حافظ شیرین سخن @hafez_e_shirin_sokhan Channel on Telegram

حافظ شیرین سخن

@hafez_e_shirin_sokhan


حافظ حافظه ماست ، ز هر دری سخن در باره حافظ و غزلیاتش

حافظ شیرین سخن (Persian)

حافظ شیرین سخن یک کانال تلگرامی است که به ترویج زیبایی های شعر حافظ معروف است. در این کانال شما می توانید با بارزترین و زیباترین غزلیات حافظ آشنا شوید و از آثار بی نظیر او لذت ببرید. حافظ یکی از بزرگترین شاعران و معماران شعر فارسی است که با استفاده از زبانی زیبا و شیرین توانسته است احساسات و افکار خود را به نحوی عمیق و پویا انتقال دهد که تا به امروز همچنان مورد تحسین و تمجید قرار میگیرد. اگر علاقه مند به شعر و ادبیات فارسی هستید، حافظ شیرین سخن کانالی ایده آل برای شماست تا عشق و شور شعر حافظ را تجربه کنید. از آنجایی که حافظه ماست و ز هر دری سخن در باره حافظ و غزلیاتش، حافظ شیرین سخن مکانی است که بهترین انتخاب برای هر طرفدار ادبیات فارسی است. پس همین حالا به این کانال بپیوندید و در دنیایی از زیبایی و عشق شعر حافظ غرق شوید.

حافظ شیرین سخن

24 Jan, 03:37


✳️ تأملی در واژهٔ « ارزانی » در بیتی از غزلیات حافظ شیرازی

« در ازل هر کو به فیض دولت ارزانی بود
تا ابد جام مرادش همدم جانی بود

#حافظ/قزوینی ۲۱۸»

🔍ارز /arz/: پهلویarzh مشتق از  اوستایی areja.
📌"قیمت بها، ارزش" (برهان قاطع)

یکی تاج بود کاندر آن شهر و مرز
کسی گوهرش را ندانست ارز
#شاهنامه (۱۰۲۷/۱۴۵۰)

📌"قدر و مرتبه" (برهان قاطع)، "مقام، منزلت":
پسنده کند زین جهان مرز خویش
بداند همی پایه و ارز خویش
#شاهنامه (۹۵/۴/۴۶۱)

ارز سخن خوب خردمندان دانند
کز خاطر خود ریگ بیابان بشمارند
#ناصرخسرو (۲/۵۲۰)

❇️ ارزانی: در پهلوی ارزانیک = سزاوار، خواه به نیکی و خواه بدی، چنان که در همین زبان محکوم به مرگ یا اعدام را «مرگ ارزانیک» می‌گفتند. (گزاره اخیر با بهره گیری از فره وشی، فرهنگ پهلوی ۲۹۲)

◀️ ارزانی مرکب است از ارز (پهلوی آرز یا آرژ، ایرانی باستان arja از ریشۀ arg = ارج، سزاواری، سزامندی) + ان (نسبت) + ی (نسبت) و بر روی هم یعنی همان سزاوار.  (فرهنگ معین، حاشیه برهان؛ فرهنگ ریشه شناختی حسن‌دوست؛ هر دو ذیل «ارز»)

فردوسی، از زبان گشتاسپ که از پدرش لهراسپ می‌خواهد تا اگر او را سزاوار شاهی می‌داند، تاج و تخت به او بسپارد:
گر ایدونک هستم ز ارزانیان
مرا نام بر تاج و تخت کیان
#شاهنامه

انوری:
وی ز لطف خدایگان و خدا
به چنین صد لطیفه ارزانی

سعدی:
ایهاالناس جهان جای تن آسانی نیست
مرد دانا، به جهان داشتن ارزانی نیست
(شایسته و سزاوار دنیادوستی نیست.)

حافظ:
دولت فقر خدایا به من ارزانی دار
کاین کرامت سبب حشمت و تمکین من است.
............
دیده نادیده به اقبال تو ایمان آورد
مرحبا ای به چنین لطف خدا ارزانی

◀️ فعل «ارزانی داشتن» در اصل یعنی کسی را سزاوار چیزی دانستن و اگر این فعل معنای بخشیدن و عطا کردن یافته از همین روی است.

تحقیق و گردآوری: #محمدرضاکاکائی
🗓 ۱۵ مرداد ۱۴۰۳خورشیدی

❇️ برخی از منابع مورد بررسی:

شرح شوق، دکتر سعیدحمیدیان (۱۳۸۹)، تهران، نشر قطره، جلد سوم، غزل ۲۱۲، صص ۲۵۸۳-۲۵۸۴

فرهنگ ریشه‌شناختی فارسی، محمد حسن‌دوست، تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی ۱۳۹۳، ج۱، ص۱۶۶.

برهان‌ قاطع، محمدحسین خلف تبریزی معروف به برهان، به کوشش دکتر محمد معین، ج۱، ص۱۰۲.

🔹کانال حافظ‌خوانی

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

23 Jan, 21:32


✳️ عنوان مقاله: جلوه هاى ناز معشوق در شعر حافظ
❇️ نوشته: هادی عدالت پور

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

22 Jan, 20:06


حافظ شیرین سخن pinned «🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ✳️ مجموعه های کانال های زیر مجموعه ی گروه سیری در آثار و افکار حضرت مولانا ============ ابر گروه سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره گروهی در جهت معرفی آثار و افکار حضرت جلال الدین محمدبلخی ( مولانا ) @mo…»

حافظ شیرین سخن

22 Jan, 20:06


🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

✳️ مجموعه های کانال های زیر مجموعه ی گروه سیری در آثار و افکار حضرت مولانا

============
ابر گروه سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره

گروهی در جهت معرفی آثار و افکار حضرت جلال الدین محمدبلخی ( مولانا )

@molavi_asar_o_afkar

===================
نکات ناب تربیتی

کانالی پر از مطالب تربیتی و اخلاقی و مناجات های عاشقانه و عارفانه

@nokatetarbiyati

==================
مخزن نکات نگارشی ؛ ویرایشی و دستوری

کانالی برای بیان نکات نگارشی ؛ ویرایشی و دستوری؛ کانالی برای نیاز امروز افراد جامعه ی ایرانی برای درست نویسی متون فارسی

@makhzanenokatenegarshi_virayashi

==============
فردوس سخن

کانالی برای بیان نکات و مطالب درسی ؛ نمونه سوال امتحانی ؛ نکات درسی مقطع یک و دو دبیرستان و مطالب ادبی و اطلاعات عمومی

@ferdosesokhan

=================
عاشقانه های نزار قبانی

نزار قبانی دیپلمات، شاعر و ناشر سوری بود. نزار قبانی با شعرهای عاشقانه‌اش مشهور است؛ زن و عشق موضوع اصلی شعر اوست

@nezar_asheghaneha

====================
نجواهای عاشقانه ی یک زن ( غاده السمان )

غادة السمان (متولد  ۱۹۴۲ -دمشق) نویسنده و ادیب زن اهل سوریه است. وی یکی از بنیان‌گذاران شعر نو در ادبیات عرب به‌شمار می رود.

@ghadat_asheghaneha

====================

موزيك كانال 
محلي براي عرضه آهنگ هاي پاپ از خوانندگان محبوب كشور و مداحي ها و ويس هاي برگزيده مذهبي ؛ به ما بپيونديد و كانال ما را تبليغ كنيد

@muzic_canal

==================
مثل آباد( داستان ها و ریشه های ضرب المثل های زبان فارسی)

کانالی برای داستان ها و کاربرد ضرب المثل های رایج در زبان فارسی که از گروه ها و کانال های مختلف جمع آوری شده است .

@zarbolmaslhaefarsi

==================
مخزن کتاب های pdf ادبی

مخزنی برای نسخه های الکترونیکی کتب ادبی

@pdf_kotob_e_adabi

==================
مخزن گروه سیری در آثار و افکار مولانا

با عضویت در کانال مخزن گروه سیری در آثار و افکار مولانا؛ از آرشیو مطالب گروه بهره ببرید .

@mazhzan_molana

=================
فارسی و نگارش فنی و حرفه ای و کار و دانش

فارسی و نگارش۱و۲و۳ رشته‌های فنی و حرفه‌ای و کار و دانش ؛ مباحث درسی ؛ نمونه سوالات امتحانی و جزوه های درسی

@farsionegaresh_fanni

===============
گروه فارسی و نگارش فنی و حرفه ای و کار و دانش

فارسی و نگارش۱و۲و۳ رشته‌های فنی و حرفه‌ای و کار و دانش ؛ مباحث درسی ؛ نمونه سوالات امتحانی و جزوه های درسی

@farsionegaresh_fanni_gr

=================
مخزن سوالات زبان فارسی و نگارش و فنون ادبی

مخزنی از سوالات به صورت ورد(word) ؛ pdf؛ مجموعه سوالات نهایی ؛ بخش به بخش و آزمون آنلاین ، از دروس زبان فارسی و نگارش و فارسی و نگارش فنی و حرفه ای و کار ودانش و فنون ادبی از همه گروه ها و کانال ها

سری به این کانال بزنید:

@makhzanesoalatedoroseadabi

======================
گروه نوای چکاوک ( شعر و نثر و متون ادبي و نثر آهنگين )

گروهی برای ارسال شعرها و نثرهای زیبای فارسی  و متون های زیبای ادبی و نثرهای آهنگین فارسی
@nava_e_chakavak

===================
حافظ شیرین سخن

حافظ حافظه ماست ، ز هر دری سخن در باره حافظ و غزلیاتش

@hafez_e_shirin_sokhan

====================
ابر گروه مجمع دبیران ادبیات دوره متوسطه اول

گروهی به جهت بررسی و هماهنگی در دروس ادبیات فارسی متوسطه دوره اول

@majmaedabiraneadabiatdoreaval

======================
مخزن گروه دبیران ادبیات متوسطه اول

محلی برای ذخیره مطالب درسی درس های نگارش و ادبیات فارسی متوسطه اول

@makhzan_e_doroseadabiatedoreaval

================
اصلاحِ اشعارِ جعلیِ شاعران

این کانال با هدف معرفی و درحد امکان اصلاح اشعار
جعلی تشکیل شده است

تراوش کی کند از طبع موزون، شعر ناموزون
کسی نشنیده از سنجیدگان حرف نسنجیده

#مخلص‌کاشاشانی

@molavi_asar_o_afkar
@eslah_e_ashaar_e_jaali_e_shaeran

=============

راه ارتباطی اعضای کانال ها با آدمین ها :
Admin :
@mollasadeghi

🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
عزیزان همراه
مجموعه این گروه‌ها و کانال‌ها تحت حمایت و هدایت گروه سیری در آثار و افکار مولانا شکل گرفته و اداره می‌شود.
لطفا از برداشت و ارسال هرگونه مطلب و فایلی از این کانال‌ها بدون لینک اختصاصی آن خودداری بفرمایید.

حافظ شیرین سخن

22 Jan, 15:24


✳️ بررسی اصطلاح «خط غبار» در یکی از غزلیات حافظ شیرازی

« گر دست دهد خاک کف پای نگارم
بر لوح بصر خط غباری بنگارم

#حافظ»

❇️ خط غبار یا قلمِ غبار، از خطوط کهن و اصیل ایرانی است که خطی است بسیار ریز و کوچک که به تمثیل، مانندِ گردو غبار تشبیه شده است و بالطبع در نوشتن با چنین خط ریزی باید نوک قلم نیز بسیار نازک باشد. (پهنای نوک قلم کمتر از نیم میلی‌متر باشد) تا بتوان با آن حروف بسیار ریز این خط را نوشت.

📝خط غبار را در پیام‌های سرّی نیز به کار می‌بردند و یا برای آنکه بتوانند آن را بر پای مرغ نامه‌بر ببندند؛ ناگزیر از ریز نوشتن آن بر رقعه‌ای بسیار کوچک به فراخور نیروی کبوتر بودند.
⤵️ در بیت زیر از حافظ و سعدی و.... قلم غبار و غبار خط، خط‌عذار، گاه با ایهام و اشاره به موهای نرم و لطیف تازه رسته یا خط ریش بر چهرهٔ محبوب و معشوق (مؤنث یا مذکر) دارند.

🔹خط عذار یار که بگرفت ماه از او
خوش حلقه‌ایست لیک به در نیست راه از او

#حافظ (اشارت به خط ریش معشوق مذکر)

🔸غبار خط بپوشانید خورشید رخش یا رب
بقای جاودانش ده که حسن جاودان دارد
#حافظ (معشوق مذکر)

🔹برات خوبی و منشور لطف و زیبائی 
نبشته بر گل رویش به خط سبز عذار
#سعدی (معشوق مذکر)

🔹به مشک سودهٔ محلول در عرق ماند
که بر حریر نویسد کسی به خط غبار
#سعدی

🔸خط مشکبوی و خالت به مناسبت تو گویی
قلم غبار می‌رفت و فروچکید خالی
#سعدی

🔹گره زلف به هم برزده کاین مشک تتار است
رقم از غالیه بر گل زده کاین خطّ غبار است
#خواجو

🔸غبار خط تو از دل به هیچ باب نرفت
خط غبار به افشاندن از کتاب نرفت
#صائب

گردآوری و تحقیق: #محمدرضاکاکائی
🗓  ۱ مهر ۱۴۰۳ خورشیدی

❇️ برخی از منابع مورد بررسی:

فرهنگ واژگان و اصطلاحات خوشنویسی و‌ هنرهای وابسته. حمیدرضا قلیچ‌خانی، ۱۳۹۴. ناشر: انتشارات روزنه. (ذیل قلم غبار)

انیس‌العشاق، شرف‌الدین محمدبن حسن رامی (متوفا ۷۹۵)، به اهتمامِ دکتر محسن کیانی (میرا)، چاپ اول ۱۳۷۶. انتشارات روزنه، ص ۲۲۸-۲۲۹.

فرهنگ بزرگ سخن-به سرپرستی حسن انوری-جلد ششم، ص ۵۱۵۰.
دهخدا.

🔹کانال حافظ‌خوانی

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

21 Jan, 17:41


دکلمه ای ازتوصیف اشعار حافظ در کلیپی زیبا

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

19 Jan, 18:21


✳️ شرح واژه « ایاغ » در یکی از غزلیات حافظ شیرازی

« یکی چو باده‌پرستان صراحی اندر دست
یکی چو ساقی مستان به کف گرفته ایاغ

#حافظ »

❇️ این جام را ایاق هم گفته‌اند که واژه‌ای مغولی است و به معنای «پیاله شراب» است. به ترکی به معنای پاست. (آنندراج)

◀️ میرصبائی از مهاجرین به هند، به ایاغ در مفهوم پا هم اشاره داد:
جمشید که شد خاک سراغش نتوان یافت
جز لاله نشانی ز ایاغش نتوان یافت
(به نقل از مخزن‌العجایب، ج ۳، ص ۷۸)

📜 فرهنگ اصطلاحات دوران مغول، ایاقچی را ساقی و شراب‌دار آورده با افزودن این عبارت از تاریخ وصاف: «ایاقچیان به معاملات راح (شراب) اشتغال می‌نمودند، ایاقچی نیز «آبدار و شرابدار» را گویند و ایاقخانه همان میخانه باشد.(فرهنگ امین، ص۴۲)

📜 در برهان قاطع در مفهوم «کاسه و پیاله‌ٔ شرابخوری» آمده است.
در حاشیه چاپ سنگی دیوان حافظ هم ایاغ را «پیاله» معنی کرده‌اند.

📜 در فرهنگ بزرگ سخن (ج ۱، ص ۶۷۳)، ایاغ= جام شراب، ظرف روغن و روغن‌دان.
و گر خشک شد روغنم در ایاغ
به بی‌روغنی جان کنم چون چراغ
#نظامی

📜 معین ایاغ را ترکی می‌داند و می‌گوید: «کاس، پیاله شراب‌خوری، جام، ساغر» است. همچنین ایاغدان: «ساغر شراب» باشد و ایاقی «آبدار شرابدار» است.

در واژه ایاغخانه می‌افزاید: «اداره‌ای در عهد صفویان که در آن جام‌ها و ساغرهای شراب و ظروف طلا و نقره را نگهداری می‌کردند». و نیز ابزار موسیقی.

◀️ جام ایاغ در میان فارسی زبانان هندوستان بیش از ایرانیان به کار گرفته شده و همواره به معنای پیاله بلورین یا زرین آمده است.
 
به چمن خرام و بنگر بر تخت گل که لاله
به ندیم شاه ماند که به کف ایاغ دارد
#حافظ

همه‌جا کشی می لاله‌گون ز ایاغ مدعیان دون
شکنی پیالهٔ ما که خون به دل شکستهٔ ما کنی
#هاتف‌اصفهانی

«ایاق زرین» بوشکور (اندکی بعد از رودکی زیست) می‌گوید:

تو سیمین بری من چو زرین ایاق
تو تابان مهی من چو سوزان چراغ

اسدی‌طوسی
می زرد بد در بلورین ایاغ
چو در آب پاک از نمایش چراغ
(گرشاسب‌نامه، ص ۴۲۵)

🔹ملا نوعی
نبید معرفت کن در ایاغم
خرابات محبت کن دماغم

شهزاده زیب النسا بیگم که (مخفی) تخلص می‌کرد

باده چون بر لب نهم ساقی چسان ساغر کشم
پر ز خوناب جگر دارم ایاغ خویش را

↕️ این بانو مخفی تخلص می‌کرد دختر اورنگ زیب بود که باده‌نوشی و سازندگی را منع کرد، همزمان با شاه سلطان حسین صفوی، مخفی «ادیب و دانش‌دوست» بود و «اکثر شعرای پایتخت ملازم او بودند». (دهخدا، لغت‌نامه جلد ۸ ص ۱۱۵۱)

❇️ تحقیق: #محمدرضاکاکائی
🗓    ۱۸ شهریور ۱۴۰۳ خورشیدی

⤵️🔻برخی از منابع که بررسی شده

در بزم حافظ خوش‌خوان، هما ناطق، انتشارات خاوران، چاپ اول، پاریس، بهار۱۳۸۳. صص ۴۰۹-۴۱۱

شریک امین، فرهنگ اصطلاحات دیوانی دوران مغول، تهران: فرهنگستان ادب و هنر ایران، ۱۳۵۷، ص ۴۲.

فرهنگ آنندراج، منشی محمدپاشا، زیر نظر محمد دبیرسیاقی، تهران: انتشارات کتابخانهٔ خیام۱۳۳۵، ج ۱، ص۱۳ و ۵۱۲

اشعار پراکنده قدیمی‌ترین شعرای فارسی زبان. تهران: انستیتو ایران_فرانسه ۱۹۶۴-۱۳۴۲، ص ۱۰۱.

مثنوی سوز و گداز، ملا نوعی خبوشانی، به تصحیح امیرحسین عابدی، تهران: انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۴۸، ص ۳۵.

دیوان مخفی، زیب النسا بیگم (مخفی)،(۱۱۱۳-۱۰۴۸) به فرمایش مولوی سلیم‌‌الدین خان، هند، ۱۸۶۳ میلادی.

🔹کانال حافظ‌خوانی

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

16 Jan, 11:52


مقاله‌ای از #محمدرضاکاکائی
🔶بررسی و تحلیل جنون عاشقانه در ادبیات فارسی و دیوان حافظ در رازان ۳۱

بررسی و تحلیل جنون عاشقانه در ادبیات فارسی و دیوان حافظ نوشته محمدرضا کاکایی در بخش از میان مقالات رازان شماره ۳۱ در مهرماه منتشر شده است.

#فصلنامه_رازان
منتشر شده در تابستان ۱۴۰۳ خورشیدی، فصلنامه‌ی ادبی هنری رازان.

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

16 Jan, 04:48


✳️ شرح بیتی از غزلیات حافظ شیرازی

« حاشا که من به موسم گل ترک می کنم
من لاف عقل می‌زنم این کار کی کنم

حافظ »

❇️ این بیت حافظ نمایانگر یک تضاد و جدال درونی میان عواطف قلبی و خرد است که می‌توان آن را از دو رویکرد زیر تفسیر و شرح داد:

◀️‌1. تفسیر کلامی

موضوع: تضاد میان عقل و عشق.
در کلام اسلامی، عقل و عشق دو ابزار برای درک حقیقت به شمار می‌روند. در اینجا، حافظ با لحن انتقادی به عقل اشاره می‌کند که گاهی می‌تواند فرد را از لذت‌ها و تجربه‌های معنوی بازدارد.

شرح موضوعی این بیت بطور خلاصه ازین قرارست: حافظ با لحن طنزآلود بیان می‌کند که اگرچه مدعی عقلانیت است، اما نمی‌تواند لذت حضور در بهار و موسم گل (که نماد جلوه های حضور خداوند ج در کثرت هستی است) را ترک کند. این بیان نشان‌دهنده برتری عشق بر عقل است، چراکه عشق می‌تواند به انسان شور و شعور بیشتری نسبت به شناخت جهان بدهد.

◀️ 2. تفسیر عرفانی

حافظ اینجا شهود و حضور قلبی بر تفکر خشک عقلانی ترجیح میدهد.

در عرفان، عشق برتر از عقل دانسته می‌شود؛ زیرا عشق وسیله‌ای برای نزدیکی به حقیقت مطلق است. "موسم گل" در اینجا می‌تواند نمادی از حضور خداوند یا لحظات تجلی حقیقت باشد.

شرحاصلی :

حافظ ادعا می‌کند که در لحظات تجلی حقیقت الهی (موسم گل)، هرگز آن را ترک نمی‌کند، حتی اگر عقل او را از چنین مسیری بازدارد. این نشان‌دهنده شور عارفانه‌ای است که عشق به خداوند ج یا حقیقت در آن بر هر چیز دیگری غالب است.

◀️ درکل:

حافظ در این بیت با زبان هنر، یک واقعیت عمیق را به تصویر می‌کشد: عشق، فراتر از عقل، انسان را به تجربه‌ای عمیق‌تر از هستی و حقیقت می‌رساند. از دید کلامی، این بیان تعارض عقل و عشق را مطرح می‌کند، و از منظر عرفانی، تجلی برتری عشق بر تعقل و عقلانیت ابزاری قابل ارج بیشتری در میان عارفان داشته است.

جای دیگر هم به وفور از حافظ میخوانیم:
حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است
کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد
البته این ادعا ویژه حافظ نیست یکی از تفاوت های بارز عرفان و مکاتب عقلانی همین ترجیح عشق بر عقل است.

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

15 Jan, 21:15


حافظ شیرین سخن pinned Deleted message

حافظ شیرین سخن

15 Jan, 18:14


✳️ یک واژه و مفهوم آن در غزلهای حافظ و سعدی

#حزین : اندوهناک، غمگین (معین) اما به گمان این نگارنده حزین در اینجا یعنی آرام، نرم، رقیق، ملایم و به نجوی؛ معنایی که در فرهنگهای فارسی ندیده‌ام.


مثال : حزین به معنای آرام و ملایم در ابیات شاعران

سر فراگوش من آورد و به آواز
#حزین
گفت ای عاشق دیرینه ی من خوابت هست
#حافظ

ای نور چشم مستان در عین انتظارم
چنگ
#حزین و جامی بنواز یا بگردان
#حافظ

ابن منظور می گوید: «فلان يقرأُ
#بالتحزين اذا ارق صوته.» (لسان العـرب) یـعـنـى نــرم و رقیق کرد صوت خود را

شاهدی از انوری هم گویاست چون در غزلی با فضای کاملاً شاد که معشوق آمده است تا پس از مدتها کام دل به عاشق بدهد، می گوید:

آهنگ پست کرده به صوت
#حزین خویش
شکّر همی فشانده ز یاقوت لعل فام
(دیوان ۲، ۸۶۶غ ۱۸۱)
که جایی برای حزن و اندوه نیست

سعدی هم به همین معنی آورده است

چه خوش باشد آواز نرم
#حزین
به گوش حریفان مست صبوح
گلستان (۱۲۱)

نیز
#حزین در قدیم پرده ای بوده و امروز گوشه ای که در برخی دستگاهها و آوازهای ایرانی همچون ماهور شور سه گاه چهارگاه، اصفهان و بیات ترک نواخته و خوانده می شود

به آواز
#حزین چون عذرخواهان
روان کرد این غزل را در سپاهان
#نظامی
(خسرو و شیرین ۳۳۶؛ با بهره گیری از ارفع اطرایی فرهنگ موسیقی ایرانی ۳۴، بـا قدری تغییر)
بدین سان «آواز حزین» دارای ایهام است هم به معنای آرام و نرم و هم گوشۀ مذکور

شاهد دیگر: مؤلف برهان، در ذیل «تیز» می‌نویسد: «صدای
#حزین که از راه پایین برآید» که پیداست معنایی جز آنچه گفتیم ندارد

در اینجا حزین به معنای نرم و خوش و دلنشین است 
پیش از خواجه در آثار دیگران هم آمده

فضای صحرا چون لعبتان باده گار
نوای مرغ چو آواز مطربان
#حزين
#قطران_تبریزی

تا به هر گوش دل انگیز و دلاویز بود
غزل نغز و سماع خوش و آواز
#حزین
#فرخی

و در نثر گذشتگان
شاهزاده سماعی خوش میکرد، نرم و
#حزین
(سمک عیار، تصحیح خانلری، ۵۵/۱)

چه خوش باشد آهنگ نرم
#حزین
به گوش حریفان مست صبوح
#سعدی

#حزین نشسته حسودان دولتت همه سال
تو گوش کرده به آواز مطربان
#حزین
#سعدی _ قصیده در مدح شمس الدین صاحب‌ديوان

در همه این اشعار
#حزین به معنای خوش و نرم و دلنشین آمده و پیداست که سعدی دشمنان را غمگین می‌خواهد و ممدوح را شادمان و گوش به آواز طرب‌انگیز مطربان خوش‌نوا که شادی‌بخش است.

یک صوت
#حزین شب همه شب مونس من بود
این نعره زن حی علی را که خبر کرد
#غزنوی

#حزین به معنی گرم و خوش و دلنشین است
در اين معنی حزين نکته بسیار ظریفی نهفته است که گویی «
#حزین » به معنی «خوش آوازی است که ریشه در غم و درد دارد، اما شنونده را شاد می کند.

منابع:
شرح شوق، جلد ۲ ، غزل ۲۲ ، دکتر سعید حمیدیان
حافظ جاوید ، هاشم جاوید ، صفحه ۳۸۹_ ۳۹۱

#محمدرضاکاکائی
۳ بهمن ماه ۱۴۰۲ خورشیدی


@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

12 Jan, 18:11


میخانه
آواز: حسام_الدین_سراج

الا ای پیر فرزانه،مکن منعم ز میخانه
که من در ترک پیمانه،دلی پیمان شکن دارم
خدا را ای رقیب امشب،زمانی
دیده برهم نه که من با لعل خاموشش نهانی صد سخن دارم
به کام و آرزوی دل،چو دارم
خلوتی حاصل
چه فکر از خبث بدگویان،میان انجمن دارم
خدا را ای رقیب امشب،زمانی
دیده برهم نه
که من با لعل خاموشش
نهانی صد سخن دارم

 حافظ

  @molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

12 Jan, 15:24


🎥 یادکردی از استاد سلیم نیساری، حافظ‌شناس


سلیم نیساری

۱۲۹۹ خورشیدی، تبریز
۱۳۹۷ خورشیدی، پاریس

استاد زبان و ادبیات فارسی، حافظ‌شناس برجسته و عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

12 Jan, 03:39


اجرای «ماه چهره سلیم اُوا»
در برنامه ایکس فکتور ازبکستان

غزل حافظ با لهجه شیرین تاجیکستانی


@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

10 Jan, 16:18


حافظ شیرین سخن pinned Deleted message

حافظ شیرین سخن

10 Jan, 10:44


✳️ بررسی فعل «فروختن» در غزلیات حافظ

« حسن‌فروشی گلم نیست تحمل ای صبا
دست زدم به خون دل بهر خدا نگار کو

#حافظ/قزوینی ۴۱۴ »

❇️ فعل فروختن و مشتقات آن هرگاه همراه با (چه قبل و چه بعد از) هر اسم معنی بیاید، تظاهر به آن یا نمایش دادن آن در چشم دیگران را می‌رساند. (مجاز: از نشان دادن حالتی از خود، معمولا به نشانهٔ کبر و خودپسندی)
مثل خودفروشی (= جلوه دادن خود)، زهدفروشی، علم‌فروشی، فضل‌فروشی فروختن قدرت و  عظمت، جلوه فروختن، حسن‌فروشی، فصاحت فروختن و... انواع و اقسام آن و اغلب آنچه بر شمردیم در دیوان حافظ آمده است.

کس به دور نرگست طرفی نبست از عافیت
به که نفروشند مستوری به مستان شما
#حافظ

قبای حسن‌فروشی تو را برازد و بس
که همچو گل همه آیین رنگ و بو داری
#حافظ

به یک کرشمه که نرگس به خودفروشی کرد
فریب چشم تو صد فتنه در جهان انداخت
#حافظ

باده نوشی که در او روی و ریایی نبود
بهتر از زهدفروشی که در او روی و ریاست
#حافظ

جلوه بر من مفروش ای ملک‌الحاج که تو
خانه می‌بینی من خانه خدا می‌بینم
#حافظ

من از آن گذشتم ای یار که بشنوم نصیحت
برو ای فقیه و با ما مفروش پارسایی
#سعدی

پلید اعتقادان پاکیزه پوش
فریبندهٔ پارسایی فروش
#سعدی

📚🔍تحقیق: #محمدرضاکاکائی
🗓 ۲۲ مرداد ۱۴۰۳ خورشیدی


📚⤵️برخی از منابع مورد بررسی:

شرح شوق، دکتر سعیدحمیدیان (۱۳۸۹)، تهران، نشر قطره، ج ۵، غزل ۴۰۶، ص ۳۶۸۰.
فرهنگ بزرگ سخن-به سرپرستی حسن انوری، جلد ۶، ص ۵۳۳۰.
کلیات سعدی، به تصحیح فروغی، تهران: فراروی ۱۳۸۲.

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

09 Jan, 12:36


دکتر محمدرضا خالصی۳
گروه ادبیات دانشگاه چالوس

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

09 Jan, 12:35


دکتر محمدرضا خالصی۲
گروه ادبیات دانشگاه چالوس

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

09 Jan, 12:35


دکتر محمدرضا خالصی۱
گروه ادبیات دانشگاه چالوس

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

09 Jan, 12:35


با سلام خدمت استاد عزیز جناب دکتر خالصی
لطفا در این باره ی بیت خواجه توصیح بفرمایید:

« اگر شراب خوری جرعه ای فشان بر خاک
از آن گناه که نفعی رسد به غیر چه باک »


چرا "رسم جرعه ای فشان برخاک " که ظاهرا از دوره یونان است در جهان اسلام راه یافته است؟

چرا با توجه به حرام بودن باده حافظ می گوید از این گناه که شراب باشد نفع یاد کرده است؟

برخی از شارحان تعبیر ظاهری از باده" شراب" در اینجا کرده اند.

سوالم این است آیا میشه تعبیر عرفانی از آن کرد؟

با تشکر از بحث های عالمانه ی شما در گروه ادبیات دانشگاه چالوس

با احترام
رحیمی

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

09 Jan, 08:11


✳️ توضیح تاثیر لحن و صحیح‌خوانی در شعر حافظ و درک شعر توسط مخاطب با ذکر شاهد مثال‌.

❇️ صحیح خوانی غزل‌های حافظ به این علت حائز اهمیت است که با لحن مناسب می‌توان درک مطلب را برای مخاطب راحت و ساده کرد و شعر را قابل فهم کرد.
این هنر دکلماتور است که به میزان دانش و درک شعری او بستگی دارد، به هر میزان اطلاعات بیشتری از حافظ و شعر او در چنته داشته باشد، بهتر و قوی‌تر میتواند بخواند و ظاهر شود و بالعکس.

پس درست خوانی شعر حافظ از این رو که می‌تواند در درک شعر تاثیر بگذارد، بسیار مهم است که خود نوعی شرح غزل در حین خوانش شعر محسوب می‌شود.
از شعرهای حافظ به دست می‌آید که حافظ به این امر واقف بوده و نیز خود به خوانش زیبای شعر معروف بوده و اشتغال داشته است.
به دو شاهد مثال بسنده کنم و زین قصه بگذرم که سخن می‌شود بلند.

ز شعر دلکش حافظ کسی بود آگاه
که لطف طبع و سخن گفتن دری داند
......
غزلسرایی ناهید صرفه‌ای نبرد
در آن مقام که حافظ برآورد آواز

❇️ ارادتمند #محمدرضاکاکائی
۱۹ دی‌ماه ۱۴۰۳ خورشیدی
ابرگروه دبیران ادبیات فارسی کشور

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

08 Jan, 21:26


یک واژه و یک مفهوم

#آب‌حیوان
آب خضر، آب حیات، چشمه‌ی خضر
ریشه‌ی واژه‌ی
#حیوان که به معنی جاودانگی‌ست از #حی به فتحه‌ی اول آمده است.
حیوان(جانور)فرق می‌کند، اگرچه حتی همین کلمه را نیز باید با فتحه‌ی اول حیوان، قرائت کرد

  نکته:شایسته است که در غزل‌های سعدی و حافظ و....
#حیوان با فتحه اول خوانده شود تا مفهوم قربانی نگردد.

آب حیوان
(ناظم الاطباء)
چشمه‌ای است که هر کس از آب آن بخورد زنده و جاوید می شود و خضر از آن آب خورده است.
مترادف چشمه خضر(از فرهنگ نظام) کنایه از آب حیات و آب زندگی، چشمه حیات، چشمه زندگی.
در روایات‌های اسلامی نیز نام سه تن آمده‌است که در پی آب زندگانی رفته‌اند. اما دو تن از شخصیت‌های اسطوره ای و خیالی از آن آشامیده و زندگی جاودان یافته‌اند و یکی ناکام بازگشته است  
#الیاس ، #خضر و #ذوالقرنین ( #اسکندر).
طبق افسانه‌ها این چشمه‌ی خیالی در تاریکی و مابین رود دجله و فرات واقع شده است.

وَما هٰذِهِ الحَياةُ الدُّنيا إِلّا لَهوٌ وَلَعِبٌ ۚ وَإِنَّ الدّارَ الآخِرَةَ لَهِيَ الحَيَوانُ ۚ لَو كانوا يَعلَمونَ (۶۴)

این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست و زندگی
#جاودانه در آخرت است اگر علم دانستن و درک داشتند.
سوره ی عنکبوت ( آیه ۶۴ )

کآب جگر
#چشمه‌حیوان اوست
چشمه خورشید نمکدان اوست
#نظامی

چگونه
#چشمه‌حیوان بدست آرم بدین وادی
که اندر قعر تاریکی چو
#اسکندر فروماندم
#عطار

ز کار بسته میندیش و دل شکسته مدار
که آب
#چشمه‌حیوان درون تاریکی است
#سعدی

من از کجا و تمنای وصل تو ز کجا
اگر چه
#آب‌حیاتی هلاک خود جستم
#سعدی

تشنه سوخته بر
#چشمه‌حیوان چو رسد
تو مپندار که از پیل دمان اندیشد
#سعدی

بسیار چو
#ذوالقرنین آفاق بگردیده ست
این تشنه که میمیرد بر چشمه
#حیوانت
#سعدی

چه گویم آن خط سبز و دهان شیرینت
بجز
#خضر نتوان‌گفت‌‌‌ و #چشمه‌حیوان
#سعدی

#سکندر را نمی‌بخشند #آبی
به زور و زر میسر نیست این کار
#حافظ

#آب‌حیوانش ز منقار بلاغت می‌چکد
طوطی خوش لهجه یعنی کلک شکرخای تو
#حافظ

#آب‌حیوانش ز منقار بلاغت می‌چکد
زاغ کلک من به نام‌ایزد چه عالی مشرب است
#حافظ

#محمدرضاکاکائی
۲۹ دی ماه ۱۴۰۲ خورشیدی تهران


@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

02 Jan, 09:11


چرا حافظ مدام از پیر مغان می گوید
استاد دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

01 Jan, 20:27


حافظ شیرین سخن pinned «🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ✳️ مجموعه های کانال های زیر مجموعه ی گروه سیری در آثار و افکار حضرت مولانا ============ ابر گروه سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره گروهی در جهت معرفی آثار و افکار حضرت جلال الدین محمدبلخی ( مولانا ) @mo…»

حافظ شیرین سخن

01 Jan, 20:27


🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

✳️ مجموعه های کانال های زیر مجموعه ی گروه سیری در آثار و افکار حضرت مولانا

============
ابر گروه سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره

گروهی در جهت معرفی آثار و افکار حضرت جلال الدین محمدبلخی ( مولانا )

@molavi_asar_o_afkar

===================
نکات ناب تربیتی

کانالی پر از مطالب تربیتی و اخلاقی و مناجات های عاشقانه و عارفانه

@nokatetarbiyati

==================
مخزن نکات نگارشی ؛ ویرایشی و دستوری

کانالی برای بیان نکات نگارشی ؛ ویرایشی و دستوری؛ کانالی برای نیاز امروز افراد جامعه ی ایرانی برای درست نویسی متون فارسی

@makhzanenokatenegarshi_virayashi

==============
فردوس سخن

کانالی برای بیان نکات و مطالب درسی ؛ نمونه سوال امتحانی ؛ نکات درسی مقطع یک و دو دبیرستان و مطالب ادبی و اطلاعات عمومی

@ferdosesokhan

=================
عاشقانه های نزار قبانی

نزار قبانی دیپلمات، شاعر و ناشر سوری بود. نزار قبانی با شعرهای عاشقانه‌اش مشهور است؛ زن و عشق موضوع اصلی شعر اوست

@nezar_asheghaneha

====================
نجواهای عاشقانه ی یک زن ( غاده السمان )

غادة السمان (متولد  ۱۹۴۲ -دمشق) نویسنده و ادیب زن اهل سوریه است. وی یکی از بنیان‌گذاران شعر نو در ادبیات عرب به‌شمار می رود.

