کِتَابُ اللَّهِ ْنَاطِق

@ketabenategh


کانال تبرایی ولایی ،کتاب الله ناطق را
تقدیم به مادر مظلومه ی عالم ،حضرت زهرا سلام الله علیها مینماییم
ان شالله درجهت اگاهی ومعرفت
دوستان ومحبین اهلبیت علیهم
السلام قدمی ناچیز برداریم



@Ketabenategh

🌼🍃
حتما نشر دهید و از اجر نشر فیض ببرید

کِتَابُ اللَّهِ ْنَاطِق

23 Oct, 10:30


⚫️اقرار به ولایت و امامت مولا امیرالمؤمنین عليه‌السلام در آسمانها⚫️


کتاب الروضة عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله:
لَمَّا عُرِجَ بِی إِلَی السَّمَاءِ فَلَمَّا وَصَلْتُ إِلَی السَّمَاءِ الدُّنْیَا قَالَ لِی جَبْرَئِیلُ علیه السلام یَا مُحَمَّدُ صَلِّ بِمَلَائِکَةِ السَّمَاءِ الدُّنْیَا فَقَدْ أَمَرْتُ بِذَلِکَ فَصَلَّیْتُ بِهِمْ وَ کَذَلِکَ فِی السَّمَاءِ الثَّانِیَةِ وَ الثَّالِثَةِ فَلَمَّا صِرْتُ فِی السَّمَاءِ الرَّابِعَةِ رَأَیْتُ بِهَا مِائَةَ أَلْفِ نَبِیٍّ وَ أَرْبَعَةً وَ عِشْرِینَ أَلْفَ نَبِیٍّ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام تَقَدَّمْ وَ صَلِّ بِهِمْ فَقُلْتُ یَا أَخِی جَبْرَئِیلُ کَیْفَ أَتَقَدَّمُ بِهِمْ وَ فِیهِمْ أَبِی آدَمُ وَ أَبِی إِبْرَاهِیمُ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی قَدْ أَمَرَکَ أَنْ تُصَلِّیَ بِهِمْ فَإِذَا صَلَّیْتَ بِهِمْ فَاسْأَلْهُمْ بِأَیِّ شَیْ ءٍ بُعِثُوا فِی وَقْتِهِمْ وَ فِی زَمَانِهِمْ وَ لِمَ نُشِرْتُمْ قَبْلَ أَنْ یُنْفَخَ فِی الصُّورِ فَقَالَ سَمْعاً وَ طَاعَةً لِلَّهِ ثُمَّ صَلَّی بِالْأَنْبِیَاءِ علیهم السلام فَلَمَّا فَرَغُوا مِنْ صَلَاتِهِمْ قَالَ لَهُمْ جَبْرَئِیلُ بِمَ بُعِثْتُمْ وَ لِمَ نُشِرْتُمُ الْآنَ یَا أَنْبِیَاءَ اللَّهِ قَالُوا بِلِسَانٍ وَاحِدٍ بُعِثْنَا وَ نُشِرْنَا لِنَقَرَّ لَکَ یَا مُحَمَّدُ بِالنُّبُوَّةِ وَ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیهما السلام بِالْإِمَامَةِ.



◾️ابن عباس گفت: رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود:
وقتی به معراج رفتم و به آسمان دنیا رسیدم جبرئیل گفت: ای محمد! با فرشتگان آسمان دنیا نماز بگذار که به آن فرمان داده شده ای، پس با ایشان نماز خواندم.
در آسمان دوم و سوم هم چنین کاری کردم اما وقتی به آسمان چهارم رسیدم صد و بیست و چهار هزار پیامبر را دیدم.
جبرئیل جلو آمد و گفت:
ای محمد! پیش آی و برای آنها نماز به جای آور. گفتم: چطور ممکن است جلو روم حال آنکه در میان آنها پدرم آدم و پدرم ابراهیم حضور دارند؟!
گفت: خداوند متعال دستور داده است که پیشاپیش آنها نماز بخوانی و بعد از نماز خواندن از آنها بپرس که در زمان خود برای چه به سوی مردم مبعوث شدند؟
وبرای چه قبل از دمیدن صور زنده شده اند؟
گفتم: فرمان خداوند را اجرا می‌کنم و در برابر آن سر تعظیم فرود می‌آورم.
وقتی نماز را به پایان رساندم، جبرئیل به آنها گفت:
ای پیامبران الهی! برای چه به سوی مردم مبعوث شدید و چرا حالا قبل از دمیدن صور زنده شده اید؟
همگی با هم گفتند:
مبعوث و زنده شدیم تا به نبوت تو و امامت علی بن ابی طالب اقرار کنیم.

