ان‌در امیدواری... @andaromidvari Channel on Telegram

ان‌در امیدواری...

@andaromidvari


سرگردانم بین شعر و فلسفه
دانشجوی دکتری فلسفه هنر
@faryadnaseri

ان‌در امیدواری... (Persian)

با ورود به کانال تلگرامی با نام ان‌در امیدواری... یک سفر جذاب و انسان‌محور را تجربه خواهید کرد. این کانال برای افرادی است که به دنبال الهام و انگیزه برای پیشرفت در زندگی خود هستند. اینجا مکانی است که افراد می‌توانند از تجارب دیگران یاد بگیرند، با دیدگاه‌های متنوع آشنا شوند و انرژی مثبت برای رسیدن به موفقیت‌های بزرگتر در زندگی خود به دست آورند. ان‌در امیدواری... یک جامعه مجازی است که اعضایش به یکدیگر کمک می‌کنند تا رویاهایشان را به واقعیت تبدیل کنند. پس به ما بپیوندید و با هم به سوی رسیدن به بهترین نسخه خود برویم!

ان‌در امیدواری...

10 Feb, 08:02


مارتین کریمپ نمایشنامه‌نویس و کارگردان انگلیسی است که در سال ۱۹۵۶ در لندن متولد شد. او یکی از برجسته‌ترین چهره‌های تئاتر معاصر بریتانیا به شمار می‌رود و به خاطر آثار چالش‌برانگیز و تجربی‌اش شناخته می‌شود.

نمایشنامه «وقتی آن‌قدری که باید هم را زجر داده‌ایم» یکی از آثار برجسته کریمپ است که در سال ۲۰۰۰ منتشر شد. این نمایشنامه به بررسی روابط انسانی در دنیای مدرن می‌پردازد و به ویژه به خشونت‌های پنهان و آزار و اذیت‌های روانی در روابط خانوادگی و اجتماعی می‌پردازد.

کریمپ در این نمایشنامه از ساختاری پیچیده و غیرخطی استفاده می‌کند و با استفاده از تکنیک‌های روایی مختلف، داستان را از زوایای دید گوناگون روایت می‌کند. او همچنین از زبان طنزآمیز و گزنده‌ای برای بیان حرف‌های خود استفاده می‌کند که تأثیرگذاری نمایشنامه را بیشتر می‌کند.

این نمایشنامه با استقبال منتقدان و تماشاگران روبرو شده و جوایز متعددی را از آن خود کرده است. همچنین، اجرای آن در تئاترهای مختلف جهان با استقبال خوبی مواجه شده است.
#نشر_حکمت_کلمه #خواندنی_ها_کم_نیست #با_سیمرغ_واژه_ها #نمایش #بازیگر #تئاتر #کیت_بلانشت

ان‌در امیدواری...

09 Feb, 07:20


نمایشنامه "زنده است یا مرده" یک کمدی اثر مارک تواین است که در سال ۱۸۹۸ نوشته شد، اما تا سال ۲۰۰۳ منتشر نشد. این نمایشنامه داستان نقاش فرانسوی به نام ژان فرانسوا میله را روایت می‌کند که برای فرار از دست طلبکاران، خود را به مردن می‌زند.

خلاصه داستان
ژان فرانسوا میله، نقاش فقیری است که با مشکلات مالی زیادی دست و پنجه نرم می‌کند. او برای اینکه بتواند از دست طلبکارانش فرار کند، نقشه‌ای می‌کشد و خود را به مردن می‌زند. بعد از مرگ او، قیمت نقاشی‌هایش به شدت افزایش پیدا می‌کند و خانواده‌اش ثروتمند می‌شوند. اما ژان فرانسوا که از این موضوع خبر ندارد، مجبور می‌شود مخفیانه زندگی کند و شاهد موفقیت‌های خود باشد.

اقتباس‌ها
نمایشنامه "زنده است یا مرده" تاکنون چندین بار اقتباس شده است. از جمله این اقتباس‌ها می‌توان به فیلمی به همین نام اشاره کرد که در سال ۱۹۴۰ ساخته شد. همچنین، این نمایشنامه بارها در تئاتر اجرا شده است.

موضوعات
این نمایشنامه به موضوعاتی مانند فقر، شهرت، و ارزش هنر می‌پردازد. همچنین، این نمایشنامه نگاهی طنزآمیز به دنیای هنر و تجارت دارد.

....

ان‌در امیدواری...

08 Feb, 20:42


برای پدیدارشناسی کلاسیک هنر اعم از ذات‌انگار و قوام‌بخش، با همه‌ی اختلافات در کاربرد روش پدیدارشناسی، روش تحویلی پدیدارشناسی در توصیف تجربه‌ی هنری و آگاهی زیبایی‌شناسیک کارمند و اساسی است.

محمود خاتمی. پدیدارشناسی هنر

ان‌در امیدواری...

08 Feb, 08:12


در هر مواجهه با عالم هنر و اشیا عالم هنر، باید بپرسیم که آنچه اثر هنری نامیده می‌شود، یعنی شی هنری، اثر هنری، چه ویژگی‌ها و شرایطی دارد که از دیگر چیزها و اشیا متفاوت است؟
آنگاه باید ببینیم فرضمان این است که این چیزی که اثر هنری می‌نامیم، چیزی به ما می‌گوید، دانش و معرفت و خبری به ما می‌دهد؟ چیستی و هستی‌اش چیست؟ به چه کاری می‌آید و البته این به کارآمدن را وسیع‌تر از کارایی ابزاری بگیریم.
مشخصاً مکان و جا در ساختِ منطق مواجه‌ شدن و برخورد با چیزها دخیل است. اگر چیزی در جای درست نباشد، بی‌جاست اما نه هرچیزی که در جا باشد لزوماً بجاست.
حالا چند راه داریم یکی که با اندوخته‌های از پیش انباشته برویم سراغ اثر و بخواهیم اثر را با آنچه داریم به حرف بیاوریم. در اینجا اندوخته‌ها و انباشته‌ها مشخصاً اندیشه‌های نظری و تئوریک است. البته که این یک راه است و بی‌راه هم نیست اما درست‌تر این است که اجازه دهیم آنچه پیش روی ماست ما را خطاب کند. گوش فرادهیم و اگر صدا و سخن و آوایی هست بشنویم. ایده‌آل‌ترین حالتش در جای اثر نشستن است و جهان را از چشم اثر نگریستن: همدلی با کار.

نمایشگاه شیار، نمایشگاه حجم‌های تعاملی است. یعنی شما اجازه داری در فرم و حالت چیزها دست ببری و دخالت کنی. آنچه پیش روی توست، همان است اما به دست تو تن می‌دهد که ادامه دست هنرمند باشد. شکل بدهد. فرم ببخشد. هیچ‌چیزی آن نیست که لحظه‌ای پیش بود. فرم جاگیریشان، سایه‌‌ها، وضعیت‌ها در هر آن چیزی دیگر است. اثر در خود بودنش ثابت است اما در چگونه بودنش فقط تداوم دارد نه ثبات.
اگر بخواهیم نام شیار را بگیریم و در دل کارهای بی‌نام و انتزاع کارها و شکاف‌ها بگردیم، می‌شود با هدایت نام کل مجموعه و فرم‌های مکرر کارها، پنهان‌ترین زنانگی را در تضاد با خشونت مردانه مثلاً معنا کنیم.
یعنی شکلی از vaginal art تا میل به طبقه‌بندی‌مان ارضا شود که بله فهمیدیم. این این است و دغدغه‌ها زنانه‌اند و کارها بیانگرند. اما باز هم اگر نخواهیم در همین حد بمانیم، چه؟ ما تا کجا آزادیم تا با اثر مواجهه‌ای داشته‌ باشیم خارج از حدود.
درواقع یکی از پیش‌فرض‌های هنر انتزاعی، بی‌موضوع بودن است. آن‌وقت اگر ما آن‌ را در موضوعی تحدید کنیم، ساحت نقض شده است. به گمان من نه آن شکل فریبنده‌ی ارجاعی این کارها به زنانگی در دل مواد سخت و خشک فلزی کارها، بلکه اصل حرف بر سر انعطاف‌پذیری بود. این کارها محاکات انعطاف‌پذیری زنانه در جلد سخت و پوسته‌ی سخت بودند که از قضا بسیار هم آسیب دیده است. و ما هرگز نمی‌فهمیم این خراش‌ها و برش‌های زمخت از کدوم سو وارد شده‌اند. آیا تهاجمی برای ویران‌کردن بوده‌اند یا حاصل انفجار نیروی درونی علیه‌ی پوسته‌ی سختی که سعی در غلبه داشته است؟ این‌جاست که کارها چیزی را برملا می‌کنند که یکی‌ش می‌تواند بدن باشد: افشای بدن.
اگر توجه کرده باشید هیچ کدام از مفاهیم رایج و دستمالی شده‌ی توصیف اثر هنری را به کار نبردم. بلکه دنبال دریچه‌ای بودم که بتوانم با کارها گپ بزنم. گفتگو کنم و عاقبت راه آفتابی شد. عیان شد. راه در بازی من با نگه داشتن نوار‌های گنبدی شکلی بود که در فرورفتگی کار می‌‌خواستند خود را بجا نشان بدهند اما همین که از جا بیرونشان کشیدم. کار سایه‌ی پروانه‌ای به خود گرفت و بال درآورد. البته اگر بال‌های درآمده در نور آفتاب را دیده باشید، بال‌های پنهان در زیر پروبال کارها را درمی‌یابید.
#گالری_کیمن #شیار #مهدیه_ابوالحسن

#فریاد_ناصری

ان‌در امیدواری...

06 Feb, 20:48


بهانه‌ی این مطلب این بود که فیلمی از قلعه‌ی قورتان اصفهان دیدم که با زبان کهن پهلوی، به قول گوینده زرتشتی معرفی می‌شد. چند روز قبل هم یک معرفی از ابیانه دیدم که با زبان کهن پهلوی ابیانه را ویانه یا ویان معرفی می‌کرد.
در منطقه‌ی کبودراهنگ روستایی با نام "ویان" داریم و قلعه‌ای به نام باشقورتاران.

قلعه باشقورتاران یا قز قلعه سی، قلعه‌ای تاریخی است که در شهرستان کبودراهنگ استان همدان واقع شده است. این قلعه بر فراز کوهی در نزدیکی روستای باشقورتاران قرار دارد و به دلیل موقعیت استراتژیک خود، در طول تاریخ از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده است.
تاریخچه:
تاریخ ساخت قلعه به طور دقیق مشخص نیست، اما با توجه به نحوه ساخت و معماری آن، به نظر می‌رسد که پایه اولیه آن در دوره ساسانیان بنا نهاده شده باشد. سپس در دوره اسماعیلیان نیز مورد استفاده قرار گرفته و مرمت‌هایی در آن انجام شده است.
معماری:
قلعه باشقورتاران از سنگ‌های لاشه و ملاط ساروج ساخته شده و شامل بخش‌های مختلفی از جمله حصارها، برج‌های دیده‌بانی، اتاق‌ها و راهروها است. حصار قلعه به صورت دیواری سنگی قطور و مستحکم است که در برخی قسمت‌ها هنوز پابرجاست. برج‌های دیده‌بانی نیز در نقاط مختلف حصار قرار دارند و امکان دیده‌بانی و دفاع از قلعه را فراهم می‌کردند.
اهمیت:
قلعه باشقورتاران به دلیل موقعیت استراتژیک خود، در طول تاریخ به عنوان یک پایگاه نظامی و دفاعی مورد استفاده قرار می‌گرفته است. این قلعه در دوره اسماعیلیان نیز به عنوان یکی از مراکز مهم این فرقه در منطقه شناخته می‌شده است.
وضعیت فعلی:
در حال حاضر، بیشتر بخش‌های قلعه در زیر خاک مدفون است و تنها بخش‌هایی از حصارها و برج‌های دیده‌بانی آن قابل مشاهده است. با این حال، همین بخش‌های باقی‌مانده نیز نشان از عظمت و شکوه این قلعه در گذشته دارند.
دسترسی:
دسترسی به قلعه باشقورتاران از طریق روستای باشقورتاران امکان‌پذیر است. پس از طی مسافتی در حدود ۱٫۵ کیلومتر از روستا، می‌توان به پای کوهی که قلعه بر روی آن قرار دارد رسید. سپس با پیاده‌روی در یک مسیر مالرو با شیب تند، می‌توان به قلعه دسترسی پیدا کرد.
قلعه باشقورتاران یکی از آثار تاریخی مهم شهرستان کبودراهنگ است که با توجه به تاریخچه و معماری خود، می‌تواند مورد توجه علاقه‌مندان به تاریخ و فرهنگ قرار گیرد.

@andaromidvari

ان‌در امیدواری...