@ghadat_asheghaneha

====================

موزيك كانال 
محلي براي عرضه آهنگ هاي پاپ از خوانندگان محبوب كشور و مداحي ها و ويس هاي برگزيده مذهبي ؛ به ما بپيونديد و كانال ما را تبليغ كنيد

@muzic_canal

==================
مثل آباد( داستان ها و ریشه های ضرب المثل های زبان فارسی)

کانالی برای داستان ها و کاربرد ضرب المثل های رایج در زبان فارسی که از گروه ها و کانال های مختلف جمع آوری شده است .

@zarbolmaslhaefarsi

==================
مخزن کتاب های pdf ادبی

مخزنی برای نسخه های الکترونیکی کتب ادبی

@pdf_kotob_e_adabi

==================
مخزن گروه سیری در آثار و افکار مولانا

با عضویت در کانال مخزن گروه سیری در آثار و افکار مولانا؛ از آرشیو مطالب گروه بهره ببرید .

@mazhzan_molana

=================
فارسی و نگارش فنی و حرفه ای و کار و دانش

فارسی و نگارش۱و۲و۳ رشته‌های فنی و حرفه‌ای و کار و دانش ؛ مباحث درسی ؛ نمونه سوالات امتحانی و جزوه های درسی

@farsionegaresh_fanni

===============
گروه فارسی و نگارش فنی و حرفه ای و کار و دانش

فارسی و نگارش۱و۲و۳ رشته‌های فنی و حرفه‌ای و کار و دانش ؛ مباحث درسی ؛ نمونه سوالات امتحانی و جزوه های درسی

@farsionegaresh_fanni_gr

=================
مخزن سوالات زبان فارسی و نگارش و فنون ادبی

مخزنی از سوالات به صورت ورد(word) ؛ pdf؛ مجموعه سوالات نهایی ؛ بخش به بخش و آزمون آنلاین ، از دروس زبان فارسی و نگارش و فارسی و نگارش فنی و حرفه ای و کار ودانش و فنون ادبی از همه گروه ها و کانال ها

سری به این کانال بزنید:

@makhzanesoalatedoroseadabi

======================
گروه نوای چکاوک ( شعر و نثر و متون ادبي و نثر آهنگين )

گروهی برای ارسال شعرها و نثرهای زیبای فارسی  و متون های زیبای ادبی و نثرهای آهنگین فارسی
@nava_e_chakavak

===================
حافظ شیرین سخن

حافظ حافظه ماست ، ز هر دری سخن در باره حافظ و غزلیاتش

@hafez_e_shirin_sokhan

====================
ابر گروه مجمع دبیران ادبیات دوره متوسطه اول

گروهی به جهت بررسی و هماهنگی در دروس ادبیات فارسی متوسطه دوره اول

@majmaedabiraneadabiatdoreaval

======================
مخزن گروه دبیران ادبیات متوسطه اول

محلی برای ذخیره مطالب درسی درس های نگارش و ادبیات فارسی متوسطه اول

@makhzan_e_doroseadabiatedoreaval

================
اصلاحِ اشعارِ جعلیِ شاعران

این کانال با هدف معرفی و درحد امکان اصلاح اشعار
جعلی تشکیل شده است

تراوش کی کند از طبع موزون، شعر ناموزون
کسی نشنیده از سنجیدگان حرف نسنجیده

#مخلص‌کاشاشانی

@molavi_asar_o_afkar
@eslah_e_ashaar_e_jaali_e_shaeran

=============

راه ارتباطی اعضای کانال ها با آدمین ها :
Admin :
@mollasadeghi

🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
عزیزان همراه
مجموعه این گروه‌ها و کانال‌ها تحت حمایت و هدایت گروه سیری در آثار و افکار مولانا شکل گرفته و اداره می‌شود.
لطفا از برداشت و ارسال هرگونه مطلب و فایلی از این کانال‌ها بدون لینک اختصاصی آن خودداری بفرمایید.

حافظ شیرین سخن

01 Jan, 14:50


مقاله در باب حسن تعلیل در اشعار حافظ.

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

31 Dec, 08:19


لبه ی تیز کلمات:

🔺 زمانه گر بزند آتشم....


#حافظ

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

30 Dec, 18:40


✳️ هنر حافظ شیرازی در تاثیر پذیری از گذشتگان

❇️ این تخصص حافظ است که از دیگری تاثیر می‌گیرد، اما رنگی از جان و خلاقیت خود را در آن می‌پاشد و در نهایت ترکيبی می‌سازد که گویی سخن از ابتدا برای او بوده. بنگرید

به این بخش از تذکرة الاولیاء
#عطار:

"و گفت اگر ملک الموت جان بخواهد هرگز بدو ندهم. گویم اگر چنانست که جانم که داده‌ای، به واسطهٔ کسی دیگر داده‌ای، تا جان بدان کس دهم‌‌! اما چون جان من بی‌واسطه داده‌ای، هم بی واسطه بستان."

#تذکرة_الاولیاء ذکر #شبلی

و شاهکاری که به نظر می رسد حافظ تحت تاثیر از این عبارات ساخته است:

این جان عاریت که به حافظ سپرد دوست
روزی رخش ببینم و تسلیم وی کنم

#حافظ

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

30 Dec, 18:31


سه رساله درباره حافظ
نوشته: یوهان کریستف بورگل
برگردان: کوروش صفوی

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

30 Dec, 18:31


حافظ را هم از حافظ بشناسیم
محمدعلی معیری

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

30 Dec, 18:31


سه رساله درباره حافظ
نوشته: یوهان کریستف بورگل
برگردان: کوروش صفوی

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

30 Dec, 18:31


نسیم عطر گردان
فرهنگ اشعار حافظ برای جوانان
نوشته: دکتر حسن انوری

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

30 Dec, 18:31


نسیم عطر گردان
فرهنگ اشعار حافظ برای جوانان
نوشته:  دکتر حسن انوری

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

30 Dec, 18:31


حافظ را هم از حافظ بشناسیم
محمدعلی معیری

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

30 Dec, 10:27


❇️ توضیح بانو « شیرین غزل »

کاملا درست فرمودید.
جهلی که حافظ از اون گریزان و بیزاره، همون زهد ریاییِ زاهدان است و عنایت هم در معنایی که گفتید همون سرسپردگیِ مطلق حافظ در برابر پیر مغان رو نشون می‌ده.

گفتمان آموزنده‌ای بود، با سپاس از شما.

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

30 Dec, 10:26


❇️ ویس تکمیلی جناب آزادمهر درباره بیت

« بنده پیر مغانم که ز جهلم برهاند
پیر ما هر چه کند عین عنایت باشد

حافظ »

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

30 Dec, 10:26


❇️ توضیح بانو « شیرین غزل »

درود بر شما آقای آزاد مهر.

تعبیر زیبا و پسندیده‌ای بود، ضمن اینکه در تمام نسخ معتبر با ضبط "ولایت" روبرو هستیم.
ولایت، علاوه بر دوستی و مودّت، به معنای تسلط داشتن بر کسی و صاحب‌اختیار و سرپرست کسی بودن، نیز است.

در ضبط "عنایت" لطف و توجه پیر مغان نهفته که حافظ گفته هر کاری در حق من بکنه، عین توجه و لطف و مهربانیه.

اما به نظرم بنابر سخن سخته و سنجیدهٔ حافظ "ولایت" ضبط زیباتر و دقیق‌تریه.
چرا که سرسپردگی و مطیعِ مطلق بودنِ حافظ رو نسبت به پیرمغان (همون بندگیِ پیر مغان) و نهایتاً مقام والای پیر رو نشون می‌ده.

حافظ در بیت می‌گه: من بنده و عبد و مطیع پیر مغان هستم که من رو از جهل رهایی بخشید، ‌پیر ما، هر چه کند، صاحب‌اختیار و سرپرست ماست و شاعر خودش رو دربست در اختیار اون می‌دونه.

اما نکتهٔ جالب‌تر بیت به نظرم در "جهل" نهفته که طنز بیت در همین واژه‌ست.
چه معنای نهفته‌ای در جهل وجود داره؟
این جهل چیه که حافظ رهایی از اون رو عین عنایت و ولایت می‌دونه؟

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

30 Dec, 10:24


❇️ ویس جناب آزادمهر درباره بیت

« بنده پیر مغانم که ز جهلم برهاند
پیر ما هر چه کند عین عنایت باشد

حافظ »

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

30 Dec, 10:23


✳️ گفتمانی پیرامون بیتی از غزلیات حافظ شیرازی ، جناب آزاد مهر و بانو شیرین غزل از گروه حافظ پژوهی

« بنده پیر مغانم که ز جهلم برهاند
پیر ما هر چه کند عین عنایت باشد

حافظ »


@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

30 Dec, 02:34


پیوست جناب سیاووش آزاد مهر از گروه « حافظ پژوهی » بر این نوشتار با تشکر از ایشان :

درود بر شما و سپاس بابت همرسانی این نوشتۀ پر ارج و سودمند .
افزون بر آنچه استاد شفیعی کدکنی فرموده‌اند، به کسانی هم که داستان‌ها یا رخدادهای تاریخی بسیار را از بر داشتند و برای دیگران؛ از جمله شاهان، بازگو می‌کردند، از همان قرن هشتم به بعد، "حافظ" می‌گفتند؛ مانند شهاب‌الدین عبدالله خوافی (قرن نهم)، که جهان‌دیده و سفرکرده بود در زمینه‌های تاریخ و جغرافیا، آثاری قابل توجه از خود به یادگار گذاشته است. او به "حافظ ابرو" ("زاده روستای ابر از توابع بسطام" یا "دارای ابروان زیبا") شهرت یافت. در دوران تیموریان می‌زیست و ساکن خواف خراسان بزرگ بود. کتاب‌های مجمع التواریخ، جغرافیای حافظ ابرو، تاریخ حافظ ابرو، تاریخ شاهرخی، زبدة التواریخ و مجموعه حافظ ابرو از اوست. آنچه باز می‌گفت یا می‌نوشت، آن‌قدر دقیق، گسترده و متنوع بود که برخی حاسدان و رقیبانش، (چه معاصرانش و چه در دوره های بعد) او را متهم به از بر کردنِ آثار حمدالله مستوفی و سرقت و سوءاستفاده از آن‌ها به نام خود کردند. (که البته صاحب‌نظران این موضوع را رد می‌کنند)

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

29 Dec, 18:33


✳️ فرم ارگانیک، تقابل دوگانی، تناقض در غزل حافظ

زلفت هزار دل به یکی تار مو ببست
راه هزار چاره‌گر از چار سو ببست
تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان
بگشود نافه‌ای و درِ آرزو ببست
شیدا از آن شدم که نگارم چو ماه نو
ابرو نمود و جلوه‌گری کرد و رو ببست
ساقی به چند رنگ، می اندر پیاله ریخت
این نقش‌ها نگر که چه خوش در کدو ببست
یا رب چه نغمه کرد صُراحی که خون خُم
با نعره‌های غلغلش اندر گلو ببست
دانا چو دید بازی این چرخ حقه‌باز
هنگامه بازدید و در گفت‌وگو ببست
مطرب چه پرده ساخت که در پردهٔ سماع
بر اهل وجد و حال، درِ های‌وهو ببست
حافظ! هر آن که عشق نَورزید و وصل خواست
احرامِ طوفِ کعبهٔ دل بی وضو ببست
 
❇️ تقابل های دوگانی و سه‌گانی یکی از شگردهای برجستۀ هنجارگریزی معنایی و آشنایی زدایی از رفتار عادی زبان است که گزاره‌های  زبان را از ساحت خبری و عرفی به ساحتهای گسترده‌تر خیالی و هنری می‌برد تا وسعت دید خواننده را به تجربه‌های زیستۀ شاعر افق گشایی کند. میزان همسوکردن افق زبانی شاعر با افق‌های نهفته در فرهنگ زبانی و هنری یک ملت به دانش گسترده بینامتنی نیازمند است.

◀️ حافظ افزون بر شاعری به انواع شگردهای بیانی دینی و تاریخی و فلسفی و موسیقایی آشناست و به‌ضرورت حال و مقال از ظرفیت‌های رنگارنگ زبان فارسی بهره می‌برد. دکتر حق شناس بهترین تعبیر را درباره شعر حافظ در مقایسه با شعر سعدی گفته است: حافظ شاعر #فرهنگ فارسی و سعدی شاعر زبان فارسی است. سعدی زبان فارسی را به شعر ارتقا می‌بخشد ولی حافظ، فرهنگ فارسی با لایه‌های تودرتوی آن به شعر فارسی بدل می‌کند.

◀️ فهم زیبایی‌شناسی غزل حافظ نیازمند نشانه‌شناسی دقیق است تا لایه های پنهان واژگان رونمایی شود. ارتباط عناصر جزئی با یکدیگر و در پیوند با کل متن که در دو محور افقی و عمودی قابل بررسی و تحلیل است افق‌های شعر حافظ را با افق ذهنی خواننده غزل او همسو و همدل می‌کند.

ردیف فعلی بست در غزل با اینکه سه بار به همراه در آمده است اما تکراری به نظر نمی‌رسد.

دربیت اول هزار دل را در برابر یک تارمو و هزار چاره‌گر را  از چهار سو دچار بستگی می‌داند.

به تعبیر آگامبه فیلسوف ایتالیایی، تنش بین آواها و معانی، سخن را به مرتبه شعر می‌رساند. 

تناقضی که در بیت دوم آفریده، شگفت‌انگیز است: معشوق نافه را گشوده درحالیکه در آرزو را بسته تا عاشق به بوی نسیم نافه‌اش جان بسپارد. ایهامی که در واژه بو (امید و عطر نافه) استشمام می‌شود زندگی‌بخش است ولی جان عاشق را هم می‌گیرد.

◀️ شبکۀ پیچیده زیبایی‌شناسی حافظ در محور افقی شعر شگفت‌انگیز است.

در بیت سوم تصویر ماه تازه، جلوه‌گری و پنهان شدنش و شباهت آن با ابرو، تصویر پویا و متحرکی است که عاشق را به‌دنبال خود می‌کشد و نگاه خواننده را با خود به فراسو می‌برد.

ساقی شراب را با رنگهای گوناگون در کدو ریخته که نقش‌های زیبای متفاوتی را بازتاب می‌دهد.

دربیت پنجم صدای  ریزش شراب از صراحی را نغمه و ترانه‌ای دانسته که گرفتگی گلوی صراحی را به‌خاطر  گرفتگی و دلمه بستن خون خُم تجسم کرده‌است.

در بیت ششم ناگهان با چرخشی، از بسته‌شدن گلوی صراحی گریز می‌زند و به حُقه بازی مردم روزگار اشاره می‌کند که دانایان را به سکوت و گوشه‌گیری می‌کشاند.

در بیت هفتم از نوازنده‌ای در مجلس سخن می‌گوید که در پردۀ سماع چنان نواخته که سروصدای اهل وجدوحال را خاموش کرده‌است. شاید به خاطر حقه‌بازی فلک، آهنگ آن غمگین شده‌است.

در پایان غزل، نیمۀ پنهان حافظ که همان ضمیر ناخودآگاه شاعراست به نیمۀ آگاه و سودانگار حافظ خطاب می‌کند که عاشقی مهارت و طهارت می‌خواهد تا به وصال معشوق برسد. بدون فراهم شدن این دو شرط که  مثل احرام بستن بدون وضو در زیارت خانه خداست مطلوب و ممکن نیست.

◀️ فرم ارگانیک غزل حافظ به حرکت تصویرهای سراسر غزل در پیوند با ساختار و فضایی که آفریده گفته می‌شود. یعنی شادمانی و شادخواری دانایان بدون اضطراب و دغدغۀ همیشگی روزگار حقه‌باز نیست.

❇️ دکتر رحمان کاظمی

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

29 Dec, 11:20


✳️ معنایِ «حافظ» در روزگارِ حافظ

« زِ حافظانِ جهان کس چو بنده جمع نکرد
لطایفِ حکَمی با نکاتِ قرآن »

❇️ تا آنجایی که به یاد می‌آورم، قبل از خواجه شمس‌الدین محمد حافظ شیرازی، متوفی ۷۹۱، ظاهراً هیچ شاعری تخلّصِ حافظ نداشته است، امّا پس از او کسانی به نام «حافظ» شهرت داشته‌اند و شعر هم می‌گفته‌اند، اما هیچ کدام از ایشان گویا «حافظ» را به عنوان تخلّص انتخاب نکرده است.

تمام کسانی که با عنوان حافظ نامشان آمده، همه بعد از روزگارِ خواجهٔ شیراز می‌زیسته‌اند، مانند «حافظ حلوایی» و « حافظ خاموشی».

◀️ پرسش اصلی این است که از چه روزگاری استادان موسیقی را «حافظ» می‌نامیده‌اند. در تذکره‌های عصر تیموری و صفوی، تقریبا، همه جا نمونهٔ این کاربرد را می‌توان ملاحظه کرد و هیچ نیازی به جستجو ندارد. شاید به صورت قانونمند نشود چنین حکمی کرد اما در اعمّ اغلب موارد «خوانندگان» و «گویندگانِ» خوش‌آواز را «حافظ» و نوازندگان را «استاد» و شعرا را «مولانا» لقب می‌داده‌اند. مثلا حافظ فلان، استاد فلان، مولانا فلان.

◀️ این که حافظان قرآن کریم، غالبا خوش‌آواز بوده‌اند و این خوش‌آوازی سبب می‌شده که آنان علم موسیقی را نیز به کمال فراگیرند، امری است بدیهی.
از بزرگ‌ترین موسیقی‌دانان دورهٔ اسلامیِ ما که استادِ تمامِ موسیقی‌دانان عصر خود بوده است، یعنی از ابوالفتوح غضایری (متوفی ۵۴۴) بگیرید بیایید تا حافظانی که در بدایع الوقایع یا مذکِّرِ احباب یا تذکرة‌الشعراء مطربیِ سمرقندی یا تحفهٔ سامی یا مجالس النّفایس نامشان آمده است و غالباً به خوش‌آوازی و موسیقی‌دانیِ ایشان اشارت رفته است و در عین حال تصریح شده است که بعضی از اینان قرآن کریم را به صوتِ بسیار خوش قرائت می‌کرده‌اند.

خواجه شمس‌الدین محمد حافظ شیرازی نیز ازین قاعده برکنار نبوده است. او نیز هم در خوش‌آوازی و موسیقی‌شناسی استاد بوده است و هم در خواندن قرآن کریم به صوتِ خوش و بر اصولِ موسیقی.

◀️ کاربرد «حافظ» آیا از زبان فارسی آغاز شده است یا زیان عرب. باید دربارهٔ آن تحقیق شود.

شمس‌الدین ذهبی در کتاب تذکرة‌الشّعراء که ما با نام و شمار کثیری از حافظان روبه‌روییم، در زندگی هیچ کدام ایشان به مسألهٔ خوش‌آوازی اینان اشاراتی نرفته است.

ذهبی کتابی دارد به نام معرفة القرّاءِ الكبار على الطبقات و الأعصار که مشتمل است بر زندگی قرّاء (قاریان به معنی علمی و فنّی و اصطلاحیِ عالمِ علم قرائت). در آنجا نیز «حافظ» بر هیچ خوش‌آوازی اطلاق نشده است. ذهبی تقریبا معاصر خواجه شیرازی بوده است با حدود نیم‌قرن تقدّم.

◀️ «حافظ» به معنی خوش‌آواز و موسیقی‌شناس کاربرد فارسی‌زبانان بوده است. از میان فرهنگ‌نویسانِ متأخر، صاحب بهار عجم به این نکته توجه کرده است و ذیل کلمه «حافظ» می‌گوید:

فارسیان به معنی مطرب و قوّال استعمال کنند و شاهدی هم می‌آورد از طالب آملی (متوفی ۱۰۳۶):

حَبّذا حُفّاظِ خوش‌الحان که مرغِ لهجه‌شان
در دلِ بلبل فشارد ناخنِ صوتِ حزین

این عنوان در همان روزگار خواجه شمس‌الدین محمد حافظ شیرازی یا نیم قرنی قبل از روزگار او برای موسیقی‌دانان و خوش‌آوازان آغاز شده است. تقریبا با اطمینان می‌توان گفت که قبل از قرن هفتم و خاصّةً قبل از حملهٔ تاتار، این کاربرد هیچ رواجی نداشته است.

◀️ با چنین استدلالی، شاید بتوان گفت که خواجه شمس‌الدین محمد شیرازی نخست به عنوان خوش‌آواز و موسیقی‌شناس در محیطِ عصر خود ظاهر شده است و سپس همان عنوان و لقب و یا شغل و پیشه را تبدیل به «تخلّصِ» خویش کرده است و هیچ بعید نیست که بعد‌ها این تخلّص وارد شعر شده باشد زیرا مسلّم است که خواجهٔ شیراز، روز به روز، در شعرهای خود تصرّف می‌کرده است ولی کوشیده است که آنها را به صورت دلخواه‌تری درآورد و از جمله تخلّص حافظ را نیز بر آن بیفزاید.

◀️ از جستجویی که در کتاب‌هایی از نوع الشقائق النُّعمانیّه کردم، چنین به نظرم رسید که در قلمروِ ترکانِ عثمانی (روم) این کاربرد شیوعی نداشته است یعنی استادان آواز را «حافظ» نمی‌نامیده‌اند، اما در شبه‌ قاره هند که تحت تأثیر فرهنگ ایرانی و زبان فارسی بوده است این عنوان را در مورد اهالی آواز و موسیقی می‌توان مشاهده کرد.

❇️ محمدرضا شفیعی کدکنی
این کیمیای هستی، صص ۲۴۴–۲۳۹

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

28 Dec, 07:53


نسخه صوتی بسیار ارزشمند
دیوان حافظ شیرازی
خوانش: استاد علی موسوی گرمارودی

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

27 Dec, 20:56


📖 چرا از حافظ فال می‌گیریم؟

حافظ اگر تا این پایه مورد قبول مردم قرار گرفته، برای آن است که الگوی وجدان آگاه و ناآگاه ایرانی بوده و به زبان کنایه گفته است آنچه را که دیگران نگفته‌اند و یا ناتمام گفته‌اند. مردم صدای درون خود را از زبان او می‌شنوند و حیرت می‌کنند از اینکه او آنگونه به سراچه ضمیر آنان راه یافته. به این سبب به او لقب «لسان الغیب» داده‌اند و از دیوانش فال می‌گیرند.


🎙با صدای: شادروان دکتر
محمدعلی اسلامی‌ ندوشن

📚گفتن نتوانیم، نگفتن نتوانیم. ص۱۵۳

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

27 Dec, 19:15


✳️ شرح بیتی از غزلیات حافظ شیرازی

« شاهِ ترکان سخنِ مدعیان می‌شنود
شرمی از مظلمۀ خونِ سیاووشش باد »

❇️ این بیت از حافظ با اشاره‌ای ظریف به داستان سیاوش در شاهنامه، به انتقاد از رفتار افراسیاب، شاه ترکان، می‌پردازد. ‌

افراسیاب به‌جای عدالت‌ورزی، سخنان دروغ‌پردازان و مدعیان دروغین را می‌پذیرد و با این کار به خیانت و ظلمی بزرگ علیه سیاوش دست می‌زند. شاعر از افراسیاب می‌خواهد که از این مظلمه، یعنی ستمی که در حق سیاوش روا داشته، شرم کند.

◀️ در ادامه بخوانید:

❇️ داستان افراسیاب و سیاوش در شاهنامه:

سیاوش، فرزند کیکاووس، پادشاه ایران، به‌دلیل نزاع و بدرفتاری‌های نامادری‌اش سودابه، ایران را ترک می‌کند و به توران پناه می‌برد. افراسیاب، پادشاه توران، ابتدا سیاوش را با احترام می‌پذیرد و حتی دخترش فرنگیس را به همسری او درمی‌آورد. اما بعدها، به تحریک دشمنان و بدگویان دربارش، به سیاوش بدگمان می‌شود.
در نهایت، افراسیاب دستور قتل سیاوش را صادر می‌کند. این اقدام خیانت‌آمیز، به یکی از مصیبت‌بارترین لحظات شاهنامه تبدیل می‌شود. خون سیاوش که بی‌گناه ریخته می‌شود، ننگی ابدی برای افراسیاب و توران به‌جا می‌گذارد و زمینه‌ساز جنگ‌های بزرگ میان ایران و توران می‌شود. کین‌خواهی سیاوش، بعدها توسط پسرش کیخسرو به اوج خود می‌رسد و افراسیاب سرانجام به دست او کشته می‌شود.

حافظ در این بیت، با بهره‌گیری از این داستان، به نکوهش کسانی می‌پردازد که به جای شنیدن حقیقت، تحت تأثیر سخنان بی‌اساس و خیانت‌کارانه قرار می‌گیرند.

❇️ به‌قلم : امیرحسین نصیرپور
❇️ مطلب ارسالی از: کانال « درست نویسی »

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

27 Dec, 11:05


سلام ، در مورد خوانش صحیح غزل های حافظ ، خوانش های استادان بزرگوار ، جناب استاد کاکایی و جناب استاد سهیل قاسمی هم پیشنهاد می شود .

حافظ شیرین سخن

27 Dec, 10:59


✳️ نقدی بر حافظ‌خوانی‌‌‌های نسنجیده

ز شعرِ دلکشِ حافظ کسی بود آگاه
که لطفِ نظم و سخن‌گفتنِ دَری داند

❇️ برای آنکه معنای یک شعر را به‌خوبی دریابیم، نخست باید بتوانیم درست و دقیق از روی آن بخوانیم؛ یعنی وزن و آهنگ کلام و تلفظ کلمات و وقف‌و‌وصل و دیگر مسائل زبانی و ادبی و... را طبق اصول مشخصی رعایت کنیم تا شعر را ذبح نکنیم.

◀️ حافظ‌خوانی واقعاً کارِ آسانی نیست؛ هزار فوت‌وفن دارد. اصلاً یکی از مهم‌ترین جنبه‌های رندی حافظ همین است که شعرش پوشیده و پیچیده و سرشار از ابهام و ایهام باشد و درنتیجه منجر به سخت‌خوانی هم می‌شود. مجموعِ این‌ها و البته دلایل دیگر، خواندن اشعار حافظِ شیرین‌سخن را دشوار و گاه چندگونه می‌کند؛ ازاین‌رو کار را باید به دست کاردان سپرد و از ادیبان و سخن‌شناسان مدد جست تا شناخت درست‌تری از بینش حافظ و نیز خوانش اشعارش به دست آید. بماند که متخصصان هم گه‌گاهی اختلاف‌نظر یا اختلاف در خوانش دارند و حتی ممکن است اشتباه هم بخوانند.

◀️ اینکه دیوان اشعار حافظ، چندین قرن، انیس و همنشین جشن‌ها و آیین‌ها و بخشی از حافظۀ جمعی ما شده، بسیار پسندیده است؛ اما اینکه کسی بدون آگاهی و تخصص به سراغ دیوانش رود، تفألی بزند و شعر نغز و دلنشینی را دست‌وپاشکسته، غلط‌‌غلوط و نازیبا بخواند و اسباب خندۀ خود و دیگران را مهیا کند، ناپسند است.

◀️ ضرورتی ندارد به اصرارِ ما غزل حافظ به‌صورت غلط در جمع خوانده شود و به تبعِ آن تفاسیر غلط‌تری از اشعار لسان‌الغیب صورت پذیرد. شاید اگر این «شطِّ شیرینِ پرشوکت»، یعنی دیوان حافظ، «تکیه‌گاه و پناه زیباترین لحظه‌های پرعصمت و پرشُکوهِ تنهایی و خلوت» ما باشد، حرمت و منزلتش بیشتر بپاید و در حافظۀ ما بیشتر بماند.

❇️ چند نکته:

۱. لطفاً به «تفسیر کردن» یا «معنی کردن» شعر حافظ نگویید: «ترجمۀ شعر حافظ»؛

۲. اگر قصدتان فال‌گرفتن است، بنویسید تفأل، نه «تفعل»؛

۳. کانال حافظ‌خوانی آقای دکتر محمدرضا ضیاء (فعال در تلگرام و یوتیوب) را غنیمت شمارید

❇️ میلاد شمعی

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

27 Dec, 10:05


الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
شهرام ناظری

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

26 Dec, 20:25


حافظ شیرین سخن pinned «🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ✳️ مجموعه های کانال های زیر مجموعه ی گروه سیری در آثار و افکار حضرت مولانا ============ ابر گروه سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره گروهی در جهت معرفی آثار و افکار حضرت جلال الدین محمدبلخی ( مولانا ) @mo…»

حافظ شیرین سخن

26 Dec, 20:25


🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

✳️ مجموعه های کانال های زیر مجموعه ی گروه سیری در آثار و افکار حضرت مولانا

============
ابر گروه سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره

گروهی در جهت معرفی آثار و افکار حضرت جلال الدین محمدبلخی ( مولانا )

@molavi_asar_o_afkar

===================
نکات ناب تربیتی

کانالی پر از مطالب تربیتی و اخلاقی و مناجات های عاشقانه و عارفانه

@nokatetarbiyati

==================
مخزن نکات نگارشی ؛ ویرایشی و دستوری

کانالی برای بیان نکات نگارشی ؛ ویرایشی و دستوری؛ کانالی برای نیاز امروز افراد جامعه ی ایرانی برای درست نویسی متون فارسی

@makhzanenokatenegarshi_virayashi

==============
فردوس سخن

کانالی برای بیان نکات و مطالب درسی ؛ نمونه سوال امتحانی ؛ نکات درسی مقطع یک و دو دبیرستان و مطالب ادبی و اطلاعات عمومی

@ferdosesokhan

=================
عاشقانه های نزار قبانی

نزار قبانی دیپلمات، شاعر و ناشر سوری بود. نزار قبانی با شعرهای عاشقانه‌اش مشهور است؛ زن و عشق موضوع اصلی شعر اوست

@nezar_asheghaneha

====================
نجواهای عاشقانه ی یک زن ( غاده السمان )

غادة السمان (متولد  ۱۹۴۲ -دمشق) نویسنده و ادیب زن اهل سوریه است. وی یکی از بنیان‌گذاران شعر نو در ادبیات عرب به‌شمار می رود.

@ghadat_asheghaneha

====================

موزيك كانال 
محلي براي عرضه آهنگ هاي پاپ از خوانندگان محبوب كشور و مداحي ها و ويس هاي برگزيده مذهبي ؛ به ما بپيونديد و كانال ما را تبليغ كنيد

@muzic_canal

==================
مثل آباد( داستان ها و ریشه های ضرب المثل های زبان فارسی)

کانالی برای داستان ها و کاربرد ضرب المثل های رایج در زبان فارسی که از گروه ها و کانال های مختلف جمع آوری شده است .

@zarbolmaslhaefarsi

==================
مخزن کتاب های pdf ادبی

مخزنی برای نسخه های الکترونیکی کتب ادبی

@pdf_kotob_e_adabi

==================
مخزن گروه سیری در آثار و افکار مولانا

با عضویت در کانال مخزن گروه سیری در آثار و افکار مولانا؛ از آرشیو مطالب گروه بهره ببرید .

@mazhzan_molana

=================
فارسی و نگارش فنی و حرفه ای و کار و دانش

فارسی و نگارش۱و۲و۳ رشته‌های فنی و حرفه‌ای و کار و دانش ؛ مباحث درسی ؛ نمونه سوالات امتحانی و جزوه های درسی

@farsionegaresh_fanni

===============
گروه فارسی و نگارش فنی و حرفه ای و کار و دانش

فارسی و نگارش۱و۲و۳ رشته‌های فنی و حرفه‌ای و کار و دانش ؛ مباحث درسی ؛ نمونه سوالات امتحانی و جزوه های درسی

@farsionegaresh_fanni_gr

=================
مخزن سوالات زبان فارسی و نگارش و فنون ادبی

مخزنی از سوالات به صورت ورد(word) ؛ pdf؛ مجموعه سوالات نهایی ؛ بخش به بخش و آزمون آنلاین ، از دروس زبان فارسی و نگارش و فارسی و نگارش فنی و حرفه ای و کار ودانش و فنون ادبی از همه گروه ها و کانال ها

سری به این کانال بزنید:

@makhzanesoalatedoroseadabi

======================
گروه نوای چکاوک ( شعر و نثر و متون ادبي و نثر آهنگين )

گروهی برای ارسال شعرها و نثرهای زیبای فارسی  و متون های زیبای ادبی و نثرهای آهنگین فارسی
@nava_e_chakavak

===================
حافظ شیرین سخن

حافظ حافظه ماست ، ز هر دری سخن در باره حافظ و غزلیاتش

@hafez_e_shirin_sokhan

====================
ابر گروه مجمع دبیران ادبیات دوره متوسطه اول

گروهی به جهت بررسی و هماهنگی در دروس ادبیات فارسی متوسطه دوره اول

@majmaedabiraneadabiatdoreaval

======================
مخزن گروه دبیران ادبیات متوسطه اول

محلی برای ذخیره مطالب درسی درس های نگارش و ادبیات فارسی متوسطه اول

@makhzan_e_doroseadabiatedoreaval

================
اصلاحِ اشعارِ جعلیِ شاعران

این کانال با هدف معرفی و درحد امکان اصلاح اشعار
جعلی تشکیل شده است

تراوش کی کند از طبع موزون، شعر ناموزون
کسی نشنیده از سنجیدگان حرف نسنجیده

#مخلص‌کاشاشانی

@molavi_asar_o_afkar
@eslah_e_ashaar_e_jaali_e_shaeran

=============

راه ارتباطی اعضای کانال ها با آدمین ها :
Admin :
@mollasadeghi

🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
عزیزان همراه
مجموعه این گروه‌ها و کانال‌ها تحت حمایت و هدایت گروه سیری در آثار و افکار مولانا شکل گرفته و اداره می‌شود.
لطفا از برداشت و ارسال هرگونه مطلب و فایلی از این کانال‌ها بدون لینک اختصاصی آن خودداری بفرمایید.

حافظ شیرین سخن

26 Dec, 10:20


نظری خواست که بیند به جهان صورت خویش
خیمه در آب و گل مزرعه ی آدم زد

❇️ بیتی از حافظ که در خیلی از نسخه های دیوانش موجود نیست

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

25 Dec, 10:43


✳️ «رقصِ مسیح با سماعِ زهره» (در آسمان سوم یا چهارم؟)
✳️ دکتر احمدرضا بهرامپور عمران


« در آسمان نه‌ عجب گر به گفتهٔ حافظ
سماع زهره به‌رقص‌آورد مسیحا را »

❇️ دورهٔ کارشناسی از معانی گوناگونی که برای این بیت در منابع حافظ‌پژوهی ارائه شده‌بود، اقناع نشدم و کنار این بیت در حاشیهٔ حافظ‌نامه (اثر استاد خرمشاهی) نکته‌‌ای نوشتم. آن نکته اکنون نوشتنِ این یادداشت را موجب شد: چرا زهره که می‌دانیم خنیاگر آسمان است و جایگاهش در فلک سوم با شعر حافظ، مسیحای بنابه‌روایت مشهور جای‌گرفته در فلک چهارم را به‌رقص‌درمی‌آورد؟!
در میان شرح‌های قدیمِ دیوان حافظ نکته‌ای دراین‌باب نیامده‌است (ازجمله: شرح سودی بُسنوی: برگردان عصمت ستارزاده؛ شرح عرفانی غزل‌های حافظ، عبدالرحمان ختمیِ لاهوری: به‌تصحیح استاد خرمشاهی و همکاران؛ و بدرالشّروح بدرالدین اکبرآبادی: چاپ کویتهٔ پاکستان).

◀️ در شرح‌های متأخر نیز به این نکته کمتر پرداخته‌اند (ازجمله در این آثار جای پرسش یادشده خالی است: «جستجوی حافظ»: پرویز اهور؛ «دیوان خواجه‌حافظ»: خطیب رهبر؛ «غزل‌های حافظ»: بهروز ثروتیان و «درس‌های حافظ»: محمد استعلامی). اغلب شارحان به ظرافت و زیبایی این بیت توجهی نکرده‌اند. هروی در شرح غزل‌های حافظ و پس از او استعلامی، اشاره‌کرده‌اند که سماع زهره چنان است که حتی مسیحِ نمادِ تقوی و متانت و پرهیزگاری را به دست‌افشانی و پای‌کوبی وامی‌دارد. البته پیش از این دو شرح ،در کتاب «حافظ و موسیقی» اثر موسیقی‌دان برجسته استاد حسینعلی ملاح به این نکته اشاره‌‌شده‌است (انتشارات وزارت فرهنگ و هنر، ص ۱۴۳).

