کلمات @kalamat_k Channel on Telegram

کلمات

@kalamat_k


کارشناسِ ارشد زبان و ادبیات فارسی هستم.👩‍🏫

ادبیات درس می‌دم.

اینجا از ادبیات حرف می‌زنم.

این بار ادبیات رو با من یاد بگیر!🫀

برای اطلاع از شرایط کارگاه‌ها با ادمین در ارتباط باشید.
@Kalamaat_admin
تبلیغات داریم❣️


آیدی خودم در کانال نیست❣️

کلمات (Persian)

با نام کاربری kalamat_k، یک کانال تلگرام به نام 'کلمات' وجود دارد که توسط یک کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی اداره می‌شود. این کانال به آموزش و بحث درباره ادبیات می‌پردازد و فرصتی برای یادگیری عمیق تر از ادبیات فراهم می‌کند. علاوه بر آن، کارگاه‌هایی در این زمینه برگزار می‌شود و می‌توانید با ادمین کانال به آدرس @Kalamaat_admin برای اطلاع از شرایط این کارگاه‌ها در ارتباط باشید. همچنین، این کانال امکانات تبلیغاتی نیز دارد. برای کسب اطلاعات بیشتر و شرکت در فعالیت‌های این کانال، به کانال 'کلمات' مراجعه کنید. این کانال فرصتی مناسب برای علاقمندان به ادبیات و زبان فارسی است تا با هم پیشرفت و یادگیری کنند.

کلمات

08 Dec, 11:04


می‌ترسم ببوسمت
لبانت بوی شعر بگیرند
که به خانه برگشتی
مادرت بگوید
دهانِ کدام شاعرِ ولگردی را بوسیده‌ای؟

#لطیف_هلمت
@kalamat_k

کلمات

08 Dec, 06:32


سوگ
آهنگساز: حسین علیزاده
آلبوم: زیر تیغ
@kalamat_k 🌱

کلمات

07 Dec, 18:57


من شاعر نیستم، مسافرم.
من مسافر شعرها هستم!
@mehzi

کلمات

07 Dec, 18:51


آخرین اتوبوسِ پاییز


پاییز که میشود دنیا برای دیوانه‌ها جا باز میکند.
به سرم زده برایش پشت صندلی‌های تمام اتوبوس‌های شهر شعرهایم را بنویسم.
شاید یک روز سرویسش خراب شد، سوار اتوبوسی شد، شعری روبروی نگاهش دید..
شاید دلش خواست صندلی‌های بیشتری را بخواند و
شاید بالاخره یک روز که سر برگرداندم بین مسافرها دیدمش، دستش را گرفتم و
در اولین ایستگاه، برای همیشه از اتوبوس پیاده شدیم..

بی‌دوام بودم تا تو را دیدم
حالا هر صبح که چشم باز میکنی
من ادامه پیدا میکنم
گوشه‌ی چشمهای تو ادامه‌ی من است
حسبی چشمهات و نعم الوکیل
چشمانت یاوران همیشه مومن من‌اند
والله یحب العاشقین
خدا مرا در سراشیبی چشمهات قرار ندهد

بی‌پناه بودم تا تو را دیدم
شاخ و برگ درخت‌ها سقف بالای سرم بود
زمستان که می‌شد همراه گنجشک‌ها دنبال سرپناه میگشتم
خندیدی
و من عاشق انحنای لبهای از خنده ریسه رفته‌ات شدم
چنگ زدم به پیچ و خم ریسمان گیسوان متینت
از باطلاق انزوا خودم را بالا کشیدم و در گودی ترقوه‌ات آشیان کردم
کش موهایت را که باز کردی من هم سقفی بالای سرم داشتم
خدا مرا در سراشیبی ترقوه‌ات قرار ندهد

بی‌قرار بودم تا تو را دیدم
من در آشفتگی قطره‌های باران به انتظار نشسته بودم
آنقدر خودم را به پنجره‌ی اتاقت کوبیدم که ابرها صدایشان درآمد
صدایمان را شنیدی
چترت را برداشتی و بیرون آمدی
کاسه‌ای گذاشتی، دوستت دارم هایم را جمع کردی و بوسه‌هایم را سر کشیدی
به ابرها گفتم سفرتان بخیر
من بارانی برای یک چترم!
؛
راستی، یک روز بارانی پاییز بالاخره دیدمش، روی صندلی آخر اتوبوس، کنار پنجره.
از شوق چشمانم خیس شد نزدیک رفتم با صدای لرزان گفتم: من پاییزهاست که منتظرت هستم، چه خوب که کسی کنارت ننشسته.
لبخند زد دستم را گرفت و گفت: «پاییز که میشود دنیا برای دیوانه‌ها جا باز میکند»
نشستم و در کف دستهای نجیبش آرام گرفتم
در اولین ایستگاه، برای همیشه از آخرین اتوبوس پیاده شدیم..
خدا مرا در سراشیبی انگشتهاش قرار ندهد


• مهدی عزیزی
از مجموعه‌ی: «eyes latte»
آذر‌ماه۱۴۰۳ / مشهد
@mehzi

کلمات

07 Dec, 16:43


حافظ می‌گه:
ساقی بیا که هاتفِ غیبم به مژده گفت
با درد صبر کن که دوا می‌فرستمت
@kalamat_k

کلمات

07 Dec, 09:23


تفاوت حرکت در کلمات

این کلمات را نباید به‌جایِ هم به‌کار برد:

۱. اَحیا: زندگان/ اِحیا: زنده کردن
۲. اَخوان: دو برادر/ اِخوان: برادران
۳. اَسناد: جمع سند/ اِسناد: نسبت دادن
۴. اَشعار: جمع شعر/ اِشعار: اطلاع
۵. عُلوی: بلند/ عَلَوی: منسوب به علی
۶. مَقام: درجه، پایه/ مُقام: اقامت
۷. سَفَر: گردش/ سِفر: کتاب
۸. سِهام: تیرها/ سَهام: جمع سهم
۹. نَبی: پیامبر/ نُبی: قرآن
۱۰. مُنکِر: انکار کننده/ مُنکَر: زشت
۱۱. سُموم: جمع سَم/ سَموم: بادهای سوزان
۱۲. خُمار: نشئه/ خَمّار: باده‌فروش/ خِمار: روسری
۱۳. غَنا: توانگری/ غِنا: آواز خوش
۱۴. مَلَک: فرشته/ مَلِک: پادشاه/ مُلک: سرزمین

@kalamat_k

کلمات

07 Dec, 06:23


تصنیف دود عود
محمدرضا شجریان
آهنگساز: پرویز مشکاتیان
آلبوم: دود عود
شعر: مولانا

@kalamat_k 🌱

کلمات

06 Dec, 18:49


فایل دوره‌های قبلی که می‌تونید تهیه کنید(آفلاین)🔋

ادبیات معاصر
داستان نویسی
حافظ‌خوانی
سعدی‌خوانی


مدرس دوره‌ها: پرنیان خجسته‌حال، کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی، مدرس، منتقد.

برای ثبت‌نام و کسب اطلاعات بیشتر به ادمین پیام بدید:

@Kalamaat_admin

کلمات

06 Dec, 17:10


ساده‌لوحان زود می‌گیرند رنگ همنشین
صحبت طوطی سخنور می‌کند آیینه‌ را

صائب تبریزی
@kalamat_k

کلمات

06 Dec, 04:44


آواز خورشید آرزو
همایون شجریان
کمانچه: سعید فرجپوری
آلبوم: خورشید آرزو
شعر: فریدون مشیری
بگذار سر به سینه‌ی من تا که بشنوی
آهنگ اشتیاق دلی دردمند را
@kalamat_k 🌱

کلمات

05 Dec, 15:36


لُمپن

لُمپن هم یکی از دیگر واژه‌های قرضی است که در مکالمات روزانه و محاوره عامیانه بسیار شنیده می‌شود. این واژه از کلمه آلمانی Lumpen گرفته شده است. لُمپن‌ها در آلمان افرادی بودند که به گروه و طبقه خاصی وابسته نبودند. آنها در نظام سرمایه‌داری کارگرانی بودند که از طبقه و جایگاه خود بریدند و به گروهی بیکار تبدیل شدند. لُمپن‌ها ‌در حاشیه شهرهای بزرگ جوامع صنعتی زندگی و از ارتباط با گروه‌های فعال و مولد در جامعه خودداری می‌کردند. این گروه که از جریان زندگی عادی به دور بودند، بدون شغل زندگی خود را در شرایط بسیار نامطلوب و سخت می‌گذراندند. آنها برای امرار معاش و گذران زندگی غالباً دست به کارهای ناشایست نیز می‌زدند. امروزه لُمپن به افرادی گفته می‌شود که هنجارها و عرف زندگی اجتماعی را در شهرهای بزرگ رعایت نمی‌کنند.

#قصه_داشت.
@kalamat_k

کلمات

05 Dec, 09:06


ناکس: پست و فرومایه‌.

کلمات

05 Dec, 08:51


رعنا:
متکبر، مغرور، زیبا، خودپسند، خودآرا، نادان و احمق.
رعنا همه‌ش تناقضه:)))))
رعنا جان تو کی هستی؟:))

کلمات

05 Dec, 08:47


یکی از معانی اصلی رعنا نادانه
گول نخورید.
رعنا خیلی معنی داره.

کلمات

26 Nov, 18:52


موزیک‌های زیبا و متن‌های زیباتر:)

کلمات

26 Nov, 18:51


پرسید تنت غریبانه‌تر است یا وطنت؟
پاسخ آمد، نه تنی مانده و نه وطنی؛

@dele_koor

کلمات

26 Nov, 18:50


آنجا که کلمات قاصرند اما قلب می‌شِنَوَد.

https://t.me/dele_koor

کلمات

26 Nov, 18:30


برای دندان­‌های به‌هم‌ فشرده
برای خشم فروخورده
برای استخوان در گلو
برای دهان‌­هایی که نمی‌خوانند
برای بوسه در مخفی­گاه
برای مصرع سانسورشده
برای نامی که ممنوع است

من نام تو را می‌خوانم: آزادی!



