شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم @masnavymoghaddam Channel on Telegram

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

@masnavymoghaddam


این کانال زیر مجموعه ی کانال کتابخوانی معنوی می باشد.

لینک کتابخوانی معنوی: @spiritual_mind

لینک گروه فی النور: https://t.me/felnoor

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم (Persian)

کانال "شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم" یکی از بهترین منابع برای آموزش و تفسیر مثنوی معنوی استاد جلال‌الدین محمد بلخی، معروف به مولوی، است. استاد علی مقدم با دانش و تجربه‌ای ژرف در زمینه تفسیر این اثر بزرگ، با روشی دقیق و قابل فهم برای همه، مفاهیم و اندیشه‌های مثنوی را به مخاطبان خود انتقال می‌دهد

این کانال زیر مجموعه یکی دیگر از کانال‌های معنوی است که به ترویج و گسترش بینش‌های معنوی و روانشناسی می‌پردازد. اگر به دنبال یادگیری و تفکر در مورد معانی عمیق زندگی و جهان هستید، حتما این کانال را دنبال کنید

همچنین، اگر علاقه‌مند به کتابخوانی معنوی هستید، می‌توانید از کانال "کتابخوانی معنوی" نیز بهره ببرید. لینک این کانال در توضیحات ذکر شده است

به جمع گروه فی النور نیز بپیوندید و در محیطی پر از انرژی مثبت و اندیشه‌های سازنده شرکت کنید. لینک گروه نیز در توضیحات کانال قرار دارد

با این کانال و کانال‌های معنوی، دنیایی پر از پند و اندیشه را کشف کنید و برای رشد و تحول درونی خود پایه‌های محکمی بگذارید.

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

12 Feb, 17:01


شرح مثنوی معنوی برای جوانان و نوجوانان

♦️ جلسه صد و چهل و پنجم



🌿 آدرس شعر:
مثنوی معنوی، دفتر اول
ابیات ۲۵۷۰ الی ۲۶۰۲

🌿 نام حکایت:
«خلیفه که در کرم در زمان خود از حاتم طایی گذشته بود»

🌿 نام بخش:
«در معنی آن مرج البحرین یلتقیان بینهما برزخ لایبغیان»

🌿 بیان شعر:
«اهل نار و خلد را بین هم دکان، در میانشان برزخ لایبغیان»

💎 موضوعات:

بهشتی یا جهنمی:
هر کدام از انسان‌ها در دنیا آن‌چه در ذات هستند را به نمایش می‌گذارند تا حجت بر آن‌ها تمام شود.

مدار انسان‌ها:
بین انسان‌های خوب و بد، سدی بزرگ وجود دارد و هر کدام در مدار زندگی خود قرار دارند.

گرایش جان:
جهان در خیر و شر آمیخته است و گرایش جان انسان تعیین می‌کند که در کدام جبهه قرار دارد.

چشم آخر بین:
محدوده‌ی دید و اندیشه‌ی انسان مغرور بسیار محدود است و نمی‌تواند به درستی خیر و شر را از یک‌دیگر تشخیص دهد.

صبر در مسیر:
رشد در مسیر معنویت زمان‌بر است و باید منتظر عنایت الهی بود.

توکل کامل:
انسان باید توکل کامل داشته باشد و در مسیر رشد خود را به خداوند بسپارد و به خواست او اعتماد کند.

۱۴۰۳/ ۱۱ /۹

#شرح_مثنوی

📎سایر جلسات شرح مثنوی

@spiritual_mind

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

12 Feb, 17:00


🌿بیت ۲۵۶۹

"از بهشت آورد یزدان بندگان
تا نمایدشان سَقَر پروردگان"


🌱🔥خداوند گروهی از بندگان خاص خود را از بهشت به این دنیا فرستاد؛ اولیایی که ارواحشان از جنس ارواح معمولی نیست، بلکه ارواحی متعالی‌اند. این افراد از جایگاهی بالاتر به زمین آمده‌اند تا به انسان‌ها پیام هدایت و نجات برسانند.

🌿💭برای مثال، تصور کنید کودکی در خانواده یا میان نزدیکان شما به دنیا آمده است. ما پدر و مادر او را می‌شناسیم و او در همان محیطی رشد کرده که دیگران رشد کرده‌اند. اما این کودک، روحی فراتر از دیگران دارد. او معمولی نیست، بلکه روحی متعالی است که از بهشت آمده. او در مقام پیامبری قرار گرفته و خداوند او را برای هدایت و نجات انسان‌ها برگزیده است.

🌟🕊️شاعر به زیبایی گفته است:

"از بهشت آورد یزدان بندگان
تا نمایدشان سقر پروردگان"


🔥🌿در اینجا، "سقر" به معنای جهنم است. خداوند بندگانی خاص را از بهشت فرستاده تا مردمی که "سقرپرورده" یا پرورش‌یافتگان جهنمند را نجات دهد. این فرستادگان آمده‌اند تا راه رشد و تعالی را نشان دهند. اما انسان‌ها، به دلیل غفلت و بی‌توجهی، از این هدایت بهره نمی‌برند و حجت خداوند بر آنان تمام می‌شود.

🌱بزرگواران! در هر نقطه از جهان که باشید، در هر شرایطی که زندگی کنید، پیام هدایت الهی به شکلی به شما می‌رسد. این پیام ممکن است مستقیم یا غیرمستقیم، در خواب یا بیداری، یا حتی از زبان دیگران باشد. اگر ما از این پیام‌ها بهره نبریم، خودمان زیان کرده‌ایم. در روز قیامت، وقتی در پیشگاه خداوند می‌گوییم چرا کسی را برای هدایت ما نفرستادی، صحنه‌هایی از زندگی خود را خواهیم دید که نشان می‌دهد چگونه خداوند بارها و بارها پیام‌های خود را به ما رسانده، اما ما در غفلت مانده‌ایم.

🌿🔥چرا؟
چون ما "سقرزاده" و "سقرپرور" بوده‌ایم. ما به جای ساختن بهشت، جهنم ساخته‌ایم. این شرایط، محصول فرهنگی است که بر ریا و ظاهرسازی بنا شده است.

وای بر ریاکاران! وای بر جامعه‌ای که ریاپروری می‌کند!

🌱جامعه‌ای که در آن نمایش پولداری، خوشبختی، دین‌داری و معنویت به ارزش تبدیل شده است. همه‌چیز در ظاهر خلاصه شده و اصل نادیده گرفته شده است. افراد برای جذب دیگران به نمایش روی می‌آورند. اما این نمایش، فرهنگی می‌سازد که سقوط اخلاقی جامعه را به دنبال دارد.

🌿🔥چه سیاستمدار باشد، چه هنرمند، چه فردی عادی؛ تا زمانی که با ظاهرسازی و گول زدن مردم محبوبیت کسب کند، جامعه در مسیر نابودی فرهنگی پیش خواهد رفت.

🌱برای رهایی از این فرهنگ ریاکاری، باید به اصل بپردازیم، نه به ظاهر. مهم نیست چه کسی با چه ظاهری صحبت می‌کند؛ مهم این است که چه می‌گوید. ممکن است فردی با ظاهری عجیب و پر از خالکوبی حقیقت را بگوید و دیگری با لباسی مذهبی و چهره‌ای به ظاهر متعهد سخنی ناحق بر زبان آورد. ظاهر نباید معیار قضاوت ما باشد.

🌿💭اگر ریاکاری در جامعه رشد کند، افراد ظاهرساز و متظاهر میدان پیدا می‌کنند و روز به روز جامعه را از معنویت حقیقی دورتر می‌سازند. برای جلوگیری از این وضعیت، باید از کودکان خود شروع کنیم. به آن‌ها اجازه دهیم خودشان باشند، بدون این‌که تحت فشار تنبیه یا تشویق‌های مداوم قرار بگیرند.

🌟🔥اگر کودکان در محیطی طبیعی رشد کنند، ممکن است اشتباه کنند، اما فرصتی برای اصلاح خواهند داشت. اما اگر به آن‌ها بیاموزیم که برای جلب رضایت دیگران، تظاهر کنند، آن‌ها به ریاکاری عادت خواهند کرد و اصلاح‌پذیر نخواهند بود.

🤲بیایید دعا کنیم خداوند ما را از این مسیر نجات دهد و جامعه‌ای بسازیم که در آن صداقت و اصالت جایگزین ریا و ظاهرسازی شود.
آمین

🌼🕊️پروردگارا!
تو را سپاس می‌گوییم که پس از هشتصد سال بر سفره‌ی گسترده‌ی حضرت مولانا بنشستیم و اسرار حضرت مولانا پیرامون انسان کامل، ولی زمانه، صاحب زمان و حجت خدا بر روی زمین را فهمیدیم.

🌟💖ان‌شاءالله که قلب ما با اولیای الهی چنان پیوند بخورد که مانند ایشان سرشار از نور و رحمت و برکت گردیم.

"لاحول و لاقوه الا بالله العَلی العَظیم"

🌿در پناه نور و عشق الهی باشید .

🌼💫پایان جلسه ۱۴۴

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_چهل_چهار

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

12 Feb, 16:56


بیت ۲۵۶۸

"پیرخر نَی جمله گشته پیرِ خر
از ریای چشم‌ وگوش هم‌دگر"


🌼حضرت مولانا تأکید می‌کند که ما نیازمند پیر و استاد هستیم، و پیر یا استاد همان انسان کامل است.
🌿💡او می‌گوید: شما باید پیرخر باشید، نه پیرِخر!

🌟🕊️پیرخر بودن یعنی چه؟

🌿💭"پیرخر" یعنی کسی که می‌خواهد استاد و راهنما داشته باشد و آماده است برای این هدف، تمام وجودش را تقدیم کند.

🌱🔥این یعنی کسی که برای وصال به انسان کامل یا حجت الهی، همه چیزش، از جمله دلبستگی‌ها، وابستگی‌ها، منیت‌ها و دارایی‌های خود را کنار می‌گذارد و خود را کاملاً در اختیار می‌گذارد.
🌿به چنین کسی، پیرخر می‌گویند؛ چرا که برای رسیدن به پیر، حاضر است هر بهایی بپردازد.

🌟🌼مولانا می‌گوید: اگر کسی به این درک برسد که باید پیر را پیدا کند، تنها راهش این است که خودش را بفروشد!

🔥یعنی تمام منیت‌ها، خطاها و نفسانیات خود را کنار بگذارد و آماده باشد که خود را کاملاً تسلیم کند.

🌟🌿در این حالت، پیر نیز به او توجه کرده و راهنمای او خواهد شد:
"گر نظر پیر بود بر فقیر
مست شود نعره کشد همچو شیر."

🌿اما اگر کسی حاضر به این گذشت و تسلیم نباشد، او نه "پیرخر"، بلکه "پیر ِ خر" است.

🌼🔥پیرخر یا پیرِخر؟

عبارت "پیرِخر" اشاره‌ای تحقیرآمیز است؛ به کسی که درکی از نیاز به استاد و راهنما ندارد و در منیت و بی‌خردی خود باقی مانده است.

🌿کسی که حاضر نیست از اعتیاد، خطاها، منافع و تعلقات دنیوی خود بگذرد، در واقع پیرِخر است.

🌟🕊️جایگاه پیر در فرهنگ ایرانی
در فرهنگ ایرانی، وجود پیر و استاد بسیار اهمیت داشته است.

🌼🔥یکی از ناسزاهای گذشته این بود که به کسی بگویند: "تو بی‌پیری!"
این عبارت نشانه بی‌اصالتی و بی‌ریشه بودن بود.

🌿همچنین می‌گفتند: "پیرت را درمی‌آورم!"
که اشاره به اهمیت و جایگاه پیر و راهنما داشت.

🌟🌿پیر در این فرهنگ، انسانی کامل است یا کسی که به انسان کامل متصل است و نقش راهنما را ایفا می‌کند.

🔥اگر انسانی پیر نداشته باشد، بی‌سر و پا و بی‌هویت شناخته می‌شد.

🌟🕊️مولانا در ادامه به مسأله ریاکاری اشاره می‌کند و می‌گوید: این قوم، به جای پیرخر بودن، پیرِخر شدند، چون در مسیر ریاکاری افتادند.

🌿مولانا معتقد است بزرگ‌ترین ضربه‌ای که می‌توان به فرهنگ و تمدن یک جامعه زد، این است که شرایطی ایجاد شود که جامعه به ریاکاری کشیده شود.

اگر قوانینی تصویب شود که ظاهر معنوی جامعه را تقویت کند، اما باعث شود مردم برای منافع خود به ریاکاری روی آورند، این جامعه نابود خواهد شد.

🌟🌼او می‌گوید:

"از ریای چشم و گوش هم‌دگر"

🌿🔥این‌ها در مسیر ریاکاری و دورویی بودند.

🌟مولانا تأکید می‌کند که ریا و دورویی از نابودگرترین انتخاب‌های بشر است. ممکن است ریاکاری به‌صورت مقطعی نتیجه بدهد، اما در نهایت سقوط حتمی خواهد بود.

🌼🌟دوره و مهلت ریاکاری نیز به پایان می‌رسد و وقتی این مهلت تمام شود، حتی اگر همه دنیا بخواهند از آن حمایت کنند، از میان خواهد رفت.

🌿مولانا علت نابودی قوم ثمود را نه به گناهان ظاهری مثل ترک نماز یا رعایت نکردن حجاب، بلکه به ریاکاری آن‌ها نسبت می‌دهد.

🔥🕊️او می‌گوید این قوم به دلیل ریاکاری مستحق عذاب شدند.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_چهل_چهار

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

12 Feb, 16:54


🌱بیت ۲۵۶۷

"از پی تقلید و معقولات نقل
پا نهاده بر جمال پیر عقل"


🌿🔥مولانا در اینجا نقدی جدی بر تقلید کورکورانه دارد. در فرهنگ عرفان ایرانی، تقلید یکی از ناپسندترین و مخرب‌ترین رفتارها به شمار می‌رود.

📜💔او در جایی می‌گوید:

"خلق را تقلیدشان بر باد داد
ای دو صد لعنت بر این تقلید باد"


🌟🕊️اما تقلید چیست؟ به‌ویژه تقلیدی که از نسل‌های پیشین صورت می‌گیرد.

🍂🌊مثلاً برخی می‌گویند: «پدران و نیاکان ما این‌گونه رفتار می‌کردند، پس ما هم همان مسیر را دنبال می‌کنیم.» اما حتی اگر قصد ادامه‌ی یک روش را داریم، باید آن را با نگاه انتقادی و بی‌طرفانه بررسی کنیم.

🌿🌟جامعه باید همواره در حال اصلاح و تکامل باشد. اگر این روند متوقف شود، دیگر پیشرفت وجود نخواهد داشت، بلکه فقط یک تقلید بی‌ارزش خواهد بود.

🌼🌟مولانا در اینجا می‌گوید:

"از پی تقلید، وز رایات نقل
پا نهاده بر جمال پیر عقل"


🕊️📜رایات نقل احتمالاً به معنای گفته‌های بازگو شده از پیشینیان است که بدون بررسی و تفکر پذیرفته می‌شود. یعنی افراد، صرفاً به دلیل آنکه پدران و اجدادشان به شیوه‌ای خاص رفتار کرده‌اند، همان مسیر را دنبال می‌کنند، بی‌آنکه سنجشی انجام دهند.

🌟این نکته‌ی بسیار مهمی است: افرادی که بیش از اندازه به افتخارات قومی و قبیله‌ای خود دل‌خوش باشند، رشدی نخواهند کرد.

🔥🕊️چنان‌که گفته شده:

"گیرم پدر تو بود فاضل
از فضل پدر تو را چه حاصل؟"


🌿💔و یا:

"این ناکسان که فخر به اجداد می‌کنند
چون سگ به استخوان، دل خود شاد می‌کنند."


🌱🌟افتخار به گذشته، بدون تلاش برای رشد و پیشرفت، هیچ ارزشی ندارد.

🌟در مصراع "پا نهاده بر جمال پیر عقل"، مولانا عقل را به یک پیرِ راهنما تشبیه کرده است.

🌼🕊️در عرفان ایرانی، واژه‌ی «پیر» جایگاه والایی دارد. پیر، لزوماً فردی سالخورده نیست، بلکه کسی است که به کمال عقلی و معرفتی رسیده است.

🌿💡همان‌طور که گفته‌اند:

"طی این مرحله بی‌همرهی خضر مکن
ظلمات است، بترس از خطر گمراهی"


🌟خضر در اینجا همان پیرِ راهنما است. انسان، به‌ویژه در مسیر خودشناسی و معنویت، نیازمند راهنمایی است که از او مشورت بگیرد.

🔥🌿اما مولانا می‌گوید این افراد پای خود را بر سر عقل گذاشته‌اند، یعنی عقل و خرد را کنار گذاشته و کورکورانه از گذشته پیروی کرده‌اند.

🌟این نکوهشی است بر کسانی که تفکر مستقل ندارند و صرفاً به تکرار باورهای پیشینیان بسنده می‌کنند، بی‌آنکه درستی یا نادرستی آن را بسنجند.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_چهل_چهار

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

12 Feb, 16:44


بیت ۲۵۶۶

"دست‌شان کژ، پای‌شان کژ، چشم کژ
مِهرشان کژ، صلح‌شان کژ، خشم کژ"


🌟🌿ما واژه‌ای به نام «راست» داریم که به معنای صداقت، درستی و نیکی است و همان مسیر مستقیم الهی را نشان می‌دهد.

🛤️💬پیش‌تر درباره‌ی راستی سخن گفته شده، چنان‌که حضرت زرتشت فرمودند: «در جهان تنها یک راه وجود دارد و آن راهِ راست است.»

🌀🔗در مقابلِ راست، واژه‌ی «کژ» قرار دارد. به همین دلیل، چون دمِ عقرب خمیده و کج است، به آن «کژدم» می‌گویند.

💔⚠️مولانا در اینجا می‌فرماید که وجود این افراد سراسر کژ و منحرف بود—دست‌ها، پاها، چشمان، حتی مهر و محبت‌شان نیز از راستی تهی بود. نه عشق‌شان خالص بود، نه خشم‌شان از سر عدالت.

🌋وای به حال ملت‌هایی که دروغ و ریا در تار و پود فرهنگ‌شان ریشه بدواند، تا جایی که شرایط آن‌ها را وادار کند از راستی فاصله بگیرند.

📜☠️وقتی چنین شد، شایسته‌ی همان سرنوشتی خواهند شد که مولانا به روایت کشیده است.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_چهل_چهار

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

12 Feb, 16:43


بیت ۲۵۶۵

"بر ستیز و تَسخُر و افسوس‌شان
شُکر کن چون کرد حق محبوس‌شان"


🛡️🌀ستیزه‌جویی در اینجا به معنای لج‌بازی است؛ یعنی فردی که حقیقت را می‌شنود اما از روی تعصب و خودرأیی، از پذیرش آن سر باز می‌زند و همچنان بر باورهای خود پافشاری می‌کند.

🙃💬«تسخُر» از ریشه‌ی مُسَخَّر گرفته شده و به معنای تمسخر و به سخره گرفتن است.

🤷‍♂️📜«افسوس» نیز در اینجا به معنای استهزا، متلک‌پرانی و به بازی گرفتن حقیقت است.

🌟✂️«شکر کن چون کرد حق محبوس‌شان»
باید شکرگزار خداوند باشی که این شاخه‌ی معیوب را از زنجیره‌ی ژنتیکی حذف کرد!

🔗این سخنان شاید در نگاه اول بی‌رحمانه به نظر برسد، اما قوانین هستی نیز بی‌رحم است.

🌍⚖️اگر کسی به نظام هستی آسیب برساند، جهان بدون هیچ ملاحظه‌ای پاسخش را خواهد داد،
نه‌تنها به خود او، بلکه حتی به نسل و دودمانش.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_چهل_چهار

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

12 Feb, 16:43


🌪️🐕بیت ۲۵۶۴

"بر دم و دندان سگ‌‌سارانه‌شان
بر دهان و چشم کژدم خانه‌شان"


🎨🖋️این بخش از نظر واژه‌آرایی، بسیار زیبا و تأثیرگذار است!

🐶💔می‌گوید: نَفَس، دندان و دهانشان، سگی‌مسلک بود، خوی و سرشتشان همچون سگان، و سرشتشان آمیخته با خصلت‌های سگ‌سارانه بود.

🦂«بر دهان و چشم، کژدم‌خانه‌شان»

💉🌑دهان و چشمانشان همچون لانه‌ی عقرب و کژدم، سرشار از زهر و شرارت بود.

🐍🖤این تصویر، وحشی‌گری و پلیدی ذات آن قوم را به زیباترین شکل ممکن ترسیم می‌کند؛ گویی نه‌تنها گفتار و رفتارشان، بلکه حتی نگاه و کلامشان نیز همچون نیش عقرب، سراسر زهر و آسیب بود.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_چهل_چهار

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

12 Feb, 16:40


بیت ۲۵۶۱

"عقل او می‌گفت کین گریه ز چیست
بر چنان افسوسیان شاید گریست!؟"


🧠عقل حضرت صالح به او می‌گفت: چرا برای این قوم ظالم گریه می‌کنی؟

😒📖واژه‌ی «افسوس» معمولاً به معنای پشیمانی به‌کار می‌رود، اما در اینجا به معنای تمسخر و ریشخند است.

🪞🌑کسانی که «افسوس» می‌زنند، در حقیقت کسانی هستند که دیگران را مسخره می‌کنند. واژه‌ی «شاید» نیز در این متن به معنای شایستگی است.

🧩عقل حضرت صالح به او یادآوری می‌کند که این قوم، که در مسیر ظلم و فساد گام برداشته‌اند، ارزش چنین گریه و اندوهی را ندارند.

◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇

بیت ۲۵۶۲

"بر چه می‌گریی بگو بر فعل‌شان
بر سپاه کینه‌ ی بد نعل‌شان"


⚔️📉«بدنعل» به معنای بدیُمن و بدشگون است.

💭🤷‍♂️عقل خطاب به حضرت صالح می‌گوید: برای چه چیزی گریه می‌کنی؟ آیا برای اعمال زشت و ناپسندی که مرتکب شده‌اند؟ یا برای قلب‌های قسی و ناآگاهشان؟

🔗🔥یا شاید برای سپاه کینه‌توزشان که همواره منشأ بدیُمنی و شقاوت بوده است؟


◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇

بیت ۲۵۶۳

"بر دل تاریک پر زنگارشان
بر زبان زهر هم‌چون مارشان"

💔🔒آیا برای دل‌های تاریک و زنگارگرفته‌شان گریه می‌کنی؟

🪞در گذشته، آینه‌ها فلزی بودند و به‌مرور زمان زنگار می‌گرفتند، یعنی اکسید می‌شدند و شفافیت خود را از دست می‌دادند.

🛠️🌟برای بازیابی درخشش، باید آن‌ها را دوباره صیقل می‌دادند. دل این قوم نیز همانند آینه‌های زنگارگرفته، نیازمند پالایش و صیقل بود، اما آن‌ها هرگز پذیرای روشنی و اصلاح نشدند.

🐍☠️«بر زبان زهر همچون مارشان»

🗣️زبانشان همچون زهر مار، تند، تلخ و گزنده بود و هرگز شیرین‌سخن و نیکوگفتار نبودند. پس برای چه گریه می‌کنی؟

🌿📜این سخن، پیام آشکار خداوند است:

🌍💡اگر انسان‌های ناپخته و رشدنیافته، در یکی از مراحل تکامل، به‌واسطه‌ی یک ویروس، عذاب یا هر عامل دیگری از میان بروند، برای اکوسیستم و تاریخ هیچ اهمیتی ندارد.

♻️🕊️آن‌ها قومی بودند که چیزی نمی‌فهمیدند، صرفاً مصرف‌کننده بودند، زباله تولید می‌کردند، تصمیمات فاجعه‌باری می‌گرفتند و حتی نابودکننده‌ی اکوسیستم و گونه‌های بی‌شماری بودند.

🌌حال اگر چنین قومی از میان برود، نه‌تنها اکوسیستم دچار زیان نمی‌شود، بلکه شاید آرامش و تعادل بیشتری نیز برقرار شود.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_چهل_چهار

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

12 Feb, 16:37


بیت ۲۵۵۹

"باز اندر چشم و دل او گریه یافت
رحمتی بی‌علتی در وی بتافت"


💞🙏حضرت صالح انسانی بسیار مهربان بود. با اینکه به‌خوبی می‌دانست که قومش نابه‌کار و فاسد بودند، اما در دلش رحمتی بی‌دلیل و بی‌چشم‌داشت به وجود آمد.

🌊💧این رحمت بی‌پایان او باعث شد که گریه کند و در چشم و دلش اشک‌ها جاری شوند، گویی دلش از شدت دلسوزی و مهربانی برای آن قوم به تپش افتاده بود.

◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇

بیت ۲۵۶۰

"قطره می‌بارید و حَیران گشته بود
قطره‌ای بی‌علت از دریای جود"


🌊دریای جود و کرم حضرت صالح آن‌چنان وسیع و بی‌کرانه بود که به‌واسطه‌ی مقام انسان کاملی که داشت، دلش می‌سوخت برای اشتباهات ما و عذاب‌هایی که از آن رنج می‌بردیم.

🕊️💖این اشک‌هایی که از چشمان پاک او می‌ریخت، برای منِ انسانی ناپاک به‌مثابه‌ی نشانه‌ای از عشق و دلسوزی او برای هدایت ما بود.

🌹🤲حضرت صالح نه‌تنها برای قوم خود، بلکه برای همه انسان‌ها آرزوی رستگاری و هدایت داشت.

💔🌈در روایتی آمده است که اگر شما می‌دانستید که ما چقدر به بازگشت و هدایت شما مشتاقیم، از شوق جان می‌سپردید.

🌌📿این اشتیاق بی‌پایان و دلسوزی بی‌قید و شرط انسان کامل برای هدایت دیگران را نمی‌توان با هیچ معیاری سنجید.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_چهل_چهار

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

12 Feb, 16:35


بیت ۲۵۵۸

"کژ مخوان ای راست‌ خواننده‌ی مبین
کَیفَ عاصی قُل لقومِ ظالمین"


🌿مصراع دوم اشاره به آیه ۹۳ سوره اعراف دارد که می‌فرماید:

"کَیفَ عاصی قُل لقومِ ظالمین"

🔗🕊️"ای راست‌خواننده‌ی مُبین، حرف ناراست یا کژ مزن."

💡🌌در اینجا، واژه "مبین" به معنی آشکار، روشن و همچنین اسم خداوند است.

🌱⚖️به عبارت دیگر، به کسی که در مسیر حقیقت و راستی خداوند قرار دارد، گفته می‌شود:
"ای کسی که در نام راستی خداوند قرار گرفته‌ای، کژ مگو و سخنان نامربوط و نادرست بیان نکن!"

🌟در ادامه می‌فرماید:
"کَیفَ عاصی قُل لقومِ ظالمین"

🌍💔یعنی چگونه من باید برای یک قوم ستمگر اندوه بخورم؟

🗡️🌩️در اینجا، اشاره به این آیه است که چرا باید برای ستمگران غصه خورد و نگران آن‌ها بود؟

⚖️🔥بزرگواران، گاهی شمشیر عدالت خداوند از دست ظالمی بر می‌آید یا عذاب الهی از دست فرود می‌آید و بر سر یک ظالم دیگر فرود می‌آید.

🔔😌در این مواقع، باید هوشیار باشید و غصه‌ی آن‌ها را نخورید!
وقتی که عذاب الهی از سوی خداوند نازل می‌شود، نباید به‌خاطر کسانی که در مسیر ظلم و فساد هستند، دلتنگ و غمگین شد.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_چهل_چهار

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

12 Feb, 16:27


بیت ۲۵۵۷

"رو به خود کرد و بگفت ای نوحه‌گر
نوحه‌ات را می‌ نَیَرزند آن نفر"


🌱😢حضرت صالح در حال غصه خوردن بوده و خود را نوحه‌گر می‌داند.

🌟⚖️او می‌گوید: «کل این نوحه‌سرایی که برای قوم خود می‌کنی، حتی یک نفر از آن‌ها هم ارزش این همه غصه خوردن را ندارد.»

💭🤲به این ترتیب، او به خود یادآوری می‌کند که چرا باید برای کسانی که در مسیر کمال نیستند و در راه رشد معنوی حرکت نمی‌کنند، این‌چنین ناراحت و نگران باشد.

🌌🕊️در اینجا حضرت مولانا نیز انسان را به کسی تشبیه می‌کند که در حال رشد و تعالی است و به انسان کامل وصل است.

🌿به عبارت دیگر، حضرت مولانا معتقد است انسان کامل، به کسی اطلاق می‌شود که به مقام رشد و کمال رسیده و از زندگی معنوی بهره‌مند است.

🌙💔اگر فردی به انسان کامل متصل نباشد، تفاوت چندانی با کسانی که در وضعیت خور و خواب و خشم و شهوت گرفتارند ندارد.

🚶‍♂️🔄این افراد تنها در دایره نیازهای جسمانی خود می‌چرخند و از کمال روحانی دور هستند.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_چهل_چهار

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

12 Feb, 16:07


بیت ۲۵۵۵

"چون شوم غمگین که غم شد سرنگون
غم شما بودید ای قوم حَرون"


🐎😢 در زبان فارسی، «حرون» به معنای اسب سرکش است.

🌿حضرت صالح در اینجا به نوعی با خود سخن می‌گوید و می‌پرسد:
«چرا باید غمگین باشم؟!»

😢👁 او شاهد غصه خوردن خود است و در حالی که از درد و نگرانی قومش متاثر است، به خود یادآوری می‌کند که این قوم، قوم «حرون» بودند؛ قوم سرکش و ناآگاه که خودشان منبع غم و درد بودند.

بنابراین، حضرت صالح از خود می‌پرسد: «چرا باید غم شما را بخورم؟»


◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇

بیت ۲۵۵۶

"هیچ‌کس بر مرگ غم نوحه کند
ریش سر چون شد، کسی مو بر کَنَد"


🎭🤔 حضرت صالح می‌گوید: «آیا کسی به خاطر این‌که غم از دست رفته است، نوحه‌سرایی می‌کند و تازه غصه می‌خورد که چرا غم را از دست داده‌ام؟!»

این اشاره به این است که چرا باید از چیزی که دیگر وجود ندارد، غمگین باشیم. در حقیقت، غم را از دست دادن، چیزی برای ناراحتی ندارد.

💇‍♂️🦠 در ادامه، حضرت مولانا به "ریش سر" اشاره می‌کند.

در اینجا «ریش» به معنای زخم است.
خدا را شکر که امروزه دیگر اکثر مردم دچار بیماری کچلی نمی‌شوند.
این وضعیت نه تنها مختص ۱۰۰۰ سال پیش، بلکه تا حدود ۱۰۰ سال پیش هم وجود داشت.

👩‍🦲👨‍🦲 مردان و زنان آن زمان، همانطور که در سریال هزاردستان می‌بینیم، بیشتر کچل بودند. حتی زنان نیز در آن دوران دچار کچلی می‌شدند.

🧼🌟 امروزه با رعایت بهداشت و توجه به خود، وضعیت بهتر شده است. اما در گذشته، مردم به دلیل مشکلات بهداشتی و بیماری‌ها، دچار مشکلات فراوانی بودند.

📺🦠 همانطور که در سریال هزاردستان نشان داده می‌شود، بسیاری از مردم آن زمان طاس و کچل بودند و این بیماری به نام "ریش سر" شناخته می‌شد.

🦠💇‍♀️ ریش سر به بیماری‌ای گفته می‌شد که در آن قارچی بر سر انسان می‌نشست و باعث ریزش موها می‌شد.

🤷‍♂️😌 اما وقتی این کچلی برطرف می‌شد، آیا کسی برای از دست دادن موهای خود ناراحت می‌شد؟ آیا کسی موهای خود را می‌کند و غصه می‌خورد؟

🌀🌟 در واقع، حضرت مولانا به ما یادآوری می‌کند که بلاهایی که بر سر انسان می‌آید، ممکن است در ظاهر ناخوشایند باشند، اما در نهایت شاید این بلایا باعث پاکسازی و از بین رفتن قسمت‌هایی از انسان‌ها شوند که چندان سودمند نیستند.
بنابراین، نباید از آن‌ها ناراحت شویم.

🎁🌍 این نکته بسیار مهم است که بفهمیم بلاهایی که به ظاهر ناراحت‌کننده هستند، ممکن است در حقیقت هدیه‌ای برای نسل‌های بعدی باشند و در نهایت موجب تکامل بشر و ارتقاء گونه انسان شوند.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_چهل_چهار

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

12 Feb, 15:56


ادامه از مقدمه‌ی جلسه‌ی ۱۴۴

🪞📜 این شیوه‌ی رشد آیینه‌ای است. یعنی صفتی را در طرف مقابل می‌بینید و انعکاس آن در شما ایجاد می‌شود. به‌طور مثال، اگر شما مدت‌ها با آدم‌های خلاف‌کار نشست و برخاست داشته باشید، پس از مدتی راحت‌تر خلاف می‌کنید، چون اعصاب آیینه‌ای شما آن ویژگی‌های خلاف‌کار را در شما شبیه‌سازی می‌کند.

🛤️🌟 بنابراین برای رسیدن به رشد و تعالی، باید یک انسان کامل و ولیّ الهی را در نظر بگیرید. بدانید که کسی هست که توانسته است به کمال برسد و این امر باعث می‌شود من به او علاقمند شوم و اظهار ارادت نمایم. وقتی این اتفاق رخ دهد، بازتاب این امر به صورت آیینه‌ای در من ایجاد می‌گردد.

