داستانکِ ایرانیِ سیاست @kabkekebek Channel on Telegram

داستانکِ ایرانیِ سیاست

@kabkekebek


محسن خلیلی

۰۹۱۵۵۱۶۴۲۰۸

+15142170016

@MohsenKhalili1346

داستانکِ ایرانیِ سیاست (Persian)

در کانال تلگرامی داستانکِ ایرانیِ سیاست، شما با دنیای سیاست و اخبار جنجالی ایران و جهان آشنا خواهید شد. این کانال توسط کاربر با نام کاربری kabkekebek تحت اداره محسن خلیلی قرار دارد. محسن خلیلی دارای تجربه‌ای فراوان در حوزه سیاست و اخبار مربوط به ایران است و با ارائه مطالب تازه و به روز، تلاش دارد تا اعضای کانال را به رویدادها و تحولات سیاسی جذب کند. برای پیوستن به این کانال و دنبال کردن داستان‌های جذاب سیاست، می‌توانید با شماره تلفن ۰۹۱۵۵۱۶۴۲۰۸ یا شماره تلفن خارج از کشور +15142170016 تماس بگیرید یا به آیدی تلگرامی @MohsenKhalili1346 پیام دهید. در داستانکِ ایرانیِ سیاست، به روزترین اخبار و تحلیل‌های سیاسی را پیدا خواهید کرد و با دنیای پر جنجال سیاست آشنا خواهید شد.

داستانکِ ایرانیِ سیاست

28 Jan, 10:34


مُزَخْرَفْ:درازنویسی و پُرگویی(۱۴)

◾️در پایانِ مسابقۀ فوتبالِ دو تیمِ فولاد خوزستان/چادرملو اردکان (به‌تاریخِ ۲۹ آذر ۱۴۰۳)، یکی از دو سرمربّی (به‌هَنگامِ پاسخ به پرسشِ خبرنگار، که گفته بود، سرمربّی تیمِ روبه‌رو، چنان، گفته است) چنین گفت:

🔺«هرکسی، نظرش، برای خودش، قابل احترام است.»🔺

◾️مزخرف‌گویی است.

◾️چرا؟

◾️یک) نظر، می‌تواند درست یا نادرست باشد؛ ولی، به‌هرحال، محترم است.

◾️دو) نظر، هم برای نویسنده/گویندۀ نظر، محترم است؛ و، هم برای خواننده/شنوندۀ نظر.

◾️سه) جملۀ «نظر، محترم است»، بداهت دارد؛ و، نکتۀ «بدیهی»، گفتن/نوشتن ندارد.

◾️چهار) اگر ادامۀ منظورِ گوینده این باشد که، «هرکسی، نظرش، برای خودش، قابلِ احترام است؛ ولی، برای من، قابلِ احترام نیست.»، بی‌حرمتی نموده است‌که، فراتر از مزخرف‌گویی و مزخرف‌نویسی است.


محسن خلیلی

۹ بهمن ۱۴۰۳ / ۲۸ ژانویه ۲۰۲۵


#مزخرف
#درازننوشتن
#پرنگفتن


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

24 Jan, 17:42


مقولۀ «نه به اعدام»، در قاطیغوریاسِ «مهدی نصیری» نیست!


◾️«مهدی نصیری»، «از تاج‌زاده تا شاه‌زاده» را، دَرانداخته است‌که، بیش‌وکم، نسخۀ باژگونۀ سیاسی و محترمانه/مؤدّبانۀ «حسین شریعت‌مداری» (دیگرسردبیرِ "کیهان") به‌شمار است‌که، گزارۀ «از سروش تا گوگوش» را، برای نامیدنِ تمسخرآمیزِ مخالفانِ جمهوری اسلامی، به‌راه، انداخته بود.

🔺یادم افتاد به قاطیغوریاسِ ارسطو که، ریشۀ واژۀ Category، در زبان‌های لاتین، است؛ و، عبارت باشد از، فهم و درکِ پدیدارِ تازه، درپرتوِ برقراریِ پیوند با داده‌های گذشته.

🔸بگذریم!

◾️مهدی نصیری، هرکجا که نِشَسته، گفته است‌که، دورۀ پساگذار از «جمهوری اسلامی»، به چهار مقوله و پیش‌شرط، محدود و منوط است:

یک)نگه‌داشتِ تمامیّت ارضی؛
دو)جدایی دین از حکومت؛
سه)نظامِ سیاسی دموکراتیک؛
چهار)حقوق بشر.

🔴ولی، پیش‌ازهمه، نخستین پیش‌شرطِ دورۀ پساگذار، بایست «حذفِ اعدام» باشد در تمامِ زمینه‌ها؛ و سخت‌ترین و بیش‌ترینِ مجازات، می‌بایست «حبس ابد» باشد و لاغیر!

🟠چرا؟

◾️یک)خدا، آفریدگارِ جان‌بخش است و همو، جان‌سِتان؛ هیچ‌کس، نمایندۀ خداوند نیست الّا عزراییل، و، خداوند به‌هم‌دستیِ عزراییل است‌که، جانِ آدمیان را، می‌سِتانَد.

◾️دو)تاریخِ ایران را، دو «چرخۀ» باطل، گرفتار نموده است:
۱)هرزگردِ «غارت»-«غنیمت»؛
۲)تباه‌گردِ «هرج‌ومرج»-«استبداد».

🟡براین‌پایه، از مهمّ‌ترین بُن‌مایه‌های گرفتارشدنِ ایرانیان، در «دورِ تباه»، چرخۀ بی‌هوده‌وبی‌سرانجامِ «اعدام-انتقام-اعدام» است.


✔️مرگ بر اعدام!
✔️نه به اعدام!
✔️حذفِ اعدام!
✔️اعدامِ اعدام!


محسن خلیلی

۵ بهمن ۱۴۰۳ / ۲۴ ژانویه ۲۰۲۵


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

20 Jan, 11:30


به
«علی خامنه‌ای»!

بعضی دوستان، تو خیابان، ما را می‌بینند، می‌گویند خب! چی؟ چی‌کار می‌کنید؟ جواب؟
به هر کدام‌شان، می‌گوییم یک‌کم دقّت کن! می‌روند دقّت می‌کنند، می‌فهمند چه خبر است!




✔️ «او»، در سخنرانی‌های پُرتکرار، هرگاه، نگران و مغلوب و عصبی می‌شود، خشم‌آگین می‌گردد و رگباری فُحش می‌دهد.

✔️ نشانه‌ای از بیماریِ «جان‌کاهِ» روانی است؛ شوربختانه.

✔️ می‌گویند که، پُشتِ‌سرهم، فحش‌وفضيحت‌به‌كاربستن و سخن‌گفتنِ پُرتکرارِ مالامالِ از واژگانِ زننده و بدگویانه و بددهنانه و تحقيركنندۀ دیگران، ريشه در حضورِ هم‌زمانِ پنج صفت دارد‌؛ یعنی، آن فرد:
ذاتاً ترسو است؛
ذاتاً ناتوان است؛
می‌داند كه ديگران، قبول ندارندش؛
ذاتاً فاقدِ اعتماد‌به‌نفس است؛
آزاردیده به‌شمار است‌که توانِ دفاع ازخود نداشته است؛
و،
زین‌سبب است‌که، رگبارِ دُشنام و ناسزا و بَددهنی، سازوکارِ جبرانِ ضعفِ شخصیّت است. ‌

✔️ به‌عنوانِ نمونه، بدان‌هَنگام‌که، فقیرترینِ مردمانِ مشهد در کوی طلّاب، در اعتراض به سیاست‌های تُندوتيزِ اقتصادیِ حکومتِ وقت، بیرون ریختند و سر به‌شورش برداشتند، «وی»، در ۲۰ خرداد ۱۳۷۱، در دیدار با نمایندگانِ مجلس، سخن گفت و سخت بتاخت و تظاهرکنندگان را، «ضدّانقلابِ با زمینه‌های فاسد، مرداب‌های گندیده، اراذل، اوباش، قشرِ رذلِ اوباشِ چاقوکش، علفِ هرزه، پس‌ماندۀ استکبار، تفاله‌ها و مغلوب‌شده‌ها و شکست‌خورده‌های جنگ بدر و حُنین» نامید.

✔️ بگذریم!

✔️ ولی،خُب! از یک چیز نمی‌شود گذشت.

✔️ «او»، در سخن‌رانیِ ۱۷ بهمن ۱۳۷۲، در وصفِ «رضا پهلوی»، چنین گفته است؛ ازاتّفاق، یک‌ریز و یک‌نفس هم گفته است: «قزّاقِ قُلدرِ بی‌سوادِ بی‌معرفتِ وابستۀ معتادِ فاسدِ بدبخت».

✔️ پرسش این است‌که، یک «قزّاقِ قُلدرِ بی‌سوادِ بی‌معرفتِ وابستۀ معتادِ فاسدِ بدبخت»، چگونه توانسته بوده است‌که، دانشگاه و دادگستری و راه‌آهن و آموزش‌وپرورش و ثبت احوال و لغو القاب اشرافی و تصویبِ نظام اجباری و اصلاح تقویم رسمی و تصویبِ قانون مدنی و ارتش نوین و فرهنگستان و تقسیماتِ نوین کشوری (...) را، «بِسامان» و «تأسیس» کند؟

✔️ بایستۀ نوشتن است‌که، پس‌از سی‌وپنج‌سال ولایتِ مطلقۀ «وی»، که، «مقام عظمای ولایت و رهبر مسلمین جهان و حضرت آقا و نایبِ امام زمان و رهبر انقلاب و امام امّت و آیت‌اللّه العظمی» نامیده‌اندش، «او»، هنوز نتوانسته است حتّی یک «تأسیس» به‌نامِ خود و به‌کامِ «ایران»، ثبت کند.


محسن خلیلی

۱ بهمن ۱۴۰۳ / ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵

@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

16 Jan, 16:57


مسعود پزشکیان!

سوگندنامۀ «بقراط» را خوانده و امضاء کرده‌ای!

«پوزیده» بوده‌ای؛ «پزشکیان» شده‌ای؛ قَبِلتُ!

کاری نکن که، «پوزیدۀ» تاریخ شوی!

«آلتِ فعل» نشو؛ آن‌گونه که، «سیّدحسن تقی‌زاده»، دربابِ قراردادِ ۱۹۳۳، گفته بود!



⚫️گفته می‌شود که، «موافقت‌نامۀ جامعِ همکاری‌های بیست‌سالۀ ایران و روسیه» (آماده‌شده در زمانِ ریاست‌جمهوریِ «ابراهیم رییسی») روز جمعه ۲۸ دی ۱۴۰۳ / ۱۷ ژانویۀ ۲۰۲۵، امضاء خواهد شد.

⚫️مسعود پزشکیان، پزشک است؛ به سوگندنامۀ بقراطِ حکیم، وفادار است و قَسَم خورده است.

⚫️«جمهوری اسلامی»، «ایران» را، بیمار کرده است؛ و، تن‌وجانِ «ایران»، رنجور است.

⚫️در بخشی از سوگندنامۀ بقراط، چنین آمده است:

▪️۱)پرهیز غذایی را، برحَسب توانایی و داوری خود، به‌سودِ بیماران تجویز خواهم کرد، نه به زیانِ آن‌ها؛

▪️۲)به خواهشِ هیچ‌فردی، به هیچ‌کسی، داروی کُشنده نخواهم داد.

⚫️ولی:

▪️یک)امضاء توافق‌نامه با روسیه، به‌سودِ ایرانِ بیمار نیست؛ به‌زیانِ «ایران» است؛

▪️دو)به‌تمنّای هوس‌آلودِ «علی خامنه‌ای»، داروی کُشنده، در تنِ ایرانِ ناخوشِ دردمندِ آه‌مند، فرو نکن.

⚫️روس‌ها:

▪️الف)با هیچ کشوری اتّحاد استراتژیک ندارند؛

▪️ب)با هیچ کشوری منافع مشترکِ هم‌سانِ هم‌زمان، ندارند؛

▪️پ)در رفتار با کشورها، اهلِ مصلحت‌سنجی و منفعت‌بری و سرِ گردنه‌نشينی و خفت‌گيری و آقابالاسری و ارباب‌مَنشی و نوکرخواهی‌اند؛

▪️ت)هیچ کشوری را، شریک استراتژیک نمی‌دانند؛

▪️ث)«ایران» را، قربانی و پیش‌مرگ و دیوار دفاعی و سِپَر بلا، می‌خواهند؛

▪️ج)همیشه و در همه‌حال، خود را گوشتِ قربانی، جلوه می‌دهند؛

▪️چ)جایگاهِ نخست و برترین‌منزلت را، برای خود می‌طلبند.


⚫️اکنون که، برای امضاء رفته‌ای، دستِ‌کم، به‌وقتِ امضاء، جمله‌ای بگو که در تاریخ، بماند، از قرآن و نهج‌البلاغه هم نگو؛ زین‌سیاق‌وسبک باشد که:

«کشورها، برابرانه، پیمان می‌بندند؛ برابرانه، سود می‌بَرَند؛ برابرانه، زیان می‌کنند؛ ولی، به‌وقتِ حقّه‌بازی و نیرنگ‌زنی، هردوسویِ پیمان، آزاد و رها می‌شوند و طوقِ پیمان را، از گردن می‌گُسَلَند.»


محسن خلیلی

۲۷ دی ۱۴۰۳ / ۱۶ ژانویه ۲۰۲۵

@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

14 Jan, 15:07


زان‌سو، کوچک‌وبزرگ، سرگرمِ انباشتِ ثروت/سرمایه و افزایشِ ایمنی/امنیّت؛ زین‌سو، «محمّدجواد ظریف»، با «MWADA» مشغولِ Scrabble!


🔴ریخت‌های چهارگانۀ «نظم/سامان» [Order] در خاورمیانه، چنین است:

◾️یک) اَبَرسامان [Hyper Order]:

«آمریکا
» (در جست‌وجوی نگه‌داشتِ برتریِ جهانیِ [Global] سیاسی/اقتصادی/نظامی، نگه‌داشت و پایشِ خاورمیانه به‌مثابهِ دیوارِ دفاعی و پای‌گاهِ آمریکایی ضدِّچین)؛

◾️دو) سامانِ درون‌منطقه‌ای [Inter-Regional Order]:

الف) «اسراییل» با «پیمانِ ابراهیم» [Abraham Accords] (در جست‌وجوی عادی‌سازیِ «مسألۀ» اسراییل، نگه‌داشتِ امنیّتِ اسراییل، باورپذیرساختنِ حضور و نفوذ و قدرتِ اسراییل)؛

ب) «ترکیه» با «نوعثمانی‌گرایی» [Yeni Osmanlıcılık] (در جست‌وجوی برتریِ امنیّتیِ منطقه‌ای، گسترشِ سرزمینی، افزایشِ قدرت نرمِ منطقه‌ای، امپراتوری‌سازی، برساختنِ کشورِ "یکِ" منطقه).

◾️سه) سامانِ فرامنطقه‌ای [Trans-Regional Order]:

الف) «روسیه» (در جست‌وجویِ حضور/نفوذ و نگه‌داشتِ پای‌گاه)؛
ب) «چین» (در جست‌وجویِ منفعتِ تجاری و نگه‌داشتِِ امنیّت راه‌روها)؛
پ) «فرانسه» (در جست‌وجوی حفظِ خُرده‌نفوذ)؛
ت) «انگلستان» (در جست‌وجوی حفظِ خُرده‌حضور).

◾️چهار) سامانَکِ درون‌منطقه‌ای [Intra-Regional Hypo Order]:

الف) «آذربایجان» (در جست‌وجویِ امنیّت و افزایشِ ثروت و کسبِ نفوذ
ب) «امارات متحدۀ عربی» (در جست‌وجویِ افزایشِ ثروت و کسبِ نفوذ)؛
پ) «عربستان سعودی» (در جست‌وجویِ امنیّت و افزایشِ ثروت و کسبِ نفوذ
ت) «قطر» (در جست‌وجویِ افزایشِ ثروت و کسبِ نفوذ).

🔵بسیاری از کشورهای خاورمیانه، در کارِ افزایشِ ثروت و نفوذ و حضور و امنیّت و سرمایه، دست‌به‌کار، شده‌اند؛ ولی، شوربختانه، «جمهوری اسلامی»، در کارِ «کلمه‌سازی» است و «محمّدجواد ظریف»، دست‌به‌کارِ «زبان‌بازی» و «واژه‌سازی» است و انگار، رقابتِ امنیّت و ثروت و سرمایه و قدرت را، با بازیِ Scrabble، اشتباه گرفته و حالیا که، HOPE، در «ابتکار صلح هرمز» (Hormoz Peace Endeavor)، به‌جایی نرسید (و نمی‌رسید)، اکنون، به‌بازیِ واژه‌سازانه و لغت‌بازانۀ دیگر، Muslim West Asian Dialogue Association (MWADA)، روی آورده است‌که، پادرهوا و سرگردان و آویزان و ساده‌انگارانه و کلّی‌گویانه است.


محسن خلیلی

۲۵ دی ۱۴۰۳ / ۱۴ ژانویه ۲۰۲۵


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

12 Jan, 11:32


مُزَخْرَفْ:درازنویسی و پُرگویی(۱۳)


در آمازون (که، من، در شعبۀ YUL2 مونترالِ کانادا، کار می‌کنم) به‌تازگی، اجازه داده شده است‌که، به‌هَنگامِ کار، از «هدفون»، استفاده شود.

برنامۀ پرگارِ بی‌بی‌سیِ فارسی را، گوش می‌کردم.

گفت‌وگو بود با «داریوش آشوری» و «عبّاس میلانی»؛ دربارۀ تجدّد.

زان‌میان، یکی‌، دیگری را، خَطابید و گفت:
«نظرِ شما، "ستودنی" است؛ ولی، "نادرست"، است.»

مزخرف گفت.

چرا؟

در «سُتُودن/ناسُتُودن»، کُنشِ عاطفی/هیجانی/احساسی، به‌میان است.

در «نادرست/درست»، کُنشِ عقلانی/خِرَدورز/دانش‌گرا، درمیان است.

گفت‌وگو، دو ریخت، دارد:
الف) عالمانه/دانش‌وَرانه/خِرَدبنیاد؛
ب) عاشقانه/رازوَرانه/عاطفه‌بنیاد.

گفت‌وگو، نمی‌تواند هم‌زمان، عالمانه/عاشقانه، باشد.

«ستودن/ناستودن» را، در گفت‌وگوی عالمانه، «راه» نیست.

«درست/نادرست» را، در گفت‌وگوی عاشقانه، «جا» نیست.


محسن خلیلی

۲۳ دی ۱۴۰۳ / ۱۲ ژانویه ۲۰۲۵


#مزخرف
#درازننوشتن
#پرنگفتن


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

10 Jan, 14:47


شکستِ مفتضحانۀ جمهوری اسلامی، در سوریه، رازِ سَربه‌مُهر ندارد!


▪️«امیرحسین ربیعی»، آخرین فرماندهِ نیروی هواییِ روزگارِ محمدرضا پهلوی، بود.

▪️از صادق خلخالی (حاکمِ شرع) دلیلِ حکمِ اعدام را، پرسیده بود.

▪️خلخالی گفته بود، تو، «مفسد فی‌الارض» هستی!

▪️امیر گفته بود، من، «مفسد فی‌السّما» هستم.

▪️شکست‌های آبروریزانۀ جمهوری اسلامی در سوریه، نیاز به برهان، ندارد!

▪️راهِ دور نروید!

▪️ببینید و بشنوید: «درمانِ یرقان با آیات قرآنیِ فوت‌شدۀ علی خامنه‌ای به قندانِ قند»، در دورۀ «دافوس» (دانشگاه فرماندهی و ستاد).

▪️نابغه‌های ارتشِ ایران (نادر جهانبانی، منوچهر خسروداد، امیرحسین ربیعی)، به‌دلایلِ واهی، تیرباران می‌شوند.

▪️رخصت‌وفرصت برای مردکِ نادان، «رحیم صفوی»، فراهم می‌شود که، دروغ و دغل و تملّق و خرافه را درهم بپیچاند و مزخرف تحویل دهد و کثافتِ زبان را به حماقتِ ذاتی، پیوند زند و خباثت را، ترویج کند.

▪️اکنون، می‌توان داوری نمود که، «مفسدان فی‌السّما»، چه کسانی بودند و «مفسد فی‌الارضِ» واقعی کیست؟


محسن خلیلی

۲۱ دی ۱۴۰۳ / ۱۰ ژانویه ۲۰۲۵


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

07 Jan, 10:37


چی فکر می‌کرد؛ چی شُد!
دستِ ‌خالی/دستِ بسته در مذاکره/جنگ



◾️محاسبه‌های مالیخولیایی و من‌درآوردیِ یک ذهنیّتِ متوهّمانه، ایران را، در بُن‌بست، نهاده است.

◾️گفته بود که، «نه جنگ می‌شود؛ نه، مذاکره می‌کنیم.»

◾️اکنون، اگر مذاکره نکند، بایست بجنگد.

◾️توانِ جنگ ندارد؛ رَجَز می‌خواند، ولی، می‌داند که اگر بجنگد، چندروزه، نابود می‌شود.

◾️جربُزۀ مذاکره ندارد؛ هیمنه‌وهیبتِ پوشالیِ چندساله، درهم‌می‌ریزد و فرومی‌پاشد.

◾️آمیزۀ آرمان و واقعیّت نیست؛ ترکیبِ توهّم و تخیّل است.

◾️او، این‌کاره، نبود و نیست!

◾️با دو وعدۀ هیچ‌وپوچِ «پیچِ تاریخی» و «قُلّه‌»، سه برنامه، درنظر آورده بود:

🔻یک) گروه‌/حکومتِ نيابتی؛
🔻دو) توانِ موشکی؛
🔻سه) بازدارندگیِ هسته‌ای.

◾️هر سه، شکست خورده است:

۱) نیابتی‌=عملاًسرکوب‌شده و فروپاشیده و حذف‌شده؛
۲) موشک=عملاًغیرمفید و کم‌ضرر و بی‌تأثیر؛
۳) هسته‌ای=عملاًغیرممکن و در بُن‌بست و دچارِ دورِ باطل.

◾️چند سازوکار برای او، باقی می‌ماند:

📌الف) رجز (میلیون‌ها جوان، آمادۀ فداکردنِ جان برای اسلام هستند)؛
📌ب) دروغ (ما اصلاً نیروی نیابتی نداریم در منطقه)؛
📌پ) انكار (مقاومت، شکست نخورده است)؛
📌ت) عجز (آمریکا و اسراییل، آسمان را بسته بودند)؛
📌ث) وعده (مقاومت، در آینده پیروز خواهد شد)؛
📌ج) تهديد (جوانان سوری، دوباره کشور را دردست خواهند گرفت)؛
📌چ) فُحش (به این جولۀ باطل نگاه نکنید).

🔹در داخل، «دست‌ْخالی»، است.
🔹در خارج، «دست‌ْبسته»، است.

🔺کناره، نمی‌گیرد.
🔺برکناری، ارجح است.

⚫️در تاریخِ چندین‌وچندسالۀ اخیرِ ایران، نتوان فردی را یافت که، به‌اندازۀ او، منابعِ (مادی/مالی/جانی) کشور را، نفله کرده و هدر داده باشد.


محسن خلیلی

۱۸ دی ۱۴۰۳ / ۷ ژانویه ۲۰۲۵


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

05 Jan, 10:45


نفوذ تا هُم فیها خالدونِ نظام!


▪️مردی بود با ریشِ ژولیدۀ بلند؛ موهایی آشفته و ناشُسته؛ با لبانِ سیاهِ تیره که، تریاک را، رد داده بود و به هرویین، تنه می‌زد؛ با بدنی گَندبو و پُرکثافت.

▪️اوایل، در کارِ رنگ‌آمیزی بود و گردوخاک، تمیز می‌کرد.

▪️‌روزی، در پایانِ نماز، «اِنّ‌اللّهَ و مَلائِکَتِه یُصَلُّونَ عَلَی‌النّبی» خواند؛ کسی، چیزی نگفت.

▪️روزِ دِگر، مُکبِّر نماز شد؛ چیزی، بدو، گفته نشد.

▪️روز پَسین، نوحه خواند و مدّاحی کرد؛ بدو، چیزی نگفتند.

▪️روزِ بعد، از دو «علی» گفت و «علی» را به «سیّدعلی» چسباند و تفسیرِ تاریخِ اسلام کرد و از حُبِّ ولایت گفت؛ کسی چیزی نگفت.

▪️من رفته بودم نزدِ «روح‌اللّه حسینیان»؛ کاری داشتم.

▪️آخرِ سخن، نیم‌اعتراضی کردم و گفتم که، «حاج‌آقا»، این آدمِ کثیفِ لاتِ معتادِ ژولیدۀ هرزه کیست که، تا این حدّ، تحمّل می‌شود و بدو، راه داده می‌شود و هرگاه، هرویینِ بیش‌تری می‌کشد و بیش‌تر، عَرَق می‌خورد، «فاز» برمی‌دارد و تهدید می‌کند و خطّ‌ونشان می‌کِشَد و عربده می‌زند.

▪️من در مرکز اسناد انقلاب اسلامی کار می‌کردم.

