حوری

@hooreechannel


زن، خانواده، محیط زیست

حوری

23 Oct, 15:29


محققان ژاپنی در آستانه ایجاد تخمک و اسپرم انسانی هستند که می‌توانند در یک رحم مصنوعی رشد کنند. اما نگرانی‌های اخلاقی وجود دارد که شاید به وسیله این روش کودکانی رشد کنند که احتمالا از نظر ژنتیکی از پیش طراحی شده باشند!

والدین همچنین ممکن است بخواهند با استفاده از ابزارهای ویرایش ژن، فرزندان خود را طراحی کنند تا ویژگی‌های خاصی داشته باشند، که منجر به مفهوم کودک کامل فرضی می‌شود. دکتر هایاشی و تیمش اخیراً هفت موش با دو والد بیولوژیکی نر ایجاد کردند، با استفاده از سلول‌های پوست یک موش نر برای تشکیل یک تخمک زنده و سپس بارور کردن آن.

توانایی تولید اسپرم و تخمک انسانی سفارشی در آزمایشگاه، گامت‌زایی آزمایشگاهی (IVG) نامیده می‌شود.

این روش با گرفتن سلول‌هایی از خون یا پوست یک فرد و برنامه‌ریزی مجدد آنها برای تبدیل شدن به سلول‌های بنیادی پرتوان القایی (سلول‌های iPS) کار می‌کند.

در تئوری، این سلول‌ها می‌توانند به هر سلولی در بدن، از جمله سلول‌های تخمک و اسپرم تبدیل شوند.

آنها سپس می‌توانند برای ساخت جنین استفاده شوند و در رحم زنان کاشته شوند.

این موضوع پیچیده است و جنبه‌های مختلفی دارد: از یک سو، این پیشرفت می‌تواند مزایای زیادی داشته باشد:
کمک به افرادی که به دلایل پزشکی نمی‌توانند بچه‌دار شوند
امکان درمان برخی بیماری‌های ژنتیکی
پیشرفت در درک ما از رشد و تکامل انسان

از سوی دیگر، نگرانی‌های اخلاقی جدی وجود دارد:
خطر سوء استفاده برای "طراحی" کودکان با ویژگی‌های خاص
مسائل مربوط به هویت و روابط خانوادگی
نگرانی‌های مربوط به ایمنی و سلامت بلندمدت کودکان حاصل از این روش

https://t.me/Hrman11
@hooreechannel 🌹

حوری

23 Oct, 05:30


شعور و فرهنگ، زودپز نیست!

🌀 بیشتر آدم‌ها وقتی فشار می‌آورند حقیقت را بگو، منظورشان این است چیزی که من به آن اعتقاد دارم و حقیقت محض است را تکرار کن! چون هر چیزی را غیر از تصور من بگویی مزدوری و دروغ‌گو!

🌀 اتفاقات این چند روز باز یادم آورد چه با حمله آمریکا ما منقرض بشویم و چه خنده را در دهان ترامپ به خاکستر تبدیل کنیم، راه درازی داریم تا یاد بگیریم کنار هم زندگی کنیم. چه در فضای مجازی، چه خیابان و چه زیر یک سقف. راهی طولانی، پر سنگلاخ، با دره‌های عمیق نفرت.

🌀 شعور، فرهنگ، تحمل نگاه مخالف، پرهیز از فحاشی و هتاکی به کسی که نظر و نگاهش را نمی‌پسندیم، [ماء‌الشعیر] نیست که برویم فروشگاه و بگوییم هلوشو بده، لیموشو بده، همه‌شو بده! بدبختانه یادگرفتنی است، تمرین‌کردنی است، با خون دل به‌دست می‌آید. برای همین کمتر کسی حوصله دارد به رنج یاد گرفتنش و یاد دادنش به نسل بعد از خود تن بدهد.

🌀 بیشتر ما گرفتار "سندرم نتیجه‌فوری" هستیم. همه چیز را زود و زیاد می‌خواهیم. بیشترین اطلاعات در کم‌ترین زمان. حداکثر پول و زیبایی با صرف کمترین انرژی، هزینه و درد. این خاصیت عصری است که سرعت در آن  جای همه چیز را گرفته. در چنین فضایی بیشتر آدم‌ها می‌گویند زود بگو! خب که آخرش چی؟ من حوصله ندارم بخونم، بگو چی می‌خوای بگی؟ تکلیفت رو روشن کن!

🌀 به‌جای این‌که آدم از صبح تا شب منتظر جاافتادن قورمه‌سبزی بماند، می‌شود رفت فست‌فود و گفت کدوم یک از غذاهاتون زودتر آماده می‌شه! می‌شود خرید، خورد و سیر شد اما برای شعور، فرهنگ و پیشرفت واقعی یک جامعه، فروشگاهی فست وجود ندارد. میان‌بر و دوپینگ وجود ندارد. این موبایل و ماشین و ماکروفر و ... نیست که بشود پول داد و خرید و مدرن به‌نظر رسید. مدرنیته با خون دل به‌دست می‌آید، با تمرین، با تحمل، با پرهیز از هتاکی.

🌀 از رانندگی ما شهروندان در تعطیلات سرخوشانه نوروز گرفته تا مدیریت یک تشییع پیکر، ما مستعدیم که خشم، توهین و حتی جنازه تولید کنیم. بیشتر ما همان کارهایی را می‌کنیم که از حکومت ایراد می‌گیریم، حیف که مثل آن‌ها اسلحه و کلید زندان نداریم تا از شر مخالف‌مان راحت شویم!

دکتر احسان محمدی

@zistboommedia
@hooreechannel 🌹

حوری

22 Oct, 14:39


اگه شما هم درگیر بیش‌فکری یا اورثینک (Overthinking) هستید و نمی‌دونید چطور میشه این مغز پرسروصدا رو برای لحظاتی خاموش کرد!، تو این پست قراره که ۱۴ روش کوتاه، موثر و مبتنی بر شواهد واسه غلبه کردن به این مشکل رو با هم مرور کنیم.
۱. با خود نظارتی ببین کی!، کجا و تو چه شرایطی بیشترین میزان فکر و خیال میاد سراغت! و در لحظه مچ خودت رو بگیر؛ مثل اینکه یهو به خودت بیای و بگی "اوه، باز دارم به چیزهای بیخود فکر می‌کنم".

📌 روش دوم؛ افکارت رو به چالش بکش. ببین واقعاً کمکی هم بهت می‌کنن!
۳. نفس عمیق بکش: اجازه بده کورتیزول و نوراپی‌نفرین بدنت بیاد پایین و بدن از حالت جنگ و گریز خارج شه و در حالت آرامش قرار بگیره.

