نمیدانم اگر عصای دغدغههای امروزی، رونق پرداختن به تقابلهای جنسیتی را از زیر بغل فیلمهایی مثل امیلیا پرز برداریم دیگر چه باقی میماند. بعید است چند سال دیگر حتی اسم چنین فیلمهایی یادمان بیاید هرچند جایزهی بزرگ کن، جایزهی دوم جشنوارهی تورنتو و [احتمالش جدی است] جایزهی بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان اسکار نصیبشان شده باشد.
نمیدانم اگر دائم به خودمان یادآوری نکنیم تغییر جنسیت سردستهی خشن و ترسناک گنگسترها بهانهای است برای نمایش انقلاب درونی یک آدم علیه مردانگیاش و آزاد کردن زنانگی اسیرشده در بدن قبلی، چه توضیحی میتوانیم پیدا کنیم که این داستان اصلاً چرا باید روایت شود، این شخصیتها و مسائلشان چه جذابیتی دارد و ما چرا داریم این فیلم را تماشا میکنیم.
بله، فیلم چند صحنهی موزیکال خوب دارد با ریزهکاریهای قابل تحسین ولی مگر فیلم موزیکال کم دیدهایم؟ مگر سکانسهای درجه یک رقص در تاریخ سینما کم ساخته شده که این یکی بخواهد یکه و یگانه جلوه کند؟
امیلیا پرز را تا آخر تحمل کردم بلکه در ادامه تبدیل به فیلمی شود که از سازندهاش انتظار داریم، ولی پایانبندی نه تنها نجاتش نداد بلکه باعث شد همان چند سکانس خوب نیمهی اول را هم فراموش کنم.
⭐️ امتیاز از ۵ ستاره: یک و نیم
@hoseinmoazezinia