▪️بعد از نمازجماعت، عادت این بود که، برخی پژوهش‌گران، دورِ رییسِ مرکز، حلقه می‌زدند؛ چون‌که، می‌دانستند اخبارِ تازه دارد و بی‌مُحابا، می‌گوید.

▪️آبان یا آذر ۱۳۷۸ بود.

▪️روح‌اللّه حسینیان، خشم‌آگین و ناخشنود بود.

▪️می‌گفت که، نتیجۀ جلسۀ روز دوشنبۀ شورای عالی امنیّت ملّی، روزِ چهارشنبه، در یکی از روزنامه‌های آلمانی، منتشر شده است.

▪️گفت: «نظام»، سوراخ دارد.

▪️گفتم: حاج‌آقا! دقّت کنید به حرفِ من.

▪️گفت: بگو!

▪️گفتم: «سیدعلی صحراگرد منفرد»، هم‌کلاسیِ من است در دورۀ دکتری علوم سیاسی دانشگاه تهران؛ شهرت دارد که، از بچه‌های «بالا» است.

▪️روزی، سرِ کلاسِ درس، نکته‌ای را گفت؛ چیزی گفت که دربارۀ سازوکارِ تصمیم بود در شورای عالی امنیّت ملّی.

▪️دیگرهم‌کلاسیِ بنده، «جهان‌گیر صالح‌پور»، به‌تأکیدوتأیید، گفت: روزی که «سعید مرتضوی»، برای ادای برخی توضیحات، به نشستِ شورای عالی امنیّت ملّی، دعوت بوده است، دمِ در، لُختش کرده‌اند و فقط، شورت، به‌پا، داشته است؛ کنایت از این‌که، همه‌چیز، درست است و «سوراخ» را، در جای دیگر، بایست جُست و یافت.

▪️گفتم: «حاج‌آقا» تقصیرِ ماهیّتِ نظام جمهوری اسلامی است.

▪️گفت: چرا؟

▪️گفتم: حاج‌آقا! تقصیرِ خود شماست.

▪️شگفت‌زده گفت: یعنی چه؟ منظورت چیست؟

▪️گفتم: حاج‌آقا! یادتان نمی‌آید شاید؛ ولی، «آن» مردکِ گَندزبانِ گُنده‌لات، چگونه رُخصَت‌واِجازَت یافته بود که، زبان‌به‌تهدید بگشاید و برخی بروبچه‌های پژوهش‌گرِ مرکز را، تخویف کند و از «ولایت» و «آقا» بگوید درحالی‌که، بی‌نهایت، لااُبالی و هرزه و رذل بود.

▪️هیچ نگفت.

▪️سر را، پایین انداخت.

▪️بعدها، متوجه شدم که، پس‌از، کشاکش و کشمکشِ میان «روح‌اللّه حسینیان» و دیگران، بر سرِ پروندۀ قتل‌های زنجيره‌ای و کُشتنِ سعید امامی و زیربارنرفتنِ حسینیان در ماجرای خوردنِ داروی نظافت، برای او، «بِپا» گُماشته بودند، تا زاغ او را، چوب زنند و بداند که، در پروندۀ قتل‌ها، نبایست بیش‌ازاین، گام بردارد و به‌اصطلاح افشاگری کند.

▪️شبیه به صدا و تصویرِ آن مردکِ لاتِ بَدزبان پُرریش‌وپشم را، بعدها، به‌سالِ ۱۳۸۰، می‌شد در فیلمِ افشاشدۀ سه‌ساعتۀ «بازجویی و شکنجۀ متَّهمانِ قتل‌های زنجیره‌ای»، دید و شنید.


محسن خلیلی

۱۶ دی ۱۴۰۳ / ۵ ژانویه ۲۰۲۵

@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

03 Jan, 16:42


نگاهِ دُرُشت‌بینانه [Macroscopic] به نام‌ونشانِ اکنونِ «جمهوری اسلامی»


◾️کتابِ Nation Branding and International Politics نوشتۀ «کریستوفر براوْنینگ» (Christopher Browning) چاپ‌وپخش‌شدۀ Montreal: McGill-Queen's University Press, 2023، جذّاب و خواندنی است.

◾️از شش «ریخت» (Type) کشور (State)، در گسترۀ سیاست بین‌الملل، نام‌به‌میان می‌آورد:

🔺یک) نشان‌مند/نمانامیک (Branding
🔺دو) رقابت‌گرا/هم‌آوردجو (Competition
🔺سه) بی‌قرار/ترسیده (Anxious
🔺چهار) سربه‌راه/نیک‌مَرام (Good
🔺پنج) آرامش‌جو/دِنج‌گرا (Peaceful
🔺شش)‌ بدنام/خوارشده‌ (Stigmatized).

◾️«جمهوری اسلامی»، بی‌ریخت نشده است هنوز؛ ولی، در نگاهِ نخست، شوربختانه، «ایران» را، بَدنام و دُژریخت کرده و هم‌زمان، به حکومتِ چهارریخت (Four Types Government)، دگرگون نموده است: دُژنِشان، پیکارجو، سرآسیمه و سرافکنده.


محسن خلیلی

۱۴ دی ۱۴۰۳ / ۳ ژانویه ۲۰۲۵


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

02 Jan, 06:32


خرابیِ کولرِ استراحت‌گاهِ اسماعیل هنیه و جرّاحیِ بواسیرِ پیش‌کارِ مخصوصِ مظفّرالدّین‌شاه!


🔸گفته می‌شود که، در اقدامِ اسراییلی‌ها، علیهِ اسماعیل هنیه، در تهران، تهویه‌مطبوعِ اقامت‌گاه، خراب شده بوده و او، مدّتی کمابیش‌طولانی، اتاق را ترک کرده و نزدیک بوده است‌که، عملیاتِ ترور، لغو شود؛ ولی، تعمیرِ فوری کولر، و، بازگشت هنیه به اتاق، عملیاتِ کشتن را، که با کاشتنِ بمب، در بالش‌خوابِ او، فراهم آمده بوده، با موفقیّت، به‌اتمام رسانده است.

🔸 خرابیِ کولر و بمب و بالش و کنترل‌ازراهِ دور و تعمیرِ کولر و ساعتِ بازگشتِ هنیه به استراحت‌گاه و اتاقِ همیشه‌معیّنِ هنیه در سفرهابه‌تهران و فعّال‌کردنِ بمب، چنان‌که، گفته و نوشته‌اند، نشان از آگاهی‌های دقيق و ازنزديكِ اسراییلی‌ها از «صحنۀ» ترور دارد.

🔸 مرا، به‌یادِ ماجرایی انداخت؛ به‌یک‌نگاه، خنده‌آور، و، به‌دیگرنگاه، اندوه‌بار.

🔸 استادِ گران‌قدر و دانش‌مند، روان‌شادِ جاویدیاد، «جواد شیخ‌الاسلامی»، استادِ تاریخِ دیپلماسیِ قاجار و تاریخ روابط خارجی ایران بود در دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسیِ دانشگاه تهران.

🔸 به‌هنگامِ تعریفِ شخصیّتِ مظفّرالدّین‌شاه، داستانی را، به‌نقل از «خلیل ثقفی اعلم‌الدّوله»، پزشکِ مخصوصِ شاه می‌گفت و ریز و لطیف و ظریف، می‌خندید.

🔸 پیش‌کارِ مخصوصِ مظفّرالدّین‌شاه، بواسیر داشته است؛ و، نیاز به جرّاحی بوده است.

🔸 طبیب و پیش‌كار، در اتاق بوده‌اند؛ که، مظفّرالدّين‌شاه، هرچنددقيقه‌يك‌بار، داخلِ اتاق را سَرَک می‌كشيده و توضیحات دقیق و فنّی از جنس و اندازه و بالاپایینِ بواسیرِ پیش‌کار می‌داده و می‌گفته است‌که، زخمِ دُبُر، چُنین‌وچِنان است و چِنان‌وچُنین، شود.

🔸 شاه را تا آن‌اندازه آشنایی با سوراخ‌سنبۀ سُرین و کَفَلِ پیش‌كار بوده است‌كه، طبیب، تسلیمِ اطّلاعاتِ ریز و ازنزدیکِ مظفّرالدّین، با مقعدِ پیش‌کارِ مخصوص، می‌شود.

🔸 ریزِ آگاهی‌هایِ ریزِ اسراییل از سوراخ‌سنبه‌های ورودوخروج و محافظان و اتاق و کولر و بالش و تخت‌خواب و اقامت‌گاه و قاچاقِ ازدوماه‌پیشِ بمبِ کوچکِ کنترل‌ازراهِ‌دور، به‌نحوِ اندوه‌بار و تأسف‌آور، یادآورِ اطّلاعاتِ مشمئزکنندۀ خنده‌دار، ولی ریز و دقیق و فنّیِ مظفّرالدّین‌شاه، از مقعدِ پیش‌کارِ مخصوص است.

🔺تااین‌اندازه ریز و نزدیک و مضحک!🔺


محسن خلیلی

۱۳ دی ۱۴۰۳ / ۲ ژانویه ۲۰۲۵

@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

31 Dec, 11:38


جمهوری اسلامی و هم‌سایگان
یک بَستر و چند رؤیا!



🔴 پیوستار/زنجیرۀ (Continuum) روابطِ میان کشورها، پنج ریخت‌ دارد:
۱) هم‌کاری [Cooperation]؛
۲) رقابت [Competition]؛
۳) تنش [Tension]؛
۴) تعارض [Conflict]؛
۵) بحران [Crisis].

🟠 چندوچونِ ریخت‌شناسیِ روابط کشورها، چنین است:
یک) هم‌کاری (بسیارمثبت
دو) رقابت (مثبت
سه) تنش (پایانِ مثبت/آغازِ منفی
چهار) تعارض (منفی
پنج) بحران (بسیارمنفی).

🟣 هرکدام از پنج ریختِ زنجیرۀ روابط میان کشورها، جداگانه، دارای طیف هستند؛ و، هم‌کاری، رقابت، تنش، تعارض و بحران، خود، به‌تنهایی، اندازه‌ها و کیفیّت‌های چندگانه دارند.

🟡 ایران، با پانزده کشور، هم‌سایه است:
آذربایجان، ارمنستان، افغانستان، امارات‌متحدۀعربی، بحرین، پاکستان، ترکمنستان، ترکیه، روسیه، عراق، عربستان‌سعودی، عمان، قزاقستان، قطر، کویت.

🟢 ریختِ روابط جمهوری اسلامی با کشورهای پانزده‌گانۀ هم‌سایه، چنین است:
يك) آذربایجان (تعارض
دو) ارمنستان (هم‌کاری
سه) افغانستان (تنش
چهار) امارات‌متحدۀ‌عربی (رقابت
پنج) بحرین (تنش
شش) پاکستان (رقابت
هفت) ترکیه (تنش
هشت) ترکمنستان (رقابت
نه) روسیه (رقابت
ده) عراق (تنش
یازده) عربستان‌سعودی (تنش
دوازده) عمان (هم‌کاری
سیزده) قزاقستان (هم‌کاری
چهارده) قطر (رقابت
پانزده) کویت (هم‌کاری).

🔵 برآمدِ اکنونِ روابط جمهوری اسلامی با هم‌سایگان، چنین است:
الف) بحران (۰
ب) تعارض (۱
پ) تنش (۵
ت) رقابت (۵
ث) هم‌کاری (۴).

🟤 برآمدِ آیندۀ نزدیکِ روابط جمهوری اسلامی، با هم‌سایگان، چنین است:

◾️۱) «هم‌کاریِ» (کویت، قزاقستان، عمان و ارمنستان)، به «رقابت»، نزديك نيست.

◾️۲) «رقابتِ» (روسیه و پاکستان)، به «تنش»، نزديك است؛ و، «رقابتِ» (قطر، ترکمنستان و امارات‌متحدۀ‌عربی)، به «تنش»، نزديك نيست.

◾️۳) «تنشِ» (عربستان‌سعودی، عراق، ترکیه و افغانستان)، به «تعارض»، نزديك است؛ و، «تنشِ» (بحرین)، به «تعارض» نزديك نيست.

◾️۴) «تعارضِ» (آذربایجان)، به «بحران»، نزدیک است.


چینی‌ها، چه درست گفته‌اند:
«از کارِ خوب‌تان، هیچ‌کس خبر ندارد؛ امّا، کار بدتان را، تمامِ هم‌سایه‌ها، می‌دانند


محسن خلیلی

۱۱ دی ۱۴۰۳ / ۳۱ دسامبر ۲۰۲۴

@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

29 Dec, 16:08


چرخۀ باطلِ ویران‌کردن و زیوردادنِ قبور و شاشیدن به گور، تا به‌کِی؟


◾️خواهرِ من، «اکرم خلیلی نجف‌آبادی» (زادۀ اردی‌بهشتِ ۱۳۴۵- درگذشتۀ شهریورِ ۱۳۶۰) در پانزده‌سالگی کُشته شد؛ ولی، خانواده اجازه نیافت که سنگِ قبرِ دل‌خواه و مناسبِ حال‌واحوالِ او، داشته باشد. به «سیمان» بسنده شد؛ با نوشتاری ساده که، تابه‌اکنون، همان است‌که بود.

▪️گورِ من، گم‌نام می‌مانَد به راه
▪️فارغ از افسانه‌های نام‌وننگ

◾️بگذریم!

◾️می‌گویند که، ایرانیان، «مرده‌پرست»اند؛ چنین نیست البته!

◾️ایرانیان، به «مُرده»، مدام وَر می‌روند؛ گه، از این‌سوی بام می‌افتند؛ و، گاه، ازدیگرسویِ بام.

🔺تخریبِ قبرِ «رضا پهلوی»، نادرست است و بیماری روانی است.

🔺تزیینِ قبرِ «روح‌اللّه خمینی»، نادرست است و بیماری روانی است.

🔺تَبَوُّل به قبرِ «غلام‌حسین ساعدی»، نادرست است و بیماری روانی است.

🔺تدفینِ مُرده، به‌نامِ مستعار (چنان‌که، درباب «امیرعباس هویدا» گفته می‌شود) نادرست است و بیماری روانی است.

🔺بی‌نام‌‌ونشان‌خاک‌کردنِ مردمان (چنان‌که، دربابِ «کُشتگانِ ۱۳۶۷ و خُفتگانِ گورستانِ خاوران» گفته می‌شود) نادرست است و بیماری روانی است.

🔺اجازۀ کفن‌ودفن‌ندادن در خاکِ وطن (چنان‌که، دربابِ «هایده» گفته می‌شود) نادرست است و بیماری روانی است.

🔺شکستنِ سنگِ قبر (چنان‌که، دربابِ «خِیلِ مردمان» گفته می‌شود) نادرست است و بیماری روانی است.

🔺جُدای‌ازدیگران‌‌دفن‌كردن (چنان‌که، دربابِ «بهاییان» گفته می‌شود) نادرست است و بیماری روانی است.

🔺شکافتنِ قبر و آتش‌زدنِ مُشتی استخوان (چنان‌که، بازیِ پُرپیشینه بر سرِ تاج‌وتختِ پادشهان بوده) نادرست است و بیماری روانی است.

◾️ و، شاید، البته، زین‌سبب است‌که، گفته می‌شود «او»، آینده‌نگرانه و دل‌نگرانِ آیندۀ پُرپیچ‌وخم و پیش‌بینی‌ناپذیر، قبرِ خود را، از همین‌اکنون، نزدیکی‌های قبرِ سه خراسانیِ نام‌آور، درنظر آورده است تا، دستِ‌کم، حُرمتِ گورِ فردوسی و اخوان‌ثالث و شجریان، حفظ شود.

◾️ سنگِ قبر را، ببایست گذاشت و گذشت؛ عرب نیز در ضرب‌المثل آورده است‌که، پس‌از کفن‌ودفن، «زِرْ و اِنْصَرَفْ» (ببین و برو).


✔️عاقبت، نامِ مرا، باران و باد
✔️نرم می‌شویند از رُخ‌سارِ سنگ


محسن خلیلی

۹ دی ۱۴۰۳ / ۲۹ دسامبر ۲۰۲۴

@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

26 Dec, 11:34


«چهارسوارِ» شوم، هم‌چو بَختک، بر سرنوشتِ ایران، اُفتاده‌اند!


◾️به ادبیاتِ رستاخیزی/پَسارستاخیزی (Apocalyptic & Post-Apocalyptic Fiction) علاقه‌مندم.

◾️به‌کُندی و مقایسه‌ای می‌خوانم؛ برگرفته از تورات و انجیل.

◾️رسیدم به مکاشفۀ یوحنا؛ آخرین کتابِ عهدِ جدید مسيحيان.

◾️از چهار سوارِ آخرالزّمان گفته بود؛ سفید، سرخ، سیاه و رنگ‌پریده، که، آورندۀ «بیماری»، «جنگ»، «قحطی» و «مرگ»، به‌شمارند.

◾️تاریخِ معاصرِ ایران، در محاصرۀ چهار نِقمَت قرار گرفته است؛ و، جمعِ نقمت‌ها، کشور/سرزمينِ ایران را، دچارِ «نِكبَت» كرده است.

🔺نقمتِ يك) «انقلاب اسلامی» است‌که، «بیماری» بود؛ آمیزۀ خمینی/شریعتی/مجاهدین خلق، جهل و توهّم و خشونت، آفرید.

🔺نقمتِ دو) «جمهوری اسلامی» است‌که، «جنگِ» بی‌پایان با عقلانیّت و برآمده از ناسازوارۀ ذاتیِ جمهوریّت/اسلامیّت است.

🔺نقمتِ سه) «ولایت فقیه» است‌که، «قحطیِ» نظری/تاریخی دارد؛ و، کژی و کاستیِ ذاتیِ ولایتِ فقه‌وفقها را، به‌میدانِ کشورداری کشاند.

🔺نقمتِ چهار) «علی خامنه‌ای» است‌که، «مرگِ» فاجعه‌بارِ کشور است در تلۀ مَنیّت و خیالاتِ باطلِ یک‌ذهنِ مرتجع.


محسن خلیلی

۶ دی ۱۴۰۳ / ۲۶ دسامبر ۲۰۲۴

@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

24 Dec, 11:29


دوستانِ گرامی!

🔴 گه‌گاه، در اینستاگرام، کوتاه و جمع‌وجور، «نوشتارَک» (یادداشتِ کوتاه) می‌گذارم که‌، بیش‌وکم، با نوشته‌های کانالِ تلگرامیِ «داستانکِ ایرانی سیاست»، ناهمانند، است.

🟠 اگر دوست داشتید، در اینستاگرام، مرا، بخوانید و دنبال کنید؛ و، به دیگران نیز، بشناسانید.

👇👇👇👇👇

https://www.instagram.com/mohsen.khalili.mk/profilecard/?igsh=MW1uNW40bzIxc2Vvbw==


محسن خلیلی

۴ دی ۱۴۰۳ / ۲۴ دسامبر ۲۰۲۴

@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

22 Dec, 15:35


چهل‌ثانیه کلاسِ درسِ تلفنیِ استادِ علوم سیاسی به منِ تازه‌درحالِ استادشدن!


🔴 بهمن یا اسفندِ ۱۳۷۶ بود.
ساعتِ هشت/هشت‌وسی‌دقیقۀ صبح بود.
در مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کار می‌کردم.
یکی‌دو ترم بود که در دانشگاه علامه‌طباطبایی هم، تدریس می‌كردم؛ داشتم مثلاً خیرِ سرم، عضوِ هیأت علمی گروه علوم سیاسی می‌شدم.
برای حال‌واحوال‌پرسی، زنگ زدم به یکی از استادانِ گروه؛ کُهن‌سال بود؛ گفتم ادای احترام‌وادب کنم.

🟠 گفت: الووووووووووووووووووو!
ترسیدم.
زبانم بند آمد!
خجالت کشیدم!
گفتم نکند صبحِ زود استاد را از خواب پرانده باشم.
هیچ نگفتم.
گفت: الوووووووووووووووووووو!

🟡 زبانم نمی‌چرخید.
لال شده بودم.
صدای نفسِ عمیقم که با اضطراب توأم شده بود در گوشیِ تلفن پیچید.
استاد، فکر کرد که، مزاحمِ تلفنی است.

🟢 به‌ناگه، استادِ بُلَندبالا و کُهَن‌سالِ علوم سیاسی، آتش‌فشان شد.
رگباری فحش داد.
چونان‌فحش‌هایی را، تاکنون نشنیده بودم؛ پُر از «کاف» بود که به‌فعلِ «گاف»، ختم می‌شد.

🔵 برای هم‌چون منی که، عمری داورِ فوتبال بودم و بیش‌تر از شیر سماور و اگزوزِ خاور تو «ک...» داور، چیزی نشنیده بودم، تازگی داشت عجیب.

🟣 «کاف» بود که، به پس‌وپیشِ خودم و همه‌کَسَم، حوالت داد.
«ک...» خود را، در دهان می‌چرخانید و دو «کافِ» دِگران را به‌هم می‌دوخت و می‌سپوخت و پاره می‌كرد و بی‌رحمانه جلو می‌رفت و تُرک‌تازانه، می‌تازيد.

⚫️ مَنَم، بهت‌زده، نکردم تلفن را، قطع کنم.
شوک شده بودم.
فلج شده بودم.
قطع کرد.
گوشی را گذاشتم.

🟤 عرق کرده بودم.
مبهوت و شرم‌سار، شده بودم.
به‌ناگه، زَدَم زیرِ خنده!
به‌قدری خندیدم که، چشمانم، اشک‌آلود شد.

◾️ بعدها، آن‌کلاسِ چهل‌ثانیه‌ای استادِ علوم سیاسی، برای من، بی‌اندازه، در داوریِ فوتبال، مؤثّر واقع شد.

◾️ اکنون، داوری شده بودم که به چهار «کاف» مجهّز شده بود؛ و، بی‌رحمانه، به تماشاچی و بازیکن و مربیِ جفاکارِ وحشیِ خطاکار که، فحش و فضیحت می‌دادند، می‌پريدم و پاسخ می‌دادم «خداشاهده! یکی‌یکی‌شان را!».

◾️ افزون بر «کارتِ» زرد و قرمز، کاربستِ به‌جا و به‌موقع و نقطه‌زن و هدف‌مندِ یک «کاف» در دو «کاف» را نیز، از استادِ علوم سیاسی، فراگرفته بودم.


محسن خلیلی

۲ دی ۱۴۰۳ / ۲۲ دسامبر ۲۰۲۴

@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

21 Dec, 14:36


مُزَخْرَفْ:درازنویسی و پُرگویی(۱۲)

◾️شگفت‌زده شدم به‌ناگهان؛ چون‌که، سمِّ خالص (😂توپِ توپ😂)، پیدا کردم از مزخرف‌نویسی و بی‌هوده‌گویی.
◾️گفت‌ونویس بود در یکی از گروه‌های تلگرامی.
◾️شگفت‌آور است؛ زیرا، تک‌تکِ جمله‌ها، مصداقِ «مزخرف» است.

👇👇👇👇👇

من فقط نظر خودم را گفتم. نظر من حقیقت نیست و فقط نظر من است و ارزش بیش‌تری ندارد. شاید خطاست. حتمن هم ناقص است. هرکس آزاد است نظر و نگرش خودش را داشته باشد. شما هم نظر خودتان را دارید و من هم نظر خودم را. شاید تفاوت داشته باشیم و شاید هم‌نظر باشیم. من ادعا ندارم که سخنم درست است. من فقط نظرم را ابراز کردم، همان‌طور که همه آزاد هستند نظر خودشان را ابراز کنند. من هیچ ادعایی ندارم که نظر من، حقیقت است و تنهامنظر ممکن است. فقط‌وفقط یک نگرش است و همین.


🔺بدونِ تشریح و تفسیر و تفصیل، ببایست‌که، رهاکردن؛ شوربختانه، مزخرف‌درمزخرف‌درمزخرف است.


محسن خلیلی

۱ دی ۱۴۰۳ / ۲۱ دسامبر ۲۰۲۴


#مزخرف
#درازننوشتن
#پرنگفتن


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

19 Dec, 03:33


«فَرَحِ» من در کتاب‌خانۀ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانانِ نجف‌آباد


▪️عشق و علاقۀ شگفت‌آوری دارم به کتاب و کتاب‌خواندن.
▪️کتاب را که می‌بینم، ازخود، بی‌خود می‌شوم؛ بی‌اختیار، به‌دنبالش، می‌رَوَم، نه! می‌دَوَم.
▪️لذّتم از کتاب‌خوانی، با هيچ لذّتِ ديگر، قابل مقايسه نيست.
▪️لحظاتِ فَرَح‌بارِ کتاب‌خوانی را، با هیچ‌چیز، عوض، نمی‌توانم کرد.
▪️می‌گشتم دنبالِ این‌که، رازِ این شادمانی چیست.
▪️پیدا کردم.