◀️ اما تعداد انگشت‌شماری از پژوهشگران به نکتهٔ بحث‌برانگیز بیت نیز پرداختند:
استادفروزانفر با احاطه‌ای که بر متون و سنت‌های کهنِ ادبی داشتند، در «شرح مثنوی شریف» چنین آورده‌اند:
۱_ «در اشعار فارسی غالباً» به حضور عیسی در آسمان چهارم اشاره‌شده‌است.

۲_ «به روایتی او در آسمان سوم قرار دارد».

۳_ «به اکثر روایات در آسمان دوم قرار دارد» که پیداست مراد استاد از «روایت»، روایات دینی و تفاسیر است. 

◀️ ایشان در پایان با اشاره به بیت یادشدهٔ حافظ، افزود‌ند: «و ظاهراً خواجه حافظ به روایت دوم [ فلک سوم] نظرداشته‌است». استاد البته به برخی از منابع که جایگاه عیسی را در «پیرامون عرش» و «بیت‌المعمور» دانسته‌اند (ازجمله بیتی از خاقانی: عیسی‌ام از بیت معمور آمده...)، نیز ارجاع داده‌اند ( شرح مثنوی شریف، انتشارات زوار، ج۱، صص۳_۲۷۲).

نویسندهٔ این سطور پس از جستجو در ده‌ها منبع شعری و تفسیری، نتوانست چیزی بر اشارات استاد بیفزاید.

استاد خرمشاهی نیز در بحث از این بیت، پس از ذکر نکاتی مشابه در پایان آورده‌اند: «ظاهراً حافظ جایگاه او را در آسمان سوم که فلک زهره هم هست، می‌شمارد» (حافظ‌نامه، ج۱، ص۱۲۵).

چنان‌که آمد اگرچه در منابعی نادر به جایگاه عیسی در فلک سوم نیز اشاره‌شده اما به‌نظر نمی‌رسد حافظ روایت مشهور در اعم و اغلب دیوان‌های شعر فارسی را (از سنت‌های ادبی و بی‌گمان از سرچشمه‌های اصلی شعرِ او) نادیده‌گرفته‌باشد و برپایهٔ منابعی نادر حکم کرده‌باشد. ضمناً در آن صورت، «عجب»‌بودنِ رقصیدنِ مسیح با شعر حافظ و سماع زهره، اگرچه «مبالغه» دارد اما چندان شگفت‌آور و «غلوآمیز» و شاعرانه نخواهد‌بود. منطقی‌تر آن است که بگوییم حافظ نیز جایگاه مسیح را در آسمان چهارم می‌دانست اما در توصیفی غلوآمیز، شورانگیزیِ ساز و سماعِ زهره را چندان مؤثر دانسته که مسیحای مجرد را در آسمانی دیگر به‌رقص‌درمی‌آورده‌.

شاید این بیت خاقانی نمونهٔ مناسبی برای فهم زیبایی بیت حافظ باشد:

زهره به دو زخمه از سرِ نعش
در رقص کشد سه‌خواهران را

سماع شورانگیزِ زهره سوگواران بر سر نعش پدر (بناتُ‌النّعش) را نیز به رقص درمی‌آورد.
نکتهٔ آخر که پژوهشگران در فهم معنی بیت حافظ از آن غفلت‌کرده‌اند: در شعر حافظ همواره به هم‌خانه‌بودنِ مسیح با خورشید که می‌دانیم در آسمان چهارم است اشاره‌شده‌؛ ازجمله این بیت:

مسیحای مجرّد را برازد
که با خورشید سازد هم‌وثاقی

❇️ برگرفته از : کانال « ازگذشته واکنون »

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

25 Dec, 04:36


✳️ حافظ چه می گوید؟دیدگاهش چیست؟ چه پیامی برای خوانند گان سروده هایش دارد؟

❇️ نخست او خود را چنین می شناساند :

منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن

◀️ از سویی نیز ارزش سخن اش را می داند که در سرزمینهای دیگر خریدارانی دارد :

شکرشکن شوندهمه طوطیان هند
زین قند پارسی که به بنگاله می رود

این دانای همه روزگاران که چامه های دل انگیز و نغزش دل از مردم ربوده و می رباید ؛ نگاه باریک بین هر هوشمندی را بسوی خود کشیده و می کشاند و آفرینگوی خویش  می سازد .

یک تنه دربرابرتعبدشریعت وزور گویی زاهدان ظاهر پرست زمانه اش می ایستد ومی کوشد خرد را جانشین تعبد زوری سازد :

مباش در پی آزار و هرچه خواهی کن
که درطریقت ما غیراز این گناهی نیست

این وَچَر(فتوا)در برابر کارهای ریز و درشتی است که خداوندان دیندار مسلمان انجام اش را گناه می شمارند.

حافظ هر کجا که بایسته بوده با نیش خامه بر سر زاهدان رگباری از نادرستی هایشان را بر سرشان بارانیده و نهانیهایشان را از پرده برون انداخته تا مردم آگاه شده و از پیروی انان پرهیز کنند :

مبوس جز لب ساقی و جام می حافظ
که دست زهد فروشان خطاست بوسیدن

◀️ او با نگاهی کاونده به پیرامونش می نگردو هر انچه گفتنی ست بی پروا می گوید.:

زاهد ظاهر پرست از حال ما آگاه نیست
در حق ما هرچه گوید جای هیچ اکراه نیست

بر در میخانه رفتن کار یک رنگان بود
خود فروشان را به کوی می فرو شان راه نیست.

روشن است که حافظ در این چامه روی سخن اش باچه کسانی است .  

در جایی دیگر می گوید:

سحرم دولت بیدار به بالین امد
گفت برخیزکه آن خسروشیرین آمد

◀️ حافظ دردل دولت گونه ای آزادی موج دار می بیند که می توان در برابرحاکمیت که کور سویی از ازادی در آن نیست آویخت و به گفتن از نهانیها پرداخت تاابزاری باشد در برابر خودکامگی تخت نشینان گرچه دولت به معنای بخت نیز گرفته شده است .

در خرابات او که همان خُورابه یا مهراوه های آیین مهری و پی انداز  هفت پله برای پیمودن انسان تا رسیدن به خردمندی و داناییست و هر پله هم نامی داردکه بانامزدو کلاغ آغاز و واپسین پله هم پیری است .

حافط دل درگرو خورابه  داردو می گوید :

شستشویی‌کن وآنگه به خرابات  خرام
تا نگردد زتو این دیر خراب الوده (بدون بَرشنوم که در اسلام غسل است نبایدبه درون خورابه پا می گذاشته اند) .

◀️‌ حافظ با کارنامه کشورش پیش از یورش تازیان اگاه و در پیروی از ان باورها رهسپار خورابه ها می شود.

خرابات جای سپند حافظ و پیر مغان راهبر او و همه جا همراه اوست .

درخرابات مغان نور خدا می بینم
وین عجب بین که چه نوری زکجا می بینم  .

از آن به دیر مغانم عزیز می دارند
که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست .

او در روزگاری چنین می سرایدکه از چند سده پیش در نظامیه های پی افکنده شده به دست خواجه نظام الملک همه نوشته های دینی به زبان عربی به شاگردان اموزش داده میشده و انان پایبند احکام فقهی بوده و سخت پیورز بار می آمده اند .

◀️ هنگامی که او را اندرز میدهند تا ترک راه و روشی که دارد را کند در پاسخ چنین می سراید :

من ترک عشق شاهد و ساغر نمی کنم
صد بار توبه کردم و دیگر نمی کنم
باغ بهشت وسایه طوبی و قصر و حور
با خاک کوی دوست برابر نمی کنم
تلقین و درس اهل نظر یک اشارت است
گفتم کنایتی و مکرر نمی کنم ( گویا برخی پاسخ را چنین دانند که :

شیخم به طعنه گفت حرام است می مخور
گفتم به چشم گوش به هر خر نمی کنم)

◀️ بهر روی حافظ اهل دل است و همانگونه که خود اشکارا می گوید :

در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی
خرقه جایی گروباده و دفترجایی

◀️ سخن عشق که در میان آید او عاشقی ست که سر ازپا نشناخته می دَوَد:

مژده وصل توکوکزسرجان برخیزم
طایرقدسم واز دام جهان برخیزم
به تولای توگربنده خویشم خوانی
ازسرخواجگی کون ومکان برخیزم

◀️ وانجا که از دلبری های دلبرانه دلبر می گویدچنین دلکش می سراید:

تاب بنفشه می دهد طره مشکسای تو
پرده غنچه می درد خنده دلگشای تو
ای گُلِ خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز
کزسر صدق می کند شب همه شب دعای تو
من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان
قال و مقال عالمی می کشم از برای تو
دولت عشق بین که چون از سر فقر و افتخار
گوشه تاج سلطنت می شکند گدای تو
خرقه زهد وجام می گرچه نه در خور همند
این همه نقش می زنم در طلب رضای تو
شورِشراب و سوز عشق ان نفسم برد زیاد
کین سر پر هوس شود خاک درِ سرای تو
شاه نشین چشم من تکیهگه خیال تو
جای دعاست شاه من بی تو مباد جای تو
خوش چمنی ست عارضت خاصه که در بهار حُسن
حافظ خوش کلام شد مرغ سخن سرای تو

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

24 Dec, 16:06


▪️یلدا، سفری به عمق ناخودآگاه با تفأل بر اشعار حافظ
▪️نویسنده: نگین دبستانی

✳️ درباره‌ی شب یلدا از منظر اسطوره‌شناسی بسیار خوانده و شنیده‌ایم. حالا از منظر روانکاوی هم نگاهی به یلدا داشته باشیم.
مطلب زیر از مجله تجربه زندگی در این‌باره خواندنی است.

❇️ شب یلدا در فرهنگ ایرانی فراتر از یک جشن، نمادی عمیق از سفر روان‌شناختی انسان از تاریکی ناخودآگاه به روشنایی آگاهی است. این شب بلند، فرصتی است برای تأمل، خودشناسی و بازنگری در گذشته، حال و آینده. آیین‌های یلدایی همچون تفأل به حافظ، روایت قصه‌ها و گردهمایی‌های خانوادگی، به عنوان ابزاری نمادین، پلی میان ناخودآگاه و آگاهی ایجاد می‌کنند.
فال حافظ در یلدا، با زبان نمادین و استعاری، فرد را به سفری درونی می‌برد و لایه‌های پنهان روان را آشکار می‌سازد. تاریکی شب یلدا، استعاره‌ای از ناخودآگاه فرویدی است که ترس‌ها و امیال سرکوب‌شده را در خود جای می‌دهد، در حالی که سپیده‌دم نماد روشنی و آگاهی است.
از دیدگاه لکان، این زبان نمادین حافظ در اشعارش، پلی است میان ناخودآگاه و آگاهی که از طریق آن فرد به حقیقت درونی خود دست می‌یابد.
همچنین، یلدا به‌عنوان آیینی جمعی، نقشی مهم در تقویت پیوندهای انسانی دارد. گردهمایی‌های یلدایی با روایت داستان‌ها و اشعار، نه‌تنها آرامش و همدلی را میان افراد تقویت می‌کنند، بلکه به اشتراک‌گذاری احساسات و تجربه‌های فردی در بستری امن کمک می‌کنند. این شب، لحظه‌ای برای بازسازی روانی و ایجاد پیوندی عمیق‌تر میان فرد، ناخودآگاه جمعی و ارزش‌های فرهنگی است.
یلدا، نمادی است از عبور انسان از چالش‌ها و تاریکی‌های درونی و دعوتی است برای تأمل عمیق‌تر: آیا می‌توانیم همچون طبیعت، از تاریکی‌ها بگذریم و به روشنایی و آگاهی دست یابیم؟


▪️برای مطالعەی این جستار روی لینک کلیک کنید:
https://shorturl.at/xQB3

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

23 Dec, 07:54


✳️ حافظ عارف است یا خیر؟

❇️ طی مدتی که مشغول خواندن حافظ هستم، بسیار پیش آمده است که دوستانی این سوال را از من پرسیده‌اند. عده‌ای حافظ را عارف بزرگی می‌دانند که در شعرش شراب عرفانی و معشوق ازلی دارد، عده‌ای هم شراب شعرش را شراب واقعی و معشوقش را معشوقی زمینی می‌دانند.

◀️ من در زمینه عرفان و تصوف مطالعه‌ی چندانی ندارم و اگر در یک کلام بگویم حافظ عارف نیست، درست نیست چون درباره‌ی چیزی نظر داده‌ام که اطلاعی درباره‌اش ندارم.

ولی اگر بخواهم نتیجه‌ی دریافت‌های خودم را بگویم این است:

می‌بینم که حافظ در شعرش از اصطلاحات عرفانی زیادی استفاده کرده یعنی یکی از پایه‌های شعر حافظ، اصطلاحات عرفانی‌ست، همان‌طوری که از اصطلاحات مربوط به شطرنج، بازی چوگان، نجوم، عناصر طبیعت و ... استفاده کرده‌است.

سوال این است اگر شعر حافظ حاوی اصطلاحات عرفانی‌ست و ما نتیجه می‌گیریم که حافظ عارف است، یا چون حافظ گفته قران را در ۱۴روایت حفظ بوده نتیجه می‌گیریم عالم دینی بوده..

پس باید نتیجه بگیریم که حافظ گیاه‌شناس یا منجم یا شطرنج‌باز یا چوگان‌باز خوبی هم بوده!
ولی خوب هیچ‌کس به این موضوع‌ها اهمیتی نمی‌دهد.

◀️ نکته‌ی دوم اینکه بیشتر افرادی که من دیدم و اصرار دارند که حافظ عارف بوده، یکی از استدلال‌هایی که می‌کنند این است که اگر حافظ عارف نیست پس یعنی حافظ یک دائم الخمر شرابخوار و زنباره است؟

یعنی در واقع این افراد می‌خواهند به حافظ وجاهت اخلاقی بدهند و مقام او را از یک شرابخوار به مقام یک عارف بالا ببرند و چهره‌ی او را تطهیر کنند.

سوال این است که اگر حافظ در دیوانش از می و معشوق گفته آیا منظورش این بوده که او انسان بی‌هدف و بی‌اخلاق و لاابالی بوده؟

◀️ نکته‌ی بعدی اینکه چرا حافظ مثل بقیه‌ی ادیبان و بزرگان هم‌عصرش کتاب‌های متعددی ننوشت؟

اگر عارف و صوفی بود چه کسانی مرید او بودند؟
آیا عرفان حافظ با عرفان مولوی، عطار، شیخ علاءالدوله سمنانی و بایزید بسطامی و ... یکی است؟

اگر منجم بود، اگر دولتمرد بود، اگر .. چرا هیچ مطلب دقیقی درباره‌اش نمی‌دانیم؟

جواب من به خودم این است:

حافظ یک انسان باهوش (اگر بخل بورزیم و نگوییم نابغه)، باسواد، آگاه به حوادث زمانه (اگر نگوییم مرد آگاه به سیاست و حکومت زمانه‌ی خودش)، آگاه و مسلط به شعر شاعران قبل و هم‌عصر خودش و انسانی دقیق بوده.

حافظ معلم اخلاق نبوده اما نکات اخلاقی زیادی را در زندگی‌اش رعایت می‌کرده و توقع داشته که دیگران هم در قبال او پایبند به اخلاق باشند.

حافظ فیلسوف نبوده اما به نظر من برای زندگی فلسفه‌ی قشنگی ارائه می‌دهد تا سخت نگیریم، در لحظه زندگی کنیم و ... .

و اینکه فکر می‌کنم شعر حافظ مثل یک چتر بزرگ بیشتر سطوح زندگی را در بر می‌گیرد. اگر بگوییم عارف بوده بقیه‌ی ویژگی‌های او رو نادیده گرفتیم و اگر بگوییم عارف نبوده هم در حقش کم لطفی کرده‌ایم چون مباحث عرفانی مثل موم در دست حافظ نرم بوده.
نمی‌خواهم هم به میخ بکوبم هم به نعل و موضع‌گیری غیرشفاف داشته باشم، بی انصافی‌ست که شفاف حرف نزنم ولی، اگر حافظ می‌خواست که اسمش در ردیف عارفان یا اهل تصوف قرار بگیرد قطعا و حتما این کار را می‌کرد، مثل عطار یا مولوی یا مشایخ صوفیه! ولی نکرد و نخواست!

حافظ دغدغه‌ی مردم و اجتماع دوران خودش را داشت، یعنی ترجیح داد که رند باشد و زاهدان ریاکار و صوفی‌های حرام‌خوار و محتسب متشرع را رسوا کند تا اینکه اسم خودش هم در ردیف اسم ریاکاران قرار بگیرد.

◀️ از طرفی نمی‌توانم بگویم که حافظ ملامتی بوده و در ظاهر خودش را گناه‌کار نشان می‌داده ولی در باطن عارف و قلندر بوده، وقتی می‌گوید شراب بنوشید واقعا به این باده‌نوشی اعتقاد داشته و باده‌نوشی را برای غم‌زدایی تجویز می‌کرده.

به نظرم قرار دادن حافظ در تقسیم‌بندی‌های شناخته‌شده‌ کار اشتباهی است، ما باید یک دسته‌‌ یا سطح جدید به نام حافظ تعریف کنیم با ویژگی‌های مخصوص به شعر او، بعد بپرسیم کدام شاعران دیگر در این دسته قرار می‌گیرند؛ به جای اینکه دنبال این باشیم تا حافظ را با فلان شاعر یا فلان عارف تطبیق دهیم.

❇️ مریم فقیهی‌کیا
خرداد ۱۴۰۲
ویرایش پاییز ۱۴۰۳

#مریم_فقیهی_کیا
#شب_یلدا

@OnlineHafez
@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

23 Dec, 04:58


✳️ « قصور» قصرها یا سهل انگاری و کوتاهی در انجام کاری ؟

زاهد اگر به حور و قصور است امیدوار
ما را شرابخانه قصور است و یار حور

#حافظ

صحبت حور نخواهم که بُوَد عین قصور
با خیال تو اگر با دگری پردازم

#حافظ

قُصور دو معنی دارد.
یکی به معنی قصرها، مخصوصا قصرهای بهشت.
دوم به معنی سهل انگاری.

❇️ در معنی متن،‌ با توجه به کل متن مشخص می‌شود که منظور کدام قصور است‌.

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

23 Dec, 04:13


✳️ « کشتی شکسته » یا « کشتی نشسته » ؟

« کشتی نشستگانیم ای باد شرطه برخیز
باشـد که بـــاز بـیـنــیـم دیـــدار آشـنا را

حافظ »

❇️ «کشتی شکستگانیم» که در بعضی نسخه‌ها آمده و روزگاری دراز مایه‌ی گفت‌وگو شده است، حاصل اشتباه نسخه‌نویسان و نتیجه بی‌خبری آنان از وضع دریانوردی بوده است.
به باور دکتر جاوید باد شرطه، شرط لازم به راه افتادن کشتی سالم بوده، زیرا هر بادی بلای جان کشتی شکسته می‌شده و کشتی شکسته را کمترین موجی به قعر دریا می‌فرستاده یا از هم متلاشی می‌کرده است.

[هاشم جاوید، حافظ جاوید: ص۱۵۱]

اما به عقیده‌ی دکتر خرمشاهی؛ حد شکستگی کشتی بر کسی آشکار نیست، ممکن است مجازاً ذکر کل و اراده‌ی جزء شده باشد. چنانکه به قول دکتر هروی اگر یک پایه از یک نردبان سی پله شکسته باشد عرفاً می‌توان اطلاق کرد که نردبان شکسته است.
ایشان در ادامه، عیب خوانش «نشستگان» را عدم وجود تصویر و تحرک دانسته‌اند و می‌گویند: صدای شاعر کاملا از جای گرم در می‌آید که ما جماعت فارغ‌بالی هستیم که به قصد سیر و سفر در کشتی مطمئنی نشسته‌ایم و ملالی نداریم جز دوری دلبر و دیدار آشنا و منتظریم که باد شرطه آغاز وزیدن کند.

[بهاءالدین خرمشاهی، ذهن و زبان حافظ: ص۱۴۶-۱۴۷]

#علیرضا_عیسی‌فرد

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

23 Dec, 04:08


🔹تفاوت تجربه عرفانیِ[عشق] حضرت مولانا و حافظ

حضرت #مولانا ورود به وادی عشق را سخت و جان‌کاه می‌داند:

عشق از اول چرا خونی بود؟
تا گریزد آنک بیرونی بود

اما #حافظ بر خلاف مولانا عشق را در نخستین نگاه آسان می‌دانست.

اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها
که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکل‌ها

به عبارتی سطح دریای عشق مولانا را آتش گرفته، و عمق آن را آب خوش و شادی‌فزا.
و سطح دریای عشق حافظ را آب خوش رکن‌آباد و عمق آن را آتش جان‌گَزا.

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

23 Dec, 04:07


بُوَد آیا که درِ میکده‌ها بگشایند
گره از کارِ فروبستهٔ ما بگشایند

اگر از بهرِ دلِ زاهدِ خودبین بستند
دل قوی دار که از بهرِ خدا بگشایند

به صفایِ دلِ رندانِ صَبوحی زدگان
بس درِ بسته به مِفْتاحِ دعا بگشایند

نامهٔ تَعزیَتِ دختر رَز بِنْویسید
تا همه مُغبَچِگان زلفِ دوتا بگشایند

گیسوی چنگ بِبُرّید به مرگِ مِیِ ناب
تا حریفان همه خون از مژه‌ها بگشایند

درِ میخانه ببستند خدایا مپسند
که درِ خانهٔ تزویر و ریا بگشایند

حافظ این خرقه که داری تو ببینی فردا
که چه زُنّار ز زیرش به دَغا بگشایند

‌@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

26 Nov, 18:31


مقاله: جام عدل، تأملی بر معنای بیتی از حافظ.
نویسنده: دکتر حسین معصومی همدانی.
منبع: نشریه دانش، بهار ۱۳۸۱، شماره ۱۰۳.

#مقاله_بخوانیم

به مناسبت زادروز استاد معصومی همدانی.
نیز بیفزاییم که استاد خرمشاهی مقاله ای تحت عنوان «جام عدل در شعر حافظ» دارند‌.

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

26 Nov, 10:46


در واقع حافظ توانسته است که غزلِ عارفانهُ مولوی و غزلِ عاشقانهُ سعدی را با هم پیوند بزند. ولی می بیند که امورِ غزل با همین یک دو مضمون نمی گذرد و بهتر است فکر دیگری بکند و آن اینست که به ابیاتِ غزل استقلال میدهد. منظور از انقلابِ حافظ همین است.

حافظ نامه. *هوشنگ.زربخش*

*علی_دشتی*🔼

*حضرت_حافظ*🔽

ای قبایِ پادشاهی راست بر بالای تو
زینتِ تاج و نگین از گوهرِ والای تو

آفتابِ فتح را هر دم طلوعی می‌دهد
از کلاهِ خسروی رخسارِ مَه سیمایِ تو

جلوه گاهِ طایرِ اقبال باشد هر کجا
سایه‌ اندازد همایِ چترِ گردون سایِ تو

از رسومِ شرع و حکمت با هزاران اختلاف
نکته‌ای هرگز نشد فوت از دلِ دانایِ تو

آبِ حیوانش ز منقارِ بلاغت می‌چکد
طوطیِ خوش لهجه یعنی کِلکِ شکرخایِ تو

گرچه خورشیدِ فلک چشم و چراغِ عالَم است
روشنایی بخشِ چشمِ اوست خاکِ پای تو

آنچه اسکندر طلب کرد و ندادش روزگار
جرعه‌ای بود از زلالِ جامِ جان افزایِ تو

عرضِ حاجت در حریمِ حضرتت محتاج نیست
رازِ کس مخفی نماند با فروغِ رایِ تو

خسروا پیرانه سر حافظ جوانی می‌کند
بر امیدِ عفوِ جان بخشِ گُنه فرسایِ تو

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

26 Nov, 10:10


جانی و صد آه
همایون شجریان

آهنگ:  کیخسرو پورناظری
شعر: حافظ

نوازندگان:
تنبور: سهراب پورناظری
بربت: آزاد میرزاپور
دف: حسین رضایی نیا
کوزه: آیین مشکاتیان
دودوک: آرشاک ساهاکیان
گیتار بیس: آرین کشیشی
سازهای کوبه ای: همایون نصیری و محمت آکاتای

جانا چه گویم شرح فراقت
چشمی و صد نم ، جانی و صد آه
ای بخت سرکش تنگش به برکش
گه جام زرکش ، گه کام دلخواه

آیین تقوا ما نیز دانیم
لیکن چه چاره با بخت گمراه
ما شیخ و واعظ کمتر شناسیم
یا جام باده یا قصه کوتاه

مهر تو عکسی بر ما نیفکند
آیینه رویا آه از دلت آه
ای دل تا کسی، وصلش نخواهد
خون بایدش خورد در گاه و بیگاه

آیین تقوا ما نیز دانیم
لیکن چه چاره با بخت گمراه
ما شیخ و واعظ کمتر شناسیم
یا جام باده یا قصه کوتاه

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

26 Nov, 08:17


چرا ایرانیانِ دورانِ ما به غزلیات حافظ بیش از غزل‌های سعدی اقبال می‌کنند؟
سخنران: دکتر #حسین_معصومی_همدانی؛

همایش حافظ و سعدی،
پنجشنبه ۹ آبان ۱۳۹۸ ، دبیرستان مهندس پورنگ‌بابل.

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

26 Nov, 05:22


استاد #رشید_کاکاوند و شعر #حافظ

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

25 Nov, 20:51


✳️ به بهانه 20 مهر روز بزرگداشت حافظ
(اگر حافظ  سعدی را دیدار می کرد)


*حافظ:*
سعدیــا باور نمی دارم که هستی در بَرَم/ چتر مهرت را بگستر تا همیشه بر سرم

بوده ای استاد ما در شعر و آداب سخن/ رد پای تو نمایان است در شعر تَرَم

اهل شیرازیم و از رندان این اقلیـــم پاک/ همنشین ساقی و مستان کوی دلبرم

*سعدی:*
آفرین بر حـــافظ شیرازی شیرین سخن/ با حضور تو شود گـــرم و دل افزا محضرم

وه چه نغز و دلپذیراست و فریبـــا شعر تو/ تو همــــاورد منی، این را نمی شد باورم

ازغزلهایت بخوان تا آنکه هوش ازسر بَرَد/ محفل عیش است و من اندر هوایی دیگرم

*حافظ:*
سعدیا اول تو برخوان شعر شور انگیز خویش/ گــرچه بسیاری غزلهای تو را من از بَرَم

مطرب و ساقی به سودای تو آیندی به جوش/ مستی از شعر تو گیــرد باده اندر ساغــــرم

مجلس بزم است و سعدی همچو شمع محفلست/ تو سرِ این انجمن هستی و باشی ســرورم

*سعدی:*
حافظا دانم که بر پیران تو حرمت می نهی/ شاکرم از لطف تو ، حرف تو از جان می خرم

گو به ساقی مِی بریزد تا دِماغی تر کنیم / گو به مطرب نغمه سازد ، نغمه ای جان پـــرورم

هان غنیمت دانم این محفل ، که یاران حاضرند/ چیست زان بهتر که باشد سعد اینک اخترم

*حافظ:*
محفلت گرم است و گیرا ، سعدی ای پیر سخن/ رخصت ار یابم غزل می خوانم از این  دفترم

می تراود بوی نرگس از سرود و شعر ما / مست و عــاشق  پیشه ام ، همچون گل نیـــــلوفرم

شهره شد شیراز با سعدی و حافظ این زمان/ من کـجا؟  سـعدی کـجا ؟ او هست پیر و رهبـرم

*سعدی:*
حافظــــا بردی دلم را با زبان چرب خویش/ کس ندیدم در غــــزل جز تو، که باشد  همسـرم

دفتـــــر و دیــــــوان تو بوی گلستان می دهد / بــــاغ زیبــــــای اِرَم را آورد در خـــــــاطرم

گرچه تو اندر غزل بر طرز خواجو رفته ای/ کــــم بُوَد هرچه بیـــافشانم به تو سیـــم و زرم

*حافظ:*
آب و رنگی دارد ار شعرم، همه از لطف توست/ مایه از شعر تو دارم ،گر کنون نام آورم

مکتب ســـعدی مــــــرا پروده اینسان در  ادب / آن خـــــداوند سخن، داده چنین بال و پــرم

افســــری دارم اگر بر سر، به اقلیــــــم سخن/ ای شــــه خـــوبان، تو بودستی هماره یاورم

*سعدی:*
هــــان ببر ما را به  گلگشت مصلی  این زمان / تا کنم یـــاد جوانی ها و آن شور و شرم

مجمع ترکــــان شیرازی بگو اکنون کجاست / تا بـَـرَم حظٌ بصــر اینک به چشـــمان سرم

شهر شیراز است و باشد مرکز اقلیم عشق/ دلخوشم زانکه در این خاکست چون تو  پیکرم

*حافظ:*
ماه مهر است و به شیراز کهن جشنی بپاست/ اندر این بـزم هنر از هر زمانی خوشترم

شکر ایزد زانکه سعدی کرده بر حافظ نظر/ بخت را بین آمـــده کوبیده اکنون بر دَرَم

گر شود اردیبهشت و روز سعدی در رسد/ حق اســـتاد ادب را خود به جــا می آورم

*سعدی:*
حافظا شد گاه رفتن ، دل بریدن مشکل است/ دوری یاران صافی را چسان تاب آورم

انجمن ســـازیم چون آیــــد مه اردیبهشت/ گـــل بیافشانیم و بـــاده پر کنم از ســـاغرم

خطۀ شیراز و مهـــرویان آن دل می برند/ بندۀ این خاک عاشق خیز  و عاشق پرورم

سروده: محمدحسن فراهانی

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

25 Nov, 20:46


به بهانۀ بیستم مهرماه و روز بزرگداشت حافظ، آقای محمد حسن فراهانی، صاحب‌قلمی خوش‌ذوق، این عکس را در Facebook به همراه مناظرۀ خیالی مفصل و منظومی میان سعدی و حافظ همرسانی کرده (که با توجه به کاربری دوگانه، یحتمل اول اردیبهشت هم قابل همرسانی مجدد خواهد بود!). شروع مناظره بدین قرار است (کل آن را در ادامه به نظر عزیزان می‌رسانم):

سعدیــا باور نمی‌دارم که هستی در بَرَم
چتر مهرت را بگستر تا همیشه بر سرم

بوده‌ای استاد ما در شعر و آداب سخن
رد پای تو نمایان است در شعر تَرَم

اهل شیرازیم و از رندان این اقلیـــم پاک
همنشین ساقی و مستان کوی دلبرم

بعد سعدی جواب می‌دهد و الی آخر...

یک بیت در همین وزن و قافیه به حقیر الهام شد که در comment افاضه کردم و امیدوار که این جسارت را هر سه بزرگوار بر من ببخشایند:

چشم‌های تو خمارند و نگاه من شرور
بهر این سلفی بچسبان صورتت را بر سرم 🤭🙈

پی‌نوشت: در پاره‌ای نسخ متقدم «قدر یک سلفی...» آمده که البته ارجح است.

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

25 Nov, 18:06


غزل های حافظ
#غزل_های_حافظ
با صدای: کیکاووس باکیده

۲۲:۱۵:۰۰

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

25 Nov, 18:06


کتاب صوتی #غزل_های_حافظ، دستاورد علمی و هنری مهم جهان حافظ پژوهی، یک شیواخوانی عالی با صدای استاد کیکاووس یاکیده که بیشترین سال‌های جوانی خود را در هنر گویندگی و دوبلاژ و شیوا خواندن متون گذرانده است، هدیه‌ای ارزنده و ماندگار به اهل هنر و دوستداران کلام شورمند و شیرین حافظ است.
این شیواخوانی تا حد ممکن با درست‌خوانی‌ترین است. اما این آرمان که بکوشیم هرچه نزدیک‌تر به عصر حافظ بخوانیم، نه مقدور است و نه مطلوب. مقدور نیست برای اینکه هیچ رسانه‌ای شیواخوانی عصر حافظ یا خود حافظ را به عصر ما نرسانده است. اما مطلوب نیست زیرا فی‌المثل می‌دانیم که های غیر ملفوظ در پایان کلماتی چون خانه، کاشانه، پروانه و صدها نظیر آن‌ها در عصر حافظ به فتحه تلفظ می‌شده است و در فارسی رسمی و معیارین امروز به کسره تلفظ می‌شود.
”وز صدای سخن عشق ندیدم خوش‌تر؛ یادگاری که در این گنبد دوّار بماند…“
کتاب غزلیات حافظ، اثر بی‌نظیر و گرانقدر، شامل غزل‌های ۱ تا ۴۹۵ (کتاب کامل) به تمام پارسی زبانان جهان و دوستداران حافظ شیرازی تقدیم می‌گردد.

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

24 Nov, 16:15


💠 مدخل #حافظ از دانشنامهٔ زبان و ادب فارسی، در هشت بخش:

۱. زندگی و روزگار حافظ
🖋 دکتر تقی
#پورنامداریان

۲. هنر شاعری حافظ
🖋 دوبروئین

۳. محتوا و صورت در غزل حافظ
🖋بهاءالدین
#خرمشاهی

۴. نسخه‌های خطی دیوان حافظ
🖋سلیم
#نیساری

۵. گلندام، جامع دیوان حافظ
🖋سلیم
#نیساری

۶. چاپ‌های دیوان حافظ
🖋بهاءالدین
#خرمشاهی

۷. ترجمه‌های دیوان حافظ
🖋علی عبداللهی و مهرداد نیکنام

۸. حافظیه، آرامگاه حافظ
🖋کاووس
#حسنلی

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

24 Nov, 12:20


✳️ غزلیات عرشی حافظ شیرازی

❇️ این غزل واقعه گویانه، بیانگر یکی از احوال عرفانی و تجاربِ روحی حافظ است که همراه با سه غزل دیگر:
الف_ دوش دیدم که ملائک درِ میخانه زدند.  ب_ در ازل پرتو حسنت ز تجلّی دم زد. 
پ_ سالها دل طلبِ جامِ جم از ما می کرد.

از والاترین غزلهای عرفانی حضرت حافظ است که شادروان دکتر معین آنها را غزلیات عرشی حافظ نام نهاده است.

❇️ حافظ نامه‌.
هوشنگ زربخش

دوش وقتِ سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمتِ شب آبِ حیاتم دادند

بیخود از شعشعه ی پرتوِ ذاتم کردند
باده از جامِ تجلّیِ صفاتم  دادند

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شبِ قدر که این تازه براتم دادند

بعد از این روی من و آینهُ وصفِ جمال
که در آنجا خبر از جلوه ی ذاتم دادند

من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب
مستحقّ بودم و اینها به زکاتم دادند

هاتف آنروز به من مژدهُ این دولت داد
که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند

اینهمه شهد و شکر کز سخنم میریزد
اَجرِ صبریست کز آن شاخ نباتم دادند

#حافظ

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

22 Nov, 14:51


ابیات بحث انگیز دیوان حافظ
ابراهیم قیصری.

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

22 Nov, 14:50


تجلی اسطوره در دیوان حافظ.
محمد سرور مولایی.

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

22 Nov, 14:49


مقدمه‌ای بر تدوین غزلهای حافظ
دکتر سلیم نیساری

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

22 Nov, 14:39


✳️ شاه‌شجاع یا شاه‌جهان

❇️ همین چند سال پیش بود که‌ خبر آمد نسخه‌ای منحصربه‌فرد از دیوان حافظ یافت شده است؛ نسخه‌ای که یابنده‌ی آن، دکتر فردوسی، بر این باور است یک نفر از دوستان نزدیک حافظ غزل‌های آن را جمع‌آوری کرده و آن‌ها را به رؤیت خودِ حافظ هم رسانده است و حتّی از حافظ خواسته بسیاری از آن‌ها را برایش بنویسد. با پذیرفتن این ادّعا یعنی بسیاری از این غزل‌ها را از دست حافظ گرفته است. بحث بر سر درستیِ این ادّعا و اصیل‌بودن یا نبودن آن نسخه بالا گرفت تا جایی که پای کاغذشناسان و خط‌شناسان و متخصصان امور فیزیکی نسخه‌ها را هم به وسط ماجرا باز کرد و... مقاله‌هایی هم در تأیید یا رد آن نسخه نوشتند که همگی موجود است. این نسخه که حتّی تاریخ کتابت هم داشت و به زعم چند تن از پژوهشگران، ضبط‌ها و در پاره‌ای مواضع برتری‌هایی هم بر پاره‌ای از دست‌نویس‌های موجود دیگر داشت درنهایت نتوانست جایگاهی در بین دست‌نویس‌های دیگر دیوان حافظ برای خود دست‌وپا کند.

◀️‌ حالا BBC در خبرهایش آورده دیوانی از حافظ پیدا شده از زمان شاه‌جهان که مُهر این پادشاه را هم در خود دارد و به نظر می‌رسد آن را برای کتابخانه‌ی خود تهیه کرده است.

هنوز صحبتی از این‌که آیا دست‌نویس هم برای شاه‌جهان کتابت شده یا نه نشنیده‌ایم. حتّی یابندگان خبر نداده‌اند که نسخه تاریخ‌دار است یا بی‌تاریخ، حرفی از چگونگی خط آن و کجایی کاغذ آن هم نزده‌اند و... فقط تأکید کرده‌اند بر «مُهر شاه‌جهان» و وجود «یک غزل تازه‌».

