اینجا داستان | مصطفی مردانی @das_tann Channel on Telegram

اینجا داستان | مصطفی مردانی

@das_tann


داستان خود زندگی است، مبهم و هیجان انگیز و غیرقابل پیش‌بینی! هر لحظه یقه‌ را می‌گیرد، غم می‌اندازد و بعد شاد می‌کند.

‌Http://mostafamardany.ir

Http://instagram.com/mostafa.mardany

ارتباط با نویسنده: مصطفی مردانی
@Mostafa_mard

اینجا داستان | مصطفی مردانی (Persian)

اینجا داستان یک کانال تلگرامی است که توسط مصطفی مردانی اداره می‌شود. این کانال به عنوان یک فضایی برای به اشتراک گذاری داستان‌های زندگی و تجارب شخصی شما و دیگران ساخته شده است. هر داستان زندگی یک داستان مبهم و هیجان انگیز است که غیرقابل پیش‌بینی است. از لحظات غم‌انگیز تا لحظات شاد، همه‌ی آنها در این کانال به اشتراک گذاشته می‌شوند. با پیوستن به این کانال، شما می‌توانید داستان‌های جذاب و الهام بخش زندگی افراد دیگر را مطالعه کنید و با نویسنده‌ی آنها یعنی مصطفی مردانی در ارتباط باشید. برای اطلاعات بیشتر به وبسایت http://mostafamardany.ir مراجعه کنید. همچنین از حساب اینستاگرام مصطفی مردانی با آدرس http://instagram.com/mostafa.mardany نیز دیدن فرمایید. اگر دوست دارید داستان زندگی خود را به اشتراک بگذارید یا داستان‌های دیگران را بخوانید، این کانال بهترین مکان برای شماست. پس حتما به کانال تلگرامی داستان‌های مصطفی مردانی با نام کاربری @Mostafa_mard بپیوندید تا از تجربیات مختلف و الهام بخش افراد دیگر استفاده کنید.

اینجا داستان | مصطفی مردانی

28 Jan, 15:55


زندگی ساده نیست، شاید بهترین راه برای زندگی کردن، بهبود شرایط از طریق قوی‌تر کردن شیوه ارتباطی با دیگران باشد. ما در کنار یکدیگر می‌توانیم از پس مشکلات بر بیاییم. توی تنهایی هرگز کسی نتوانسته با دردهایش کنار بیاید. حتی برای رشد نیاز داریم که مدام اطلاعاتمان را به روز کنیم. و برای این کار باید با دیگران در ارتباط باشیم.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

27 Jan, 07:34


چند وقت پیش یکی از دوستان پرسید، به نظر شما چالش امروز بشر در کجا بیشتر دیده می‌شود؟! گفتم: ارتباط و رابطه.

ما عملاً از ارتباط با همدیگر محروم شدیم. قبل از مدرنیته و شهرنشینی، تمام افراد محیط توانایی ارتباط با همدیگر را داشتند، چون زبان مشتری بیشتری وجود داشت. با گسترش علم و پیدا شدن شغل‌های تازه و دانش جدید، کلمات روز به روز بیشتر شدند و جزیره‌های بیشتری از آدم‌ها ساخته شد.

الان در وضعیتی هستیم که حتی نمی‌توانیم با خانواده خودمان، دوستانمان و حتی نزدیک‌ترین همکارانمان صحبت کنیم. دنیا به سمت تنهایی می‌رود و این چالش اصلی بشر خواهد بود.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

21 Jan, 07:32


#کلمات

استفاده از کلمات، تعیین کننده آینده ارتباط هستند. وقتی از کلمات به شکلی استفاده کنیم که دیگران حس خوب بگیرند، حتماً به نتیجه می‌رسیم.

برای اولین قدم، فعل‌های منفی را از کلمات و جملات خودمان بیرون می‌کنیم. فعل منفی یعنی فعلی که به انجام نشدن کاری دلالت دارد، طوری که منظورمان این باشد که انتظار کاری را نداریم.

مثلاً اگر به کسی بگوییم این طوری نشود، به فلان جا نرسد، اتفاقی نیافتد، دعوا نشود و هر فعلی که انتظار ما را از انجام نشدن کاری بیان می‌کند.

ذهن با فعل منفی کاری ندارد. وقتی می‌گوییم دعوایتان نشود، حتماً دعوا می‌شود. اما اگر بگوییم، با همدیگر سازش کنید، راهی برای سازش پیدا می‌کنند.

به همین سادگی

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

17 Jan, 19:40


اینجا داستان | مصطفی مردانی pinned «کلاس نویسندگی و فن بیان جدید، از رگ گردن به شما نزدیک تر است. یک کلاس شش جلسه ای که بخش اول آن، قبل از عید تمام می‌شود. اینجا داستان | مصطفی مردانی @Das_tann»

اینجا داستان | مصطفی مردانی

17 Jan, 19:39


کلاس نویسندگی و فن بیان جدید، از رگ گردن به شما نزدیک تر است.
یک کلاس شش جلسه ای که بخش اول آن، قبل از عید تمام می‌شود.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

16 Jan, 19:47


یارا بهشت، دیدن یاران همدم است
دیدار یار نامتناسب، جهنم است

سعدی

@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

16 Jan, 19:46


#نوشتن_آرامی 07

تصور کنید که زندگی همان طور شده که شما می خواستید. چشم‌هایتان را ببندید و به این فکر کنید که زندگی دلخواهتان دقیقاً چه شکلی است!

