شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم @masnavymoghaddam Channel on Telegram

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

@masnavymoghaddam


این کانال زیر مجموعه ی کانال کتابخوانی معنوی می باشد.

لینک کتابخوانی معنوی: @spiritual_mind

لینک گروه فی النور: https://t.me/felnoor

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم (Persian)

کانال "شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم" یکی از بهترین منابع برای آموزش و تفسیر مثنوی معنوی استاد جلال‌الدین محمد بلخی، معروف به مولوی، است. استاد علی مقدم با دانش و تجربه‌ای ژرف در زمینه تفسیر این اثر بزرگ، با روشی دقیق و قابل فهم برای همه، مفاهیم و اندیشه‌های مثنوی را به مخاطبان خود انتقال می‌دهد

این کانال زیر مجموعه یکی دیگر از کانال‌های معنوی است که به ترویج و گسترش بینش‌های معنوی و روانشناسی می‌پردازد. اگر به دنبال یادگیری و تفکر در مورد معانی عمیق زندگی و جهان هستید، حتما این کانال را دنبال کنید

همچنین، اگر علاقه‌مند به کتابخوانی معنوی هستید، می‌توانید از کانال "کتابخوانی معنوی" نیز بهره ببرید. لینک این کانال در توضیحات ذکر شده است

به جمع گروه فی النور نیز بپیوندید و در محیطی پر از انرژی مثبت و اندیشه‌های سازنده شرکت کنید. لینک گروه نیز در توضیحات کانال قرار دارد

با این کانال و کانال‌های معنوی، دنیایی پر از پند و اندیشه را کشف کنید و برای رشد و تحول درونی خود پایه‌های محکمی بگذارید.

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

19 Nov, 15:08


شرح مثنوی معنوی برای جوانان و نوجوانان

♦️جلسه صد و بیست و چهارم

🌿آدرس شعر:
مثنوی معنوی، دفتر اول
ابیات ۲۱۵۴ الی ۲۱۶۰

🌿نام حکایت:
« پیر چنگی در عهد عمر رضی‌الله‌عنه که از بهر خدا روز بینوایی در چنگ زد میان گورستان.»

🌿نام بخش:
«اظهار معجزه‌ی پیغامبر(ع)، به سخن آمدن سنگ‌ریزه در دست ابوجهل و گواهی دادن سنگ‌ریزه بر حقیقت محمد (ع)»

🌿بیان شعر:
« سنگ‌ها اندر کف بوجهل بود، گفت ای احمد بگو این چیست زود.. »

💎موضوعات:

عیب‌جویی از ظاهر:
انسان‌ها را باید به حقیقت سنجید و نباید با عیب‌جویی از ظاهر افراد، به دست‌آوردها و دانش‌های آن‌ها بی‌توجه بود.

مسیر مباحثه:
انسان باید مراقب باشد در بحث و گفت‌وگو از مسیر و موضوع مورد نظر خود منحرف نشود.

تغییر مسیر:
اگر روزی ثابت شود که مسیر حرکت انسان اشتباه است، باید به راحتی اقرار به اشتباه خود کنند و بدون تعصب مسیر خود را تغییر دهد.

#شرح_مثنوی

📎 سایر جلسات شرح مثنوی معنوی

@spiritual_mind

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

10 Nov, 17:33


بیت ۲۱۵۳

"با زبان‌ گرچه که تهمت می‌نهند
دست و پاهاشان گواهی می‌دهند"


🌿این بیت را به دوشکل می‌شود معنا کرد:

جامعه‌ای را تصور کنید که اصلا ایمان و باور ندارند و نفاق همه آن‌ها را دربرگرفته و همگی به یک ساختار اصول اعتقادی فلسفی تکیه کرده‌اند، و فکر می‌کنند فقط همین درست است، بقیه را تکفیر می‌کنند و به هیچ کسی هم باور ندارند.

در بیت قبل گفت این‌ها آدم‌هایی هستند که وقتی نان از دست‌شان می‌گیرید، تخم صرع است یعنی روان شما را به هم می‌ریزند.

از دید آخرتی که نگاه کنیم می‌گوید یک روز در آخرت دست و پاهای‌ آنها شهادت می‌دهند.

"با زبان‌ گرچه که تهمت می‌نهند
دست و پاهاشان گواهی می‌دهند"

حرف بسیار می‌زنند مثلا می‌گویند این کار را می‌کنیم؛ جوان‌ها را خوش‌بخت می‌کنیم، همه را موفق می‌کنیم؛
و صرفاً فقط حرف می‌زنند.

پیوسته حرف‌هایی که حقیقت نیست را بیان می‌کنند که بهترین هستند، اول هستند؛
اما غافلند که دست و پاهاشان گواهی می‌دهند.

🌿در این‌جا "دست و پاها" را می‌توانیم اعمال و کردار معنی کنیم.

لاف می‌زنند که آمارها نشان می‌دهد ما بهترین در دنیا هستیم، همه هم از ما حساب می‌برند، خیلی هم کارمان درست است!
اما این فقط روی نمودار است؛
درحالی‌که اعمال و رفتار و نتایج‌ چیز دیگری را نشان می‌دهد.

