش رقیه غضنفری که "جهان" صدایش می کردند بر اثر بیماری آبله نابینا شده است. اطرافیان توصیه می‌کنند که با این دختر ازدواج نکند. اما مهندس فاتح که جزء معدود تحصیل‌کردگان دانشگاهی آن زمان بود عاشق جهان بود. لذا بر عشق‌اش پافشاری می‌کند و با وی ازدواج می‌کند. جالب آنکه این صنعت‌کار خلاق و کارآفرین بعدها بسیاری از کارخانه و مکان‌ها و محله‌ها را که در کرج می‌سازد نام "جهان" را بر آن‌ها می‌گذارد. احتمالا تا زمانی که کرج هست نام "جهان" هم هست! مثل: 
- کارخانه جهان‌چیت در سال 1335
-کارخانه «روغن نباتی جهان»  سال 1336
-   «کارگاه بافندگی خانوادگی»1341 (این کارگاه، به دنبال سختی زنان از کار کردن در محیطِ مردانه‌ جهان‌چیت تاسیس می‌شود و در داخل محله چهارصددستگاه کرج قرار داشته که بسیاری از زنان کارگر آن نیز ساکن همین محله بوده‌اند)
- کارخانه یخ‌سازی جهان 
-  کارخانه روغن موتور جهان
- «سردخانه میوه جهان» در سال 1344 که جزء اولین‌ها بوده
-  پلاستیک‌سازی آرمه  
- شرکت آبادانی جهان
- کارخانه صابون جهان
-چای جهان
-پتوبافی جهان
-و....

علاوه بر آن، فاتح در کشاورزی نیز فعالیت‌هایی داشت. از جمله احداث 150 هکتار باغات میوه و حدود 80 هکتار جنگل چوب‌های صنعتی این مجموعه در کنار دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران، مرکز اصلاح بذر و نهال و زمین‌های زراعی کرج، موقعیت کشاورزی کرج را بهبود دادند.

با توسعه شرکت‌ها و کارخانه‌ها، مهاجرت به شهر کرج افزایش می‌یابد. مهندس فاتح با کمک مهندسان خارجی شروع به قطعه‌بندی زمین‌های اطراف و خیابان‌کشی آن‌ها می‌کند. این کار در نهایت به ایجاد دو محله مسکونی «چهارصد دستگاه» و «جهان‌شهر» منجر می‌شود. ۴۰۰ دستگاه که در ابتدا آن را «جهان‌آباد» یا «کوی کارگران جهان‌چیت» نامیده بودند، در ضلع جنوبی کارخانه جهان‌چیت قرار دارد. این بخش، به عنوان یک مجموعه ۴۰۰ واحدی در نظر گرفته شده بود که ۲۰۰ واحد آن اجرایی شد.
نکته آنکه این دو مجموعه مسکونی را خیابان اصلی شهر یعنی خیابان بهشتی(قزوین) ازهم جدا می‌کند. قسمت شمالی خانه‌های بزرگتر بودند برای افراد پردرآمد و قسمت جنوبی خانه‌های کوچکتر و اقتصادی‌تر برای افراد کم درآمد بود. البته بخشی از خانه‌ها بعد از کشته شدن ایشان تکمیل شدند. همچنین کافه (رستوران) "باغ‌جهان" هم که یکی از قدیمی‌ترین رستوران‌های دایر در کرج است به همین جهان‌شهر چسبیده است.

بعد‌ از انقلاب ۱۳۵۷ تقریبا همه‌ی این اموال و کارخانه‌ها مصادره شده و بعد به دلیل سوء مدیریت بسیاری تعطیل شده و از بین رفتند! در نتیجه بسیاری از آن تلاش‌های شبانه‌روزی خستگی‌ناپذیر به بادفنا رفت. فاتح همچنین چند مرکز آموزشی، مسجد، درمانگاه وغیره را نیز ساخته است.

سال ۱۳۵۰ است. به علت فعالیت چریک‌های مسلح مسلمان و کمونیست شرایط کشور امنیتی شده. در همین سال کارگران جهان‌چیت در اعتراض به کمی حقوق اعتصاب می‌کنند. فاتح امتیازاتی می‌دهد و بخشی را بیمه می‌کند. اما بازهم اعتصاب ادامه دارد. فاتح به نیروهای امنیتی متوسل می شود. کارگران برای گرفتن حق خود راهی وزارت کار در تهران می‌شوند. در مسیر تهران - کرج در کاروانسرا سنگی فضا ملتهب می‌شود و در درگیری با ماموران سه کارگر کشته می شوند که البته فدائیان خلق اعلام می‌کنند ۲۰ نفر کشته شده‌اند. فاتح از این حادثه غمگین می‌شود، دو سالی سرکار نمی‌رود اما به اصرار مدیران کارخانه‌ها بعد‌ از دوسال سرکار برمی‌گردد.

اعضای سازمان چریک‌های فدایی خلق ۲۰ مرداد ۱۳۵۳خیابان را بر اتومبیل‌اش می‌بندند. ابتدا به راننده تیری شلیک می‌کنند. سپس بورژوای(سرمایه‌دار) کارآفرین را در ۷۶ سالگی می‌کشند تا انتقام خود را از امپریالیسم جهانی به سرکردگی آمریکا بگیرند!
وقتی دقیق می‌شویم، می‌بینیم که گروههای افراطی در تاریخ معاصر چه فرصت‌های ناب توسعه یافتگی را از این کشور گرفته‌اند.

@Saeed_Maadani

هفت اقلیم (سعید معدنی)

08 Oct, 17:47


‌‌
سالگرد پرواز غمگنانه
خسرو آواز ایران

روحش شاد

طرح
: جلال حاجی‌زاده


@HomayoonShajarian2