06 Feb, 09:16


عراق عجم یا پهله

عراق عجم نام جغرافیایی است که در سایه‌ی تصور یکدست از ایران، و غلبه‌ی فرهنگ ایران شرق در محاق رفته است. عراق عجم بنیادهای خودش را دارد، فرهنگ و عرفان و ادبیات خاص خودش را. نه اینکه هیچ ربط و پیوندی با جهان و عالمی ایران نداشته باشد ولی چنانکه خراسان بنی از بن‌هاست. عراق عجم نیز بنی از بن‌هاست که کمتر بدان توجه شده است. پهله، فهلوی نیز نام‌هایی‌اند که به زاد و بود این جغرافیا و فرهنگ اشاره دارند.
این خطه از آذربایجان تا شمال شیراز در خط جبال زاگرس امتداد داشته و دارد. تبریز و ری و قزوین و قم و همدان و اصفهان... از کانون‌های مهم این خطه بوده‌اند.

@andaromidvari

ان‌در امیدواری...

05 Feb, 23:49


حسن دوم، حسن ثانی، علی ذکره السلام، خداوند الموت در سال ۵۵۹ دور قیامت را اعلام کرد.

در واقعه سال ۵۵۹ هجری قمری و اعلام "دور قیامت" توسط حسن دوم، برخی از قوانین و فرایض دینی در نزد نزاریان اسماعیلی منسوخ اعلام شدند. این تغییرات به شرح زیر بودند:
* نسخ شریعت: با اعلام دور قیامت، حسن دوم پایان شریعت و آغاز دور "کشف" یا "قیامت" را اعلام کرد. به باور نزاریان، در این دوره، دیگر نیازی به انجام فرایض دینی مانند نماز، روزه، حج و زکات نیست.
* تغییر در مفهوم عبادات: عبادات و مناسک دینی، دیگر به شکل ظاهری و سنتی خود انجام نمی‌شدند، بلکه به نوعی تفسیر باطنی و رمزی می‌شدند. برای مثال، نماز به عنوان نمادی از ارتباط باطنی با امام و حقیقت دین تفسیر می‌شد.
* تغییر در قوانین اخلاقی: برخی از قوانین اخلاقی و محدودیت‌های اجتماعی نیز در این دوره تغییر کردند. برای مثال، محدودیت‌های مربوط به ازدواج و روابط جنسی برداشته شد و برخی از اعمالی که پیش از آن حرام شمرده می‌شدند، مجاز شدند.
* تفسیر جدید از مفاهیم دینی: مفاهیم دینی مانند بهشت، جهنم، ثواب و عقاب نیز در این دوره به گونه‌ای جدید تفسیر شدند. بهشت به عنوان نمادی از وصال با امام و دست یافتن به حقیقت دین و جهنم به عنوان نمادی از دوری از امام و نادانی تفسیر می‌شدند.
نکته مهم:
این تغییرات به معنای بی‌اعتنایی کامل به اصول اخلاقی و ارزش‌های انسانی نبود، بلکه هدف آن بود که انسان‌ها از ظاهر شریعت عبور کرده و به عمق و باطن دین دست یابند. با این حال، این تغییرات باعث شد که روابط نزاریان با سایر مسلمانان تیره تر شود و آنها از سوی برخی علمای اسلامی به خروج از دین اسلام متهم شوند.

ان‌در امیدواری...

05 Feb, 23:32


از عجایب روزگار است که دیشب این پست را منتشر کردم و امروز ۴۹مین امام اسماعیلیه کریم آقاخان خرقه تهی کرد و شاهزاده رحیم الحسینی فرزند ارشدش، ۵۰‌ مین امام اسماعیلیه نزاری شد و بر مسند نشست.

اسماعیلیه یکی از شاخه‌های مهم شیعه است که در قرن دوم هجری قمری شکل گرفت. پیروان این مذهب، امامت را پس از امام جعفر صادق (ع) به فرزندش اسماعیل نسبت می‌دهند و به همین دلیل به اسماعیلیه شهرت یافته‌اند.
انشعابات اصلی اسماعیلیه:
* نزاریه: بزرگترین شاخه اسماعیلیه که در قرن پنجم هجری قمری به وجود آمد. پیروان این شاخه، نزار، فرزند مستنصر بالله را امام خود می‌دانند. نزاریان در ایران، سوریه، آسیای مرکزی و بخش‌هایی از هند حضور دارند.
* مستعلیه: این شاخه نیز در قرن پنجم هجری قمری به وجود آمد و پیروان آن، مستعلی، فرزند مستنصر بالله را امام خود می‌دانند. مستعلیان بیشتر در مصر و یمن حضور دارند.
* هفت امامی: گروهی از اسماعیلیان که به هفت امام اعتقاد دارند و اسماعیل، فرزند امام جعفر صادق (ع) را آخرین امام خود می‌دانند. این گروه در طول تاریخ منشعب شده و به فرقه‌های مختلفی تقسیم شده است.
سایر فرقه‌های اسماعیلیه:
علاوه بر شاخه‌های اصلی، فرقه‌های دیگری نیز در طول تاریخ از اسماعیلیه منشعب شده‌اند که از جمله آنها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
* قرامطه: این فرقه در قرن سوم هجری قمری در بحرین و نواحی اطراف آن ظهور کرد و به دلیل عقاید خاص خود، از جمله اعتقاد به تناسخ ارواح، شهرت داشت.
* دروزیان: این فرقه در قرن پنجم هجری قمری در لبنان و سوریه به وجود آمد و عقاید خاصی مانند پرستش حاکم مصر، الحاکم بأمر الله، را داشتند.
* بُهره: این فرقه در قرن یازدهم هجری قمری در هند به وجود آمد و پیروان آن بیشتر در هند و یمن حضور دارند.
نکته:
تعداد فرقه‌های منشعب شده از اسماعیلیه بسیار زیاد است و ذکر همه آنها در این مختصر ممکن نیست. علاوه بر این، برخی از این فرقه‌ها در طول زمان از بین رفته‌اند و اطلاعات دقیقی درباره آنها در دست نیست.

ان‌در امیدواری...

04 Feb, 19:32


حسن صباح، بنیانگذار دولت اسماعیلیه در ایران، در قرن پنجم هجری قمری می‌زیست. او شخصیتی کاریزماتیک و با نفوذ بود که توانست با استفاده از روش‌های خاص خود، پیروان بسیاری را جذب کند و حکومتی مستقل را در مناطق مختلف ایران ایجاد کند.
اوجذ یکی از مفاهیم کلیدی در اندیشه حسن صباح و پیروانش بود. این کلمه به معنای "یافتن" است و در اصطلاح، به معنای "رسیدن به حقیقت و معرفت باطنی" به کار می‌رفت. حسن صباح معتقد بود که حقیقت دین و معرفت واقعی، نه در ظواهر و مناسک، بلکه در باطن و عمق آن نهفته است و فقط کسانی می‌توانند به این حقیقت دست یابند که از طریق "اوجذ" و با راهنمایی رهبران و داعیان اسماعیلی، به معرفت باطنی برسند.
به عبارت دیگر، حسن صباح و پیروانش، "اوجذ" را راهی برای رسیدن به "حقیقت مطلق" و "معرفت الهی" می‌دانستند. آنها معتقد بودند که این حقیقت، در قالب تعالیم و آموزه‌های خاصی که توسط حسن صباح و جانشینان او ارائه می‌شد، برای پیروانشان قابل دسترسی است.
این مفهوم، نقش مهمی در شکل‌گیری و تقویت حکومت اسماعیلیه داشت. پیروان حسن صباح با اعتقاد به "اوجذ" و "معرفت باطنی"، به رهبران خود اعتماد کامل داشتند و حاضر بودند برای رسیدن به این حقیقت، هرگونه فداکاری را انجام دهند. این امر، باعث افزایش قدرت و نفوذ حسن صباح و پیروانش شد و به آنها کمک کرد تا در برابر دشمنان خود مقاومت کنند و حکومت خود را گسترش دهند.
در واقع، حسن صباح با استفاده از مفهوم "اوجذ" و تأکید بر "معرفت باطنی"، توانست نوعی "نظام آموزشی و تربیتی خاص" را برای پیروان خود ایجاد کند. این نظام، بر پایه "اطاعت محض از رهبر" و "فداکاری در راه اهداف فرقه" استوار بود و به پیروان حسن صباح کمک می‌کرد تا به "معرفت" دست یابند و در راه اهداف خود، ثابت قدم باشند.
با این حال، باید توجه داشت که مفهوم "اوجذ" و "معرفت باطنی"، همواره مورد انتقاد مخالفان حسن صباح و دیگر فرقه‌های اسلامی بوده است. آنها معتقد بودند که این مفاهیم، نوعی "انحراف از اسلام واقعی" است و می‌تواند به "سوء استفاده از دین" و "فریب مردم" منجر شود.
در نهایت، می‌توان گفت که مفهوم "اوجذ" و ارتباط آن با حسن صباح، یکی از جنبه‌های مهم و بحث‌برانگیز در تاریخ اسلام و اندیشه اسماعیلیه است. این مفهوم، نقش مهمی در شکل‌گیری و توسعه حکومت اسماعیلیه داشت و همواره مورد توجه و تحلیل محققان و مورخان بوده است.

#اوجذ


@andaromidvari

ان‌در امیدواری...

04 Feb, 17:57


صدای شیر آبتان را شنیدم
صدای جوش کتریتان را شنیدم
صدای هورت کشیدنتان را شنیدم
صدای خنده‌هاتان را شنیدم
صدای گریه‌هاتان را شنیدم
صدای عشق‌ورزی تان را شنیدم
صدای ناله‌هاتان را شنیدم
ساخت این جمله در تاریخ باید حفظ شود
این جمله را به‌شکل‌های مختلفی باید تکرار کرد
تاریخ در تکرار خودش را حفظ می کند
حالا همه آن کلمه را به خاطر آورده‌اید
اما ابا دارید از گفتنش
گفتنش زل زدن بیهوده به تاریکی بی‌انتهاست
گفتنش نوشتن یادگاری زیر استخوان جمجمه است
و ما ابا داریم از حفظ نکردن تاریخی چنین کهن
و ما که دوست داریم ترا هم چنان ای کهن

بر برم بنشین و تکرار کن
که صدای شکستن مفاصل انگشتانتان را شنیدم
صدای خاراندن سرتان را شنیدم
صدای موتور یخچالتان را شنیدم
صدای آمدنتان را
صدای رفتنتان را
صدای

این ساخت نباید تحریف شود
وگرنه ما گوش‌های شنوا را از دست می‌دهیم
و مردمی که در تاریخشان گوش شنوایی نباشد چه بگویند
چه بگویند؟

ابا دارم از گفتنش
گفتنش صدای خراش یک چیز نوک تیز است بر سنگ‌ها و چوب‌ها و فلزات
گفتنش میل به یادگاری نوشتن است
گفتنش
از دست دادن تمدنی کهن است
که ستون‌های ترک خورده‌اش استخوان‌های من است
و محمد از شیراز کنار استخان جناغم اسمش را نوشته است
علی از تبریز بر استخان کتفم اسمش را نوشته است
حسین از گاوسوار بر مهره‌های گردنم اسمش را نوشته است
... زیر استخان جمجمه‌ام اما نامی‌ست که ابا دارم از گفتنش
اما می‌دانم شما هنوز دارید جمله‌هایی می‌سازید از شنیدن
این کار همه‌ی ما را نجات خواهد داد
جمله‌هایی که در آن یک کلمه غایب است
و همه‌مان از گفتنش ابا داریم
و همین نشان می‌دهد ما همچنان تو را دوست داریم اای ی

۹۴/۷/۹
#فریاد_ناصری
#شعر
@andaromidvari

ان‌در امیدواری...

03 Feb, 18:16


https://mahfouzi-museum.com/%D8%A7%D8%B5%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%AD%D8%A7%D8%AA-%D9%81%D9%86%D9%91-%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%82%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%B4%D8%B9%D8%A7%D8%B1-%D9%85%D8%A7%D9%86%D9%88%DB%8C/

ان‌در امیدواری...