شما هم مثل تمام آدم‌ها تصویری را نمی‌بینید. چون این روشی نیست که ما را آرام کند. اگر بدانیم چه چیزی آراممان می‌کند، نیازی ندارد بدانیم دقیقاً چه شکلی است. همین که در حال انجام دادن کار مورد علاقه باشیم، یعنی در بهشت زندگی می‌کنیم.

هیچ تعریف واضحی از خوشبختی وجود ندارد. کسی که در یک زندگی عاشقانه است، هیچ توصیفی از میزان خوشبختی خودش نمی‌تواند بگوید. اگر در مورد آن صحبت کند، دیگران او را مسخره می‌کنند، چون درکی از این احساسات ندارند.

خوشبختی غیر قابل توصیف است. برای احساس خوشبختی، فقط باید این حس را ساخت. در همین جایی که نشسته‌ایم می‌توانیم احساس خوشبختی کنیم. این حس کاملاً درونی است و اگر قبولش کنیم، نیازی به هیچ عنصر بیرونی ندارد.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

16 Jan, 19:40


#رابطه_عاشقانه

جایی خوانده بودم که کسی داستانی در مورد ادامه عاشقانه‌های طوفانی نمی‌نویسد یا ننوشته است. انگار که همه چیز تا قبل از رسیدن دو عاشق به همدیگر تعریف شده است. بعد از آن هیچ توصیفی نیامده که دلمان را شاد کند.

اتفاقاً نوشته‌اند، خوب هم نوشته‌اند. شما نگاهی به فیلم هامون، داستان ازدواج، دختر رفته، بیاندازید تا متوجه شوید چه‌طور آتش عشق سوزان تبدیل به نفرت سوزان می‌شود.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

16 Jan, 19:32


اتاق که تاریک می‌شود حس می‌کنم هر انسانی، کسی را برای خودش دارد. اتاق که تاریک می شود انگار چهار دیوارش را برای تنهایی ساخته‌اند.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

16 Jan, 18:45


اینجا داستان | مصطفی مردانی pinned «خیلی مهم است که در ارتباط به زبان آدمیزاد صحبت کنیم. زبانی که دیگران بفهمند و درک کنند.... خیلی زود، دو تا کلاس جدید برگزار می‌کنم نوشتن به زبان آدمیزاد حرف زدن به زبان آدمیزاد (حضوری و کاملاً انلاین) روشی که کلمات را درست انتخاب کنیم و در جای درست به کار…»

اینجا داستان | مصطفی مردانی

16 Jan, 18:41


خیلی مهم است که در ارتباط به زبان آدمیزاد صحبت کنیم. زبانی که دیگران بفهمند و درک کنند....

خیلی زود، دو تا کلاس جدید برگزار می‌کنم
نوشتن به زبان آدمیزاد
حرف زدن به زبان آدمیزاد
(حضوری و کاملاً انلاین)

روشی که کلمات را درست انتخاب کنیم و در جای درست به کار ببریم.

اینجا داستان | مصطفی مردانی

@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

15 Jan, 09:20


#ارتباط

و اما ارتباط... وقتی از ارتباط صحبت می‌کنیم، در مورد تمام انواع ارتباط صحبت می کنیم. ارتباط بین برادر و خواهرها، ارتباط بین فرزند و والدین، دوستان، همکاران و در نهایت ارتباط عاطفی و احساسی. تمام این انواع ارتباط، شرایط خودشان را دارند. با همه نمی‌شود یک شکل برخورد کرد. این برخوردها باید به شکلی باشند که شرایط ارتباط حفظ شود. و این تازه شروع ماجرا است.


اینجا داستان |مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

12 Jan, 04:24


پرفورمنس و حوادث آخرالزمانی

اجرای دسته جمعی خانواده ای که چهل سال در خانه ای زندگی کرده اند و حالا در آتش سوزی خانه از دست رفته است.
ایجاد همدلی ، تلاش برای گذر از یک اتفاق آخرالزمانی و ورود به فصل جدیدی از زندگی !
اثر پرفورمنس در بازگشت به زندگی عادی و جلوگیری از اختلال پس آسیبی و درماندگی بعد از فاجعه!
@IRRhetorica

اینجا داستان | مصطفی مردانی

06 Jan, 19:12


هیچ مردی حاضر نیست،
شرف و آبروی خودش را فدای عشق
کند!
این کاری‌ست که صدها و هزاران زن کرده‌اند...



هنریک ایبسن
نیل و قلبش

اینجا داستان | مصطفی مردانی

04 Jan, 09:24


زندگی همین لحظه هایی است که باید به آن ها توجه کنیم. توجه کردن به تک تک لحظه ها، باعث می شود که نگاهمان از روی سختی های مسیر گرفته شود و همان اتفاقی بیافتد که انتظارش را داشته ایم. گاهی وقت ها از جایی که فکرش را نمی کردیم، مسیرها باز می شوند.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

01 Jan, 13:11


آیین رونمایی از کتاب « ترولینگ تاسرحد مرگ» برگزار شد .

کتاب ترولینگ تاسرحدمرگ:دموکراسی در عصر رسانه های اجتماعی به قلم جیسن هنن در هفتاد و سومین نشست کرسی یونسکو در دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران ، رونمایی شد.

در این نشست که روز نهم دی ماه با حضور دکتر سعیدرضا عاملی رییس دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران و دکتر ضیایی پرور پژوهشگر و استاد حوزه ارتباطات برگزار شد ، محمدرضا وفائی و انسیه پولادزاده مترجمان کتاب درباره سرفصل های «ترولینگ تا سرحد مرگ: دموکراسی در عصر رسانه های اجتماعی» توضیحاتی را ارائه کردند.