📚بحارالانوار-جلد ۴۰-صفحه ۴۲ -حدیث ۷۹




━━━━━━━ ᬷ‌‌‌‌࿐ྀུ❀ ❥

اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم لعن جبت و الطاغوت


▪️‌‌دوستان خود را از فیض این پست بهره مند سازید و نشر دهید
▪️ایـن کانال را بـه دوســتان خـود معــرفی کنید‌

کِتَابُ اللَّهِ ْنَاطِق

22 Oct, 12:03


❀فقط چهارده نور پاک

قَالَ الْبَاقِرُ (عليه السلام): کُلُّ مَا لَمْ یَخْرُجْ مِنْ هَذَا الْبَیْتِ فَهُوَ بَاطِلٌ.

🔸امام باقر علیه السلام: هر چیزی که از نزد ما اهل بیت خارج نشود؛ پس آن باطل است.

بصائر الدرجات/ص511


━━━━━━━ ᬷ‌‌‌‌࿐ྀུ❀ ❥

اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم لعن جبت و الطاغوت


▪️‌‌دوستان خود را از فیض این پست بهره مند سازید و نشر دهید
▪️ایـن کانال را بـه دوســتان خـود معــرفی کنید‌

کِتَابُ اللَّهِ ْنَاطِق

22 Oct, 08:56



📌یا خاصف النعل

• در کتاب "الایضاح" منسوب به مرحوم "فضل بن شاذان الازدی النیشابوری" (۲۶۰ه) تحریری از حدیث «خاصف النعل» موجود است كه سابقا مشابه آن را از [ سنن ترمذی ] ارائه دادیم


✵ لن تنتهوا یامعاشر قریش حتی یبعث الله علیکم رجلا قد امتحن الله قلبه للایمان...فقال ابوبکر انا هو یا رسول الله؟...فقال عمر انا هو یا رسول الله؟ فقال لا ولکنه خاصف النعل

❂ ای اهل قریش هرگز دست از کارهای خلاف خود نمی‌کشید تا آنکه خداوند سبحان مردی را برای شما می‌فرستد که قلب او را بر ایمان و تقوی آزموده است. ابوبکر و عمر پرسیدند آیا آن شخص ما هستیم؟ حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمودند: خیر، لکن آن شخص که به نعل پینه می‌زند همان منتخب الهی است. این در حالی بود که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام مشغول پینه زدن به نعل بودند.

📕 الایضاح ص۴۵۱

◄ اقوی در نزد حقیر انتساب «الایضاح» به فضل بن شاذان ره است

◄ مرحوم ابن شاذان به صورت مباشر یا غیر آن با ائمه ( جواد _ هادی _ عسکری ) علیهم السلام در ارتباط بوده و مدایحی از حضرات در رابطه با او صادر شده است.

