یادم هست سه سال پیش در جلسات تراپیستی با رویکرد تحلیلی، اونقدر دچار تنش و خشم شدم که هنوز وقتی اسمش رو میشنوم حالم بد میشه.
امروز بعد از سه الی چهار سال از اون جلسات، به این نتیجه میرسم که تمام تشخیصی که گذاشت و تحلیلی که بر مسائلم داشت درست بود و تقریبا میشه گفت پیشگویی کرد! اما من هنوز هم نتونستم اون رواندرمانگر رو بخاطر ورود سریع و لحن بیپردهای که داشت ببخشم.
دوروبر خودمون چندتا آدم با اسم دوست و نزدیکان هر روز با ما اینکارو میکنند و بعد دوباره کنار هم باید زندگی کنیم و یک هوا رو نفس بکشیم..؟! این تنفرهای کوچیک و یک ذره یک ذره که در تلاطم زمان و سرعت زندگی میره پس ذهن و ارادهی ما ، کجا قراره مثل یک دمل چرکی سر باز کنه و گند بزنه به تمام قسمتهای سالم زندگی و رابطه هامون..؟!