کانال علمی مطالعات زنان

@womenstudiesisaorg


کانال رسمی گروه علمی مطالعات زنان انجمن جامعه شناسی
ایران


https://instagram.com/women.studies?igshid=1xtlrr9thmhmh

کانال علمی مطالعات زنان

21 Oct, 17:55


اخبار زنان در مهرماه نگاهی به موفقیت های ورزشی، ادبی تا خشونت علیه زنان
گروه مطالعات زنان_مهر ۱۴۰۳

قانون حجاب و عفاف توسط شورای نگهبان تصویب شد و مسئول سپاه سمنان از اجرای طرح طراوت در همین راستا خبر داد، هرچند این خبر تایید نشده. این درحالی است که زنان ایرانی به مقاومت مسالمت‌آمیز خود ادامه می‌دهند و باید دید آیا پزشکیان علی‌رغم وعده‌های تبلیغاتی‌اش این قانون را ابلاغ می‌کند یا خیر؟ در ادامه مهمترین اخبار زنان در ماه مهر را مرور می‌کنیم.

ورزش زنان
فرشته اقتداری با قهرمانی در مسابقات بین‌المللی اسکواش ژوهانسبورگ، موفق به کسب نخستین مدال طلای تاریخ اسکواش زنان ایران شد.
سرمربی تیم ملی جودو با اشاره به بخشنامه فدراسیون جهانی کارگران برای حضور بانوان در رقابت‌های قهرمانی جهان یونان، گفت: با توجه به بخشنامه جدید فدراسیون جهانی کارگری که حضور بانوان باحجاب در مسابقات قهرمانی جهان ممنوع شده است شرایط اعزام بانوان به این رقابت‌ها را نداریم.
کنفدراسیون فوتبال آسیا از قضاوت مهسا قربانی در مرحله دوم لیگ قهرمانان زنان آسیا خبر داد.
با اعلام فدراسیون جهانی تنیس‌ روی‌میز وانیا یاوری ملی‌پوش نوجوان ایران با قرار گرفتن در رتبه ٣٦ رنکینگ دنیا، جواز حضور در مسابقات قهرمانی نوجوانان و جوانان جهان را به دست آورد.

زنان و سلامت
ملیحه کیانفر؛ رییس اداره سلامت میانسالان و مادران وزارت بهداشت گفت: ۷۲ درصد زنان ایرانی چاقی و اضافه وزن دارند.
رئیس انجمن روان‌پزشکان ایران افسردگی در زنان ۲ برابرِ مردان است.

زنان و اشتغال
دکتر مرضیه ابراهیمی، عضو هیأت علمی و مدیر اداره راهبری پژوهش و فناوری پژوهشگاه رویان از سوی اتحادیه کسب و کار زنان بریکس، که در مسکو برگزار شد به عنوان یکی از برگزیدگان با ایده پزشکی و شرکت با فعالیت خلاق پزشکی که در مسیر توسعه پایدار گام نهاده، معرفی و تجلیل شد.

زنان و مشارکت سیاسی
آرش زره تن لهونی استاندار کردستان طی حکمی سودابه ضرغام نژاد را به عنوان فرماندار شهرستان دهگلان معرفی کرد.

زنان نویسنده
مجموعه‌شعر «ساعت دیروز» سروده مریم بذری روز پنجشنبه ۲۶ مهر در شهر کتاب فرشته رونمایی شد.
آسیه صابرمقدم، به پاس انتشار ترجمه ژاپنی به فارسی مجموعه اشعار «ماه آسمان صبح» و مجموعه داستان «گل باد لرزان» اثر کنجی میازاوا و دیگر فعالیت‌ها برنده سی و چهارمین دوره جایزه ادبی کنجی میازاوا در کشور ژاپن شد.
«تناردیه را من کشتم»، مجموعه‌ای داستانی و کوتاه به سبک رئال و در حوزه اجتماعی به قلم عترت اسماعیلی است که نویسنده در بخش‌هایی از آن به زمان کرونا و شرایط خاص آن روزها پرداخته است.

زنان فعال مدنی
حکم ۵ سال زندان الهه محمدی و نیلوفر حامدی ابلاغ شد، همچنین عاطفه رنگریز با پایان مرخصی درمان به زندان بازگشت. حکم اعدام شریفه محمدی نیز لغو شد. جلوه جواهری و فروغ سمیعی‌نیا نیز به مدت یک هفته مرخصی از زندان دریافت کردند. وریشه مرادی، زندانی سیاسی متهم به "بغی" از روز پنجشنبه ۱۹ مهرماه (۱۰ اکتبر) همزمان با "روز جهانی مبارزه با مجازات اعدام" در اعتصاب غذای نامحدود به‌سر می‌برد. منیژه خشنود به ۱۰ ماه حبس تعزیری محکوم شد. محبوبه رمضانی مادر پژمان قلی‌پور و رحیمه یوسف‌زاده مادر نوید بهبودی از جان‌باختگان اعتراضات آبان ۹۸، توسط شعبه دوم دادگاه انقلاب شهریار هر کدام به تحمل ۱۸ ماه و یک روز حبس محکوم شدند.

زن‌کشی
یک زن جوان در فردیس با سلاح گرم توسط داماد خانواده‌شان به قتل رسید. یک مرد ۳۳ ساله در یکی از روستاهای ملایر از طریق سلاح گرم اقدام به قتل همسر و برادرهمسر خود کرده و سپس متواری شده است. یک زن جوان به‌وسیله‌ی سلاح سرد و توسط همسرش در مشهد به قتل رسید. یک زن توسط همسرش در شیروان از توابع استان خراسان شمالی به قتل رسید. متین طیبی‌خواه فومنی توسط همسرش با ضربات متعدد چاقو در خانه‌اش به قتل رسید. یک زن توسط همسرش با سلاح سرد در شهرری از توابع تهران به دلیل مسائل ناموسی به قتل رسید.

خودکشی
دنیا فرهادی، دانش‌آموز ۱۷ ساله اهل نوسود، پس از فرار از مدرسه محل تحصیل خود در پاوه و با حضور نیروهای سپاه پاسداران از ترس اقدام به خودکشی و جانش را از دست داد. مدیر مدرسه با نیروهای سپاه تماس گرفته و از آنها برای بازگرداندن دنیا درخواست کمک کرده بود!
یک کودک ۱۵ ساله ساکن شهرستان رومشکان استان لرستان، به‌نام فاطمه مرادپور، پس از آنکه از سوی خانواده تخت فشار ازدواج اجباری و کودک همسری قرار گرفت، اقدام به خودکشی کرده و به زندگی خود پایان داد.

کانال علمی مطالعات زنان

https://www.instagram.com/women.studies/
@womenstudiesisaorg

کانال علمی مطالعات زنان

19 Oct, 15:20


منوپوز «دوره‌ایی از زندگی زنان»، وضعیت کمتر دیده شده.
به مناسبت روز جهانی پساقاعدگی
فتانه عبدالحسینی_عضو گروه مطالعات زنان_مهر ۱۴۰۳

چهل سالم که شد هر ماه خودم را برای «یائسگی» آماده می‌کردم.‌ در چهل و پنج سالگی بالا و پایین رفتن هورمون‌هایم، ضعف، بی‌حالی و خون‌ریزی زیاد آن‌قدر کلافه‌ام کرده بود که آرزو می‌کردم زودتر همه چیز تمام شود. قاعدگی درد‌‌ناک که تقریبا از شروع تا پایان؛ نصف ماه را اشغال کرده بود؛ دلیلی برای برنامه‌ریزی زندگیم بر اساس هورمون‌هایی بود که درد را تحمیل می‌کرد.

هر ماه روز شوم می‌رسید و من کلافه از هفت تا ده روزی که باید سپری می‌شد به انتظار  آرام شدن اوضاع صبر می‌کردم. درد‌های فیزیکی مثل کمردرد، پادرد و دردهای شکمی قبل، ضعف و بی‌حالی بعد هر پریود کابوس تمام‌نشدنی بود.

بالاخره روز موعود رسید. قطع پریود‌. شروع پساقاعدگی و رها شدن از بند دردهای ماهانه.

اما...

در اوج؛ زمانی که باید دانش و تجربه‌ام را به اثبات می‌رساندم در جلسات کاری کلمات را فراموش می‌کردم. نگرانی از اینکه خیلی زود آلزایمر گرفته‌ام اضطراب‌هایم را افزایش داد.  زندگی روزمره با گُرگرفتگی‌هایی که دیوانه‌وار حمله‌ور می‌شد و بی‌خوابی‌های شبانه هر روزم را بدتر می‌کرد. بعضی شب‌ها حس می‌کردم در آتش افتاده‌ام. عرق می‌کردم پتو را کنار می‌زدم با دلهره و اضطراب از خواب می‌پریدم. بی‌خوابی شبانه کلافه‌ام کرده بود.

منوپوز یا پساقاعدگی تنها یکی از تجربه‌های زنانه است که رنج هورمون‌های زنانه را یادآور می‌شود. در دنیایی که مردان با هورمون‌های قابل‌قبول مردانه در حال زندگی هستند زن‌ها تجربه‌های مختلفی را از سر می‌گذرانند.

دوره پساقاعدگی که معمولا در سن میانسالی زنان است؛  زنانی که درگیر زندگی پر ماجرای خود هستند را به شدت تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. زنی که ازدواج کرده شاید دارای فرزندانی باشد یا زنانی که در حال سپری کردن بهترین روزهای کار حرفه‌ایی خود هستند. منوپوز تغییراتی را به ارمغان می‌آورد که رنج و زحمت زیادی را در کنار کار و زندگی به زنان تحمیل می‌کند.

درگیری زنان با پیشامدهای زندگی آنقدر زیاد است که معمولا توجهی به شرایط سخت خود ندارند و آن را طبیعی می‌دانند. مسائل بدنی و طبیعی زنان در سال‌های دور رازهایی بود که باید پوشیده می‌ماند. شرم از زنانگی در فرهنگ مردسالار باعث می‌شد که زنان از آنچه بر آنها می‌گذرد، سکوت کنند و «به قول نسل‌های قبل» « مردانه» و بدون بروز تغییرات  مخصوص زنان به جنگ مصائب زندگی بروند. چون زنانگی اهمیتی ندارد و باید بر آن سرپوش گذاشته شود.

زندگی زنان و انطباق همیشگی با هورمون‌هایی که از نوجوانی تا پایان میانسالی آن‌ها را راحت نمی‌گذارد و از طرف دیگر زندگی در نظام مردسالاری حاکم که فهمی از پیچ و خم‌های هورمون‌های زنانه ندارد باعث می‌شود که حتی دانش روز هم به زنان و تغییراتشان اهمیتی ندهد و دردهای زنانه را طبیعی بداند.

بی‌اطلاعی جامعه از شرایط خاص زنان در کار و فعالیت اجتماعی در نظامی که چهارچو‌ب‌هایش بر پایه و اساس هورمون‌های مردانه تعریف می‌شود؛ رنج زنان را افزایش می‌دهد. نظامی که تمامیت زنان را در تمام عرصه‌ها می‌خواهد. چه در خانه و چه در جامعه؛ این پیام را در چهره پنهان خود دارد. «باید مثل یک مرد باشی تا دوام بیاوری». مانند مرد بودن یعنی بی‌توجهی به تمام دردهایی که هورمون‌های زنانه به همراه دارد.
دردهای قاعدگی و زایمان در جامعه مردسالار کمتر به رسمیت شناخته شده است. اما منوپوز که درد بخش عظیم زنان میانسال است نه تنها به رسمیت شناخته نشده بلکه دیده نمی‌شود.

پس اگر پساقاعدگی شما را آزار می‌دهد به این فکر کنیم که باید بتوانیم بدون ترس از قضاوت شدن از خودمان بگوییم تا جایی برای زیست خود در جهان به غایت مردانه پیدا کنیم.