03 Feb, 18:15


همانطور که اشاره شد، اطلاعات زیادی در مورد موسیقی مانوی در دست نیست و قطعات موسیقی مستقیمی از آن باقی نمانده است. با این وجود، برخی از پژوهشگران و موسیقی‌دانان تلاش‌هایی برای بازسازی موسیقی مانوی انجام داده‌اند که از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
* پروژه موسیقی مانوی برلین: این پروژه توسط گروهی از پژوهشگران و موسیقی‌دانان در موزه هنرهای آسیایی برلین انجام شده است. آنها با استفاده از متون و نقاشی‌های مانوی و همچنین سازهای موسیقی مشابه، قطعاتی را بازسازی کرده‌اند که می‌توانند تا حدی تصور ما را از موسیقی مانوی بهبود بخشند.
* موسیقی مانوی در چین: در برخی از مناطق چین که پیروان آیین مانوی در آنجا حضور داشتند، قطعاتی از موسیقی مانوی باقی مانده است. این قطعات، که بیشتر شامل سرودها و نیایش‌های مذهبی هستند، توسط برخی از موسیقی‌دانان چینی بازسازی و اجرا شده‌اند.
* بازسازی‌های شخصی: علاوه بر پروژه‌های گروهی، برخی از موسیقی‌دانان به صورت انفرادی نیز تلاش‌هایی برای بازسازی موسیقی مانوی انجام داده‌اند. این بازسازی‌ها، که بیشتر بر اساس تفسیر شخصی از شواهد موجود صورت می‌گیرند، می‌توانند دیدگاه‌های مختلفی را در مورد موسیقی مانوی ارائه دهند.
شایان ذکر است که تمامی این بازسازی‌ها، صرفاً تلاش‌هایی برای نزدیک شدن به موسیقی مانوی هستند و نمی‌توانند به طور کامل منعکس کننده واقعیت موسیقی اجرا شده توسط مانویان باشند. با این وجود، همین تلاش‌ها نیز می‌توانند به ما در شناخت بهتر این بخش از تاریخ و فرهنگ مانوی کمک کنند.

ان‌در امیدواری...

03 Feb, 18:15


موسیقی مانوی به قطعات موسیقی اطلاق می‌شود که توسط پیروان آیین مانوی، دینی که در قرن سوم میلادی توسط مانی، پیامبر ایرانی، بنیانگذاری شد، ساخته و اجرا می‌شد. این موسیقی، که احتمالاً شامل سرودها، نیایش‌ها و آهنگ‌های مذهبی بوده، بخش مهمی از مراسم و آموزه‌های مانوی به شمار می‌رفت.
با این حال، به دلیل گذشت زمان و نابودی بسیاری از آثار مانوی، اطلاعات زیادی در مورد ویژگی‌ها و نحوه اجرای موسیقی مانوی در دست نیست. تنها قطعات پراکنده و شواهدی اندک از منابع تاریخی و باستان‌شناسی باقی مانده است که نشان می‌دهد موسیقی مانوی احتمالاً دارای ساختاری ساده و ریتمیک بوده و از سازهای کوبه‌ای، струнные و بادی در اجرای آن استفاده می‌شده است.
در سال‌های اخیر، برخی از پژوهشگران و موسیقی‌دانان تلاش‌هایی برای بازسازی موسیقی مانوی انجام داده‌اند. این بازسازی‌ها، که بر اساس شواهد موجود و با استفاده از سازهای مشابه ساخته شده‌اند، می‌توانند تا حدی تصور ما را از موسیقی مانوی و نقش آن در آیین مانوی بهبود بخشند.
با این وجود، باید توجه داشت که این بازسازی‌ها تنها تفسیرهایی از موسیقی مانوی هستند و نمی‌توانند به طور کامل منعکس کننده واقعیت موسیقی اجرا شده توسط مانویان باشند.

ان‌در امیدواری...

02 Feb, 15:24


دوستان سلام و درود


من در یک مستند بخشی از یک موسیقی مانوی را شنیدم و بعدها هرچه جستم چیزی نیافتم.
گفتم از شما کمک بگیرم، اگر کسی چیزی سراغ دارد، دریغ نکند.
با تشکر

ان‌در امیدواری...

02 Feb, 08:16


هنر خواندن نام عمل و فعل است. عمل و فعلی خلاقه که نه‌تنها سهم اثر را ادا می‌کند که گاه اثری از دل اثر درمی‌آورد.
هنر خواندن شرط ضروری و لازم نوشتن است. درحالی‌که امروزه‌روز، نخواندن افتخاری‌ست وارونه که مدالش را بر سینه می‌آویزند و کلاه بوقی‌اش را بر سر، کج می‌نهند. خواندن صرف خود مقدمات هنر خواندن است. یعنی هر که می‌خواند صاحب هنر خواندن نیست. در خواندن که بکوشی ممکن است صاحب هنر شوی. تازه اینجاست که می‌توانی بنویسی آن‌هم نه‌چنان که خودت فکر کنی تخم دوزرده‌ کرده‌ای. چیزکی بنویسی، چون بسیار چیزهای دیگر. اینجا هم رنگ چشم‌ باید به کاغذ ببخشی و رنگ کاغذ به چشم بگیری که چیزی نوشته باشی.

دلوز در این ساحت و معنا کتابی دارد با نام "خوانش بیان" یا "خواندن بیان" اولی ترجمه‌ی محمود خانمی است.


خواندن بیان (به فرانسوی: Le Lire l'Expression) کتابی از فیلسوف فرانسوی، ژیل دلوز است که در سال ۱۹۹۷ منتشر شد. این کتاب به بررسی مفهوم بیان و چگونگی خواندن آن در آثار مختلف فلسفی، ادبی و هنری می‌پردازد.


دلوز، بیان را صرفاً به معنای ابراز عقاید و احساسات شخصی نمی‌داند، بلکه آن را به عنوان فرآیندی خلاقانه و پویا در نظر می‌گیرد که در آن،subject (فاعل شناسا) از طریق زبان، تصویر، موسیقی یا هر媒介 دیگر، با جهان و دیگری ارتباط برقرار می‌کند و اثری نو خلق می‌کند. به عبارت دیگر، بیان، فراتر از بازنمایی صرف واقعیت، نوعی آفرینش و ابداع است.

دلوز معتقد است که برای درک درست یک اثر، باید به نحوه بیان آن توجه کنیم. به گفته او، هر اثر، دارای یک «بیان ضمنی» است که در ساختار و فرم آن نهفته است و خواننده یا بیننده باید تلاش کند تا این بیان ضمنی را کشف کند. دلوز، خواندن بیان را نوعی «تفسیر خلاقانه» می‌داند که در آن، خواننده با اثرdialogue برقرار می‌کند و با استفاده از دانش و تجربه خود، به آن معنا می‌بخشد.

ان‌در امیدواری...

30 Jan, 17:31


تن در میانه‌ی میدان ـ3
«فهم برهنگی، از ماهادوی تا سرمد»
ما‌هادوی ناخشنود و به ستوه آمده در جهان پرآزار مردانه پرسه می‌زند و از شیدایی نهانش به خدا پرده برمی‌دارد... به‌جانب کالیانا، کانون قدیسان و ویرا شائیوا، تالارهای تجربه می‌شتابد آنجا که علّامه و باساوانا مکتب روان‌های خویشاوند را بنا نهاده بودند. بین او و علّامه گفتگویی درمی‌گیرد.
علامه پرسید: همسرت کیست؟
پاسخ داد: با سنا ملک آرجوناتا جاودان پیمان بسته‌ام.
علامه پرسید: چرا جامه از تن به در کرده‌ای؟ می‌پنداری جامه‌ی اوهام دور افکنده‌ای؟ و چرا گیسوان جامه کرده‌ای؟ اگر چنین آزاده و پاکدلی چرا گیسو جانشین ساری کرده‌ای؟
و ماهادوی چنین پاسخ می‌دهد:
پوست نیندازد
میوه خام
افشای راز تن می‌پنداشتم
رنجه‌ات می‌دارد
از چه بیهوده تسخر می‌زنی برادر
که هرچه هستم از اویم
از خدایم به سپیدی یاس

سرمد کاشی هم که به همین اتهام و اتهاماتی از این دست، سر سبز بر باد داد. در یک رباعی گویی به پرسش‌های علامه پاسخ می‌دهد:
خوش بالایی کرده چنین مست مرا
چشمی به دو جام برده از دست مرا
او در بغل من است و من در طلبش
دزد عجبی برهنه کرده است مرا
البته ین دو درس‌آموز عشق و مجذوب راه، دو بیان از ماجرا دارند. یکی می‌رسد و یکی غارت می‌شود. اما یک حرف است، رسیدن هم برهنگی دارد و خوش بالای در بغل هم، لخت می‌کند.
یا در یک رباعی دیگر می‌نویسد:
... پوشاند لباس، هر که را عیبی دید
بی‌عیبان را لباس عریانی داد.
در این بیت خبر از کمال و کامل بودن، همان رسیدگی غایی می‌دهد و پوشش و پوشاک را مخصوص آن‌ها که هنوز عیب و نقصی دارند و نرسیده و ناکاملند.

#فریاد_ناصری

بخش اول مطلب
بخش دوم

ان‌در امیدواری...

29 Jan, 18:03


سخن آغاز رابطه است و قطع سخن بریدن آن.
نامیدن اماره‌ی عشق است.

#فریاد_ناصری

ان‌در امیدواری...

28 Jan, 19:03


زن هوای دریا داشت
کشتی‌ها یک شب
بی آن که سوتی بکشند
لنگر خود را
بر بازوان مردان جوان جا گذاشتند

و زن
هنوز در ادامۀ دست‌ها
با بلیطی تاخورده
به طناب تمام لنگرها
گرهی می‌اندازد و
در پشت سرش
پیرمردان
به پیشانی‌نوشت رودها می‌اندیشند
با لنگری سنگین بر سینه‌هایشان


📝 #فریاد_ناصری
📚 #اوراد_حاشا
@llleiliii

ان‌در امیدواری...

28 Jan, 19:03


زن هوای دریا داشت

📝 #فریاد_ناصری
📚 #اوراد_حاشا
🎙 #شادی_رزم_شعار
@llleiliii

ان‌در امیدواری...

28 Jan, 08:55


تن در میانه‌ی میدان ـ2
«به بهانه‌ی فهم برهنه‌گردی سرمد کاشی»


«...هنگامی‌که‌ اشدود به دست‌ آشور افتاد خداوند فرمود: خدمتگزار من‌ اشعیا مدت‌ سه‌ سال‌ عریان‌ و پابرهنه‌ راه‌رفته‌ است‌. این‌ نشانه‌ی‌ بلاهای‌ هولناکی‌ است‌ که‌ من‌ بر مصر و حبشه‌ خواهم‌ آورد. پادشاه‌ آشور مردم‌ مصر و حبشه‌ را اسیر خواهد کرد و کوچک‌ و بزرگ‌ را مجبور خواهد ساخت‌ عریان‌ و پابرهنه‌ راه‌ بروند تا مصر را رسوا کند.»[كتاب مقدس، اشعیا 20: 1-4]
در این تکه ازکتاب مقدس خبر از برهنه‌گردی و پابرهنه بودن اشعیا می‌خوانیم. پابرهنه بودن البته معناهای متفاوتی را افاده می‌کند: فقر، ساده‌زیستی، بی‌توجهی به آداب اجتماعی یا در فرهنگ امروز سبک زندگی‌های طبیعی و ارتباط با زمین. در ماجرای اشعیا برهنگی او خبری است که باید فهم شود: خبر از بلای در راه.
یکی دیگر از معناهای برهنه‌گردی، بیان ترک تعلقات است یا حتی بیان مراتب حضور. برای مثال در داستان لالایوگشاوی و در زندگی میرکبیر همدان، میرسیدعلی همدانی، ما با زنی شاعر و مجذوب و مقدس طرفیم که در شهر برهنه می‌گردد اما با ورود میرسیدعلی همدانی به کشمیر او ناگهان در تنور نانی می‌پرد. نجاتش که می‌دهند در پاسخ به اینکه چرا در آتش و تنور پریدی، می‌گوید: مردی درآمد و از او شرم داشتم.
در این داستان، لالایوگشاوی به‌طور ضمنی بر احکام و آداب اجتماعی و حتی دینی مهر تایید می‌زند اما عموم مردم را در سطحی نمی‌بیند که در پیش و حضورشان مقید به آداب باشد. آن‌ها نیستند و تنها کسی چون امیر کبیر همدان وجود دارد.

#فریاد_ناصری

ان‌در امیدواری...

26 Jan, 20:54


12 صفحۀ نخست کتاب.
شناسنامه، فهرست و مقدمه

فروش ویژه و اختصاصی
برای مخاطبان نشر حکمت کلمه
کادویی برای قلب‌های عاشق و اهل کلمه
قیمت 3300000

با ۲۰درصد تخفیف
2,640,000
هزینه‌ی ارسال 360000 ریال

مبلغ پرداختی 3000000 ریال


پیام بدهید
@HekmatKalameAdmin

ان‌در امیدواری...

26 Jan, 14:53


سلام
برای تهیه ی کتاب مریلین یالوم مزاحم شدم
از کانال تلگرام سوگندستان


اولین خرید کتاب
https://t.me/Sogandestan

ان‌در امیدواری...

26 Jan, 09:36


فروش ویژه و اختصاصی
برای مخاطبان نشر حکمت کلمه
کادویی برای قلب‌های عاشق و اهل کلمه
قیمت 3300000

با ۲۰درصد تخفیف
2,640,000
هزینه‌ی ارسال 360000 ریال

مبلغ پرداختی 3000000 ریال


پیام بدهید
@HekmatKalameAdmin

ان‌در امیدواری...