۴. یه وقت‌هایی دنبال راه حل باش. مثلاً به جای اینکه بگی "چرا این اتفاق افتاد؟"، بپرس "الان چیکار می‌تونم بکنم؟"...
۵. با قلم و کاغذ رفیق باش! یه چند لحظه از روز رو که متوجه شدی بیشترین میزان فکر و خیال رو تو اون لحظات داری انتخاب کن، بشین هرچی به ذهنت می‌رسه رو بیار روی کاغذ…✍🏻.

۶. ذهن‌آگاهی و ریلکسیشن رو تمرین کن؛ یعنی سعی کن تو لحظه حال زندگی کنی و تمرکزت رو ببر روی حواس پنج‌گانه‌ت…
۷. به مغزت قول فکر کردن سر یه ساعت مشخص رو بده!. مثلاً وقتی افکار اومدن سراغت خودآگاهانه بگو؛ الان وقتش نیست، می‌نویسم روی کاغذ که حوالی ۸ شب به این افکار بپردازم🧠.

۸. وقتی دیدی فکرها ول کنت نیستن!، پاشو یه کاری بکن. قدمی بزن!، مشغول صحبت شو...
۹. به تصویر بزرگ‌تر زندگیت نگاهی بنداز!، ببین این مسئله ۵ سال دیگه چقدر مهمه!؟، کجای زندگیته اصلا!

۱۰. از زاویه دیگه به افکارت نگاه کن: سعی کن فکر و خیال‌ها رو از دید یه آدم دیگه ببینی. اون به جای تو بود چی می‌گفت!، چیکار می‌کرد!...
۱۱. خودشفقتی رو تمرین کن و با خودت مهربون باش و یه وقت‌هایی خودت رو بغل کن. مثل والدی که عاشقانه بچه‌ش رو در اغوش می‌گیره و میگه؛ همه اشتباه می‌کنن، مهم اینه که ازش درس بگیری و تکرارش نکنی.
۱۲. منتقد درونت رو بشناس؛ این رو تو درسنامه عزت نفس کامل بازش کردم.
۱۳. کمک بگیر؛ یه روان امن پیدا کن و از افکارت حرف بزن. نذار بمونن تو سینه‌ت و تبدیل به اضطراب‌هات شن.

و ۱۴. حواست به خوابت، خوراک، تحرک بدنی و اطرافیانت بیشتر باشه. چیزهایی که شاید اهمیت ندی ولی، به شدت روی ما اثر دارن...
📌 مخلص کلام اینکه؛

”بیش‌فکری یا اورثینک غیر از اینکه خواب رو از چشمات و سلامت روان از زندگیت بگیره!، چیزی به زندگیت اضافه نمی‌کنه!، ببین کدوم راه حل برات بیشتر جواب میده و خاموشش کن!، تا قبل از اینکه فرسوده‌ت کنه“.
دکتر امانی

https://t.me/Hrman11
@hooreechannel 🌹

حوری

22 Oct, 09:31


بحران زنانه شدن مشکلات سلامت روان

تحقیقات نشان می‌دهد زنان و مردان نه تنها در تجربه مشکلات سلامت روان با یکدیگر تفاوت دارند، بلکه در مراجعه به متخصصان روان هم رفتارهای متفاوتی از خود نشان می‌دهند. زنان بیشتر از افسردگی و اضطراب رنج می‌برند و برای دریافت خدمات سلامت روان اقدام می‌کنند، در حالی که مردان با مشکلات سوءمصرف مواد و رفتارهای ضد اجتماعی روبه‌رو می‌شوند و به ندرت برای درمان پیشقدم می‌شوند. نقش‌های جنسیتی و هنجارهای اجتماعی در این تفاوت‌ها نقشی اساسی دارند.

محققان داده‌های جمع‌آوری‌شده در سال‌های 2001 و 2002 توسط یک نظرسنجی موسسه ملی بهداشت امریکا از 43093 ساکن 18 سال و بالاتر را بررسی کرده‌اند و به این نتیجه رسیدند که نتایج تحقیقات قبلی که ادعا کرده بود زنان بیشتر از مردان از افسردگی رنج می‌برند تایید می‌شود، زیرا «زنان بیشتر از مردان نشخوار فکری می‌کنند و به‌جای درگیر شدن در حل فعال‌تر مشکل، به‌طور مکرر بر احساسات و مشکلات منفی خود تمرکز می‌کنند».

داده‌های آماری تقریبا در تمام دنیا نشان می‌دهد که زنان و مردان در مراجعه به مراکز دریافت خدمات سلامت روان با یکدیگر متفاوت هستند. مردان کمتر از زنان با کارشناسان بهداشت روان مشورت می‌کنند. وقتی صحبت از مراقبت‌های عمومی به میان می‌آید، نابرابری‌های جنسیتی آشکارتر است، اما وقتی صحبت از مراقبت‌های تخصصی یا بستری در بیمارستان پیش می‌آید، این نابرابری‌ها محو می‌شوند.

این تفاوت در استفاده از مراقبت‌های بهداشت روانی بین مردان و زنان را نمی‌توان با کمبود نیاز توضیح داد. ماجرا این نیست که زنان نیاز بیشتری به خدمات روان دارند در حالی که مردان نیاز کمتری را تجربه می‌کنند، ماجرا بیشتر شبیه این است که مردان به جای حرف زدن دست به عمل می‌زنند در صورتی که زنان مایل هستند بیشتر با دیگران در مورد مشکلات‌شان صحبت کنند.

https://www.salamatnews.com/news/378360/
@hooreechannel 🌹

حوری

22 Oct, 05:30


سندروم ارضای فوری

ما از نسل مایکرو ویو هستیم و نسل های قبلی ما از نسل بار گذاشتن آبگوشت برای درست کردن یک غذای سنتی مانند آبگوشت از روز قبل برخی مواد را خیس می دادند تازه دو سه بار آبش را هم عوض می کردند و سپس از صبح یا شب قبل غذا را بار می گذاشتند تا به خوبی پخته شود و سپس سفره ای انداخته می شد با هم و سر فرصت آرام آرام غذا خورده می شد.
اما الان یک غذای آماده یا نیمه آماده را می گذاریم در مایکرو ویو و سه دقیقه بعد، تمام!


