داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر @doctor_e_nawisende Channel on Telegram

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

@doctor_e_nawisende


می‌نِویسَم، می‌نِویسَم و می‌نِویسَم
قلمم را چَرخاندَه،
با هَر زشتی دُنیا می‌سّتیزَم...!!

هر حرف و حدیثِ با من داشتی، می‌شنوم.👇🏻
https://t.me/HarfinoBot?start=0f79818bf27fbcc

پیجِ انستاگرامِ | داکتر نویسنده|
https://www.instagram.com/doctor_e_nawisenda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر (Persian)

داکتر نویسنده یک کانال تلگرامی است که به نوشتن و خلق آثار ادبی متمایل است. این کانال به عنوان یک فضای خلاق برای نویسندگان و شاعران عرضه شده است. اگر شما هم علاقه‌مند به نوشتن داستان، شعر یا هر نوع متن ادبی دیگر هستید، می‌توانید از این کانال به عنوان یک جایگاه برای به اشتراک گذاری ایده‌ها و آثار خود استفاده کنید. در اینجا فضایی مناسب برای بیان احساسات و تجربیات شما وجود دارد. داکتر نویسنده با هدف الهام بخشی و تشویق نویسندگان جوان و مبتدی تأسیس شده است. به همین دلیل، اگر دوست دارید نوشته‌های خود را با دیگران به اشتراک بگذارید و از بازخورد‌های سازنده آن‌ها بهره مند شوید، این کانال یک فرصت مناسب برای شما خواهد بود. در داکتر نویسنده، هر زشتی دنیا می‌سّتیزَم و با قلم خود آن را به نحوه‌ای زیبا ترسیم می‌کنم. بنابراین، اگر شما هم دنبال یک فضای ادبی موثر و پرانرژی هستید، حتما به این کانال ملحق شوید و آثار خود را به اشتراک بگذارید.

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

07 Feb, 15:01


دلبر شیرین سخن‌ من!
می‌شنوی؟! آهنگ مرغ آمین می‌پیچد در پس کوچه‌های انتطار
می‌بینی؟! آن قاصدک سرگردان را در گوشه و کنار پنجره‌‌ات
آن‌ها آمده اند تا بگویند
که دختری است تنها و پریشان
که دیوانه‌وار در خلوت خود ترا زندگی می‌کند!.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت


Doctor_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

07 Feb, 12:48


به دیدارم بیا
یا بگذار به دیدارت بیایم
یا این‌که به قرار ملاقات قشنگ دعوتم کُن!
روبه‌رویم بنشین
از روزهای که گذشت بگو
از آینده‌ی که می‌خواهی بسازی بگو
از قوهای وحشی
از بوی گُل بابونه بگو
از عطر پیچیده‌ی سقف اتاقت بگو
از تکمه‌ی پیراهن چهارخانه‌‌ات
خاک‌های پلکان چشم انتظارم را بتکان
در گلدان پشت پنجره‌ام گُل بکار
تاریکی را گوشه و کنار خانه‌ام بردار جای‌شان خورشید بگزار!.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت


@Doctor_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

07 Feb, 11:22


اگر آن روز آن امیدی کوچکی که حتی در کلماتم خود را نمی‌نمایاند، در من نمی‌تنید،
اکنون بی‌گمان این چنین نمی‌بودم که هستم.


#ثناسحر


@Doctor_e_nawisenda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

07 Feb, 11:15


درمان طولانی مدت درد‌های‌مان، گذر زمان است
اما درمان کوتاه مدت، تغییر بینش و گرایش ما نسبت به آن درد است.


#ثناسحر


@Doctor_e_nawisenda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

07 Feb, 08:54


با رفتنت تاب و توانم را نیز با خود بُرده‌یی
من بی‌حوصله‌‌ام که بابت رفتنت اشک بریزم
بی‌حوصله‌تر از آن که برایت شب زنده‌داری کنم
برای آدمِ رفته‌ی زندگی‌م!
آستین عقل و منطقم را بالا زده‌ام!.
آنی که رفته است اگر ارزشِ دلتنگی‌هایم را داشت
رد پایش در هیچ کوچه و پس‌کوچه‌های رفتنی به چشم نمی‌خورد
می‌خواهم بی‌خیال باشم، بی‌خیال نبودنش، رفتنش، نیامدنش...
#کلماتیک
#پروانه_نوشت


@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

07 Feb, 06:12


᷂اللَّهُــمَّ ᷂صَلِّ ᷂وَسَـــلِّمْ ᷂وَبَارِك ᷂على ᷂نَبِيِّنَـــا ᷂مُحمَّدﷺ❤️

#صلوات_بر_نبی_خدا

@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

06 Feb, 15:22


من به هیچ‌کس متن نمی‌فرستم!
پس لطفا از دل‌تان چیزی ننویسید، دوست‌ندارم درست است عزیزانم؟!🤍

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

06 Feb, 15:20


همان‌گونه که هوای بعد از طوفان آرام نیست
انسانی که از طوفان گذشته است نیز آرام نیست
خسته است و سکوت می‌کند
آن‌قدر که بشنود
پژواک نهفته در درونت را برون بکش
اما هم‌چنان سکوت
حالا شما خیال کنید
همه چیز خوب است
آسمان آبی ست
هوا روشن است
سخنی نیست!.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#سلام_برشب

@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

06 Feb, 13:28


من که چیزی نگفته بودم، چطور فهمید دلم با دیدن این چیزها ضعف می‌رود؟!🥹
حسِ اینکه بکس ارسالی‌ات برسد و بگویند "همش مالِ توست!" چیزی دیگری‌ست...🤍





#گالری_ثنا

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

06 Feb, 13:26


᷂اللَّهُــمَّ ᷂صَلِّ ᷂وَسَـــلِّمْ ᷂وَبَارِك ᷂على ᷂نَبِيِّنَـــا ᷂مُحمَّدﷺ❤️
#غروب‌_جمعه
#درود_بر_ناجی_بشریت


@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

06 Feb, 03:58


گفته بودی می‌روی، دور می‌شوی
از دیدگان من؛ این هم قبول!
می‌رسد روزی که مرا هم به می‌بری از یاد؛ این هم قبول!
گفته بودی کج کنم راه را وقتی دیدمت
تا نیفتد چشم تو بر دیده‌گان من؛ این هم قبول!
دلبرا؛ یادت بیاور حرف‌های آخرم بهر چه بود!
گفته بودم وقت رفتن هم تمامت را ببر با خود
اما هنوز هم یاد تو آید سراغم، شب به شب
یا بیا، برگرد با من بمان یا که دست یادت را بگیر با خود ببر
من قبول دارم که رفتی و باز نمی‌گردی دیگر
عشق من جز تو بر هر کسی دیگر باشد حرام، این هم قبول!.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#صبح_بخیر


@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

05 Feb, 17:19


عادت کردن اولش سخت است
مثلا یک‌باره بیفتی به چاه عمیق سیاه و تاریک
ابتدا دست و پا می‌زنی برای بیرون شدن اما وقتی ناامیدی هجوم آورد به سمتت، تسخیر کرد وجودت
دیگر عادت می‌کنی به سیاهی و تاریکی آن
رفتنت همین‌گونه بود هم‌چون افتادنم به چاه؛
درد داشت، و تاریکی‌اش ترسناک...
تا همین دیروز دست پا می‌زدم برای ماندنت
اما تو ماندن بلد نبودی
گذاشتم بروی دیگر دست و پا نزدم
بعد تو دیگر عادت کرده‌ام به تمام نبودن‌ها به رفتن‌های غافل‌گیر کننده
به عهد و پیمان‌های دروغین
راستش را بخواهی من عادت کرده‌ام به زندگی بدون تو هرچند سخت و دشوار
اما دیگر عادت کرده‌ام!.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت

@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

05 Feb, 15:22


نسلِ از ما که قرار است پیر بشود، دیگر حسرت جوانی نمی‌کند.
چون می‌داند چگونه در مادام جوانی، جوانه‌ی پیری از او شگفت.


#ثناسحر


@Doctor_e_nawisenda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

05 Feb, 15:04


برای یک‌دختر آن آرزوی تلخ، زهر شیرینی‌ست که موقع خیال‌پردازی‌های شبانگاه‌اش؛ با کمی چای از گلو پایین می‌دهد


#ثناسحر


@Doctor_e_nawisenda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

05 Feb, 14:56


شاید تو هرگز ندانی که من هر روز کنارِ جاده‌ها، وهم‌آلود با تو قدم می‌زنم.



#ثناسحر


@Doctor_e_nawisenda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

05 Feb, 14:33


پیری از کتاب زندگی برگه‌ی می‌کَند، بر پشت آن یادداشت‌های مهمی از غنای زنده‌گانی می‌نوشت،
و روی برگه‌های کنده شده دیگر می‌گذاشت.
آیا حالا علتِ وجود دارد آن‌گهی که از راهروها می‌گذرد؛ به جوانان رشک ببرد و به عمر از دست رفته‌ی خود تأسف بخورد؟!


#ثناسحر


@Doctor_e_nawisenda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

05 Feb, 12:25


کنار گوشم نجوا کنان آهسته بگو:
نیست جهان جای قشنگی، وقتی تو نباشی
در این خاک نمانم اگرم بی‌تو بمانم
گِره بزن دستانم را به بازوانت
گذر کنیم
هرچند من و تو رهگذر جاده‌ی عشقیم
به من آهسته بگو:
همین مرا بس، که عشق تو را در سینه می‌پرورانم
مبادا دلت برنجد از رنج‌های جهان
مبادا بنشيند غصه در کنج دلت
مبادا نم شود مژگانت
به من آهسته بگو:
بمانم و بمانی؛ بمانیم کنار هم!.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#سلام_بر_دوست‌داران_غروب_خورشید



@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

04 Feb, 16:40


یک روز می‌آید که قدم‌هایت سمت من می‌چرخد
اما من نیستم!
تو شاید ندانی در عدم موجودیت تو من خودم را تقسیم می‌کنم
یک قسمتم که تکیه داده به پنجره انتظار آمدنت را می‌کشد
قسمتی دیگر می‌شود کلمه و برای تو می‌نویسد
قسمتی می‌شود اشک و در فراقت می‌چکد
قسمت دیگرِ از نیامدنت نفس کم می‌آورد و می‌میرد.
این قسمت‌ها همان روز تمام می‌شود که تو برمی‌گردی
و می‌نویسی برای من
آمدم نبودی؟!
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#شب‌بخیر


@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

04 Feb, 13:05


کاش بعضی از کاش‌های مان جوابگو بود
مثلا
کاش بجای بازی با کلمات، غروب‌گاهی با پلکانت بازی می‌کردم
کاش بجای نوشتن برگرد
کنارت بودن را تجربه می‌کردم
کاش بجای عاشق نرسیده به معشوق
پرنده بودم؛ که روبه روی پنجره‌ی اتاقت لانه می‌ساختم
کاش درختی بودم که شاخچه‌هایش کنار خانه‌ات رُشد می‌کرد
کاش همان لاله‌ی بهار بودم که در باغچه‌ات می‌رویید هرچند مرا از ریشه‌ام جدا کنند
برای دیدنت می‌ارزید!.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت


@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

04 Feb, 12:48


وتَواصَوا بِالصَّبر....
[از شر دل‌تنگی‌های غروب‌گاهی که جان را می‌گیرد!.]
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#غروب‌گاهی



