alice_book @alice_book Channel on Telegram

alice_book

@alice_book


تبلیغات 👈 @mr_mim3

فارسی (Persian)

بسته بندی کننده مواد غذایی بزرگترین تغییر در زندگی خواهد بود. اگر شما هم از جریان و اتفاقات روزانه خسته شده اید و دنیایی دیگر را می‌خواهید که شامل جادو، هیجان و ماجراجویی است، کانال تلگرام 'alice_book' مناسب شما است. این کانال یک منبع عالی برای علاقمندان به دنیای کتاب و ادبیات است. از کلاسیک‌های ادبی تا کتاب‌های معاصر، از داستان‌های فانتزی تا ماجراهای عاشقانه، 'alice_book' همه موارد را در اختیار شما قرار می‌دهد. با دنیای جذاب کتاب‌ها آشنا شوید و به دنیای دیگری فرار کنید. کانال 'alice_book' یک بستر عالی برای شناخت و معرفی کتاب‌های متنوع به علاقه‌مندان است. اگر دنیای کتاب برای شما جذاب است، این کانال را از دست ندهید. برای کسب اطلاعات بیشتر و ورود به دنیای جذاب کتاب‌ها، به 'alice_book' ملحق شوید. پیوند به دنیای خیالی کتاب‌ها با 'alice_book'، برای علاقه‌مندان به خواندن کتاب، ارزشمند خواهد بود.

alice_book

29 Dec, 18:54


سفر طولانی بود. خیلی توی راه بودیم. آمدیم مسافرت زمستانی؛ جنوب آلمان. بزرگترین بازار کریسمس دنیا در این شهر است.
در واقع ایده و رسم بازار کریسمس مربوط به آلمان است. الان که دیگر دنیا یک شکل شده و حتی چین و هند هم بازار کریسمس دارند ولی حقیقتا باقی جاها دارند ادا درمی‌آورند

و من مدتهاست فکرش را داشتم که بالاخره یک بار برای همیشه برویم اصل ماجرا را ببینیم. فکر کرده بودم یک بار دیدنش ارزش سختی سفر دارد.

حالا این‌ وسط بچه فین فین و سرفه میکند که چندان طبق تجربه من دور از انتظار نبود.
وارد که شدیم روح شهر مرا گرفت. تقابل زیبایی و شکوه قدمتش با نورپردازی های مدرن روی تک تک درختان شهر.

اینکه همه جایش هم میشد راحت قدم زد هم سوار تراموا شد. بسیار خوش‌ساخت بود، زیبایی ساختمانهای سبک جنوب همیشه مرا میخمر میکند.
نصف شهر هم در تصرف بچه ها بود با وسایل بازی مطابق جثه شان.
بالای غرفه های غذا و نوشیدنی، عروسکهای غول پیکر متحرک از داستانهای هانس کریستین اندرسن حرف می‌زدند.

غرفه کباب استیک، بالایش گرگ سال قرمزی همه را تهدید می‌کرد. بالای غرفه کرپ نوتلا و موز، هانس و گرتل آواز میخواندند.

دیروز تماس گرفتم خانه، ایران. حالا خودم وسط یک جمعی بودم در حال گشت و گذار بین غرفه های مختلف با لباسهای پشمی اغلب سرخ و سبزشان، منتظر نوبتشان برای سوار کردن بچه ها روی کاروسل (همان چرخ و فلک آوازخوان خودمان که رویش حالا خیلی طلایی بلایی تر است).

و پدرم داشت میگفت اینجا برف باریده بوده ولی الان آب شده. کوچه را نشانم داد. من هم برف جلوی رویم را نشان دادم.

بعد رسیده بودیم به محل مخصوص پخت نان در خیابان. آدمها روی کنده های بزرگ درخت نشسته بودند و با خمیری که سر سیخهای بسیار بلند کرده بودند نان داغ خودشان را سرپایی می‌پختند. بوی نان تازه و هیزم همه جا پیچیده بود.

