💙سخنان اوشو💙 @oshowords Channel on Telegram

💙سخنان اوشو💙

@oshowords


💜سخنان ، کتابها و ویدیوهای اوشو💜
کانال دیگر : https://t.me/sufianehh

💙سخنان اوشو💙 (Persian)

💙سخنان اوشو💙nnاگر به دنبال یافتن انرژی مثبت، آرامش و ذهن آرام باشید، کانال تلگرام "💙سخنان اوشو💙" مناسب شماست. در این کانال، شما می‌توانید از سخنان الهام بخش و آموزنده‌ی اوشو، از کتابهای اوشو و از ویدیوهای مفیدی که مربوط به این استاد روحانی معاصر است، بهره‌مند شوید. با مطالعه و گوش دادن به محتوای این کانال، به راحتی می‌توانید به تغییرات مثبت در زندگی خود دست یابید

در کانال دیگر ما نیز می‌توانید محتوای مرتبط با اوشو را بیابید. برای دسترسی به این کانال فرعی، به لینک زیر مراجعه کنید: https://t.me/sufianehhnnپس اگر تمایل دارید به دنیای پرانرژی و مثبت اوشو وارد شوید، حتما این کانال را دنبال کنید و از محتواهای ارزشمند آن بهره مند شوید.

💙سخنان اوشو💙

21 Nov, 06:56


ذهن بحث میکند و ‌
نتیجه نمیگیرد. در حالی‌ که
دل سکوت میکند، و به نتیجه
میرسد.

این حقیقت، یکی از اسرار
پیچیده‌ی زندگی است...

#اشو
@oshowords

💙سخنان اوشو💙

19 Nov, 09:43


خداوند شخص نيست، شايد بتوان او را انرژى ناميد. بدين مفهوم كه هيچ‌گونه وجه تمايزى براى افراد قائل نمى‌شود؛ هر آنچه در مورد هر فرد واقع مى‌گردد عادلانه است.

به عنوان مثال، درختى كه در كنار رودى قرار دارد، خوراك خود را از عبور جريان آب دريافت مى‌كند. درخت، گل و ميوه مى‌دهد، رشد مى‌كند و قوى مى‌شود. در حالى كه درختى كه به درون همان رود بيفتد، توسط جريان آب، از آنجا برده مى‌شود. در چنين وضعى رودخانه هيچ كدام از دو درخت را متفاوت نمى‌داند. نه در تغذيه‌ى درخت اول و نه در از بين بردن درخت دوم.

رودخانه فقط جريان دارد. رود جريانى از انرژى است، فرد نيست. اشتباهى كه هميشه مرتكب شده‌ايم، در نظر گرفتن خداوند به منزله‌ى شخص است. بدين ترتيب، تمامى تفكراتمان راجع به خداوند بر محور فرد بودن او دور خواهد زد.

مى‌گوييم خيلى مهربان است، مى‌گوييم خيلى بخشنده است، مى‌گوييم هميشه ما را مورد لطف قرار مى‌دهد. اينها توقعات و آرزوهاى ما هستند كه به خداوند نسبت مى‌دهيم.

گرچه مى‌توانيم توقعاتمان را به شخصى نسبت دهيم و در صورتى كه تحقق نيافتند، شخص را مسئول آنها بدانيم، اما نمى‌توانيم اين كار را با انرژى انجام دهيم. به اين ترتيب، زمانى كه با انرژى همچون فرد رفتار كنيم، از موضوع پرت شده‌ايم، زيرا در رؤياها غرق گشته‌ايم.

در برخورد با انرژى، نتايج به طور كلى متفاوت خواهد بود. به عنوان مثال، به دليل وجود نيروى جاذبه قادريد روى زمين راه برويد، اما نيروى جاذبه به مفهوم اجبار در راه رفتن نيست. به اشتباه تصور نكنيد که اگر راه نرويد، جاذبه وجود ندارد. و در صورتى كه به طرزى غلط گام برداريد، احتمال زمين خوردن و شكستگى پاهايتان وجود دارد. اين حادثه نيز به سبب نيروى جاذبه است؛ ولى نمى‌توانيد متعرض شخصى شويد، زيرا اصلاً شخصى براى سرزنش كردن وجود ندارد.