حافظ شاعر قرن هشتم بوده و شاه‌جهان حکومت‌دارِ قرن یازدهم. در تحقیق‌های نسخه‌شناسی، نسخه‌ای با فاصله‌ای این‌‌چنینی با زمان شاعر نسخه‌ای تقریباً فاقد ارزش شمرده می‌شود آن‌هم زمانی که از همین شاعر و دیوانش نسخه‌هایی اصیل و تاریخ‌دار و نزدیک به زمانش در دست باشد.

◀️ ناآشنایی ما با مقوله‌ی باریکی به نام تصحیح متن و مرعوب بودنمان در مواجهه با خبرها خاصّه در زمانه‌ی فضای مجازی، ذوق‌زدگی‌ها و شعف‌هایی در ما برمی‌انگیزاند که‌ ممکن است از بن بی‌پایه و اساس باشد و جایگاهی واقعی نداشته باشد. همین‌که سازمانی عریض و طویل خبری را اعلام کرد تنها در تلاشیم که اولین‌کسی باشیم که این خبر را انتشار داده‌ایم. فکر می‌کنیم چه اتفاق هنگفتی افتاده است. حتّی این احتمال هم دور از ذهن نیست حین خواندن این خبر، شاه‌جهان را با شاه‌شجاع اشتباه گرفته باشیم.
هیچ‌کس بعد، از خودش نخواهد پرسید راستی! این نسخه در تصحیح دیوان حافظ در کجای ماجرا قرار خواهد گرفت. همین الان می‌توانیم از خودمان بپرسیم این نسخه چه گرهی را از غزل‌های حافظ می‌تواند باز کند که دیگرنسخه‌ها تا کنون نتوانسته‌اند؟

◀️ در قسمتی دیگر از این خبر می‌خوانیم: « در دیوان نویافته غزلی هست با مطلع بحمدلله که بازم دیدن رویت میسر شد که در نسخه‌هایی که تاکنون می‌شناسیم وجود ندارد» می‌توانیم همین حالا از خودمان بپرسیم این غزل تا حالا کجا بوده که در آن‌همه نسخه با قدمت بیش‌تر پدیدار نشده و به دیدار نیامده است!

◀️ لازم است بدانیم در چنین‌مواقعی (فاصله‌ی نسخه با زمان شاعر) پشتوانه‌ای هم برای تأیید غزل لازم است، پشتوانه همان نسخه‌های قبل از این نسخه و نزدیک‌تر به زمان شاعر است یا جُنگی، سفینه‌ای... از آن زمان. پس این غزل بی‌آن‌که من چیزی به جز این مصراع از آن دیده باشم، فعلاً غزل حافظ نیست.

❇️ حسین جلال‌پور

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

21 Nov, 22:01


یادداشتی دربارۀ ابوطالب تبریزی؛
بانی نخستين چاپ ديوان حافظ

از: محمد طاهری خسروشاهی

براساس مستندات تاريخي و بررسي هايي كه در خصوص نسخه هاي چاپي ديوان حافظ به عمل آمده، نخستين چاپ ديوان حافظ در سال 1791 م (حدود 1170 شمسي) توسط یک سياستمدار و فرهنگ دوست تبريزي، به نام ابوطالب تبريزي (یا لندنی) فرزند محمّد بيگ خان، در شهر کلکتۀ هندوستان انجام گرفته است.
انتشار ديوان حافظ توسط ابوطالب تبريزي، سرآغاز حافظ پژوهي درعصر جديد و توجّه گستردةعلاقه مندان فرهنگ اسلام و ايران به ادبيات فارسي در سراسر جهان به شمار مي رود.
بعد از اين چاپ بود كه دو كشور عثماني و مصر، به بررسي شعر حافظ روي آوردند و سخنوران دنیا، با شعر و اندیشه حافظ آشنا شدند.
متن کامل این مقاله که به قلم محمد طاهری خسروشاهی نوشته شده، در شماره اول مجله فرهنگی هنری سفینه تبریز منتشر شده است.
برای مطالعه صورت کامل مقاله، لطفا بر روی لینک زیر کلیک فرمایید.
http://yon.ir/4bSFg

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

21 Nov, 22:01


صفحه اول دیوان حافظ
نسخه ابوطالب تبریزی در کلکته هندوستان

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

21 Nov, 21:27


بهترین بیت حضرت حافظ کدام است؟
پاسخ دکتر میر جلال الدین کزازی

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

21 Nov, 19:15


✳️ این روزها و مرور بیتی از حافظ شیرازی در هجوم به « تابوها »

❇️ از وجوه برجسته و ممتاز شعر و شخصیت حافظ، هجوم او به تابوهاست؛ درپیچیدن با خدا و مقدّسات و چون و چرا در کار خلقت.
به رغم توضیحات مطوّل و توجیهات نفسگیر حکما در باب مسألهٔ شرور عالم، و پای افشردن ایشان بر نظریهٔ “نظام أحسن”، ذهن بی‌تاب حافظ از تأمّل در کار و بار هستی و آدمیزاد، گاه دچار اندوه و ملالی مفرط می‌شده است.

◀️ «روزگار حافظ اگر از روی دیوان وی تصویر شود روزگاری بوده‌است آگنده از فساد و گناه، آگنده از تزویر و جنایت. تاریخ هم هست که به این مایه فساد و جنایت شهادت دهد.»(۱)

◀️ حافظ بر پردهٔ تاریک زمانه‌اش آنچه را می‌خواسته نمی‌دیده، و آنچه را می‌دیده نمی‌خواسته ‌است، از همین روی است اگر به دنبال آن بوده است تا فلک را سقف بشکافد و طرحی نو دراندازد. همان که پیش از او نیز در یک رباعی خیّامانه هم آمده‌است:

گر بر فلکم دست بُدی چون یزدان
برداشتمی من این فلک را ز میان

از نو فلکی دگر چنان ساختمی
کآزاده به کام دل رسیدی آسان

این درانداختنِ طرح نو یکی از همان تعریض‌ها و تعرّض‌های تابوشکنانه به آفریدگار و اعتراض به نقص آفرینش او بوده‌است.

◀️ و امّا بیت مقصود این یادداشت:

آدمی در عالم خاکی نمی‌آید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی

حافظ در این بیت- با تلمیح به داستان آفرینش ، زبان و بیانی تلخ و طلبکارانه دارد.
وقتی خدا با آن همه تمهیدات و بگیر و ببندها و رفت و آمدها آدمی را آفرید و او را خلیفهٔ خویش در زمین اعلام کرد، ملائک گفتند:

« خلافت به کسی می‌دهی که از او فساد و خون ریختن تولّد کند؟»

(بقره/۳۰)(۲)

این اعتراض بر ذات باری تعالی گران آمد، و به آتش خشمی از سرادقات جلال و عظمت، ملائک معترض را بسوخت.(۳)

◀️ حافظ در سدهٔ هشتم، و با مرور کارنامهٔ شرم‌آور بشریت تا روزگار خودش، و دیدن آن همه “زخم نهان”، حق داشته‌است که در جبهه و جانب ملائک بایستد و حق را به ایشان ‌بدهد، و این جهان خاکی، و خلیفهٔ ناخلف خداوندش را که به آسانی و با آرامش وجدان، هم خون می‌ریزد، هم فساد می‌کند، و هم همهٔ جنایاتش را مشروع و مقدّس جلوه می‌دهد، مؤاخذه و محکوم نماید.

لسان‌الغیب در این بیت تعریضاً  به آن نظام أحسنی که دانشمندان و حکما در اثباتش انواع براهین و بیّنات را اقامه کرده‌اند اشکال می‌کند و با رعایت جانب ادب، “پروژهٔ خلقت و خلافت آدمی” را پروژه‌ای ناموفّق اعلام می‌کند.

◀️ حافظ در جایی دیگر هم وقتی پیر او گفته‌بود: خطا بر قلم صُنع نرفت، این رأی را نمی‌پذیرد، و با طنزی تعنّت‌آلود، بر نظر پاک خطاپوش پیرش که این همه شرور عالم را نادید کرده‌بود آفرین می‌گوید!

◀️ باری در این روزها که بوی خون و باروت و زور و تزویر، مشام آدمیت را آزرده‌است، من هم با ملائک و با لسان‌الغیب، همدل و همداستانم:

آدمی در عالم خاکی نمی‌آید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی!

❇️ منابع و پیوست ها :

۱.از کوچهٔ رندان، دکتر عبدالحسین زرّین‌کوب، انتشارات  سخن، تهران، ۱۳۷۸،ص ۳۸

۲.مرصادالعباد، نجم رازی، به اهتمام دکتر محمّدامین ریاحی، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، ۱۳۷۴، ص۸۰

۳.همان‌جا.

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

21 Nov, 19:05


✳️ شرح "قهقه‌ی کبک خرامان و پنجه‌ی شاهین قضا" در یکی از غزلیات حافظ شیرازی

❇️ حافظ شیفته‌ی شیخ ابواسحاق بود و این شیفتگی در چندین غزل درخشانِ او بازتاب‌دارد. یکی از آن غزل‌ها چنین آغازمی‌شود:

یاد باد آن‌که سرِ کوی توام منزل بود
دیده را روشنی از خاکِ درت حاصل بود

تا آن‌جا که گوید:

راستی خاتم فیروزه‌ی بواسحاقی
خوش‌درخشید ولی دولت مستعجل بود

و آخرین بیت غزل:

دیدی آن قهقهه‌ی کبک خرامان حافظ
که ز سرپنجه‌ی شاهین قضا غافل بود

◀️ سخن بر سرِ رابطه‌ی "قهقه‌ی کبک خرامان" و پیامد آن یعنی اسیرِ "پنجه‌ی شاهین قضا"شدن است. دریافتِ معنای بیت بدون آن‌چه درادامه خواهدبود نیز چندان پیچیده نیست. اما به‌گمان‌ام ظرافتی و لطافتی در بیت آمده که نباید نادیده‌اش گرفت.

◀️ در منابعِ تاریخی و جغرافیایی (به‌ویژه سفرنامه‌ی ابن بطوطه) به‌میزان کافی نکاتی آمده که پیوندِ شیخ ابواسحاق را با تعابیری که در غزل آمده نشان دهد؛ از آن جمله است زیبارویی و خوش‌باشی و تن‌آسانی و خودنمایی این پادشاه؛ به‌ویژه در بناکردن کاخی مشابه ایوانِ مدائن و نیز بذل و بخشش‌هایی که ابن بطوطه سبب آن را منافسه‌ی این پادشاه با حاتم‌بخشی‌های پادشاه هندوستان ارزیابی‌می‌کند.

◀️ اما نکته‌ی بیت: می‌دانیم که قهقهه به‌ویژه در شعر فارسی نشانه‌ی شادی و مستی و میخوارگی و خوشباشی است

(جام در قهقهه آید که کجا شد منّاع؟!/ آن‌که او خنده‌ی مستانه زدی صهبا بود).

اما کبک کی قهقهه‌ی می‌زند؟ اغلب هنگام جفت‌جویی و مستی ناشی از خودنمایی و رقابت برای کنارزدنِ دیگر مدعیان. این مستی و بی خودی حیوانات در زمان جفت‌جویی که گاه به مرگشان نیز ختم‌می‌شود، در حکایتی از مثنوی نیز آمده. حکایتی که براساسِ آن قوچ یا بزِ کوهی هنگام جفت‌جویی چندان از خود بی‌خود می‌شود که به قعر دره‌ها سقوط می‌کند. افراد زیادی خود بارها به‌ویژه آخر زمستان یا اوائل فصل بهار لاشه‌ی شغالان را در جاده‌های جنگلی شمال دیده و از افراد باتجربه شنیده‌اند که علت اصلی آن مستی و بی‌خودی این جانوران در فصلِ جفت‌جویی و برخورد با خودرو است.

◀️ اگر نگاهی به اشعار صائب بیندازیم صائب در ابیات گوناگون به این مستی کبک‌ها و قهقهه‌ی مستانه‌‌شان که ازقضا موجبِ جلب توجه شاهین و درنهایت سبب مرگشان می‌شود، اشاره‌کرده‌است؛ دقت در این ابیات به فهمِ بیت حافظ کمک‌می‌کند:

بزدلان از مرگ می‌ترسند و ما چون کبک مست
خنده‌ی خود را دلیل راه شاهین می‌کنیم

هرزه‌گویان بر سرِ خود خود بلا می‌آورند
خنده کبکان را دلیل راه شاهین می‌شود

شادی ما غافلان در زیرِ چرخِ سنگدل
خنده کبک مست را در چنگِ شاهین کردن است

هر خنده‌ای که کبک در این کوهسار زد
شد زخم چون به ناخن شاهین دچار شد

نشوی طعمه‌ی شاهین حوادث چون کبک
اگر از ساده‌دلی خنده‌ی بی‌جا نزنی

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

21 Nov, 17:37


حافظ شیرین سخن pinned «🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ✳️ مجموعه های کانال های زیر مجموعه ی گروه سیری در آثار و افکار حضرت مولانا ============ ابر گروه سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره گروهی در جهت معرفی آثار و افکار حضرت جلال الدین محمدبلخی ( مولانا ) @mo…»

حافظ شیرین سخن

21 Nov, 17:37


🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

✳️ مجموعه های کانال های زیر مجموعه ی گروه سیری در آثار و افکار حضرت مولانا

============
ابر گروه سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره

گروهی در جهت معرفی آثار و افکار حضرت جلال الدین محمدبلخی ( مولانا )

@molavi_asar_o_afkar

===================
نکات ناب تربیتی

کانالی پر از مطالب تربیتی و اخلاقی و مناجات های عاشقانه و عارفانه

@nokatetarbiyati

==================
مخزن نکات نگارشی ؛ ویرایشی و دستوری

کانالی برای بیان نکات نگارشی ؛ ویرایشی و دستوری؛ کانالی برای نیاز امروز افراد جامعه ی ایرانی برای درست نویسی متون فارسی

@makhzanenokatenegarshi_virayashi

==============
فردوس سخن

کانالی برای بیان نکات و مطالب درسی ؛ نمونه سوال امتحانی ؛ نکات درسی مقطع یک و دو دبیرستان و مطالب ادبی و اطلاعات عمومی

@ferdosesokhan

=================
عاشقانه های نزار قبانی

نزار قبانی دیپلمات، شاعر و ناشر سوری بود. نزار قبانی با شعرهای عاشقانه‌اش مشهور است؛ زن و عشق موضوع اصلی شعر اوست

@nezar_asheghaneha

====================
نجواهای عاشقانه ی یک زن ( غاده السمان )

غادة السمان (متولد  ۱۹۴۲ -دمشق) نویسنده و ادیب زن اهل سوریه است. وی یکی از بنیان‌گذاران شعر نو در ادبیات عرب به‌شمار می رود.

@ghadat_asheghaneha

====================

موزيك كانال 
محلي براي عرضه آهنگ هاي پاپ از خوانندگان محبوب كشور و مداحي ها و ويس هاي برگزيده مذهبي ؛ به ما بپيونديد و كانال ما را تبليغ كنيد

@muzic_canal

==================
مثل آباد( داستان ها و ریشه های ضرب المثل های زبان فارسی)

کانالی برای داستان ها و کاربرد ضرب المثل های رایج در زبان فارسی که از گروه ها و کانال های مختلف جمع آوری شده است .

@zarbolmaslhaefarsi

==================
مخزن کتاب های pdf ادبی

مخزنی برای نسخه های الکترونیکی کتب ادبی

@pdf_kotob_e_adabi

==================
مخزن گروه سیری در آثار و افکار مولانا

با عضویت در کانال مخزن گروه سیری در آثار و افکار مولانا؛ از آرشیو مطالب گروه بهره ببرید .

@mazhzan_molana

=================
فارسی و نگارش فنی و حرفه ای و کار و دانش

فارسی و نگارش۱و۲و۳ رشته‌های فنی و حرفه‌ای و کار و دانش ؛ مباحث درسی ؛ نمونه سوالات امتحانی و جزوه های درسی

@farsionegaresh_fanni

===============
گروه فارسی و نگارش فنی و حرفه ای و کار و دانش

فارسی و نگارش۱و۲و۳ رشته‌های فنی و حرفه‌ای و کار و دانش ؛ مباحث درسی ؛ نمونه سوالات امتحانی و جزوه های درسی

@farsionegaresh_fanni_gr

=================
مخزن سوالات زبان فارسی و نگارش و فنون ادبی

مخزنی از سوالات به صورت ورد(word) ؛ pdf؛ مجموعه سوالات نهایی ؛ بخش به بخش و آزمون آنلاین ، از دروس زبان فارسی و نگارش و فارسی و نگارش فنی و حرفه ای و کار ودانش و فنون ادبی از همه گروه ها و کانال ها

سری به این کانال بزنید:

@makhzanesoalatedoroseadabi

======================
گروه نوای چکاوک ( شعر و نثر و متون ادبي و نثر آهنگين )

گروهی برای ارسال شعرها و نثرهای زیبای فارسی  و متون های زیبای ادبی و نثرهای آهنگین فارسی
@nava_e_chakavak

===================
حافظ شیرین سخن

حافظ حافظه ماست ، ز هر دری سخن در باره حافظ و غزلیاتش

@hafez_e_shirin_sokhan

====================
ابر گروه مجمع دبیران ادبیات دوره متوسطه اول

گروهی به جهت بررسی و هماهنگی در دروس ادبیات فارسی متوسطه دوره اول

@majmaedabiraneadabiatdoreaval

======================
مخزن گروه دبیران ادبیات متوسطه اول

محلی برای ذخیره مطالب درسی درس های نگارش و ادبیات فارسی متوسطه اول

@makhzan_e_doroseadabiatedoreaval

================
اصلاحِ اشعارِ جعلیِ شاعران

این کانال با هدف معرفی و درحد امکان اصلاح اشعار
جعلی تشکیل شده است

تراوش کی کند از طبع موزون، شعر ناموزون
کسی نشنیده از سنجیدگان حرف نسنجیده

#مخلص‌کاشاشانی

@molavi_asar_o_afkar
@eslah_e_ashaar_e_jaali_e_shaeran

=============

راه ارتباطی اعضای کانال ها با آدمین ها :
Admin :
@mollasadeghi

🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
عزیزان همراه
مجموعه این گروه‌ها و کانال‌ها تحت حمایت و هدایت گروه سیری در آثار و افکار مولانا شکل گرفته و اداره می‌شود.
لطفا از برداشت و ارسال هرگونه مطلب و فایلی از این کانال‌ها بدون لینک اختصاصی آن خودداری بفرمایید.

حافظ شیرین سخن

21 Nov, 17:31


اجرای ماه‌چهره سلیم‌اُوا در یکی از برنامه‌های تلویزیونی کشور ازبکستان


اگر آن ترکِ شیرازی به‌‌ دست‌ آرد دلِ ما را
به خال هندویَش بخشم سمرقند و بخارا را

بده ساقی میِ باقی که در جنّت نخواهی یافت
کنارِ آب رکن‌آباد و گلگشتِ مُصلّی را

فغان کاین لولیانِ شوخِ شیرین‌کارِ شهرآشوب
چنان بردند صبر از دل که ترکان خوانِ یغما را

حافظ شیرازی

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

21 Nov, 13:34


✳️ بلاغت حافظ شیرازی

❇️ سومین بخش علم بلاغت، علم بدیع است؛ یعنی علم بررسی صنایع شعری و آرایش‌های کلام. منظور از آرایش‌های کلام، امکاناتی است که نویسنده یا شاعر، با توجه به آن امکانات، قدرت القایی و نیروی تأثیر سخن خویش را افزایش می‌دهد.

◀️ هر کس با دیوان حافظ سر و کار داشته باشد و با دقت در ریزه‌کاری‌های زبان شعر او خیره شود، به‌خوبی احساس می‌کند که شعر حافظ لبریز از همین آرایش‌هاست:

اشک من رنگ «شفق» یافت ز بی«مهری» یار
«طالع» بی«شفقت» بین که در این کار چه کرد

در همین بیت، چنانکه ملاحظه می‌کنید، زنجیره‌های گوناگونی، پنهانی، اجزای بیت را به یکدیگر پیوند می‌دهند، که بر روی هم این زنجیره‌ها را به دو دسته می‌توان تقسیم کرد:

الف) از نظر موسیقایی و صوتی، میان «شفق» و «شفقت» نوعی ارتباط و هماهنگی برقرار است که به جنبه‌ی لفظی و ظاهری آن‌ها پیوند دارد و این‌گونه پیوند ظاهری را می‌توان در شمار زیبایی‌های ظاهری و به‌اصطلاح لفظی و صوتی قرار داد؛ چیزی که قدما به آن اصطلاح «صنعت لفظی» داده‌اند.

ب) اگر یک بار دیگر این شعر را بخوانیم، با توجه به کلمات «شفق» و «مهر» و «شفقت» و «طالع» می‌بینیم که زنجیره‌ای معنوی نیز وجود دارد که اجزای بیت را به صورت نامرئی به یکدیگر پیوند بخشیده و آن پیوند معنوی‌ای است که میان شفق (به معنی افق مغرب) و مهر (به معنی خورشید) وجود دارد.

◀️ باز از سوی دیگر، میان همان کلمه‌ی مهر (به اعتبار معنی دیگرش که محبت است) ارتباطی وجود دارد با شفقت (که به معنی مهربانی است) و باز ارتباط نهان دیگری موجود است میان طالع (به معنی طلوع‎‌کننده) با شفق (که خورشید در حال طلوع یا غروب است) و کلمه‌ی مهر که یک معنی آن خورشید است. باز در «بی‌مهریِ یار»، کلمه‌ی بی‌مهری را می‌بینیم که در اصل به معنی بی‌محبتی است ولی معنی دیگری هم از آن دانسته می‌شود که دوری و جلوه‌نکردن است، همچون مهرِ (= خورشیدِ) در حال غروب، که اشک شاعر را به گونه‌ی شفق، سرخ و خونین کرده است.

◀️ در حالت عادی که این شعر خوانده می‌شود، ذهن خواننده یا شنونده، ضمن لذتی که از این پیوندهای نامرئی کلام حافظ می‌برد، کمتر به فکر این هست که از رازهای این پیوستگی آگاهی حاصل کند.

◀️ هنر حافظ همین‌جاست که تمام این ریزه‌کاری‌ها یا آرایش‌ها، و به قول قدما صنایع، را چنان پوشیده و لطیف عرضه می‌دارد که جز در مقام تحلیل و تجزیه‌ی ادبی (آن هم با دقت کامل) هیچ‌کس نمی‌تواند تکنیک و فوت و فن کار او را دریابد.

❇️ محمدرضا شفیعی کدکنی
این کیمیای هستی

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

21 Nov, 13:29


✳️ شرح بیتی بحث برانگیز از غزلیات حافظ شیرازی

« ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردم چشم
خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت »

❇️ از ابیات بسیار بحث‌انگیز حافظ است که تعداد قابل توجّهی از بزرگان و صاحب‌نظران بر آن حاشیه‌های مفید نوشته‌اند و کوشیده‌اند راز و رمز آن را بگشایند و البتّه چه بسا با مباحث خود بر پیچیدگی آن افزوده‌اند. ما در این‌جا فارغ از بحث‌های پیچیده‌ و بعضاً عجیب و غریبی که پیرامون این بیت صورت گرفته، سعی می‌کنیم مفهوم این بیت پرماجرا را ، در حدّ توان، به سادگی توضیح دهیم:

در نگاه اوّل، کلمات”ماجرا” که نوعی گفتگوی انتقادی میان اهل خانقاه بوده و «خرقه» و سوختن آن و نیز واژه “شکرانه” که گاه به معنی نذر و نثار چیزی برای برآمدن حاجتی بوده فضایی خانقاهی به بیت بخشیده است.
“کم کن” یعنی بس کن. “مردم چشم” مردمک چشم است که ضمناً صنعت تشخیص را در بیت ایجاد کرده است. “را” در بیت برای اضافه است و “مرا مردم چشم” یعنی مردمک چشم من؛ درست مثل “به لب رسید مرا جان و برنیامد کام” که به معنی جانِ من به لبم رسید…است.
“خرقه از سربه درآوردن” را فراوان توضیح داده‌اند. می‌دانیم که خرقه جامه‌ای بوده جلوبسته که آن را از سر بیرون می‌آوردند.
خرقه جامه‌ای بوده است معمولاً کبود و در ‌این‌جا “خرقه چشم” اشاره‌ای است به سیاهی مردمک چشم. اینکه چشم خرقه کبود خود را درآورده باشد به معنی زدوده شدن سیاهی چشم و سپید شدن آن است. می دانیم که سپید شدن چشم کنایه مشهوری است که شدت انتظار را می رساند:

در انتظار تو چشم عوام گشته سپید
وز افتراق تو روی خواص گشته سیاه(انوری)

و نیز با مبالغه بیشتر نابینایی را:

چشم یعقوب همین بر رهت ای یوسف نیست
چشم‌ها کرده چنین شوق تو بسیار سفید

(سلیم تهرانی)

طبعاً بیرون آوردن و سوختن خرقه چشم یعنی یک‌سره سپید شدن چشم از شدت شوق و انتظار.

◀️ “بسوخت” متعلق است به خرقه که اشاره دارد به “خرقه سوختن” که در دیوان شاعران عارف پیش از حافظ، امثال سنائی و عطّار و مولوی و سعدی و آثاری مثل شرح شطحیات و…هم سابقه دارد.

◀️ خرقه در نظر متصوّفه دارای قداست بوده و نشان تصوّف به شمار می‌آمده، طبعاً دریدن و سوزاندن آن جز در شوریدگی و جز در حالت بیرون شدن صوفی از تعیّنات ظاهری معنی نداشته است؛ چنان که سعدی گوید:

گه آسوده در گوشه‌ای خرقه دوز
گه آشفته در مجلسی خرقه‌سوز

اما “بسوخت” را از باب ایهام و استخدام می‌توان به “چشم” نیز متعلّق دانست. می‌دانیم که “سوختن چشم” نیز به معنی کوری و از کف دادن قوه بینایی بوده است. خواجه خود سروده است:

....بسوخت دیده ز حیرت که این چه بُلعجبی ست

◀️ طبعاً معنی اخیر به عنوان یک معنی فرعی مفهوم سوختن خرقه چشم، یعنی سفید شدن چشم از شدّت شوق و انتظار را تقویت می‌کند.
بعد از این مقدمات و توضیح دادن اجزای بیت، معنی آن، کمابیش و به اختصار، از این قرار است:

خواجه به محبوب خویش که مشرب صوفیانه داشته می گوید:

ماجرا و ستیزه و قهر را کنار بگذار و بازگرد که دیده من از شدّت شوریدگی و اشتیاق دیدار تو سفید شده و من به نذر و شکرانه دیدار تو عزیزترین چیز خود را که چشم و بینایی است نثار کرده و از شدّت گریستن بینایی‌ام را از دست داده‌ام.
این معنی بی‌شباهت نیست به این بیت حزین لاهیجی و نوعی سنّت ادبی را در این حال و هوا نشان می‌دهد:

برخاست از میان تو و من حجاب تن
این خرقه را به نذر حضور تو سوختیم

نتیجه اینکه ظاهراً این بیت آن‌قدرها هم که فضلا شلوغش کرده‌اند دشوار نیست!

❇️ محمد رضا ترکی

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

20 Nov, 19:28


مقاله: ایهام‌های نویافته در شعر حافظ.
نویسنده: دکتر احمدرضا بهرام پور.
منبع: ادب پژوهی، شماره ۲۸، سال ۱۳۹۳.

#مقاله_بخوانیم

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

20 Nov, 15:07


طنز در شعر حافظ ؛
استاد ابوالحسن نجفی.

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

19 Nov, 15:36


#نقیضه_جات با موضوع برق‌رفتگی! در دولت پزشکیان

فاش می گویم و از گفته‌ی خود دلشادم
برق را سهمیه‌بندی کنم آرام آرام

میثم حسینی و حافظ

گفته دولت: نرود برق شما بار دگر
به جز از امشب و فردا شب و شب‌های دگر

محمد صبوریان و حافظ

دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
برق‌ها رفت و دوباره سوی مسجد بازگشت

میثم حسینی و حافظ

گر دیگرت بر آن در دولت گذر بود
از او سوال کن که چرا برق می‌رود؟

فرشته پناهی و حافظ

به ملازمان سلطان که رساند این دعا را
که دوباره رفته برق و همه‌ی وسایلم سوخت

سرم خوش است و به بانگ بلند می‌گویم
که برق خانه‌ام از برق کله می‌جویم

سیدمحمد صفایی و حافظ

چو در دست است رودی خوش بزن مطرب سرودی خوش
که بی‌برقی منظم گشته و دارد درودی خوش

علی یگانه و حافظ

عزیزان ما گرفتار دو دردیم
یکی قطعی برق و دیگری قبض

مرضیه ملکیان و بابا طاهر

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

19 Nov, 07:02


✳️ تشابه معنی در شعر سعدی و حافظ:

- انصاف نباشد که منِ خسته‌ی رنجور
پروانه‌ی او باشم و او شمعِ جماعت
سعدی ۱۳۵

- خوش است خلوت اگر یار یارِ من باشد
نه من بسوزم و او شمعِ انجمن باشد
حافظ ۱۶۰
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
- دولت آن‌ست که امکانِ فراغت باشد
تکیه بر بالش ِ بی‌دوست نه بس تمکینی‌ست
سعدی ۱۲۹

- دولت آن است که بی خونِ دل آید به کنار
ور نه با سعی و عمل باغِ جَنان این همه نیست
حافظ ۷۴
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
- اگر مرا به زر و سیم دسترس بودی
ز سیم سینه تو کار من چو زر می‌گشت
سعدی ۱۳۲

- منِ گدا هوس سروقامتی دارم
که دست در کمرش جز به سیم و زر نرود
حافظ ۲۲۴
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
- بگریست چشم دشمن من بر حدیث من
فضل از غریب هست و وفا در قریب نیست
سعدی ۱۱۴

- آشنایی نه غریبست که دلسوز منست
چون من از خویش برفتم دل بیگانه بسوخت
حافظ ۱۷
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
- صلاح ِ کار کجا و من ِ خراب کجا
ببین تفاوت ِ ره کز کجاست تا به کجا؟
حافظ ۲

- نشانِ من به سرِ کویِ می‌فروشان دِه
من از کجا و کسانی که اهلِ پرهیزند؟
سعدی ۲۳۴
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
- خیالِ زلفِ تو گفتا که جان وسیله مساز
کز این شکار، فراوان به دامِ ما افتد ۱۱۴

- سعدی تو کیستی که در این حلقه کمند
چندان فتاده‌اند که ما صید لاغریم ۴۳۷
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
- جز این قَدَر نتوان گفت در جمال تو عیب
که وضعِ مِهر و وفا نیست روی زیبا را
حافظ ۴

- به حُسنِ دلبر ِ من هیچ در نمی‌باید
جز این دقیقه که با دوستان نمی‌پاید
سعدی ۲۷۶
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
- عوام عیب کنندم که عاشقی همه عمر
کدام عیب؟ که سعدی خود این هنر دارد
سعدی ۱۶۸

- ناصحم گفت: که جز غم چه هنر دارد عشق؟
برو ای خواجه‌ی عاقل! هنری بهتر از این؟
حافظ ۴۰۴
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
- فغان که با همه کس غایبانه باخت فلک
که کس نبود که دستی از این دغا ببرد
حافظ ۱۲

- سعدی نه مرد بازی شطرنج عشق توست
دستی به کام دل ز سپهر دغا که برد
سعدی ۱۷۵

#تشابه
#مفاهیم

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

19 Nov, 07:00


ما را چه پیش آمده است که این‌گونه گرفتار گشته‌ایم و دست از کار برداشته‌ایم؟
کتاب‌ها را به سویی افکنده‌ایم و دست از سر حافظ برداشته‌ایم.
سال‌ها بود امان از حافظ بریده بودیم و اوراق دیوانش را ورق ورق کرده، غزل‌هایش را شرحه شرحه کرده بودیم.

حال چه؟
آیا پیر گشته‌ایم و از میکده بیرون شده‌ایم؟
در کنج عزلت خزیده‌ایم و روزگار می‌گذرانیم؟
وای بر ما.‌‌..

دستی بر دیوان بردیم و از حافظ، راه بازپرسیدیم، شِکر ریخت و گفت:

ای قصه‌ی بهشت ز کویت حکایتی!
شرح ِ جمالِ حور ز رویت روایتی
(تشکر، نظر لطفتونه.. ☺️)

انفاس ِ عیسی از لب ِ لعلت لطیفه‌ای
آب ِ خضر ز نوش ِ لبانت کنایتی
(تشکر، خیلی محبت دارید. 🙈)

هر پاره از دلِ من و از غُصّه قِصّه‌ای
هر سطری از خصالِ تو وز رحمت آیتی
(دور از جونتون، لوسم نکنید. 🤗)

کِی عطرسایِ مجلس ِ روحانیان شدی
گُل را اگر نَه بویِ تو کردی رعایتی
(گل دوست دارم.. 🌸)

در آرزویِ خاک ِ در ِ یار سوختیم
یاد آور ای صبا! که نکردی حمایتی
(خدانکنه، تقصیر صبائه دیگه.. 🍃)

ای دل! به هرزه دانش و عمرت به باد رفت
صد مایه داشتی و نکردی کفایتی
(حق با شماست، من شرمنده‌ام.. 🤕)

بویِ دلِ کباب ِ من آفاق را گرفت
این آتش ِ درون بکند هم سرایتی
(خرمن سوختگان رو همه گو باد ببر..⚡️)

در آتش ار خیالِ رُخش دست می‌دهد
ساقی! بیا که نیست ز دوزخ شکایتی
(راست میگید. 😌)

دانی مراد ِ حافظ از این دَرد و غصّه چیست؟
از تو کرشمه‌ای و ز خسرو عنایتی!
(چشم، کرشمه هم می‌کنیم. 📚)


در پاسخ حافظ فقط می‌توانم گفت:
جگرت را... 🫶

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

17 Nov, 20:09


غزلیات حافظ،
با صدای احمد شاملو،
موسیقی‌: فرهاد فخرالدینی

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

17 Nov, 20:09


غزلیات حافظ،
با صدای احمد شاملو،
موسیقی‌: فرهاد فخرالدینی

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

17 Nov, 16:50


بحثی دربارهٔ فال حافظ (۲)

-- گفتاری دربارهٔ ویژگی‌های هرمنوتیک شعر حافظ:
یکی از ویژگی‌های اشعار حافظ، تأویل‌پذیری آنهاست و همین تفسیرپذیر بودن، به دیوان حافظ این قابلیت را می‌بخشد که فارسی‌زبان با آن فال بگیرد و به مقتضای حال و مقام برداشت ویژهٔ خود را از شعر داشته باشد.

#دکتر_سمیه_رجبی استاد دانشگاه تهران
#هرمنوتیک
#اسطوره
#حافظ‌پژوهی
#حافظ_شیرازی
#فال_حافظ

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

17 Nov, 02:29


شرح دیوان حافظ
دست‌‌نویس شمارهٔ ۳۰۴ کتابخانهٔ چلبی عبداللّٰه، نستعلیق، بی کا (ظ احمد)، بی تا (ظ ق ۱۲ ه‌ق)، ۱۱۹گ، ۱۸س.

توضیح:
در لابه‌لای ابیات حافظ توضیحاتی به عربی و فارسی و بیشتر به ترکی نوشته شده است. از این رو آن را شرح دیوان حافظ نام نهاده‌اند.

