چرتکه @chortkeh_media Channel on Telegram

چرتکه

@chortkeh_media


برای آشنایی بیشتر با علم اقتصاد با ما همراه شوید و با نگاهی دقیق از شیرینی‌های اقتصاد لذت ببرید.

چرتکه (Persian)

با عضویت در کانال چرتکه با نام کاربری @chortkeh_media، به دنیای جذاب علم اقتصاد خوش آمدید! این کانال به منظور آشنایی بیشتر شما عزیزان با علم اقتصاد تشکیل شده است. از مباحث تئوری تا مطالب عملی، در اینجا شما با تمام جنبه‌های اقتصاد آشنا خواهید شد. با نگاهی دقیق به رویدادها و اتفاقات اقتصادی جهان، سرگرم‌کننده‌ترین جزئیات اقتصاد را از نزدیک تجربه کنید. برای لذت بردن از شیرینی‌های اقتصاد و افزایش دانش خود، همین حالا به کانال چرتکه بپیوندید!

چرتکه

04 Jul, 17:22


حتی اگر به انتخابات توجه نکنیم، نتایج انتخابات تا سال‌ها متوجه زندگی ما خواهند بود.
امروز کسی به یاد بحث‌های انتخابات ۸۴ نیست. کمتر کسی دعوای رد صلاحیت‌های آن سال و نتیجه‌اش را به یاد می‌آورد. بحثی از دلایل رای ندادن مردم و قهر دانشجویان نیست. تاریخ این جزئیات را به خاطر نخواهد سپرد.
داستانی که در حافظه‌ی تاریخ حک شده، خطوطی است که در بالا می‌بینیم. اقتصادی که با تمام گیر و گرفتاری‌اش در راه رشد بود و با رفتار نادرست آدم‌های نابلد یا مغرض در چاه تحریم افتاد و کمرش شکست.
غالب افراد درگیر این پرونده معتقدند اگر دولت دیگری بر سر کار بود، این بحران با هزینه‌ای بسیار کمتر مدیریت می‌شد.
نتایج رفتار انتخاباتی مردم بعد از ۱۹ سال هنوز به ما آسیب می‌زند. اگر سیاست‌های اقتصاد هیچ بهبودی نمی‌یافت و مشکلات ساختاری حفظ می‌شد، و اگر مازاد درآمد نفتی دوره‌ی احمدی‌نژاد نسبت به خاتمی، حدود ۴۰۰ - ۵۰۰ میلیارد دلار و به عبارتی حدود ۵ هزار دلار برای هر ایرانی، به دریا ریخته می‌شد، و تنها همین نکبت تحریم به درستی مدیریت می‌شد، اقتصاد ما امروز ۵۰ درصد بزرگتر بود.
فردا انتخاب می‌کنیم. انتخابی با همین ابعاد. چه رای بدهیم چه ندهیم!
🧮

چرتکه

04 Jul, 00:33


اقتصادی‌تر از اقتصاد

در این کانال تا به حال کلی از اقتصاد برایتان گفته‌ایم. بالا که بروید می‌بینید که داستان تورم و نقدینگی و پایه‌ی پولی، حکایت رشد اقتصادی و تولید ناخالص، بحث بورس و بانک و موسسات مالی در قالب متن و فیلم و ... ردیف است! این‌ها همه اجزاء مهمی از اقتصاد هستند و تاثیر گذار در زندگی هر یک از ما. اما این بار می‌خواهیم به یک سطح بالاتری از موضوع بپردازیم.

در بسیاری از شاخه‌های علوم انسانی، نگاه‌ها و گرایش‌های متفاوتی وجود دارد. این ایده‌های گوناگون به تجویزها و سیاست‌های متفاوتی ختم می‌شود و در نهایت صندوق رای ابزاری برای مراجعه به نظر مردم برای تعیین جهت‌گیری‌های کلی است. مثلا برای میزان مداخله‌ی دولت در اقتصاد. برای تعیین رویکرد مالیات ستانی و ... یعنی صندوق رای محلی است که مردم گرایش و سوگیری اقتصادی مورد نظرشان را انتخاب کنند.

داستان ما در ایران اما کمی عجیب است! بسیاری از اقتصاددانان برجسته با گرایش‌هایی متضاد، از یک نامزد حمایت کرده‌اند. ما همه چیزمان باید عجیب باشد! از بیخ چپ تا بیخ راست اقتصاد(!) آدم‌هایی هستند که توصیه و تقاضا کرده‌اند که جمعه به پزشکیان رای دهیم. بیانیه‌ها را که بخوانیم دلیل روشن است. اگر موسی غنی‌نژاد در پی «ممانعت از حاکم شدن باورها و سیاست هایی است که بارها نخواستن آنها فریاد زده شده است»، حسین راغفر نیز نگران «آثار زیان‌بار و پرخسارت رویه‌های مبتنی بر جمود و تعصب» است. همان طور که مسعود نیلی از «ابعاد بزرگ مشکلات خارجی و خطرات بزرگ‌تر پیش روی مرتبط با آن» مضطرب است فرشاد مومنی نیز نگران «خطراتی که مام میهن را تهدید می‌کند» است. و همانگونه که محمد طبیبیان توصیه می‌کند که «در انتخابات تعیین‌کننده‌ی روز ۱۵ تیر شرکت کنید»، غلام‌حسین حسنتاش نیز مردم را به «اعمال اراده ملی برای تعیین سرنوشت» می‌خواند.
آدم‌هایی با چنین سلایق متفاوت را فقط معجزه‌ای از ایران می‌تواند این طور کنار هم قرار دهد. معجزه‌ای که ممکن است از همین شنبه‌ی آتی تا چهار سال مهمان صندلی ریاست جمهوری کشورمان باشد و حاکم بر مقدرات ما. مقدرات یک ملت.

از ده‌ها اقتصاددان و صدها اقتصادخوانده که طومار طومار در حمایت از پزشکیان نوشته‌اند، بسیاری کارکشتگان صنعت و اقتصادند. کسانی هستند که می‌فهمند چه می‌گویند. اگر آبرویشان را سر دست گرفته‌اند و به رغم همه‌ی تلخی‌ها این توصیه را به ما دارند، هم به میزان تاثیر ریاست جمهوری بر زندگی مردم علم دارند و هم درک دقیقی از ابعاد خطری که تصاحب این صندلی توسط جریان مقابل ایجاد می‌کند.

اقتصادی‌تر از هر مطلب اقتصادی، استفاده از عقل است. خروج از توهم. کنار گذاشتن احساسات و عواطف در زمان تصمیمات حساس و حیاتی. عقل است که این اقتصاددانان ناهمسو را گرد هم آورده.

جمعه انتخاب می‌کنیم که فردی را بر مقدراتمان حاکم کنیم که متخصصان پرشماری با گرایش‌های مختلف فکری، به عقلانیتش امید دارند، و او گردنش را گروی وعده‌ی به کار گرفتن متخصصین کرده، و یا با ترک زمین جواز تصاحب قدرت را به دیگری می‌دهیم.
🧮

چرتکه

04 Jul, 00:21


شب امتحان

دو سال است! دو سال است که نیستیم. چندین بار خواستیم کرکره‌ها را بالا بزنیم و نشد! نشد چون رمقی باقی نمانده بود. رمقی باقی نمانده است.