پل الوار
ترجمه‌ی هلاله محمدی
@kalamat_k

کلمات

26 Nov, 13:36


دوستان عزیزم خوش آمدید.❤️
اینجا کلماته!
چرا کلمات؟ اینجا نوشتم.
حالا من کی هستم؟ اونم اینجا نوشتم.
کارم چیه؟ ادبیات درس می‌دم و برای روزنامه نقد کتاب می‌نویسم‌ البته رو لینک بالا بزنید کامل نوشتم.
اینجا براتون نمونه‌تدریس کوتاهی گذاشتم تا ببینید می‌تونید ارتباط برقرار کنید یا نه. ادمین خودمم؟ خیر:)‌🔍
قبلا آیدی خودم تو کانال بود، نمی‌رسم که ادمین باشم چون پیام‌ها زیاده، اما هنرجوهام می‌تونن با خودم مستقیم در ارتباط باشن.
همین! دیگه جونم براتون بگه که خوش آمدید دوباره.❤️

کلمات

26 Nov, 10:07


عروس👰‍♀

عروس وام‌واژه‌ای از عربی است و برابر فارسی آن وِیو، وَیوگ یا بَیوگ است و به جشن ازدواج هم جشن بیوگانی گفته می‌شود.در میان زبان های ایرانی، زبان های زازاکی (ویو، ویوه)، تاتی (ویه) و تالشی (ویو) این واژه را حفظ کرده اند. ایران‌دخت مهرپرور در نوشته‌ای در روزنامهٔ امرداد می‌نویسد: واژگانی مانند عزیز و عروس پارسی بوده‌اند. پیشوندهای ا و ان در ایران باستان برای منفی کردن به‌کار می‌رفته. برای نمونه واژهٔ ژیژ به چشم ناخشنود بوده که عکس آن اژیژ بوده و برای فهم اعراب تبدیل شده به ازیز و سپس عزیز. برای واژهٔ عروس نیز چنین تعبیری وجود دارد.

کلمه اروس(با الف) در زبان اوستایی که نیای زبان ایران است، سه ریشه دارد سپید ، زیبا و راست و طبق نظریه برخی زبان شناسان در عربی از این کلمه وام گرفته شده است.


پیو معادل فارسی این واژه است. به عروسی نیز پیوگانی می‌گویند. این واژه در زبان تالشی و دیگر زبانان مرتبط با فارسی همچنان محفوظ است. در لری به عروس ' بئوک' گفته می شود و مراسم عروسی در بین قوم لر با آداب و رسومات خاص خود برگزار می شود.


منابع:
ربانی، فرهنگ فارسی به فارسی سعدی.
#قصه_داشت.
#ریشه_کلمات
@kalamat_k

کلمات

26 Nov, 04:41


ساز و آواز مسلخ خون
علیرضا قربانی
تار: علی رزمی
آلبوم: موسیقی سریال شب دهم
شعر: افشین یداللهی
دستگاه: همایون

@kalamat_k 🌱

کلمات

25 Nov, 18:30


از پنجره که بیرون را نگاه می‌کردم، احساس کردم از گذر زمان عقب افتاده‌ام و لازم است که دوباره خودم را به آن برسانم. اما چه‌جوری؟
من که دلبسته‌ی سادگی بودم.


آندری کورکوف
دوستِ مرحوم من، ترجمه‌ی شهریار وقفی‌پور

@kalamat_k

کلمات

25 Nov, 12:41


تیمار. غم باشد و تیمار داشتن، غم خوردن بود.


یا

پرستاری، ونوازش ومراقبت شخص بیمار، دلسوزی
۱- خدمت و غمخواری و محافظت کسی که بیمار بود.

تیمارستان

برخی معتقدند که واژه «تیمارستان» واژه نامناسبی است و بار معنایی منفی در جهان امروزی دارد.این واژه در زبان فارسی دارای ریشه کهنی است. در شهر گندی‌شاپور که از بناهای ساسانیان بود دو مؤسسه وجود داشت، یکی بیمارستان که به معنی مریض‌خانه است و دیگری تیمارستان به معنی دیوانه‌خانه.

#قصه_داشت.
#ریشه_کلمات
@kalamat_k

کلمات

25 Nov, 07:47


شاهین🌚

تشکیل شده از دو بخش میباشد: شاه + (پسوند) ین (این) {پسوند ین (این) رساننده مفهوم شباهت است و به معنی گونه، مانند، وار است.

دکتر کزازی در مورد واژه‌ی " شاهین" می‌نویسد : شاهین می‌باید بازخوانده به " شاه " باشد: مرغ شکاری شاهوار که از دیگر مرغان برتر است‌.

ز مرغان مر آن را که بد نیک تاز
چو باز و چو شاهین گردن فراز

#شاهنامه
#ریشه_کلمات
@kalamat_k

کلمات

25 Nov, 04:40


بوسه‌های باران
محمدرضا و همایون شجریان
آهنگساز: حسین علیزاده
آلبوم: فریاد
شعر: محمدرضا شفیعی کدکنی
دستگاه: راست‌پنجگاه

@kalamat_k 🌱

کلمات

24 Nov, 19:19


تُخس!

این واژه منسوب به ساکنین ناحیه تُخس در شرق قرقیزستان است. آنها مردمانی چادرنشین بودند که با گله‌های خود ییلاق- قشلاق می‌کردند. سبکتکین مؤسس سلسله غزنویان به اسارت آنها درآمد و در بازار برده‌فروشان چاچ فروخته شد. تخس در اصطلاح به فردی که تا به مقصود خود نرسد دست بر نمی‌دارد اطلاق می‌شود و گاه به شخص سرکش و پرسروصدا نیز گفته می‌شود.

#قصه_داشت.
@kalamat_k

کلمات

24 Nov, 16:43


راضی نبودیم دیده بر مرداب سیاه بگشاییم
اما دستی بود که چون تکه‌ای سنگ
ما را در اعماق این جهان ظلمانی رها می کرد
ای تاریخ
در ظلمت آب‌ها
هرچه دیدم سیاهی بود و تنهایی بود
سیاهی در رگ‌هامان می‌دویدو، تنهایی در قلب ما،
کلبه‌ی کهنه‌ی سکوت
ای تاریخ، ما را به یاد داشته باش

هوشنگ بادیه‌نشین

@kalamat_k

کلمات

24 Nov, 13:55


ما یک شراب کهنه بدهکار دلبریم
گرگیم و سال‌هاست کسی را نمی‌دریم

حسین‌ شیردل
@kalamat_k

کلمات

24 Nov, 07:01


استخوان لای زخم می‌گذارد

شخصی زمین خورد، ساعدش شکست و زخم شد. به جراح طَمّاعی مراجعه کرد. جراح استخوان‌های شکسته را به جای خود انداخت و زخم را بخیه زد و بست و به او دستور داد که همه روز برای شست و شوی زخم به مطب او مراجعه کند.
مجروح بی‌نوا مدت‌ها همه روز می‌رفت و می‌آمد و هر دفعه جراح برای شست و شوی جراحت ساعد او مبلغی حق‌الزحمه می‌گرفت.

تا این که روزی بر حَسَبِ اتفاق، جراح را به بالین مجروحی بردند و پسر جراح، زخم او را باز و معاینه کرد، از ظواهر آثار پی برد که در درون زخم، خُرده استخوانی وجود دارد.
فوراً زخم را شکاف داده، خُرده استخوان را بیرون کشید و زخم او را دوباره بخیه زد و شست و بست.
او را از تجدید مراجعه به مطب پدر بی‌نیاز ساخت. جراح وارد شد. همین که شرح آن را بیان کرد، جراح پسر را مورد عتاب قرار داد و گفت:
"ای احمق تصور کردی من از وجود آن خُرده استخوان بی‌خبر بودم؟ من خود آن را لای زخمش گذاشته بودم تا این که مدتی از جانب او که مردی توانگر و تواناست استفاده نمایم"
[داستان‌های امثال امینی، ص ۳۰]

#قصه_داشت.
@kalamat_k

کلمات

23 Nov, 15:29


نه، من خانه‌ای ندارم. سقفی نمانده است. دیوار و سقف خانهٔ من همین هاست که می‌نویسم.
هوشنگ گلشیری.
@kalamat_k

کلمات

23 Nov, 09:52


ارغوان

ریشهٔ واژهٔ فارسی ارغوان که هم‌ریشه‌هایش در بسیاری از زبان‌های دیگر از جمله آرامی، عربی، عبری، و اوگاریتی هم وجود دارد، نهایتاً به واژهٔ باستانی اکدی argamannu می‌رسد (که از طریق اکدی گونهٔ آشوری جدید وارد این زبان‌ها شده‌است، که در آن /m/ میان دو مصوت به /w/ تحول می‌یافته‌است: argawannu) که به معنی رنگ بنفش مایل به قرمز است. ارغوان درختی از خانواده پروانه‌آسا است. این درخت در اول بهار می‌روید و گل‌های آن زودتر از برگ‌های آن در می‌آید و دارای شاخه‌های متقابل است. این نام در ایران به عنوان نام دختر نیز استفاده می‌شود.

در افسانه‌ها ارغوان درختی است که جبرئیل در هیبت آن بر موسی نازل شد.