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

16 Nov, 21:25


بحثی دربارهٔ فال حافظ (۱)

-- کلیاتی دربارهٔ واژهٔ فال
-- بحثی دربارهٔ صحت فال

#دکتر_سمیه_رجبی استاد دانشگاه تهران
#هرمنوتیک
#اسطوره
#حافظ‌پژوهی
#حافظ_شیرازی
#فال_حافظ

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

16 Nov, 21:23


تابوشکنی در دیوان حافظ
نشست چهارم از سلسله نشست های حافظ پژوهی
پاییز 98
#حافظ‌پژوهی
#تابوشکنی
#سمیه_رجبی
#کانون_مفاخر_و_مشاهیر_ایران
#فرهنگسرای_ملل

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

16 Nov, 21:22


بررسی تقابل های دوتایی در دیوان حافظ
پاییز 98
#حافظ‌پژوهی
#تقابلهای_دوتایی
#سمیه_رجبی
#کانون_مفاخر_و_مشاهیر_ایران
#فرهنگسرای_ملل

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

16 Nov, 21:22


بررسی جایگاه ارزشی معشوق در دیوان حافظ
پاییز 98
#حافظ‌پژوهی
#جایگاه_معشوق
#معشوق_حافظ
#سمیه_رجبی
#کانون_مفاخر_و_مشاهیر_ایران
#فرهنگسرای_ملل

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

16 Nov, 18:31


جام

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

16 Nov, 18:31


ساغر

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

16 Nov, 18:31


پیاله

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

16 Nov, 18:31


قدح

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

16 Nov, 18:31


مینا

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

09 Nov, 14:58


✳️ توضیح « پیر گلرنگ » در اشعار حافظ شیرازی
✳️ نکته‌ای نغز از استاد دکتر شفیعی کدکنی 

« پیر گلرنگ من اندر حقِ اَزرق‌پوشان
رخصتِ خبث نداد اَرنه حکایت‌ها بود

حافظ »

❇️ صفتِ هنری epithet : آوردن صفت به جای موصوف در بسیاری از موارد سبب تشخّص زبان می‌شود و این نوع از صفت که در بلاغت فرنگی به آن epithet می‌گویند در زبان شعر دارای مقام برجسته‌ای است. در بسیاری از قسمت‌ها مهم شاهنامه، فقط از همین خصوصیت زبان شعر استفاده شده است و همچنین در بوستان سعدی و دیوان حافظ. این صفت‌ها گاه می‌تواند در حوزه استعاره قرار گیرد و گاه نه، و اگر هم در حوزه استعاره قرار گیرد، باز تا حدی به این قلمرو نیز مربوط است. در این بیت حافظ دو نوع صفت هنری به کار برده که دومی مصداق کامل صفت در موضوع مورد بحث ماست و اولی نیز به صفت نزدیک‌تر است تا به استعاره به معنی معهود آن. اگرچه در تحلیل نهایی نوعی استعاره است. به هرحال وقتی حافظ می‌گوید: "پیر گلرنگ من اندر حق ازرق پوشان/ رخصت خبث نداد ار نه حکایت‌ها بود" وی به جای اینکه بگوید "شراب" می‌گوید "پیر گلرنگ من" و آنها که مقصود او را در نیافتند سعی کردند داستان‌هایی بسازند و پیر و مرشدی به نام "گلرنگ" در زندگی حافظ جعل کنند اما حقیقت قضیه این است که در زبان هنری او "پیر گلرنگ" همان شراب است که به اعتبار کهنگی، پیر است، و به اعتبار سرخی، گلرنگ. و نمی‌گوید "شراب کهنه" می‌گوید "پیر گلرنگ من" و با آوردن این صفت epithet به جای موصوف،  زبان شعر خود را تعالی می‌بخشد و کلمات مرده را زنده می‌کند.  در همین مصراع به جای صوفیان یا اصحاب خانقاه که حافظ آنها را همیشه مسخره می‌کند- می‌گوید "ازرق پوشان" و نمی‌گوید صوفیان تا زبان از هنجار مبتذل و عادی و قاموسی خود فراتر رود از تقابل رنگ‌های سرخ و کبود در این مصراع که نتیجه حضور دو واژه گلرنگ و ازرق است، تابلو رنگی عجیب خود را می‌آفریند.
.
❇️ موسیقی شعر
دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

08 Nov, 18:46


✳️ شرح بیتی از غزلیات حافظ شیرازی

« فاش می‌گویم و از گفتهٔ خود دلشادم
بندهٔ عشقم و از هر دو جهان آزادم

طایرِ گلشنِ قدسم چه دهم شرحِ فِراق؟
که در این دامگَهِ حادثه چون افتادم

من مَلَک بودم و فردوسِ بَرین جایَم بود
آدم آورد در این دیرِ خراب آبادم

سایهٔ طوبی و دلجوییِ حور و لبِ حوض
به هوایِ سرِ کویِ تو بِرَفت از یادم

نیست بر لوحِ دلم جز الفِ قامتِ دوست
چه کُنَم؟ حرفِ دِگَر یاد نداد استادم

کوکبِ بختِ مرا هیچ مُنَجِّم نَشِناخت
یا رب از مادرِ گیتی به چه طالع زادم؟

تا شدم حلقه به گوشِ درِ میخانهٔ عشق
هر دَم آید غمی از نو به مبارکبادم

می‌خورد خونِ دلم مردمک دیده، سزاست
که چرا دل به جگرگوشهٔ مردم دادم

پاک کن چهرهٔ حافظ به سرِ زلف ز اشک
ور نه این سیلِ دَمادَم بِبَرَد بنیادم

حافظ »

❇️ این غزل محبوب من از حافظ است. در یکی از حکایات هزارویک‌شب، می‌خوانیم که « ملکه بدر‌البدور » برای فراهم آوردن اسباب تفریح هارون‌الرشید، جوانکی بازاری را دست می‌اندازد و به او ابراز عشق می‌کند و به همراه درباریان، از بهت و حیرت و عاشق‌پیشگیِ جوانک دستاویزی برای سرگرمی خلیفه فراهم می‌آورد. بعدها در حکایات می‌خوانیم که جوانکِ ساده‌دل، حکایت گرفتاریِ خویش در دام عشق را با خواندن این بیت آغاز می‌کند:

طایرِ گلشنِ قدسم چه دهم شرحِ فِراق؟
که در این دامگَهِ حادثه چون افتادم

و عجب انتخاب نغزی برای توصیفِ آدمی، آنگاه که در دام عشق گرفتار می‌آید.

حکایت را بیش از سی سال پیش خواندم، زمانی که کودکی ناآزموده و ناآشنا به بی‌وفاییِ دنیا و دنیاییان بودم. بسیار محتمل است که غبار گذشت زمان بر خاطره‌ام نشسته باشد، اما از کلیاتش همین در خاطرم مانده که گفتم، و این بیت جادویی. اگر جایی به خطا رفته‌ام، بگویید تا تصحیح کنم.

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

08 Nov, 17:24


✳️ معنویت حافظ؟

از شعر حافظ چنین برمی‌آید که او نه دینداری سفت و سخت است نه منکری پوچ‌گرا. راهی میان مسجد و میخانه یافته است که می‌توان از آن به معنویت ویژه‌ی او تعبیر کرد. معنویتی که تنها پایبندی به اخلاق نیست، بلکه متضمّن اذعان به حقیقتی فراتر از جهان مادی است و عزیمتی مشتاقانه برای تجربه‌ی آن.

معنویت، تلاشی پیوسته و خلاقانه به مدد قوای خیال است برای تماس با راز هستی. انسان معنوی، جهان را آبستن از راز می‌داند و برای نزدیک شدن به آن می‌کوشد. معنویت، زندگی فردی را به رغم جلوه‌های گوناگون آن واجد هویّتی یگانه می‌سازد و آدمی را از تفرقه به جمعیت خاطر می‌رساند. آیا در حافظ می‌توان نگرشی معنوی سراغ گرفت؟

به نظر می‌رسد معنویت واجد سه مؤلفه عمده و کلان است. امید به حضور امری رازآمیز در کانون هستی و تلاش برای ارتباط و پیوند با آن از رهگذر پرورش قوه خیال و کشف و فعال‌ ساختنِ قوای باطنی خویش(دیده جان‌بین)، همچنین درکی از غایت و معنای زندگی که به مدد آن می‌توان فعالیت‌های ظاهرا پریشان روزمره را انسجام و وحدت بخشید و به پشتوانه‌ی آن معنای گوهرین، مرارت‌ها را تاب آورد. و نیز اعتنایی ژرف به ارزش‌های اخلاقی و تلاشی پیگیر در عبور از خودخواهی به ساحت دیگرگزینی و عشق.

در شعر حافظ شاهدِ نگاهی رازورزانه‌ایم که به حقیقتی بی نام و نشان که در تار و پود عالَم تنیده است اذعان می‌کند و می‌کوشد تا به نحوی با آن در تماس و پیوند باشد(از طریق تصفیه دل، گشودن دیده باطن، دل باختن به عشق، و نیایش)

در نهادِ جهان، حقیقتی متعالی و رازناک وجود دارد و هستی محدود به ابعاد مادّی نیست. بذر خاطره‌ای ازلی را در مزرعه دل کاشته‌اند و عشق آن راز را با خاک ما سرشته‌اند. تنها آدمی است که قادر است به آن راز و حقیقت پوشیده عشق بورزد و پرنده‌ی دل را در هوای آن پرواز دهد.

هر کس به طریقی می‌تواند به آن حقیقت رازورانه پاسخ دهد و آن شاهد هرجایی در انحصار هیچ فرقه و طائفه‌ای نیست. در مسجد و کنشت و در خانقاه و خرابات، پرتوی از روی اوست. او همه جاست، اما در انحصار هیچ‌کجا نیست.

یقینی در کار نیست. کسی از سرِ یقین محرم راز نمی‌شود. معشوق، نقابی افکنده و خود را پنهان کرده است، اما باید در برابر حقیقت، گشوده بود و در پیِ هر زمزمه‌ای که ما را به کوی دوست فرامی‌خواند به راه افتاد.

ردّ پای آن حقیقت متعالی را در جزءجزء هستی باید دید و سراغ گرفت. جهان، سراسر جلوه‌ی امر مقدس است.

ما از قوای باطنی و چشم‌هایی رازآشنا برخورداریم که اگر پرورش یابند ما را با آن حقیقت متعالی مرتبط می سازند. تماس با حقیقت رازناک در گروِ گشودن آن دیده‌ی باطن‌بین است. برای راه‌بردن به ابعاد معنوی جهان، لازم است که چشم معنابین و جان‌نگر پیدا کنیم.

همچنین حافظ از معنایی وحدت‌بخش در زندگی سخن می‌گوید که به چشم او چیزی جز عشق و عاشق بودن نیست.. کارویژه آدمی است و مایه امتیاز و کرامت او. همچنین او به خیر اخلاقی و اصالت و ماندگاری آن دلبسته است و محبت و بخشندگی و خطاپوشی را می‌ستاید و از ناشایست‌های اخلاقی نظیر ناراستی و ریاکاری و مردم‌آزاری تحذیر می‌دهد و گر چه همه چیز را معروض فنا و نیستی می‌بیند اما در چشم او عشق و نیکویی اخلاقی ساکنان قلمرویِ جاودانگی‌اند.

❇️ صدیق قطبی

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

08 Nov, 17:21


✳️ خمریات حافظ
✳️ بهاءالدین خرمشاهی

❇️ بخش اعظم دیوان عظیم حافظ «خمریات» اوست. بسیاری از مضامین دلنشین حافظ یا به وصف صفات می و کار و بار می‌خوارگی و آداب و اخلاق آن و نیز مقارنات و ملازمات آن اختصاص دارد. از ساقی و جام و میخانه و میکده و پیر میکده و پیر می‌فروش که خود به مدد استعاره بزرگ می‌شود و دری به جهان اسرارآمیزی به نام خرابات و دیرمغان باز می‌کند و حریف و همدم و محتسب و دیگرها که هم در معنای حقیقی_عینی و هم در معنای استعاری_عرفانی، اینهمه قول و غزل و بیت‌الغزل فراهم آورده‌اند.

این حرف را بارها پژوهندگان حافظ گفته‌اند که دو باده در حافظ داریم: انگوری و عرفانی. یا دو معشوق در دیوان حافظ مطرح و مخاطب است: زمینی_انسانی، آسمانی_عرفانی. نگارنده به نوع سومی از می و معشوق در حافظ قائل است و بر آن است که بیشترینۀ اشعار حافظ در این زمینۀ سوم است و آن همانا می و معشوق ادبی یا کنایی است.

همۀ این انواع با ذکر مثال روشن خواهد شد. اما پیش از ذکر مثال باید گفت حافظ می انگوری و معشوق جسمانی را با اشتها و حضور قلب و با احساس می‌ستاید اما می و معشوق کنایی «ادبی» را که نه به صورت جزئی عینی بلکه به صورت کلی طبیعی یا کلی عقلی انتزاعی وجود دارد، بی‌حضور قلب و با کمک عقل و حافظه و مضمون‌سازی و قریحۀ هنری و عادت و سنت ادبی، طرح و مطرح می‌کند.

◀️ مثال برای بادۀ انگوری

_ شرابی تلخ می‌خواهم که مردافکن بود زورش که تا یکدم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش

_ من و انکار شراب این چه حکایت باشد غالباً این‌قدرم عقل و کفایت باشد

_ ساقی ار باده از این دست به جام اندازد عارفان را همه در شرب مدام اندازد

_ بود آیا که در میکده‌ها بگشایند گره از کار فروبستۀ ما بگشایند

_ شراب بیغش و ساقی خوش دو دام رهند که زیرکان جهان از کمندشان نرهند
 

◀️ مثال برای بادۀ عرفانی

_ ساقی به چند رنگ می اندر پیاله ریخت این نقش‌ها نگر که چه خوش در کدو ببست

_ صوفی از پرتو می راز نهانی دانست گوهر هرکس از این لعل توانی دانست

_ آن روز شوق آتش می خرمنم بسوخت کاتش ز عکس عارض ساقی در آن گرفت

_ به هیچ دور نخواهند یافت هوشیارش چنین که حافظ ما مست بادۀ ازل است

_ عکس روی تو چو در آینۀ جام افتاد عارف از خندۀ می در طمع خام افتاد

_ اینهمه عکس می و نقش نگارین که نمود یک فروغ رخ ساقی‌ست که در جام افتاد

_ دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

_ ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت با من راه‌نشین بادۀ مستانه زدند

و بسی نمونه‌های دیگر. نمی‌توان گفت باده یا جام یا ساقی یا میخانه در این ابیات به معنای واقعی کلمه به کار رفته است. بلکه حتماً باید به معنای مجازی و استعاری‌اش حمل کرد وگرنه اگر به معنای عادی و عینی‌اش حمل کنیم، غالباً معنای سالم و محصلی از بیت یا غزل برنمی‌آید.

◀️ مثال برای بادۀ ادبی کنایی

بادۀ ادبی کنایی که اکثریت خمریات حافظ را تشکیل می‌دهند، چنانکه گفته شد، جزئی و عینی نیست، بلکه کلی و انتزاعی است و باده‌ای است که سخنان حکیمانه و مضامین شاعرانه‌ای در اطراف آن و به بهانۀ آن پرداخته می‌شود.

_ می‌خور که هرکه آخر کار جهان بدید از غم سبک برآمد و رطل گران گرفت

_ بر برگ گل به خون شقایق نوشته‌اند کانکس که پخته شد می چون ارغوان گرفت

_ ساقی بیار باده که ماه صیام رفت در ده قدح که موسم ناموس و نام رفت

_ بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد هلال عید به دور قدح اشارت کرد

_ مقام اصلی ما گوشۀ خرابات است خداش خیر دهاد آنکه این عمارت کرد

_ بهای بادۀ چون لعل چیست جوهر عقل بیا که سود کسی برد کاین تجارت کرد

و یک نمونۀ کامل و عالی از می ادبی:

حاصل کارگه کون و مکان اینهمه نیست باده پیش آر که اسباب جهان اینهمه نیست

بر لب بحر فنا منتظریم ای ساقی فرصتی دان که ز لب تا به دهان اینهمه نیست
 
❇️ کتاب ذهن و زبان حافظ _ دکتر خرمشاهی صفحه ۱۶۷ تا ۱۷۰

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

07 Nov, 20:27


✳️ بررسی آرایه ایهام در بیتی از غزلیات حافظ شیرازی

❇️ در بیت زیر چند ایهام وجود دارد؟

این مطرب از کجاست که ساز عراق ساخت
وآهنگ بازگشت ز راه حجاز کرد

#حافظ

١=ساز: ۱- ابزار موسیقی ۲- وسیله سفر

٢=عراق: ۱- نام‌سرزمین۲- نام مقامی در موسیقی

٣=ساخت: ۱- نواخت یا ساز را کوک کرد ۲- فراهم کرد

۴=آهنگ: ۱- نوای موسیقی ۲- قصد

۵=بازگشت: ۱- فرود از لحنی به لحنی در موسیقی ۲- مراجعت

۶= راه: ۱-مقام و پرده در موسیقی۲- طریق

٧= حجاز: نام مقامی در موسیقی۲- نام سرزمینی

بنابراین با توجه به نکات بالا سه معنی متفاوت از بیت به دست می‌آید:

الف: این نوازنده اهل کدام سرزمین است که وسیله‌ی سفر  و زاد راه عراق را فراهم کرد ولی هنگام مراجعت از راه حجاز آمد

ب: این نوازنده اهل کدام سرزمین است که ساز را در مقام عراق نواخت و چون می‌خواست پرده بگرداند به نواختن مقام حجاز پرداخت.

ج: این نوازنده اهل کجاست که سازش را برای نواختن مقام عراق کوک کرد ولی در مقام حجاز آهنگ نواخت.


@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

07 Nov, 09:50


✳️ غزلی از حافظ و نکته‌ای در مورد #قافیه

« صلاحِ کار کجا و منِ خراب کجا
ببین تفاوتِ ره کز کجاست تا به کجا

دلم ز صومعه بگرفت و خِرقِهٔ سالوس
کجاست دیرِ مُغان و شرابِ ناب کجا

چه نسبت است به‌ رندی صَلاح و تقوا را
سماعِ وعظ کجا نغمهٔ رباب کجا

ز رویِ دوست، دلِ دشمنان چه دریابد
چراغِ مرده کجا شمعِ آفتاب کجا

چو کُحلِ بینشِ ما خاکِ آستانِ شماست
کجا رویم بفرما از این جناب کجا

مبین به سیبِ زَنَخدان که چاه در راه است
کجا همی‌ رَوی ای دل بدین شتاب کجا

بشد که یاد خوشش باد روزگارِ وصال
خود آن کرشمه کجا رفت و آن عِتاب کجا

قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوست
قرار چیست صبوری کدام و خواب کجا »

❇️ یک نکته درخصوص غزل فوق به ذهنم متبادر شد؛
گفتم شاید ذکرش خالی از لطف نباشد:

در مصرع نخست، خواجه می‌فرمایند: صلاح کار کجا و من خراب کجا
و تلویحاً بیان می‌دارند که مصلحت را به کناری نهاده و روی به هنجارگریزی آورده‌اند
و در مصرع دوم مصداق این عدول از معیار را علناً به کار گرفته‌اند در قافیه کردن «به»
با «ب» کل غزل.

نکته جالبی برای خودم بود که
گفتم شاید برای دوستان نیز جالب باشد.

خواجه، گناه این عیب قافیه را به گردن حال خراب خویش انداخته و از گردن خویشتن باز کرده است!

❇️ محسن برزوک - دبیر زبان و ادبیات فارسی

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

07 Nov, 07:57


✳️ توضیح ترکیب « غالیه سا » در شعر حافظ شیرازی

« مگر تو شانه زدی زلف عنبرافشان را
که باد غالیه‌سا گشت و خاک عنبربوست »

❇️ در رابطه با ترکیب غالیه‌سا :

هر چیز خوشبویی را که بسایند، بوی خوش از آن برمی‌خیزد، مانند مشک یا غالیه سودن و یا شانه زدن زلف عنبرافشان که چون آن را لمس کنند بوی غالیه از آن برآید.

علاوه بر تشبیه مضمر همراه با تفضیل در عبارت باد غالیه‌سا گشت. (باد، مانند غالیه خوشبو شد، اما از آن هم در خوشبویی برتر شد، به واسطه لمسِ زلف معشوق). در برخی از فرهنگ‌های لغت معنای دیگری نیز برای (سا) آمده، به معنای خرد کردن، شکستن و خوار کردن‌ در برابر خود.

مانند ترکیب سمن‌سا در بیت:

هم گلستان خیالم ز تو پرنقش و نگار
هم مشام دلم از زلف سمن‌سای تو خوش
#حافظ

یا ترکیب سمن‌آسا در بیت #ابن‌یمین (دیوان۲۱۳):

بی سهی سروِ سمن‌سای تو، ای جان جهان
همچو اوراق دلم خون جگر تو بر توست

سرو اندام یار آن‌چنان زیبا و سپید است؛ مانند گل یاسمن، اما گل یاسمن را هم خوار و زبون خود می‌سازد.

یا در بیت:

تا بود نسخه‌ی عطری دل سودا زده را
از خط غالیه‌سای تو سوادی طلبیم
#حافظ

📌جزء (سا، صفت فاعلی مرکب مرخم) در این ابیات، نظیر (شکن) در عنبرشکن و (خا) در شکرخا است.

گو دلم حق وفا با خط و خالت دارد
محترم دار در آن طره‌ی عنبرشکنش
#حافظ
.........
ای همه شکل تو مطبوع و همه جای تو خوش
دلم از عشوه‌ی شیرین(یاقوت) شکرخای تو خوش
#حافظ
........
شکرشکن شوند همه طوطیان هند
زین قند پارسی که به بنگاله می‌رود
#حافظ

⬇️ منابع:

شرح شوق، دکتر سعیدحمیدیان (۱۳۸۹)، تهران: نشر قطره، ج ۴، ص ۲۹۷۶.
فرهنگ بزرگ سخن-به سرپرستی حسن انوری، جلد ۵، ص ۳۹۵۷.

❇️ بانو شیرین‌غزل. از گروه « حافظ پژوهی »

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

06 Nov, 20:30


حافظ شیرین سخن pinned «🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ✳️ مجموعه های کانال های زیر مجموعه ی گروه سیری در آثار و افکار حضرت مولانا ============ ابر گروه سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره گروهی در جهت معرفی آثار و افکار حضرت جلال الدین محمدبلخی ( مولانا ) @mo…»

حافظ شیرین سخن

06 Nov, 20:30


🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

✳️ مجموعه های کانال های زیر مجموعه ی گروه سیری در آثار و افکار حضرت مولانا

============
ابر گروه سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره

گروهی در جهت معرفی آثار و افکار حضرت جلال الدین محمدبلخی ( مولانا )

@molavi_asar_o_afkar

===================
نکات ناب تربیتی

کانالی پر از مطالب تربیتی و اخلاقی و مناجات های عاشقانه و عارفانه

@nokatetarbiyati

==================
مخزن نکات نگارشی ؛ ویرایشی و دستوری

کانالی برای بیان نکات نگارشی ؛ ویرایشی و دستوری؛ کانالی برای نیاز امروز افراد جامعه ی ایرانی برای درست نویسی متون فارسی

@makhzanenokatenegarshi_virayashi

==============
فردوس سخن

کانالی برای بیان نکات و مطالب درسی ؛ نمونه سوال امتحانی ؛ نکات درسی مقطع یک و دو دبیرستان و مطالب ادبی و اطلاعات عمومی

@ferdosesokhan

=================
عاشقانه های نزار قبانی

نزار قبانی دیپلمات، شاعر و ناشر سوری بود. نزار قبانی با شعرهای عاشقانه‌اش مشهور است؛ زن و عشق موضوع اصلی شعر اوست

@nezar_asheghaneha

====================
نجواهای عاشقانه ی یک زن ( غاده السمان )

غادة السمان (متولد  ۱۹۴۲ -دمشق) نویسنده و ادیب زن اهل سوریه است. وی یکی از بنیان‌گذاران شعر نو در ادبیات عرب به‌شمار می رود.

@ghadat_asheghaneha

====================

موزيك كانال 
محلي براي عرضه آهنگ هاي پاپ از خوانندگان محبوب كشور و مداحي ها و ويس هاي برگزيده مذهبي ؛ به ما بپيونديد و كانال ما را تبليغ كنيد

@muzic_canal

==================
مثل آباد( داستان ها و ریشه های ضرب المثل های زبان فارسی)

کانالی برای داستان ها و کاربرد ضرب المثل های رایج در زبان فارسی که از گروه ها و کانال های مختلف جمع آوری شده است .

@zarbolmaslhaefarsi

==================
مخزن کتاب های pdf ادبی

مخزنی برای نسخه های الکترونیکی کتب ادبی

@pdf_kotob_e_adabi

==================
مخزن گروه سیری در آثار و افکار مولانا

با عضویت در کانال مخزن گروه سیری در آثار و افکار مولانا؛ از آرشیو مطالب گروه بهره ببرید .

@mazhzan_molana

=================
فارسی و نگارش فنی و حرفه ای و کار و دانش

فارسی و نگارش۱و۲و۳ رشته‌های فنی و حرفه‌ای و کار و دانش ؛ مباحث درسی ؛ نمونه سوالات امتحانی و جزوه های درسی

@farsionegaresh_fanni

===============
گروه فارسی و نگارش فنی و حرفه ای و کار و دانش

فارسی و نگارش۱و۲و۳ رشته‌های فنی و حرفه‌ای و کار و دانش ؛ مباحث درسی ؛ نمونه سوالات امتحانی و جزوه های درسی

@farsionegaresh_fanni_gr

=================
مخزن سوالات زبان فارسی و نگارش و فنون ادبی

مخزنی از سوالات به صورت ورد(word) ؛ pdf؛ مجموعه سوالات نهایی ؛ بخش به بخش و آزمون آنلاین ، از دروس زبان فارسی و نگارش و فارسی و نگارش فنی و حرفه ای و کار ودانش و فنون ادبی از همه گروه ها و کانال ها

سری به این کانال بزنید:

@makhzanesoalatedoroseadabi

======================
گروه نوای چکاوک ( شعر و نثر و متون ادبي و نثر آهنگين )

گروهی برای ارسال شعرها و نثرهای زیبای فارسی  و متون های زیبای ادبی و نثرهای آهنگین فارسی
@nava_e_chakavak

===================
حافظ شیرین سخن

حافظ حافظه ماست ، ز هر دری سخن در باره حافظ و غزلیاتش

@hafez_e_shirin_sokhan

====================
ابر گروه مجمع دبیران ادبیات دوره متوسطه اول

گروهی به جهت بررسی و هماهنگی در دروس ادبیات فارسی متوسطه دوره اول

@majmaedabiraneadabiatdoreaval

======================
مخزن گروه دبیران ادبیات متوسطه اول

محلی برای ذخیره مطالب درسی درس های نگارش و ادبیات فارسی متوسطه اول

@makhzan_e_doroseadabiatedoreaval

================
اصلاحِ اشعارِ جعلیِ شاعران

این کانال با هدف معرفی و درحد امکان اصلاح اشعار
جعلی تشکیل شده است

تراوش کی کند از طبع موزون، شعر ناموزون
کسی نشنیده از سنجیدگان حرف نسنجیده

#مخلص‌کاشاشانی

@molavi_asar_o_afkar
@eslah_e_ashaar_e_jaali_e_shaeran

=============

راه ارتباطی اعضای کانال ها با آدمین ها :
Admin :
@mollasadeghi

🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
عزیزان همراه
مجموعه این گروه‌ها و کانال‌ها تحت حمایت و هدایت گروه سیری در آثار و افکار مولانا شکل گرفته و اداره می‌شود.
لطفا از برداشت و ارسال هرگونه مطلب و فایلی از این کانال‌ها بدون لینک اختصاصی آن خودداری بفرمایید.

حافظ شیرین سخن

06 Nov, 20:02


✳️ سبک حافظ
✳️ دکتر سیروس شمیسا
✳️ بخش : پنچ


❇️ مآخذ: 

اسلامی ندوشن، محمدعلی، جام جهان بین، تهران، 1355ش؛ جامی، عبدالرحمان، اشعة اللمعات، چ سنگی؛ همو، بهارستان و رسائل، به کوشش اعلاخان افصح‌زاد و دیگران، تهران، 1379ش؛ همو، نفحات الانس، به کوشش محمود عابدی، تهران، 1370ش؛ حافظ، دیوان، به کوشش ابوالقاسم انجوی شیرازی، تهران، 1361ش؛ همو، همان، به کوشش پرویز خانلری، تهران، 1359ش؛ همو، همان، به کوشش محمد قدسی، تهران، 1381ش؛ همو، همان، به کوشش محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران، 1383ش؛ خرمشاهی، بهاءالدین، چارده روایت، تهران، 1367ش؛ همو،حافظ، تهران، 1388ش؛ همـو، حافظ‌نـامه، تهـران، 1367ش؛ همـو، ذهـن و زبـان حـافظ،  تهـران،1362ش؛ خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب‌السیر، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1353ش؛ دادبه، اصغر، «شرحی بر حافظ، پیراسته از لطافتها»، نشر دانش، تهران، 1365ش، س 6، شم‍ 5؛ دشتی، علی، نقشی از حافظ، تهران، 1349ش؛ ریپکا، یان و دیگران، تاریخ ادبیات ایران، ترجمۀ عیسى شهابی، تهران، 1354ش؛ شاملو، احمد،حافظ شیراز، تهران، 1354ش؛ شبلی نعمانی، شعر العجم، ترجمۀ محمدتقی فخرداعی، تهران، 1316ش؛ شمیسا، سیروس، انواع ادبی، تهران، 1370ش؛ همو، سبک‌شناسی شعر، تهران، 1388ش؛ همو، کلیات سبک‌شناسی، تهران، 1384ش؛ همو، نگاهی تازه به بدیع، تهران، 1368ش؛ همو، یادداشتهای حافظ، تهران، 1388ش؛ صفا، ذبیح‌الله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، 1378ش؛ غنی، قاسم، تاریخ عصر حافظ، تهران، 1366ش؛ فرزاد، مسعود، «مسئلۀ توالی ابیات در اشعار حافظ»، مقالات تحقیقی دربارۀ حافظ، به کوشش منصور رستگار فسایی، شیراز، 1367ش؛ کویی‌پرس، میشل، «از سرچشمه‌های داستان کوتاه فارسی تا تفسیر سـورۀ مائده» (گفت‌وگوی جواد ماهزاده با وی)، بخارا، تهران، 1388ش، شم‍ 72 و 73؛ گلندام، محمد، «مقدمۀ جامع دیوان» حافظ (نک‍ : هم‍ ، چ قزوینی)؛ مرتضوی، منوچهر، مکتب حافظ، تهران، 1365ش؛ معین، محمد، حافظ شیرین سخن،
به کوشش مهدخت معین، تهران، 1369ش؛ هدایت، رضاقلی، ریاض العارفین،
به کوشش مهرعلی گرکانی، تهران، 1344ش؛ هدایت، صادق، ترانه‌های خیام، تهران، 1356ش؛ نیز:

Arberry. A. J., Hāfiz Fifty Poems, Cambridge, 1962.

 
@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

06 Nov, 19:40


✳️ سبک حافظ
✳️ دکتر سیروس شمیسا
✳️ بخش : یک


❇️ دایره المعارف بزرگ اسلامی

❇️ پیش از همه خود حافظ مثل همۀ شاعران بزرگ دیگر اشاره‌هایی به شیوۀ شاعری خود دارد که هرچند به صراحت نمی‌توان گفت مقصود او چیست، اما می‌توان به تخمین و تقریب، اقوال او را تأویل و تفسیر کرد:

مثلاً یک بار شعر خود را «رندانه» خوانده و تصریح کرده است که

« ... به رغم مدعیان/ شعر رندانه گفتنم هوس است»
(چ قزوینی، غزل 42).

◀️ آیا رندانه فقط صفت محتوای شعر است یا صورت شعر هم برای حمل معانی رندانه باید رندانه باشد، مثلاً با ایهام چند معنایی شود؟

یا در این بیت:

«گر دیگری به شیوۀ حافظ زدی رقم/ مقبول طبع شاه هنرپرور آمدی»

(همان چ، غزل 439)

ــ که مصراع دوم را هم می‌توان اخباری خواند و هم سؤالی ــ شیوۀ حافظ به نظر خود شاعر چگونه بوده است؟

یا در این دو بیت:

«حافظ آن ساعت که این نظم پریشان می‌نوشت/ طایر فکرش به دام اشتیاق افتاده بود»
(همان چ، غزل 212)

و

«شعر حافظ همه بیت‌الغزل معرفت است/ آفرین بر نفس دلکش و لطف سخنش»
(همان چ، غزل 281)،

شاید به استقلال ابیات غزلهایش اشاره کرده باشد (نک‍ : خرمشاهی، ذهن ... ، 22-23).

این بیتِ:

«استاد غزل سعدی است پیش همه کس اما/ دارد سخن حافظ طرز سخن خواجو»

که در برخی از نسخ ازجمله تصحیح قدسی (ص 502) نیز آمده، از نظر سبک‌شناسی بسیار مهم است. صفا آن را از «یکی از شاعران قریب به عهد حافظ» دانسته (3/894)، اما تاکنون چنین شاعری شناخته نشده است. به هر روی، گویا مرادِ گوینده سبک شاعران قرن 8 ق/14م، امثال خواجو (د 753ق)، سلمان ساوجی (د 778ق)، عماد فقیه (د 773ق)، عبید زاکانی (د 771ق) و ناصر بخارایی (د 779ق) باشد که شمیسا آنان را شاعران گروه تلفیق خوانده است ( سبک‌شناسی ... ، 230).

غزل این شاعران با غزل شاعران قبل از قرن 8 ق (مثلاً سعدی و مولوی) متفاوت است. آنان شعر عاشقانه و عارفانه را با هم تلفیق کرده، و مدح را هم از قصیده، که در حال زوال بود، وارد غزل نموده بودند. از ملزوماتِ این شیوه یکی ایهام است که مورد توجه همۀ شاعران گروه تلفیق است؛ سبک حافظ هم دقیقاً چنین است، یعنی 3 ساحتِ عاشقانه، عارفانه و مدحی دارد (همو،یادداشتها ... ، 119). برجسته‌ترین شاعر این گروه خواجو بود که حافظ با او حشر و نشر داشت. بدین ترتیب، می‌توان سبک حافظ را، از نظر دوره، همان اسلوب شاعران گروه تلفیق دانست، منتها سبک حافظ علاوه بر آن، ویژگیهایی شخصی هم دارد که تعیین آنها محتاج به تفصیل و بحث است.

◀️ قدیمی‌ترین کسی که از یک مختصۀ سبکی حافظ سخن گفته (اگر نقل حبیب‌السیر افسانه نباشد)، شاه شجاع ممدوح و دوست حافظ است که در مقام عیب‌جویی خطاب به حافظ گفته است: «هیچ یک از غزلیات شما از مطلع تا مقطع بر یک منوال واقع نشده، بلکه از هر غزلی سه چهار بیت در تعریف شراب است و دو سه بیت در تصوف و یک دو بیت در صفت محبوب ]ممدوح، معبود[ و تلوّن در یک غزل خلاف طریقت بلغا ست» (خواندمیر، 3/315؛ نیز نک‍ : غنی، «سا»). اینکه می‌گوید: تلون در یک غزل خلاف طریقت بلغا ست، اشاره به ساختار غزل قبل از حافظ است که ساخت منسجمی دارد و تا غزل سعدی حول و حوش یک موضوع با حفظ ارتباط بین ابیات سروده می‌شده است (خرمشاهی، چارده ... ، 111). چنان‌که پس از این، اشاره خواهد شد، مهم‌ترین مختصۀ سبکی حافظ همین عدم اتّساق و
به اصطلاح پریشانی موضوع و استقلال ابیات است که تا امروز هم همواره مورد بحث و فحص حافظ‌شناسان بوده است؛ هرچند برخی این مطلب را قبول ندارند و می‌گویند بین ابیات ربط هست، منتها گاهی این پیوند بسیار ظریف است به نحوی که به زحمت قابل کشف است (شمیسا، همان، 121؛ نیز نک‍ : خرمشاهی، ذهن، 22).

◀️ بعد از شاه شجاع، جامع دیوان حافظ، محمد گلندام که دوست و همدرس او بوده است، به برخی از مختصات سبکی حافظ از قبیل چندمعنایی بودن، یا ساحتهای مختلف معنایی اشاره کرده است: «در هر واقعه‌ای ]مثلاً حوادث تاریخی[ سخنی مناسب حال گفته ... گاه سرخوشان کوی محبت را بر جادۀ معاشقت و نظربازی داشته ]= عاشقانه[ ... و گاه دُردی‌کشان مصطبۀ ارادات را به ملازمت پیر دیرمغان ]= عرفان[ و مجاورت بیت‌الحرام خرابات ]= خیامی[ترغیب کرده ... در مجلس خواص و عوام و خلوت سرای دین و دولت، پادشاه ]ظ: باشاه[ و گدا و عالم و عامی بزمها ساخته، و در هر مقامی شغبها آمیخته، و شورها انگیخته ... سماع صوفیان بی‌غزل شورانگیز او گرم نشدی ]= عرفانی[ و مجلس می‌پرستان بی‌نقل سخن ذوق‌آمیز او رونق نیافتی» (ص «قا» ـ «قه»).

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

06 Nov, 19:40


✳️ سبک حافظ
✳️ دکتر سیروس شمیسا
✳️ بخش : دو


❇️ سپس نوبت به جامی می‌رسد که چند اشارۀ مهم سبکی در مورد حافظ دارد. در بهارستان می‌نویسد: «سلیقۀ شعری وی ]حافظ[ نزدیک است به سلیقۀ نزاری قهستانی» (ص 148). صفا این گفته را نمی‌پذیرد و می‌گوید: «جز استقبال از چند غزل نزاری اثر دیگری از او در اساس و بنیاد سبک حافظ ملاحظه نمی‌کنیم» (3/740). اما بعید نیست که اشارۀ جامی به همان سبک شاعران گروه تلفیق (غزل‌پردازان قرن 8 ق) باشد که شعر عاشقانه، عارفانه و مدحی را به هم درآمیخته بودند و نام نزاری را به عنوان ذکر جزء می‌آورد تا کل اراده شود (نک‍ : شمیسا، سبک‌شناسی، همانجا). جامی در نفحات الانس می‌نویسد: «هر چند معلوم نیست که وی دست ارادت پیری گرفته و در تصوف به یکی از این طایفه نسبت درست کرده، اما سخنان وی چنان بر مشرب این طایفه واقع شده است که هیچ‌کس را آن اتفاق نیفتاده. یکی از عزیزان سلسلۀ خواجگان ]= نقشبندیه[ قدّس الله تعالى اسرارَهم فرموده است که هیچ دیوان به از دیوان حافظ نیست اگر مرد صوفی باشد» (ص 611-612).