هر خمیر نان تازه یک یورو و پنجاه سنت. پدرم گفت اوه نان چه ارزان است! ...اوه الان برق خانه رفت، حدود سه ساعت دیگر می آید . تلفنم شارژ ندارد.

آن لحظه دقیقا نمی‌دانستم هنوز تحت تاثیر اجماع آن نورهای زیبا در غروب زمستان و شعله های آتش و عطر نان، آرام و خوشحالم یا بخاطر این دو جمله خبری کوتاه، کل روزم از راه دور مشت محکم خورده و تخریب شده (دوباره و هزارباره).

@alice_book

alice_book

20 Dec, 19:52


📙 #طلبکارها
#آگوست_استریندبرگ
🔃 عباس نعلبندیان
111صفحه

@alice_book

alice_book

18 Dec, 14:05


درس های کوچک زندگی

1. در همه چیز اعتدال را رعایت کنید
2. بیش از آنچه لازم است مصرف نکنید
3. به افراد ضعیف و پیر کمک کنید
4-صادق باشید و سخنان خود را صادقانه نگه دارید.
5. در کار دیگران دخالت نکنید
6. در مواجهه با پرخاشگری واکنش گستاخانه ای نشان ندهید و برای مردم آرزوی مرگ و بیماری نکنید.
7. برای خیر تلاش کن
8. هنگام بحث خودتان را کنترل کنید
9. نسبت به موفقیت های دیگران نگرش خوب و مثبت داشته باشید.
10. علت گرفتاری ها و بیماری های خود را در خود جستجو کنید.
11. هنگام انجام کارهای خوب، منتظر پاداش و امید نباشید.
12. از شر احساسات منفی و وابستگی های سمی خلاص شوید.

@alice_book

alice_book

18 Dec, 13:58


آزمودن صحت ایمان دیگران ،
وظیفه‌ی ما انسان‌ها نیست !
بنده نمی‌تواند
ایمان بنده‌ی دیگری را بسنجد !


✍🏼 #الیف_شافاک
📕 ملت عشق

@alice_book

alice_book

13 Dec, 12:00


همین‌جوری دو تا نگاه در هم گره می‌خورد و آدم دیگر نمی‌تواند در بدن خودش زندگی کند، می‌خواهد پر بکشد.


سال بلوا
عباس معروفی

@alice_book

alice_book

04 Dec, 09:07


اگه مستعد فاجعه‌پنداری هستین، احتمالاً براتون خیلی سخت باشه که مغزتونو متقاعد کنین به اون سمت نره، چون مغزتون عادت کرده - مثل یک قطار روی ریل همیشگیش حرکت می‌کنه و به بدترین سناریو ممکن می‌رسه.

راهی که برای شروع تغییر نحوه کار مغز وجود داره اینه که سعی نکنید نوع فکر کردن رو متوقف کنین، بلکه با یک روش جدید فکر کردن آشناش کنید.

بهش مثل یک تمرین نگاه کنین، به این صورت که به خودتان ۲ دقیقه زمان بدید تا به بهترین توضیح برای چیزی که نگرانش هستین فکر کنه.

مثلا فرزندتون به این دلیل پیامتونو جواب نداده چون داره با دوستاش خوش می‌گذرونه.

نکته کلیدی اینه که سعی نکنین مغزتونو متقاعد کنین که این توضیح جایگزین درسته، چون احتمالاً موفق نمی‌شید.

در عوض، به سادگی مغزتونو تمرین بدید که به مدت ۲ دقیقه این فکرو در نظر بگیره، بعدش می‌تونین به نگرانی خودتون برگردین

از اونجایی که فقط ۲ دقیقه است، احتمالاً بتونید این کارو انجام بدین.

دومین نکته کلیدی اینه که تمرین کنید هر بار که خودتونو در حال فاجعه‌سازی می‌بینین، ۲ دقیقه به یک توضیح جایگزین فکر کنین. با گذشت زمان، می‌بینید که این روش فکر کردن شیار مخصوص خودشو پیدا می‌کنه و مغزتون بیشتر به این سمت میره

@alice_book

alice_book

02 Dec, 13:44


شریک عاطفی شما میتونه مرهم زخم‌هایی باشه که خودش هیچ نقشی توی ایجاد کردن اونها نداشته.
زیبایی رابطه همینجاست

از فروید روانکاو مشهور پرسیدند
درمانگر نهایی بیمار چیست؟

پاسخ داد:
عشق این کار را می‌کند.