وقتی بر سر سفره‌ی مردم می‌روید و زمانی‌که وارد جامعه‌ می‌شوید موضوع دیگری را می‌بینید.
عملکرد آنها گواهی می‌دهد که دست و پای آنها در کار ریختن تخم صرع در نان مردم بوده است‌.

🙏ان‌شاءالله که همه‌ی ما شاهد نجات الهی باشیم و از کسانی‌ نباشيم که فکر می‌کنند به حقیقت دست یافته‌اند یا فکر می‌کنند خداشناس هستند، کسانی‌که فکر می‌کنند در مقام الهی قرار گرفته‌اند، اما در واقع ایمان و باور قلبی ندارند و فقط ظاهرسازی می‌کنند و مجبور شده‌اند که همیشه در نفاق و ریا و سالوس و چرب‌زبانی و خوش‌مشربی طی کنند و خودشان را مؤمن نشان بدهند.
ان‌شاءالله که بتوانیم شاهد نجات و جاری شدن توحید الهی در دل همه آن‌ها باشیم.

🌿بزرگواران اولین کاری که باید بکنیم این‌ است که مواظب باشیم ما جزو این دسته نباشیم.

کسانی‌که ایمان ندارند اما می‌توانند صدها دلیل بر اثبات خدا برای شما بگویند اما حاضر نیستند که یک بار دل‌شان را به حضرت حق بدهند.

🌿چند سال پیش فیلمی درست کرده بودند که خیلی قشنگ بود. یک روز معلم دینی سرکلاس آمد و به یک پسر روستایی گفت که چرا هر روز دیر می‌آیی؟
پسر گفت پل ما خراب شده است و هر بار مجبور هستیم برای این‌که به مدرسه بیاییم، برویم از پل پایین دور بزنیم و مسیر طولانی را طی کرده تا به کلاس بیاییم.

معلم به شوخی به دانش‌آموز گفت "یک بسم‌الله بگو از روی آب بیا".
از فردای آن روز دید که آن پسر به‌موقع سر کلاس رسید و از آن پس نیز همیشه سر موقع می‌رسید.
یک روز از او پرسید: چگونه می‌آیی؟ گفت "شما گفتید بسم‌الله بگو و پایت را روی آب بگذار و بیا".
معلم دینی شک کرد و رفت دید بله واقعا دانش‌آموز دیگر از پل پایین استفاده نمی‌کند.

این حتی اگر فقط داستان هم باشد اما شرح حال همه‌ی ماست.
بچه یک بسم‌الله می‌گوید و پایش را روی آب می‌گذارد و رد می‌شود.
معلم فهمید که تمام آموزش‌هایی که دیده است؛ این‌که معلم دینی شده است، این‌که این‌قدر از خدا و پیغمبر گفته است ذره‌ای به ایمان خود او نیفزوده است و چه بسا ایمان او بیشتر گیر کرده باشد،
ولی آن کودک ساده‌دل و ساده‌لوح که این معلم را باور کرده بود توانسته بود به مقام راه‌رفتن روی آب برسد و باور داشت که خداوند او را حفظ می‌کند و ایمان او سبب حفظش شده بود.

🌿بزرگواران، مولانا نمی‌خواهد ما بی‌منطق شویم و تفکر و استدلال را کنار بگذاریم؛
اما می‌گوید طریق مسیر خداشناسی، ایمان است، آن هم ایمانی که یک آدم صاحب‌دل، یک نور الهی، یک شمس بیاید و دست‌‌تان را بگیرد و شما را روشن کند وگر نه، این استدلال و منطق و آموزش اصول و عقاید منطقی، در مسیر ایمان‌ به هیچ درد شما نمی‌خورد.

این‌هم حرف حضرت مولانا در داستان ستون حنانه.

🙏پروردگارا
تو را سپاس می‌گوییم که پس از هشتصد سال بر سفره‌ی گسترده مولانا جلال‌الدین محمد بلخی بنشستیم و سخنان ناب و به‌روز او را شنیدیم و بهره بردیم.

"و لاحول و لاقوه الا بالله العَلی العَظیم"

در پناه نور و عشق الهی باشید.☀️🤍

پایان جلسه صد و بيست و سوم

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_سه

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

10 Nov, 17:21


بیت ۲۱۵۲

"دست و پای او جماد و جان او
هرچه گوید آن دو در فرمان او"


👌گیرم که یک بار جستی ملخک، دوبار جستی ملخک، اما آخرت را چه‌کار می‌کنی؟

دست و پای شما الان جماد است و حرف نمی‌زند اما بدن شما در آخرت و حتی شاید در همین دنیا، شهادت تواهد داد.