ما همه چیز را سریع می خواهیم. نسل های قبلی ما در روابط عاطفی، سال ها نامه نگاری و هدیه و رفت و برگشت تا دل معشوقی را نرم کنند (چه فرهادها  مرده در کوه ها).
اما اکنون می خواهیم کمتر از یک هفته کار به نتیجه برسد و گرنه کات می کنیم! لاغری در ۱۰ روز و یادگیری زبان فرانسه در ۳ روز و افزایش قد در ۱ماه، همه چیز مایکروویوی شده است!!


  این نگرش زندگی  ما را تخریب کرده است. به همین خاطر جنبشی در دنیا راه افتاده به نام زندگی آهسته.
این جنبش از کجا شروع شد؟ ۱۹۸۶، در مشهورترین میدان شهر رُم، رستوران جدیدی افتتاح شد. هجوم فست‌فود آمریکایی به قلب شهر رُم حساسیت‌هایی ایجاد کرده بود.

یکی از معترضان یک ژورنالیست ایتالیایی، جنبشی را آغاز کرد به نام غذای آهسته. او بر محصولات محلی، آرامش در پختن و آرامش در خوردن و بیش از همه بر لذت بردن از مزۀ اصیل ایتالیایی تأکید می‌کرد.

این حرکت از غذا آغاز شد.
اما هیچکس فکرش را نمی کرد که این قدر توسعه پیدا کند.غذای آهسته با استقبال گسترده‌ای همراه شد و جالب است بدانید اکنون حدود بیست شاخه از آن در کشورهای مختلف ایجاد شده مثل مدیریت آهسته، تفکر آهسته،آموزش آهسته، علم آهسته، سفر آهسته، گردشگری آهسته، شهر آهسته، طراحی آهسته و خواندن آهسته یا کندخوانی.نهضت آهستگی مخالف سرعت و مدرنیته و بازگشت به گذشته نیست بلکه مخالف شتاب زدگی است.


سرعت تضادی با طمانینه ندارد. آنچه ایراد دارد شتاب زدگی است. هر گونه شتاب زدگی باعث می شود که عمق کم شود: لذت عمیق از رابطه، فهم عمیق از یک کتاب، درک عمیق از یک منطقه ای که برای گردشگری انتخاب کرده ایم. ما امروزه با لذت های سطحی، فهم سطحی و درک سطحی و تصمیمات سطحی روبرو هستیم.  

  تحلیل و تجویز راهبردی:

مهم ترین ریشه زندگی شتاب زده،رویکرد ویندوزی-مایکروویوی است. یعنی چه؟ یعنی چند کار را همزمان و با شتاب زدگی انجام می دهیم. قبل از ویندوز از کامپیوترها فقط یک کار را انتظار داشتیم. اما وقتی ویندوز آمد چند پنجره را با هم باز می کنیم و همه را هم همزمان اجرا می کنیم و انتظار داریم که همه را سریع به جمع بندی برسانیم. ترکیبی از چندکارگی (ویندوزی) و شتابزدگی (جستجوی ارضای فوری).
در زندگی جدید یکی از بزرگترین مشکلات این است که طمانینه از همه ما گرفته شده، یعنی ما چند کار را در آنِ واحد انجام می‌دهیم. در حالیکه دارید صبحانه می‌خورید ساعت مچیتان را می‌بندید تلویزیون هم روشن است. موبایل تان را هم چک می کنید. با همسرتان هم صحبت می کنید و لیست خرید روزانه تان را هم تکمیل می کنید.

در یکی از داستان ها، فرد مقدسی بود که معشوقه ای هم داشت. مشکل او در زندگی این بود که وقتی به عبادتگاه می رفت تا خدا را عبادت کند به فکر معشوقه اش رهایش نمی کرد و وقتی پیش معشوقه اش بود مدام وجدانش او را به یاد خدا می انداخت. نه عبادت عمیق داشت و نه لذت عمیق هم آمیزی با معشوقه اش.
برای رهایی از زندگی شتابزده، مدیریت شتابزده، غذای شتابزده چاره ای نداریم جز «مثلث تمرکز، عمق و تامل». از این شاخه به آن شاخه پریدن چه در امور روزانه و چه در مدیریت یک سازمان یا کشور، باعث می شود که تمرکز رخ ندهد. زمانی که به هر دلیلی یک کار متوقف می شود و به کار دیگری می پردازیم. آهنگ آن کار را از دست می دهیم و مسیر انجام کار را گم می کنیم و وقتی دوباره سراغ آن می رویم، زمان و انرژی باید بگذاریم برای دستیابی به آهنگ قبلی. بیشترین انرژی ما در رفت و برگشت بین کارهای مختلف صرف می کنیم. این رفت و برگشت ها و قطع شدن ها در مقایسه با زمانی که از ابتدا تا انتها روی یک کار متمرکز هستیم، زمان انجام آن کار را تا ۵ برابر بیشتر می کند. به بیان ساده، تک کاری می تواند زمان لازم را برای انجام کارهای مهم تا ۸۰ درصد کاهش داده و کیفیت و عمق کار را به شدت افزایش دهد.

پس به زبان ساده:

تمرکز:به جای چندکار در آنِ واحد،روی یک کار متمرکز شویم.

عمق:عمیق به یک کار بپردازیم. توجه کامل به آن تخصیص دهیم و نگذاریم چیزهای دیگر به آن هجوم بیاورند(مثال: وقتی با همسرمان صحبت می کنیم موبایل مان را کناربگذاریم).

تامل: حرص و ولع این که یک کار را به هر نحوی که شده به اتمام ببریم در خود کنترل کنیم و تا زمانی که لازم است به کار فعلی ادامه بدهیم و کار جدید را شروع نکنیم.

مجتبی لشکربلوکی
@hooreechannel 🌹

حوری

21 Oct, 17:30


به زودی شاهد مهاجرت بزرگ ایرانیان پس از هزاران سال از سرزمین آبا اجدادی خود خواهیم بود...

مهاجرت بزرگی در راه هست ...
خشکی کامل آبخوان‌های کشور تا ۱۵ سال آینده رقم خواهد خورد...
متأسفانه استان‌های خراسان رضوی، فارس و تهران در بدترین وضعیت فرونشست هستند..

« مطابق گزارشی که کمیته سازگاری با خشکسالی وزارت کشور ارائه کرده است،
بخشی از آبخوان‌های ما تا ۱۵ سال دیگر کاملاً خشک خواهند شد و ما مجبوریم به مهاجرتی بزرگ از ایران مرکزی، که فاقد آب خواهد بود، تن بدهیم.
تبعات این اتفاق همین حالا هم به صورت «فرونشست زمین» قابل مشاهده است.»