25 Jan, 16:51


کتاب #سرزدن
#نشر_حکمت_کلمه
#با_سیمرغ_واژه_ها
#خواندنی_ها_کم_نیست

ان‌در امیدواری...

25 Jan, 11:47


نظرتون چیه؟

ان‌در امیدواری...

24 Jan, 06:18


شعر فارسی باید از حال و مود جدا می‌شد. این شعرها مود نیستند. حال نیستند. حتی اگر کسی به لحن و کلماتش تشبه بجوید، هنوز در حال و مود است.

ان‌در امیدواری...

16 Jan, 22:44


هر روز خودش را بلند می‌کند
می‌گوید بایست
نمی‌ایستد خود

خودش را می‌برد دشت
می‌گوید سبز شو
نمی‌شود خود

می‌برد خیابان به گشت
نمی‌گردد خود

خود سجده کرده در جهت امواجِ زمین به شکل فرادی
خودی رفته تا فنا

در راه‌های استخوانی سینه‌ام
سواری گفت:
حیوان زود باش
قلبم دوید
قلبم دوید و‌ آمد به دهانم

خود‌ می‌خواست که نظر کند
به قلم گفت مرا نگه دار

حرکت که کرد

دست افتاد
پا افتاد
سر افتاد


به علف سبز گفت مرا نگه دار

_ای محزون
سخت می‌گذرد باد

به شهر گفت نگهم دار
شهر در راه‌های بلندش برگشت و گفت: بیا
بیا بگردانمت

خود سرش را برداشت
دستش را برداشت
پایش را برداشت
و نظر کرد و دید
زمین موج برداشته می‌دود به شکل فرادی

پرسید: آنکه ایستاده با نامش در اول حیوان و ‌حیات
چگونه دوست ندارد انسان را؟

و زمین خطوط باریکی بود انگار رشته‌های نازک نخ
انگار گیس‌های زنی جوان
که می‌شود با آن‌ها در جهات زیادی خیال کرد.

#شعر
#فریاد_ناصری

ان‌در امیدواری...

15 Jan, 13:14


می‌دانم ضرورتاً باید ادامه‌ی متنِ تن در میانه‌ی میدان را بنویسم، ولی خب این یادداشت برای شاعران و کسانی که به نقد شعر و هنر علاقه‌مندند می‌تواند کمک کند: زمانی که مباحث شعر ساده و پیچیده باب بود، تلاش‌هایی صورت گرفت که سادگی را به روستایی بودن و پیچیدگی را به شهری بودن نسبت دهند. در این تلاش‌ها چند صورت ارزش‌گذاری حاکم بود: گروهی که ارزش را به سادگی روستایی می‌دادند. گروهی که ارزش را به پیچیدگی منسوب به شهر می‌دادند و گروهی که این دو را هم‌ارز و هم‌اعتبار می‌دانستند. وَ البته که این نوعِ تبیین از بی‌مایگی و فقر فکر خبر می‌دهد.
حرف درست می‌تواند این‌گونه باشد که پیچیدگی می‌تواند یکی از ویژگی‌های کمال زیباشناختی باشد ـ البته پیچیدگی‌ای که حاصل غنا باشد ـ اما برای کمال زیباشناختی پیچیدگی ضرورتی ندارد.
#فریاد_ناصری

ان‌در امیدواری...

14 Jan, 08:42


https://www.instagram.com/reel/DEy_uFbq6ss/?igsh=czVmcWNrcHQ1bTkw


ای عاشقان! ای عاشقان
دل را چراغانی کنید


یک ویدئو جذاب و خاص برایتان آماده کرده‌ایم، درباره‌ی کتابی که به زودی منتشر می‌کنیم.

#نماد #عشق #قلب
#نشر_حکمت_کلمه
#خواندنی_ها_کم_نیست
#با_سیمرغ_واژه_ها

ان‌در امیدواری...

09 Jan, 22:22


بهرام شیردل از بزرگان معماری فولدینگ دنیا می‌گوید: معماری کنون جهان
و بخصوص معماری غرب، هنوز به معماری بعد از اسلام در ایران نرسیده است.
ویدیو را در دورهمی‌های هفتگی که داشتیم ضبط کردم.
پاییز ۹۸
ده‌ونک، آتلیه بهرام دبیری
دو بهرام، فریاد ناصری و سارا آبشاری.

دم وحید عزیز گرم که این لحظه را ثبت کرده است.
@andaromidvari

ان‌در امیدواری...

06 Jan, 10:43


قلب انسان چگونه با عشق پیوند خورده است و به شکلی که ما امروز درکش می‌کنیم درآمده است؟

ما این نماد را همه‌جا می‌بینیم، روی لباس‌ها، کیک‌ها، در پیام‌ها اما می‌دانیم که این علامت هیچ‌شباهتی به قلب واقعی ندارد. مریلین یالوم با نقب زدن در دل تاریخ به ما می‌گوید که این عضو جسمانیمان چگونه به این نماد تبدیل شده است...

#نشر_حکمت_کلمه

ان‌در امیدواری...

05 Jan, 15:36


تن در میانه‌ی میدان ـ1
«به بهانه‌ی فهم برهنه‌گردی سرمد کاشی»



اگر بخواهیم غبار اندیشه‌های نادرست را از سنت برهنه‌گردی بزداییم باید تلاش کنیم از لایه‌های تلخ بیچارگی و تهیدستی و حتی اعتراضی ماجرا بتوانیم که رد شویم تا آن‌گاه بر ما روشن شود که اس و اساس برهنه‌گردی بیان این نکته است که اکنون من توانسته‌ام تنم را معبد کنم. به این شعر از باساوانا دقت کنید:

توانگران
معبد سازند برای شیوا

من بینوا
چه کنم برای او
پاهایم ستون
تن محراب
سر گنبدی از زر...


«... بنا بر سنت، معابد هند به شکل اندام انسانند. برای رعایت آداب، نخست زمین را حفر می‌کنند و جامی بذر در آن می‌کارند. هندوان بر این باورند که معبد از بذر کاشته شده به هیئت انسان می‌روید. بخش‌های گوناگون معبد چون اعضای بدن نام می‌گیرند. دو جانب آن را دست‌ها یا بال‌ها، ستون را پا و بالای معبد را، سر می‌نامند.
محراب، درونی‌ترین و تاریک‌ترین حریم معبد، زهدان نام دارد. به این طریق، معبد ساخته شده از آجر و سنگ، نقش ازلی‌تر تن انسان است... معبد تن است و تن معبد»
اگر نوشتم از لایه‌ی اعتراضی قصدم اشاره به نهضت ویراشائیویسم بود که به رهبری باساوانا تهی بودن معابد پرشکوه را نشان می‌دادند و غنای تن بینوایان را ـ البته که می‌دانیم به‌طور کلی آنجا که فقر هست از ایمان و معنویت خبری نیست ـ اما این نهضت را باید در بستر تاریخی‌اش درک کرد.
یعنی اگر معابد توانگران خالی از معنویت است لزومی ندارد که تن بینوایان حتما پر از معنویت باشد. اما هنوز ایده‌ی معبد کردن تن، پا برجاست. حتی اگر مادی هم نگاه کنیم: تن ما همان آگاهی است و آگاهی فرآورده‌ی جهان پیرامون و مادی ماست و در این شکی نیست. از این قرار تن ما تمام ارجاع است. تن ما به زمین و آنچه از آن برآمده و تن ما را ساخته است، ارجاع می‌دهد؛ ارجاعی مدام.
بیشینه‌ی باورهای معنوی در شکل درستشان بر این باورند که تن ما محل حضور امر قدسی است. همان که دمیده شدن روح الهی نامیده شده است. از این قرار این تن ارجاعی ما که به آنچه از آن ساخته شده است رجعت دارد، اصالتی قدسی نیز می‌یابد.

#فریاد_ناصری

ان‌در امیدواری...

05 Jan, 08:20


قیمت تخمینی: ۹۵ میلیون دلار

قیمت فروش: ۱۲۱.۲ میلیون دلار

زمان و مکان فروش: کریستیز نیویورک، ۱۹ نوامبر ۲۰۲۴

«پادشاهی نور» (۱۹۵۴ میلادی) اثر «رنه ماگریت» یکی از مجموعه تابلوهای نقاشی است که آسمان روشن را بر فراز یک خیابان تاریک به تصویر کشیده است. این اثر در حراجی کریستیز نیویورک به قیمت ۱۲۱.۲ میلیون دلار فروخته شد و رکورد جدیدی را برای فروش آثار این نقاش سورئال بلژیکی به ثبت رساند.
#نشر_حکمت_کلمه

ان‌در امیدواری...

02 Jan, 18:32


تا رستگاری سوسک یا کافکا
بخش سوم

اکنون کمی درنگ کنیم و به چیزی بنگریم که تحول پیدا کرده و از شکلی نابالغ خارج شده است تا بالغ شود اما علم و جهان مدرن نمی‌تواند این تحول را بفهمد. پس با ابزار محدودش سوسک را می‌بیند. این تحول در خود بیش از هرچیز فحوایی معنوی دارد. تو گویی اتفاقی مشابه آنچه که مس وجود را طلا می‌کند اما اینجا طلاشدگی در حدود فهم فهمنده‌ها نیست. نتیجه را بی‌ارزش‌ترین چیز می‌بینند و درک می‌کنند. کافکا تحت تأثیر آثار کوتاه اولیه‌ی توماس مان نوشته است که لازمه‌ی هنرمندشدن، دست شستن از لذایذ و غرایز و انزوای روحانی است. شما چیزی جز رهبانیت و عرفان می‌بیند در این نگاه و سخن؟ هنرمند این‌جا با راهبان دست از دنیا شسته این‌همان می‌شود. البته چنین سابقه‌ای در خانواده‌ی مادری کافکا وجود دارد: پدربزرگ مادری‌اش شخصیتی معنوی و قدیس بوده است. به‌جز این تقریباً در هر متنی که پیرامون عقاید او نوشته شده باشد، می‌توانید بخوانید که او به مکتب حسیدی یهودیت علاقه داشته است. مکتب حسیدی به تجارب روحانی و صوفیانه بسیار ارزش قائل است. با اینکه کاروبار کافکا از جنبه‌های اسطوره‌ای بسیار مورد توجه و تفسیر قرار گرفته به‌طور مثال تفسیر ادیپی با توجه و تمرکز روی ارتباط کافکا و پدرش اما باید هم‌صدا و هم‌قدم با توماس مان به لایه‌های معنوی کار او بیشتر توجه کنیم. این نگاه کمک می‌کند تا آن اسطوره‌ی منزوی را که شکل رایج و دیگری از فهم اوست، در نگاهی تازه بفهمیم. در این نگاه او نه مروج اندوهی بیهوده، بلکه کسی است که چون بیماری را فهمیده و نشان می‌دهد، طرد می‌شود. رانده می‌شود. فهمیده نمی‌شود.
همان‌طور که مارسل موس تذکر داده است پدیدارهای مادی در یک جامعه، همواره با روحانی‌ترین پدیدارها در ارتباطند. مسخ کافکا دو تحول را همزمان نشان می‌دهد: تحولی منفی را که جامعه و افراد بیمارش دچارش شده‌اند و از طرف دیگر حاکی و حکایت‌گر تحول مثبت سامسا/ راوی/ کافکاست.
تازه اگر همان فهم سوسک شدن را بپذیریم، سامسا در طریقتی تاریک، بار سنگین سلوکی را برعهده گرفته است تا رستگار شود.

پی‌نوشت: هانری کربن هم در شرح «تاریخ باطنی» می‌نویسد: هرگونه تاریخ ظاهری، فقط تمثیل، تقلید و بازگویی یک تاریخ درونی، سرگذشت نفس و عالم کلی است. مقاله‌ی فلسفه‌ی تطبیقی هنر... ـ مجله‌ی حکمت و فلسفه

#فریاد_ناصری


بخش اول این یادداشت
بخش دوم این یادداشت

ان‌در امیدواری...

01 Jan, 21:42


.
آدمی که اسم و فامیلش ایهام دارد نام کتابش هم باید ایهام داشته‌باشد: سرزدن.
فریاد ناصری، به قول محسن فاتحی، امیر مقامران است. راست‌باز و پاک‌باز و امیر. امارت شعر از آنِ اوست، تو بگو خانقاه شعر.
داده‌است بر سردر آن به خط جلی بنویسند: سرزده زیبایی!
هرکس که «سرزده» به خانقاهش درآید سر- زده بیرون می‌آید که تیغ سخنْ آب‌دار است و امیر سخنْ قهّار. من با سری که بر شانه‌ام سنگینی می‌کرد داخل شدم و سرها دیدم بریده به هر حجره. امیر با دَم شمشیر اشارت کرد به پاهام: فَأخلع نعلیک! اجابت کردم و سر بر آستان و سپس بر نطعش نهادم و شمشیر برآمد.
اگر شعرِ سپیدِ جوهردارِ استخوان‌دارِ خواندنی می‌خواهید سری به خانقاه امیر مقامران بزنید.
#سرزدن
#فریاد_ناصری
#نشر_حکمت_کلمه
#سامان_سپنتا

ان‌در امیدواری...