کانال علمی مطالعات زنان

https://www.instagram.com/women.studies/
@womenstudiesisaorg

کانال علمی مطالعات زنان

11 Oct, 20:32


🔺 خشونت خانوادگی ‏(بخش اول)
دکتر شهلا اعزازی_استاد دانشگاه و مدیر گروه مطالعات زنان_مهر ۱۴۰۳

- بحث خشونت خانوادگی مدت‌هاست مطرح شده و پژوهش‌های متعددی در زمینه انواع آن انجام گرفته و راهکارهایی نیز ‏برای پایان‌بخشیدن به آن‌ پیشنهاد شده‌اند. با وجود این، نه‌تنها هنوز اقدامی برای مقابله با خشونت خانگی صورت نگرفته ‏بلکه برعکس، شاهد افزایش روزافزون شدیدترین نوع خشونت علیه زنان (قتل) از طریق همسر، پدر، برادر و سایر افراد ‏خویشاوند آنان بدون مجازات یا با حداقل مجازات مجرمان هستیم.‏

- خشونت خانوادگی انواع مختلفی دارد و خشونت بدنی آشکارترین نوع خشونت است که معمولا روی زنان و کودکان اعمال ‏می‌شود. خشونت‌های سبک مانند سیلی و پشت‌دستی زدن به‌طور معمول از طرف جامعه به‌عنوان تربیت درنظر گرفته می‌شوند اما خشونت‌های سنگین که منجر به جراحات و صدمات جدی به فرد قربانی می‌شوند با نفی جامعه همراه هستند. قتل ‏زنان یا قتل‌های ناموسی بالاترین نوع خشونت است که متاسفانه اخبار فراوانی در این مورد وجود دارد.‏

- انواع دیگر خشونت هرچند سبب جراحات بدنی نمی‌شوند اما تاثیر آن‌ها بر قربانی می‌تواند بیشتر از خشونت بدنی باشد. بر ‏این اساس، خشونت روانی (تحقیر و دشنام، از میان‌بردن اعتماد به نفس)، خشونت اقتصادی (قراردادن قربانی در مضیقه ‏مالی دائمی) و خشونت اجتماعی (انزوای اجتماعی و ممانعت از برقراری روابط اجتماعی) از انواع دیگر خشونت خانوادگی ‏درنظر گرفته می‌شوند. هم‌چنین مقوله تجاوز و سوءاستفاده‌ جنسی در ابتدا محدود به افراد زیر ۱۸ سال بود اما به‌تدریج، برقراری ‏رابطه جنسی با دیگری بدون تمایل او نیز مطرح گردید و سپس تجاوز جنسی حتی در رابطه زن و شوهر نیز به‌عنوان ‏خشونت درنظر گرفته شد.‏

- پژوهش‌های متعدد در رابطه با خشونت خانوادگی، در جهت شناسایی عوامل موثر بر آن تلاش کرده‌اند. نتایج بررسی‌ها نشان ‏می‌دهند که خشونت در میان بسیاری از خانواده‌ها، بدون توجه به طبقه اجتماعی و ویژگی‌های دیگر جمعیتی دیده می‌شود. ‏عوامل فردی مانند سن و سطح سواد، نوع اشتغال و بیکاری، تعداد فرزندان، سن افراد و ... و هم‌چنین عوامل اقتصادی، ‏نژادی و قومیتی نیز می‌توانند باعث بروز خشونت خانوادگی شوند. هرچند بیش از عوامل فوق باید متوجه ساختار جامعه شد، ‏ساختاری اجتماعی که بروز خشونت در جامعه را مجاز می‌داند.‏

- اگر شرایط اجتماعی در جامعه‌ای براساس بی‌قدرتی زنان در عرصه عمومی و خصوصی شکل گیرد و اقتدار و نظارت ‏مردان بر زنان، مجاز درنظر گرفته شود، تا زمانی که این ساختار و نهادهای آن فرادستی مردان و فرودستی زنان را طبیعی ‏و غیرقابل تغییر درنظر می‌گیرند، در مجاورت انواع خشونت‌هایی که در جامعه علیه زنان وجود دارد، خشونت خانوادگی نیز ‏بازتاب مشخص ساختار اجتماعی خواهد بود. ‏

- دیدگاه فمینیسم معتقد است در جوامعی که ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و حقوقی آنان براساس بی‌اعتباری، تحقیر ‏و استثمار زنان شکل گرفته‌اند، خشونت مردان نسبت به زنان رسم زندگی است. از نظر اجتماعی و قانونی، مردان در ‏سلسله‌مراتب خانوادگی مقامی برتر از زنان و کودکان دارند و برای حفظ مقام در سلسله‌مراتب، در صورت بروز تعارض در ‏خانواده، برای نظارت بر رفتار و وادارکردن افراد به انجام رفتار موردتقاضا دست به خشونت می‌زنند. ‏

- در ایران موقعیت برتر مردان و امکان نظارت بر رفتار زنان در خانواده، از طریق قانون و هنجارهای اجتماعی شکل ‏گرفته ‌است. قانون خانواده در ایران، ریاست را به مردان واگذار کرده و امکان نظارت بر رفتار زنان را به آنان می‌دهد. از ‏طرف دیگر شرایط اقتصادی به نوعی است که بسیاری از زنان، امکان دسترسی به منابع اقتصادی را ندارند و برای گذران ‏زندگی به مردان وابسته هستند. وجود هنجارهای اجتماعی که مردان را فرادست زنان درنظر می‌گیرند و هم‌چنین نبود ‏سازمان‌های حمایتی از زنان، باعث می‌شود که زندگی در خانواده‌های خشن تداوم داشته و چرخه خشونت به نسل بعدی منتقل ‏شود.‏

- ممانعت از خشونت به راهکارهای مشخصی وابسته است: تغییرات قانونی برای حمایت از قربانی، ایجاد سازمان‌های حامی ‏قربانی مانند خانه‌های امن و درنهایت آگاهی‌رسانی به جامعه، تقبیح خشونت و ارائه راهکارهای حل تعارض بدون استفاده از ‏خشونت. متاسفانه تاکنون نه‌تنها اقدامی در جهت تقبیح خشونت صورت نگرفته، بلکه حتی باید بر رفتارهای همراه با خشونت ‏از سوی مسئولان تاکید کرد که از سوی دیگر، به افزایش خشونت در جامعه و خانواده می‌انجامد.‏

ادامه دارد...

کانال علمی مطالعات زنان

https://www.instagram.com/women.studies/
@womenstudiesisaorg

کانال علمی مطالعات زنان

07 Oct, 19:09


در حاشیه‌بودگی
سبا قنبری_عضو گروه مطالعات زنان_مهر ۱۴۰۳

ذهنیت در حال گذار، رو به جلو و توسعه‌یافته زن ایرانی به واسطه ورود موفقیت‌آمیز به دانشگاه، تلاش برای ورود به بازار کار علی‌رغم موانع متعدد ساختاری و شکل گرفتن مباحث برابری جنسیتی و فمینیسم در جامعه در تقابل با واقعیت حقوقی و اجتماعی او قرار دارد. به بیانی ساده‌تر ذهنیت زنان خیلی جلوتر از وضعیت حقوقی و اجتماعی آنان است.

زنان انتظارت و مطالبات جدیدی دارند که نظام سیاسی پاسخگوی آنان نیست. این شکاف و فاصله ایجاد شده یک احساس نادیده‌انگاری و در حاشیه‌بودگی را در زنان ایجاد کرده است. به نحوی که زنان عمیقا احساس بی‌عدالتی و تبعیض‌های جنسیتی را در زیست روزمره خود احساس می‌کنند. تبعیض‌هایی که هم در سپهر خصوصی و هم در سپهر عمومی بر سر راه زنان قرار دارد.

در قلمرو خصوصی قوانینی که ضد عاملیت، ضد فاعلیت و ضدسوژگی زنان هستند عملا جایگاه در حاشیه‌بودگی زنان را حفظ و تثبیت می کنند. قوانینی که به زن می‌فهمانند تو بالغ نیستی و این مردان هستند که باید در مورد تمامی امورات مهم زندگی‌ات تصمیم بگیرند.

در قلمرو عمومی عدم دسترسی به فرصت‌های شغلی برابر، عدم دسترسی به فرصت‌های سیاسی، نابرابری در دریافت دستمزد و حقوق، نداشتن حق انتخاب در تعیین پوشش موردنظر و به طور کلی محدودیت‌هایی که زنان به عنوان مثال در حوزه ورزش، موسیقی و … با آن مواجه هستند نمونه‌ای از شکاف میان ذهنیت با عینیت حقوقی و اجتماعی زنان است. هم‌چنین کودک همسری، قتل‌های ناموسی و تعلل در تصویب قوانینی که دارای بازدارندگی در برابر چنین فجایعی باشند مطابق با انتظارات زنان نیست.

درهم‌تنیدگی این دو عرصه باعث شده تا به صورت زنجیروار موقعیت فرودست زنان حفظ شود. به عنوان‌ مثال نابرابری ارث بین فرزند دختر و پسر در خانواده عملا زنان را از سرمایه اقتصادی خانوادگی به مقدار قابل توجهی محروم می‌کند و این عامل در کنار این امر که نظام حقوقی حق اشتغال زنان را منوط به اجازه مردان می‌کند، فرصت حضور زنان در بازار کار مردانه ایران را با محدودیت‌های جدی مواجه می‌کند. به نحوی که در برخی تحلیل‌های موجود از زنان در بازار کار ایران تحت عنوان «حاشیه‌نشینان تحصیل کرده» یاد می‌شود.

ذهنیت جدید زنان در سایه گذار هویتی رخ داده که از ویژگی‌های اصلی آن بازاندیشی در ارزش‌ها و هنجارهای رسمی است در تقابل با نظام هنجاری سنتی دارد. این ذهنیت جدید آن‌چه را که نهاد دین و سنت آمرانه به آن دیکته می‌کند به راحتی نمی‌پذیرد، نقش‌های جنسیتی را بایدی در زندگی خود نمی‌داند و در یک معنا حق انتخاب و اختیار را که همواره و به شیوه‌های گوناگون از زنان سلب شده است، مطالبه می‌کند.

انتظارات جدید شکل گرفته در زنان سبب شده است تا به صورت فردی در جهت تلاش برای تغییر وضعیت خود اقدام کنند. تقاضای درج شروط ضمن عقد هنگام ازدواج، ایستادگی در برابر مردسالاری خانوادگی و تلاش برای تغییر دادن نگرش‌های ضد زن، استفاده از ظرفیت شبکه‌های اجتماعی به‌خصوص اینستاگرام برای کسب و کارهای اینترنتی نمونه‌ای از اقدام‌های فردی زنان است.

مردسالاری نهادینه شده در کنار حقوق نابرابر اجتماعی عملا زیست روزمره زنان را به عرصه‌ای برای مبارزه، مقاومت و تلاش برای افزایش آگاهی جنسیتی جامعه تبدیل کرده است.

کانال علمی مطالعات زنان

https://www.instagram.com/women.studies/
@womenstudiesisaorg

کانال علمی مطالعات زنان

04 Oct, 15:11


مردسالاری عمومی – مردسالاری خصوصی (کار خانگی، بخش ششم)
دکتر شهلا اعزازی_استاد دانشگاه و مدیر گروه مطالعات زنان_مهر ۱۴۰۳

سیلویا والبی

● بحث اصلی از نظر بسیاری از فمینیسم مارکسیسم‌ها درباره کار خانگی در رابطه با بازتولید نیروی كار به نفع سرمایه‌داری است، زنان با بازتولیدی كه در خانه برای سرمایه‌داران انجام می‌دهند، نیروی كار را آماده انجام فعالیت‌ برای سرمایه‌دار می‌كنند. از طرف دیگر نه‌تنها بازتولید جسمانی فرد كارگر در خانه انجام می‌گیرد، بلكه بازتولید نسل یعنی ایجاد نیروی كاری نسل آینده نیز درون خانه صورت می‌گیرد.

● سوسیالیست فمینیست‌ها كار خانگی را فقط در رابطه با سود سرمایه‌داری مطرح نكردند بلكه با استفاده از یك نظام دوگانه مشخص كردند كه كار خانگی در شیوه تولید خانگی یا مردسالاری شكل می‌گیرد و در این شیوه تولید، مردان كار زنان را استثمار می‌كنند.

● هارتمن منافع سرمایه‌داری و مردسالاری را یکسان با یکدیگر درنظر می‌گرفت، در صورتی که سیلویا والبی فمینیست سوسیالیستِ پیرو نظام دوگانه معتقد است که منافع مردسالاری و سرمایه‌داری نه فقط همیشه با یکدیگر هماهنگ نیستند بلکه در اغلب موارد با یکدیگر در تضاد قرار دارند. هر مرحله تكامل سرمایه‌داری، استراتژی جدیدی از مردسالاری را ایجاب می‌كند كه به ستیز جدیدی میان سرمایه‌داران و مردان می‌انجامد و به روابط دیگری از جنسیت در محیط كار خواهد انجامید. دو شكل مهم از استراتژی‌های مردسالاری عبارتند از: استراتژی طرد که مانند استراتژی به‌كار گرفته‌شده در اوایل قرن نوزدهم به بیرون‌راندن زنان از برخی مشاغل انجامید و استراتژی جداسازی كه زنان را وادار به قبول مشاغلی می‌كند كه درجه‌بندی و اعتبار كمتری از مشاغل مردانه دارند.

● والبی مطرح می‌کند با وجود تغییراتی مانند دستیابی زنان به آموزش‌های تخصصی و کاهش شکاف دستمزد‌ها، نمی‌توان از دستیابی به برابری جنسیتی نام برد بلکه باید به تغییرشکل مردسالاری توجه داشت. او روی مردسالاری عمومی در جامعه و مردسالاری خصوصی در خانواده تاکید دارد.

● مردسالاری عمومی براساس شیوه تولید صنعتی، صحنه استثمار سرمایه‌داری است و در عرصه عمومی شکل می‌گیرد. سرکوب در این عرصه، جمعی و در همه سطوح است. زنان از عرصه عمومی طرد نشده‌اند بلکه در موقعیت فرودستی نسبت به مردان قرار دارند. بازار کار در شرایط سرمایه‌داری برای راندن زنان از مشاغل معتبر و درآمد بالا دو استراتژی در پیش گرفته است: استراتژی طرد یعنی بیرون‌راندن زنان از مشاغل بالای اجتماعی و استراتژی جداسازی (تفکیک جنسیتی) یا راندن زنان به مشاغل خاص که به‌عنوان بی‌اعتبار و با درآمد پایین رده‌بندی می‌شوند. البته والبی بر تاثیر سایر عوامل دخیل در بقای مردسالاری مانند تاکید بر روابط جنسی موجود و داشتن معیار‌های دوگانه در مورد روابط جنسی زنان و مردان و یا فرهنگ و ساختارهای فرهنگی واقف است و معتقد است که نقش آنان نیز باید موردتوجه قرار گیرد.