📜🔄 این یک متد است که بسیار سریع عمل می‌کند و باید به‌صورت علمی درآید. به‌طوری که همواره یک پیر، مرشد یا ولیّ را داشته باشند. در واقع این ارتباط و ارادت به ولیّ زمانه موجب می‌شود تا فرد شبیه او شود. حتی این الگوسازی می‌تواند در لحن صحبت کردن، واژه‌هایی که به‌کار می‌بردند یا در زندگی‌شان به‌نوعی بازتاب یابد.

📜🕊️ این متد باستانی ایرانی است و همیشه استفاده می‌شده است. در ادوار مختلف تاریخ، این روش تحت نام‌های مختلف شناخته می‌شد. در آثار بزرگان همچون عزیزالدین نسفی، بایزید بسطامی، ابوالحسن خرقانی و حضرت مولانا، همگی به ولیّ زمانه اعتقاد دارند و معتقدند که "آزمایش تا قیامت دائم است."

🔄🌟 یعنی آزمایش آمدن ولی و ارادت ما به او تا قیامت ادامه دارد و این، راه رشد ما است.

🕌 در اینجا سوالی پیش می‌آید که آیا این کار شرک است؟ باید گفت که انسان کامل، انسانی است که به مقام "نفس کامله" رسیده است.

🌟🕊️ نفس کامله، همان نفس مطمئنه است که از چرخه‌ی زمان خارج شده است و این انسان می‌تواند در تمامی ادوار زمان حضور داشته باشد. به همین دلیل امام زمان می‌تواند در هر گوشه‌ای از تاریخ حاضر شود و عنایتی کند، چرا که تحت سلطه‌ی زمان نیست.

❤️👤 عرفان ایرانی می‌گوید: او را دیدی یا ندیدی، عاشق او شو! وقتی عاشق او شدی، همیشه احساس کن که او تو را می‌بیند. این احساس موجب می‌شود که خلاف نکنید و به تدریج، نفس ناقص شما هم کامل شود.

🌟🕊️ این انسان کامل، چون به مرحله‌ی "نفس کامله" رسیده است، تنها ظاهرش جسم دارد، اما در واقع وجودش کاملاً روح است. نفس کامله معادل روح الهی است.

⚠️👤 نکته‌ی مهمی که باید به آن توجه کرد این است که حتی اگر روزی جسم فیزیکی ایشان را ببینید، خواهید دید که جسم ایشان کاملاً شبیه به یک انسان است، اما چون بدن نورانی است، نباید سایه‌ای بر روی زمین داشته باشد.

🕊️📜 "پناه بر خدا"، ما صرفاً آنچه که گفته شده است را شرح می‌دهیم. هر کسی که مشرف گشت و دیداری برایش حاصل شد، خوشا به حالش. اما بدانیم که عرفای ایرانی همیشه صداقت داشته‌اند و از هیچ‌کس تعارف نمی‌کردند. زندگی ایشان نشان می‌دهد که به هیچ‌کس باج نمی‌دادند.

👑🕌 به‌عنوان مثال، در مورد سلطان محمود غزنوی که می‌آید و انگار نه انگار که آمده است! عرفا و اهل تصوف اصلاً برایشان مهم نیست که این فرد سلطان است یا نه.

📜🔄 داستان‌های زیادی در این زمینه وجود دارد که نشان می‌دهد عرفا در هیچ شرایطی تعارف نداشتند و از هیچ‌کس باج نمی‌دادند.

🕊️🌟 در پایان باید بگویم که دستگیری توسط انسان کامل است و این مبحث در جلسه‌ی پیش تا حدودی بیان شد و امروز تکمیل گردید.

🐪😢 حضرت صالح وقتی که دید عذاب بر قوم او نازل گشته، غصه خورد و ناراحت شد. حضرت مولانا به ایشان می‌گوید که غصه نخور! چرا که انسان‌هایی که نتوانسته‌اند رشد کنند، تفاوتی با چارپایان ندارند. انسان‌هایی که به کمال نرسیده‌اند، شایسته‌ی سوگواری نیستند.

🌍⚠️ قوم صالح یکی از نعمت‌های الهی را از بین بردند و در اینجا به ضربه زدن به اکوسیستم اشاره می‌شود که در نهایت باعث نزول عذاب شد.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_چهل_چهار

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

12 Feb, 15:56


💫💫

📚شرح مثنوی معنوی
🖊استاد علی مقدم
جلسه صد و چهل و چهار


"ساقی سخن از میِ مغان گفت
دل چون بشنید ترک جان گفت

یک جرعه می و هزار معنی
از عشق به گوش عاشقان گفت

وز گردش جام حسن ساقی
با ما غم‌ وشادی جهان گفت

نارَسته هنوز دار منصور
عشق آمد و عقل را روان گفت

دوش از سر بیخودی و مستی
پیرم سخن از میِ نهان گفت

دل چون بشنید نام می را
می‌خواست به رغم صوفیان گفت

ما صوفی صُفه‌ی صفاییم
بی‌خود ز خودیم و از خداییم"


🌙🙏 با سلام و عرض ادب خدمت همه‌ی عزیزان، شب شما بخیر. شبی دیگر از جلسات شرح مثنوی شریف معنوی حضرت مولانا جلال‌الدین محمد بلخی را آغاز می‌کنیم.

🕊️📖 با نام و یاد پروردگار یکتا، و با سلام و درود به روح شریف حضرت مولانا، شرح امشب را آغاز می‌کنیم. از خداوند متعال می‌خواهیم که حقایق پنهان در کتاب مثنوی را بر قلب و زبان تک‌تک ما جاری فرماید.

🐪📜 بزرگواران، در جلسه‌ی پیشین، در مورد داستان حضرت صالح و ناقه (شتر حضرت صالح) سخن گفتیم و به اینجا رسیدیم که در عرفان ایرانی، انسان کامل، حجت خدا بر زمین، امام زمان و هر نامی که بر او بگذاریم، حرف اول را در هدایت می‌زند.

🔍📚 توجه داشته باشید که مطالبی که در اینجا بیان می‌شود، صرفاً شرح و بیان آنچه در کتب آمده است است، و بر شماست که درستی یا نادرستی آن را بررسی کنید. وظیفه‌ی من تنها شرح دادن این است که حضرت مولانا در چه مکتبی بزرگ شده و بر سر چه سفره‌ای نشسته‌اند. این یک متدولوژی است.

🕌🧠 متدولوژی عرفان ایرانی به این صورت است که ما در عین حالی که خدا را سمیع، بصیر، ناظر و حاضر می‌بینیم و این درست است که خداوند شاهد ما در تمامی لحظات زندگی‌مان هست، اما قادر نیستیم خدا را با صفات انسانی بسنجیم.

🌟📖 حقیقت ماجرا این است که در ذهن‌ ما شرحی از خداوند وجود دارد، اما اشتباه ما این است که این شرح‌ها را با صفات انسانی مقایسه می‌کنیم. طبیعتاً خداوند در فضایی بالاتر از خلقت است که هیچ ارتباطی با صفات ما، رفتارها و اعمال‌مان ندارد.

🌌🙌 در واقع، خداوند در حدی است که اصلاً قابل توصیف نیست. پس ما چه کسی را توصیف می‌کنیم؟

👤 در عرفان ایرانی اعتقاد بر این است که شرح و توصیف‌ ما باید مربوط به انسان کامل باشد. ما همه انسان‌های ناقصی هستیم، اما توصیفات ما باید مربوط به یک انسان کامل و مسیح‌گونه باشد. چرا؟ زیرا نمی‌توانم با یک خدای نادیدنی، ناشناخته و غیرقابل فهم ارتباط برقرار کنم. چون تعداد مجهولات آن‌قدر زیاد است که امکان ارتباط نمی‌یابم. در نتیجه، با چه چیزی ارتباط برقرار می‌کنم؟ با جلوه‌ی انسانی خداوند بر روی زمین که به ایشان ولی زمانه یا انسان کامل می‌گویند.

🛤️🌟 چرا نیاز به برقراری چنین ارتباطی هست؟ روشی به نام "الگو" یا Role Model وجود دارد که در چله‌ی حکمت زرین خدمت شما توضیح داده شد. این روش بیان می‌کند که برای موفقیت در هر رشته‌ای باید به سردمدار آن رشته علاقمند باشید. برای مثال، اگر قرار است شما در رشته‌های رزمی موفق شوید باید به بروسلی علاقه‌مند شوید. یا اگر هدف‌تان موفقیت در فیزیک است باید به انیشتین علاقه‌مند شوید. چون وقتی حس علاقه به وجود بیاید، در آن رشته خیلی موفق می‌شوید.

👥🔄 الگو یا Role Model یک الگوی زنده و قابل دیدن است. یعنی کسی که جسم دارد و روی این زمین زندگی می‌کند، کار می‌کند، کاسبی دارد، جنگ می‌کند، صلح می‌کند و در کنار آن به کمال نیز می‌رسد.

🕊️👤 اگر این شخص شبیه من باشد، او برای من یک الگوی خوب است. من نمی‌توانم یک فرشته‌ی نیک‌سیرت را الگوی خود قرار دهم و مانند او نیک‌سیرت شوم، چون فرشته متعلق به عالم مجردات است و به من شباهتی ندارد.

📜🔄 در متدولوژی عرفان ایرانی اعتقاد بر این است که الگو باید حتماً یک انسان باشد، اما باید کسی باشد که آدم کاملی باشد. ما در دنیا هیچ انسان کاملی نداریم؛ همه‌ی ما ناقص هستیم.

🧠📖 گفته می‌شود "همه چیز را همگان دانند، ولی همگان هنوز از مادر زاده نشده‌اند." یعنی ما که همه چیز را نمی‌دانیم پس ناقص هستیم. پس انسانی به نام انسان کامل وجود دارد که کلمه‌ی «کامل» صفت خداست و کلمه‌ی «انسان» همان وجود ماست. در واقع قسمتی از آن شبیه ماست و قسمتی از آن مثل خداست.

❤️🕊️ عرفان ایرانی می‌گوید: عاشق انسان کامل شو! امروزه می‌گویند عاشق انسان کامل، ولی زمانه و حجت خدا بر روی زمین شو! به اعتقاد حضرت مولانا، عشق به انسان کامل، یک نوع ولایت و دوستی است که همیشه ادامه دارد و تا قیامت شاهد حضور یک انسان کامل بر روی زمین خواهیم بود.

🔄🌟 لذا باید عاشق انسان کامل باشیم و در دل او را دوست داشته باشیم تا آن انسان کامل Role Model ما شود و نهایتاً ما نیز شبیه او شویم.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_چهل_چهار

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

12 Feb, 15:55


شرح مثنوی معنوی برای جوانان و نوجوانان

♦️ جلسه صد و چهل و چهارم



🌿 آدرس شعر:
مثنوی معنوی، دفتر اول
ابیات ۲۵۵۵ الی ۲۵۶۹

🌿 نام حکایت:
«خلیفه که در کرم در زمان خود از حاتم طایی گذشته بود.»

🌿 نام بخش:
«حقیر و بی‌خصم دیدن دیده‌های حس، صالح و ناقه‌ی او را»

🌿 بیان شعر:
«چون شوم غمگین که غم شد سرنگون، غم شما بودید ای قوم حرون.. »

💎 موضوعات:

انسان کامل:
ولی زمانه، به نفس کامله رسیده و جلوه‌ی انسانی خداوند بر زمین است و بندگان می‌توانند به‌وسیله‌ی ارتباط با او، خداوند را درک کنند.

اهمیت حفظ حیات:
عموم عذاب‌ها به دلیل ضربه زدن به اکوسیستم نازل می‌شوند.

اتصال به ولی زمانه:
اگر بندگان به انسان کامل متصل نباشند، با چهارپایان تفاوتی ندارند.

تقلید کورکورانه:
تقلید از نسل پیشین بسیار ناپسند است و رفتار جامعه باید مدام اصلاح شود.

وصال پیر:
انسانی که به فنای نفس خود رسیده باشد، می‌تواند به وصال ولی زمانه برسد.

نابودی جامعه:
جامعه‌ای که ریا و دورویی در آن به یک فرهنگ تبدیل شود، نابود خواهد شد.

۱۴۰۳/ ۱۱/ ۳

#شرح_مثنوی

📎سایر جلسات شرح مثنوی

@spiritual_mind

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

10 Feb, 05:01


بیت ۲۵۵۳

"شیر تازه از شکر انگیخته
شیر و شهدی با سخن آمیخته"


🍯📜 می‌فرمایند که حرف‌هایی که می‌زدم مانند "شیر تازه از شکر انگیخته" بود؛ یعنی شیرین و دلنشین.

چون شیر اگر مدت زیادی بماند، ترش می‌شود، اما این شیر همیشه شیرین بود.

"شیر و شهدی که با سخن آمیخته" بود.
وقتی می‌خواستم با شما صحبت کنم، سخنانم لَیّن و شیرین بود؛ سخنانی که دلنشین و خوشایند شما باشد.

◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇

بیت ۲۵۵۴

"در شما چون زهر گشته آن سُخُن
زان‌که زهرستان بُدید از بیخ و بن"


(به دلیل اینکه در انتهای مصرع دوم «بیخ و بُن» آمده، باید در انتهای مصراع اول «سخُن» خوانده شود).

☠️💬این بیت نکته‌ای بسیار ارزشمند دارد و آن این است که من سخنان خوبی به شما می‌زدم، اما شما فکر می‌کردید که آن‌ها زهر است.

👴🧑 امروزه نیز بزرگ‌ترها به جوانان نصیحتی می‌کنند، اما جوانان اغلب فکر می‌کنند که این نصیحت‌ها تهدید، توهین، تحقیر یا قضاوت است و برایشان همانند زهر تلخ و آزاردهنده می‌شود.

🌱🧬 می‌فرمایند می‌دانید چرا چنین بودید؟ چون ذات شما و ریشه‌تان زهر بود. حرف‌های من بد نبود، بلکه ذات شما خراب بود.

📖 بزرگواران ما در چله «علم‌النور» به تفصیل درباره این موضوع صحبت کرده‌ایم.

👥🔀 انسان‌ها به دو نوع قابیلی و هابیلی تقسیم می‌شوند. بسیاری از انسان‌ها ذاتاً قابیلی هستند؛ به این معنا که تمایل بیشتری به انجام کارهای نادرست دارند و معمولاً مثبت نیستند.

🕊️📜 هدایتی که از طرف خداوند می‌آید برای هابیلی‌ها نیست، زیرا ذات آن‌ها پاک است و نیازی به هدایت ندارند. این افراد از ابتدا خویشتن‌داری دارند و شما می‌بینید که از کودکی درست‌کار هستند.

🛤️🔄 هدایت برای قابیلی‌ها می‌آید تا آن‌ها را اصلاح کند. بنابراین، رسولان برای هدایت گمراهان آمده‌اند.

🏥🩺 حضرت عیسی مسیح (ع) می‌فرمایند؛

"بیماران به طبیب نیاز دارند، نه شما که سالم هستید."

یعنی من برای گمراهان آمده‌ام و نه برای شما که وضعیت‌تان خوب است.

🧬🌟 این فرصتی است برای اصلاح ژنتیکی، که خداوند برای کسانی که ذات درستی ندارند، می‌فرستد.

🌍🏆 گفته می‌شود که این جهان باید بهترین‌ها را انتخاب کند و به سمت بهتر شدن حرکت کند. این به معنای زور و قدرت بدنی نیست؛ بلکه عمدتاً در حیطه روان و ذهن انسان‌هاست.

🧠🌱 یعنی کسانی انتخاب می‌شوند که روان و رفتار درست‌تری دارند و در مسیر رشد و تکامل قرار دارند، در حالی که بقیه از فرآیند اصلاح بازمی‌مانند و به تدریج در چرخه نابودی قرار می‌گیرند.

🌌🚀 این جهان در حال حرکت به سمت انسان کامل و بهبود است.

🛤️🔄 ما دو انتخاب داریم:

یا با بهتر شدن خود مخالفت کنیم و در چرخه قابیلی قرار بگیریم، یا اینکه در دامن هدایت قرار گیریم و هم‌راستا با رشد حرکت کنیم.

🕊️📜 وقتی که توبه می‌کنیم و تصمیم به هدایت می‌گیریم، از هر سو هدایت به سوی ما می‌آید. اما زمانی که در تکذیب هستیم، حتی بهترین معلمان، مربیان و منابع نیز می‌آیند، اما ما از آن‌ها بیزاریم و آن‌ها را نادیده می‌گیریم.

😔🔄 این حالت شبیه به کسانی است که هرگونه سخن از خدا بشنوند از آن بدشان بیاید. یعنی ذات آن‌ها در حال فساد است و کاری نمی‌شود کرد. ان‌شاءالله که ما از صالحان باشیم.

⚠️🏙️ نکته مهم:

عذاب آمد، اما صالح در آن شهر نبود. ان‌شاءالله که در شهری که عذاب می‌آید، ما مانند صالح در آن شهر نباشیم.

🛡️🌿 پس شرط اینکه در عذاب قرار نگیریم، این است که صالح باشیم.

🙏📖 ممنون از دقت و توجه شما. خدا را شکر که پس از هشتصد سال، بر سفره‌ی گسترده و پر رمز و راز حضرت مولانا جلال‌الدین محمد بلخی نشستیم.

🕊️📜 به روح شریف ایشان سلام و درود می‌فرستیم و از پروردگار می‌خواهیم که مولاناهای بسیاری در این سرزمین متولد شوند و به رشد و تعالی جهان کمک کنند.

🕌 «لاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم»

🕯️❤️ در پناه نور و عشق الهی باشید.

پایان جلسه ۱۴۳

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_چهل_سه

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

10 Feb, 04:52


بیت ۲۵۵۲

"در نصیحت من شده بار دگر
گفته امثال و سخن‌ها چون شکر"


🍯💬 می‌فرمایند: «من بارها و بارها حرف حق را به شما گفتم، ولی شما هیچ توجهی نکردید. دوباره و دوباره سخنانم را تکرار کردم، اما حتی وقتی نصیحت‌هایم به شیرینی شهد و شکر بود، باز هم گوش نکردید.»

💔🌿 «من با شما تندی نکردم، بلکه با کلمات زیبا و دلنشین سخن گفتم، اما شما هیچ‌گاه گوش به این نصایح ندادید.»

⚠️📜 این نکته از مولانا یادآوری می‌کند که گاهی خداوند از طریق پیام‌ها و نشانه‌های مختلف، به ما هشدار می‌دهد، اما ما یا بی‌توجه هستیم، یا آن‌چنان درگیر امور دنیا می‌شویم که نمی‌خواهیم به حقیقت گوش بدهیم.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_چهل_سه

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

10 Feb, 04:52


بیت ۲۵۵۱

"صاف کرده حق دلم را چون سما
روفته از خاطرم جور شما"


حضرت صالح می‌فرمایند: «خداوند دل من را مانند آسمان صاف کرده است، آسمانی که هیچ ابر و آلودگی در آن وجود ندارد. اگر چیزی ناپاک در آسمان نمی‌ریخت، ما می‌توانستیم صاف بودن آن را ببینیم. و چه عذابی خواهد بود برای کسانی که چنین آلودگی‌هایی به آسمان می‌ریزند.»

🌤💖 "خداوند دل من را مانند سما صاف کرده است، به‌گونه‌ای که هیچ لکه‌ای در آن قرار نداده است."

💓 تمام بدی‌ها، جفاها و جورهایی که شما بر من روا داشتید، خداوند از دل من پاک کرده است.

🌿🕊 یعنی ولیّ الهی هیچ‌گونه بدی و کینه‌ای از شما در دل خود ندارد. خداوند به ولیّ الهی صبری و بخششی عطا کرده است که همه آن دردها و رنج‌ها از دلش رفته است.

💡 این پیام مولانا نه تنها بیانگر آلودگی‌های بیرونی بلکه یادآور اهمیت پاکسازی درونی از رنج‌ها و کینه‌هاست.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_چهل_سه

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

10 Feb, 04:51


بیت ۲۵۴۹

"بس که کردید از جفا بر جای من
شیر پند افسرد در رگ‌های من"


🩸💔 حضرت مولانا در اینجا می‌فرمایند: «شیر پند افسرد در رگ‌های من»، یعنی به دلیل تکرار رفتارهای نادرست از سوی مردم، دیگر در وجود من پندی برای شما باقی نمانده است.

🔴 در حقیقت، رگ‌هایی که زمانی شیر پند و هدایت از آن‌ها جاری می‌شد، خشک شدند و دیگر قادر به هدایت شما نیستند.

💡 ایشان پیامبر را به پستان مادر تشبیه می‌کنند که در آن پند و آموزه‌های الهی مانند شیر از آن بیرون می‌آید. اما زمانی که انسان‌ها به تکرار اشتباهات خود ادامه می‌دهند و به نصیحت‌های الهی توجه نمی‌کنند، این پندها و آموزه‌ها در دل پیامبر خشک می‌شوند و دیگر نمی‌توانند برای آن‌ها فایده‌ای داشته باشند.

■□■□■□■□■□■□■□

بیت ۲۵۵۰

"حق مرا گفته ترا لطفی دهم
بر سر آن زخم‌ها مرهم نهم"


🙏🩹 می‌فرمایند: «خداوند مرا فرستاده بود تا در حق شما لطفی کنم و بر زخم‌های‌تان مرهم بگذارم. شما گرفتار و بیمارید، زخم‌هایی دارید و من آمدم تا به شما نیکی کنم.»

🌍💖 این جمله، اشاره‌ای است به نقش پیامبر به عنوان مصلح و شفابخش که آمده است تا انسان‌ها را از درد و رنج‌های خود رهایی بخشد و به آن‌ها مسیر درست زندگی را نشان دهد.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_چهل_سه

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

10 Feb, 04:48


بیت ۲۵۴۷

"حق بگفته صبر کن بر جورشان
پندشان ده بس نماند از دورشان"


🤲 می‌فرمایند: «خداوند به من گفت که باز هم کمی صبر کن و با آنها صحبت کن، حتی اگر کارهای‌شان زننده و ناپسند است.»

📖💡 حضرت صالح مأمور شد که همچنان به هدایت و پند دادن آنان ادامه دهد. اما در نهایت به او گفته شد: «از میان شما بسیاری از افراد باقی نمانده‌اند.»

🚪 این بدین معنی است که زمان نجات و هدایت برای گروه زیادی از آنها گذشته و دیگر امیدی به تغییر وجود ندارد.

⚠️ این هشدار به ما می‌دهد که باید قدر فرصت‌ها را بدانیم و از پندهای خیرخواهانه استفاده کنیم، زیرا زمان برای تغییر ممکن است محدود باشد.

♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧

بیت ۲۵۴۸

"من بگفته پند شد بند از جفا
شیرِ پند از مهر جوشد وز صفا"


📢⚠️ حضرت صالح در اینجا می‌فرمایند: «پند شد بند از جفا»، یعنی نصیحت‌های من به دلیل رفتارهای ناپسند این قوم دیگر تاثیری ندارد.

🚧🙉 این عبارت به ما یادآوری می‌کند که در برخی مواقع، هنگامی که مدام به خطا می‌رویم و از نصایح غفلت می‌کنیم، پیام‌های هشدارآمیز خداوند دیگر به گوش‌مان نمی‌رسد و در حقیقت، پندها به نوعی بسته می‌شوند.

🔄💭 این واقعیت نشان‌دهنده‌ این است که اگر گوش ندهیم و از اشتباهات‌مان پند نگیریم، خداوند به تدریج از هدایت و راهنمایی ما دست می‌کشد و در نتیجه ممکن است از مسیر درست دور شویم.

🙏🌟 اما وقتی که هنوز پند و تذکر می‌گیریم، باید شکرگزار باشیم، چرا که نشان از مهر و لطف پروردگار است. اگر حتی با یک بیماری، مشکل یا تنبیه کوچک مواجه می‌شویم، این خود نوعی هشدار است که خداوند به ما می‌دهد تا از مسیر اشتباه بازگردیم.

👩‍👧💖 حضرت مولانا در اینجا بیان می‌کنند که مانند شیر مادر که از مهر و صفا به بچه می‌دهد، خداوند نیز با مهر و لطف به ما تذکر می‌دهد.

🔔🌱 پس هرگاه در زندگی‌مان احساس کردیم که از سوی خداوند پیام یا پندی دریافت می‌کنیم، باید خوشحال باشیم که این نشان از علاقه و محبت پروردگار به ماست.

⚠️🛑 اما اگر این هشدارها را نادیده بگیریم و دوباره به اشتباهات‌مان ادامه دهیم، کم‌کم از دریافت این پندها و هدایت‌ها محروم خواهیم شد و این نقطه‌ای خطرناک است که باید از آن بترسیم.

🌿💡 بنابراین، همیشه باید در برابر هشدارهای خداوند گوش شنوایی داشته باشیم و از خطاهای‌مان توبه کنیم، تا هدایت پروردگار همواره در زندگی‌مان جاری باشد.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_چهل_سه

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

04 Feb, 18:57


بیت ۲۴۹۰

"پس ز دفع این جهان و آن جهان
مانده‌اند این بی‌رهان بی این و آن"


🌀🌟 در این بیت، حضرت مولانا می‌فرمایند که به علت این‌که هر دو جهان (این جهان و آن جهان) ایشان را دفع می‌کنند، در نتیجه کسانی که در این وضعیت قرار دارند، نه در این دنیا و نه در آخرت چیزی ندارند. این همان حالت "خَسِرَالدُنیا وَالاخِره" است.

🌿🔍 در این‌جا دو واژه "بیرَه" و "گمره" به کار می‌روند. "گمره" به کسی اطلاق می‌شود که راه را اشتباه رفته، اما حداقل راه را رفته است. اما "بیرَه" به حالتی اشاره دارد که فرد نه از این طرف حرکت می‌کند و نه از آن طرف. یعنی او نمی‌تواند هیچ‌گونه حرکتی داشته باشد و از دو طرف کشیده می‌شود.

🌱💔 کسانی که در حالت "خَسِرَالدُنیا وَالاخِره" قرار دارند، وضعیتشان به گونه‌ای است که یک روز حالشان خوب می‌شود و روز بعد همان میزان دچار حالت بد می‌شوند، بنابراین رشد آن‌ها صفر است.

📖🔮 آیه‌ای در قرآن به همین موضوع اشاره دارد؛ کسانی که یک‌روز خوشحال می‌شوند و یک‌روز ناراحت، و تمام زندگی‌شان به هم می‌ریزد، رشد نمی‌کنند. رشد واقعی زمانی است که فرد با درک صحیح از نعمت‌ها و مصیبت‌ها، هر دو را از ناحیه خداوند می‌داند و در برابر آن شکرگزاری می‌کند.

🌪️ اگر شما با ناملایمات جهان هستی دست و پنجه نرم می‌کنید، ولی از آن ناملایمات هیچ بهره‌ای نمی‌برید و درجا می‌زنید، در واقع در وضعیت "بیرَه" قرار دارید. یعنی فردی که در نوسان است؛ به جلو می‌رود و سپس به عقب برمی‌گردد، و همین‌طور در این حالت بی‌حرکتی باقی می‌ماند.

🌿🌌 "مانده‌اند این بی‌رهان بی این و آن"
این افراد نه در این دنیا و نه در آخرت چیزی دارند. اگر تکلیف انسان روشن باشد و بداند مثلاً می‌خواهد به دنیا برسد، حداقل در دنیا چیزی دارد و لذت آن را می‌برد. اما اگر هیچ طرفی نباشد و عبادت فقط در حد حرف باشد، در نهایت دچار گرفتاری خواهد شد.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_چهل_یک

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

04 Feb, 18:57


بیت ۲۴۸۹

"پس ز دفع خاطر اهل کمال
جان فرعونان بماند اندر ضلال"


🔮🌠 در این بخش حضرت مولانا دو حالت را توصیف می‌کنند: یا آسمان زمین را با مغناطیس به سوی خود جذب می‌کند، یا از شش جهت آن را دفع می‌کند. این‌که کدام یک صحیح است، اهمیتی ندارد؛ مهم این است که فرعونیان نیز به همین شیوه در ضلالت و گمراهی قرار می‌گیرند، زیرا از همه جهات دفع می‌شوند.

🌱🌍 در اصطلاح گفته می‌شود: "از قم رانده و از کاشان مانده."
این عبارت به افرادی اطلاق می‌شود که نه راه پیش دارند و نه راه پس؛ به این افراد "خَسِرَالدُنیا والآخِرَه" گفته می‌شود (کسانی که هم دنیا و هم آخرتشان تباه شده است).

🌪️🌊 این وضعیت همانند وضعیت فرعونیان است. در این حالت، فرد هم در دنیا گرفتار غرور و خودبزرگ‌بینی می‌شود و خود را بزرگ‌تر از آنچه که هست می‌بیند و در نهایت در دریا غرق می‌شود، و هم در آخرت اهل دوزخ است.

"پس ز دفع خاطر اهل کمال
جان فرعونان بماند اندر ضلال"

🌟🌀 افرادی که اهل کمال هستند و خداوند به آنان نبوت، کمال، بلندی و عظمت داده است، از فرعونیان خوششان نمی‌آید

و آنها را دفع می‌کنند. در نتیجه فرعونیان نه دنیا را دارند و نه آخرت.

🌹 بزرگواران،
امروز به یکی از محکم‌ترین، اساسی‌ترین و ریشه‌ای‌ترین اعتقادات عرفان اسلامی می‌رسیم: اینکه عرفان اسلامی، عرفانی بسیار فردمحور است.

🔑🧭 می‌فرماید اینکه دستتان به دست اولیای الهی وصل باشد و مورد محبت و دوست‌داشتن آنها قرار گیرید، بسیار مهم است. در طریقت به این موضوع اهمیت زیادی داده می‌شود، اما در شریعت این‌گونه نیست.

🌿🌌 مدتی پیش دیدم که بزرگواری اشاره می‌کردند که عرفان‌ها فردمحور شده‌اند و دنبال استاد می‌گردند. باید بگویم که عرفان اسلامی از همه‌ی عرفان‌ها فردمحورتر است.

🌟🕊 لذا عرفان اسلامی شدیداً بر اولیای الهی، رسولان، امامان و صدیقین تأکید دارد و بر این باور است که باید خود را برای آنان آماده کرده و محبوب دل ایشان شوید، به‌نوعی به ایشان متصل شوید.

💖🌍 بسیار سخت است که انسان بخواهد به یک فرد متصل شود و دچار شرک نشود. به ظاهر این امر تناقض دارد، اما باید تناقض آن را با توحید برطرف کرد.

🔮🌟 مثلاً می‌گویند راه رشد شما اولیای الهی هستند و باید در اولیای الهی غرق شوید و با تمام وجودتان به ایشان بچسبید، اما هنگام نزدیک شدن باید مراقب باشید تا دچار شرک نشوید و بدانید که خداوند بزرگ‌تر است (الله‌اکبر).

💡💫 این کلید ظریف سقوط و تعالی در عرفان اسلامی است و اگر کسی این امر را رعایت کند، به راحتی رشد خواهد کرد.

🌱🔥 عده‌ای چنان با غلو به اولیا و انبیا می‌چسبند که دچار شرک می‌شوند و آن‌ها را خدا می‌دانند،
و عده‌ای هم چنان نسبت به ایشان بی‌تفاوت می‌شوند که می‌گویند ما خدا را داریم، کسی را به عنوان راهنما نمی‌خواهیم. (افراط و تفریط)

🌍💫 بنابراین عرفان اسلامی اصرار دارد که شما باید مورد نظر، محبت و عنایت اولیای الهی قرار بگیرید.

🌟💖 حضرت مولانا نیز به شدت به چنین باوری معتقد هستند و ایشان خورشید یا شمسی را متصور می‌شوند و می‌فرمایند که باید خود را در دل این شمس بگذارید تا مورد پسند و پذیرش خداوند قرار بگیرید.

🌙 در ادامه ابیات می‌فرمایند که علتی که فرعون فرعون شد، به دلیل بی‌توجهی اهل کمال به او و عدم پذیرش او بود.

💫💭 ایشان به فرعون گفتند که تو غرور داری و از طایفه ما نیستی.

"پس ز دفع خاطر اهل کمال
جان فرعونان بماند اندر ضلال"

💫🌙 طبق این نظریه، اگر روزی شما از گمراهی نجات پیدا کردید، به واسطه نظر یکی از اهل کمال و عنایت اولیای الهی به شما بوده است و اگر در گمراهی هستید، یعنی نظر اهل کمال بر شما نیفتاده است.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_چهل_یک

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

04 Feb, 18:56


بیت ۲۴۸۸

"بلکه دفعش می‌کند از شش جهات
زان بماند اندر میان عاصفات"


🔭🌬 این بیت ترکیبی از فلسفه و فیزیک است.
آسمان خیلی باصفا و زمین خیلی تیره است (طبیعی است چون زمین از خاک است و تیره، آسمان از هواست و روشن). به همین علت آسمان در شش جهت زمین را دفع می‌کند.