🔸اکنون بدن شما در فرمان شماست، اما زمانی که در فرمان خدا قرار بگیرد آبروي‌ شما را می‌برد.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_سه

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

10 Nov, 17:13


بیت ۲۱۵۰

"ظاهر الفاظ‌شان توحید و شرع
باطن آن همچو در نان در تخم صرع"


🔸مذهبی‌های ظاهری که صرفاً ادا در می‌آورند؛ ظاهرأ حرف و صحبتشان از خدا و پیغمبر و توحید است، اما به ایمان و حجاب مردم گیر می‌دهند و دائماً در ظواهر شرع، گیر هستند،
ایشان در باطن برکت ندارند.

🌿یک آدم الهی باید برکت داشته باشد. اگر چیزی از او خریداری کردید به راحتی خراب نشود بلکه افزون گردد و خیر و برکت داشته باشد و فراوانی ایجاد کند.
اگر پولی از دست‌ یک آدم الهی گرفتید، آن پول زندگی‌ شما را دگرگون کند.
از آدم الهی برکت سرازیر می‌شود.


"باطن آن همچو در نان تخم صرع"
اگر باطن‌دار نباشد نه تنها بابرکت نیست تازه مریضی هم می‌آورد و هر چه که از آن سیستم دریافت کنید، مایه‌ی بیچارگی می‌شود.

🔸تخم صرع چیست؟
در گذشته در ایران بیماری صرع بسیار شایع بود و جالب است شاید قوی‌ترین بیماری که ابن‌سینا روی آن تحقیق کرده است و انواع بسیار زیاد آن را توصیف کرده است بیماری صرع است. جناب ابن‌سینا بیشتر از روان‌پزشکان امروز در مورد صرع صحبت کرده است.

🔸برخی آفات بودند که کنار گندم رشد می‌کردند و اگر کشاورز دقت نمی‌کرد و این آفات را کنار گندم درو کرده و آرد می‌شد و آرد هم خوب پخته و تخمیر نمی‌شد این آفت‌ها سبب تحریک صرع می‌شدند‌ یعنی یا آفات دانه‌ای بودند یا خود زنگی بود که روی گندم می‌زد و یا قارچ‌هایی بود که به گندم می‌چسبید و این‌ها برای بدن انسان خطرناک بودند و سبب بیماری صرع می‌شدند.

🔸بیماری صرع بیماری است که در گذشته تا حدودی آن‌را به غیرارگانیک‌ها ربط می‌دادند. چون آن شخص که غش می‌کرد برخی اوقات حرف‌هایی ماورایی هم می‌زد.

می‌گوید این‌هایی که در ظواهر گیر هستند چنین وضعیتی دارند و مردم را مریض می‌کنند.
اگر مردم نان از دست‌ آن‌ها بگیرید آن نان موجب صرع می‌شود و بسیاری بیماری‌های روانی برایشان ایجاد می‌کند.
ان‌شاءالله که ما بتوانیم از دست اولیای الهی نان بگیریم.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_سه

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

02 Nov, 17:52


بیت ۲۱۴۹

"همچو قَلّابان بر آن نقدِ تباه
نقره می‌مالند و نام پادشاه"


قلب به معنای "تقلب کردن" است.
"قَلّاب" یعنی کسی‌که متقلب است و "هم‌چو قلابان" یعنی مثل کسانی‌که تقلب می‌کنند.

تقلب‌های قدیم چگونه بود؟
یک سکه‌ی سرب درست می‌کردند و بر روی آن یک روکش طلا یا نقره می‌کشیدند، یک چیزی شبیه "آب‌کاری" با روش‌های قدیم انجام می‌دادند و این "نقدِ تباه" نام می‌گرفت.

معنای "نقد" که همان پول است.
"نقد تباه" پولی است که وقتی در کف دست آن‌ را مالش می‌دهیم، سیاه می‌شود و نقره یا طلای آن با مالش دست از میان می‌رود و یک سرب سیاه از زیر آن مشخص می‌شود که به این نقد تباه یا پول و سکه‌ی جعلی می‌گویند.

"همچو قَلّابان بر آن نقد تباه
نقره می‌مالند و نام پادشاه"

🌿روی یک سکه بی‌‌ارزش نقره می‌مالند و اسم پادشاه را حک می‌کنند.

کسانی که ایمان قلبی ندارند و فقط ادای مسلمانی را درمی‌آورند، سکه تقلبی هستند.

علت آن چیست؟
چون در درگاه خداوند نمی‌توان اینها را خرج کرد‌ و نفَس‌شان حق نیست. چرا؟
چون ایمان‌شان، ایمان سالوس‌وار و ایمان ریاکارانه است چون در ته‌دل‌ ِ خود با خدا و رسول، نتوانسته‌اند ارتباط برقرار کنند اما به‌اجبار چون در جامعه‌ی مذهبی زندگی می‌کردند، مجبور شدند ادای مذهبی‌ها را دربیاورند،
این‌ها تماماً سکه‌ی تقلبی هستند.