@alice_book

alice_book

30 Nov, 11:55


در زندگی یک زن، هیچ چیز تحقیر آمیزتر از آن نیست که عشق خود را بی‌دریغ به مردی دهد که لیاقتش را ندارد.
یک زنِ با شخصیت هرگز نه چنین اشتباهی را در مورد خود می‌بخشد و نه در موردی مردی که سزاوار آن عشق نبوده است. با این احوال چنین عشق پُر التهابی نمیتواند به‌طور طبیعی جای خود را به بی‌تفاوتی و سردی دهد، این‌گونه احساسات زمانی که گداخته شد، همچنان می‌سوزاند، و فقط می‌تواند تغییر رنگ دهد و تبدیل به خاکستری از تحقیر و کینه شود.

📕 ماری استوارت
✍🏽 #اشتفان_تسوایک

@alice_book

alice_book

25 Nov, 14:01


۱۰ نشانه‌ای که لزوم ترمیم و اصلاح رابطه را نشان می‌دهند:

_نبود ارتباط موثر: اگر دیگر نمی‌توانید با هم صحبت کنید یا صحبت‌ها همیشه به مشاجره ختم می‌شود.
_احساس تنهایی در رابطه: اگر در کنار همسر خود احساس تنهایی می‌کنید.
_ نبود صمیمیت عاطفی یا فیزیکی: اگر احساس می‌کنید ارتباط عاطفی یا فیزیکی از بین رفته است.

_ مقایسه مداوم با دیگران: وقتی دائما زندگی خود را با دیگران مقایسه می‌کنید.

_توجه نکردن به نیازهای همسر: اگر یکی از طرفین نیازهای دیگری را نادیده می‌گیرد.

_ تمرکز بیش از حد بر مشکلات: وقتی تعامل شما تنها حول محور مشکلات است.
_ سرزنش مداوم: اگر دائما یکدیگر را سرزنش می‌کنید.
_ نبود احترام متقابل: اگر یکی از طرفین به دیگری احترام نمی‌گذارد.
_عدم توافق در اهداف زندگی: وقتی شما و همسرتان اهداف متفاوتی دارید.
_ تمایل به فاصله عاطفی: اگر یکی از طرفین تمایل به دور شدن دارد.

@alice_book

alice_book

25 Nov, 13:27


📙 دم و بازدم
#میترا_الیاتی
7 صفحه


💢 برنده جایزه هوشنگ گلشیری

@alice_book

alice_book

20 Nov, 17:41


شما جمهوری‌خواه باشید یا سلطنت‌طلب ، فرقی نمی‌کند. مردم رنج می‌کشند. واقعیت این است.

📕 آخرین روز یک محکوم
✍🏼 #ویکتور_هوگو

@alice_book

alice_book

18 Nov, 14:24


گفتم : « آزادی یعنی که انسان این امکان را داشته باشد شک کند، اشتباه کند، جست‌وجو کند، حرفش را بزند، بتواند به هر مقام ادبی و هنری و فلسفی و چه مقام مذهبی و اجتماعی و حتی سیاسی نه بگوید ! » 
آن مقام بلندپایه فرهنگی با حالتی انزجارآلود گفت : « این که شما می‌گویید یعنی ضد انقلاب ! »


✍🏼 #اینیاتسیو_سیلونه
📕 خروج اضطراری

@alice_book

alice_book

18 Nov, 14:23


ما هر کسی را طوری می‌کشیم؛ بعضی از آنها را با گلوله، بعضی از آنها را با حرف و بعضی‌ها را با کارهایی که کرده‌ایم و بعضی‌ها را با کارهایی که تا به امروز برای آنها نکرده‌ایم.