🔺سال ۱۳۵۴، منِ هشت‌ساله، دانش‌‌آموزِ سوم ابتدایی بودم؛ دبستان نهم آبان (نجف‌آباد، خیابان شیخ‌بهایی، کوچۀ شهید امیرکاوۀ کنونی).
🔺منزلِ ما، خیابان شاهپور بود؛ دکتر علی شریعتیِ کنونی.
🔺کتاب‌خانۀ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانانِ نجف‌آباد، در خیابان شاهپور بود؛ سرِ سه‌راهِ خیابانِ دانش.
🔺پاتوقِ من بود؛ زیبا و فرح‌انگیز؛ پُر از کتاب و قفسه و میز و صندلی و رنگ و نقاشی و تابلو و بازی.
🔺آن‌کتاب‌خواندن‌ها، در کانونِ پرورش فکری کودکان و نوجوانان، هم‌چون «العِلمُ فی‌الصَّغَر، کالنَّقشِ فی‌الحَجَر» (یادگیریِ دانش در کودکی، مانند حکّاکیِ نقش در سنگ است) مرا، با خود، تابه‌امروز (که پنجاه‌وهفت‌ساله‌ام) کشانده و آورده است.

🔸کتاب را، هم‌چون «پرنيانِ شادی‌آور» می‌بينم؛ و، فَرَح دیبا را، معنی، جز این نباشد!


محسن خلیلی

۲۹ آذر ۱۴۰۳ / ۱۹ دسامبر ۲۰۲۴

@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

18 Dec, 10:25


مُزَخْرَفْ:درازنویسی و پُرگویی(۱۱)


◾️ در آغازِ سخن‌رانیِ استادِ بسیارنام‌آورِ علوم سیاسی، چنین گفته شد:


🔺«قبل‌از هرچیز، عرض کنم که، صرفاً، نظراتِ خودِ من است. خیلی مشتاقم نظراتِ انتقادی شما را بشنوم. مطمئنم در بسیاری از زمینه‌ها، بسیاری از شما، با نظراتِ من، موافق نیستید.»🔺


◾️ مزخرف‌گویی است؛ و، از جنسِ درازگوییِ بی‌هوده است.

◾️ چرا؟

🔸یک) صرفاً=یعنی چه؟ مطمئنی؟ فکر کرده‌ای كه گمان خواهد رفت که، نظراتِ دیگران نیز، قاتیِ نظرات شما شده باشد؟ «صرفاً»، یعنی این‌که، نظراتِ یک مرکزِ پژوهشی یا دانشگاه یا یک مؤسسه نیست؟ اگر بود، که آن‌ها، باید می‌گفتند هست یا نیست. شما، چرا با «صرفاً»، تردیدافزایی می‌کنی؟

🔸دو) خودِ من=خُب! شما داری می‌گویی. خودِ من یعنی چه؟ مگر شکّ داری؟ هر فردی، به‌هنگامِ سخن، نظراتِ خودش را می‌گوید. وانگهی، «خودِ من»، دیگر چه صیغه‌ای است؟ من، کافی است. «خودِ من»، تأکید بر «تردیدِ نهفته» است.

🔸سه) مشتاقم=شما، شاید بله! دیگران، شاید مشتاق نباشند. «اشتیاق» را از کجا بفهمیم؟ چه لزومی دارد گفتنش؟

🔸چهار) نظراتِ انتقادی=فقط نظراتِ انتقادی؟ تمجیدی و توصیفی و تعریفی و تکمیلی و تصحیحی را نه؟

🔸پنج) بشنوم=چرا فقط شنیدن؟ پاسخ‌گفتن، چه می‌شود؟ قبول‌نمودن و ردکردن، چه می‌شود؟

🔸شش) مطمئنم=از کجا؟ چگونه چنین اطمینانی را به‌دست آورده‌ای؟

🔸هفت) بسیاری از زمینه‌ها=شاید هم در تمامِ زمینه‌ها! و، شاید هم، در هیچ‌کدام از زمینه‌ها!

🔸هشت) بسیاری از شما=شاید هم همه! و، شاید هم، هیچ‌کس!

🔸نه) موافق نیستید=از کجا می‌دانی؟ شاید، همه، موافق باشند! و، شاید هم، همه، مخالف باشند!


◾️ در همان آغاز، بگو:
سخن‌رانی، به دو بخش، تقسیم می‌شود: یک)دربارۀ ...؛ دو)دربارۀ... .


محسن خلیلی

۲۸ آذر ۱۴۰۳ / ۱۸ دسامبر ۲۰۲۴


#مزخرف
#درازننوشتن
#پرنگفتن


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

16 Dec, 13:20


به‌کاراُفتادنِ قوۀ عاقلۀ کشورداری و برکنارنماندن و بی‌خیالی‌طیّ‌نکردن و ادخالِ هشیارانه و بی‌کارسازی/ برکنارکردنِ «نظام»!(۳)


⚫️ چنان‌که آمد، در اصلِ ۱۱۱ قانون‌اساسی جمهوری اسلامی، برای تغییرِ رهبر، سه راهِ آشکار و دو راهِ پنهان، وجود دارد:

یک)فوت؛ دو)کناره‌گیری؛ سه)عزل؛ چهار)بیماریِ ناتوان‌كننده؛ پنج)دیگرحادثۀ ناتوان‌کننده.

⚫️ مرجعِ تشخیصِ سه بندِ نخست، «مجلس خبرگان رهبری» است؛ ولی، مرجعِ تشخیص‌دهنده/تصمیم‌گیرندۀ بندهای ۴ و ۵، آشکار و معیّن نیست.

⚫️ سه‌راهِ نخستِ کنارزدنِ «رهبر» (به‌عنوانِ مسئولِ گردن‌نگيرِ واپس‌ماندگی‌های ایران)، بسته است؛ ولی، دو راهِ دیگرِ کنارنهادنِ «وی»، نیم‌باز است.

⚫️ «نیم‌براندازیِ پای‌بند» [Promissory Semi-Coup]، نه، گشایشِ «روزنه» است و نه، گشودنِ «راه»؛ بالاترازآن، راهی است برای نجاتِ کشورِ گرفتارِ خودخواهیِ رهبرِ مسئولیت‌گریز؛ که، نه، خود، تغییر می‌کند و نه، اجازۀ تغییر می‌دهد و بُن‌بستِ تمام‌وکمالِ شخصیّتیِ خود را، هم‌چون قماربازِ همیشه‌بازندۀ بلاتکلیف، با گزاره‌های پادرهوا و معلّقی چون «جنگ نمی‌شود؛ مذاکره هم نمی‌کنیم»، به مملکت، سرایت داده و کشور را، در بُن‌بستِ بی‌برنامگی (که، هم، جنگ و هم، مذاکره خواهد شد)، کلافه کرده و گیر انداخته است.

⚫️ «نیم‌براندازیِ پای‌بند»، در تاریخِ معاصر ایران، بی‌پیشینه نیست؛ و، چنان‌که آمده است، در اوضاعِ آشفته، بغرنج، نابسامان و لرزانِ ایرانِ دورانِ احمدشاه (که، علّاف، خوانده بودندش ازبس، فراری بود از مسئولیت‌پذیری و گردن‌گیری)، گروهی پنج‌نفره (ضیا‌ء‌الدیّن طباطبایی، رضا میرپنج، مسعود کیهان، احمد امیراحمدی، کاظم‌ سیاح) را هم‌سوگند کرد تا «مملکتِ ایران» را، با «برانداختنِ ریشۀ جنایت‌کاران خودخواهِ تن‌پرورِ داخلی» و «رهانیدن ملّت ایران از سلسلۀ رقیّتِ مشتی دزد و خیانت‌کار» که، در سال‌های پُرآشوب پس‌از مشروطه، «زَمام مَهامِ مملکت را به‌ارث، دردست گرفته بودند و مانندِ زالو، خونِ مردم و ملّت را مکیده، ضجۀ وی را بلند می‌ساختند» از راه‌روِ «حکومتِ مقتدر نظامی» و «دیکتاتور مصلح»، به‌جای «شاهِ ناتوان قاجار»، از تباهی و نابودی، دور کنند.

⚫️ اکنون، در شیوۀ برخورد با نظامِ «جمهوری اسلامی»، دو مقولۀ تغییر «در» نظام سیاسی (بازنگری) و «تغییرِ» نظام سیاسی (سرنگونی)، برهم‌دیگر، غلتیده و جدایی‌ناپذیر شده‌اند.

⚫️ کدام مَنِش (از شیوه‌های چهارده‌گانۀ بازنگری/سرنگونی) کم‌خون‌ترین، کم‌زیان‌ترین، کم‌خصومت‌ترین، کم‌هزینه‌ترین، کم‌پیکارترین، کم‌خشونت‌ترین و کم‌‌خسارت‌ترینِ روش‌ها، به‌شمار است؟


✔️پایان✔️


محسن خلیلی

۲۶ آذر ۱۴۰۳ / ۱۶ دسامبر ۲۰۲۴


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

14 Dec, 19:00


به‌کاراُفتادنِ قوۀ عاقلۀ کشورداری و برکنارنماندن و بی‌خیالی‌طیّ‌نکردن و ادخالِ هشیارانه و بی‌کارسازی/ برکنارکردنِ «نظام»!(۲)


◼️نظامِ «جمهوری اسلامی»، یکه‌سالار و نادموکراتیک است.

◼️ اقدام علیهِ «جمهوری اسلامی»، تضعیف و نفیِ نظامِ نادموکراتیکِ تک‌سالار است.

◼️ براندازیِ خاموشِ بخش‌های اقتدارگرا/اتوریتارینِ نظامِ جمهوری اسلامی، گامِ لرزان، ولی، ‌به‌سودِ منفعتِ دموکراتیک است.

◼️ «براندازیِ خاموشِ دموکراسی»، سه روش دارد:

🔺یک) کودتای اجرایی [Executive Coup]؛ که، تعلیقِ قانون‌اساسی است توسطِ رییسِ قوّۀ مجریه، به‌منظورِ به‌دست‌گرفتنِ تمامیّتِ قدرت سیاسی.

🔺دو) کودتایِ پای‌بند [Promissory Coup]؛ که، کنارنهادنِ حکومت است با نویدِ برگزاری انتخابات و احیاء دموکراسی.

🔺سه) گسترش‌طلبی مجریه [Executive Aggrandizement]؛ که، خودرهاسازیِ قانون‌مندِ [از راه‌روِ همه‌پرسی/تغییر قانون‌اساسی] حکومت است از قید‌و‌بندهای قانونی و سپس، دست‌زدن به تغییرات نهادی برای جلوگیری از به‌چالش‌کشیدنِ حکومت توسطِ مخالفان.

◼️ نظامِ جمهوری اسلامی، «دوگانه=Hybrid» است؛ هم، اتوریتارین است؛ و، هم، بهره‌منداز روش‌های دموکراتیک‌مآب.

◼️ با توجه به چیرگیِ ولایت مطلقۀ فقیه بر قانون‌اساسی جمهوری اسلامی، وجهِ غالبِ نظام جمهوری اسلامی، اقتدارگرایی است.

◼️ نظام جمهوری اسلامی، نادموکراتیک است؛ ولی، بخت‌واقبالِ بزرگ، این است‌که، اقتدارگرای کامل/مطلق نیز، نیست.

◼️ یکی از روش‌هایِ «براندازیِ خاموشِ اقتدارگرایی»، به‌ویژه، در نظام‌های دوگانه [هیبرید=اقتدارگرایِ دموکراتیک‌نما] به‌منظورِ کاستنِ وجهِ اتوریتارین و افزودنِ وجهِ دموکراتیک، بهره‌گیری از برخی واژگان/گزاره‌های پنهانِ [کم‌تر دیده‌‌وخوانده‌شده] در قانون‌اساسی است.

◼️ «علی خامنه‌ای»، «عوض‌بِشو» نیست؛ او را، بایست عوض کرد؛ به‌نفعِ او نیز، هست؛ چون‌که، مسئولیت‌گریز و گردن‌نگیر است، هر اتفاقی بعداز تعویضِ بی‌بازگشتِ او، رخ دهد، گردن نخواهد گرفت.

◼️ در اصلِ ۱۱۱ قانون اساسی جمهوری اسلامی، برای تغییرِ رهبر، سه راهِ آشکار (پایان‌بسته) و دو راهِ پنهان (پایان‌باز)، وجود دارد:

🔸یک)فوت (دستِ خدا و عزراییل است.)؛

🔸دو)کناره‌گیری («وی»، پیش‌ازاین، گفته بود که، سخنانِ خدا بود؛ بر زبانِ من، جاری بود. نمایندۀ خداوند و کناره‌گیری؟ حاشا و کلّا!)؛

🔸سه)عزل (خبرگان رهبری، پُراختلاف‌تر و پُرمنفعت‌تر و ترسوتر از آن‌اند که، خیزِ برکناری بردارند.)؛

🔸چهار)بیماریِ ناتوان‌كننده از انجامِ وظایف (کنارنهادنِ موقّت=در تجربۀ تاریخِ معاصر، نشان داده شده است‌که، «بازگشت»، در کار نخواهد بود.)؛

🔸پنج)دیگرحادثۀ ناتوان‌کننده از انجامِ وظایف (کنارنهادنِ موقّت=در تجربۀ تاریخِ معاصر، نشان داده شده است‌که، «بازگشت»، در کار نخواهد بود.).

🔴 اکنون، دو راهِ چهار و پنج، می‌تواند پايۀ «نیم‌براندازیِ پای‌بندانه» [Promissory Semi-Coup] قرار گیرد؛ زیرا، مرجعِ تصمیم‌گیرندۀ جمله‌های پایانیِ اصلِ یک‌صدویازدهمِ قانون اساسی جمهوری اسلامی، مشخّص و آشکار نیست. دستِ نخبگانِ به‌هم‌بستۀ نزدیکِ هستۀ ساختارِ قدرت است؛ مبسوط‌الید نیستند؛ ولی، در دایرۀ قدرت، بی‌قدرت نیز، نیستند.


✔️دنباله دارد.✔️


محسن خلیلی


۲۴ آذر ۱۴۰۳ / ۱۴ دسامبر ۲۰۲۴


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

13 Dec, 04:06


به‌کاراُفتادنِ قوۀ عاقلۀ کشورداری و برکنارنماندن و بی‌خیالی‌طیّ‌نکردن و ادخالِ هشیارانه و بی‌کارسازی/ برکنارکردنِ «نظام»!(۱)


🔺در فرستۀ پیشین، (https://t.me/kabkekebek/534) چنین آمد که، چرا نتوان، «مملکت» را، با Promissory Coup [کودتایِ متعهّدانه/کودتایِ قول‌وقرارمند/کودتایِ پای‌بند] از ورطۀ هلاکت، دور ساخت؟

🔺«علی خامنه‌ای»، لجوج‌مردی یکّه و تنهاست‌که، در نپذیرفتنِ نادرست‌کاری‌ها، نظیر و مانند ندارد.

🔺«وی»، نه مانندِ «رضا پهلوی» است‌که، بنویسد «ناتوان شده‌ام و ... امر سلطنت را به‌ولی‌عهد و جانشین خود تفویض کردم» و کناره‌گیری کند و کشور را ترک گوید؛ نه مانندِ «محمّدرضا پهلوی» است‌که، بگوید «متعهد می‌شوم... من نیز، پیامِ انقلاب شما ملّتِ ایران را شنیدم» و رها کند و برود؛ و، نه، مانندِ «روح‌اللّه خمینی» است‌که [البته، زمین‌وزمان و زمان‌وزمین را، به‌فحش و فضیحت، کشاند] قطع‌نامۀ ۵۹۸ را بپذیرد و بنویسد که، «بدا به‌حالِ من كه هنوز مانده‌ام و جام زهرآلودِ قبولِ قطع‌نامه را سركشيده‌ام» و جنگ عراق و ایران را، پایان دهد.

◾️«او» به ناتوانی خود، مُقرّ نیست؛ کناره‌گیری نمی‌کند؛ جایی ندارد که برود؛ صدای هیچ تحوّلی را نمی‌شنود و در همۀ معرکه‌ها، امیدوار و دل‌بستۀ «سلام فرمانده»، است و دل‌خوش به این است‌که، «تا دستِ حقّ روی سرِ سیّدعلی باشد؛ این منطقه زیرِ پَر سیّدعلی باشد؛ نازم به این سلطه که حالا غربِ آسیا؛ در حلقۀ انگشترِ سیّدعلی باشد؛ بشار اسد، سربازصفرِ ارتش آقاست؛ پوتین خودش، فرمان‌بَرِ سیّدعلی باشد.»

◼️«علی خامنه‌ای»، به‌ویژه در بحران‌های دفاعی/امنیّتی، نشان داده است‌که، مسئولیت‌گریز است؛ نشانیِ نادرست می‌دهد؛ مظلوم‌نمایی می‌کند؛ معترف‌به‌اشتباه نیست؛ نویدِ آیندۀ مبهم و بعید، می‌دهد؛ دیگران را، مقصّر جلوه می‌دهد؛ پیروزی‌نمایی می‌کند؛ خود را، شکست‌نخوردنی، نشان می‌دهد؛ شجاع‌نَمایی می‌کند؛ و، کوتاه‌آن‌که، مُرغِ کلام و کردار او، «یک‌پا» دارد و هم‌چون قماربازِ همیشه‌بازنده، «خُنُک آن قماربازی که بباخت آ‌ن‌چه بودش/ بِنَماند هیچش اِلّا هوسِ قمار دیگر»، در هوای آخرین قمار است‌که، می‌داند بازندۀ مطلق است، ولی، حفاظت از درستی و راستیِ قَلَم‌رُوِ سخنِ خود را، بالاتر از، مرز و میهن و اقلیم، می‌داند.

◾️نتوان که او را، هشیار و بیدار ساخت؛ جهان‌نابینیِ سیّدقطب‌وارِ ضدِّمدرنِ ضدِّتجدّدِ او، متصلّب و دست‌نخورده است؛ متحوّل نمی‌شود و نه که، به‌سنّ‌وسال، فراترازآن، به‌دانش و بینش نیز، کُهَن است و عوض نمی‌شود. او را، ببایست عوض‌کردن.


⚫️امّا، نخست، یک داستان:

▪️فروردینِ ۱۳۹۲ بود.
▪️«کامران باقری لنکرانی»، نامزدِ انتخاباتِ ریاست جمهوری شده بود؛ از سوی جبهۀ پایداری.
▪️داشت سخن‌رانی می‌کرد.
▪️درمیانۀ سخن، «محمدتقی مصباح یزدی»، وارد شد.
▪️کامران، شتابان و دست‌پاچه، از صندلیِ سخن، پایین آمد.
▪️محمدتقی، کرسی‌نشین شد و سخن، آغاز کرد.
▪️کامران، روی دو زانو، چمباتمه‌زنان، نشست بر زمین؛ زیرِ دستِ سخن‌ران و دودست را، هم‌چون مُنقادِ تابع، بر پا گذاشته بود؛ ‌چونان مُریدِ مطیع.
▪️مُرادِ مُطاع، سخن آغاز کرد و آواز کرد که، «بینی و بین‌اللّه، شهادت می‌دهم که، روی زمین و زیر این آسمان، کسی اصلح‌تر از آقای لنکرانی نمی‌شناسم؛ حتی یک مورد خلاف شرع و خلاف قانون از او مشاهده نشده و امیدوارم که این شهادت، برگ زرّینی در کارنامۀ هشتادسالۀ من باشد».

◼️گفته و آورده بودند که، سه‌تن از کارشناسانِ عالی‌رتبه و کهنه‌کارِ وزارت اطّلاعات، حال‌وهوای جلسه را، نزدِ یک مقامِ بسیاربسیارعالی‌مرتبه، برده بودند و گفته بودند که، «این»، دیگر، ریاست‌جمهوری نیست؛ که، «این»، خیز برای رهبری است. خود دانید. از ما، هشدار!


✔️دنباله دارد.✔️


محسن خلیلی

۲۳ آذر ۱۴۰۳ / ۱۳ دسامبر ۲۰۲۴


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

09 Dec, 16:44


پابه‌سنّ‌گذاشتگانِ مشهدی، می‌گویند که، به‌وقتِ نماز و به‌هنگامِ دُعا برایِ «او»، «پدر»، که پیش‌نماز بوده است، پُشتِ دستِ راست را، به‌نشانِ نَهی و به‌نشانۀ انکار، تکان می‌داده و به‌عقب، پرتاب می‌کرده و می‌گفته است‌که، چنین نگویید، چون، «وی» را، من شِناسم که چه فاجعه‌ای است و «مملکت را، برباد می‌دهد و به‌فنا، می‌کشاند»!


▪️در هیچ زمینه‌ای، هیچ برجستگی خاصی نداشت؛ مگر آن‌که، می‌گفتند خطبه‌خوان است و حرّافی می‌کند.

▪️پیشینه‌ای در انقلاب و مبارزه‌گری نداشت؛ جبون بود و ترسو.

▪️تحصیلِ درست‌وحسابی نکرده بود؛ نه حوزوی، نه دانشگاهی.

▪️هیچ نوشتارِ مکتوبِ برجسته‌ای نداشت؛ نوآوری که، هیچ!

▪️او را، نه که با، روح‌الله خمینی و حسین‌علی منتظری و مرتضی مطهری و علی شریعتی و عبدالکریم سروش و مهدی بازرگان و محمد بهشتی و اکبر هاشمی رفسنجانی، می‌شد مقایسه کرد، که با دیگررجالِ نام‌آورِ تاریخ معاصر ایران نیز، توانِ مقایسه نبود.

▪️در همۀ زمینه‌ها، ناکامل بود و هیچ عرصه‌ای را به‌اتمام، نرسانده بود.

▪️در رهبریِ روح‌اللّه، او را، به‌حساب نمی‌آوردند؛ كه، اكبر هاشمی رفسنجانی، بسی جلوتر بود.

▪️در ریاست‌جمهوری، ریاستِ هیأت وزیران، با میرحسین موسوی بود؛ و، او، محسوب نبود و پس زده می‌شد و دیده نمی‌شد.

▪️در قصۀ جنگ، هاشمی رفسنجانی، همه‌کاره بود و او، گریزانِ گوش‌به‌فرمان.

▪️در خبرگان رهبری، به‌رهبری، برکشانده شد؛ به‌کارگردانیِ اکبر هاشمی رفسنجانی.

▪️عبدالکریم موسوی اردبیلی، به‌طعنه، گفته بود که، «خیرالموجودین»، انتخاب شد؛ یعنی که، ببینید دیگران را، یکی‌ازیکی، فاجعه‌تر، به‌شمارند.

▪️آغاز رهبریِ او، یعنی آغازِ تحقیر دیگرانِ توسطِ او؛ حقیرِ تحقیرشدۀ اکنون‌ْکامِ قدرت‌یافته!

▪️نه درمیان چپ و نه درمیان راست، پایگاه نداشت؛ رفت سراغِ بخشی از سپاه و بخشی از اطّلاعات.

▪️در حوزه، نه قبولش داشتند و نه به‌بازی می‌گرفتندش؛ رفت سراغِ پروبال‌دادن به نیروهای برکشیدۀ وابسته‌به‌خود در حوزه‌ها.

▪️مراجع تقلید، به‌هیچ می‌پنداشتندش؛ خود را، مرجع تقلید کرد.

▪️هیچ درسِ خارجِ درست‌وحسابی، نخوانده بود؛ خارج‌ازتمامِ معیارها، درسِ خارج، برایش راه‌اندازی کردند.

▪️عجبا! که، رساله هم نوشت؛ پس‌از یک دوره فشرده‌خوانیِ فقه که پنج‌شنبه‌ها، دوهفته‌یک‌بار، برگزار می‌شد و کلِّ فقه را، «فلش‌کارت»‌وار، دوباره‌آموزی کرده بود.

▪️دانشگاه که، اصلاً او را، به‌بازی راه نداد؛ کینۀ دانشگاه را، به‌دل گرفت و گزارۀ سراسربی‌معنیِ هیچ‌وپوچِ وقت‌تلف‌کنِ دانشگاه اسلامی را، به‌جانِ دانشگاه انداخت.

▪️هیچ فکر و اثری نداشت؛ پایگاه نشر آثار و افکار، برایش زدند.

▪️شروع کرد به برساختنِ کلمات و مفاهیمی که نه خود می‌دانست چیست و نه دیگران!

▪️هیچ فکری نداشت؛ برایش منظومۀ فکری، برساختند.

▪️هیچ دانشی و هیچ تخصصی در سیاست خارجی نداشت؛ سیاست خارجی را دردست گرفت.

▪️در هیچ زمینه‌ای، هیچ دانش و تخصصی نداشت؛ ولی، در همۀ زمینه‌ها، ره‌نمود می‌داد.

▪️مصباحِ به‌دست‌وپایش‌افتاده را، کرد مطهری زمان؛ که، مجیز می‌گفت و الّا مجیزِ قدرت، چیز دیگر نمی‌گفت.

▪️با تمامِ رییسانِ جمهور، درافتاد؛ چون، رؤسای جمهور، می‌دانستند که، به‌جز، اخلال و اختلال، هنری ندارد.

▪️پدرش راست می‌گفت: او، فاجعه است؛ مملکت را به‌باد می‌دهد و به‌فنا می‌کشاند.

▪️و، البته، کشانده است.

▪️«وی» را، نتوان «مأمور» دانست؛ ولی، پُر زِ کینۀ گذشتۀ محقّرِ تحقیرشده‌ای است‌که، هیچ‌گاه، در هیچ زمینه‌ای، بدو، هیچ نگاه نکرده‌اند و به‌هیچ، گرفته بودندش.

▪️زمام‌داری را، پای‌گاهِ برکشاندنِ خود، از هیچ به صد، کرد؛ و، باداباد که، مملکت را، هرچه پیش آید، او را، هیچش باک نباشد که، «دیگی که واسه من نجوشه، سرِ سگ، توش بجوشه»!