🌪️🌌 عاصفات یعنی بادهای تند.
آسمان، زمین را از شش جهت دفع می‌کند و به همین خاطر زمین در میان بادهای کیهانی ثابت می‌ماند.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_چهل_یک

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

04 Feb, 18:56


بیت ۲۴۸۷

"آن دگر گفت آسمان با صفا
کی کشد در خود زمین تیره را"


💫🌙 یک نفر هم این موضوع را شاعرانه بررسی کرد و گفت: "این آسمان آن‌قدر باصفا است که دلش نمی‌آید زمین تیره را درون خود بکشد. مثل سیاه‌چاله‌ها که چیزی را درون خود نمی‌کشند."

❤️🌹 (در این قسمت حضرت مولانا دلیل عاشقانه آورده است.)

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_چهل_یک

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

04 Feb, 18:55


بیت ۲۴۸۴

"همچو قندیلی معلق در هوا
نی به اَسفَل می‌رود نی بر عَلا"


🕯️🌌 قندیل به معنای چراغ‌دان است. امروزه در زبان انگلیسی به جا‌شمعی candle می‌گویند که همان قندیل است.

در مصرع اول، مولانا می‌فرماید: «ما همچون یک جا‌شمعی یا چراغ‌دان در هوا معلق هستیم.»

در مصرع دوم، «نی به اَسفَل می‌رود نی بر عَلا»، اَسفَل به معنای پایین است. یعنی زمین نه به پایین سقوط می‌کند و نه به بالا حرکت می‌کند؛ بلکه در تعادل باقی مانده است.


◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇

بیت ۲۴۸۵

"آن حکیمش گفت کز جذب سما
از جهات شش بماند اندر هوا"

🌌🌠 آن حکیم (بطلمیوس) گفت: به سبب نیروی جاذبه‌ای که در آسمان وجود دارد و از شش جهت اثر می‌گذارد، زمین در هوا معلق مانده است.

مولانا در اینجا به وجود نیرویی در کیهان اشاره می‌کند که باعث می‌شود اجرام آسمانی به‌صورت معلق بمانند. این تعبیر را می‌توان به نیروی مغناطیس یا جاذبه‌ای که در سراسر کیهان حاکم است، مرتبط دانست.

◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇

بیت ۲۴۸۶

"چون ز مغناطیس قبهٔ ریخته
در میان ماند آهنی آویخته"

🧲🌍 مولانا در این بیت به نظریه‌ای در مورد آسمان اشاره دارد که در هیات بطلمیوسی مطرح بوده است. بر اساس این نظریه، آسمان به‌عنوان یک گنبد یا قبه در نظر گرفته می‌شود و این گنبد به‌وسیله‌ی نیروی مغناطیسی یا آهن‌ربایی شکل می‌گیرد. در نتیجه، همان‌طور که آهن در میدان مغناطیسی معلق می‌ماند، زمین نیز در این میدان مغناطیسی باقی می‌ماند و نه به پایین سقوط می‌کند و نه به بالا می‌رود.

این تصویر از زمین به‌عنوان جسمی آهنی که در میدان مغناطیسی گنبد آسمانی معلق است، به خوبی نشان‌دهنده‌ی این است که اجرام آسمانی به‌واسطه‌ی نیرویی نامرئی در فضا نگه داشته شده‌اند.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_چهل_یک

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

04 Feb, 18:55


بیت ۲۴۸۳

"گفت سائل چون بماند این خاک‌دان
در میان این محیط آسمان؟"


🌍یک نفر از بطلمیوس پرسید: «مگر زمین را مانند زرده تخم‌مرغ نمی‌دانید؟ پس چرا این خاک‌دان، یعنی زمین، سقوط نمی‌کند و همچنان معلق است؟»

🧲🔭 مولانا در اینجا با مهارت، مفهوم نیروی مغناطیس را به استنباط «خَسِرَالدُّنیا وَالآخِرَه» پیوند می‌دهد و این دو را به شکلی جالب به هم مرتبط می‌کند.

🤔🌌 سائل می‌پرسد: «چگونه این زمین خاکی در میان این آسمان گسترده، بدون سقوط، معلق مانده است؟»


#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_چهل_یک

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

04 Feb, 16:50


بیت ۲۴۸۲

"چون حکیمک اعتقادی کرده است
کآسمان بیضه، زمین چون زرده است"



🧠📚 کاف در «حکیمک» کاف تحقیر است و نشان می‌دهد که از نظر مولوی، این افراد چندان هم حکیم و دانشمند نیستند. این بیت هیئت بطلمیوسی را توصیف می‌کند و با واژه «حکیمک» به دانشمندان کیهان‌شناس اشاره دارد.

🌍🔭 امروزه دانشمندان با استفاده از تلسکوپ هابل به این نتیجه رسیده‌اند که زمین گرد است و همه مشخصات نجومی، مانند فواصل سیارات و ستارگان، را به دقت می‌دانند و با اطمینان در این زمینه صحبت می‌کنند. اما در تمام ادوار تاریخ، کیهان‌شناسان همواره با همین میزان اطمینان از نظریات خود سخن گفته‌اند.

🌀🌑 در زمان هیئت بطلمیوسی، با قطعیت زمین را مرکز جهان می‌دانستند و تصور می‌کردند که زمین مانند زرده تخم‌مرغ است و جهان همچون سفیده آن را احاطه کرده است. هنگامی که گالیله خلاف این دیدگاه سخن گفت، او را تکفیر کردند و قصد داشتند او را در آتش بسوزانند.

🔮📜 مولوی می‌فرماید که این «حکیمک» صرفاً یک اعتقادی کرده است، یعنی صرفاً باوری دارد. او در این بیت نشان می‌دهد که چگونه نظریات علمی می‌توانند در زمان خود حقیقت مطلق به نظر برسند، اما بعدها دستخوش تغییر شوند.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_چهل_یک

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

04 Feb, 16:47


💫💫

📚شرح مثنوی معنوی
🖊استاد علی مقدم
جلسه صد و چهل و یک


"لحظه‌ای ماهم کند یک دم سیاه
خود چه باشد غیر این کار اِله

پیش چوگان‌های حکم کن‌فکان
می‌دویم اندر مکان و لامکان

چون‌ که بی‌رنگی اسیر رنگ شد
موسی‌یی با موسی‌یی در جنگ شد"



🕊️📚 به نام و یاد پروردگار، به روح حضرت مولانا سلام می‌فرستیم و از این روح عظیم طلب می‌داریم که حقایق پنهان در کتاب شریف مثنوی را به قلب و زبان ما جاری سازد. الهی آمین.

📖🕯️ در داستان اعرابی و همسرش قرار داریم و حضرت مولانا در میان این روایت، داستان‌های دیگری را برای بیان حکمت‌های ژرف خود نقل می‌کنند.
در این بخش از مثنوی، مولانا به موضوعی بنیادین می‌پردازد.

⚖️🌍 سبب محرومیت اشقیا از دو جهان که «خَسِرَالدُّنیا وَالاخِرَه»

شقی یعنی بدبخت، و اشقیا کسانی هستند که در دنیا و آخرت محروم و زیان‌دیده‌اند. مولانا در این قسمت، وضعیت این خسران را برای ما شرح می‌دهد.

💡 گاه در دنیا سختی‌های فراوانی را متحمل می‌شویم و دل‌خوش هستیم که در آخرت سعادتمند خواهیم شد، اما این تفکر، بدون عمل صالح و مسیر درست، صحیح نیست.
زیرا اگر رفتار و کردار ما درست نباشد، نه‌تنها در این دنیا در سختی خواهیم بود، بلکه آخرت را نیز از دست خواهیم داد.

📜🔑 خداوند در آیه ۱۱ سوره حج درباره کسانی که «خَسِرَالدُّنیا وَالاخِرَه» شده‌اند، می‌فرماید:

*"وَ مِنَ‌النّاسِ مَن یَعبُدُ اللهَ عَلی حَرفٍ"
یعنی برخی از مردم خدا را سطحی و ناپایدار عبادت می‌کنند.

"فَإِنْ أَصابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ"
اگر خیری به آنان برسد، آرام و راضی می‌شوند؛ اما این دنیا جای محکمی برای تکیه کردن نیست.

"وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلی وَجْهِهِ"
و اگر بلا یا آزمایشی به آنان برسد، روی‌گردان و ناراحت می‌شوند.
اینان کسانی هستند که هم دنیا را از دست داده‌اند و هم آخرت را.

"ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِینُ"
این، زیانی آشکار است.

🌄💭 مولانا در این ابیات، وضعیت کسانی را که هم در دنیا و هم در آخرت محروم‌اند، به زیبایی به تصویر می‌کشد.

🔄💡 کسانی که در مسیر صحیح گام برمی‌دارند، معمولاً باید دنیا و آخرت‌شان نیز سامان یابد. مانند یک تولیدکننده خوب که اگر کار درستی انجام دهد، هم مشتریانش از او راضی خواهند بود و هم برکت در زندگی‌اش جاری خواهد شد.

⚖️💪 برای توضیح این موضوع، از یک مثال فیزیکی استفاده می‌کنیم. اگر دو نیروی مساوی از دو جهت مختلف فردی را به سمت خود بکشند، او حرکتی نخواهد داشت؛ چرا که نیروها یکدیگر را خنثی می‌کنند.

🔒🛑 این وضعیت همان حالت رکود و بی‌حرکتی است که فرد نه در دنیا رشد می‌کند و نه توشه‌ای برای آخرت برمی‌دارد.

🌟💖 اگر فرد آخرت‌اندیش باشد، دنیای او نیز به‌درستی پیش خواهد رفت، زیرا نیت و اعمال او برای رضای خداوند خواهد بود. حتی اگر دیگران متوجه نشوند، خداوند که حاضر و ناظر است، پاداش او را خواهد داد. اما اشقیا، یعنی کسانی که آخرت را فراموش کرده‌اند، هم دنیا و هم آخرت‌شان ویران است.

برخی بر این باورند که اگر در دنیا سختی بکشند، در آخرت به سعادت خواهند رسید. اما این تضمینی ندارد؛
همان‌گونه که سعادتمندان دنیا لزوماً در آخرت محروم نخواهند شد.
انسان آگاه، باید هم دنیا و هم آخرتش را حفظ کند.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_چهل_یک

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

04 Feb, 16:43


شرح مثنوی معنوی برای جوانان و نوجوانان

♦️ جلسه صد و چهل و یکم

🌿 آدرس شعر:
مثنوی معنوی، دفتر اول
ابیات ۲۴۸۲ الی ۲۵۰۸

🌿 نام حکایت:
«خلیفه که در کرم در زمان خود از حاتم طایی گذشته بود.»

🌿 نام بخش:
«سبب حرمان اشقیا از دو جهان که خسرالدنیا و الاخرت.»

🌿 بیان شعر:
«چون حکیمک اعتقادی کرده است، کاسمان بیضه زمین چون زرده است..»

💎 موضوعات:

خیر دنیا و آخرت:
انسان آگاه باید دنیا و آخرت خود را هم‌زمان با یک‌دیگر رشد دهد.

کلید تعالی در عرفان اسلامی:
انسان متعالی دست در دست اولیاء الهی و پیامبران، مسیر رسیدن به پروردگار را طی می‌کند.

رجال الغیب:
اولیاء الهی به صورت آشکار و پنهان، سالکان را در مسیر رشد معنوی و وصال حق هدایت می‌کنند.

اسراف خطرناک:
زمانی‌که انسان عمر خود را صرف پرداختن به مسائل بیهوده کند و از خداوند غافل شود، بزرگ‌ترین اسراف را در زندگی انجام داده است.

ارشاد درونی:
اولیاء الهی می‌توانند از درون عقل انسان را مورد دستگیری قرار دهند و او را هدایت کنند.

#شرح_مثنوی

📎سایر جلسات شرح مثنوی

@spiritual_mind

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

04 Feb, 16:42


"بس کن که بی‌خودم من ور تو هنرفزایی
تاریخ بوعلی گو، تنبیه بوالعلا کن"


🌟📚 مولانا می‌گوید: بس کن! من دیگر از خود بی‌خود شده‌ام، از نفسم رها گشته‌ام. اگر تو به دنبال تعالی هستی، اگر می‌خواهی صاحب معرفت و هنر شوی، به تاریخ و حکمت ابن‌سینا بازگرد.

🔎👨‍🏫 در اینجا "تاریخ بوعلی" احتمالاً اشاره‌ای به فلسفه‌ی مشایی و حکمت ابن‌سینا دارد. ابن‌سینا که ابتدا در منطق و فلسفه سرآمد بود، در پایان عمرش به عرفان گرایید.

📖💡 از آثار مهم او در این حوزه، کتاب اشارات و تنبیهات است که بخشی از آن به "مقامات العارفین" اختصاص دارد و یکی از متون برجسته‌ی عرفانی محسوب می‌شود.

🔮👴 مولانا شاید در اینجا به داستانی مشهور اشاره دارد که می‌گوید ابن‌سینا در پایان عمرش به دیدار شیخ ابوالحسن خرقانی رفت. گفته می‌شود وقتی ابن‌سینا شیخ را در حال نماز دید، دریافت که او قدرت طی‌الارض دارد.
در این لحظه، ابن‌سینا اعتراف کرد که مسیر حقیقی دانش، چیزی فراتر از فلسفه‌ی محض است و به سلوک عرفانی روی آورد.

💭🤔 اما در ادامه مولانا می‌گوید: اگر می‌خواهی حقیقت را بشناسی، فقط به فلسفه اکتفا نکن، بلکه "بوالعلا" را نیز تنبیه کن.

😶‍🌫️📉 "بوالعلا" به‌احتمال زیاد اشاره به فردی دارد که دیدگاهی نیهیلیستی (پوچ‌گرایانه) داشته است. این واژه بعدها به معنای یک فرد ناآگاه یا کسی که به پوچی اعتقاد دارد به کار رفته است.

🔑📚 مولانا تأکید دارد که آگاهی و رشد، تنها در سایه‌ی شناخت حقیقی حاصل می‌شود و کسی که در دام پوچ‌گرایی گرفتار شود، باید از خواب جهل بیدار گردد.

⚰️🕊️ در این شعر، نظمی شگفت‌انگیز و تفکری عمیق نهفته است.
مولانا در حالی این اشعار را سروده که خود را آماده‌ی مرگ می‌بیند. این کلمات از زبان انسانی جاری شده که دیگر در قید تن نیست، از قید و بندهای دنیا رها شده و خود را آماده‌ی سفر نهایی می‌داند.

♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡

🕊️🌙 امشب خواستیم از یکی از گران‌بهاترین دارایی‌های فرهنگی خود یاد کنیم.
بارها واژه‌ای را به کار برده‌ام که شاید در نگاه اول زننده به نظر برسد، اما معنای عمیقی در خود دارد: «بی‌ناموس».
همیشه گفته‌ام، امیدوارم بی‌ناموس نباشیم.

💎💬 ناموس، تنها به مفهوم رایج آن محدود نمی‌شود؛ بلکه هر آنچه ارزشمند است و باید از آن پاسداری کنیم، ناموس ماست.

مولانا ناموس ماست.
این میراث فرهنگی، این گنجینه‌ی بی‌همتای معرفت و حکمت، دارایی ماست.
اما آیا به‌درستی از آن محافظت کرده‌ایم؟
آیا به آن توجه کرده‌ایم؟

📜💡 بیش از شصت‌وشش هزار بیت از این حکیم فرزانه در اختیار ماست،
هر یک سرشار از معنا، نور و هدایت.

اما اگر از این گنجینه بهره نبریم، اگر به آن بی‌توجه باشیم، اگر آن را از دست بدهیم، چه تفاوتی با کسانی داریم که ناموس خود را رها کرده‌اند؟

👶 چقدر باید چرخ روزگار بگردد
"تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید"
تا بار دیگر، مولانایی بر این خاک پا بگذارد؟

🙏🌟 پروردگارا! از تو می‌خواهیم که راه بازگشت ارواح متعالی را به زمین ما هموار گردانی.

🌌🌠 پروردگارا! از تو می‌طلبیم که ستارگان حکمت را بار دیگر در آسمان این خاک بتابانی.

🙏💫 پروردگارا! سپاسگزاریم که هشتصد سال پس از درخشش این پیر خراباتی، هنوز می‌توانیم بر سر سفره‌ی حکمت او بنشینیم و در شب وصالش، یاد او را گرامی بداریم.

💖📖 پروردگارا! سپاس می‌گوییم که زبان فارسی را به ما عطا کردی، زبانی که با آن می‌توانیم کلمات جاودانه‌ی این بزرگوار را بفهمیم و از حکمتش بهره ببریم.

"ولا حول ولا قوة إلا بالله العلی العظیم"

🕊️💫 در پناه نور و عشق الهی باشید.

پایان جلسه عُرس

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_عرس

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

04 Feb, 16:36


"گر اژدهاست بر ره عشقی‌ست چون زمرد
از برق این زمرد هین دفع اژدها کن"

🐉💚وصال به این سادگی نیست.
در مسیر رسیدن به آن، موانعی وجود دارد.

💎🌿 مولانا در اینجا از "زمرد" سخن می‌گوید؛ زمرد در عرفان معمولاً نماد نوری سبزرنگ است، نوری که گاه به اولیای الهی و گاه به لحظه‌ی وصال الهی نسبت داده می‌شود.

🦸‍♂️🐉 در مقابل این نور سبز، "اژدها" ایستاده است.
اژدها در ادبیات نمادین، مظهر ترس، وهم و نفس سرکش است؛ نیرویی که در برابر تعالی روح مقاومت می‌کند.

🌟🔮 مولانا می‌گوید: اگر در راه عشق، اژدهایی بر سر راهت ایستاده است، بدان که در برابر آن، "زمردی" نهفته است، نوری که تو را به خود می‌خواند.

برق این زمرد، نیرویی عظیم دارد و می‌تواند اژدهای وهم و نفس را از سر راه بردارد. اگر شیفته‌ی این نور هستی، باید از آن قدرت بگیری و بر موانع فائق آیی.

🌀🐉 نفس همان "اژدها" است. در جای دیگری نیز مولانا می‌گوید: "نفس اژدرهاست"، یعنی نفس انسان همچون اژدهایی مهیب، مانع حرکت او به‌سوی حقیقت می‌شود.

اما عشق به نور وصال، قدرتی به انسان می‌بخشد که می‌تواند بر این اژدها غلبه کند.


#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_عُرس

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

04 Feb, 16:33


"در خواب دوش پیری در کوی عشق دیدم
با دست اشارتم کرد که عزم سوی ما کن"


🌙🕊️مولانا در موقعیت‌های مختلف از دیدار با پیری سخن می‌گوید؛ پیری که دیگران او را نمی‌بینند، اما او یا در بیداری و یا در خواب با او ملاقات می‌کند.

🌀👴 این پیر معمولاً حامل پیام‌هایی از عالم غیب است. بسیاری از عارفان بر این باورند که سالکان پیش از مرگ خود، توسط ارواح راهنما یا رجال‌الغیب از زمان نزدیک شدن اجلشان آگاه می‌شوند.

💭 مولانا در اینجا از چنین تجربه‌ای سخن می‌گوید و اطمینان دارد که زمان وصالش نزدیک شده است، چراکه در خواب نشانه‌ای آشکار دریافت کرده است:

"در خواب دوش پیری در کوی عشق دیدم
با دست اشارتم کرد که عزم سوی ما کن"


🌠💫دیشب در خواب، پیری را دیدم.

این پیر احتمالاً همان شمس تبریزی است. در مکانی که آن را "کوی عشق" می‌نامد، او را مشاهده کرده است، یعنی در مقامی والا و عالم معنا.

🙏🔮 آن پیر با دست به او اشاره کرده و گفته است: "عزم سوی ما کن"، بیا به‌سوی ما، این دنیا را رها کن و قدم در راه وصال بگذار.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_عُرس

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

04 Feb, 16:31


"دردی است غیر مردن، آن را دوا نباشد
پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن؟"


🌒💔مولانا در این بیت، نظریه‌ی خود درباره‌ی مرگ را تکمیل می‌کند.
او می‌گوید: در وجود انسان، دردی نهفته است که تنها با مرگ درمان می‌شود.

💭🌌 این درد، همان حس جدایی از حقیقت و میل به وصال است.
تا زمانی که زنده‌ایم، این نیاز در ما بی‌پاسخ می‌ماند. تنها راه رهایی از این درد، عبور از مرزهای این جهان و پیوستن به حقیقت مطلق است.

🌱🕊️ پس مولانا می‌پرسد: چگونه دعا کنم که این درد را دوا کند، در حالی که تنها راه درمان آن مرگ است؟

🦋 این نگاه، مرگ را نه به‌عنوان یک فاجعه، بلکه به‌عنوان پلی برای رسیدن به وصال معرفی می‌کند.

🌟🌿 بنابراین، وقتی عزیزی را از دست می‌دهیم، شاید در ظاهر برای ما تلخ و جانکاه باشد، اما از نگاه او، بزرگ‌ترین لطف و رحمت در حقش شده است.

⚖️💭 "دردی است غیر مردن، آن را دوا نباشد"
یعنی در این دنیا دردی هست که تنها مرگ می‌تواند آن را پایان دهد.

💔🔑 این نکته‌ی بسیار مهمی است:

تا زنده‌ایم، این عطش هرگز فروکش نخواهد کرد، چرا که پاسخ آن در این دنیا نیست.

🕊️🔮 و پاسخ نهایی همان است:

وصال، تنها با مرگ امکان‌پذیر است.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_عُرس

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

04 Feb, 16:28


"بر شاه خوب‌رویان واجب وفا نباشد
ای زردروی عاشق، تو صبر کن، وفا کن"


🌿در اینجا "شاه خوب‌رویان" استعاره‌ای از خداوند است.
بسیاری از ما وقتی با مصیبتی روبه‌رو می‌شویم، از خداوند گله می‌کنیم و می‌گوییم:
"خدایا، من آدم خوبی بودم، چرا این بلا بر من نازل شد؟ چرا فرزندم را از من گرفتی؟ چرا عزیزانم را بردی؟ چرا به من وفا نکردی؟"

🌙💔 مولانا می‌گوید: برای خداوند، وفاداری به درخواست‌های ما الزامی نیست!

خداوند قرار نیست طبق میل و انتظار ما رفتار کند.
ما چه جایگاهی داریم که از او بخواهیم هر دعایی را مستجاب کند؟

🌸🛤️ اما در مقابل، ما مکلف به وفاداری هستیم.

🔑💡 او می‌گوید: "هر چه آن خسرو کند، شیرین بود."
یعنی هرچه خداوند انجام دهد، خیر است، حتی اگر از دید ما تلخ باشد. بنابراین، وظیفه‌ی ما این است که در برابر مصیبت‌ها، صبور و وفادار بمانیم.

🌟🕊️ "ای زردروی عاشق، تو صبر کن، وفا کن!"

زردی چهره‌ی عاشق، نشانه‌ی رنج و سختی اوست.
عاشق حقیقی، یعنی کسی که دل در گرو حقیقت نهاده است، نباید از خداوند توقعی داشته باشد.
بلکه باید صبور باشد و بر عهد خود پایدار بماند.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_عُرس

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

04 Feb, 16:02


«ماییم و موج سودا شب تا به روز تنها
خواهی بیا ببخشا، خواهی برو جفا کن»

🌊🖤در این اشعار، حضرت مولانا به وضعیت خود اشاره می‌کنند. «موج سودا» به معنی غلبه‌ی سودا (مایه‌ای در بدن که موجب خشکی و سردی می‌شود) بر بدن است.

حضرت مولانا می‌فرمایند: «تمام وجود من را سودا گرفته است» و اکنون در تنهایی به سر می‌برم.

🕰️ «شب تا به روز تنها» به این معنی است که شب و روز برای ایشان معنای خاصی ندارند، چرا که اکنون در آستانه مرگ، تنها هستند و از دنیا جدا می‌شوند.

در ادامه می‌گویند:

🤲⚖️ «خواهی بیا ببخشا، خواهی برو جفا کن»

مولانا از فرزند خود می‌خواهد اگر قادر به بخشش است، او را ببخشد و اگر نتواند، در هر صورت باید از او جدا شود و هر کدام راه خود را بروند.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_عرس

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

04 Feb, 16:00


📿 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

«رو سر بنه به بالین، تنها مرا رها کن
ترک من خراب شب‌گرد مبتلا کن»


💭🕊️ این اشعار خطاب به چه کسی است؟

این کلمات، خطاب به فرزند حضرت مولاناست که مدت‌هاست بر بالین پدر بیدار نشسته و دچار رنج است. حضرت مولانا، در آخرین لحظات حیات خود به فرزندشان می‌گویند: «برو سر به بالین بگذار، تنهایم بگذار.»

در واقع، حضرت مولانا به فرزندشان می‌فرمایند که دیگر نیازی به کمک ندارند و وقت آن رسیده که مرگ را بپذیرند. «برو استراحت کن، برای فردا آماده باش.»

🌙💔 «رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن.
من دیگر نیازی به کمک ندارم، مرا رها کنید.»

🛤️🌑 «ترک من خراب شب‌گرد مبتلا کن»

مبتلا یعنی شخص بیمار و کسی که درگیر ابتلا است. در این بیت، مولانا خود را «شب‌گرد» می‌خواند، در حالی که دیگر از سرگردانی در دنیا فارغ است و به پایان زندگی‌اش نزدیک شده.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_عرس

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

04 Feb, 15:56


💫💫

📚شرح مثنوی معنوی
🖊استاد علی مقدم
جلسه عُرُس


"این جا کسی‌ست پنهان دامان من گرفته خود را سپس کشیده پیشان من گرفته

این جا کسی‌ست پنهان چون جان و خوش‌تر از جان
باغی به من نموده ایوان من گرفته

این جا کسی‌ست پنهان هم‌چون خیال در دل اما فروغ رویش ارکان من گرفته

این جا کسی‌ست پنهان مانند قند در نی شیرین شکر‌فروشی دکان من گرفته

جادو و چشم‌بندی چشم کسش نبیند سوداگری‌ست موزون میزان من گرفته

چون گل شکر من‌واو در هم‌دگر سرشته من خوی او گرفته او آن من گرفته

در چشم من نیاید خوبان جمله عالم
بنگر خیال خوبش مژگان من گرفته

من خسته گِرد عالم درمان ز کس ندیدم
تا درد عشق دیدم درمان من گرفته

تو نیز دل‌کبابی درمان ز درد یابی
گر گرد درد گردی فرمان من گرفته

در بحر نا امیدی از خود طمع بریدی
زین بحر سر برآری مرجان من گرفته

بشکن طلسم صورت بگشای چشم سیرت
تا شرق و غرب بینی سلطان من گرفته

ساقی غیب بینی پیدا سلام کرده
پیمانه جام کرده پیمان من گرفته

من دامنش کشیده کای نوح روح دیده
از گریه عالمی بین طوفان من گرفته

تو تاج ما و آنگه سرهای ما شکسته
تو یار غار وآنگه یاران من گرفته

گوید ز گریه بگذر زان سوی گریه بنگر
عشاقِ روح گشته ریحان من گرفته

یاران دل‌شکسته بر صدر دل نشسته
مستان و می‌پرستان میدان من گرفته

هم‌چو سگان تازی می‌کن شکار خامش
نی چون سگان عوعو کِهدان من گرفته

تبریز شمس دین را بر چرخ جان ببینی اشراق نو رویش کیهان من گرفته"


🌙 سلام و عرض ادب و احترام، شب همگی عزیزان خوش و نیکو! شبی دیگر بر سفره‌ی گسترده‌ی حضرت مولانا جلال‌الدین محمد بلخی، با نام و یاد پروردگار یکتا، از روح شریف ایشان می‌خواهیم که حقایق پنهان در ابیاتش را بر قلب و زبان تک‌تک ما جاری فرمایند.

💫❤️ بزرگواران، امشب «شب عُرس» حضرت مولاناست. «شب عرس» به معنای شب عروسی است، اما این پیوند عروسی، پیوندی است با حق. وقتی حضرت مولانا مرگ خود را توصیف می‌کنند، آن را به شب عروسی تشبیه می‌کنند؛ شبی که به وصال معشوق می‌رسند.

📜🕊️ در اشعاری از ایشان می‌خوانیم:
«مرگ ما هست عروسی ابد
سِرّ آن چیست؟ هوالله احد»

یعنی: «با آن خدای یکتا پیوند بسته‌ام و به وصال خدا رسیده‌ام.»

🎶💃 حضرت مولانا، وقتی مرگ خود را توصیف می‌کنند، فضای شادی و عروسی را می‌طلبند.

🍃مردمان باید در این شب به رقص و پایکوبی بپردازند، چرا که مولانا شاد است از اینکه به وصال معشوق رسیده است.

به همین سبب، پس از گذشت بیش از هشتصد سال، همچنان در شب عرس حضرت مولانا در قونیه، محل وفات ایشان، بزرگ‌ترین کارناوال موسیقی جهان برگزار می‌شود و هر ساله با قوت بیشتری ادامه می‌یابد.

🎻🌍 موزیسین‌ها و رقصندگان از سرتاسر جهان می‌آیند و در گرداگرد بارگاه حضرت مولانا به سماع، رقص، خواندن و نواختن می‌پردازند. این مراسم به نوعی جشن وصال حضرت مولاناست.

📖🖋️ امشب، ما درصدد تدریس مثنوی شریف نیستیم. بلکه آخرین غزل حضرت مولانا را که در بستر بیماری به فرزندشان نگاشته‌اند، می‌خوانیم. تصور کنید فردی که مدت‌هاست در سرمای قونیه بیمار است و توان برخاستن ندارد. بیماری بر او غلبه کرده و در آخرین لحظات زندگی‌اش، آخرین کلمات خود را بیان می‌کند.

🤲 یکی از نظریات مهم حضرت مولانا در آخرین جملات ایشان نهفته است، که امشب در مورد آن صحبت خواهیم کرد.

👈 اما گذشته از این موضوع، توجه کنید به انسان رنجوری که در بستر مرگ است.
در این لحظات پایانی، چنان به وصل رسیده که می‌تواند شعری موزون و زیبا بسراید.

💭 ما کهن‌سالان بسیاری را دیده‌ایم که در روزهای پایانی عمر خود حتی توان صحبت کردن به‌طور عادی را ندارند،
اما انسانی که به وصل رسیده است، از جایی نیرو می‌گیرد که ارتباطی به سلامت جسمانی ندارد.

☀️مولانا در بدترین شرایط جسمی، شعری حیرت‌انگیز می‌سراید که بسیاری از اساتید موسیقی و آواز آن را خوانده‌اند و هنوز هم از آن شعر به‌عنوان اثری ارزنده یاد می‌شود.

📜🎤 امشب، این شعر را با هم خواهیم خواند و من فضای آن را برای شما توصیف خواهم کرد.


#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_عرس

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

03 Feb, 19:13


♦️ ویژه برنامه‌ی سالگرد روز عُرس حضرت مولانا


🌿 آدرس شعر:
دیوان شمس غزل ۲۰۳۹

🌿 بیان شعر:
«رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن، ترک من خراب شب‌گرد مبتلا کن.. »

💎 موضوعات:

روز عُرس:
حضرت مولانا از روز مرگ خود به عنوان روز عروسی و وصال خود با معشوق یاد می‌کند.

تفاوت دیدگاه:
دیدگاه خداوند بسیار عالم‌گیر است و با دیدگاه انسان در جهان هستی کاملاً متفاوت است. ممکن است اتفاقی در نظر انسان ناگوار اما در دید الهی رحمت باشد.

پذیرش کامل:
بندگان باید همواره بر مصیبت‌ها صبر کنند و بر پیمان خود نسبت به خداوند وفادار بمانند.

داروی رنج بشر:
انسان تنها با تجربه‌ی مرگ می‌تواند به راز جهان هستی پی ببرد و به ملکوت الهی وارد شود.

‼️ این جلسه مربوط به روز عُرس مولانا و وصال او با حضرت حق است.

#روز_عرس

@spiritual_mind

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

18 Jan, 17:01


شرح مثنوی معنوی برای جوانان و نوجوانان

♦️ جلسه صد و سی و نهم

🌿 آدرس شعر:
مثنوی معنوی، دفتر اول
ابیات ۲۴۴۷ الی ۲۴۶۰

🌿 نام حکایت:
«خلیفه که در کرم در زمان خود از حاتم طایی گذشته بود.»

🌿 نام بخش:
«بیان آن‌که موسی و فرعون هر دو مسخّر مشیّت‌اند.»

🌿 بیان شعر:
«موسی و فرعون معنا را رهی، ظاهر آن ره دارد و این بی‌رهی..»

💎 موضوعات:

قضاوت جهان:
کل جهان هستی یک صحنه‌ی تئاتر است و حق و باطل در هم تنیده هستند و تشخیص درست‌کاری بسیار دشوار و پیچیده است.

نگاه عالم‌گیر:
انسانی که از عالم ذهن خارج شده باشد، خیر و شر برای او تفاوتی ندارد و همه را آفریده‌ی خداوند می‌داند.

دوری از شیطان:
با این وجود که شیطان در ابتدای خلقت با قبول نقش منفی ارادت خود را نشان داد، اما دوستی با شیطان در حال حاضر بسیار خطرناک است.

کارگردان هستی:
نیروی اداره‌ی جهان هستی و توانایی نمایش حق و باطل، تنها در دستان خداوند است.


#شرح_مثنوی

📎سایر جلسات شرح مثنوی

@spiritual_mind

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

18 Jan, 17:01


بیت ۲۴۴۶

"کفر و ایمان عاشق آن کبریا
مس، وَ نقره بنده‌ی آن کیمیا"



🌌 در عرفان ایرانی گفته می‌شود که کفر و ایمان، هر دو عاشق آن کبریا هستند. «کبریا» به معنای عظمت و بزرگی پروردگار است. این تعبیر نشان می‌دهد که حتی اگر کسی در ظاهر بی‌خدا یا بی‌ایمان باشد، در نهایت ممکن است عاشق مقام کبریایی شود.

