[ ماضیِ بَعید ] @mazibaid1 Channel on Telegram

[ ماضیِ بَعید ]

@mazibaid1


سلام بده.

راه مواصلاتی:
https://t.me/moqlaq1bot

آرشیو دامبولیجات؛
@mazisongs

[ ماضیِ بَعید ] (Persian)

با کانال تلگرامی [ ماضیِ بَعید ] آشنا شوید! این کانال توسط کاربر @mazibaid1 اداره می‌شود و یک فضای خاص برای علاقه‌مندان به موسیقی و هنر است. اگر به جستجوی موسیقی‌های متنوع و زیبا هستید، این کانال را از دست ندهید. توسط لینک زیر می‌توانید به دنیای موسیقی در کانال دسترسی پیدا کنید: https://t.me/moqlaq1bot. همچنین در کانال می‌توانید به آرشیو دامبولیجات دسترسی داشته باشید، به عنوان مثال می‌توانید آهنگ‌های زیبا و متنوعی را از @mazisongs دریافت کنید. پس از ورود به این کانال، دنیایی از هنر و موسیقی را تجربه کنید و از آثار شگفت‌انگیز بی‌پایان لذت ببرید.

[ ماضیِ بَعید ]

22 Nov, 17:40


دلتنگی غروب جمعه رو تبدیل کردیم به نشستن تو کافه‌ای که برای اولین‌بار هم رو دیدیم.

[ ماضیِ بَعید ]

20 Nov, 20:10


خلاصه‌ی زندگی متاهلی: «ظرف.»

[ ماضیِ بَعید ]

19 Nov, 07:44


من اینطوری‌ام که لحظه‌های پایانی ددلاین، سریع‌ترم، باهوش‌تر می‌شم، خلاقیتم به اوج خودش می‌رسه و در مایندفول‌ترین حالت ممکن کار رو تموم می‌کنم. ولی ۲۰ روز قبل‌ترش عین یه تیکه جسد از انجام اون کاره فراری‌ام.

[ ماضیِ بَعید ]

19 Nov, 05:51


تخیل چیزیه که این روزها کمتر سراغش رو می‌گیرم. نه که نخوام؛ وقتش رو ندارم. وقت سوگواری هم ندارم. همینطور وقت غمگین موندن. شلوغ بودن خوبه، حتما نصب کنید.

[ ماضیِ بَعید ]

19 Nov, 05:44


صبحْ انسانِ روشن‌تری می‌خواد برای شروع. من تاریک و کدرم. امروز شبم.

[ ماضیِ بَعید ]

15 Nov, 03:50


« هم دعا کن گره از کار تو بگشاید عشق
هم دعا کن گرۀ تازه نیفزاید عشق..»

[ ماضیِ بَعید ]

14 Nov, 11:50


کجا ایستادم؟ جایی میانِ بلاتکلیفی چشم‌هات که نمی‌دانند روی کدام مردمک چشمم فرود بیایند.

[ ماضیِ بَعید ]

06 Nov, 12:54


بنده از انتخاب‌های عروسی‌م خیلی راضی بودم. از لباس، آرایشگاه، گل، داماد.

[ ماضیِ بَعید ]

06 Nov, 09:27


اگه بخوام دقیق بگم مثلا اگه ذوقش موقع دیدن من ۱۰۰۰ بوده، ذوقش موقع دیدن اون ترقه آبشاری ده متریه که برای ورودمون گرفته بود روی ۶۷۷۴۳۷۰۸۳۲۶۶۴۵۶۷۵ بود.

[ ماضیِ بَعید ]

05 Nov, 07:54


ما هم که این‌جور.

[ ماضیِ بَعید ]

31 Oct, 12:46


یه صدایی هی تو مغزم می‌گه: «پیغمبر عظیم شهرستان فرمودن؛ از گهواره تا گور طلب دانوش.»

[ ماضیِ بَعید ]

31 Oct, 12:43


«نور علی نور.»

[ ماضیِ بَعید ]

30 Oct, 16:45


تنها دلخوشی این روزام اینه که لباس عروسم آستین پفی نرم داره.

[ ماضیِ بَعید ]

28 Oct, 17:39


«آبیِ غم‌رنگ.»

[ ماضیِ بَعید ]

28 Oct, 17:38


دلم یک تحول بزرگ تو کلماتم می‌خواد. زندگیِ جدید کلمات جدید هم می‌طلبه.

[ ماضیِ بَعید ]

25 Oct, 16:11


مهم نیست اگه دعوا و جر و بحث کنید؛ مهم اینه که وسط اون بحث هم مطمئن باشید هرگز قرار نیست از این آدم دست بکشید.