جاذبه، جريانى از انرژى است. اگر مى‌خواهيد با اين نيرو سر و كار داشته باشيد، مجبوريد قوانينش را رعايت كنيد. در حالى كه اين نيرو به هيچ وجه در رابطه با چگونگى رفتارش با شما فكرى نمى‌كند.

انرژى خداوند در مورد هيچ‌كس تمايز قائل نمى‌شود. خداوند در رابطه با چگونگى رفتارش با شما فكر نمى‌كند؛ او قوانين هميشگى خود را دارد و اين قوانين جاودان، معنویت هستند. معنویت به معنى قوانين رفتار اوست. در صورتى كه با تشخيص، ادراك و منطبق با او برخورد كنيد ــ نه به واسطه‌ى خودش، بلكه به جهت عملكرد خودتان ــ مورد لطف قرارتان مى‌دهد. اگر برخلاف اين قوانين حركت كنيد، نسبت به شما بى‌لطف مى‌شود. در واقع در چنين شرايطى خداوند خالى از لطف نيست، بلكه آنچه پيش مى‌آيد نتيجه‌ى عمل خودتان است.

بدين ترتيب، تصور خداوند به عنوان شخص، اشتباه خواهد بود و توقع داشتن از خداوند بى‌معنى مى‌شود. در صورتى كه بخواهيد انرژى الهى برايتان برکت و فيض داشته باشد، شما هم بايد فعاليتى انجام دهيد؛ از اين رو، دعا بدون فعاليت‌هاى معنوى مفهومى نخواهد داشت. عبادت بدونِ تعمق نيز بى‌معنى خواهد بود.

اين مطلب را به وضوح درك كنيد:
در دعا كردن، می‌خواهید بر خداوند تأثير بگذاريد؛ طلب مى‌كنيد، اصرار مى‌كنيد، متوقع هستيد، تقاضا مى‌كنيد...
به هنگام مراقبه، بر خودتان تأثير مى‌گذاريد.
به هنگام عبادت مى‌خواهيد بر خداوند تأثير كنيد؛ اما در تلاش معنوى (خودشناسی)، خودتان را تحت تأثير قرار مى‌دهيد.

كوشش براى ارتقاء معنوى، يعنى به صورتى خود را دگرگون كنيد كه با معنويات در تضاد نباشيد. زمانى كه رود جريان دارد، جريان، شما را از جا نمى‌كند. در عين حال، وقتى كه در ساحل باشيد، نه تنها آب رودخانه ريشه‌هايتان را از جا نمى‌كند بلكه باعث تقويت آنها مى‌گردد.

لحظه‌اى كه متوجه شويم خداوند شخص نيست، آگاهى ما از معنویت تغيير خواهد كرد.

📚«تانترا»
جلد ۲
@oshowords

💙سخنان اوشو💙

18 Nov, 07:33


مراقبه شکنجه دادن خودت با
شیوه ها و تکنیکهای مختلف نیست.

مراقبه بازی کردن و بازیگوشی
است. هر زمان که احساس
آرامش میکنید و بدون تنش
هستید، با ایده مراقبه بازی کنید.

فقط ساکت باشید و در مرکز
خودتان باشید.و روزی اتفاقی
خواهد افتاد، اگر نیفتاد هم
خوب است.

#اشو
@oshowords

💙سخنان اوشو💙

18 Nov, 07:33


@oshowords

💙سخنان اوشو💙

15 Nov, 10:13


✳️اشو عزیز:
تفاوت انسان دنیوی و انسان معنوی در چیست؟

✳️ پاسخ :

یکی از اصلی ترین تفاوتها این است که:
انسان دنیوی احتکارگر است.

این تفاوتی است که میان انسان و خدا وجود دارد. انسان دنیوی حتی اگر هم چیزی بدهد تنها برای پس گرفتن و بیشتر گرفتن میدهد
نه از روی بخششی بی قید و شرط
او همیشه به منفعت فکر میکند.
بخشیدن او نه از روی لذت، بلکه از روی نیازمندی اش است، انسان دنیوی انسانی است که از درون فقیر است. بخشش او معامله است، عشق نیست.
سهیم شدن نیست.
منظور از انسان دنیوی همین است ...