● مردسالاری خصوصی براساس شیوه تولید خانگی است. در این شکل، یک مردسالار در محدوده خانواده بر زنان و نیروی کار آنان نظارت دارد. مردان از طریق خدمات رایگان زنان در چارچوب کار خانگی بدون دستمزد و فرزندآوری خدماتی را دریافت می‌کنند که برای مصرف آن پرداختی انجام نمی‌دهند و بدین طریق به امکانات مصرف و اوقات فراغت دست می‌یابند. از آن‌جا که زنان به علت استراتژی طرد از فعالیت در مشاغل معتبر و با درآمد بالا بیرون رانده شده‌اند، وابسته به دستمزد و حمایت مالی همسران خود هستند.

● در عین ‌حال زنان با کار خود امکاناتی را به‌وجود می‌آورند که نیروی کاری مردان بازتولید شده و مردان بتوانند نیروی کار خود را در بازار کار با دستمزد مبادله کنند. پس نیروی کاری مردان که با دستمزد مبادله می‌شود ناشی از خدمات کار خانگیِ بدون دستمزد زنان است. اما تنها مردان بر چگونگی هزینه و صرف دستمزد نظارت دارند. بدین ترتیب مردان در شیوه تولید مردسالاری به استثمار كار خانگی زنان می‌پردازند. پس مسئله اصلی زنان، استثمار آنان از جانب مردان در محدوده فعالیت‌های تولیدی و بازتولیدی درون خانواده است.

● تأکید بر ویژگی‌های کار خانگی و توضیح دلایل پیدایش زن خانه‌دار و تاثیر سرمایه‌داری و مردسالاری در ایجاد آن، باعث تغییر نگرش در دیدگاه‌های قبلی شد. اگر تا آن زمان خانواده را دلیل فرودستی زنان در جامعه و مشاغل در نظر می‌گرفتند، نظریه‌های فمینیستی دلیل فرودستی زنان در خانواده را ناشی از جداسازی جنسیتی و فعالیت‌های مردسالارانه در بازار مشاغل درنظر گرفتند.

ادامه دارد...

کانال علمی مطالعات زنان

https://www.instagram.com/women.studies/
@womenstudiesisaorg

کانال علمی مطالعات زنان

01 Oct, 18:52


قیام ژینا پایان نخبه‌گرایی جنبش زنان
مریم بیهقی_ نویسنده مهمان_ مهر ۱۴۰۳

اگر از زمان مشروطه جنبش زنان حاصل تلاش‌های گروه‌های نخبه‌گرا و اکتیویست‌هایی از قشر متوسط روبه بالا یا طبقه متوسط فرهنگی بوده است، قیام ژینا نقطه عطفی بود که به این موضوع پایان داد هرچند که این قیام نتیجه تلاش فعالان زنان و محافلی است که در دهه ۶۰ شکل گرفته بود و ان‌.جی‌.اوهای زنان از در دهه ۷۰؛ اما شدت حضور زنانی که برخی پیش از این تجربه هیچ اکت خیابانی را نداشتند عملا فعالان جنبش زنان را درنوردید و به مبارزه‌ای هر روزه و مسالمت‌آمیز تبدیل شد. البته نقش شبکه‌های مجازی چه متعلق به فعالان زنان چه رسانه‌های جریان اصلی را نیز نباید نادیده‌گرفت.

در روزهای ابتدایی فقط فعالان زنان فراخوانی برای اعتراض دادند که خوشبختانه با استقبال مردم مواجه شد اما بعد از آن فعالان زن دیگر یا در زندان بودند یا به دلایل مختلف آن‌قدر دور از هم افتاده بودند که زنان عادی تا اسفند ۱۴۰۱ که قیام ژینا بیشتر شهرهای ایران را درنوردیده بود، پیشی گرفتند و از موضوع حجاب گذر کرده بود و مسائل اقتصادی و حتی تغییر شکل حکومت را دربرگرفته بود زنان بسیار در این جنبش فعال بودند.

تعداد کشته شدگان و زخمی‌های زن نشان از حضور پرتعداد زنانی داشت که خود را فعال زنان نمی‌دانستند هرچند که به گمان من فعالان حقوق زنان به راستی همین زنان هستند که هر روز به جز مطالبه پوشش اختیاری در تجمعات صنفی حضور پررنگ دارند، برای تغییر سبک زندگی خود تلاش می‌کنند و با تحصیل در دانشگاه و اشتغال در پی ارتقای وضعیت زندگی خود هستند. طی این دو سال این زنان ابتکارات جالبی در شعار نوشتن، اکت‌های سیاسی انجام داده‌اند و می‌دهند. هرچند همچنان گروه‌های زنان در ایران وجود دارند یا در پی پیدا کردن هم طی این دوسال هستند. 

با سرکوب فعالان زن در کردستان و گیلان به نوعی موتور محرک زنانی که خود را با هویت فعال زنان شناسایی می‌کردند از کار افتاده است. علیرغم اینکه همچنان گروه‌های مطالعاتی و محفل‌های کوچک که می‌توانند هسته‌های مقاومت در اعتراضات دیگری باشند همچنان حضور دارند اما کمتر شاهد کنشگری در خیابان هستیم که نقش مهمی در پیشبرد خواسته‌های زنان دارد.

اگرچه مطالبه پوشش اختیاری مطالبه‌ای بس مهم است؛ اما مطالبه کنترل بر بدن زنانه مهمتر است؛ زیرا که می‌تواند زنان و جامعه را علیه خشونت خانگی، کودک همسری، ممانعت از بارداری اجباری، قتل‌های ناموسی و زن‌کشی بسیج کند و در نبود فعالان قدیمی و جدید که خود را کنشگر حقوق زنان بدانند خطر نادیده‌گیری این حق و صرفا استیصال در برابر قتل‌های ناموسی و سقط جنین‌های ناامن به‌چشم می‌خورد.

حضور زنان بدون حجاب یا حتی باحجاب با لباس‌هایی متنوع و کوتاه‌تر از قبل، گاه با کلاه‌های قلاب‌بافی تزئینی یا مینی اسکارف یا کلاه‌های آفتاب‌گیر و تورهای نازک با همه فشارها، شهرهای ایران را به لحاظ پوشش متنوع‌تر از قبل کرده است. اغماض زنان و مردان حزب‌اللهی و حتی آخوندها را در مواجهه با زنان بدون حجاب شاید نه از سر مدارا که از شدت احساس بی‌تاثیری، منزوی بودن و جواب دادن زنان را می‌بینم.

لپتاپم را برای تعمیر به مغازه‌ای که تعمیرات انجام می‌داد بردم بدون حجاب که دوسال است حتی روسری و شال را هم دور گردنم نمی‌اندازم بعد موقع چک کردن هارد، عکس قاسم سلیمانی و رهبر را کنار میز مرد جوان دیدم؛ برایم جالب بود که بسیار محترمانه با من رفتار کرد. در مورد او می‌توانم بگویم برایش حجاب نداشتن من خط قرمزی نبود برخلاف سوپری که نزدیک خانه است و به زنان بی‌حجاب جنس نمی‌فروشد. قطعا می‌توانست کار تعمیر را انجام ندهد چرا که بازار این صنف همیشه داغ است ولی این‌کار را نکرد که به نظرم حرکتی بسیار معقولانه است که به دوقطبی شدن جامعه دامن زده نشود. باید تاکید کنم عکس صرفا از روی اجبار نبود که خط فکری مرد مشخص بود.

از دیگر سو از زمان قیام ژینا، کوئیرها نیز فرصت بیشتری برای حضور در جامعه پیدا کرده‌اند هرچند که هنوز از سوی جامعه و خانواده تهدید می‌شوند مانند کشته‌شدن پسری به دست پدرش در کردستان (ممکن است در شهرهای دیگر هم وضعیت همین‌گونه باشد اما خبری منتشر نشود). من به عنوان زنی طبقه متوسط در محله‌ مرکزنشین تهران حضور کوئیرها را بیش از گذشته در فضاهای عمومی می‌بینم و جسارت و اعتماد به‌نفسی که بیشتر از قبل است.
در پارک نزدیک خانه‌ام زیست پسرها و دخترهای نسل زد را می‌بینم که در کنار هم نشسته‌اند و جمع دوستانه‌ای دارند و هیچ کس هم مزاحم آنها نمی‌شود برخلاف گذشته که کلانتری یا بسیج به سرکوب روی می‌آورند.

قیام ژینا سبب شده است مردان در برخی از امور تغییر زیست زنان را بپذیرند هرچند که هنوز تا به رسمیت شناختن برابری بین زن و مرد در جامعه ایران فاصله داریم.

کانال علمی مطالعات زنان

https://www.instagram.com/women.studies/
@womenstudiesisaorg

کانال علمی مطالعات زنان

29 Sep, 16:46


تحلیلی بر مهاجرت زنان ورزشکار
ندا هنرجو_ نویسنده مهمان_ مهر ۱۴۰۳

ورزشکاران عموماً به عنوان نمادهای ملی و نمایندگان کشور خود در صحنه‌های بین‌المللی شناخته می‌شوند. هنگامی که یک ورزشکار برای کشور دیگری در مسابقات شرکت می‌کند، این پرسش پیش می‌آید که هویت ملی او چگونه تعریف می‌شود؟ آیا او به کشور جدید خود تعلق دارد یا هنوز با کشور مبدأ خود احساس پیوند می‌‌کند؟ این تغییر هویت چه امتیازی برای او دارد؟

برخی معتقدند که این تغییر ملیت‌ها باعث ارتقاء کیفیت مسابقات و افزایش رقابت می‌شود. از سوی دیگر، عده‌ای این موضوع را نوعی خیانت به کشور مبدأ می‌دانند و معتقدند که ورزشکاران باید وفادار به کشوری باشند که آنها را پرورش داده است.

با وجود همه حساسیت‌ها و قضاوت‌ها ورزشکاران زیادی به دلایل مختلف در تیم یک کشور دیگر به رقابت می‌پردازند. گاهی اوقات، ورزشکاران به دلیل رقابت شدید در کشور مبدأ خود یا نبود فرصت برای موفقیت، تصمیم می‌گیرند به کشوری دیگر بروند. در کشورهایی که دارای استعدادهای زیادی در یک رشته ورزشی خاص هستند، ممکن است رقابت برای ورود به تیم ملی بسیار سخت باشد و ورزشکارانی که نمی‌توانند به تیم ملی کشور خود راه پیدا کنند، برای کشور دیگری که فرصت بیشتری برایشان فراهم است، مسابقه دهند.

تفاوت در شرایط اقتصادی و مالی بین کشورهای مختلف هم دلیل دیگری است که باعث می‌شود برخی از ورزشکاران به دلیل امکانات بهتر، فرصت‌های شغلی بیشتر و پشتیبانی مالی قوی‌تر تصمیم بگیرند برای کشوری دیگر مسابقه دهند. این امر در رشته‌هایی که نیاز به حمایت مالی و زیرساخت‌های قوی دارد مانند فوتبال، دو و میدانی و شنا بیشتر به چشم می‌خورد.

گاهی هم ممکن است ورزشکاری که برای کشور دیگری رقابت می‌کند در کشور اصلی خود فرصت‌‌های برابر برای موفقیت نداشته باشد. این موضوع می‌تواند مسائل مربوط به عدالت اجتماعی، نابرابری اقتصادی و فرصت‌های نابرابر را برجسته کند.

پدیده‌ای که در آن یک ورزشکار برای کشوری دیگر در مسابقات المپیک شرکت می‌کند و در مقابل ورزشکار هم‌وطنی خود قرار می‌گیرد، نشان‌دهنده تغییرات گسترده در مفاهیم مرتبط با هویت ملی، جهانی‌سازی، مهاجرت و عدالت اجتماعی است.

اما به نظر می‌رسد حضور زنان ایرانی در المپیک و عرصه‌های ورزشی جهانی، پدیده‌ای فراتر از فرصت‌های فردی و ورزشی است. این حضور نمایانگر تحولات اجتماعی و فرهنگی گسترده‌تری است که در جامعه ایران رخ داده است. در عین حال، این امر نشان‌دهنده چالش‌ها و تناقض‌های فرهنگی و اجتماعی است که زنان ایرانی در مسیر دستیابی به موفقیت‌های ورزشی با آن‌ها مواجه هستند.

در نهایت، می‌توان گفت که این حضور، به عنوان نمادی از توانمندی و قدرت زنان ایرانی، نقشی کلیدی در تغییر و تحول جامعه ایران ایفا می‌کند. اما از آنجا که ورزش در ایران همواره تحت تأثیر سیاست‌ها و ایدئولوژی‌های حاکم قرار داشته است، حضور زنان ایرانی در المپیک برای کشورهای دیگر نشان‌دهنده‌ی چالش‌های بزرگی است که زنان در ایران با آن مواجه هستند.

این موضوع همچنین به‌عنوان فرصتی برای بازنگری در سیاست‌ها و رویکردهای حاکم در ایران می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد. زنان ورزشکار ایرانی که در کشورهای دیگر به موفقیت دست می‌یابند، نمونه‌ای از پتانسیل‌های بالای این جامعه هستند که در صورت رفع محدودیت‌ها، می‌توانند در سطح جهانی بدرخشند.

حضور زنان ایرانی در المپیک برای کشورهای دیگر از منظر سیاسی قابل تحلیل است. این موضوع، دوگانگی‌های موجود در سیاست‌های ورزشی و فرهنگی ایران را برجسته می‌کند. از یک سو، دولت ایران تلاش می‌کند تا تصویر مثبتی از حضور زنان در ورزش ارائه دهد، اما از سوی دیگر، محدودیت‌های موجود باعث می‌شود تا زنان برای دستیابی به اهداف‌شان به کشورهای دیگر پناه ببرند. به نظر می‌رسد این تضاد، بازتاب‌دهنده ناکارآمدی‌های سیاست‌های دولتی در حوزه ورزش و حقوق زنان باشد.