━━━━━━━ ᬷ‌‌‌‌࿐ྀུ❀ ❥

اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم لعن جبت و الطاغوت


▪️‌‌دوستان خود را از فیض این پست بهره مند سازید و نشر دهید
▪️ایـن کانال را بـه دوســتان خـود معــرفی کنید‌

کِتَابُ اللَّهِ ْنَاطِق

19 Oct, 15:18


چشمه ای از حدیث معرفت به نورانیت امیرالمومنین(علیه السلام )

خلاصه : أَمِیرَالمُؤمِنِینَ(علیه السلام ): مَعرِفَتِی بِالنُّورَانِیَّةِ مَعرِفَةُ اللهِ عَزَّوَجَلَّ وَ مَعرِفَةُ اللهِ عَزَّوَجَلَّ مَعرِفَتِی بِالنُّورَانِیَّةِ وَ هُوَ الدَّینُ الخَالِصُ

.... أَمِیرَالمُؤمِنِینَ(علیه السلام ):مَعرِفَتِی بِالنُّورَانِیَّةِ مَعرِفَةُ اللهِ عَزَّوَجَلَّ وَ مَعرِفَةُ اللهِ عَزَّوَجَلَّ مَعرِفَتِی بِالنُّورَانِیَّةِ وَ هُوَ الدَّینُ الخَالِصُ ....



.... حضرت علیه السّلام فرمودند: معرفت من به نورانيّت معرفت خداوند عزّوجل است و معرفت خداوند عزّوجل، معرفت من به نورانيّت است و آن دين خالصی است ....



خلاصه متن فارسی حدیث معرفت امیرالمومنین به نورانیت

می گویم: پدرم قُدِّسَ سِرُّه ذکر نموده است که او در کتابی که یکی از محدّث شیعه در فضایل امیرالمومنین علیه السّلام گردآوری نموده،این روایت را دیده است. من نیز آن را در کتابی قدیمی که شامل روایات فراوانی بود، یافتم. گفت: از محمد بن صدقه روایت شده است که تو گفت: ابوذر غفاری از سلمان فارسی -رضی الله عنهما – پرسید که ای ابا عبدالله! معرفت امیرالمؤمنین علیه السّلام به نورانیّت چیست؟ {سلمان} گفت: ای جُندب! بیا برویم تا این را از خود آن حضرت بپرسیم.

سپس به محل آن حضرت رفتيم و او را نيافتيم. ابوذر گفت: پس به انتظار ايشان مانديم تا آن حضرت آمدند. حضرت فرمودند: چه امری شما را به اينجا کشانده است؟ ابوذر و سلمان گفتند: ای اميرمؤمنان! به نزد شما آمديم تا در مورد معرفتتان به نورانيّت سوال کنيم. حضرت فرمودند: آفرين بر شما دو دوست وفادار به دين خويش که کوتاهی کننده نيستند. به جانم سوگند که آن معرفت بر هر مرد و زن مؤمن واجب است. سپس حضرت علیه السّلام فرمود: ای سلمان و ای جُندب! هر دو عرض کردند: بلی ای اميرمؤمنان!

حضرت علیه السّلام فرمود :هيچ کس ايمان را به حدّ کمال خويش نمی رساند تا آنکه مرا به عمق معرفتم بشناسد. پس آنگاه که مرا به اين معرفت شناخت، هر آينه خداوند قلب او را با ايمان آزموده، سينه اش را برای اسلام گشاده ساخته و عارفی روشن بين گرديده است و هر کس که از شناخت آن کوتاهی نمود و به آن نرسيد، شک کننده و ترديدگر است. ای سلمان و ای جُندب! عرض کردند: بلی یت امير المؤمنان! حضرت علیه السّلام فرمودند: معرفت من به نورانيّت معرفت خداوند عزّوجل است و معرفت خداوند عزّوجل، معرفت من به نورانيّت است و آن دين خالصی است که خداوند دربارهی آن فرمود: « و امر نشدند به چيزی مگر چیزی که خدا را به اخلاص کامل در دين پرستش و بندگی کندو ازبندگی غير او روی بر گرداند و نماز به پا دارند و زکات بدهند و اين است دين راست و استوار».