🌿گاهی حضرت مولانا صحبتی می‌کند گویا درحال توصیف زمانه‌ی حال ما است و اصلا احساس نمی‌کنیم که درحال خواندن یک کتاب ۸۰۰ سال پیش هستیم وگویا که همین الان نزد ما جامعه‌شناسی می‌کند.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_سه

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

02 Nov, 17:37


بیت ۲۱۴۸

"تا به ناموس مسلمانی زِیَند
در تسَلُّس تا ندانی که کی‌اند"


🍃همین افراد به ناموس مسلمانی زندگی می‌کنند یعنی در میان مسلمانان هستند و در جایی که مورد احترام و امنیت (ناموس) مسلمانان هست، با ریاکاری و نفاق زندگی می‌کنند.

(تسلس از سالوس می‌آید و سالوس چرب‌زبان و ریاکار می‌شود.)

منظور از "تا ندانی که کی‌‌اند"
این است که انسان‌های بی‌ایمان، در جوامعی که یک ظاهر مذهبی دارد، مجبور هستند با ریا زندگی کنند.

🌿ای کاش به جای این‌که با سالوس، چرب‌زبانی و ریا زندگی می‌کردند این زمان را برای ترمیم ایمان‌ خود صرف می‌کردند.

ایمان با آموزش ترمیم نمی‌شود و خداوند باید آن‌را ترمیم کند.
این‌که من بگویم من الان می‌نشینم یک کتاب اصول عقاید می‌خوانم بعد باایمان می‌شوم امکان‌پذیر نیست این مسیر کاملا عقلانی است.

🌿ایمان را باید نور حق و محبت اهل بیت، محبت اولیای الهی و محبت خاصان ترمیم کند.
شما نمی‌توانید ایمان را با منطق و استدلال ترمیم کنید.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_سه

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

02 Nov, 17:25


بیت ۲۱۴۷

"هم ز بیم معجزات انبیاء
سرکشیده منکران زیر گیا"



💢بعضی از افراد هستند که منکرند و همواره در ته‌دل‌ خود عناد دارند و نمی‌خواهند ایمان‌ خود را تقویت کنند و همواره از درون دچار وسوسه میشوند و همه چیز را چرندیات میدانند،

گویا یکی به آنها میگوید:
"بریز دور! اصلا چه کسی دیده؟ معلوم نیست این کتاب برای خدا باشد‌ یا نباشد! معلوم نیست این‌ کارها درست باشد"
و پیوسته دچار وسوسه هستند.

💢می‌گوید بعضی اوقات معجزاتی از انبیاء می‌آید و اینها سر خود را زیر گیاه و خاک می‌برند، مثل کبک که سر خود را زیر برف می‌برد،
می‌روند و مخفی می‌شوند و از ترس خود را در جایی پنهان می‌کنند.

به نوعی درحال نشان دادن این است که آن‌هایی که انسان هستند، طریقت و نور و باورهای غیبی را می‌توانند بپذیرند؛
اما آن‌هایی که انسان‌نما هستند، مانند همان دیو و دد مخفی شده‌اند و نمی‌توانند ایمان را بپذیرند.

یعنی اگر ژن انسان را نداشته باشند و انسان‌نما باشند، خود‌به‌خود معجزات و باورهای غیبی را نمی‌پذیرند و منکر شده و به‌گونه‌ای حتی اذیت می‌شوند و مجبور می‌شوند خود را مخفی کنند‌.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_سه

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

02 Nov, 17:21


بیت ۲۱۴۶

"هم‌چنان کز بیم آدم دیو و دد
در جزایر در رمیدند از حسد"


🍃این بیت داستانی دارد که روایتی هم برای آن هست، اما اینکه این داستان به صورت تمثیل است یا واقعیت؟ این را من اطلاع ندارم.

می‌گویند پیش از این که ما در زمین زیست را آغاز کنیم، انسان‌نماهایی وجود داشتند که یا از گونه‌ی نئاندرتال‌ها بودند یا ترکیبی از انسان و موجودات دیگر، وقتی انسان‌ها پدید آمدند، نئاندرتال‌ها در دوردست‌ها، جنگل‌ها و محیط‌های دورافتاده رمیده شدند.

🍃گاهی می‌گویند در کوه‌های هیمالیا پاگنده هست یا آدمی دیدیم که پشمالو بود پاهای بزرگی داشت یا در برخی مناطق حیوان‌های خاصی در دوردست‌ها می‌بینند یا انسان‌ها و انسان‌واره‌هایی با قد خیلی بلند گزارش می‌شود که در خارج از جماعت دیگر انسان‌ها دیده می‌شود.

🍃این‌ روایات طبق داستان‌های کهن است که اطلاعی در مورد درست یا غلط بودن آن ندارم که گفته می‌شود در این زمین انسان‌نماهایی زندگی می‌کردند که بعد از آمدن انسان‌ها آمدند رمیده شدند و به بیابان‌ها و کوه‌ها رفتند و در آن‌جاها زندگی می‌کردند.

🍃برخی نیز می‌گویند که بعضی‌ از انسان‌ها با این‌ موجودات رابطه جنسی داشته‌اند و گونه‌‌های مختلف انسان‌نما ایجاد شد‌، یعنی ما هم‌اکنون ژن‌های متعددی داریم که برخی ژن انسان داشته و برخی ژن ترکیبی دارند.