#فئودور_داستایوفسکی
📕جنایت_و_مکافات

@alice_book

alice_book

16 Nov, 15:47


📽 ماجراهای زن و شوهر کارگر
🎬 کیوان کریمی
🕛 ۱۱ دقيقه‌
⭕️ بر اساس داستانی کوتاه از #ايتالو_کالوينو

#فیلم_کوتاه
#ماجرای_زن_و_شوهر_کارگر
#کیوان_کریمی

@alice_book

alice_book

16 Nov, 14:13


پدرم همیشه می‌گفت:
"دروغ نگو، دزدی نکن، و همیشه وقت‌شناس باش."

من از دیر کردن و وقت ‌نشناسی متنفرم.
همیشه خودم اولین نفری هستم که به جلسه می‌رسم. صبح‌ها همیشه اولین نفری هستم که سرکار حاضر می‌شوم.
برای من امری طبیعی است. همیشه سحرخیز بوده ام و به همین دلیل، زود رسیدن به کار مشکلی برایم ایجاد نمی‌کرد.

یادم می‌آید یکبار که با "ژان کلود بیورف"، مدیرعامل برند ساعت سازی هوبولت حرف می‌زدم و او گفت که وقتی برای کار در برند امگا درخواست فرستاده بوده، مصاحبه کننده ساعت ۵ صبح را برای مصاحبه تعیین کرده است.
هنگام مصاحبه، ژان کلود از او پرسیده که چرا چنین ساعتی را برای وقت مصاحبه تعیین کرده‌اند، در صورتی که هوا هنوز تاریک است! و مصاحبه کننده هم پاسخ داده:
"من ساعت 5 صبح شروع  می‌کنم تا سه ساعت از همه جلوتر باشم. همان وقتی که تو خواب هستی، من مشغول کارم."

من هم کم و بیش همینطور بودم.

جوان ها خیال می‌کنند تا آخر دنیا وقت دارند. پسربچه‌ای که تازه 10 ساله شده، تولد بعدی خود را به اندازه‌ی ابدیتی دور می بیند
چرا که سال پیش روی او تنها ده درصد از زمانی است که تا آن موقع سپری کرده است.

در ۵۰ سالگی اوضاع فرق می.کند؛ چرا که فاصله زمانی تا ۵۱ سالگی برابر دو درصد زمانی است که زندگی کرده‌اید. هرچه پیرتر و باتجربه‌تر می شوید، بیشتر به استفاده‌ی درست‌تر از زمان خود فکر می‌کنید.

کم کم می‌بینید یک ساعت، یا یک آخر هفته‌ی عالی و بی‌استفاده، فرصتی است که دیگر هیچ وقت تکرار نخواهد شد.

📕 #رهبری
✍🏻 #الکس_فرگوسن

@alice_book

alice_book

13 Nov, 14:05


ویژگی‌های رفتاری افرادی که با والدین از نظر عاطفی-نابالغ بزرگ شده‌اند

علائم والدین عاطفی-نابالغ:

اگر مطمئن نیستید که والدین شما عاطفی-نابالغ بوده‌اند، برخی از نشانه‌های زیر می‌تواند سرنخ‌هایی در این زمینه به شما بدهد:

_عصبانیت و ناراحتی سریع
_کناره‌گیری و سکوت هنگام استرس یا درگیری
_واکنش دفاعی شدید هنگام بحث
_رفتار خودمحور و تمایل به مرکز توجه بودن
_ناتوانی در ارائه حمایت یا همدلی
_ بی‌توجهی به احساسات فرزندان و کم‌اهمیت شمردن آنها
_ اجتناب از مکالمات دشوار و حساس
_سرزنش و خجالت دادن فرزندان


۱۲ ویژگی افرادی که با والدین عاطفی-نابالغ بزرگ شده‌اند:


۱. مشکل در تنظیم عواطف
اولین درس‌های عاطفی ما معمولاً از والدینمان آموخته می‌شود. افرادی که در کودکی شاهد بیان سالم احساسات نبوده‌اند، در بزرگسالی ممکن است برای مدیریت احساسات خود دچار مشکل شوند. این افراد به دلیل ناآشنایی با الگوهای عاطفی سالم، ممکن است هنگام دریافت بازخوردهای منفی یا سازنده، دچار انفجار احساسی شوند و حس کنند مورد حمله قرار گرفته‌اند.