در بخش دوم نشست دکتر سعیدرضا عاملی ضمن معرفی جیسن هنن، نویسنده ی کانادایی کتاب، به بررسی اشکال مختلف پدیده ترولینگ پرداخته و لزوم حمایت از مخاطبان و مهارت افزایی کاربران فضای مجازی در مواجهه با ترول ها و تاثیرات مخرب رفتارهای خشن ناشی از ترولینگ تشریح کرد.

در بخش پایانی این نشست دکترضیایی پرور ، بر توسعه محتوای فارسی با هدف آگاهی بخشی و توانمندسازی کاربران و ضرورت پرهیز از اینترنت هراسی به سبب وجود آسیب های احتمالی ، تاکید کرد.

این نشست با حضور جمعی از علاقمندان به موضوعات ارتباطی و مطالعات میان رشته ای به صورت حضوری و برخط برگزار و دبیری نشست را دکتر فریبا افکاری برعهده داشت.

کانال رسمی نشر لارسا
@larsapub

اینجا داستان | مصطفی مردانی

31 Dec, 08:47


چه طور به زبان آدمیزاد حرف بزنیم؟ اصلاً مگر می شود حرف هایی که می زنیم، شنیده نشوند؟ مگر به خاطر این نمی نویسیم که حرف زدن یاد بگیریم؟ پس چه اتفاقی می افتد؟

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

30 Dec, 10:03


#کتابخوانی

کتاب خواندن قبل از خواب، باعث می شود هیچ وقت کتابخوان نشوید.
اگر فکر می کنید هیچ وقتی برای کتاب خواندن ندارید، حداقل قبل از خواب هم این کار را نکنید.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

28 Dec, 14:11


هیچ وقت به هیچ کس در هیچ شرایطی باج ندهید! باج دادن به این معنا که اجازه بدهید در قبال شرایطی که دارید، نیازهای خودتان را نادیده بگیرید. مسلماً بعد از مدتی، نه تنها نیاز شما برآورده نمی‌شود، بلکه طرف مقابل هم دست از باج گرفتن برنمی‌دارد.

باج گیرنده همیشه باج می‌خواهد و هیچ وقت از کارش پشیمان نمی شود. و اگر شما به او باج ندهید، کس دیگری را برای این کار پیدا می‌کند. در حالی‌که در یک رابطه دوسر برد، هر دو طرف حواسشان به نیازهای طرف مقابل هست.

هر جا که احساس کردید در حال باج دادن هستید، کنار بکشید. شاید طرف مقابل شما را تحقیر کند که اگر تو نباشی، دیگری هست، اما اجازه ندهید شما همان دیگری باشید. او تلاش می‌کند از دیگران باج بگیرد، و تا جایی که زورش برسد این کار را ادامه می‌دهد. درگیر این ماجرا نشوید.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

28 Dec, 09:37


#فکر_کردن

مدلی که با آن فکر می‌کنیم، مهم است. انواع مختلف فکر کردن داریم، از نوع تفکر انتقادی، سیستماتیک، جزئی نگر، کل نگر و تفکرات دیگری که وجود دارند. وقتی دو نفر با دو نوع تفکر متفاوت در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند، چالش‌ها شروع می‌شود.

مدلی که با آن فکر می‌کنیم، اهمیت دارد، زیرا سرنوشت ما را در ادامه زندگی تعیین می‌کند. تفکر ما، آدم‌های اطراف، دستاوردها، چالش‌ها و مشکلات خودش را به همراه می‌آورد و هیچ تفکری بی عیب نیست.

ژیکان بوک
@ZhikanBook

اینجا داستان | مصطفی مردانی

28 Dec, 09:34


#اضطراب

اصل بر تصمیم گیری است! یعنی اگر بدانیم که می‌توانیم تصمیم‌های درست بگیریم، و سراغ آن‌ها برویم، میزان اضطراب به آرامی پایین می‌آید. و اگر کنار کسی باشیم یا در جایی کار کنیم که به نظرمان تصمیمات اشتباه می‌گیرند، این اضطراب روز به روز بالاتر می روند.

مهم‌ترین مسئله در کاهش اضطراب، میزان همدلی دو طرف و میزان همراهی در شنیدن یکدیگر است. تا زمانی که حس نکنیم حرفمان شنیده شده، آرامش نمی‌گیریم و این به طرف مقابل بستگی دارد که چه‌قدر گوش شنوا داشته باشد.
گاهی وقت‌ها لازم نیست که حتماً حرفمان اجرا شود، همین که درک کنیم نگرانی ما در گرفتن تصمیمات جدید لحاظ شده، برای آرامش کافی است.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

28 Dec, 08:02


گاهی لازم است ده صفحه چرند بنویسیم تا به متن اصلی برسیم. هیچ کاری مهم تر از نوشتن و نوشتن نیست. رسیدن به متن نهایی، نیاز به ویرایش و ویرایش دارد.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

26 Dec, 09:52


#نوشتن_آرامی 06

نوشتن، گاهی آراممان نمی‌کند. با این جمله که نوشتن همیشه آرامش می دهد، مخالفم. نمی شود آدمیزاد هر چیزی را بنویسد و منتشر کند. بعضی حرف‌ها، بعضی نوشتن‌ها، بعضی گفته ها را باید دور ریخت و بعد از روی همان خرابه‌ها، دنیای جدیدی ساخت.