محمد درویش، فعال محیط‌زیست:
« مطابق گزارشی که کمیته سازگاری با خشکسالی وزارت کشور ارائه کرده است،
بخشی از آبخوان‌های ما تا ۱۵ سال دیگر کاملاً خشک خواهند شد
و ما مجبوریم به مهاجرتی بزرگ از ایران مرکزی، که فاقد آب خواهد بود، تن بدهیم...

تبعات این اتفاق همین حالا هم به صورت «فرونشست زمین» قابل مشاهده است...

خراسان رضوی، در فاصله دشت مشهد به چناران بدترین وضعیت (فرونشست) را دارد.

بعد استان فارس، استان تهران و پس از آن استان‌های اصفهان، البرز، یزد، بخش‌هایی از استان کرمان و استان همدان مناطقی هستند که در معرض این خطر قرار دارند.

بخش قابل‌توجهی از اقتصاد کشور آب‌محور است و متأسفانه استفاده ما از منابع آبی درست نیست؛
چرا که کلکسیونی از صنایع آب‌بر را در کشور مستقر کرده‌ایم.
به عبارتی ما با «فروش آب» در حال تولید پول و کار هستیم.

این در صورتی است که دست‌کم ۴۰ درصد منابع آبی باید به‌عنوان حق‌آبه محیط‎‌زیست برای تداوم جریان رودخانه‌ها و هم‌چنین تالاب‌ها و تغذیه آبخوان‌ها اختصاص داده شود،

ولی متأسفانه در ایران تا ۹۸ درصد از این منابع در حال مصرف است.

https://fararu.com/fa/news/777566
@hooreechannel 🌹

حوری

21 Oct, 14:31


مردم نگران جنگ و عده ای دنبال روسری!

« رئیس کمیسیون فرهنگی!! مجلس دوازدهم گفته قانون عفاف و حجاب به زودی اجرا می‌شود و چهار پنجم از مسائل فرهنگی حل می‌شود.

در فرهنگ عامیانه ضرب المثل معروفی است که می گوید:《من از بهر حسین در اضطرابم تو از عباس می گویی جوابم؟》.
این ضرب المثل را برای حرف های بی ربط با نیاز و پرسش زمانه مطرح می کنند.

در شرایط شبه جنگی که همه ملت و حتی خود حاکمان هم نگران جنگ هستند و قیمت دلار اوج گرفته و پیش بینی می شود بالاتر برود و دیگر همه می دانند، هر درصدی که بالا می رود، بیش از آن، حقوق بگیران را فقیرتر می کند، و در شرایطی که کشور به همبستگی نیاز دارد، عده ای مسئله شان می شود لایحه حجاب و عفاف و اصلا اجرای آن را سبب حل چهارپنجم از مسائل فرهنگی می دانند!!

حتی ستون پنجم هم اینقدر بی مبالاتی نمی کند.
این کارها جز تشدید نفرت مردم که طمع بیگانگان را بر می انگیزد هیچ حاصلی ندارد.
ریشه این رفتارها در تفکر ضدشهروندی و منش خودقیم پنداری است.

مارادونا را ول کنید و مش غضنفرها را بچسبید.»

عمادالدین باقی
📚https://t.me/+F_UAApSmgJM5Njk0
@hooreechannel 🌹

حوری

21 Oct, 09:28


توصیه‌های خیرخواهانه و تعرض به حریم شخصی‌

چند ماهی است که صبح‌ها در کنار ساحل پیاده‌روی می‌کنم. تجربه‌ای تکراری در این ایام توجه‌ام را به خود جلب کرده، روزهای اول متحیر می‌شدم اما الان دیگر بی‌تفاوتم. عموما آقایانی در طیف سنی چهل تا هفتاد سال بدون آن‌که من را بشناسند، می‌آیند جلو و پیشنهاد می‌دهند از انواع خاص دویدن، ورزش و رژیم لاغری استفاده کنم چون معتقدند چاقی بیماری است!

هر بار بدون یک کلمه پاسخ نگاهشان می‌کنم و بعد به راهم ادامه می‌دهم.  دیروز حین پیاده‌روی مردی عضلانی جلو آمد و گفت، خانم باید خیلی وزن کم کنی!  وقتی خواستم به راهم ادامه بدهم اضافه کرد، من … هستم، قهرمان جهانی بوکس که هفتاد سالمه و یک گرم اضافه وزن ندارم. الان به اون آقا پسر (با انگشت پسر نوجوان ده‌دوازده ساله‌ای را که نزد پدر و ‌پدر بزرگش ایستاده بود و ‌در آستانه بلوغ به‌نظر می‌رسید را نشانم داد) هم گفتم.

به راهم ادامه دادم تا به پسرک رسیدم، رفتم جلو و  از پدرش پرسیدم اون آقا چیزی به پسرتان گفت، با سر تایید کرد که بله. به پسرک گفتم: هیچ‌کس حق ندارد درباره بدنت حرف بزند، خیلی خوشگل و خوش‌تیپ هستی و خودت تصمیم می‌گیری چطور باشی. تپل،‌ لاغر یا هر چیزی!پدر بزرگش لبخندی زد و‌ پدرش هم تشکر کرد.

▪️همان لحظه آن‌قدر از دست آن ورزشکار هفتادساله کفری شدم که لازم دانستم به چند نکته اشاره کنم.

🍥 ۱. هر آن‌چه مربوط به بدن آدم‌هاست "حریم تن" است.

🍥 ۲. هیچ‌کس حق ندارد درباره چاقی، لاغری، کچلی، خال، لک، تتو، ماه‌گرفتگی و ... دیگران بدون اجازه یا درخواست فرد نظر بدهد، جز پزشک و متخصصی که فرد برای علت‌یابی یا رفع عوارض مسایلش به او مراجعه کرده است.

🍥 ۳. آدم‌ها خودشان در خانه آینه و‌ ترازو دارند و نیازی به "گشت ارشاد وزن و‌ حجم" در خیابان، میهمانی و محل کار و مدرسه ندارند. اگر پدر و‌ مادر و اعضای خانواده هم باشید "حق" ندارید به بهانه خیرخواهی و ‌نگرانی، مدام درباره بدن فرزند خود، تغذیه و‌ تحرکش "تذکر زبانی" بدهید.


🍥 ۴. "شرم از تن" یک اختلال رایج جهانی است که ایجادکننده و دامن‌زننده آن عموما افراد خانواده و حلقه اول زیست کودکان هستند. شرم از تن منجر به عدم اعتماد به نفس و از دست رفتن عزت نفس می‌شود.