سیل مشکلات اقتصادی و اجتماعی زندگی مردم را بر باد داده است اما، سرمایه‌های این کشور صرف نبرد با خواهرانمان در خیابان‌ها می‌شود.
بحران ناکارآمدی مدیران دمار از روزگار کشور درآورده، و می‌بینیم مناصب را با اصحاب گعده‌های فلان دانشگاه پر می‌کنند. جایگاهی که باید دست توانای حکومت در گشودن گره‌های کور باشد، به منبعی برای تکثیر معضلات بدل شده است.
برای حقنه‌ی منویاتشان، متکبرانه یکی از اساسی‌ترین ابزارهای آزادی‌ها و کسب مردم، اینترنت را مختل می‌کنند و وقیحانه با پوزخند‌ی کریه، لاف از ده برابر و صد برابر کردن سرعتش می‌زنند.

فکر کردیم وقتی گوشی برای شنیدن اساسی‌ترین مطالبات مردم در هیچ کجا پیدا نمی‌شود، گفتن از زیر و زبر تورم چه کمکی می‌کند؟ فکر کردیم داستان رشد را بگوییم که چه؟ توسعه کشور را به ثمن بخس، به بهای لجبازی با زنان این طور به خطر انداخته‌اند.
ناامید بودیم و بی‌رمق. حالا هم هستیم! راستش الان ترس ما را از گور ناامیدی بیرون کشیده! ترس است که مجبورمان کرد گرد یک ساله‌ی کانال را آب و جارو کنیم و چند خطی مصدع باشیم.

شنبه، لابد حوالی ظهر، وزیر کشور نتایج اولیه‌ی انتخابات را می‌خواند. آن کاغذ که دستش است، کارنامه‌ی ماست و نامه‌ی مقدراتمان. چیزی که خواهند خواند حاصل تلاش ما و قبلی‌هاست و بخش بزرگی از تقدیر ما و بعدی‌ها. ما مثل هر آزمون دیگری در زندگی پربرکتمان(!)، تازه شب امتحان سراغ کتاب و جزوه رفته‌ایم. جای خیلی از این حرف‌ها امشب و این هفته نیست. باید در طول ترم می‌گفتیم! امّا هنوز هم می‌شود یک تقلایی کرد و با ۱۰ - ۱۲ پاس شد!

مشق‌هایمان را در این یکی دو روز تند تند می‌نویسیم تا روز امتحان. باشد که شنبه اخباری بشنویم که طوری سر حالمان بیاورد که چراغ این جا را روشن کند!
🧮

چرتکه

13 May, 19:34


تداوم و تشدید تحریم: شیمی درمانی، خوش رقصی یا یاوه‌سرایی؟

یقینا خیلی از مردم، از جمله نگارنده، از وضع حاکم بر کشور تا سر حد جنون، کلافه هستند که قطعا دلایل متعدد و قانع کننده‌ای هم دارند. از بین این گروه اما افرادی هستند که منتظر انتخابات بعدی امریکا هستند به این امید که ترامپ انتخاب شود، به ایران فشار بیاورد، تورم بالاتر برود و مردم به سر حد انفجار برسند و کار را یکسره کنند. حتی در سطح سلبریتی جماعت و اهالی سیاست و اپوزیسیون خارج‌نشین، افرادی طلب تحریم بیشتر را دارند با همان استدلالی که بالاتر ذکر شد؛ تا آنجا که شوراهای تشکیل شده تحت عنوان رهبری اعتراضات مردمی، تحریم بیشتر را همچون شیمی درمانی دانسته‌اند که بیمار را ضعیف می‌کند اما در نهایت باعث نجاتش از مرگ می‌شود. اما بیایید فهرستی از بالاترین تورم‌ها در تاریخ را بررسی کنیم و ببینیم آیا این تورم‌ها لااقل پیش از وقوع انقلاب‌ها رخ داده‌اند تا بتوانیم احتمال بدهیم که تورم بالا به تغییر ساختار سیاسی منجر شده؟

۲۰۰۸ زیمباوه:          ۷۰ میلیارد درصد
۱۹۹۴ یوگوسلاوی:    ۳ میلیارد درصد
۱۹۴۴ یونان:             ۳ میلیارد درصد
۱۹۴۶ مجارستان:      ۴ میلیون درصد
۱۹۲۳ آلمان:                   ۲۹۵۲۵ درصد
۱۹۸۵ بولیوی:                  ۲۰۰۰۰ درصد
۱۹۲۲ اتریش:                   ۱۴۲۶ درصد
۱۷۹۶ فرانسه:                    ۳۰۴ درصد
۱۹۴۵ چین:                     ۳۰۲ درصد
۲۰۱۸ ونزوئلا:                    ۲۳۴ درصد


جواب یک نه محکم است. تمام موارد بالا یا بعد از انقلاب‌ها و تغییر نظام سیاسی رخ داده‌اند (فرانسه و شوروی) یا حین جنگ داخلی و تجزیه‌ی کشورها (چین و یوگوسلاوی) و بعد از هیچ کدام از این اَبَر تورم‌ها، انقلابی شکل نگرفته! پس شرط لازم برای شکل‌گیری رابطه‌ی علت و معلولی که توالی رخدادها است، برقرار نیست.
نیازی به بیان نیست که تورم چقدر بد است. در تمام ۴۵ سال اخیر به گواهی آمار بانک مرکزی، فقط یک سال تورم زیر ۱۰ درصد داشتیم که لب مرزی و موئی، ۹ و اندی درصد بوده و سال‌های اخیر هم که صابون تورم بالا انقدر به تن‌مان خورده که پوست‌مان کنده شده. ولی شواهد می‌گویند که اگر ترامپ هم بیاید و تورم زیادتر بشود، فقط پدرمان بیشتر درمیاید ولی آش همان و کاسه همان و آشپز همان می‌ماند که بود. پس شما را به موی مبارک‌تان قسم می‌دهیم که دست از دامان ترامپ باز کشید!
نیاز به تغییرات گسترده در گوشه گوشه‌ی این گربه‌ی کهن سال زخمی، غیر قابل کتمان است، اما نگرش ما به مسئله، راه حل و نتیجه‌ی آن را رقم خواهد زد.

پی نوشت:
ایده‌ی کلی این نوشتار برگرفته شده از سخنان دکتر هادی صالحی اصفهانی نازنین -از بزرگترین اقتصاددانان ایرانی- است که در طی عمر پربرکت‌شان، برای تربیت اقتصاددانان ایرانی و هموار کردن مسیر تحصیل دانشجویان ایرانی در رشته‌ی اقتصاد در دانشگاه‌های امریکا، زحمات بسیاری متحمل شده‌اند.

#ناکافی

چرتکه

13 May, 19:33


می‌خواهیم بیش از پیش با متن مهمان وسایل الکترونیکی شما باشیم!
اما چون متن دست‌ساز است و ناچار منعکس‌کننده‌ی نظرات شخصی نگارنده، از این به بعد، در متن‌هایی که علاوه بر مسائل متداول علم اقتصاد کمی ادویجات قاطی دارند، یک نشانی در انتهای آن قرار می‌دهیم.
متن بعدی از آقای #ناکافی (!) تقدیم شما باد.