#قصه_داشت.
#ریشه_کلمات
@kalamat_k

کلمات

23 Nov, 06:03


اما چشم‌هایت
قشنگ‌اند
دیوانه‌اند، وحشی‌اند
مثل حیوانی
که از جنگلی آتش‌گرفته
زده باشد بیرون


چارلز بوکوفسکی
ترجمه‌ی سینا کمال‌آبادی

@kalamat_k

کلمات

22 Nov, 18:37


سیری در شعر و اندیشه سهراب سپهری

مدرس: مهرداد مهرجو
پژوهشگر، دکتری ادبیات فارسی
و مولف کتاب‌های:
اشاره‌های خوشایند
از برف و پروانه مجموعه شعر
چشمان یک عبور؛ روایتی از سپهری‌پژوهی سروش دباغ

برای ثبت‌نام و کسب اطلاعات بیشتر به ادمینِ کلمات پیام بدید:


@Kalamaat_admin

کلمات

22 Nov, 17:54


دل رفت و عمر رفت و روان رفت و بعد ازین
ماییم و آهِ سرد و لبِ خشک و چشمِ تر

سلمان ساوجی
@kalamat_k

کلمات

21 Nov, 18:57


در هنرسرای روزن،
همراهِ دن‌کیشوت و سانچو پانزا،
هاگوارتز و کوچهٔ دیاگون را می‌گردیم.
در مغازهٔ آجیل‌فروشی خانوادهٔ اورخانی،
اورهان و آیدین جیب‌هایمان را پُر می‌کنند.
از مزرعهٔ کوچک جُرج و لِنی می‌گذریم.
و از زمینج و اهالی‌اش؛
از مرگان و عباس و اَبراو و هاجر.
چند آلبالو هم می‌چینیم برای ادامهٔ راه؛
از باغ آلبالوی مادام رانوسکی.
ما در شب پُرستارهٔ ون‌گوگ،
با قایق پیرمرد دریانوردی می‌کنیم.
از تایتانیک نیمه‌جان هم می‌گذریم!
آن‌قدر می‌رویم و می‌رویم،
تا به مهمانی‌های مجلل گتسبی برسیم…

@Rowzan_Art_Gallery

کلمات

21 Nov, 12:18


کرمانشاه


کرمانشاه در دوره‌های مختلف دارای نام‌های گوناگونی بوده که معمولاً با تغییر از حکومتی به حکومتی دیگر صورت می‌گرفته‌است، در قدیمی‌ترین شکل خود اولین بار در دوران باستان و در زمان فرمانروایی کاسیها کرمانشاه را با نام الیپی می‌خوانند و در دوران هخامنشیان از کرمانشاه با نام‌های کامبادن، کارمیسین، کارمیشین، کرمینشان و غیره یاد می‌شود.

پس از اسلام، نام کرمانشاه در زبان عربی به قرماسین تغییر پیدا کرد، اما در دوره‌های بعدی از نام‌های کرمانشاهان و کرمانشاه استفاده شد.

نام کرمانشاه پس از پیروزی انقلاب ۵۷ به قهرمانشهر و چندی بعد به باختران تغییر پیدا کرد؛ ولی از آن‌جایی که این امر با اعتراضات گستردهٔ مردم کرمانشاه همراه شد، در نتیجه چندی بعد با تلاش‌های اسماعیل ططری و با تصویب قانونی نام شهر به نام قدیمی خود تغییر یافت.

نام کرمانشاه در افسانه‌ها
در افسانه‌ها بنای شهر کرمانشاه را بدست طهمورث دیوبند پادشاه افسانه‌ای پیشدادیان بیان کرده‌اند.

در مورد نام‌گذاری کرمانشاه باورهای متفاوتی وجود دارد، عده‌ای نام کرمانشاه را به بهرام چهارم منسوب می‌دانند که در سدهٔ سوم تا چهارم میلادی پادشاه شهر کرمان بوده و پس از تأسیس کرمانشاه این شهر را با نام او می‌خوانند.

و همچنین

در سنگ نبشته بیستون به کار-مای-سیای اشاره می شود که به باور عده‌ای همان شهر کرمانشاه، به معنای «مکان مقدس مردم ماد» است.
کرمانشاه بدین صورت ممکن است در زبان معیار باستان به سه بخش کِر - مان - شاه قابل تجزیه باشد و استنباط کلی به معنی شاه کرمان است؛ اما مفهوم کهن‌تر باید قبایل واجد خانواده و خاندان بوده است.
کر به معنی کوه، مان پسوند مکان است. کرمانج (کرمانچ) به معنای کوهنشین است و کرمانچان (کرمانچان یا کرمانشان) به معنای سرزمین کرمانج ها یا سرزمین کوهنشینان است.
کرمانشاه (کرمان+شاه) لقب بهرام چهارمک پادشاه ساسانی بوده است که هم به معنای فرمانروای کرمان و هم به معنای فرمانروای کوهستان است


منابع:
لغت‌نامه دهخدا
مقاله‌ی مرگ مردی که نام کرمانشاه را به آن بازگرداند.
جهان‌نامه
قانون تغییر نام استان باختران به کرمانشاه
فرهنگ کردی فارسی.

کلمات

21 Nov, 06:50


من و من همواره با یکدیگر غرق گفتگوییم. اگر دوستی پادرمیانی نکند، این را چگونه تاب می‌توان آورد؟


نیچه
چنین گفت زرتشت، ترجمه‌ی آشوری

@kalamat_k

کلمات

21 Nov, 05:51


دوستان اینجا رو یادتون نره:)

کلمات

20 Nov, 18:50


🌺 آموزش عرفان عملی 🌺
با ورود به کانال آموزش عرفان عملی و مطالعه مطالب و انجام دستورالعمل ها ، وارد جهان دیگری شوید و حضور پر شکوه خداوند را در وجود خود احساس کنید.💐💐💐🌺💐💐💐

https://t.me/amouzesherfan

کلمات

20 Nov, 18:24


هیچ قلبی صرفا به واسطه‌ی هماهنگی با قلب دیگر وصل نیست. زخم است که قلب‌ها را عمیقا به هم پیوند می دهد. پیوند درد با درد، شکنندگی با شکنندگی. تا صدای ضجه بلند نشود سکوت معنی ندارد و تا خونی ریخته نشود عفو معنی ندارد و تا از دل ضایعه‌ای بزرگ گذر نکنی رضا و رضایت بی معنی است.

هاروکی موراکامی
سوکورو تازاکی بی رنگ و سال های زیارتش
ترجمه‌ی امیرمهدی حقیقت

@kalamat_k

کلمات

20 Nov, 16:25


مژده برای عاشقانِ سهراب سپهری:)

کلمات

20 Nov, 16:25


سیری در شعر و اندیشه سهراب سپهری

مدرس: مهرداد مهرجو
پژوهشگر، دکتری ادبیات فارسی
و مولف کتاب‌های:
اشاره‌های خوشایند
از برف و پروانه مجموعه شعر
چشمان یک عبور؛ روایتی از سپهری‌پژوهی سروش دباغ

برای ثبت‌نام و کسب اطلاعات بیشتر به ادمینِ کلمات پیام بدید:


@Kalamaat_admin

کلمات

20 Nov, 13:43


یک لحظه شامگاه به زیبایی تو بود
جذاب بود و آرام
آرام می‌گذشت
مدهوش عطرهای نهانش
زیبایی برهنه‌ی شب رازپوش بود
حتا به ما نگفت که آزادی
ترجیح بر اسارت دارد
یا خیر!
شب سرگذشت ما را
از پیش چشم می‌گذرانید
ما نیز می‌گذشتیم
زنجیره‌های ثانیه بر خواب‌های ما
و قیچی طلایی
در خاوران مهیا می‌شد
صبحی که می‌رسید به تنهایی تو بود.

م.ع. سپانلو؛ کتاب ژالیزیانا، شعر "یک لحظه شامگاه"
@kalamat_k

کلمات

20 Nov, 10:23


بادمجان

گفته می‌شود بادمجان از زبان سانسکريت (هندی) گرفته شده است. اين واژه در زبان سانسکريت به صورت «واتين جاناه» يا «باتين جاناه» به معنی «ضد باد» به کار می‌رفته که با ورود به زبان فارسی به «بادين جاناه» تبديل شده و به تدريج به «بادمجان» يا «بادنجان» تغيير يافته است. در روايت ديگری می‌گويند علت نام گذاری بادمجان اين است که اين گياه تا وقتی به دمش وصل باشد می‌تواند تازه باقی بماند و به اصطلاح جان داشته باشد اما به محض کنده شدن دمش، پلاسيده می‌شود.

«يافته های ادبی»
اثر نصرالله احمدی مهر

#ریشه_کلمات
@kalamat_k

کلمات

20 Nov, 10:22


امروز داشتم بادمجون درست می‌کردم برای میرزا‌قاسمی به این فکر کردم ریشه کلمه‌ی بادمجان از کجا اومده؟
خب تو پست بعدی خدمت‌تون عرض می‌کنم:)

کلمات

20 Nov, 06:50


زندگی کردن نادرترین چیز جهان است
بیشتر مردم فقط وجود دارند...

اسکار وایلد
@kalamat_k

کلمات

19 Nov, 18:55


پیامک‌های تخفیفو بلاک کن ☄️
۱ میلیارد تومن تخفیف روی ۴۰۰ هزار محصول

چندتا نمونه جستجو توی موری 💡
هودی مشکی ساده زیر ۵۰۰ هزار تومان
دورس خاکستری مردونه تخفیف‌دار
هودی اورسایز لش با رنگ تیره
و ...

🔗 از اینجا برو به موری
🔗 از اینجا برو به موری

با جستجوی هوشمند موری، بین هزاران فروشگاه آنلاین لباس جستجو کن، تخفیف‌های واقعی بلک‌فرایدی رو ببین و با خیال راحت خرید کن.

➡️ @moristyle
➡️ @moristyle

کلمات

19 Nov, 15:54


آن‌سان ستودمت
که بدانند مردمان
محبوب من،
به‌سانِ خدایان ستودنی‌ست.

حمید مصدق
@kalamat_k

کلمات

19 Nov, 10:45


مانتو

ریشه کلمه “مانتو” از زبان ایتالیایی به ایرانی وارد شده است. در ایتالیا، کلمه “mantello” به معنی مانتو، پوششی بلند و بدون آستین است که توسط مردان به صورت رسمی و خودراضی بر روی لباس‌های خود استفاده می‌شد. این پوشش در دوره رنسانس و باروک محبوبیت زیادی داشت.