━━━━━━━ ᬷ‌‌‌‌࿐ྀུ❀ ❥

اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم لعن جبت و الطاغوت


▪️‌‌دوستان خود را از فیض این پست بهره مند سازید و نشر دهید
▪️ایـن کانال را بـه دوســتان خـود معــرفی کنید‌

کِتَابُ اللَّهِ ْنَاطِق

15 Oct, 13:04


سلام و عرض ادب
متن بالا را مطالعه بفرمایید

هر چقدر که مقدور باشه براتون. نیت کنید . مراسم برای فاطمیه هست پنج شنبه تا قبلش باید تجهیز ات حسینیه آماده باشه، مهمترینش شوفاژهاش الان

اطمینان میدم که صحیح العقیده هستند

کِتَابُ اللَّهِ ْنَاطِق

12 Oct, 10:49


❀ کمالِ وفا به عهد امام با زیارت رفتن


قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا عليه السلام يَقُولُ إِنَّ لِكُلِّ إِمَامٍ عَهْداً فِي عُنُقِ أَوْلِيَائِهِ وَ شِيعَتِهِ وَ إِنَّ مِنْ تَمَامِ الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ وَ حُسْنِ الْأَدَاءِ زِيَارَةَ قُبُورِهِمْ فَمَنْ زَارَهُمْ رَغْبَةً فِي زِيَارَتِهِمْ وَ تَصْدِيقاً لِمَا رَغِبُوا فِيهِ كَانَ أَئِمَّتُهُمْ شُفَعَاءَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ

◾️ امام رضا عليه السلام :
قطعا هر امامی بر گردن دوستان و شیعیان خود عهدی دارد که از (مصادیق) کمال وفای به این عهد و به جای آوردن نیکوی آن ، زیارت قبور آنان است.
پس کسانی که با رغبت و علاقه و تصدیق آنچه آنان (اهلبیت علیهم السلام) به آن رغبت دارند ، زیارتشان کنند امامانِ آنها در روز قيامت شفيعانشان باشند.


 📚 کامل الزیارات-باب ۴۳- حدیث ۲

━━━━━━━ ᬷ‌‌‌‌࿐ྀུ❀ ❥

اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم لعن جبت و الطاغوت


▪️‌‌دوستان خود را از فیض این پست بهره مند سازید و نشر دهید
▪️ایـن کانال را بـه دوســتان خـود معــرفی کنید‌

کِتَابُ اللَّهِ ْنَاطِق

12 Oct, 10:49


"ولولا کَلمَةُ الفَصْل لقُضِی بَینَهُمْ وإِنَّ الظَّالمِینَ لهُمْ عَذَابٌ أَلیمٌ"
(آیه ۲۱ شوری)
و اگر فرمان قاطع (در باره تاخیر عذاب در کار) نبود، مسلما میانشان داوری می‌شد و برای ستمکاران شکنجه ای پر درد است


◾️محمد بن یعقوب کلینی، از علی بن محمد، از علی بن عباس، از حسن بن عبدالرحمن، از عاصم بن حمید، از ابو حمزه، از امام محمد باقر علیه السلام روایت می‌کند که آن حضرت فرمود:
آیه «ولولا کَلمَةُ الفَصْل لقُضِی بَینَهُمْ وإِنَّ الظَّالمِینَ لهُمْ عَذَابٌ أَلیمٌ» یعنی چنان چه قبلاً در باره آنها فرمان و حکم خداوند صادر نشده بود، حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف از میان آنها هیچ احدی را زنده نمی گذاشت.

📚تفسیر البرهان-ذیل آیه ۲۱ سوره شوری

━━━━━━━ ᬷ‌‌‌‌࿐ྀུ❀ ❥

اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم لعن جبت و الطاغوت


▪️‌‌دوستان خود را از فیض این پست بهره مند سازید و نشر دهید
▪️ایـن کانال را بـه دوســتان خـود معــرفی کنید‌

کِتَابُ اللَّهِ ْنَاطِق

12 Oct, 10:48


فضائل مولا امیرالمؤمنین عليه‌السلام در کلام پیامبر صلی الله علیه و آله


وَ بِالْإِسْنَادِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَنْ عَلِیٍّ عَنِ النَّبِیِّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ قَالَ:
لَوْ حَدَّثْتُ بِمَا أُنْزِلَتْ فِی عَلِیٍّ مَا وَطِئَ عَلَی مَوْضِعٍ فِی الْأَرْضِ إِلَّا أُخِذَ تُرَابُهُ إِلَی الْمَاءِ


از حضرت حسین بن علی به نقل از امیر مؤمنان علیهما السلام به نقل از پیامبر صلی الله علیه و آله آورد که فرمودند:
اگر درباره آنچه که (از فضائل )درباره علی بر من نازل شد صحبت کنم، پا بر ناحیه ای از زمین نمی گذارد، مگر آن که (آنقدر) خاکش را بر می‌دارند تا به آب برسند.