در کتاب «آیین دوستیابی» نوشته «دیل کارنگی» آمده، بنجامین فرانکلین بابت شکست در یکی از جنگ‌ها، به شدت نسبت به فرمانده‌اش عصبانی بود. نامه ای برداشت و هر چه قدر بد و بیراه بود نوشت و آن را توی کشوی میزش گذاشت. دوباره کاغذی برداشت و تمام پیروزی‌های همان فرمانده را نوشت و برایش پست کرد. بعد از آن نامه، پیروزی ها یکی یکی فرا رسیدند.

نوشتن زمانی آرامش بخش است که برای دور ریختن و سوزاندن نوشته شده باشد.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

26 Dec, 09:44


هزار تلخ بگویی، هنوز شیرینی!

سعدی

بستگی دارد که چه کسی هزار تلخ بگوید و چه تلخی بگوید! بستگی دارد که دیگران از علاقه ما سو استفاده کنند یا نه. و همین جمله، تمام ماجراست...

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

25 Dec, 22:11


انسان نمی‌تواند همان جایی که بیمار شده، درمان هم بشود! همان ذهنی که مشکل را ایجاد کرده، نمی تواند مشکل را حل کند.


اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

25 Dec, 07:51


راه خودت را برو...
چند سال بعد، هیچ‌کس حسرت‌های تو را گردن نمی‌گیرد، حتی همان کسی که محدودت کرده!

اینجا داستان | مصطفی مردانی

23 Dec, 18:13


از امروز صبح، اتفاقات سنگین زیادی پشت سر همدیگر افتاده‌اند. اتفاقاتی که خیلی از آن‌ها را حتی نمی‌توانم به عنوان بخشی از زندگی به حساب بیاورم. گاهی وقت‌ها باید بپذیریم که زندگی دیگران به ما ربطی ندارد. و تا زمانی که این موضوع را نپذیریم، زمانه ما را درس می‌دهد.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

22 Dec, 20:01


گر دوست واقف‌ست که بر من چه می‌رود

باک از جفای دشمن و جور رقیب نیست

سعدی

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

19 Dec, 18:20


شب یلدا آمد و قرار است کلی انار و هندوانه بخوریم. عید نیست، اما حس و حال عید و جشن و شادی دارد. همین کافی است که حداقل برای یک شب، آن قدر خوشحال باشیم که سه ماه باقی‌مانده را با انرژی‌تر بگذرانیم.

شب یلدا مبارک. امیدوارم امسال مثل دانه‌های انار، پول توی زندگی‌تان بریزد و بپاشد.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

19 Dec, 18:03


آدم‌ها دو مدل دارند. یا سختکوش و با پشتکار هستند که آهسته و پیوسته‌اند و به مرور با شرایط کنار می‌ایند. بعضی دیگر هستند که خیلی سریع با موضوع کنار می‌آیند، اما به همان سرعت هم از موضوع بیرون می روند..

من آدم های اهسته و پیوسته را ترجیح می دهم. این آدم‌ها خیلی به خودشان نمی‌نازند، خیلی درگیر حاشیه نمی شوند و هر چیزی چشمشان را نمی گیرد. اما وقتی به کاری می چسبند، حتماً تمامش می کنند.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

18 Dec, 11:35


در حال طرح ریزی کار جدیدی هستم که به زودی نیاز به نیروهای حضوری و دورکار خواهم داشت. خوشحال می شوم که از بین شما دوستان، کسانی را برای خودم انتخاب کنم که نویسندگی بلد هستند، کار طراحی تصویری انجام می دهند، و در یکی از کارهای مرتبط با محتوا، توانمندی دارند.

حتماً در مورد این کسب و کار جدید، بیشتر صحبت خواهم کرد.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

16 Dec, 08:20


ادامه دادن از شروع کردن سخت تر است. چون وقتی قرار است هر روز از نو شروع کنیم، ادامه دادن سخت تر می شود.

اینجا داستان |مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

13 Dec, 11:50


#اضطراب

دیشب بعد از سینما، کنار ایستاده بودم و به دیگران نگاه می‌کردم. یکی داشت با صدای بلند در مورد حمله های اضطرابش صحبت می کرد. می گفت، من حتماً باید قرص خوابم را بخورم. اگر خسته باشم و خوابم ببرد، ناگهان با تپش قلب بیدار می‌شوم!

این توصیف، واقعیت حمله اضطرابی است.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

04 Dec, 18:42


#سفر_قهرمان

چیزی که باعث شد به سفر قهرمان و منزل های دوازده گانه‌اش فکر کنم، اضطراب بود. هر کسی در زمان فشار و نگرانی، شروع به بازی کردن الگویی از سفر قهرمان می کند که بیشتر آن را یاد گرفته.
مثلاً این که می‌شنویم کسی همیشه نقش قربانی را بازی می‌کند، همان منزل یتیم در سفر قهرمان است که در این فرد دوباره زنده شده. این فرد با هر فشار و استرسی، وارد منزل یتیم می‌شود و خودش را بی پناه می‌بیند.

بعضی دیگر وارد منزل دلقک می‌شوند و تصمیم می‌گیرند به سختی‌های دنیا بخندند.
بعضی دیگر جنگجو می‌شوند، بعضی به حامی می‌روند، بعضی خودشان را نابودگر یا آفرینشگر می‌بینند و بعضی دیگر به ویژگی‌های خاص خودشان فکر می‌کنند که در منزل جادوگر پیدا کرده‌اند.

