ناتیلوس

شاید هم بی‌خوابیم برای اینه که
دوست ندارم امشب تموم بشه.
شبیه به چیه این قطعه؟
بهم ترس می‌ده،
می‌خواد بهم بگه فرار کن.

@monarbre

شکسپیر عزیزم!
هیچ‌کس، هیچ‌وقت،
جای تو رو نگرفت.
لطفا باز مثل پنج سال پیش من رو به یاد بیار
به یاد بیار و پیشونی کوچیکم رو ببوس.
شکسپیر عزیزم!
زندگی خیلی سخت‌تر از اون روزهاست
به یاد میارمت و باز و باز
قلب کوچیک قرمزم، در دست‌های خالیم جا می‌گیره.
.
جوانی و طراوت چیزهایی نیستن که زمان بذاره برام باقی بمونن
اما تو قول دادی با کلماتت من رو هم جاودانه کنی.
کلمات تو برام کافین.
در خاطره‌ی دست‌های تو
در خاطره‌‌ی چشم‌های تو بودن
برام کافین تا باشم
و بدونم برای لحظاتی «زنده» بودم.
همه‌ی ما در نهایت در همه چیز و همه جا،
در تمام ارتباطاتمون می‌خوایم بدونیم که زنده‌ایم.
آه زنده بودن!

پ.ن: در انتظار خورشید و گرمای اون.

#نامه‌‌های_مریم_برای_شکسپیر

«خسته و نزار به‌سوی بسترم می‌شتابم،
به‌سوی استراحتگاهی لذت‌بخش برای تنی خسته از سفر،
اما آن‌گاه تازه سفری دیگر می‌آغازم، و این‌بار در سرم؛
تنم که از کار می‌ایستد، اندیشه‌ام به کار می‌افتد.»

به این آدرس لطفا برام بنویسین. ⭐️

آره همین‌طوره
دلم می‌خواد باز حس کنم و لمس کنم.
تا زنده‌ام، تا وقت هست، تا می‌تونم باشم!

«می‌خواهم چشم‌هایم را ببندم و در حالتی که باد بالای سرم آواز می‌خواند به خواب بروم.
پاییز، برگ‌های زرد خود را به من هدیه می‌دهد و من غمگینی خود را به او.»

«پاییز.»

Un jour ca va, un autre non
Un jour lilas, un jour flocon
C'est ca la vie
Un jour tu pleures
Un jour tu ris
Un jour tu ris, un jour tu pleures
Un jour tu vis, un jour tu meurs

@monarbre

غروب دیروز.

در حال حاضر زندگیم به همون چند لحظه‌ی جادویی غروب خلاصه می‌شه.
برای همینم این مدت بیشترین محتوای اینجا تصویر غروبه.

برای عمیق‌تر کردن تجربه‌ی تنهایی، معاشرت کنید!