حال انسان معنوی کیست؟
انسانی که لذت بخشیدن را میشناسد
.
انسانی که بی هیچ دلیلی ارزانی میدارد و بدون هیچ تبعیضی میدهد
او نمیگوید:
من به تو میبخشم چون تو خوب هستی و به تو نمیبخشم چون بد هستی.
اگر فرق بگذاری آنگاه باز هم چیزی از تجارت و معامله وارد شده است.
خداوند به سادگی به گناهکار و قدیس میدهـد، بـه همه به طور یکسان میبخشد.
هنگامی که ابرهایش میبارند تنها بر انسانهای با فضیلت نمی بارند، هنگامی که خورشیدش طلوع میکند تنها برخوبان نمی تابد بلکه بر همه می تابد.

پس روحیه سهیم شدن را در خودت جذب کن.
بگذار این سبک زندگی تو باشد.
من این را نیایش میخوانم.
این معنویت و نیایش واقعی است.
توانایی بخشیدن بدون ایده پس گرفتن توانایی بخشیدن بی قید و شرط
توانایی دادن از روی پری و فراوانی ات
نه بخاطر محاسبه گری
چنین انسانی را انسانی معنوی میخوانم ...

#اوشو
@oshowords

💙سخنان اوشو💙

14 Nov, 09:29


زندگی ما چنین است، رویایی
از میلیون‌ها شکل، رویایی از میلیون‌ها نام و میلیون‌ها هویت، ما این می‌شویم و آن می‌گردیم، زاده می‌شویم، زندگی می‌کنیم،

عشق می‌ورزیم و هزار و یک
کار انجام می‌دهیم و میمیریم

و در واقع همه اینها فقط شکل است؛ شکل‌های تهی ،سایه‌های خالی. چیز واقعی، شعله زندگی است.

شعله سپید زندگی.
برای شناخت آن شعله شخص باید تمام شکل‌ها را از چشمانش بزداید، چشم‌ها باید کاملا پاک و خالی شوند.بنابراین تاکید ذن بر خالی شدن است،

اگرمیخواهی بدانی، خالی شو. اگر میخواهی بشناسی، هیچ‌ شو اگر می‌خواهی بشناسی در هیچی ناپدید شو .

تنها در آن هیچی است که
میتوانی شعله سپید زندگانی را ببینی، تمام شکل‌ها نابود شده.
درختان دیگر درخت نیستند،
انسان‌ها دیگر انسان نیستند و
پرندگان دیگر پرنده نیستند.

فقط یک زندگی هست،
یک زندگی بی نهایت.


ولی برای شناخت این زندگی
بی‌نهایت، شخص باید از زندگی در شکل‌ها دست بردارد...

#اشو
@oshowords

💙سخنان اوشو💙

12 Nov, 18:55


ادامه👇

بودا نخستین فیزیکدان کوانتومی است. آلبرت اینشتن پس از بیست‌وپنج قرن او را دنبال کرد، ولی هر دو به یک زبان سخن می‌گویند. و من باز هم می‌گویم که بودا یک دانشمند است؛ زبان او همان زبان فیزیک معاصر است؛ او بیست‌وپنج قرن جلوتر از زمان خودش آمد.

وقتی شخصی می‌میرد، بدنش از بین می‌رود، بخش مادّی ناپدید می‌شود، ولی آن بخش غیرمادّی، یک ارتعاش است. و آن ارتعاش آزاد می‌شود، منتشر می‌شود. حالا، هر کجا که یک زهدان مناسب و آماده برای این ارتعاش وجود داشته باشد، وارد آن زهدان می‌شود. هیچ self “خود”ی وارد نمی‌شود، نیاز به هیچ‌ چیز مادّی نیست؛ این فقط یک فشار و یک انتقال انرژی است. یک خانه قابل زیستن نبوده، زندگی در آن بدن، دیگر امکان نداشته. ولی آن خواسته‌های قدیمی، آن شهوت برای زندگی ـــ واژه‌ی بودا “تانها” tanha است: شهوت برای زندگی ـــ آن خواسته‌ی شدید، زنده و سوزان است. بنابراین همان «خواسته» جهش را [به بدنی دیگر] انجام می‌دهد.

حالا به فیزیک معاصر گوش بدهید. آنان می‌گویند مادّه وجود ندارد. آیا این دیوار محکم را در پشت سر من می‌بینید؟ نمی‌توانید از میان آن عبور کنید؛ اگر سعی کنید آسیب خواهید دید. ولی فیزیک مدرن می‌گوید که این دیوار چیزی نیست، جسمی ندارد. این دیوار فقط انرژی خالص است که با چنان سرعت بالایی حرکت می‌کند که خودِ این حرکت این توهم و این دروغ را برای شما خلق می‌کند که در ظاهر یک دیوار محکم و مادّی است.