هر مرحله‌ای زیبایی خودش را دارد، اما اگر هر دوازده منزل را بدانیم، بازی کردن در نقش‌های مختلف و عبور از اضطراب هم ساده تر می‌شود.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

04 Dec, 18:04


ای سرو بلند قامت دوست
وه وه که شمایلت چه نیکوست


سعدی

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

04 Dec, 05:59


#کلاس_نویسندگی 04

یاد گرفتن نویسندگی، مثل یاد گرفتن یک زبان خارجی است. زبانی که با آن می‌نویسیم، با زبانی که حرف می‌زنیم تفاوت‌های زیادی دارد. قانون صحبت‌های روزانه در نوشتن تغییر می‌کند و هر کسی با زبان خودش می‌نویسد.

دلیلی که باعث می‌شود نویسنده‌ها با متن و کتاب‌هایشان فرق کنند، در تفاوت بین دو زبان پیدا می‌شود. بعضی نویسنده‌ها مثل تولستوی، حتی توان صحبت کردن عادی را هم ندارند. بعضی دیگر مثل چخوف، اتفاقاً خیلی زبان‌باز و شوخ طبع هستند.

نوشتن یعنی یادگیری یک زبان خارجی که تا دیروز کلماتی از آن را بلد بودیم. برای مهارت پیدا کردن، باید روی تک تک کلمه‌ها و جمله‌بندی‌هایمان کار کنیم.


اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

03 Dec, 09:34


به گلستان نروم تا تو در آغوش منی

سعدی

اینجا داستان
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

01 Dec, 11:43


#کلاس_نویسندگی 03

هر وقت کلاس نویسندگی داشته‌ام، کمترین تمرکزم روی علائم نگارشی و شیوه جمله بندی بوده. در نویسندگی، اصل بر انتقال محتواست، نه زیبایی متن. در مرحله اول نویسندگی، با کم کردن کلمات خنثی از زبان نوشتاری به عبارات جدید و اثرگذار می‌رسیم.
تاثیرگذاری و انتقال احساس، برای یک نویسنده باید مهم‌ترین وظیفه باشد. هر کاری غیر از تلاش برای انتقال احساس انجام بدهد، پیشرفتی نخواهد داشت.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

01 Dec, 09:33


#سفر_قهرمان

ما بارها در طول زندگی، سفر قهرمان را طی می‌کنیم. حتی تا آخرین لحظه زندگی، درگیر سفر قهرمان خواهیم بود. این‌که تا کجا پیش برویم، در دست‌های خودمان است. هر چه قدر رشد کنیم، بیشتر با این منزل‌ها آشنا می‌شویم.
عاشق بودن، فقط مربوط به جنس مخالف نیست. عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد.


اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

30 Nov, 10:50


#دایره_واژگان

کلمه‌ها مهم هستند. اما اگر یاد بگیریم به دیگران گوش کنیم، خودشان به ما می‌گویند چه کلماتی را دوست دارند بشنوند. مثلاً وقتی کسی از کارش صحبت می‌کند، یعنی دوست دارد بشنود که واقعاً چه قدر کارش را دوست دارد یا ندارد. اگر کارش را دوست داشته باشد یا نداشته باشد، دوست دارد بداند کار خوب چه شکلی است!

گوش کردن، اولین قدمی است که برای حرف زدن و ارتباط برقرار کردن لازم داریم.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

30 Nov, 10:47


#سفر_قهرمان

همیشه شنیدیم که برای موفقیت توی کار، باید عاشق باشیم. عاشق، یکی از منزل‌های سفر قهرمان هست که هر کسی برای رسیدن به کمال، چند وقتی در این منزل زندگی می‌کند.

این هفته توی دورهمی تجربه نوشت، در مورد منزل عاشق صحبت می‌کنیم. اگر می خواهید باشید، از طریق این لینک عضو بشوید.

دورهمی تجربه نوشت، دوشنبه ها ساعت 5 تا 7، در کتابخانه علامه طرشتی برگزار می‌شود.

این پست را برسانید به دست صاحبش.
https://t.me/+mJZoS2IdmZo3ZjZk

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

30 Nov, 10:43


مِی خواهم و معشوق و زمینی و زمانی
کاو باشد و من باشم و اغیار نباشد

#سعدی

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

30 Nov, 10:08


#کلاس_نویسندگی 02

نوشتن و نویسندگی، خودش نوعی تراپی و مسیر درمانی است که از آن برای هنرمندتر شدن استفاده می‌کنیم. خط خطی کردن و کشیدن خطوط منظم، خودش ذهن را از نقشه های بی هدف، خالی می‌کند. دویدن، انرژی منفی را از بدن بیرون می‌کشد. نفس عمیق، درد را از پایین ترین نقطه بدن صدا می‌کند و بهبود می‌دهد.

با نوشتن می‌شود درون خسته را صدا کرد، دید زد و نوازش کرد، کمی با آن بازی کرد و بعد به درون فرستاد تا دوباره به زندگی ادامه بدهد.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

30 Nov, 10:01


#اضطراب

تمرین تنفس، به من کمک کرد که اضطرابم را تا حد زیادی پایین بیاورم. پایین کشیدن تپش قلب با قرص ضد تپش قلب، خیلی کارساز نیست. حتی بعضی وقت‌ها نوشتن هم کمکی نمی‌کند. چون نوشتن از چیزی که تا همین الان باعث اضطراب شده، آن را بیشتر می‌کند.

