این چند کلمه، جمله آغازین همه مکالمات تلفنی زندهیاد داریوش فروهر با عبدالله حسن زاده دبیر کل وقت حزب دمکرات کردستان ایران در دهه هفتاد شمسی بود، اشارهای آشکار به اینکه میدانم تلفنم توسط مأمورها کنترل میشود، اما برایم مهم نیست!
داریوش فروهر با همه تفاوتهای فکریاش با حزب دمکرات کردستان ایران، تا واپسین روزهای عمر، دوستیاش را با این حزب ادامه داد. ایشان برای همه کنگره های حزب پیام ارسال میکرد و برای اعضا رهبری و پیشمرگان کردستان آرزوی موفقیت میکرد. آخرین سند مکتوب این دوستی، پیام ایشان به کنگره یازدهم حزب دمکرات بود، در آذرماه ١٣٧٦، یعنی کمتر از یکسال قبل از مرگش.
دوستی داریوش فروهر با حزب دمکرات به سالهای زندان زمان شاه و آشنایی ایشان با زندهیادان غنی بلوریان و عزیز یوسفی و سایر زندانیان حزب دمکرات برمیگشت. شماری از این شخصیتها، بیش از بیست سال را در زندان پهلوی گذرانده بودند.
فروهر که با اندیشهای پان ایرانیستی به زندان افتاده بود، آنجا متوجه تناقض ذاتی اندیشه خود با حقوق کوردها و سایر غیرفارس ها در ایران شده بود و در اندیشه یافتن راهی برای رفع این تناقض بود.
در سالهای اول انقلاب هم، در جریان مذاکرات هیات دولت با نمایندگان کردستان، زنده یاد فروهر نقشی کلیدی ايفا می کرد و زمانی که این مذاکرات شکست خورد، باز تلاشهای فردی خود را متوقف نکرد.
روزی هم که به دلیل تماسهای تلفنی با دفتر حزب دمکرات، در کردستان عراق و در پاریس به اداره اطلاعات تهران احضار شده بود، بر ادامه تلاشهایش برای حل مساله کورد تاکید کرده بود. هربار هم در پی هر تماسی، برایشان تکرار میکرد: سلام به همه شنوندگان!
شاید همین هم یکی از دلایل قاتلانش برای گرفتن جانش بود.
در سالگرد ترور فروهر و همسرش زنده یاد پروانه اسکندری، یادشان را گرامی میدارم.
جای داریوش فروهری دیگر امروز بسیار خالی است.
#داریوش_فروهر
@ForParastou