30 Dec, 06:39


نامه‌های آلی به لطف و همت فؤاد سمیعی، دوست هنرمند و آهنگساز من ضبط شدند. چندتایی را در فضاهای مخصوص صوت منتشر کردم و بعد ماند و... حالا هر روز یکی را اینجا منتشر می‌کنم.

نامه‌ی سوم

@andaromidvari

ان‌در امیدواری...

29 Dec, 20:09


حیوان شدن کافکا، برای مقدس شدن؟

اما برگردیم به نام کتاب Die Verwandlung که به انگلیسی The Metamorphosis ترجمه شده است. آنچه در اولین سطوح معنایی این کلمات می‌بینیم تحول و دگرگونی و استحاله است. در سطوح بعدی است که آن معنای تغییر هیئت و شکل منفی را می‌شود دید. اگر بخواهیم کمی دقیق‌تر شویم The Metamorphosis در واقع به این معناست:
(in an insect or amphibian) the process of transformation from an immature form to an adult form in two or more distinct stages.
(در یک حشره یا دوزیستان) فرآیند تبدیل از شکل نابالغ به شکل بالغ در دو یا چند مرحله مجزا. همانطور که می‌بینید در قلب ماجرا ـ بر خلاف سطح نخست روایت تبدیل انسان به سوسک ـ تغییر از شکل نابالغ به شکل بالغ آمده است. حالا بیاید این داستان دگرگونی را این‌بار نه در تفسیر ظاهری ماجرا که مسخ شدن است بل‌که در رسیدن بلوغ ببینیم و بخوانیم. چه اتفاقی می‌افتد؟ جهان اثر چگونه خواهد شد؟ در آثاری این‌چنین، کار بیش از هرچیز تلاش خالق است برای فهم خودش. مسخ کافکا نیز تلاشی است برای خودفهمی. در جهان کافکا خودفهمی از طریق حیوانات بسیار رایج است مثلا داستان لانه را اگر بخوانید بسیاری از منتقدان بر این باورند که موش آن داستان نیز خود نویسنده است. البته در دل خودفهمی از طریق حیوانات ما می‌توانیم لایه‌ی معنایی ناگوآلیسم را هم ببینیم. یعنی انسانی که قدرت تغییر شکل به حیوان همتای خود را دارد. ناگوآلیسم در شکل ساده‌اش همان توتم فردی است که در میان شمن‌ها و مردمان بومی آمریکا رواج داشته است: خود این همان‌پنداری با یک حیوان. البته در این باور آنچه مهم است برقراری ارتباط با حیوان تونال درون است که سبب می‌شود تا فرد به قدرت معنوی دست یابد. ما مردمان امروز در این جهان علم‌زده چنین باورهایی را چگونه می‌فهمیم؟ اگر دقت کنید این فهم است که کم‌کم نقش اصلی را برعهده می‌گیرد. تبیین‌های علمی در بسیاری از مواقع نسبت به فهم کورند. بیایید تصور کنیم که یک دانشمند عرصه‌ی فیزیک بخواهد با مفهوم انتقالی دویدن انسانی را که عده‌ای هم دنبال او هستند را تبیین کند، چه خواهد فهمید؟ در تبیین او حرکت، قابل فهم است اما اینکه آیا او یک جانی در حال فرار است یا شخص بی‌گناهی است که از دست عده‌ای جانی می‌گریزد، قابل فهم نیستند. گریگور سامسا با سوسک شدن در برابر این جهان علمی و فرمولی به عریا‌نترین شکل ممکن مسخ شدن دیگران ـ در اینجا خانواده‌اش ـ را نشان می‌دهد. این او نیست که مسخ شده است. مسخ در اینجا دقیقا آن فحوای زشتش را دارد. بلکه اعضای خانواده‌ی او هستند که از سوراخ تنگ و محدود عقلشان نگاه می‌کنند و دیگر او را نمی‌فهمند. او را که هنوز دل‌نگران شغلش است. او را که هنوز می‌گوید: مامان! اما این بار در هیبت یک سوسک. رفتار خانواده چه می‌گوید: مهم نیست که تو هنوز عمیق‌ترین احساسات انسانی را داری یا نداری، تو یک سوسکی. پس می‌شود شکل آدم داشت و جهان انسانی را نفهمید. خانواده‌ی سامسا شهود انسان بودن فرزندشان را از دست داده‌اند. انسان بودن تنها قالب انسانی داشتن نیست. خانواده در فیزیک، فیزیولوژی انسان را می‌فهمند، نه در احساسات و عواطفش.

... ادامه دارد
#فریاد_ناصری

ان‌در امیدواری...

25 Dec, 21:08


مسخ کافکا
یادداشت اول: کافکا یعنی کلاغ


وقتی به سراغ نویسنده‌ای مثل کافکا می‌رویم خاصه کار شهره‌اش مسخ، لازم است که به کار و بار کسانی که پیش از ما این مسیر را رفته‌اند نگاهی بیندازیم. در همین فارسی ببینید چقدر کتاب و مقاله درباره‌ی مسخ و کافکا داریم: کتاب یادبود ایوب در جهان کافکا. سیاوش جمادی، کتاب سیری در جهان کافکا. سیاوش جمادی، کافکا و فلسفه اثر اسپن همر، کافکا به روایت والتر بنیامین،
آشنایی با کافکا. پل استراتن... از مقالات بگذریم.
عناوین این کتاب‌ها اما اشارات و ارجاعاتی غیرادبی دارند. ایوب نه مگر پیامبر و نمادی دینی است؟ فلسفه اینجا چه می‌گوید؟ از فلسفه شروع کنیم. رابطه‌ی فلسفه و ادبیات بسیار کهن است، کهن به‌اندازه‌ی سخن. کهن‌ترین متون جهان چند چهره دارند. همزمان که ادبی‌اند خبر از فکر و اندیشه‌ی روزگاران خود می‌دهند. کمی که در تاریخ گز کنیم رسالات افلاطون را خواهیم دید. محاورات افلاطون داستان و قصه و دیالوگ است یا فلسفه؟ فلسفه است در هیبتی ادبی. به‌ همین منوال در جهان ادبیات هم کارهای بسیاری خواهیم دید که مسئله‌شان، امری فلسفی است. تا آنجا که مکتبی فلسفی، شاخه‌ای ادبی هم دارد: اگریستانسیالیسم ادبی. اگزیستانسیالیسم ادبی جلوه‌ای از مکتبی فلسفی است که مسائل حادش را در شمایل ادبی نیز به گفت می‌آورد. مسائلی چون اضطراب و تنهایی و اصالت و... مسخ کافکا از مهم‌ترین دستاوردهای این شاخه است.
نام اصلی کتاب تنها سویه‌ی منفی بیان‌شده در فارسی را ندارد. معنا در نام اصلی بر نوعی دگردیسی تکیه و تأکید دارد که در فارسی گم شده است. جهان داستانی کافکا پیوند عجیبی با حیوانات دارد. نویسنده‌ای که خودش نیز بی‌شباهت به کلاغ نیست. اگر ترکی بدانیم بین آوای کافکا و کارغا و قارغا شباهت و هم‌آوایی جالبی خواهیم یافت. این شباهت آنجایی شگفت‌تر می‌شود که بدانیم کافکا در زبان چک یعنی کلاغ.


... ادامه دارد

#فریاد_ناصری

ان‌در امیدواری...

25 Dec, 18:17


جلسه‌ی نقد و بررسی کتاب «ایستگاه آخر می‌موزا»
با حضورِ
مهری بهرامی، نویسنده و منتقد
ایلناز حقوقی، مترجم
و مترجم کتاب نسیم یگانی
در گوگل میت به آدرس زیر
https://meet.google.com/peh-macs-xgh
#نشر_حکمت_کلمه

ان‌در امیدواری...

22 Dec, 21:46


عمران صلاحی می‌نویسد که "در یکی از روزهای سال ۶۱ در یکی از کتابفروشی‌ها که کتاب‌های قدیمی هم می‌فروخت کتابی پیدا کردم به اندازه کف دست رنگ‌ورو رفته و کمی پاره به نام رباعیات سرمد ایرانی چاپ بمبئی."


من این کتاب را بارها و بارها دیده و ورق زده بودم اما نداشتم تا در سفری که به کرمان داشتم در کتابفروشی مهجور بقعه‌ی شاه نعمت الله دیدم و خریدمش که عادت من این است کتاب خریدن است از کتاب فروشی‌های غریب. مرد جوان کتابفروش چه زحمتی برای ماهان کشیده بود. خود اهل فضل بود. موزه‌ی ساخته‌ بود که عکس‌هایش را نشانم داد. البته هنوز افتتاحش نکرده بود. از آزار‌ها و اذیت‌ها گفت. من هم سراپا و سرپا گوش به حرف‌هایش دادم و جز این کتاب، چند کتاب دیگر هم به یادگار برداشتم.

حالا سرمد کیست؟ سرمد شاعری‌ست که روز جمعه‌ای پس از نماز جماعت، جنب مسجد جامع دهلی، در برابر چشم نمازگزاران، او را گردن زده‌اند به فرمان اورنگ زیب و فتوای ملا عبدالقوی، قاضی القضات شهر دهلی.


جرمش چه بود؟ از این بیتش آشکار است:

گفتی که مخور باده، چو من زاهد شو!
این را به کسی گو که تو را نشناسد.

اگرچه تمام اعتبار سرمد به رباعیات نابش است اما اینجا یکی دو، دوبیتی از او بخوانیم:

اعتبار وعده‌های مردم دنیا غلط
هان غلط، آری غلط، امشب غلط، فردا غلط
نسخه‌ی بینایی دیوان عمر ما مپرس
خط غلط، معنی غلط، انشا غلط، املا غلط

و این دوبیتی

شاه شاهانیم، زاهد! چون تو نادان نیستیم
ذوق و شوق و شورشیم، اما پریشان نیستیم
بت پرست و کافریم از اهل ایمان نیستیم
سوی مسجد می‌رویم اما مسلمان نیستیم

#فریاد_ناصری
@andaromidvari

ان‌در امیدواری...

21 Dec, 21:12


در یک‌جای پرت تهران، کتابفروشی گرد وغبار گرفته‌ای را پیدا کرده بودم که هیچ‌وقت خدا باز نبود. عاقبت یک‌روز که داشتم ویترین و کتاب‌ها و گرد و خاکش را نگاه می‌کردم، زن مسنی از راه رسید و به‌دنبالش چند گربه، تازه متوجه شدم گربه‌ای هم داخل مغازه روی پیش‌خوان، بر کتاب‌ها لم داده است.
رفتم داخل و در بوی نم و گرد و خاک و پریشانی احوال زن، چند کتاب برداشتم. یکی‌ش همین کتاب در ابر بار تموز، گزيده‌ای از شعرهای تقی هنرور شجاعی که نوشته است:

این زندگی‌ست دلبندم
زندگی
که به صدمت آهی، زرد می‌شود.


یک دفتر از کتاب به دکتر اسماعیل خوئی و چند شعر به حشمت‌الله کامرانی تقدیم شده است و در پایان کتاب هم از چند نفر که سبب کتاب بوده‌اند، من جمله احمد شاملو تشکر کرده است.

پی‌نوشت: سی‌صفحه‌ی اول کتاب هم مشکل صحافی دارد و به‌جای صفحات یک تا سی‌ودو، صفحات ۸۱ تا ۹۶ صحافی شده است.
#فریاد_ناصری

ان‌در امیدواری...

20 Dec, 15:30


شب یلدا نهایت الوان انوار را گویند که سواد اعظم بود.

عراقی

بر رخ تو کآفت جان من است

از شب یلدا سپه آورده‌ای

امیر خسرو دهلوی


شب چله‌تان مبارک.

ای یاران《ان‌در امیدواری》نقد و نظری اگر دارید، به جان‌ پذیرایم.

ارادتیم وار
#فریاد_ناصری

ان‌در امیدواری...

19 Dec, 18:43


حزنی بودم زنده
اندوهی ایستاده روی پاهای خودش
با چهره‌ای عتیق
آوای سنگ‌ها را شنیدم
نفس کشیدن خاک را
و بارها پابه‌پای دل رفتم
که ایستاده بود
اما به تماشا


#شعر
#فریاد_ناصری

ان‌در امیدواری...