چرتکه

07 May, 15:49


بهار تورم

فکر می‌کنم دیگر از اقتصاد گفتن دردی از ما دوا نمی‌کند. پس باید به سنت نیاکان در وقت خفقان و انسداد به عرفان و ادبیات پناه برد! به همین قاعده در ادامه یکی از زیباترین مداخل دهخدا را مرور خواهیم کرد.

—————
حقه باز
لغت‌نامه دهخدا
حقه باز. [ ح ُق ْ ق َ / ق ِ ] (نف مرکب ) تردست و مشعبدی که چیزها زیر حقه ها نهد و چون برگیرد نهاده ها برجای نبود و ناپدید شده باشد یا چیزی در حقه نهد و چیز دیگر بیرون کند. توسعاً، مشعبد. شعبده باز. تردست . نیرنگ ساز. نیرنجی . فسوسی . فسوس گر. لوطی . جنقولک باز. پهلوان کچل . چشم بند. مجازاً، فریبنده . مکار. حیله گر. قلاش . چاخان . چاپچی . سه خال باز. جام باز. بامبول . بامبول باز. محیل :
صوفی نهاد دام و در حقه باز کرد
پیوند مکر با فلک حقه باز کرد.
حافظ.
—————
حقیقتا هر کلمه‌اش گوهریست از جواهرات کلام فارسی. علی الخصوص آن درّ بی‌همتا، پهلوان کچل!

خدا روح پر فتوح دهخدا را بیامرزد که چنین فصیح معنی کرد و چنان متنی گرانبها به ارث گذاشت. حال بر ماست که با همراه کردن مثال‌ها به تبیین این معنی بپردازیم. به عنوان نمونه‌ی کاملی از رفتار مذکور، یعنی حقّه‌بازی، مکاری و حیله‌گری به سراغ مرکزِ سه خال بازِ آمار می‌رویم که دست هر لوطیِ چاخانِ چشم‌بندی را در گزارش نیرنگ‌ساز اخیرش در رابطه با تورم بسته است.
ما پیش از این در این پست یکی از گزارش‌های تورم مرکز آمار را بررسی کرده بودیم. گزارش نسبتا مفصل و مبسوطی است و کلا اگر بخواهیم از حق عدول نکنیم، این مرکز دغل، حقا در مقایسه با سایر نهادهای ویران این مملکت وضعیت عجیبی ندارد . خلاصه‌ی داستان این است که گزارش یاد شده باید به مخاطب بگوید تورم چند؟
محاسبه‌ی تورم به اشکال مختلفی انجام می‌شود که در این جا بحث ما نیست. اما فهم عمومی از تورم، رشد قیمت‌ها در بازه‌ی یک ساله است. به این موجود می‌گویند تورم نقطه به نقطه. مثلا این که قیمت‌ها در آخر اسفند ۱۴۰۱ نسبت به آخر اسفند ۱۴۰۰ چقدر رشد داشته. حالا با این توجه نگاهی به این گزارش تورم سال ۱۴۰۱ داشته باشید.
بگذریم از این که گزارش با تاخیر یک ماه و نیمه منتشر شده! خودش را ببینید. از آن گزارش نسبتا مفصل سابق، دو صفحه انداخته‌اند روی سایت و تمام! بدتر از این، کلّاشی و فسونگری ایشان است که بالکل تورم نقطه به نقطه را گزارش نکرده‌اند. اسمش را هم نیاورده‌اند. حتی از شاخص هم دریغ کردند بامبول‌بازها! و به جای آن موجود دیگری به نام تورم سالیانه را به خلق الله غالب کردند.
حال اگر کسی بخواهد نتایج زحمات دولت انقلابی، تحت نظارت مجلس انقلابی و با همراهی عدلیه‌ی انقلابی را بررسی کند باید از این جا سوابق شاخص را بگیرد و از این جا، یعنی گزارش تورم ماهیانه‌ی فروردین که آن هم با ۱۵ روزی تاخیر منتشر شده، تورم ماهیانه‌ی اسفند را بیابد و با محاسبه بفهمد که بله! تورم نقطه به نقطه شده ۵۸.۵ درصد!
این ۵۸.۵ یعنی باز هم یک خال بالاتر از فجیع‌ترین دستاوردهای سابق. همین است که عزیزان ما در مرکز آمار، کاملا خودسر و داوطلبانه این طور در افشای اطلاعات خساست پیشه کرده‌اند. مدیونید اگر خیال کنید که کسی در این دولت مردمی که سر دم دار شفافیت است امر به چنین کاری داده یا رویه و سیستمی برای چنین پنهان‌کاری‌هایی در کشور وجود دارد.

در ساعات و روز‌های آتی، در کامنت‌های زیر این پست به معرفی دقیق‌تر انواع تورم و داستان‌های مربوطه خواهیم پرداخت. در نتیجه اگر دوست دارید از این محتوای اضافه بهره‌مند شوید، عضویت در گروه مرتبط با کانال توصیه می‌شود!

ارادتمند!
م.ا.

چرتکه

08 Jul, 14:20


#اقتصادکلان MRU، تورم، قسمت ۷، چرا دولت تورم ایجاد می‌کند؟
کمتر چیزی در اقتصاد به اندازه‌ی تورم مضر است! در مورد آسیب آن به نظام قیمت‌ها و تخریب واسطه‌های مالی گفتیم. و البته دو صد مورد دیگر از مضرّات بی‌شمار آن هم هست که ذکر نشد.
حالا که تورم انقدر شیطانی است، چرا دولت‌ها موجب تورم می‌شوند؟ تا حالا لابد دستتان آمده که تورم نه یک اتفاق غیر منتظره، بلکه دقیقا حاصل سیاست‌های آگاهانه‌ی دولت است.
در این قسمت، که آخرین از سری تورم است، به این موضوع پرداخته خواهد شد!
🧮 ◀️ 🗒 ▶️

چرتکه

02 Jul, 19:46


چرا تورم خرداد ماه برای دهک‌های پایین بیشتر بود؟
چون عمده‌ی تورم در بخش خوراکی رخ داده بود و همان طور که مشاهده می‌شود سهم خوراکی در مخارج دهک‌های پایین‌تر بیشتر است.
این اعداد مال سال ۹۹ هستند. مثلا ۴۰ - ۵۰ درصد بگذارید روی هر کدام باید حدود الان به دست بیاید. ما معمولا در تخمین زدن دهک خودمان کم برآوردی داریم! نه؟
باورتان می‌شود حدود ۲۰ میلیون نفر در این کشور، زندگی را با ماهی ۲ - ۳ تومن می‌گذرانند؟

____
توضیحات الکی :
داده‌ی این نمودار از سایت مرکز آمار دریافت شده. عنوان داده‌ها متوسط انواع هزینه‌های خوراکی / غیر خوراکی سالانه‌ی یک خانوار شهری در هر یک از دهک‌های هزینه‌ی سالانه است.
اعداد در منبع به صورت سالیانه و به هزار ریال هستند که ما میلیون تومان بر ماهش کرده‌ایم.
🧮