🤔❤️ نمونه‌ای از این حالت را می‌توان در رفتار یک آتئیست مشاهده کرد که در یک مناظره، با وجود نفی خداوند، به ناگاه به این حقیقت اعتراف کرد که احساس قلبی‌ای نسبت به موجودی بزرگ و ناشناخته دارد. این همان معنای «کفر و ایمان عاشق آن کبریا» است.

🌱🌟 بنابراین، وقتی برخی از جوانان نسبت به ساختارهای دینی سنتی بی‌اعتماد می‌شوند، شاید دلیل آن عدم همخوانی باورهای سنتی با جست‌وجوی درونی‌شان باشد. این جوانان، اگرچه از ساختارهای قدیمی دور شده‌اند، اما ممکن است در درون خود، الهامی عمیق‌تر داشته باشند که آن‌ها را به مسیر عشق الهی می‌رساند.

🪙🔮 "مس و نقره بنده‌ی آن کیمیا"
مولانا می‌گوید خداوند کیمیاگری است که مس و نقره را به طلا تبدیل می‌کند. این یعنی خداوند ذات انسان را تعالی می‌بخشد و اگر ما عاشق کبریا شویم، ناخالصی‌های وجودمان به کمال تبدیل می‌شود.

🔥💧 در عرفان ایرانی، باور بر این است که انسان‌ها در ذات خود یا پاک می‌شوند و برای بهشت و جهنم بررسی می‌شوند، یا اگر ذاتشان آلوده بماند، از صحنه‌ی هستی حذف می‌شوند. اما نکته اینجاست که هیچ‌کس ذاتاً طلا نیست و همه دارای ناخالصی هستند. خداوند است که با عشق و کیمیاگری خود، مس و نقره را به طلا تبدیل می‌کند.

🕊️ "کفر و ایمان عاشق آن کبریا"
اگرچه ما ادعای ایمان داریم، اما در حقیقت اکثر ما در مرحله‌ی کفر هستیم، زیرا شکرگزاری و عشق حقیقی به خداوند در وجودمان کمرنگ است. اما حتی اگر کافر باشیم و عشق به کبریا در دل داشته باشیم، خداوند کیمیاگری کرده و ما را نجات می‌دهد.

🦁🐾 عموم درگیری‌های ما با دیگران، درگیری میان خوی حیوانی ما و دیگران است. خوی حیوانی از نفس سرچشمه می‌گیرد و باعث جنگ و نزاع می‌شود. اما زمانی که به قضا و قدر الهی ایمان بیاوریم و بفهمیم همه‌چیز حکمتی از جانب خداوند است، جنگ تمام می‌شود و مسیر طلا شدن آغاز می‌گردد.

📜🌸 یکی از راه‌های رسیدن به این تعالی، داشتن ادب است. ادب به معنای احترام، شکرگزاری و درست‌گویی است. واژه‌ی «ادب» ریشه‌ی واژه‌ی «ادبیات» است و ادبیات پارسی هنری است که به ما می‌آموزد چگونه مودبانه سخن بگوییم و رفتار کنیم.

📚💬 کسانی که با ادبیات پارسی انس دارند، معمولاً وزین و زیبا سخن می‌گویند و از توهین و رفتار ناشایست دوری می‌کنند. ادب راه صلح است و وقتی ادیب باشیم، حتی انتقاد و نصیحت را نیز به شیوه‌ای بیان می‌کنیم که باعث دل‌آزردگی دیگران نشود.

💡💔 مثلاً وقتی بخواهید کسی را از کاری ناپسند بازدارید، اگر با تندی بگویید: «تو هم می‌خواهی معتاد شوی؟» او را ناراحت کرده و از خود دور می‌کنید. اما اگر با ادبیاتی مناسب و محبت‌آمیز صحبت کنید، تأثیرگذار خواهید بود.

🌼🌟 بنابراین، کاش در مدارس به‌جای برخی آموزش‌های سطحی، ادبیات عرفانی و معنوی را بیشتر یاد می‌دادند تا فرزندان‌مان یاد بگیرند چگونه با هم سخن بگویند و دل یکدیگر را به‌دست آورند.

🕊️🗣️ امروزه این مهارت را «فنون مذاکره» می‌نامند، اما این فنون، اگر با ادب و انسانیت همراه نباشند، بی‌اثر خواهند بود. باید بیاموزیم که حقیقت را به شیوه‌ای بیان کنیم که دیگران آن را بپذیرند، نه اینکه با تندی و بی‌احترامی، آن‌ها را از خود دور کنیم.

🌺🙏 پروردگارا!
تو را سپاس که به ما اجازه دادی بر سر سفره‌ی سخنان گران‌بهای حضرت مولانا بنشینیم و از گوهر کلامش بهره ببریم.

🤲 و لاحول و لاقوه الا بالله العَلی العَظیم

در پناه عشق و نور الهی باشید.🤍

پایان جلسه صد و سی و هشتم


#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_سی_هشت

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

18 Jan, 16:53


بیت ۲۴۴۱

"چون قضا بگذشت خود را می‌خورد
پرده بدریده گریبان می‌درد"


🔥💔 وقتی قضا یا حکم الهی اجرا می‌شود، انسان گاهی بدون اراده دست به اشتباه می‌زند، اما پس از گذر آن لحظه، پشیمانی عمیقی را تجربه می‌کند. این پشیمانی به‌قدری شدید است که فرد، مانند رسم قدیمی، برای نشان دادن حسرت و اندوه، گریبان خود را پاره می‌کند.

👕🔗 در گذشته، لباس نماد عزت و احترام بود و پاره کردن آن، نشان‌دهنده نهایت ندامت و شرمساری بود. حتی امروزه نیز در برخی مراسم سوگواری، مردم لباس‌های خود را پاره می‌کنند تا شدت اندوه خود را نشان دهند.

🌿🤲 این لحظات، تلنگری از سوی خداوند است که انسان را به سوی توبه و بازگشت هدایت می‌کند. خداوند با مهربانی، این پشیمانی را به فرصتی برای آگاهی و اصلاح تبدیل می‌کند.

◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇

بیت ۲۴۴۲

"مرد گفت ای زن پشیمان می‌شوم
گر بدم کافر مسلمان می‌شوم"


🙏🌹 زمانی که انسان از عمق قلب پشیمان می‌شود، به مرحله تسلیم و پذیرش حقیقت می‌رسد. در این بیت، مرد از رفتار اشتباهش با همسر خود پشیمان شده و می‌گوید اگر در گذشته "کافر" بوده، اکنون "مسلمان" می‌شود.

🕊️☀️ "مسلمان" به معنای تسلیم حقیقت شدن است و "کافر" به معنای پوشاندن حقیقت. کسی که فقط به نقاط ضعف دیگران توجه می‌کند و خوبی‌ها را نمی‌بیند، نوعی کفر می‌ورزد.

🌟⚖️ در زندگی، اگر از خوبی‌های خداوند و اطرافیانمان غافل شویم و ناسپاسی کنیم، از مسیر حقیقت و دوستی دور می‌شویم. اما با عذرخواهی صادقانه و بازگشت به راه درست، می‌توانیم دوباره به مسیر عشق و حقیقت بازگردیم.

◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇

بیت ۲۴۴۳

"من گنه‌کارم توام رحمی بکن
برمَکَن یکبارگی‌م از بیخ‌وبن"


🌊🍃 این بیت دعوت به توبه و بازگشت است. وقتی انسان از گناهان و اشتباهات خود آگاه می‌شود، از خداوند طلب بخشش می‌کند و امیدوار است که او را از رحمت خود محروم نکند.

🌿🤍 خداوند بخشنده و مهربان است و هیچ‌گاه کسی را که صادقانه توبه کند، از رحمت خود دور نمی‌کند. انسان باید از درون تطهیر شود و اشتباهات خود را جبران کند تا به آرامش واقعی برسد.

◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇

بیت ۲۴۴۴

"کافر پیر ار پشیمان می‌شود
چون‌که عذر آرد مسلمان می‌شود"


🌟🌸 حتی اگر کسی سال‌ها در کفر و ناسپاسی زندگی کرده باشد، اگر از عمق وجود پشیمان شود و از خداوند عذرخواهی کند، به مرحله تسلیم و پذیرش حقیقت (مسلمان شدن) می‌رسد.

💡🤲 خداوند راه بازگشت را برای همه باز گذاشته است. هیچ‌گاه دیر نیست که انسان به سوی خداوند بازگردد و اشتباهات گذشته را جبران کند.

◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇

🌅 بیت ۲۴۴۵

"حضرت پر رحمت‌ است و پر کرَم
عاشق او هم وجود و هم عدم"


🌺🌌 "حضرت" به معنای آستان خداوند، مظهر رحمت و کرم بی‌پایان است. تمام هستی، چه در عالم وجود و چه در عالم عدم، عاشق و وابسته به خداوند است.

🌎⚖️ ما در دنیایی دوگانه زندگی می‌کنیم که در آن خوب و بد، دوست و دشمن وجود دارد. این تفاوت‌ها، بخشی از طرح بزرگ خداوند است. همه چیز، چه سختی‌ها و چه خوشی‌ها، برای یادگیری و رشد ما طراحی شده است.

🌟🌿 اگر در لحظات تنش و اختلاف، بتوانیم این حقیقت را درک کنیم که همه چیز بخشی از قضا و تقدیر الهی است، به آرامش عمیقی دست خواهیم یافت.

🍃🕊️ جهان هستی، با تمام نقش‌های مختلف، به سوی یک حقیقت واحد بازمی‌گردد: خداوند. همه چیز، حتی سختی‌ها و درگیری‌ها، درس‌هایی از جانب اوست تا ما را به سوی رشد و آگاهی هدایت کند.

🎆🌠تمامی جهان هستی، شامل وجود و عدم، عاشق خداوند هستند. ما در صحنه‌ای زندگی می‌کنیم که در آن، نقش‌های مختلفی بازی می‌کنیم. برخی نقش جبرائیل را دارند و برخی نقش شیطان را. در این نمایش بزرگ، همه ما در حال بازی نقش خود هستیم، اما در نهایت، همه ما به سوی خداوند باز خواهیم گشت.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_سی_هشت

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

17 Jan, 06:44


🌘 بیت ۲۴۴۰

"چون قضا آید فرو پوشد بصر
تا نداند عقل ما پا را ز سر"


🌠🌌 این بیت درباره مفهوم "قضا" و جبر الهی سخن می‌گوید.
قضا به حکم الهی اشاره دارد که از مقام بالاتر صادر می‌شود و باعث می‌شود انسان در لحظه، تصمیمات یا اقداماتی انجام دهد که بعدها متوجه حکمت آن شود.

🌉🍂 به‌عنوان مثال، گاهی در زندگی، فرد بدون اینکه دلیل مشخصی داشته باشد، دچار خطا یا تصمیمی اشتباه می‌شود. این موارد می‌تواند بخشی از قضا و حکم الهی باشد که برای آگاهی و تجربه او طراحی شده است.

🌟🤲 وقتی قضا جاری شود، گویی چشم انسان بسته می‌شود و او قدرت تشخیص درست را از دست می‌دهد. اما پس از گذر زمان، این آگاهی پدیدار می‌شود و فرد از رفتار یا تصمیمات خود پشیمان می‌شود.

🌈🌸 این بیت به زیبایی بیان می‌کند که قضا چگونه در لحظاتی خاص، انسان را درگیر می‌کند تا از آن تجربه بیاموزد.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_سی_هشت

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

17 Jan, 06:42


بیت ۲۴۳۹

"گفت خصم جانِ جان من چون شدم؟
بر سر جانم لگدها چون زدم؟"

🔥💔 خشم، یکی از حالت‌هایی است که عقل را از کار می‌اندازد و باعث می‌شود انسان نتواند تصمیمات درستی بگیرد.
همان‌طور که آب جوشان غیرقابل کنترل است، خشم نیز لحظاتی از جهل را پدید می‌آورد.

🏠👫 این حالت به‌ویژه در اختلافات خانوادگی دیده می‌شود؛ جایی که خشم می‌تواند منجر به تصمیمات اشتباهی شود که بعدها پشیمانی به دنبال داشته باشد.

🌿🌊 راه‌های بسیاری برای کنترل خشم وجود دارد، مانند نوشیدن آب سرد، شستن صورت یا قدم زدن در فضای باز.
این اقدامات می‌توانند فرد را به آرامش برسانند و از تصمیمات عجولانه جلوگیری کنند.

💔⚖️ امروزه، نبود عامل‌های آرامش‌دهنده در روابط، مانند بزرگ‌ترهایی که نقش میانجی‌گری را ایفا می‌کردند، باعث شده تنش‌ها افزایش یابد.
اگر بتوانیم در چنین مواقعی خشم خود را کنترل کنیم، می‌توانیم به تفاهم و صلح دست یابیم.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_سی_هشت

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

17 Jan, 06:39


بیت ۲۴۳۸

"مرد زان گفتن پشیمان شد چنان
کز عوانی ساعت مردن عوان"‌


🌐👮 در طول تاریخ، افرادی به نام "شحنه" وجود داشتند که وظیفه جمع‌آوری مالیات و اجرای قوانین را بر عهده داشتند. امروزه معادل این نقش‌ها، نیروی انتظامی یا ضابطین قضایی است.

در ادبیات فارسی به این افراد "عوان" گفته می‌شود؛
کسانی که به واسطه جایگاه شغلی‌شان، گاه ناخواسته به زورگویی و ظلم روی می‌آورند.

💼🏠 این رفتار ممکن است حتی به محیط خانواده‌شان نیز کشیده شود. نظام حکومتی معمولاً از این افراد حمایت کرده و شکایت از آن‌ها دشوار است.
همین حمایت‌ها گاهی باعث جسارت و ظلم بیشتر این افراد می‌شود.

🙏⚖️ خداوند به چنین افراد جایگاهی داده که می‌توانند عدالت را برقرار کنند، اما این فرصت‌ها اغلب به ظلم و فساد تبدیل می‌شوند.
البته گاهی میان این افراد انسان‌های نیکوکار نیز یافت می‌شوند.

🕊️🌹 اگر کسی در جایگاه قدرت، ظلم کرده باشد، باید توبه کند و در جهت جبران تلاش کند.
خداوند در پشیمانی از اعمال نادرست، راهی برای بخشش قرار داده است.

🌅🌌 این بیت به زیبایی اشاره می‌کند که پشیمانی از ظلم، مانند لحظه مرگ عوان‌هاست که با حسرت و اندوه، از اعمال خود آگاه می‌شوند.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_سی_هشت

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

17 Jan, 06:25


ادامه از مقدمه‌ی جلسه‌ی ۱۳۸ ²


🙏📜 «تسلیم کردن مرد خود را به آنچه التماس زن بود از طلب معیشت »

التماس به معنای خواهش است، نه ضجه. در اینجا، مرد تسلیم درخواست همسرش می‌شود.

🕊️🌟 « اعتراض زن، اشارت حق دانستن.»

بزرگواران، خدا با ما حرف می‌زند. چگونه؟ از طریق زبان دیگران و اتفاقات اطراف ما. این‌گونه پیام‌ها را "اشارات" می‌نامند. حضرت ابن‌سینا هم کتابی به نام "تمهیدات و اشارات" دارند.

🌠📖 اشارات یعنی خداوند از طریق اشاره با ما صحبت می‌کند و زبان خداوند، زبان اشارات است. بسیاری از اتفاقات و سخنان اطرافیان، زبان خداوند برای هدایت ماست. اما ما معمولاً عادت به جدل و مخالفت داریم.

💭🤝 لحظه‌ای درنگ کنیم، شاید خیلی هم اشتباه نمی‌گویند. شاید در میان حرف‌های اشتباه‌شان یک نکته‌ی خوب هم باشد. از دم همه چیز را رد نکنیم. زمانی که پذیرش سخن مخالف داشته باشیم و بتوانیم حداقل بشنویم، صلح جهانی اتفاق خواهد افتاد.

🏛️⚖️ به‌طور مثال، یک دولت ممکن است مخالفانی داشته باشد. وجود این مخالف‌ها برای آن دولت بسیار مفید است، زیرا ایراداتش را می‌بینند و به او تذکر می‌دهند. در مقابل، افراد موافق به دلیل عشق‌شان به دولت، ایرادات را نمی‌بینند.

🔍🌍 مخالفین چون عاشق دولت نیستند، ایرادها را بهتر و روشن‌تر می‌بینند. اگر یک دولت بتواند قدر اپوزیسیون و مخالفان خود را بداند، حتماً از آن‌ها کمک خواهد گرفت و حرف‌های‌شان را خواهد شنید.

🎯 متأسفانه اکنون وقتی از "مخالف" سخن می‌گوییم، به‌طور ناخودآگاه آن را معادل دشمن می‌پنداریم. اما در حقیقت، مخالفان می‌توانند نعمت بزرگی از جانب خداوند باشند.

📜🕊️ در داستان اعرابی، مرد یک‌باره آگاه می‌شود و می‌فهمد که «اعتراض زن را اشارت حق دانستن».
یعنی شاید خداوند از طریق سخنان همسرش با او صحبت می‌کند.

🌌 بزرگواران، ما باید یاد بگیریم که اشارات الهی را درک کنیم. کسانی که بشارت حق به آن‌ها می‌رسد، کسانی هستند که علم اشارت را آموخته‌اند و توانایی تشخیص نشانه‌ها و اشاره‌های خداوند را دارند.

«به نزد عقل هر داننده‌ای هست
که با گردنده گرداننده‌ای هست»


🌎🔄این بیت شعر از حضرت نظامی می‌فرماید که هر چیزی که در این جهان می‌چرخد، گرداننده‌ای دارد.

🧶👵 حضرت رسول صلوات‌الله‌علیه روزی پیرزنی را دیدند که مشغول ریسندگی بود. از او پرسیدند چگونه خدا را فهمیده‌ای؟
پیرزن پاسخ داد: «من وقتی دستم را از چرخ ریسندگی برمی‌دارم، چرخ متوقف می‌شود. پس جهان هم گرداننده‌ای دارد.»

«از آن چرخه که گرداند زنِ پیر
قیاس چرخ گردنده همان گیر»

🌠⚙️این چرخ ریسندگی مانند چرخش جهان است. باید بدانیم تمام این جهان یک گرداننده دارد و این خالق، نظم را برقرار کرده است.

🎁💡 وقتی بفهمیم که تمام اتفاقات زندگی ما از جانب خداوند است، پذیرش بهتری خواهیم داشت و حکمت‌های زندگی را بهتر درک می‌کنیم.

🔑 چرا برخی احساس می‌کنند که در زندگی گره دارند؟ این به دلیل ناتوانی در پذیرش لحظه حال است. وقتی لحظه حال را بپذیریم، امکانات آن لحظه خود را نشان می‌دهد.

🧩🌈 اگر بدانیم خداوند از طریق نشانه‌ها با ما سخن می‌گوید، آن وقت هوش بصری و معنوی ما افزایش می‌یابد و هر لحظه از زندگی به درسی ارزشمند تبدیل می‌شود.

📜💡 حضرت نظامی این دیدگاه را در مثنوی بازگو می‌کند، جایی که داستان از اشارات الهی آغاز می‌شود و به سوی حکمت زندگی پیش می‌رود.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_سی_هشت

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

17 Jan, 06:22


ادامه از مقدمه‌ی جلسه‌ی ۱۳۸ ¹

🏔️☀️ برای روشن‌تر شدن این موضوع، چند مثال می‌زنم:
من علاقه زیادی به کوهنوردی دارم و هر بار که به بالای کوه می‌رسم، به دیگران سلام و خسته نباشید می‌گویم. در این مواقع، واکنش‌های مختلفی می‌بینم. یک روز حوالی ساعت یازده صبح، نزدیک قله کوه به آقای مسنی گفتم: "صبح‌تان به خیر." او در جواب گفت: "حالا دیگر؟ حالا که ظهر است!"

🕰️🤔 لحظه‌ای با خود فکر کردم و به خودم گفتم: "عذرخواهی می‌کنم، من دیر بیدار شدم و دیر به کوه آمده‌ام، به همین دلیل صبح به خیر گفتن من هم دیر بود."

📚📖 آن فرد می‌توانست این واکنش را جدی نگیرد، اما با لحنی طلبکارانه گفت: "حالا دیگر؟" انگار که باید حتماً صبح زود به او سلام می‌کردم. بعد از فکر کردن، متوجه شدم که او به نوعی در حال آموزش اوقات شرعی به من بود. در حالی که من در حال صعود کوه بودم و نیازی به این آموزش نداشتم.

👋🙄 یادم آمد که در کلاس دوم دبستان یاد گرفته بودم که ساعت یازده صبح نزدیک ظهر است! او در واقع قصد داشت مرا تربیت کند. اما این نوع برخورد باعث می‌شود که افراد از یکدیگر دور شوند، زیرا وقتی کسی حرفی می‌زند، الزامی نیست که همیشه او را ادب کنیم یا اشتباهش را به او یادآور شویم.

💬🧗 یا مثلاً در کوهنوردی، وقتی کسی را می‌بینیم که از شیب کوه بالا می‌رود و به او خسته نباشید می‌گوییم، گاهی واکنش‌هایی می‌بینیم. یک روز به یکی از کوهنوردان گفتم: «خسته نباشید.» او در پاسخ گفت: «چرا گفتید خسته نباشید؟ این جمله در ناخودآگاه من تأثیر منفی گذاشت! بگویید شاداب باشید!»

🤦‍♂️🎭 پیش خودم فکر کردم ناخودآگاه برخی از ما می‌تواند چقدر حساس و شکننده باشد که با عبارت خسته نباشید انرژی منفی به او وارد میشود»

ان فرد می‌توانست خیلی راحت از این موضوع بگذرد، اما سعی می‌کرد من را تربیت کند که چرا گفته‌ام خسته نباشید!
(شاید من آن لحظه هیچ جمله دیگری به یاد نداشتم!)

🙋‍♂️👋 یا در کوه به فردی رسیدم و سلام کردم. او واکنش نشان داد و گفت: «چرا سلام می‌گویی؟ باید از کلمه درود استفاده کنی!» من که در آن لحظه فقط سلام را به یاد داشتم، گفتم: «من درود بلد نبودم و سلام را به کار بردم، شما به بزرگی خودتان ببخشید!»

🗣️🌄 یا مثلاً گفتم: «صبح به خیر.» او گفت: «چرا صبح به خیر می‌گویی؟ این یک کلمه عربی است، به جای آن بگو بامدادتان به نیکی!» من که در حال حرکت در شیب کوه بودم و تنها این جمله به ذهنم رسید، گفتم: «شما به بزرگی خودتان ببخشید!»

🪷😌 این‌ها موضوعات چندان مهمی نیستند، اما هدف من از مطرح کردن این مثال‌ها این است که ما ناخواسته می‌خواهیم یکدیگر را تربیت کنیم، و این کار اشتباه است.

نباید خیلی سخت بگیریم.
شاید کسی که کلمه‌ای را اشتباه تلفظ می‌کند در شهری زندگی می‌کند که همه مردم شهر آن کلمه را درست تلفظ نمی‌کنند.

🤝🌈 باید رها کنیم و زیاد سرگرم اصلاح دیگران نباشیم. چرا؟ چون اصلاح به معنی درست کردن نیست؛ بلکه به این معناست که طرف مقابل باید طبق استانداردی که من تعیین می‌کنم، رفتار کند.

🧩🔍 ما معمولاً کسی را اصلاح نمی‌کنیم، بلکه سعی می‌کنیم دیگران را به شکل خودمان درآوریم
و در نهایت از جامعه‌ای که کاملاً شبیه به هم شده و از یکسان‌سازی تیپ، قیافه و حجاب لذت می‌بریم، خوشحال می‌شویم.

🗨️💔 در حقیقت، جامعه‌ای به‌وجود می‌آید که من می‌خواستم، نه آن‌طور که فرد خودش می‌خواست.
و اثرات این رفتار باعث از بین رفتن گفتمان می‌شود.

🎙️🌱 گفتمان بدین معناست که طرف مقابل را بشنویم و گرفتار آموزش، ادب کردن و تربیت دیگران نباشیم. باید به دیگران اجازه دهیم کمی راحت‌تر باشند و با زبان خود، دل کسی را نشکنیم.

💔🗣️ بسیاری از نصیحت‌های ما به نسل جوان، در واقع شکستن دل آن‌هاست و هیچ اثر تربیتی ندارد.
بلکه این نصیحت‌ها می‌تواند باعث لجاجت بیشتر در آن‌ها شود. بنابراین، لازم نیست همه چیز دقیق و طبق استانداردهای خودمان باشد.

👨‍👩‍👧‍👦🌟 بزرگ‌ترها غالباً نگران تربیت کودکان و نوجوانان هستند و به همین دلیل مرتب تذکر می‌دهند.
اما باید گفت: «در یک کلام، خیلی گیر ندهید!» آن‌چه که باید بشوند، خواهند شد.

با تربیت‌های سخت‌گیرانه، آن‌طور که می‌خواهیم اتفاق نخواهد افتاد، جز این که آن‌ها در مقابل شما حرف‌شان را راحت نمی‌زنند.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_سی_هفت

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

16 Jan, 17:58


💫💫

📚شرح مثنوی معنوی
🖊استاد علی مقدم
جلسه صد و سی و هشت

"دیدار تو حل مشکلات است
صبر از تو خلاف ممکنات است

دیباچه‌ی صورت بدیعت
عنوان کمال حسن ذات است

لب‌های تو خضر اگر بدیدی
گفتی لب چشمه‌ی حیات است

بر کوزهٔ آب نِه دهانت
بردار که کوزه‌ی نبات است

ترسم تو به سِحر ِغمزه یک روز
دعوی بکنی که معجزات است

زهر از قِبَل تو نوش‌دارو
فحش از دهن تو طیبات است

چون روی تو صورتی ندیدم
در شهر که مبطل صلات است

عهد تو و توبهٔ من از عشق
می‌بینم و هر دو بی‌ثبات است

آخر نِگَهی به سوی ما کن
کاین دولت حُسن را زکات است

چون تشنه بسوخت در بیابان
چه فایده گر جهان فرات است

سعدی غم نیستی ندارد
جان دادن عاشقان، نجات است"


🌌 سلام و عرض ادب و احترام، شب همگی بزرگواران به خیر و نیکی.

🌿📜 با نام و یاد پروردگار هستی‌بخش، شبی دیگر در کنار یکدیگر، به شرح کتاب ارزشمند مثنوی معنوی حضرت مولانا جلال‌الدین محمد بلخی می‌پردازیم.

🙏📖 با یاد خداوند متعال و طلب از روح شریف حضرت مولانا، از ایشان می‌خواهیم که حقایق پنهان در این کتاب شریف را بر قلب و زبان تک‌تک ما جاری سازند تا ما به درک عمیق این کلام عظیم نائل شویم.

🌺💬 در داستان اعرابی و زن او، در جلسه پیشین به جایی رسیدیم که اعرابی در نهایت تسلیم سخن همسرش شد و پذیرفت که صحبت‌های او درست است.

👂💡 بزرگواران، هنگامی که با دیگران گفتگو می‌کنیم، باید به دقت گوش دهیم و سخنان طرف مقابل را بشنویم. اگر تنها در حال گفتن باشیم و هیچ توجهی به شنیدن نداشته باشیم، این می‌تواند بسیار خطرناک باشد.

🧠🗣️ گاهی پیش می‌آید که در حین صحبت با کسی، پیش از آنکه او سخن خود را تمام کند، ما در ذهن خود مشغول آماده‌سازی پاسخ هستیم. به عبارت دیگر، اصلاً به سخنان او گوش نمی‌دهیم و تنها به دنبال فرصتی هستیم تا حرف خود را بزنیم. این نشانه‌ای است که نشان می‌دهد زبان ما همیشه در حال لرزش است.

🌀💔 اینکه همیشه می‌خواهیم حرفی بزنیم، سبب می‌شود که نتوانیم دلایل و صحبت‌های طرف مقابل را بشنویم و به طور ناخودآگاه به سرکوب او بپردازیم.

🌸🕊️ اغلب درگیری‌ها با سخنان شیرین و نرم و با کمی لطافت برطرف می‌شود. و چه بسا بسیاری از انسان‌ها و حتی کشورها و ملت‌هایی که درگیر جنگ، نزاع و تضاد هستند، اگر گفتمان پیشرفته‌تری داشتند، هیچ‌گاه کار به این‌جا نمی‌کشید!

📜🕰️ اگر تاریخ جنگ‌های جهان را مطالعه کنید، می‌بینید که پس از هر جنگ، تنها ویرانی باقی مانده است. اگر در آن لحظات حساس، مراعات و درک متقابل وجود داشت و مسئولان دو طرف با یکدیگر مذاکره می‌کردند، این همه خونریزی و خرابی بی‌دلیل رخ نمی‌داد. به‌راستی که چه بهتر می‌بود اگر در آن زمان‌ها، انسان‌های ادیب و باتجربه در میان بودند که می‌توانستند به شکلی مودبانه و با احترام با یکدیگر گفتگو کنند، حقوق یکدیگر را درک کرده و به صلح برسند.

🌍🤝 بنابراین، صلح جهانی با رشد انسان‌ها در زمینه‌های فهم، کمال، ادراک و گفتمان به دست می‌آید. زمانی که انسان‌ها بتوانند یکدیگر را درک کنند، در گفتگوها به هم احترام بگذارند و اختلافات خود را با گفتگو حل کنند، آن زمان است که در صلح جهانی به سر می‌بریم. این روند از خانواده آغاز می‌شود و باید قادر باشیم نظرات نسل‌ها و جنسیت‌های مختلف را نیز درک کنیم.

🌟🪞 بزرگواران، در زندگی روزمره، گاهی قصد داریم دیگران را ادب کرده و آنها را اصلاح کنیم، چرا که گمان می‌کنیم آن‌ها اشتباه می‌کنند. اما این کار ممکن است باعث رفتارهای ناشایست از سوی خودمان شود.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_سی_هفت

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

16 Jan, 17:47


شرح مثنوی معنوی برای جوانان و نوجوانان

♦️ جلسه صد و سی و هشتم

🌿آدرس شعر:
مثنوی معنوی، دفتر اول
ابیات ۲۴۳۸ الی ۲۴۴۶

🌿نام حکایت:
«خلیفه که در کرم در زمان خود از حاتم طایی گذشته بود.»

🌿نام بخش:
« تسلیم کردن مرد خود را به آنچه التماس زن بود از طلب معیشت»

🌿بیان شعر:
«مرد زآن گفتن پشیمان شد چنان، کز عوانی ساعت مردن عوان.»

💎موضوعات:

صلح جهانی:
صلح جهانی با رشد انسان در حیطه‌ی فهم، کمال و ادراک اتفاق می‌افتد.

احترام به خصوصیات یک‌دیگر:
سعی در تربیت و ادب دیگران، باعث دلسردی و از بین رفتن محبت در روابط می‌شود.

اشارات الهی:
گاهی خداوند از زبان دیگران با بندگان صحبت می‌کند.

گرداننده هستی:
اگر انسان همه‌ی اتفاقات زندگی را از سوی پروردگار بداند، در زندگی به پذیرش می‌رسد.

جهل در عصبانیت:
جهل حاصل خشم است و انسان معمولاً در عصبانیت تصمیمات اشتباهی می‌گیرد.

قضای الهی:
گاهی انسان بر اساس قضای الهی مرتکب خطا می‌شود، تا لطف توبه و بازگشت به او عطا شود.

ایمان به درس الهی:
اگر انسان در اوج ناآرامی‌ها نور الهی را در دل زنده کند، سختی‌ها به پایان خواهند رسید.

#شرح_مثنوی

📎سایر جلسات شرح مثنوی

@spiritual_mind

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

16 Jan, 17:45


ادامه از قسمت پايانی جلسه ۱۳۷ ²


✉️📝 برخی پیشنهاد می‌دهند که به یکدیگر نامه بنویسید.
نوشتن نامه تا حدودی مفید است، اما باز هم کافی نیست و هیچ یک از متدهای تحلیل روابط به طور کامل پاسخگو نبوده‌اند.

👶🧠 برخی می‌گویند که در لحظه به خودآگاهی برسید و ببینید که آیا کودک درون شما سخن می‌گوید یا بالغ شما؟
آیا کودک با کودک درگیر است؟

این روش هم مفید است، اما باز هم کافی نیست.

چون زمانی که در وسط دعوا و در حال ناسزا گفتن هستم، نمی‌توانم به این فکر کنم که آیا کودک من در حال فحش دادن است یا بالغ من؟ زیرا خشم جلوی تفکر من را می‌گیرد.

💖🌟 چه چیزی می‌تواند ما را نجات دهد؟
زیستن در قلب.

اگر در قلب باشیم، قدرت و سلطه نفس کاهش می‌یابد و به یاری خداوند بسیاری از مشکلات حل می‌شود.

📚🎧 اگر تمایل دارید "زیستن در قلب" را یاد بگیرید، می‌توانید دوره‌های لوح زرین را گوش کنید.

کتاب‌های این دوره در چهار جلد موجود است که می‌توانید آن‌ها را تهیه کرده و مطالعه کنید.
این کتاب‌ها به طور کامل "زیستن در قلب" را آموزش می‌دهند.

