اینجا داستان | مصطفی مردانی @das_tann Channel on Telegram

اینجا داستان | مصطفی مردانی

@das_tann


داستان خود زندگی است، مبهم و هیجان انگیز و غیرقابل پیش‌بینی! هر لحظه یقه‌ را می‌گیرد، غم می‌اندازد و بعد شاد می‌کند.

‌Http://mostafamardany.ir

Http://instagram.com/mostafa.mardany

ارتباط با نویسنده: مصطفی مردانی
@Mostafa_mard

اینجا داستان | مصطفی مردانی (Persian)

اینجا داستان یک کانال تلگرامی است که توسط مصطفی مردانی اداره می‌شود. این کانال به عنوان یک فضایی برای به اشتراک گذاری داستان‌های زندگی و تجارب شخصی شما و دیگران ساخته شده است. هر داستان زندگی یک داستان مبهم و هیجان انگیز است که غیرقابل پیش‌بینی است. از لحظات غم‌انگیز تا لحظات شاد، همه‌ی آنها در این کانال به اشتراک گذاشته می‌شوند. با پیوستن به این کانال، شما می‌توانید داستان‌های جذاب و الهام بخش زندگی افراد دیگر را مطالعه کنید و با نویسنده‌ی آنها یعنی مصطفی مردانی در ارتباط باشید. برای اطلاعات بیشتر به وبسایت http://mostafamardany.ir مراجعه کنید. همچنین از حساب اینستاگرام مصطفی مردانی با آدرس http://instagram.com/mostafa.mardany نیز دیدن فرمایید. اگر دوست دارید داستان زندگی خود را به اشتراک بگذارید یا داستان‌های دیگران را بخوانید، این کانال بهترین مکان برای شماست. پس حتما به کانال تلگرامی داستان‌های مصطفی مردانی با نام کاربری @Mostafa_mard بپیوندید تا از تجربیات مختلف و الهام بخش افراد دیگر استفاده کنید.

اینجا داستان | مصطفی مردانی

19 Nov, 08:05


برای زندگی کردن، هیچ وقت دیر نمی‌شود. زندگی آن قدری که فکر می کنیم سخت نیست، فقط کمی چالش برانگیز و ناهموار است که به زحمتش می‌ارزد.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

13 Nov, 12:39


کاش یادمان بماند که از کجا آمده ایم و به کجا می خواهیم برویم. گاهی یادمان می رود که دنیا برای ما چه شکلی بوده و الان در کجا زندگی می کنیم.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

28 Oct, 07:33


یادش به خیر که برای زندگی بی انگیزه بودیم و برای یک لحظه آرامش، اشتیاق داشتیم. با گذشت زمان، دنیا به جایی رسید که روزهای زیادی با شکرگزاری بیدار شدیم. به این فکر کردم که خانواده هست، دوستان هستند، خانه هست، کار هست، همراهی هست. همین شد که بابت نداشته‌هایمان ناشکری نکردیم.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

23 Oct, 07:39


فکر می‌کنم، اما مطمئن نیستم، فکر می‌کنم که زندگی وقتی جذاب می‌شود که از طوفانی گذشته باشیم. زندگی بی خطر و بی دردسر، ارزش زیستن ندارد.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

21 Oct, 12:41


بدترین زمان برای سکوت بود!

اینجا داستان | مصطفی مردانی

15 Oct, 12:40


#فکر_کردن

شروع فکر کردن دست خودمان است، اما پایانش را نمی‌توانیم تعیین کنیم. آدم حرفه‌ای و متفکر کسی است که بتواند این پایان را پیدا کند. گاهی وقت‌ها توان روانی برای کنترل فکرهایمان را نداریم و این فکرها را فقط باید نوشت.

ژیکان بوک
@ZhikanBook

اینجا داستان | مصطفی مردانی

14 Oct, 16:55


#ذهن_نویسنده 02

هیچ وقت باور و اعتقاد غیر قابل نقض نداشتم. هر باوری که داشته‌ام، بارها زیر سوال برده‌ام. و این زیر سوال بردن‌ها بخشی از مسیر زندگی‌ام بوده‌اند. گاهی پیش می‌آید که باید باورمان را تغییر دهیم، وگرنه حلقه تکراری ادامه پیدا می‌کند و تبدیل به باور معکوس می‌شود. این باورها می‌توانند به خرافه تبدیل شوند.