🔴چرا نتوان با Promissory Coup، مملکت را، از ورطۀ هلاکت، دور ساخت؟


محسن خلیلی

۱۹ آذر ۱۴۰۳ / ۹ دسامبر ۲۰۲۴


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

08 Dec, 17:24


افزودنِ یک نمرۀ «صفرِ» دیگر به کارنامهٔ سراسرهیچ‌وپوچِ «علی خامنه‌ای» در خیالِ متوهمانۀ «نَبَردِ جمهوری اسلامی در عُمقِ استراتژیکِ سوریه؛ وگرنه، در تهران بایست جنگید»!


🔺آورده‌اند‌که، نوشتار و گفتار را، خوش‌آغاز ببایست بود‌؛ به لطیفه‌ و مطایبت و به ظريفه‌ و ملایمت. مولانای بلخ و روم، گفته بود:
هر جدّى هزل است پيشِ هازلان
هزل‌ها جدّ است پيشِ عاقلان


☑️سيزده‌بدر بود.
خانواده، به‌قصدِ حال‌وهواعوض‌كردن، از خانه، بيرون شدند.
مكانی سرسبز، با تك‌درختی سايه‌افكن، در کنار جاده‌ای پررفت‌وآمد، يافتند.

☑️خواستند آن‌جا بنشینند و سفره پهن کنند و خوش‌خواری و خوش‌کامی را بیاغازند که، «پدرِ» خانواده، سازِ مخالف زد و دستور داد كه، وسط جادۀ پررفت‌وآمد، بايست‌كه سوروساتِ سيزده‌ را بگسترانند.

☑️هرچه اعضای خانواده پافشاری و پرخاش كردند و استدلال آوردند كه، اين، نه‌جای نشستن و سورچرانی است و نه‌جای شادی و گره‌برسبزه‌زدن است، پدر گفت که، تصمیم همین است و جز این نیست.
خانواده، به‌ناچار، تمکین کردند و به‌ترس و به‌لرز، سفره گستراندند؛ درست وسطِ جاده.

☑️دیری نگذشت که، کامیونی سنگین و شتابان، در جاده، می‌آمد.
راننده دید که، عده‌ای وسط جاده نشسته و سفره گسترده‌اند.
لحظۀ تصمیم بود؛ راننده، به‌شتاب، از جاده منحرف شد و کوبید به همان درختِ سِتُرگِ سایه‌افکنِ کنارِ جاده.

☑️پدر خانواده، سرافرازانه و با قیافه‌ای حقّ‌به‌جانب، رو به اعضای خانواده، كرد و گفت: نگفتم! نگفتم كه وسط جاده بايد نشست! ديديد كاميون به‌کجا زد؟
اگر آن‌جا نشسته بودیم، اکنون نیست‌ونابود شده بودیم.



🔸‌گویند که، «وی»، مهدی اخوان ثالث را، محترم می‌شماردش. سرودۀ هموست:
آن کاخ‌ها ز پایه فروریخت
و آن کرده‌ها به‌کار نیامد



محسن خلیلی

۱۸ آذر ۱۴۰۳ / ۸ دسامبر ۲۰۲۴


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

07 Dec, 18:39


اَرّه بده، تیشه بگیر!
«ایران، انبارِ پنبه در حلقۀ آتش»


🔺یک) رفتارِ جمهوری اسلامی، در گسترۀ روابط خارجی، ماجراجویانه بوده است؛ یکی‌به‌دویی، پُرمشاجره، درگیرانه و منازعه‌طلب.

🔺دو) توهّمِ بی‌اندازۀ یک‌رهبرِ بی‌پای‌گاهِ بُلَندجای‌گاه («علی خامنه‌ای»)، سوریه را، «دژِ» مقاومت، کرده بود.

🔺سه) جای‌گاهِ ژئوپلیتیکِ سوریه، «دومینو» [Domino]، و، جای‌گاهِ ژئواستراتژیکِ سوریه، «پای‌گاهِ آتش» [Firebase] است.

🔺چهار) سرنگونیِ بشار اسد و بحرانی‌شدنِ سوریه، پیامدهایِ زنجیروار، دارد:

▪️الف)عراق، که دست‌آوردِ دیوانگیِ چرچیل بود، آشفته/ضعیف خواهد شد.

▪️ب)اقلیم کردستانِ عراق، گرفتارِ نبردِ نعمتی-حیدری [بارزانی-طالبانی] خواهد شد.

▪️پ)حزب‌اللهِ محاصره‌شدۀ لبنان، ویروسِ ضعیف‌شده، خواهد شد.

▪️ت)جیش‌العدل، در بلوچستان، آشفته‌سازی/آشوب‌گری، خواهد کرد.

▪️ث)منازعۀ «اقلیم»، به کردستانِ ایران، سرایت خواهد کرد.

▪️ج)از طالبان، بایست منتظرِ اقدام‌های نظامی بود و نه تحریک‌های معمول.

▪️چ)جمهوریِ همیشه‌مدّعیِ آذربایجان، کوشش‌های میلیتاریستی [نظامی/تروریستی] خواهد کرد.

▪️ح)پان‌تورک‌های همیشه‌منتظرِ حمایت‌شدۀ ترکیه، کوشش‌های تجزیه‌طلبانه خواهند کرد.


🔴دومین توافق‌نامۀ «سایکس-پیکو»، در راه است.🔴


محسن خلیلی

۱۷ آذر ۱۴۰۳ / ۷ دسامبر ۲۰۲۴


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

01 Dec, 16:11


دو داستانکِ پیاپی؛ جداگانه‌، ولی‌، هم‌پیوند(۲)

تماسِ ادارۀ کُلِّ اطّلاعاتِ خراسانِ رضوی و تشویق‌به شکایت از رییسِ دانشگاه فردوسی مشهد
و
برنامه‌چینی برای برکناریِ رییس دانشگاهِ فردوسی مشهد از درونِ دانشگاهِ فردوسی مشهد



▪️آبان[یا آذر/دیِ]۱۳۸۹ بود.
▪️قصّۀ انتخاباتِ ریاست‌جمهوریِ ۱۳۸۸، به‌سر رسیده بود.
▪️پیش‌بَرَندگان و بَرَندگانِ انتخابات، سوارِ اسبِ قدرت شده بودند.
▪️به دانشگاه‌ها، بیش‌وکم، هجوم آورده بودند؛ در جست‌وجوی یک‌دست‌سازی بودند.
▪️محافلِ افراطیِ بیرونِ دانشگاه فردوسی مشهد، بسی تُندرو، شده بودند.
▪️دانشگاه را، «عامل» و «مأمور» می‌خواستند.
▪️از دانشگاه فردوسی مشهد، انتظاراتِ فراوان داشتند.
▪️رییس دانشگاه فردوسی مشهد (علی‌رضا عاشوری)، زیرِ بار نمی‌رفت.
▪️شیوه‌ای زیرکانه، درپیش، گرفته بود؛ تُند، می‌نشست؛ و، کُند، می‌راند.
▪️در ظاهر، آهنِ آب‌دادۀ یمانی، جلوه می‌نمود؛ ولی، در باطن، پرنیانی و زعفرانی، رفتار می‌کرد.
▪️خیز برداشته بودند برای برکناریِ او؛ که، چرا، به تُندروان، وقعی نمی‌نِهَد و گوش نمی‌دِهَد.
▪️نامِ سه‌تن را، برای جانشینیِ او، به‌پشتوانۀ محافلِ بیرونِ دانشگاه فردوسی مشهد، به اصحابِ افراطیِ وزارت علوم، داده بودند.
▪️«سخنِ» تازه که نداشتند؛ فقط، ریاست‌طلبی می‌کردند.
▪️انتخابِ رییسِ دانشگاه، زین «سِنخ» نبوده است هیچ‌گاه.
▪️«نسخِ» رویه‌های مرسومِ پیشین بود.
▪️با سه حرفِ نخستِ نام‌خانوادگیِ آن‌ سه‌تن، در جمله‌های سه‌گانۀ بالا، بازی کردم.
▪️«ن» و «س» و «خ» (دو تن از دانشکدۀ مهندسی و یک‌تن از دانشکدۀ علوم اداری‌واقتصادی) برای ریاستِ دانشگاه، معرّفی شده بودند.

🔺امّا، عقلِ سلیمِ دانشگاه، به‌کار افتاده بود؛ روحِ جمعیِ نگه‌دارندۀ دانشگاه، به‌تکاپو، افتاده بود.
🔺یک‌روز صبحِ زود، «پنج‌تن» استادِ خوش‌نامِ خوش‌ذاتِ خوش‌پوشِ خوش‌پیشینۀ خوش‌کوشِ خوش‌جوش، با وقتِ قبلی، نزدِ وزیر علوم، شتافتند.
🔺بدو گفتند: نکن! تغییر مَدِه! این سه‌تن، در بوالهوسی و بوالفضولی، شهرۀ شهر و معروفِ دهر، به‌شمارند.
🔺دانشگاه را، به «خِنِس» می‌کشانند و «گَند» می‌زنند به همه‌چیز.
🔺وزیر، به‌حرفِ «پنج‌تن»، گوش کرده بود؛ آنان‌را، پیرانِ خبرۀ بی‌منافعِ بی‌طرفِ دانشگاه‌دوست، یافته بود.

◾️خبر داشتم من؛ از فردی در سطحِ بسیاربالای وزارت‌خانه، خبردار هم شده بودم.
◾️دوستم، زنگ زد و ماجرا را گفت و گفت چه شده است مگر و چه می‌شود کرد؟
◾️گفتم: کتابِ «دستورِ پنج‌استاد» را، به‌یادت می‌آید؟
◾️گفت: بله! منظور؟
◾️گفتم: «پنج‌استاد» دارند «دستور» می‌دهند؛ نازکشی و یارکشی که نمی‌کنند.
◾️گفت: و، آن سه‌تن؟
◾️گفتم: یکی، «خُل» است؛ دیگری، «...خُل»، وان دِگَری، «...سته».
◾️به‌قدری خندید که نگو!


◼️فهمیده بودم که، چرا از ادارۀ اطّلاعاتِ خراسان رضوی، زنگ می‌زنند و می‌گویند که علیهِ «رییسِ دانشگاه»، شکایت کن.

🔸پدرسوخته‌ها!🔸


محسن خلیلی

۱۱ آذر ۱۴۰۳ / ۱ دسامبر ۲۰۲۴


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

01 Dec, 11:38


دو داستانکِ پیاپی؛ جداگانه‌، ولی‌، هم‌پیوند(۱)

تماسِ ادارۀ کُلِّ اطّلاعاتِ خراسانِ رضوی و تشویق‌به شکایت از رییسِ دانشگاه فردوسی مشهد
و
برنامه‌چینی برای برکناریِ رییس دانشگاهِ فردوسی مشهد از درونِ دانشگاهِ فردوسی مشهد



▪️آبان[یا آذر/دیِ]۱۳۸۹ بود.
▪️«شمارۀ ناشناس»، بود.
▪️سلامٌ علیکم.
▪️سلام.
▪️آقای خلیلی؟
▪️بله! بفرمایید.
▪️از ادارۀ کلِّ اطّلاعات خراسان رضوی، زنگ می‌زنم.
▪️گزینشِ شما، آقای خلیلی، برای تبدیلِ وضعیت، از پیمانی به رسمی، مدّت‌هاست‌که، به‌تعویق، افتاده است.
▪️نمی‌خواهيد فكری بكنيد؟
▪️نمی‌خواهيد شكايت كنيد و بدانید كه مقصّر كيست؟
▪️گفتم: دانشگاه فردوسی مشهد، منتظرِ پاسخِ وزارت اطّلاعات، است؛ این‌طور نیست؟
▪️گفت: نمی‌خواهيد عليهِ رييس دانشگاه فردوسی مشهد، شكایت کنید؟
▪️گفتم: به‌کجا؟
▪️گفت: آخه! به یک‌جایی! نمی‌شود که حقِّ شما را بِخورند! به، دیوان عدالت اداری؛ به، وزارت علوم؛ به، شورای عالی انقلاب فرهنگی؛ شکایت کنید.
▪️گفتم: چقدر زمان می‌بَرَد تا نتیجه گرفته شود؟

🔺لحن و نوعِ صدا و سخن، عوض شد؛ آشکارا، خوش‌حال شده بود.
🔺من، بیش‌وکم، خبردار بودم که، فضای افراطیِ بیرون‌ازدانشگاهِ فردوسی مشهد [که، به دست‌نشاندگانِ خود، در دانشگاه، فرمانِ بشین‌وپاشو، می‌داد و نوکری و چاکری و نوچگی، می‌خواست] انتظار داشت که، رییسِ دانشگاه، قلع‌وقمع‌وار، عمل کند و بزَنَد و بریزاند و بپاشاند و به‌هم بزَنَد و گردوخاک، به‌پا كند.

🔺امّا، او نمی‌کرد؛ در ظاهر، ناشکیبانه، تُندی می‌كرد؛ امّا، به‌باطن، فرهیختگی می‌کرد و به منزلتِ دانشگاه، نِگَه می‌کرد و در جَلوَت، با تاجِ قدرت، حکومت می‌كرد؛ امّا، به‌خَلوَت، بر تختِ حُرمت، جلوس می‌کرد.

▪️گفت: یک‌ماه؛ فوقِ فوقش، دوماه. شما، هم از پیمانی درخواهید آمد و رسمی خواهید شد.

▪️گفتم: نه!
▪️گفت: چرا؟

🔸گفتم: یکی این‌که، من علیه رییسِ خودم، به‌هیچ‌کجا، شکایت نمی‌كنم.
🔸گفتم: دوم این‌که، در این دو ماه، که شما می‌گويی نتیجه خواهد آمد، ترجیح می‌دهم، یک مقاله، بنویسم و کارنامه‌ام را، حجیم‌تر کنم.

◾️بسیارعصبانی شد و تماس را، بدونِ گفتنِ کلامی، قطع کرد.
◾️دلیل داشت.
◾️من خبر داشتم از چندوچونِ کار.


محسن خلیلی

۱۱ آذر ۱۴۰۳ / ۱ دسامبر ۲۰۲۴


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

28 Nov, 16:00


رخصتِ قانون اساسی به رهبرِ پُراختیاراتِ سوگندنخوردۀ مسئولیت‌گریزِ گردن‌نگیر!


🔺یک) «علی خامنه‌ای»، از یک‌جهت، در تاریخِ معاصر ایران، بی‌مانند است؛ او، «گردن‌نگیرترین» سیاست‌ورزِ پُرقدرتِ روزگار است.

▪️بدو، می‌گویند که، جنگ عراق؛ می‌گوید «برادرمان، هاشمی، مسئول بود.»

▪️بدو، می‌گویند که، هیأت وزیران؛ می‌گوید «برادرمان، موسوی، مسئول بود.»

▪️بدو، می‌گویند که، رهبری؛ می‌گوید «برادرانمان، در مجلس خبرگان، مرا، انتخاب کردند.»

▪️بدو، می‌گویند که، انتخابات؛ می‌گوید «عزیزانمان، در شورای نگهبان، کار را، پیش می‌بَرَند

▪️بدو، می‌گویند که، تحریم‌ها؛ می‌گوید «برادرانمان، در مجمع تشخیص مصلحت نظام، به وظایفِ خود، عمل می‌کنند.»

▪️بدو، می‌گویند که، آمارهایی که می‌پراکنی این‌ور و آن‌ور از نفت آمریکا؛ می‌گوید «کارشناسانِ ایرانی، ازقولِ کارشناسانِ آمریکایی، گفتند

▪️بدو، می‌گویند که، مهملاتِ هزینه‌سازِ تباه‌کننده چیست‌که می‌گویی؛ می‌گوید «من نشستم روی پله؛ یک صحبت گرم‌وگیرایی کردم. قبلاً هم فکرش را نکرده بودم. خدای متعال همین‌طور حرف می‌زد. درواقع، زبان من بود، حرفِ خدا بود

▪️بدو، می‌گویند که، حاصلِ رهبریِ تو، فاجعه‌بار بوده است برای کشور؛ می‌گوید «من که، به برادرانمان، در مجلس خبرگان، گفتم که، مرا، انتخاب نکنید؛ وگرنه، فاجعه‌ای می‌شود که، بایست خون گریست.»

🔺دو) همۀ تقصیر را، به‌عهدۀ ذاتِ مسئولیت‌گریزِ علی خامنه‌ای، امّا، نبایست انداخت.

🔺سه) معتادی را، گفتند که، از بَهرِ چه اعتیاد یافتی؟ گفت: امان از رفیقِ بد! زیرکی، زان‌میان، ورا گفت که، «البته، زغالِ خوب نیز، بی‌تأثیر نبوده است.»

🔺چهار) «قانون اساسی جمهوری اسلامی»، رفیقِ نابابِ علی خامنه‌ای، در مسئولیت‌گریزی و گردن‌نگرفتن، بوده است.

🔺پنج) قانون اساسی را، باز کنید؛ اصولِ ۱۰۷-۱۱۱ را، ببینید؛ رهبر، هیچ‌کجا، نه، در پیش‌گاهِ «قرآن کریم» و نه، دربرابرِ «ملّت ایران»، «سوگند» به «خداوندِ قادرِ متعال»، یاد نمی‌کند که، خدمت به مردم کند و به اعتلای کشور بیندیشد و از حقّ پشتیبانی کند و از خودکامگی بپرهیزد و از آزادی و حرمت اشخاص و حقوق قانونی ملّت، حمایت کند.


🔸ذاتِ گردن‌نگيرِ مسئوليت‌گريز، درميان، است.
🔸سوگند، به‌ميان، نيست.
🔸فاجعه که، متاستاز کرد و گریبانِ کشور را، گرفت، بر دوشِ «خبرگان و مجتبی» بینداز و برای آخرین‌بار نیز، از مسئولیت، بگریز!


محسن خلیلی

۸ آذر ۱۴۰۳ / ۲۸ نوامبر ۲۰۲۴


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

25 Nov, 11:45


فریب‌کار، نبودم؛ فریب خوردم!
به‌نامِ «وفاق»، نوشتم، به‌کامِ «نفاق»، شد!
نوشتارِ ۲۵ سالِ پیشِ مرا، نخوانید!
بیندازیدش دور!
توبه می‌کنم!
ببخشایید مرا!



♦️یک) بهارِ سالِ ۱۳۷۸ بود؛ دانش‌جویِ دکتریِ علوم سیاسیِ دانشگاه تهران بودم.

♦️دو) دوستی از دوستان، سفارشِ نگارشِ «مقاله» داد؛ برای مجلۀ «مطالعات ملّی»، که، ارگانِ «مؤسسۀ مطالعات ملّی» بود و گفته می‌شد که، وابسته به «وزارتِ اطّلاعات» است.

♦️سه) گفت: موضوعِ کلّیِ دو شمارۀ نشریه، «وفاقِ ملّی» است.

♦️چهار) تازه‌کار بودم؛ دست‌به‌قلم بودم؛ و، هی! البته! در جست‌وجوی شهرت نیز، بودم!

♦️پنج) دوماهه، نوشتم.

♦️شش) عنوانِ مقاله را، گذاشتم: «آفرینش وفاق؛ کارویژۀ قانون‌اساسی».

♦️هفت) چاپ شد: مطالعات ملّی، سال ۱، شماره‌های ۲ و ۳، زمستان ۱۳۷۸/بهار ۱۳۷۹، صص ۱۷۲-۱۵۱.

♦️هشت) منِ بی‌تجربۀ ساده‌انگارِ بازی‌خورده، «وفاق» را، به پنج نوعِ «میثاقی»، «ارزشی»، «شناختی»، «منزلتی» و «نقشی»، تقسیم‌بندی کرده بودم.

♦️نه) منِ بیش‌وکم‌، جویایِ نامِ فریب‌خوردۀ بازی‌گوش، «هرم نیازهای آبراهام مَزلُو» را پیشِ چشم گذاشته بودم و قُمپُز دَر کرده بودم که، ترتیبِ سلسله‌مراتبیِ وفاق‌ها [از کم‌ارزش تا پُرارزش]، در نظامِ مبتنی بر قانون اساسی، عبارت است از نقشی، منزلتی، شناختی، ارزشی، میثاقی.

♦️ده) نفهمیده بودم که، جمهوری با اسلامی، نمی‌سازد؛ سازشِ جمهوریّت با اسلامیّت، وفاقِ دو واژه نیست؛ زایندۀ نفاق است.

♦️یازده) نفهمیده بودم که، دین با دموکراسی، نمی‌سازد؛ سازشِ دین و دموکراسی، وفاق نیست؛ نفاقِ ظاهرجویانِ باری‌به‌هرجهت است.

♦️دوازده) نفهمیده بودم که، مردم‌سالاری دینی، یاوه‌گوییِ نَفَهمان است‌که، پرده‌نشینی و جوشن‌پوشی را، هم‌زاد و هم‌زمان، در چشمانِ مردمان، فرومی‌کنند.

♦️سیزده) نفهمیده بودم که، انقلاب، اسلامی نمی‌شود؛ سازشِ انقلاب و اسلام، وفاقِ دو مفهوم نیست؛ نفاقِ خانه‌براندازِ مُلک‌ومملکت است.

♦️چهارده) نفهمیده بودم که، نظام جمهوری اسلامی، اصلاً «قانون اساسی» ندارد؛ ذاتِ نظامِ جمهوری اسلامی، مفهوماً و مصداقاً، بر نفاق استوار است؛ بر طبلِ وفاق می‌کوبد؛ ولی، از کوزۀ پُرنفاق، برون همان تَراوَد که در اوست.

◼️ کاش سالِ ۱۳۷۸، به‌یادِ سالِ ۱۳۵۸، می‌افتادم:

▪️کلاس‌های معارفِ دینی/انقلابیِ صبح‌زودِ حسینیۀ ارشادِ «نجف‌آباد» را، می‌رفتم.

▪️مدرّسِ کلاس می‌گفت که، منافق، از کلمۀ «نَفَقَ» گرفته شده است؛ و، «النَّافِقاء»، يكى از دو سوراخِ لانۀ موش صحرایی است‌كه، براى روز فرار، پنهان مى‏‌كند، تا، به‌هنگامِ مواجهه با شکارچی، قِسِر دَر برود.

▪️به‌گفتۀ مدرّس کلاس، منافق، کسی است‌که، کفرش را مخفی می‌کند و اظهار ایمان می‌کند و خلافِ آن‌چه در دل دارد، اظهار می‌کند.


🔷ذاتِ تُنُک‌مایۀ جمهوری اسلامی و مردم‌سالاریِ دینی، دورویی است؛ نفاق را مخفی می‌کند و اظهارِ وفاق می‌کند و خلافِ نفاقِ ذاتی که در دِل و مغز و دِماغ دارد، اعلامِ وفاق می‌کند.🔷


محسن خلیلی

۵ آذر ۱۴۰۳ / ۲۵ نوامبر ۲۰۲۴


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

23 Nov, 17:46


مُزَخْرَفْ:درازنویسی و پُرگویی(۱۰)


1⃣ طَرَف، درمیانۀ سخنِ فردِ مقابل، و، به‌ناگهان، و، البته، اندکی با تُندخویی و قیافۀ ازخودراضی و پَرخاش‌جویانه و مُعتَمَدبه‌نفس و مغرورانه و در جست‌وجوی به‌کُرسی‌نشاندنِ خود، می‌گوید:

🔺«این، نظرِ شما است؛ و، نظرتان، البته، محترم است؛ ولی ...‌».🔺

2⃣ از نام‌آورترین و مَلال‌آورترینِ مزخرف‌گویی‌ها، به‌شمار است:

🔸یک)خُب! او، دارد می‌گوید! تو که نمی‌گویی؛ و، آشکار است‌که، نظرِ «او» است؛ و، نه، دیگری!

🔸دو)خُب! خودخُداپِندار مباش و گُمانِ قاضی‌القضاتی مَبَر! آشکار است‌که، "نظر"، ‌می‌تواند درست یا نادرست باشد؛ ولی، در هردو ریختِ "راست" یا "ناراست"، "محترم" که هست!

3⃣ مزخرف‌درمزخرف‌درمزخرف است؛ ولی، شوربختانه، پُرآب‌وتاب و پُرآوازه و پُرکاربرد و پُربَسامد است.


محسن خلیلی

۳ آذر ۱۴۰۳ / ۲۳ نوامبر ۲۰۲۴


#مزخرف
#درازننوشتن
#پرنگفتن


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

21 Nov, 19:36


دستورِ تازۀ روزگار(۵)
🔺Novus Ordo Seclurom🔺


◼️◼️اندربارۀ "دونالد ترامپ" و "ایلان ماسک"؛ و، نه، "آرمان‌شهر" [Utopia] و، نه، "پادآرمان‌شهر" [Dystopia]، که، همانا و هرآینه، پدیدارشدنِ X-Topia؛ و، دربارۀ آیندهٔ ایران، که شوربختانه، در مُغاکِ خودساخته، به‌دام، افتاده و کم‌ارزش گشته و ارج، زِ دست، بِداده است.◼️◼️


🔴یک) در «دستورِ تازۀ روزگار»، ایران، می‌بایست، «گشوده‌بازار» گردد و به ‌بازار جهانی، کشانده شود.