البته صرفاً جهت شرح کامل‌تر این بیت این روایات را می‌گویم، به دلیل اینکه شخصاً نتیجه‌ی محکمی بر این موضوع دریافت نکرده‌ام، نمی‌توانم کامل مبحث را بیان کنم.

"هم‌چنان کز بیم آدم دیو و دد"

🔸دیو و دد چه می‌شود؟
"دیو" آدم‌‌های خیلی بزرگ و غول‌مانند بودند و "دد" هم آن‌هایی که وحشی بودند.
دد ها بعد از این‌که قبایلِ آدمیان شکل گرفت، مجبور شدند از کنار آدمیان به طبیعت بروند و اند‌ک‌اندک هم‌ نسل‌ آنها از میان رفت.

"در جزایر در رمیدند از حسد"

از فشار حسد در جزیره‌ها و جاهای دور رفتند و گم شدند.
این را برای چه می‌گوید؟؛
که اگر نور ایمان وارد شود دلایل منطقی شما نیز مانند دیو و دد و انسان‌نماها که از جوامع بشری فرار کردند و دور شدند، این‌ها هم دور می‌شوند.
یعنی وقتی نور ایمان می‌آید، پای منطق ضعیفی که شما دارید به هیچ جایی باز نخواهد شد.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_سه

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

02 Nov, 17:12


بیت ۲۱۴۵

"این طریق بکر نامعقول بین
در دل هر مقبلی مقبول بین"


🌿بار دیگر در این‌جا "نامعقول" چه معنی می‌دهد؟

نامعقول روش اهل طریقت یا روش اهل دل است اگر منظور روش فلسفی بود، روش معقول می‌شد.

به روش اهل طریقت، روش دل نمی‌گویند و آن‌را روش نامعقول می‌‌خوانند.

🌿لذا در این‌جا "نامعقول" به‌معنای بی‌خردانه نیست، بلکه روشی است که به‌واسطه‌ی آن شما بخواهید ایمان را بدون دلیل تقویت کنید.

کسانی‌که به دنبال منطق برای تقویت ایمان‌ خود هستند، روش عقلی را پیش می‌برند که مولانا آن را تایید نمی‌کند‌.

"این طریق بکر نامعقول بین"،
"بکر" یعنی جاده‌ای که کسی زیاد در آن راه نرفته است و این اشاره‌ به‌این نکته دارد که جاده‌‌ی همه بکر نیست و مسیری که می‌روند اشتباه است.

🌿مولانا در یک جامعه‌ی بسیار سخت‌گیر مذهبی زندگی می‌کند و در آن جامعه
به‌نوعی باید با "طرفةالحیل" و انواع روش‌ها نشان دهد که همه مسیر را اشتباه می‌روند.

بنابراین می‌گوید
"این طریق بکر نامعقول بین"،
وقتی مولانا می‌گوید بکر است یعنی هیچ کدام‌ از شما داخل آن نرفته‌اید و جامعه اصلا سمت آن نمی‌رود و درگیر مسائل ظاهری شده است.

🌿 "در دل هر مقبلی مقبول بین"،
"مقبل" آدم بااقبال، نیک‌بخت و نیک‌روزی را می‌گویند.
می‌گوید هر کسی که دل پاکی داشته باشد این را قبول می‌کند.

🌿پس ما یک روش داریم که هرجایی است،
و هر کسی به آن راه وارد می‌شود.
مثل کتاب تعلیمات دینی‌ که بنشینند تا به ما اثبات کنند که خدا هست.
در این روش هر کسی می‌آید پا درون آن می‌گذارد،
و عده‌ای هم می‌آیند و آن را رد می‌کنند.

🌿یک روش هم وجود دارد که "روش دل" است؛ در روش دل آدمی که مقبل و مورد عنایت و قبول پروردگار باشد آن را می‌پذیرد و آن روش بکر است و کسی داخل آن نشده است.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_سه

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

25 Oct, 15:40


بیت ۲۱۴۴

"هر چه معقول است عقلش می‌خورد
بی‌بیان معجزه بی جرّ و مد"


🌿هر چیزی که معقول و پذیرفته است عقل همان را می‌پذیرد.

همان متد ایمان که ندیده بخرید و ندیده ایمان بیاورید و به رسولان باور داشته باشید و به صورت قلبی آن‌ها را بپذیرید خود یک‌ روش عقلانی است که عقل کاملاً آن را می‌پذیرد و می‌بلعد.

"در معجزه بی جر و مد"

یعنی بدون این‌که از خدا سندی طلب کنید و در جر و مد و چون‌ و چرا و کشمکش و افت‌ و خیز بیفتید، باورهای قلبی باید پذیرفته شود.

🌿برای نمونه برخی این‌قدر در مورد یک موضوع بحث می‌کنند که آیا این درست است یا سند دارد، خوب است یا بد است!؟

عده‌ای دلیل می‌آورند و عده‌ی دیگری آن‌ را رد می‌کنند؛
تمام اینها قیاس است و هیچ‌یک از آنها ایمان نیست.