در دهه 1920، زنان ایتالیایی “مانتو” را به عنوان یک لباس شب و برای مراسم‌های رسمی استفاده کردند. این پوشش در طول دهه‌های 1930 و 1940 به عنوان یک لباس روزانه نیز مورد استفاده قرار گرفت. در این دوران،در ایران نیز، زنان از لباس‌های بلند و گردن‌بالا برای پوشیدن در مراسم‌های رسمی استفاده می‌کردند. در حالی که کلمه “کتا” برای این نوع لباس‌ها مورد استفاده قرار می‌گرفت، با ورود مانتو به ایران، این لباس‌ها به سرعت جایگزین شدند.

#قصه_داشت.
#ریشه_کلمات
@kalamat_k

کلمات

19 Nov, 08:24


کلمات pinned Deleted message

کلمات

19 Nov, 06:06


تاریخ به ما می‌آموزد که بشر هرگز از تاریخ چیزی نیاموخته است.

هگل
@kalamat_k

کلمات

18 Nov, 13:27


هر چه خانواده آشفته‌تر باشد، ترکش برای فرزندان سخت‌تر است، آنها برای جدایی خوب مجهز نشده‌اند و خانواده را رها نمی‌کنند تا شاید در آن پناهگاهی در برابر اضطراب تنهایی بیابند.



اروین یالوم
روان‌درمانی اگزیستانسیالیسم
ترجمه‌ی سپیده حبیب

@kalamat_k

کلمات

18 Nov, 08:50


ميزبان

بعضي از فرهنگ نويسان اين كلمه را تركيبی از «ميز» و «بان» پساوند اتصاف و بر روی هم دارنده ميز و پذيرايی كننده تصور كرده اند در حالي كه اصل اين كلمه چنان كه خواهد آمد«ميزدپان» بوده است.
واژه «ميز» در معنای امروزی كلمه‌ای مغولی است كه وارد زبان تركی شده و از تركی به فارسی و از زبان فارسی در زبان هندی داخل شده است. در عين حال به قول شادروان دكتر معين، اين مفهوم در زبان پرتغالی نيز هست، در اين زبان كلمه «مسا» به معنی ميز يا كرسی چهار پايه بلند كه بر روی آن لوازم گذارند و چيزی بنويسند يا ظرف‌های غذا بر آن بچينند. امروزه در فارسی نيز اين واژه را با همين معنا به كار می‌برند ميز ناهارخوری، ميز تحرير، ميز مطالعه، ميز كار.
اما ميزبان از كجا آمده است؟ در فرهنگ پهلوی كلمه «ميزد» بر وزن نبرد به معنی چيز خوردنی كه در جشن های دينی بر سر خوان می‌گذارند مثل نان، گوشت، ميوه و غيره.
در اوستايی «ميزدا» به معني مهمانی و اسباب مهمانی و در فارسی تدريجاً «ميزد» تبديل به «ميز» شده به معنی مهمان و همين كلمه از فارسی وارد زبان تركی شده است. در شعر فارسی نيز كلمه «ميزد» ديده شده است.
در اوستا ميزدا به معنی طعام و فديه و قربانی و نذر و تقديمی غير مايع در مقابل نذر و قربانی مايع و آشاميدنی كه در اوستايی «زائوترا» و «زور» در پهلوی «زور» و در فارسی «زور» بر وزن جور است.
در حقيقت در اوستا «ميزد» پيشكش‌ها و نذرهای خشك است برای ايزدان و فرشتگان و «زور» پيشكش‌های آبكی مانند شير و فشرده گياه هوم و غيره كه تقديم آتشكده و ايزدان می‌کنند.
در زبان پهلوي كلمه ميزد با پساوند «پان» تركيب شده و كلمه تركيبی «ميزدپان» را به‌وجود آورده است، يعنی كسی كه در جشن های مذهبی، بر خوان و خوراك نظارت دارد.
به مرور زمان اين كلمه ساده‌تر و خوش آهنگ‌تر شده و به كلمه زيبای ميزبان تبديل شده است.

#قصه_داشت.
#ریشه_کلمات

روزنامه همشهری، دکتر جعفر حمیدی.
@kalamat_k

کلمات

18 Nov, 05:27


مشتاقِ درد را به مداوا چه احتیاج؟
بیمارِ عشق را به مسیحا چه احتیاج؟

تا کی به ناز رفتن و گفتن که: جان بده؟
جان می‌دهم، بیا، به تقاضا چه احتیاج؟

هلالی جغتایی
@kalamat_k

کلمات

13 Nov, 19:46


نوشته:
اینجا رو ساختم تا زیبایی رو به زبان‌های مختلف
دنیا بشنویم 🍃

کلمات

13 Nov, 18:57


https://t.me/musical_dreamer
اینجا ساخته شده تا زیبایی رو بشنوید.

من به موسیقی ایمان دارم:)

کلمات

13 Nov, 13:41


لیست کارگاه‌ها

دوره‌های آنلاین:
مولاناخوانی
نقدونظریه ادبی خصوصی

فایل دوره‌های قبلی که می‌تونید تهیه کنید(آفلاین)🔋

ادبیات معاصر
داستان نویسی
حافظ‌خوانی
سعدی‌خوانی


مدرس دوره‌ها: پرنیان خجسته‌حال، کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی، مدرس، منتقد.

برای ثبت‌نام و کسب اطلاعات بیشتر به ادمین پیام بدید:

@Kalamaat_admin

کلمات

13 Nov, 13:25


عجب آش شله قلمکاری شد!

در طبخ آش از سبزیجات معطر و مخصوص آش مثلِ :تره، جعفری، گشنیز، اسفناج و حبوبات نظیر نخود، لوبیا، عدس، برنج، پیاز و همچنین گوشت سردست بی‌استخوان، زردچوبه و روغن و.. استفاده می‌شد .
این آش به دستور ناصرالدین شاه و نذر وی همراه با آداب و تشریفات ویژه‌ای سالی یکبار پخته و میان مردم و درباریان پخش می‌شد و کلیه اعیان و اشراف و رجال و شاهزادگان و زوجات شاه و وزرا در این آشپزان افتخار حضور داشتتند و به کار طبخ و آشپزی می پرداختند. و هر کس به فرا خورِ شان و مقام خویش کاری انجام می‌داد تا آش مورد بحث حاضر و مهیا شود. چون این آش ترکیب نامتناسب و از مواد بسیار تشکیل شده بود، هر کاری که ترکیب ناموزون داشته باشد را به آش شله قلمکار تشبیه می کنند.

#قصه_داشت.
@kalamat_k 📌

کلمات

13 Nov, 09:00


نیلوفر

نیلوفر نماد تکامل، جاودانگی و پاکی و باکرگی است. نیلوفر گلی است که در هند و آئین بودا بسیار کاربرد دارد و یکی از نشانه‌های این آئین است. نیلوفر همچنین نام جشنی در ایران قدیم، که روز هفتم یا هشتم خرداد ماه برگزار می‌شد. معادل نیلوفر در اروپا نام "لوتوس" است که به معنی تمیز و مرتب و شسته شده است. نیلوفر نام مقدسی است که در زمان‌های دور مورد پرستش بوده است و آن هم بخاطر مکان این گل بوده زیرا این گل در محیط آبی زندگی می‌کند و بنابر اعتقادات کیهان از آب آغاز شده است. نیلوفر بخاطر آنکه در سپیده دم باز می‌شود و در هنگام غروب آفتاب بسته می‌شود به خورشید شباهت دارد. خورشید خود نماد حیات است به همین خاطر نیلوفر هم نماد تولد دوباره و نوزایی است.

#ریشه_کلمات
@kalamat_k

کلمات

13 Nov, 07:54


قبل از آشنایی با تو آدم تنهایی بودم و اگر تو طردم کنی، از آن هم تنهاتر می‌شوم.


فرد اولمن
دوست بازیافته، ترجمه‌ی سحابی

@kalamat_k

کلمات

12 Nov, 10:50


الابختکی: برحسب اتفاق‌.
الا و لله: بی‌چون و چرا‌.
الاخون و ولاخون: سرگردان.
انچوچک: هسته به و تخم سرو بو داده که از هندوستان می‌آورند.
انچوچکی: ریز، حقیر، کسی که بیش‌ از جثه خود ادعا دارد.

#یک_نکته_از_این_معنی_گفتیم_و_همین_باشد.

فرهنگ لغات عامیانه؛ جمالزاده.

@kalamat_k

کلمات

12 Nov, 09:49


آدم کلاه خود را باید قاضی کند

شخصی سر و کارش به دیوان قضا کشید، در هر وقت مقرر پیش از آن که به محکمه قاضی برود، در خانه کلاه خود را جلوی خود می‌گذارد و او را قاضی فرض می‌کرد و آنچه می‌بایستی در محکمه در حضور قاضی تقریر کند، برای آن تقریر می‌کرد تا خوب در خاطره‌اش بماند و نزد قاضی سخنی به ضرر خود نگوید.
[فرهنگ‌نامه امثال و حکم ایرانی، ص ۹۱۳]

#قصه_داشت.
@kalamat_k

کلمات

12 Nov, 07:38


به آن پرنده که هر صبح
بر شانه‌ات می‌نشست
چگونه بگویم
که هرگز نبوده‌ای؟


ندا ظاهری
@kalamat_k

کلمات

11 Nov, 18:48


بدین قرار، حتی در کشورهای اضطراب‌زدهٔ ما که وسوسهٔ افراطی‌ترین واکنش‌ها به جان آدم‌ها افتاده است، آتش زیر خاکستر شورش‌ها گواهی می‌دهد که در این اوضاع هر آن ممکن است از بطن یأس و دلسردی ما حیاتی پیش‌بینی نکردنی سر برآورد، آن هم ورای «دموکراسی‌های» مرگ‌آفرینمان.
____

- آلن بدیو، تولد دوبارهٔ تاریخ، ترجمه صالح نجفی

کلمات

11 Nov, 14:52


ملیکا

ملیکا نامی دخترانه با ریشه‌ی یونانی-پارسی است که معادل آن در زبان عربی ملکه است. این اسم از فراوانی کمی برخوردار است و برای خانواده‌هایی پیشنهاد می‌شود که دوست دارند نام دخترشان کمتر به گوش خورده باشد. ملیکا نامی موسیقیایی و خوش‌آوا است که در اساطیر یونانی معشوقه‌ی زئوس، خدای خدایان دانسته شده است.