۲. دشواری در تعیین مرزهای شخصی
کودکانی که با والدین عاطفی-نابالغ رشد کرده‌اند، اغلب در بزرگسالی برای تعیین و حفظ مرزهای شخصی با مشکل مواجه می‌شوند. این افراد معمولاً نمی‌دانند چگونه نیازها و حدود خود را تعریف کنند، زیرا در کودکی به نیازها و حریم شخصی‌شان توجه کافی نشده است.

۳. مشکلات ارتباطی و اجتماعی
کسانی که از کودکی با بی‌توجهی عاطفی مواجه بوده‌اند، ممکن است روابطشان در بزرگسالی را ناایمن و تهدیدآمیز تلقی کنند. این افراد ممکن است در ارتباطات اجتماعی سرد، دور و خجالتی به نظر برسند و حتی از برقراری ارتباط با دیگران اجتناب کنند.

۴. تمایل شدید به راضی کردن دیگران
والدین نابالغ عاطفی اغلب فرزندان خود را به گونه‌ای پرورش می‌دهند که برای تأیید شدن و پذیرش، دائماً در تلاش برای راضی کردن دیگران باشند. این افراد در بزرگسالی به دلیل ترس از عدم تأیید، نیازهای خود را فدای خواسته‌های دیگران می‌کنند و اغلب با احساس عدم رضایت عاطفی در روابطشان مواجه می‌شوند.

۵. کمال‌گرایی و تلاش برای بی‌عیب بودن
فرزندان والدین بیش از حد کنترل‌گر یا هلیکوپتری اغلب با استانداردهای غیرواقعی رشد می‌کنند.
این کمال‌گرایی در بزرگسالی به شکلی افراطی خود را نشان می‌دهد و می‌تواند مانع از انعطاف‌پذیری در کار و روابط شود و زندگی را به یک چالش دائمی تبدیل کند.

۶. ترس از آسیب‌پذیر بودن
این افراد در بزرگسالی از ابراز احساسات خود اجتناب می‌کنند و به دلیل ترس از رد شدن یا مورد قضاوت قرار گرفتن، احساسات واقعی‌شان را پنهان می‌کنند.

۷. اجتناب از درگیری
درگیری‌های سالم، بخشی طبیعی و سازنده از روابط هستند، اما والدینی که به درگیری‌ها به شکلی نامناسب واکنش نشان می‌دهند، فرزندان خود را از ورود به بحث‌ها گریزان می‌کنند. این موضوع در بزرگسالی نیز باعث می‌شود افراد در مواجهه با اختلافات، احساس ناامنی کنند و به‌طور مداوم از درگیری‌ها دوری کنند.

۸. سرکوب و بی‌توجهی به احساسات خود
کودکانی که بی‌توجهی عاطفی را تجربه کرده‌اند، اغلب احساسات خود را سرکوب می‌کنند و به‌طور کلی بی‌حس می‌شوند. این سرکوب مداوم احساسات، منجر به نوعی بی‌توجهی به عواطف و ناآگاهی نسبت به نیازهای درونی می‌شود و حتی ممکن است در نهایت به بروز بحران‌های عاطفی منجر شود.

۹. ناپایداری و بی‌ثباتی در رفتار
فرزندانی که با والدین عاطفی-نابالغ رشد کرده‌اند، معمولاً در بزرگسالی رفتاری ناپایدار و متغیر دارند. آنها ممکن است در یک روز محبت‌آمیز و در روز دیگر سرد و بی‌تفاوت باشند. این ناپایداری باعث می‌شود که اطرافیان نسبت به این افراد دچار سردرگمی شوند و حتی از آنها فاصله بگیرند.