نفس کشیدن، مخصوصاً توی اتاقی که پنجره‌اش باز باشد یا کنار گلدان‌ها، یا زیر آفتاب پشت پنجره، حس خوبی می‌سازد. بازگشت به طبیعت خوب جواب می‌دهد.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

30 Nov, 07:54


من نمی‌دونم چرا توی پیاده رو یه قسمت برای ادمای تندرو مشخص نمی‌کنن
این ادمای کند خیلی رو مخن، راه برید دیگه
اه :)

اینجا داستان | مصطفی مردانی

29 Nov, 10:43


اینجا داستان | مصطفی مردانی pinned «#کلاس_نویسندگی 01 به زودی، در همین ماه، کلاس #نویسندگی و #داستان_نویسی حضوری و آنلاین خواهم داشت. در مورد کلاس حضوری، باید محل برگزاری را تثبیت کنم. اما در مورد کلاس آنلاین که دوره اول آن در گوگل میت برگزار می‌شود. کلاس به دو بخش تقسیم خواهم شد. بخش اول،…»

اینجا داستان | مصطفی مردانی

29 Nov, 10:43


#کلاس_نویسندگی 01

به زودی، در همین ماه، کلاس #نویسندگی و #داستان_نویسی حضوری و آنلاین خواهم داشت. در مورد کلاس حضوری، باید محل برگزاری را تثبیت کنم. اما در مورد کلاس آنلاین که دوره اول آن در گوگل میت برگزار می‌شود. کلاس به دو بخش تقسیم خواهم شد. بخش اول، آموزش نویسندگی که به صورت افلاین برگزار می شود. بخش دوم که کارگاهی خواهد بود، برای تمام دوره ها برگزار خواهد شد.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

29 Nov, 10:09


#اضطراب

این روزها خیلی مضطربم، اما از آن جا که الگو را می‌دانم، بهتر می‌توانم با آن کنار بیایم. لااقل در لحظه‌هایی که تپش قلبم بالاست و دلم می‌خواهد همه چیز را به هم بریزم، با خودم مذاکره می‌کنم. همین گفتگوی درونی و تلاش برای آرامش، باعث می‌شود که آسیبی به دیگران نزنم و مشکل را بیشتر نکنم.

شش ماه پیش اگر کسی به من فشار می‌آورد و عصبی‌ام می‌کرد، حتماً به شکل دیگری با او برخورد می‌کردم. اما این روزها با وجود اضطراب بالایی که گاهی تجربه می‌کنم، آرام‌تر و صمیمی‌ترم.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

28 Nov, 17:39


هنوز این نظرسنجی برقرار است.

اینجا داستان | مصطفی مردانی

28 Nov, 17:36


روز وصال دوستان
دل نرود به بوستان

یا به گلی نگه کند
یا به جمال نرگسی

سعدی

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

19 Nov, 08:05


برای زندگی کردن، هیچ وقت دیر نمی‌شود. زندگی آن قدری که فکر می کنیم سخت نیست، فقط کمی چالش برانگیز و ناهموار است که به زحمتش می‌ارزد.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

13 Nov, 12:39


کاش یادمان بماند که از کجا آمده ایم و به کجا می خواهیم برویم. گاهی یادمان می رود که دنیا برای ما چه شکلی بوده و الان در کجا زندگی می کنیم.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

28 Oct, 07:33


یادش به خیر که برای زندگی بی انگیزه بودیم و برای یک لحظه آرامش، اشتیاق داشتیم. با گذشت زمان، دنیا به جایی رسید که روزهای زیادی با شکرگزاری بیدار شدیم. به این فکر کردم که خانواده هست، دوستان هستند، خانه هست، کار هست، همراهی هست. همین شد که بابت نداشته‌هایمان ناشکری نکردیم.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

23 Oct, 07:39


فکر می‌کنم، اما مطمئن نیستم، فکر می‌کنم که زندگی وقتی جذاب می‌شود که از طوفانی گذشته باشیم. زندگی بی خطر و بی دردسر، ارزش زیستن ندارد.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

21 Oct, 12:41


بدترین زمان برای سکوت بود!

اینجا داستان | مصطفی مردانی

15 Oct, 12:40


#فکر_کردن

شروع فکر کردن دست خودمان است، اما پایانش را نمی‌توانیم تعیین کنیم. آدم حرفه‌ای و متفکر کسی است که بتواند این پایان را پیدا کند. گاهی وقت‌ها توان روانی برای کنترل فکرهایمان را نداریم و این فکرها را فقط باید نوشت.

ژیکان بوک
@ZhikanBook

اینجا داستان | مصطفی مردانی

14 Oct, 16:55


#ذهن_نویسنده 02

هیچ وقت باور و اعتقاد غیر قابل نقض نداشتم. هر باوری که داشته‌ام، بارها زیر سوال برده‌ام. و این زیر سوال بردن‌ها بخشی از مسیر زندگی‌ام بوده‌اند. گاهی پیش می‌آید که باید باورمان را تغییر دهیم، وگرنه حلقه تکراری ادامه پیدا می‌کند و تبدیل به باور معکوس می‌شود. این باورها می‌توانند به خرافه تبدیل شوند.

ذهن نویسنده تلاش می‌کند این چهارچوب‌های نشکستنی را بشکند. هر بار که باور یا عقیده اشتباهی را می‌شکنیم، داستان و متن و نوشته تازه‌ای متولد می‌شود.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

14 Oct, 09:13


دیروز به خودم گفتم، مصطفی تو هنوز کاملاً درمان نشدی. افسردگی هست، اما دلیل نمی‌شه که عملکردت کم بشه. بعدش یه عالمه فکر و حس خوب اومدند سراغم. همین باعث شد که احساس کنم زندگی جریان داره.