چرتکه

30 Jun, 10:07


جهش قیمت‌ها
در تکمیل بحث معانی تورم

🎈 در قسمت پیشین این نوشتار، در رابطه با دو معنی متفاوت تورم صحبت کردیم. بیان شد که در متون دانشگاهی هر افزایش قیمتی را تورم نمی‌گویند. بلکه اگر افزایش قیمت‌ها سراسری و مداوم باشد، مثل همین وضعیت کنونی ما و پنجاه سال تورم، چیزی به جز افزایش پول نمی‌تواند آن را توجیه کند.
📊 امّا این گزاره به هیچ وجه حاوی این معنی نیست که پدیده‌های دیگر نمی‌توانند منجر به افزایش قیمت‌ها شوند. به عنوان مثال اول همین مورد اخیر افزایش قیمت غلّات را در نظر بگیرید. در طی عملیات ویژه‌ی(!) کشور روسیه، بخش قابل توجهی از مناطق تولید این محصولات تحت تاثیر قرار گرفته‌اند. یعنی عرضه‌ی غلّات با مشکل مواجه شده. از بحث عرضه به یاد داریم که با کاهش عرضه، قیمت محصولات بالا می‌رود. همچنین دیگر محصولاتی که از این کالاها به عنوان نهاده یا ماده‌ی اولیه استفاده می‌کنند، طبیعتا افزایش قیمت خواهند داشت. یعنی شرایط این طور است : افزایش قیمت در بخش خاصی از اقتصاد و در زمان محدود. برای مثال دوم بیایید سی - چهل سالی به عقب برویم. زمان جنگ خودمان! در زمان جنگ بسیاری از زیرساخت‌های کشور تخریب شد و در نتیجه تولید کل اقتصاد کاهش یافت. طبق حس دم دستی خودمان و همین طور طبق معادلات ریاضی، نظریه‌ی مقداری پول، قیمت‌ها باید زیاد شوند چرا که کالاها کم شده‌اند! یعنی این طور : افزایش قیمت در کل اقتصاد امّا در زمان محدود. در نهایت و به عنوان مثال سوم، دل‌ها را معطوف به طلا کنید! فرض کنید قیمت حقیقی طلا در ۲۰۰ سال گذشته صعودی بوده باشد. یعنی همواره رو به افزایش. دلیلش هم مثلا عرضه‌ی نسبتا ثابت و افزایش تقاضای آن. یعنی : افزایش قیمت یک محصول به طور مداوم.

🔴 خلاصه به غیر از تورم، در تعریف آکادمیکش، پدیده‌های دیگری نیز موجب افزایش قیمت می‌شوند. برای این که در ادبیات دانشگاهی به چیزی تورم بگویند باید دو ویژگی سراسری بودن و مداوم بودن برقرار باشد!
آیا این حرف یعنی پدیده‌هایی که در دسته‌ی تورم جای نمی‌گیرند چیزهای خوبی هستند؟ هرگز! ما در مورد یکی از صدها درد اقتصاد صحبت می‌کنیم. دردی که البته فکر می‌کنیم از وخیمترین‌ها برای کشورمان است.

📈 جا دارد در تکمیل این بحث چند خطی هم در مورد تغییرات دیگر قیمت، و به خصوص جهش قیمتی، که تشابه بیشتری با تورم دارد صحبت کنیم.
🌾 بار ها در این کانال بحث شده که تغییرات در قیمت‌های نسبی کالاها، سیگنال کمبود یا فراوانی را به اقتصاد مخابره می‌کند. همین اطلاعات موجب تصمیمات درست اقتصادی می‌شود و ضامن بهبود عملکرد آن است. به عنوان مثال همین ماجرای کمبود غلّه به دلیل نامعلوم(!) را در نظر بگیرید. الان واردات گندم دچار مشکل شده است. احتمالا اگر کسی خیر یک مملکت را بخواهد، باید یک کاری کند که تولید گندم بالاتر و مصرف آن پایین‌تر بیاید. اگر کسی چوبی در چشم قیمت فرو نکند، با افزایش قیمت واردات، قیمت در داخل بالا می‌رود. تولید برای کشاورزان بیشتری به صرفه می‌شود و مصرف از مجاری مختلفی کمتر می‌شود. مثلا ممکن است ضایعات نان کم شود. و در عین حال ممکن است مصرف ضروری برخی از افراد کاهش یابد. حالا ممکن است برخی از خروجی‌های بازار، مانند همین مورد آخر، مطلوب نباشند. این موارد را با مداخله‌های عاقلانه و با توجه به انگیزه‌ها می‌توان اصلاح کرد.
🦘 جهش قیمتی حکایت دیگری دارد! برای این که با گوشت و پوست و استخوان مطلب را درک کنید باید سری به خاطرات نوبت اخیر تحریم‌ها بزنیم. وقتی افق تحریمی توسط فعالان اقتصادی رویت شد، همه حس کردند که تولید این مملکت در آینده کم خواهد شد. هنوز هیچ اتفاقی روی زمین نیفتاده بود. حتی اوایلش هیچ چیزی امضا هم نشده بود. همین برداشت کافی بود تا اکثر افراد ارزش کمتری برای ریالی که در دستانشان بود قائل شوند. پس سطح قیمت‌ها جهش کرد! در آن زمان لازم نبود حتی یک ریال پول جدید چاپ شود تا این اتفاق بیفتد. حتی لازم نبود تولید یک ریال کاهش یابد! همان انتظار کاهش کافی بود تا قیمت‌ها را بجهاند! بدیهی است که اول از همه دارایی‌های نقدتری مثل طلا و دلار، و بعد کالاهای ماندگارتر و غیر نقد مثل ماشین و مسکن و زمین.
⚡️ شوک، جهش و کلا هر اتفاق ناگهانی اصولا چیز خوبی نیست. هر چقدر بشود جلوی شگفت‌زده شدن آحاد اقتصادی را گرفت یقینا بهتر است! محیط مناسب برای رشد در اقتصاد، جایی است که شرایطش معتدل است. اتفاقات خارق العاده کمتر در آن رخ می‌دهد و پایدار و مطمئن می‌نماید. امّا گاهی هزینه‌ی جلوگیری از وارد شدن شوک به اقتصاد به قدری بالاست که نمی‌صرفد به آن دست زد. در هر مورد باید سود و زیانش سنجیده شود و بر مبنای آن تصمیم گرفت.

💸 به نظر می‌رسد با این مقدمات دل‌ها آماده‌ی بحث کوتاهی در مورد حرکت دولت در زمینه‌ی حدف ارز ترجیحی شده باشد! در متن بعدی این سری آن را بررسی خواهیم کرد.

چرتکه

29 Jun, 15:39


پنجاه درصد ماجرا حل است!
#در_ستیغ_بلاهت گره نزدن سفره‌ی مردم به تحریم‌ها
جستجویی در معانی محتمل یک جمله‌ی دو پهلو

راستش ویدیوی اثر دانینگ کروگر را گذاشتیم که به مرور ابلهانی که در قلّه‌ی نادانی، حماقتشان را جار می‌زنند را معرّفی کنیم! اما دیدیم که ابله رفتنی است! چیزی که می‌ماند بلاهت است! و در نتیجه تصمیم گرفتیم که مطابق حدیث شریف «انْظُر اِلي ما قالَ و لا تنظُرْ الي مَنْ قال» به بررسی حرف‌های ابلهانه بپردازیم. (البته راستش گرفتاری‌های محتمل ناشی از درگیر شدن با ابلهان نیز چندان بی‌تاثیر نبود!) حالا بی‌خیال این حرف‌ها! به اصل داستان بپردازیم!