@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

30 Jan, 04:12


واقعا بعضی متون را نمی‌توان سَرسَری خواند!🥺🤍

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

30 Jan, 04:11


همه می‌گویند نویسنده بودن بسیار خوب است؛ اینکه می‌توانی احساسات خود را به راحتی بیان کنی و جهانی متفاوت از آنچه در اطرافت می‌گذرد بسازی. با گرفتن خودکار، به عالم خیال می‌روی و آزاد می‌شوی... اما نه، این یک توهم است. نویسنده بودن پر از درد و رنج است...
می‌دانی چرا؟
دختری در سرزمین سکوت زندگی می‌کند، جایی که حقش تنها خاموشی است و چاره‌ای برای فریاد زدن ندارد. زمانی که برای دیگران، پس از تاریکی، روشنی و امیدی تازه ظهور می‌کند، او همچنان در دالان‌های تاریک زندگی‌اش سرگردان است. برای او، پس از هر شب سیاه، دوباره تاریکی مطلق دیگری از راه می‌رسد. دختری که هرگز طعم شیرین رسیدن به آرزوها را نچشید. بله، من و شماهایی که احساس می‌کنید و یک گوشه از قلب‌تان به درد آمده است. آیا می‌فهمید که جنگیدن و نرسیدن به هدف یعنی چه؟ تلاش کردن، اما همچنان در قفس افکار و ناامیدی حبس بودن یعنی چه؟ درد داشتن و خاموش ماندن به مانند سایه‌ای سنگین بر دوش‌تان یعنی چه؟
شاید و اما من؟
درونم موجودی خسته، ناامید و افسرده است؛ طوفانی که در درونش به شدت درگیر است. این موجود، در تلاش است تا خود را از دست زنجیرهای ناامیدی رها کند، اما هر بار غرق‌تر می‌شود. لبخندم، با وجود همه‌ی این دردها، مانند آرامشی موقتی در دریایی طوفانی است؛ لبخندی که نه از شادی، بلکه از تلاش برای پنهان کردن زخم‌های عمیق درونم نشأت می‌گیرد.
شاید همین باشد سرانجام زندگی؛ زندگی‌ای که در آن هر روز، نبردی جدید با سایه‌های درون است. نبردی که گاهی پیروز می‌شوم و در برخی روزها، به سادگی تسلیم می‌شوم. اینجا، در این دنیای خلاقانه که گاهی می‌تواند پناهگاه باشد، گاهی هم عمیق‌ترین زخم‌ها را نمایان می‌کند.
آیا کسی می‌داند چه بر من می‌گذرد؟ آیا کسی می‌تواند عمق این درد را ببیند؟ در این دنیای پر از سکوت...💔🙂

مروه رحیمی🥲

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

29 Jan, 10:24


کاش می‌شد از سر مشکلات پرید و فرار کرد.
اما به بادی می‌ماند که نمی‌توان در دامن گرفت.
چرخ و فلکِ که در آن هستم، نمی‌تواند مرا به جایی دوری ببرد. می‌چرخد و می‌چرخد، و باز در همان جایی پیاده‌ام می‌کند که سوار شده بودم.



#ثناسحر

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

29 Jan, 10:13


در درون من، تصمیم و عمل چون زن و مردی‌اند که با اکراه روی بستر کنار هم می‌خوابند، در حالی که تظاهر به همدلی می‌کنند، اما در واقع هیچ‌کدام از آنها دیگری را نمی‌فهمد؛ تنها نقابی از توافق به چهره زده‌اند.



#ثناسحر

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

29 Jan, 09:40


#از_روزمره‌گی_هایم_بنویسم؟ 🏠


همان‌طور که در رستورانت نشسته بودیم، لحظه‌ی خداحافظی به آرامی فرا رسید...

ثنا، دیگر باید بروم. تو همین‌جا بمان و به درایور زنگ بزن تا همین‌جا به دنبالت بیاید.
_ تو هم بمان فریده تا درایور بیاید. اگر کسی مرا برباید چه؟

با لبخندی که در چشمانش می‌رقصید، گفت: "نگران نباش، ثنا، آن‌قدر طالع نداری!"
_ باشد، برو.

در حالی که نگاهش هنوز پر از شوخی و مهربانی بود، ادامه داد: "اما لطفاً قیافه نگیر. نروم دیر می‌شود. وعده است، هر پنج دقیقه یک‌بار پیگیر احوال‌ات می‌شوم تا مطمئن شوم کسی دزدی‌ات نمی‌کند."😁


بعضی‌ها به راستی می‌دانند چگونه در اوجِ جدیت، تو را به ناز وادارند، گویی در لحظه‌ای که جدی‌ترین خودت را به‌نمایش می‌گذاری، به طریقی، واقعی‌ترین وجودت را در تَلکِ مهربانی‌شان گم می‌کنی.

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

29 Jan, 09:15


آن روزی‌که قدم در دانشگاه جدید نهادم، در دل آرزو کردم ای کاش هنوز همان کودک پنج‌ساله بودم، کودکی که در برابر دنیای غریب و ناشناخته، خود را در پناه دامن مادر می‌جست. اما دیگر آن کودک خام و ۵ ساله نبودم. اگرچه در درون خود هم‌چون پیرزنی سالخورده‌ی کمر خمیده احساس تهی‌دستی می‌کردم، اما ناگزیر بودم در ظاهر هم‌چون عسکر راه بروم. فراموش کرده بودم که زندگی جریان یک‌سفر است؛ جریانی که در آن با مکان‌های نو و انسان‌های تازه آشنا می‌شویم و این‌ها همه عناصر اساسی برای تحولی درون‌زا، برای تبدیل شدن به نسخه‌ای تازه از خودمان هستند.



#ثناسحر

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

28 Jan, 16:36


برای من اهمیتی ندارد که دیگران تا کدام مرز برای بدست آوردنم می‌کوشند، مهم این است دلِ من از وجودشان چه‌چیزی می‌چیند.
آیا در میان حرف‌ها و وعده‌ها، دلی به دل من می‌رسد یا تنها پژواک‌های بی‌اثر در گوشِ دل من می‌نوازد؟
برای من باارزش است، نه آنکه در دست دیگران برایم می‌سازند، بلکه آنچه از دل خود به دل من می‌ریزند.


#ثناسحر

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

28 Jan, 16:04


چی می‌شد اگر در میدانِ تصمیم‌گیری، احساس و منطق به جان هم نیوفتند؟
اصلا نبردِ عادلانه‌ی نیست!


#ثناسحر

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

28 Jan, 16:03


چی می‌شد اگر در میدان تصمیم‌گیری، احساس و منطق به جان هم نیوفتند؟ عقل در پی جلب آرامش است و دل در پی فریاد، در این جنگ، نه پیروز مشخص است و نه بازنده. عقل، که همیشه در پی حقیقت است، احساس را به حاشیه می‌رانَد و احساس، که فرمان‌روای دل است، هرلحظه دست به شورش می‌زند و عقل را به تسلیم وامی‌دارد. این نبرد، نبردی از جنس دوگانگی‌های درون است، جایی که هیچ‌کدام از نیروها به طور کامل پیروز نمی‌شوند و در عوض هرکدام زخمی می‌سازند که حتی زمان هم قادر به التیام آن‌ها نیست.
دل بی‌منطق و عقل بی‌احساس، در میانِ این دو، تنها در گرداب تردید می‌چرخم و به جایی نمی‌رسم.



#ثناسحر

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

28 Jan, 11:14


و عشق تو به من آموخت
در زمستان هم می‌شود تب کرد و از فراق یار سوخت و از سرمای زمستان چیزی نفهمد!.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت




@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

28 Jan, 09:26


فکر می‌کردم او هم مرا دوست می‌دارد.
حالا نه به اندازه‌ای من
ولی دارد!
فکر می‌کردم او نیز شوق دیدنم را بر سر دارد.
حالا نه به اندازه‌ای من
ولی می‌خواهد!
فکر می‌کردم دل او نیز با دل من همراه است
حالا نه به اندازه‌ای دل من
ولی است!
فکر می‌کردم این عشق ریشه دوانده است در وجودش
حالا نه به اندازه‌ای من
ولی دوانده است!
فکر می‌کردم او نیز وصل مرا خواهان است
حالا نه به اندازه‌ای من
ولی خواهان است!
فکر می‌کردم او نیز به یاد من شب زنده‌داری می‌کند
حالا نه به اندازه‌ای من
ولی می‌کند!
فکر می‌کردم او نیز از فراق و فقدان من اشک می‌ریزد
حالا نه به اندازه‌ای من
ولی می‌ریزد!
فکر می‌کردم او نیز در میان شب‌های تار دلتنگ من می‌شود
حالا نه به اندازه‌ای من
ولی می‌شود!
و اما باور نکردنی نبود؛
او هرگز مرا دوست نداشت!.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت


@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

28 Jan, 09:14


نمیدانم🤷‍♀

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

28 Jan, 09:13


هههه، نوبت است؟!

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

28 Jan, 09:10


پس دوره‌ی رخصتی من شروع شد🙈

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

28 Jan, 07:42


چقدر دلتنگ شما و کلبه‌گک خودم شده بودم🥺🫀

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

28 Jan, 07:41


و پایان!🤍🥹😮‍💨

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

28 Jan, 02:26


سراسر خیر است‌، وقتی ‌همه‌ چیز را بدستِ‌ پروردگارت ‌می‌سپاری...
#صبح‌بخیر

🌞🌻
@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

27 Jan, 16:04


پس از جدایی و دلمردگی‌ آن‌که عاشق باشد پیر می‌شود در خم کوچه‌های انتطار تا برگردد
آن‌که فارغ باشد نیم‌نگاهی هم نمی‌کند و می‌گذرد درد من این است که او عبور کرد و ندید.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#تاریکی_بکام


@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

27 Jan, 13:37


و‌ خوشحالی‌ من آلوده‌به‌غـم‌ِ توست.🌑🖤
#کلماتیک
#پروانه_نوشت


@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

26 Jan, 11:35


"ولقائك هو أمنيتي الأخيرة"

و دیدارت، آخرین آروزی من است!.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#غروب‌گاهی


@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

26 Jan, 09:41


سکوت چیست؟

#کلماتیک
#پروانه_نوشت


@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

26 Jan, 07:42


اگر معلومات زیاد میخاستین به خود بخش ریسیپشن دانشگاه مراجعه کنید
من می‌خواستم بیشتر معلومات بگیرم اما گفتن که باید بلاک A بخش ذکور مراجعه کنم که آن هم ساعت ۱ و نیم فعال میشه و نتوانستم🥲

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

26 Jan, 07:40


سپانسر این بورسیه کشور آلمان می‌باشد.

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

26 Jan, 07:39


هر کسی‌که در امتحان کانکور مورا بلندترین نمره را اخذ کند شامل بورسیه شده و می‌تواند در رشته‌های طبی به‌شکل رایگان ادامه تحصیل نماید.

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

26 Jan, 07:38


سیت بورسیه فقط در رشته‌های طبی (طب معالجوی، ستوماتولوژی،...) می‌باشد

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

26 Jan, 07:38


البته، این‌بار به طبقه ذکور است.

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

26 Jan, 07:37


پوهنتون مورا کمپلکس سیت بورسیه‌های خارجی خود را اعلان کرده

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

26 Jan, 07:36


ثنا برتان یک‌خبر آورده...🙂

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

26 Jan, 07:31


گفت از حالت بگو؟
گفتم؛
انگار یک طوفان در دلم هست
که قصد برباد کردنم را دارد!.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت


@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

25 Jan, 19:47


سلام بر مهربانان من!
عزیزان دلم؛ یک خواهشِ داشتم
می‌شود برای خوب شدن یک عزیزی از من
که گرفتار یک مریضی است دعا کنید
برایش گفتم خوب شود؛ گفت: دست من نیست دست خداست.
دعای تان را خواهانم
التماس دعا دارم از قلب مهربان شما
فکر کنید یک نفس من بند نفس‌های اوست
برای من، برای او دعا کنید!.