حضور زنان ایرانی در المپیک برای کشورهای دیگر، علاوه بر جنبه ورزشی، بعدی هویتی و مقاومت‌گونه نیز دارد. این زنان، با انتخاب کشورهای دیگر برای نمایندگی، به‌نوعی اعتراض خود را به وضعیت موجود در ایران نشان می‌دهند. این عمل آن‌ها به‌نوعی بیانگر مقاومت فرهنگی در برابر سیاست‌ها و محدودیت‌های اعمال‌شده است. از دیدگاه جامعه‌شناختی، این موضوع را می‌توان به‌عنوان شکلی از مقاومت خاموش تحلیل کرد که زنان ایرانی در مواجهه با نظام‌های مردسالار و محدودکننده به‌کار می‌گیرند.

کانال علمی مطالعات زنان

https://www.instagram.com/women.studies/
@womenstudiesisaorg

کانال علمی مطالعات زنان

22 Sep, 17:20


اخبار زنان در ماهی که گذشت
گروه مطالعات زنان_ مهر ۱۴۰۳

جنبش ژینا دوساله شد درحالی که شورای نگهبان در آستانه این روز لایحه حجاب اجباری را تائید کرد و دادستان تهران خبر از جمع‌کردن زنان بی‌حجاب داد و آنان را مریض خواند اما مقاومت زنان علی‌رغم بیشتر شدن سرکوب‌ها و دستگیری فعالان مدنی در آستانه دوسالگی جنبش ژینا ادامه دارد.

اشتغال زنان
معاون زنان رئیس جمهور اعلام کرد: بیش از ۶۰ درصد ورودی‌های دانشگاه‌ها، دختر هستند و زنان ۲۴ درصد جامعهٔ مخترعان ایران را تشکیل می‌دهند.
از دیگر سو آمارها نشان می‌دهد
زنان ۳۱ درصد از کل اعضای هیات علمی دانشگاه‌ها، ۱۹درصد کل اعضای هیات مدیره شرکت‌های دانش‌بنیان و ۲۵ درصد نخبگان و استعدادهای برتر مشمول حمایت‌های بنیاد ملی نخبگان را تشکیل می‌دهند. تعداد زنان عضو هیات علمی تمام وقت در تمام دانشگاه‌ها، ۱۷ هزار و ۷۵۸ نفر است.
معاون امور تعاون وزیر تعاون گفت: ۲۲ درصد از اعضای کل تعاونی‌های کشور را زنان تشکیل می‌دهند.

ورزش زنان
زهرا رحیمی، تکواندوکار مرندی برنده نشان نقره پارالمپیک پاریس شد. ساره جوانمردی در میکس تپانچه بادی ۵۰ متر پارالمپیک پنجم شد.
تیم روئینگ ایران در مسابقات قایقرانی قهرمانی زیر ۲۳ سال و جوانان آسیا موفق به گرفتن سه مدال طلا و یک نقره شد. پرستو حبیبی دختر ۲۲ ساله ایران در رشته پرتاب کلاب کلاس F32 مدال نقره کسب کرد. همچنین رکورد آسیا را که پیش از این در اختیار خودش بود ارتقاء داد.
برای اولین‌بار یک دختر ایرانی جواز حضور در مسابقات قهرمانی جهان را کسب کرد.
تیم نجات غریق‌ زنان ایران نایب قهرمان مسابقات جهانی شد.

زن‌کشی
خشونت‌ها علیه زنان در خانه علاوه بر خیابان همچنان ادامه دارد و دلیل آن قانون تبعیض‌آمیز و خشونت ساختاری است.
مردی در بناب همسر و مادر و برادر وی را بوسیله‌ سلاح سرد به قتل رساند.
روناک توسلی‌پور، ٢٨ ساله و اهل اندیمشک با شلیک گلوله به دست خواستگارش که جواب رد به او داده بود به قتل رسید.
یک زن توسط همسرش و با بکارگیری سلاح سرد در تهران به قتل رسید.
یک زن ۴۰ ساله اهل شهرستان بمپور که ۵ ماهه باردار بوده با شلیک گلوله به ناحیه‌ سرش توسط برادر خود به قتل رسیده است. انگیزه قاتل از ارتکاب جرم ازدواج مجدد قربانی با همسر سابقش اعلام شده است.
یک زن در اراک توسط همسرش از طریق سلاح گرم به قتل رسید. انگیزه قاتل از ارتکاب جرم درخواست مهریه توسط همسرش بوده است.
یک زن ۳۶ ساله توسط پدر خود از طریق سلاح سرد در ایلام به قتل رسیده است. هویت قربانی اعلام نشده.
مبینا زینی‌وند، ۱۷ ساله و اهل روستای گرزلنگر از توابع بخش ماژین شهرستان درەشهر، توسط پدر خود به قتل رسید.
یک مرد ۴۸ ساله در یکی از محله‌های شیراز اقدام به آتش زدن همسرش و خانواده وی کرده است که در این حادثه همسرش جان باخته و دو تن از خواهران همسرش نیز مجروح شده‌اند.

خودکشی کودکان
یک کودک ۱۷ ساله اهل شهرستان باغملک از توابع خوستان به نام یلدا رحیمی به دلیل فقر و عدم رفاه اجتماعی در ساختمان کمیته امداد این شهر به زندگی خود پایان داد.
شیما رامشک، کودک‌همسر ١٤ ساله اهل بوکان پس از مدت‌ها نارضایتی و فشار ناشی از ازدواج اجباری، اقدام به خودکشی کرد و به زندگی خود پایان داد.

فعالان مدنی زن

زهرا تمدن، سرپرست بخش ۱۰ بیمارستان مسیح دانشوری در اعتراضات پرستاران به همراه تعدادی دیگر از پرستاران که هویت آنان تاکنون احراز نشده،بازداشت شده است.
سە زن زندانی سیاسی سروناز احمدی در اعتراض بە عدم اعزام بە مرخصی درمانی، حورا نیک بخت و پریوش مسلمی در اعتراض بە محرومیت از ملاقات و تماس با خانوادە در زندان اوین دست بە اعتصاب زدەاند.
نسیم غلامی سیمیاری، ۳۶ ساله و اهل الموت از توابع استان قزوین و ساکن تهران توسط نیروهای امنیتی در یکی از خیابان های تهران بازداشت شده است و کماکان بلاتکلیف در زندان اوین به‌سر می‌برد.
علیرغم گذشت ۱۱ روز از بازداشت مینا سلطانی، از اعضای خانواده‌های دادخواه کُردستان توسط نیروهای امنیتی ایران در بوکان تاکنون اطلاعی از سرنوشتش در دسترس نیست.
سعدا خدیرزاده، زندانی سیاسی کُرد محبوس همراه با فرزند خُردسال خود، دو سال و ده ماه و ۱۲ روز گذشته را در حبس سپری کرده است. او مهرماه سال جاری، یک چهارم حبس ١٢ ساله‌اش را پشت سر خواهد گذاشت.

همچنین چهار زن در دولت چهاردهم پست گرفتند: شینا انصاری، رئیس سازمان محیط زیست، فرزانه صادق، وزیر راه و شهرسازی، زهرا بهروز آذر، معاون امور زنان رئیس‌جمهور و فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت‌ شد.

کانال علمی مطالعات زنان

https://www.instagram.com/women.studies/
@womenstudiesisaorg

کانال علمی مطالعات زنان

18 Sep, 18:21


‍ مهتاب_ نویسنده مهمان_ شهریور ۱۴۰۳

بخه وه ده ردت له گیانم/ بخواب دردت به جانم

ئاواتی هه موو ژینم/ آرزوی تمام زندگیم

شه وی تاریک نامینی/ شب تاریک نمی‌ماند

تیشکی روژ دیته سه ری/نور صبحدم بالا می‌آید

هی لایه لایه لایه

بنوه ئاسو رووناکه/بخواب افق روشن است

دیاره وه ک خور رووناکه/معلوم است و مثل روز روشن است

هی لایه لایه لایه

شیرینکم گیانم ۲۱ شهریورماه از جلوی بیمارستان کسری رد شدم تقدیر بود که برای مصاحبه کاری مرا بکشد آن سمت. می‌دانی من قلبم می‌گیرد اشکم جاری می‌شود و ترجیح می‌دهم هر وقت گذارم به میدان آرژانتین افتاد، سر از خیابان الوند درنیاورم از جلوی کسری رد نشوم؛ مثل سال‌هایی که جرات رد شدن از جلوی بیمارستان بعثت را نداشتم از پس مرگ مامانی. مامانی اما ۸۲ سال زیسته بود هرچند خیری ندیده بود که زن بودن در ایران هرچند هم تلاش کنی و مبارزه کنی سخت است. مامانی عروس ده ساله بود به عهد قجر که رسم بود و هنوز بعد از حداقل صدسال از گذشت مشروطه همچنان کودک همسری ردش باقی است که مرتجعان در این سرزمین همه‌کاره‌اند هنوز.

شیرینم ژِینا گیانم روز ۲۱ شهریور روبروی بیمارستان ایستادم و گریه کردم، مرغ سحر خواندم که سرنوشت ما هنوز همان است. نمی‌دانم کی همه این کابوس‌ها تمام می‌شود، فقط می‌دانم که روزی تمام می‌شود. که فردا روشن است که همه لالایی‌های این سرزمین همین را می‌گویند. به‌ خون خفته بی‌گناهم، می‌توانستی سال‌ها زندگی کنی اگر حق بر بدن زن در این سرزمین به رسمیت شناخته شده بود.

ژینا گیان تو می‌توانستی سال‌ها زندگی کنی، شادی کنی، درس بخوانی؛ اما نگذاشتند. نگذاشتند و به جرم بی‌جرمی تو را کشتند. ژینا تو حالا رمز شده‌ای رمز عصیان همه زنان دنیا و ما هرگز فراموش نمی‌کنیم که در مبارزه‌ای قرار داریم علیه مردسالاری، علیه بنیادگرایی و هرگز یک قدم به عقب باز نخواهیم گشت. می‌دانی همان شب توی ایستگاه اتوبوس دیدم که نوشته‌اند «زن، زندگی، آزادی»، دیدم که اسم تو و نیکا را نوشته‌اند، اسم سارینا و کیان...

می‌دانی دخترکم، در تمام این دو سال روز به روز جوانه‌زدن‌های بیشتری را می‌بینم. توی اتوبوس دختری جوان داشت ما همه باید فمینیست شویم؛ نوشته چیماماندا انگوزی آدیشی، نویسنده برجسته نیجریه‌ای را می‌خواند که اثری درخشان و تامل‌برانگیز است که به بررسی ریشه‌های نابرابری جنسیتی در جامعه و ارائه چشم‌اندازی روشن از جهانی عادلانه‌تر می‌پردازد. سرپا ایستاده بود و با دقت می‌خواند.

می‌دانی، من هر بار که به شهری کوچک سفر می‌کنم تغییرات را به نسبت دفعه قبلی که از آنجا دیدن کرده‌ام می‌بینم. می‌دانی توی ساحل زنان جوان را با پیراهن و بدون حجاب می‌بینم، زنان محلی که جرات کرده‌اند در شهری کوچک حجاب از سر بردارند. می‌دانی در بروجرد مردانی موقع رد شدنم گفتند: «زن، زندگی، آزادی» البته که زنانی بودند که تذکر حجاب دهند اما کم‌تعداد بودند و هیچ کس با آنان نبود. زنی توی نانوایی با غیظ نگاهم کرد گفت «روسریت کو؟» اما حتی پیرمردهای ده محلش نگذاشتند و زن مسن دیگری با روی خوش از ما استقبال کرد. در همین شهر از زنی جوان شنیدم که جرات ندارد بدون حجاب باشد چون روستا زندگی می‌کند اما نه خودش نه همسرش حجاب برایشان مهم نیست و اگر در شهر بودند حجاب را بر‌می‌داشت.

می‌دانی دخترم، زنان زیادی را می‌بینم که هر روز مبارزه مدنی خود را با سماجت و مسالمت‌آمیز پیش می‌برند و می‌بینم که چقدر برای جامعه هم حجاب نداشتن امری پذیرفته شده است. می‌دانی دخترم، مردسالاری دارد با قتل ناموسی جلوی ما قد علم می‌کند اما همین که تعداد قتل‌ها بیشتر رسانه‌ای می شوند یعنی جامعه دارد بیدارتر می‌شود. یعنی که مردسالاری ترسیده است از قدرت ما که قدرت ما قدرت تغییر برای جهانی عادلانه است.

پسران جوان را می‌بینم که با زنان همراه‌تر شده‌اند و این دلم را خوش می‌کند به مبارزه‌ای که سال‌هاست شروع کرده‌ایم و می‌دانیم که به این زودی به پایان نمی‌رسد اما راه کم‌کم هموار می‌شود و طی این دو سال از پَر کشیدنت به اندازه چندین دهه پیش رفته‌ایم. می‌بینم که اگر جایی برای کارکردن رفته‌ام با شرمندگی به من گفته‌اند برایشان حجاب مهم است و تاکید کرده‌اند که این نظر شخصی آنان نیست. عزیزکم، این مبارزه‌ای است که روزی به جایی می‌رسد که «مامورم و معذور» را رد خواهد کرد. ما به شعار زن زندگی آزادی پایبندیم. تو در خاک نیستی، در خاک کسی است که کور است و تغییرات جامعه را نمی‌بیند، تغییرات اجتماعی، تغییر سیاسی را نیز رقم خواهد زد. رمز عصیان ما نام تو است.
روله گیانم دیاره وه ک خور رووناکه

کانال علمی مطالعات زنان

https://www.instagram.com/women.studies/
@womenstudiesisaorg

کانال علمی مطالعات زنان

16 Sep, 17:56


‍ تجاوز زناشویی–بخش دوم
سبا قنبری_ عضو گروه مطالعات زنان_ شهریور ۱۴۰۳

تجاوز زناشویی به منزله خشونتی نادیده گرفته شده در جامعه و قوانین ایران، اشکال مختلفی دارد. آزار جنسی در بستر روابط زناشویی خدشه‌دار کننده حرمت جسمی و جنسی زنان است. در این مدل از خشونت جنسی مفهوم رضایت مفهومی گم شده است.