اشارۀ جامی به قابلیتِ وسیعِ توجیهاتِ عرفانی از شعر حافظ است که از دیرباز تاکنون ادامه دارد، هرچند به قول جامی اصلاً معلوم نیست که حافظ صوفی بوده باشد. به گفتۀ یکی از محققان (شمیسا، یادداشتها، 95- 98)، این امر به این سبب است که شعر حافظ در محور افقی معمولاً عاشقانه یا عرفانی است، حال آنکه در محور عمودی می‌تواند مدحی باشد؛ دلیل دیگر این است که او با معانی ایهام تناسبی شعر را چندمعنایی می‌کند (نک‍ : مرتضوی، 456- 458). جامی در شرح اشعة اللمعات می‌گوید: «ورای طور شاعری او را طوری است ... » (ص 409؛ نیز نک‍ : معین، 2/555). این عبارت هرچند اشاره به دشواری تعیین سبک شخصی او ست ــ که در مورد اکثر شاعران بزرگ صاحب سبک خاص هم کم‌وبیش صادق است ــ بر مقام معنوی و قدسی حافظ هم اشاره کرده است.

◀️ بعد از جامی، دیگر تا دوران معاصر در این مورد بحث مهمی نیست و اگر هم هست تکرار همان سخنان قدما ست، چنان که رضاقلی هدایت با توجه به مقدمۀ محمد گلندام و سخنان جامی درریاض العارفین می‌نویسد: «چنان در دل هر طایفه نشسته که اکثر فِرَق مختلفه او را هم‌مسلک خویش دانسته‌اند» (ص 286؛ نک‍ : گلندام، جامی، همانجاها؛ نیز نک‍ : اسلامی، 208).

آنچه تاکنون بر آن تأکید شده، عبارت است از:

1. عدم انسجام یا استقلال ابیات؛

2. تأویل پذیری یا چندمعنایی بودن؛

3. شباهت شعر حافظ به شعر شاعران گروه تلفیق؛
4. قوی بودن جنبۀ عرفانی

(نک‍ : خرمشاهی، چارده، 14-15؛ شمیسا، همان، 121، 132).

◀️ چنان که ملاحظه می‌شود بحثهای قدما بیشتر ناظر به معنا ست؛ اما در دوران معاصر بحثهای سبکی گاهی ناظر به معنا، و گاهی ناظر به صورت شعر است، هرچند این بحثهای لفظی و صوری هم عمدتاً در جهت تبیین همان مختصات معنایی است که عمدۀ آنها مورد توجه قدما هم بوده است. اما در بحث چندمعنایی بودن شعر حافظ، معاصران اندک اندک توجه یافتند که باید ابعاد دیگری ازجمله سیاسی و اجتماعی بودن یا احتواء بر مضامین خیامی را هم لحاظ کرد. چنان‌که شبلی نعمانی می‌نویسد: «فلسفۀ خواجه تقریباً همان فلسفۀ خیام است» (1/ 218؛ نیز نک‍ : دشتی، 249-250؛ خرمشاهی، حافظ، 102-104). صادق هدایت هم در ترانه‌های خیام حافظ را تیزهوش‌تـرین شاگرد خیـام خوانده است (ص 45؛ نک‍ : شمیسا، همان، 111). ریپکا می‌نویسد: «بهتر از همه بهار ]محمدتقی[ به کنه مطلب پی برده که می‌گوید: ... بسیاری از غزلها فریاد می‌زند که در زیر پردۀ شراب و معشوق، مقصود بیان مسائل سیاسی است» (ص 399). سرانجام، قاسم غنی در کتاب تاریخ عصر حافظ، بسیاری از غزلهای وی را با مسائل سیاسی و تاریخی عصر او پیوند می‌زند و نشان می‌دهد که بسیاری از آنها مدحی است (نک‍ : سراسر اثر).

◀️ مرتضوی برای نخستین بار اعلام می‌کند که ایهام مهم‌ترین خصیصۀ شعر حافظ است و برخی از ابیات او را از این دیدگاه می‌کاود (ص 455). البته باید توجه داشت که ایهام مصادیق مختلفی از ایهام تناسب، ایهام تضاد، ایهام تبادر، استخدام، استثناء منقطع، اسلوب الحکیم و جز آنها دارد (شمیسا، نگاهی ... ، 101-110). به هر روی، ایهام تأویل‌پذیری شعر حافظ را توضیح می‌دهد (مرتضوی، 455 بب‍ ؛ نک‍ : خرمشاهی، چارده، همانجا؛ شمیسا، یادداشتها، 121، 132).

◀️ آرتور آربری استاد دانشگاه کیمبریج در مقدمۀ خود بر «ترجمۀ پنجاه غزل حافظ» انسجام نداشتنِ ظاهریِ غزل را اسلوب حافظ می‌داند و بر آن است که وی خود آن را اختراع کرده است؛ سپس این اسلوب را انقلاب حافظ در غزل می‌خواند (نک‍ : ص 30-31؛ نک‍ : خرمشاهی، ذهن، 23، 26). احمد شاملو معتقد است که توالی ابیات به هم خورده و باید به جای منطقی خود بازگردد (ص 27).

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

06 Nov, 19:40


✳️ سبک حافظ
✳️ دکتر سیروس شمیسا
✳️ بخش : سه


◀️ مسعود فرزاد هم بر این عقیده بود و در یکی از مقالات پژوهشی خود دربارۀ حافظ به بحث توالی ابیات پرداخته (ص 149-154)، و ساقی‌نامه و مغنی‌نامه با توالی پیشنهادی او مورد قبول انجوی (در دیوان مصحح او) قرارگرفته است (ص 275، 281).

◀️ خرمشاهی ناپیوستگی یا نبود ظاهری تلائم و انسجام را که در قرآن است، منشأ این خصیصۀ سبکی حافظ می‌داند (همان، 1-26). به عبارت دیگر، او ساختمان غزل حافظ را متأثر از سوره‌های قرآنمی‌داند (همان، 19).

◀️ برخی از محققان قرآن را دارای ساختارهای دایره‌ای و متوازی می‌دانند (نک‍ : کویی‌پرس، 286-295) که در مثنوی مولوی هم دیده می‌شود. در این صورت شاید این ساختارها در غزلهای حافظ هم قابل جست‌و‌جو باشد. در ساخت دایره‌ای ظاهراً از هر جای نوشته شروع به خواندن کنیم، مطالب عمده را مرور خواهیم کرد. در ساخت متوازی، همان مفهومهای قبلی، باز با کلمات دیگری بیان می‌شوند. به نظر شمیسا اختلاف و اغتشاش در ضبط لغات و توالی ابیات حافظ هم می‌تواند برای محققان امروزی در حکم مختصۀ سبکی عمل کند (همان، 124). به‌نظر او مجموعۀ مسائلی چون طنز، ایهام، عرفان، مدح، سیاست، رندی، قرآن و شیرین‌زبانیهای بدیعی از مسائلِ سبْکیِ حافظ است (همان، 123). او می‌نویسد: حافظ در بدیع لفظی بیشتر به انواع جناس و سجع، و در بدیع معنوی به انواع ایهام از قبیل ایهام تناسب، ایهام تضاد، ایهام ترجمه، تبادر (ایهام جناس) و استخدام توجه دارد؛ و در بیان، عمده توجه او به استعاره و تشبیه و نمادسازی است؛ از طرف دیگر شعر او از تلمیح به نکات و آموزه‌های عرفانی و قرآنی خالی نیست (سبک‌شناسی، 232)؛ منتها در استفاده از غالب این مسائل هنری، شیوه‌های خاص خود را دارد، مثلاً تشبیه مضمر و تفضیل را با هم می‌آورد (همو،یادداشتها، 136). حتى عروض و قافیۀ او هم جنبۀ سبکی دارد (همان، 132)؛ زیرا سبک، بحث لغت و دستور و عروض و قافیه نیست، بلکه طرز کاربرد و استفاده از آن است. چنان که مکرر مطالب و موضوعات شاعران دیگر را آورده، اما مُهرِ سبْک خود را بر آنها زده است. مثلاً موضوعات کهن را تبدیل به مضامین تازه کرده است؛ مضمونهایی که برخورد هنری گوینده با موضوع است (همان، 122). از میان 23 وزن خوش‌آهنگ که در دیوان حافظ به کار رفته است، به این 3 وزن عنایت بیشتری مشاهده می‌شود:

1. مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف (مفعولُ فاعلاتُ مفاعیلُ فاعلن).

2. مجتثّ مثمن محذوف (مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن).

3. رمل مثمن محذوف (فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن).

در حشو شعر به‌ندرت از تسکین (آوردن یک هجای بلند به جای دو هجای کوتاه) استفاده کرده است (همان، 132-133)؛ همین طور در قافیه هم کاربردهایی خاص دارد مثلاً در قافیه و ردیف معمولاً یکی از 3 مصوت بلند را می‌آورد (همان، 133) که از لحاظ موسیقی، باعث می‌شود شعر برای آواز و تحریر صوت مناسب باشد. نیز به نظر شمیسا، حافظ لغات و اصطلاحاتی را که در عصر او در معانی عرفانی و مکتب اشعری مرسوم بوده، نظام اولیۀ زبان محسوب کرده، و آنها را به نظام ثانویه که گاه معنایی عادی، و گاه معنایی مدحی، و گاه معنایی خیامی و نظایر آن است، انتقال داده است (نک‍ : همان، 95). با این عمل شعر از طریق معنی ایهامی و ایهام تناسبی چندمعنایی می‌شود، مثلاً در این بیت: «وقت را غنیمت‌دان آن‌قدر که بتوانی/ حاصل از حیات ای جان این دم است تا دانی» (چ قزوینی، غزل 473)، وقت را که در دورۀ او معنی عرفانی داشته، به قرینۀ مصراع دوم در معنایی اولیه با تفکر خیامی به کار برده است و لذا شعر، حداقل با دو بینش عرفانی و خیامی قابل معنی‌گذاری است (شمیسا، همان، 96). او در تغییر معنی لغات، اصطلاحات و تلمیحات و به اصطلاح تصرف هنری در آنها معمولاً قرینه می‌دهد (همان، 100).

◀️ در مورد انسجام یا عدم انسجام، یعنی پیوستگی یا استقلال ابیات، بحث سبکی او این است که اگر بیت را در محور افقی یعنی به صورت مجرد بخوانیم معمولاً عارفانه یا عاشقانه است، اما اگر بیت را با توجه به ابیات دیگر یعنی در محور عمودی لحاظ کنیم غالباً مدحی است. مثال:

شهباز دست پادشهم یارب از چه حال/ از یاد برده‌اند هوای نشیمنم

(چ خانلری، غزل 335).

یا این بیت به صورت مجرد عرفانی است، اما با توجه به کلیت، غزل مدحی است:

تورانشه خجسته که در من یزید فضل/ شد منّت مواهب او طوق گردنم

(همان غزل).

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

06 Nov, 19:40


✳️ سبک حافظ
✳️ دکتر سیروس شمیسا
✳️ بخش : چهار


◀️ پس از ایهام، طنز ویژگیِ مهمِ سبکِ حافظ است. نخست گوته با خواندن ترجمۀ اشعار حافظ و تأمل کردن در آن بدین خصیصه پی برد (نک‍ : ترجمه‌های آلمانی اشعار حافظ، در همین مقاله). در ایران نخست مرتضوی در جنب توجه به ایهام، به لحن «عنادی و استهزا آمیز» خواجه توجه کرد، اما به اندازۀ ایهام بر آن تأکید نورزید (ص 7). دادبه در مقالۀ «شرحی بر حافظ، پیراسته از لطافتها» آشکارا طنز را خصیصۀ سبکی حافظ شمرد و اعلام کرد: «سر همۀ هنرورزیهای حافظ، هنر ایهام است و طنز؛ و بهره‌گیری از این دو هنر است که حافظ را حافظ کرده است». همو تأکید کرد که: «بسیاری از موارد ایهام حافظ در خدمت طنز و انتقاد است یا طنز و انتقاد او به زبانی ایهام‌آمیز بیان می‌شود» (ص 41) و سپس در مقالات دیگر خود نیز بر این معنا تأکید ورزید.
خرمشاهی نیز طنز و طربناکی را از ویژگیهای شعر حافظ دانست ( حافظ نامه، 1/37) و بدین ترتیب، آرام آرام معما حل، و مسئله رایج گشت و غالب محققان از طنز در شعر حافظ سخن گفتند، یا در سخنان خود بدان اشاره کردند؛ لذا با اطمینان می‌توان گفت ویژگی اصلی سبک حافظ، ایهام و طنز است (دادبه، 41 بب‍ ؛ شمیسا،یادداشتها، 98؛

خرمشاهی، حافظ، 117-120). منتها غالباً این طنزها بسیار ظریف است و خواننده برای درک آنها باید معلومات قبلی در عقاید کلامی، عرفانی، و از اوضاع اجتماعی عصر حافظ داشته باشد. می‌توان گفت طنز او هوراسی1 است که در آن سخنگو فردی مؤدب و زیرک است که با طنزهایش بیشتر باعث تفریح می‌شود تا رنجش؛ و گاهی نیز خود را به استهزا می‌گیرد و هدف انتقاد قرار می‌دهد (شمیسا،انواع ... ، 272). می‌توان به قیاسِ «کمدی عالی یا سطح بالا»2 به آن «طنز متعالی» گفت که باعث خندۀ روشنفکران می‌شود (همان، 174).

◀️ از دیگر بحثهایی که در سبک او کرده‌اند این است که شعر او در تحلیلی نهایی، مبتنی بر ساختارهای متضاد و متناقض‌نما ست؛ به این معنی که به اعتباری بیانِ معنایی خوب و مثبت، و به اعتباری بیان معنایی بد و منفی است؛ یا بیانِ معنایی طبیعی و معنایی غیرطبیعی با هم است. گاهی به یک معنی حقیقی و راست و به یک معنی دروغ و ادبی است، چنان که اگر منجر به طنز شود، به آن در بلاغت غربی آیرونی3می‌گویند، یعنی از یک سو آسمانی (مثلاً مذهبی و عرفانی)، و از سوی دیگر زمینی (مثلاً مدحی) است (همو، کلیات ... ، 98). در این بیت:

«بشوی اوراق اگر همدرس مایی/ که علم عشق در دفتر نباشد»

(چ قزوینی، غزل 162)،

علاوه بر اینکه علم عشق یک ترکیب نقضی (پارادوکسیکال) است، باید توجه داشت که برای درس خواندن می‌باید بر اوراق نوشت نه آنکه آنها را شست (شمیسا، همان، 99).

◀️ بدین‌ترتیب، علاوه بر عدم انسجام و استقلال ابیات و چندمعنایی بودن و از این قبیل، معاصران هم به مسائلی در بلاغت اشاره کرده‌اند که عمدتاً در جهت توضیح و تأکید همان چند مسئلۀ قدما ست که در طی زمان مورد توجه بوده است.

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

06 Nov, 17:58


با دکلمهٔ دکتر عبدالکریم سروش و با صدای استاد محمد رضا شجریان

ما بی غمان مست دل از دست داده‌ایم
همراز عشق و همنفس جام باده‌ایم

بر ما بسی کمان ملامت کشیده‌اند
تا کار خود ز ابروی جانان گشاده‌ایم

ای گل تو دوش داغ صبوحی کشیده‌ای
ما آن شقایقیم که با داغ زاده‌ایم

پیر مغان ز توبه ما گر ملول شد
گو باده صاف کن که به عذر ایستاده‌ایم

کار از تو می‌رود مددی ای دلیل راه
کانصاف می‌دهیم و ز راه اوفتاده‌ایم

چون لاله می مبین و قدح در میان کار
این داغ بین که بر دل خونین نهاده‌ایم

گفتی که حافظ این همه رنگ و خیال چیست
نقش غلط مبین که همان لوح ساده‌ایم

حافظ – غزل ۳۶۳

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

06 Nov, 15:58


حافظ » رباعیات

جز نقش تو در نظر نیامد ما را
جز کوی تو رهگذر نیامد ما را
خواب ارچه خوش آمد همه را در عهدت
حقا که به چشم در نیامد ما را

خواننده:حسام الدین سراج

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

06 Nov, 15:54


بیت مورد علاقه‌ی استاد شجریان از حافظ
به بیان و آواز ایشان

نظری خواست که بیند به جهان صورت خویش
خیمه در آب و گِلِ مزرعه‌ی آدم زد
#حافظ

آواز از اجرای خصوصی «برق غیرت» در دستگاه سه‌گاه

«خانه شجریان»
#نوای_واپسین_شب

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

06 Nov, 15:48


✳️ نزدیکی و تشابه تفکرات حافظ شیرازی و خیام بهم در اشعارشان

❇️ شاید حافظ هم عقیده راسخ و قطعی بمعاد نداشته، یا لااقل مثل سایر رازهای عالم هستی برای وی تاریک و لاينحل مانده، ولی بهتر می‌دانسته‌است که خود را در حل این معما خسته نکند و اندیشه‌های ناگوار زندگانی را اینقدر بیاد خود نیاورد، و اگر هم می‌آورد باین تلخی خیام  نگوید :

می خور که بزیر گِل بسی خواهی خفت
بی‌مونس و بی‌رفیق و بی‌همدم و جفت
زنهار بکس مگو تو این راز نهفت
هر لاله که پژمرد نخواهد شکفت..

ایکاش که جای آرمیدن بودی
یا این‌ره دور را رسیدن بودی
کاش از پی صدهزار سال از دل خاک
چون سبزه امید بردمیدن بودی

ای آنکه نتیجه چهار و هفتی
وز هفت و چهار دایم اندر تفتی
می خور که هزار بار بیشت گفتم
باز آمدنت نیست چو رفتی رفتی

این هّم عمیق و نافذ در زبان حافظ ملایمتر، و
گزش آن کمتر احساس می‌شود:

ساقيا عشرت امروز به فردا مفکن
یا ز دیوان قضا خط امانی بمن آر ..

آخرالامر گل کوزه‌گران خواهی‌شد
حاليا فكر سبو کن که پر از باده کنی ..

به می عمارت دل کن که این جهان خراب
بر آن سر است که از خاک ما بسازد خشت

هشیار شو که مرغ چمن گشت مست هان
بیدار شو که خواب عدم در پی است

این یک دو دم که مهلت دیدار ممکنست
دریاب کارما که نه پیداست کار عمر.

همچون حباب دیده بروی قدح گشای
وین خانه را قیاس اساس از حباب کن

  باغ فردوس لطیف است ولیکن زنهار
تو غنیمت شمر این سایه بید و لب کشت

◀️ از این گذشته در اغلب موضوع‌های دیگر: بیهوده بودن جستجوی راز آفرینش، غنیمت شمردن فرصت بحداکثر و بهره‌گرفتن از زندگی، با زور باده از فشار هموم و سنگینی بار فکر رهایی یافتن دوش بدوش هم می‌روند. این تشابه فکری بحدی است که دیوان حافظ را بیک خیام مبسوطی مبدل ساخته و شبهه اینرا که حافظ از خیام پیروی کرده‌است ممتنع می‌کند. از این رو غلط است او را پیرو مکتب حافظ گفت، بلکه صحیح‌تر است او را صادق‌ترین همفکران خیام دانست. همان روحی که در قالب خیام بوده و زبان او را باین اندیشه‌های اصیل گشوده، در درون حافظ نیز غوغایی به پا کرده‌است، ولی با یک قلندری و لاابالیگری خاصی، که مخصوص خود حافظ است و می‌تواند متناقضات را به هم بیامیزد و در نتیجه، دیوان ارجمند را ببار آورد که خیام و اپیکور، ابوالعلا و جلال‌الدین رومی مجتمعاً با زبان ساحرانه‌ی سعدی سخن گوید:

ای دل تو بادراک معما نرسی
در نکته زیرکان دانا نرسی
اینجا به می و جام بهشتی می‌ساز
کانجا که بهشتست رسی یا نرسی
(خیام)

حافظ):
حدیث از مطرب و میگو و راز از دهر کمتر جو
که کسی نگشود و نگشاید بحکمت این معما را..

چمن به رمز در اردیبهشت می‌گوید
نه عاقل است که نسیه گرفت و نقد بهِشت..

بیا که وقت شناسان دو کون نستانند
يك پیاله می صاف و صحبت صنمی..

ز دست شاهد سیمین عذار عیسی دم
شراب گیر و رها کن حديث عاد و ثمود..
  
◀️ خیام در مقابل جهان هستی سراپا حیرت است: برای چه آمدیم برای چه می‌رویم، از کجا آمده ایم، بکجا میرویم. این جهان ناپیداکرانه، این آسمان مرموز، این کواکب و سیارات را کسی آفریده و می‌گرداند یا خود بخود بوده و خواهد بود و بنابراین دیگر حرفی باقی نمی‌ماند. ولی اگر موجود قادر و حکیمی آنها را آفریده‌است برای چه آفریده‌است چرا اینهمه رنج و درد در دنیا هست، چرا طعم شیرین زندگانی را بما می‌چشاند که بعد زهر تلخ مرگ را بکاممان بریزد، چرا این اعصاب حساس را در وجود ما تعبیه کرده‌است که رنج و درد را حس کنیم، چرا، چرا، چرا ...؟

آورد باضطرارم اول به وجود
جز حیرتم از حیات چیزی نفزود
رفتیم باکراه و ندانیم چه بود
زین آمدن و رفتن و بودن مقصود

هر چند که رنگ و روی زیباست مرا
چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا
معلوم نشد که در طربخانه خاک
نقاش ازل بهرچه آراست مرا ..

دارنده چو ترکیب طبایع آراست
از بهر چه افکندش اندر کم و کاست
گرنيك آمد، شکستن از بهر چه بود؟
ور نيك نيامد این صور، عیب کراست؟

جامی است که عقل آفرین می‌زندش
صد بوسه ز مهر برجبین می‌زندش
این کوزه گر دهر چنین جام لطیف
می‌سازد و باز برزمین می‌زندش!

◀️ حافظ نیز مانند خیام از این معما گیج است زیرا او هم فکر می‌کند اندیشه او را راحت نمی‌گذارد، و باو فرصت نمی‌دهد که مثل پدران خود فکر کند و بلكه بعبارت بهتر مثل پدران فکر نکند. آثار این حیرت در دیوان خواجه بصراحت‌خیام بچشم نمیخورد ولی بطور پوشیده و بشیوه مبهم خود حافظ زیاد دیده می‌شود..

❇️ علی دشتی
(نقشی از حافظ)

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

05 Nov, 20:28


✳️ آفاق شعر سعدی و حافظ:‌ بحثی در سهولت‌ و امتناع"
✳️ زنده یاد دکتر علی‌ محمد حق‌شناس‌
✳️ بخش : پنچم


❇️ پي‌نوشت‌ها:

1. همه‌ نمونه‌هاي‌ شعر سعدي‌ كه‌ در اين‌ نوشته‌ آمده‌ از نسخه‌ زير برگرفته‌ شده‌ است‌:
كليات‌ سعدي‌، بر اساس‌ تصحيح‌ و طبع‌ محمدعلي‌ فروغي‌، به‌ كوشش‌ بهاءالدين‌ خرمشاهي‌، انتشارات‌ ناهيد، تهران‌، 1375شماره‌ صفحات‌ ذيل‌ِ هر نمونه‌ به‌ همين‌ نسخه‌ راجع‌ است‌.

2. همه‌ نمونه‌هاي‌ شعر حافظ‌ كه‌ در اين‌ نوشته‌ آمده‌ از نسخه‌ زير برگرفته‌ شده‌ است‌:
ديوان‌ خواجه‌ شمس‌الدين‌ محمد حافظ‌ شيرازي‌، به‌ اهتمام‌ محمد قزويني‌ و دكتر قاسم‌ غني‌، كتابفروشي‌ زوار، تهران‌،بي‌تاريخ‌.
شماره‌ صفحات‌ ذيل‌ هر نمونه‌ به‌ همين‌ نسخه‌ باز مي‌گردد.

3. Literary Structure
4. metaphorical structure
5.metonymical structure
6. similarity
7. paradigmatic axis
8. substitution
9. contiguity
10. syntagmatic axis
11. composition
12. براي‌ اطلاع‌ بيشتر درباره‌ آراي‌ ياكوبسن‌ در اين‌ زمينه‌، نگاه‌ كنيد به‌:

A) Sebeok, A.(ed), Style in Language, M.I.T. press,Cambridge,Massachusetts, 1960,pp.350 - 77.
B) Sliverman,Kaja,The Subject of semiotics,Oxford University press,Newyork,1983,pp. 87
- 125.
13. narrative.
14. به‌ منظور آشنايي‌ بيشتر به‌ رابطه‌ رمان‌ و عصر جديد، نگاه‌ كنيد به‌: علي‌ محمد حق‌شناس‌، «رمان‌ و عصر جديد
در ايران‌» نگاه‌ نو، شماره‌ 29، مرداد 1375
 
@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

05 Nov, 20:25


✳️ آفاق شعر سعدی و حافظ:‌ بحثی در سهولت‌ و امتناع"
✳️ زنده یاد دکتر علی‌ محمد حق‌شناس‌
✳️ بخش : چهارم


نكته‌ اخير درست‌ همان‌ تمايزي‌ است‌ كه‌ «ياكوبسن‌» ميان‌ دو نوع‌ ساخت‌ ادبي‌3 پديد مي‌آورد و از آنها با نام‌هاي‌ساخت‌ استعاره‌ بنياد4 و ساخت‌ مجاز بنياد5 سخن‌ مي‌گويد. به‌ اعتقاد «ياكوبسن‌» ساخت‌ استعاره‌ بنياد بر اساس‌ اصل‌شباهت‌6 استوار است‌ و تكيه‌ اصلي‌ آن‌ بر محور جانشيني‌7 و اصل‌ جايگزيني‌8 است‌. بدين‌ معني‌ كه‌ در اين‌ نوع‌ ساخت‌مي‌توان‌ هر عنصري‌ را به‌ اعتبار شباهتي‌ كه‌ با عنصر ديگر دارد، جايگزين‌ عنصر اخير در امتداد محور جانشيني‌ ساخت‌.

به‌ عنوان‌ مثال‌، حافظ‌ در مصراع‌ «مزرع‌ سبز فلك‌ ديدم‌ و داس‌ مه‌ نو» عنصر «مزرع‌ سبز فلك‌» را به‌ صرف‌ شباهتش‌ باعنصر «آسمان‌ آبي‌» جايگزين‌ اين‌ يكي‌ در امتداد محور جانشين‌ ساخته‌ و با اين‌ كار به‌ ساخت‌ استعاره‌ بنياد شعر مزبوردست‌ يافته‌ است‌.

از طرف‌ ديگر، ساخت‌ مجاز بنياد بر اصل‌ همجواري‌9 استوار است‌ و تكيه‌ اصلي‌ آن‌ بر محور همنشيني‌10 و اصل‌تركيب‌11 است‌. بدين‌ معني‌ كه‌ در اين‌ نوع‌ ساخت‌ هر عنصري‌ را مي‌توان‌ به‌ اعتبار همجوار بودنش‌ با عنصري‌ ديگر به‌جاي‌ عنصر اخير يا همراه‌ با آن‌ به‌ كار برد. به‌ عنوان‌ مثال‌ در جمله‌ «در اينجا پول‌ حرف‌ آخر را مي‌زند.» عنصر «پول‌» به‌صرف‌ آنكه‌ با «صاحب‌» خود همجوار است‌،  جاي‌ آن‌ را در جمله‌ مزبور گرفته‌ است‌ و نقش‌ دستوري‌ كلمه‌ اخير را خودايفا مي‌كند12.

◀️ اكنون‌ اگر از اين‌ ديدگاه‌ نظري‌ به‌ تفاوت‌هاي‌ موجود در آفاق شعر سعدي‌ و حافظ‌ بنگريم‌، مي‌توانيم‌ به‌ روشني‌ ببينيم‌كه‌ ساختار شعر سعدي‌ اصالتاً ساختاري‌ مجاز بنياد است‌؛ حال‌ آنكه‌ ساختار شعر حافظ‌ عمدتاً ساختاري‌ استعاره‌ بنياداست‌ و اين‌، به‌ دلايلي‌ كه‌ جاي‌ طرحشان‌ اينجا نيست‌، همانا راز اصلي‌ سرشت‌ آسان‌ ياب‌ و سهل‌الحصول‌ شعر سعدي‌ وطبيعت‌ رازآميز و پر ابهام‌ شعر حافظ‌ است‌.
پس‌ پر بي‌راه‌ نيست‌ اگر در پي‌ پاسخ‌يابي‌ به‌ پرسش‌ سوم‌ خود  و بر اساس‌ آنچه‌ تاكنون‌ ديديم‌، چنين‌ نتيجه‌ بگيريم‌كه‌ صرف‌ وجود افق‌ها و فضاهاي‌ متفاوت‌ با آرايش‌هاي‌ مختلف‌ در اشعار حافظ‌ و سعدي‌ به‌ بروز تفاوتي‌ اساسي‌ درساختار شعر آنان‌ انجاميده‌ است‌.
گفتني‌ است‌ كه‌ «ياكوبسن‌» ساختار مجاز بنياد را در زمره‌ ويژگي‌هاي‌ اساسي‌ آثار روايي‌13، به‌ ويژه‌ رمان‌، قرارمي‌دهد و ساختارِ استعاره‌ بنياد را اصولاً به‌ شعر متعلق‌ مي‌داند. بر اين‌ اساس‌، منطقي‌ است‌ كه‌ بگوييم‌ شعر سعدي‌ به‌صرف‌ برخورداري‌اش‌ از ساخت‌ مجاز بنياد و در نتيجه‌، به‌ صرف‌ آنكه‌ از اين‌ رهگذر به‌ فضاي‌ روايت‌ و رمان‌ نزديك‌مي‌شود، به‌ مراتب‌ بيش‌ از شعر حافظ‌ با حال‌ و هواي‌ زمانه‌ ما و با بينش‌ و برخورد انسان‌هاي‌ اين‌ زمانه‌ دمساز است‌14.پس‌ اگر شعر اين‌ شاعر بزرگ‌ به‌ اندازه‌ شعر حافظ‌ مورد اقبال‌ ابناي‌ اين‌ روزگار قرار نگرفته‌ است‌، حتماً، دليلي‌ دارد ودليل‌آن‌ را چه‌ بسا بتوان‌ از طريق‌ جستجو در شعر حافظ‌ كه‌ به‌ هر حال‌، مقبول‌ طبع‌ مردم‌ اين‌ زمانه‌ است‌، به‌ دست‌ آورد. بايدديد در شعر حافظ‌ چه‌ رازي‌ هست‌ كه‌ به‌ كام‌ مردم‌ اين‌ دوره‌ از زمانه‌ خوش‌ مي‌آيد.

◀️ به‌ گمان‌ من‌، پرسش‌ اخير را مي‌توان‌ با استفاده‌ از نظر «ياكوبسن‌» درباره‌ ساخت‌ استعاره‌ بنياد پاسخ‌ داد. چه‌،ساخت‌ استعاره‌ بنياد، همان‌طور كه‌ ديديم‌، براساس‌ اصل‌ شباهت‌ استوار است‌ و شباهت‌، برخلاف‌ همجواري‌، هيچ‌ حد ومرزي‌ را نمي‌شناسد و خود مي‌تواند موجب‌ جايگزيني‌ متوالي‌ عناصر مشابه‌ به‌ صورت‌ زنجيره‌اي‌ بي‌پايان‌ در امتدادمحور جانشيني‌ گردد. اين‌ درست‌ وضعيتي‌ است‌ كه‌ در شعر حافظ‌ فراوان‌ به‌ چشم‌ مي‌خورد. وجود همين‌ وضعيت‌ درشعر حافظ‌ است‌ كه‌ به‌ بروز كيفيت‌ تعبير پذيري‌ سرشار و اعجاب‌انگيز در آن‌ شعر انجاميده‌ است‌. ناگفته‌ پيداست‌ كه‌تعبير پذيري‌ مناسب‌ترين‌، راه‌ گشاترين‌ و لذا مطلوب‌ترين‌ ويژگي‌ در شعر هر دوره‌ از زمانه‌اي‌ است‌ كه‌ سخن‌ سرراست‌ رابر نمي‌تابد و آدمي‌ را وا مي‌دارد تا سرّ دلبران‌ را در حديث‌ ديگران‌ باز گويد.

از سوي‌ ديگر، شعر سعدي‌ به‌ صرف‌ ساخت‌ مجاز بنياد و سرشت‌ روايي‌ آن‌، شعري‌ است‌ روان‌، ساده‌ و زودياب‌؛شعري‌ كه‌ حرف‌ دل‌ در آن‌ مجبور نيست‌ در جامه‌ عاريت‌ ظاهر شود، بلكه‌ مي‌تواند در همان‌ كهن‌ جامه‌ خود به‌ جلوه‌ در آيدو جلوه‌ نيز بفروشد. گفتن‌ ندارد كه‌ چنين‌ شعري‌ از آن‌ اوقات‌ خوش‌ است‌ و از آن‌ فرهنگي‌ كه‌ درگير بحران‌ ارزش‌ها نشده‌باشد.

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

25 Oct, 12:31


شخصیت های مثبت حافظ شخصیت های منفی جامعه اسلامی هستند و بالعکس

دکتر ایرج شهبازی


❇️ گردآوری و تنظیم از : بانو « غزل شیرین » از گروه حافظ پژوهی

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

25 Oct, 12:26


✳️ طیف فکری برخی از علاقه‌مندان دیوان حافظ

❇️ یکی از دلایل مهم وجود طیف گوناگون علاقه‌مندان حافظ و برداشت ناهم‌ساز از شعر او را می‌توانیم در این امر خلاصه کنیم که محققان کمتر به سمت شناخت گفتمان‌های موجود در شعر حافظ متمایل شده‌اند و بسیاری از این محققان با تکیه بر یک یا چند بیت بدون توجه به دریافت اعتقادات ریشه‌ای او جهان‌بینی خود را بر شعر حافظ تحمیل کرده‌اند.

◀️ در شعر حافظ، فردی با یافتن چند بیت او را ماتریالیستی خداناباور خوانده و دیگری با تکیه بر چند بیت دیگر او عارفی ربانی، و همین شناخت جزیره‌وار از شعر حافظ در نهایت به دریافت‌های بسیار متفاوت، و حتی می‌توان گفت متضاد و متناقض، از متنی یکسان انجامیده، در حالی که برای شناخت دقیق یک متفکر به خصوص در حوزه ادبیات نخست باید بتوانیم تظاهرات بیرونی و قشر کلام او را با شیوه‌های مختلف چنان بررسی نماییم که همراه با مفاهیم موجود در اثر، ما را بـه اصـل اعتقادات او رهنمون شوند.
(مرتضوی، ۱۳۸۴: ۸۹)

◀️ یکی از بهترین شیوه‌هایی که می‌تواند ما را در دست یافتن به نیت شاعر یاری کند تحلیل انتقادی گفتمان است پیروان این رویکرد، ادبیات را سرشار از اظهارات فراواقع می‌دانند که حقیقت در پشت آنها نهفته است و این اثر ادبی است که با بازتاب نظام‌مند رفتاری و اجتماعی، سند تاریخی به شمار می‌آید و می‌توان آن را تاریخ فعال دانست.
(قبادی و دیگران، ۱۳۸۸: ۱۵۱)

❇️ منابع:

مکتب حافظ، منوچهر مرتضوی ۱۳۸۴. چاپ چهارم. تبریز: ستوده.

تحلیل تناقض‌های بیناگفتمانی در شعر حافظ. سیدحسن‌جعفری، سعیده‌ زهره‌وند، علی حیدری ۱۳۹۸. مطالعات ادبیات تطبیقی، سال سیزدهم، شماره ۵۰. صص ۴۲۹ـ۴۶۷.

مقاله گفتمان غالب در رمان سووشون سیمین دانشور. حسینعلی قبادی و دیگران ۱۳۸۸. مجله نقد ادبی، دوره ۲، شماره ۶، صص ۱۴۹ـ۱۸۳.

❇️ ادامه دارد.....

❇️ گردآوری و تنظیم از : بانو « غزل شیرین » از گروه حافظ پژوهی

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

25 Oct, 12:24


✳️ برتری عشق بر عقل از دیدگاه مولانا و حافظ و شباهت این دو دیدگاه به هم

❇️ درباره برتری عشق بر عقل این دو بیت از مولوی و حافظ بسیار به هم شبیه هستند. گویی حافظ قبلا شعر مولانا را خوانده:

عقل چون شحنه است و چون سلطان رسید
شحنه بیچاره در کنجی خزید.
مولوی

ما را ز منع عقل مترسان و می بیار
کان شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست
حافظ

◀️ در هر دو بیت، عشق سلطان و عقل در مقام شحنگی است.

در مطلبیی یکی از عزیزان گفته است: " یکی از بهترین شیوه ها برای رسیدن به نیت شاعر، تحلیل انتقادی گفتمان است. در سطح دوم تحلیل انتقادی گفتمان، بحث بینامتنیت و تفسیر بر اساس آن مطرح می شود.

◀️ بینامتنیت یعنی یافتن تاثیر پذیری یک متن از متن های دیگر بر اساس تشابهاتی که در دو اثر وجود دارد در برخورد با اصطلاحات و یا موضوعات مختلف. بنابراین وقتی شواهد کافی یافت کردیم که مثلا دو شاعر برخورد مشابهی با عشق و عقل داشته اند. بر اساس این دیدگاه می توانیم برای تفسیر متن به هر دو اثر استناد کنیم.

درباره دو بیتی که در بالا ذکر شد. در هر دو به سیری از زهد به عشق اشاره شده است. درباره مولانا که داستان ملاقاتش با شمس بسیار مشهور است که ترک زهد و منبر و مسجد می کند و به کوی عشق وارد می شود.