افسردگی، بدحالی، ناراحتی، بی‌حوصلگی، رخوت و تمام این احساسات انسانی توی همه ما هستند. حداقل وقتی می‌پذیرم که همه مثل همدیگه‌ایم، آروم می‌گیرم. هر کسی می‌تونه خسته و بداخلاق بشه، چون همه‌مون سوار یه کشتی هستیم.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

10 Oct, 18:19


@zhuanchannel
آدام گرنت نویسنده و استاد در کسب و کار می گوید.
اگر در نظر دارید که شغل خود را تغییر دهید ولی نگران این هستید که یک قدم به عقب برگردید ، این را به خاطر داشته باشید که:

بهتر است پیشرفت دو سال گذشته را از دست بدهید تا اینکه بیست سال آینده را هدر دهید.

این نکته بسیار درستیست و مفهموم دیگری در علم روانشناسی، به نام " فیل سفید " را به ذهن متبادر می کند.

فیل های سفید منابعی هستند که به علت هزینه‌های غیرقابل بازگشتی که در مورد آن ها انجام شده، با وجود مولد نبودن و مفید نبودن
نمی‌توانیم ” از لحاظ احساسی ” به سادگی آن ها را از مجموعه‌ی منابع و دارایی‌های خود حذف کنیم و هزینه‌‌های آتی آن ها را هم می‌پذیریم.

آیا فیل های سفید خود را می شناسید؟
چگونه با آنها برخورد می کنید؟

ساسان مرعشی

اینجا داستان | مصطفی مردانی

10 Oct, 18:18


داداش مهمون نمی‌خوای؟ منم مثل خودتونم. فقط لباسم فرق می‌کنه.

اینجا داستان
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

06 Oct, 08:23


#ذهن_نویسنده 01

هر کدام از ما دو نوع تفکر داریم. تفکری که با حواس پنجگانه، دنیای اطراف را می‌بینیم و با آن ارتباط برقرار می‌کنیم. این تفکر تا حد زیادی منطقی، خشک و خسته کننده است.
تفکر دوم، تفکر داستان ساز است که با آن، اتفاقات را تفسیر می‌کنیم. در این تفکر دوم، احساس پررنگ تر از منطق های قبلی است.

اضطراب ها معمولاً در این تفکر دوم شکل می‌گیرند و اگر این تفکر دوم را ترمیم کنیم، اضطراب خیلی خیلی کمتر می‌‎شود.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

05 Oct, 07:07


#اضطراب

بهبودی در اضطراب امکان پذیر نیست! همه چیز اضطراب آور و استرس‌زا و پریشان کننده است، اگر بخواهیم زندگی کنیم. از ابهام جلو می‌رویم و در ابهام تمام می‌کنیم. هیچ اتفاقی در این جهان به یقین کامل یا تعادل کامل نمی‌رسد. قرار هم نبوده کسی در این جهان به تعادل برسد. همواره در تعادل‌های نسبی با پایه‌های شکننده هستیم.

تنها کاری که از دست ما برمی‌اید قوی تر شدن در مقابل این اضطراب‌هاست. آدم‌هایی موفق‌ترند که تحمل بیشتری در مقابل استرس‌های روزانه دارند و سعی در تمام کردن آن‌ها ندارند.

یکی از ویژگی‌های بارز آدم کارآفرین این است که تحمل استرس قسط و وام را دارد و می‌تواند از پس آن‌ها بر بیاید.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

05 Oct, 06:59


#نوشتن_آرامی 05

گاهی وقت‌ها به جای خوردن قرص تپش قلب و قرص‌های آرام‌بخش، سعی می‌کنم از چیزی که ناراحتم کرده بنویسم. تا جایی این کار را انجام می‌دهم تا بالاخره حس کنم با موضوع کنار آمده‌آم.

توی این نوشتن، سعی می‌کنم ماجرا را بدتر از چیزی بکنم که اتفاق افتاده است و تا ته ماجرا می‌روم. به این فکر می‌کنم که از این بدتر هم می‌شد. پس می‌شود با این تب کوتاه کنار آمد.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

04 Oct, 17:59


#روایت_شغلی 03

کارمند شدن را دوست نداشتم. این‌که آدم توی چهل سالگی تازه بخواهد دوباره کارمند شود، خیلی عجیب و سخت می‌شود. پس دنبال کاری گشتم که بتوانم در آن کمی راحت تر باشم و پیشرفت آرامی داشته باشم. دنبال شرکتی بودم که بتوانم گوشه و کنار بنشیتم و در کنار شغلم، درمان افسردگی را هم شروع کنم.

اما از وقتی شاغل شدم، توانمندی‌هایی که برای خودم عادی بودند، تبدیل به برگ برنده شدند. همین باعث شد که بخواهم قوی‌تر و توانمندتر هم بشوم. مهارت‌هایم برای اداره کردن یک شرکت به تنهایی کافی نبود، اما برای مدیریت در یک مجموعه بیش از اندازه بود.

در شغلم فرصت پیدا کردم که بخش‌های ضعیفم را به دیگران بسپارم و روی بخش‌های قوی‌ترم کار کنم. و این شروع پیشرفت بود.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

03 Oct, 17:10


#اضطراب

اولین باری که می‌خواستم امتحان رانندگی بدهم، مدام بخش اضطراب کتاب روانشناسی را می‌خواندم. یک کتاب بزرگ داشتم که اضطراب را از دیدگاه فروید توضیح می‌داد. از آن زمان خوب یادم مانده که اضطراب، ترس از ناشناخته است. در تمام طول زندگی با پدیده‌هایی روبرو شده‌ایم که انتظارش را نداشته‌ایم، و همین موضوع برای ما اضطراب ایجاد می‌کند.