گاهی یک پنکه سقفی را دیده‌اید که با سرعت حرکت می‌کند: پرّه‌های آن دیده نمی‌شوند. فقط سه پرّه وجود دارد ولی چنان با سرعت حرکت می‌کنند که مانند یک دایره، یک صفحه به‌نظر می‌رسد؛ فاصله بین پرّه‌ها را نمی‌توانید ببینید.
حالا اگر سرعت چرخش این پرّ‌ه‌ها با شتاب چرخش الکترون‌ها ـــ که بسیار بالا است ـــ مساوی باشد، آنوقت می‌توانید روی آن پرّه‌های پنکه‌ی سقفی بنشینید و سقوط نخواهید کرد! می‌توانید مانند من که روی این صندلی نشسته‌ام آنجا بنشینید و حرکتی احساس نخواهید کرد، زیرا حرکت بسیار بسیار سریع است.

دقیقاً همین چیز در این صندلی و در زمین کف پای شما نیز اتفاق می‌افتد. این یک کف از سنگ مرمر نیست، این فقط ظاهرش است؛ بلکه ذرّات انرژی چنان سریع حرکت می‌کنند که همان چرخش آنان و سرعت آنها توهم مادّه را برای شما ایجاد می‌کند. مادّه وجود ندارد، فقط انرژی خالص وجود دارد. علم معاصر می‌گوید مادّه وجود ندارد، فقط انرژیِ غیرمادّی وجود دارد.

به‌این دلیل می‌گویم که بودا بسیار علمی سخن می‌گوید. او در مورد خدا صحبت نمی‌کند، ولی در مورد بی‌خودِی غیرمادّی صحبت می‌کند. درست همانطور که علم معاصر مفهوم مادّه را از فیزیک حذف کرده، بودا نیز مفهوم “خود” را از متافیزیک خودش حذف کرده است.

خود self و مادّه substance به هم مربوط هستند. باور اینکه این دیوار غیرمادّی است دشوار است و به‌همین ترتیب باور اینکه در شما یک خود وجود ندارد هم دشوار است.

حالا چند نکته دیگر که موضوع را روشن‌تر می‌کند: نمی‌گویم که شما دقیقاً آن را خواهید فهمید، ولی موضوع را روشن‌تر خواهد کرد:

تو راه می‌روی، در حال راه‌رفتن هستی؛ برای پیاده‌روی بامدادی رفته‌ای. خودِ این زبان که می‌گوید “در حال راه‌رفتن هستی،” مشکل‌زا است: در خود زبان ما مشکل ایجاد می‌کند. لحظه‌ای که بگویی شخصی در حال راه‌رفتن است، ما فرض می‌گیریم که کسی هست که راه می‌رود: راه‌رونده walker. سپس می‌پرسیم: اگر راه‌رونده‌ای وجود نداشته باشد، راه‌رفتن walking چگونه ممکن هست؟!

بودا می‌گوید راه‌رونده وجود ندارد، فقط راه‌رفتن هست. زندگی از «اشیاء» تشکلی نشده است. بودا می‌گوید زندگی از «وقایع» تشکیل شده. و این دقیقاً همان چیزی است که علم معاصر می‌گوید: فقط روند‌ها ــ وقایع ـــ وجود دارند و نه اشیاء.

حتی گفتن اینکه زندگی وجود دارد هم درست نیست. فقط هزاران هزار روندهای زنده وجود دارند. زندگی یک مفهوم است. چیزی چون زندگی وجود ندارد. این دوگانگی توسط زبان ایجاد شده.

تو راه می‌روی ـــ بودا می‌گوید فقط راه‌رفتن وجود دارد. تو فکر می‌کنی ـــ بودا می‌گوید فقط فکرکردن وجود دارد و نه فکرکننده.

فکرکننده فقط توسط زبان ایجاد شده. چون ما از زبانی استفاده می‌کنیم که ریشه در دوگانگی دارد، هر چیزی را به دو تا تقسیم می‌کند.