🍥 ۵. وقتی از روی خیرخواهی و نگرانی قصد داریم درباره چاقی، لاغری، کچلی، عینک و خال دیگری توصیه‌‌ای بکنیم و پیشنهادی بدهیم قبلش از خود بپرسیم شاید این فرد درگیر بیماری، درمان و مصرف داروست. این‌که انسان‌ها "حریم" دارند و "تن" هرکس، حریم اوست که نباید بی‌اجازه درباره‌اش حرف زد و به ویژگی‌هایش اشاره کرد.

دکتر سحر سلطانی

@zistboommedia
@hooreechannel 🌹

حوری

21 Oct, 05:30


سقوط نگران کننده‌ طبقه‌ متوسط

چند روز پیش به یکی از بنگاه‌های معاملات املاک شهرک اکباتان در غرب تهران سری زدم. دفتری روی میز کارشناس مربوطه بود که اسامی و شماره تلفن متقاضان و مشخصات خانه‌های اجاره‌ای مورد نیاز آنها را درج  کرد‌ه بود. با تعجب دیدم تمامی متقاضیان دنبال سوئیت و آپارتمان های یک خوابه و دوخوابه بودند. در حالی که در  این مجتمع و شهرک قدیمی و نام آشنا آپارتمان‌های سه خوابه و چهار خوابه‌ هم وجود دارد اما هیچ متقاضی نداشت.
از فرد کارشناس پرسیدم برام جالبه که برای سه خوابه و چهار خوابه متقاضی نیست؟ در پاسخ گفت مدت‌هاست قدرت اقتصادی مردم کاهش پیدا کرده و با توجه به گرانی سرسام آور در جامعه توانی در مردم نمانده و به سختی می توانند آپارتمان های متراژ بالا را اجاره کنند. مثلا یک آپارتمان سه خوابه در این شهرک نزدیک دو میلیارد رهن کامل و آپارتمان چهارخوابه بیش از دومیلیارد است و امروزه دیگر  پرداخت آن در توان هر کس نیست. یا رهن و اجاره مثلا با پیش پرداخت ۵۰۰ میلیون و کرایه ماهیانه ۳۵ میلیون برای یک آپارتمان سه خوابه دیگر برای بسیاری دشوار و حتی غیر ممکن شده است. تعدادی از این اسامی که اینجا ثبت شده سالهای قبل آپارتمان سه خوابه و یا چهارخوابه اجاره کرده بودند اما در مقابل تورم افسار گسیخته و گرانی روز به روز کالاها و خدمات مجبورند در پی مسکن کوچک‌تر باشند.  

این در حالی است که شهرک اکباتان از دیر باز محل سکونت طبقه متوسط و متوسط رو به بالا بوده و آدم های خود ساخته و تحصیل کرده‌ در آن سکونت داشتند. به کارشناس معاملات گفتم واقعا جای تامل و تاسف دارد.

یک فرد مسن مراجعه کننده آنجا بود نکته ای ذکر کرد که دردناک‌تر بود. اینکه بعضی صاحبان آپارتمان های سه خوابه و چهار خوابه که دوره بازنشستگی را می گذرانند.آپارتمان خود را با همه خاطرات و تعلقات عاطفی اجاره می دهند و ساکن آپارتمان‌هایی با متراژ کوچک‌تر می‌شوند تا از مابه‌التفاوت اجاره‌ی آن استفاده کنند. چرا که دیگر حقوق بازنشستگی کفاف زندگی معمولی در شهری مثل تهران را در دوره پیری و بیماری نمی دهد.

از این سقوط جامعه و از این فقر تدریحی که به همه اقشار جامعه و از جمله طبقه متوسط سرایت کرده باید نگران بود. چرا که نظاره‌گر نابودی تدریجی قشر و طبقه ‌ای هستیم که قرار است برای ما اقتصاد و صنعت و فرهنگ و هنر و پیشرفت بسازد. 

سقوط طبقه‌ی متوسط یعنی سقوط خلاقیت و ابتکار و سقوط اخلاق و سقوط همه چیز .
در همه جای دنیا این طبقه متوسط است که جامعه را می سازد و راهبری می کند. ولی متاسفانه در چند دهه اخیر بطور مداوم و سال به سال از ابعاد این قشر کاسته می‌شود و به طبقات پایین‌تر سقوط می‌کنند و ما نظاره‌گر کم توان‌تر شدن دائمی اکثر اقشار جامعه هستیم.

سعید معدنی
@hooreechannel 🌹

حوری

20 Oct, 16:58


امضا کنید: کارزار درخواست اعمال جریمه برای زباله ریختن در خیابان و طبیعت
https://www.karzar.net/164320

حوری

20 Oct, 14:31


رئیس انجمن مددکاری ایران: شاهد ترک خانواده توسط مردان و افزایش میزان جرم در طبقه متوسط هستیم/ نرخ باروری در ۱۴۰۷ به ۲.۵ نمی‌رسد

سیدحسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی:

ناتوانی در تامین هزینه‌های زندگی و ایجاد احساس بی‌کفایتی نارضایتی از زندگی را به وجود می‌آورد. می توان گفت شاهد ترک خانواده توسط مردان و افزایش میزان جرم وجنایت در طبقه متوسط هستیم. در این شرایط احتمال دارد که افراد یک خانواده خدمات درمانی خود را پیگیری نکنند. از سوی دیگر احتمال دارد این شرایط بر روابط اجتماعی و سلامت روان آنها تاثیر نیز تاثیر بگذارد.

در قانون برنامه هفتم پیش‌بینی شده که تا پایان ۱۴۰۷ نرخ باروری به ۲.۵ برسد. طبیعتاً با این فشارهای اقتصادی و وضعیت فعلی تحقق این افزایش نرخ باروری قابل تصور نخواهد بود./دیده‌بان ایران

@hooreechannel 🌹

حوری

20 Oct, 05:30


گریز  از  آگاهی،  به مثابه گریز از مسئولیت انسانی

این گونه به نظر می رسد که تمام انسان ها  آگاهی و شناخت  را دوست داشته باشند و از نادانی گریزان باشند، اما واقعیت در این زمینه به گونه ای دیگر است چرا که در عمل دیده می شود که دست کم برخی  از انسان ها چندان هم از آگاهی استقبال  نمی کنند و تو گویی که به سمت و سوی نادانی پناه می برند. این موضوع دردناک و نگران کننده   در  جوامع توسعه نیافته رواج بیش تری  دارد. دربارۀ جامعۀ ایران نیز برخی شواهد و قرائنی وجود دارند که نشان می دهند حتی امروزه در همین قرن بیست و یکم برخی(اقلیتی) ایرانیان  هنوز هم از آگاهی و شناخت نسبت به بسیاری از امور این جهانی و اموری که رابطۀ مستقیم با زندگی شان دارد نیز رویگردان هستند. این همان موضوع دردناکی است که "اریک(اریش) فروم" روان شناس نامی در کتاب "گریز از آزادی" و اروین یالوم دربارۀ گریز از آزادی(مسئولیت) بیان کرده اند چرا که آزادی و دانایی برای انسان  مسئولیت هایی را به همراه دارد و شوربختانه این که برخی افراد از این مسئولیت ها گریزان اَند. 