#ریشه_کلمات
@kalamat_k

کلمات

11 Nov, 06:51


طبیعت به من نگفت: فقیر نباش
و این را هم نگفت: ثروتمند باش
فقط ملتمسانه گفت: مستقل باش.

شافور
اندرزها
نقل‌قول در کتاب "اضطراب منزلت، دوباتن"

@kalamat_k

کلمات

10 Nov, 13:53


اگر باران هم می‌بودی
در میان هزاران قطره
تو را می‌یافتم و می‌گرفتمت
می‌ترسیدم،
چرا که خاک
هرچیزی را که بگیرد
پس نمی‌دهد


جمال ثریا
ترجمه: فرید فرخزاد

@kalamat_k

کلمات

10 Nov, 06:23


چشمم آب نمی‌خوره!


باید موقعیتی را در نظر بگیرید تشنه و بدون آب در یک بیابان برهوت به دنبال آب می‌گردی
و تا چشم کار می کند، هیچ چشمه آبی دیده نمی‌شود و به چشم نمی‌خورد.
این یعنی ناامیدی در بدترین شکل ممکن
چشمم آب نمی‌خورد اصطلاحی است برای ناامیدی برای انجام کاری یا رسیدن به جایی.
#قصه_داشت.
@kalamat_k

کلمات

09 Nov, 20:03


مى‌گفتی «شبت خوب جان من»
‏بيشتر از خوب بودن شب، ‏انديشه‌ى اين‌كه جان تو هستم، ‏در من ريشه مى‌كرد و سبز می‌شد.


ازدمير اصاف
ترجمه‌ی تقی‌زاده

@kalamat_k

کلمات

09 Nov, 15:18


در گذشته چقدر حق داشتند که روز را با دعا و استمداد شروع می‌کردند! از آن‌جایی که نمی‌دانیم چه کسی را خطاب قرار می‌دهیم، نهایتاً در برابر نخستین الهه‌ی خل‌وچل سجده می‌کنیم.




امیل چوران
آفوریسم‌های زندگی (عواقب زاده‌شدن)
ترجمه‌ی عظیم جابری، مسعود لطفی

@kalamat_k

کلمات

09 Nov, 10:18


کلمات pinned Deleted message

کلمات

09 Nov, 08:57


«به‌واژه‌ها» کلماتی هستند که به‌جای واژه‌ها و عباراتی به‌کار می‌روند که معنایی ناخوشایند یا دور از ادب دارند. واژه‌های مربوط به ناتوانی‌های جسمی از این نوع هستند. واژهٔ باسابقهٔ «معلول» در فارسی امروز به‌صورت واژهٔ ناخوشایند یا «دُشواژه» درآمده و در سال‌های اخیر، اصطلاحات مختلفی برای جایگزینی آن ساخته و پیشنهاد شده، مانند «توان‌خواه»، «توان‌یاب»، «توان‌جو»، «کم‌توان».
توصیه می‌شود درمورد ناتوانی‌های جسمی، ابتدا بر هویت افراد تأکید و سپس به ناتوانی آنها اشاره شود؛ یعنی به‌صورت «زن/مرد/کودکِ دارای/دچار کم‌توانی». به‌نظر می‌رسد این نوع بیان تأثیر بهتری هم بر گوینده و هم بر فرد کم‌توان داشته باشد. اکنون در موارد مشابه، نظیر رابطهٔ پزشک و بیمار یا متن قوانین، این مسئله به‌مثابهٔ یک اصل رعایت می‌شود. برای نمونه، به افرادی که به مطب روان‌پزشک مراجعه می‌کنند، «بیمار» اطلاق نمی‌شود و به‌جای آن، واژهٔ «مراجع» یا «مشتری» را به‌کار می‌برند.
#واژه‌شناسی
مجله‌ی چشم و چراغ
@kalamat_k

کلمات

09 Nov, 07:43



زندگیم از هرگونه تفریح و سرگرمی مطلقا تهی است. دوست دارم بروم و روی ساحل گرم بخوابم، اما وقت و پولی برایش ندارم. بنابراین باید قلم‌زدن‌ها و جان‌کندن‌ها را تا حد ممکن ادامه دهم.


از نامه‌ی فلوبر به ژرژ ساند
ترجمه‌ی گلاره جمشیدی
@kalamat_k

کلمات

08 Nov, 14:07


این کارگاه دیگه به صورت آنلاین برگزار نمی‌شه.
می‌تونید درسگفتار‌هاش رو با تخفیف تهیه‌ کنید.
@Kalamaat_admin

کلمات

08 Nov, 13:46


«خوبم» را فقط
به غریبه‌ها می‌گوییم
آنانی را که دوست ‌می‌داریم
در آغوش می‌گیریم
و گریه می‌کنیم


ناشناس
ترجمه‌ی سعید هلیچی
@kalamat_k

کلمات

08 Nov, 06:37


پرستار


پرستار/ پرستاری ، بیماردار/ مراقبت و مواظبت از فرد دیگر. پرستار اسم فاعل یا صفت فاعلی از پرستیدن در فارسی جدید و ریشة پهلوی آن پرستیتن ، پرستیشن به معنای پرستش است . پرستار در واژه نامة گزیده های زاداسپرم ، به صورت پرستشگر به معنای نگهداری کننده (بهار، ص ۳۶۸) و مشتق از پری + ستا به معنای دور کسی ایستادن است (مکنزی ، ص ۱۲۰). در وندیداد ، این واژه به صورت فرستار و به معنای نگهدارندة آتش مقدس است (اوستا، ج ۲، ص ۱۱۰۲).

پرستاری پیشینه ای بسیار دیرین دارد. چون پیشینیان بر این عقیده بودند که گناه و کفر انسانها علت اصلی بیماریهاست ، معالجه و پرستاری بیماران ، به گونه ای بسیار ابتدایی و به دست متولیان امور دینی صورت می گرفت . در منابع آشوری ، به نوعی ، از پرستاری و پرستاران سخن به میان آمده است . شش قرن پیش از میلاد مسیح ، در هند معرفت و علم نسبت به طرز تهیة دارو، فداکاری نسبت به مریض ، پاکی روح و پاک چشمی ، چهار ویژگی اساسی و لازم در کار پرستاری به شمار می رفته است (نجم آبادی ، ج ۱، ص ۱۱۸؛ حسینی ، ص ۵ ـ۶).

#قصه_داشت.
#ریشه_شناسی
@kalamat_k

کلمات

08 Nov, 06:28


کانال فوق‌العاده، پر از اشعار زیبا.

کلمات

07 Nov, 18:34


داروگ رو به دست اهلش برسونید:)

کلمات

07 Nov, 18:33


داروگ
@Daar_wag

🌷 کافه مجازی شعر 🌷
☑️ گزیدهء شعرهای مدرن ادبیات ایران و جهان

☑️ شعر را به دست اهلش برسانید

@Daar_wag

کلمات

07 Nov, 05:14


عباس معروفی در ابتدای "سمفونی مردگان" زمستان اردبیل را توصیف می‌کند. برفِ غریبی که در آن ناحیه هم سابقه نداشته، طوری که انگار برف نیست، بلا نازل شده: "کلاغ‌های کاج مانده‌اند، که چاق‌تر و پیرتر روی شاخه‌ها جابجا می‌شوند و با صدای دریده‌شان می‌گویند: برف، برف."

این هم از ظرافت‌های قلم عباس معروفی است. صحنه در اردبیل است. کلاغ طبیعتا می‌گوید: قار، قار. اما "قار" در زبان ترکی یعنی "برف".
‌‌
‌پاراگرف بعد:
"برف شاخه‌ها را خم کرده بود و در بارش بعد حتما می‌شکست‌شان. آدم‌ها هم مثل درخت‌ها بودند. یک برف سنگين هميشه بر شانه‌‌های آدم وجود دارد."


#معین_دهاز
@kalamat_k

کلمات

06 Nov, 16:56


واژۀ "بهداشت" در اصل به معنای «بهتر نگهداری کردن» است و مانند این واژه‌ها ساخته شده:
یادداشت، چشم‌داشت، بزرگ‌داشت، گرامی‌داشت، پاس‌داشت، نکوداشت، نگه‌داشت، خوارداشت.

این واژه از دو جزء "به" و "داشت" ساخته شده.

"به" به معنای «بهتر» و "داشت" از فعل "داشتن" است که در این‌جا به معنای «نگهداری کردن» و «مراقبت کردن» می‌باشد.

#واژه‌شناسی
@kalamat_k

کلمات

06 Nov, 13:05


این اصطلاح در #شاهنامه خیلی زیباست:
ورزیده‌ی رنجِ خویش: حاصلِ دسترنج
@kalamat_k
سپه را عدد بیش بود از نبات: شمارِ سپاهیان از گیاهان بیشتر بود.
#شاهنامه
@kalamat_k
دل از بوم‌ و آرام پرداختن: خانه‌وکاشانه و آرامش را رها کردن (و به جنگ رفتن)
#شاهنامه
@kalamat_k

کلمات

06 Nov, 07:44


که تو از ازل غمگین بودی، خنده غمگین‌ترت می‌کند.
که تو از ازل تنها بودی، خنده تنهاترت می‌کند.
آن‌که چون من با دردی ژرف به زمین آمده باشد، با خنده خوشبخت نمی‌شود.


بختیار علی
خنده غمگین‌ترت می‌کند، ترجمه‌ی مریوان حلبچه‌ای

@kalamat_k

کلمات

05 Nov, 16:58


:)
از این کارای خوب که هم کار خیره، هم فرهنگی.