17 Dec, 16:01


فی حقیقه العشق


از خنده‌ات
هزار فرشته پدید آمد
برخاست عشق و
حزن در او آویخت...

این‌گونه، آسمان به زمین آمد.

#شعر
فریاد ناصری

ان‌در امیدواری...

16 Dec, 19:03


شاخ با میوه در سلام و کلام. ابتدانامه


رفتم به برگ‌ها سلام دهم
دیدم که شاخه‌ها
پیش پای میوه خم شده‌اند.

#شعر
#فریاد_ناصری

ان‌در امیدواری...

14 Dec, 05:38


این‌قدر در این ملک، پرسش تعطیل است که پرسش‌های ساده‌ نیز غیرقابل فهم شده‌اند‌. مشخصا در عالم ادبیات مسیر افول چنین بوده است: منتقدان به‌ضرورت در نشریات سر برآوردند. بعدها اما نشریات افتادند دست روزنامه‌نگاران ادبی و این‌ها معیار و محک شدند. در مسیر افول نشریات کاغذی، رسانه‌های مجازی سربرآوردند، این بار تهی از منتقد و حتی همان روزنامه‌نگاران ادبی... بلاگرها برآمدند. دقت کنید نفس بلاگری که بد نیست. بلاگر بودن که بد نیست. بلکه تنها معیار بودن و تنها سنجه شدن بلاگرها غلط است.
تا آنجا که یک فستیوال ادبی به‌جای شاعر و نویسنده، بلاگر دعوت می‌کند. چون بلاگر نفوذ دارد...

قضای روزگار را چند وقت پیش با چند نویسنده ملاقاتی داشتم، خیلی جدی سوالشان این بود که الان منتقد ادبی هم داریم؟

ان‌در امیدواری...

13 Dec, 15:30


نامه‌های آلی به لطف و همت فؤاد سمیعی، دوست هنرمند و آهنگساز من ضبط شدند. چندتایی را در فضاهای مخصوص صوت منتشر کردم و بعد ماند و... حالا هر روز یکی را اینجا منتشر می‌کنم.

نامه‌ی دوم

ان‌در امیدواری...

13 Dec, 10:17


که گفت بزرگان به هر نیک و بد از جای بنشوند. با سپاس از پرستوی خوش صدا برای راه انداختن سیل تشویق‌های کلان؛ اما چون ماجرا، در رسانه رخ داده است و سواد رسانه‌ای می‌گوید: هیچ رسانه‌ای علیه السلام نیست. سرمایه‌گذار این اتفاق کیست؟ آن کاروانسرا و نور و تجهیزات و فیلم‌برداری و این حجم پخش، حتماً یک پس و پشتی هم دارد.
بعد هم دوستان من! انگار در این سال‌ها شما اصلاً اجرای موسیقی زنان، بدون رعایت حجاب ندیده‌اید. یاللعجب! خیلی‌ از زنان هنرمند، چنین اجراهایی داشته‌اند، می‌شود بفرمایید این‌همه مشارکت در دیده‌شدن این اتفاق برای چیست؟ از قافله عقب نماندن؟ درست است باید ثابت کنید که شما هم بینا و دانا و آفرین‌گوی شجاعتید اما آنجا که دیده‌شدن هست. وگرنه خیلی جاها اتفاقات درخشانی هست شما از خودتان انگشت تحسین هم خرج نمی‌کنید، خب چون انگشت همایونی شما چرا باید سبب دیده‌شدن چیزی شود.
و اما من با اتفاق رخ‌داده برای خانم پرستوی احمدی از قضا خیلی هم خوشحالم. بیش باد. برای تمام هنرمندان چنین باد. پرسشم با شمایان است. با شما صفوف به هم فشرده، با شما ملت همیشه در صحنه، با شما که هر جا صفی ببینید، می‌ایستید.اما هرگز جرأت ایستادن برای چیزی که صفی ندارد، ندارید. بادا که در زی صفوف بمانید خوش و خرم.
#فریاد_ناصری

ان‌در امیدواری...

12 Dec, 07:38


نامه‌های آلی به لطف و همت فؤاد سمیعی، دوست هنرمند و آهنگساز من ضبط شدند. چندتایی را در فضاهای مخصوص صوت منتشر کردم و بعد ماند و... حالا هر روز یکی را اینجا منتشر می‌کنم.

نامه‌ی اول

@andaromidvari

ان‌در امیدواری...

11 Dec, 12:09


《ب》

ب باش
خوابیده بر سطری کهن در جسمی تازه
آنگاه در هیئت الفی الاهیاتی
وارد می‌شوم
و رمز وحدت را به تو می‌گویم
حتا رمزهای دیگری را که پیش از این سربسته بوده‌اند
ب باش
ب‌ ای لمیده در آفتاب
آن گاه ماهی عظیمی سربرآورده از دریا
به تو سلام می‌کند
و انگشتری تکراری را بر دهان آورده است
ب باش
ب ای نستعلیق
در یک رساله‌ی عرفانی عتیق
ب ای در طوماری حکومتی که اشاره به گردن دارد
ب ای در روزنامه‌های مشروطه
ب ای تایپ شده در اعلامیه‌های زمان شاه
ب ای که نیست در جمله‌ی 《خدا خرمشهر را آزاد کرد》
ب ای که خرداد را بغل کرده است
ب باش
آن‌گاه در شکل الفی الاهیاتی ناجویده در سوگندنامه‌ای
آن‌گاه ماهی عظیمی هلاک خشکسالی
آن‌گاه
وارد می‌شوم بر تو
با تکرار کلماتی معوذ
که شعر نیست هندسه‌ای است عظیم
که مدام دو چهره دارد: پوچی و زیبایی

فریاد ناصری. سرزدن.
تهران. حکمت کلمه


#فریاد_ناصری
#سرزدن

تابلو هم از ارتکابات جوانی است.

ان‌در امیدواری...

09 Dec, 15:16


https://www.instagram.com/reel/DDXJb3YiVgv/?igsh=MXcyeGppcWhveHhwOQ==


دوست داشتید این ویدئو را ببینید. درباره‌ی این حرف زده‌ام که آیا اهل ذوق و شاعران ما دشمن عقل و از دانش عقلی بی‌بهره بوده‌اند؟

ان‌در امیدواری...

09 Dec, 12:54


دوستداران سینما، با توجه به ریپورت چنلها و گروههای سینمایی به دلیل انتشار فیلمهای جدید، مجموعه فیلم و هنر فاخر اقدام به راه اندازی چنل جدید (بدون تبلیغات) برای ارائه فیلم و سریالهای جدید خارجی و نمایش خانگی نموده است تا اعضای گرامی تنها با پرداخت مبلغ ۴۰ هزار تومان برای ۴ ماه (ماهیانه ۱۰ هزار تومن)، از آرشیو فیلمهای جدید به محض ریلیز بهره مند گردند.

مسیرهای زیر جهت پرداخت مالی شما با کف ۴۰ ت ایجاد شده است.

شماره کارت:
6104338694418225

بانک ملت
جواد قدمی

شماره حساب:
IR460120010000009053686169


پس از پرداخت و ارائه فیش در ایدی ادمین لینک چنل را دریافت نمایید…🔻🔻🔻

@MoViejeh_admin

ان‌در امیدواری...

30 Nov, 14:43


کم‌کم بهتر هم می‌شوم، این هم کار هوش مصنوعی است الا صداش.

ان‌در امیدواری...

30 Nov, 07:32


مرا جستجو می‌کنی بی‌آنکه بدانی...
انیمیشن را با هوش مصنوعی ساخته‌ایم.
کتاب پروانه و نور

#نشر_حکمت_کلمه

ان‌در امیدواری...

29 Nov, 19:03


بدان که اول چیزی که حق بیافرید گوهری بود تابناک. او را "عقل" نام کرد. و این گوهر را سه صفت بخشید: یکی شناخت حق و یکی شناخت خود و یکی شناخت آن که نبود، پس ببود. از آن صفت که به شناخت حق تعلق داشت حسن پدید آمد - که آن را "نیکویی" خوانند. و از آن صفت که به شناخت خود تعلق داشت عشق پدید آمد که آن را "مهر" خوانند و از آن صفت که نبود پس به بود تعلق داشت حزن پدید آمد - که آن را " اندوه " خوانند.

فی‌حقیقه‌ العشق- سهروردی

ان‌در امیدواری...

29 Nov, 09:23


مقاله‌ای از خانم پروانه پورشریعتی. پیشنهاد برای ترجمه. دوستی اگر خواست ترجمه کند، حتما اطلاع دهد.

ان‌در امیدواری...

29 Nov, 08:49


روایت نادرست در حافظۀ ملی ما دربارۀ حملۀ اعراب به ایران

نظر دکتر پروانه پور شریعتی

@andaromidvari

ان‌در امیدواری...

28 Nov, 16:07


این کتاب می‌تواند برای شما به اندازه‌ی شازده کوچولو جذاب و به یادماندنی باشد.
#نشر_حکمت_کلمه

ان‌در امیدواری...

20 Nov, 21:48


ما می‌دانیم که ممکن است در باب نیات دیگران دچار خطا شویم؛ وانگهی ممکن است انسان در باب نیات خودش هم دچار خطا شود... بنابراین باید بپذیریم فهمیدن دیگری و حتی فهمیدن خود با حجابی برخورد می‌کند که برداشتن آن بسیار دشوار است.

آندره دارتیگ


حافظ چه می‌گوید:
تو خود حجاب خودی، حافظ از میان برخیز


@andaromidvari

ان‌در امیدواری...

20 Nov, 17:31


فواره


دست می‌کشد به پای فرشته‌ها
آب خسته در ارتفاع نور

ـ بختت روشن
ای زاده‌ی تاریکی‌ها
همسایه‌ی سنگ‌ها
در گوش تو چه خوانده‌اند
که یک‌پا
ایستاده‌ای و
می‌رقصی؟

ـ اگر بگویم
اگر که بگویم
بلند می‌شوی
دامن ابرها را بگیری
ردِ نور و پرنده را ببوسی

ـ پایی ندارم ای آب
دستی ندارم ای آب

آب
خم شد
کمان گرفت آب
تا به گوش خاک بگوید...

#فریاد_ناصری
منتشر شده در وزن دنیا

@andaromidvari

ان‌در امیدواری...

20 Nov, 10:07


https://mp3indirdur.life/Mesk-Omrum-89313

و این را هم

ان‌در امیدواری...

20 Nov, 10:04


https://mp3indirdur.life/Mesk-Yarim-Derdini-Ver-Bana-47863

بشنوید و کیفور شوید

ان‌در امیدواری...

19 Nov, 23:13


📚
جلسه‌ی نقدو‌بررسی کتاب «مسخ» اثر «فرانتس کافکا»

منتقدان نشست:
فریاد ناصری
@faryadnaseri_
محمد شاه‌شمس
@m.shah_shams

شرکت در این جلسه برای عموم آزاد است.
منتظر حضور شما عزیزان خواهیم بود.

به‌جهت محدودیت فضا، لطفاً اگر حضورتان قطعی است و این افتخار را داریم که همراه‌تان باشیم، نام خود را از طریق کامنت و یا دایرکت برای ما ارسال کنید.

مکان: پاسداران، خیابان زمرد، روبه‌روی دشتستان ۵، «فرهنگان پاسداران»
@farhangan.pasdaran

زمان: ساعت ۲۰-۱۸، پنج‌شنبه، یک آذر ۱۴۰۳

سپاس از @hamedtalkhabi برای طراحی پوستر این رویداد.

#نشست_ادبی #نقدوبررسی #کتاب_بخوانیم #کتاب #محمد_شاه_شمس #فریاد_ناصری #مسخ #کافکا
https://www.instagram.com/p/DCKDjcPKs7V/?igsh=MWhocTdjcXQzZjZkZg==

ان‌در امیدواری...

18 Nov, 07:04


بارها علم و دانش نقض و نقد شده است. نظریه‌های اخلاق و معرفت‌ها پاشیده و از نو تراشیده شده‌اند اما هنر و زیبایی همیشه و همه‌جا در شکل‌های مختلف معتبر بوده‌اند.

@andaromidvari

ان‌در امیدواری...

16 Nov, 12:00


https://www.30book.com/publisher/bps-1-1675/%D9%86%D8%B4%D8%B1-%D8%AD%DA%A9%D9%85%D8%AA-%DA%A9%D9%84%D9%85%D9%87

ان‌در امیدواری...

16 Nov, 11:03


و این‌گونه به خانه برگشتم
سفیدموی و مؤمن
به لشگر پراکنده‌ی ابرها
روحم را با شراب و
جسمم را گفتم
برادرم در آب‌های خروشان رود بشوید
پاک و منزه بدینسان از دروازه‌های جنون به سلامت گذشتم

تن نحیفم را
که بار گناه رسولان به شانه داشت
در میان نهادند

آسمان آبی
هوا روشن
برخاستم سبک
_ پرنده‌ای نظرکرده که
خرده‌های نان متبرک را خورده باشد_

خواندم که دوست
خواندم که یار
گفت: بی تو چون شاخه‌ی ریواسی تنهام
و جوانه‌های گندم به زبانی فصیح
قرص و پخته شدند.