🥺

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

25 Jan, 19:02


به گمانت یکم زیادی زیبا ننوشت؟!
دقیق بر وفقِ حالِ من یا شاید هم حال‌مان!🤍

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

25 Jan, 18:25


بزرگی می‌گفت:
برای ادامه‌ی حیات به آب و غذا و آکسیجن و امید نیاز داریم
یک انسان بدون آب و غذا می‌تواند سه شب و روز تحمل کند بدون آکسیجن شاید چند دقیقه، اما بدون امید ثانیه‌ای هم نمی‌تواند ادامه دهد
همان لحظه می‌میرد
اما فقط نفس می‌کشد
لطفاً هیچ کسی را نا امید نکنید!.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#شب_بخیر



@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

25 Jan, 15:42


تو را از زمانی می‌شناسم که کسی یادش نیست چی زمانی بود!
تو را در حال و هوای دیدم که کسی بعید بود فکرش را کند!
تو را در روزگاری دوست داشتم که عشق با همه بیگانه بود؛
من تو را در ناهنجار ها می‌پرستیدم!.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت



@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

25 Jan, 13:50


از فصل‌ها فصل پاییز را دوست دارم
از گل‌ها گل بابونه
از رنگ‌ها رنگ سفید
از زیبایی ماه را دوست دارم
و سپس ترا
و دوباره ترا
و همواره ترا
و همیشه تو را...
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#شبانگاهی


@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

25 Jan, 12:51


گاهگاهی آرزو می‌کنم
کاش آیینه‌ی اتاقت باشم
برانداز کنم قامتت را
بخندی به من!.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت


@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

25 Jan, 11:02


شاید اوج عشق همین باشد
پذیرفتم که دیگر برگشتی درکار نیست و تو باز نمی‌گردی!.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت


@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

25 Jan, 09:10


می‌گویم دوستت ندارم
اما من هر روز نیمی از خودم را که به دوست داشتن تو مشغول است پنهان می‌کنم
و نیمی دیگری تظاهر بی‌اعتنایی دارد
دستانم به بی‌نشانی خویش اُنس گرفته است
چشمانم را می‌بندم
زبانم را قفل می‌کنم
تا از سنگینی ملال آور زندگی فریاد سر ندهد
شبانگاه در تاریکی مطلق جا می‌مانم
خیال تو سکوت دلفریبی است!.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت


@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

24 Jan, 15:34


هنوز اول شب است اما من
در اوج تاریکی دست و پا می‌زنم
دعایم کنید
آخرین گِره وصله‌ی‌مان را هم بُریدم
دیگر امیدی نیست برای هیچ چیزی
بعد از خیلی سال‌ها خواست دلسوز من باشد
گفت" می‌توانم با تو باشم اما
دیگر امیدی از سمت من نداشته باش"
غمگین نشوید؛ من به همان بودنش هم راضی بودم اما گویا اختیار دلش دست خودش نبود
زخم‌های دیرینه‌‌ام دردش را دوباره از سر گرفت
شاید دوستم داشت؛ اما من هنوزم او را....
دیگر بُریدم دعا کنید این آخرینش باشد!.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت



@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

24 Jan, 14:12


اگر بدانند که رفتار شان چه بر سرمان آورده
دیگر شرمنده بودن هم جایی را نخواهد گرفت!.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#شبانگاهی


@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

22 Jan, 14:22


دلتنگم به مثل برگ های طلایی پاییزی که رقصان به زمین می افتند
فرزام سروری
۱۴۰۱/۷/۱۷

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

22 Jan, 14:11


گفت "خیلی مهم است در دنیا یک نفر، فقط یک نفر.....“
بغض راه گلونش را بست، انگار یاد کسی افتاد اما زود به خود مسلط شد، ادامه داد " هر کس باید در دنیا یک نفر را داشته باشد تا زمانی که حس کرد زندگی به آخر رسیده، کنارش چای بنوشد و از دلتنگی هایش بگوید!.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#شبانگاهی


@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

22 Jan, 12:31


اگر شبی خواستی، اشک مرا به پای خنده‌ای بریزی دست بردار از این خواسته‌ات؛ گمان مبر مرتکب گناهی می‌شوی شبیه این‌که به بلال حبشی ت‍ُهمت کفر زده باشی
محبوب دل‌آزار من!.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#غروب‌گاهی


@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

22 Jan, 03:57


بی‌من رفت
آنی‌که از جان دوست‌ترش می‌داشتم
عین مرگ بود مُردم و اما جان داشتم
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#صبح‌گاهی



@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

22 Jan, 03:55


نازنینا! قیمت لبخند شیرینت بگو...🫠
گر ز من جانم بگیری چند باقی میشوم ؟!

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

22 Jan, 03:55


صبح‌تان به زیبایی همین شعر بخیر




داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

21 Jan, 18:12


ز خواب ناز هستی غافلم، لیک اینقدر دانم ......

که هر کس میبرد نام تو من بیدار میگردم


بیدل دهلوی 🔥

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

21 Jan, 17:44


شعر دوست دارید؟

پس یک شعر دلخواه خود را همين‌جا بنويسيد!


🌙🫠

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

21 Jan, 17:34


بخشیدمت؟!
نه نه، هرگز نخواهم بخشید تو را!
نه برای دروغ‌هایت
نه برای وعده‌ خلافی‌هایت
نه برای رفتنت
نه برای اینکه آن شبی که رفتی چگونه به دَر و دیوار به ناچاری نگاه کردم و پرسیدم که چرا؟!
نه برای معشوقه گرفتنت
نه برای اینکه چه زود فراموشم کردی
نه برای اینکه مرا شکستی
نه برای دردهای نیمه شب که سراغم را می‌گیرند‌
من تو را نخواهم بخشید!
چونکه؛ هر زمانی مقابل آیینه خودم را برانداز کردم به یاد تو افتادم و نبودنت مرا زمین‌گیر کرد
وقتی پرسیدم که چرا حالا کنارم نیستی به خود گفتم شاید به اندازه کافی زیبا نبودم
شاید برای تو کافی نبودم
شاید به اندازه کافی دوست داشتنی نبودم
یا شاید...
من ترا نخواهم بخشید برای مقایسه‌ی خودم با کسی که حالا کنار تو دستانت را گرفته و برایت دلبری می‌کند و تو نمی‌دانی که این مقایسه مرا یک روز از پا در خواهد آورد!.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#شب_بخیر


@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

21 Jan, 12:27


می‌شود در بند بود
اما اندر قفسی که دیده نمی‌شود!.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#غروب‌گاهی


@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

21 Jan, 08:50


هر دو خوب می‌دانیم
بیشترین سکوت زخم را عمیقی‌تر می‌کند!.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت


@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

21 Jan, 06:31


احساس می‌کنم
تاوان سختی می‌پردازم
تاوان بودنت را در نبودنت!.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#آدینه_روز_بخیر


@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

20 Jan, 15:49


سلام بر آنهایی که مدام در یاد و خاطر شان هستیم
فرزام سروری
۱۴۰۱/۵/۱۶

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

20 Jan, 15:47


محبوب من؛ می‌بینی شب فرا رسید تاریکی و مسکوتی شب پابرجاست این شب‌ها بی‌رحمانه نبودنت را به رخم می‌کشد
من از شب‌ها متنفرم؛ همه چیز از همان شب شروع شد؛ همان شبی که تو رفتی و دیگر برنگشتی!
از آن شب به بعد همیشه در فکرم کجای راه را اشتباه رفتم که اکنون ندارمت
محبوب من؛ همه چیز به کنار من دلتنگت‌ام اما تو برنگرد!.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#شب_بخیر

@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

20 Jan, 13:23


+ ثنا چرا این ایام ناپیدایی؟!
_ بخاطری این‌جناب!👆🥲

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

20 Jan, 13:20


https://www.instagram.com/stories/doctor_e_nawisenda/3549702079527426311?igsh=MmlqZmIzaDEyMG0=

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

20 Jan, 13:09


و تو یک روز میفهمی...
وقتی که قامت‌‌ات خمیده باشد، آن موهای سپید و آن چین و چروک‌های صورت‌ات به خوبی نمایانگر باشد، و پسری که دوان دوان به سویت می‌آید و می پرسد؛ بابا بزرگ، بابا بزرگ، عشق چیست؟
آن‌گاه تو به دورها خیره شده خواهی گفت:
عشق دختری بود با موهای بلند خرمایی، با چشمان قهوه‌ای، که به دوست داشتن من مشغول بود؛ و من ندیدمش، آن‌قدر ندیدمش که بغض سال های دلتنگی‌ام شد!.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#شام‌گاهی



@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

20 Jan, 10:12


رهایش کردم!
بی‌آن‌که دلهره‌ی اولین دیدار را تجربه کنم
بی‌آن‌که تب و تاب حضورش را احساس کنم
بی‌آن‌که موج صدایش طنین‌انداز گوش‌هایم شود
بی‌آن‌که آخرین بار در چشمانش غرق شوم
رهایش کردم بی‌آن‌که لبخندش را بیننده باشم
سخت بود اما رهایش کردم
هرچند نیمه شب فشار دل‌تنگی مرا به نفس‌نفس می‌اندازد
نمی‌گذارم بغض گلونم بترکد
چشم می‌بندم
و تکرار می‌کنم بر یک مُشت گوشت زبان نفهم که رهایش کردم
نمی‌گذارم ابر چشمانم ببارد
دیگر هیچ‌چیز ابهتی نیست که مرا از پا در آورد
من تا آخرین نفس جنگیده‌ام وباخته‌ام!.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#عاشقانه‌یی_تلخ


@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

20 Jan, 08:11


چه‌جمله‌ی قشنگی

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

20 Jan, 08:11


مولانا میگه عشق به دریا می ماند هر انسان به قدر زاتش از آن آب بر‌میدارد خب اینکه هر انسان چقدر آب بر میدارد به گنجایش ظرف اش بستگی دارد

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

26 Dec, 19:23


#رمان  #دختر_ملا
نویسنده: نیلوفر حسینی

در مورد دختری شاد و پرانرژی هست ‌که دریک خانواده فوق العاده مذهبی و سنتی بدنیا آمده...
اما برخلاف عقیده خانواده خود عاشق پسری هم عقیده با خودش میشه .....