کلمات

05 Nov, 14:31


[او] دشمن من است. بعضی‌ها دشمن باشند بهتر است تا اینکه دوست باشند.


داستایوفسکی
برادران کارامازف، ترجمه‌‌ی رستگار
@kalamat_k

کلمات

05 Nov, 08:39


ما که رفتیم، اما این هم طریقِ خانه‌داری نیست

دزدی به خانه‌ای درآمد. شال دستمال خود را در وسط حیاط گسترد تا به اتاق درآید و آن چه از اثاث بیابد در آن بریزد و ببرد.
زن و مرد صاحب‌خانه که در وسط حیاط روی زمین خفته و در این موقع بیدار بودند دم را غنیمت شمردند و خود را بر روی شال دستمال دزد کش دادند.

دزد تمامی زوایای اتاق و خانه را تفحص کرد و چیزی نیافت. تشنه‌اش شد رفت سر چاه تا آبی بکشد و بنوشد، اتفاقاً چاه هم خالی از دول و طناب بود. اوقاتش تلخ شد. آمد که شال دستمال خود را بردارد و از همان راهی که آمده است برود، دید عجب روزگاری است، زن و مرد روی شال دستمال خوابیده‌اند.
مشاهده‌ی این معنی بیشتر آتش خشمش را تیز کرد و تیپای سختی بر پهلوی مرد نواخت.

مردک برخاست و چشم‌ها را قدری مالاند و گفت:
"کیستی؟"
دزد گفت:
"هیچ، خاموش باش، می‌خواستم با تو بگویم ما که رفتیم اما این هم طریق خانه‌داری نیست."
این بگفت و از سر شال دستمال خود نیز بگذشت و راه خود را در پیش گرفته از خانه خارج شد.

[داستان‌های امثال امینی، ص ۲۸۲]

کلمات

05 Nov, 06:55


یک نفر ظرفیت داریم برای کلاس خصوصی حافظ‌خوانی‌
برای کسب اطلاعات بیشتر و ثبت‌نام با ادمین در ارتباط باشید.

این دوره مناسب هر فردی است که از دوست‌دارانِ حافظ باشد.

@Kalamaat_admin

کلمات

05 Nov, 05:50


اینکه به تو پشت کرده‌ام و می‌روم
برای دیدن روزهای بهتر نیست
برای ندیدن روزهایی‌ست
که شاید از این هم بدتر باشند.


تورگوت اویار
@kalamat_k

کلمات

04 Nov, 13:53


شله / شعله

آش برنج زعفرانی اسمش شله‌زرده
شعله‌زرد نیست!
شله: آش
شعله: زبانه‌ی آتش
#اشتباهات_متداول
@kalamat_k

کلمات

04 Nov, 05:21



عاشق زنی مشو که می‌خواند
که زیاد گوش می‌دهد
زنی که می‌نویسد
عاشق زنی مشو که فرهیخته است
افسونگر، وهم‌آگین، دیوانه
عاشق زنی مشو که می‌اندیشد
که می‌داند، که داناست
که توان پرواز دارد
زنی که خود را باور دارد
عاشق زنی مشو که هنگام عشق ورزیدن
می‌خندد یا می‌گرید
که قادر است روحش را به جسم بدل کند

و از آن بیشتر، عاشق شعر است
اینان خطرناک‌ترین‌ها هستند
و یا زنی که می‌تواند
نیم ساعت مقابل یک نقاشی بایستد
و یا که توان زیستن بدون موسیقی را ندارد

عاشق زنی مشو که
پُر، مفرح، هشیار و جواب‌ده است

که پیش نیاید که هرگز عاشق چنین زنی شوی
چرا که وقتی عاشق زنی از این دست می‌شوی
که با تو بماند یا نه
که عاشق تو باشد یا نه
ازین گونه زن، بازگشت به عقب
ممکن نیست
هرگز

‌‌
مارتا ریورا گاریدو
ترجمه ناصر علیزاده

@kalamat_k

کلمات

03 Nov, 15:59


پفیوز کیست؟ پفیوز کسی است که فکر می‌کند خیلی باهوش است، هیچ‌وقت نمی‌تواند جلوی دهانش را بگیرد. مهم نیست بقیه چه می‌گویند، او باید مخالفتش را بکند. یک آدم پفیوز تمام سعی‌اش را می‌کند که تو همیشه خیال کنی گند زده‌ای. مهم نیست تو از چه حرف می‌زنی، او بهتر از تو می‌داند.


کورت ونه گات
گهواره گربه

@kalamat_k

کلمات

03 Nov, 09:34


این ویس رو برای هنرجویان خودم در گروه داستان‌خوانی گذاشتم
درباره کارگاه قدرت کلمات.
اگر دوست دارید شرکت کنید به ادمین پیام بدید:
@Kalamaat_admin

کلمات

02 Nov, 18:54


@Motekhassesan_pub

⁉️شما هم تا به حالا ایده‌ای داشتین که بخواین رو کاغذ بیارین ولی ندونین از کجا شروع کنین؟!😮‍💨

🎁انتشارات متخصصان، به مناسبت روز نویسنده هدیه‌ی ویژه‌ای برای شما داره


✍🏻کارگاه نویسندگی «از ایده تا محتوا» به شما کمک می‌کنه تا از مرحله‌ی ایده اولیه تا اصول نویسندگی و نگارش، مسیر خودتون رو برای شروع نویسندگی پیدا کرده و از دل ایده‌های خام، داستان‌هایی ماندگار خلق کنین...
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
🎁لینک ثبت‌نام رایگان (محدود):

https://B2n.ir/kalamat1

کلمات

02 Nov, 18:52


🌀@motekhassesan_pub

✍🏻به مناسبت روز نویسنده، گردونه شانس انتشارات متخصصان رو بچرخون و شانس خودتو برای بردن جایزه امتحان کن.

🎉 دوره آموزش نویسندگی
🎉 بن خرید کتاب از فروشگاه
🎉 تخفیف خدمات چاپ کتاب
و ....

🎁این‌جا هر شرکت‌کننده برنده‌ست!

لینک گردونه شانس نشر متخصصان:
👉🏻https://B2n.ir/kalamat_k


#روز_نویسنده #انتشارات_متخصصان

کلمات

02 Nov, 13:14


گرگ باران دیده، یعنی گرگی که باران دیده و در برابرش مقاومت کرده. شاید هم زنده مونده.
خب، باید خدمتتون عرض کنم که این اشتباهه.
گرگ بالان دیده درسته. بالان چیه حالا؟
بالان تله‌ای بود برای به دام انداختن حیوانات.

#قصه_داشت. #اشتباهات_متداول
@kalamat_k

کلمات

02 Nov, 06:28


بیژن الهی | احمدرضا احمدی | اسماعیل نوری‌علاء

[تهران، ۱۳۴۴]
.
من می‌دانم
که اندوه من برابر است
با اندوه سواری که صدای سم اسبش را
با صدای خرد شدن  آهسته خرد شدن برگها
اشتباه می‌کنند
با شب‌بویی
که تاریکی‌ی خود را از دست می‌دهد
با نارنجی
که تنها بر میز است.

از شعر «نیآمده» | جوانی‌ها | بیژن الهی | نشر بیدگل

کلمات

02 Nov, 06:04


شکسته‌نویسی ممنوع

شکسته‌نویسی از مواردی است که در صورت مشاهده توسط ویراستار می‌بایست اصلاح شده و متن عاری از وجود آن شود. برای مثال «می‌رم» اشتباه و «می‌روم» صحیح است. در متون علمی، رسمی و مقالات تخصصی از شکسته‌نویسی نباید استفاده شود. با این حال استفاده از شکسته‌نویسی در بعضی سبک‌های ادبی و در مواردی مانند گفت و گوی شخصیت‌ها اشکالی ندارد.

#اشتباهات_متداول
@kalamat_k

کلمات

01 Nov, 20:14


استفاده درست از کلمات و کشف قدرت آن‌ها هنر است. در این کارگاه با بار معنایی کلمات از نو آشنا می‌شویم و یاد می‌گیریم در موقعیت‌های سخت چطور بنویسم و حرف بزنیم.


مدرس: پرنیان خجسته‌حال، کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی.



ادبیات بر این باور دارد که کلمات از بار روانی زیادی برخوردار هستند، چرا که سرچشمه کلمات روان ماست.
احساسات در جملات ما جا خوش می‌کنند.
برای بیان احساس، گرفتن حق خود، موفقیت در کار و روابط اجتماعی ما نیازمند استفاده از کلمات صحیح هستیم.


در این کارگاه ما از فکر خام به کلمات و گفتگو‌های صحیح می‌رسیم.

اگر یاد بگیرید و بتوانید باحجم وقدرت کلمات پراکنده در ذهن‌تان مقابله کنید، متوجه خواهید شد که کلمات در خدمت شما قرار می‌گیرند.


برای ثبت‌نام و کسب اطلاعات بیشتر با ادمین در ارتباط باشید.


@Kalamaat_admin

کلمات

01 Nov, 16:32


با اینکه پیش هیچکس اعتراف نمی‌کرد از دلتنگی تقریباً فلج شده بود.


جومپا لاهیری
خاک غریب
ترجمه‌ی امیرمهدی حقیقت

@kalamat_k

کلمات

01 Nov, 14:42


لیست کارگاه‌ها

دوره‌های آنلاین:
مولاناخوانی
نقدونظریه ادبی خصوصی

فایل دوره‌های قبلی که می‌تونید تهیه کنید(آفلاین)🔋

ادبیات معاصر
داستان نویسی
حافظ‌خوانی
سعدی‌خوانی


مدرس دوره‌ها: پرنیان خجسته‌حال، کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی، مدرس، منتقد.