بیتی که به عنوان نمونه از حافظ آورده شده است، نمونه ای است از ابیات بسیاری که حافظ به زبان های مختلف درباره این سیر و سلوک صحبت می کند که برای نمونه به چند بیت اشاره می کنم:

دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما

ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون
روی سوی خانه خمار دارد پیر ما

◀️ آشوری عقیده دارد این بیت ها اشاره به خلقت آدم دارد که او از مسجد( مقام فرشتگی) عبور کرد و به مقام خود یعنی میخانه عشق قدم نهاد. حافظ می فرماید:

مقام اصلی ما گوشه خرابات است
خداش خیر دهاد آنکه این عمارت کرد

بیت هایی دیگر در اشاره به سیر از زهد به عشق:

گر ز مسجد به خرابات شدم خرده مگیر
مجلس وعظ دراز است و زمان خواهد شد

من ز مسجد به خرابات نه خود افتادم
اینم از عهد ازل حاصل فرجام افتاد

دوش رفتم به در میکده خواب آلوده
خرقه تر دامن و سجاده شراب آلوده

بیت های بسیاری با این مضمون وجود دارد در شعر حافظ که گویی در وصف حکایت مشهور مولاناست.بنابراین در این موضوع که اشتراک دیدگاه بین دو شاعر وجود دارد و هر موضوع دیگری که دو نویسنده نگاه یکسان و یا مشابهی به آن داشته باشند، دیدگاه تحلیل گفتمان انتقادی به خواننده اجازه داده است برای تفسیر متن به هر دو اثر مراجعه نماید.

❇️ مهدی ضیایی از گروه حافظ پژوهی

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

25 Oct, 12:16


✳️ خاستگاه گفتار تناقض‌آمیز حافظ

❇️ در روزگاری که قدرت سیاسی نهادهای شریعت و طریقت هر کدام در بدترین شرایط به سر می‌برند، وضعیت شاعر باریک‌بینی چون حافظ به گونه‌ای است که مجال و امکان بازگو کردن آزاد و صریح یافته‌های خود را ندارد.

◀️ او باید بتواند ضمن زندگی در دل این فساد و تباهی دامان خود را پاک نگه دارد و هم باید بتواند به شیوه‌ای بدیع به بیان اندیشه‌های خود بپردازد تا شاید در دل افرادی رخنه کند. در اینجاست که حافظ شخصیتی می‌آفریند بـه نام رند که می‌تواند پنجه در پنجه نهادهای سودجو بیندازد و زبانی را برگزیند که می تواند او را از سعایت و بدخواهی بسیاری از سودجویان عرصه شریعت و طریقت در امان نگه دارد.

◀️ حافظ سرنوشت بزرگانی چون حلاج و عین القضات و سهروردی را در پیش چشم دارد و رندی‌های او برای در امان ماندن از شر گردانندگان این نهادها بسیار ضروری است. در اینجاست که می‌توان گفت گفتار تناقض‌آمیز حافظ بازتاب رفتار رندانه اوست و این هر دو تابعی از شرایط زندگی و زمانه او. (درگاهی، ۱۳۸۲:۱۴۷)

◀️ محققان و شارحان شعر حافظ هر کدام خاستگاه‌هایی برای این تناقض‌ها ذکر کرده‌اند که به نظر می‌رسد مهمترین آنها عوامل ادبی به همراه شرایط اجتماعی خاص، باشد.

به عنوان مثال در مورد ریا و تظاهر:

تزویر و ریا بزرگ‌ترین بیماری‌ای است که همواره سلامت اخلاقی جوامع انسانی را تهدید کرده و او با تعهدی خاص بیشترین تلاش خود را صرف مبارزه با آن نموده. شیوه انتقادی حافظ شیوهٔ ویژه‌ای است که مختص خود اوست او به فراست در می‌یابد اگر افراد را آماج انتقاد قرار دهد هم امنیت خود را به خطر می‌افکند و هم سبب نزدیک شدن نقد و طنز به هجو، به جای سازندگی، ویرانی به بار خواهد آورد، و با انتقادهای مستقیم از افراد نخواهد توانست اصلاح و بهبود و اعتلای فرهنگ را به ارمغان آورد از این رو تیپ‌ها و طبقات سیاسی، اجتماعی فرهنگی و دینی را آماج انتقادات خود قرار می دهد.

◀️ (باقری، خلیلی و کیخا، ۱۳۸۷: ۳۳)

❇️ منابع:

مقاله «بررسی انتقادات اخلاقی - اجتماعی در غزلیات حافظ شیرازی». باقری خلیلی، علی اکبر و موسی کیخا زمستان ۱۳۸۷ ش. سال ۷، شماره ۲، مجله دانشکده علوم انسانی دانشگاه سمنان، صص ۲۷ـ۴۸

کتاب حافظ و الهیات رندی. محمود درگاهی. ۱۳۸۲. تهران: قصیده‌سرا.

مقاله تحلیل تناقض‌های بیناگفتمانی در شعر حافظ. سیدحسن‌جعفری، سعیده‌ زهره‌وند، علی حیدری ۱۳۹۸. مطالعات ادبیات تطبیقی، سال سیزدهم، شماره ۵۰. صص ۴۲۹ـ۴۶۷.

❇️ گردآوری و تنظیم از : بانو « غزل شیرین » از گروه حافظ پژوهی

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

24 Oct, 14:05


حافظ شیرین سخن pinned «🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ✳️ مجموعه های کانال های زیر مجموعه ی گروه سیری در آثار و افکار حضرت مولانا ============ ابر گروه سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره گروهی در جهت معرفی آثار و افکار حضرت جلال الدین محمدبلخی ( مولانا ) @mo…»

حافظ شیرین سخن

24 Oct, 14:05


🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

✳️ مجموعه های کانال های زیر مجموعه ی گروه سیری در آثار و افکار حضرت مولانا

============
ابر گروه سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره

گروهی در جهت معرفی آثار و افکار حضرت جلال الدین محمدبلخی ( مولانا )

@molavi_asar_o_afkar

===================
نکات ناب تربیتی

کانالی پر از مطالب تربیتی و اخلاقی و مناجات های عاشقانه و عارفانه

@nokatetarbiyati

==================
مخزن نکات نگارشی ؛ ویرایشی و دستوری

کانالی برای بیان نکات نگارشی ؛ ویرایشی و دستوری؛ کانالی برای نیاز امروز افراد جامعه ی ایرانی برای درست نویسی متون فارسی

@makhzanenokatenegarshi_virayashi

==============
فردوس سخن

کانالی برای بیان نکات و مطالب درسی ؛ نمونه سوال امتحانی ؛ نکات درسی مقطع یک و دو دبیرستان و مطالب ادبی و اطلاعات عمومی

@ferdosesokhan

=================
عاشقانه های نزار قبانی

نزار قبانی دیپلمات، شاعر و ناشر سوری بود. نزار قبانی با شعرهای عاشقانه‌اش مشهور است؛ زن و عشق موضوع اصلی شعر اوست

@nezar_asheghaneha

====================
نجواهای عاشقانه ی یک زن ( غاده السمان )

غادة السمان (متولد  ۱۹۴۲ -دمشق) نویسنده و ادیب زن اهل سوریه است. وی یکی از بنیان‌گذاران شعر نو در ادبیات عرب به‌شمار می رود.

@ghadat_asheghaneha

====================

موزيك كانال 
محلي براي عرضه آهنگ هاي پاپ از خوانندگان محبوب كشور و مداحي ها و ويس هاي برگزيده مذهبي ؛ به ما بپيونديد و كانال ما را تبليغ كنيد

@muzic_canal

==================
مثل آباد( داستان ها و ریشه های ضرب المثل های زبان فارسی)

کانالی برای داستان ها و کاربرد ضرب المثل های رایج در زبان فارسی که از گروه ها و کانال های مختلف جمع آوری شده است .

@zarbolmaslhaefarsi

==================
مخزن کتاب های pdf ادبی

مخزنی برای نسخه های الکترونیکی کتب ادبی

@pdf_kotob_e_adabi

==================
مخزن گروه سیری در آثار و افکار مولانا

با عضویت در کانال مخزن گروه سیری در آثار و افکار مولانا؛ از آرشیو مطالب گروه بهره ببرید .

@mazhzan_molana

=================
فارسی و نگارش فنی و حرفه ای و کار و دانش

فارسی و نگارش۱و۲و۳ رشته‌های فنی و حرفه‌ای و کار و دانش ؛ مباحث درسی ؛ نمونه سوالات امتحانی و جزوه های درسی

@farsionegaresh_fanni

===============
گروه فارسی و نگارش فنی و حرفه ای و کار و دانش

فارسی و نگارش۱و۲و۳ رشته‌های فنی و حرفه‌ای و کار و دانش ؛ مباحث درسی ؛ نمونه سوالات امتحانی و جزوه های درسی

@farsionegaresh_fanni_gr

=================
مخزن سوالات زبان فارسی و نگارش و فنون ادبی

مخزنی از سوالات به صورت ورد(word) ؛ pdf؛ مجموعه سوالات نهایی ؛ بخش به بخش و آزمون آنلاین ، از دروس زبان فارسی و نگارش و فارسی و نگارش فنی و حرفه ای و کار ودانش و فنون ادبی از همه گروه ها و کانال ها

سری به این کانال بزنید:

@makhzanesoalatedoroseadabi

======================
گروه نوای چکاوک ( شعر و نثر و متون ادبي و نثر آهنگين )

گروهی برای ارسال شعرها و نثرهای زیبای فارسی  و متون های زیبای ادبی و نثرهای آهنگین فارسی
@nava_e_chakavak

===================
حافظ شیرین سخن

حافظ حافظه ماست ، ز هر دری سخن در باره حافظ و غزلیاتش

@hafez_e_shirin_sokhan

====================
ابر گروه مجمع دبیران ادبیات دوره متوسطه اول

گروهی به جهت بررسی و هماهنگی در دروس ادبیات فارسی متوسطه دوره اول

@majmaedabiraneadabiatdoreaval

======================
مخزن گروه دبیران ادبیات متوسطه اول

محلی برای ذخیره مطالب درسی درس های نگارش و ادبیات فارسی متوسطه اول

@makhzan_e_doroseadabiatedoreaval

================
اصلاحِ اشعارِ جعلیِ شاعران

این کانال با هدف معرفی و درحد امکان اصلاح اشعار
جعلی تشکیل شده است

تراوش کی کند از طبع موزون، شعر ناموزون
کسی نشنیده از سنجیدگان حرف نسنجیده

#مخلص‌کاشاشانی

@molavi_asar_o_afkar
@eslah_e_ashaar_e_jaali_e_shaeran

=============

راه ارتباطی اعضای کانال ها با آدمین ها :
Admin :
@mollasadeghi

🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
عزیزان همراه
مجموعه این گروه‌ها و کانال‌ها تحت حمایت و هدایت گروه سیری در آثار و افکار مولانا شکل گرفته و اداره می‌شود.
لطفا از برداشت و ارسال هرگونه مطلب و فایلی از این کانال‌ها بدون لینک اختصاصی آن خودداری بفرمایید.

حافظ شیرین سخن

24 Oct, 10:43


محفل خصوصی همراه با حافظ خوانی استاد شجریان،
نوازندگی عثمان محمد پرست
و با حضور فریدون مشیری

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

24 Oct, 09:47


کویی‌پرس، میشل، «از سرچشمه‌های داستان کوتاه فارسی تا تفسیر سـورۀ مائده» (گفت‌وگوی جواد ماهزاده با وی)، بخارا، تهران، 1388ش، شم‍ 72 و 73؛
گل‌اندام، محمد، «مقدمۀ جامع دیوان» حافظ (نک‍ : هم‍ ، چ قزوینی)؛
مرتضوی، منوچهر، مکتب حافظ، تهران، 1365ش؛
معین، محمد، حافظ شیرین سخن، به کوشش مهدخت معین، تهران، 1369ش؛
هدایت، رضاقلی، ریاض العارفین، به کوشش مهرعلی گرکانی، تهران، 1344ش؛
هدایت، صادق، ترانه‌های خیام، تهران، 1356ش؛ نیز:
Arberry. A. J., Hāfiz Fifty Poems, Cambridge, 1962.

❇️ تهیه و تنظیم و گردآوری مطالب : نادر ابراهیمیان ، دانشگاه چالوس

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

24 Oct, 09:46


سبک حافظ- بخش پنجم
استاد دکتر سیروس شمیسا

پس از ایهام، طنز ویژگیِ مهمِ سبکِ حافظ است. نخست گوته با خواندن ترجمۀ اشعار حافظ و تأمل کردن در آن بدین خصیصه پی برد (نک‍ : ترجمه‌های آلمانی اشعار حافظ، در همین مقاله).
در ایران نخست مرتضوی در جنب توجه به ایهام، به لحن «عنادی و استهزا آمیز» خواجه توجه کرد، اما به اندازۀ ایهام بر آن تأکید نورزید (ص 7). دادبه در مقالۀ «شرحی بر حافظ، پیراسته از لطافتها» آشکارا طنز را خصیصۀ سبکی حافظ شمرد و اعلام کرد: «سر همۀ هنرورزیهای حافظ، هنر ایهام است و طنز؛ و بهره‌گیری از این دو هنر است که حافظ را حافظ کرده است». همو تأکید کرد که: «بسیاری از موارد ایهام حافظ در خدمت طنز و انتقاد است یا طنز و انتقاد او به زبانی ایهام‌آمیز بیان می‌شود» (ص 41) و سپس در مقالات دیگر خود نیز بر این معنا تأکید ورزید.
خرمشاهی نیز طنز و طربناکی را از ویژگیهای شعر حافظ دانست ( حافظ نامه، 1/37) و بدین ترتیب، آرام آرام معما حل، و مسئله رایج گشت و غالب محققان از طنز در شعر حافظ سخن گفتند، یا در سخنان خود بدان اشاره کردند؛ لذا با اطمینان می‌توان گفت ویژگی اصلی سبک حافظ، ایهام و طنز است (دادبه، 41 بب‍ ؛ شمیسا، یادداشتها، 98؛ خرمشاهی، حافظ، 117-120).
منتها غالباً این طنزها بسیار ظریف است و خواننده برای درک آنها باید معلومات قبلی در عقاید کلامی، عرفانی، و از اوضاع اجتماعی عصر حافظ داشته باشد. می‌توان گفت طنز او هوراسی است که در آن سخنگو فردی مؤدب و زیرک است که با طنزهایش بیشتر باعث تفریح می‌شود تا رنجش؛ و گاهی نیز خود را به استهزا می‌گیرد و هدف انتقاد قرار می‌دهد (شمیسا، انواع ... ، 272).
می‌توان به قیاسِ «کمدی عالی یا سطح بالا» به آن «طنز متعالی» گفت که باعث خندۀ روشنفکران می‌شود (همان، 174).
از دیگر بحثهایی که در سبک او کرده‌اند این است که شعر او در تحلیلی نهایی، مبتنی بر ساختارهای متضاد و متناقض‌نماست؛ به این معنی که به اعتباری بیانِ معنایی خوب و مثبت، و به اعتباری بیان معنایی بد و منفی است؛ یا بیانِ معنایی طبیعی و معنایی غیرطبیعی با هم است. گاهی به یک معنی حقیقی و راست و به یک معنی دروغ و ادبی است، چنان که اگر منجر به طنز شود، به آن در بلاغت غربی آیرونی می‌گویند، یعنی از یک سو آسمانی (مثلاً مذهبی و عرفانی)، و از سوی دیگر زمینی (مثلاً مدحی) است (همو، کلیات ... ، 98). در این بیت:
بشوی اوراق اگر همدرس مایی
که علم عشق در دفتر نباشد (چ قزوینی، غزل 162)
علاوه بر این‌که علم عشق یک ترکیب نقضی (پارادوکسیکال) است، باید توجه داشت که برای درس خواندن می‌باید بر اوراق نوشت نه آنکه آنها را شست (شمیسا، همان، 99).
بدین‌ترتیب، علاوه بر عدم انسجام و استقلال ابیات و چندمعنایی بودن و از این قبیل، معاصران هم به مسائلی در بلاغت اشاره کرده‌اند که عمدتاً در جهت توضیح و تأکید همان چند مسئلۀ قدما ست که در طی زمان مورد توجه بوده است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مآخذ:
اسلامی ندوشن، محمدعلی، جام جهان بین، تهران، 1355ش؛
جامی، عبدالرحمان، اشعة اللمعات، چ سنگی؛ همو، بهارستان و رسائل، به کوشش اعلاخان افصح‌زاد و دیگران، تهران، 1379ش؛
همو، نفحات الانس، به کوشش محمود عابدی، تهران، 1370ش؛
حافظ، دیوان، به کوشش ابوالقاسم انجوی شیرازی، تهران، 1361ش؛
همو، همان، به کوشش پرویز خانلری، تهران، 1359ش؛
همو، همان، به کوشش محمد قدسی، تهران، 1381ش؛
همو، همان، به کوشش محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران، 1383ش؛
خرمشاهی، بهاءالدین، چارده روایت، تهران، 1367ش؛
همو، حافظ، تهران، 1388ش؛
همـو، حافظ‌نـامه، تهـران، 1367ش؛
همـو، ذهـن و زبـان حـافظ، تهـران،1362ش؛
خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب‌السیر، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1353ش؛
دادبه، اصغر، «شرحی بر حافظ، پیراسته از لطافتها»، نشر دانش، تهران، 1365ش، س 6، شم‍ 5؛
دشتی، علی، نقشی از حافظ، تهران، 1349ش؛
ریپکا، یان و دیگران، تاریخ ادبیات ایران، ترجمۀ عیسى شهابی، تهران، 1354ش؛
شاملو، احمد، حافظ شیراز، تهران، 1354ش؛
شبلی نعمانی، شعر العجم، ترجمۀ محمدتقی فخرداعی، تهران، 1316ش؛
شمیسا، سیروس، انواع ادبی، تهران، 1370ش؛
همو، سبک‌شناسی شعر، تهران، 1388ش؛
همو، کلیات سبک‌شناسی، تهران، 1384ش؛
همو، نگاهی تازه به بدیع، تهران، 1368ش؛
همو، یادداشتهای حافظ، تهران، 1388ش؛
صفا، ذبیح‌الله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، 1378ش؛
غنی، قاسم، تاریخ عصر حافظ، تهران، 1366ش؛
فرزاد، مسعود، «مسئلۀ توالی ابیات در حافظ شیراز، 1367ش؛
@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

👇👇👇👇

حافظ شیرین سخن

24 Oct, 09:46


سبک حافظ- بخش چهارم
استاد دکتر سیروس شمیسا

برخی از محققان قرآن را دارای ساختارهای دایره‌ای و متوازی می‌دانند (نک‍ : کویی‌پرس، 286-295) که در مثنوی مولوی هم دیده می‌شود. در این صورت شاید این ساختارها در غزلهای حافظ هم قابل جست‌و‌جو باشد. در ساخت دایره‌ای ظاهراً از هر جای نوشته شروع به خواندن کنیم، مطالب عمده را مرور خواهیم کرد. در ساخت متوازی، همان مفهومهای قبلی، باز با کلمات دیگری بیان می‌شوند. به نظر من اختلاف و اغتشاش در ضبط لغات و توالی ابیات حافظ هم می‌تواند برای محققان امروزی در حکم مختصۀ سبکی عمل کند (همان، 124). مجموعۀ مسائلی چون طنز، ایهام، عرفان، مدح، سیاست، رندی، قرآن و شیرین‌زبانیهای بدیعی از مسائلِ سبْکیِ حافظ است (همان، 123).
حافظ در بدیع لفظی بیشتر به انواع جناس و سجع، و در بدیع معنوی به انواع ایهام از قبیل ایهام تناسب، ایهام تضاد، ایهام ترجمه، تبادر (ایهام جناس) و استخدام توجه دارد؛ و در بیان، عمده توجه او به استعاره و تشبیه و نمادسازی است؛ از طرف دیگر شعر او از تلمیح به نکات و آموزه‌های عرفانی و قرآنی خالی نیست ( سبک‌شناسی، 232)؛ منتها در استفاده از غالب این مسائل هنری، شیوه‌های خاص خود را دارد، مثلاً تشبیه مضمر و تفضیل را با هم می‌آورد (یادداشتها، 136). حتى عروض و قافیۀ او هم جنبۀ سبکی دارد (همان، 132)؛ زیرا سبک، بحث لغت و دستور و عروض و قافیه نیست، بلکه طرز کاربرد و استفاده از آن است. چنان که مکرر مطالب و موضوعات شاعران دیگر را آورده، اما مُهرِ سبْک خود را بر آنها زده است. مثلاً موضوعات کهن را تبدیل به مضامین تازه کرده است؛ مضمونهایی که برخورد هنری گوینده با موضوع است (همان، 122). از میان 23 وزن خوش‌آهنگ که در دیوان حافظ به کار رفته است، به این 3 وزن عنایت بیشتری مشاهده می‌شود:
1. مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف (مفعولُ فاعلاتُ مفاعیلُ فاعلن).
2. مجتثّ مثمن محذوف (مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن).
3. رمل مثمن محذوف (فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن).
در حشو شعر به‌ندرت از تسکین (آوردن یک هجای بلند به جای دو هجای کوتاه) استفاده کرده است (همان، 132-133)؛
همین‌طور در قافیه هم کاربردهایی خاص دارد مثلاً در قافیه و ردیف معمولاً یکی از 3 مصوت بلند را می‌آورد (همان، 133) که از لحاظ موسیقی، باعث می‌شود شعر برای آواز و تحریر صوت مناسب باشد.
نیز به نظر من، حافظ لغات و اصطلاحاتی را که در عصر او در معانی عرفانی و مکتب اشعری مرسوم بوده، نظام اولیۀ زبان محسوب کرده، و آنها را به نظام ثانویه که گاه معنایی عادی، و گاه معنایی مدحی، و گاه معنایی خیامی و نظایر آن است، انتقال داده است (نک‍ : همان، 95). با این عمل شعر از طریق معنی ایهامی و ایهام تناسبی چندمعنایی می‌شود، مثلاً در این بیت:
وقت را غنیمت‌دان آن‌قدر که بتوانی
حاصل از حیات ای جان این دم است تا دانی (چ قزوینی، غزل 473)
وقت را که در دورۀ او معنی عرفانی داشته، به قرینۀ مصراع دوم در معنایی اولیه با تفکر خیامی به کار برده است و لذا شعر، حداقل با دو بینش عرفانی و خیامی قابل معنی‌گذاری است (شمیسا، همان، 96).
او در تغییر معنی لغات، اصطلاحات و تلمیحات و به اصطلاح تصرف هنری در آنها معمولاً قرینه می‌دهد (همان، 100).
در مورد انسجام یا عدم انسجام، یعنی پیوستگی یا استقلال ابیات، بحث سبکی او این است که اگر بیت را در محور افقی یعنی به صورت مجرد بخوانیم معمولاً عارفانه یا عاشقانه است، اما اگر بیت را با توجه به ابیات دیگر یعنی در محور عمودی لحاظ کنیم غالباً مدحی است. مثال:
شهباز دست پادشهم یارب از چه حال
از یاد برده‌اند هوای نشیمنم (چ خانلری، غزل 335).
یا این بیت به صورت مجرد عرفانی است، اما با توجه به کلیت، غزل مدحی است:
تورانشه خجسته که در من یزید فضل
شد منّت مواهب او طوق گردنم (همان غزل).

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

👇👇👇👇

حافظ شیرین سخن

24 Oct, 09:46


سبک حافظ- بخش سوم
استاد دکتر سیروس شمیسا

آنچه تاکنون در سبک حافظ بر آن تأکید شده، عبارت است از:
1. عدم انسجام یا استقلال ابیات؛
2. تأویل‌پذیری یا چندمعنایی بودن؛
3. شباهت شعر حافظ به شعر شاعران گروه تلفیق؛
4. قوی بودن جنبۀ عرفانی (نک‍ : خرمشاهی، چارده، 14-15؛ شمیسا، همان، 121، 132).
چنان که ملاحظه می‌شود بحثهای قدما بیشتر ناظر به معناست؛ اما در دوران معاصر بحثهای سبکی گاهی ناظر به معنا، و گاهی ناظر به صورت شعر است، هرچند این بحثهای لفظی و صوری هم عمدتاً در جهت تبیین همان مختصات معنایی است که عمدۀ آنها مورد توجه قدما هم بوده است. اما در بحث چندمعنایی بودن شعر حافظ، معاصران اندک اندک توجه یافتند که باید ابعاد دیگری ازجمله سیاسی و اجتماعی بودن یا احتواء بر مضامین خیامی را هم لحاظ کرد. چنان‌که شبلی نعمانی می‌نویسد:
«فلسفۀ خواجه تقریباً همان فلسفۀ خیام است» (1/ 218؛ نیز نک‍ : دشتی، 249-250؛ خرمشاهی، حافظ، 102-104). صادق هدایت هم در ترانه‌های خیام حافظ را تیزهوش‌تـرین شاگرد خیـام خوانده است (ص 45؛ نک‍ : شمیسا، همان، 111).
ریپکا می‌نویسد: «بهتر از همه بهار به کنه مطلب پی برده که می‌گوید: ... بسیاری از غزلها فریاد می‌زند که در زیر پردۀ شراب و معشوق، مقصود بیان مسائل سیاسی است» (ص 399). سرانجام، قاسم غنی در کتاب تاریخ عصر حافظ، بسیاری از غزلهای وی را با مسائل سیاسی و تاریخی عصر او پیوند می‌زند و نشان می‌دهد که بسیاری از آنها مدحی است (نک‍ : سراسر اثر).
مرتضوی برای نخستین بار اعلام می‌کند که ایهام مهم‌ترین خصیصۀ شعر حافظ است و برخی از ابیات او را از این دیدگاه می‌کاود (ص 455). البته باید توجه داشت که ایهام مصادیق مختلفی از ایهام تناسب، ایهام تضاد، ایهام تبادر، استخدام، استثناء منقطع، اسلوب الحکیم و جز آنها دارد (شمیسا، نگاهی ... ، 101-110). به هر روی، ایهام تأویل‌پذیری شعر حافظ را توضیح می‌دهد (مرتضوی، 455 بب‍ ؛ نک‍ : خرمشاهی، چارده، همانجا؛ شمیسا، یادداشتها، 121، 132).
آرتور آربری استاد دانشگاه کیمبریج در مقدمۀ خود بر «ترجمۀ پنجاه غزل حافظ» انسجام نداشتنِ ظاهریِ غزل را اسلوب حافظ می‌داند و بر آن است که وی خود آن را اختراع کرده است؛ سپس این اسلوب را انقلاب حافظ در غزل می‌خواند (نک‍ : ص 30-31؛ نک‍ : خرمشاهی، ذهن، 23، 26).
احمد شاملو معتقد است که توالی ابیات به هم خورده و باید به جای منطقی خود بازگردد (ص 27). مسعود فرزاد هم بر این عقیده بود و در یکی از مقالات پژوهشی خود دربارۀ حافظ به بحث توالی ابیات پرداخته (ص 149-154)، و ساقی‌نامه و مغنی‌نامه با توالی پیشنهادی او مورد قبول انجوی (در دیوان مصحح او) قرارگرفته است (ص 275، 281).
خرمشاهی ناپیوستگی یا نبود ظاهری تلائم و انسجام را که در قرآن است، منشأ این خصیصۀ سبکی حافظ می‌داند (همان، 1-26). به عبارت دیگر، او ساختمان غزل حافظ را متأثر از سوره‌های قرآن می‌داند (همان، 19).

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

👇👇👇👇

حافظ شیرین سخن

24 Oct, 09:46


سبک حافظ- بخش دوم
استاد دکتر سیروس شمیسا

قدیمی‌ترین کسی که از یک مختصۀ سبکی حافظ سخن گفته (اگر نقل حبیب‌السیر افسانه نباشد)، شاه شجاع ممدوح و دوست حافظ است که در مقام عیب‌جویی خطاب به حافظ گفته است:
«هیچ یک از غزلیات شما از مطلع تا مقطع بر یک منوال واقع نشده، بلکه از هر غزلی سه چهار بیت در تعریف شراب است و دو سه بیت در تصوف و یک دو بیت در صفت محبوب [ممدوح، معبود] و تلوّن در یک غزل خلاف طریقت بلغاست» (خواندمیر، 3/315؛ نیز نک‍ : غنی، «سا»).
این‌که می‌گوید: تلون در یک غزل خلاف طریقت بلغاست، اشاره به ساختار غزل قبل از حافظ است که ساخت منسجمی دارد و تا غزل سعدی حول و حوش یک موضوع با حفظ ارتباط بین ابیات سروده می‌شده است (خرمشاهی، چارده ... ، 111). چنان‌که پس از این، اشاره خواهد شد، مهم‌ترین مختصۀ سبکی حافظ همین عدم اتّساق و به اصطلاح پریشانی موضوع و استقلال ابیات است که تا امروز هم همواره مورد بحث و فحص حافظ‌شناسان بوده است؛ هرچند برخی این مطلب را قبول ندارند و می‌گویند بین ابیات ربط هست، منتها گاهی این پیوند بسیار ظریف است به نحوی که به زحمت قابل کشف است (شمیسا، همان، 121؛ نیز نک‍ : خرمشاهی، ذهن، 22).
بعد از شاه شجاع، جامع دیوان حافظ، محمد گل‌اندام که دوست و همدرس او بوده است، به برخی از مختصات سبکی حافظ از قبیل چندمعنایی بودن، یا ساحتهای مختلف معنایی اشاره کرده است:
«در هر واقعه‌ای [مثلاً حوادث تاریخی] سخنی مناسب حال گفته ... گاه سرخوشان کوی محبت را بر جادۀ معاشقت و نظربازی داشته [= عاشقانه]... و گاه دُردی‌کشان مصطبۀ ارادات را به ملازمت پیر دیرمغان [= عرفان] و مجاورت بیت‌الحرام خرابات [= خیامی] ترغیب کرده ... در مجلس خواص و عوام و خلوت سرای دین و دولت، پادشاه و گدا و عالم و عامی بزمها ساخته، و در هر مقامی شغبها آمیخته، و شورها انگیخته ... سماع صوفیان بی‌غزل شورانگیز او گرم نشدی [= عرفانی] و مجلس می‌پرستان بی‌نقل سخن ذوق‌آمیز او رونق نیافتی» (ص «قا» ـ «قه»).
سپس نوبت به جامی می‌رسد که چند اشارۀ مهم سبکی در مورد حافظ دارد. در بهارستان می‌نویسد: «سلیقۀ شعری وی [حافظ] نزدیک است به سلیقۀ نزاری قهستانی» (ص 148).
صفا این گفته را نمی‌پذیرد و می‌گوید: «جز استقبال از چند غزل نزاری اثر دیگری از او در اساس و بنیاد سبک حافظ ملاحظه نمی‌کنیم» (3/740).
اما بعید نیست که اشارۀ جامی به همان سبک شاعران گروه تلفیق (غزل‌پردازان قرن 8 ق) باشد که شعر عاشقانه، عارفانه و مدحی را به هم درآمیخته بودند و نام نزاری را به عنوان ذکر جزء می‌آورد تا کل اراده شود (نک‍:: شمیسا، سبک‌شناسی، همانجا).
جامی در نفحات الانس می‌نویسد: «هر چند معلوم نیست که وی دست ارادت پیری گرفته و در تصوف به یکی از این طایفه نسبت درست کرده، اما سخنان وی چنان بر مشرب این طایفه واقع شده است که هیچ‌کس را آن اتفاق نیفتاده. یکی از عزیزان سلسلۀ خواجگان [= نقشبندیه] قدّس الله تعالى اسرارَهم فرموده است که هیچ دیوان به از دیوان حافظ نیست اگر مرد صوفی باشد» (ص 611-612).
اشارۀ جامی به قابلیتِ وسیعِ توجیهاتِ عرفانی از شعر حافظ است که از دیرباز تاکنون ادامه دارد، هرچند به قول جامی اصلاً معلوم نیست که حافظ صوفی بوده باشد. به گفتۀ یکی از محققان (شمیسا، یادداشتها، 95- 98)، این امر به این سبب است که شعر حافظ در محور افقی معمولاً عاشقانه یا عرفانی است، حال آن‌که در محور عمودی می‌تواند مدحی باشد؛ دلیل دیگر این است که او با معانی ایهام تناسبی شعر را چندمعنایی می‌کند (نک‍ : مرتضوی، 456- 458).
جامی در شرح اشعة اللمعات می‌گوید: «ورای طور شاعری او را طوری است ... » (ص 409؛ نیز نک‍ : معین، 2/555). این عبارت هرچند اشاره به دشواری تعیین سبک شخصی اوست ــکه در مورد اکثر شاعران بزرگ صاحب سبک خاص هم کم‌وبیش صادق استــ بر مقام معنوی و قدسی حافظ هم اشاره کرده است.
بعد از جامی، دیگر تا دوران معاصر در این مورد بحث مهمی نیست و اگر هم هست تکرار همان سخنان قدماست، چنان که رضاقلی هدایت با توجه به مقدمۀ محمد گل‌اندام و سخنان جامی در ریاض العارفین می‌نویسد: «چنان در دل هر طایفه نشسته که اکثر فِرَق مختلفه او را هم‌مسلک خویش دانسته‌اند» (ص 286؛ نک‍ : گل‌اندام، جامی، همان‌جا؛ نیز نک‍ : اسلامی، 208).

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

👇👇👇👇

حافظ شیرین سخن

24 Oct, 09:45


سبک حافظ- بخش اول
استاد دکتر سیروس شمیسا

پیش از همه خود حافظ مثل همۀ شاعران بزرگ دیگر اشاره‌هایی به شیوۀ شاعری خود دارد که هرچند به صراحت نمی‌توان گفت مقصود او چیست، اما می‌توان به تخمین و تقریب، اقوال او را تأویل و تفسیر کرد:
مثلاً یک بار شعر خود را «رندانه» خوانده و تصریح کرده است که:
همچو حافظ به رغم مدعیان
شعر رندانه گفتنم هوس است (چ قزوینی، غزل 42)
آیا رندانه فقط صفت محتوای شعر است یا صورت شعر هم برای حمل معانی رندانه باید رندانه باشد، مثلاً با ایهام چندمعنایی شود؟
یا در این بیت:
گر دیگری به شیوۀ حافظ زدی رقم
مقبول طبع شاه هنرپرور آمدی (همان چ، غزل 439)
که مصراع دوم را هم می‌توان اخباری خواند و هم سؤالی.
شیوۀ حافظ به نظر خود شاعر چگونه بوده است؟
یا در این دو بیت:
حافظ آن ساعت که این نظم پریشان می‌نوشت
طایر فکرش به دام اشتیاق افتاده بود (همان چ، غزل 212)
و:
شعر حافظ همه بیت‌الغزل معرفت است
آفرین بر نفس دلکش و لطف سخنش (همان چ، غزل 281)
شاید به استقلال ابیات غزلهایش اشاره کرده باشد (نک‍ : خرمشاهی، ذهن ... ، 22-23).
این بیت:
استاد غزل سعدی است پیش همه کس اما
دارد سخن حافظ طرز سخن خواجو
که در برخی از نسخ ازجمله تصحیح قدسی (ص 502) نیز آمده، از نظر سبک‌شناسی بسیار مهم است. صفا آن را از «یکی از شاعران قریب به عهد حافظ» دانسته (3/894)، اما تاکنون چنین شاعری شناخته نشده است. به هر روی، گویا مرادِ گوینده سبک شاعران قرن 8 ق/14م، امثال خواجو (د 753ق)، سلمان ساوجی (د 778ق)، عماد فقیه (د 773ق)، عبید زاکانی (د 771ق) و ناصر بخارایی (د 779ق) باشد که نگارنده آنان را شاعران گروه تلفیق خوانده است (سبک‌شناسی، 230).
غزل این شاعران با غزل شاعران قبل از قرن 8 ق (مثلاً سعدی و مولوی) متفاوت است. آنان شعر عاشقانه و عارفانه را با هم تلفیق کرده، و مدح را هم از قصیده، که در حال زوال بود، وارد غزل نموده بودند. از ملزوماتِ این شیوه یکی ایهام است که مورد توجه همۀ شاعران گروه تلفیق است؛ سبک حافظ هم دقیقاً چنین است، یعنی 3 ساحتِ عاشقانه، عارفانه و مدحی دارد (یادداشتهای حافظ، 119). برجسته‌ترین شاعر این گروه خواجو بود که حافظ با او حشر و نشر داشت. بدین ترتیب، می‌توان سبک حافظ را، از نظر دوره، همان اسلوب شاعران گروه تلفیق دانست، منتها سبک حافظ علاوه بر آن، ویژگیهایی شخصی هم دارد که تعیین آنها محتاج به تفصیل و بحث است.

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

👇👇👇👇

حافظ شیرین سخن

23 Oct, 19:05


شیراز در نگاهِ حافظ
🔶 دکتر علیرضا قیامتی


@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

22 Oct, 19:27


✳️ گزینش و چینش واژگان، راز ماندگاری حافظ: نگاهی به شعر حافظ از دریچه ی زبان شناسی جدید

❇️ حافظ را لسان الغیب و خاتم الشعرا می خوانند. او را حافظه تاریخی ایران و حامل فرهنگ ایران زمین می دانند... .
راستی راز این بزرگی در چیست؟

عده ای می گویند: او حافظ قرآن است؛ در حالیکه همه می دانیم رودکی سمرقندی هم حافظ قرآن بوده و در هشت سالگی قرآن را از بر کرده است. عده ی دیگری می گویند: کلام حافظ برگرفته از قرآن و کلام خداوند است؛ حال آن که مثنوی مولوی آن چنان با مفاهیم قرآنی عجین شده است که آن را قرآن عجم می نامند.