سپس روزی خواهد رسید که چشمان‌مان کاملاً باز می‌شود و متوجه می‌شویم که در طول تاریخ بیهوده به یکدیگر پرخاش کرده‌ایم، بیهوده در مورد حق و باطل بحث کرده‌ایم و درگیری داشتیم.
هیچ‌یک از این حرف‌ها درست نبوده و تمامی آن‌ها بازی نفس بوده است.

🧠💭 وقتی صحبت از ماتریکس می‌شود، منظور داستان ذهن است.
ماتریکس یا همان ذهن کلی که ما در آن قرار داریم، متعلق به ذهن است.

اگر شما به قلب‌تان پناه ببرید و در آنجا به خداوند پناه کنید، از دنیای ذهن خارج خواهید شد و حقیقت کلمات را خواهید شنید.
در آن لحظه عینک از روی چشمان‌تان برداشته می‌شود و مترجم دیگر نمی‌تواند ترجمه نفسانی انجام دهد.

ان‌شاءالله که همه ما نجات پیدا کنیم.



🙏📜 امشب تنها تعدادی ابیات خوانده شد. ان‌شاءالله در جلسه‌ی آینده ابیات بیشتری قرائت خواهد شد.

امیدواریم که درس‌های حضرت مولانا، که پس از هشت‌صد سال هنوز بر سفره‌ی ایشان نشسته‌ایم، برای ما بهره و روزی کامل داشته باشد و سبب رشد و ارتقاء جامعه شود.

در پناه نور و عشق الهی باشید.❤️

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_سی_هفت

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

16 Jan, 17:45


ادامه از قسمت پايانی جلسه ۱۳۷ ¹


🌿بزرگواران، همیشه در مذاکرات به این نکته توجه داشته باشید که طرف مقابل حرف شما را نمی‌شنود، بلکه حرف مترجم ذهنی خود را می‌شنود.

در واقع، در ذهن او مترجمی وجود دارد که با استفاده از اطلاعات ناخودآگاه و تجربیات گذشته‌اش، حرف‌های شما را به شکلی خاص ترجمه می‌کند.

🧠💬 به همین دلیل است که می‌گوییم: «من مطلبی گفتم، اما او برداشت دیگری داشت!» درست است که مسئولیت سخن با گوینده است، اما در واقع در شنونده یک مکانیزم ترجمه وجود دارد که باعث می‌شود حرف‌ها را به گونه‌ای دیگر تفسیر کند.

🔄👂وقتی شما می‌گویید «من درست صحبت کردم، اما او به طور متفاوتی برداشت کرد»، در واقع این مترجم ذهنی است که برداشت‌های مختلفی می‌کند.
بسته به اینکه خاطرات و پیش‌نویس‌های ذهنی فرد چقدر است، مترجم‌های متفاوتی در ذهن او فعال می‌شوند.

🔍💭 به همین دلیل است که زوج‌ها، پارتنرها، یا حتی دوستان اغلب درک متقابل نمی‌شوند.
چون به طور ذاتی حرف یکدیگر را نمی‌فهمند.

در چنین شرایطی، راه‌حلی که می‌تواند افراد را از این درگیری‌ها نجات دهد این است که طرف مقابل را به عنوان پرتو حق ببینید و باور کنید که یک نور الهی در درون او وجود دارد.
سپس با احترام و محبت با او صحبت کنید.


💑🌟 اگر افراد مدت زیادی با احترام و صداقت با یکدیگر صحبت کنند، مترجم‌های ذهنی تغییر می‌کنند.

به گونه‌ای که حتی اگر روزی حرفی اشتباه از دهان شما خارج شود، مترجم ذهنی آن را به‌نیکی ترجمه می‌کند و به‌طور طبیعی خواهد گفت که ممکن است اشتباه گفته باشد یا منظورش چیزی دیگر بوده است.

این نکته بسیار مهم است.

🗣️❤️روابط به صورت تدریجی ساخته یا تخریب می‌شوند.

پیش‌نویس‌های ذهنی هر فرد مشخص می‌کند که در هنگام صحبت چه چیزی می‌شنود.

بنابراین هیچ‌گاه فکر نکنید حرفی که می‌زنید، همانطور که گفته‌اید، شنیده خواهد شد.

طرف مقابل چیزی را می‌شنود که به‌عنوان ترجمه حرف‌های شماست و این ترجمه ممکن است با آنچه شما قصد داشتید بگویید متفاوت باشد.

💬اما راه‌حل چیست؟

تا کنون در علوم ذهنی نتوانسته‌ایم راه‌حلی برای تغییر پیش‌نویس ذهنی طرف مقابل پیدا کنیم.
این مسئله تا جایی که ما جستجو کردیم، حل نشده باقی مانده است.

در اینجا است که باید حجاب‌ها کنار بروند و روح‌ها با یکدیگر صحبت کنند.

یعنی باید در وضعیت روحی خود و در یک حالت عشق و دوستی الهی قرار بگیریم تا روح طرف مقابل نیز فعال شود.

🌿🕊️ وقتی روح‌ها مقابل هم قرار بگیرند، ترجمه‌ها اصلاح می‌شود.

تا زمانی که من در «جایگاه ذهن» قرار داشته باشم، ذهن طرف مقابل فعال است.
اما زمانی که من در «جایگاه دل» قرار می‌گیرم، دل طرف مقابل نیز فعال می‌شود.

💖👫 در ابتدا ممکن است مقاومت نشان دهد، اما پس از مدتی دل او نیز فعال می‌شود.
وقتی شما دل‌تان را از هر گونه پیش‌نویس ذهنی پاک کنید، هر حرفی بزنید طرف مقابل با برداشت‌های شخصی خود نمی‌شنود.
ذهن یا نفس او خاموش می‌شود و پس از این خاموشی، متوجه خواهید شد که هیچ اختلافی بین شما وجود ندارد.

⚖️🌍 بزرگواران، زن و مرد هیچ اختلافی با یکدیگر ندارند.
دولت‌ها و ادیان نیز با یکدیگر اختلاف ندارند و تمام جنگ‌ها ناشی از نفس هستند.

💖🕊️ بدین معنا که نفس رفتار و گفتار طرف مقابل را ترجمه می‌کند.
اگر ما در عالم دل باشیم، نفس ضعیف شده و روح‌ها با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند.
به یاری خداوند، صلح جهانی تحقق می‌یابد، ان‌شاءالله.

💌❤️‌ بنابراین، تجربه کنید که صحبت‌هایی که با دیگران دارید چندان مهم نیست!
مهم این است که در دل شما چه می‌گذرد.
مدتی دل‌تان را پاک کرده و با دل عشق بورزید.
حتی اگر با کسی مشکلی دارید، در دل بگویید: «دوستت دارم، تو عزیز من هستی» و با او در دل آشتی کنید.

🔄💫 دل‌تان را از هرگونه ناراحتی پاک کنید. بعد از مدتی طرف مقابل نیز از شما ناراحتی نخواهد داشت.
مترجم درونی، که به آن سانسورگر گفته می‌شود، تغییر می‌کند و اختلافات از بین می‌روند.

😡💬‌ بزرگواران، بسیاری از دعواهای خانوادگی ناشی از یک مترجم خشمگین درونی است که حتی اگر طرف مقابل محبت کند، او آن را به گونه‌ای دیگر ترجمه می‌کند.

اگر طرف مقابل حرف قشنگی بزند، ممکن است بگوییم: «دروغ می‌گوید و می‌خواهد مرا فریب دهد»، در حالی که ممکن است چنین نیتی نداشته باشد.

💔⚔️ نتیجه این می‌شود که افراد بی‌جهت طلاق می‌گیرند، با یکدیگر درگیر می‌شوند و همیشه در جدال هستند.

همه این‌ها به خاطر جنگ نفس‌ها است که جنگ واقعی نیست.

🧑‍⚕️💬‌ برخی از درمانگران به این نتیجه رسیده‌اند که چون زن و مرد حرف یکدیگر را نمی‌فهمند، باید یک واسطه یا مشاور میان آنها قرار گیرد تا نقش مترجم را ایفا کند.
این روش تا حدودی کارساز است اما کافی نیست.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_سی_هفت

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

15 Jan, 07:10


بیت ۲۴۳۵

"کم بُوَدشان رقت و لطف و وداد
زان‌که حیوانی‌ست غالب بر نهاد"


❤️🧍‍♂مردانی که جاهل هستند، به سخنان زنان توجه نمی‌کنند و تندخو هستند، قلب‌شان رقیق نیست و هیچ‌گونه لطافت، محبت یا دوستی در وجودشان نیست. آن‌ها به مفهوم واقعی دوستی و محبت توجه نمی‌کنند.

علت این است که ذات و نهاد آن‌ها تحت سلطه ویژگی‌های حیوانی است.

🧬🧍این موضوع در عرفان ایرانی به‌طور برجسته‌ای مطرح است، اگرچه عموماً عرفا آن را به‌طور آشکار بیان نمی‌کنند، اما امشب قصد دارم آن را شفاف بیان کنم.

آیا همه‌ی ما انسان هستیم؟
به باور عرفان ایرانی، نه.
ما در واقع انواع مختلفی از حیوانات هستیم و تنها برخی از ما انسان به‌معنای واقعی کلمه هستیم.
عرفا اغلب فرزندان قابیل را انسان واقعی نمی‌دانند.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_سی_هفت

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

15 Jan, 07:10


بیت ۲۴۳۷

"پرتو حق است آن معشوق نیست
خالق است آن گوییا مخلوق نیست"


این بیت در توصیف زن است.
برخی ادعا می‌کنند که حضرت مولانا زن‌ستیز بودند، اما ایشان هیچ‌گاه زن‌ستیز نبوده‌اند. در کتاب "فیه‌مافیه" داستانی نقل شده که به حضرت مولانا نسبت داده می‌شود، در حالی‌که ایشان این داستان را از زبان دیگری نقل کرده‌اند، نه از خود.

مشابه این است که چند نفر در جمعی شوخی می‌کنند و سال‌ها بعد یکی از آن‌ها اتفاقات را می‌نویسد و ما آن را به عنوان واقعیت می‌پذیریم.

📚🕰 نظرات مستقیم حضرت مولانا در کتاب مثنوی آمده است، و اگر ایشان چیزی را نقل کرده‌اند، آن نقل است نه نظر مستقیم.
همچنین تعاریف اجتماعی در طول زمان تغییر کرده‌اند.

اگر افلاطون و ارسطو در زمان خود سخنانی گفته‌اند، باید در بستر همان زمان مورد بررسی قرار گیرند.
با توجه به شرایط آن دوران، نمی‌توان با معیارهای امروزی حکم کرد که آن‌ها حقوق بشر را رعایت نمی‌کردند.

🧭🔄 در آن زمان نگاه‌ها متفاوت بوده و بسیاری از افراد حتی به‌عنوان انسان شناخته نمی‌شدند، بنابراین نمی‌توانستند حقوقی داشته باشند.

با این حال، حضرت مولانا در مقایسه با ۸۰۰ سال پیش، بسیار متمدن بودند که این چنین بیتی را در وصف زنان بیان کردند.

"پرتو حق است آن"
یعنی یک زن، خود پرتو حق است.

چون زن لطافت و ظرافت دارد و خداوند نیز لطیف است، پس اگر کسی عاشق یک زن باشد، در واقع پرتویی از حق را دریافت می‌کند.

"پرتو حق است آن معشوق نیست"
شما ممکن است فکر کنید که او معشوق شماست، در حالی‌که او در واقع پرتو حق است.

🌙🌺‌ حضرت مولانا مقام زن را با عبارتی بلندمرتبه توصیف می‌کنند:
"خالق است آن گوییا مخلوق نیست"

چون زن قدرت زایش دارد، حضرت مولانا بیان می‌کنند که او خالق است و مخلوق نیست.

🔄🧠 حال باید گفت که گاهی انسان‌ها با یکدیگر در تضاد قرار می‌گیرند.
آقایان و خانم‌ها ممکن است با یکدیگر در تضاد باشند و بگویند که چرا طرف مقابل منظور و منطق آن‌ها را نمی‌فهمد.

مسأله این است که ساختار مغزی زن و مرد در منطق تفاوت زیادی دارد، به‌طوری که طرفین نمی‌توانند یکدیگر را به‌طور کامل درک کرده و متقاعد کنند.

🧠💬 در مغز انسان دو مترجم مختلف وجود دارد.
حرفی که من می‌زنم، یک موج است که به سمت شما حرکت می‌کند و وقتی به شما می‌رسد، مترجمی در ذهن شما آن را ترجمه می‌کند.
برای مثال، اگر شما از لهجه‌ی اصفهانی خوش‌تان نیاید یا احساس خوبی به فردی با این لهجه نداشته باشید و چند پارامتر منفی با هم ترکیب شود، مترجم ذهن شما به مترجم شکاک تبدیل می‌شود.

اما اگر از قیافه و لهجه‌ی من خوش‌تان بیاید، مترجم دیگری در ذهن شما فعال می‌شود و پیام‌ها را به شیوه‌ای مثبت‌تر ترجمه می‌کند.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_سی_هفت

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

15 Jan, 07:10


بیت ۲۴۳۶

"مهر و رقت وصف انسانی بود
خشم و شهوت وصف حیوانی بود"


🧬🧍سوالی که مطرح می‌شود این است که چگونه می‌توانیم بفهمیم که ژنتیک ما انسانی هابیل است یا قابیلی؟

آیا ما انسان‌نما هستیم یا انسان واقعی؟
آن‌چه که اهمیت دارد این است که هر آنچه در نهاد و ذات ما وجود دارد، قابل تغییر است. زیرا انسان‌ها به‌واسطه‌ی توانایی تغییر خود، چکش‌خوار هستند.

🔄 این که بگوییم ذات من بد است، توجیهی نادرست است.

شما می‌توانید ذات خود را اصلاح کنید.
حتی فردی که ذاتاً خوب است نیز نمی‌تواند تا پایان عمر بر خوبی خود ثابت بماند، زیرا ممکن است ذات خوب خود را از دست بدهد.

💖🐅 حضرت مولانا می‌فرماید: اگر شما مهربان باشید و رقت قلب داشته باشید و قلب‌تان نرم و سبک باشد، شما انسان هستید؛ چرا که این ویژگی‌ها وصف انسانیت است.
اما اگر خشم و شهوت بر شما غلبه داشته باشد، شما حیوان هستید.
پس حضرت مولانا به‌روشنی مشخص می‌کند که آیا شما انسان هستید یا حیوان.

💬🐾 باوجود این‌که ممکن است گفتن این که کسی حیوان است بی‌ادبی به نظر برسد، واقعیت این است که از نگاه حضرت مولانا، بخش زیادی از مردم به‌طور واقعی حیوان هستند.

در بخش‌های دیگر کتاب، حضرت مولانا به‌طور غیرمستقیم اشاره می‌کند که انسان‌نماها در چرخه حساب و کتاب خداوند جای ندارند.

آن‌چه برای سایر حیوانات پس از مرگ اتفاق می‌افتد، برای این افراد نیز خواهد افتاد.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_سی_هفت

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

14 Jan, 15:40


بیت ۲۴۳۴

"باز بر زن جاهلان چیره شوند
زان‌که ایشان تند و بس خیره روند"


🧠⚙️‌ افرادی که جاهل و تندخو هستند (جاهل به معنای افرادی که پرخاشگر و سرکش‌اند) بر زنان غلبه می‌کنند.

🧬👫 فرآیند تکامل زن و مرد به‌طور کلی از هم جدا و متفاوت است.

در طول میلیون‌ها سال، زن و مرد در کنار یکدیگر زندگی کرده‌اند، اما هرکدام در مسیر تکاملی متفاوتی قرار گرفته‌اند.
این تفاوت‌ها به‌طور مستقیم در نحوه رفتار و واکنش‌های آنها تأثیر می‌گذارد.

🎓👩‍🏫 اگر علاقمند به کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه هستید، دوره مهربانو به تفصیل این مطالب را پوشش می‌دهد.

در ابتدا این دوره برای خانم‌ها طراحی شده بود، اما پس از بررسی بیشتر به این نتیجه رسیدیم که برای آقایان نیز مفید است.
بنابراین، آقایان نیز می‌توانند در این دوره شرکت کنند و اطلاعات مفید و ارزنده‌ای دریافت کنند.

🌱🦸‍♀️ در فرآیند تکامل روان‌شناختی زن، اکوسیستم به‌طور خاص جایگاه ویژه‌ای برای او در نظر گرفته است، به‌طوری‌که مسئولیت حفظ نسل بر دوش او قرار گرفته است.

از این رو، خداوند در ناخودآگاه زنان روش‌ها و ترفندهای مختلفی قرار داده تا آنها بتوانند نسل خود را حفظ کنند.

🛑💪 برای مثال، اگر زن با مردی خشن روبرو شود، باید بتواند آرامش خود را حفظ کرده و وارد درگیری نشود.
از طرفی، اگر با مردی عاقل روبرو شود، باید بتواند بر او تسلط یابد.

در هر دو حالت، زن مسئول حفظ خانواده است و به‌نوعی باید از خانواده و نسل خود محافظت کند.
بنابراین، این مسئولیت همیشه بر عهده زن‌ها بوده است.

👨‍👩‍👧‍👦💼 مرد به‌طور طبیعی چندان اهل محافظت از خانواده نیست.
در واقع، او فردی است که بیشتر به مسائل دیگر توجه دارد.
اما زن، با استفاده از روش‌ها و ترفندهای ناخودآگاه خود، مسئولیت حفظ خانواده را بر دوش می‌کشد.

💁‍♀️🗣 برای نمونه، اگر دختر و پسری بخواهند به جایی بروند، معمولاً دختر بهتر از پسر می‌تواند والدین خود را قانع کند.
این توانایی به‌طور ذاتی در دختران وجود دارد، چرا که طی میلیون‌ها سال تکامل روانی، زنان آموخته‌اند که چگونه در موقعیت‌های مختلف مذاکره کرده و طرف مقابل را قانع کنند.

این مهارت طبیعی زنان باعث می‌شود که در موقعیت‌های مختلف اجتماعی و خانوادگی بیشتر به موفقیت دست یابند.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_سی_هفت

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

14 Jan, 15:38


بیت ۲۴۳۳

"گفت پیغمبر که زن بر عاقلان
غالب آید سخت بر صاحب‌دلان"


پیامبر فرمودند که زن بر عاقلان و صاحب‌دلان سخت غالب می‌آید.

🤔💡 عبارت "سخت غالب می‌آید" به این معنا نیست که غالب شدن دشوار است، بلکه منظور این است که زن به‌طور محکم و تسلط‌دار بر مردانی که اهل فکر و دل هستند، غلبه می‌کند.

این امر یک پدیده شناخته‌شده و طبیعی است که بسیاری از ما آن را در زندگی روزمره مشاهده کرده‌ایم.
در واقع، زنان توانایی دارند که بر مردان عاقل و متفکر تسلط یابند و اراده آنها را تحت تاثیر قرار دهند.

😠💔 اما در مقابل، مردانی که تندخو، بددهان و پرخاشگر هستند، بر زنان غالب می‌شوند و بر آنها تسلط پیدا می‌کنند.

در این‌گونه موارد، معمولاً زن قدرت کمتری برای اثرگذاری دارد و در برابر رفتارهای تند و خشن، ممکن است نتواند ایستادگی کند و تسلیم شود.
این تفاوت در نحوه‌ی تعامل افراد با یکدیگر، به ویژگی‌های رفتاری و شخصیتی آنها بستگی دارد.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_سی_هفت

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

14 Jan, 08:20


ادامه از مقدمه‌ی جلسه‌ی ۱۳۷ ²


👌همین حالا مجموعه‌ای از وسایلی که استفاده نمی‌کنید (چه نو و چه دست‌دوم) را به فروش برسانید و سریعاً به کالاهایی با حجم کم و ارزش بالا تبدیل کنید.

💰📦 یک نکته‌ی دیگر که ارتباطی به بحث جاری ندارد، این است که در سرمایه‌گذاری، سعی کنید چیزهایی بخرید که قابل لمس باشند.

برای مثال، شنیده می‌شود که فضایی یا زمینی در متاورس به فروش می‌رسد که ممکن است سودی به همراه داشته باشد، ولی همانطور که احتمال سود وجود دارد، احتمال از دست رفتن سرمایه نیز هست.

به‌طور کلی، بهتر است دارایی‌هایی را خریداری کنید که واقعی و ملموس باشند.

🔗💎 به‌عبارت دیگر، دارایی شما باید آن‌چنان باشد که بتوانید آن را حمل کرده و نگهداری کنید.
این یعنی بهتر است سرمایه‌تان را به فلزاتی همچون طلا یا نقره تبدیل کنید که قابل نگهداری و حمل باشند. به این ترتیب، می‌توانید سرمایه‌تان را حفظ کرده و ان‌شاءالله در طول زمان از آن بهره‌مند شوید.


♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡

"در بیان این خبر که اِنَّهُن یغلبن العاقل و یَغلِبُهُنَّ الجاهِل"

این جمله حدیث نیست، بلکه یک ضرب‌المثل عربی است که حضرت مولانا آن را به پیامبر نسبت داده‌اند.
این ضرب‌المثل می‌گوید: «خانم‌ها بر عاقلان چیره می‌شوند و جاهلان بر زنان چیره می‌شوند.»

عاقلان کسانی هستند که اهل مذاکره، صحبت و تدبیرند.
حضرت مولانا در اینجا اشاره می‌کنند که خانم‌ها می‌توانند اراده عاقلان را در دست بگیرند و بر آن‌ها چیره شوند، در حالی‌که جاهلان نمی‌توانند بر زنان غلبه کنند.

💬👩‍⚖️ به عبارت دیگر، خانم‌ها توانایی دارند که در مذاکره‌ها و تصمیم‌گیری‌ها، عاقلان را متقاعد کنند و آن‌ها را تحت تاثیر قرار دهند.

اما در مقابل، جاهلان که سرکش و بی‌صبر هستند، نمی‌توانند چنین قدرتی بر زنان داشته باشند.

جاهل به معنای کسی است که فاقد صبر، ادب و منطق است، و به همین دلیل ممکن است به جای تعامل منطقی و آرام، با رفتارهای پرخاشگرانه و بی‌ادبانه تلاش کند بر زنان چیره شود.

👩‍👧‍👦💪 امروزه نیز شاهد این هستیم که خانم‌ها اختیار مردانی که اهل ادب و احترام هستند را به‌راحتی در دست می‌گیرند، اما در مقابل مردان پرخاشگر و بی‌ادب، نمی‌توانند چنین اختیاری داشته باشند و در چنین موقعیت‌هایی اغلب مجبور به کوتاه آمدن می‌شوند.

در واقع، این نکته‌ی حضرت مولانا نشان می‌دهد که قدرت زنان در جلب همکاری و ایجاد تاثیر مثبت در مذاکره‌ها و تعاملات با افراد منطقی و محترم است.

👨‍👩‍👧‍👦🗣 چرا حضرت مولانا این را می‌گوید؟

در داستان مرد اعرابی و همسرش، در نهایت زن اعرابی موفق می‌شود که حرف خود را به کرسی بنشاند.

ابتدا این دو نفر با هم مذاکره می‌کنند و چندین گفتگو بین آن‌ها رد و بدل می‌شود، اما در نهایت خانم به پیروزی می‌رسد.

مولانا از این داستان این‌طور نتیجه‌گیری می‌کند که توانایی برنده شدن در مذاکره‌ها، ویژگی‌ای است که بیشتر در زنان مشاهده می‌شود.

🤝🛒 برای مثال، وقتی یک خانم به عنوان فروشنده کالا باشد، معمولاً به راحتی کالا را می‌فروشد.
در مذاکرات، اغلب مردها در مقابل زنان کوتاه می‌آیند، به ویژه اگر خودشان منطقی و اهل فکر باشند.
البته مردانی که پرخاشگر، زن‌ستیز یا بی‌منطق باشند ممکن است با رفتارهای خشونت‌آمیز و بی‌احترامی در برابر زنان ایستادگی کنند و حتی به آن‌ها ظلم کنند.

اما به‌طور کلی، افرادی که منطق‌محور و اهل عقل هستند، در برابر زنان متعادل‌تر و منطقی‌تر عمل می‌کنند.

👨‍👩‍👧‍👦💭 یکی از معیارهای مهم سلامت روان در خانواده‌ها این است که آیا بزرگ‌تر خانواده با خانم خانه کنار می‌آید یا خیر.

این‌که آیا در خانه، ارتباطات سالم و فهم متقابل وجود دارد و آیا عقل و منطق در تصمیم‌گیری‌ها و تعاملات روزانه جاری است.

اگر در چنین خانواده‌ای بزرگ‌تر با همسر خود تعامل خوبی داشته باشد و بتوانند یکدیگر را درک کنند، این به معنای وجود محیطی سالم و پویا برای رشد اعضای خانواده است.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_سی_هفت

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

14 Jan, 08:20


ادامه از مقدمه‌ی جلسه‌ی ۱۳۷ ¹

🛒💸 موضوع دیگری که بسیار درباره آن سوال شده، نحوه‌ی قناعت در هزاره‌ی سوم است.

چگونه می‌توان در این دوران زندگی کرد که هم در بی‌نیازی و قناعت باشیم و هم گرفتار فقر نشویم؟

🏠📦 در جلسات گذشته گفته شد که تعریف قناعت باید با شرایط روزگار ما تغییر کند.

بسیاری از کشورهای دنیا به سمت زندگی مینیمال (ساده) حرکت کرده‌اند.

زندگی مینیمال یعنی حذف اضافات و تمرکز بر آنچه ضروری است.

📢💡یکی از بزرگ‌ترین مشکلات امروز تبلیغات گسترده و ایجاد طمع در افراد است.

تبلیغات ما را به خرید بی‌رویه و انباشتن کالاهای غیرضروری تشویق می‌کند.
برای مثال، بسیاری از ما لباس‌هایی داریم که چند سال است نپوشیده‌ایم، اما باز هم به خرید لباس‌های جدید ادامه می‌دهیم.

این رفتار که حاصل طمع است، به اقتصاد شخصی ما آسیب می‌زند.

📉🔑 راهکار این است که سبک زندگی خود را به مینیمال یا کمینه تبدیل کنیم.

به عبارت دیگر، باید از انباشت غیرضروری وسایل خودداری کرده و دارایی‌های کم‌ارزش را به دارایی‌های باارزش تبدیل کنیم.

⚖️💰 برای مثال، اگر در حیاط خانه دو تیرآهن سنگین دارید، آن‌ها را بفروشید و با پولش سکه‌ی طلا بخرید.

یا اگر زمینی کشاورزی دارید، آن را به زمینی تجاری کوچک‌تر اما باارزش‌تر تبدیل کنید.
این تغییر به معنای کاهش حجم اموال با ارزش اندک و تبدیل آن‌ها به دارایی‌هایی با حجم کم اما ارزش بالا است.

🛋️🔄 طمع ما اغلب در جمع‌آوری و پراکندگی سرمایه نمود پیدا می‌کند.
مثلاً داشتن چندین سرویس پذیرایی یا جواهرات که به‌ندرت استفاده می‌شوند، نمونه‌هایی از این پراکندگی هستند.
این وسایل به جای استفاده مفید، صرفاً فضای خانه را اشغال می‌کنند.

📸📱 برای اصلاح این روند، ابتدا به وسایل انباری خود نگاه کنید.
ببینید چه وسایلی سال‌هاست استفاده نشده‌اند و احتمالاً هرگز هم استفاده نخواهند شد.
از این وسایل عکس بگیرید و آن‌ها را در اپلیکیشن‌های فروش آنلاین قرار دهید.
پول حاصل از فروش این وسایل را به فلزات گران‌بها مانند سکه‌ی طلا یا نقره تبدیل کنید.

💺💸 همچنین اگر مبلمانی دارید که تنها برای «روز مبادا» نگه داشته‌اید و استفاده نمی‌شود، بهتر است آن را بفروشید.
زندگی مینیمال یعنی حذف وسایل اضافی و تمرکز بر دارایی‌هایی که واقعاً برایتان مفید هستند.

💅📉 علاوه بر وسایل، خرج‌های غیرضروری را نیز بررسی کنید.
اگر ماهانه هزینه‌هایی مانند آرایش‌های خاص یا فعالیت‌هایی دارید که تنها برای رقابت با دیگران انجام می‌شود، این موارد را حذف کنید.

بسیاری از این هزینه‌ها نه‌تنها ضروری نیستند، بلکه به سلامتی نیز آسیب می‌زنند.

✈️📚 در زندگی مینیمال، این هزینه‌های اضافی حذف شده و سرمایه‌ی به‌دست‌آمده ذخیره می‌شود.
با پول ذخیره‌شده می‌توان تجربه‌هایی مانند سفر، شرکت در دوره‌های آموزشی یا کارهایی که به رشد فردی کمک می‌کند، انجام داد.

💡 قناعت به معنای بی‌چیزی نیست؛ بلکه به معنای کنترل طمع است.

وقتی به فروشگاه می‌روید و با تخفیف یا حراج مواجه می‌شوید، صرفاً به دلیل ارزانی خرید نکنید. قناعت یعنی توانایی گفتن «نه» به چیزی که نیازی به آن ندارید.

💎📊 هر چه سرمایه‌ی شما پراکنده نباشد و به خریدهای غیرضروری تن ندهید، حس بی‌نیازی بیشتری خواهید داشت.
این حس بی‌نیازی به ایجاد اندوخته‌ای منجر می‌شود که می‌توانید آن را به دارایی‌های ارزشمند و کم‌حجم تبدیل کنید.

🚪📉 تعریف قناعت در این دوران این است که به تبلیغات و طمع پاسخ ندهید، از خریدهای بی‌مورد خودداری کنید و تا حد امکان وسایل غیرضروری را بفروشید.

نگهداری وسایل زیاد در خانه‌های کوچک امروزی نه‌تنها فایده‌ای ندارد، بلکه فضایی غیرکاربردی و پرهزینه ایجاد می‌کند.

💎🛍 اگر به جای آن‌ها کالای دیگری مانند سکه طلا، نقره، فلزات گرانبها، جواهرات یا سنگ‌های ارزشمند تهیه کنم، در نهایت حجم کم کالایی با ارزش افزوده بیشتر خواهم داشت.

🌍✈️ این‌طوری دغدغه‌های ذهنی‌ام نیز کاهش می‌یابد.
زمانی که وسایل زیادی داشته باشم، نمی‌توانم به راحتی سفر کنم یا به شهر و کشور دیگری مهاجرت کنم، چون نمی‌دانم با این وسایل چه کنم.
در واقع، این وسایل انسان را زمین‌گیر می‌کنند.

🎒💼 چه خوب است که تمامی وسایلم در دو چمدان جای بگیرد و ارزش آن‌ها از نوع ارزش ذاتی باشد، نه ارزش ظاهری.

زمانی که قصد خرید چیزی را دارید، طمع به شما می‌گوید چیزی خریداری کنید که حجم زیادی داشته باشد و زیبا باشد، اما عقل و خرد به شما می‌گوید که بررسی کنید آن شیء چقدر ارزش ذاتی دارد.

📉🏅اگر همه چیز را بر اساس ارزش ذاتی آن بسنجید، زندگی‌تان رونق بیشتری می‌گیرد.

این هم یک توصیه برای نحوه‌ی زندگی در این زمانه است تا اوضاع اقتصادی‌مان بهتر شود.


#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_سی_هفت

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

14 Jan, 08:13


💫💫

📚شرح مثنوی معنوی
🖊استاد علی مقدم
جلسه صد و سی و هفت

"بی‌تو حرام است به خلوت نشست
حیف بود در به چنین روی بست

دامن دولت چو به دست اوفتاد
گر بهلی باز نیاید به دست

این چه نظر بود که خونم بریخت
وین چه نمک بود که ریشم بخَست

هر که بیفتاد به تیرت، نخاست
وان که درآمد به کمندت، نجست

ما به تو یک‌باره مقید شدیم
مرغ به دام آمد و ماهی به شست

صبر قفا خورد و به راهی گریخت
عقل بلا دید و به کنجی نشست

بار مذلت بتوانم کشید
عهد محبت نتوانم شکست

وین رمقی نیز که هست از وجود
پیش وجودت نتوان گفت هست

هرگز اگر راه به معنی برد
سجده‌ی صورت نکند بت‌پرست

مستی خمرش نکند آرزو
هر که چو سعدی شود از عشق مست"


🌌🕊‌ سلام و عرض ادب و احترام، شب همگی بزرگواران به خیر و نیکی.

با نام و یاد پروردگار هستی‌بخش، شبی دیگر به شرح کتاب مثنوی شریف معنوی می‌پردازیم.

با درود بر روح شریف حضرت مولانا جلال‌الدین محمد بلخی، از ایشان طلب می‌کنیم که حقایق پنهان مثنوی بر قلب و زبان تک‌تک ما جاری شود.
الهی آمین.

🧩🔥 در جلسه‌ی پیشین درباره‌ی فقر تستوسترون در جامعه صحبت شد و جلسه‌ی پیش از آن نیز موضوع قناعت مطرح گردید.

سوالات بسیاری مطرح شد و این جلسه تنها پنج بیت از مثنوی باقی مانده است، بنابراین می‌توانیم به برخی از سوالات پاسخ دهیم.