برای ثبت‌نام و کسب اطلاعات بیشتر به ادمین پیام بدید:

@Kalamaat_admin

کلمات

01 Nov, 09:36


واژهٔ «بیمه» را فرهنگستان اول (۱۳۱۴–۱۳۱۹) برای مفهوم insurance تصویب و اعلام کرد. در سال‌های اخیر، فرهنگستان سوم (۱۳۶۹ تاکنون) علاوه بر اینکه نظر خود را دربارهٔ شیوهٔ نگارش صحیح «بیمه‌گذار» (به‌معنی آن‌که سرمایهٔ خود را نزد شرکت بیمه‌گر بیمه می‌کند) اعلام کرد، برای تعدادی از واژه‌های مربوط به بیمه معادل‌هایی تصویب کرد؛ مانند «بیمهٔ فرست» در برابر freight insurance؛ «بیمه‌نامهٔ فرست» به‌جای freight policy و «بیمه‌گر بار» در برابر cargo underwrite. در یکصد سال گذشته، فرهنگستان‌های زبان در ایران برای فارسی‌سازی، پاکیزه‌سازی و استانداردسازی زبان فارسی تلاش‌های مؤثری کرده‌اند.
#واژه‌شناسی
#فرهنگستان_ایران
@kalamat_k

کلمات

01 Nov, 07:54


شاید اشتباه می‌کنم، اما به نظرم آدم‌ها را می‌توان از روی لبخندشان شناخت و اگر در اولین برخورد از لبخند یک شخص کاملا غریبه خوشتان بیاید، با قاطعیت خواهید گفت که آدم خوبی است.


داستایوفسکی
خاطرات خانه‌ی مردگان‌
@kalamat_k

کلمات

31 Oct, 17:26


مگر دوباره به خواب بینی

شخصی را خواب در ربود و در خواب دید که مبلغی پول به او می‌دهند و او تقاضای بیشتر از آن را می‌کرد. در همین ابرام زیادت از خواب بیدار شد.

چون دید وجهی در کار نیست چشم‌های خود را بر هم نهاده گفت:
"هر چه می‌دهی بده."
شخصی که ناظر بر این جریان بود به فراست دریافت گفت:
"مگر دوباره به خواب ببینی"

[کاوشی در امثال و حکم فارسی، ص ۴۹۲]

#قصه_داشت.
@kalamat_k

کلمات

31 Oct, 10:18


کلمات pinned Deleted message

کلمات

31 Oct, 06:38


میخواهم لااقل یک نفر باشد که من با او از همه‌چیز همانطور حرف بزنم، که با خودم حرف می‌زنم!


داستایفسکی
ابله
@kalamat_k

کلمات

30 Oct, 16:08


چه وطنی است این؟
که کنار می‌گذارد رازِ چشمانِ زن را،
رمزِ عشق را از دروسِ مدرسه...
این چه وطنی است که می‌جنگد با ابر،
با باران... پرونده می‌سازد‌ برای سینه‌ی زن،
بازجویی می‌کند از گلِ سرخ



نزار قبانی
ترجمه‌‌ی احمد پوری
@kalamat_k

کلمات

30 Oct, 12:40


حالا این به این معنی نیست از این واژه‌ها حتما استفاده کنید:)
دانستی به حساب میاد.

کلمات

30 Oct, 12:39


احتمالاً شنیده یا خوانده‌اید که واژهٔ #خمیراک در فرهنگستان زبان و ادب فارسی برای pasta انتخاب شده‌است؛ اما، آنچه کمتر درباره‌اش گفته می‌شود، آن است که این معادل برای استفاده در نام غذا ساخته نشده، بلکه، مانند بسیاری از واژه‌های تخصصی، برای متخصصان برگزیده شده تا «انواع محصولات خمیری را که از آرد زبرِ گندم سخت و در طی مراحل مختلفِ خمیر کردن و رشته‌‏ای کردن و خشک کردن حاصل می‌شوند»، چنین بنامند.
گروه واژه‌گزینی تخصصی #علوم_و_فناوری_غذا در اوایل دههٔ ۱۳۸۰ با حضور متخصصانی چون زنده‌یاد دکتر مسعود کیمیاگر، دکتر سید ابوالقاسم جزایری، دکتر محمد شاهدی، دکتر پروین زندی، دکتر فروغ‌اعظم طالبان، و دکتر حسن لامع در فرهنگستان تشکیل شد. این گروه، در ابتدای فعالیت، بررسی واژه‌های مربوط به محصولات خمیری را در برنامهٔ کاریِ خود قرار داد و تصمیم گرفت که با فارسی‌سازی آن‌ها، کار را برای کاربران این اصطلاحات در دانشگاه‌ها و کارخانه‌های صنایع غذایی ساده‌تر و دقیق‌تر کند.
واژه‌های این مجموعه، که در دفتر اولِ واژه‌های مصوب در سال ۱۳۸۴ منتشر شده، عبارت‌اند از:
pasta خمیراک
macaroni نی‌رشته
spaghetti رِشتار
lasagna خمیربرگ

فرهنگستان تاکنون برای نام‌های غذاها معادل‌سازی نکرده‌ و برای غذاهای ملل، از‌جمله پیتزا و پاستا و لازانیا و اسپاگتی و ماکارونی معادل فارسی نساخته‌است.

#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی

@kalamat_k

کلمات

30 Oct, 06:00


تو هر کاری که توانسته‌ای کرده‌ای. اگر در نیمه راه متوقف شده‌ای، به این دلیل است که هنوز نیروی کافی نداشته‌ای. هیچ کس حق ندارد تو را سرزنش کند.


ژان پل سارتر
مرده‌های بی‌کفن‌ودفن

@kalamat_k

کلمات

29 Oct, 20:41


لیست کارگاه‌ها

دوره‌های آنلاین:
مولاناخوانی
نقدونظریه ادبی خصوصی

فایل دوره‌های قبلی که می‌تونید تهیه کنید(آفلاین)🔋

ادبیات معاصر
داستان نویسی
حافظ‌خوانی
سعدی‌خوانی


مدرس دوره‌ها: پرنیان خجسته‌حال، کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی، مدرس، منتقد.

برای ثبت‌نام و کسب اطلاعات بیشتر به ادمین پیام بدید:

@Kalamaat_admin

کلمات

29 Oct, 19:46


تا ابد با من باش همه‌ی هستی من!
آقای چاوشی، آقای چاوشی! امان!
@kalamat_k

کلمات

29 Oct, 17:28


ما در زبان، همان‌گونه قرار داریم که در تنمان. ما آن را بی‌اختیار و خودبه‌خود «حس» می‌کنیم و از حد آن برمی‌گذریم تا به هدف‌های دیگر برسیم، بر همان وجه که دست‌ها و پاهای خود را حس می‌کنیم. چون دیگری آن را به‌کار ببرد ما آن را «درک» می‌کنیم، بر همان وجه که اندام‌های دیگری را درک می‌کنیم. کلمه‌ای هست که در آن زیسته‌ایم و کلمه‌ای که به آن برخورده‌ایم. اما هر دو حال در جریان تأثیر و تأثرِ متقابل است: از من بر دیگری یا از دیگری بر من. سخن لحظه‌ای خاص از لحظه‌های عمل است و بیرون از حیطهٔ عمل قابل‌فهم نیست.
(ژان پل سارتر. ادبیات چیست؟ ترجمهٔ #ابوالحسن_نجفی و #مصطفی_رحیمی. تهران: کتاب زمان، ۱۳۴۸، ص۴۰)
@kalamat_k

کلمات

25 Oct, 13:11


❤️❤️
#شاهنامه

کلمات

25 Oct, 11:55


فرسوده مانده در صف دلگیر روزها
گویی برای مردن، نوبت گرفته‌ام

حسین منزوی
@kalamat_k

کلمات

25 Oct, 10:04


امروز می‌توانید درسگفتار‌های دوره‌ی سعدی‌خوانی را با تخفیف تهیه کنید.
برای ثبت‌نام و کسب اطلاعات بیشتر با ادمین در ارتباط باشید:

@Kalamaat_admin

کلمات

25 Oct, 08:16


آبانگان (چهارمِ آبان‌ماه به گاهشماریِ کنونی، دهمِ آبان‌ماه به گاهشماریِ یزدگردی) یکی از جشن‌های ایرانی است که در ستایش و نیایش ایزدبانو آناهیتا که ایزد آب‌های روان بوده‌است، برگزار می‌شده‌است. زمان برگزاری این جشن در آبان، روز دهم آبان بوده‌است.
@kalamat_k

کلمات

25 Oct, 07:56


ماستمالی کردن!

عبارت مثلی"ماستمالی کردن" به عقیدۀ استاد محمد علی جمال زاده در کتاب فرهنگ لغات عامیانه یعنی: امری که ممکن است موجب مرافعه و نزاع شود لاپوشانی کردن و آنرا مورد توجیه و تأویل قرار دادن، رفع و رجوع کردن، سروته کاری را بهم آوردن و ظاهر قضایا را به نحوی درست کردن است.
داستان ماستمالی کردن از ماجراهایی است که در دوره رضا شاه پهلوی سال 1317 روی داد و شادروان محمد مسعود این ماجرا را در یکی از شماره های روزنامۀ مرد امروز به این گونه شرح داده است. «هنگام عروسی محمدرضا شاه پهلوی و فوزیه چون قرار بود مهمانان مصری و همراهان عروس به وسیلۀ راه آهن جنوب تهران وارد شوند از طرف دربار و شهربانی دستور اکید صادر شده بود که دیوارهای تمام دهات طول راه و خانه های دهقانی مجاور خط آهن را سفید کنند.در یکی از دهات چون گچ در دسترس نبود بخشدار دستور می دهد که با کشک و ماست که در آن ده بسیار بود دیوارها را موقتاً سفید کنند، به همین دلیل بیش از هزار و دویست ریال از کدخدای ده گرفتند و با خرید مقدار زیادی ماست همه‌ی دیوارها را ماستمالی کردند.