🟠دو) در «دستورِ تازۀ روزگار»، افغانستان، هم‌چنان، «منجمد/درخودفرورفته/ایستا»، باقی می‌ماند.

🟡سه) دلیلِ منجمدسازیِ [Freezing] افغانستان، دوگانه است:
▪️الف) مانع‌سازیِ بر سرِ راه سود و تجارتِ چين؛
▪️ب) ترساندنِ مدامِ روسيه از خطرِ انتقالِ نیروی بنیادگرایِ دست‌به‌اسلحه.

🟢چهار) نظامِ سرمایه‌داری [منظومۀ تجارت جهانی و برندهای برتر بین‌المللیحریص و نیازمندِ «بیش‌از ده‌هزار میلیارد دلار» ثروتِ نهفتۀ افغانستان، به‌شمارند که، دربرگیرندۀ مواد مهمّ مشهوربه «فلزات آینده» است.

🔵پنج) دلیلِ نامنجمدسازی [Defreezing] و بهنجارسازیِ ایران، وجودِ ناگشوده‌ترین بازارِ حریص‌به‌مصرفِ کالاهای جهانی، در کشوری است‌که، مُدام در جست‌وجوی مصرفِ تولیداتِ برندهای بین‌المللی است.

🟣شش) برندهای جهانی، برتر از دولت‌ها و برفرازِ حکومت‌ها، تصميم‌گيرندگانِ اصلیِ تجارت بین‌المللی، به‌شمار می‌آیند؛ و، بیرون‌ماندنِ بازارِ پُرجمعیتِ پُرسلیقۀ تازه‌طلبِ به‌شدّت‌مصرف‌گرا، از چرخۀ بازارِ جهانی‌شده، خلافِ عقلانیّت سودانگارِ سرمایه‌دارانه است.

⚫️هفت) افغانستان، سه وضعيتِ قديم و يك وضعيت تازه داشته است:
🔹الف) «گذرگاه» [Passage] با اوج‌گیریِ رقابت‌های اروپاییِ آغاز و ميانۀ قرنِ ۱۸؛
🔹ب) «حائل» [Buffer] و ضربه‌گیرِ رقابت‌های انگلستان/روسیه، بر سرِ هند؛
🔹پ) «حفره» [Hole] با فرورفتن در سياه‌چالۀ «نزاع‌ِ» مُدام، پس‌از تهاجم شوروی؛
🔹ت) «گلوگاه» [Bottle-Neck] با اوج‌گیری رقابت‌های بسیارجهانی‌شدۀ اقتصادی و سیاسی و نظامی.

🟤هشت) چین، برای چیرگی بر فضای جهانیِ تجارت آینده، کشورِ «چندکریدور» [MultiCorridor Country] شده است.

🔴نه) آمریکا، برای پیاده‌سازیِ Make America First Again، نیازمندِ سرزمینِ «کریدورشِکن» [Corridor-Breaker Territory] است.

🟠ده) آمریکا، برای پیاده‌سازیِ Make America First Again، نیازمندِ برون‌سپاریِ «امرِ» سیاست، در خاورمیانه است؛ از سه راه‌روِ اسراییل [نظامی/امنیّتی]، ایران [بازار]، و عربستان سعودی [اقتصادی/مالی و واتیکان‌سازیِ مکه].

🟡یازده) افغانستان، در «دستور تازۀ روزگار»، «سرزمینِ گلوگاهِ کریدورشکن» [Territory of the Bottle-Neck & Corridor-Breaker] می‌شود.

🟢دوازده) ایران، با «توافق بزرگ» و/یا «جنگ بزرگ»، «بهنجار/گشوده»، می‌شود.

🔵سیزده) اگر، America First، کام‌روا گردد، امکانِ تغییرِ بافتارهای سرزمینی [گشادوبستِ جغرافیایی] پدیدار خواهد شد؛ افغانستانِ دونیم‌شدۀ کوچک‌تر و ایرانِ بزرگ‌تر.

🟣چهارده) اگر، America First، ناکام‌ گردد، امکانِ تغییرِ بافتارهای سرزمینی [گشادوبستِ جغرافیایی] پدیدار خواهد شد؛ افغانستانِ دونیم‌شدۀ کوچک‌تر و ایرانِ چندپاره.


🔸🔸🔸پایان🔸🔸🔸


محسن خلیلی

۱ آذر ۱۴۰۳ / ۲۱ نوامبر ۲۰۲۴

#آمريکا
#دونالد_ترامپ
#انتخابات_ریاست_جمهوری_۲۰۲۴
#ایلان_ماسک
#دستور_تازه_روزگار
#آینده_ایران
#آینده_افغانستان
#Novus_Ordo_Seclurom
#X_Topia


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

21 Nov, 18:26


🏡دوستان و همراهان گرامی

💡چهل‌وچهارمین «دوهفتانه با کتاب:نگذاریم چراغ کتاب کشته شود!»[دایموندخوانیِ۵](پنج‌شنبه یکم آذر۱۴۰۳،بیست‌ویکم نوامبر۲۰۲۴)برگزار شد.

🔖پروندۀ شنیداریِ شناساندنِ کتابِ دنیا تا دیروز:آنچه از جوامع سنتی می‌آموزیم(جَرِد دایموند،علی مجتهدزاده،تهران،پارسه،چاپ سوم،۱۴۰۰)را، بشنوید.


محسن خلیلی

۱ آذر ۱۴۰۳ / ۲۱ نوامبر ۲۰۲۴


#دوهفتانه_با‌_کتاب
#دنیا_تا_دیروز
#جوامع_سنتی
#جرد_دایموند
#علی_مجتهدزاده


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

21 Nov, 01:36


📖دوهفتانه با کتاب‌(۴۴)

🪔 نگذاریم چراغِ کتاب کشته شود!


📮دایموندخوانی(۵)


🟢دنیا تا دیروز:آنچه از جوامع سنتی می‌آموزیم


🖋نویسنده
جَرِد دایموند
   
✏️پارسی‌گردان
علی مجتهدزاده

🖨ناشر
پارسه(چاپ سوم،۱۴۰۰)


🗓پنج‌شنبه ۱ آذر ۱۴۰۳
      (۲۱ نوامبر ۲۰۲۴)

۲۱ (به‌وقتِ ایران)
    ۱۲.۳۰ (به‌وقتِ مونترال،کانادا)


🎙کتاب‌گو
محسن خلیلی


💌همراه
کتابخانهٔ مهرگان(مونترال،کانادا)


🔎 اینستاگرام
https://www.instagram.com/mohsen.khalili.mk?igsh=MW1uNW40bzIxc2Vvbw==


#دوهفتانه_با‌_کتاب
#دنیا_تا_دیروز
#جوامع_سنتی
#جرد_دایموند
#علی_مجتهدزاده


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

19 Nov, 11:32


دور، دورِ «دوره» است!
به‌بهانۀ همایشِ «دوره‌بندی در تاریخ»



🔺یک)کتابِ «این جهانِ گذرا:تاریخچۀ بشریّت»[دیوید کریسچن،پارسی‌کردۀ مزدا موحد،تهران:بیدگل،چاپِ چهارم،۱۴۰۳]را، خوانده بودم.

🔻دو)با «حسن حضرتی»[تلگراماً]گفت‌وگو می‌کردیم؛ از هر دری.

🔺سه)گفتم: یاد مقالۀ تو بودم دربابِ دوره‌بندی در تاریخ!

🔻چهار)گفت: محسن! راستی! همایش داریم در «پژوهشکدۀ تاریخ اسلام»؛ دربارۀ دوره‌بندی در تاریخ.

🔺پنج)گفتم: شرکت می‌کنم؛ و، درجا، گفتم که، عنوانِ نوشتارکِ من این است: دور، دورِ «دوره» است!

🔻شش)گفت: ژورنالیستی است!

🔺هفت)گفتم: چَشُم![به‌قولِ مشهدی‌ها]؛ تغییر می‌دهم.

🔻هشت)عنوانِ نوشتارک[و، اکنون، گُفتارَک]را گذاشتم:
دورۀ تاریخی: چهار دشواره؛ هفت‌پرسشِ ساختار و هفت‌مایۀ پیرنگ.

🔺نه)تلاش کردم بنویسم؛ نشد؛ کار در آمازون، کار دستم داد و نرسیدم.

🔻ده)پروندۀ شنیداری را، امّا، رسیدم.

🔺یازده)کوتاه‌‌آنکه: تاریخ، مانندِ دیگرریخت‌های داستان‌گویی، به ساختار نیاز دارد؛ و، «دوره‌بندی»، از ابزارهای اصلیِ تاریخ‌نگاران، برای آفریدنِ ساختار است.

🔻دوازده)اگر، دوست داشتید، بشنویدش!


محسن خلیلی

۲۹ آبان ۱۴۰۳ / ۱۹ نوامبر ۲۰۲۴


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

17 Nov, 11:49


دستورِ تازۀ روزگار(۴)
🔺Novus Ordo Seclurom🔺


◼️◼️اندربارۀ "دونالد ترامپ" و "ایلان ماسک"؛ و، نه، "آرمان‌شهر" [Utopia] و، نه، "پادآرمان‌شهر" [Dystopia]، که، همانا و هرآینه، پدیدارشدنِ X-Topia؛ و، دربارۀ آیندهٔ ایران، که شوربختانه، در مُغاکِ خودساخته، به‌دام، افتاده و کم‌ارزش گشته و ارج، زِ دست، بِداده است.◼️◼️


🔴یک) جمهوری اسلامی [پس‌از، کرۀ شمالی، که، نه کشور، بدتر ازآن، اردوگاهِ وحشت و کار و انزوا، به‌شمار است]، ناگُشوده‌ترین کشورِ جهان، در بازار بین‌المللیِ جهان‌گُستر است.

🟠دو) تمامِ فرآورده‌های نام‌آور و سرشناسِ جهانی، در بازارهای داخلیِ ایران، کمابیش، دردست‌رس است؛ ولی، هیچ‌كدام از برندها و شرکت‌های معتبر چندملیّتی، مجوِّز و حقِّ حضور رسمی در بازارهای ایران را، ندارند.

🟡سه) درون‌مایه و کارویژۀ نظام سرمایه‌داری، گُشودگیِ جهان، به‌مانندِ یک بازارِ بسیاربزرگِ پُرازتقسیمِ ‌کار است؛ نظمِ کاپیتالیستی، پس‌از فروپاشیِ فئودالیسم [به‌ویژه، از غربِ اروپا] سربَرآورد و از راه‌روِ دوگانۀ اجبارآمیزِ اکتشاف/استعمار، گسترش یافت و به‌آرامی، بر تمامِ اروپا، و، سپس، بر دیگرقلم‌روهای جغرافیاییِ دنیا، چیره و جهان‌گستر شد، تاجایی‌که، «نظامِ جهانی»، لقب گرفت.

🟢چهار) نظم‌ونظامِ کاپیتالیست، با «قدرتِ سخت» [Hard Power] (از میانۀ قرنِ ۱۶ م.) و با آمیزۀ قدرتِ سخت و «قدرت نرم» [Soft Power] (از نیمۀ دوم قرنِ ۲۰ م.)، پندار و کردارِ «هژمونِ کشورگُشا/بازارگُشا» [Hegemon of Conquistador / Market Conqueror] را، داشته است.

🔵پنج) در انتظامِ جهان‌گیرانۀ کاپیتالیستی، کشورِ ناگُشوده‌بازار، «دشمنِ شرورِ سرکشِ زیرِبارِنظم‌ْنَرو»، به‌شمار است؛ و، خصلتِ نظمِ «سرکوب‌گرِ یک‌دست‌سازِ سرمایه‌دارانه»، پیوسته، در جست‌وجویِ گونه‌ای دِگَر از «جنگِ تریاک» [Opium War] است‌که، انگلیسی‌ها، به‌ضرب‌وزور، چینِ نَگْشوده‌بازار را در دو دوره جنگ [۱۸۴۲-۱۸۳۹ و ۱۸۶۰-۱۸۵۶]، تسلیم و واداربه‌سازش و گشایشِ بابِ تجارت با غربیان کردند. انتظامِ کاپیتالیستیِ هژمونیک، کشورِ دربسته و درخودرفته را، سرکوب ‌می‌کند و سپس، از جای‌گاهِ قدرتِ بالادستِ پیروز، کشورِ «غیرعادیِ» «ناگُشوده‌بازار» را، بر سرِ خِرَد می‌آورد و «گُشوده‌بازار» می‌کند.

🟫کوتاه‌آنکه، «جهان به‌کامِ کسی است‌که، پُرشور است و خون‌سرد» (گفتۀ «ویلیام مک‌فی» در: رضی خدادادی[گردآوری و ترجمه]«فرهنگ گفته‌های طنزآمیز»،تهران:فرهنگ معاصر،چاپ اول،۱۳۸۲،ص۱۷۵)؛ و، پنج‌صدسال‌وبیش‌است‌که، نظمِ جهان‌گُسترِ سرمایه‌دارانه، آهسته‌وپيوسته، با جبر و اجبار و ضرب و زور و تهدید و تطمیع و ترغيب و تشویق، راهِ گریز نگذاشته و همگان را، بر سرِ سفرۀ تجارتِ جهانی، نشانده و به بازرگانی، واداشته است.

🔺🔻«ایران»، داخلِ آدم بود؛ «جمهوری اسلامی» نیز، «آدم» خواهد شد.🔺🔻



🔸🔸🔸دنباله دارد.🔸🔸🔸


محسن خلیلی

۲۷ آبان ۱۴۰۳ / ۱۷ نوامبر ۲۰۲۴


#آمريکا
#دونالد_ترامپ
#انتخابات_ریاست_جمهوری_۲۰۲۴
#ایلان_ماسک
#دستور_تازه_روزگار
#آینده_ایران
#Novus_Ordo_Seclurom
#X_Topia


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

15 Nov, 13:40


دستورِ تازۀ روزگار(۳)
🔺Novus Ordo Seclurom🔺


◼️◼️اندربارۀ "دونالد ترامپ" و "ایلان ماسک"؛ و، نه، "آرمان‌شهر" [Utopia] و، نه، "پادآرمان‌شهر" [Dystopia]، که، همانا و هرآینه، پدیدارشدنِ X-Topia؛ و، دربارۀ آیندهٔ ایران، که شوربختانه، در مُغاکِ خودساخته، به‌دام، افتاده و کم‌ارزش گشته و ارج، زِ دست، بِداده است.◼️◼️


یک) شُعارِ «نخست، آمریکا» [America, First]، رونوشتِ تازۀ «صلح آمریکایی» [Pax Americana] است؛ و، واژۀ Pax، از نگاهی تاریخی، ناخودآگاه، یادآورِ «صلحِ رومی» [Pax Romana] و «صلحِ بریتانیایی» [Pax Britannica] است.

❇️ دو) Pax [صلح] در هردو گزارۀ صلح رومی و صلح بریتانیایی، گول‌زننده و رَه‌زَن است؛ نشانِ هم‌زیستی و صلح و دوستی و آرامش و مَوَدَّت، نیست؛ بالاترازآن، معنایی باژگونه، دارد و نشانۀ هژمونی‌جویی و چیرگی‌خواهیِ اَبَرقدرتِ سلطه‌طلبِ زمانه است‌که، با سازوکارهای خشونت‌‌آمیز، تهدید و ارعاب و اقدام، می‌کند و می‌جَنگد و جَنگِ دیگران را، خَموش می‌کند و صلح را، برقرار می‌سازد و نقشِ امپراتوریِ نظم‌گُستر را، بازی می‌کند و یک‌دست‌سازیِ برتری‌جویانۀ آقابالاسرانه را، از راه‌روِ سرکوب‌گریِ پُرخشونتِ هرگونه «غیر و دگری»، پی ‌می‌گیرد. به‌دیگرسخن، صلح از دالانِ جنگ، بیرون می‌آید؛ و، خلاف‌آمدِ عادت، قدرتِ صُلح‌گُستر، هم‌زمان، جنگ‌خواه‌ترینِ قدرت‌ها، به‌شمار است.

✳️ سه) نظم‌ونظامِ هژمونِ جنگ‌طلبِ صلح‌ساز را، «قدرتِ هوش‌مند» [Smart Power]، نیاز است‌که، آمیزۀ هم‌زمانِ «قدرت سخت» [Hard Power] و «قدرت نرم» [Soft Power] به‌شمار است؛ و، «آمریکا»، اکنون، چهره و نمادِ «هژمونِ جنگ‌ساز/صلح‌ساز» [Hegemon of War Creator/Peace Maker] زمانه است.

چهار) «کرونا» ("زامبیِ پَسامُدرن") زمانۀ فراتررفتن از شیوه‌های جاافتاده و کُهَن زمام‌داری را، آشکار ساخت؛ و حکومت‌ورزی پَساکرونایی را، خصلتِ «اپیستوکراتیک» [Epistocratic= کاردان‌سالارانه] بخشید؛ و، گزاره‌هایی مانند «حکومتِ بُزرگ‌مَنِشان» [Rule of Identified]، «زمام‌داریِ دانایان» [Rule of Knowers]، «حکومتِ خِرَد» [Rule of Wise] در هم‌راهی با «حکومتِ آموزش‌یافتگان» [Rule of Educated]، «حکومتِ وزین‌رأی‌داران» [Rule of Weighted-Voting]، «حکومتِ بهترآموزش‌دیدگان» [Rule of Well-Educated] و «حکومتِ شهروندانِ خردورز» [Rule of Reasonable Citizens] را، "راه" و "جا" انداخته است.

💹 پنج) هم‌راهیِ پیش‌روانه و جسورانۀ «ایلان ماسک» با «دونالد ترامپ»، آغازگرفتنِ حکومت‌ورزیِ دموکراتیک/اپیستوکراتیک است؛ و، زمانۀ Pax Americana را، فرارسانده است‌که، قدرتِ هژمون، «صلح» را، از «راه‌روِ قدرتِ خشونت‌ورزانه» [Peace Through Strength]، پیش‌می‌بَرَد و نخست، دشمنانِ شرورِ سرکشِ زیرِبارِنظم‌ْنَرو را، به‌هر ابزار و شیوه، سرکوب می‌کند و سپس، از جای‌گاهِ قدرتِ پیروزِ برترِ بالادست، صلح را، برقرارخواهد کرد تا، کشور[های]«غیرعادیِ» نظام بین‌الملل، نُرمال، شَود[شَوند] و بِهَنجار رفتار، کُند[کُنند].

🔺🔻کوتاه‌آنکه، این‌بار، آن‌چه، در دورۀ «بَرجام‌بَستَن»، به برجامِ ۱ و برجامِ ۲، نام‌آور شد (و، قصۀ «جزیرۀ کیش» و «فورد» و «مک‌دونالد»، پیش آمد و «علی خامنه‌ای» [با گفتنِ این‌که، من از «بِرَند»، نفرت دارم و بازار ایران نبایست جولان‌گهِ دریچه‌های نفوذِ غربیان شود] زیرِ قول‌وقرارِ برجامیِ "جمهوری اسلامی" زد و ترامپ هم، کُلِّ برجام را پاره کرد و دور ریخت)، تکرار نخواهد شد.🔺🔻


🔸🔸🔸دنباله دارد.🔸🔸🔸


محسن خلیلی

۲۵ آبان ۱۴۰۳ / ۱۵ نوامبر ۲۰۲۴


#آمريکا
#دونالد_ترامپ
#انتخابات_ریاست_جمهوری_۲۰۲۴
#ایلان_ماسک
#دستور_تازه_روزگار
#آینده_ایران
#Novus_Ordo_Seclurom
#X_Topia


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

14 Nov, 17:19


📬کتاب‌جویانِ کتاب‌دوستِ اهلِ «تردید»

📮هشتمین[و، همانا، واپسین]نشستِ كتاب‌ِ ماهِ "تردید"(پنج‌شنبه بیست‌وچهارم آبان ۱۴۰۳،چهاردهم نوامبر ۲۰۲۴)برگزار شد.

📩پروندۀ شنیداریِ شناساندنِ کتابِ فیلسوفان هیتلر،ایوون شِرات،حسين کاظمی یزدی،تهران،رایزن،چاپ اول،۱۳۹۵)را، بشنوید.


محسن خلیلی

۲۴ آبان ۱۴۰۳ / ۱۴ نوامبر ۲۰۲۴


#کتاب_ماه
#مدرسه_تردید
#فیلسوفان_هیتلر
#ایوون_شرات
#حسین_کاظمی_یزدی


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

14 Nov, 16:46


مُزَخْرَفْ:درازنویسی و پُرگویی(۹)


1⃣ طَرَف، درمیانۀ سخن، و، به‌ناگهان، و، البته، اندکی با عصبانیّت و دل‌نگرانی و قیافۀ حقّ‌به‌جانب و تَشَرزنان و مُرَدّد و عرق‌ریزان و در جست‌وجوی اعتمادبه‌نفس، می‌گوید:

🔺«البته، این نظرِ من است؛ و، ممکن است‌که، اشتباه باشد.»🔺

2⃣ از نام‌آورترین و مَلال‌آورترینِ مزخرف‌گویی‌ها، به‌شمار است:

🔸یک)خُب! تو، داری می‌گویی! دیگری که نمی‌گوید؛ و، آشکار است‌که، نظرِ «تو» است؛ و، نه، دیگری!

🔸دو)خُب! خودپسند مباش و گُمانِ دِگَر هم بِبَر! آشکار است‌که، ممکن است "نادرست" باشد!


3⃣ مزخرف‌درمزخرف‌درمزخرف است؛ شوربختانه، ولی، پُرآب‌وتاب و پُرآوازه و پُرکاربرد و پُربَسامد است.


محسن خلیلی

۲۴ آبان ۱۴۰۳ / ۱۴ نوامبر ۲۰۲۴


#مزخرف
#درازننوشتن
#پرنگفتن


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

13 Nov, 10:34


🟣كتاب‌ِ ماهِ "تردید"

         🏟نشستِ هشتم


🪑برگزارکننده
       مدرسۀ تردید

🎤کتاب‌گو
       محسن خلیلی


📚نامِ کتاب
فیلسوفان هیتلر

🖋نویسنده
ایوون شِرات

🔏پارسی‌گردان
حسین کاظمی یزدی

📠ناشر
رایزن(چاپ اول،۱۳۹۵)


📆پنج‌شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۳
     (۱۴ نوامبر ۲۰۲۴)

۲۱ (به‌وقتِ ایران)
    ۱۲.۳۰ (به‌وقتِ مونترال،کانادا)
  

📱دنبالکِ نشست
https://www.skyroom.online/ch/tardidschool/ketabemah


#کتاب_ماه
#مدرسه_تردید
#فیلسوفان_هیتلر
#ایوون_شرات
#حسین_کاظمی_یزدی

@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

11 Nov, 17:06


دستورِ تازۀ روزگار(۲)
🔺Novus Ordo Seclurom🔺


◼️◼️اندربارۀ "دونالد ترامپ" و "ایلان ماسک"؛ و، نه، "آرمان‌شهر" [Utopia] و، نه، "پادآرمان‌شهر" [Dystopia]، که، همانا و هرآینه، پدیدارشدنِ X-Topia؛ و، دربارۀ آیندهٔ ایران، که شوربختانه، در مُغاکِ خودساخته، به‌دام، افتاده و کم‌ارزش گشته و ارج، زِ دست، بِداده است.◼️◼️


🟢 یک) شُعارِ «نخست، آمریکا» [America, First]، به‌معنای ساختِ دوبارۀ رؤیای آمریکایی [American Dream]، پیشینۀ دوگانه دارد؛ یکی، قرنِ بیستمی (۱۹۱۵) و به‌هنگامِ ریاست جمهوریِ «وودرو ویلسون» است‌که به‌معنای «انزواخواهی، حمایت‌جویی و عدم مداخله» بود و توجیهِ بیرون‌ماندنِ آمریکا، از رقابت‌های جهانی‌شدۀ اروپامحور، به‌شمار می‌آمد؛ و، دودیگر، پیشینۀ قرنِ بیست‌ویکمی (۲۰۱۵) و به‌هنگامِ مبارزه‌های انتخاباتیِ ریاست‌جمهوری است‌که، برساختۀ «دونالد ترامپ» بود و این‌بار، چرخشِ معنایی دیگری یافته بود و نشانۀ مداخلۀ تمام‌عیارِ آمریکا در امور جهان، به‌شمار می‌آمد، تاجایی‌که، دیگرکشورها، مجبور باشند برتری و تافتۀجدابافته‌بودنِ آمریکا را، بپذیرند.

🔵 دو) کلیدِ دركِ معنای اصلی انتخاباتِ تازۀ ریاست‌جمهوری آمریکا، حضورِ تمام‌عیار و هم‌راهیِ تمام‌قدِ «ایلان ماسک» است با دونالد ترامپ، که، نامزدِ کلاسیکِ حزب جمهوری‌خواه نبود و منتخبِ چاره‌ناپذیر و ازسرِاجبارِ نخبگانِ حزب جمهوری‌خواه، به‌شمار می‌رفت. درون‌مایۀ انتخاباتِ ۲۰۲۴ آمریکا، پیوندِ گذشته و آینده است: "ایلان ماسک"، نمادِ آینده/تغییر، و، "دونالد ترامپ"، نمادِ گذشته/ثبات، به‌شمار است.