این لطیفه‌ی حکمت‌آموز را لابد شنیده‌اید! می‌گویند طرف رفت خواستگاری، ملت جویای نتیجه شدند. گفت که پنجاه درصد ماجرا حل است! من راضی‌ام! مانده رضایت طرف که پنجاه درصد مابقی است!
راستش تصور خیلی‌ها از ماجرای گره نزدن سفره‌ی مردم به تحریم‌ها از همین جنس است. انگار که قبل از این بچه‌ای موذی در راستای اهداف شوم و خرابکارانه‌ی خود، می‌رفته در خانه‌های ملت و سفره‌هایشان را به یک چیزی گره می‌زده ...
داستان که این نیست! حکایت این است که یک جنگ اقتصادی بر علیه ما راه افتاده! جنگی که قطعا تلفات دارد. تلفاتی که تا کنون بسیار سنگین بوده. می‌شود گفت ما حیات مردممان را به جنگ گره نمی‌زنیم؟ شما نزنید! سلّمنا! همان پنجاه درصدش حل است! ولی وقتی موشک آمد و مردم را به ملکوت اعلی برد، اهمیت آن پنجاه درصد دیگر معلوم می‌شود! بلاهت متراکم است اگر کسی خیال کند می‌توانیم بدون آسیب از زیر این جنگ اقتصادی در برویم!

در کمال ناباوری امّا این جمله معنای درستی هم می‌تواند داشته باشد! و آن این است که ما برای اصلاح مشکلات اقتصادیمان نباید معطل رفع تحریم‌ها شویم. بازارهای مالی معیوبمان، یارانه‌ی انرژی ناکارایمان، قیمت‌گذاری‌های به غایت ابلهانه‌مان، بودجه‌ی ناترازمان و صد تا اشکال عمدتا درشت و گاهی ریزمان را باید درست کنیم.
این جور چیزها باید درست شوند، گر چه خیلی‌هاشان درد زیادی هم دارد! امّا تا درستشان نکنیم بساط همین است که هست. ناکارامدی نامبارکی که شاهد هستیم، همین که می‌گوییم بر دریای نفت و گازیم و گرفتار، از همین چیزها ناشی شده.
بله! اگر این جور چیزها درست شوند وضعیت ملت بهتر می‌شود. اما نه فورا! راه طولانی و دشواری است. تصمیم‌گیری‌های سختی در مسیر هست و از همه مهمتر طی این هفت‌خوان نیاز به توشه‌ای دارد که در این عصر نایاب است! عقل!

خلاصه که ...
سفره‌ی مردم به یقین بر اثر تحریم کوچک شده و خواهد شد. سفره‌ی ما، اقتصاد کشور، بسته به تجارت با دیگر کشورهاست. بسته به انتقال تکنولوژی است. بسته به ارتباط با جهان است! فارغ از قضاوت اخلاقی ما در مورد تحریم‌های ظالمانه‌ی آمریکای جنایتکار (که مرگ بر نیرنگ‌های او باد)، جنگ اقتصادی آمریکا، اقتصاد ما را کوچک خواهد کرد. همان طور که موشک‌های عراق شهرهای ما را تخریب می‌کرد. عیار این حرف که تحریم کاغذ پاره است را مدت‌هاست فهمیده‌ایم!
از طرف دیگر، گر چه تحریم امکان بسیاری از اصلاحات اقتصادی را نمی‌دهد، امّا انبوهی از نواقص و مشکلات از سر و روی مملکت بالا می‌روند که با عقل و درایت قابل رفع هستند. البته اگر برای عمل به جای جرّاح ... بگذریم!
سفره‌ی مردم را، آن اصلاحات اقتصادی حساب‌شده‌ای که موجب ارتقاء معیشت مردم می‌شوند را، نباید معطل رفع تحریم‌ها کرد. مشکلات باید اصلاح شوند تا فردای مردم بهتر از امروزشان شود. باید اصلاح شوند تا جنگ اقتصادی آسیب کمتری بر این کشور وارد کند تا انگیزه تحریم کاهش یابد و احتمالش کم شود.
خلاصه وقتی این جمله‌ی دو پهلو را شنیدید، کمی تامل کنید! شاید در حال زیارت یکی از ساکنین ستیغ بلاهت هستید!
🧮

چرتکه

27 Jun, 13:37


#اقتصادکلان MRU، تورم، قسمت ۶، هزینه‌های تورم : خرابی واسطه‌های مالی
در قسمت قبل، آسیبی که تورم با پارازیت انداختن بر روی قیمت‌ها ایجاد می‌کند را دیدید. اما تورم صد جور گرفتاری دیگر هم ایجاد می‌کند! یکی دیگرش ترکاندن نظام واسطه‌گری مالی است. یعنی فرآیند انتقال اعتبار از کسانی که می‌خواهند مازاد درآمدشان را پس‌انداز کنند و آن‌هایی که در پی سرمایه‌گذاری هستند و مثلا می‌خواهند کارخانه‌ای راه بیندازند، خانه‌ای بخرند و یا حتی برای تحصیل به دانشگاه بروند را مختل می‌کند.
در این ویدیو به این آسیب تورم نگاهی خواهیم داشت.
🧮 ◀️ 🗒 ▶️

چرتکه

25 Jun, 10:19


معنای تورم
در رابطه با دلالت دوگانه‌ی کلمه‌ی منحوس تورم

📈 برآماهیدن، آماسیدن، انتفاخ، ورم‌کردن، بادکردن و ... کلماتی است که وقتی در لغت‌نامه دنبال معنی تورم بگردید به چشمتان می‌خورد. اتفاقا کلمه‌ی Inflation که معادل فرنگی تورم است هم همچین معنایی دارد. اما این کلمه در مکالمات روزمره، عمدتا برای قیمت‌ها به کار می‌رود. ورم‌کردن و آماسیدن قیمت‌ها! همان بالا رفتن سطح قیمت‌ها که گفتیم.
حالا کمی در مورد این استفاده‌ی خاص باید بیشتر توضیح دهیم. به نظر می‌رسد که تورم در دانشگاه از طرفی و در روزنامه و کف خیابان از طرف دیگر، با دو مقصود و دلالت مختلف به کار می‌رود. همین تفاوت در معنی بسیاری از اوقات موجب کتک‌کاری‌های بسیار وخیمی شده که تلفاتش از شماره گذشته است! پس ما در این جا سعی می‌کنیم هر دو معنای تورم را شرح دهیم و با توجه به آن‌ها مروری بر مطالب پیشین داشته باشیم.