#قصه_داشت.
@kalamat_k

کلمات

24 Oct, 13:14


لیست کارگاه‌ها

دوره‌های آنلاین:
مولاناخوانی
نقدونظریه ادبی خصوصی

فایل دوره‌های قبلی که می‌تونید تهیه کنید(آفلاین)🔋

ادبیات معاصر
داستان نویسی
حافظ‌خوانی
سعدی‌خوانی


مدرس دوره‌ها: پرنیان خجسته‌حال، کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی، مدرس، منتقد.

برای ثبت‌نام و کسب اطلاعات بیشتر به ادمین پیام بدید:

@Kalamaat_admin

کلمات

24 Oct, 10:28


شما هم خودت خوشکلی هم کانالت خوشکله.

خیلی پیش اومده که دیدم نوشتن خوشکل.
اصلا تا حالا فکر کردید خوشگل یعنی چی و از کجا اومده؟
به آدمای خوش‌قیافه می‌گن خوشگل چرا؟
چون گِلشون خوب بوده.:)
سعدی یه بیت داره:

خدای تا گل آدم سرشت و خلق نگاشت
سلاله‌ای چو تو دیگر نیافرید از طین

در مقابل خوشگل هم بدگل رو می‌شه استفاده کرد.
ولی شما استفاده نکنید:)
خدا همه رو خوشگل خلق کرده❤️

طین: گِل.
#اشتباهات_متداول #ریشه_شناسی
@kalamat_k

کلمات

24 Oct, 09:16


کلمات pinned «دوستان عزیزم خوش آمدید.❤️ اینجا کلماته! چرا کلمات؟ اینجا نوشتم. حالا من کی هستم؟ اونم اینجا نوشتم. کارم چیه؟ ادبیات درس می‌دم و برای روزنامه نقد کتاب می‌نویسم‌ البته رو لینک بالا بزنید کامل نوشتم. اینجا براتون نمونه‌تدریس کوتاهی گذاشتم تا ببینید می‌تونید…»

کلمات

24 Oct, 07:11


این دوره‌ی معلم خودمه توصیه می‌کنم از دستش ندید.

کلمات

24 Oct, 07:02


مگر دوباره به خواب بینی

شخصی را خواب در ربود و در خواب دید که مبلغی پول به او می‌دهند و او تقاضای بیشتر از آن را می‌کرد. در همین ابرام زیادت از خواب بیدار شد.

چون دید وجهی در کار نیست چشم‌های خود را بر هم نهاده گفت:
"هر چه می‌دهی بده."
شخصی که ناظر بر این جریان بود به فراست دریافت گفت:
"مگر دوباره به خواب ببینی"

[کاوشی در امثال و حکم فارسی، ص ۴۹۲]

#قصه_داشت.
@kalamat_k

کلمات

24 Oct, 07:02


این مباحث گرامری رو ببینید👇🏻
1) Simple past + Present continuous
2) Simple past + present perfect + past continuous
3) present continuous + going to + will = Future
4) Modal verbs: can, must, should, ….
5) Passive

۵ تا مبحث گرامر رو میخوایم توی ۶ جلسه ببندیم. کلا توی هفت ساعت و نیم

و بعد از این ۶ جلسه شما تمام زمانهای فعلی رو میشناسین و میتونین استفاده کنین.

هزینه‌ی ۵ جلسه ۳۰۰ تومان بود ولی
الان
۶ جلسه ۲۴۰.

ظرفیت محدود❗️
کلاسها گروهی و آنلاین هستند و هر جلسه یک ساعت و ربع.

شروع کلاسها از ۱۵ آبان.

پیام بدین و ثبت نام کنین:
09031393954

@AngloSaxonAcademy

کلمات

23 Oct, 19:05


مولانا یه ترکیب جالب داره تو مثنوی معنوی:

نازک مغز! یعنی کم تحمل و عصبی.

@kalamat_k

کلمات

23 Oct, 11:59


دوستان عزیزم خوش آمدید.❤️
اینجا کلماته!
چرا کلمات؟ اینجا نوشتم.
حالا من کی هستم؟ اونم اینجا نوشتم.
کارم چیه؟ ادبیات درس می‌دم و برای روزنامه نقد کتاب می‌نویسم‌ البته رو لینک بالا بزنید کامل نوشتم.
اینجا براتون نمونه‌تدریس کوتاهی گذاشتم تا ببینید می‌تونید ارتباط برقرار کنید یا نه. ادمین خودمم؟ خیر:)‌🔍
قبلا آیدی خودم تو کانال بود، نمی‌رسم که ادمین باشم چون پیام‌ها زیاده، اما هنرجوهام می‌تونن با خودم مستقیم در ارتباط باشن.
همین! دیگه جونم براتون بگه که خوش آمدید دوباره.❤️

کلمات

23 Oct, 11:41


چرا بعضی متون ترجمه‌پذیرند و بعضی ترجمه‌ناپذیر؟ مثلاً: «فغان کین لولیان شوخ شیرین‌کار شهرآشوب…» مشکل در این است که اولاً با تعدادی واژه سروکار داریم که معانی امروزی آن‌ها ممکن است همان معانی زمان حافظ نباشد، و برای درک معنی دقیق آن‌ها لازم است به فرهنگ‌های تخصصی مراجعه کنیم و تازه چندان هم مطمئن نباشیم که دست‌پر برمی‌گردیم. برای مثال… «شوخ» را به کدام معنی بگیریم؟ ۱- فضول و بی‌حیا، بی‌شرم، گستاخ؟ ۲- شاد، خوشحال، خرم، زنده‌دل؟ ۳- دزد، راهزن؟ ۴- خوشگل و زیبا؟ شاید یکی از رموز جاودانگی شعر حافظ در همین پردهٔ ابهامی باشد که پس از ششصد سال، کلام او را چون حریر نازکی می‌پوشانَد… و موسیقی کلام حافظ را در این میان فراموش نکنیم. حالا مترجم بیچاره چطور این شعر را برگردانَد که هم دقت داشته باشد، هم پیش‌پا افتاده نشود، هم ابهام آن باقی بماند، و هم موسیقی کلام آن بازسازی شود؟ غیرممکن است! ترجمه‌ناپذیری یعنی همین.
(برگرفته از: کریم امامی. ترجمه‌ناپذیرها و ترجمه‌پذیرها و راه آینده. مجلهٔ کلک، آبان ۱۳۶۹، شمارهٔ ۸، ص ۱۸۶)

@kalamat_k

کلمات

23 Oct, 09:49


#حافظ_خوانی
@kalamat_k

کلمات

23 Oct, 09:05


ای مرغِ گرفتار، بمانی و ببینی
آن روز همایون که به عالم قفسی نیست

هوشنگ ابتهاج

@kalamat_k

کلمات

23 Oct, 06:45


کلمات pinned Deleted message

کلمات

23 Oct, 06:42


دماوند


در دههٔ ۱۹۵۰ ویلهِلْم آیْلِرْس، ایران‌شناس بزرگ آلمانی، آگاهی‌های مربوط به دماوند را در رسالهٔ «نام‌های کوه دماوند» منتشر ساخت... در آن آمده که «دماوند» نخستین ‌بار در نقش رستم به‌کار رفته‌است... . اینکه «دما» را نفس، نسیم، باد، و جریان هوا معنی کرده، و دماوند را «کوهی که باد در آن جریان دارد» یا «کوهی که غرش باد در آن می‌پیچد» درست و علمی به‌نظر نمی‌رسد و نوعی ریشه‌شناسی عامیانه است... . بنابر متن یونانیِ کتیبهٔ نقش رستم، این کوه با نام «دُنباوند» آمده... . کارل گراتْسِل، نویسندهٔ نخستین کتاب علمی دربارهٔ دماوند، آورده‌است: دماوند کوهی است با «دُم فراوان» یا «دُم پُر». در انتخاب این نام، شاخه‌ها و دنباله‌های این کوه در نظر گرفته شده‌است. در فرهنگ‌ها می‌توان زیر واژهٔ «دُنب» یا «دُم» معنی سرازیری یا شیب را دید. با تکیه بر این، دماوند کوهی است مملو از شیب و سرازیری... .
تعریف دیگر نیز وجود دارد، و آن Dhumavant یعنی «مملو از بخار» است (dhuma-: دود و بخار).

برگرفته از: ابوالقاسم اسماعیل‌پور مطلق، «دماوند در اساطیر ایرانی»، در مجلهٔ فرهنگ و ادبیات عامه، سال پنجم، خرداد و تیر ۱۳۹۶، ش ۱۴، ص ۹۹ و ۱۰۰.
#ریشه_شناسی

@kalamat_k

کلمات

22 Oct, 13:11


من با استعداد بودم. یعنی هستم.بعضی وقت‌ها به دست‌هایم نگاه می‌کنم و فکر می‌کنم که می‌توانستم پیانیست بزرگی بشوم. یا یک چیز دیگر. ولی دست‌هایم چه کار کرده اند؟ یک جایم را خارانده‌اند. چک نوشته‌اند. بند کفش بسته‌اند، سیفون کشیده‌اند و غیره. دست‌هایم را حرام کرده‌ام.همین‌طور ذهنم را.

چارلز بوکوفسکی
عامه پسند

@kalamat_k

کلمات

22 Oct, 08:57


#گفتاری‌نویسی:
برخی آن را محاوره‌گرایی می‌نامند، به امکان استفاده از سه ویژگی زبان گفتار در نثر اطلاق می‌شود؛ این سه ویژگی عبارت‌اند از ویژگی‌های صرفی-نحوی، واژگانی، و تلفظی. اما #شکسته‌نویسی فقط به استفاده از ویژگی تلفظ گفتاری در نثر اطلاق می‌شود. به عبارت دیگر، شکسته‌نویسی تنها یکی از انواع گفتاری‌نویسی است. گفتاری‌نویسی در داستان‌ها و شعرها از زمرهٔ صنایع ادبی محسوب می‌شود.
#یک_نکته_از_این_معنی_گفتیم_و_همین_باشد.

@kalamat_k