نشر این رمان جذاب برای اولین بار از کانال تلگرامی ما پس دوستانی که علاقه به رمان دارند عجله کنید🥰🥰

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

26 Dec, 19:14


جان بہ جانم ڪنے جهانم تویے😍😘🥰

این بار با کانال های متفاوت😱😱😱

بروز ترین، بهترین و جدیدترین چنل های تلگرام:
#عاشقانه، #تیک_تاک، #استوری_های_عاشقانه، #غمگین، #شعر_و_متن، #رمان_های_با_ژانر_غمگین_وحشتناک_و_عاشقانه، #ساخت_عکس_با_هوش_مصنوعی

https://t.me/+ZIDde3Kdff01NGY9
https://t.me/+ZIDde3Kdff01NGY9

جهت ثبت کانال هایتان در لیست پر جذب ما به آیدی زیر پیام ارسال کنید ...🥹🥰❤️

💙🦋
@Ebrahimi_admin1385🦋💙

در لینک زیر عضو بشین👇👇👇👇

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

26 Dec, 19:13


#رومان
#رومان_به_وقت_عشق

یک رومان عاشقانه برگرفته از یک داستان عاشقانه❤️‍🩹🫶🏻
واقعا ارزش خوندن داره

تن من  قایق لنگر زده در طوفان است🍃
خودم اینجا و دلم پیش تو سر گردان است...❤️‍🩹
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
نشر این رومان زیبا به زودی از کانال تلگرامی نفس😍🖇

https://t.me/+7ZjgBC1LUsRkYzRl
https://t.me/+7ZjgBC1LUsRkYzRl
https://t.me/+7ZjgBC1LUsRkYzRl

زود عضو بشین تا لینک پاک نشده
‌‎‌‌‌‌‌‌
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

26 Dec, 19:11


https://t.me/+forgtPRSe19hNTJl

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

26 Dec, 19:09


https://t.me/+qAfLSOZ7h5w1ODFl

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

26 Dec, 17:28


گذشتی از من
منی که در راه تو از هستی گذشتم!.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#شب_بخیر

@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

26 Dec, 14:40


و اما؛ این‌گونه کلمات گوهربار ماه روی چشم قشنگم چیز دیگریست🫠

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

26 Dec, 14:40


الهی حال دلت همیشه شاد و به دور از دلتنگی باشد قشنگ نویسم ❤️🫂

نویسا بمانی نویسنده زیبایم 🫶🏻

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

26 Dec, 14:36


امشب صدای سکوتم را نقاشی کردم در دیوار تو، برای خودم
خط‌های آبی رنگ صدای مردی بود که دوستش داشتم
سیاهش روزگاری که بی‌ او سر کردم
لاله‌گونش عمق همان عشق
در نقاشی‌هایم خنده‌های تو را دیدم
در خط‌های الوانی
قشنگ بود!.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#تاریکی_بکام


@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

26 Dec, 04:28


دل‌تنگم و این دل‌تنگی در هر برهه‌ی زمان عمیق‌تر، سخت‌تر، بیشتر می‌شود
انسان؛ هرچه عاشق‌تر دلتنگیش عمیق‌تر
هرچه به میان‌سالی نزدیک‌تر دلتنگیش بیشتر
هرچه از دنیا دورتر دلتنگیش سخت‌تر!.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#صبح_بخیر


@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

25 Dec, 13:12


از جاده‌ی تنهایی برمی‌گردم
که تو را در هیچ‌کجا پیدا نکرده‌است
می‌نشینم، تن به خلوت خاطرات اشک می‌ریزم
باران می‌بارد یاد تو چتری‌ است بالای سرم در رقص خورشید و باران
رایحه‌ی از تن تو می‌پیچد در پیرامون من
عقب‌ام را می‌نگرم کسی را نمی‌بینم
صدایت می‌پیچد در حوالی گوشم
چیزی به آوای دل‌نشین صدایت می‌افزاید
در لحن خوش آهنگینی می‌خوانی
تا کجا دوستم داری؟
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#شام‌گاهی


@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

25 Dec, 12:14


وای خسته شدم🤕

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

25 Dec, 12:09


در ابتدا باید بگویم، چه چشم‌های آهویی زیبایی دارد!


جین آستن:
یک نویسنده مشهور انگلیسی است که در قرن ۱۸ و ۱۹ میلادی زندگی می‌کرد. آثار جین آستن بیشتر درباره روابط انسانی، عشق و ازدواج است. او به ویژه برای بررسی مسائل اجتماعی و مشکلاتی که زنان در آن دوران با آن مواجه بودند شناخته می‌شود.
رمان‌های او بیشتر داستان‌های عاشقانه هستند که در آن‌ها شخصیت‌های اصلی معمولاً زنانی هوشمند و مستقل هستند که در جستجوی عشق واقعی و زندگی بهتر هستند.

برخی از معروف‌ترین کتاب‌های جین آستین:
1. غرور و تعصب (Pride and Prejudice): داستان عشق میان ایلیزابث بنت و آقای دارسی که در آن به مسائلی مانند غرور و پیش‌داوری پرداخته می‌شود.

* وای، فلم آن حرف ندارد!🥹

2. عقل و احساس (Sense and Sensibility): داستان دو خواهر با ویژگی‌های شخصیتی متفاوت که در جستجوی عشق و شادی هستند.

* "احساس‌و‌منطق" عجیب دوستش دارم!🥹

3. امانوئل (Emma): داستان دختری به نام اما که می‌خواهد زندگی دیگران را ترتیب دهد، اما خودش در روابطش به اشتباهاتی می‌افتد.

آثار جین آستن هنوز هم محبوب هستند و فیلم‌ها و سریال‌های زیادی از آن‌ها ساخته شده است.

#ثناسحر

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

25 Dec, 12:01


هاروکی موراکی نویسنده مشهور جاپانی است.
آثار موراکی معمولاً داستان‌هایی با ترکیب واقعیت و خیال، راز و معما، و تجربه‌های غیرعادی دارند.

موراکی در نوشتن از سبک خاصی به نام «رئالیسم جادویی» استفاده می‌کند، یعنی در داستان‌هایش واقعیت معمولی با عناصر غیرواقعی یا فراطبیعی ترکیب می‌شود.

برخی از معروف‌ترین کتاب‌های موراکی عبارتند از:

1. کافکا در ساحل یا در کرانه: رمانی پیچیده درباره دو شخصیت اصلی که درگیر رویدادهای عجیبی می‌شوند.


2. ۱۳۷ ساعت در دنیای خواب: داستانی درباره روابط پیچیده یک جوان و تجربیات عاطفی او.


3. مردی به نام اوه: داستانی درباره زندگی در دنیای موازی و پر از رمز و راز.


4. رقص رقص رقص: داستانی درباره جستجوهای معنوی و اجتماعی یک مرد که در دنیایی عجیب و غریب قرار می‌گیرد.



#ثناسحر

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

25 Dec, 11:55


معنی اصلی صبر را در میانِ خواندن داستان‌های کافکا، خواهی فهمید.
چیزی که در یک‌نگاه با آن دانا نمی‌شوی، با چندین نگاه است که داناتر می‌شوی.🫠🙂

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

25 Dec, 11:51


3. قلعه(The Castle): داستان مردی که وارد یک روستای ناشناخته می‌شود و تلاش می‌کند با مقامات قلعه‌ای مرموز ارتباط برقرار کند. این اثر نیز بر پیچیدگی‌های بی‌پایان قدرت و هویت فردی تمرکز دارد.

و داستان‌های دیگر:
مردی که می‌‌خواست زن شود.
نامه به پدر.
توصیف یک‌رویا.



فرانز کافکا آثارش را در دوران حیات خود منتشر نکرد و بسیاری از آثارش پس از مرگش به چاپ رسیدند. او زندگی پر از تنش‌هایی میان خانواده، کار و نویسندگی داشت و بسیاری از آثارش را ناتمام گذاشت. امروز او به عنوان یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان تاریخ شناخته می‌شود و تأثیراتش بر ادبیات، فلسفه و فرهنگ عمومی همچنان باقی است.


#ثناسحر

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

25 Dec, 11:49


فرانز کافکا (Franz Kafka) نویسنده‌ی آلمانی‌ می‌باشد.

آثار کافکا اغلب به بررسی اضطراب‌های انسانی، احساس بیگانگی، و تحمیل قدرت‌های بی‌رحم اجتماعی و اداری می‌پردازد. آثار او به خاطر ترکیب جادویی و واقع‌گرایانه‌ای که دارند، ویژگی‌هایی چون معما و پیچیدگی‌های ذهنی را در خود جای داده‌اند. او از جمله پیشگامان سبک ادبی "مدرنیسم" بود و با استفاده از داستان‌های سورئالیستی و نمادین، مفاهیم عمیقی از تجربه انسانی را به تصویر کشید.

برخی از آثار مشهور کافکا عبارتند از:

1. مسخ(The Metamorphosis): این رمان کوتاه درباره‌ی مردی به نام گرگور سامسا است که به طور ناگهانی به حشره‌ای بزرگ تبدیل می‌شود. این داستان به بررسی مفاهیم هویت، بیگانگی، و بحران‌های وجودی می‌پردازد.


2. محاکمه(The Trial): داستان مردی به نام یوزف که به‌طور ناگهانی متهم به جرمی ناشناخته می‌شود و در برابر یک سیستم قضایی پیچیده و بی‌رحم قرار می‌گیرد. این رمان یکی از مهم‌ترین آثار کافکا در بررسی بی‌عدالتی و قدرت‌های غیرقابل فهم است.

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

25 Dec, 11:44


در بسیاری جاها دیده‌ایم که بر مبنای اشتباهِ تحریری، "فرانسس" یا "فرانتس" نوشته شده است اما در اصل "فرانز کافکا" می‌باشد.
🙂

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

25 Dec, 11:38


ویرجینیا وولف:
یکی از برجسته‌ترین نویسندگان و اندیشمندان انگلیسی قرن بیستم بود که به ویژه به خاطر نوآوری‌هایش در زمینه نوشتن و نقش‌های زنان در ادبیات شناخته می‌شود. و به دلیل استفاده از تکنیک‌های نوین در روایت داستان‌ها، مانند جریان سیال ذهن (stream of consciousness)، به شهرت رسید.

از آثار مشهور خانم وولف:

1. خانم دالووی (Mrs Dalloway): رمانی که با استفاده از تکنیک جریان سیال ذهن، زندگی یک زن را روایت می‌کند.


2. به سوی فانوس دریایی(To the Lighthouse): داستانی درباره زندگی یک خانواده و گذر زمان، که از ویژگی‌های بارز آن استفاده از تکنیک‌های پیچیده زمان و روایت است.


3. در اتاق خود(A Room of One's Own): این کتاب مقاله‌ای است که وولف در آن به حقوق زنان در ادبیات و ضرورت داشتن فضای شخصی و اقتصادی برای نویسندگان زن پرداخته است.


زندگی شخصی او تحت تاثیر افسردگی و مشکلات روانی قرار داشت و در نهایت، در سال ۱۹۴۱ به دلیل افسردگی شدید خود را غرق کرد.




#ثناسحر

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

25 Dec, 11:33


بریم در مورد نویسندگان بدانیم؟📜🖊
حتما بخوانید! چون برای‌تان، جالب و مفید تمام خواهد شد.🙂

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

24 Nov, 10:43


در جنگل‌زار
در میان انبوه درختان
من‌همان کلبه‌ی تنهایی‌ام که در انتظار تو نسشته است تا ببینی و در آن زندگی‌ کنی
تا آمدنت سقف‌هایم از تو می‌گویند پنجره‌هایم تو را می‌جویند...
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#حال_دلتان_بهاری

@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

24 Nov, 09:23


#ویژه

روز شکفتن‌ات مبارک #یغمای قشنگ
وجودت لبریز از عشق جهانت سبز و بهاری
عمرت طولانی و خوشبختی به کامت!.
#از_پروانه_برای_یغما

🥰

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

24 Nov, 08:32


#دست_نوشت_در_لحظه

زن، نماد عشق و فداکاری است. در دستانش قدرت بی‌پایانی نهفته است؛ قدرتی که می‌تواند دنیا را تغییر دهد، قلب‌ها را شفا دهد و زندگی‌ها را پر از امید کند.

زن با هر نگاهش، دنیایی از احساسات و افکار را منتقل می‌کند. در هر کلمه‌ای که می‌گوید، عمیق‌ترین معناها نهفته است و در هر قدمی که برمی‌دارد، اثری از اراده و شکوه دیده می‌شود.

زن نقش‌های بی‌شماری در زندگی دارد: مادری که بی‌نهایت می‌بخشد، خواهری که پشتیبان است، دختری که نور امید خانه است، و همسری که رفیق روزهای سخت و آسان می‌شود. او در هر نقشی که باشد، جهان را با حضورش غنی‌تر و زیباتر می‌سازد.

زن نه فقط به خاطر چهره‌اش، بلکه به خاطر ذهن خلاق، قلب مهربان و اراده‌ی استوارش دوست‌داشتنی است.