🎓 تورم در دانشگاه، یعنی در متون دانشگاهی اقتصاد و در زبان اقتصاددانان، عمدتا معادل افزایش پایدار و سراسری در سطوح قیمت‌هاست. چون ما خودمان در ایران صاحب سبک هستیم خیلی نیازی به توضیح ندارد! ما در ایران می‌بینیم که سطح قیمت همه‌ی کالاها در ۵۰ سال گذشته همواره افزایش داشته است. به غیر جان آدمی‌زاد که ارزشش نزولی بوده(!)، بقیه‌ی اقلام، یک یک اقلام، گران شده‌اند. نکته در این بخش پایدار بودن این تغییرات، یعنی زمان طولانی، و سراسری بودن، یعنی در همه یا اکثر بخش‌های اقتصاد، است. این همان معنایی است که در ویدیوهای تورم به کار رفته است.
📰 تورم در روزنامه، یا به عبارت خودمانی تر در کف خیابان، به معنی میزان افزایش شاخص CPI است. همان شاخصی که مرکز آمار ماهیانه گزارشش می‌کند و ما هم در متن قبلی به آن پرداختیم.

👀 حالا فرق این دو تا چیست؟ فرقشان زیاد است! گر چه وقتی در دانشگاه به چیزی بگویند تورم در کف خیابان هم تورم است، اما بر عکس این ماجرا صادق نیست! فرض کنید در یک کشور اروپایی باشیم، وصف العیش نصف العیش(!)، و کشورمان وارد کننده‌ی نفت و فرآورده‌های نفتی باشد. حالا جنگی می‌شود، تحریمی برقرار می‌گردد یا مثلا تیر غیبی به آرامکو اصابت می‌کند و قیمت نفت ده برابر می‌شود. طبیعتا جهشی در قیمت بسیاری از کالاها اتفاق می‌افتد. خود محصولات مستقیم نفت مثل بنزین که یک راست ده برابر می‌شوند. از آن جا که نفت در ساخت بسیاری از کالاها کاربرد دارد، قیمت بقیه‌ی کالاها هم احتمالا جهشی خواهد داشت. اما این افزایش قیمت از جنس جهش است. جهش قیمت‌ها! یعنی یک ماه است. اگر نه یک فصل است. دیگر ته‌ته‌ش بشود یک سال! قطعا ۵۰ سال ادامه نخواهد داشت. یا مثلا فرض کنید در یک کشور جنگ بشود. تمام کارخانه و بساط آن کشور نابود بشود. چون تولید کم شده، قیمت‌ها باید بالا برود. مثلا در نظر بگیرید که نیمی از ظرفیت تولید کشور از بین رفته، تولیدات کاهش یافته و همان مقدار قبل پول دست ملت است. یعنی همان مقدار پول حالا در پی میزان کمتر از کالاست و در نتیجه قیمت‌ها بالا می‌رود. اما این هم از جنس جهش است. تولیدات کشور که نمی‌تواند تا ابد کم شود! بالاخره یک جایی می‌ایستد!

💸 پس آن چیزی که می‌توان خیلی محکم ادعا کرد ریشه‌ی پولی دارد، افزایش مداوم و سراسری سطوح قیمت‌هاست. اگر مقدار پول در دستان آحاد اقتصادی، ملت سربلند و بنگاه‌های غیورمان، مدیریت شود، دیگر تورم به این معنا، یعنی همان اصطلاح دانشگاهی آن، نخواهیم داشت.
⁉️ حالا شما بگویید ببینیم حذف ارز ترجیحی می‌تواند تورم ایجاد کند؟
🧮

چرتکه

22 Jun, 18:43


تورم در اصطلاحات!

🗒 امروز گزارش مرکز آمار در مورد تورم منتشر شد. شاید در موردش شنیده باشید! آن هم با تیترهایی چون «رکورد تورم از زمان هخامنشیان شکسته شد!» و یا «بالاترین تورم برای پایین‌ترین دهک» و ... و شاید خود گزارش را ندیده باشید! یک سری اصطلاحاتی در این گزارش‌ها هست که گاهی باعث می‌شود استفاده از آن‌ها دشوار شود. چون ما هم در میان بحث تورم هستیم خوب است کمی به این گزارش بپردازیم. اول از همه بهتر است خود گزارش را پایین همین پست دانلود کنید تا شروع کنیم!

🎈 اسم گزارش «شاخص قیمت مصرف‌کننده» است. اگر قسمت دوم سری تورم را دیده باشید باید با این آشنا باشید! خلاصه‌اش این می‌شود که یک سبدی از کالاها در نظر گرفته می‌شود، سبدی که در گزارش می‌توانید ببینیدش! جدول ۵.۱ در صفحه‌ی ۴ را بنگرید! می‌خواهیم ستون دوم، یعنی ضریب اهمیت را بررسی کنیم. آن بالا نوشته شاخص کل و در زیرش اقلام را نوشته. مثلا نوشته خوراکی‌ها و آشامیدنی‌ها ۲۶.۶۴ درصد در شاخص تاثیر دارند. یا ریزترش، شیر، پنیر و تخم مرغ ۲.۸۰ درصد. حالا این سبد که احوالش در صفحه‌ی ۴ شرح شده از کجا آمده؟ این برابر مصرف خانوار است. یعنی به صورت متوسط خانوارها ۲.۸ درصد مخارجشان شیر، پنیر و تخم مرغ است.

📊 حالا یک ستون از ضریب اهمیت به سمت چپ بروید. شاخص! یک عدد در مقابل هر عنوان نوشته. جلوی شاخص کل ۴۸۲ و جلوی خوراکی‌ها و آشامیدنی‌ها ۷۳۸. یعنی چه؟ اگر می‌خواهید بدانید یعنی چه باید بالای بالای جدول را نگاه کنید! کنار تیتر! نوشته ۱۰۰ = ۱۳۹۵ . این یعنی کشف تازه‌ای در ریاضیات انجام شده؟ نه! این یعنی سال ۱۳۹۵ سال پایه است. یعنی مقدار این شاخص را، در سال ۹۵ برابر ۱۰۰ در نظر می‌گیریم. حالا دیگر باید داستان روشن باشد! الان شاخص کل ۴۸۲ است. یعنی نسبت به سال ۹۵ قیمت‌ها ۴.۸۲ برابر شده. خوراکی‌ها و آشامیدنی‌ها ۷.۳۸ برابر شده! الله اکبر! حالا که تا این جا آمدید آن پایین را هم نگاه کنید. یک بخش مسکن هم دارد. شاخص ۳۰۰ است. یعنی هزینه‌ی مسکن از ۹۵ تا حالا ۳ برابر شده. که البته با توجه به گرانی‌های اخیر شاید با احساسات شما خیلی جور در نیاید!

📈 خیلی سریع داستان را تمام کنیم! همان صفحه‌ی اول را بنگرید! سه تا نمودار آن زیر کشیده. تورم سالانه، ماهانه و نقطه‌ای. تورم سالانه یعنی این سال اخیر، از تیر ۱۴۰۰ تا آخر خرداد ۱۴۰۱، متوسط قیمت‌ها چقدر نسبت به مدت مشابه سال قبل رشد کرده. خب این قسمت بیشتر روند بلند مدت را نشان می‌دهد. حساسیتی به مقادیر فعلی ندارد. دومی تورم ماهیانه است. خیلی ساده و سر راست! قیمت‌های خرداد امسال نسبت به ماه قبلش، اردیبهشت. این همان چیزی است که قهرمان شده! ۱۲.۲ درصد در یک ماه! خیلی کوتاه در موردش در انتها خواهیم گفت. آخرین نمودار هم تورم نقطه‌ای است. یعنی قیمت‌های خرداد ۱۴۰۱ نسبت به خرداد ۱۴۰۰. یعنی قیمت‌ها در این یک سال چقدر رشد کرده. این سه تا را داشته باشید تا برویم سراغ رکورد شکنی.