▫️ شعری از فریاد ناصری
▫️ نقاشی: ادوارد مونک


▪️آستراخان کافه | مجالی برای هم‌هوایی | کانالی برای راه یافتن به جهان سیال موسیقی و ادبیات

🌀| @astrakancafe

ان‌در امیدواری...

14 Nov, 16:58


Sana gitme demeyeceğim.
Üşüyorsun ceketimi al.
Günün en güzel saatleri bunlar.
Yanımda kal.

Sana gitme demeyeceğim.
Gene de sen bilirsin.
Yalanlar istiyorsan yalanlar söyleyeyim,
İncinirsin.

Sana gitme demeyeceğim,
Ama gitme, Lavinia.
Adını gizleyeceğim
Sen de bilme, Lavinia

لاوینیا

نمی‌گویم که نرو.
سردت می‌شود ژاکتم را بگیر.
بهترین ساعات روز در راهند.
پیشم بمان.

نمی‌گویم که نرو.
باز هم خودت می‌دانی.
اگر دروغ می‌خواهی، دروغ خواهم گفت اما آزرده خواهی شد.

نمی‌گویم که نرو.
اما نرو، لاوینیا.
اسمت رازی‌ست
چنانکه خودت هم ندانی، لاوینیا.

اوزدمیر آصیف
ترجمه‌ی فریاد ناصری


آیا می‌دانید لاوینیا چیست و چه معنایی دارد؟

ان‌در امیدواری...

13 Nov, 08:16


یک والس کوچک داستان کوتاهی از صدا ندا دمیر، نویسنده‌ی جوان اهل ترکیه است که گمانم سال گذشته ترجمه کردم و مهدی گنجوی در مجله‌اش منتشر کرد.

ان‌در امیدواری...

09 Nov, 19:51


با استناد به ویژگی‌های آثار پست مدرنیستی از دیدگاه ژان بوردیار، مبنی بر «فقدان واقعیت»، «بهره گیری از تکنیک واقع نمایی»، «به بازی گرفتن شوق خواننده و سپس تخریب آن» و در نهایت «عدم ارائه حقیقت در مورد زندگی و جهان» در آثار پست مدرنیستی، رمان «به تماشا» را واجد هر چهار مولفه پست مدرنیستی دانست.
«فقدان واقعیت» اولین مولفه این دیدگاه است که در رمان مذکور مخاطب با آن مواجه است چرا که همه شخصیت‌ها و حوادثی که در طول رمان توضیح داده می‌شود، اساساً نوشته یک نویسنده است که خود در رمان حضور دارد و این فقدان واقعیت به حدی است که مسیر داستان گاه از سوی شخصیت‌های خودِ داستان دستکاری می‌شود. همچنین در رمان یاد شده از «تکنیک واقع نمایی» بهره گرفته می شود که اصولاً یکی از مولفه‌های پست مدرنیستی است. سومین مولفه که به‌وضوح در رمان قابل شناسایی است «به بازی گرفتن شوق مخاطب و سپس تخریب آن» است. روند رمان تا دو سوم آن، علاقه مخاطب را برای پی‌گیری سرنوشت شخصیت‌ها برمی‌انگیزد؛ اما در یک سوم پایانی و به نوعی با عصیان شخصیت‌های داستان، همه آنچه که ساخته شده به هم می‌ریزد. و در نهایت چهارمین و آخرین مولفه یعنی «عدم ارائه حقیقت در مورد زندگی و جهان» هم به وضوح قابل دریافت از کلیت اثر است. اثر هیچ تلاشی برای ارائه مفهوم روشن و مصرحی در خصوص زندگی و جهان پیرامون ارائه نمی‌دهد که در نهایت به استناد این چهار مولفه رمان «به تماشا» با نگره ژان بوردیار یک رمان پست مدرنیستی است.
همچنین از آنجایی که جهان پست مدرن اصولاً جهان شکسته شدن کلان روایت‌هاست، در نتیجه روایت‌های تکه‌تکه هر کدام از شخصیت‌ها، دوری از روایت کلان و تاکید دوباره‌ای بر فرم پست مدرنیستی رمان «به تماشا» است.

▪️بخش‌هایی کوتاه از سخنرانی آقای #حسین‌_پورستار (نویسنده، فیلم‌ساز، مدرس کارگردانی و فیلم‌نامه‌نویسی) در مورد رمان #به_تماشا اثر #فریبا_چلبی‌یانی منتشر شده در #نشرحکمت‌کلمه در رونمایی کتاب

@fariba_chalabiyani

ان‌در امیدواری...

08 Nov, 10:34


قصه‌ی آن خفته که مار در دهنش رفت...
ابتدا نامه
سلطان‌ ولد

ان‌در امیدواری...

08 Nov, 10:25


عاطفه چیست؟
عاطفه تغییر شکل جهان است... در بروز عاطفه، این بدن است که با هدایت آگاهی، روابط خود را با جهان عوض می‌کند....

پدیدارشناسی چیست؟
آندره دارتیگ

ان‌در امیدواری...

06 Nov, 13:33


💠 واحد فرهنگ و هنر انجمن اسلامی دانشجویان، کانون شعر و ادب و کانون موسیقی دانشگاه شریف برگزار می‌کنند:

افسانه‌ی نیما: ویژه‌برنامه‌ی بزرگداشت علی اسفندیاری

👤 با حضور:

دکتر فریاد ناصری: شاعر و مدیر مسئول نشر حکمت کلمه

دکتر زهرا طاهری: استاد ادبیات دانشگاه صنعتی شریف


🗓️ یکشنبه ۲۰ آبان ساعت ۱۷

📌 سالن آمفی‌تئاتر دانشگاه شریف

❗️ ورود برای عموم، به‌شرط ثبت‌نام، آزاد و رایگان است.


ای دلِ عاشقان! ای فسانه!
             ای زده نقش‌ها بر زمانه!
ای که از چنگِ خود باز کردی
            نغمه‌های همه جاودانه،
                  بوسه، بوسه، لبِ عاشقان را.


در صورتی که علاقه‌مند به حضور در برنامه هستید، لطفاً این فرم را تکمیل نمایید.
همچنین برای کسب اطلاعات بیشتر می‌توانید با این شناسه در ارتباط باشید.

🆔 @ToranjSUT
🆔 @AnjomanSUT
🆔 @Ksasharif
🆔 @Sharifmusicgroup

ان‌در امیدواری...

06 Nov, 08:57


هر که را بی‌غرض همی جویی
بی‌گمانی بدان که تو، اویی
عین اویی و ز او نه‌ای تو جدا
همچو موجی درون آن دریا

ابتدانامه
سلطان ولد

ان‌در امیدواری...

05 Nov, 09:34


اعشق ولو بالهره
عاشق شوید، حتی اگر به یک گربه


____عاشق شو ارنه روزی کار جهان سرآید.


@andaromidvari

ان‌در امیدواری...

05 Nov, 08:23


مطرب عشق


نام فیلم مستندی است که سال ۱۳۵۸ منوچهر طبری از زندگی و احوال دراویش قادری می‌سازد. فیلم ارائه‌ی دانشگاهی است، برای درسی با استاد پرویز شفا.
ابتدای فیلم می‌نویسد که قادریه طریقتی بزرگ است و او از مریدان شیخ زاهد و شیخ عثمان تصویر و فیلم‌ گرفته است. مطرب عشق سندی تاریخی است از عجایب زیستی و غرایب کرداری این طریقت جبالی ایران. نکته‌ی جالب دیگر ماجرا این بود که احمد شاملو و خسرو سینایی هم منوچهر طبری را در ساخت فیلم یاری کرده‌اند.

@andaromidvari

ان‌در امیدواری...

05 Nov, 05:31


به یاد آر تو را چه گفتم بر کوه زیتون
سخنی دارم و کسی را ندارم بگویم

زنان مانوی
به نقل از زبور مانوی


@andaromidvari

ان‌در امیدواری...

04 Nov, 08:57


هیچ‌کس هست از برادران من که چندانی سمع عاریت دهد که طرفی از اندوه خویش با او بگویم...


رساله‌الطیر
سهروردی


@andaromidvari

ان‌در امیدواری...

03 Nov, 16:50


نازیسم، زن و فلسفه

فیلسوفان معشوقه‌هایشان را چگونه خطاب می‌کرده‌اند؟
دختر کوچولوی نازنینم
سگ آبی عزیز من
همسر دون‌پایه‌ی کوچولوی نازنینم
روح کوچولوی نازنینم...

#زندگی_و_تفکر_هایدگر
#نشر_حکمت_کلمه


https://www.instagram.com/reel/DB6Vu1nirZ7/?igsh=ZTF2eTM0dWcwZWVj

ان‌در امیدواری...

01 Nov, 11:31


مریم، مریم، مرا بشناس، لمسم مکن
میان من و تو چه سخن بود
به یاد آر تو را چه گفتم بر کوهِ زیتون
سخنی دارم و کسی را ندارم بگویم

تکه‌ای از سرود نیایش. زبور مانوی
از کتاب زنان مانوی
مجموعه‌ مقالات
#نشر_حکمت_کلمه
ترجمه و گردآوری نسترن خسروی

کتاب با پیشگفتاری بر مطالعه‌ی نقش زنان در مانویت شروع می‌شود و فصل‌های زیر را دربردارد:

فصل اول: مریم مدلیه در کیش مانوی؟
فصل دوم: تأملی دوباره درباره‌ی مریم‌های مانوی
فصل سوم: مریم، تورانداز و چوپان: بسط شخصیت مریم مدلیه یوحنای در زبور مانوی
....
پخش‌ سراسری کتاب در هفته‌ی پیش رو خواهد بود.
آبان ماه ۱۴۰۳
معرفی تصویری کتاب را ببنید:

https://www.instagram.com/reel/DB028wUob5e/?igsh=MWtkNzlzc3k3YnRkYg==

ان‌در امیدواری...

01 Nov, 10:19


___ تو را دوست دارم...
چونان فقیری که قرص نانش را

محمود درویش
کتاب قمارباز
ترجمه‌ی احسان خلخالی

ان‌در امیدواری...

31 Oct, 22:28


___ در آغوش اگر گیری
چنان گیر
که استخوان بپاشد.


ماهادوی یاکا
ترجمه‌ی هرمز ریاحی

ان‌در امیدواری...

31 Oct, 16:06


____ روشنفکر کسی است که یک چیز جذاب‌تر از سکس یافته باشد.

گویا آلدوکس هاکسلی گفته است
.

ان‌در امیدواری...

31 Oct, 10:23


آخرین برگ.
نوشته‌ی اُ هنری.

از کتاب آخرین برگ. گردآوری هوشنگ مستوفی از اجراهای رادیویی‌اش. انتشارات امیرکبیر. چاپخانه‌ی ۲۵ ام شهریور. سال ۱۳۴۷

کتابی که بابا با خودش نبرد و گذاشتش برای ما. و من از ما دزدیدمش و گذاشتمش در کتابخانه‌ام چرا که دیدنش خاطره‌ی کتاب‌های ممنوعه‌ بر منی را برای‌ام زنده می‌کرد تا منتظر بودند مامان و بابا، من را با آن‌ها تنها بگذارند تا بخوانم‌شان. قول می‌دهم روزی این کتابِ حالا ازمنع‌افتاده را برای کسانی جا بگذارم. روزی که آخرین برگم بیفتد.

یکی دو شب پیش دو فرسته از کانال سوگندستان فرستادم که آدرسش اشتباه بود، چون غرض معرفی کانال ایشان بود اکنون با آدرس درست بشناسیدش.

#از_ادبیات
#قصه‌ی_شب

https://t.me/Sogandestan

@andaromidvari

ان‌در امیدواری...

30 Oct, 18:37


داستان صوتی
«دراکولا»

نویسنده: وودی آلن
ترجمه: حسین یعقوبی
اجرا: بهروز رضوی

https://t.me/Filmkootahh/7061
@andaromidvari

ان‌در امیدواری...

29 Oct, 21:04


قول داده بودم هرچه از داستان‌های ناطق شرکت سوپراسکوپ در آرشیو صوتی‌ام دارم را با کسی به اشتراک بگذارم. بعد که تعداد درخواست‌های دوستانم زیاد شد تصمیم گرفتم همین‌جا پخش‌شان کنم. لطفاً اين قصه‌های با اجراهای درخشان را با هر کس که کودک و نوجوانی دارد به اشتراک بگذارید. بگذارید بچه‌ها، با قصه‌ی خوب، صدای خوب، موسیقی خوب و اجرای خوب بیشتر دم‌خور شوند.
این قسمت ماه و پلنگ (۱):


#سوگند
#از_کودکی
#داستان_ناطق
#سوپراسکوپ
#ماه_و_پلنگ
ژاله کاظمی
بیژن مفید

https://t.me/theycalmesogand

ان‌در امیدواری...