📚بحارالانوار-جلد ۴۰- صفحه ۵۰-حدیث ۸۵





━━━━━━━ ᬷ‌‌‌‌࿐ྀུ❀ ❥

اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم لعن جبت و الطاغوت


▪️‌‌دوستان خود را از فیض این پست بهره مند سازید و نشر دهید
▪️ایـن کانال را بـه دوســتان خـود معــرفی کنید‌

کِتَابُ اللَّهِ ْنَاطِق

09 Oct, 04:20


💎سید بن طاووس رضوان الله علیه در کتاب اقبال الاعمال می‌نویسد:
وَرُوِيَ‌ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى عَرَضَ عَلِيّاً عَلَى الْأَعْدَاءِ يَوْمَ الِابْتِهَالِ فَرَجَعُوا عَنِ الْعَدَاوَةِ وَعَرَضَهُ عَلَى الْأَوْلِيَاءِ يَوْمَ الْغَدِيرِ فَصَارُوا أَعْدَاءً فَشَتَّانَ مَا بَيْنَهُمَا.

در روایتی خواندم: خدا در روز ابتهال (مباهله)، علی علیه السلام را بر دشمنان عرضه کرد و آن‌ها با دیدن علی علیه السلام دست از دشمنی برداشتند. و در روز غدیر علی علیه السلام را بر دوستان (مدعیان دوستی) عرضه کرد و آن‌ها با علی علیه السلام دشمن شدند! پس ببین چقدر بین این دو فاصله است!


📖اقبال الاعمال، ص ۷۶۹






━━━━━━━ ᬷ‌‌‌‌࿐ྀུ❀ ❥

اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم لعن جبت و الطاغوت


▪️‌‌دوستان خود را از فیض این پست بهره مند سازید و نشر دهید
▪️ایـن کانال را بـه دوســتان خـود معــرفی کنید‌

کِتَابُ اللَّهِ ْنَاطِق

07 Oct, 14:15


سه روز بعد از این حادثه زید جمعیت زیادی را دید که با سروصدا حرکت می‌کنند، پرسید چه خبر است؟ گفتند یکی از کنیزان سیاه چهره متوکل مرده است، جنازه او را تشییع می‌کنند، نام او ریحانه بود و متوکل به او علاقه بسیار داشت، آن جنازه را آوردند و با کمال احترام دفن کردند.

زید وقتی که این منظره را دید،‌ بسیار ناراحت شد و با خود گفت ببین از جنازه یک کنیز سیاه چهره و ناپاک آن همه تجلیل می‌کنند ولی به مرقد مطهر جگر گوشه رسول خدا(ص) امام حسین(ع) و به زائر او آن همه جسارت می‌کنند. آن قدر دلش سوخت و ناله و فغانش بلند شده غش کرد، مردم دور او جمع شدند، بعضی نسبت به او دلسوزی می‌کردند و بعضی او را می‌زدند، وقتی که به هوش آمد اشعاری جان سوز در سوگ امام حسین(علیه السلام ) و مظلومیت او و قبر او خواند و گریه کرد و در آن اشعار دشمنان را لعنت می‌کرد.

روایت شد، که او آن اشعار را در ورقه‌ای نوشت، توسط بعضی از دربانان به متوکل عباسی رسانید. وقتی که متوکل آن اشعار را خواند آتش خشمش شعله‌ور گردید، فرمان داد زید را نزد او آوردند، متوکل با سخنان رکیک او را مورد خشم و سرزنش قرار داده، سپس به جلادان گفت او را زندانی کردند.