🌿اگرصد سال دروس الهیات بخوانید، ذره‌ای بر ایمان شما اضافه نمی‌شود، دروس تئوری سبب افزایش ایمان نمی‌شود بلکه باورهای درونی و قلبی‌ است که ایمان شما را افزایش می‌دهد.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_سه

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

25 Oct, 15:36


بیت ۲۱۴۳

" گر نه نامعقول بودی این مزه
کِی بُدی حاجت به چندین معجزه"
 

🍀"مزه" به‌معنای طعم خوراکی است.

ما یا روش معقول می‌رویم یا روش دل می‌رویم‌.
یعنی یا از روش "منطق‌واستدلال" جلو می‌رویم یا از روش "ادراک و شهود".

روش ادراک و شهود را نامعقول می‌گوید. 
"نامعقول" به معنای کم‌عقل نیست بلکه به معنای روش طریقتی است نه روش شریعتی.

"گر نه نامعقول بودی این مزه
کی بدی حاجت به چندین معجزه" 

🍀این همه طعم معجزه در زندگی شما وارد می‌شود و اثبات غیرعقلانی و شهودی می‌کند، باورهای‌ شما را تغییر می‌دهد به‌خاطر این‌که روش دل را به شما نشان دهد. 

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_سه

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

25 Oct, 15:30


بیت ۲۱۴۱

"معجزه موسی و احمد را نگر
چون عصا شد مار و اُستُن باخبر"


به‌طور مثال معجزه‌ی حضرت موسی و پیامبر صلوات‌الله علیه را بنگرید.
معجزه حضرت موسی این بود که عصا به اژدها تبدیل شد؛
و معجزه پیامبر ستون حنانه بود که از دوری ایشان به‌ ناله در آمد، یعنی ستون از مرحله‌ی جمادات به مرحله‌ی آگاهی رسید،
به‌ عبارتی حالت ستون از ارتعاش ماده به ارتعاش آگاهی تغییر یافت.

◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇

بیت ۲۱۴۲

«از عصا ماری و از اُستن حنین
پنج نوبت می‌زنند از بهر دین»


🌿از عصا یک مار به‌وجود آمد
و از ستون ناله برخاست.

این داستانی که برای شما روایت می‌کنم بهرِ دین پنج نوبت می‌زنند.

"نوبت زدن" در دو معنا است.
اول به‌معنای اذان گفتن است که در جهان اسلام برای دیگر اهالی جهان اسلام پنج نوبت و برای اهل تشیع سه نوبت اذان می‌گویند.

پنج نوبت اذان گفتن سنتی بوده است که پیش از اسلام نیز بوده است و آن بدین شکل بوده که " نوبت" می‌زدند.

🌿و اما معنای دیگر "نوبت زدن"؛
به‌طور مثال اگر شما به مشهد بروید، یک گروه موسیقی هستند که هر چند ساعت یک‌بار"نقاره" می‌زنند و به این نقاره زدن "نوبت‌زدن" می‌گویند.
این یعنی سلطان پابرجاست.

در ایام قدیم که اطلاع‌رسانی وجود نداشت برای اعلام زنده و پابرجا بودن سلطان و نیز جاری بودن حکومت، هر چند ساعت یک بار نوبت می‌زدند یعنی در شهرها نقاره و طبل می‌زدند تا صدایی بیاید و همه بفهمند که هنوز حکومت پابرجا است.

🌿می‌گوید حکومت دین پنج نوبت می‌زند تا به‌واسطه‌ی همین داستان‌ها بیان کند که نوبت می‌زنم و من پابرجا هستم!

به نوعی داستان‌های رسولان به ما می‌گوید خدایی در میانه هست که می‌‌تواند به ایمان‌ ما بیفزاید و ما خودمان را درگیر این پای چوبین نکنیم.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_سه

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

25 Oct, 15:12


بیت ۲۱۳۹

"حلقه کوران به چه کار اندرید
دیده‌بان را در میانه آورید"


🌿این اشاره به تمام دین‌دارانی دارد که نابینا هستند...
جلسه پیش در مورد "بینا" گفته‌ شد که حضرت مولانا به فردی اهل دل اشاره می‌کند که او توانایی" دیدن" دارد اما اسم او را بر زبان نمی‌آورد‌ و این اسرارآمیزترین مساله است، چون در دورانی هم نیست که شمس یا جناب صدرالدین قونوی باشند.

🌿حضرت مولانا در میان مردم یک نفر را می‌بیند و می‌گوید بروید سراغ آن کسی که "ابابصر" و صاحب بصیرت است؛ آن بینا را بیاورید،
شما نابینا هستید.
او قطب زمانه است، اما اسمی بر زبان نمی‌آورد‌.

البته اگر گفته‌ها را همانند پازلی کنار هم بگذارید، اسم هم آورده است، انشالله بر پای قصه حضرت‌ مولانا بنشینیم تا روزی این پازل تکمیل و معما حل شود.

🌿می‌گوید"حلقه‌کوران" یعنی شما که دور هم نشسته‌اید و در یک طریقتی، دینی و مسلکی هستید و منطق دینی در رفتارهای‌ خود دارید، همگی کور هستید.