زن، به رغم سختی‌ها و چالش‌هایی که ممکن است با آن مواجه شود، همیشه می‌آموزد، رشد می‌کند و هر بار قوی‌تر از قبل به مسیرش ادامه می‌دهد. او نه تنها به دیگران زندگی می‌بخشد، بلکه با قدرت درونی‌اش دنیا را روشن‌تر و زیباتر می‌کند

● هیچ وقت خودرا دست کم نگیرید...
زن یعنی زندگی
زن یعنی احساس
زن یعنی خوشبختی
زن یعنی آرامش
زن یعنی آسایش
زن یعنی چراغ خانه
زن یعنی همه چیزززز....🤍🤗


#AK
#ارسالی_شما

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

24 Nov, 08:24


خودت را قلیل مپندار، حتی اسمِ زرین‌ات روی جلدِ کتاب، اقلیلِ‌ست بسی زیبا!


#فوتوگرافی_ثنا

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

24 Nov, 08:18


#از_طرف_ثنا_به_یغما


The shining moon in the dark sky.

پاینده بمانی!
هم خودت، هم شهود و فهم‌ات و هم عندلیبِ قلم‌ات.

تولدت مبارک یغمای عزیز!

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

24 Nov, 06:33


تو دوری؟!
و آیا می‌دانی؟!
که دوریت چه بر سر نقشه‌ی دنیا آورده است؟
تو ساکتی؟!
آیا می‌دانی صدایت ریتم موسیقی جهان را تغییر می‌دهد
تو عاشقی؟!
آیا می‌دانی مرد عاشق قانون جهان را به هم می‌ریزد؟!
جنگ را پایان می‌بخشد؟!!.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#عاشقانه_زندگی_کنید

@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

24 Nov, 06:30


سال‌ها بعد
وقتی نوشته‌های مرا می‌خوانند
خواهند گفت چه عشق عظیمی داشت
اما شاید تو را طور دیگر یاد کنند
بگو چگونه یاد کنند از کسی که قدر محبت‌های مرا ندانست!.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#حال_دلتان_خوب

@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

23 Nov, 22:10


طولانی بودن شب بهانه‌ی بیش نیست
دلتنگ‌ها بهتر می‌دانند؛ بی‌رحمی شب را
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#نیمه_شب

@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

23 Nov, 17:58


آیا تویی که در این وقت شب به او فکر می‌کنی و کنار پنجره مهتاب را تماشا کرده از او گلایه می‌کنی، و آهسته اشک چشمانت رد گونه‌هایت را می‌گیرد
از من یاد می‌کنی؟ درد مرا احساس می‌کنی؟!
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#شب_بر_شما_نیک

@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

23 Nov, 16:58


هرگاه پیام ناشناس دریافت می‌کردم خواستار شریک شدنش نبودم چون احساس می‌کردم این پیام مختص به من است پس حق خواندش را تنها خودم دارم.
اما؛ این پیام آن‌قدر درون مرا از هیجان لبریز کرد که خواستم با همه شریک شوم و ابراز سپاس کنم از عزیز ناشناس من!.

احوالت بهاری عزیز ناشناس پروانه!.

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

23 Nov, 16:58


چه عالی
بانوی با استعداد
همیشه موفق بمانی پروانه عزیزم
در کانال کمنت ها کم است
اما می‌دانی هر بار که چیزی نشر می‌کنی طوری برای خواندن اش عجله میکنم که اگر آن قسم عجله را در خیابان بکنم مطمئن ام حادثه خواهم کرد

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

23 Nov, 15:21


سال‌ها بعد
از من اسکلتی باقی می‌ماند در زیر خاک
و کنارش قلبی دلتنگ تو است!.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#تاریکی_بکام_عزیزان_من

@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

23 Nov, 09:36


سلام به عزیزان کلبه‌ی داکتر نویسنده!

بیایید، با من صحبت کنید بی آن‌که بدانم شما کی هستید.
حرف دلتان را شریک کنید!



👇👇
لینک ناشناس من
https://t.me/HarfinoBot?start=44ced51ad12aa7a




بیایید دوباره صحبت کنیم!.

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

23 Nov, 09:32


آدم‌های که مبتلا به دلتنگی هستند
وقتی که حوصله‌ی‌شان سر می‌رود
غصه‌هایشان فاش می‌شود
و چنان با گریه دلتنگی خود را بروز می‌دهند که انگار جهان به آخر رسیده!.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت

@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

23 Nov, 06:12


من از نوشتن خسته‌ام
دلم نامه‌ای از سمت تو می‌خواهد
برایم بنویس؛ کلمات تو همدم است
مداوا می‌کند هر دردی را
من از نوشتن خسته‌ام
برایم بنویس!.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#حال_دلتان_خوب

@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

22 Nov, 18:03


شب‌های پاییز آسمان گفتگو دارد با من
او از رفتن ماهش می‌گوید من از رفتن تو
ماه برمی‌گردد و ای کاش تو نیر برگردی!.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#شب_تان_به_دور_از_دلتنگی
#خوب_بخوابید
#بی‌فکر_بخوابید

@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

22 Nov, 14:55


هر آمدنی رفتنی دارد با خودش
تو دیر کن اما بیا
وقتی آمدی بمان، نرو!
من از آمدن‌های که رفتن نیامدن دارد با خود لبریزم!.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#حال_دلتان_چگونه_است
#لبخند_فراموش_تان_نشود

@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

22 Nov, 14:53


تَک‌تَک کسی است؟🧐
من برگشتم؛ با یک عالمه دل‌تنگ که دنبال شما بود!.🥰
این‌جا کسی دلتنگ من نشد؟

#پروانه_برگشت
🫠

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

22 Nov, 10:22


در سرزمینِ کلمات، قلمم به دنبالِ ردپای تو خواهد دوید.


#ثناسحر

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

22 Nov, 10:17


"جان رونالد روئل تالکین" بخاطر "ادیت برنز" بود که پادشاهِ دنیای داستان‌های فانتزی شد
اما من بخاطری تو، ملکه‌ای از افسانه‌های ناتمام خواهم شد.
چون هر واژه‌ای که از لبانِ تو می‌ریزد، جادویی است که در دلِ کلمات جای می‌گیرد.
و هر جمله‌ای که با یادِ تو بر ذهنم می‌نشیند، داستانی است که به عمقِ اعصار نفوذ می‌کند.
اگر تالکین به یادِ ادیت دنیای را خلق کرد، من به یادِ تو ادبیاتی خلق خواهم کرد.



#ثناسحر

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

21 Nov, 20:43


لینک رو باز کن و به اندازه عمر تلگرامت 1000 توکن رایگان دریافت کن🥰😍

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

21 Nov, 20:43


https://t.me/PAWSOG_bot/PAWS?startapp=KuYxsaON

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

21 Nov, 20:39


اگر نمتونی عکس خودتو استوری و پروفایل کنی
ما اینجا کلی استوری و پروفایل فیک داریم🫳🏻💫🤍

ازین عکس و پروفایل ها استوری و پروفایلت بذار همه فکر کنن خودتی🙈🤩❤️‍🔥

جدیدترین استوری و پروف های فیک دخترونه
"😇🍓🍻"

جهت درخواست عضویت در کانال روی دکمه ذیل کلیک کنید
👎🏻

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

21 Nov, 20:39


جان بہ جانم ڪنے جهانم تویے😍😘🥰

این بار با کانال های متفاوت😱😱😱

بروز ترین، بهترین و جدیدترین چنل های تلگرام:
#عاشقانه، #تیک_تاک، #استوری_های_عاشقانه، #غمگین، #شعر_و_متن، #رمان_های_با_ژانر_غمگین_وحشتناک_و_عاشقانه، #ساخت_عکس_با_هوش_مصنوعی

https://t.me/+ZIDde3Kdff01NGY9
https://t.me/+ZIDde3Kdff01NGY9

جهت ثبت کانال هایتان در لیست پر جذب ما به آیدی زیر پیام ارسال کنید ...🥹🥰❤️

💙🦋
@Ebrahimi_admin1385🦋💙

در لینک زیر عضو بشین👇👇👇👇

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

21 Nov, 18:46


‌‌‌‌.


با جواب دادن به این سوال برنده 500 افغانی کریدیت کارت شو ❗️

پایتخت جاپان کدام کشور است ؟❗️

‌‌‌‌‌فقط به 10 نفر اول که جواب درست بدن جایزه داده میشود پس عجله کنید
👇👇👇

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

20 Nov, 06:51


Really, I deserve it!🫠


#گالری_ثنا

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

20 Nov, 06:36


و من حتی بیشتر از مادرش؛ دوستش داشتم.


#ثناسحر

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

20 Nov, 06:14


قدحِ کلماتم، تهی گشتند!
لهیبِ سخنان، رشته‌ای کلامم را سوزاند.
پس سکوت را روا می‌دارم!

فلم؟؟
می‌خواهی در امتحانات، چانس شوم هاا؟😬
یک‌سری لیست دارم، به موقع همش را به پایه‌ی دیدن خواهم گذشت...
پس منتظر باشید...🫠🎬

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

20 Nov, 06:01


ثنایم. از روزی‌که پا به آلونک‌ات گذاشته‌ام، دگرگون گشته‌ام
باید اسم‌ات را بگذارم، "دخترک رویایی من"
می‌دانی چی‌کار کردم؟
رفتم فلم انالاهولمز را دیدم
گرچه اصلا سهل نبود ظرفیت جی بی آن زیاد بود و نیاز به انترنت زیاد داشت اما پا گذاشتم روی همه‌چیز و بهای این شوقِ را که در سرم کنجانیدی را با جان خریدم.
ای کاش زودتر می‌خریدم
دخترک رویایی من زیباترین قسمت‌اش میفهمی کجا بود؟
جاهای که هیجانی می‌شد و برایم شگفتی داشت دفعتا در فکر فرو می‌رفتم که آیا ثنا هم چنین حسی داشت می‌دانم قوه تخیل‌ات قوی است فکر میکردم که با دیدن اینجا ثنا چی فکر می‌کرد چی‌کار می‌کرد

و یک‌خواهش ازت دارم!
می‌شود تغییر نکنی؟
همیشه همین‌گونه بمان خواهری🥹
و ها یک نظر دارم
هفته یک‌بار یک فلم هم برای مان معرفی بکن
دختر مثلِ خودت عاشقم کردی🙃

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

20 Nov, 05:44


شاید نگارنده‌‌ای خوبی باشم یا نباشم‌، اما در نگارش یک‌چیز را خیلی خوب می‌فهمم؛
اینکه هربار برگ و شاخه‌های اضافی درختِ نوشته‌هایم را حذف کنم.



#ثناسحر

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

20 Nov, 05:33


من وقتی داستان می‌‌نویسم؛ با شخصیت‌هایم مثلِ یک انسانِ واقعی رفتار می‌کنم.
صحبت کردن، با آنها آرامم می‌سازد.
آن‌جاست که باهم تعامل پیدا می‌کنیم، او از تجربیاتِ خودش برایم می‌گوید...
و من چایی خورده، به اندوخته‌های درونی‌اش جامه‌ای کاغذی می‌پوشانم.

در میانِ هاله‌ی اعجاب، یکم زیادی شیرین نیست؟!



#ثناسحر

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

19 Nov, 16:10


روزی حتی فکرش را هم نمی‌کردم که ثنا بخواهد برای کسی گریه کند. اما برای داستانی که تحتِ تحریر است، آن‌قدر اشک ریختم که گونه‌هایم به سوزش افتاد، کاغذ در خود مچاله شد، جوهر قلم نشر کرد و ظاهر کلمات در برخورد با آبِ چشمانم زشت شدند.

حالا که فکرش را می‌کنم، داستان‌ها اصلاً اثری ساده‌ای نیستند. نه تنها شخصیت‌ها، بلکه خودِ راوی هم با آن درگیر است.
من هر روز شخصیتِ اصلی داستانم را می‌بینم؛ آن دستانِ چروکیده‌اش که بیش از هر دستِ جوان و لطیف برایم زیباست.
ای کاش یکی برایش بگوید که چقدر خوشبخت است؛ داستانش قرار است به گوشِ همه‌گان برسد، تا دوردست‌ها صفر کند.
کاش یکی بود برایش می‌گفت:
تو روزی می‌میری، ولی نامت زنده می‌ماند.
شاید روزی آن‌ شخص، خودِ من باشد...




📜داستان: شگوفه‌ای در خاکستر
#ثناسحر

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

19 Nov, 08:07


بهرِ دلداده‌ات نیاز نیست پروانه باشی و او شمع، بلکه گاهی نیلوفری نشسته بر مردابِ آبی هم کافی‌ست.


#ثناسحر

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

19 Nov, 07:57


قلبش می‌تپید برای کسی‌که قلبش برای او حتی اندک تنش نداشت.
آرام گرفت و بی‌جان خندید که در آن میان جان گرفت گریه‌هایش
خطاب به دنیا گفت:
" نقض کن دیگر حکم مرا! در این‌جا حتی قلبم مالِ من نیست. پس چه‌چیزی مالِ من است؟"


#ثناسحر

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

18 Nov, 17:56


جاده‌ی مزدحمِ بود. نگاه‌های هر یک به سوی دیگر سرگردان بود. فروشنده‌ها با کلام افراطی و غیر افراطی در حال فروش محصولات بودند و خریداران هم مستعجل در حال خرید اجناس ضروری خود. صدای آشنای به گوشم رسید که خطاب به فروشنده می‌گفت: "نمی‌دانیم که چرخش روزگار سرنوشت آدمی را به کدامین سو می‌چرخاند."

قلبم داشت تند تند می‌تپید و هوا را می‌بلعید. حس عجیبی بر وجودم مستولی شد. دلم می‌خواست همانجا بایستم و از پشت فقط مغموم و اشک‌آلود نگاهش کنم. ای کاش می‌توانستم با نگاه‌هایم او را خورد کنم و قطعات‌اش را جمع کرده، اجواف قلبم را با آن محصور می‌کردم. اما باز زمان یار من نشد. به عقب برگشت و نگاه‌های‌مان با هم تلاقی کرد. خیال می‌کردم با دیدنش از حال بروم، اما نرفتم. گفتم شاید مثل پروانه به آغوشش بپرم، اما نپریدم. لب‌هایش را انگار با تار نامرئی دوخته بودند، اما چشمانش برایم زار می‌زد.

دیگر نتوانستم. چند قدمی دور شده بودم که ناگهان ندایی در زمین میخکوبم کرد. شنیدن اسمم از زبانش مثل سیمی بود که از برق صدایش در قلبم جرقه‌ای ایجاد شد. طناب اشک‌هایم را برید و قطرات آن گلوله‌گلوله از گونه‌هایم می‌لولیدند. می‌خواستم به سمتش بجهم و بگویم: "حق نداشتی مرا وسط صحرای عشق، تشنه‌ی یک قطره اکسیر رها کنی! اصلاً به چه حقی، منِ زنده مرده‌گونه را تا امروز با سراب‌ات حیه نگه داشتی؟"

تا چرخیدم، دیدم دختری کوچکِ دستش را محکم گرفته و پدر صدا می‌کند و او هم دخترک را با اسمِ من، صدا می‌کرد.
بالا نگاهم کرد. تلخ و الم‌ناک خندید و رفت.



#ثناسحر

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

17 Nov, 06:32


چقدر با حال و روزِ دلِ من، تطابق دارد!🥲

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

17 Nov, 06:31


نویسنده آدم‌های تنهایی هستند،
گاهی ساعت‌ها، ماه‌ها و یا شاید هم سال‌ها توی یک‌اتاق بنشینند و به ساختار داستانِ شان فکر کنند،
بدون آنکه چیزی بنویسند.


#قهوه_سرد_آقای_نویسنده

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

16 Nov, 16:41


من آن‌قدر در زندگی سختی کشیده‌ام
که حالا حتی، از بویِ خوشبختی هم در هراسم!
مثلِ آن خنده‌ای که در قایقِ حزین به راه افتاده است...


#ثناسحر
#گالری_ثنا

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

16 Nov, 16:34


#سپید

وقت نمی‌ایستد،
اما ما هنوز برای چیزهای که از دست داده‌ایم
به عقب بر می‌گردیم.
همه‌چیز کفِ دستِ خویش داریم
باز خَیال می‌کنیم تهی اند
شاید خلا از آنچه هست
که گفته نشد!
همچون ماهی در کوزه
که چَشم به یک‌قطره آب دوخته است.
سایه‌ی تلخ مزه‌ای گذشته،
حتی در روشنایی دل پدیدار بود.
ما در راهی قدم زدیم
که مقصدش هیچ‌گاه واضح نبود
و شاید زیبایی‌اش همین بود؛
که تا انتها،
دنبالِ چیزی گشتیم
که حتی ندانستیم چیست!
ندانستند بلند شدنِ مان
همچون بلندی صدا از گلوی خفه شده بود.
نداشتند چه‌سان درد داشت
همچون گلی که به رعنایی شگفت
اما ریشه خاک خورده‌ای در دل خاک
بجا گذاشت...
وقتی به گذشته نگاه می‌کنیم،
فقط لحظاتی باقی می‌ماند
که برای خودمان
مفهوم شدند
مابقی؛
مثلِ ریگ از درزِ انگشتان
لیز خورد و گذشت!


#ثناسحر

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

16 Nov, 16:20


گاهی باید فقط نگاه کرد،
بدونِ آن‌که چیزی بگویی.
چرا که گاهی،
چشم‌ها بیش از هر کلمه‌ای،
حقیقت را می‌بیند.


#ثناسحر

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

14 Nov, 08:44


درود و مهر بر عزیزان پروانه!
چند روزی‌ست یک حس مبهم سراغم را گرفته است در تلاش است مرا از همه‌چیز باز دارد حتی هوای نوشتن از سرم کم‌کم رخت سفر بسته؛
باید تا همین چند روز داستان نیمه‌تمامم را برای چاپ تمامش کنم اما نای نگاشتن ندارم!.
اجازه می‌دهید چند روزی نباشم تا تکلیف خودم را مشخص کنم!
قول می‌دهم واپس با انرژی برگردم و بهترین نوشته‌هایم را برای شما بهترین‌هایم تقدیم کنم!.
مواظب خود باشید تا من برمی‌گردم!

تا درود بعد بدرود!
از پروانه برای عزیزانش🤍

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

14 Nov, 06:24


گوشه‌ای فلمِ little women:📽



"جو مارچ" اصلا برای "تئودور لوری" مهم نبود؟!
چطور دلش آمد آن‌کار را بکند...😢
من که تا ابد نمی‌بخشمش!!😑



@Doctor_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

14 Nov, 04:04


#صبح_تان_عاشقانه
#امروز_بیشتر_لبخند_بزنید
#امیدوار_بمانید


@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

13 Nov, 17:30


دیگر باید برم بخوابم!😴
فردا دوباره با یادداشت‌های که از فلم درجِ دفترچه‌ام کردم، نزدِ تان بر می‌گردم.📕

شبِ‌تان به خوشگلی، خوشگلایم!🔮

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

13 Nov, 10:37


شاید بگویید، این فقط یک‌فلم است.
اما از حق نگذریم که حتی گوشه‌ای از فلم‌های تخیلی هم، بر گرفته شده از دلِ واقعیت‌هاست...
بقیه که دیگر جای خود دارد.


#ثناسحر

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

13 Nov, 10:34


حالا فهمیدم که چرا انسان‌ها، در تناقص باهمدیگر قرار دارند و چرا خونِ بعضی‌های شان با عصاره‌ای غَیض عجین شده است!
چون یک‌زن را به حیوان تشبیه کرده‌ اند.
و خود پروریده‌ای دستان یک‌زن اند.


#ثناسحر

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

13 Nov, 10:24


پندار؛ می‌تواند زنان را تربیت کند، در حالی‌که خود تربیت شده‌ای یک زن است.



#ثناسحر

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

13 Nov, 10:22


گوشه‌ای فلمِ little women:📽


اِمی، آهی کشید و گفت: " آقای دیویس می‌گوید همان‌طور که حیوانات، مثلا گربه، را می‌شود تربیت کرد دختران را نیز می‌توان تربیت کرد و این برای آینده آن‌ها بسیار مفید خواهد بود."


@Doctor_e_Nawisenda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

13 Nov, 09:26


« گاهی لازم است فقط باید لبخند بزنی و رد شوی
عیبی ندارد؛
بگذار فکر کنند تو چقدر ساده‌یی..»
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#هوای_بارانی_را_چگونه_سپری_میکنید؟

@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

13 Nov, 05:40


هوا سرد شده است؛ گاهی باید
به قصد نوازش نسیم صبحگاهی لمس باران
و تماشای فرودش باید به دل سرما رفت!.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#صبح_بارانی_بخیر

@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

13 Nov, 04:17


باید نویسنده باشی تا بفهمی این یعنی چی!🥹

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

13 Nov, 04:17


گوشه‌ای فلمِ little women:📽

جو پشت میز نشست و به نوشتن مشغول شد. او پشت سرهم صفحاتی را از نوشته‌های خود پر می‌کرد.
و آن‌قدر سرگرم خلقِ داستان‌های باورنکردنی و هیجان‌انگیز شده بود که متوجه خانواده موش‌ها که در اطرافِ تخت‌خوابش حرکت می‌کردند نشد.



@Doctor_e_Nawisenda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

13 Nov, 03:59


چهار خواهر با چهار دیدگاهِ متفاوت...
ناممکن است که این فلم را ببینی،
و بسی در تحلیل نگذرانی!🫠💫




@Doctor_e_Nawisenda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

13 Nov, 03:56


گوشه‌ای فلمِ little women:📽


جو گفت: " صبر کن تا من یک نویسنده‌ی بزرگ شوم آن‌وقت بهترین پیانویی که وجود داشته باشد برای بِت می‌خرم"

امی درحالی‌که آخرین قطعه باقی‌مانده نانِ آغشته با مربا را بر می‌داشت گفت:
" خب اگر جو نویسنده نشد بت می‌تواند بیاید با پیانوی من کار کند، وقتی من ازدواج کردم خیلی پولدار خواهم شد."
مگ پرسید: " خب اگر کسی را که تو دوست داشته باشی و با او ازدواج کنی فقیر باشد اما آدمی خوبی مثلِ پدرمان باشد چی،"
+ مثلِ آن است که آدم با یک بینی زشت بدنیا آمده باشد!
جو به تندی باقی‌مانده چایش را نوشید و گفت: "من که هرگز برای پول ازدواج نخواهم کرد.
خب اگر یک آدم پولدار ورشکسته شود، چه‌خواهد شد؟



@Doctor_e_Nawisenda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

13 Nov, 03:29


گوشه‌ای فلمِ little women:📽


جو می‌خواهم بدانم تو چگونه سوژه‌ای برای داستان‌هایت پیدا می‌کنی؟
من که هرچه فکر می‌کنم، متوجه سوژه‌ای تازه‌ی نمی‌شوم و به‌ندرت موضوعی برای نوشتن پیدا می‌کنم.
او را به پشتِ تخت خواب انداخت و گفت:
" قانون نویسندگی آن است که هرگز درباره مطالبی که می‌دانی چیزی ننویسی
."