باورهای جنسیت‌زده سبب شده است تا مفهوم «نه» در نزد برخی مردان به معنای «بله همراه با ناز» تلقی شود. در واقع چنین تلقی می‌شود که زنان صرفا به دلیل ناز کردن به رابطه جنسی نه می‌گویند. این باور باعث می‌شود تا مردان بدون توجه به آماده بودن زنان اقدام به برقراری رابطه جنسی کنند.خانمی در صحبت‌هایش از مفهوم «تجاوز آرام» استفاده می‌کند و در توضیح آن می‌گوید: «هر وقت که دعوا می‌کردیم به بهانه آشتی کردن به من نزدیک می‌شد، اصلا متوجه نمی‌شد که در اون شرایط من آمادگیشو ندارم. وقتی مخالفت می‌کردم می‌گفت می‌دونم داری ناز می‌کنی!»

شی‌انگاری جنسی زنان در یک رابطه نابرابر قدرت نیز زمینه‌ساز تجاوز در بستر زناشویی است. در واقع ابژه‌سازی جنسی از زنان به همراه قانون تمکین در قرارداد ازدواج، زن را به مثابه یک شی جنسی همیشه آماده برای استفاده جنسی مرد در نظر می‌گیرد. بسیاری از زنانی تنها منبع مالی‌شان پرداخت نفقه از سوی شوهر است و عموما مجبور هستند که به همخوابگی در هر شرایطی تن دهد. در چنین حالتی خشونت جنسی علیه زن در یک مبادله سکس در برابر پول رخ می‌دهد و امتناع زنان از برقراری رابطه جنسی علاوه بر خشونت اقتصادی منجر به خشونت‌های جسمی، کلامی و روانی نیز می‌شود.

حتی گاهی نیز مردان نه برای ارضای نیاز جنسی بلکه برای نشان دادن قدرت جسمانی و مردانه خود اقدام به زور و اجبار می‌کنند. زنی ۲۶ ساله در توضیح تجربه چنین شرایطی می‌گوید: «انگار که می‌خواست قدرت مردانه خودشو به رخ من بکشه، با من رفتار می‌کرد. انگار که من زیردستش هستم. یه وسیله‌ام و هر کاری که دلش می‌خواست با من می‌کرد بدون این که بخواد به نظر من توجه کنه.»

تمسخر و تحقیر کردن زنان حین رابطه جنسی نوعی دیگر از این نوع خشونت جنسی به حساب می آید. در چنین وضعیتی زن علاوه بر خشونت جنسی با خشونت کلامی و روانی نیز دست و پنجه نرم می کند. زنی ۳۶ ساله در این مورد می گوید:«علاوه بر‌ این‌که به اجبار و خشونت با من رابطه برقرار می‌کرد، در حین رابطه هم مدام منو بخاطر اندامم تحقیر می‌کرد؛ یعنی همزمان داشتم سه خشونت جنسی، کلامی و روانی رو تجربه می‌کردم و تجربه چنین وضعیتی باعث شد که بعد از جدایی تماس فیزیکی یک مرد به شدت برایم زجرآور بشه.»

مجبور کردن زن به عمل جنسی در دوران قاعدگی که نقض‌کننده سلامتی زنان است نیز نوعی تجاوز زناشویی به حساب می‌آید. افزون بر این تماشای فیلم‌های پورن و مجبور کردن زن به رفتارهای جنسی که به سلامت زنان آسیب می‌رساند مصداق دیگری از این مسئله است. خانم ۴۳ ساله‌ای در این مورد می گوید:« از من میخواست شبیه بازیگرهای پورن رفتار کنم، هرچی توی فیلم میدید رو میخواست روی من پیاده کنه وقتی هم که مخالفت می کردم داد و هوا راه مینداخت و تهدید می‌کرد که حالا که انجام نمیدی منم میرم با یکی دیگه…»

تجربه کردن این مسئله در نهاد خانواده باعث می‌شود که زنان در مقابل آن سکوت کرده و از بازگو کردن آن به دیگران خودداری کنند. یکی از دلایل آن به طور کلی تابو بودن مسائل‌ جنسی در جامعه ایران است. دلیل دیگر این است که اساسا مفهوم تجاوز به معنای ارتباط جنسی اجباری خارج از ازدواج تعریف شده است در حالی که هر نوع عمل جنسی که با اجبار همراه باشد و رضایت یکی از طرفین را در پی نداشته باشد نوعی تجاوز به حساب می‌آید. شکستن چرخه سکوت و صحبت‌کردن در مورد این مسئله سبب می‌شود تا زنان متوجه شوند موقعیتی را که تجربه می‌کنند، عادی و طبیعی نیست و در واقع در معرض نوعی تجاوز قرار دارند.

کانال علمی مطالعات زنان

https://www.instagram.com/women.studies/
@womenstudiesisaorg

کانال علمی مطالعات زنان

09 Sep, 17:40


صدای زنان و زندگی: حسرت
ستاره_ نویسنده مهمان_ شهریور ۱۴۰۳

توی دانشگاه آشنا شدیم و سه سال دوست بودیم. رابطه‌مون روز به روز نزدیک‌تر شد تا اینکه خودمو کنار سفره عقد دیدم. تموم ‏زندگیمو، قلبمو، عشقمو توی وجودش می‌دیدم.‏ کارش طوری بود که شش ماه سرکار بود و یک ماه هم پیش من؛ اونم نه توی شهر خودم، بلکه من باید به شهر اونا می‌رفتم. همون ‏روزای اول عقد که همه زندگیم شده بود، ۸۵ سکه از مهرم رو بخشیدم و فقط ۱۴ سکه برام موند. ولی دلم به رضا خوش بود و تا ‏حد مرگ عاشقش بودم. ‏

تا اینکه زندگی اون روی خودشو نشون داد. خانواده‌ بی‌تفاوت و نامهربون رضا ته دلم رو خالی کردن. فاصله ما به‌حدی زیاد شد که ‏حتی در مناسبات و اعیاد هم سری به من نمی‌زدن. ماجرا به همین جا ختم نشد. آن‌قدر رضا رو پر می‌‌کردن که سال به سال ‏عروسیمون رو به تعویق انداخت؛ اونم هشت سال.‏

همه‌جور تهمت، فحش و ناسزا، دروغ، و نادیده بودن رو دیدم ولی انگار مسخ شده بودم و ته دلم امید به زندگی با رضا داشتم. بسیار ‏بددل و شکاک شده بود. توی فضای مجازی مدام چک می‌شدم. پروفایلم بدون عکس بود و از تموم گروه‌ها بیرون اومده بودم. ‏هر موقع که می‌خواست با من تماس بگیره تماس تصویری می‌گرفت که بدونه کجا هستم. اگه می‌دید آرایش کردم کلی سین‌جیم ‏می‌شدم که چرا آرایش کردم؟ اصلا حق نداشتم در غیاب رضا آرایش کنم. به من افترا می‌بست که حتما برای جنس مخالف این ‏کارو کردم! حتی تهمت همخوابگی با مردای دیگه رو می‌زد.‏

از نظر مالی به سختی تامین می‌شدم. آب از مشت رضا نمی‌چکید. منِ عقدکرده همچنان توی خونه بابام بودم. برای خرید حتی یه ‏کرم دست باید کلی حساب کتاب پس می‌دادم. از خودم خجالت می‌کشیدم. قدرت و شجاعت پس‌زدن و جداشدن رو نداشتم. ‏همه‌اش به فکر ترمیم و اصلاح بودم. ‏

یه خونه تو مهرشهر کرج داشت، گفت فروختمش و پولش رو گذاشتم تو بورس و ضرر کردم. گفت پول خونه رو از دست دادم ولی ‏من باورم نشد. یه ماشین تیبا به اسم من خرید، خیلی ذوق کردم و امید توی دلم جوونه زد؛ ولی وقتی اومد اراک و وکالت محضری ‏از من گرفت که هروقت خواست ماشین رو بفروشه یا هر کار دیگه‌ای و من ادعایی نداشته باشم، اون جوونه‌ خشک شد و بذر تنفر ‏رشد کرد. مخفی‌کاری‌های رضا خیلی وقت بود شروع شده بود و من از اطرافیان، اقوام، دوستان و برخوردش متوجه شده بودم.‏

رضا به من خیانت کرده بود و بعد از دو سال، من احمق فهمیده بودم. ولی مدرک محکمی نداشتم و راحت من رو پیچوند و سرم رو ‏شیره مالید. شش ماهی که نمی‌دیدمش، به هوای اومدنش روزشماری می‌کردم و وقتی هم که می‌اومد با بهانه‌های مختلف از هم ‏دور می‌شدیم. رابطه‌ زناشویی‌مون کمرنگ و کمرنگ‌تر می‌شد و حس بدی بهم دست می‌داد، مثل حس تجاوز!!!‏

تا اینکه متوجه شدم دل به شخص دیگه‌ای سپردم. فقط در حد تلفن و پیامک بود. انگار رویای سرکوب‌شده‌ی خودم را در شخص ‏دیگه‌ای پیدا کرده بودم و کاری شد که نباید می‌شد. با یه پیامک خالی از طرف سعید همه چی نقش بر آب شد. رضا فهمیده بود و ‏ته ماجرا رو درآورده بود. منم نتونستم دروغ بگم و بزنم زیر همه چیز. به من گفت راستشو بگو تا من بگذرم. صداقت و سادگیم کار ‏دستم داد. کلی تهمت هرزگی بارم کرد. خانواده‌ام شجاعت پادرمیونی نداشتند، در عرض یه هفته دادخواست طلاق رو صادر کرد. ‏بهانه جدا شدن از من جور و دهن من بسته شده بود. یا باید به رضا گوش می‌دادم یا اگه دنبال حقم بودم منو رسوا می‌کرد.‏

امروز برای همیشه به صورت قانونی از رضا جدا شدم. هشت سال عقد بدون هیچ ناز و نوازشی، بدون تامین مالی و اگر هم بود با کلی ‏منت... بدون گذشت و مهربانی، بدون جوانمردی و صداقت، بدون انسانیت و آرامش ...‏

تاوان سنگینی پرداخت کردم، تاوان من جوانیم بود. سادگی و صداقتم بود که برعلیه خودم شد. تاوان من ذهن پریشان، ‏چشمان گریان و منتظر، موی سپید و آرزوهای خفته بود.‏ من همه نوع خشونتی رو توی زندگی تجربه کردم. خشونت کلامی، جنسی، اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی و ... چه‌طور می‌تونم ‏دوباره معنای زندگی را پیدا کنم؟ چند ماهه که یک چشمم خون و یک چشمم اشکه. من باختم و سنگین باختم.‏

کانال علمی مطالعات زنان

https://www.instagram.com/women.studies/
@womenstudiesisaorg

کانال علمی مطالعات زنان

06 Sep, 19:00


معرفی کتاب «چیستی فمینیسم»
سبا قنبری_ عضو گروه مطالعات زنان_ شهریور ۱۴۰۳

کریس بیسلی، استاد سیاست و مطالعات زنان دانشگاه آدلاید استرالیا در این اثر تلاش می‌کند تا به این پرسش پاسخ دهند که اساسا فمینیسم چیست؟ چگونه می‌توان مناقشات پیچیده در این حوزه را رفع کرد ؟
مرز‌بندی‌های تفکر فمینیستی با دیگر اندیشه‌ها چیست؟

بر اساس تفکر فمینیستی، نظریه سیاسی و اجتماعی سنتی غربی توسط مردان، درباره مردان و‌ برای مردان نوشته شده‌است. شکل‌گیری اندیشه فمینیستی به عنوان یک گفتمان سیاسی و اجتماعی، رویکردی انتقادی به جریان اصلی نظریه سیاسی و اجتماعی غربی بود. نظریه‌ای که به نحوی جهان‌شمول تجربیات مربوط به مردان را به تمام انسان‌ها تعمیم می‌دهد. در این تعمیم‌دهی مرد اصل و زن فرع انگاشته می‌شود.

بیسلی اندیشه سیاسی اجتماعی سنتی را باشگاه مردانه‌ای می‌نامد که مطابق با قواعد مردانه اداره می‌شود و چارچوب‌هایی در این نظریه پی‌ریزی شده که انقیاد زنان را در پی دارد. به عنوان مثال برساخت دوگانه عمومی/ خصوصی، طبیعی تلقی کردن آن و محدود کردن زنان به عرصه خصوصی و راندن از عرصه‌ای که تمامی ارزش‌های جهان مدرن در آن پی‌ریزی می‌شود، نمونه‌ای از قواعد و چارچوب‌های مردانه است. نقطه تقابل فمینیسم با اندیشه سنتی جریان اصلی در به چالش کشیدن این انگاره‌های مردمدارانه، باور‌های سنتی در مورد زنان و تفاوت‌های جنسی‌ و جنسیتی است. تفاوت‌هایی که بنیان تقسیم کار جنسیتی در درون خانواده قرار می‌گیرند و با واگذاری وظایف از پیش تعیین شده به مردان و زنان یک سلسله مراتب جنسیتی را رقم می‌زنند.