ذهن نویسنده تلاش می‌کند این چهارچوب‌های نشکستنی را بشکند. هر بار که باور یا عقیده اشتباهی را می‌شکنیم، داستان و متن و نوشته تازه‌ای متولد می‌شود.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

14 Oct, 09:13


دیروز به خودم گفتم، مصطفی تو هنوز کاملاً درمان نشدی. افسردگی هست، اما دلیل نمی‌شه که عملکردت کم بشه. بعدش یه عالمه فکر و حس خوب اومدند سراغم. همین باعث شد که احساس کنم زندگی جریان داره.

افسردگی، بدحالی، ناراحتی، بی‌حوصلگی، رخوت و تمام این احساسات انسانی توی همه ما هستند. حداقل وقتی می‌پذیرم که همه مثل همدیگه‌ایم، آروم می‌گیرم. هر کسی می‌تونه خسته و بداخلاق بشه، چون همه‌مون سوار یه کشتی هستیم.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

10 Oct, 18:19


@zhuanchannel
آدام گرنت نویسنده و استاد در کسب و کار می گوید.
اگر در نظر دارید که شغل خود را تغییر دهید ولی نگران این هستید که یک قدم به عقب برگردید ، این را به خاطر داشته باشید که:

بهتر است پیشرفت دو سال گذشته را از دست بدهید تا اینکه بیست سال آینده را هدر دهید.

این نکته بسیار درستیست و مفهموم دیگری در علم روانشناسی، به نام " فیل سفید " را به ذهن متبادر می کند.

فیل های سفید منابعی هستند که به علت هزینه‌های غیرقابل بازگشتی که در مورد آن ها انجام شده، با وجود مولد نبودن و مفید نبودن
نمی‌توانیم ” از لحاظ احساسی ” به سادگی آن ها را از مجموعه‌ی منابع و دارایی‌های خود حذف کنیم و هزینه‌‌های آتی آن ها را هم می‌پذیریم.

آیا فیل های سفید خود را می شناسید؟
چگونه با آنها برخورد می کنید؟

ساسان مرعشی

اینجا داستان | مصطفی مردانی

10 Oct, 18:18


داداش مهمون نمی‌خوای؟ منم مثل خودتونم. فقط لباسم فرق می‌کنه.

اینجا داستان
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

06 Oct, 08:23


#ذهن_نویسنده 01

هر کدام از ما دو نوع تفکر داریم. تفکری که با حواس پنجگانه، دنیای اطراف را می‌بینیم و با آن ارتباط برقرار می‌کنیم. این تفکر تا حد زیادی منطقی، خشک و خسته کننده است.
تفکر دوم، تفکر داستان ساز است که با آن، اتفاقات را تفسیر می‌کنیم. در این تفکر دوم، احساس پررنگ تر از منطق های قبلی است.

اضطراب ها معمولاً در این تفکر دوم شکل می‌گیرند و اگر این تفکر دوم را ترمیم کنیم، اضطراب خیلی خیلی کمتر می‌‎شود.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

05 Oct, 07:07


#اضطراب

بهبودی در اضطراب امکان پذیر نیست! همه چیز اضطراب آور و استرس‌زا و پریشان کننده است، اگر بخواهیم زندگی کنیم. از ابهام جلو می‌رویم و در ابهام تمام می‌کنیم. هیچ اتفاقی در این جهان به یقین کامل یا تعادل کامل نمی‌رسد. قرار هم نبوده کسی در این جهان به تعادل برسد. همواره در تعادل‌های نسبی با پایه‌های شکننده هستیم.

تنها کاری که از دست ما برمی‌اید قوی تر شدن در مقابل این اضطراب‌هاست. آدم‌هایی موفق‌ترند که تحمل بیشتری در مقابل استرس‌های روزانه دارند و سعی در تمام کردن آن‌ها ندارند.