🌱🏋️ فهمیدیم که در حال حاضر فقر تستوسترون وجود دارد، اما باید چه کنیم؟
خانم‌ها و دخترها را چگونه باید تربیت کرد؟

معمولاً دختران در مواجهه با پسران رفتارشان تغییر می‌کند.
چون اگر پسری دچار فقر تستوسترون باشد و رفتارهایش زنانه به نظر برسد، دختران در مقابل او رفتاری پسرانه خواهند داشت.

🛡️ اگر بخشی از جامعه اصلاح شود، بخش دیگر نیز خودبه‌خود بهبود می‌یابد.
اینکه چه بخوریم، چه بپوشیم و چه رفتاری داشته باشیم چندان مهم نیست.
آنچه اهمیت دارد روان انسان است.

روان ِجنگاور، توانمند و مقاوم می‌تواند تستوسترون را افزایش دهد و این در هر سنی امکان‌پذیر است.

🎯🌄 اگر فرزندتان خردسال است، باید به او یاد بدهید که برای خواسته‌هایش تلاش کند.

به عنوان نمونه، یکی از دوستانم که به فلجی دچار شده بود، به دلیل روحیه‌ی جنگجویانه‌اش توانست بر بیماری غلبه کند.

او تمام عمر خود را به مبارزه گذرانده بود و این روحیه باعث شد که برخیزد و زندگی کند.

این اتفاق نتیجه‌ی روانی است که می‌گوید «باید بشود»، «می‌جنگم»، «تلاش می‌کنم» و «خسته نمی‌شوم».

⛰️💪 چنین روانی نیاز به ریاضت دارد.
ریاضت به این معناست که انسان گاهی برای خود سختی ایجاد کند تا در برابر مشکلات مقاوم‌تر شود.
کوهنوردی تمرینی مناسب است.

همچنین می‌توانید فاصله‌ای طولانی را پیاده طی کنید و زمانی که احساس می‌کنید باید تسلیم شوید، مقاومت کنید.

این کار روانِ نرینه را قوی‌تر کرده و برای آقایان بسیار مفید است.

🚶نیازی به تغییر سبک زندگی نیست، بلکه تغییر روان لازم است.

روانی تنبل، راحت‌طلب و لذت‌گرا به شدت تستوسترون را کاهش می‌دهد.
تحرک جسمی و تحمل سختی برای انجام کارها باعث افزایش تستوسترون می‌شود.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_سی_هفت

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

09 Jan, 05:40


شرح مثنوی معنوی برای جوانان و نوجوانان

♦️ جلسه صد و سی و هفتم

🌿آدرس شعر:
مثنوی معنوی، دفتر اول
ابیات ۲۴۳۳ الی ۲۴۳۷

🌿نام حکایت:
«خلیفه که در کرم در زمان خود از حاتم طایی گذشته بود.»

🌿نام بخش:
«بیان این خبر که: اِنْهُنَ یَغْلِبْنَ اَلْعاقِل وَ یَغْلِبهُنَ اَلْجاهِل»

🌿بیان شعر:
«گفت پیغمبر که زن بر عاقلان غالب آید سخت و بر صاحب‌دلان.»

💎موضوعات:

اصلاح روان:
تقویت روان ریاضت‌کشی، جنگاوری و قدرت در پسران جامعه، باعث اصلاح فقر تستوسترون خواهد شد.

قناعت در هزاره‌ سوم:
برای بهبود شرایط اقتصادی و رهایی از طمع، بهتر است انسان به سمت زندگی مینیمال حرکت کند.

بهترین شیوه‌ قناعت:
بهترین شیوه‌ی زندگی، دوری از خرج‌های غیرضروری، ذخیره‌سازی سرمایه و تبدیل آن به فلزات گران‌بهای قابل لمس است.

نهاد انسان:
نهاد همه‌ی مردم، انسان نیست و عموماً ترکیبی از انسان و حیوان هستند، اما ذات قابل اصلاح است و با تقویت خصوصیات خوب می‌توان به انسان بودن نزدیک شد.

مترجم درونی:
بهترین شیوه برای تغییر مترجم درونی، هم‌بستگی روح‌ها، زیستن در عالم قلب و احترام به یک‌دیگر است.

#شرح_مثنوی

📎سایر جلسات شرح مثنوی

@spiritual_mind

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

09 Jan, 05:38


بیت ۲۴۳۲

"این چنین خاصیتی در آدمی‌ست
مهر، حیوان را کم‌ است آن از کمی‌ست"


در اینجا گفته می‌شود که این ویژگی که ظاهراً مرد بر زن غالب است اما در باطن از زن پیروی می‌کند و خواهان اوست، خاصیتی انسانی است و در حیوانات وجود ندارد.

حیوانات این ویژگی را ندارند و این ویژگی منحصر به انسان است.

🧠🐒 برای مثال، انسان مغزی بزرگ‌تر از شامپانزه‌ها دارد.
اگر دقت کنید، پیشانی شامپانزه‌ها کوتاه‌تر و جمع‌تر است. انسان دارای نئوکورتکس است که در مقایسه با آنها بیشتر است.
این یعنی توانایی تفکر انسان از پیشرفته‌ترین پستانداران نیز یک گام جلوتر است.

🏡👫‌ بنابراین، ما می‌توانیم به گونه‌ای رفتار کنیم که در ظاهر سرپرست و مدیر خانه باشیم، اما در باطن تسلیم زن خانه باشیم.
این بهترین شیوه است.
مردان ممکن است صدای بلند داشته باشند، اما در نهایت تأیید می‌کنند.

📚حضرت مولانا این مفهوم را به زیبایی بیان کرده‌اند.


🎤 بزرگواران، بحث امشب کمی طولانی شد.
لطفاً مراقب تاثیرات تستوسترون در جامعه باشید.
مراقب باشید که هیچ سیاستی باعث کاهش تستوسترون مردان جامعه نشود، چرا که این موضوع خطرناک است!

🧠💪 یک برنامه‌ریزی امپریالیستی پنهان پشت این موضوع وجود دارد که با استفاده از ظاهر دین و دیانت، مردان را به تدریج به سوی نابودی می‌برد.

مرد باید مرد باشد.
پسران ِ خود را به درستی تربیت کنید.

🙏📚 از دقت و توجه شما سپاسگزارم.
خدا را شکر می‌کنیم که صحبت‌های حضرت مولانا پس از ۸۰۰ سال همچنان تازگی دارد.

💫🕊️ به روح شریف حضرت مولانا درود و سلام می‌فرستیم و از خداوند می‌خواهیم که زندگی ما را در بهترین جایگاه معنوی قرار دهد.

«و لاحول و لاقوه الا بالله العَلی العَظیم»

در پناه نور و عشق الهی باشید.🤍

پایان جلسه صد و سی و ششم

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_سی_شش

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

09 Jan, 05:36


بیت ۲۴۳۱

"ظاهرا بر زن چو آب ار غالبی
باطناً مغلوب و زن را طالبی"


💧 ماجرا این‌طور است که مرد مانند آب بر زن غالب است و می‌تواند او را خاموش کند.
مردانی که نادان هستند، معمولاً زن خود را سرکوب می‌کنند، مشابه آب که روی آتش ریخته می‌شود.

این رفتار آتش زندگی را خاموش کرده و باعث تحقیر و توهین به زن می‌شود، و اعتماد به نفس او را از بین می‌برد.

🤔💖 "باطناً مغلوب و زن را طالبی"
با این حال، در باطن، مرد طالب زن است و مغلوب اوست.
مرد در برابر زن فرمانبردار است.

💼👩‍💻 بزرگواران، خانم‌ها هم حس ششم قوی‌تری دارند و هم به دلیل ترس‌ها و دغدغه‌هایشان در زمینه سرمایه‌گذاری هوش بالاتری دارند.
در زمینه اقتصاد، مرد می‌تواند پیشرفت کند، شعب بیشتری راه‌اندازی کند و اجناس مناسب خریداری کند، اما در نهایت این هوش زنانه است که باید مسئولیت حسابداری و ذخیره‌سازی را به عهده بگیرد.

🤝 واقعیت این است که وقتی تفکر زن و مرد در کنار هم قرار گیرد
(که این الزاماً به معنای ازدواج نیست)، کارها به موفقیت می‌انجامد.

🌟💧بنابراین، هم می‌توان یک زن را سرکوب کرد، مانند آبی که روی آتش می‌ریزند، و هم می‌توان از آن زن بهره برد و او را به عنصر متعالی‌تری تبدیل کرد.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_سی_شش

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

08 Jan, 18:25


بیت ۲۴۳۰

"چون‌که دیگی حایل آید هر دو را
نیست کرد آن آب را کردش هوا"


🌬️🔥 وقتی یک دیگ میان آب و آتش قرار می‌گیرد و حایل می‌شود،(منظور از حایل در اینجا ازدواج یا روابط بر پایه عهد و پیمان است) در نتیجه، آبی که قرار بود آتش را خاموش کند، به یک عنصر متعالی مثل بخار تبدیل می‌شود.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_سی_شش

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

08 Jan, 18:24


بیت ۲۴۲۹

"آب غالب شد بر آتش از نهیب
آتشش جوشد چو باشد در حجیب"


🌊🔥این بیت به تأثیر متقابل آب و آتش اشاره دارد.
وقتی آب با شدت و ترس (نهیب) روی آتش ریخته شود، آتش خاموش می‌شود.
اما اگر آب در ظرفی (حجیب، به معنای قابلمه) قرار گیرد، آتش می‌تواند آن آب را به بخار تبدیل کند.

👫💥 این استعاره به رابطه میان زن و مرد اشاره دارد.
مرد به آب و زن به آتش تشبیه شده است.
اگر آب (مرد) بی‌قاعده و بدون چارچوب روی آتش (زن) بریزد، می‌تواند زندگی را از بین ببرد.

اما اگر این دو در ظرفی مانند پیمان زناشویی یا قراردادی مشترک قرار گیرند، تضادشان به سازگاری تبدیل شده و مایه ارتقای یکدیگر می‌شوند.

🌬️💫 در این حالت، آتش که می‌توانست همه چیز را نابود کند، به کمک ظرف زندگی، آب را به بخار تبدیل می‌کند.

بخار نمادی از تحول و تعالی است.

در عرفان ایرانی، بخار پنجمین عنصر پس از چهار عنصر اصلی (آب، آتش، خاک و هوا) است و به آن "روح بخاری" یا "اتر" می‌گویند.

بخار لطیف‌تر از مایع و غلیظ‌تر از گاز است و این تحول، نشان‌دهنده ارتقاء رابطه و پویایی زندگی است.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_سی_شش

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

08 Jan, 18:23


بیت ۲۴۲۸

"آن‌که عالم مست گفتش آمدی
کَلِّمَینی یا حُمَیرا می‌زدی"

🌍📜در این بیت، اشاره به پیامبر اسلام (ص) شده است؛ شخصیتی که به او افتخار می‌شود و قرآن را برای هدایت بشر آورده است.

او با همه عظمت و جایگاه الهی‌اش، از هم‌صحبتی با عایشه، همسر جوانش، لذت می‌برد.
عبارت "کَلِّمَینی یا حُمَیرا" یعنی "عایشه، بیا کمی صحبت کنیم." از ایشان است.

🕊️⛓️ جامه‌ی قداستی که برای پیامبران و اولیای الهی تنیده‌ایم، باعث شده نیمه‌ای از تاریخ را نادیده بگیریم و بسیاری از وقایع را به "رضای خدا" یا "مصلحت‌های سیاسی" نسبت دهیم.

اسطوره‌سازی از پیامبران واقعیت تاریخی را در سایه قرار داده و درکی غیرواقعی از زندگی آن‌ها ارائه کرده است.

🔥⚖️ برای مثال، درباره تعدد همسران پیامبر، پاسخ‌هایی کلیشه‌ای مثل "برای رضای خدا" مطرح می‌شود.

این نگاه‌ها معمولاً از سوی کسانی است که خود در پیری و ناتوانی قرار دارند و نمی‌توانند درک کنند که پیامبر، در جوانی، انسانی طبیعی با علاقه به جنس مخالف بوده است.

این افراد، به جای پذیرش واقعیت، سعی کرده‌اند پیامبران را از ابعاد انسانی تهی کرده و آن‌ها را فراانسانی جلوه دهند.

🕌 چنین نگرشی افراطی، به دین آسیب زده است.
آیاتی مثل سوره احزاب که به مسائل زناشویی پیامبر می‌پردازد، توسط مفسران به‌گونه‌ای تفسیر شده که واقعیت‌های انسانی پنهان بماند.

اگر بپذیریم که پیامبران انسان‌هایی عادی با نیازهای طبیعی بودند، درک زندگی آن‌ها آسان‌تر و الهام‌بخش‌تر خواهد بود.
اما با اسطوره‌سازی، واقعیت‌های تاریخی و طبیعی آن‌ها باعث سردرگمی و تناقض در باورها می‌شود.

🌟🕰️ غلو درباره پیامبران، دین را از مسیر طبیعی خود خارج کرده است.
پیامبران انسان‌هایی بودند که علاوه بر اتصال به وحی الهی، با نیازهای طبیعی و انسانی زندگی می‌کردند.

این حقیقت از جایگاه آن‌ها نمی‌کاهد، بلکه باعث می‌شود ما آن‌ها را بهتر درک کرده و زندگی‌شان را الگو قرار دهیم.

🎤🌍 نمونه‌ای ساده از این مسئله را می‌توان در برخورد با افراد مشهور دید.
برای مثال، کسی نقل می‌کرد که در دوبی، خواننده‌ای معروف را در یک رستوران کوچک دیده بود.
این دیدار نه‌تنها از ارزش آن فرد کم نکرد، بلکه احساس نزدیکی و تحسین بیشتری ایجاد کرد.
این نشان می‌دهد که کنار گذاشتن اسطوره‌سازی، آدم‌ها را واقعی‌تر و دوست‌داشتنی‌تر می‌کند.

💭 ما عادت کرده‌ایم افراد را بیش از حد بزرگ کنیم و از واقعیت دور شویم.
این غلو نه‌تنها فایده‌ای ندارد، بلکه باورها را به تمسخر می‌کشاند و فاصله‌ای میان تاریخ و حقیقت ایجاد می‌کند.

اگر پیامبران و اولیا را همان‌طور که بودند بشناسیم، انسانیت آن‌ها به الگویی واقعی و الهام‌بخش تبدیل خواهد شد.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_سی_شش

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

08 Jan, 18:20


بیت ۲۴۲۷

"رستم زال ار بود وز حمزه بیش
هست در فرمان، اسیر زال خویش"


🤵💪🏻اگر مردی به اندازه رستم زال قدرت‌مند باشد یا حتی از حمزه (عموی پیامبر که در جنگ احد شهید شد و نماد قدرت بدنی است) قوی‌تر باشد و در نهایت اوج مردانگی و قدرت بدنی باشد، باز هم "در فرمان، اسیر زال خویش" است.

یعنی هر چقدر هم که مرد قوی و پرنفوذ باشد، در نهایت تحت تأثیر همسرش قرار می‌گیرد.

📜 جالب است که ترکیب "زال خویش" را تاکنون در جایی دیگر ندیده‌ام و ظاهراً این تعبیر خاص و نادر است.

به باور من، این تعبیر به این معناست که مرد اسیر همسر یا بانوی خود است.
مولانا ناگزیر از واژه "زال" استفاده کرده و در اینجا "زال" به معنای همسر آمده است.
یعنی مرد، هرچقدر هم خشن و قدرت‌مند باشد، در نهایت به خواسته و نظر همسرش تن می‌دهد.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_سی_شش

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

08 Jan, 18:19


بیت ۲۴۲۶

"چون پی ِ یَسکُن اِلَیهاش آفرید
کی تواند آدم از حوا برید"

🏳👥برای همین گفتم که خانم به آقا گفت: "تو برای آرامش ما هستی."

این در واقع ترجمه‌ای از مفهوم سوره اعراف است که بیان می‌کند همسران برای آرامش و سکون یکدیگر آفریده شده‌اند.

خداوند ما را برای آرامش یکدیگر خلق کرده است؛ پس چرا انتظار دارید که انسان از همراهش جدا شود؟

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_سی_شش

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

08 Jan, 18:16


بیت ۲۴۲۵

"زُیّنَ للناس حق آراسته است
زان‌چه حق آراست چون دانند جست"


🙏🏻🍃خداوند در آیه‌ی ۱۴ سوره آل‌عمران می‌فرمایند که مال، اموال، همسران و فرزندان برای شما زینت داده شده است و خود خداوند این‌ها را به شما زینت داده است!
اما آنچه که در نزد خداست بهتر است.


این نشان می‌دهد که جاذبه‌ای که بین زنان و مردان وجود دارد، دستور الهی و بخشی از فرآیند خلقت است.

🧬 آن‌هایی که سال‌ها تمایل به جنس مخالف را سرکوب کردند، باید پاسخ‌گو باشند، زیرا از نظر بیولوژیکی نسل‌ها را به خطر انداختند.

👩‍❤️‍👨📜 در ابتدای جلسه درباره این موضوع صحبت کردیم که خداوند، زن و مرد را طوری آفریده که برای یکدیگر جذاب باشند.
اما شما مدام تأکید کرده‌اید که این احساس گناه‌آور است.

اگر کمی دقیق‌تر به مسائل بیولوژیکی توجه کنیم، درمی‌یابیم که حکم خداوند نمی‌تواند با ذات خلقت در تضاد باشد.

🔒🗣️ در زمینه مسائل جنسی، اشتباهات بسیاری داشته‌ایم و متأسفانه کسی جرأت نمی‌کند به‌صورت شفاف در این باره سخن بگوید.

به نظر می‌رسد که مسیر را کاملاً اشتباه پیموده‌ایم. البته ما تصمیم‌گیر نبودیم، اما کسانی که مسئول تصمیم‌گیری بودند، مسیر را کاملاً نادرست انتخاب کردند.

📜 مشکل اصلی اینجاست که قوانین را افرادی می‌نویسند که جوانی خود را فراموش کرده‌اند.
قانون‌گذاران معمولاً در رده سنی‌ای قرار دارند که دیگر توانایی‌های گذشته را ندارند و در نوعی کهن‌سالی به سر می‌برند.

چنین طرز تفکری شاید برای سرای سالمندان مناسب باشد، اما برای جامعه زیان‌بار است.
این واقعیت که قوانین توسط کهن‌سالان نوشته شده، بسیار دردناک است.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_سی_شش

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

08 Jan, 18:13


بیت ۲۴۲۴

"آن‌که در جور و جفایش دام ماست
عذر ما چبود چو او در عذر خاست"


💖 جور و جفا به معنای ستم و بی‌عدالتی است.

می‌گوید کسی که همیشه ما را با ظلم و فریب گرفتار می‌کند، حالا که از ما عذرخواهی می‌کند، ببین چگونه ما از او جذب می‌شویم.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_سی_شش

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

08 Jan, 18:12


بیت ۲۴۲۳

"آن‌که از نازش دل و جان خون بود
چون که آید در نیاز او چون بود"


💫 می‌گوید خانمی که با ناز و کرشمه، دل و جان مرد را به درد می‌آورد، حالا که در وضعیت نیاز و تواضع آمده است، ببین چگونه دل مرد را تسخیر می‌کند.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_سی_شش

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

08 Jan, 18:12


بیت ۲۴۲۲

"آن‌که از کبرش دلت لرزان بود
چون شوی چون پیش تو گریان شود"


😢💭 می‌گوید آن زمانی که خانم خودبزرگ‌بینی می‌کرد، مرد دلش برای او می‌لرزید!
حالا چه اتفاقی افتاده که او به گریه افتاده است!
در اینجا می‌خواهد بگوید که مرد به‌طور ناگهانی از قهر و فاصله‌ی شدید خود بازگشته است.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_سی_شش

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

08 Jan, 18:11


بیت ۲۴۲۱

"آن‌که بنده‌ی روی خوبش بود مرد
چون بُوَد چون بندگی آغاز کرد"


😍💫 می‌گوید او خانمی بود که آقا، بنده‌ی زیبایی و جذابیت او بود،
خانم به قدری زیبا بود که آقا شیفته‌اش شده بود و این‌جاست که جذابیت زن به‌کار می‌آید!

مرد باید جذب زیبایی و ویژگی‌های جذاب زن شود.

👥🧲"آن‌که بنده‌ی روی خوبش بود مرد"
او خانمی بود که مرد به‌طور کامل شیفته‌اش شده بود؛
زمانی که خانم گفت من بنده و مخلص شما هستم، جذاب‌تر هم شد.

این‌که تواضع و فروتنی در زن وجود داشت، دل مرد را بیشتر به‌سمت او می‌کشید.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_سی_شش

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

08 Jan, 18:01


بیت ۲۴۲۰

"شد از آن باران یکی برقی پدید
زد شراری در دل مرد وحید"


💧🔥 منظور از باران، اشک چشم است.

اشک‌هایی که می‌ریخت، برق یا آذر، جرقه‌ای در دل مردی به نام وحید ایجاد کرد.

(وحید در اینجا به معنای "بی‌همتا" یا "تک" نیست، بلکه به‌دلیل هم‌وزنی با "پدید" از این واژه استفاده شده است.
او مرد خاصی نبوده و این‌گونه مردها زیاد بودند.)

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_سی_شش

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

08 Jan, 18:01


بیت ۲۴۱۹

"گریه چون از حد گذشت و های‌های
زو که بی‌گریه بود خود دل‌ربای"


😢می‌گوید وقتی گریه شدت گرفت و به های‌های رسید، آن خانمی که حتی بدون گریه نیز دل‌ربا و جذاب بود، وقتی گریه می‌کرد، جذابیتش بیشتر می‌شد.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_سی_شش

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

08 Jan, 18:00


بیت ۲۴۱۸

"زین نسق می‌گفت با لطف و گشاد
در میانه گریه‌ای بر وی فتاد"


📜💔 "زین نسق" به معنای به این شیوه و روش است.
"می‌گفت با لطف و گشاد" یعنی با مهربانی و گشاده‌رویی صحبت می‌کرد.
"در میانه گریه‌ای بر وی فتاد" یعنی ناگهان گریه بر او افتاد.

🧘‍♂️💭 در ادبیات عرفانی ایرانی، وقتی کسی می‌گوید "خشمگین شدم"، معمولاً به جای آن می‌گویند "خشم و غضب بر من عارض شد".

امروز ما خود را محوری در زندگی می‌بینیم و می‌گوییم "من خوشحال یا ناراحت هستم".
این نوع تفکر یعنی ما خود را ناظر فرض می‌کنیم که در محور زمان حرکت می‌کند.
اما در گذشته، افراد خود را ثابت می‌دانستند و اتفاقات به سمت آنها می‌آمدند.
آنها باور داشتند که "اتفاقات به سمت من می‌آیند" و خودشان ثابت‌اند.
به همین دلیل می‌گفتند "خشم بر من عارض شد و گذشت".

🌿 امروزه، ما می‌گوییم "من خشمگین شدم"؛ یعنی خود را در موقعیت خشم قرار دادیم.

اما در گذشته، انسان‌ها خود را ثابت می‌دانستند و حوادث و اتفاقات را متحرک و گذرا می‌دیدند.

این نگاه، بر رشد انسان تأثیر مثبتی می‌گذارد، زیرا با این نگاه، ما می‌فهمیم که هیچ چیزی دائمی نیست.


🤔💫 در این بیت، می‌توانست بگوید "گریه کردم" یا "گریه بر من افتاد".

در اولی، می‌گوید که خودش در موقعیت گریه قرار گرفته، ولی در دومی می‌گوید که گریه از بیرون به او آمده و از او گذر کرده است.

🔄🧠 این نگرش، تفاوت بزرگی در خودشناسی ایجاد می‌کند.

هنگامی که می‌گویید "ما در مصیبتی گرفتار شدیم"، در واقع خود را در آن مصیبت محصور کرده‌اید.
اما اگر بگویید "مصیبتی بر ما عارض شد"، ناخودآگاه می‌فهمید که آن مصیبت یک روز به پایان خواهد رسید.

🌱💪 این تغییر در نگرش می‌تواند به شما کمک کند تا ذهنی قوی‌تر و انعطاف‌پذیرتر داشته باشید.

وقتی به جای "او گریست" می‌گویید "گریه بر او افتاد" نشان می‌دهید که خود را ثابت می‌دانید و احساسات و رویدادها از شما عبور می‌کنند، نه اینکه شما در آن‌ها گیر کرده باشید.

🌟🕊️ این نگرش در زندگی به شما کمک می‌کند که از هر وضعیت یا احساس به سادگی عبور کنید.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_سی_شش

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

08 Jan, 16:43


بیت ۲۴۱۷

"رحم کن پنهان ز خود ای خشمگین
ای که خُلقت بِه ز صد من انگبین"


🌟🍯 می‌گوید: ای بزرگوار!
خلق و خوی تو از صد من عسل هم بهتر است، حالا که ناراحت هستی، رحم کن و خشم خود را پنهان کن.

💬🌱 بزرگواران، حسن‌جویی و تأیید طرف مقابل در ادامه‌ی رابطه‌ی دوستی بسیار مؤثر است.

ما اغلب تصور می‌کنیم که اگر ایرادهای طرف مقابل را بازگو کنیم، او سریعاً آن‌ها را می‌پذیرد و بابت آگاه کردنش تشکر می‌کند و در نتیجه تلاش می‌کند آن‌ها را اصلاح کند.
اما متأسفانه نه تنها ایرادها برطرف نمی‌شود، بلکه اوضاع بدتر هم می‌شود.

بهتر است بیشتر حسن‌جویی کنیم، خوبی‌های طرف مقابل را بیان کرده و از او تشکر کنیم، سپس به طور کوتاه و مؤدبانه به موضوع مورد نظر اشاره کنیم.

🔑💖 مثلاً می‌توانیم بگوییم: "تو که این‌قدر خوب هستی، اگر این کار را هم درست کنی، واقعاً عالی می‌شود."
این روش اثربخش‌تر است.


اما اگر هر روز بخواهیم طرف مقابل یا همسرمان را سرزنش کنیم و تغییر دهیم، نتیجه‌اش تنها خراب‌تر شدن اوضاع خواهد بود.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_سی_شش

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

08 Jan, 16:41


بیت ۲۴۱۶


"عذرخواهم، در درونت خُلق توست
زِعتماد او، دل ِ من جُرم جُست"


🫣💭‌او ابتدا می‌گوید: "عذرخواهی می‌کنم به‌خاطر ویژگی‌هایی که در درون تو است."
سپس ادامه می‌دهد: "به دلیل اعتمادی که به رفتار خوب تو داشتم، دل من به اشتباه افتاد."

یعنی به‌خاطر اعتمادی که به شخصیت تو کرده بودم، از تو پوزش می‌خواهم.
قلبم دچار اشتباه شد.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_سی_شش

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

08 Jan, 16:39


بیت ‌۲۳۱۴

"از فراق تلخ می‌گویی سخُن
هر چه خواهی کن ولیکن این مکُن"


🙅🗣تو درباره‌ی جدایی و فراق تلخ صحبت می‌کنی. هر کاری که می‌خواهی بکن، اما از طلاق حرف نزن.

♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡

بیت ۲۴۱۵

"در تو از من عذرخواهی هست سِر
با تو بی‌من او شفیعی مستمر"


🕊️💫 یک شخصیت پنهانی در درون من وجود دارد که دائم از تو عذرخواهی می‌کند.
منِ آشکار گاهی ممکن است تو را آزار دهم، اما در درونم شخصیتی هست که پیوسته از تو عذرخواهی کرده و می‌خواهد رابطه‌مان اصلاح شود.

این نشان می‌دهد که اگر من گاهی تندخویی می‌کنم، یک بخش پنهانی در درونم وجود دارد که همواره به دنبال عذرخواهی، آشتی و برقراری دوستی است.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_سی_شش

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

08 Jan, 16:37


بیت ۲۴۱۲

"چون ز عفو تو چراغی ساختم
توبه کردم اعتراض انداختم"


💖🔄 چون می‌دانستم که تو مرا می‌بخشی و به لطف و عفو تو روشن‌دل بودم، اکنون توبه می‌کنم و از تو می‌خواهم که مرا ببخشی.

"اعتراض انداختم" یعنی دیگر هیچ اعتراضی ندارم و این زندگی که داریم برایم کافی است.

◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇

بیت ۲۴۱۳

"می‌نهم پیش تو شمشیر و کفن
می‌کشم پیش تو گردن را بزن"


🕊️🤲 در گذشته برای ابراز پشیمانی و توبه، کسانی که می‌خواستند از حاکم یا مقام بالا عذرخواهی کنند، یک شمشیر بر گردن خود می‌انداختند، کفن می‌پوشیدند و نزد حاکم می‌آمدند، گردن خود را کج می‌کردند و می‌گفتند:
"اگر می‌خواهی، گردن مرا بزن!"

این کار برای نشان دادن تسلیم بودن و فروتنی انجام می‌شد تا دل حاکم به‌رحم آید و داستان تمام شود.

🖤🗡️ در اینجا زن می‌گوید: من هم شمشیر و کفن را آماده کرده‌ام و گردنم را کج کرده‌ام.

این مشابه ضرب‌المثل "گردنم از مو باریک‌تر است" است؛ یعنی من آماده‌ام که هر کاری که بخواهی با من انجام دهی.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_سی_شش

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

19 Nov, 15:08


شرح مثنوی معنوی برای جوانان و نوجوانان

♦️جلسه صد و بیست و چهارم

🌿آدرس شعر:
مثنوی معنوی، دفتر اول
ابیات ۲۱۵۴ الی ۲۱۶۰

🌿نام حکایت:
« پیر چنگی در عهد عمر رضی‌الله‌عنه که از بهر خدا روز بینوایی در چنگ زد میان گورستان.»

🌿نام بخش:
«اظهار معجزه‌ی پیغامبر(ع)، به سخن آمدن سنگ‌ریزه در دست ابوجهل و گواهی دادن سنگ‌ریزه بر حقیقت محمد (ع)»

🌿بیان شعر:
« سنگ‌ها اندر کف بوجهل بود، گفت ای احمد بگو این چیست زود.. »

💎موضوعات:

عیب‌جویی از ظاهر:
انسان‌ها را باید به حقیقت سنجید و نباید با عیب‌جویی از ظاهر افراد، به دست‌آوردها و دانش‌های آن‌ها بی‌توجه بود.

مسیر مباحثه:
انسان باید مراقب باشد در بحث و گفت‌وگو از مسیر و موضوع مورد نظر خود منحرف نشود.

تغییر مسیر:
اگر روزی ثابت شود که مسیر حرکت انسان اشتباه است، باید به راحتی اقرار به اشتباه خود کنند و بدون تعصب مسیر خود را تغییر دهد.

#شرح_مثنوی

📎 سایر جلسات شرح مثنوی معنوی

@spiritual_mind

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

10 Nov, 17:33


بیت ۲۱۵۳

"با زبان‌ گرچه که تهمت می‌نهند
دست و پاهاشان گواهی می‌دهند"


🌿این بیت را به دوشکل می‌شود معنا کرد:

جامعه‌ای را تصور کنید که اصلا ایمان و باور ندارند و نفاق همه آن‌ها را دربرگرفته و همگی به یک ساختار اصول اعتقادی فلسفی تکیه کرده‌اند، و فکر می‌کنند فقط همین درست است، بقیه را تکفیر می‌کنند و به هیچ کسی هم باور ندارند.

در بیت قبل گفت این‌ها آدم‌هایی هستند که وقتی نان از دست‌شان می‌گیرید، تخم صرع است یعنی روان شما را به هم می‌ریزند.

از دید آخرتی که نگاه کنیم می‌گوید یک روز در آخرت دست و پاهای‌ آنها شهادت می‌دهند.

"با زبان‌ گرچه که تهمت می‌نهند
دست و پاهاشان گواهی می‌دهند"

حرف بسیار می‌زنند مثلا می‌گویند این کار را می‌کنیم؛ جوان‌ها را خوش‌بخت می‌کنیم، همه را موفق می‌کنیم؛
و صرفاً فقط حرف می‌زنند.

پیوسته حرف‌هایی که حقیقت نیست را بیان می‌کنند که بهترین هستند، اول هستند؛
اما غافلند که دست و پاهاشان گواهی می‌دهند.

🌿در این‌جا "دست و پاها" را می‌توانیم اعمال و کردار معنی کنیم.

لاف می‌زنند که آمارها نشان می‌دهد ما بهترین در دنیا هستیم، همه هم از ما حساب می‌برند، خیلی هم کارمان درست است!
اما این فقط روی نمودار است؛
درحالی‌که اعمال و رفتار و نتایج‌ چیز دیگری را نشان می‌دهد.

وقتی بر سر سفره‌ی مردم می‌روید و زمانی‌که وارد جامعه‌ می‌شوید موضوع دیگری را می‌بینید.
عملکرد آنها گواهی می‌دهد که دست و پای آنها در کار ریختن تخم صرع در نان مردم بوده است‌.

🙏ان‌شاءالله که همه‌ی ما شاهد نجات الهی باشیم و از کسانی‌ نباشيم که فکر می‌کنند به حقیقت دست یافته‌اند یا فکر می‌کنند خداشناس هستند، کسانی‌که فکر می‌کنند در مقام الهی قرار گرفته‌اند، اما در واقع ایمان و باور قلبی ندارند و فقط ظاهرسازی می‌کنند و مجبور شده‌اند که همیشه در نفاق و ریا و سالوس و چرب‌زبانی و خوش‌مشربی طی کنند و خودشان را مؤمن نشان بدهند.
ان‌شاءالله که بتوانیم شاهد نجات و جاری شدن توحید الهی در دل همه آن‌ها باشیم.