"حلقه کوران به چه کار اندرید"
چه کار می‌کنید دور خود می‌چرخید؟

"دیده‌بان را در میانه آورید"
شما که نمی‌بینید، بروید و آن‌ کسی که قطب زمانه است و به مرحله شهود رسیده و بصیرت دارد را بیاورید‌.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_سه

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

25 Oct, 15:10


بیت ۲۱۳۸

" او عصاتان داد تا پیش آمدیت
آن عصا از خشم هم بر وی زدیت؟"


🪴خداوند این عصا را یا تفکر استدلالی و منطق الهی را به شما بخشید تا گامی برداشته و راهی بروید آنگاه شما با همان عصا به خود خدا حمله کردید؟!

به خدا حمله کردن یعنی چه؟
یعنی با استدلال‌های منطقی ایمان‌ خود را ضعیف کردید و با بحث و جدل با دیگر ایمان‌داران، وقت‌ خود را هدر دارید و از آن بدتر اگر دست‌ شما به زور و قدرت رسید، کسانی که هم‌باور شما نبودند را تکفیر کرده و به زندان و جرم متهم کردید!

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_سه

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

25 Oct, 15:02


بیت ۲۱۳۷

"چون عصا شد آلت جنگ و نفیر
آن عصا را خُرد بشکن ای ضریر"

🍀منظور از عصا همان عقل جزئی است که می‌خواهد خدا را اثبات کند.

نفیر همان به معنای نفرت و جنگ است.

آن عصا یا به عبارتی این عقلت را خرد کن و بشکن ای ضریر، ای نابینا این عصا را بشکن، این مایه دردسر شده است.

این اشاره به چه چیزی دارد؟
بیشتر جنگ‌هایی که در جهان اتفاق افتاده جنگ‌های ایدئولوژی است یعنی دو گروه که هر دو طرف‌دار خدا هستند در مقابل یکدیگر قرار می‌گیرند و هر کدام می‌خواهند با عقل‌ خود خدا را اثبات می‌کنند.

🍀اینها بر سر یک خدا با هم‌ می‌جنگند که بگویند خدای ما حق‌تر از خدای شماست.
این نوع نبرد متاسفانه همواره بوده و هست و امیدوارم روزی تمام شود.

می‌گوید این عصا یعنی این منطق دینی که به شما بخشیده شد، آلت جنگ و نفرت شده است.
خیلی مهم است!

🍀البته منظور فقط دین اسلام و مسیحیت نیست؛
مولانا دورانی را می‌بیند که مغول‌ها حمله کرده و یک کتاب چند صفحه‌ای به نام یاساها آورده‌اند و می‌گویند به این کتاب ایمان بیاورید.

پس آنها هم دنبال نوعی ایدئولوژی‌ بوده‌اند.
یعنی همه برای خود یک ایدئولوژی‌ دارند که به اشتباه به آن دین می‌گویند؛
اما منظور ایدئولوژی است.

حتی کمونیست‌ که خداباور نیستند هم نوعی ایدئولوژی است.
در ابتدای تشکیل کمونیست به خاطر یک ایدئولوژی چقدر آدم‌ کشته شد!

می‌گوید این باور یک عصای چوبی در دست شماست که به خاطر آن با هم می‌جنگید و مایه جنگ درونی و بیرونی شما شده است؛
این عصا را بشکنید،
با این عقلانیت خُردی که شما دارید به جایی نمی‌رسید.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_سه

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

21 Oct, 20:35


بیت ۲۱۳۶

"این عصا چه بود قیاسات و دلیل
آن عصا کی دادشان بینا جلیل"


می‌گوید این عصا (این عقل منطقی‌) که دست شماست، قیاسات و دلیل است.
برهان و منطق و دلیل ذهنی برای اثبات‌ چه چیزی می‌آوری؟
برای اثبات کسی که خود این عصا را داده است!؟
بینا جلیل اشاره به خدا و اسم بصیر و خاص پروردگار است.
می‌گوید خدا خودش این عقل را به شما داد،
حال همان عقل را در رد و قبول او استفاده می‌کنید؟!

عقل موهبتی لطیف است که خداوند به ما عطا کرده است در عین حال خیلی هم‌ ناقص و ضعیف است و ما با همین عقل اندک می‌خواهیم خدا را اثبات کنیم.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_سه

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

21 Oct, 20:31


💫💫

📚شرح مثنوی معنوی
🖊استاد علی مقدم
جلسه صد و بيست و سه


"ای صبا نکهتی از کوی فلانی به من آر
زار و بیمار غمم راحت جانی به من آر

قلب بی‌حاصل ما را بزن اکسیر مراد
یعنی از خاک در دوست نشانی به من آر

در کمین‌گاه نظر با دل خویشم‌ جنگ است
ز ابرو و غمزه او تیر و کمانی به من آر

در غریبی و فراق و غم دل پیر شدم
ساغر می ز کف تازه جوانی به من آر

منکران را هم از این می دو سه ساغر بچشان
وگر ایشان نستانند روانی به من آر

ساقیا عشرت امروز به فردا مفکن
یا ز دیوان قضا خط امانی به من آر

دلم از دست بشد دوش چو حافظ می‌گفت
کای صبا نکهتی از کوی فلانی به من آر"


🌸سلام و عرض ادب و احترام سروران گرانقدرم.
شب همگی شما به خیر.
با نام و یاد پروردگار هستی‌بخش شبی دیگر با شرح مثنوی شریف معنوی را شروع می‌کنیم.