نظریه‌پردازان فمینیست با گسست از اندیشه سنتی جریان اصلی زنان را به منزله سوژه در مرکز تحلیل قرار دادند. در همین نقطه است که خانواده و روابط قدرت موجود در آن، سپهر خصوصی، نحوه بازنمایی بدن زنانه و تمایلات جنسی با عبارت « شخصی سیاسی است» تحلیل انتقادی می‌شوند.

با اطلاق کردن زنان به مثابه سوژه تحلیل مساله تنوع و تفاوت‌های موجود میان زنان به یکی از مناقشات در اندیشه فمینیستی تبدیل شد. سپس تلاش شد برای حل این مناقشه تفاوت‌های میان زنان به رسمیت شناخته شود. اگر چه زنان به واسطه زن بودن و جنسیت خود تحت ستم و تبعیض هستند اما هر یک از زنان با توجه به موقعیت خود، تجربه‌های متفاوتی از ستم و تبعیض دارند. لذا زنانگی را نمی‌توان به منزله سوژه‌ای واحد مورد تحلیل قرار داد.

بنابراین مضامین عمده اندیشه فمینیستی نقد نادیده‌انگاری و زن‌ستیزی موجود در اندیشه جریان اصلی، تمرکز بر زنان به مثابه سوژه تحلیل با تاکید بر تفاوت‌های میان آنان و به چالش کشیدن سلسله مراتب جنسی در سایه نظم جنسیتی هژمونیک شده است که توسط انگاره‌های مردسالارانه طبیعی تلقی می‌شوند.

با این حال در مواجهه با اندیشه فمینیستی که با سرسختی تبیین‌های ساده را به چالش می‌کشد؛ باید به نحله‌های فکری گوناگون آن از قبیل لیبرال، رادیکال، مارکسیستی و سوسیالیستی، روان‌کاوی و پست‌مدرن توجه کرد. اگر چه تمامی این نحله‌ها معتقدند که زنان تنها به دلیل جنسیت خود در معرض تبعیض‌های جنسیتی هستند اما نوع تبیین آن‌ها و راهکاری که ارائه می‌دهند با یکدیگر متفاوت است.

این کتاب را انتشارات روشنگران و مطالعات زنان با ترجمه محمدرضا زمردی منتشر کرده و در سال ۱۳۹۹ به چاپ چهارم رسیده است.

کانال علمی مطالعات زنان

https://www.instagram.com/women.studies/
@womenstudiesisaorg

کانال علمی مطالعات زنان

03 Sep, 19:58


پیوند سرمایه‌داری و مردسالاری (کارخانگی بخش پنجم)
دکتر شهلا اعزازی_استاد دانشگاه و مدیر گروه مطالعات زنان_ شهریور ۱۴۰۳

هایدی ‌هارتمن

● از دید فمینیسم مارکسیسم، خانه‌داری رایگان زنان به سود نظام سرمایه‌داری است، در صورتی که از دید فمینیسم سوسیالیسم، خانه‌داری زنان هم به فرد فرد مردان و هم به کل نظام سرمایه‌داری سود می‌رساند. برای درک موقعیت فرودستی زنان باید در کنار تحلیل‌های مربوط به سرمایه‌داری به تحلیل مردسالاری نیز پرداخت. ‌هایدی ‌هارتمن یکی از نظریه‌پردازان نظام دوگانه (سرمایه‌داری – مردسالاری) با نگاهی تاریخی، موقعیت زنان در اواسط قرن نوزدهم و چگونگی پیدایش زنان خانه‌دار جهت آسایش مردان را توضیح می‌‌دهد.

● در آغاز صنعتی‌شدن و پیدایش کارخانه‌ها، زنان و مردان هردو در کارخانه‌‌ها کار می‌کردند اما زنان دستمزد کمتری دریافت می‌کردند و درنتیجه کارگران مطلوب‌تری برای سرمایه‌داران بودند. کارگران مرد با حضور زنان در بسیاری از مشاغل مخالفت می‌کردند زیرا از دید آنان هر زنی تحت سرپرستی مردی قرار دارد و به ‏علت اشتغال زنان با دستمزد کمتر، مردان زیادی از کار بازمانده و موجب کاهش درآمد خانواده می‌شود.

● ‏از طرف دیگر وجود زنانی که وظایف خانگی را انجام دهند، آسایشی برای مردان کارگر به‌وجود می‌آورد و سلامت آنان را حفظ می‌کند. اما سرمایه‌داران با کار زنان موافقت داشتند زیرا از دید سرمایه‌داری، وجود کارگران ارزان‌قیمت (زنان) امری مطلوب بود به‌خصوص آن‌که زنان به دلیل وابستگی اقتصادی و عدم عضویت در اتحادیه‌های کارگری، از ناآرامی در محیط کار دوری می‌کردند.

● در این حالت تعارضی میان مردان «مردسالار» به‌وجود آمد که باید به طریقی حل می‌شد تا همبستگی مردان پابرجا بماند. در تحليل ‌هارتمن، ميان سرمايه‌داری و مردسالاری نوعی سازش و مصالحه صورت می‌گيرد. هرچند كه سرمايه‌دار به استخدام زنان با دستمزد پایین تمایل دارد، اما در برابر درخواست مردان كارگر كه زنان و فرزندان خود را در خانه می‌خواستند، تسليم می‌شود. تحليل‌‌های تاريخی نيز صحيح‌بودن اين امر را نشان می‌دهند.

● به‌تدریج در اواسط قرن نوزدهم این تفکر که جای زن در خانه است عمومیت یافت و حتی زنان شاغل نیز پس از ازدواج تمایل به ترک کار داشتند. یکی از عللی که زنان تمایل به ازدواج داشتند (و دارند) ناچیزبودن دستمزد‌ها بود. در صورتی که در پی ازدواج، چون مردان خانواده دستمزد دریافت می‌کردند امکان بهبود شرایط مادی وجود داشت. پس زنان مجبور به ازدواج با مردان شده و کلیه فعالیت‌های خانگی را برای مردان انجام می‌دهند و در عین حال باید با انجام فعالیت‌‌هایی نظر موافق شوهران را نیز کسب کنند تا توسط آنان رها نشوند.

● از طرف دیگر، درصدی از زنان مجبور به انجام کار و کسب درآمد بودند، برای دور نگاه‌داشتن آنان از مشاغل تخصصی با درآمد بالا، آنان را به سوی مشاغل عمدتا بدون تخصص و با دستمزد پایین سوق دادند که بار دیگر آنان را مجبور به اتکا به مردان می‌کرد. تقسیم جنسی کار نیز به نفع سرمایه‌داری بود زیرا امکان استفاده از نیروی کار ارزان زنان را در اختیار آنان می‌گذاشت و هر زمان که به کار زنان نیاز بود، امکان استفاده از آن‌ها وجود داشت.

● هارتمن معتقد است که مردان برای حذف زنان از اغلب مشاغل با هم متحد شدند تا اطمینان حاصل کنند که زنان در حرفه‌های زنانه دستمزد کمتری دریافت کنند و به مردان خانواده وابسته باشند. تفکیک شغلی برحسب جنسیت و درخواست دستمزد را تنها ازطریق پیوند میان سرمایه‌داری و مردسالاری می‌توان درک کرد. این روندی است که مردان و سرمایه‌داری هردو از آن سود می‌برند. با اتخاذ این تصمیم، جامعه سرمایه‌داری قدم نخست برای حفظ برتری مردان نسبت به زنان را برداشت. ‌هارتمن معتقد است که شرایط کنونی زنان حاصل پیوند میان سرمایه‌داری و مردسالاری است. از دید او، سرمایه‌داری و مردسالاری دو سر یک هیولا نیستند بلکه دو هیولای متفاوت هستند که باید با هریک از آنان با سلاحی متفاوت جنگید.

ادامه دارد...

کانال علمی مطالعات زنان

https://www.instagram.com/women.studies/
@womenstudiesisaorg

کانال علمی مطالعات زنان

30 Aug, 19:13


از داس تا گلوله؛ داستان قتل دو مبینا در شمال و غرب ایران
افرا بیهقی_ نویسنده مهمان_ شهریور ۱۴۰۳

به گزارش سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، صبح روز دوشنبه ۵ شهریورماه ١٤٠٣، مبینا زینی‌وند ۱۷ ساله اهل روستای گرزلنگر از توابع بخش ماژین شهرستان درەشهر در استان ایلام توسط پدرش با شلیک اسلحه ساچمه‌زن در منزلش به قتل رسید. به گفته منبع مطلع، متهم به نام رحیم‌خان، ۵٦ ساله است و قتل مبینا با انگیزه ناموسی انجام شد

از یادمان نمی‌رود که مبینا اشرفی دختر نوجوان ۱۴ ساله ایرانی اهل تالش بود که پدرش در خرداد سال ۹۹ او را با داس به قتل رساند. او پیش از مرگ به علت مخالفت خانواده با ازدواجش، به همراه دوست پسرش از خانه گریخته بود اما پلیس او را دستگیر کرد و به پدرش تحویل داد. پدر وی تنها به ۹ سال حبس متهم شد. احتمالا مجازات در همین حدود نصیب رحیم‌خان می‌شود. مطابق با ماده ۳۰۱ قانون مجازات اسلامی، پدر در جایگاه ولی قهری در قتل فرزند قصاص نمی‌شود بلکه قصاص تبدیل به دیه و تعزیر می‌شود.

قتل ناموسی بر اساس آمار سازمان ملل سالیانه پنج هزار زن را به کام مرگ می‌کشد هرچند به گفته این سازمان قتل ناموسی به مذهب و منطقه خاصی در دنیا اختصاص ندارد ؛اما بیشتر این قتل‌ها در هند، پاکستان، جنوب آسیا و خاورمیانه رخ می‌دهد. در این فرهنگ‌ها، خانواده باور دارد که تنها راه برای بازیابی آبروی آن‌ها، کشتن زن مسئول تخطی از اصول جماعت یا خرده فرهنگ آنهاست. این باور از نگرش‌های مردسالاری است که معتقد است اعمال زن به طور مستقیم بر شهرت خانواده اثر دارد.

قتل ناموسی معمولا به عنوان راهی برای حفظ شرافت خانواده و حفظ ارزش‌های سنتی و مهمتر از آن کنترل سکسوالیته و سبک زندگی زنان است. به‌طور معمول این شکل از زن‌کشی در فرهنگ‌هایی رخ می‌دهد که خانواده رفتار خارج از عرف پذیرفته شده آن جامعه توسط یک زن را خجالت‌آور یا ناپسند می‌دانند، قربانیان عموما استانداردهای سنتی یا مذهبی را به چالش می‌کشند. این موارد می‌توانند شامل رد ازدواج اجباری، دوستی با جنس مخالف، فرار با همسر خارج از تایید خانواده، طلاق، قربانی آزار جنسی شدن یا حتی همجنس‌گرا یا کوییر بودن فرد باشد.

مهم است به این نکته اشاره کنیم که قتل ناموسی شکلی از خشونت علیه زنان است که در بسیاری از کشورها غیرقانونی است. تلاش‌ها برای افزایش آگاهی درباره این مسئله و افزایش حفاظت از قربانیان می‌تواند سبب کاهش این خشونت‌ها شود.

نقش قانون را نمی‌توان نادیده گرفت. در قانون ایران همسر و پدر در صورت کشتن زن یا دختر خود به بهانه ناموس مجازات متناسب با سلب حیات مانند حبس ابد نمی‌شوند از این رو شاهد افزایش قتل‌های ناموسی در جغرافیای ایران هستیم و از سال ۹۹ تا ۱۴۰۳ هر سال تعداد زن‌کشی‌ها تحت عنوان انگیزه ناموسی افزایش یافته است. در پرتو تبعیض‌های قانونی علیه زنان در ایران، ممانعت دولت از فرهنگ‌سازی نهادهای مدنی برای کاهش خشونت علیه زنان که اصولا خود دولت مسئول افزایش خشونت علیه زنان است؛ معلوم نیست روزگار مبیناها چه خواهد شد.

قیام ژینا که در آستانه دوسالگی آن هستیم؛ قیامی علیه کنترل بر پوشش زنان بود، زنان کی برای حق کنترل بدن خود که پوشش فقط بخشی از آن است، دست به قیامی دیگر می‌زنند؟ زنان در چند جبهه باید بجنگند تا زن نه ناموس خانواده باشد نه ملک عمومی نه برده حاکمان.