📉 نمودار وسط چیزی است که خلقی را انگشت بر دهان گذاشته. حالا تورم کل که خیلی بالاست و فکر کنم بالاترین تورم ثبت شده در یک ماه، بعد از انقلاب است. اما در همان نمودار بخش وسطی را ببینید! تورم خوراکی‌ها ۲۵ درصد بوده! خیلی بالاست! برای این که درک کنید چقدر بالاست عرض کنم که اگر به فرض یک سال این وضعیت برقرار باشد قیمت‌ها ۱۵ برابر می‌شود! البته فرض محتملی نیست اما تا حدودی عمق فاجعه را نشان می‌دهد. این که چرا این طور شده و همچین عدد دهشتناکی ایجاد گشته می‌تواند محل گفتگو باشد! یک متهم اصلی این وضعیت حذف ارز ترجیحی است.

💵 یک جمله هم در مورد نمودارهای صفحه‌ی بعد. تورم برای هر دهک! چرا؟ چرا تورم برای دهک‌های بالاتر، کمتر است؟ عمده دلیلش این است که سهم خوراکی در سبد دهک‌های بالاتر کمتر است. حالا اگر فرض کنیم این تورم ناشی از حذف ارز ترجیحی بوده، آیا می‌شود گفت دهک‌های پایین بیشترین آسیب را خورده‌اند؟ بر اساس این نمودار خیر! این نمودار می‌گوید که چند درصد مخارج بالا رفته. این که این چند درصد برابر با چند هزار تومان می‌شود را میزان مخارج هر دهک مشخص می‌کند. شاید اگر روزی سرمان به تنمان زیادی کرد در این مورد بیشتر نوشتیم!

🧮

چرتکه

20 Jun, 12:56


#اقتصادکلان MRU، تورم، قسمت ۵، سردرگمی قیمتی و توهم پولی
در ویدیوی قبل در مورد دلیل به وجود آمدن تورم صحبت کردیم. اما آیا تا به حال فکر کرده‌اید که تورم چرا انقدر چیز مهمی است؟ البته که قیمت‌ها بالاتر می‌رود! اما خیلی وقت‌ها دستمزدها هم تقریبا به همان مقدار رشد می‌کند. پس مشکل چیست؟
در این قسمت و قسمت بعد، به چند دلیل از دلایل بی‌شمار(!) مخرب بودن تورم می‌پردازیم.
🧮 ◀️ 🗒 ▶️

چرتکه

20 Jun, 12:56


به علائم زیر هر پست توجه کنید!
🧮

چرتکه

18 Jun, 12:45


اگر از شدت حماقت برخی «استاد»‌ها متعجب هستید، دیگر نباشید! از قضا معمولا ابله‌ترین‌ها همان معادن اعتماد به نفس هستند! همان‌ها که محکمترین الحان و صلب‌ترین عقاید را دارند غالبا از همه کمتر می‌دانند!
این حقیقت شناخته‌شده‌ای ست. انقدری که برای خودش اسم دارد! اثر دانینگ کروگر!
این ویدیو را ببینید تا هم دیگر با دیدن «اساتید» احمق متعجب نشوید و هم حواستان باشد که خودتان #در_ستیغ_بلاهت گرفتار نشوید!
🧮

چرتکه

16 Jun, 18:26


#اقتصادکلان MRU، تورم، قسمت ۴، عوامل تورم
حالا که می‌دانیم تورم چطوری حساب می‌شود، و نظریه‌ی مقداری پول را هم یاد گرفته‌ایم، وقتش رسیده که بریم و بفهمیم تورم از کدام گوری برمی‌خیزد!
گور مذکور در این ویدیو معرفی می‌شود! اگر موقعیت جغرافیایی این گور شوم(!) مشخص شود، ارتباط بسیاری از پدیده‌های به ظاهر بی‌ربط بر اهل بصیرت روشن خواهد شد!

🧮 ◀️ 🗒 ▶️

چرتکه

12 Jun, 22:06


فصل جنون!
در تکلیف خلائق هنگام رمیدن بازارهای مالی

نظر به این که مجددا بازارهای مالی در حال یورتمه رفتن بر اعصاب مبارک عامه‌ی مردمان هستند و برخی خواص را چهار نعل به سمت ثروت‌های کلان رهنمون می‌شوند، گفتیم بد نیست مروری کنیم بر توصیه‌های مختصرمان در این حوزه.
ما بلد نیستیم سیگنال ارسال کنیم! اصلا کلاس کارمان فرق می‌کند! چند توصیه‌ی اساسی را از ویدیوهای فرنگی زیرنویس کرده‌ایم و تقدیم نگاه پر مهرتان نمودیم! خلاصه‌ی داستان این چند قسمت را در این جا برایتان بازگو می‌کنم. اما دیدنشان هم قطعا خالی از لطف نیست. اما کلا مهمترین توصیه این است که دامن از دست ندهید! تا جای ممکن آرامش خودتان را حفظ کنید و تلاش کنید منطقی، و نه از سر احساس تصمیم بگیرید.

اولا این توصیه‌ها قرار نیست شما را یک شبه پولدار کند. تنها کاربردش این است که جنبه‌ی مالی زندگیتان را با دقت بیشتری طراحی کنید و به امید خدا اتفاقات ناجور را با بسامد و شدت کمتری تجربه کنید. قسمت اول می‌گفت پول بی‌زبان را دست هر کس و ناکسی ندهید! حتی اگر یک صندوق سرمایه‌گذاری در سهام خیلی خفن آمریکایی باشد! اولا این‌ها خیلی وقت‌ها نسبت به متوسط بازار مزیتی ندارند، ثانیا کلی جیب مبارک شما را بابت مدیریت اموالتان سبک می‌کنند! قسمت دوم در تکمیل این حرف‌ها گفت که خودتان هم نکنید آقا! خودتان هم اگر کارتان این نیست، اگر قرار نیست شغلتان ارزیابی سهام و این جور چیزها باشد، بی‌خیال داستان شوید و راسا وارد گود نشوید. این همه نهی که در این دو قسمت کرد را در قسمت سوم جبران نمود! مهمترین کاری که باید بکنید متنوع کردن سرمایه‌گذاری‌هاتان است. مثلا در صنایع مختلف و حتی در کشورهای مختلف. خلاصه‌ی این توصیه شد صندوق‌های شاخص. یعنی یک صندوقی که دارایی‌هایش را با معیار مشخصی، مثل شاخص بورس تنظیم می‌کند و به همین دلیل کارمزد اندکی می‌گیرد. حالا ما ایرانی‌ها دستمان از همه جا کوتاه است! کشورهای مختلف در دسترس خیلی‌هامان نیست. اما می‌شود همین توصیه را در حد بسیار خوبی انجام داد. کسی که تمام زندگی‌اش را می‌فروشد و می‌گذارد در یک سهم، خب ایشان ...، خیلی دل بزرگی دارد! از این کارها نکنید! آخرش قسمت چهارم هم به تاکید بر این مطلب اختصاص پیدا کرد که سعی نکنید روی دست بازار دست بلند کنید! درست است که ناکارایی‌های در بازار وجود دارد، اما پول زیاد و هوش بالای این پول به سرعت این موقعیت‌ها را پیدا می‌کند و تهش را در می‌آورد.