🌿به روح شریف مولانا جلال‌الدین محمد بلخی سلام ودرود می‌فرستیم و از این روح متعالی طلب می‌کنیم حقایق پنهان در کتاب مثنوی شریف را بر قلب و زبان تک‌تک ما جاری فرمایند.

الهی آمین

🌿در داستان ستون حنانه قرار داریم.
ستون حنانه، داستان بی‌ایمانی انسان‌ها به عالم غیب است.
در ابتدای قرآن در سوره بقره اشاره به این دارد که انسانها باید به غیب ایمان بیاورند.
ایمان به غیب و ماورا، بسیار مهم است.
اگر ما بخواهیم همه چیز را رد کنیم و در تردید به سر ببریم، رنگ و بوی زندگی بسیار خشن و ماشینی و سخت می‌شود‌.
امروزه ما مدام به دنبال تایید مسائلی هستیم که علمی باشد،
در حالیکه همین دانش‌ها مرتب خودشان را رد می‌کنند.
ما یک جاهایی را باید با باور و ایمان طی کنیم، چون دست استدلال و منطق به برخی جاها نمی‌رسد.

🌿در داستان ستون حنانه که ماجرای تکیه زدن پیامبر (ص) بر یک چوب خشک بود، مولانا به ما هشدار داد مواظب باشیم از آن چوب خشک کم‌تر نباشیم.
آن چوب از فراق رسول‌الله به ناله افتاد،
اما چرا ما در فراق حضرت حق، فراق اولیای الهی، فراق امامان و بزرگان به ناله و دلتنگی نمی‌افتیم؟!

🌿در ادامه مولانا فرمود:
"پای استدلالیان چوبین بُود"
چوبین اشاره به شخص خاصی دارد که شرح آن را در جلسه پیش خدمت مبارک‌ شما گفتیم.
در شرح این بیت گفتیم که در مسئله اثبات خدا خیلی نکوشید.
بسیاری مسائل را باید عقلانی جلو برویم، اما مساله خدا ادراکی است.
در مسئله‌ی اثبات خدا، ممکن است باز ادله‌ای در رد و قبول آنچه اثبات شده بیاید و ما را مدام دچار تردید کند.

🌿در نقل قول امام‌الحرمین جوینی که گفت:"ای کاش ایمان پیرزنان نیشابور را داشتم"؛
فهميديم سواد فلسفی آنقدرها در شناخت خدا کمک کننده نیست بلکه تردید انسان را زیادتر نیز می‌کند.

🌿مولانا بحث‌های عقلی و منطقی برای اثبات خدا را به یک عصا تشبیه می‌کند که تنها برای راه رفتن روی زمین صاف خوب است اما اگر روزی به شن‌زار سختی رسیدیم این عصا هیچ کمکی نکرده و حتی باعث فرو رفتن و زمین خوردن بیشتر ما می‌شود.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_معنوی
#جلسه_صد_و_بیست_و_سه

@masnavymoghaddam

شرح مثنوی معنوی استاد علی مقدم

21 Oct, 20:28


شرح مثنوی معنوی برای جوانان و نوجوانان

♦️جلسه صد و بیست و سوم


🌿آدرس شعر:
مثنوی معنوی، دفتر اول
ابیات ۲۱۳۶ الی ۲۱۵۳

🌿نام حکایت:
« پیر چنگی در عهد عمر رضی‌الله‌عنه که از بهر خدا روز بینوایی در چنگ زد میان گورستان.»

🌿نام بخش:
«نالیدن ستون حنانه چون برای پیغامبر منبر ساختند.»

🌿بیان شعر:
«این عصا چه بود قیاسات و دلیل، آن عصا کی دادشان بینا جلیل.. »

💎موضوعات:

موهبت عقل:
منطق عقلانی یکی از عطایای الهی به انسان است و با آن نمی‌توان خداوند را سنجید.

روش نامعقول:
اثبات شهودی و پذیرش باورهای قلبی بدون قرار گرفتن در قیاس عقلانی، باعث افزایش ایمان خواهد شد.

منکران:
انسان‌نماها معجزات الهی و نور ایمان را نمی‌پذیرند و با ریا و تقلب زندگی می‌کنند.

طریق ریا:
اگر انسان تظاهر به ایمان کند، اعمال و رفتار و نتایج او حقیقت را مشخص می‌کند.

#شرح_مثنوی

📎 دسترسی به سایر جلسات شرح مثنوی

@spiritual_mind

5,915

subscribers

108

photos

0

videos