کانال علمی مطالعات زنان

https://www.instagram.com/women.studies/
@womenstudiesisaorg

کانال علمی مطالعات زنان

27 Aug, 09:20


زنان، حامی یکدیگر
دکتر شهلا اعزازی_ استاد دانشگاه و مدیر گروه مطالعات زنان_شهریور ۱۴۰۳

زمانی که آخرین زن بی‌حجاب ناچار به پذیرش حجاب اجباری در خیابان شد، مقاومت زنان که از همان هفته‌های نخست انقلاب در ‏راستای دفاع از حقوق آنان آغاز شده بود، به شکل دیگری درآمد. هرچند شرایط اجتماعی، اقتصادی، جنگ و آزارهای خیابانی ‏منجر به پذیرش عمومی حجاب شد، اما باید درنظر داشت که در آن دوران هیچ حمایتی از زنان بی‌حجاب صورت نمی‌گرفت. ‏زنان به دلایل مختلف مجبور به رعایت حجاب بودند و نه‌تنها از سوی مأموران حجاب مورد آزار و اذیت قرار می‌گرفتند، بلکه ‏در بسیاری موارد، زنان دیگر نیز هرچند از سر دلسوزی، به افراد کم‌حجاب تذکر می‌دادند تا از درگیری‌های شغلی و اجتماعی ‏جلوگیری کنند.‏

برای مدتی طولانی، حتی سازمان‌های مدافع حقوق زنان که در ایجاد آگاهی و برای توانمندسازی آنان تلاش می‌کردند، به ‏مسئله حجاب توجهی نداشتند. حرکت‌ها و اعتراضات جمعی در رابطه با حقوق و موقعیت اجتماعی و اقتصادی زنان، ‏گروه‌هایی از آنان را با یکدیگر همراه کرده بود، اما بحث خاصی پیرامون حجاب وجود نداشت.‏

اتفاقات پس از جنبش ژینا به همبستگی میان زنان و دختران جوان در عرصه عمومی انجامید و نوع جدیدی از حمایت زنان ‏از یکدیگر را شکل داد. حجاب اختیاری به مهم‌ترین مطالبه زنان پس از جنبش ژینا تبدیل شد، هرچند که دیگر خواسته‌ها ‏نیز هم‌چنان پابرجا هستند. این مطالبه از سوی افراد مختلف در اقشار گوناگون اجتماعی، در شهرهای کوچک و بزرگ، و ‏بدون توجه به عواملی چون موقعیت اجتماعی، سن، قومیت و حتی تفاوت در میزان دینداری شکل گرفت؛ حرکتی که ‏همبستگی جمعی زنان در رابطه با حق انتخاب بر زندگی و بدن خود را تقویت می‌کند.‏

برای مدتی طولانی، زنان برای کسب حقوق خود در برابر مردسالاری موجود در عرصه‌های مختلف حقوقی، اجتماعی، ‏اقتصادی، فرهنگی و دیگر حوزه‌های زندگی مبارزه کرده‌اند. هرچند موفق به ایجاد تغییرات حقوقی به نفع خود نشدند، اما ‏توانستند در عرصه‌های مختلف زندگی توانایی‌های خود را به نمایش بگذارند.‏

جنبش ژینا نمایانگر مقاومت در برابر سرکوب و آزارهای تحمیل‌شده بر زنان در طول سالیان و حجاب اختیاری نماد مقاومت ‏زنان برای حق انتخاب بر زندگی و بدن خویش است. آنچه حجاب اختیاری را از حرکت‌های پیشین متمایز می‌کند، ‏همبستگی جمعی زنانی است که مطالبه‌ای مشترک دارند. در جامعه‌ای که مردان تصمیمات مهم زندگی زنان را می‌گیرند، ‏زنان با انتخاب حجاب خود، اعتراض خود را به نمایش می‌گذارند. در میان اکثریت زنان، آگاهی جمعی‌ای شکل گرفته که به ‏دنبال حق انتخاب در زندگی، حق بر بدن، رفتار، پوشش و درنهایت همه آن چیزی است که به آنان و زندگی‌شان مربوط ‏است.‏

کسب این حق با هزینه‌های زیادی همراه است، اما حمایت زنان از یکدیگر امکان مقاومت را برای آنان فراهم می‌کند. زنانی که ‏به انتخاب خود بدون حجاب از خانه بیرون می‌روند، هر روز برای کسب حق خود مبارزه می‌کنند. ممکن است زنی که با ‏حجاب اختیاری از خانه خارج می‌شود، دچار اضطراب و نگرانی باشد، اما با دیدن نخستین زنی که پوششی مشابه دارد، دلگرم ‏می‌شود؛ زیرا دیگر تنها نیست و زن دیگری نیز مانند او به دنبال کسب حقوق خود است. وجود یک حامی، مقاومت موجود را ‏تقویت می‌کند و این زن نیز به نوبه خود حامی زنان دیگر می‌شود. هر زنی به نیرویی برای دیگری تبدیل می‌شود و مقاومت ‏ادامه می‌یابد.‏

دیدن لبخندی از سوی دیگران یا حتی عدم توجه به داشتن یا نداشتن حجاب نشان می‌دهد که جامعه نیز حق انتخاب زنان ‏در مورد زندگی خود را پذیرفته است. واکنش مثبت جامعه به چنین رفتارهایی، همبستگی بیش‌تر را تقویت می‌کند. ‏طبیعی‌شدن حق انتخاب، امروزه از سوی بیش‌تر خانواده‌ها نیز پذیرفته شده است. هرچند خانواده‌ها از خطرات احتمالی برای ‏فرزندان خود آگاه هستند، دیگر به‌عنوان «نیروی نیابتی» گشت ارشاد بر آنان اعمال قدرت نمی‌کنند و به سبک زندگی ‏فرزندان خود احترام می‌گذارند.‏

همبستگی به‌‌وجودآمده میان زنانی که برای دستیابی به حقوق خود مبارزه می‌کنند، هرچند زمان زیادی به طول انجامید، اما ‏اکنون وجود دارد و بر زندگی و جامعه تأثیر گذاشته است.‏

کانال علمی مطالعات زنان

https://www.instagram.com/women.studies/
@womenstudiesisaorg

کانال علمی مطالعات زنان

22 Aug, 18:05


اخبار مردادماه؛ از افزایش زن‌کشی تا اعتراضات صنفی پرستاران
گروه مطالعات زنان_ شهریور ۱۴۰۳

اخبار مردادماه زنان جز موفقیت‌های ورزشی زنان ایرانی در المپیک حاوی خبرهای خوشایندی نبود. در المپیک پاریس ناهید کیانی مدال نقره و مبینا نعمت‌زاده در تکواندو مدال برنز گرفتند.

پرستار نباشه، بیمارستان تعطیله
مردادماه شاهد اعتراضات گسترده صنفی پرستاران بودیم. ابتدا پرستاران بیمارستان‌های استان البرز و فارس دست از کار کشیدند؛ اعتراض پرستاران به استان‌های دیگر از جمله زنجان و استان‌های شمالی و مشهد رسید و ۳۱ مرداد نیز پرستاران در تهران اعتراض کردند. رئیس‌جمهور جدید و معاونان انتصابی او، هیچ واکنشی به اعتراض پرستاران نشان نداده‌اند؛ خواسته‌های پرستاران اجرای بدون تنازل و بی‌تبعیضِ قانون دستمزدهاست.

زن‌کشی
زن‌کشی همچنان ادامه دارد و نه فعالان مدنی و نه دولتی‌ها هیچ یک فعالیتی برای توقف آن انجام نداده‌اند. هرچند فعالان زنان در ایران زیر ضرب هستند اما تا‌ کی می‌شود خاموش نظاره‌گر قتل زنان بود که هر ماه بیشتر می‌شود؟
۳۱ مرداد زنی در شیراز توسط همسرش به آتش کشیده شد.
یک زن با سلاح گرم توسط ناپسری‌اش در یاسوج به قتل رسید.
یک مرد در بومهن همسر و دختر دو ماهه‌ خود را به قتل رساند.
شیدا، ١٣ سالە، توسط مردی ٤٠ سالە در تهران ربودە و سپس بە قتل رسیدە است. متهم اعتراف کرد که قصد تجاوز به‌شیدا داشت؛ اما پس از مقاومت او را کشت.
زن ۳۲ ساله توسط مردی دستفروش در فلکه برق بندرعباس با ضربات متعدد چاقو مجروح شده بود، جان باخت.
یک زن جوان توسط همسرش در قم کشته شده و سپس جسدش به آتش کشیده شد. یک زن میانسال با سلاح سرد توسط همسرش در سیاه‌کل به قتل رسید.
یک مرد در شهرستان سیب و سوران با سلاح گرم همسرش شرفناز خاکی زهی و مادر همسرش زلیخا پورمحمدی‌نسب را به قتل رساند.
سمیه (حمیده) عبدلی، از قربانیان کودک همسری توسط پسر خود به قتل رسید.
یک زن جوان در شهریار، در هنگام مشاجره توسط همسرش با کوبیدنش به ستون خودرو از ناحیه سر، صورت و گردن به‌شدت زخمی شد و به قتل رسید.
زن جوان ۲۲ ساله‌ای در زنجان توسط همسرش با ضربات متعدد چاقو به قتل رسید.
زنی که رسانه‌ها هویت او را "پ_ص" نوشته‌اند توسط همسرش به پایین راه‌پله آپارتمان محل سکونتشان پرت و دچار مرگ مغزی شد و در نهایت جان باخت.
جانه چوپانی در سلماس توسط پدرش به دلیل ناموسی به قتل رسید.
دو زن توسط یک راننده تاکسی در مرند به قتل رسیدند.
یک زن جوان ۳۰ ساله در صالحیه شهرستان بهارستان توسط پدرش از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار گرفت و کشته شد.
یک مرد در شهرستان بهارستان اقدام به قتل همسر و سه فرزندشان، شامل یک نوزاد دختر کرد.
مردی در شهرستان چناران همسر و خواهرزن خود را با انگیزه ناموسی کشت.
یک زن ۴۰ ساله در محل کارش واقع در تهران، توسط همسر سابقش با ضربات چاقو از ناحیه سر و قفسه سینه مجروح شد و به قتل رسید.

خشونت حکومتی علیه زنان
آرزو بدری، زن جوانی که در ارتباط با "حجاب اجباری" هدف شلیک مستقیم نیروهای انتظامی جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته بود، در بیمارستان ولیعصر تهران دومین عمل جراحی را پشت سر گذاشت. وضعیت سلامت او وخیم‌تر شده است.
خودروی آرزو بدری در فهرست خودروهای توقیفی قرار داشته و به همین دلیل، هدف تیراندازی ماموران قرار گرفته است.
رادان با این وجود اعلام کرد طرح نور بعد از انتخاب پزشکیان با قوت بیشتری ادامه خواهد یافت! هرچند که زنان در جای جای ایران با وجود خطرات فراوان همچنان علیه حجاب اجباری به مقاومت ادامه می‌دهند.

فعالان مدنی
فرمیسک بابایی از فعالان زنان بار دیگر در پاوه بازداشت شد.
همچنین پرونده دیگری برای پخشان عزیزی فعال سیاسی محکوم به اعدام باز شد.
۵ فعال محیط زیستی گیلان به ۲۳ سال زندان محکوم شدند.
همراز صادقی، از زنان مخالف حجاب اجباری معروف به دختران خیابان انقلاب، مجددا به یک سال حبس محکوم و زندانی شد. مژگان کاووسی نویسنده کورد به یک سال حبس تعزیری محکوم شد.
سروناز احمدی نیز با وجود نیاز به مرخصی درمانی همچنان در اوین است.

کانال علمی مطالعات زنان

https://www.instagram.com/women.studies/
@womenstudiesisaorg

کانال علمی مطالعات زنان

16 Aug, 19:10


طغیان علیه ساختارهای موجود
مریم بهرمن_ عضو گروه مطالعات زنان_ مرداد ۱۴۰۳

«حاضر غائب» عبارتی‌ست که برای بدن استفاده می‌شود. «بدن» تا مدت‌ها در علوم فلسفه و جامعه‌شناسی غائب و بسیار اندک موردتوجه بود و در علم حقوق بیشتر به عنوان ابزاری جهت تنبیه و بهنجار کردن رفتار مجرمان مورد استفاده قرارگرفته است. بدن و جلوه‌های تجسم انسانی تا دهه‌ی ۸۰ م موضوعی برای شناخت جامعه‌شناسانه‌ی جامعه‌ی متشکل از بدن‌ها نبود و بسیاری از قوانین تبعیض‌آمیز جنسی، نژادی، قومی و غیره تحت‌تاثیر نظرگاه‌های طبیعت گرایانه مشروعیت می‌‌یافتند.

تمایز بین طبیعت و فرهنگ اغلب برای فهم تفاوت تقسیم وظیفه میان مردان و زنان به کار گرفته می‌شد. بدن زن به عنوان یک ابژه، بیشتر با امور جنسی تعیّن پیدا کرد و در دوگانه انگاری ذهن- بدن، این بدنِ زن بود که بیشتر از ذهن‌ش و آنچه ادراک و احساس و بیان می کند، به آن پرداخته شد. بدن‌ی که مالکیت‌ش بیشتر از آن ِ «دیگری» بود. بدن‌ی که بیش از مردان شرم را در طول زندگی‌اش تجربه می‌کند، از  دوران بلوغ و تغییر و تحولات جسمی در دختران، که به یک تجربه‌ی پنهان و مگو منجر می‌شود تا دیگر استانداردهای برساخته‌شده‌ی زیبایی که به زنان تحمیل می‌شود.

 با وجود مشکلات متعدد در حوزه‌ی زنان و به‌خصوص در بحث خشونت جنسی و روانی، چندی‌ست خشونت حکومتی در راستای اعمال قانون حجاب و پوشش با کمک شبکه‌های اجتماعی بیشتر دیده و به آن پرداخته می‌شود. خشونت‌هایی که با تعریف پروژه‌هایی همچون گشت ارشاد یا با عنوان تلطیف‌شده‌ی «طرح نور»، کم یا بیش، به تجربه‌ی زیسته‌ی بسیاری از شهروندان و به‌خصوص زنان تبدیل شده است که با مشکلات آن درگیرند. خشونتی که برخی از خشونت‌دیده‌ها تحت عنوان محافظت از خود یا خانواده یا مصلحت‌اندیشی یا هر نوع دلیل دیگر و یا عدم دسترسی به رسانه‌ها آن را نمی‌توانند روایت کنند یا در رسانه‌ها دیده نمی‌شود.