✳️موضوعی بسیار تلخ و دردناک است که انسان هایی برای این که آگاه شوند و از این طریق زندگی شان هر چه بهتر و با کیفیت تر شود رویگران باشند و تو گویی که نادانی را بر دانایی ترجیح می دهند زیرا نمی خواهند مسئولیت بسیاری از پیامدهای شوم و دردناکی که با آن ها روبرو هستند را بپذیرند و ساده ترین عمل این است که تمام مشکلات و گرفتاری های شان را به گردن دیگران بیندازند. تجربۀ زیسته اَم در سال های گذشته  و بررسی هایی که به صورت میدانی و تجربی انجام داده اَم  نیز کم و بیش نشان از وجود چنین روند و رویّۀ نگران کننده ای در جامعۀ ما دارد. برای مثال بارها کوشش کرده ام برخی  افراد فامیل و یا دوستان و همشهریان را از برخی حقایق دربارۀ امور مختلف دینی، سیاسی، اجتماعی و انسانی آگاه سازم اما با  مقاومت های جدی این افراد روبرو شدم و  به سدّی ستبر از تعصب و جزم اندیشی برخورده ام. این افراد حتی حاضر به شنیدن کلمه ای از حقایق موجود نبودند و مبتنی بر برخی آموخته های کاملا نادرست پیشین  که به طور کاملاً  تقلیدی و متعصبانه و جزم اندیشانه از پدران و مادران شان یا دیگران فراگرفته بودند، برخورد  می کردند.

❇️ ناگفته نمی توان گذاشت و گذشت که به یاری جهان مدرن و گسترش مدارس و دانشگاه ها از یک سو و وسایل ارتباط جمعی به ویژه فضاهای مجازی سطح آگاهی و سواد بیش تر افراد جامعه به نحو مناسبی افزایش یافته و امیدواری هایی را ایجاد کرده است. روی سخن در این نوشتار با گروهی از اقلیت افراد جامعه است که شوربختانه به دلیل برخورداری از تعصب، جزم اندیشی و  پیش داوری  همچنان در دنیای نادانی شان غوطه ور اَند و از دانایی گریزان!! این اقلیت نه تنها دچار تعصب، جزم اندیشی(دگماتیسم) و  پیشداوری  هستند، بلکه از نوعی توهم دردناکی هم برخورداراَند به گونه ای که در جهانی از پندارهای باطل و بی پایه و اساس غوطه می خورند. این جماعت متوهم و نادان با تمام توان در برابر دانایی و آگاه شدن مقاومت می کنند و شوربختانه این که گریز از دانایی و آگاهی  را نیز برای خود افتخار تلقی می کنند!!

اگر کوشش شود که برای این دسته از افراد استدلال های عقلانی و منطقی و مستندات قابل اتکا هم ارائه شود آنان بنابر آن که دچار تعصب و جزم اندیشی و پیشداوری هستند به هیچ عنوان تن به چنین استدلال ها و مستنداتی نمی دهند و همچنان بر داشته های نادرست و باطل خود اصرار می ورزند. قصّۀ دردناک ماجرا این جا است که  برخی از  این افراد در برخی سیاستگذاری ها و برنامه ریزی های ریز و درشت جامعه هم دخالت دارند و برای میلیون ها شهروند برنامه هایی را نیز اجرا می کنند که به جز خسارت و تیره بختی هیچ نتیجۀ دیگری در پی ندارد. تصور کنید در نظام آموزش و پرورش کشور برخی از همین افراد با تعصب و جزم اندیشی شان اقدام به تألیف کتاب های درسی یا سایر برنامه های آموزشی و پرورشی  برای دانش آموزان می کنند آن هم دانش آموزانی که به طور کامل در زیست جهانی متفاوت با آن ها زندگی می کنند و سبک و شیوۀ زندگی شان از اساس دیگرگون شده است!! این که می بینید بیش تر  دانش آموزان از بسیاری از دروس و برنامه های مدارس گریزان هستند مهم ترین دلیلش وجود همین دسته از افراد در حوزۀ سیاستگذاری و برنامه ریزی آموزش و پرورش کشور است!!

✳️سخن درست بگویم گریز از آگاهی و دانایی سرنوشت شوم و دردناکی را برای ملتی رقم خواهد زد و وجود حتی اقلیتی از افرادی که هنوز هم از آگاهی و دانایی گریزان اَند بسیار برای جامعه خطرناک و دردناک خواهد بود چرا که همین اقلیت اگر از برخی پشتوانه هایی نیز برخوردار باشند  راه را بر هرگونه توسعه و پیشرفت علمی و فکری و فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی خواهند بست!!!

محمدباقر تاج الدین
@sokhanranihaa
@hooreechannel 🌹

حوری

19 Oct, 09:30


🔴 مادری با هول و هراس

📍گزارش «شرق» از انجام غربالگری و وضعیت سقط جنین در کشور، 3 سال پس از اجرای قانون جوانی جمعیت

✍🏻شرق-مریم لطفی:

📌پریسا طاهرزاده، جراح و متخصص زنان:سقط جنین غیرقانونی می‌تواند عوارض زیادی برای مادران داشته باشد. ممکن است پیش از ختم بارداری، سونوگرافی اولیه انجام نداده باشند تا متوجه شوند جنین داخل رحم یا خارج از رحم است. عفونت در شرایط غیراستریل و احتمال سوراخ‌شدن رحم نیز در نهایت می‌تواند مرگ مادر را به دنبال داشته باشد.

📌سارنگ یونسی، متخصص علوم آزمایشگاهی:
قبل از اجرای قانون جوانی جمعیت نسبت اختلالات کروموزومی که تشخیص داده شده و به دنیا می‌آمدند، به کل اختلالات کروموزومی که به صورت قانونی سقط شده‌اند، حدود 1.2 درصد بوده است. یعنی از هر صد مورد بچه مشکل‌دار فقط 1.2 موارد زنده به دنیا می‌آمد.