🌿بزرگواران اولین کاری که باید بکنیم این‌ است که مواظب باشیم ما جزو این دسته نباشیم.

کسانی‌که ایمان ندارند اما می‌توانند صدها دلیل بر اثبات خدا برای شما بگویند اما حاضر نیستند که یک بار دل‌شان را به حضرت حق بدهند.

🌿چند سال پیش فیلمی درست کرده بودند که خیلی قشنگ بود. یک روز معلم دینی سرکلاس آمد و به یک پسر روستایی گفت که چرا هر روز دیر می‌آیی؟
پسر گفت پل ما خراب شده است و هر بار مجبور هستیم برای این‌که به مدرسه بیاییم، برویم از پل پایین دور بزنیم و مسیر طولانی را طی کرده تا به کلاس بیاییم.

معلم به شوخی به دانش‌آموز گفت "یک بسم‌الله بگو از روی آب بیا".
از فردای آن روز دید که آن پسر به‌موقع سر کلاس رسید و از آن پس نیز همیشه سر موقع می‌رسید.
یک روز از او پرسید: چگونه می‌آیی؟ گفت "شما گفتید بسم‌الله بگو و پایت را روی آب بگذار و بیا".
معلم دینی شک کرد و رفت دید بله واقعا دانش‌آموز دیگر از پل پایین استفاده نمی‌کند.

این حتی اگر فقط داستان هم باشد اما شرح حال همه‌ی ماست.
بچه یک بسم‌الله می‌گوید و پایش را روی آب می‌گذارد و رد می‌شود.
معلم فهمید که تمام آموزش‌هایی که دیده است؛ این‌که معلم دینی شده است، این‌که این‌قدر از خدا و پیغمبر گفته است ذره‌ای به ایمان خود او نیفزوده است و چه بسا ایمان او بیشتر گیر کرده باشد،
ولی آن کودک ساده‌دل و ساده‌لوح که این معلم را باور کرده بود توانسته بود به مقام راه‌رفتن روی آب برسد و باور داشت که خداوند او را حفظ می‌کند و ایمان او سبب حفظش شده بود.

🌿بزرگواران، مولانا نمی‌خواهد ما بی‌منطق شویم و تفکر و استدلال را کنار بگذاریم؛
اما می‌گوید طریق مسیر خداشناسی، ایمان است، آن هم ایمانی که یک آدم صاحب‌دل، یک نور الهی، یک شمس بیاید و دست‌‌تان را بگیرد و شما را روشن کند وگر نه، این استدلال و منطق و آموزش اصول و عقاید منطقی، در مسیر ایمان‌ به هیچ درد شما نمی‌خورد.

این‌هم حرف حضرت مولانا در داستان ستون حنانه.

🙏پروردگارا
تو را سپاس می‌گوییم که پس از هشتصد سال بر سفره‌ی گسترده مولانا جلال‌الدین محمد بلخی بنشستیم و سخنان ناب و به‌روز او را شنیدیم و بهره بردیم.

"و لاحول و لاقوه الا بالله العَلی العَظیم"

در پناه نور و عشق الهی باشید.☀️🤍

پایان جلسه صد و بيست و سوم

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_سه

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

10 Nov, 17:21


بیت ۲۱۵۲

"دست و پای او جماد و جان او
هرچه گوید آن دو در فرمان او"


👌گیرم که یک بار جستی ملخک، دوبار جستی ملخک، اما آخرت را چه‌کار می‌کنی؟

دست و پای شما الان جماد است و حرف نمی‌زند اما بدن شما در آخرت و حتی شاید در همین دنیا، شهادت تواهد داد.

🔸اکنون بدن شما در فرمان شماست، اما زمانی که در فرمان خدا قرار بگیرد آبروي‌ شما را می‌برد.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_سه

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

10 Nov, 17:13


بیت ۲۱۵۰

"ظاهر الفاظ‌شان توحید و شرع
باطن آن همچو در نان در تخم صرع"


🔸مذهبی‌های ظاهری که صرفاً ادا در می‌آورند؛ ظاهرأ حرف و صحبتشان از خدا و پیغمبر و توحید است، اما به ایمان و حجاب مردم گیر می‌دهند و دائماً در ظواهر شرع، گیر هستند،
ایشان در باطن برکت ندارند.

🌿یک آدم الهی باید برکت داشته باشد. اگر چیزی از او خریداری کردید به راحتی خراب نشود بلکه افزون گردد و خیر و برکت داشته باشد و فراوانی ایجاد کند.
اگر پولی از دست‌ یک آدم الهی گرفتید، آن پول زندگی‌ شما را دگرگون کند.
از آدم الهی برکت سرازیر می‌شود.


"باطن آن همچو در نان تخم صرع"
اگر باطن‌دار نباشد نه تنها بابرکت نیست تازه مریضی هم می‌آورد و هر چه که از آن سیستم دریافت کنید، مایه‌ی بیچارگی می‌شود.

🔸تخم صرع چیست؟
در گذشته در ایران بیماری صرع بسیار شایع بود و جالب است شاید قوی‌ترین بیماری که ابن‌سینا روی آن تحقیق کرده است و انواع بسیار زیاد آن را توصیف کرده است بیماری صرع است. جناب ابن‌سینا بیشتر از روان‌پزشکان امروز در مورد صرع صحبت کرده است.

🔸برخی آفات بودند که کنار گندم رشد می‌کردند و اگر کشاورز دقت نمی‌کرد و این آفات را کنار گندم درو کرده و آرد می‌شد و آرد هم خوب پخته و تخمیر نمی‌شد این آفت‌ها سبب تحریک صرع می‌شدند‌ یعنی یا آفات دانه‌ای بودند یا خود زنگی بود که روی گندم می‌زد و یا قارچ‌هایی بود که به گندم می‌چسبید و این‌ها برای بدن انسان خطرناک بودند و سبب بیماری صرع می‌شدند.

🔸بیماری صرع بیماری است که در گذشته تا حدودی آن‌را به غیرارگانیک‌ها ربط می‌دادند. چون آن شخص که غش می‌کرد برخی اوقات حرف‌هایی ماورایی هم می‌زد.

می‌گوید این‌هایی که در ظواهر گیر هستند چنین وضعیتی دارند و مردم را مریض می‌کنند.
اگر مردم نان از دست‌ آن‌ها بگیرید آن نان موجب صرع می‌شود و بسیاری بیماری‌های روانی برایشان ایجاد می‌کند.
ان‌شاءالله که ما بتوانیم از دست اولیای الهی نان بگیریم.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_سه

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

02 Nov, 17:52


بیت ۲۱۴۹

"همچو قَلّابان بر آن نقدِ تباه
نقره می‌مالند و نام پادشاه"


قلب به معنای "تقلب کردن" است.
"قَلّاب" یعنی کسی‌که متقلب است و "هم‌چو قلابان" یعنی مثل کسانی‌که تقلب می‌کنند.

تقلب‌های قدیم چگونه بود؟
یک سکه‌ی سرب درست می‌کردند و بر روی آن یک روکش طلا یا نقره می‌کشیدند، یک چیزی شبیه "آب‌کاری" با روش‌های قدیم انجام می‌دادند و این "نقدِ تباه" نام می‌گرفت.

معنای "نقد" که همان پول است.
"نقد تباه" پولی است که وقتی در کف دست آن‌ را مالش می‌دهیم، سیاه می‌شود و نقره یا طلای آن با مالش دست از میان می‌رود و یک سرب سیاه از زیر آن مشخص می‌شود که به این نقد تباه یا پول و سکه‌ی جعلی می‌گویند.

"همچو قَلّابان بر آن نقد تباه
نقره می‌مالند و نام پادشاه"

🌿روی یک سکه بی‌‌ارزش نقره می‌مالند و اسم پادشاه را حک می‌کنند.

کسانی که ایمان قلبی ندارند و فقط ادای مسلمانی را درمی‌آورند، سکه تقلبی هستند.

علت آن چیست؟
چون در درگاه خداوند نمی‌توان اینها را خرج کرد‌ و نفَس‌شان حق نیست. چرا؟
چون ایمان‌شان، ایمان سالوس‌وار و ایمان ریاکارانه است چون در ته‌دل‌ ِ خود با خدا و رسول، نتوانسته‌اند ارتباط برقرار کنند اما به‌اجبار چون در جامعه‌ی مذهبی زندگی می‌کردند، مجبور شدند ادای مذهبی‌ها را دربیاورند،
این‌ها تماماً سکه‌ی تقلبی هستند.

🌿گاهی حضرت مولانا صحبتی می‌کند گویا درحال توصیف زمانه‌ی حال ما است و اصلا احساس نمی‌کنیم که درحال خواندن یک کتاب ۸۰۰ سال پیش هستیم وگویا که همین الان نزد ما جامعه‌شناسی می‌کند.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_سه

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

02 Nov, 17:37


بیت ۲۱۴۸

"تا به ناموس مسلمانی زِیَند
در تسَلُّس تا ندانی که کی‌اند"


🍃همین افراد به ناموس مسلمانی زندگی می‌کنند یعنی در میان مسلمانان هستند و در جایی که مورد احترام و امنیت (ناموس) مسلمانان هست، با ریاکاری و نفاق زندگی می‌کنند.

(تسلس از سالوس می‌آید و سالوس چرب‌زبان و ریاکار می‌شود.)

منظور از "تا ندانی که کی‌‌اند"
این است که انسان‌های بی‌ایمان، در جوامعی که یک ظاهر مذهبی دارد، مجبور هستند با ریا زندگی کنند.

🌿ای کاش به جای این‌که با سالوس، چرب‌زبانی و ریا زندگی می‌کردند این زمان را برای ترمیم ایمان‌ خود صرف می‌کردند.

ایمان با آموزش ترمیم نمی‌شود و خداوند باید آن‌را ترمیم کند.
این‌که من بگویم من الان می‌نشینم یک کتاب اصول عقاید می‌خوانم بعد باایمان می‌شوم امکان‌پذیر نیست این مسیر کاملا عقلانی است.

🌿ایمان را باید نور حق و محبت اهل بیت، محبت اولیای الهی و محبت خاصان ترمیم کند.
شما نمی‌توانید ایمان را با منطق و استدلال ترمیم کنید.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_سه

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

02 Nov, 17:25


بیت ۲۱۴۷

"هم ز بیم معجزات انبیاء
سرکشیده منکران زیر گیا"



💢بعضی از افراد هستند که منکرند و همواره در ته‌دل‌ خود عناد دارند و نمی‌خواهند ایمان‌ خود را تقویت کنند و همواره از درون دچار وسوسه میشوند و همه چیز را چرندیات میدانند،

گویا یکی به آنها میگوید:
"بریز دور! اصلا چه کسی دیده؟ معلوم نیست این کتاب برای خدا باشد‌ یا نباشد! معلوم نیست این‌ کارها درست باشد"
و پیوسته دچار وسوسه هستند.

💢می‌گوید بعضی اوقات معجزاتی از انبیاء می‌آید و اینها سر خود را زیر گیاه و خاک می‌برند، مثل کبک که سر خود را زیر برف می‌برد،
می‌روند و مخفی می‌شوند و از ترس خود را در جایی پنهان می‌کنند.

به نوعی درحال نشان دادن این است که آن‌هایی که انسان هستند، طریقت و نور و باورهای غیبی را می‌توانند بپذیرند؛
اما آن‌هایی که انسان‌نما هستند، مانند همان دیو و دد مخفی شده‌اند و نمی‌توانند ایمان را بپذیرند.

یعنی اگر ژن انسان را نداشته باشند و انسان‌نما باشند، خود‌به‌خود معجزات و باورهای غیبی را نمی‌پذیرند و منکر شده و به‌گونه‌ای حتی اذیت می‌شوند و مجبور می‌شوند خود را مخفی کنند‌.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_سه

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

02 Nov, 17:21


بیت ۲۱۴۶

"هم‌چنان کز بیم آدم دیو و دد
در جزایر در رمیدند از حسد"


🍃این بیت داستانی دارد که روایتی هم برای آن هست، اما اینکه این داستان به صورت تمثیل است یا واقعیت؟ این را من اطلاع ندارم.

می‌گویند پیش از این که ما در زمین زیست را آغاز کنیم، انسان‌نماهایی وجود داشتند که یا از گونه‌ی نئاندرتال‌ها بودند یا ترکیبی از انسان و موجودات دیگر، وقتی انسان‌ها پدید آمدند، نئاندرتال‌ها در دوردست‌ها، جنگل‌ها و محیط‌های دورافتاده رمیده شدند.

🍃گاهی می‌گویند در کوه‌های هیمالیا پاگنده هست یا آدمی دیدیم که پشمالو بود پاهای بزرگی داشت یا در برخی مناطق حیوان‌های خاصی در دوردست‌ها می‌بینند یا انسان‌ها و انسان‌واره‌هایی با قد خیلی بلند گزارش می‌شود که در خارج از جماعت دیگر انسان‌ها دیده می‌شود.

🍃این‌ روایات طبق داستان‌های کهن است که اطلاعی در مورد درست یا غلط بودن آن ندارم که گفته می‌شود در این زمین انسان‌نماهایی زندگی می‌کردند که بعد از آمدن انسان‌ها آمدند رمیده شدند و به بیابان‌ها و کوه‌ها رفتند و در آن‌جاها زندگی می‌کردند.

🍃برخی نیز می‌گویند که بعضی‌ از انسان‌ها با این‌ موجودات رابطه جنسی داشته‌اند و گونه‌‌های مختلف انسان‌نما ایجاد شد‌، یعنی ما هم‌اکنون ژن‌های متعددی داریم که برخی ژن انسان داشته و برخی ژن ترکیبی دارند.

البته صرفاً جهت شرح کامل‌تر این بیت این روایات را می‌گویم، به دلیل اینکه شخصاً نتیجه‌ی محکمی بر این موضوع دریافت نکرده‌ام، نمی‌توانم کامل مبحث را بیان کنم.

"هم‌چنان کز بیم آدم دیو و دد"

🔸دیو و دد چه می‌شود؟
"دیو" آدم‌‌های خیلی بزرگ و غول‌مانند بودند و "دد" هم آن‌هایی که وحشی بودند.
دد ها بعد از این‌که قبایلِ آدمیان شکل گرفت، مجبور شدند از کنار آدمیان به طبیعت بروند و اند‌ک‌اندک هم‌ نسل‌ آنها از میان رفت.

"در جزایر در رمیدند از حسد"

از فشار حسد در جزیره‌ها و جاهای دور رفتند و گم شدند.
این را برای چه می‌گوید؟؛
که اگر نور ایمان وارد شود دلایل منطقی شما نیز مانند دیو و دد و انسان‌نماها که از جوامع بشری فرار کردند و دور شدند، این‌ها هم دور می‌شوند.
یعنی وقتی نور ایمان می‌آید، پای منطق ضعیفی که شما دارید به هیچ جایی باز نخواهد شد.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_سه

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

02 Nov, 17:12


بیت ۲۱۴۵

"این طریق بکر نامعقول بین
در دل هر مقبلی مقبول بین"


🌿بار دیگر در این‌جا "نامعقول" چه معنی می‌دهد؟

نامعقول روش اهل طریقت یا روش اهل دل است اگر منظور روش فلسفی بود، روش معقول می‌شد.

به روش اهل طریقت، روش دل نمی‌گویند و آن‌را روش نامعقول می‌‌خوانند.

🌿لذا در این‌جا "نامعقول" به‌معنای بی‌خردانه نیست، بلکه روشی است که به‌واسطه‌ی آن شما بخواهید ایمان را بدون دلیل تقویت کنید.

کسانی‌که به دنبال منطق برای تقویت ایمان‌ خود هستند، روش عقلی را پیش می‌برند که مولانا آن را تایید نمی‌کند‌.

"این طریق بکر نامعقول بین"،
"بکر" یعنی جاده‌ای که کسی زیاد در آن راه نرفته است و این اشاره‌ به‌این نکته دارد که جاده‌‌ی همه بکر نیست و مسیری که می‌روند اشتباه است.

🌿مولانا در یک جامعه‌ی بسیار سخت‌گیر مذهبی زندگی می‌کند و در آن جامعه
به‌نوعی باید با "طرفةالحیل" و انواع روش‌ها نشان دهد که همه مسیر را اشتباه می‌روند.

بنابراین می‌گوید
"این طریق بکر نامعقول بین"،
وقتی مولانا می‌گوید بکر است یعنی هیچ کدام‌ از شما داخل آن نرفته‌اید و جامعه اصلا سمت آن نمی‌رود و درگیر مسائل ظاهری شده است.

🌿 "در دل هر مقبلی مقبول بین"،
"مقبل" آدم بااقبال، نیک‌بخت و نیک‌روزی را می‌گویند.
می‌گوید هر کسی که دل پاکی داشته باشد این را قبول می‌کند.

🌿پس ما یک روش داریم که هرجایی است،
و هر کسی به آن راه وارد می‌شود.
مثل کتاب تعلیمات دینی‌ که بنشینند تا به ما اثبات کنند که خدا هست.
در این روش هر کسی می‌آید پا درون آن می‌گذارد،
و عده‌ای هم می‌آیند و آن را رد می‌کنند.

🌿یک روش هم وجود دارد که "روش دل" است؛ در روش دل آدمی که مقبل و مورد عنایت و قبول پروردگار باشد آن را می‌پذیرد و آن روش بکر است و کسی داخل آن نشده است.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_سه

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

25 Oct, 15:40


بیت ۲۱۴۴

"هر چه معقول است عقلش می‌خورد
بی‌بیان معجزه بی جرّ و مد"


🌿هر چیزی که معقول و پذیرفته است عقل همان را می‌پذیرد.

همان متد ایمان که ندیده بخرید و ندیده ایمان بیاورید و به رسولان باور داشته باشید و به صورت قلبی آن‌ها را بپذیرید خود یک‌ روش عقلانی است که عقل کاملاً آن را می‌پذیرد و می‌بلعد.

"در معجزه بی جر و مد"

یعنی بدون این‌که از خدا سندی طلب کنید و در جر و مد و چون‌ و چرا و کشمکش و افت‌ و خیز بیفتید، باورهای قلبی باید پذیرفته شود.

🌿برای نمونه برخی این‌قدر در مورد یک موضوع بحث می‌کنند که آیا این درست است یا سند دارد، خوب است یا بد است!؟

عده‌ای دلیل می‌آورند و عده‌ی دیگری آن‌ را رد می‌کنند؛
تمام اینها قیاس است و هیچ‌یک از آنها ایمان نیست.

🌿اگرصد سال دروس الهیات بخوانید، ذره‌ای بر ایمان شما اضافه نمی‌شود، دروس تئوری سبب افزایش ایمان نمی‌شود بلکه باورهای درونی و قلبی‌ است که ایمان شما را افزایش می‌دهد.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_سه

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

25 Oct, 15:36


بیت ۲۱۴۳

" گر نه نامعقول بودی این مزه
کِی بُدی حاجت به چندین معجزه"
 

🍀"مزه" به‌معنای طعم خوراکی است.

ما یا روش معقول می‌رویم یا روش دل می‌رویم‌.
یعنی یا از روش "منطق‌واستدلال" جلو می‌رویم یا از روش "ادراک و شهود".

روش ادراک و شهود را نامعقول می‌گوید. 
"نامعقول" به معنای کم‌عقل نیست بلکه به معنای روش طریقتی است نه روش شریعتی.

"گر نه نامعقول بودی این مزه
کی بدی حاجت به چندین معجزه" 

🍀این همه طعم معجزه در زندگی شما وارد می‌شود و اثبات غیرعقلانی و شهودی می‌کند، باورهای‌ شما را تغییر می‌دهد به‌خاطر این‌که روش دل را به شما نشان دهد. 

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_سه

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

25 Oct, 15:30


بیت ۲۱۴۱

"معجزه موسی و احمد را نگر
چون عصا شد مار و اُستُن باخبر"


به‌طور مثال معجزه‌ی حضرت موسی و پیامبر صلوات‌الله علیه را بنگرید.
معجزه حضرت موسی این بود که عصا به اژدها تبدیل شد؛
و معجزه پیامبر ستون حنانه بود که از دوری ایشان به‌ ناله در آمد، یعنی ستون از مرحله‌ی جمادات به مرحله‌ی آگاهی رسید،
به‌ عبارتی حالت ستون از ارتعاش ماده به ارتعاش آگاهی تغییر یافت.

◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇

بیت ۲۱۴۲

«از عصا ماری و از اُستن حنین
پنج نوبت می‌زنند از بهر دین»


🌿از عصا یک مار به‌وجود آمد
و از ستون ناله برخاست.

این داستانی که برای شما روایت می‌کنم بهرِ دین پنج نوبت می‌زنند.

"نوبت زدن" در دو معنا است.
اول به‌معنای اذان گفتن است که در جهان اسلام برای دیگر اهالی جهان اسلام پنج نوبت و برای اهل تشیع سه نوبت اذان می‌گویند.

پنج نوبت اذان گفتن سنتی بوده است که پیش از اسلام نیز بوده است و آن بدین شکل بوده که " نوبت" می‌زدند.

🌿و اما معنای دیگر "نوبت زدن"؛
به‌طور مثال اگر شما به مشهد بروید، یک گروه موسیقی هستند که هر چند ساعت یک‌بار"نقاره" می‌زنند و به این نقاره زدن "نوبت‌زدن" می‌گویند.
این یعنی سلطان پابرجاست.

در ایام قدیم که اطلاع‌رسانی وجود نداشت برای اعلام زنده و پابرجا بودن سلطان و نیز جاری بودن حکومت، هر چند ساعت یک بار نوبت می‌زدند یعنی در شهرها نقاره و طبل می‌زدند تا صدایی بیاید و همه بفهمند که هنوز حکومت پابرجا است.

🌿می‌گوید حکومت دین پنج نوبت می‌زند تا به‌واسطه‌ی همین داستان‌ها بیان کند که نوبت می‌زنم و من پابرجا هستم!

به نوعی داستان‌های رسولان به ما می‌گوید خدایی در میانه هست که می‌‌تواند به ایمان‌ ما بیفزاید و ما خودمان را درگیر این پای چوبین نکنیم.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_سه

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

25 Oct, 15:12


بیت ۲۱۳۹

"حلقه کوران به چه کار اندرید
دیده‌بان را در میانه آورید"


🌿این اشاره به تمام دین‌دارانی دارد که نابینا هستند...
جلسه پیش در مورد "بینا" گفته‌ شد که حضرت مولانا به فردی اهل دل اشاره می‌کند که او توانایی" دیدن" دارد اما اسم او را بر زبان نمی‌آورد‌ و این اسرارآمیزترین مساله است، چون در دورانی هم نیست که شمس یا جناب صدرالدین قونوی باشند.

🌿حضرت مولانا در میان مردم یک نفر را می‌بیند و می‌گوید بروید سراغ آن کسی که "ابابصر" و صاحب بصیرت است؛ آن بینا را بیاورید،
شما نابینا هستید.
او قطب زمانه است، اما اسمی بر زبان نمی‌آورد‌.

البته اگر گفته‌ها را همانند پازلی کنار هم بگذارید، اسم هم آورده است، انشالله بر پای قصه حضرت‌ مولانا بنشینیم تا روزی این پازل تکمیل و معما حل شود.

🌿می‌گوید"حلقه‌کوران" یعنی شما که دور هم نشسته‌اید و در یک طریقتی، دینی و مسلکی هستید و منطق دینی در رفتارهای‌ خود دارید، همگی کور هستید.

"حلقه کوران به چه کار اندرید"
چه کار می‌کنید دور خود می‌چرخید؟

"دیده‌بان را در میانه آورید"
شما که نمی‌بینید، بروید و آن‌ کسی که قطب زمانه است و به مرحله شهود رسیده و بصیرت دارد را بیاورید‌.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_سه

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

25 Oct, 15:10


بیت ۲۱۳۸

" او عصاتان داد تا پیش آمدیت
آن عصا از خشم هم بر وی زدیت؟"


🪴خداوند این عصا را یا تفکر استدلالی و منطق الهی را به شما بخشید تا گامی برداشته و راهی بروید آنگاه شما با همان عصا به خود خدا حمله کردید؟!

به خدا حمله کردن یعنی چه؟
یعنی با استدلال‌های منطقی ایمان‌ خود را ضعیف کردید و با بحث و جدل با دیگر ایمان‌داران، وقت‌ خود را هدر دارید و از آن بدتر اگر دست‌ شما به زور و قدرت رسید، کسانی که هم‌باور شما نبودند را تکفیر کرده و به زندان و جرم متهم کردید!

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_سه

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

25 Oct, 15:02


بیت ۲۱۳۷

"چون عصا شد آلت جنگ و نفیر
آن عصا را خُرد بشکن ای ضریر"

🍀منظور از عصا همان عقل جزئی است که می‌خواهد خدا را اثبات کند.

نفیر همان به معنای نفرت و جنگ است.

آن عصا یا به عبارتی این عقلت را خرد کن و بشکن ای ضریر، ای نابینا این عصا را بشکن، این مایه دردسر شده است.

این اشاره به چه چیزی دارد؟
بیشتر جنگ‌هایی که در جهان اتفاق افتاده جنگ‌های ایدئولوژی است یعنی دو گروه که هر دو طرف‌دار خدا هستند در مقابل یکدیگر قرار می‌گیرند و هر کدام می‌خواهند با عقل‌ خود خدا را اثبات می‌کنند.

🍀اینها بر سر یک خدا با هم‌ می‌جنگند که بگویند خدای ما حق‌تر از خدای شماست.
این نوع نبرد متاسفانه همواره بوده و هست و امیدوارم روزی تمام شود.

می‌گوید این عصا یعنی این منطق دینی که به شما بخشیده شد، آلت جنگ و نفرت شده است.
خیلی مهم است!

🍀البته منظور فقط دین اسلام و مسیحیت نیست؛
مولانا دورانی را می‌بیند که مغول‌ها حمله کرده و یک کتاب چند صفحه‌ای به نام یاساها آورده‌اند و می‌گویند به این کتاب ایمان بیاورید.

پس آنها هم دنبال نوعی ایدئولوژی‌ بوده‌اند.
یعنی همه برای خود یک ایدئولوژی‌ دارند که به اشتباه به آن دین می‌گویند؛
اما منظور ایدئولوژی است.

حتی کمونیست‌ که خداباور نیستند هم نوعی ایدئولوژی است.
در ابتدای تشکیل کمونیست به خاطر یک ایدئولوژی چقدر آدم‌ کشته شد!

می‌گوید این باور یک عصای چوبی در دست شماست که به خاطر آن با هم می‌جنگید و مایه جنگ درونی و بیرونی شما شده است؛
این عصا را بشکنید،
با این عقلانیت خُردی که شما دارید به جایی نمی‌رسید.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_سه

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

21 Oct, 20:35


بیت ۲۱۳۶

"این عصا چه بود قیاسات و دلیل
آن عصا کی دادشان بینا جلیل"


می‌گوید این عصا (این عقل منطقی‌) که دست شماست، قیاسات و دلیل است.
برهان و منطق و دلیل ذهنی برای اثبات‌ چه چیزی می‌آوری؟
برای اثبات کسی که خود این عصا را داده است!؟
بینا جلیل اشاره به خدا و اسم بصیر و خاص پروردگار است.
می‌گوید خدا خودش این عقل را به شما داد،
حال همان عقل را در رد و قبول او استفاده می‌کنید؟!

عقل موهبتی لطیف است که خداوند به ما عطا کرده است در عین حال خیلی هم‌ ناقص و ضعیف است و ما با همین عقل اندک می‌خواهیم خدا را اثبات کنیم.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_سه

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

21 Oct, 20:31


💫💫

📚شرح مثنوی معنوی
🖊استاد علی مقدم
جلسه صد و بيست و سه


"ای صبا نکهتی از کوی فلانی به من آر
زار و بیمار غمم راحت جانی به من آر

قلب بی‌حاصل ما را بزن اکسیر مراد
یعنی از خاک در دوست نشانی به من آر

در کمین‌گاه نظر با دل خویشم‌ جنگ است
ز ابرو و غمزه او تیر و کمانی به من آر

در غریبی و فراق و غم دل پیر شدم
ساغر می ز کف تازه جوانی به من آر

منکران را هم از این می دو سه ساغر بچشان
وگر ایشان نستانند روانی به من آر

ساقیا عشرت امروز به فردا مفکن
یا ز دیوان قضا خط امانی به من آر

دلم از دست بشد دوش چو حافظ می‌گفت
کای صبا نکهتی از کوی فلانی به من آر"


🌸سلام و عرض ادب و احترام سروران گرانقدرم.
شب همگی شما به خیر.
با نام و یاد پروردگار هستی‌بخش شبی دیگر با شرح مثنوی شریف معنوی را شروع می‌کنیم.

🌿به روح شریف مولانا جلال‌الدین محمد بلخی سلام ودرود می‌فرستیم و از این روح متعالی طلب می‌کنیم حقایق پنهان در کتاب مثنوی شریف را بر قلب و زبان تک‌تک ما جاری فرمایند.

الهی آمین

🌿در داستان ستون حنانه قرار داریم.
ستون حنانه، داستان بی‌ایمانی انسان‌ها به عالم غیب است.
در ابتدای قرآن در سوره بقره اشاره به این دارد که انسانها باید به غیب ایمان بیاورند.
ایمان به غیب و ماورا، بسیار مهم است.
اگر ما بخواهیم همه چیز را رد کنیم و در تردید به سر ببریم، رنگ و بوی زندگی بسیار خشن و ماشینی و سخت می‌شود‌.
امروزه ما مدام به دنبال تایید مسائلی هستیم که علمی باشد،
در حالیکه همین دانش‌ها مرتب خودشان را رد می‌کنند.
ما یک جاهایی را باید با باور و ایمان طی کنیم، چون دست استدلال و منطق به برخی جاها نمی‌رسد.

🌿در داستان ستون حنانه که ماجرای تکیه زدن پیامبر (ص) بر یک چوب خشک بود، مولانا به ما هشدار داد مواظب باشیم از آن چوب خشک کم‌تر نباشیم.
آن چوب از فراق رسول‌الله به ناله افتاد،
اما چرا ما در فراق حضرت حق، فراق اولیای الهی، فراق امامان و بزرگان به ناله و دلتنگی نمی‌افتیم؟!

🌿در ادامه مولانا فرمود:
"پای استدلالیان چوبین بُود"
چوبین اشاره به شخص خاصی دارد که شرح آن را در جلسه پیش خدمت مبارک‌ شما گفتیم.
در شرح این بیت گفتیم که در مسئله اثبات خدا خیلی نکوشید.
بسیاری مسائل را باید عقلانی جلو برویم، اما مساله خدا ادراکی است.
در مسئله‌ی اثبات خدا، ممکن است باز ادله‌ای در رد و قبول آنچه اثبات شده بیاید و ما را مدام دچار تردید کند.

🌿در نقل قول امام‌الحرمین جوینی که گفت:"ای کاش ایمان پیرزنان نیشابور را داشتم"؛
فهميديم سواد فلسفی آنقدرها در شناخت خدا کمک کننده نیست بلکه تردید انسان را زیادتر نیز می‌کند.

🌿مولانا بحث‌های عقلی و منطقی برای اثبات خدا را به یک عصا تشبیه می‌کند که تنها برای راه رفتن روی زمین صاف خوب است اما اگر روزی به شن‌زار سختی رسیدیم این عصا هیچ کمکی نکرده و حتی باعث فرو رفتن و زمین خوردن بیشتر ما می‌شود.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_سه

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

21 Oct, 20:28


شرح مثنوی معنوی برای جوانان و نوجوانان

♦️جلسه صد و بیست و سوم


🌿آدرس شعر:
مثنوی معنوی، دفتر اول
ابیات ۲۱۳۶ الی ۲۱۵۳

🌿نام حکایت:
« پیر چنگی در عهد عمر رضی‌الله‌عنه که از بهر خدا روز بینوایی در چنگ زد میان گورستان.»

🌿نام بخش:
«نالیدن ستون حنانه چون برای پیغامبر منبر ساختند.»

🌿بیان شعر:
«این عصا چه بود قیاسات و دلیل، آن عصا کی دادشان بینا جلیل.. »

💎موضوعات:

موهبت عقل:
منطق عقلانی یکی از عطایای الهی به انسان است و با آن نمی‌توان خداوند را سنجید.

روش نامعقول:
اثبات شهودی و پذیرش باورهای قلبی بدون قرار گرفتن در قیاس عقلانی، باعث افزایش ایمان خواهد شد.

منکران:
انسان‌نماها معجزات الهی و نور ایمان را نمی‌پذیرند و با ریا و تقلب زندگی می‌کنند.

طریق ریا:
اگر انسان تظاهر به ایمان کند، اعمال و رفتار و نتایج او حقیقت را مشخص می‌کند.

#شرح_مثنوی

📎 دسترسی به سایر جلسات شرح مثنوی

@spiritual_mind

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

02 Sep, 10:27


بیت ۲۱۳۵

"گر نکردی رحمت و اَفضال‌تان
درشکستی چوب استدلال‌تان"


⚜️اگر رحمت و فضل الهی شامل حالتان نمی‌شد، این چوب استدلالی که به دست گرفته‌اید و به واسطه‌ی آن ادعای فهم و درک میکنید به راحتی می‌شکست و نابود می‌شدید؛
چون به عالم غیب ایمان نیاورده‌اید.