آگاهی از این‌که اضطراب دقیقاً چیست هیچ کمکی به ما نمی‌کند. آگاهی از این‌که چه چیزی حالمان را بد می‌کند، کجا استرس می‌گیریم و کجا حالمان بهتر می‌شود، در تغییر حس و حالشان کارساز نیست.

اضطراب، اضطراب است. وقتی که می‌آید باید با احساس درونی آن مدیریت کنیم. احساس را با احساس می‌شود بهبود داد.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

30 Sep, 07:24


بهترین روزهای عمر هم اگر به حسرت بگذرند، بهترین نیستند. زندگی در همان لحظه‌هایی که خیال پردازی می‌کنیم در حال گذشتن است. از این لحظه‌های جذاب گذرا لذت ببریم.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

28 Sep, 07:30


حتی بهترین روانشناس‌ها نمی‌توانند درک کنند احساسات چه طور کار می‌کنند، در حالی که نویسنده‌ها هر روز با احساسات سر و کار دارند، لمسشان می‌کنند و تک تک لحظه‌ها را نفس می‌کشند.
روانشناسی بیشتر روی دلیل این رفتارها کار می‌کند، در حالی که هنر آمده تا این لحظه‌ها را زندگی کنیم، بدون این‌که به منطق و دلیلش فکر کنیم.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

24 Sep, 06:00


اینجا داستان | مصطفی مردانی pinned «سلام. می‌خوام در مورد روانشناسی نویسنده حرف بزنم. دوست دارید؟ منظور از روانشناسی نویسنده، فعال کردن ذهن برای ایده پردازی، فکر کردن و نوشتنه. موضوع از خود نوشتن بیرون میاد و وارد ذهن می‌شیم.»

اینجا داستان | مصطفی مردانی

23 Sep, 10:33


#اضطراب 05

وقتی مضطرب می‌شوم و تپش قلبم بالا می‌رود، هیچ دلیلی برای این اضطراب پیدا نمی‌کنم. همین قدر می‌دانم که اضطراب، خودش ترس از ناشناخته و ترس بدون دلیل است. آگاهی در مورد ماهیت اضطراب، کمکی نمی‌کند که آرام بگیرم. اساساً آگاهی باعث نمی‌شود که تغییری در روند زندگی‌مان شکل بگیرد.

این که بدانیم از بستنی خوشمان می‌آید، کمکی نمی‌کند که بستنی بخوریم یا نخوریم. یا تنفر از هر چیزی، باعث نمی‌شود که از زندگی‌مان بیرون برود. خبر داشتن از ویژگی‌ها کمکی به ترک یا تغییر آن نمی‌کند.

تنها چیزی که باعث می‌شود تغییر کنیم، تمایل به عوض کردن شرایط است. حتی اگر بدانیم سیگار کشیدن ضرر دارد، تا زمانی که حس بهتری نسبت به سیگار نکشیدن داشته باشیم، تغییری اتفاق نمی‌افتد.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

23 Sep, 08:31


#روایت_شغلی 02

وقتی وارد کار جدید شدم، به‌قدری اشتباهات فنی دیدم که به دانش خودم شک کردم. رفتم و یک دوره آموزشی سئو تهیه کردم تا گوش کنم. از اول تا آخر دوره، تمام مطالبی بود که قبلاً یاد گرفته بودم و مطمئن شدم که دانش درستی دارم.

بعد از این اعتماد به نفس، تصمیم گرفتم که دوره را پس بدهم. اما الان که به گذشته نگاه می‌کنم، متوجه می‌شوم همین قدر که اعتماد به نفسم را بالا برد، ارزش خرید کردن داشت. با حقوی این ماه خودم، دوباره همان دوره را می‌خرم و از مدرسش قدردانی می‌کنم.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

23 Sep, 06:45


#نوشتن_آرامی 04

مهم‌ترین نوع نوشتن که باعث آرامش می‌شود، نوشتن کارهای روزانه است. این کار را جدی بگیرید.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

22 Sep, 11:54


بهترین داستان‌ها زمانی نوشته می‌شوند که رنج را بهتر درک کرده باشیم.

داستان‌ها، مسیر بیرون آمدن از آسانی به سختی هستند. هیچ داستانی برعکس این نیست.

اگر کسی فکر می‌کند نوشتن فقط برای نویسنده شدن است، مسیر را اشتباه می‌آورد.

داستان‌هایی که می‌نویسیم، ما را تربیت می‌کنند.

اگر کسی کودکی را گذرانده باشد، مصالح کافی برای نوشتن دارد.

راه‌حل همیشه جلوی چشم است، فقط آن را نمی بینیم.


اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

22 Sep, 07:33


#نوشتن_آرامی 03

برای این‌که درک کنم در طول روز چه کارهایی باید انجام بدهم، حرف‌های توی ذهنم را روی کاغذ می‌اورم و به این فکر می‌کنم که چه اتفاقی می‌افتند. وقتی شروع به نوشتن می‌کنم، تصویرهای دور و برم محو می‌شوند و فقط با کاغذ سفید روبرو می‌شوم. در این حالت مراقبه با نوشتن، معمولاً ایده‌ها حمله می‌کنند و تازه متوجه می‌شویم که چه‌قدر راه‌حل برای رسیدن به جواب داریم.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann