#مولانا – فیه ما فیه
برگرفته از کتاب درآمدی بر تصوف – ویلیام چیتیک
*شرحی بر متن فوقالعاده و حیرتانگیز بالا:
تمام عشقها عشق به اوست و تمام خواستنها خواستنِ اوست. اما مادام که عاشقان موضوع حقیقی عشق را درنیافتهاند عشق در پسِ حجابهایِ فریبنده پنهان میشود.
موضوع را در تمثیل موج و اقیانوس بررسی میکنیم.
موجی عاشق موج دیگری میشود.
آیا در حقیقت آن موج عاشق چیزی جز اقیانوس شده است؟ نه. او مات و متحیر همان اقیانوس شده است اما گمان میکند که در لباس موج، عاشق موجی دیگر شده است اما در حقیقت هیچ چیزی جز اقیانوس وجود ندارد.
صادقانه میتوان اینطور گفت که او در حقیقت عاشق خودش شده است.
اگر موج اول عمیقاً خودش را بررسی میکرد و از این حجاب و نقاب موج بودن فراتر میرفت خودش را نیز همان اقیانوس میدید و این حس ناقص بودن و ناکافی بودن برای جستجوی بیشتر از بین میرفت آنگاه همچنان عاشق میشد اما در عمق و از ماجراهای سطح رها میشد. او به این ادراک میرسید که:
"بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست
در خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی"
شریک زندگیات، پدرت، مادرت، گربهای که در خیابان نوازشش میکنی، سفری که در انتظارشی، چیزهایی که به دنبالشان هستی چیزی جز اقیانوس نیستند.
تو خودت همانی، آرام بگیر.
در انتها ختم میکنم به این نقل قول نورانی از باگوان #راماناماهارشی عزیز:
پرسشگر: آیا آن کسی که خویش را درک کرد حس "من" را از دست میدهد؟
ماهارشی: کاملا
پرسشگر: پس درنتیجه فرقی بین من و شما و آن مرد آنجا و خدمتکار من وجود ندارد. آیا همه یکسان هستند؟
ماهارشی: همه یکسان هستند از جمله آن میمونها.
پرسشگر: اما میمونها که آدم نیستند.آیا آنها متفاوت نیستند؟
ماهارشی: آنها دقیقا با آدمها یکی هستند.همه در آگاهیای یگانه، یکسان هستند.
#مسیرمستقیم