یکی از ویژگی‌های بارز آدم کارآفرین این است که تحمل استرس قسط و وام را دارد و می‌تواند از پس آن‌ها بر بیاید.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

05 Oct, 06:59


#نوشتن_آرامی 05

گاهی وقت‌ها به جای خوردن قرص تپش قلب و قرص‌های آرام‌بخش، سعی می‌کنم از چیزی که ناراحتم کرده بنویسم. تا جایی این کار را انجام می‌دهم تا بالاخره حس کنم با موضوع کنار آمده‌آم.

توی این نوشتن، سعی می‌کنم ماجرا را بدتر از چیزی بکنم که اتفاق افتاده است و تا ته ماجرا می‌روم. به این فکر می‌کنم که از این بدتر هم می‌شد. پس می‌شود با این تب کوتاه کنار آمد.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

04 Oct, 17:59


#روایت_شغلی 03

کارمند شدن را دوست نداشتم. این‌که آدم توی چهل سالگی تازه بخواهد دوباره کارمند شود، خیلی عجیب و سخت می‌شود. پس دنبال کاری گشتم که بتوانم در آن کمی راحت تر باشم و پیشرفت آرامی داشته باشم. دنبال شرکتی بودم که بتوانم گوشه و کنار بنشیتم و در کنار شغلم، درمان افسردگی را هم شروع کنم.

اما از وقتی شاغل شدم، توانمندی‌هایی که برای خودم عادی بودند، تبدیل به برگ برنده شدند. همین باعث شد که بخواهم قوی‌تر و توانمندتر هم بشوم. مهارت‌هایم برای اداره کردن یک شرکت به تنهایی کافی نبود، اما برای مدیریت در یک مجموعه بیش از اندازه بود.

در شغلم فرصت پیدا کردم که بخش‌های ضعیفم را به دیگران بسپارم و روی بخش‌های قوی‌ترم کار کنم. و این شروع پیشرفت بود.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

03 Oct, 17:10


#اضطراب

اولین باری که می‌خواستم امتحان رانندگی بدهم، مدام بخش اضطراب کتاب روانشناسی را می‌خواندم. یک کتاب بزرگ داشتم که اضطراب را از دیدگاه فروید توضیح می‌داد. از آن زمان خوب یادم مانده که اضطراب، ترس از ناشناخته است. در تمام طول زندگی با پدیده‌هایی روبرو شده‌ایم که انتظارش را نداشته‌ایم، و همین موضوع برای ما اضطراب ایجاد می‌کند.

آگاهی از این‌که اضطراب دقیقاً چیست هیچ کمکی به ما نمی‌کند. آگاهی از این‌که چه چیزی حالمان را بد می‌کند، کجا استرس می‌گیریم و کجا حالمان بهتر می‌شود، در تغییر حس و حالشان کارساز نیست.

اضطراب، اضطراب است. وقتی که می‌آید باید با احساس درونی آن مدیریت کنیم. احساس را با احساس می‌شود بهبود داد.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

30 Sep, 07:24


بهترین روزهای عمر هم اگر به حسرت بگذرند، بهترین نیستند. زندگی در همان لحظه‌هایی که خیال پردازی می‌کنیم در حال گذشتن است. از این لحظه‌های جذاب گذرا لذت ببریم.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

28 Sep, 07:30


حتی بهترین روانشناس‌ها نمی‌توانند درک کنند احساسات چه طور کار می‌کنند، در حالی که نویسنده‌ها هر روز با احساسات سر و کار دارند، لمسشان می‌کنند و تک تک لحظه‌ها را نفس می‌کشند.
روانشناسی بیشتر روی دلیل این رفتارها کار می‌کند، در حالی که هنر آمده تا این لحظه‌ها را زندگی کنیم، بدون این‌که به منطق و دلیلش فکر کنیم.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

24 Sep, 06:00


اینجا داستان | مصطفی مردانی pinned «سلام. می‌خوام در مورد روانشناسی نویسنده حرف بزنم. دوست دارید؟ منظور از روانشناسی نویسنده، فعال کردن ذهن برای ایده پردازی، فکر کردن و نوشتنه. موضوع از خود نوشتن بیرون میاد و وارد ذهن می‌شیم.»