🟣 سه) سَربرآوردن و «دوباره‌اول‌شدنِ آمریکا»، که، دولت‌کشورِ «کَم‌‌گذشته/کَم‌پیشینه/کَم‌تاریخ» است، از راه‌روِ تصرّفِ آینده، امکان‌پذیر است؛ و، پیوندِ "دونالد" [«گماشتۀ گذشته»] و "ایلان" [«گُماشتۀ آینده»] نمادِ آمریکایی و تازهٔ سیاست‌ورزی است.

⚫️ چهار) ایلان ماسک، نمادِ پُرآیندگیِ آشوب‌ناک و بَرهَم‌زنندۀ وضعِ موجود، است‌: تغییر پُرشتاب و شورش‌گرانۀ نامِ توییتر به X، نام‌گذاریِ ناسازنما و آشوب‌ناکِ فرزند [X AE A-XII]، سرمایه‌گذاریِ نوآورانه در فضای خطیر و پُرخطرِ هوش مصنوعی [OPEN AI]، سرمایه‌گذاریِ پیش‌رُوانۀ آشوب‌گر در تراشه‌های بسیارخطیرِ کاشتنی در مغزِ انسان [Neuralink] و تراشه‌های میانجیِ مغزِ انسان و رایانه، سرمایه‌گذاری آشفته‌ساز و بسیارنوآورانه در استارلینک و منظومۀ اینترنتِ ماهواره‌ای، سرمایه‌گذاریِ نوآورانۀ اکتشافِ فضایی در SPACE X و موشکِ خارق‌العادۀ رفت‌وبرگشت‌نشینِ استارشیپ، سرمایه‌گذاری و نوآوری‌های شگفت‌آور در زمینۀ ربات‌های انسان‌نمای OPTIMUS، نشان‌دهندۀ ساخت‌وسازِ «آینده» است؛ و، البته، نتوان ازیاد بُرد که، "ایلان ماسک" [نوآور و آینده‌بینِ آمریکاییِ زادهٔ آفریقای جنوبی]، بِرَندِ «تسلا» [TESLA] را، به‌یادِ «نیکلا تسلا» [Nikola Tesla=مخترع و مهندسِ "آینده‌پژوهِ" "صِرب‌تبارِ" "آمریکایی"] برساخت که، «نابغۀ فراموش‌شده»، «مخترعِ آینده» و «مهندسِ فرازمان»، نامیده شده است.


🔸🔸🔸دنباله دارد.🔸🔸🔸


محسن خلیلی

۲۱ آبان ۱۴۰۳ / ۱۱ نوامبر ۲۰۲۴


#آمريکا
#دونالد_ترامپ
#انتخابات_ریاست_جمهوری_۲۰۲۴
#ایلان_ماسک
#دستور_تازه_روزگار
#آینده_ایران
#Novus_Ordo_Seclurom
#X_Topia


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

09 Nov, 17:14


دستورِ تازۀ روزگار(۱)
🔺Novus Ordo Seclurom🔺


◼️◼️اندربارۀ "دونالد ترامپ" و "ایلان ماسک"؛ و، نه، "آرمان‌شهر" [Utopia] و، نه، "پادآرمان‌شهر" [Dystopia]، که، همانا و هرآینه، پدیدارشدنِ X-Topia؛ و، دربارۀ آیندهٔ ایران، که شوربختانه، در مُغاکِ خودساخته، به‌دام، افتاده و کم‌ارزش گشته و ارج، زِ دست، بِداده است.◼️◼️


🔴 یک) فرآیندِ انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، بسیارپیچیده و بسیارشگفت‌آور است؛ و، زِ بس، پُرکِشش و پُرکُنش است، همگان را، عادت، این است‌که، اظهارِ فضل کنند و از اطّلاعِ «هم‌چون‌ارزن‌» و نه ارزندۀ خود، سخن‌ها برانند. جالب‌آن‌که، از ایرانی‌جماعتِ داخل‌نشین، فردی را نمی‌شناسم که، بر درون‌مایۀ هزارتوی نظامِ انتخاباتِ ریاست‌جمهوری آمریکا، به‌درستی و به‌خوبی، آگاه و چیره باشد؛ مگر یک‌نفر [ح.ح.] که، وزارت اطّلاعات، دیرزمانی‌پیش، او را، دست‌گیر کرد و زیرِ نظر بود و بسیارباهوش و پُرجنب‌وجوش بود و بسی‌خُوش‌سخن و پُرمایه و پُرآگاهی بود و دیرزمانی است‌که، از او، خبری نیست‌که‌نیست و نمی‌نویسد و نمی‌گوید.

🟠 دو) نظم‌ونظامِ جامعۀ آمریکا، «آزمایش‌گاهِ علوم سیاسی» است؛ اگر بر سر درِ آکادمی افلاتون، نوشته شده بود که، «اگر، هندسه نمی‌دانی، وارد نشو»، بر سر درِ آکادمیِ سیاست، ببایست نوشت‌که، «اگر، نظم‌ونظام سیاسیِ آمریکا [هرچند، بخشی بسیارکوچک از آن] را، نمی‌شناسی، واردِ علوم سیاسی نشو».

🟡 سه) آمریکا، تنهاکشورِ «"بنیادگذاری‌شدۀ" برپایۀ "پیمانِ گروهی"» [Founded & Social Contractual] تاریخِ جهان، به‌شمار، ‌آمده است؛ زین‌سبب، کشورِ "جُداپِنداشته" و «سَواشُدۀ» [Exceptional] دنیا، به‌شمار، رفته است‌که، نمادِ موعظۀ رستگاری‌جویانۀ عیسامسیح، قلم‌داد شده و به «کشور-دولتِ» "مأموریت‌گرا" [Missionary] و "سرنوشت‌گرا" [Fatalist] نام‌بُردار، گشته است و کشوری است‌که، به‌تنهایی، «شهرِ فرازِ کوه» [City Upon A Hill] نام‌ولقب، گرفته است‌که، «سرنوشتِ آشکارِ» [Manifest Destiny] «نجات‌بخشی» [Salvation] را، به‌دوش، گرفته است.


🔸🔸🔸دنباله دارد.🔸🔸🔸


محسن خلیلی

۱۹ آبان ۱۴۰۳ / ۹ نوامبر ۲۰۲۴


#آمريکا
#دونالد_ترامپ
#انتخابات_ریاست_جمهوری_۲۰۲۴
#ایلان_ماسک
#دستور_تازه_روزگار
#آینده_ایران
#Novus_Ordo_Seclurom
#X_Topia


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

07 Nov, 20:17


مُزَخْرَفْ:درازنویسی و پُرگویی(۸)

عمامه‌به‌سَران، «گردن‌نگیر» به‌شمار، می‌آیند؛ هرچه، می‌گویند و می‌نویسند، برعُهدۀ آیه و حدیث و روایت، می‌اندازند، و، زان‌میان، غلوّ می‌کنند و داستان می‌بافند و افسانه‌وافسون، فزون می‌کنند.

❇️ «مراجع تقلید»، درمیانِ اربابِ عمائم، "گردن‌نگیرترینِ" آنان‌اند؛ چون‌که، با گزارۀ «اللّهُ اَعلَم»، هم برای خود، شأن و رُتبَت و مَرتَبَت، می‌آفرینند، و، هم، سلبِ مسئولیت، می‌کنند و به‌دوشِ دِگری، می‌اندازند.

✳️ زان‌آغاز که، «اللّهُ اعلم» را، دیدم، باخود گفتم که، بی‌هوده است و بیش‌گویی است و مزخرف‌نویسی است.

⚫️نخستین‌بار، به‌سالِ ۱۳۷۰[یا، ۱۳۷۱]بود که، در پایانِ یکی از فتواهای «علی خامنه‌ای»، گزارۀ «اللّهُ اَعلَم» را، دیدم که، با «علی‌ابن‌الجوادالحسینی‌الخامنه‌ای»، ختم گرفته بود. بعدها، از منبعی موثق[در مرکز اسناد انقلاب اسلامی]شنیدم که، یک‌نفر[تردید از من است: احمد جنتی یا محمّد مؤمن یا محمّدرضا مهدوی کنی یا محمّد یزدی]به علی خامنه‌ای گفته بود که، دستِ کم، نزدِ ما، که هردوهفته‌یک‌بار، پنج‌شنبه‌ها، به بیت‌وبارگاه می‌آییم و دروسِ فقه‌وفقاهت را، با تو، مرور می‌کنیم (چونک، مشق‌ننوشته و درس‌ناخوانده، به مُقام‌ومَقامِ مرجعیت، برکشانده شده‌ای) دیگر ننویس علی‌ابن‌الجوادالحسینی‌الخامنه‌ای و همان علی خامنه‌ای، کافی است؛ که، البته، چندسالی، بدان اندرز، گوش داده بود و بعدها، درزِ اندرز را گرفته و به‌دور افکنده بود و مُهرِ بیضی‌‍‌شکل، بیفکنده بود و درونۀ مُهر را، علی‌ابن‌الجوادالحسینی‌الخامنه‌ای، گرداگردنویس کرده بود و بر دُکان فتوافروشی، روانه ساخته بود.

🔴 و، امّا، بعد!

🟠 «اللّهُ اَعلَم»، از نام‌آورترین و فخرفروشانه‌ترین و ملال‌آورترینِ مزخرف‌گویی‌ها، به‌شمار است:

🔺یک)خُب! مطابقِ عقاید دینی و ایمانی، خداوند، علمِ تامّ دارد («واللّهُ اَعلمُ بالصَّواب و مَصادِرُالاُمور» و «اللّهُ اَعلمُ بِما یَکْتُمون»)؛ و، قضیۀ بدیهیِ آشکار را، چرا بایست‌گفتن؟

🔺دو)بَه‌بَه! که، باگفتنِ «اللّهُ اَعلَم»، خداوند را، اعلم، و خود را، «عالم» خوانده‌ای! بدونِ مسئولیت‌پذیری، نقش و جای‌گاه، برای خود، دست‌وپا کرده‌ای! تنه‌به‌تنۀ خالق چسبانده‌ای؛ ولی، در همان‌حال‌واحوال، اختیارِ فتوادهی را، تامّ‌وتمام، مخصوصِ خود کرده‌ای و عواقب و مسئولیتِ فتوا را بردوشِ دِگری انداخته‌ای!


🔳 مزخرفدرمزخرف‌ است؛ ولی، شوربختانه، در حُجره و تیمچۀ فتوابافی، پُرفروش است.


محسن خلیلی

۱۷ آبان ۱۴۰۳ / ۷ نوامبر ۲۰۲۴


#مزخرف
#درازننوشتن
#پرنگفتن


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

07 Nov, 20:03


🏡دوستان و همراهان گرامی

💡چهل‌وسومین «دوهفتانه با کتاب:نگذاریم چراغ کتاب کشته شود!»[دایموندخوانیِ۴](پنج‌شنبه هفدهم آبان۱۴۰۳،هفتم نوامبر۲۰۲۴)برگزار شد.

🔖پروندۀ شنیداریِ شناساندنِ کتابِ اسلحه،میکروب و فولاد:سرنوشتِ جوامع انسانی(جَرِد دایموند،حسن مرتضوی،تهران،بازتاب‌نگار،چاپ سوم،۱۳۹۹)را، بشنوید.


محسن خلیلی

۱۷ آبان ۱۴۰۳ / ۷ نوامبر ۲۰۲۴


#دوهفتانه_با‌_کتاب
#اسلحه_میکروب_فولاد
#سرنوشت_جوامع_انسانی
#جرد_دایموند
#حسن_مرتضوی


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

04 Nov, 18:04


📖دوهفتانه با کتاب‌(۴۳)

🪔 نگذاریم چراغِ کتاب کشته شود!


📮دایموندخوانی(۴)


🟢اسلحه،میکروب و فولاد:سرنوشتِ جوامع انسانی


🖋نویسنده
جَرِد دایموند
   
✏️پارسی‌گردان
حسن مرتضوی

🖨ناشر
بازتاب‌نگار(چاپ سوم،۱۳۹۹)


🗓پنج‌شنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۳
      (۷ نوامبر ۲۰۲۴)

۲۱ (به‌وقتِ ایران)
    ۱۲.۳۰ (به‌وقتِ مونترال،کانادا)


🎙کتاب‌گو
محسن خلیلی


💌همراه
کتابخانهٔ مهرگان(مونترال،کانادا)


🔎 اینستاگرام
https://www.instagram.com/mohsen.khalili.mk?igsh=MW1uNW40bzIxc2Vvbw==


#دوهفتانه_با‌_کتاب
#اسلحه_میکروب_فولاد
#سرنوشت_جوامع_انسانی
#جرد_دایموند
#حسن_مرتضوی


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

04 Nov, 10:19


سنّتِ "پُر" از «استبداد» و "تُهی" از «آزادی» و به‌بهانۀ کتابِ تازۀ Timothy Snyder


کتاب‌خوانِ ایرانی، «تیموتی اسنایدر» را، با کتابِ On Tyranny (استبداد/خودکامگی) می‌شناسد؛ با چهار پارسی‌شدۀ خوش‌خوان و خوش‌قلمِ "هوشنگ جیرانی"، "پژمان طهرانیان"، "شهاب‌الدّین عبّاسی" و "بابک واحدی".

❇️ یک‌شنبه (۳ نوامبر۲۰۲۴=۱۳ آبان ۱۴۰۳)، در یک شیفت، از یک روزِ کاری، فقط در مونترال، بیش‌ازهفتاد نسخۀ خریداری‌شده از کتابِ بسیارتازۀ[چاپ‌شدۀ سپتامبر ۲۰۲۴]اسنایدر را دیدم، با عنوانِ On Freedom، که بارگذاری شده بود.

🔴 پارسی‌گردانیِ چندگانۀ یک‌کتاب[«استبدادِ» "تیموتی اسنایدر"]نشان‌دهندۀ نقشِ "آینه" است؛ ایرانی‌جماعت، "مافی‌الضّمیرِ" خود را، در آینۀ چونان‌ْکتابی، می‌بینَد و می‌کاوَد و می‌جویَد‌.

🟠 رسیدن از استبداد به آزادی، تاریخ‌مند، درازآهنگ و چهارگامه است:
▪️یک) «استبداد»،
▪️دو) «نااستبداد»،
▪️سه) «ناآزادی»،
▪️چهار) «آزادی».

🟡 ايرانيان، از استبداد، گذر کرده‌اند؛ به آزادی نرسیده‌اند؛ و، در سعیِ «صفاومروۀ» نااستبداد/ناآزادی، هرولۀ پیوسته دارند.


محسن خلیلی

۱۴ آبان ۱۴۰۳ / ۴ نوامبر ۲۰۲۴


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

03 Nov, 11:44


«ف.ف.» و «نیویورک‌تایمز»، اصولِ ۱۱۰ و ۱۷۶ قانون اساسی را، به‌جانِ‌هم‌انداخته‌اند!


◼️یک)در خبرها[به‌نقل‌از "ف.ف."]آورده بودند[اگر، مطابقِ واقع باشد]که: «روزنامۀ نیویورک‌تایمز به‌نقلِ از سه مقام ایرانی، گزارش داد که رهبر جمهوری اسلامی، به شورای عالی امنیّت ملّی، دستور داده است‌که، برای حمله به اسراییل آماده شود. او، این تصمیم را، روزِ دوشنبه، به شورای عالی امنیّت ملّی، ابلاغ کرده است».

◼️دو)اگر به اسراییل، «اعلان جنگ» شده است، توان پذیرفت‌که، بندِ ۵ اصلِ ۱۱۰ قانون اساسی، «اعلانِ جنگ و صلح و بسیجِ نیروها» را، از وظایف و اختیاراتِ رهبر، به‌شمار آورده است، و، رهبر، اعلانِ جنگ را، از راه‌روِ شورای عالی امنیّت ملّی، پیش‌می‌بَرَد.

◼️سه)امّا، اگر، «رهبر»، به «شورای عالی امنیّتِ ملّی»، دستور داده و ابلاغ کرده باشد که، برای حمله به اسراییل، آماده شوند، به‌طورِ صریح، خلافِ اصلِ یک‌صدوهفتادوششمِ قانون اساسی است؛ چون‌که، در بندِ پایانیِ اصلِ ۱۷۶، چنین آمده است: «مصوّباتِ شورای عالی امنیّت ملّی، پس‌از تأییدِ مقام رهبری، قابلِ اجراست.»

◼️چهار)«شوخی‌شوخی، دارد جدّی می‌شود»؛ زیرا، «دستور» داده می‌شود که، «تصویب» کنید؛ و، سپس، «مصوّبه» را، «دستور» می‌دهد که، «اعلان» کنید.

◼️پنج)آورده‌اند که، زمام‌داری مستبد، فرمان داده بود که، «مُجرم» را، «عادلانه»، محاکمه و به «اعدام»، محکوم کنید.


محسن خلیلی

۱۳ آبان ۱۴۰۳ / ۳ نوامبر ۲۰۲۴


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

01 Nov, 12:46


چرخه‌درچرخه و تاریخِ هرزه: «ققنوسِ» ایران، بیمار نشده است؛ بیمار، بوده است!


🔶یک)تاریخِ درازِ ایران، گرفتارِ چرخه‌های «غارت-غنیمت»/«هرج‌ومرج-استبداد» شده است؛ تَباه‌گردِ نخست را، «علی رضاقلی» نوشته بود؛ و، هَرزگردِ دوم را، «همایون کاتوزیان».

🔶دو) ‌گویند که، ققنوس، مرغی نادر و تنها است‌که، نه، جفت دارد و نه، می‌زاید. هر هزارسال یک‌بار، بر توده‌ای بزرگ و انبوه از هیزم، بال می‌گشاید و آواز برمی‌خواند و از آواز خویش، سرِ شوق می‌آید و به منقار خویش، آتشی می‌افروزد و آتش، گُر می‌گیرد و مرغِ آوازخوان در آتش می‌سوزد و با سوختن در آتش، تخمی زان پرنده پدید می‌آید که در آتش می‌سوزد و از خاکسترِ بیضۀ ققنوسِ سوزندۀ خاکسترشونده، ققنوسی دِگر زاییده می‌شود.

🔶سه)چنین گفته شده است‌که، ایران، هم‌چون «ققنوس» است؛ می‌سوزد، خاکستر می‌شود، دوباره زِ جای، برمی‌خیزد و همان می‌شود که زِ پیش بود. که چه شود؟ چه سودی دارد؟ ققنوس‌بودن به چه درد خورده است؟ هی سوختن و دوباره از خاکسترِ همان‌ازپیش‌مانده، برخاستن، چه تاجی به‌ارمغان آورده و بر سر، نهاده است؟

🔶چهار)گرفتارشدن در چرخۀ سوختن و دوباره‌برخاستن از همان خاکستر و روز از نو و روزی از نو و «خوشا مرگی دگر با آرزوی زایشی دگر»، دست‌آوردی نداشته است جز درماندگی و دربندشدن.

🔶پنج)سرشتِ سیاسی و نهادینِ دوگانۀ "غارت-هرج‌ومرج"/"غنیمت-استبداد"، به دوگانۀ "شیخ-شاه"، فرجام می‌گیرد و تاریخِ پُردگرگونی و پُرکشمکش و پُردیرینۀ ایران را، به «جامعه‌های کوتاه‌مدت»، دِگرسان می‌کند.


◾️◾️ققنوسِ ایران، زان‌آغاز، بیمار بوده است؛ زان‌سبب‌که، پیوسته در دامِ بده‌بستانِ «تاج-دستار»، بوده است و به "غارت-غنیمت"، خو کرده است.◾️◾️


محسن خلیلی

۱۱ آبان ۱۴۰۳ / ۱ نوامبر ۲۰۲۴


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

30 Oct, 14:07


«کَعْبُ»‌الاشرار!


🔻یک)کشور، آشفته است؛ می‌گویند که، مملکت، مالامالِ «کریدور» است.
🔻دو)کشور، نابسامان است؛ می‌گویند که، مملکت، واجدِ «عُمقِ استراتژیک» است.
🔻سه)کشور، سراسیمه است؛ می‌گویند که، مملکت، نیازمندِ «بازدارندگیِ هسته‌ای» است.

🟠چهار)جمهوری اسلامی، «نُرمال» نیست و «بِهَنجار» رفتار نمی‌کند؛ و، در گسترۀ فراترازمرزها، پنج خوی شرورانه دارد: «حقّ‌وباطل‌گرا»، «سفیدسیاه‌بین»، «خودمرکزپندار»، «بین‌الملل‌ناپذیر» و «خودبرتربین».

🟡پنج)رفتارِ خارجیِ «جمهوری اسلامی»، چهار خصلت دارد: «انقلابی‌گرا» (پیوسته‌بی‌ثبات)، «امّت‌گرا» (هیچ‌وپوچ)، «جهان‌وطن» (مخالفِ هابیتوس[عادت‌وارۀ]جهان) و «واکنش‌گرا» (درگیرِ گذشتۀ ازدست‌رفته).

🟤شش)چهار سبکِ رفتاری در جامعۀ بین‌الملل، پدیدار شده است: «بین‌المللی‌گرایی» (ائتلاف و اتّحاد و افزون‌سازی قدرت)، «انزواگرایی» (درخودماندگی و خودنابودشوندگی)، «مصالحه» (آزادسازی نیرو و تغییر آرایش و افق‌گشایی) و «ستیزه‌جویی» (درجازنی و عقب‌ماندن از قافله).

⚫️هفت)جمهوری اسلامی که، از آغازِ تأسیس، بَدبازیگر، نمایشی/خیالی، بی‌محاسبه، نیروهدردِه، منفعل، لجوج، زمانه‌نشناس، ضدِّتوسعه، کهنه‌گرا، ضدِّ منافع ملی و ضدِّپرستیژ بوده است، فرصتِ انزواپذیری و ستیزه‌خواهی را، به‌تمام‌و‌کمال، پاس داشته است و گرۀ بختِ بین‌المللی‌شدن و مصالحه‌ورزی را، کور و ناگشوده، ماندگار کرده است.

🟧«کَعْب‌ُالاَحبارِ» زمان، نباشید؛ «اسرائیلیات»، نبافید، حقیقت را، جعل و قلب نکنید؛ نُرمال رفتار کنید؛ کشورهای بسیار، ‌توان نام بُرد که، نه، "کریدور"، دارند؛ نه، "عُمقِ استراتژیک"، دارند؛ نه، "بازدارندگیِ هسته‌ای"، دارند؛ ولی، در نظام بین‌الملل، زندگیِ نُرمالِ روبه‌جلو، دارند!


🔹حقیقت، خودش وجود دارد؛ دروغ است‌که، ساخته می‌شود.🔹

📖رضی خدادادی[گردآوری و ترجمه]فرهنگ گفته‌های طنزآمیز(تهران:فرهنگ معاصر،۱۳۸۲،ص۱۵۲).



محسن خلیلی

۹ آبان ۱۴۰۳ / ۳۰ اکتبر ۲۰۲۴


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

26 Oct, 17:49


📕گرداگردنشینانِ دوست‌داشتنیِ میزِ تالارِ مژدهٔ کتاب(حلقهٔ دیدگاه نو)

📚«كتاب‌نواز(۸)(شنبه پنجم آبان ۱۴۰۳،بیست‌وششم اکتبر ۲۰۲۴)برگزار شد.

📌پروندۀ شنیداریِ شناساندنِ کتابِ مشکل از کجا آغازشد؟تأثیر غرب و واکنش خاورمیانه(برنارد لوئیس،شهریار خواجیان،تهران،اختران،چاپ اول،۱۳۸۴)را، بشنوید.


محسن خلیلی

۵ آبان ۱۴۰۳ / ۲۶ اکتبر ۲۰۲۴


#کتاب_نواز
#تالار_مژده_کتاب
#حلقه_دیدگاه_نو
#مشکل_از_کجا_آغاز_شد
#خاورمیانه
#اسلام_مسلمانان
#غرب_مدرنیته
#برنارد_لوئیس
#شهریار_خواجیان


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

26 Oct, 12:17


كتاب‌نواز(۸)

در نشستِ چهل‌ونهمِ(۴۹)تالارِ مژدۀ کتاب (از برنامه‌های حلقۀ دیدگاه نو)، گرداگردِ میزِ کتاب خواهیم نشست؛ و، زان‌میان، محسن خلیلی، کتابِ مشکل از کجا آغاز شد؟تأثیر غرب و واکنش خاورمیانه(برنارد لوئیس،شهریار خواجیان،تهران:اختران،چاپ اول،۱۳۸۴)را می‌شناساند.


📆 شنبه ۲۶ اکتبر ۲۰۲۴
     (۵ آبان ۱۴۰۳)


۲۱.۳۰(به‌وقتِ ایران)
    ۱۴(به‌وقتِ[مونترال/تورنتو]کانادا)


🖥 دنبالکِ نشست
https://www.clubhouse.com/invite/2dguReEN9Oajqj26ERnLNEKb0QaNSrjXw1b:Y81YaOzxPAImJJ0o7SwTbEgkbWvhsK7_Wp096A0w9qc

#کتاب_نواز
#تالار_مژده_کتاب
#حلقه_دیدگاه_نو
#مشکل_از_کجا_آغاز_شد
#خاورمیانه
#اسلام_مسلمانان
#غرب_مدرنیته
#برنارد_لوئیس
#شهریار_خواجیان


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

24 Oct, 18:20


... و، گفت: «واللّه، جمال عبدالنّاصر، "الخائن الاکبر" و "الخائن الاعظم" است»؛ و، دیگرقضایا، درمیانِ دوستانِ عربِ من، در آمازونِ مونترال!