#اشو
📚«آموزش فراسو»
جلد ۱/۴
مترجم: ‌م.خاتمی / پاییز ۱۴۰۲
@oshowords

💙سخنان اوشو💙

12 Nov, 18:55


✳️ تناسخ
پرسش :
بودا در مورد زندگانی‌های دیگر و تناسخ صحبت می‌کند. این چگونه با واقعیت‌های علمی سازگار است؟ پس از مرگ چه باقی می‌ماند؟ تناسخ چیست؟

بخشی از پاسخ:
این موضوعی بسیار پیچیده است. برای درک آن باید بسیار ساکت و هشیار باشید، زیرا برخلاف تمام الگوهایی است که با آنها شرطی شده‌اید.

بدن شما یک کیسه‌ از پوست است. پوست شما محدوده‌ی شما را تعریف می‌کند؛ مشخص می‌کند که شما و دنیا کجا قرار دارید. پوست یک سرحد و علامت‌گذاری در اطراف شماست. پوست، شما را از دنیا محافظت می‌کند، شما را از دنیا جدا می‌کند و به شما اجازه می‌دهد روزنه‌هایی داشته باشید تا وارد دنیاشوید یا به دنیا اجازه می‌دهد که وارد شما شود. اگر پوست وجود نداشت، شما قادر به زندگی نبودید؛ مرزهای خود و تمام آنچه که در اطرافتان است را از دست می‌دادید. ولی شما پوست خود نیستید

و پوست پیوسته در تغییر است. درست مانند مار که پیوسته و بارها و بارها از پوست قدیم خودش بیرون می‌آید. شما نیز بارها و بارها از پوست خود بیرون می‌آیید. اگر از فیزیولوژیست‌ها بپرسید، خواهند گفت “اگر انسان قرار باشد هفتاد سال زندگی کند، آنوقت تقریباً‌ ده بار پوست خود را کاملاً عوض می‌کند.” ولی این روندی بسیار آهسته است، پس هرگز از آن آگاه نمی‌شوید. پوست به تغییر ادامه می‌دهد و شما بازهم فکر می‌کنید که این بدن همان بدن است. این همان بدن نیست، یک تسلسل مستمر از بدن است

وقتی در زهدان مادر بودی، روز اول فقط یک سلول کوچک بودی که با چشم معمولی دیده نمی‌شدی. در آن زمان این پوست تو بود، بدنت بود. سپس شروع به رشد کردی. پس از ۹ ماه متولد شدی ـــ آنوقت یک بدن کاملاً‌ متفاوت داشتی. اگر ناگهان با عکسی از خودت در اولین روز تولدت برخورد کنی، قادر نیستی تشخیص بدهی که این خودت هستی. بسیار تغییر کرده‌ای. ولی بازهم فکر می‌کنی که همان هستی! به نوعی همان هستی زیرا تو همان تسلسل و پیوستار هستی. و به نوعی همان نیستی زیرا پیوسته در تغییر بوده‌ای

نفْس ego نیز به نوعی درست مانند پوست است. پوست تو بدنت را در یک الگو، یک تعریف مشخص و یک محدوده نگه می‌دارد. نفْس نیز محتوای ذهن تو را در یک محدوده نگه می‌دارد. نفْس، یک پوست درونی است تا بدانی که تو در این دنیا کیستی؛ وگرنه گم خواهی شد ـــ نخواهی دانست که کی به کی است؛ چه کسی من است و چه کسی دیگری است

مفهومِ خود، من، نفْس یک تعریف به تو می‌دهد، یک تعریف کاربردی: تو را به وضوح از دیگران مجزا می‌کند. ولی آن هم یک پوست است، یک پوست بسیار لطیف، که تمام محتویات ذهن را در خود جا داده است ـــ خاطراتت، گذشته‌ات، خواسته‌هایت، نقشه‌هایت، آینده‌ات، عشق‌، نفرت، خشم، اندوه، شادمانی….. تمام اینها را در یک کیسه نگه می‌دارد. ولی تو این نفْس هم نیستی؛ زیرا این هم پیوسته در تغییر است و بیشتر از پوست بدنی در تغییر است؛ هرلحظه در تغییر است.