بزرگواران این نکته حساس را مدنظر داشته باشید که ایمان، آموزش‌دادنی نیست، بلکه تجربه‌کردنی است.
ما زمانی می‌توانیم صاحب یقین و ایمان شویم که درکی از عالم معنا آن هم از درون خودمان پیدا کنیم.
الزاما تحقیق کردن در دین سبب باایمان شدن شما نمی‌شود و شاید حتی شما را بی‌ایمان‌تر کند.

❤️برای امشب تا همین‌جا کفایت می‌کند و بحث‌ ما در مورد استدلال و منطق و حکمت اشراقی همچنان ادامه دارد.

✔️ما دو مشرب اصلی در جهان داریم.
مشرب فلسفی‌ که در واقع فقط بر پایه‌ی منطق و استدلال باشد؛
و مشرب و مکتب اشراقی، که در کنار منطق و استدلال، به نوری هدایتگر باور دارد که چشم‌ها را گشاده میکند و به اشراق و روشن شدگی می‌رساند.

💫این‌جا مولانا علناً نشان می‌دهد که طرف‌دار سهروردی و مکتب اشراقی است.
البته که جناب سهروردی در آن زمان یک انسان مورد تکفیر بود و او را به بدترین وضعیت کشتند.

⭐️بنده نکته‌ی خیلی جالبی را خدمت مبارک شما بگویم که وقتی یک مبحث عرفانی مطرح می‌شود علمای دینی چون آن را نمی‌فهمند و خارج از چارچوب استدلال و ذهن و منطقشان می‌بینند، اولین کاری که می‌کنند برچسب کفر زده و تکفیر می‌کنند؛
حال دست‌شان برسد سریع اعدام هم می‌کنند.
و شوربختانه در طول تاریخ این اتفاق زیاد افتاده است.

💎جناب منصور حلاج وقتی اناِ‌الحقّ گفت، سریع اعدام شد.
چند صد سال بعد جناب ملاصدرا برای علما به صورت منطقی وحدت وجود را اثبات کرد که وحدت عاقل و معقول امکان‌پذیر است.

👀بعد همان علما عذرخواهی کردند که ببخشید اعدامش کردیم، بلد نبودیم!

خُب کافیست این‌قدر زود تصمیم نگیرید؛
کمی صبر کنید شاید آن شخص حرفی که می‌زند درست و تنها خارج از ساختار فکر شماست و هوش شما نمی‌رسد.

🌚اگر به من بگویند باهوش‌ترین فردی که تا به حال در ایران آمده چه کسی بوده می‌گویم جناب عین‌القضات همدانی.
ایشان تا خواست از خودش دفاع کند و شَطَحیاتش را توضیح دهد، سریع در سن خیلی کم اعدامش کردند.
در صورتی که این‌ها جواهرهای این سرزمین بودند.

🌟جناب سهروردی که حکمت‌الاشراق را نوشت خیلی می‌فهمید، منتها هم‌عصران زمان‌شان نمی‌فهمیدند که چه می‌گوید و فکر می‌کردند کفر می‌گوید و اعدامش کردند.

چه بسا همین الان در عصر ما کسانی هستند که سخنان درستی می‌زنند و چون ما نمی‌فهمیم و فکر می‌کنیم خارج از دین و شریعت است برچسب کفر میزنیم.
پس باید در قضاوت کردن ایشان صبر کنیم.

پیامی که حضرت مولانا برای ما داشتند این است که باید به قطب عالم امکان،
به کسی که چشم‌ها را می‌گشاید و ما را در زمین‌های لرزان دست‌گیری می‌کند، متصل شویم.

☑️استدلال بد نیست اما برای زمین صاف خوب است.
یک جایی که کمی به هم ریختیم و کار سخت شد، با منطق الهیون و درس‌های الهیاتی نمی‌توانیم پیش برویم.

داشتن مدرک دکترای الهیات کافی نیست.
با دکترای الهیات و تئوری‌هایی که خوانده‌اید آیا نوری از ناحیه حضرت حق به شما وارد شده؟
آیا نظرت به جمال قطب عالَم امکان روشن شده؟
آیا دست‌گیری شده‌ای؟
اگر نشده‌ای فقط در یک سری تئوری و استدلال گرفتار آمده‌ای؛
و هر چقدر که این تئوری‌ها بیشتر تکرار شود، به ایمان و یقین شما را افزوده‌ نمی‌شود.

آن چیزی که ایمان شما را افزون می‌کند،
نور حضرت حق است که انشالله در جلسات آینده بیشتر در این مورد صحبت می‌کنیم.

عذرخواهی می‌کنم بابت اینکه مدتی شرح مثنوی ما با تاخیر انجام شد و نتوانستیم آن را برگزار کنیم.
انشالله اگر خداوند اجازت بفرماید دوباره نظمی دیگر پیدا خواهد کرد.

🤲پروردگارا تو را سپاس می‌گوییم که بر خوان گسترده مولانا جلال‌الدین محمد بلخی بنشستیم و فهمیدیم که راه ایمان، دلیل و منطق نیست. راه ایمان وصل شدن به نور اولیای الهی و نور متعال حضرت حق است‌.

🤲پروردگارا تو را سپاس می‌گوییم که دل‌های ما را با معارف و معانی عرفانی آشنا کردی.

لاحَول وَلاقُوّه اِلّا بالله العَلی العَظیم

در پناه نور و عشق الهی باشید💛

پایان جلسه صد و بیست و دوم


#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_دو

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

02 Sep, 10:21


بیت ۲۱۳۴

"نی ز کوران کشت آید نه درو
نه عمارت نه تجارت‌ها و سود"


⬇️ما کورها و نابینایان، نه می‌توانیم کشت کنیم، نه می‌توانیم درو کنیم، نه ساختمانی بسازیم، نه تجارتی و نه سودی کنیم.
ما چشمان‌مان کور است و فقط با یک دلایل منطقی سطحی پیش می‌رویم و هیچ هنری در این عالم نداریم.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_دو

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

02 Sep, 10:16


بیت ۲۱۳۱

"آن سواری کو سپه را شد ظفر
اهل دین را کیست سلطان بَصر"


🫥باید اول اهل دین باشید و شریعتی داشته باشید تا سواری بیاید و سپاه شما ظفر پیدا کند و در مقابل شیطان پیروز شوید.

🏆سلطان بصر یعنی کسی است که صاحب دیده‌هاست و می‌تواند به شما دیده یا بینش یا روشنایی چشم ببخشد.

🔺🔹🔺🔹🔺🔹🔺🔹

بیت ۲۱۳۲

"با عصا کوران اگر ره دیده‌اند
در پناه خلقِ روشن دیده‌اند"


می‌گوید این کورهای دست به عصا، اگر توانسته‌اند چند قدمی راه بروند به این دلیل است که انسان‌هایی با چشم‌های بینا دوروبرشان بوده‌اند،
وگرنه هرگز به تنهایی نمی‌توانستند مسیری را طی کنند.

بیانگر این است که اگر ما به جایی رسیدیم، حاصل تلاش خودمان نیست،
بلکه به برکت انسان‌هایی است که در وصل قرار گرفتند و به جایی رسیدند.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_دو

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

02 Sep, 10:02


بیت ۲۱۳۰

"پای نابینا عصا باشد عصا
تا نیفتد سرنگون او بر حصا"


🪨حصا به معنای سنگ‌ریزه است.
در عربی برشمردن چیزی را احصا می‌گویند.

در قدیم آدم‌ها اعداد را نمی‌شناختند و برای شمردن، سنگ‌ریزه حمل می‌کردند.
مثلا وقتی می‌خواست ببیند گله گوسفندش را درست به چرا برده و برگردانده، ظرفی داشت که به ازای هر گوسفند، یک سنگ داخلش می‌انداخت و وقتی از چرا که برمی‌گشت به ازای هر گوسفند یکی‌یکی سنگ‌ها را میشمرد تا مطمئن شود همه را برگردانده است.

🕸در ابیات قبل گفته شد که برخی آدم‌ها نور ندارند و کور هستند و زمین می‌خورند.

"پای نابینا عصا باشد عصا"
تا نیفتد سرنگون، او بر حصا"


👍بعضی‌ها عصای چوبی دستشان است.
روی زمین سفت می‌توان با عصا راه رفت،
اما راه رفتن با عصا در شن باعث عدم تعادل و زمین خوردن می‌شود.
با پای چوبین روی زمین صاف می‌شود راه رفت، اما در شن فرو می‌رود و زمین می‌خورد.

👈اشاره به کسانی‌ است که با استدلال و منطق خدا را پذیرفته‌اند.
تا زمانی که روی زمین صاف راه می‌روند و هیچ شبهه و گمانی وارد زندگی‌شان نشده، همه چیز عالی است؛
اما زمانی که دچار یک شبهه، یک وهم و یک تردید می‌شوند گویا دیگر روی زمین سفت نیستند و در زمین شنی ِ تردید ایستاده‌اند و در نهايت زمین می‌خورند؛
مگر این‌که دست‌شان در دست اولیای الهی باشد.

📖بزرگواران، فرض میکنیم قرآن یک کتاب منطقی است که بر استدلالات و پایه‌های محکمی بنا شده است.
حال اگر روزی یک موضوع علمی در قرآن رد شود، من چون فقط به استدلال قرآن تکیه کرده‌ام می‌افتم و زمین میخورم.

زمانی که حضرت رسول می‌خواستند به رحمت خدا بروند، فرمودند من قرآن و اهل بیتم را، هر دو برای شما می‌گذارم که این دو را با هم بچسبید.
این‌جا هم جناب مولانا به همین موضوع اشاره دارد که اگر شما بر اساس اصول منطقی ایمان بياوريد، اگر روزی به زمین‌ شنی برخورد کنید پایتان و استدلال‌تان شل میشود و زمین می‌خورید؛
مگر این‌که دستتان را به دیده‌ور و قطب زمان بدهید،
قطب زمانه‌ای که چشم‌هایش باز و روشن است.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_دو

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

02 Sep, 09:54


بیت ۲۱۲۹

"غیر از آن قطب زمان دیده‌ور
کز ثباتش کوه گردد خیره‌سر"


🏆قطب زمانه، یعنی ولی زمانه، صاحب‌الزمان، امام زمان، انسان کامل.

دیده‌ور یعنی کسی که بینا و آگاه شده است.
دیده‌های ما به اِبصار نرسیده،
ما در بصر هستیم و به بینایی نرسیده‌ایم.

میگوید به جز قطب زمانه که دیده‌ور است و پای او محکم است،
دیگران پای چوبین زمخشری دارند و راه رفتنشان سست است.
زمخشری در آن زمان فوت کرده زود و دیگر در قید حیات نبود.
مولانا با اشاره به او می‌گوید این سبک تفکر شما به جایی نمی‌رسد.
بروید به آن قطب زمانه، به آن انسان کامل که به او امام زمانه می‌گویند بچسبید.

❤️این‌جا مشخص است که حضرت مولانا کسی را می‌بیند.
اگر کل مثنوی را خوب بگردیم و مشخصات آن جاهایی که فردی را می‌بیند را کنار هم بگذاریم، پازل حل می‌شود.
در واقع پازل حل‌شده است؛
انشالله یک روزی خدمت‌تان می‌گویم.

" کز ثباتش کوه گردد خیره‌سر"

⚡️می‌گوید شما پایتان می‌لرزد و جان راه رفتن ندارید.
اما در میان این گرد و خاک‌هایی که با استدلال‌هایتان می‌کنید، آن قطب زمانه که شما در انکارش هستید مثل کوه پُر و محکم ایستاده‌ است.

کوه به معنای اوتاد است.
قرآن می‌گوید کوه‌ها، میخ‌های زمین هستند.
به اولیای الهی نیز اوتاد گفته می‌شود؛
چون آنچنان در زمین محکمند که:
"کز ثباتش کوه گردد خیره‌سر"،
کوه از ثبات ایشان سرگردان و حیران می‌شود.

🦋قطب یعنی نفر اصلی جهان هستی که خدا نیست و یک انسان است در جایگاه ولی زمانه.

دور تا دور قطب چه کسانی هستند؟
می‌گوید اوتاد یا کوه‌ها به دنبالش می‌دوند.
یعنی کسانی که به وزن یک کوه شده‌اند در مقابل قطب سر تعظیم فرود می‌آورند.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_دو

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

02 Sep, 09:51


بیت ۲۱۲۸

"پای استدلالیان چوبین بود
پای چوبین سخت بی‌تمکین بود"


🪵جدیداً استفاده از این بیت شعر در جامعه‌ بسیار رواج پیدا کرده و آدم‌ها وقتی قرار است برای موضوعی با یک دلیل قانع‌کننده، یک تعقل و تفکری روبرو شوند از این شعر استفاده می‌کنند که
"پای استدلالیان چوبین بود
پای چوبین سخت بی‌تمکین بود"؛


و بعد بیخیال موضوع می‌شوند و دنبال عشق و حال زندگی می‌روند.

☑️من این موضوع را باید خدمت مبارک‌تان بیشتر توضیح بدهم.
جامعه‌ی ما همان‌قدر که به عرفان و معنویت و اشراق و شهود نیاز دارد، به عقلانیت هم‌ نیاز دارد.
باید دانست این بیت شعر در رد عقلانیت نیست بلکه اشاره به موضوع خاص فلسفی در دوران خودش دارد.

🔻ما شخصیت بزرگواری از متکلمین سیستانی به نام زَمَخشَری داریم.
ایشان یک پایش قطع شده بود و یک پای چوبی برایش گذاشته بودند؛
مثل فیلم جویندگان گنج بود که یک پای کاپیتان چوبی بود.
زمخشری متکلم بسیار عاقلی بود و انسانی بود که همه چیز را با منطق می‌پذیرفت.
اتفاقا ایشان تفسیر قرآن هم دارد و در کل آدم پُری بود.

منتها ایشان یک سری چیزهایی که مربوط به عالم غیب بود را رد می‌کرد و قبول نداشت. می‌گفت چیزی نیست که من بتوانم حسش کنم مس قبول نمیکنم.

🧿تقریبا عموم شعرا و عرفای ایران اشعری مسلک بودند.
در گذشته در مورد معتزله و اشاعره سخن رانده شده و دیگر اینجا باز نمی‌کنیم.
زمخشری، معتزله‌ بود و اعتقاد داشت که همه چیز باید یک پایه منطقی‌ داشته باشد.
مثلاً وقتی بحث روح و جن و عالم غیب میشد همه را به ماده نسبت می‌داد و هیچ عالم غیبی را نمی‌پذیرفت.

در دوران مولانا تفکر عامه اهل دین، تفکر زمخشری، یعنی تفکر منطقی و استدلالی شده بود و هیچ تفکر دیگری را باور نمی‌کردند.

💠مولانا نمی‌گوید که شما عقل و منطق و استدلال را کنار بگذارید، اما گاهی با استدلال‌هایی که می‌آورید پا جای پای زمخشری می‌گذارید؛
باید بدانید پای او چوبین بود.
در واقع پای چوبین اشاره به یک شخص خاص است،
نه این‌که هر کسی دلیل و منطق می‌آورد اشتباه می‌کند.

" پای استدلالیان چوبین بود
پای چوبین سخت بی‌تمکین بود"


☑️پای استدلالیان سخت بی‌تمکین است؛
این خودش یک‌ فرآیند منطقی است.

دو گزاره گذاشته،
p آنگاه q
q آن‌گاه r،
پس p آن گاه r.

نتیجه‌ این‌که استدلالیان نمی‌توانند به منطق برسند‌.

منظور این نیست که هر کسی حضرت مولانا را قبول دارد بایستی منطق و تفکر و استدلال را کنار بگذارد.

ایشان در موضوع خاصی سخن می‌گوید،
و علت هم دارد.
چون مولانا یک استاد دارد.
این اشعار، مربوط به دورانی است که شمس وجود ندارد و او در هجران شمس است؛
اما گویا کسی را می‌بیند.

🦋ما در جاهای مختلف در میان اشعار می‌بینیم که گویا کسی در برابر چشمان مولاناست که از دید دیگران پنهان است.
یک انسان کامل، یک روح قدسی، یک بزرگی که حضرت مولانا او را مشاهده می‌کند و می‌گوید بدون او شما کور هستید‌.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_دو

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

02 Sep, 09:45


بیت ۲۱۲۷

"شبهه‌ای انگیزد آن شیطان دون
درفُتند این جمله کوران سرنگون"


⭐️در این‌جا مولانا کسانی را که درکی از نور و اشراق ندارند و با فلسفه و اثبات به سمت خدا آمده‌اند را به کوران یاد می‌کند.
شیطان به راحتی در دل ایشان یک شبهه ایجاد میکند و ایمانشان فرو می‌ریزد.

🍃جناب امام‌الحرمین جوینی از بزرگ‌ترین متکلمین اسلامی است که هم‌دوره امام محمد غزالی قرن ۴ و ۵ بوده‌اند.
ايشان در لحظه مرگ‌شان به کسانی که بالای سرشان بوده‌اند می‌گوید: "ای کاش ایمان پیرزنان نیشابور را می‌داشتم.
امروز برای هر دلیل اثبات خدا، صدها دلیل نقض می‌دانم، و برای آنها نیز صدها دلیل اثبات".

💍می‌گوید یک پیرزن بدون هیچ دلیلی با خدا به راحتی حرف می‌زند، اما منی که بزرگ‌ترین متکلم عالم اسلام هستم و به من امام‌الحرمین جوینی می‌گویند، در دلم هزاران دلیل و نقض و شک و تردید است؛
ای کاش این درس‌ها را نمی‌خواندم و چون پیرزنان نیشابور ساده و راحت خدا را میپذیرفتم"

مولانا اینگونه آدم‌ها را کور می‌نامد.

🤍بعضی دانش‌ها هست که باید به واسطه‌ی ایمانمان و با دل‌مان بپذیریم و وارد جدَلش نشویم، چون در جدل و بحث، بازی‌های شیطانی بیشتر است و عاقبت چیزی جز کوری و سرنگونی نیست.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_دو

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

02 Sep, 09:42


بیت ۲۱۲۶

"که به ظن تقلید و استدلال‌شان
قائمست و جمله پرّ و بال‌شان"


🕊می‌گوید این‌ها اصلا پر و بال پروازشان بر تقلید و استدلال بنا شده است.

متد فلسفی مباحثه این‌گونه است که ابتدا یک ظن و گمانی ایجاد می‌کند،
و بعد خودش به آن گمان پاسخ می‌دهد که به رفع شبهه و حقیقت برسد.
این روش مرسوم فلاسفه و متکلمین دینی است.

مولانا می‌گوید این‌جا را اشتباه می‌کنید، چون پر و بال‌ شما به استدلال استوار است و هرآن ممکن است دوباره ظن و گمانی دیگر بیاید و ایمان شما را فرو بریزد و باز مجبورید تقلیدگونه استدلال بیاورید.

👤مثلا بعضی‌ معتقدند که علما به فلان شبهه پاسخ داده‌اند.
باید گفت درست است که علما آن را پاسخ داده‌اند،
اما آیا آن پاسخ را همه شنوندگان پذیرفته‌اند؟

پاسخ شما شاید برای خودتان قانع‌کننده باشد، اما ممکن است اصلا پاسخ درستی برای نسل جدید نباشد.

مولانا می‌گوید به هیج عنوان‌ وارد اینگونه حیطه‌ها نشوید.
این حیطه، حیطه‌ی ایمان نیست

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_دو

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

30 Aug, 17:09


بیت ۲۱۲۵

"صدهزاران ز اهل تقلید و نشان
افکنندشان نیم‌ وَهمی در گمان"


🌄از این‌جا داستان یقین آغاز می‌شود که انسان‌ها یا در گمان و استدلال‌های منطقی‌شان هستند یا در یقین.

ما برای یقین، دلیل نمی‌خواهیم.
اتفاقا کسانی که برای ایمان و باورشان دلیل می‌آورند، با یک دلیل عالی‌تر و قوی‌تری ایمانشان را رد میکنند.
کسی که برای اثبات خدا دلیل می‌خواهد و به واسطه‌ی دلایل و منطق و استدلال وجود حضرت حق را می‌پذیرد، فردا‌روز میتواند به راحتی با یک شبهه و یا دلیل قوی‌تری وجود خدا را رد کند و کل ساختار ایمان خود را زیر سوال برده و فرو بريزد؛
اما کسی که خدا را از درون خود تجربه کرده و به واسطه‌ی قلبش، حضور خالق این جهان را درک کرده، هر روز به درجه‌ی ایمان و یقینش افزوده‌ می‌شود و هیچ دلیلی نمیتواند ایمان او را متزلزل کند.
جناب شاملو می‌فرمایند
:"خورشید را گذاشته، می‌خواهد با اتکا به ساعت شماطه‌دار خویش، بیچاره خلق را متقاعد کند که شب هنوز از نیمه نیز درنگذشته است."
خنده دار است برای کسی که خورشید را می‌بینید، بخواهند با ساعت شماطه‌دار ثابت کنند که مثلا الان شب است!

دراین‌جا مولانا انتقادی به فلاسفه یا متکلمین زمان خود کرده و به ایشان می‌گوید که اینقدر به دنبال دلیل و منطق نباشید، مقداری از ادراکات را باید با ارتباطات درونی‌تان حس کنید.

"صدهزاران اهل تقلید و نشان"

☑️نشان، منظور مدرک، گواهی و سند است.
می‌گوید وقتی ایشان برای اثبات خدا اهل تقلید و سند و مدرک باشند و با صدهزاران منطق به اثبات خدا رسیده باشند، "افکندشان نیم‌وهمی در گمان"؛
اگر یک نیم‌وهم، یک شبهه کوچک بیاید کل صدهزار سند و مدرک آنها را از بین می‌برد و دوباره به شک می‌افتند.
در حقیقت برای درک برخی مسائل نیازی به تحقیق نیست و باید در وصل و ارتباط درونی آنها را درک کنی.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_دو

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

30 Aug, 17:07


بیت ۲۱۲۴

" گر نَیَندی واقفانِ امر کُن
در جهان رد گشته بودی این سُخُن"


🍃"امر کُن" در جلسات پیشین زیاد توضیح داده شده است.
خداوند از عالم امرش دستور می‌دهد که "کُن" یعنی باش.
این باش، در عالم خلق، فیکون یعنی ما می‌شویم.
یعنی ما یک جریان خلقت داریم که به آن جریان کُن می‌گوییم.
پس از صدور امر خداوند سبب می‌شود که کل جهان شکل بگیرد.

🌿می‌گوید اگر این‌ها به امر ِ کُن و فرمان ِ بشو الهی واقف نبودند، کلا این‌که جمادات می‌توانند سخن بگویند را رد می‌کردند‌ وهیچ باوری به غیب نداشتند.

حقیقت ماجرا این است که خداوند به ما یک حدی از فهم عطا کرده است.
ما نمی‌فهمیم یک گل، یک پرنده، یک حیوان یا درخت خوشحال است یا ناراحت؟
چون به دلیل اینکه نمی‌توانند حرف بزنند آنها را جان‌دار نمی‌دانیم؛
درحالی‌که در حقیقت این ماییم که از درک عواطف و احساسات جهان هستی عاجزیم.

در سوره‌ی بقره آیه ۷۴ قرآن آمده "قلب‌های بعضی از ایشان مثل سنگ شده و هیچ چیزی نمی‌فهمند"

♥️اشاره به دلهایی است که بی‌رحم و سنگین و نفهم شده است.
حتی سنگ هم قابلیت شکافته شدن برای چشمه را دارد، اما قلب این‌ها از کوه هم سخت‌تر و سنگ‌تر و خاراتر شده‌ است.

💎پس جناب مولانا با این سخن‌ها ما را آماده می‌کند برای این‌که‌ بگوید کمی به عالم غیب ایمان بیاورید.
چیزی که نمی‌بینید را سعی کنید نسبت به آن درکی داشته باشید و بپذیرید.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_دو

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

30 Aug, 17:00


بیت ۲۱۲۳

"گوید آری نه ز دل بهر وفاق
تا نگویندش که هست اهل نفاق"


💢حال بعضی‌ هم هستند که هیچ دریافت غیبی،ماورایی‌ ندارند و صدای ناله درخت را نمی‌شنوند؛
اما می‌گویند بله ما هم شنیدیم.

این افراد نه از دل، بلکه برای همراهی با شما اینگونه می‌گویند.
می‌خواهند همراهی کنند که از جمع جدا نيفتند و ایشان را به عنوان منافق نشناسند.
نمی‌گوید ندیدم، پس عالم غیب را قبول ندارم؛
بلکه با اینکه چیزی درک نکرده است تصدیق می‌کند.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_دو

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

30 Aug, 16:57


بیت ۲۱۲۲

"آن‌که او را نبوَد از اسرارِ داد
کی کند تصدیق او ناله جماد"


🌺این مصرع را دو شکل می‌شود خواند.

"آن‌که او را نبوَد از اسرارِ داد"

در یک معنی، "آن کسی که سهمی از اسرار دادگر هستی نبرده است"؛
و در معنی دیگر، "آن کسی که به او سِرّی داده نشده‌ است"

☑️کسی که از طرف حضرت حق سرّی دریافت نکرده، کِی می‌تواند راستی این کلام را بفهمد و باور داشته باشد که ناله ای از یک جماد شنیده شده است.

منظور مولانا از این بیت این است که گاهی ما در زندگی معجزاتی ماورایی، متافیزیکی و حقایقی از عالم غیبی می‌شنویم و می‌فهمیم که به دلیل داشتن ذهنی استدلالی باورش نمی‌کنیم.

🟢انسان‌های سالک باید حتما ذهن‌شان را از چهارچوب استدلالی خارج کنند تا بتوانند بالاتر از دلیل، را هم ببینند.
سالک باید هر لحظه منتظر باشد از عالم معنا پیامی برسد.

🔸حال عده‌ای که صاحب سِرّ نشده‌اند و خداوند سرّ و خفی و اخفا را به ایشان عرضه نداشته، نمی‌توانند درک کنند که درخت هم می‌تواند از فراق یک دوست عزیز، ناله کند و بگرید.

🌴طبیعت برای یک هنرمند زنده است؛
اما عده‌ای نمی‌توانند آنچه او می‌بیند را درک کنند و به هنرمند برچسب‌ بی‌عقلی می‌زنند.
درحالیکه ایراد از خودشان است که قدرت درک عالم غیب و ماورا را ندارند.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_دو

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

30 Aug, 16:50


بیت ۲۱۲۱

"هر که را باشد ز یزدان کار و بار
یافت بار آن‌جا و بیرون شد ز کار"


🌿هر کسی که پروردگار یزدان، برایش برنامه‌ریزی کند و کار و بارش را ردیف کند، هدیه‌ای دریافت می‌کند و از آن کاری که مشغول آن بود خارج می‌شود.

به این وضعیت تغییر مدار می‌گوییم‌.

😀شما در مداری هستید که آن مدار، روابط و اقتصاد خاص خودش را دارد و همه چیزش به هم می‌آید.
اما زمانی که تغییر می کنید، به فرمان یزدان در مدار دیگری قرار می‌گیرید که همه چیز با قبل متفاوت است.
نشانه آن هم این است که دوستانتان، اخلاقتان و منابع روزی‌تان عوض می‌شود.

🙏انشالله که مدار زندگی‌مان به دست حضرت حق تغییر کند.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_دو

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

30 Aug, 16:48


بیت ۲۱۲۰

"تا بدانی هر که را یزدان بخواند
از همه کار جهان بیکار ماند"


📙این دو مصرع خیلی حیرت‌انگیز است.

می‌گوید خداوند یزدان هر که را بخواهد و طلبش کند،
از همه کار جهان بیکار مانَد!

☑️در اینجا منظور از کار، شغل نیست.
منظور انتخاب‌های زندگی ماست.
یعنی زمانی که مورد اقبال و انتخاب الهی قرار بگیریم، به سمت هدایت رهنمون می‌شویم و اولین اتفاقی که می‌افتد، این است زندگی پیرامون ما تغییر می‌کند.

یک سری آدم از ما بدشان می‌آید و فاصله می‌گیرند، یا یک جاهایی راهمان نمی‌دهند، بندهایی از ما جدا می‌شود و گویا در فضای دیگری قرار می‌گیریم،
به نوعی در جهان برای ما پاکسازی اتفاق می‌افتد.

این بیانگر این است که طبق خواست خداوند یزدان اتفاقاتی در جهان می‌افتد که از جاهايی بیکار می‌شویم.
بیکار شدن یعنی به آن مکانها یا انسان‌ها یا شرایط، دیگر هیچ رابطه‌ی شغلی یا کاری یا عاطفی نداریم.

وقتی شما اندیشه‌تان رشد می‌کند، بعد از مدتی می‌بینید برخی مکان‌ها جای شما نیست.
خود‌به‌خود احساس تنگی و آزار می‌کنید و گویا روحتان جای بزرگ‌تری می‌خواهد؛
و پس از مدتی می‌بینید شرایط آسوده‌تری برایتان آماده شده است.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_دو

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

30 Aug, 16:46


بیت ۲۱۱۹

"آن ستون را دفن کرد اندر زمین
تا چو مردم حشر گردد یوم دین"


📚خب این اتفاق به این شکل سند تاریخی ندارد.

گفته شده بعد از رحلت حضرت رسول یک نفر این ستون را برداشت برد در خانه‌اش؛
و داستان‌های زیادی دراین‌باره گفته شده.

اما مولانا می‌گوید خودِ حضرت رسول آن ستون را دفن کرد که در یوم دین و روز آخرت، همان روزی که همه در محضر پروردگار محشور میشوند، او نیز زنده شده و برگردد.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_دو

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

30 Aug, 16:40


بیت ۲۱۱۸

" گفت آن خواهم که دائم شد بقاش
بشنو ای غافل کم از چوبی مباش"



🔻این داستان حقیقت است یا مجاز، فرقی نمی‌کند.
پیام داستان مهم است.

بعضی‌ها خیلی حساس هستند که داستان‌های انبیا در تاریخ اتفاق افتاده یا خیر.
باور کنید اصلا مهم نیست.

داستان‌هایی هستند که حتی اگر برایش سند تاریخی پیدا نکردیم باز مهم نیست، چون این‌ها داستان‌های آموزنده هستند.

🔻بشر کهن بشری بود که باید با داستان با او حرف می‌زدند.
باید برایش قصه می‌گفتند تا درک کند. بنابراین چندان اتفاق افتادن یا نیفتادنش به حال ما فرقی نمی‌کند.

" گفت آن خواهم که دائم شد بقاش"

چوب خشک، دومی را انتخاب کرد که در بهشت، جاویدان و دائمی و باقی باشد.

" بشنو ای غافل کم از چوبی مباش"

در این مصرع روی صحبت مولانا با من و شماست.
می‌گوید ای غافل، در انتخاب‌هایت کم‌تر از چوب خشک نباش!

⚡️ما در تمام انتخاب‌هایمان در بین دو گزینه دنیا و آخرت قرار داریم؛
روبروی ما یا مطامع دنیاست یا مطامع آخرت.
ما معمولا مطامع دنیا را انتخاب می‌کنیم و همین، سبب ِ فرار کردن دنیا از دست ما می‌شود.
جالب است کسی که آخرت اندیشی را انتخاب کند، دنیا هم به سمتش می‌آید و هم دنیا را دارد و هم آخرت را.

مولانا می‌فرماید در انتخاب‌هایتان کم‌تر از یک چوب نباشید.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_دو

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

30 Aug, 15:57


بیت ۲۱۱۶ و ۲۱۱۷

" گفت خواهی که تو را نخلی کنند؟
شرقی و غربی ز تو میوه چنند؟"

"یا در آن عالم حقت سروی کند
تا تر و تازه بمانی تا ابد؟"

🦋پیامبر به نخل گفت:

"می‌خواهی حالا که یک درخت خشک هستی زنده‌ات کنند که پربار شوی و همگان از دو طرفت بیایند و از تو خرما بچینند؟

یا می‌خواهی در عالم بعدی و جهان آخرت، به یک سرو ِ تروتازه تبدیل بشوی؟

مثل سگی که با اصحاب کهف به آخرت رفت و به سعادت رسید.

این پیشنهاد را پیامبر صلوات‌الله علیه به چوب خشک دادند.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_دو

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

30 Aug, 15:53


بیت ۲۱۱۴ و ۲۱۱۵

" گفت: پیغمبر چه خواهی ای ستون؟
گفت: جانم از فراقت گشت خون"


"مَسندت من بودم از من تاختی
بر سر منبر، تو مسند ساختی"



🍀مسند به معنای تکیه‌گاه است.
از من تاختی یعنی از من دور شدی.

می‌گوید مسند و تکیه‌گاهت من بودم، اما الان دور شدی و بر منبر تکیه می‌زنی.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_دو

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

30 Aug, 15:49


بیت ۲۱۱۳

"اُستُن حنانه از هجر رسول
ناله می‌زد همچو ارباب عقول"


استن به معنای ستون است.
ستون حنانه از دوری رسول‌الله، حضرت ختمی مرتبت صلوات‌الله علیه ناله می‌زد.

ارباب عقول یعنی مانند موجودات عاقل.

به طور مثال انسان‌ها صاحب عقل و درایت هستند.
اگر یک انسان از جدایی یک دوست ناله بزند خیلی عجیب نیست.
وقتی یک درخت ناله می‌زند که دلم برای تکیه‌زدن حضرت رسول تنگ شده و دوست دارم ایشان کنار من باشد، چیز عجیبی هست.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_دو

@masnavymoghaddam