🔺یک)من، در «آمازون» كار می‌كنم؛ مونترالِ کانادا.

🔺دو)گه‌گاه و بیش‌از‌گاه‌گاه، با چنددوستِ عرب، هم‌سخن می‌شویم؛ به‌ویژه، به‌هنگامِ شعله‌ورشدنِ آتشِ نزاعِ اسراییل و جمهوری اسلامی.

🔺سه)«ص»، یمنی است؛ «م»، فلسطینی است[ولی، هیچ‌گاه، فلسطین را ندیده است و بزرگ‌شدۀ سوریه است]؛ «ب»، فلسطینی است؛ «ط»، سوری است؛ و، «ر»، الجزایری است.

🔺چهار)یک‌بار، اَلَکی و همین‌طوری، برای آن‌که، بابِ بحث، مفتوح شود به‌آن‌ها گفتم که، شنیده‌ام که، یک‌جملۀ مشهور، درمیانِ اعراب هست. گفتند چی؟ گفتم: «المِصريون يَفکُرون، اللّبنانيون يَطبَعون و العراقيون يَقرَؤون»[مصری‌ها، می‌اندیشند؛ لبنانی‌ها، چاپ می‌کنند، و، عراقی‌ها، می‌خوانند]. لذّت بردند و اندکی با احتیاط، با من، هم‌سخن می‌شدند؛ چون‌که،[به‌جز، یک‌نفر]از همه، به‌سنّ‌وسال، بزرگ‌ترم؛ و، دودیگر، به ایران، به‌عنوانِ تافتۀجدابافته، نگاه می‌کنند که، خلاصه‌وار، این است‌که، ایران را، از جهان اسلام، نمی‌دانند.

🔺پنج)من، به‌وقتِ بسیارشمرده‌شمرده‌حرف‌زدن، عربی را می‌فهمم؛ فرانسه را، بیش‌وکم، و انگلیسی را بیش‌تر از بیش‌وکم. به سه زبان، با هم‌ديگر سخن می‌گوییم و بسیارتلاش می‌کنیم که حرفِ خود را، بفهمانیم به‌یک‌دیگر؛ زین‌سبب، افزون بر صحبت و سخن و «محادثه و مفاوضه»، از چشم و ابرو و لب و دهن و دست و پا و گرفتنِ یقه و اندکی‌هُل‌دادن و ایما و اشاره، کمک می‌گیریم تا، منظور، بفهمانیم.

🔺شش)آنان، چه می‌گویند؟ کوشش می‌کنم، خلاصه‌وار، بنویسم و البته که، «مُشت، نمونۀ خروار»، نیست!

🔸الف)از جمهوری اسلامی، خوشِ‌شان نمی‌آید؛ ولی، به ایران، احترامِ بسیار می‌گذارند و از شوکت و هیمنۀ ایران[گرچه، در قدیم]به‌غبطه و نه‌حسادت، یاد می‌کنند.

🔸ب)ایرانیان را، مسلمان نمی‌دانند؛ و، اسلامِ ایرانی را، شوخی و بازی می‌پندارند که، من‌درآوردی است؛ و، البته، به‌قدرِ کفایت، در لفافه می‌گویند.

🔸پ)انقلاب اسلامی را، باعثِ تفرقۀ جهان اسلام می‌دانند؛ و، هرگاه، چنین می‌گویند، با تأکیدِ بسیار، از «واللّه!خلاص!»، درپایانِ سخن‌شان، استفاده می‌كنند.

🔸ت)"حزب‌اللّه" لبنان و "حماسِ" فلسطین را، خوش ندارند و وابسته می‌دانندشان.

🔸ث)می‌گویند قطع‌ویقین، اطّلاعاتِ ترورِ "اسماعیل هنیه" را، جمهوری اسلامی، به اسراییل، داده است.

🔸ج)می‌گویند، قطع‌ویقین[واللّه!خلاص!]جمهوری اسلامی، اطّلاعاتِ ترورِ "حسن نصراللّه" را، به اسراییل، داده است.

🔸چ)به ترور "یحیی سنوار" که رسیدند، سکوت کردند و گیج بودند.

🔸ح)جمال عبدالنّاصر را، «الخائن الاعظم و الخائن الاکبر» می‌دانند.

🔸خ)"یاسر عرفات" را، تا زمانِ چریک‌بودن و رهبریِ ساف[سازمان آزادی‌بخش فلسطین]محترم می‌شمارند؛ و، از وقتی‌که،[به‌قولِ آنان]واقع‌گرا شد و دوره افتاد برای جمعِ پول و مال‌ومنال، نَه‌ديگر!

🔸د)واقعیتِ اسراییل را پذیرفته‌اند؛ چون، اسراییلِ واقعی را، دیده‌اند و لمس كرده‌اند.

🔸ذ)منازعه‌های كنونی را، ادامۀ فروپاشیِ ناتمامِ امپراتوری عثمانی، به‌شمار می‌آورند؛ و، تحولاتِ کنونیِ منطقه[و، نزاعِ احتمالی اسراییل و جمهوری اسلامی]را، سرسلسلۀ تجزیه‌ها و تغییرِ مرزهای بسیار می‌دانند.

🔸ر)"هفتِ اکتبر ۲۰۲۳" را، ساخته‌پرداختۀ اسراییل می‌دانند برای پیاده‌سازیِ آنچه، در سرِ کانون‌های جهانیِ قدرت، می‌گذرد؛ و، به "پسِ‌پَرده" و "توطئه" و "محافل"[آن‌هم، نوعِ جهانی]بیش‌تر، باور دارند تا دولت‌ها و حکومت‌ها، که، "مَلعَبۀ سُرادق" می‌دانندشان.

🔸ز)از موشک‌زدن‌های ایران، خوش‌حال بودند؛ ولی، بی‌ثمر، می‌دانند.

🔸ژ)برای «مصر»، احترامِ فراوان، قائل‌اند؛ ولی، به پدیدارِ «دوبی»[اماراتِ متحدۀ عربی]، «دوحه»[قطر]و «محمّدبن‌سلمان»[عربستان سعودی]که می‌رسند، سکوتِ شگفت‌آوری می‌کنند؛ نه، غم‌ناک، می‌شوند[چون، به‌هرحال، کشوری مسلمان، درمیانِ بزرگ‌ترها، سر برآورده است]؛ نه، خوش‌حال می‌گردند[چون، مدرن‌شدن را، با بسیاری از احکامِ دین اسلام، در تعارض می‌بینند و "وجدان‌درد"، گرفته‌اند].


🔴به‌هنگامِ دوباره‌خوانیِ کتابِ «مشکل از کجا آغاز شد؟تأثیر غرب و واکنش خاورمیانه»[برنارد لوئیس،پارسی‌کردۀ شهریار خواجیان،تهران:اختران،چاپ اول،۱۳۸۴]برای نشستِ چهل‌ونهمِ تالارِ مژدۀ کتاب[از برنامه‌های حلقۀ دیدگاه نو،در کلاب‌هاوس،به‌تاریخِ ۲۶اکتبر۲۰۲۴=۵آبان۱۴۰۳]متوجه شدم که، تاچه‌اندازه، "برنارد لوئیس"، مسأله را، خوب و دقیق و درست، درک کرده بود؛ بخوانیدَش[یا، حال‌وفرصت‌وعلاقه، گر ندارید]بشنویدَش!


محسن خلیلی

۳ آبان ۱۴۰۳ / ۲۴ اکتبر ۲۰۲۴


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

24 Oct, 17:15


🏡دوستان و همراهان گرامی

💡چهل‌ودومین «دوهفتانه با کتاب:نگذاریم چراغ کتاب کشته شود!»[دایموندخوانیِ۳](پنج‌شنبه سوم آبان۱۴۰۳،بیست‌وچهارم اکتبر۲۰۲۴)برگزار شد.

🔖پروندۀ شنیداریِ شناساندنِ کتابِ فروپاشی:چگونه جوامع راهِ فنا یا بقا را برمی‌گزینند؟(جَرِد دایموند،فریدون مجلسی،تهران،نشر نو،چاپ هشتم،۱۴۰۲)را، بشنوید.


محسن خلیلی

۳ آبان ۱۴۰۳ / ۲۴ اکتبر ۲۰۲۴

#دوهفتانه_با‌_کتاب
#فروپاشی
#بقای_جوامع
#فنای_جوامع
#جرد_دایموند
#فریدون_مجلسی


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

24 Oct, 17:13


🏡دوستان و همراهان گرامی

💡چهل‌ودومین «دوهفتانه با کتاب:نگذاریم چراغ کتاب کشته شود!»[دایموندخوانیِ۳](پنج‌شنبه سوم آبان۱۴۰۳،بیست‌وچهارم اکتبر۲۰۲۴)برگزار شد.

🔖پروندۀ شنیداریِ شناساندنِ کتابِ فروپاشی:چگونه جوامع راهِ فنا یا بقا را برمی‌گزینند؟(جَرِد دایموند،فریدون مجلسی،تهران،نشر نو،چاپ هشتم،۱۴۰۲)را، بشنوید.


محسن خلیلی

۳ آبان ۱۴۰۳ / ۲۴ اکتبر ۲۰۲۴

#دوهفتانه_با‌_کتاب
#فروپاشی
#بقای_جوامع
#فنای_جوامع
#جرد_دایموند
#فریدون_مجلسی


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

21 Oct, 18:13


اسراییل، جمهوری اسلامی را، در تلۀ توسیدید، به‌دام انداخته است!


✔️یک)گرایشِ آشکارِ «اسراییل»، به جنگ با «جمهوری اسلامی»، برخاسته از نیازِ اسراییل، به صلح با ایران، است.

✔️دو)اسراییل و جمهوری اسلامی، دیگر نمی‌توانند در حالتِ «نه‌جنگ، نه‌صلح» به‌سَر بَرَند.

🔺سه)جمهوری اسلامی، گرایش به توافق با اسراییل، ندارد.
🔺چهار)جمهوری اسلامی، توانِ توافق با اسراییل، ندارد.
🔺پنج)جمهوری اسلامی، گرایش به نبرد با اسراییل، ندارد.
🔺شش)جمهوری اسلامی، توانِ نبرد با اسراییل، ندارد.

🔹هفت)اسراییل، گرایش به توافق با ایران، دارد.
🔹هشت)اسراییل، توانِ توافق با ایران، ندارد.
🔹نه)اسراییل، گرایش به نبرد با ایران، ندارد.
🔹ده)اسراییل، توانِ نبرد با ایران، دارد.

یازده)اسراییل، جمهوری اسلامی را، در دام، انداخته است.

❇️دوازده)جنگِ اسراییل و جمهوری اسلامی، باختِ «ایران» است.

✳️سیزده)صلح اسراییل و جمهوری اسلامی، باختِ «جمهوری اسلامی» است.

چهارده)باختِ «جمهوری اسلامی»، بِه از باختِ «ایران» است.


🔸تلۀ توسیدید(Thucydides Trap)[از برساخته‌های "گراهام تیلِت آلیسون"]برای توصیفِ هنگامۀ آشکارا پُر زِ جنگ، به‌کار می‌رود که، یک «قدرتِ نوپدید»، یک «قدرتِ چیره» را، می‌تَرسانَد؛ و، برای تبیینِ جنگ‌های "اسپارت"[هژمون]و "آتن"[نوظهور]و هم‌چنین، آینده‌گوییِ نبردِ[احتمالیِ]"آمریکا"[هژمون]و "چین"[درحالِ‌صعود]به‌کاررفته است.


محسن خلیلی

۳۰ مهر ۱۴۰۳ / ۲۱ اکتبر ۲۰۲۴


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

21 Oct, 10:37


📖دوهفتانه با کتاب‌(۴۲)

🪔 نگذاریم چراغِ کتاب کشته شود!


📮دایموندخوانی(۳)


🟢فروپاشی:چگونه جوامع راهِ فنا یا بقا را برمی‌گزینند؟


🖋نویسنده
جَرِد دایموند
   
✏️پارسی‌گردان
فریدون مجلسی

🖨ناشر
نشر نو(چاپ هشتم،۱۴۰۲)


🗓پنج‌شنبه ۳ آبان ۱۴۰۳
      (۲۴ اکتبر ۲۰۲۴)

۲۰ (به‌وقتِ ایران)
    ۱۲.۳۰ (به‌وقتِ مونترال،کانادا)


🎙کتاب‌گو
محسن خلیلی


💌همراه
کتابخانهٔ مهرگان(مونترال،کانادا)


🔎 اینستاگرام
https://www.instagram.com/mohsen.khalili.mk?igsh=MW1uNW40bzIxc2Vvbw==


#دوهفتانه_با‌_کتاب
#فروپاشی
#بقای_جوامع
#فنای_جوامع
#جرد_دایموند
#فریدون_مجلسی


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

19 Oct, 11:03


مُزَخْرَفْ:درازنویسی و پُرگویی(۷)


⚫️ فرستۀ زیر، برای «آخوند» و «آخوندمسلک»، نوشته نشده است؛ آنان، می‌توانند، هم‌چنان، "مزخرف" بگویند و بنویسند که، به آیتِ قرآن و حدیثِ نبی و روایتِ وصیّ، شمشیرِ جهالت، تیز می‌گردانند و انگشت در کارِ جهان می‌کنند و لاطائلات می‌گویند و یاوه می‌بافند.


☑️ و، امّا بعد!

🟠 طَرَف می‌گوید:
«سیاست نخوانده‌ام؛ روابط بین‌الملل، نمی‌دانم؛ به علوم سیاسی، علاقه ندارم؛ کُلّاً نمی‌دانم نظریۀ سیاسی چیست؛ فرقِ نظام احزاب و نظام انتخابات را، نمی‌دانم؛ تمایزِ اجتماع و جامعه را، بَلَد نیستم؛ تمایزِ میانِ فلسفۀ سیاسی و فلسفۀ سیاست را، نمی‌فهمم؛ اصلاً نمی‌دانم تفاوتِ دولت و حکومت، چیست؛ نمی‌فهمم فرقِ نظمِ سیاسی با نظام سیاسی، چیست؛ نمی‌دانم تفاوتِ استبداد با مطلقه، چیست؛ تفاوتِ ایدئولوژی سیاسی را، با اندیشۀ سیاسی، نمی‌فهمم؛ تمایزِ نظام بین‌الملل را، با سیاست جهانی، نمی‌فهمم؛ اصلاً نمی‌دانم تفاوتِ میانِ سیاست بین‌الملل و جامعۀ بین‌الملل چیست؛ و ... .».

🔵 ولی، همین‌آدم، در موردِ همه‌چیز، نظر می‌دهد:

«آمریکا، جنگ سرد، نظارت استصوابی، هیتلر، کمونیسم، سازمان ملل، مارکس، اسراییل، جهان سوم، مُلّا‌چپی‌مجاهد، بیسمارک، روباه پیر، مجمع تشخیص مصلحت، ترامپ، اصلاح‌طلبی، معاویه، عمر مختار، مائو، آمازون، فاشیسم، تویوتا، ایدئولوژی، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، روسیه، جنگ جهانی دوم، رضا پهلوی، مدرنیته، دموکراسی، سقیفۀ بنی‌ساعده، کُشته‌شدنِ هابیل، ساواک، افلاتون، هخامنشی، انقلاب صنعتی، دیکتاتوری، طالبان، اسماعیل هنیه، کلیسا، FATF، پوتین، قاجاریه، بنی‌امیّه، عثمانی، موساد، تیتو، نیروگاه هسته‌ای، سپاه قدس، انگیزیسیون، چرچیل، سازمان تجارت جهانی، اُسامه‌بن‌لادن، آتاتُرک، خلیفۀ چهارم، توتالیتریسم، گفتمان، ولایت مطلقۀ فقیه، پِدَرطالقانی، انقلاب فرانسه، سازمان چریک‌های فدایی خلق، سُرخ‌پوستان، داعش، مشروطه، آب‌های مرزی، فرونشستِ زمین، رنسانس، ملکۀ بریتانیا، اقتدارگرایی، قرون وسطا، توسعۀ سیاسی، فمینیسم، بُرد-بُرد، اینتلیجنس سرویس، دُبی، بومیان کانادا، قطرایرویز، برجام، چچن، بنیادگرایی، مهاجرت، محمدبن‌سلمان، بریکس، ۲۸مرداد، برگزیت، اصلاح قانون اساسی، کیسینجر، بوکوحرام، فئودالیسم، هیروهیتو، رفراندم، نازیسم، پینوشه، بمب‌های سنگرشکن، انجمن حجتیه، و ... .»


🔸مزخرف‌درمزخرف است.🔸


محسن خلیلی

۲۸ مهر ۱۴۰۳ / ۱۹ اکتبر ۲۰۲۴


#مزخرف
#درازننوشتن
#پرنگفتن


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

17 Oct, 17:58


خامنه‌ای‌تایم!


☑️ مربی‌گریِ «آلکس فرگوسن» در منچستریونایتد، «فِرِگی‌تایم» را، به دنیای فوتبال، شناساند؛ گل‌های نجات‌بخشِ دقیقه‌های آخرِ بازی، که سرنوشتِ بازی را به‌سودِ من‌یونایتدی‌ها، تغییر می‌داد. در ایران نیز، گل‌های دقیقه‌آخریِ تیم‌های تحتِ هدایتِ "امیر قلعه‌نویی"، «قلعه‌تایم» را، شُهرۀ شهر کرده بود؛ و، به‌تازگی هم، گل‌های شادی‌آور و نجات‌دهنده و قهرمانی‌بخشِ «گئورگی گِوِلِسیانی»، اصطلاحِ «گِئورگی[گُرجی]تایم» را، از «پرسپولیس»، به فوتبالِ ایران، ارمغان داده است.


🔸ولی، «خامنه‌ای‌تایم»، از جنس‌وسنخِ دیگری است.🔸


☑️ کُهَن‌سالانِ مشهدی، به‌هنگامِ خاطره‌گویی از سیاق‌وسبکِ مبارزاتیِ انقلابیونِ مشهد، هرچه از بی‌کَلِّه‌بودن و جسارت و شجاعتِ «علی تهرانی»[دامادِ خانوادۀ خامنه‌ای]می‌گویند که حتّی، بر لولۀ تانکِ مستقرّ در خیابان، می‌جهیده و شعارهای تُندِ انقلابی و سلطنت‌شِکنانه، می‌داده است؛ امّا، «علی خامنه‌ای» را، محتاط و ترسو و همیشه‌دور از صحنه‌های پُرستیزوخشونت، یاد می‌کنند؛ تاجایی‌که، اگر «عباس هویدا» را، سیاست‌مدارِ "پیپ و عصا و ارکیده"، می‌نامیدند، "علی خامنه‌ای" را توان گفت که، خطیبِ "رُمان‌ و شعر و تار" بوده است. نانوشته نماند که، ترجمۀ کتابِ «صُلحِ امام‌حسن:پُرشکوه‌ترین نرمشِ قهرمانانۀ تاریخ»[نوشتۀ راضی آل‌یاسین]، نام‌آورترینِ مکتوبِ "علی خامنه‌ای" است درمیانِ نوشته‌های بسیارکَم‌بَهره و بسیارکَم‌شُمار او.

☑️ علی خامنه‌ای، به‌هنگامِ زمام‌داری[و، به‌ویژه، از خُردادِ ۶۸، بدین‌سو، که «رهبر» شد]بارها، در عرصه‌های سیاست داخلی و خارجی[و، این‌یک، بسیاربیش‌تر]در دقیقۀ نود و حتی در وقت‌های اضافی، صدوهشتاددرجه چرخیده است و حرفی زده است و موضعی گرفته است و مشی‌ومنش و سیاستی را آغازیده است‌که، به‌طورِ کامل، با آن‌چه، پیش‌ازاین، می‌گفته و سفارش می‌کرده و پای‌فشاری می‌نموده است، ناهمانند بوده است.

☑️ ایرانیان را[خلاف‌آمدِ آن‌چه، در اسطوره‌ها و افسانه‌ها، تافته‌وبافته شده است]، در رویارویی با بیگانگان، بیش‌تر، «واهمه و خوف و ترس و احتیاط و حزم و دوراندیشی و پذیرش‌گری و درآمیختن و عاقبت‌نگری و بیمِ جان و امیدِ نان و حفظ بیضه»، نگاه‌بانی کرده و نجات داده است تا «شجاعت و دلیری و جنگ‌آوری و رزم‌خویی و پیکارگری و بی‌پروایی و گستاخی و ستیزگری و نبردجویی و کارزارخواهی و هنگامه‌جویی و پرخاش‌گری».

☑️ «خامنه‌ای‌تایم»[چرخشِ صدوهشتاددرجه‌ایِ دقیقه‌نود]، ایران را، از گافِ نبرد و لافِ جنگ، دور خواهد کرد؛ به‌دستِ خودِ او و از سرِ بیم‌زدگیِ ذاتیِ او، در هم‌راهی با، خِرَدِ منفعت‌جویِ فرصت‌طلبِ احتیاط‌کارِ تاریخی‌شدۀ ایرانی‌جماعت.


🔺ایدون‌باد!🔺


محسن خلیلی

۲۶ مهر ۱۴۰۳ / ۱۷ اکتبر ۲۰۲۴


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

17 Oct, 17:23


📬کتاب‌جویانِ کتاب‌دوستِ اهلِ «تردید»

📮هفتمین نشستِ كتاب‌ ماهِ "تردید"(پنج‌شنبه بیست‌وششم مهر ۱۴۰۳،هفدهم اکتبر ۲۰۲۴)برگزار شد.

📩پروندۀ شنیداریِ شناساندنِ کتابِ این جهانِ گذرا:تاریخچهٔ بشریّت،دیوید کریسچن،مزدا موحد،تهران،بیدگل،چاپ چهارم،۱۴۰۳)را، بشنوید.


محسن خلیلی

۲۶ مهر ۱۴۰۳ / ۱۷ اکتبر ۲۰۲۴


#کتاب_ماه
#مدرسه_تردید
#این_جهان_گذرا
#تاریخچه_بشریت
#تاریخ_جهان
#دیوید_کریسچن
#مزدا_موحد


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

14 Oct, 17:18


🟣كتاب‌ِ ماهِ "تردید"

         🏟نشستِ هفتم


🪑برگزارکننده
       مدرسۀ تردید

🎤کتاب‌گو
       محسن خلیلی


📚نامِ کتاب
این جهانِ گذرا:تاریخچهٔ بشریّت

🖋نویسنده
دیوید کریسچن

🔏پارسی‌گردان
مزدا موحد

📠ناشر
بیدگل(چاپ چهارم،۱۴۰۳)


📆پنج‌شنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۳
     (۱۷ اکتبر ۲۰۲۴)

۲۰ (به‌وقتِ ایران)
    ۱۲.۳۰ (به‌وقتِ مونترال،کانادا)
  

📱دنبالکِ نشست
https://www.skyroom.online/ch/tardidschool/ketabemah


#کتاب_ماه
#مدرسه_تردید
#این_جهان_گذرا
#تاریخچه_بشریت
#تاریخ_جهان
#دیوید_کریسچن
#مزدا_موحد


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

13 Oct, 09:41


شناسایی و شکارِ «کیم فیلبیِ» "نظامِ" جمهوری اسلامی


تابستانِ سالِ ۱۳۸۲، سربازهیأت علمی بودم در دانشگاه فردوسی مشهد؛ که، برای آموزشِ نظامی، رفتم به پادگانِ سپاه در جادۀ اصفهان‌شیراز.

❇️ درس‌های گوناگونی می‌دادند؛ ازجمله، حفاظت‌اطّلاعات؛ و، مسئول حفاظت‌اطّلاعات پادگان یا سپاه اصفهان[تردید از من است]درس می‌داد.

✳️ من هم که علاقه‌مند به داستان‌های کارآگاهی و جاسوسی و پلیسی و جنایی و معمایی؛ به‌ویژه، تمام کتاب‌های مربوط‌به «کیم فیلبی» و «پنج دوست کمبریجی» و نفوذی‌های کاشته‌شدۀ کاگ‌ب در «دانشگاه کمبریج» را خوانده بودم؛ ازجمله، شناسایی و شکار جاسوس از پیتر رایت.

از مُدَرِّسِ کلاس پرسیدم:
🔺اگر شما جاسوس بودی، مسئول رسیدگی کیست؟
🔻گفت: مسئول حفاظت‌اطّلاعات سپاهِ استان.
🔺گفتم: اگر او جاسوس بود، چی؟
🔻گفت: مسئول کُلِّ حفاظت‌اطّلاعات سپاه.
🔺گفتم: اگر او جاسوس بود، چی؟
🔻گفت: فرماندۀ کلِّ سپاه.
🔺گفتم: اگر او جاسوس بود، چی؟
...

🔻گفت: آقامحسنی خلیلی، «وَخی! اِز کِلاسی مَ بُرو بیرون».


محسن خلیلی

۲۲ مهر ۱۴۰۳ / ۱۳ اکتبر ۲۰۲۴


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

12 Oct, 10:18


مُزَخْرَفْ:درازنویسی و پُرگویی(۶)


◾️تاکنون، چُنین جمله‌ای، شنیده[و، یا، خوانده]اید که:

🔹🔹«... البته، این، نظرِ من است و باید حقوق‌دانان نظر بدهند🔹🔹

◾️چونان جمله‌ای، مزخرف‌درمزخرف است؛ نبایِستَش که گفت و نوشت.