۱۰. استقلال بیش از حد و خودکفایی افراطی
فرزندانی که والدینشان رفتارهای نامنظم و بی‌ثباتی داشته‌اند، به شدت به سمت استقلال و خودکفایی افراطی سوق پیدا می‌کنند. این افراد ممکن است حتی در مواقع نیاز، از درخواست کمک امتناع کنند

۱۱. ترس از ترک شدن و طرد عاطفی
این افراد در بزرگسالی به روابط ناسالم چسبیده و از ترس تنها ماندن، ممکن است در چرخه‌ای از روابط ناسالم و حتی سوءاستفاده بمانند.

۱۲. وسواس فکری و هوشیاری بیش از حد
این افراد برای تحلیل شرایط عاطفی و اجتماعی به شدت فعال هستند و این وسواس فکری می‌تواند مانع آرامش آنها شود و در نهایت باعث شود نتوانند روابط سالم و مطمئنی برقرار کنند.

@alice_book

alice_book

11 Nov, 15:52


آدم‌ها مثل آب در یک تالاب هستند؛
شما نمی‌توانید کف تالاب را ببینید و فکر می‌کنید کم عمق است، اما فقط وقتی که شیرجه بزنید می‌فهمید عمق واقعی آن چقدر است!


راز مادرم
#جی‌_ال_ویتریک

@alice_book

alice_book

09 Nov, 14:14


📔 جنایات جنگ در ویتنام
برتراند راسل
🔃 ایرج مهدویان
192صفحه


کتاب جنایات جنگ در ویتنام اشاره به جنایت های ارتش امریکا در ویتنام دارد برای مثال در ۱۶ مارس ۱۹۶۸ میلادی ، ۳۴۷ تا ۵۰۴ شهروند غیرنظامی جمهوری ویتنام جنوبی توسط سربازان ارتش آمریکا به قتل رسیدند. اکثر قربانیان غیرنظامیان زن و کودک بودند. قبل از قتل، برخی از قربانیان مورد تجاوز، شکنجه و قطع اعضا نیز قرار گرفته بودند. برخی از اجساد نیز در جریان کشتار توسط سربازان قطعه‌قطعه شده بودند.


#جنایات_جنگ_در_ویتنام
#برتراند_راسل

@alice_book

alice_book

07 Nov, 12:17


نژاد انسان تاکنون تمام اشتباهات و حماقت های خودش را مرتکب شده است. و الان فقط در حال تکرار کردن همه آنهاست!


☑️ Andrei Rublev

@alice_book

alice_book

06 Nov, 19:27


چشم باز می‌کنی و می‌بینی دیگر در تقلای پرکردن حفره‌های ریزودرشتی نیستی که در جانت ماندگار شده‌اند.
نه‌تنها در تقلایِ پرکردن نیستی، بلکه می‌پذیری تو تمامِ این حفره‌هایی و چه‌بسا همهٔ آدم‌ها هم همین حفره‌هایی هستند که به‌واسطه‌شان کیفیت زندگی‌شان را بر خود معلوم می‌کنند‌.

چشم باز می‌‌کنی و می‌بینی «بلی‌گویی»هات کمتر و «نه‌گفتن‌»‌هایت بیشتر شده‌اند
نه‌ به‌خاطر عُجب یا دور نگه داشتن خودت از دیگران و گروه‌ها؛ بلکه به‌خاطر آن نگاه بالغانه‌ات نسبت به قصور گذشته‌ای که پشتِ سر گذاشته‌ای و باورِ این‌که آدمیزاد همه‌چیزش محدود است؛ توان جسمی‌اش، روحی‌اش، توان عاطفی‌اش، سن‌وسال جوانی‌اش، زمانش و حتی کالبد جسمانی‌اش.

چشم باز می‌کنی و می‌بینی داری شماره‌های تلفن توی گوشی‌ات را کمتروکمتر می‌کنی، حلقه ارتباطی‌ات را تنگ‌تر و خواسته‌هایت را واقعی‌تر!

چشم باز می‌کنی و می‌بینی از زن‌بودگی رسیده‌ای به نوعی زنانگی پخته
با سپیدی بین موهایت که دل‌نگران‌شان نیستی؛ با چین‌وچروک‌های زیر چشمی که همهٔ لوازم مراقبتی‌شان را دور انداختی‌ای.