به گمان من‌، خیزش زن، زندگی، آزادی در سال ۱۴۰۱ یکی از دست‌آوردهایش، حاضر کردن بدن غائب در سطح آگاهی اجتماعی بود. بدنی فراتر از یک ابژه، سوژه‌ای شورش‌گر شد علیه هویتی که فرهنگ مردسالارِ حاکم بر قوانین و هنجارهای اجتماعی آن را ساخته بودند. خیزشی که فراتر از جنبه‌های سیاسی، ابعاد پیچیده‌ی فرهنگی و اجتماعی خود را دارد و خواهد داشت. آن خیزش، طغیان علیه قدرت و اجتماعی بود که آن‌ها را در چارچوب قوانین و هنجارهای اجتماعی خاص تعریف می‌کرد. تلاش برای بازآفرینی محیط اجتماعی و شکستن ساختارهای تعریف شده و برساختن بودن‌ی متفاوت در فضای عمومی بود؛ تلاشی که هنوز درسطح کنشگری‌های فردی همچنان ادامه دارد.

این طغیان علیه ساختارهای موجود، هزینه‌های گزافی داشت و دارد. کشته شدن بسیاری در خیابان‌ها و زندان‌ها‌، نقص عضوها، متاثر شدن سلامتی روان بعد از بازداشت که گاه به مرگ خودخواسته منجر شد و بسیار ابعاد پیچیده‌ی روانی دیگر که تجربه‌ی اعمال خشونت بر فرد و یا دیدن خشونت بر افراد دیگر بر روح و روان ایجاد می‌کند. داغ از دست دادن عزیز،‌ دل‌نگرانی خانواده‌ها و اطرافیان، اضطراب و حس ناامنی کسانی که پوششی متفاوت انتخاب کرده‌اند و مشاهده‌ی خشونت جسمی یا کلامی علیه زنان توسط کودکان.

با وجود این هزینه‌ها، تمام آنان‌که در مسیر تغییر حرکت می‌کنند، دیگر خود را به مثابه ابژه‌ی تعریف شده برنمی‌تابند و برفراز تمامی آموخته‌های اجتماعی که احساس شرم بر بدن را به آنان آموخته است و می‌آموزد‌، ایستاده‌اند و تمام قوانینی که انقیاد زنان را توجیه می‌کند به پرسش گرفته‌اند و با اراده و آزادی‌خواهی‌، جامعه و نظم نمادینش را بازسازی می‌کنند و باورشان را بدون پنهان‌کاری مرسوم زیست می‌کنند‌. زیستن در این ایام‌، هر چند خیلی سخت، تجربه‌ایست در مسیر تغییر از ابژه‌ای منفعل به سوژه‌ای که درگیر یک کنش هدفمند است. در این مسیر سخت، حواس‌مان به کودکان و نوجوانان مشاهده‌گر رفتارهای خشونت‌آمیز و تحقیرکننده علیه زنان باشد.

کانال علمی مطالعات زنان

https://www.instagram.com/women.studies/
@womenstudiesisaorg

کانال علمی مطالعات زنان

10 Aug, 19:32


زنان علیه زنان (درباره حجاب‌بان)
ندا هنرجو_نویسنده مهمان_ مرداد ۱۴۰۳

فعالیت‌های اجتماعی زنان حجاب‌بان در ایران، پدیده نوظهوری نیست. پس از انقلاب اسلامی، یکی از پدیده‌های مهم و بحث‌برانگیز در جامعه ایرانی بوده است. زنان بر علیه زنان برای حمایت از قانون تحقیر زنان! برخورد خشونت‌آمیز زنان حجاب‌بان با هم‌جنس‌های خود پدیده‌ای پیچیده و چندوجهی است که باید از منظرهای مختلف جامعه‌شناختی و حتی روان‌شناختی بررسی شود. این برخوردها را می‌توان به عنوان نتیجه‌ای از درونی‌سازی ارزش‌ها و هنجارهای پدرسالارانه، ابزارهای کنترل اجتماعی، و یا تلاش برای هویت‌یابی در یک نظام اجتماعی سختگیرانه تحلیل کرد.

هرچند این زنان به‌ظاهر مجری قوانین هستند، اما خود نیز در دام ساختارهای قدرتی گرفتارند که آن‌ها را به تکرار و اعمال خشونت علیه هم‌جنس‌های خود سوق می‌دهد. برخورد خشونت‌آمیز زنان حجاب‌بان با هم‌جنس‌های خود، شاید نشانه‌ای از تلاش برای بقا در نظامی باشد که از آنها انتظار دارد تا حافظ و مجری ارزش‌هایی علیه خود باشند!
از دیدگاه جامعه‌شناختی، فعالیت زنان حجاب‌بان را می‌توان به‌عنوان بخشی از فرآیند کنترل اجتماعی تحلیل کرد.

امیل دورکیم، یکی از بنیان‌گذاران جامعه‌شناسی، معتقد است که کنترل اجتماعی نقش مهمی در حفظ نظم و انسجام اجتماعی دارد. اما در این چارچوب، زنان حجاب‌بان به‌عنوان کارگزارانی عمل می‌کنند که نه تنها به تقویت نظم و انسجام اجتماعی کمکی نمی‌کنند بلکه عاملی برای شکاف بیشتر در جامعه زنان شده‌اند.
پی‌یر بوردیو، جامعه‌شناس فرانسوی، مفهوم «سرمایه فرهنگی» را مطرح کرده است که در آن فرهنگ به‌عنوان یک منبع قدرت مورد استفاده قرار می‌گیرد. در چارچوب این نظریه، زنان حجاب‌بان می‌توانند به‌عنوان نمایندگان یک نظام ارزشی خاص دیده شوند که سعی در تحمیل و بازتولید سرمایه فرهنگی در جامعه دارند. اما سرمایه فرهنگی که خروجی آن کنترل اجتماعی بیشتر زنان است.

در ابتدای انقلاب اسلامی گروهی از زنان از پوشش اسلامی حمایت کردند و به عنوان بخشی از جنبش اسلامی به خیابان‌ها آمدند. این زنان عمدتاً به دلایل دینی و اعتقاد مذهبی به حمایت از حجاب پرداختند و آن را نمادی از هویت اسلامی و مقاومت در برابر فرهنگ غربی می‌دانستند. این گروه شامل زنان از طبقات مختلف اجتماعی بود که با شعارهایی چون «حجاب، عفت و استقلال» به پیروزی انقلاب کمک کردند. گروهی دیگر از زنان به دفاع از این قوانین پرداخته و در پی اجرای آن‌ها برآمدند. این زنان به دلیل باورهای مذهبی عمیق و احساس مسئولیت نسبت به انقلاب اسلامی، از قوانین جدید استقبال کردند. آنها  اغلب در نقش‌های اجتماعی و سیاسی فعال شدند و در تبلیغ و ترویج فرهنگ حجاب در جامعه نقش داشتند.

زنان مدافع حجاب از آغاز انقلاب اسلامی تا کنون، گروه‌های مختلفی از جامعه ایران را شامل می‌شوند. این زنان به دلایل مختلفی از جمله اعتقادات مذهبی، احساس مسئولیت اجتماعی و فرهنگی در چهارچوب باورهای انقلابی و همچنین از طریق نقش‌های دولتی و غیردولتی به ترویج و حمایت از قوانین حجاب پرداخته‌اند اما امروز عمدتا آنچه در دفاع از حجاب دیده می‌شود نه نگاه مذهبی نه دفاع از سنت و نه تلاش برای حفظ و کرامت زنان است.

آنچه می‌بینیم حس قدرت و کنترلی است که برخی از زنان از طریق اعمال نظارت بر دیگر زنان تجربه می‌کنند، زنانی که با ایفای نقش در اجرای قوانین (هرچند بر علیه خود) به نوعی احساس قدرت و هویت اجتماعی دست می‌یابند. این امر به ویژه در جامعه‌ای که زنان با محدودیت‌های زیادی مواجه هستند، می‌تواند یک انگیزه قوی برای زنان به حاشیه رانده شده باشد. زنانی که به واسطه فقر مالی یا فقر فرهنگی، نادیده انگاشته شده و تحقیر شده‌اند و‌ متاسفانه طبق (نظریه ترومای روانی) ترومای ناشی از تحقیر می‌تواند به شکل زنجیره‌ای عمل کند. افرادی که خود مورد تحقیر قرار گرفته‌اند، ناخودآگاه تمایل پیدا کنند که این درد را به دیگران منتقل کنند افراد تحقیر شده اغلب، برای بازیابی این احساس دیگران را آزار می‌دهند. از طریق این عمل، آنها تلاش می‌کنند تا احساس قدرت و تسلط بر دیگران را به دست آورند، حتی اگر این تسلط به شکل منفی باشد.

کانال علمی مطالعات زنان

https://www.instagram.com/women.studies/
@womenstudiesisaorg

کانال علمی مطالعات زنان

06 Aug, 16:25


تجاوز‌ زناشویی–بخش اول
سبا قنبری_ عضو گروه مطالعات زنان_ مرداد ۱۴۰۳

یکی از نهفته‌ترین لایه‌های خشونت علیه زنان، تجاوز‌ زناشویی است که زیر‌مجموعه‌ای از خشونت‌های جنسی به حساب می‌آید. خشونتی پنهان و نامرئی که در محیط‌ خانه که قرار بود به مثابه مامنی امن برای زنان باشد، گریبان‌گیر آن‌ها می‌شود. خشونت جنسی به معنی اعمال زور، تهدید و اجبار به زن برای برقراری هر نوع عمل جنسی است. مجبور‌کردن زن به انجام اشکال غیرمتعارف عمل جنسی، اجبار به انجام سکس گروهی، اجبار به تماشای پورنوگرافی، تحقیر و توهین زن با الفاظ رکیک موقع انجام عمل جنسی همه نمونه‌هایی از این مسئله است. ازدواج‌های اجباری در سنین پایین نیز مصداق دیگری از تجاوز زناشویی است.

در چنین حالتی از بدن زن به مثابه یک ابژه جنسی انسانیت‌زدایی می‌شود. تجاوز در بستر زناشویی علاوه بر جسم صدمات بسیاری را متوجه روح و روان‌ زنان می‌کند. در برخی از کشورها این مسئله جرم‌انگاری شده‌است، هر چند اثبات کردن آن هم‌چنان برای زنان دشوار است. برای اولین بار در سال ۱۹۷۵ قانون ممنوعیت تجاوز زناشویی در ایالت داکوتای جنوبی در آمریکا به تصویب رسید. تا پیش از این دوره، طبق آموزه‌های دین مسیحیت شوهر به خاطر وادار کردن همسر قانونی خود به برقراری رابطه جنسی مقصر شناخته نمی‌شد زیرا فرض بر آن بود که زن و مرد با عقد ازدواج بر مقاربت جنسی توافق کرده‌اند.

تا سال ۱۹۹۳ میلادی تمام ۵۰ ایالت آمریکا تجاوز زناشویی را جرم دانستند. برای نخستین بار نیز در دسامبر ۱۹۹۳ با تلاش مستمر فمینیست‌ها تجاوز زناشویی به عنوان یکی از مصادیق نقض حقوق جنسی زنان به عنوان ابناء بشر در اعلامیۀ حذف خشونت علیه زنان توسط سازمان ملل متحد در ماده دو بند الف این اعلامیه مورد شناسایی قرار گرفت.

در ایران اما این مسئله بغرنج‌تر است. در بیشتر مواقع زنان اطلاع ندارند آن‌چه را که تجربه می کنند نوعی از خشونت جنسی است و یا به دلیل تابو بودن از صحبت کردن در مورد چنین مسئله‌ای خودداری می‌کنند. معمولا در جامعه ایران این مفهوم یک عبارت مبهم و حتی عجیبی به‌نظر می‌رسد. به‌خصوص وقتی براساس قوانین ایران زن موظف است در هر حالتی برای آن‌چه تکالیف زناشویی نامیده می‌شود آماده باشد در واقع نوعی رسمیت‌دادن به این شکل خشونت علیه زنان است. تفکری که برآورده کردن امیال جنسی مرد را تحت عنوان تمکین خاص بر زن واجب و نوعی تکلیف می‌داند و بنابراین میل و اراده زن نقشی در این ماجرا ندارد. تمکین اجباری حق تجاوز در بستر زناشویی را برای مرد تثبیت می‌کند.

علاوه بر قانون نقش فرهنگ را نیز نباید نادیده گرفت. فرهنگ مردسالاری که مرد را مالک تن و بدن زن می‌داند و در نتیجه مرد مستحق است تا به هر شکل و شیوه ای از بدنی که صاحب اختیارش است لذت‌جویی کند. این مسئله نمود دیگری از اعمال قدرت مرد بر بدن زن است که حق زن بر بدنش را نقض می‌کند. در جامعه عموما این تلقی وجود دارد که با امضای قرارداد ازدواج مرد برای همیشه حق هرگونه تمتع جنسی از همسر خود را دارد؛ در حالی‌که هر بار برقراری رابطه نیازمند رضایت خاطر طرفین است. خوب است مدام این نکته را یادآوری کنیم که یک بار رضایت به رابطه جنسی به معنای رضایت همیشگی نیست.

کانال علمی مطالعات زنان

https://www.instagram.com/women.studies/
@womenstudiesisaorg

1,570

subscribers

58

photos

47

videos