حالا شاید بپرسید تهش پولم را کجا بگذارم؟ اتفاقا یک ویدیو با همین عنوان برایتان در همین مورد زیرنویس کردیم! اما مخلص کلام را، أن هم به صورت بومی‌سازی شده، اگر بخواید، این است که : «پول» به معنی ریال اسکناس و یا در بانک را برای سرمایه‌گذاری بلند مدت نگه ندارید. یعنی در سن ۳۰ سالگی برای بازنشستگی‌تان، در بانک سپرده‌ی بلند مدت نگه ندارید. مگر کسر کوچکی از کل سرمایه‌تان و آن هم در مواقعی خاص. بدیهی است که برای زندگی نیاز دارید پول خرج کنید! پس باید به اندازه‌ی مخارج جاری و همچنین مقداری برای اتفاقات خاص و مواقع اضطرار پول و پله در دست و بالتان باشد! بقیه‌ی داستان را در دارایی‌های مختلف پخش کنید! متناسب با ریسک‌هاشان. شما را به خدا! یک موقع شور برتان ندارد و مثل مشنگ‌ها تمام زار و زندگی را در بیتکوین و اتر و ... به عقد و نکاح ملت درآورید! سهام که دم دست هست. همان طور که آمد بهتر است یک صندوق فاخر با کارمزد نازل پیدا کنید و پول را آن جا بگذارید. متاسفانه در ایران یک راه پخش کردن سرمایه، خرید دلار است و طلا. در حالت عادی کمی ابلهانه است! طلا بخری که چه؟ کارخانه می‌سازد که پولت را بیشتر کند؟! اما نه! برای ما ابزاری کارآمد است. دلار هم به همین منوال. اگر تورم ما ۴۰ درصد است تورم دلار حالا ۸ درصد است. با صد تاسف زمین و کالاهای بادوامی چون خودرو هم از سر ناچاری شده‌اند ابزار حفظ ارزش و فرار از تورم.

عناوین را شما بهتر از من بلدید. به جای تلاش مذبوحانه برای سیگنال بورسی گرفتن، یا حداقل به جای بخشی از آن، می‌شود یک حساب و کتابی کرد و یک سبد سرمایه‌ی معقول از انواع دارایی‌هایی که در دسترس است طراحی کرد. حالا زمین خریدن سخت است؟ من باب اکل میته سهام یک شرکتی را بخرید که زمین داشته باشد! سکه گران است و نمی‌شود به تعداد خرید؟ جهنم و ضرر! همین صندوق‌های طلا و سکه و کوفت و زهر مار فعلا بهتر از هیچی است! خلاصه که در این اوضاع ناجور سعی کنید تا می‌شود ریسک کاهش شدید ارزش اموالتان را به حداقل برسانید.

به امید روزی که این حرف‌ها را در مدرسه‌ها به نوجوانان آموزش دهند، نه این که ما با غم و غصه بگوییم و بشنویم!

چرتکه

10 Jun, 14:06


خر برفت و خر برفت و خر برفت!
آن داستان شیرین مولوی را شنیده‌اید؟ فروختن صوفیان بهیمهٔ مسافر را جهت سماع. داستان از این قرار است که یک مسافر نگون‌بختی به همراه خر محترمش به یک خانقاهی می‌رود و خرش را به خربانی(!) می‌سپارد صوفیان بزرگوار آن خر را می‌فروشند و به پولش را جیب می‌زنند. بعد از آن پول حلالتر از شیر مادر(!) طعامی تدارک می‌بینند و به دست‌افشانی مشغول می‌شوند. آن مسافر از همه جا بی‌خبر هم در سفره مشارکت می‌کند و سیر می‌خورد و می‌نوشد و در سماع می‌ایستد و همراه با دزدان خر مظلومش بانگ خر برفت و خر برفت سر می‌دهد! وقتی «روز گشت و جمله گفتند الوداع» مسافر هم سراغ خرش می‌رود می‌بیند که خری در کار نیست. یخه‌ی خربان را می‌چسبد که نادرست! «من ترا بر خر موکل کرده‌ام» خر من را چه کردی؟ «از تو خواهم آنچ من دادم به تو». خربان بنده‌ی خدا می‌گوید که : «گفت من مغلوب بودم صوفیان / حمله آوردند و بودم بیم جان». مسافر «گفت گیرم کز تو ظلما بستدند / قاصد خون من مسکین شدند / تو نیایی و نگویی مر مرا / که خرت را می‌برند ای بی‌نوا»؟ و حضرت خربان جواب شنید که «گفت والله آمدم من بارها / تا ترا واقف کنم زین کارها / تو همی‌گفتی که خر رفت ای پسر / از همه گویندگان با ذوق‌تر / باز می‌گشتم که او خود واقفست / زین قضا راضیست مردی عارفست».

این داستان واقعا خنده‌دار است! عده‌ای خر بنده خدا را فروخته‌اند و دارند با پولش خودشان را پروار می‌کنند، حالا سهمی از آن را هم به خود صاحب می‌دهند و طرف هم خوشحال و دست‌افشان، ناآگاه از بلایی که سرش آمده سرود خر برفت را با ایشان همخوانی می‌کند! گریه‌دار شباهت ماست با این نگون‌بخت!
مطالبات ما از دولت این است که بیا بنزین و گازوئیل را مجانی دستمان بده! ارزت را بده گوشت و مرغمان ارزان شود! از همه‌ی صنایع داخلی حمایت کن! خانه برایمان بساز! شغل درست کن! خر برفت! سرنوشتمان همان است. از اموالمان سفره‌ای پهن می‌شود و صغیر و کبیر بر سرش حاضرند و البته بخش اندکی از آن هم گیر خودمان می‌آید!

ویدیوی قسمت قبل به مخارج دولت اختصاص داشت. در رابطه با نقش‌های ضروری دولت در اقتصاد، کالای عمومی و بازتوزیع، صحبت شد. یعنی لازم است توجه کنیم که مخارج دولت همیشه از جنسی که گفتیم نیست! گاهی لازم است و ضروری! اگر این طور است پول این مخارج را چه کسی باید بدهد؟
راستش این سوال کوتاه که «پولش را چه کسی می‌دهد؟» کلید فهم و تحلیل خیلی چیزهاست. مثلا قهرمانان عرصه‌ی توانایی و کارایی می‌گویند یک میلیون خانه می‌سازیم. شما بپرسید هر خانه ۶۰ متر هر متر ۵ میلیون، این ۳۰۰ هزار میلیارد را چه کسی قرار است تامین کند؟
بحث این قسمت در رابطه با منابع بودجه است. این پول‌ها که قرار است خرج شود از کجا می‌آید؟ یعنی همان که بپرسیم : «پولش را چه کسی می‌دهد؟». با اعداد و ارقامش برایتان شرح داده‌اند! درست و حسابی! خلاصه که ببینید سرنوشت خر بیچاره‌تان چه شده!

◀️ ▶️

📱@Choraz
🧮 @Chortkeh_Media