جماعتی می گویند: او یک روشنفکر و مصلح اجتماعی است؛ ولی فراموش نکنیم که سعدی هم یک مصلح بزرگ اجتماعی است و چیزی از حافظ کم ندارد.

عده ای او را یک منتقد بزرگ می دانند که در برابر کجی های روزگار ساکت ننشسته و تیغ زبان برکشیده است؛
در حالیکه عبید و سوزنی و بسحاق اطعمه و دیگران در این مورد چیزی کم نگذاشته اند.

شاید گروهی بگویند: حافظ یک عارف بزرگ است که با زبان عشق با مردم سخن می گوید. این سخن درست است؛ ولی عرفان حافظ با همه ی رندی خود، ادامه ی عرفان بزرگانی چون سنایی و عطار و مولوی و دیگرانی است که پیش از او بوده اند.

◀️ یا عنایت به توضیحات بالا، پس چرا حافظ در نگاه ما ایرانیان، همچنان بزرگ و ماندگار است؟!

◀️ اصولا" حافظ در ارتباط با مسائل بالا، حرف تازه ای نزده است. او در برابر شعر و فکر پیشینیان، راه تقلید را انتخاب کرده و در پاره ای موارد؛ اشعار دیگران را با همان وزن و قافیه جواب داده است.

کلا" روزگار حافظ، روزگار تقلید بوده و حافظ هم چاره‌ای نداشته جز این که همین مسیر را طی کند؛ ولی به گونه ای دیگر.
با همه ی این اوصاف، حافظ همچنان بزرگ است و سر این بزرگی را باید در زبان شعری او جست وجو کرد.

ما از زندگی این شاعر اطلاع چندانی نداریم و از سخنان محمد گل اندام، که بنابه قولی دوست و هم شاگردی او بوده، به جز توصیفاتی کلی، چیزی افاده نمی شود و مستندات تاریخی هم اندک هستند؛ پس بهتر که به سراغ کلام او برویم.

اگر شعر را آفرینش زیبایی به وسیله ی زبان یا رستاخیز واژه ها تعریف کنیم، شعر حافظ به طور یقین، مصداق این دو تعریف است.
آنچه که به شعر حافظ، زیبایی و عظمت و ماندگاری بخشیده، استفاده ی بهینه و هنرمندانه ی این شاعر از سازوکارهای زبانی است.

حافظ هنگام ورود به لایه های صرفی زبان، دست به گزینش هنرمندانه ی واژه ها می زند؛ وقتی وارد لایه های نحوی می شود، به شکلی جادویی به چینش و سازماندهی واژه ها می پردازد؛ و هنگامی که به لایه های معنایی می رسد، مسیر معنایی واژه ها را عوض می کند.
پس دلایل اعجاب و ماندگاری شعر حافظ را می توان خلاصه وار به صورت زیر بیان کرد:

◀️1. گزینش واژه ها:

حافظ در انتخاب واژه ها به انواع ظرفیت های معنایی و تناسب ها و تقارن های آوایی آن ها توجه دارد؛ به گونه ای که اگر واژه ای درون بیتی با معادل خود عوض شود، کل هندسه ی معنایی آن بیت به هم می ریزد. به بیت زیر توجه بفرمایید:

● تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او
زان سفر دراز خود عزم وطن نمی کند

انتخاب واره ی "چین" در سخن بالا بسیار هنرمندانه است؛ زیرا با ایهامی که دارد و معناهای متفاوتی(شکن/جعد- سرزمین چین) از آن برداشت می شود، تناسب ها ی زیبایی با دیگر واژه ها از جمله "زلف" و "سفر" پیدا می کند.

◀️ 2. چینش واژه ها:

حافظ با سازماندهی واژه ها و بهره برداری از امکانات نحوی زبان، در بیشتر موارد دست به آفرینش ساختار های ابهام دار و چند پهلو می زند که کمتر شاعری چنین شگردی دارد. به نمونه ی زیر توجه بفرمایید:

● من ترک می و شاهد و ساغر نمی کنم
صد بار توبه کردم و دیگر نمی کنم

به ساخت ابهام دار مصراع دوم، به خاطر عملکرد فعل پایانی، دقت بفرمایید.

◀️ 3. تغییر دادن جهت معنایی واژه ها:

یکی از پیچیده ترین شگردهای هنری حافظ استفاده از واژه ها در معنای معکوس آن هاست به گونه ای که بار معنایی، عاطفی و فرهنگی واژه ها به ضد آن ها تبدیل می شود؛ به عنوان نمونه، به بار معنایی گروه واژه ی "خرابات مغان" و واژه ی " پاکدامن" در بیت های زیر توجه کنید:

● در خرابات مغان نور خدا می بینم
وین عجب بین که چه نوری زکجا می بینم

● حافظ به خود نپوشید، این خرقه ی می آلود
ای شیخ پاکدامن معذور دار ما را

❇️ نتیجه:

حافظ در حوزه ی اندیشه و عرفان ایرانی - اسلامی حرف تازه ای نزده، بلکه به کمک شگردهای زبانی پیچده حرف های زده شده را به شکلی تازه دوباره گویی کرده است؛ این است راز ماندگاری حافظ...

❇️ س.داریوش رضوی. آذرماه 1396

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

22 Oct, 07:39


کرامات عارفانه‌ی شیخ لسان‌الغیب که با پندی به مریدانش زندگی‌شان را دگرگون کرد.

منم اولش باورم نمی‌شد!😳

❇️ استاد محمدرضا کاکائی

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

22 Oct, 05:09


❇️ نظر دکتر کزازی در مورد بهترین بیت حضرت حافظ

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

22 Oct, 04:05


✳️ تفاوت حرف «ق» و «خ»

« ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم
جامهٔ کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم

رقم مغلطه بر دفتر دانش نزنیم
سر حق بر ورق شعبده ملحق نکنیم»

❇️ من تریدی ندارم که حافظ در انتخاب هجای «-ق» در قافیه و صامت «ق» در درون شعری با این حال و هوای اعتراض‌آمیز و خطابی، کاملاً از روی آگاهی و توجه به تأثیر موسیقایی آن عمل کرده است. ابن‌جنّی در کتاب الخصایص اشاره می‌کند که اعراب کلمهٔ «قَضْم» -به معنی شکستن- را در مورد اجسام خشک و کلمهٔ «خِصْم» -به معنی شکستن- را برای اجسام نرم به کار می‌برند و این به سبب قوت «ق» و ضعف «خ» است. از این روی صوت قوی‌تر را برای فعل قوی‌تر و صوت ضعیف‌تر را برای فعل ضعیف‌تر به کار برند. ابن‌سینا نیز وقتی می‌خواهد توضیح دهد که اصوات حروف از حرکت‌های غیرگفتاری هم شنیده می‌شود، دربارهٔ صوت حاصل از حرف «ق» می‌نویسد که از شکافتن جسم‌ها و کنده شدن ناگهانی آنها شنیده می‌شود.

❇️ گمشده لب دریا، تأملی در معنی و صورت شعر حافظ، تقی پورنامداریان، ص ۹۹

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

22 Oct, 03:07


✳️ پیر در دیوان حافظ

« پیر مغان حکایت معقول می‌کند
معذورم ار محال تو باور نمی‌کنم »

❇️ پیر، هفتمین جایگاه در آئین مهر است که یک کاراکتر خیالی است و شخص خاصی مد نظر نیست :

درجه اول : کلاغ
درجه دوم : پوشیده
درجه سوم : جنگی
چهارم : شیر
پنجم : پارسایی
ششم : مهر پویا
هفتم : پیر یا پدر

« عمر بگذشت به بی حاصلی و بوالهوسی
ای پسر جام می م ده که به #پیری برسی »

◀️ یکی از دعاهایی که ریشه در ایران باستان دارد #پیر شدن است، بچه که بودم اقوام و اطرافیان کهنسال خطاب به من می‌گفتن: الهی پیر بشی

یک بار با گلایه از مادرم پرسیدم: چرا بهم میگن پیر بشم! مگه من چکار بدی انجام دادم که میخوان عصا بگیرم دستم !؟
مادرم گفت: این یه دعاست نه نفرین، از اونجا فهمیدم که به هر کس لطف کنند بهش میگن الهی پیر بشی

حالا، فهمیدم پیر هفتمین مرحله از سیر و سلوک در آئین مهر است (پیر در دین کهن ایران باستان و لفظ پدر در شاخه‌های اروپایی مهرپرستی، اشارت به خدای زمان یا زروان دارد که در اسطوره‌های باستانی آیین‌های بومی پیش از زرتشت، پدر اولین عالم دو نهاد کیهانی اولیه، نور و تاریکی و انتهای دانش و حکمت و عقلانیت در مرتبه‌های این آیین باستانی می‌باشد)

◀️ اما در شکل عامیانه پیر کسیست که عمر طولانی کرده و اکنون از مسائل دنیوی بی نیاز است و خوب می‌داند که فرصت زیادی برای زندگی ندارد، معمولا در چنین شرایطی انسان باید با تجربه شده باشد و دنیا دیده باشد، چشم و دل سیر و عاری از شهوات جنسی و دنیوی و....‌ باشد، لیکن چنین شخصی کمتر به اشتباه میفتد.

◀️ حافظ شاعریست که از بدی‌ها بیزار است و جایگاه رفیع انسانیت را توصیه و دوری و اجتناب از خطا رو یادآوری میکند، به زعم بنده حتی در جوانی نیز می‌توان پیر بود.

◀️ از دیدگاه من، حافظ خودش همان پیریست که می‌گوید، همان پیری که خطا رانمی‌بیند و یا خطا پوشی می کند و گذشت می‌کند، همان پیری که حکایت معقول می‌کند و محال را نمی‌پذیرد، همان پیری که چنان رندانه پیام خود را برای اهل عقولِ نسل‌های آینده به یادگار گذاشت است که افرادی که اهل تفکر باشند بدانند چه دردهایی داشته و آبشخور آلام از کجا بوده است.

تا آیندگان بدانند از چه می‌نالد و توصیه اش چیست، پیامی که اگر ذره‌ای خطا کنی در برداشت، با یک انحراف چشمگیر از حافظ واقعی دور می‌شوی و به حافظ خیالی می‌رسی

◀️ این موارد نظر من بود در مورد واژه‌ی #پیر در دیوان حافظ

#محمدرضاکاکائی
۱۵ امرداد ۱۴۰۲ خورشیدی

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

21 Oct, 19:28


✳️ یک اصطلاح موسیقی در شعر حافظ شیرازی

« زبان کلک تو حافظ چه شکر آن گوید
که گفته سخنت می‌برند دست‌ به دست
#حافظ »

❇️ در اغلب نسخه‌های کهن و معتبر دیوان حافظ، کاتبان این بیت را همین گونه ضبط کرده‌اند. کاتبان دوره‌های بعد که معنی «گفته سخن» را نمی‌دانسته‌اند آن را به تحفه سخن و شکّر سخن و... تغییر داده‌اند.

◀️ مسعود فرزاد در نسخه مورد تصحیح خود صورت «شکر سخن» را در متن آورده است و نوشته:

«با توجه به چه شکر آن گوید که در مصرع اول داشتین، این جا مسلما شکّر مرجح است. حافظ این دو کلمه را دوست داشته است که همراه یکدیگر بیاورد...».

◀️ سودی در شرح خود گفته را برگزیده و در توضیح آن چنین نوشته است:

«سخن مطلقا حرف است، چه گفته شده باشد چه گفته نشده باشد. محصول بیت: ای حافظ زبان قلم تو چگونه شکر آن به جا آورد...که سخنان گفته تو را دست به دست می‌گرداند».

◀️ از اینها که بگذریم با توجه به یک نکته موسیقیایی، ضبط «گفته سخن» ارجحیت دارد. در کتاب مجموعة الاغانی الشرقیه القدیمة و الجدیدة که گنجینه‌ای است در شناخت موسیقی سنتی ایرانی و مولف آن تمام اصطلاحات و واژه‌های مربوط به موسیقی را در آن شرح داده، در مورد «گفته» می‌گوید:

«گفته، کلمه‌ای ترکی است که به گاف تلفظ می‌شود و معنای آن ابیات شعر، یعنی نظم و قصیده است».

◀️ باید توجه داشت که «گفته» در معنی شعری که به آواز خوانده می‌شود، یعنی چیزی در حد ترانه و تصنیف و امثال آن، از قرن‌ها قبل از حافظ رواج داشته است.

◀️ امیرخسرو دهلوی در مثنوی قران السعدین در توصیف موسیقی دانان می‌گوید:

گشته از آن قول که قوال راست
گفته گهی راست گهی نیم راست

یا وقتی حافظ می‌گوید که:

مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما...
ناظر به همین معنی گفتن است.

❇️ برگرفته از کتاب این کیمیای هستی، مجموعه مقالات و یادداشت‌های استاد دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی، به کوشش ولی الله درودیان.

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

21 Oct, 19:00


گستره مضامین اشعار حافظ، دکتر حمیدیان
🔶 دکتر حمیدیان


@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

21 Oct, 15:24


✳️ توضیح اصطلاح های « مفرح یاقوت »و
«کمان بر سر بیمار کشیدن» در غزلیات حافظ شیرازی به عنوان دو درمان بیماری


❇️ حافظ در یکی از شعرهای معروفش با مطلع :

«رواق منظر چشم من آشیانهٔ توست
کرم نما و فرود آ که خانه خانهٔ توست

می‌فرماید:

علاج ضعف دل ما به لب حوالت کنن
که این مفرّح یاقوت در خزانهٔ توست

یکی از انواع مفرّحات یا داروهای مقویِ دل در طب قدیم «مفرح یاقوت» بوده، و آن شرابی است آمیخته با اندکی از گَرد ساییده‌شدهٔ انواع گوهرهای گران‌بها مانند یاقوت و مروارید و عقیق. حافظ در این بیت درد را توصیف و درمان را تجویز کرده‌است.

❇️ در شعری دیگر، شاعر شیرین‌سخن می‌گوید:

با چشم و ابروی تو چه تدبیرِ دل کنم
وه زین کمان که بر سرِ بیمار می‌کشی!

در درمان‌های رایج میان مردم، «کمان بر سر بیمار کشیدن» شیوه‌ای برای شوک وارد کردن به بیمار بوده‌است. سینی‌ای نزد او می‌آوردند و ناگهان تیری از دور به سینی پرتاب می‌کردند تا بر اثر صدای برخورد، بیمار به هوش آید. حافظ چشم و ابروی دلدار را به این تیر و کمان تشبیه می‌کند، و افسوسی که اظهار می‌کند، نشانهٔ بهبود نیافتن از این روش است.

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

21 Oct, 13:11


✳️ نقش مغبچه در غزلی از حافظ

دوش رفتم به در میکده خواب‌آلوده
خرقه تر دامن و سجّاده شراب‌آلوده

آمد افسوس‌کنان مغبچهٔ باده‌فروش
گفت بیدار شو ای رهرو خواب‌آلوده
#حافظ، غ۴۲۳

❇️ حافظ در راستای روشن‌گری و آگاهی اذهان عمومی و گمراهان، گاه دست به خودزنی زده و خودش رو آلوده به گناهی یا پیرو مکتبی یا اندیشه‌ای می‌سازد تا راحت‌تر بتونه به اهداف خودش در مسیر انسان‌سازی و رشد افکار برسه.

در این غزل، حافظ، در جلد خرقه‌پوشی متظاهر و ریاکار فرو رفته و چنان داستان‌نویسی، نقش یک سالک رو به خودش داده که سجادهٔ تقوا بر دوش نهاده و در مسیر سلوک تا حدودی پیش رفته، اما از شدت ریاکاری و فریب و نیرنگ در این زاهدان متشرع، دچار ناکامی و سرخوردگی شده و نهایتاً با خرقه‌ای که آلوده به انواع گناهان است. (با تعریضی به شراب‌خوار بودن زاهد، ضمن ادعای زهد و پرهیزگاری خویش!) رو به میکده می‌آورد.

در این قسمت، نقش دوم داستان که مغبچهٔ باده‌فروش است جلوه می‌نماید و شروع به پند و اندرز این سالک ناآگاه که گویی در خواب غفلت و بی‌خبری بوده؛ می‌‌کنه.

مغبچه به حافظ می‌گه که: از خواب غفلت بیدار شو و به خودت بیا و از کارهایی که در قالب و پوشش این خرقه انجام دادی توبه کن و خودت رو از آلودگی‌های اون خرقهٔ ریا و تزویر پاک کن، سپس وارد میخانه شو.

در واقع مغبچه، راه نجات از اون سرخوردگی رو در شراب‌نوشی می‌دونه، چرا که مستی با شراب رو هزار بار بهتر از زهدفروشی با حقه و ریاکاری می‌دونه.

آیا مغبچه در این غزل در نقش محتسب ایفای نقش می‌کند؟

اگر بخواهیم بگوییم که مغبچه در نقش محتسب فرو رفته، کل روند داستان‌گونه‌ای که گفتیم زیر سؤال می‌ره.

ما گفتیم حافظ در نقش یک سالک ناآگاه و گناهگار فرو رفته و با خرقه‌ای آلوده به میکده می‌ره.

اینجا، مغبچه در نقش یک ناصح فرو رفته و شروع به پند و اندرز اون سالک که مشتی از خروار است (از قشر زاهدان ریاکار و همان محتسب) می‌کنه.

خود محتسب، نمونه‌ٔ بارز گناه و شراب‌خواری و شهوت‌پرستی است و مغبچه در لوای پند و اندرز خود در حال برشمردن معایب و گناهان سالک و امثال محتسب است.

در بیت:
به هوای لب شیرین‌پسران....
نیز اشاره به شهوت و هوا و هوس بی‌اندازهٔ زاهدان ریاکار و فریبکار (که محتسب هم از همین قشر است) می‌کنه.

و اون سالک رو نصیحت می‌کنه که کاری نکن که خلعت پیری تو، هم مانند خلعت جوانی، آلوده به ناپاکی‌ها بشه. (در واقع داره میگه حداقل تو پیری عاقل و درست شو)

در بیت:
گفتم ای جان جهان....

حافظ، مغبچه رو مورد خطاب قرار میده.
آیا حافظ که به هیچ روی با محتسب هم‌سو نمیشه، با ترکیب جان جهان، اون رو خطاب می‌کنه؟ (هر چند مغبچه در نقش محتسب بره.)
بلکه با زبان آتشینی که داره راحت می‌تونست با واژه‌ای طنزآمیز و کوبنده با مغبچه حرف بزنه، در حالیکه با لحنی آرام و با‌محبت اون رو مورد خطاب قرار میده و در بیت می‌گه: عزیزم، تو که این همه داری من و نصیحت می‌کنی، اینم بگو که  در این فصل بهار که همه چیزش یادآور شراب است، هیچ اشکالی نداره که در این بهار توبه‌شکن میگساری کنیم.

و در بیت آخر که بسیار زیباست، حسن ختام این گفت‌وگوی دو نفره است:

گفت: حافظ، لغز و نکته به یاران مفروش
آه از این لطف به انواع عتاب‌آلوده

حافظ در مصراع دوم که ابتدا باید معنا کنیم می‌گه: فریاد از اون پاسخی که او (مغبچه) با لطف همراه سرزنش خودش به من داد و گفت:
(مغبچه به حافظ میگه): که این همه با نکته‌گویی و لغزپراکنی خودت، فضل و داناییت رو به رخ من مغبچهٔ باده‌فروش نکش و هر کاری می‌خوای بکن.

۲۰ مهر ۱۴۰۳
شیرین‌غزل

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

21 Oct, 12:59


زین آتش نهفته؛ نام کتابی است از یاسر دالوند. همانطور که بر روی جلد نوشته شده، پژوهشی در ایهام‌های پنهان شعر حافظ است. مولف در همان ابتدا اشاره می‌کند که این کتاب، پایان نامه کارشناسی ارشد ایشان است ( با راهنمایی استاد سعید حمیدیان) با اندکی تغییر و اصلاحات.
قرار است چندی مهمان خوان یاسر دالوند و همراه او شویم. البته که پر واضح است که میزبان اصلی، حافظ است. نویسنده قبل از ورود به بحث اصلی، موضوعِ آگاهی یا عدم آگاهی حافظ از معانی ایهامی واژگان را مطرح می‌کند. ایشان نظر می‌دهند که:« در این بررسی ما در پی اثبات این مطلب نیستیم که که شاعر در همه موارد به همه معانی و نکته‌های داده شده نظر داشته و با عمد و آگاهی آن‌ها را در سخن خویش فشرده است، بلکه هدف ما نشان دادن توانش هنری متن حافظ است. اما این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که اگر چه به قطع و یقین نتوان این طرائف را به مولف نسبت داد، دست کم می‌توان احتمال آگاهی وی از آنها را محتمل دانست» (دالوند، ص۵۱).

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

21 Oct, 12:57


این کتاب از دکتر محمد راستگو است که درباره شیوه نکته سنجی و انتخاب کلمات توسط حافظ سخن می‌گوید. همانطور که میدانیم حافظ بارها بر اشعار خودش دست میبرده، تا فرم شعری خود را به کمال برساند.
 ابتدای کتاب درباره «مهندسی سخن» یا آنچه که پیشینیان، « تنکیت» میگفته اند، سخن می‌گوید.
تنکیت یعنی شاعر یا نویسنده برای بیان خواسته اش از میان چند واژه هم معمی و هم سو که همه را می‌تواند استفاده کند، یکی را برگزیند. چرا که در یکی نکته ای است که آن واژه را بر دیگر واژگان ترجیح می‌دهد.
مثلا در قرآن آمده است: «و انه هو رب الشعری » 
خداوند با این که آفریدگار همه ستارگان و همه چیز است، از میان ستارگان، شَعری را گفته که کنایه و طعنی باشد به مردی به نام ابن ابی کبشه که ستاره شعری را برگزیده بود و ستایش میکرد.
در این بیت انوری هم از تنکیت استفاده شده است:
ای مسلمانان فغان از جور چرخ چنبری
وز نفاق تیر و قصد ماه و کید مشتری
انوری میتوانست بگوید: کین ماه و مکر دشمنی اما اولا ماه ستاره قاصدان است و همچنین کید یکی از منازل قمر است....

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

21 Oct, 12:57


در پی آن آشنا
مهندسی سخن در سروده های حافظ شیرازی
دکتر سید محمد راستگو

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

21 Oct, 05:53


✳️ خلاصه ای از کتاب «چهارده روایت» استاد خرمشاهی.:
✳️ بخش : دوم ( پایانی )

◀️ ۶) انقلاب حافظ در غزل: در سیری که غزل داشته است میبینیم که در قرن چهارم و پنجم به صورت تغزل و تشبیب افتتاح قصیده را تشکیل می‌داده و در قرن های بعد توسط سنایی و انوری و ... کم کم شکل می‌گیرد و در نزد سعدی و مولانا به اوج خود می‌رسد. حافظ زمانی شروع به غزل سرایی می‌کند که قدرت در اختیار سعدی و مولانا است و اگر بخواهد شیوه آنها را ادامه دهد مطمئنا نتیجه ای نخواهد داشت. غزل های تا آن زمان غالبأ تک مضمونی هستند مثلا عشق . انقلابی که حافظ در غزل می‌کند دادن استقلال به هر بیت غزل است به شیوه قرآن. اگر توجه کرده باشیم به جز سوره یوسف که در بردارنده یک مضمون و حکایت است ، بقیه سوره ها موضوعات مختلف دارند.
شعرهای حافظ هم همین گونه است و در آن با تک بیت های درخشانی روبرو هستیم که به قول خود او شعر حافظ همه بیت الغزل معرفت است.
این جزو سبک حافظ است که اینگونه غزل سرایی می‌کند و همین غزلیات حافظ موجبات فراهم آمدن سبک هندی را فراهم می‌کند که البته در سبک هندی با افراط روبرو هستیم بر خلاف حافظ. این استقلال دادن به هر بیت را پاکستانی ها پاشانی هم میگویند.

◀️ ۷) تاویل پذیری شعر حافظ: از اشعار حافظ میتوان برداشت های متنوعی داشت مثلا همین می که میتوان شراب انگوری یا عرفانی درنظر گرفت یا مثلاً این بیت نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد - این اصلا برای شاه شجاع است اما خب بیشتر شارحان برای پیامبر در نظر گرفته اند.

در این کتاب دو تا از ابیات مورد بحث حافظ را شرح می‌دهد.

۱. عشقت رسد به فریاد ور خود به سان حافظ
قرآن ز بر بخواندی با چهارده روایت

در این بیت تنها چیزی که مشکل بیت را حل میکند این است که ما ور خود یا در بعضی نسخه ها گر خود را به معنای حتی اگر در نظر بگیریم. که در جاهای دیگر هم از دیوان حافظ کاربرد داشته است.
‏معنای بیت: در نهایت عشق به فریاد تو می‌رسد و کمکت میکند حتی اگر مانند حافظ قرآن را با چهارده روایت آن به خاطر داشته باشی.

‏۲. ماجرا کم کن و باز آ که مرا مردم چشم
خرقه از تن به درآورد و به شکرانه بسوخت

ماجرا کم کردن یعنی مدت زمان آشتی کنان را کم کردن، سریع تر بیا آشتی کنیم تا هجران و دوری به پایان برسد
‏مردم چشم هم همان اشک هایی است که به نوعی غماز درون است و از حال آدم خبر میدهد.
‏خرقه : لباس مقدس صوفیان بوده است مخصوصا در فاصله بین سنایی تا عطار که زمان اعتلای تصوف و عرفان بوده است. و چون چاک نداشته است از سر در می آورده اند و سوزاندن آن هم کار زشتی بوده چون مثل قرآن سوزاندن تعبیر می‌شده است. اما چرا شکر کرده موقع سوزاندن چرا که خرقه ای که در زمان حافظ می‌پوشیدند خرقه زهد نبوده بلکه خرقه ریا و سالوس بوده است:
‏چه بسا خرقه که مستوجب آتش باشد.

‏در کل در این بیت اشاره میکند که زمان دوری را کم کن بیا آشتی کنیم که مانع کنار رفته است . به خاطر گریه و بی تابی،گجت ج من خرقه را از تن به در کرده ام و آن را در آتش سوزانده ام تا فکر نکنی زاهد ریایی هستم.

در فصلی از کتاب به بررسی غزل منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن میپردازد:

این غزل دربردارنده اندیشه های ملامتی حافظ است.

ملامتیه در تاریخ:

از نخستین منابعی که درباره ملامت و مکتب ملامتیه سخن می‌گوید ، کشف المحجوب هجویری است.هجویری ملامت را در پاکیزه ساختن نفس موثر میداند. و خودپسندی را مهم ترین مانع در راه سلوک میداند. همچنین اولین کسی را که به عنوان موسس سلسله ملامتیه می‌شمارد ، حمدون قصار است. ملامتیه در بین صوفیان سلسله خاصی نبوده اند چون میتوان نظریات و اصول اندیشه ای ملامتی را در دیگر فرقه ها هم جستجو کرد.

اما اصول ملامتی حافظ:

۱. تن به ملامت سپردن و از بدگویی ظاهر بینان نهراسیدن
۲. پرهیز از جاه و مقام دنیوی و بی اعتنایی به نام و ننگ
۳. پرهیز از زهد ریایی
۴. انتقاد از ریا
۵. داشتن دید انتقادی نسبت به نهاد های رسمی مثل مسجد ‌خانقاه و ...
۶. پرهیز از ادعای کشف و کرامات
۷.عیب پوشیدن
۸. پرهیز از خودپسندی
۹.تجاهر به فسق
۱۰. جستن رستگاری در عشق
این اصول را به طور واضحی در غزلی که مطرح شد میتوان یافت. از همان ابتدا که به عشق اشاره میکند و همچنین عیب دیگران را نمی‌بیند و از خودپسندی پرهیز می‌کند تا آخرین بیت که از زهد ریایی داشتن پرهیز می‌کند.

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

21 Oct, 05:50


✳️ خلاصه ای از کتاب «چهارده روایت» استاد خرمشاهی.:
✳️ بخش : نخست

❇️ کتاب چهارده روایت نوشته استاد بهاالدین خرمشاهی است که در این کتاب به بررسی حافظ و شعر او میپردازد:

❇️ وجوهی که میتواند نشان دهنده عظمت حافظ در مقابل معاصران خود باشد چرا که به گفته برخی از افراد اگر توجهی که با حافظ شده است به دیگران مثل خواجو مثل کمال مثل عبید زاکانی میشد آنها هم شعرشان کمی از حافظ نداشت‌.

◀️ ۱) دیوان حافظ رندی نامه است:

اصطلاح رند تا قبل از حافظ و حتی عصر حافظ به معنای بدی( اوباش و ارازل) تلقی می‌شده است. اما. رند در دیوان حافظ بر خلاف دوره های گذشته از قعر چاه به در آمد و به اوج رسید این میتواند به خاطر نگرش ملامتی خود حافظ باشد که هر چیزی را با دیدگاه انتقادی نگاه میکرد.

اگر به متون عرفانی و مخصوصا مثنوی نگاه کنیم میبینیم که در جستجوی انسان کامل ، ابر مرد هستند . این انسان کامل در دیوان حافظ همان رند است . رندی که شخصیتی متعادل دارد، هدفش گذشتن از این هستی و رسیدن به سعادت است و عشق را مایه نجات و رستگاری میداند.

اعتقاد دینی دارد اما نه آنطور که این اعتقاد باعث ترس او شود و دنیا را هم بی اصالت نمی‌داند. و کلی ویژگی هایی که همه آنها در تعادل قرار دارد نه افراط و تفریط.

◀️ ۲) حافظ اسطوره ساز است: منظور از اسطوره سازی آفریدن موجود شعری که نقش واقعی بگیرد و منشأ غیر واقعی آن فراموش میشود مثلا در شاهنامه رستم که پهلوانی است در سیستان ، فردوسی به او ابعاد اساطیری میدهد و کارهای خارق‌العاده انجام میدهد.
در دیوان حافظ هم با چنین اسطوره هایی روبرو هستیم :پیر مغان ، دیر مغان، رند و ... که عظمت هنرمند بزرگ با هنرمندان دیگر در همین اسطوره سازی است.

◀️ ۳)مقام علمی و عرفانی حافظ: حافظ از دانش های زمان خودش بهره می‌گرفته است که نمود های قرآن را در راس آن مشاهده میکنیم و همچنین تفاسیر قرآن که از جمله شاخص ترین آنها که در زمان حافظ بوده کشاف زمخشری است و همچنین در دیوان های شاعران به مطالعه می‌پرداخته است در عرفان نمیتوان آنطور که مولانا و عطار را عارف مینامیم او را عارف بنامیم اما از اصطلاحات عرفانی بسیار استفاده کرده است و ازین اصطلاحات برای بیان مضمون مورد نظر خود استفاده میکند.

◀️ ۴) حافظ مصلح اجتماعی است: تا قبل از حافظ و بعد از حافظ تا زمان مشروطه، کمتر شاعری را سراغ داریم که آنقدر حیات اجتماعی مردم برایش مهم باشد. و بیشتر شعرهایی که تا آن زمان جریان دارد ، جنبه فردی دارند . حافظ با مسایل روز جامعه کار دارد با فسادی که حکمفرماست، با تزویری که انجام میشود و همه را در ذره بین شعرش به نمایش داشته است . اصلا میتوان دیوان حافظ را آینه تمام نمای عصر او به شمار آوریم.

به قول دکتر شفیعی در کتاب ادوار شعر فارسی: در دوره مشروطه امر شکایتی هست ، این شکایت اجتماعی است ، شکایت از دم و دستگاه حکومت است نه مانند شعرهای مسعود سعد و خاقانی که جنبه فردی دارد. در دوره حافظ هم همینطور است بخش اجتماعی شعر حافظ پر بسامد تر است. نمیدانم درست است یا نه اما اگر سعدی غزل عاشقانه را به اوج رسانده است و مولانا غزل عرفانی را ، حافظ شکل دهنده غزل اجتماعی است.

◀️ ۵) سخنوری و صنعتگری حافظ: همانطور که گفته شد حافظ در علوم مختلف دست داشته است و به مطالعه دیوان شاعران گذشته و معاصر خود پرداخته است. آن میزانی که شاعر از شاعران گذشته و معاصر خود تأثیر پذیرفته کمتر شاعری به پای او می‌رسد. اما اگر مضمونی را از شاعری گرفته محال است که آن مضمون در دست حافظ هنری تر و رنگین تر نشده باشد.
همچنین کاربرد الفاظ محاوره ای هم در شعر حافظ نمود فرآوران دارد : جان من و جان شما ، قربان شما ، که مپرس و...
همچنین شعر های حافظ از سلامت نحو برخورد دار است و استفاده از عروض او را در تنگنا قرار نمی‌دهد که بخواهد خیلی با جملات دست و پنجه نرم کند تا بتواند جمله بگوید: سال ها پیروی مذهب رندان کردم ، گرچه بر واعظ شهر این سخن آسان نشود و ....
میبینیم که اگر بخواهیم به نثر برگردانیم تفاوت چندانی نخواهد داشت و نکته ای که جالب است و در اکثر شعرهای او مشاهده میشود ، آوردن ردیف های فعلی است به جای اسمی که مربوط میشود به سلامت نحو اشعار حافظ چون میداند که فعل در آخر جمله می آید.

❇️ ادامه دارد ... .

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

21 Oct, 04:50


اپلیکیشن حافظ بهمراه فال و تفسیر

🔹 کاملا رایگان
🔹 در بردارنده لیست کاملی از غزلیات، رباعیات، مثنوی، ساقی نامه، قصاید، قطعات و فال روز
🔹 امکان تغییر خوانش
🔹 پلیر سفارشی داخلی اپلیکیشن
🔹امکان جستجو بر مبنای عبارات متون
🔹لیست علاقه مندی ها
🔹 امکان اجرای برنامه در انواع گوشی و تبلت ها

دانلود از لینک زیر👇🏻
https://play.google.com/store/apps/details?id=xyz.zanasoft.poem_hafez.poem_hafez



کاری ازدوستان خوب و کوشای نویافته‌ام
غزل‌های حافظ با صدای من
در کنار صدای فریدون فرح‌اندوز گرامی در این اپ در دست‌رس است

با احترام
سهیل قاسمی

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

21 Oct, 04:27


غزلیات حافظ،
با صدای احمد شاملو،
موسیقی‌: فرهاد فخرالدینی

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

21 Oct, 04:27


غزلیات حافظ،
با صدای احمد شاملو،
موسیقی‌: فرهاد فخرالدینی

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

حافظ شیرین سخن

21 Oct, 03:46


✳️ موسیقی در شعر حافظ

▪️راجع به وجوه موسیقی در شعر حافظ می‌توان گفت که: موسیقی معنوی اهمیت بیشتری از موسیقی ظاهری در شعر او دارد:

عشق تو سرنوشت من، خاک درت بهشت من
مهر رخت سرشت من، راحت من رضای تو


یک‌ نوع ریتم ظاهری وجود دارد که بسیار به گوش خوش‌آیند است و این قطعاً متعلّق به آغاز جوانی شاعر است. حافظ از آغاز جوانی شیفتهٔ موسیقی اصوات بوده است و از تناسب‌ها لذت بسیار می‌برده است. ولی کم‌کم حوزهٔ مفهوم‌ موسیقی را گسترش داده و به غیر از این تناسب‌ها، تناسب‌های دیگری را جستجو کرده است و آن تناسب‌ها عبارت است از گره خوردن اندیشه‌های متضاد.

▪️در واقع می‌توان گفت که تکامل هنری حافظ بیش از آنکه در موسیقی ظاهری باشد در موسیقی معنوی است. مثلاً توجه به بیت زیر صحت این گفتار را تأیید می‌کند:

خرقهٔ زهد و جامِ می گرچه نه درخورِ هم‌اند
اینهمه نقش می‌زنم از جهتِ رضای تو


که شکلِ تکامل‌یافتهٔ هنر حافظ در آن متجلّی است، در این شعر موسیقی معنوی بسیار بیشتر از موسیقی ظاهری دیده می‌شود. خلاقیتش با گره زدن دو عنصر متضادِ «خرقهٔ زهد» و «جامِ می» آشکار می‌گردد، و هنرش آن است که جمع بین دو ضد می‌کند و عناصر متضاد در ساخت یک جامعه را در کنار هم قرار می‌دهد و در واقع یک جامعهٔ متناقض را ارائه می‌دهد و به یک عمل محال منطقی جامهٔ عمل می‌پوشاند و با گره زدن دو امر متضاد شعر خود را جاذب و پر از موسیقی معنوی می‌کند و با قرار دادن تناقض‌ها در کنار یکدیگر موسیقی معنوی را به اوج خود می‌رساند.

از ظاهر شعر حافظ صنعت‌هایش را نمی‌توان تشخیص داد و این در حالی است که دم خروس صنعت از جیب بسیاری از شعرا بیرون است. به همین دلیل است که کسی نمی‌تواند صنعتش را یاد بگیرد. ممکن است بتوان از او تقلید کرد ولی نمی‌توان به خلاقیت او رسید.

❇️ _کانال ادبی ویر

❇️ دکتر شفیعی کدکنی
این کیمیای هستی

@molavi_asar_o_afkar
@hafez_e_shirin_sokhan

1,295

subscribers

87

photos

111

videos