📌اما از زمان اجرائی‌شدن این قانون این نسبت 2.9 درصد شده است، یعنی از هر صد مورد بچه مشکل‌دار، 2.9 مورد زنده به دنیا می‌آید. این یعنی اینکه 2.4 برابر تولد بچه‌های مشکل‌دار در این دو بازه زمانی بیشتر شده است.

👈🏻  ادامه مطلب را در Instant View بخوانید.

@Bashgahezanan
@hooreechannel 🌹

حوری

19 Oct, 05:30


♻️غارت‌شدگان

آیا تفاوت یا شباهتی در غارت توسط امپریالیسم و نظام سلطه با غارت توسط ابلهان وجود دارد؟

مقدمه: در روزگاری بسیار خوشحال بودیم که از چنگال امپریالیسم شرق و غرب رها شدیم و بدون اینکه غارت بشویم، می‌توانیم همراه با نهضت‌های رهایی‌بخش، برای رسیدن به قله‌های رفیع انسانیت مبارزه می‌کنیم و شهادت در این راه برایمان گواراترین شراب هستی بود.

یکم: چی فکر می‌کردیم و چی شد، هم دوتا امپریالیسم غرب و شرق غارتمان کردند و هم ابلهان داخلی؛

دوم: چی فکر می‌کردیم و چی شد، نه‌تنها منابع مادی بلکه فکر و اندیشه و آرزو و امید و اعتمادمان نیز غارت شد.


سوم: چی فکر می‌کردیم و چی شد، اولش خوشحال بودیم که با رهایی از دست امپریالیسم، می‌توانیم آزادانه و با در اختیار داشتن تمام رسانه‌های آن زمان و وسایل ارتباط‌جمعی آینده، به آیندگان آگاهی بدهیم و آنها را از خطرات جزم‌اندیشی و انقیاد نجات دهیم، اما امپریالیسم نقاب‌زده با ابلهان خودآگاه پندار، آینده‌ی آیندگان را نیز غارت کردند.

چهارم: چی فکر می‌کردیم و چی شد، چقدر خوش‌خیال بودیم که فکر می‌کردیم سلطه با سلطه فرق دارد؛ اما بعد دیدیم که هر سلطه‌گری اول ما را از منابعمان خلع‌ید می‌کند و بعد غارتمان می‌کند و هم‌زمان به ما ایدئولوژی قهرمان بودن و قهرمان شدن تا سر حد نیستی (مرگ در راه ایدئولوژی حاکمان ابله) می‌دهند.

پنجم: چی فکر می‌کردیم و چی شد، یعنی نمی دانستیم که شباهت نظام سلطه، امپریالیسم، استبداد، خودکامگی، و حکومت بی‌شعوران و ابلهان در یک چیز و آن هم غارت خودباوری و اتحاد ملت‌ها است.

به اعتقاد این کنشگر مدنی:
۱: به نظر می‌رسد که باید در ذهنمان تابوهای نظام سلطه و امپریالیسم خبری و سلطه‌ی بیگانگان را بشکنیم و بدانیم که ابلهان داخلی ادامه‌ی همان‌ها هستند و با بی شعوری، احمقی، حرص و طمع، به غارت همه چیزمان پرداخته‌اند و چیزی نمانده که از غارت آنها در امان بماند؛

۲: به نظر می‌رسد که باید در ذهنمان، اولویت جنگ با دشمن خارجی را رها و همزمان جنگ با دشمن داخلی را در اولویت قرار دهیم که سرعت غارت داخلی ها بیشتر است. چون هم خودی هستند و هم اطلاعات دارند و هم به همه جا می‌توانند نفوذ کنند و هم برای مبارزه با آنها، هزینه‌ی زیادی را روی دست ملت می‌گذارند مثل هزینه‌های سال ۸۸ تا سال ۱۴۰۱؛


۳: به نظر می‌رسد که باید در ذهنمان، بهبود اوضاع اقتصادی – سیاسی- اجتماعی – فرهنگی را کنار بگذاریم و بپذیریم که غارت شدگانی هستیم که هیچ نداریم مگر آن عزم ایرانی به ارث رسیده از نیاکان در آگاه شدن و مبارزه با ظلم و زور و غارت و حاکمیت ابلهان.
فراموش نکنیم که یک طرف تمامی جنگ‌ها و نزاع‌های منطقه‌ی خاورمیانه، نظام سلطه قرار دارد و یک طرف دیگر آن حاکمان بی خرد و مبارزینی هستند که فقط سلاح به دست دارند و صلح و عشق از قلب‌های آنها به یغما رفته.

به‌خاطر داشته باشیم که صلح عزتمندانه، خردمندانه، باکیاست و شناخت، به معنی طرف‌داری از نظام سلطه یا دشمن خارجی نیست؛ بلکه نجات کشور و مردم تا زمان رسیدن به قدرت اقتصادی و جلب حمایت مردم است که هیچ جنگی بدون حمایت مردمی، به پیروزی نمی‌انجامد.

رضارضائی ۱۴۰۳/۷/۲۷

پاینده باد ایران آزاد، آباد، متحد و شاد

https://t.me/darvishane49
@hooreechannel 🌹

حوری

18 Oct, 17:30


🔺تحصیل زیر آسمان سوزان بدون میز و نیمکت

🔹️بر ا‌ساس ویدیوهای منتشر شدە در شبکه‌های اجتماعی دانش‌آموزان روستای همت‌آباد در شهرستان زرآباد سیستان‌ و بلوچستان مجبورند کە در گرمای طاقت‌فرسا، بدون داشتن یک کلاس درس، زیر آسمان و بدون میز و نیمکت، تحصیل کنند.
@hooreechannel 🌹

حوری

18 Oct, 14:30


بهبود عزت نفس با نقاط ضعف!

معنای ساده عزت نفس، «عزیز بودن پیش خود» است. گاهی برای تقویت عزت نفس، توصیه می‌شود که روی نقاط قوت خود تمرکز کنیم.

اما بهبود عزت نفس، فقط تلاش برای تمرکز کردن روی نقاط قوت و برطرف کردن نقاط ضعف نیست. عزت نفس، این نیست که وانمود کنیم هیچ ضعفی نداریم. کسی که عزت نفس دارد، به این درک رسیده است که او هم مثل هر انسان دیگری، مجموعه‌ای از نقاط قوت و ضعف است. هر دو را هم در وجود خود و هم در وجود دیگران می‌پذیرد و انکار نمی‌کند.