شبی متوکل در بسترش خوابیده بود، ناآگاه صدای کسی را شنید که صاحب صدا با پای خود به او زد و گفت: برخیز و زید را از زندان آزاد کن، و گرنه به زودی خداوند تو را به هلاکت می‌رساند.

متوکل با ترس و لرز برخاست و خودش رفت و زید را از زندان آزاد کرد و لباس‌های گران بهایی به او داد و گفت: هرچه میخواهی از من بخواه که حاجتت برآورده است.

زید گفت: چیزی جز این نمی‌خواهم که مرقد امام حسین(علیه السلام ) را آباد سازی و دستور دهی که کسی مزاحم زائرانش نشوند و از آنها جلوگیری نکنند.

متوکل که از آن خواب وحشتناک سخت ترسیده بود، فرمان داد که قبر امام حسین(علیه السلام ) را آباد کنند و کسی مزاحم زائران نشود.

زید مجنون با شادی از نزد متوکل بیرون آمد و در شهرها گردش می‌کرد و به مردم می‌گفت: کسی که تصمیم زیارت مرقد امام حسین(علیه السلام ) را دارد از این پس در امان است و آزاد می‌باشد و کسی از او جلوگیری نخواهد کرد.

پی نوشت ها:
1- بحارالانوار ج 45 صفحه‌ی 403-407
2- زندگانی چهارده معصوم(ع) نوشته علی عطایی اصفهانی/ ق د
━━━━━━━ ᬷ‌‌‌‌࿐ྀུ❀ ❥

اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم لعن جبت و الطاغوت


▪️‌‌دوستان خود را از فیض این پست بهره مند سازید و نشر دهید
▪️ایـن کانال را بـه دوســتان خـود معــرفی کنید‌

کِتَابُ اللَّهِ ْنَاطِق

07 Oct, 14:15


❀«زید مجنون» و ماجرای ساخته شدن حرم امام حسین(علیه السّلام )



زید شنید که متوکل عباسی از ورود زوار مرقد مطهر امام حسین(علیه السلام ) جلوگیری شدید می‌کند و چندین بار آن مرقد را خراب کرده و زائران را کشته یا پراکنده کرده است و به دستور او کنار مرقد را شخم زده و زراعت کرده‌اند تا مرقد امام حسین(علیه السلام ) به طور کلی فراموش و ناپیدا و نابود شود.

زید بسیار غمگین و ناراحت شد و مصائب جانسوز امام حسین(علیه السلام ) در خاطرش تجدید شده و بسیار رنج می‌برد که چرا دشمنان پرکینه چنین می‌کنند؟!

او تصمیم گرفت پیاده به کوفه و از آنجا به کربلا برای زیارت مرقد مطهر امام حسین(علیه السلام ) حرکت کند، او با توکل به خدا ولی بسیار غمگین از مصر خارج شد و شب رو روز حرکت کرد تا خود را به کوفه رسانید.

آن روز بهلول در کوفه بود، زید به خدمت بهلول رسید و بر او سلام کرد، بهلول از او پرسید: تو کیستی؟ مرا از کجا میشناسی، با اینکه هرگز مرا ندیده‌ای زید گفت: ای آقا! مگر نمی‌دانی که دل‌های مؤمنان به همدیگر پیوستگی محکم دارند و دارای رابطه نیک هستند؟

بهلول گفت: علت چیست که از خانه و محل سکونتت (مصر) با پای پیاده بدن مرکب خارج شده‌ای و به این جا آمده‌ای؟

زید گفت: سوگند به خدا انگیزه خروج من از مصر جز این نیست که ماجرای ویران کردن مرقد امام حسین(علیه السلام ) را شنیده‌ام، بسیار اندوهگین شده‌ام به من خبر داده‌اند که این ملعون (متوکل) فرمان داده تا محل قبر امام حسین(علیه السلام ) را شخم بزنند و زراعت کنند و زائران مرقد امام حسین (علیه السلام ) را بکشند، همین خبر مرا از وطنم آواره کرده و زندگی‌ام را تیره کرده و اشک چشمم را روان ساخته و مرا بی‌تاب کرده است.