29 Oct, 09:13


معرفی کتاب پروانه و نور

https://www.instagram.com/reel/DBs1Fe9irpt/?igsh=MTl5b2V2ZGdlaXdhZg==
#نشر_حکمت_کلمه

ان‌در امیدواری...

29 Oct, 09:09


گزارش رونمایی رمان #به_تماشا نوشته‌ی #فریبا_چلبی‌یانی از #نشرحکمت‌کلمه در خبرگزاری #مهرتبریز
گزارش خبر: #سارا_شمسی

https://www.mehrtabriz.ir/رمانبه-تماشارونمایی-شد/https://www.mehrtabriz.ir/?p=86465

ان‌در امیدواری...

28 Oct, 07:23


خیابان‌های شهید

فریاد ناصری


اکنون ببینیم «خیابان» در شعر فارسی این بزرگترین ظرف و شکل فکری ما چه نمودهایی داشته است. مشابه همان مصرعی که در پیشانی این متن از صائب آوردیم. اما خیابان در مقام یک موتیف یا بن‌مایه‌ی ادبی از جهان عینی و زیستی وارد متون ادبی شده است. یعنی بن‌مایه‌ای ادبی نیست بل‌که چیزی‌ست در جهان پدیدارها که قوام معنایی‌اش را از ساحت علمی دیگر: شهرسازی به دست می‌آورد. خیابان در جهان شهری و شهرسازی به وجود آمده و صاحب معنی شده است و با خودش تصویرها و تداعی‌های معنایی گوناگونی را ساخته و حمل کرده است. قصد ما ورود به مباحث شهرسازی نیست و در این امر هم دانش و تخصصی نداریم اما شرحی مختصر دراین باره لازم است که بدانیم تا پیش از مکتب شهرسازی اصفهان که شهرها شکل‌های مربع و مستطیل داشتند و بیشتر حول راسته‌های بازار یا صحن معابد دولت‌شهر‌های آرمانی ایرانی وسعت پیدا می‌کردند؛ همه دارای محلات بوده‌اند. شهر و شبکه‌‌ی شهری‌ای که دیگر نه بر این نظم و سامان شکل گرفت، اصفهان بود و مفهوم شهر، گویی دوباره با این شهر ابداع شد. «برای اولین‌بار منطقه‌بندی شهری معنا پیدا کرد.» این وقتی جالب می‌شود که می‌بینیم این بن‌مایه‌ی شهری و شهرسازی تولد و حضور جدی ادبی خود را در شاعران سبک اصفهان یا هندی نشان می‌دهد آن‌هم در شعر بزرگ‌ترین شاعران این سبک یعنی صائب و بیدل. و با همان مفهوم اصلی‌اش، خیابانی که در مکتب شهرسازی اصفهان نقش تفرجگاه دارد.

وقتی که صائب می نویسد:

چشم می‌پوشی ز گلگشت خیابان بهشت

در کمین جلوۀ سرو دلارای که‌ای؟

https://hekmatkalame.com/%d8%ae%db%8c%d8%a7%d8%a8%d8%a7%d9%86%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%b4%d9%87%db%8c%d8%af-%d8%a8%d8%b1%d8%b1%d8%b3%db%8c-%d8%a8%d9%86%d9%85%d8%a7%db%8c%d9%87%db%8c-%d8%ae%db%8c/

ان‌در امیدواری...

26 Oct, 10:09


دوستان نازنین
یک فوروارد
یک استوری
محبت شماست.
بعد از تعطیلی کتابفروشی این سایت پنجره‌ی ارتباطی ما با مخاطبانمان است.
صفای وجودتان


https://hekmatkalame.com/

ان‌در امیدواری...

25 Oct, 14:48


https://hekmatkalame.com/category/%d9%86%d9%88%d8%b4%d8%aa%d9%87-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d9%85%d8%af%db%8c%d8%b1/

دوستان عزیز... نوشته‌های مفصل، یادداشت‌ها و مقالاتم را اینجا می‌توانید بخوانید.

ان‌در امیدواری...

24 Oct, 15:05


📚 داستان: آهوی بخت من گزل
نویسنده: محمود دولت آبادی

 🎙صداپیشگان:

● راوی: محمود دولت آبادی
● گزل (آهو): الهام کردا
● گزل (بانوی سبزپوش): سحر دولتشاهی
● سلطان: مانی حقیقی
https://t.me/Filmkootahh/6915
@andaromidvari

ان‌در امیدواری...

24 Oct, 11:24


راهبی از یُوِه‌شَن پرسيد: هنگامی که شخص بی‌حرکت در ذاذن نشسته است به چه چیز می‌اندیشد؟
یوه‌شن پاسخ داد: او درباره‌ی انديشه نکردن می‌اندیشد.
راهب پرسید: چگونه می‌توان درباره‌ی فکر نکردن تفکر کرد؟
یوه‌شن پاسخ داد: با فکر نکردن.

@andaromidvari

ان‌در امیدواری...

24 Oct, 07:52


https://www.thesufi.com/sufimusic/nusrat-fateh-ali-khan/mast-nazron-se-allah-bachaye.html

آواهای شورانگیز
@andaromidvari

ان‌در امیدواری...

23 Oct, 20:16


تخیل نمادین. ژیلبر دوران. نشر حکمت کلمه

https://hekmatkalame.com/product/nemadinbook/

ان‌در امیدواری...

23 Oct, 20:16


معرفی کتاب تخیل نمادین اثر ژیلبر دوران
آگاهی انسان به دو طریق جهان را برای خود بازنمایی می کند. یکی روش مستقیم است که طی آن انگار شیء در عقل انسان حاضر است، مثل دریافت های محصول درک و حس. روش دیگر، روش غیر مستقیم است که طی آن شیء به هر دلیلی نمی تواند «به کل واقعی» در دسترس درک ما قرار گیرد، مثل خاطرات کودکی، خیال مناظر سیاره ی مریخ، هوش مدارهای گردش الکترون به دور هسته ای اتم و تصورات مربوط به جهان پس از مرگ. در تمام این موارد که غیر مستقیم هستند، شیء غایب به واسطه ی تصویر به معنای عام آن، برای آگاهی ما بازنمایی می شود.
ژيلبر دوران (1 مه 1921 ، شامبری – 7 دسامبر 2012 ، موی) مدرس فرانسوی بود که به خاطر کارش در مورد انسان شناسی خیالی ، نمادین و اساطیر شناخته می شد. از نظر وی ، تخیل و عقل می توانند مکمل یکدیگر باشند.
مطالب مرتبط:
چکیده‌ی مقاله‌ی
از خیال عارفان تا تخیل ژیلبر دوران
«خیال» و «تخیل» جوهرۀ اصلی هنر و ادبیات هستند؛ از وهم گرفته تا رؤیا و الهام و مراتب قدسی، از دورۀ یونان باستان تا فلسفه و عرفان اسلامی، همه با خیال و تخیل پیوند دارند. این دو واژه اگرچه نزدیک‌اند، تعاریف متفاوتی دارند. توجه به خیال در عرفان اسلامی قرن‌های چهارم تا ششم هجری و حتی پس از آن، جایگاهی ویژه داشت؛ به‌طوری‌که سهروردی در قرن پنجم عالم مثالی خیال را تعریف کرده است. اما در همین دورۀ زمانی، یعنی دورۀ قرون وسطی، در غرب خیال و تخیل معادل وهم و خرافات و جنون انگاشته می‌شد. رویکردهای اخیر غربی‌ها به معارف شرق و به‌ویژه نظریه‌های عرفان شرقی و اسلامی، تأثیرات شگفت‌انگیزی بر دانش غربی، به‌ویژه در حوزۀ علوم انسانی، برجای گذاشت. در این دوره، شرق‌شناسانی چون هانری کربن و گاستون باشلار، با بهره‌گیری از معارف شرق، تغییراتی جدی در رویکرد نسبت به تخیل و شیوه‌های نقد ادبی به‌وجود آوردند و درنهایت ژیلبر دوران توانست با بهره‌گیری از تعالیم شرقی و نیز روش متقدمان خود، به بررسی انسان‌شناسانۀ ساختارهای تخیل و دسته‌بندی صورت‌های تخیلی بپردازد. در این پژوهش که به روش کتابخانه‌ای انجام شده است، علاوه‌بر تعریف و تبیین دو واژۀ متشابه خیال و تخیل، به بررسی نظریه‌های شرقی و غربی که منشأهای اصلی نظریۀ ژیلبر دوران بوده‌اند، پرداخته شده است و درنهایت، تأثیرپذیری جریان تخیل‌شناسی و نقد تخیلی معاصر غربی و به‌ویژه ژیلبر دوران از معارف اندیشمندان مسلمان قرون وسطی نشان داده شده است.

تخیل نمادین. ژیلبر دوران. نشر حکمت کلمه

https://hekmatkalame.com/product/nemadinbook/

ان‌در امیدواری...

23 Oct, 10:05


دوستان به سایت نشر سر بزنید. بچرخید. پیشنهادی اگر دارید، دریغ نکنید.  

https://hekmatkalame.com

ان‌در امیدواری...

23 Oct, 08:18


ادبیات و هنر تعویذی است که اگر درست استفاده نشود، به‌جای شفا دادن، هیولا می‌کند.

فریاد ناصری

@andaromidvari

ان‌در امیدواری...

21 Oct, 20:51


چون در خدمت عطار آمدی شکر بسیارست اما می‌بیند که سیم چند آوردی به‌قدر آن دهد. سیم این‌جا همت و اعتقادست. به‌قدر همت و اعتقاد سخن فرود آید. چون آمدی به طلب شکر در جوالت بنگرند چه‌قدر است به‌قدر آن پیمایند کیله‌ای یا دو. اما اگر قطارهای اشتر و جوال‌ها بسیار آورده باشند فرمایند که کیالان بیاورند. همچنین آدمی بیاید که او را دریاها بس نکند و آدمی باشد که او را قطره چند بس باشد و زیاده از آن زیانش دارد و این تنها در عالم معنی و علوم و حکمت نیست در همه‌چیز چنین است. در مال‌ها و زرها و کان‌ها جمله بی‌حدّ و پایان است اما بر قدر شخص فرود آید زیرا که افزون از آن برنتابد و دیوانه شود.

فیه ما فیه. مولانا جلال‌الدین‌ محمد بلخی

@andaromidvari

ان‌در امیدواری...

20 Oct, 12:57


🔰 امیرحسین تیکنی در گفت‌وگو با آرمان ملی:
▫️ شاعر باید سخت‌گیرترین منتقد شعر خود باشد

▫️ لينک مطالعه

▫️ هر جریان خلاقه‌ای برای استمرار و بقا، نیاز به نوآوری و کشف مسیر‌های تازه است. در شعر نیز شاهد چنین ملاحظه‌ای هستیم؛ آنچنانکه سبک‌ و سیاق‌های شاعری در هر دوره از تاریخ،‌ حاصل نوآوری شاعران بوده است.


▪️ آستراخان کافه | کانالی برای راه یافتن به جهان سیال موسیقی و ادبیات

🌀| @astrakancafe

ان‌در امیدواری...

20 Oct, 06:51


✔️ مراسم رونمایی رمان #به_تماشا
اثر #فریبا_چلبی‌یانی
روز پنجشنبه ۱۴۰۳/۷/۲۶ در سالن #همایش‌های_مهر با همکاری #نشرحکمت‌کلمه و کتابفروشی #اشراق برگزار شد.‌

▪️با تشکر ویژه از

آقای دکتر #فریاد_ناصری ناشر حکمت‌کلمه و
#حسین_کارگر مسئول و مدیر کتابفروشی اشراق

و با سپاس از

▪️منتقدان گرامی آقای #حسین‌_پورستار ، خانم #سارا_شمسی
▪️مجری برنامه آقای #فرهاد_مکاری
▪️تمامی اساتید، دوستان و بزرگوارانی که لطف کردند و در مراسم رونمایی حضور یافتند.

#رمان‌ایرانی #رونمایی #نقدوبررسی #ادبیات_جدی #نشرحکمت‌کلمه
#به_تماشا #اشراق #فریبا_چلبی‌یانی #دکترفریاد_ناصری
#حکمت_کلمه #حسین_کارگر #سارا_شمسی #حسین_پورستار #داستان_ایرانی
#fariba_chalabiyani

@eshragbook
@hekmatkalame
@faryadnaseri_
@sarah.shamsi
@hosain_poorsatar
@farhad_mokari