◾️چرا؟

🔶یک)البته: معنیِ «قَطعَاً/جَزمَاً/مُسَلَّمَاً/حَتمَاً/یَقینَاً» می‌دهد. مگر، فکر کرده‌ای که دیگران فکر می‌کنند که تو، نظرِ دیگری را، داری می‌گویی؟؛

🔶دو)این: شنونده[و، یا، خواننده]از «آن» چه خبر دارد که می‌گویی[و، یا، می‌نویسی]«این»؟؛

🔶سه)نظرِ من: آشكار است‌كه، نظرِ «تو» است؛ و، نظرِ ديگری نيست‌كه؛ منِ اضافیِ بی‌هوده چیست درین‌میان؟؛

🔶چهار)باید: تو که شک داری و گمان می‌بَری که، چیزی می‌دانی و چیزکی خوانده‌ای و شنیده‌ای و بسیاربسیارچیزها، نمی‌دانی، چگونه به‌خود، اجازت می‌دهی که، «باید» را، درکار بیاوری و تعیینِ تکلیف کنی؟ «به‌تو چه»؟؛

🔶پنج)حقوق‌دانان، نظر بدهند: اگر، درین‌میان، حقوق‌دانان، گفتند[و، یا، نوشتند]که، بهمان موضوع و نظر، در حیطۀ کارِ حقوق‌دانان نیست، آیا، قاراشمیش‌بازار نمی‌شود که، این‌بار، حقوق‌دانان، برای دگران، تعیینِ تکلیف کنند و پای دیگران را، به‌میان بکشند؟ آیا گَرم‌بازارِ «به‌تو چه آخه! به‌تو چه آخه!» راه نمی‌افتد؟ وانگهی، تو که نمی‌دانی و می‌دانی که نمی‌دانی، چگونه می‌دانی که، «حقوق‌دانان» می‌دانند؟ «عِلم‌ْبه‌نَدانِستن» چیزی است برای خود؛ قبول! ولی، ناقلا! «علمِ ندانستن» را زِ کجا آورده‌ای؟.


محسن خلیلی

۲۱ مهر ۱۴۰۳ / ۱۲ اکتبر ۲۰۲۴


#مزخرف
#درازننوشتن
#پرنگفتن


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

10 Oct, 18:27


یک جای کار، می‌لنگد؛ «رهبر»، چیزکی را، درین‌میانه، پنهان می‌کند؛ یا، «کتاب» را، درست‌ودرمان نخوانده است؛ و، یا، «نکته‌ای رمزآلود و خطرناک»، می‌داند که، آیندۀ ایران را، به درون‌مایۀ پُرخَطَرِ «کتاب»، ارجاع می‌دهد؛ آن‌هم، کتابی که، پُر است‌از، پیکار و مذاکره و تبانی و نقشه و قرارداد و توطئه و آینده و تجزیه و فروپاشی!


🔴«علی خامنه‌ای»، به "موسی نجفی"[که علوم سیاسی خوانده است و درسِ سیاست می‌دهد]گفته بوده است‌که، کتابِ «صلحی که همۀ صلح‌ها را برباد داد»[دیوید فرامکین،پارسی‌کردۀ حسن افشار،تهران:ماهی]را، مُشتاقانه و به‌شتاب، خوانده است.

🟠 «همو»، در سخن‌رانیِ دوشنبه[۲۲مرداد۱۳۹۷]گفته بود که، «جنگ، نخواهد شد؛ و، مذاکره، نخواهیم کرد».

🟡 میانِ جنگ و مذاکره، رابطۀ جِنّ و بسم‌الله، نیست؛ بلکه، ازیک‌سو، پیش‌ازآغازِ تمامِ جنگ‌ها، "مذاکره"[حتی درحدِّ رجزخوانیِ کوتاه]انجام می‌شود؛ وانگهی، پس‌ازپایانِ تمامِ جنگ‌ها، "مذاکره"، نیز، امری حتمی بوده است[حتّی درحدِّ پذیرشِ اشتباه و پیامِ تسلیم].

🟢 به‌دیگرسخن، بدونِ مذاکره، جنگ‌ها، آغاز نشده‌اند و جنگ‌ها نیز، به مذاکره، پایان گرفته‌اند:
یک)مذاکرۀ کامروا/جنگ، نه=خردمندانه؛
دو)مذاکرۀ ناکام/جنگ، بله=نابخردانه؛
سه)پایانِ جنگ/مذاکرۀ کام‌روای پَساجنگ=خردمندانه؛
چهار)پایانِ جنگ/مذاکرۀ ناکامِ پَساجنگ=نابخردانه.

🔵 علی خامنه‌ای از گزارۀ «نه جنگ،نه مذاکره» گفته بود؛ و، چونان گزاره‌ای، البته، درکنارِ سه‌گزارۀ منطقی دیگر، چهارگزارۀ جنگ/مذاکره را، برمی‌سازند:
یک)جنگ[بله]؛مذاکره[بله]=خردمندانه؛
دو)جنگ[بله]؛مذاکره[نه]=نابخردانه؛
سه)جنگ[نه]؛مذاکره[بله]=خردمندانه؛
چهار)جنگ[نه]؛مذاکره[نه]=نابخردانه.

🟣 لافِ «نه‌جنگ،نه‌مذاکره»، "وعده‌به‌تعلیق" است‌‌که، به «هم‌جنگ،هم‌مذاکره» پایان خواهد گرفت؛ و، وعدۀ تعلیق را، یا، «فردِ مُعَلَّق» می‌دهد[ازیراکه، ذاتاً، تصمیم‌گیر نیست و مسئولیت‌گریز است و یکی‌به‌نعل و یکی‌به‌میخ می‌زند]؛ و، یا، «فردِ مُطَّلِع» می‌گوید[چون‌که، دست‌وپابسته و منفعل، منتظرِ وقوعِ چیزی است‌که، می‌داند، وِرا، چاره‌، درکار نیست].


محسن خلیلی

۱۹ مهر ۱۴۰۳ / ۱۰ اکتبر ۲۰۲۴


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

10 Oct, 17:47


🏡دوستان و همراهان گرامی

💡چهل‌ویکمین «دوهفتانه با کتاب:نگذاریم چراغ کتاب کشته شود!»[دایموندخوانیِ۲](پنج‌شنبه نوزدهم مهر۱۴۰۳،دهم اکتبر۲۰۲۴)برگزار شد.

🔖پروندۀ شنیداریِ شناساندنِ کتابِ آشوب:نقاطِ عطف برای کشورهای بحران‌زده(جَرِد دایموند،اصلان قودجانی،تهران،طرح نو،چاپ هفتم،۱۴۰۳)را، بشنوید.


محسن خلیلی

۱۹ مهر ۱۴۰۳ / ۱۰ اکتبر ۲۰۲۴


#دوهفتانه_با‌_کتاب
#آشوب
#کشورها_بحران‌ها
#بحران_ملی
#جرد_دایموند
#اصلان_قودجانی


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

07 Oct, 01:19


📖دوهفتانه با کتاب‌(۴۱)

🪔 نگذاریم چراغِ کتاب کشته شود!


📮دایموندخوانی(۲)


🟢آشوب:نقاطِ عطف برای کشورهای بحران‌زده


🖋نویسنده
جَرِد دایموند
   
✏️پارسی‌گردان
اصلان قودجانی

🖨ناشر
طرح نو(چاپ هفتم،۱۴۰۳)


🗓پنج‌شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۳
      (۱۰ اکتبر ۲۰۲۴)

۲۰ (به‌وقتِ ایران)
    ۱۲.۳۰ (به‌وقتِ مونترال،کانادا)


🎙کتاب‌گو
محسن خلیلی


💌همراه
کتابخانهٔ مهرگان(مونترال،کانادا)


🔎 اینستاگرام
https://www.instagram.com/mohsen.khalili.mk?igsh=MW1uNW40bzIxc2Vvbw==


#دوهفتانه_با‌_کتاب
#آشوب
#کشورها_بحران‌ها
#بحران_ملی
#جرد_دایموند
#اصلان_قودجانی


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

05 Oct, 14:27


خُدای اُمَّت یا خُدای مِلَّت؟


▪️دو خدا (کرتیکیه و گانش) که برادر بودند، بر سر این‌که، کدام‌شان، باید اول ازدواج کند، دعوا داشتند.

▪️مادرشان (پارواتی) رقابتی را، پیش‌نهاد کرد: کسی‌ که، کلِّ جهان را، زودتر، دور بزند، برنده خواهد بود.

▪️کرتیکیه بر پُشتِ طاووسِ غول‌آسایی، نشست، تا دور جهان را، بپیماید. سه‌سال طول کشید تا به مرزهای گیتی رسید.

▪️گانش مدّتی به‌انتظار ماند؛ سپس، در دایره‌ای به‌دورِ مادرش چرخید و گفت: «تو جهان منی


🔹دیوید گرِیبر،بدهی؛پنج‌هزارسالِ نخست(پارسی‌گردانیِ علی معظّمی،تهران،چشمه،چاپ سوم،۱۴۰۲)ص۳۹۴.


محسن خلیلی

۱۴ مهر ۱۴۰۳ / ۵ اکتبر ۲۰۲۴


#امت
#ملت
#زادبوم
#اسطوره
#هند


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

04 Oct, 02:26


«علی خامنه‌ای»: B «قَمَر» و B «کَمَر»


🔶یکانگلستان»، «روسیه» و «آمریکا»، در تاریخِ معاصرِ ایران، در فرآیندِ تغییرِ سیاسی، نقش داشته‌اند.

🔶دواسراییل»، به‌تازگی، در پروسۀ جانشینیِ رهبری[و، زان‌بالاتر، در تمهیدِ تغییرِ رژیم]فعّال شده است.

🔶سهعلی خامنه‌ای»، فرآیندِ جانشینیِ رهبری را، در کنترل داشت و از راه‌روِ مثلّثِ «قَمَر»، پیش‌می‌بُرد و مطمئن بود.

🔶چهارمثلّثِ» "قَمَربرافتاد و سه‌گوشۀ قدرت[دوتن، رویِ پرده و یک‌تن، پسِ‌ پرده]به‌اشارت‌وکنایت‌وامارت، فهمیدند ‌که، در آیندۀ سیاست‌ورزی در ایران، نقش ندارند و کفشِ قدرت را بایست‌که، از بیمِ جان و امیدِ نان، به‌میخ، بیاویزند.

🔶پنجعلی خامنه‌ای» می‌دانست و هم‌چنان می‌داند که، مثلّثِ «کَمَر» است‌که، می‌تواند ایرانِ پساجمهوری اسلامی را، به نظام‌ِ بین‌المللی، وصل کند و گذشتۀ «جمهوری اسلامی» را، به آیندۀ کم‌دردِسر و کم‌خون‌ریزی و کم‌خشونت، پیوند زند؛ ولی، لجوجانه و خودمحورانه، «مثلّثِ» "کَمَر" را، حاشیه‌نشین و پَرت‌ازدایرۀ سیاست‌ورزی کرده و فرصتِ طلایی به «BB» داده است.


🔺بماند به‌یادگار!🔺


محسن خلیلی

۱۳ مهر ۱۴۰۳ / ۴ اکتبر ۲۰۲۴


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

02 Oct, 09:09


مسعود پزشکیان:مُحَلِّلْ یا مُسْتَعْجِلْ؟


🔴 یک) مسألۀ اصلیِ سیاست خارجیِ "جمهوری اسلامی"، «آمریکا»، نیست؛ زین‌پس، «کدخدا»، خُدای رفعِ دشواری‌های ایران، به‌شمار نمی‌آید.

🟠 دو) کانونِ رفعِ مشکلاتِ پیشاروی «جمهوری اسلامی»، دوگانه است:

🔺الف) افزایشِ[ناگهانی و شایدشدیدِ]"دوزِ" «اسراییل»، در رگِ «نظامِ» "جمهوری اسلامی"؛

🔺ب) کاهشِ[تدریجی و کمابیش‌شدیدِ]"دوزِ" «روسیه»، در شریانِ «نظامِ» "جمهوری اسلامی.

🟡 سه) گشایشِ روابطِ «جمهوری اسلامی» و آمریکا، ممکن نخواهد شد، مگر آن‌که، درآغاز، تکلیفِ روابط اسراییل و «جمهوری اسلامی»، روشن شود.

🟢 چهار) «مسعود پزشکیان»، بایست[و، به‌گُمانم‌ْالبته، موظّف شده است تا]وضعیتِ بسیارخطرناک و پیچیدۀ رابطۀ «جمهوری اسلامی» و «اسراییل» را، منطقی کند.

🔵 پنج) گشودنِ رابطۀ «جمهوری اسلامی» با اسراییل[هرچند، دوفاکتو]پیش‌شرطِ اصلیِ گشایشِ روابط «جمهوری اسلامی» و آمریکا، به‌شمار است؛ و، در هرحالت، مستلزمِ کاهش و سپس‌، زُدایشِ نقش و نفوذِ روسیه در نظریه و عملِ سیاست خارجیِ «جمهوری اسلامی» است.

🟣مسعود پزشکیان، یا «مُحَلِّلْ» می‌شود، و، به‌کمکِ دِگران، می‌بُرَد و می‌دوزَد و می‌زَنَد و می‌بَرَد؛ یا، «مُسْتَعْجِلْ» می‌شود و رها و سرگردان می‌گردد و نمی‌بُرَد و نمی‌دوزَد و نمی‌زَنَد و می‌بازَد.


🔸«مُحَلِّلْ» را، «واسطۀ تغییر و تبدیل»، و، «مُسْتَعْجِلْ» را، «زودگذر و گذرا»، نوشته‌اند: حسن انوری،فرهنگ بزرگ سخن(تهران:سخن،چاپ هفتم،جلد هفتم،۱۳۹۰)صص۶۷۶۷ و ۶۹۶۸.🔸


#مسعود_پزشکیان
#جمهوری_اسلامی
#اسراییل
#روسیه
#آمریکا


محسن خلیلی

۱۱ مهر ۱۴۰۳ / ۲ اکتبر ۲۰۲۴


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

02 Oct, 00:53


چه دانند آن‌چه خوانندش سياست؟(۱۷)

📚نشستِ هفتم[نشستِ پایانیِ گامِ یکمِ]درس‌گفتارهایِ «چه دانند آن‌چه خوانندش سیاست؟» با فرنامِ[عنوانِ]«سرشتِ شبکه‌ای سیاست»، برگزار گردید.


🛎پروندۀ شنیداریِ درس‌گفتارِ «هفتم» را بشنوید.


#الفبای_سیاست
#سیاست_چیست
#گام‌به‌گام_با_سیاست


محسن خلیلی

۱۱ مهر ۱۴۰۳ / ۲ اکتبر ۲۰۲۴


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

30 Sep, 14:06


چه دانند آن‌چه خوانندش سياست؟(۱۶)

سرشتِ دانش، «شبکه» است؛ و، «درهم‌تنیدگیِ واژگان/جُستارها/اَبَرجُستارها»، پدیدآورندۀ دانش‌ها، به‌شمار است.

✳️کتابِ بسیارخواندنیِ «نیال فرگُسِن» (بُرج و میدان:جدال سلسله‌مراتب و شبکه بر سرِ قدرت جهانی،برگردانِ زهرا عالی،تهران:نشر نو،چاپ سوم،۱۴۰۰) سرچشمۀ ایدۀ شبکه(Network)بودنِ سیاست است.

"چهارستونِ" «سرشتِ شبکه‌ایِ سیاست»، چنین است‌:
🔺یک)کانون(Hub):هسته/میان‌گاه؛
🔺دو)یال(Edge):پیوند/پیوستگی؛
🔺سه)رأس(Node):پایان/فرجام؛
🔺چهار)خوشه(Cluster):تنیدگی/انباشت.

🖍نشستِ هفتم[از نشست‌های دوهفتگی و نشستِ پایانیِ گامِ یکم]ساعتِ ۱۸.۳۰، سه‌شنبه ۱ اکتبر ۲۰۲۴، به‌وقتِ مونترال[برابر با ۲ بامدادِ چهارشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۳، به‌وقتِ ایران]برگزار و از اینستاگرامِ کتاب‌خانۀ مهرگان، پخش خواهد شد.


محسن خلیلی

۹ مهر ۱۴۰۳ / ۳۰ سپتامبر ۲۰۲۴


https://www.instagram.com/mehreganlibrary?igsh=MWduNWU0Z2l3dDNvZQ==


#الفبای_سیاست
#سیاست_چیست
#گام‌به‌گام_با_سیاست


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

28 Sep, 18:30


«جمهوری اسلامی»، "دو" بر "یک"، «اسراییل» را، بُرده است!


📙 «ریچارد استایتز» (در کتابِ "رؤیاهای انقلابی:رؤیاهای آرمان‌شهری و زندگی آزمایشی در انقلاب روسیه"،پارسی‌کردۀ افشین خاکباز،تهران:نشر نو،چاپ سوم،۱۴۰۰)، سه مفهومِ «ستیزشهر» (Wartopia)، «آرمان‌شهرِ مدّاحانه» (Panegyric Utopia) و «حکومتِ خیال‌پرداز» (Fantasy State) را، در شناساندنِ توتالیتریسمِ پیشا/پساانقلابِ روسیه، به‌کار برده است.

📗 با بهره‌گیری از نوآوریِ "ریچارد استایتز"، چنین توان نوشت‌که:

📌 یک) «جمهوری اسلامی»، در ایران، نَه از فردای پیروزیِ انقلابِ پنجاه‌وهفت، که، پیش‌ازآن، نبرد با اسراییل را، آغاز کرده بود؛ خیال‌بافی و کلمه‌بازی و واژه‌سازیِ مثلّثِ "جهل-توهّم-خشونتِ" «ملّا-چپی-مجاهد»، اسراییل را «ستم‌گر»، و، «فلسطین» را، «ستم‌دیده»، به‌شمار آورده و بُن‌مایۀ خیال‌پردازانۀ انقلابِ۵۷ را، برپایۀ شعارِ معلّق و پادرهوایِ «پیروزی مظلوم بر ظالم» قرار داده بود.

📌 دو) «اسراییل»، زان‌آغاز، دولتِ «جنگ» بوده است؛ و، از «جنگ» برآمده است؛ و، با «جنگ»، به‌ «جنگِ» دِگران برخاسته است؛ و، نشان داده است‌که، یک «ستیزشهرِ» پُرتوان و پُرپشتیبان و پُربرنامه‌ و پُرخشونت است.

📌 سه) اسراییل (نمادِ تمام‌وکمالِ «ستیزشهر»)، نقشه می‌کِشَد و نفوذ می‌کند و آدم می‌دُزدَد و شخصیّت می‌کُشد و نقب می‌زَنَد و منفجر می‌کند و مدرک می‌رُبایَد و جاسوس می‌پروراند و دهشت‌ناک یورش می‌آورد و شبکۀ رفتارهای پُرستیزِ چَندکُنِش را، می‌گُستراند.

📌 چهار) جمهوری اسلامی (نمادِ تمام‌وکمالِ «آرمان‌شهرِ مدّاحانه» و «حکومتِ خیال‌پرداز»)، خودستایی می‌کند و مدحِ «نظام» می‌گوید و مژدۀ انتقامِ سخت می‌دهد و از "شبِ شرابِ" «صبرِ استراتژیک» به "بامدادِ خُمارِ" «عقب‌نشینیِ تاکتیکی»، می‌رِسَد و در دیگِ توهّم، خیالْ («Fake & Fantastic») می‌پَزَد.


🟤 جمهوری اسلامی، "دو" بر "یک"، از اسراییل، «پیشی»، گرفته است.


محسن خلیلی

۷ مهر ۱۴۰۳ / ۲۸ سپتامبر ۲۰۲۴


#جمهوری_اسلامی
#اسراییل
#ستیزشهر
#آرمان‌شهر_مداحانه
#حکومت_خیالی


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

28 Sep, 17:56


📕گرداگردنشینانِ دوست‌داشتنیِ میزِ تالارِ مژدهٔ کتاب(حلقهٔ دیدگاه نو)

📚«كتاب‌نواز(۷)(شنبه هفتم مهر ۱۴۰۳،بیست‌وهشتم سپتامبر ۲۰۲۴)برگزار شد.

📌پروندۀ شنیداریِ شناساندنِ کتابِ نخستین دموکراسی:چالشِ اندیشه‌ای از دوران باستان(پال وودراف،بهزاد قادری و سمانه فرهادی،تهران،بیدگل،چاپ دوم،۱۴۰۱)را، بشنوید.


محسن خلیلی

۷ مهر ۱۴۰۳ / ۲۸ سپتامبر ۲۰۲۴


#کتاب_نواز
#تالار_مژده_کتاب
#حلقه_دیدگاه_نو
#نخستین_دموکراسی
#دوران_باستان
#یونان_آتن
#پال_وودراف
#بهزاد_قادری
#سمانه_فرهادی


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

26 Sep, 18:19


قُدرتِ آواره؛ چموش و سرگردان!


🔴 به‌نوشتۀ «ریچارد نِد لیبو» (در کتابِ "چرا ملّت‌ها می‌جنگند؟انگیزه‌های گذشته و آیندۀ جنگ"،پارسی‌کردۀ ولی گل‌محمدی و آرمینا آرم،تهران،هزارۀ سوم اندیشه،۱۴۰۲) پنج‌نوع «دولت‌کشور»، ازنگاهِ برخورداری از «قدرت» وجود دارد:

🔺یک) قدرتِ «مسلّط»: قدرتِ بزرگی است‌که، به‌طورِ قابلِ‌توجّهی، قدرت‌مندتر از سایرِ قدرت‌های بزرگ است؛

🔺دو) قدرت «بزرگ»: منزلتی است‌که دیگرکشوردولت‌ها، به «قدرتِ نوظهور» می‌دهند؛

🔺سه) قدرتِ «درحالِ ظهور»: دولت‌کشورهایی هستندکه، می‌خواهند توسّطِ دیگردولت‌کشورهای هم‌ْروزگار، با عنوانِ «قدرتِ بزرگ» شناسایی شوند؛

🔺چهار) قدرتِ «درحالِ افول»: دیرزمانی‌پیش، قدرت مسلّط/بزرگ، بوده‌اند؛ ولی، اکنون، نسبت‌به‌دیگرکشورها، درحالِ ازدست‌دادنِ قدرت‌اند؛

🔺پنج) قدرتِ «ضعیف»: طعمۀ نظامی سَهل‌الوصول[آسان‌یاب]به‌شمار است برای قدرت‌های مسلّط و بزرگ و درحالِ ظهور.

۱) ایران، چیست درین‌ميانه؟
نه، «مسلّط» است؛ نه، «بزرگ» است؛ نه، «درحالِ ظهور» است؛ نه، «درحالِ افول» است؛ و، نه، «ضعيف» است.

۲) «آواره» است؛ حالتِ «دربه‌در» دارد در جهانِ کنونی؛ «غریب» به‌شمار است درمیانِ هم‌آوردان؛ پُرنام‌ونشان، ولی، «بی‌نام‌ونشان» است؛ در جهانِ تیزرو، «بی‌سروسامان» گشته است.

۳) ایران را، آوارگی، دلیل، به‌میان است؛ چون، هم «چموش» است و هم «سرگردان».

۴) چموش است؛ چون، هم‌چنان، «انگشت دركارِ جهان»، می‌كند و «قَرْمَطی»، می‌جوید و «هَل مِن مُبارِزً» می‌گوید.

۵) سرگردان است؛ چون، هم‌چنان، "نتوانسته" است با «سازوکارهای جهانِ مدرن»، پیوند برقرار کند.

🔴 دست‌آمدِ چموشی و سرگردانی، «آوارگی» است.


محسن خلیلی

۵ مهر ۱۴۰۳ / ۲۶ سپتامبر ۲۰۲۴


#چرا_ملت‌ها_می‌جنگند
#دولت‌کشور
#قدرت
#قدرت_مسلط
#قدرت_بزرگ
#قدرت_درحال_ظهور
#قدرت_درحال_افول
#قدرت_ضعیف
#ایران
#قدرت_آواره
#چموش_سرگردان


@kabkekebek

داستانکِ ایرانیِ سیاست

26 Sep, 17:37


🏡دوستان و همراهان گرامی

💡چهلمین «دوهفتانه با کتاب:نگذاریم چراغ کتاب کشته شود!»[دایموندخوانیِ۱](پنج‌شنبه پنجم مهر۱۴۰۳،بیست‌وششم سپتامبر۲۰۲۴)برگزار شد.

🔖پروندۀ شنیداریِ شناساندنِ کتابِ شامپانزۀ سوم:سرگذشت و سرنوشتِ انسان خردمند به‌زبانِ ساده(جَرِد دایموند،محمدمهدی هاتف،کرمان،مانوش،چاپ اول،۱۴۰۲)را، بشنوید.


محسن خلیلی

۵ مهر ۱۴۰۳ / ۲۶ سپتامبر ۲۰۲۴


#دوهفتانه_با‌_کتاب
#شامپانزه_سوم
#انسان_خردمند
#جرد_دایموند
#محمدمهدی_هاتف


@kabkekebek

1,749

subscribers

116

photos

4

videos