📽🫠💫
@Doctor_e_Nawisenda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

12 Nov, 19:08


من دوبار این کتاب را خواندم‌. اما تفرق‌اش در این است که این‌بار شورِ عجیبی در دلم شوریده است.
دفعه قبل فقط توانستم یک مفهوم جزئی از آن بگیرم
اما این‌بار با خواندن هر سطر اش نه تنها یادِ همان سانحه می‌افتم بلکه، حس می‌کنم جز از همین داستان هستم.
برایم عجیب است؛ در هر صفحه‌اش بیش از ده‌بار، لبم به لبخند گشوده می‌شود
...

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

12 Nov, 19:02


می‌دانم در میانِ شما کسانی هستند که دوست دارند کتابِ "زنان کوچک" را بخوانند.

اما اگر تا هنوز نخواندید تا فلم‌اش را ندیدید، در دست گرفتن اثرِ مکتوب‌اش را برای تان توصیه نمی‌کنم!🫠

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

12 Nov, 18:58


|نامه|

حجتِ غیابت‌ام را، مستلزم این می‌دانم که به سمع عزیزانم برسانم.

می‌دانید این یک‌هفته چی‌کارها کردم...
* گذراندن دو مهمانی پر جمع و جوش
* ارائه سه سیمینار و تهیه پریزینتیشن‌ها
* و یک عالمِ کارهای ریز و کوچکِ دیگر

اما از جمله دراماتیک‌ترین سوانحِ این هفته‌ام:
خواندنِ داستانکِ "ببری قهرمان"
و تماشای فلمِ" little women" بود.

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

12 Nov, 18:47


کبوتری از دیارِ ثنا خبر آورده است، می‌خواهید نامه را بگشایم؟!

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

12 Nov, 18:42


خوشگلای مه حالِ شان خوب است؟!

واقعا دلتنگِ تان بودم...🥹💫

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

03 Nov, 20:29


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ

برای عضویت در کانال های کاملا اسلامی و اخلاقی با نظم و قوانین خاص خود لطفا روی اسم شان کلیک نمائید.
برای شرکت در این لیست ها👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻

@Nikravesh2024

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

03 Nov, 17:30


اگر قرار باشد برای تمام احساساتی که در دنیا وجود دارد یک رنگ تعیین کنیم، رنگ سرخ می‌تواند به خوبی میان "عشق" و "نفرت" تشابه ایجاد کند. اما تفاوت این دو احساس در آن است که با نفرت، دنیا نابود می‌شود، در حالی که با عشق، خودت نابود می‌شوی.



#ثناسحر

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

03 Nov, 15:50


واقعا معذرت می‌خواهم عزیزانم، منم حالا باخبر شدم که لینک را قبل از ۱۲ شب بسته کردند.

اما تا ثنا را دارید، غم ندارید!
برای تان بهتر از این‌ها را پیدا خواهم کرد
در ضمن؛ راجستریشنِ دوره‌های بعدی دوباره گذاشته خواهد شد.
بی‌خبر تان نمی‌گذارم.

حالا یک لب‌خند بزنید تا انرژی بگرده به وجودم...
خوشگلای خودم!🥹🎀

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

03 Nov, 13:59


خوشگلایم، نخواستم شما ها را هم از این اطلاعیه بی‌بهره بگذارم🫠
یک‌بار بخوانید، شاید کسی از این فرصت بهره‌مند شود.
اسناد معتبر دارد!


#ثنا

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

03 Nov, 13:56


اطلاعیه
به اطلاع آنعده شاگردان اناث که صنف دهم را تکمیل ، شامل صنف یازدهم بوده و به دلیل بسته بودن مکاتب از تحصیل بازمانده رسانیده میشود که قراراست برای ایشان صنف آموزش مضامین مکتب با شرایط ذیل دایرگردد.
1. شاگردان دریکسال آموزش صنف یازدهم و دوازدهم را طبق نصاب آماده شده از طریق آنلاین سپری مینمایند
2. دراخیر صنف بعد از سپری نمودن امتحان و کامیابی ، سند فراغت صنف دوازدهم را از مکاتب رسمی افغانها از کشور پاکستان به دست خواهند آورد.
3. مصارف انترنت شاگردان بصورت ماهوار پرداخت میگردد
شرایط عمومی:
1. شاگردان باید صنف دهم خویش را تمام نموده باشد و از فراغت صنف دهم خویش اطلاعنامه یا تصدیق فراغت صنف دهم داشته باشد زیرا در جریان ثبت نام شاگرد مکلف است عکس اطلاعنامه یا تصدیقنامه خویش را در فارمت ( Jpg , PDF ) در لینک که برایشان داده میشود آپلود نماید.
2. نصاب درسی معارف تدریس میشود و برای تدریس تایم مشخص نیست ، مواد درسی مضامین به شکل صوتی و تصویری در پلتفارم ممکن همراه شاگردان شریک میگردد و استاد صنف که از طبقه اناث میباشد هماهنگی مینماید تا تمام شاگردان از مواد درسی استفاده نموده و درصورت داشتن سوال با استاد خویش شریک بسازد.
3. امتحان براساس برنامه و نصاب از طرف کمیته مربوطه از شاگردان اخذ میگردد.
4. شاگردان صنف 11 در یک سال صنف یازدهم و دوازدهم را آموزش میبینند ( به دلیل اینکه از درس عقب مانده اند دو صنف را در دوسمستر به مدت یکسال فرا میگرند. )
5. پابندی شاگرد در استفاده مواد درسی و سهم در گروپ درسی الزامی میباشد
امکانات:
1. در اخیر سال بعد از سپری نمودن موفقانه امتحان برای شاگرد اسناد فراغت رسمی از مکتب حضوری افغانی مقیم پاکستان داده میشود که اسناد معتبر ومعادل شهادتنامه صنف دوازدهم میباشد.
2. استادان مضامین مختلف همیشه در قسمت حل سوالات شاگردان همکار میباشند
3. برای شاگردان ماهوار مصارف انترنت پرداخت میشود
لینک ثبت نام:
https://forms.gle/c6sYyzcbdofdyNzL7

ختم ثبت نام روز یکشنبه 13 عقرب 12 شب میباشد

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

03 Nov, 08:48


در سمت چپ سینه‌ام وطن‌یست که تو تنها ساکنش هستی!.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#عاشقانه

@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

03 Nov, 05:22


« تو رفته‌ای از آن طرف جاده و من هنوز
هم منتظرم تا بگویی همه‌چیز درست خواهد شد، نگران نباش.»
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#حال_دلتان_خوب

@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

03 Nov, 03:26


از هیچ‌چیزی و هیچ‌جایی نترس عزیزم!
باور کن این زندگی ارزشِ ریسک‌کردن را دارد.
اگر رفتی و توانستی، می‌توانی رهبری کنی.
اگر رفتی و نتوانستی، می‌توانی رهنمایی کنی.



#ثناسحر

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

02 Nov, 19:32


به میخانه عشق، گام می‌زنم بی‌قرار
که هر جرعه‌ای، ز حیات جاودان خبر می‌دهد.



#ثناسحر

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

02 Nov, 14:22


شاید تو آن دختری باشی که دارد با حسرتِ آرزوهایش زندگی می‌کند ولی، آنجا دختری دیگری است که به امیدِ آرزوهایش، زندگی می‌کند.



#ثناسحر

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

02 Nov, 11:54


اگر فردا روزی آن‌های که ما را باهم دیده‌اند
پرسیدند او کجاست؟
حاشا نمی‌کنم مختصر خواهم گفت:
رفت؛ آنی که قول ماندن داده بود!.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#عصرانه


@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

02 Nov, 05:27


می‌گفت:
عشق طعم شیرین دارد.
پس چرا این عشق میان ما تلخ است، چرا با خودش درد دارد، اشک‌های گاه‌بیگاه دارد، سکوت‌های جبران نشدنی، بغض های تَرک نخوردنی، تنهایی، دوری، گوشه‌نشینی....
کاش این عشقی که سهم ما بود نیز شیرین بود شاید حق با او باشد، عشق به ذات خودش شیرین باشد؛ شاید یکی آمده و هرچه زهر است را به احساسات شیرین من خالی کرده
حالا راه می روم و با خودم می گویم عشق تلخ است. گاهی عشق مزه‌ی زهرِ می دهد، سردرد می آورد ، معده درد می آورد، آدمکش است....
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#صبح_تان_قشنگ

@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

01 Nov, 19:01


#sana_sahar

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

01 Nov, 18:22


«دلم یک شبی را می‌خواهد که چند لحظه‌یی در آن غرق خواب‌شوم ، بدون ترس، بدون هجوم خاطرات، بدون دلتنگی.»
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#شب_تان_به_دور_از_دلتنگی
#خوب_بخوابید

@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

01 Nov, 16:30


بی خبرم!

نوامبر؛ امروز روز کسانی‌ست که درد‌ها را با قلم به تصویر می‌کشانند، اشک‌ها را می‌نویسند، خنده‌ها را با کلمات جان می‌بخشند، کسانی‌که نیست را به وجود می‌آورند؛
من بی‌خبرم!
با تاخیر
روز نویسندگان مبارک🩶

@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

01 Nov, 13:32


درود و مهر بر عریزی که متن‌های مرا به کانالش نشر می‌کند!
من با نشر متن‌هایم مشکلی ندارم اما؛ بدون ذکر نام مشکل بزرگی دارم!
اکر توجه داشته باشید این یک نوع سرقت ادبی (دزدی)است
پس خواهشا اگر نشر می‌کنید با نام نویسنده نشر کنید، این‌همه تلاش‌های که در عرصه‌ی نوشتن داشتم، حق نمی‌دهم نادیده گرفته شود!.

می‌دانم متن را خواندید
بدرود!

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

01 Nov, 13:11


شاید آدم‌های خیابان، قطار یا کافه‌‌؛ که تو را تکرار در تکرار می‌بینند، ‌ندانند؛
من برای یک‌بار دیدنت چقدر منتظر نشسته‌ام!.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#شام‌گاه_جمعه_زیبا
#خسته_نباشید

@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

01 Nov, 07:01


#جمعه_بر_شما_زیبا
#حال_دلتان_خوب

@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

31 Oct, 12:35


فراقت با من چه کرد ای جان جانان من
می‌خندم و می‌رقصم تا این‌که به خاطرم باز می‌گردی و صدایی می‌پیچد در حوالی ذهنم
که تشنه زنان فریاد می‌زند
او نیست!
رفتنش را ببین چه با وقار می‌رود
او نخواست با تو بماند ای بی‌روزگار.
می‌دانی‌ فراقت با من چه کرد
با رفتنت یتیم شدم با وجود خانواده‌ام.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#حال_دلتان_خوب
#غروب_بکام

@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

31 Oct, 05:11


نوشته بود:
«آدم‌های مهربان حتی اگر بدترین اتفاق‌ها هم بیفتد دست از عشق ورزیدن برنمی‌دارند.»
#حال_دلتان_خوب
#پروانه
#روز_تان_قشنگ

@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

24 Oct, 03:00


چرا ایقدر زود صبح شد؟؟؟؟
می‌خواهم دوباره برگردم به رختِ خواب!!!

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

23 Oct, 20:04


دیدید!
زندگی حتی یک‌لحظه‌اش هم قابل پیش‌بینی نیست. در حالی‌که روی پشتوانه‌ی گذشته پا گذاشتیم و داریم برای آینده که نیامده، تلاش می‌کنیم، غصه می‌خوریم، وهم داریم.
و "زمانِ حال" را در یک جعبه‌ای سر بسته انداخته، روی آن‌ این‌گونه برچسپ زدیم:
" باید نادیده گرفته شود! گذشته‌ات را حمل کن و به آینده‌ات فکر کن."