وقتی من به دنبال آن باشم که هیچ نقص و ضعفی در هیچ نقطه‌ای از زندگی‌ام وجود نداشته باشد، هیچوقت خودم را دوست نخواهم داشت. چون رسیدن به کمال بی‌نقص برای انسان، محال است. بی‌نقص بودن، رویایی غیرممکن و غیرضروری بود که به انسان عصر جدید فروخته شد تا تمام سلول‌های جسم و روان خود را برایش خرج کند. 

وقتی من عزت نفس دارم، مجموعه‌ای از خوبی‌ها، نقاط قوت، ضعف‌ها، نقص‌ها و کمبودهایی که من با آنها تعریف شده‌ام را دوست دارم و تلاش می‌کنم آدمی بهتر و نه بی‌نقص شوم. تلاش می‌کنم به اندازه‌ی کافی خوب باشم نه اینکه کامل و بی‌نقص شوم.

کسی که عزت نفس دارد، دیگران را هم به همین شکل دوست دارد. او می‌داند که هر انسانی مجموعه‌ای از قوت و ضعف است‌. انسان بدون عزت نفس، زودرنج است. چون نمی‌تواند درک کند که دیگران ضعف‌هایی دارند و وقتی کمبودی از جانب آنها مشاهده می‌کند، ناامید می‌شود.

انسان دارای عزت نفس، می‌داند که اتفاقا لطف و هنر دوست داشتن دیگران در پذیرش ضعف‌هایشان است؛ وگرنه نقاط قوت را که همه دوست دارند.

@DevelopmentSc
@hooreechannel 🌹

حوری

18 Oct, 09:30


زن امروزی

همکارم امسال مادربزرگ شد. گذاشت پدر و مادر جدید بی خوابیهای اول را بکشند و استرس حمام اول و افتادن بند ناف و واکسن سوم را تحمل کنند، بعد موهایش را نارنجی کرد و از ما خداحافظی کرد و سوار هواپیما شد با یک ساعت پرواز به همین کشور کناری رفت دیدار نوه اش که دیگر سه ماهه شده‌ بود.

من هر هفته بیشتر مشتاق و کنجکاو نوزاد بودم تا او. من جای او بودم تا از همان ساعات آغاز درد در بیرون در بیمارستان کشیک نمی‌دادم، قرار نمی‌گرفتم...

چندی بعد پدرش فوت کرد و بهش ارث بزرگی رسید. چند مزرعه بزرگ در دل آلپ با اصطبل اسبهای عربی و چند تراکتور. گاهی می‌رود سرکشی و عکسهای اینستاگرام پسند میفرستد به ایمیل گروهی کمپانی.

یک شعر کودکستانی آلمانی هست در مورد مادربزرگ مدرنی که در مرغداری سوار موتور میشود و به بینی اش حلقه پیرسینگ دارد و ماهی اش پیپ می کشد و سگش بلد است بشمارد... به‌ همکارم‌ گفتم الان تو مصداق عملی این شعری... گفت واقعا! ولی راستش دوست ندارم به من بگویند مادربزرگ!!

یک روز هم چند کار نیمه تمامش را سپرد به ما و رفت مرز اتریش دیدن و تیمار مادر نود و یک ساله اش که لگنش شکسته بود. از روی نقل قول‌ها و حکایتهای پدربزرگ و  مادربزرگم که از کودکی می‌شنیدم هر سالمندی که لگنش بشکند دیگر کارش تمام است

فکر کردم لابد همکارم هم به زودی باز مرخصی میگیرد و میرود خاکسپاری... که دو هفته بعد برگشت و گفت مادرش از اتاق عمل آمده و فیزیوتراپ دارد و چون هم دیگر مجبور نیست از شوهر سختگیر فقیدش اجازه خاصی بگیرد کلی روحیه گرفته و خودش داده حمامش را برایش بازسازی کنند و تا راهروها همه جا سراسر سفید و مدرن بشود و مشخصا رو به بهبودی است و به زودی خودش دوباره از پس کارهایش برمیاید و... و در آخر گفت امیدوارم مادرم دستکم چند سال دیگر زندگی باکیفیتی را تجربه کند..

تعجبم از کجاست؟ از اینجاست که خودم
نیم قرن از مادرش کوچکترم و چنین امیدی به زندگی ندارم. امیدورزی، خصلتی اکتسابی و یادگرفتنی است.

مادربزرگم از وقتی کودک بودم دچار روماتیسم مزمن و اختلال عصب های عضلانی بود و به مرگ زیاد فکر میکرد و از مردن زیاد می ترسید و از جایی به بعد زندگی را کاملا متوقف کرده بود تا رسیدن آن بهبودی که هرگز اتفاق نیفتاد.

مادرم خیلی زودتر از موقع خودش را در هیأت مادربزرگ میدید و بزرگسالان را حتی با پنج سال اختلاف سن به فرزندی می پذیرفت و حقیقتا آرزوی چندانی جز سلامتی و خوشبختی و رها زیستن ما نداشت!

در حقیقت برای خودش تنها آرزویی که قائل بود اینکه ببیند ما خوشیم..

نه فقط اینها، که زنان بسیاری در اطراف من از میانسالی به بعد در بی آرزویی و در کهنسالی خودخواسته ای زیسته اند...

من نمیدانم محیط و آنچه در جغرافیا میگذرد دقیقا چقدر قدرت دارد تا آدم را بی آرزو کند.

صرفا یک فرق بزرگ میبینم در میدان دید آدمهای هم‌سن هم نسل در جغرافیای متفاوت. حتی با تغییر جغرافیا و تغییر افق دید، آنچه در درون آدم میگذرد می‌تواند چندان تفاوت ماهوی نکند.

من یکی، واقعا آرزوی دیدن پنجاه سال دیگر را ندارم.
راستش، بسیار پیش آمده که دنیا و زیستن، حوصله مرا سر ببرد.
و فکر میکنم به زنی نود ساله در دامنه آلپ با لگنی مخلوط از استخوان و فلز، که دارد به کیفیت زیست در چندین سال بعدش فکر میکند.

.فکر میکنم او دورنمایی با بازه ای چندساله میبایست داشته باشد که همزمان با منی که زیر بار بازسازی حمام رفته ام و صد بار این وسط به خودم لعنت فرستاده ام که مگر چند سال زنده ای حالا که کل یک حمام را بریزی بسازی، ول میکردی این‌ دو صباح عمر را... و بعد یکی مثل او، که از کمیت هم گذشته ولی از کیفیت نه.

@EveDaughters
@hooreechannel 🌹