بهلول گفت: سوگند به خدا من نیز هم چون تو دارای چنین حالتی شده‌ام.

زید گفت: برخیز برای زیارت مرقد امام حسین(علیه السلام ) و سایر شهیدان با هم به کربلا برویم. بهلول جواب مثبت داد و با هم باتوکل به خدا حرکت کردند و مخفیانه خود را به کربلا رساندند، دیدند به قدرت خداوند، مرقد منور امام حسین(علیه السلام ) هم چنان باقی است، کشاورزی که مأمور این کار شده مکرر دیده که گاو برای شخم زمین کنار قبر نمی‌رود و آب نیز به آن سو حرکت نمی‌کند، لذا با دیدن کرامات بسیار، اعتقاد و ایمان فوق‌العاده به عظمت امام حسین(علیه السلام ) و خاندان رسالت پیدا کرده است، همین کشاورز ناگاه پیرمردی را از دور دید، کم کم نزدیک شد، آن پیرمرد همان زید مجنون بود که تنها بدون بهلول نزدیک می‌شد کشاورز نزد او رفت و گفت: تو کیستی و از کجا آمده‌ای؟

زید گفت: من از مصر آمده‌ام و به نام زید مجنون خوانده می‌شوم.

کشاورز گفت: برای چه به این جا آمده‌ای؟

زید در حالی که گریه می کرد گفت: سوگند به خدا به من خبر رسیده که قبر حسین(علیه السلام ) را شخم زده‌اند و زراعت کاشته‌اند بسیار غمگین شده‌ام و همین موضوع باعث شده که به زیارت مرقد امام حسین(ع) بیایم.

کشاورز با شنیدن این سخنان بر دست و پای زیر افتاد و بوسید و گفت: پدر و مادرم به فدایت، سوگند به خدا تو با آمدنت، قلبم را به نور خدا نورانی کردی و رحمت را با خود آورده‌ای من هرچه آب را به سوی قبر حسین(علیه السلام ) روانه می‌کنم در راه به زمین فرو می‌رود و حتی یک قطره از آن به قبر نمی‌رسد گویی من مست و غافل بودم اینک به برکت قدم‌های تو بیدار و هوشیار شدم.

زید گریه کرد و اشعاری خواند و زار زار گریست، کشاورز نیز گریه کرد و گفت: ای زید! مرا از خواب غفلت بیدار کردی و نور هدایت را در قلبم درخشان کردی هم اکنون به شهر سامرا نزد متوکل عباسی خواهم رفت و ماجرای آن همه کرامت‌های این مرقد شریف را به او می‌گویم، اگر خواست مرا بکشد یا زنده رها کند.

زید گفت: من نیز به همراه تو خواهم آمد و تو را در این مسیر یاری می‌کنم.

زید و کشاورز به سوی سامرا حرکت کردند پس از چند روز به آن شهر رسیدند کشاورز نزد متوکل آمد و آن چه را از کرامات امام حسین(علیه السلام ) در رابطه با مرقدش دیده بود به متوکل گزارش داد.

متوکل بسیار عصبانی و خشمگین شد به طوری که فرمان اعدام او را با اشد مجازات صادر کرد، دژخیمان متوکل پاهای او را به ریسمان بستند او را در کوچه‌ها کشاندند، سپس در برابر ازدحام جمعیت او را به دار آویزان کرده و کشتند تا مایه عبرت دیگران شود و کسی اظهار علاقه به اهل بیت پیامبر نکند.

زید در برابر این حادثه جگر سوز بسیار اندوهگین شد، صبر کرد و خود را به کسی معرفی نکرد تا اینکه روزی دید مأموران جنازه کشاورز را از بالای دار گرفتند و به مزبله‌ای انداختند، زید شبانه و مخفیانه آن جنازه را برداشت و کنار رود دجله برد و در آنجا غسل داد و کفن کرد و نماز بر آن خواند و به خاک سپرد.