#ثنا

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

23 Oct, 19:39


وعده خلاف شدم؟؟
حال آن‌که امروز در کنارِ کارهای دیگر مهمان داشتیم و مهمان شدیم، حقم است که سر قول‌ام نمانم!

همین حالا از جایی که مهمان شده بودیم؛ قدمم به گلیم خانه رسید.🥲

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

23 Oct, 19:36


خیلی ها برایم پیام گذاشتند که،
" حال آن‌که می‌گویی موهایت را طوری دیگری دوست داری، چطور دلت می‌آید رنگِ سیاهش را در حصارِ رنگ‌های دیگر کنی؟!
و اگر واقعا به موهایت عشق داری؛ رنگِ دیگری را برایش نسبت نمی‌دهی!

و پاسخ من:

" عاشق عشقِ خود را به معشوق فقط پهناور در دنیای کامل بودن‌اش نمی‌داند بلکه، دلش عهد بسته تا آخر چه نیمه چه کامل با او باشد"
اگر آنی که عاشق است، قرار باشد با تغییر اندک در وجودِ معشوق‌اش و یا کاستی‌هایش از او دل زده شود، شبهه‌ای نیست که چیزی دیگری را با عشق اشتباه گرفته است
!

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

23 Oct, 06:36


مرا اگر غم از دست دادنت نکشد
اميدواری صبح برگشتنت، و بی‌خیالی تو چرا!
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#آدینه_روز_بخیر



@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

22 Oct, 18:04


از دستِ من شاکی نباشید عزیزانِ دلم!🥺
همه‌ای پیام‌های تان را خواندم اما خودم را لایق کوتاه جواب دادن ندیدم!
و برای این‌که جوابِ مفصل برای تان بدهم، زمان کفاف نکرد.
اما این از طرف ثنایی وعده است، فردا را فقط به همین پیام‌های ناشناس تان تخصیص بدهد!!


فرشته‌های خودم هستین نه آن فرشته‌های که افسانه‌ای شان را از آسمان ها شنیدیم؛ شماها افسانه زیبای خودم هستین.🪽🪄

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

22 Oct, 17:57


گویا بهتر همین بود صبر پیشه کرد؛ با استمرار شتاب، گام ها سست و نتیجه سراب میشود!
بانو ثنا اصلا پیامم را نخواندند یا خواندند ولی ارزش ندادند!
اما شما برای شان بگوید این دنج یکی سخت دوست شان دارد و گیاهی مهر شان بر دل قامت بلند می کند!
برای شان بگوید نوشته های شان بوی عشق می دهند و مرا عطش تر میسازند!
حالا اگر دوست ندارند اندرون ثنا را برای مان فاش کنند حداقل سلامی بر مهری ما بکنند!

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

22 Oct, 17:39


یک‌بار هم که شده می‌خواهم در خودِ زندگی؛ متفاوت زندگی کنم.
هرقدر هم که مرا سمت گودال معمولی بودن‌اش کشید، دستم را پس کشیده و بگویم:
" فکر اینکه؛ از من یک دختر معمولی بسازی را با خود به گور خواهی بُرد!"
می‌خواهم آن لباسی را بپوشم که تا حال هیچ‌کس نپوشیده!
به مکان‌های بروم که برای دیگران پل لرزان بیش نبوده و رنگ مویی را داشته باشم که تا به حال هیچکس نداشته!
شاید هم ارغوانی.


#ثناسحر

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

22 Oct, 17:18


وقتی دل آسمان می‌گیرد یا باران می‌شود این ابر‌ها چشمانم را می‌بندم ُ با خود می‌گویم:
کاش حالت خوب باشد... .
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#شب_تان_به_دور_از_دلتنگی

@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

22 Oct, 17:16


اگر از من بپرسی، چه‌چیزی را در وجودِ خودت بیشتر می‌پسندی می‌گویم: موهایم.
اگر بپرسی، بوی کتاب به مشام‌ات خوش می‌آید یا چمنِ که روی آن با برگ‌های تکیده از درخت پوشیده و با آبِ باران خیس شده؟ می‌گویم: بوی موهایم.
استاد ازم پرسید: در بدن‌ات چند نوع بافت و حجرات وجود دارد گفتم:
"یک‌نوع، بافتِ موهایم."
اگر بپرسی، چه‌رنگی در طبیعت بیشتر روی محورِ توجه‌ات می‌چرخد؟
می‌گویم: " رنگِ تاریک، همچون موهایم."

اما دیگر زیادی تکراری شدند.
می‌خواهم روی موهایم برسِ تغییر بکشم...

کدام یکی از این رنگ‌ها بیشتر به من می‌آید؟!🫠


#ثنا

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

22 Oct, 11:57


دلم گرفته، بغض راه گلونم را می‌فشارد، حس می‌کنم همه راه به آخرش رسیده آخری که ختم می‌شود به نبودنت
و منی که هرگز باورمند نبودنت نبودم و نیستم!.
تا دیروز همين‌جا بودی، همین باران همین آسمان، همین جاده‌ها، همین تو، همین قول ماندنت...
چگونه پزیرای این باشم که همه چیز است بجز تو و منی که می‌خواهم احدی نباشد بجز تو.
دل من تنگ است اندوه درونم مرا از پا در می‌آورد.
بیا و بگذار بی‌بهانه گریه کنم!.
#حال_نوشت
#کلماتیک
#پروانه_نوشت


@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

22 Oct, 04:49


او همیشه مانند یک رویا در یاد من خواهد ماند پایدار، قشنگ، دست‌نیافتنی، دور...
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#صبح_پاییزی_تان_قشنگ

@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

22 Oct, 04:07


به استعدادِ خود آوای آزادگی بده تا با مُشت بر صورتِ افکارِ ضد و نقیض بکوبد.



#ثناسحر
#گالری_ثنا

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

22 Oct, 02:59


عجالتا، حرکت پلکانم به‌طور بطیع شده است. انگار در فضا معلق‌اند و آهسته روی هم می‌افتند.
ذهنم بی‌تکلف از روی هزاران سیگنال عبور کرد و روی یک نقطه ایستاد:

"این کیست؟ کیست که مرا آن‌چنان می‌شناسد که وجودم نزد خودم سر به زیر شده و هنوز از خود بی‌خبرم؟"

من نویسنده ادیب نیستم.
تعبیر من از عشق در اینجا "جنس مخالف" است. عاشق هم نیستم؛
دوست دارم، اما دوست‌ِندارم.

و آن‌چه که به متون ظاهر زیبا می‌بخشد، شاید قوه تخیل باشد...

می‌خواهم این ناشناس‌ام را بشناسم! اگر مرا در خورِ معرفتِ خویش می‌داند...


#ثنا

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

22 Oct, 02:58


بانو ثنا سحر!
ایامی که می نویسند نوشته های شان نسیم صبحگاهی را به مشامم می رساند مث صبح پاییزی که باران، میزبان پنجره ی خانه شده باشد!
قشنگ می نویسند ولی راز زیبانویسی شان را ظاهر نمی کنند :(
از عشق می نویسند ولی ادعا عاشق نبودن می کنند!
با قلم شان واژگان را می رقصانند ولی می گویند ساز ادبیات را نمی دانند!
در دل همه، مکانی مهر می کارند امــا دوست داشتن و دوستی را انکار می کنند!
و عالمی از عمل و دنیای از خفته گی را بازگو می کنند!
آیا دلیل چنین افعال را هم نمی گویند؟

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

21 Oct, 17:40


"صبورانه می‌نشینم و دانه‌دانه زمان را از باغ زندگی می‌چینم تا روزی برسد و برایت بگویم: "نه تنها قلبم را تسخیر کرده‌ای، بلکه زندگی‌ام را با تمام زیبایی‌اش معنا داده‌ای."



#ثناسحر

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

21 Oct, 17:29


امروز اگر با قدرتِ زنانه‌ات هجر سرنوشت را نشکستی؛ روزی سوژه‌ای خونابه‌ای یک شعر خواهی شد...



#ثناسحر

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

21 Oct, 14:25


نشخوارِ ذهنی بسیاری از نویسنده‌های امروزی:

او حرف ندارد، تک حرفه خود است، یعنی می‌شود مثل او بنویسم؟ چه کار کنم متن‌هایم مثل او شود؟
چیزی که من می‌نویسم جز چند مشت واژه نیستند، در حالی که از هر نوشته او چندین قالب ادبی سر می‌کشد. اصلاً تو می‌دانی چند سال خون دل خورد تا به اینجاها رسید؟ در تاریکی شمع شد و آب شد. آفتاب نوشتن، پوست قلمش را سوزاند، در حالی که تو تازه قدم در این جاده نهادی.

اگر من حالا بپرسم الگوی‌تان در زندگی کیست، همه شما به نوبه خود به دیار تفکرات ملحق می‌شوید: "آها، در پیشرفتم فلان شخص، در مقطع تحصیلی و هنر که دارم فلان و فلان..."
اما یک بار نگفتی چرا؟ خودم هستم. این در سرشت انسان است که ناخودآگاه برای خودش زیبایی‌ها و بهترین‌ها را بپسندد.

الگوی که انتخاب می‌کنی، شک نکن، مثل همان می‌شوی. اگر مافوق موفق بود، تو هم به همان درجه می‌رسی، اما قداست وجود خودت را زیر پا کردی. با الگو برداری، آن قدرتی که خودت در متمایز ساختن خودت داری را همچون پروانه در پیله حبس می‌کنی تا وقت از سر آن بگذرد و بمیرد.



#ثناسحر

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

21 Oct, 12:55


#غروب_بکام_مهربانان_من
#از_حال_دلتان_مرا_بیخبر_نگذارید!
#پروانه

🌖🌗🌘🌑🌒🌓🌔


@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

21 Oct, 09:55


هنوز هم انتظار تو را می‌کشم
علی‌رغم این‌که می‌دانم تو برنمی‌گردی!.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت


@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

21 Oct, 05:55


در لحظاتی که گمان می‌کنی در این دنیا هیچ‌کس به تو فکر نمی‌کند و دوستت ندارد، من همچنان در جاده‌ی خاطراتمان در فکر تو و به دوست داشتن تو مشغولم.
در دیار ناکجاآباد که می‌رسم دلم هوای بودنت را می‌کند آن‌قدر که بی‌هوا اسمت را تکرار در تکرار زیر لب زمزمه می‌کنم هرآنکه می‌رسد به من دیوانه خطابم می‌کند.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#آدینه_روز_بخیر

@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

20 Oct, 20:20


اما تا نیمه‌شب بيدار بودن قصه‌ی خوبی ندارد
چه حالا، چه بعدها
بخوابید، وگرنه بعدا اگر بخواهید هم خواب به سراغ‌تان نخواهد آمد.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#خوب_بخوابید

@Dokhtar_e_Nawesinda

داکتَرِ نَوِیسِندَّه|ثَنّاسَحَر

20 Oct, 16:59


احساس می‌کنم بعد رفتنت یک نفر نیستم تقسیم شدم به ده نفر...
شاید هم صدها نفر!
چون هرشب از دلتنگی می‌گریم و می‌میرم
و با طلوع خورشید یک آدمِ دیگر
در من جان می‌گیرد و به زندگی خود ادامه می‌دهد...
از میان آن‌همه نفر یکی آن سخت دلتنگ تو است، یکی آن تو را در قلبش دفن کرده و دیگر آن به دوست داشتن تو ادامه می‌دهد.
#کلماتیک
#پروانه_نوشت
#شب_بخیر

@Dokhtar_e_Nawesinda