بودا از تمثیل شعله استفاده می‌کند.... آیا جنگلی را دیده‌اید که آتش گرفته باشد؟ اگر تماشا کرده باشید این پدیده را خواهید دید. درختی که در آتش می‌سوزد، آتش را به درخت دیگر می‌رساند. شعله هیچ مادّه‌ای از خود ندارد و فقط یک شعله است؛ انرژی خالص است، یک انرژی کوانتومی، مقدار خاصی از انرژی ـــ و از یک درخت به درخت دیگر می‌پرد و آن درخت دیگر هم آتش می‌گیرد

یا، می‌توانی مشعلی خاموش را به یک مشعل روشن نزدیک کنی؛‌ چه اتفاقی می‌افتد؟ شعله از مشعل روشن به مشعل خاموش می‌رسد. این یک جهش کوانتومی است، یک پَرِش است. شعله‌ی خالص به سمت مشعل دیگر می‌جهد و یک تسلسل دیگر را شروع می‌کند

یا، اگر یک رادیو را روشن کنید، ناگهان شروع می‌کنید به شنیدن امواج خاصی که از یک ایستگاه رادیویی پخش شده و به اینجا رسیده است. فقط نیاز به یک گیرنده هست. وقتی گیرنده‌ای وجود داشته باشد، امواجی که از لندن یا مسکو یا پکن منتشر شده را می‌توانید در اینجا دریافت کنید. هیچ ماده‌ای دریافت نشده، فقط امواجی که از پکن به اینجا جهش کرده…. فقط امواج، نه هیچ چیزِ ماده‌ای. نمی‌توانی آنها را در دست بگیری، نمی‌توانی آنها را ببینی، ولی وجود دارند و رادیو یا تلویزیون شما آنها را می‌گیرد

بودا می‌گوید وقتی شخصی بمیرد دوباره زاده می‌شود. او می‌گوید وقتی شخصی می‌میرد، تمام خواسته‌های انباشته‌شده‌، تمام خاطرات انباشته‌‌شده‌‌، تمام سانسکاراها، کارما‌های او درست مانند امواج انرژی به یک زهدان جدید می‌جهد. این یک جهش و پرش است. واژه‌ی دقیق آن در فیزیک وجود دارد: آن را “جهش کوانتومی” می‌گویند: “یک جهش از انرژی خالص بدون هیچگونه مادّه‌ای در آن.”

ادامه👇

💙سخنان اوشو💙

12 Nov, 05:52


به‌یاد داشته باش که تو در بدن هستی، ولی بدن نیستی؛ بگذار این یک هشیاری مدام در تو باشد. تو در بدن زندگی می‌کنی، و بدن منزلگاهی زیباست.

بدن زیباست، بدن را باید زندگی کرد، بدن باید مورد عشق قرار بگیرد. بدن هدیه‌ای بزرگ از سوی جهانِ هستی است.

حتی برای یک لحظه‌ هم با بدن مخالف نباشید، و برای یک لحظه هم فکر نکنید که شما بدن هستید. شما بسیار بزرگتر هستید. از بدن بعنوان یک تخته‌پَرِش استفاده کنید؛ پرشی بسوی عمقِ آگاهی.

#اشو
@oshowords

💙سخنان اوشو💙

11 Nov, 07:58


عاشق شو ور نه روزی
کارِ جهان سرآید
ناخوانده نقشِ مقصود
از کارگاهِ هستی


#حافظ
@sufianehh

💙سخنان اوشو💙

10 Nov, 06:33


✳️ مسافر ...

فکرِ داشتن یک زندگی پایدار در این ساحل ، ساحل زمان ، احمقانه است .

اگر قدری هوشمند باشی اگر قدری آگاه باشی و بتوانی ببینی که در اطرافت چه میگذرد .

تو روزی اینجا نبودی و روزی دیگر اینجا نخواهی بود‌. چگونه میتوانی در اینجا خانه‌ای بسازی؟

میتوانی در اینجا اقامت کنی، مانند کسی که شبی را در کارونسرا اقامت دارد، وقتی صبح شود، باید بروی .آری ... ،
میتوانی در اینجا خیمه‌ای برپا کنی ولی نمیتوانی یک خانه بسازی میتوانی پناهگاهی داشته باشی ولی نباید به آن‌ وابسته‌‌ شوی ، نباید آن را "مال من" بخوانی، لحظه‌ای که هر چیزی را “مال من" بخوانی ، در حماقت سقوط کرده‌ای..

#اشو
@oshowords