چشم باز می‌کنی و می‌بینی که «دیگر جوان نبودن» را پذیرفته‌ای و باور کرده‌ای که واقعیت زندگی «رو به سراشیبی بودن جسمانیت» است بااین‌حال چیزی از شگفت‌انگیزی آن کم نمی‌کند.

چشم باز می‌کنی و می‌بینی باید با آدم‌های کمتری معاشرت کنی، تنها به یک پیشنهاد کاری که انگار مناسب قدوقواره‌های ذهنی‌ توست پاسخ مثبت بدهی، بیشتر خانه بمانی، زیادتر بخوانی، کمتر جلوی چشم باشی، خلوت‌هایت را مدت‌دارتر کنی، نخواهی خودت را محض اجتماعی‌شدن به گروه خاصی سنجاق کنی
(چه‌بسا بپذیری که به هیچ گروهی هم تعلق نداری و ارتش یک‌نفره‌ای) و بپذیری، پذیرفته و تحسین‌شدن توسط دستهٔ کثیری از آدم‌ها، آن‌قدر هم منطقی نیست.

چشم باز می‌کنی و می‌بینی عاقله‌زنی شده‌ای، سه بار مسیر متروی همیشگی را اشتباه کرده‌ای، آلزایمر را آیندهٔ دوری برای سن‌و‌سال پیری‌ات نمی‌بینی، کم‌تلاطم‌تر شده‌ای و ایستاده‌ای در مرکز یک جهان واقعی

چشم باز کرده‌ام و دارم ‌می‌بینم که ایستاده‌ام وسط یک جهان واقعی با میزان متناسبی از تعقل و منطق، عاطفه و شورمندی!

@alice_book

alice_book

06 Nov, 18:33


📌اگر حس میکنی به بازیگری علاقه داری یا میخوایی جلوی دوربین تولید محتوا کنی ولی نمیدونی از کجا شروع کنی و چه کاری انجام بدی این ورکشاپ رو از دست نده
میتونی خودت رو بسنجی و استعدادت رو کشف کنی

🎬 ورکشاپ یک روزه بازیگری 🎬

مدرس : استاد علیرضا شاه حسینی

جمعه 18 آبان

از ساعت 13 تا 17

به همراه پذیرایی و پک هدایا 🎁

❌️ ظرفیت محدود ❌️

برای ثبت نام و اطلاعات بیشتر باشماره های زیر تماس حاصل فرمایید

📱09108595747
☎️021_65015098

پیج اینستاگرام و تلگرام
@nimnegah_academy

alice_book

06 Nov, 09:04


بیایید بپذیریم که زودتر خوابیدن هیچ تاثیری روی زودتر بیدار شدن نداره.

@alice_book

alice_book

05 Nov, 17:59


افراد بسیار حساس (HSP) چه کسانی هستن؟
این افراد دارای حساسیت عمیق تری در سیستم عصبی مرکزی، نسبت به محرک‌های فیزیکی، عاطفی یا اجتماعی هستن.

@alice_book

alice_book

05 Nov, 09:00


چیزی که راجع‌به کتاب خیلی حال می‌ده اینه که وقتی آدم کتاب رو می‌خونه و تموم می‌کنه دوست داشته باشه نویسنده‌ش دوست صمیمیش باشه و بتونه هروقت دوست داره یه زنگی بهش بزنه...


📖 #ناطور_دشت
✍🏻 #دیوید_سلینجر

@alice_book

alice_book

03 Nov, 18:28


#خیاط_جادو_شده
شولوم علیخم
🔃 ابراهیم یونسی
266 صفحه


شولوم علیخم (۲ مارس ۱۸۵۹ - ۱۳ مه ۱۹۱۶) نام مستعار سولومن رابینویچ یک طنزپرداز یهودی اهل روسیه، بود که نمایشنامه، رمان و داستان کوتاه به زبان ییدیش می‌نوشت. 
نام مستعارش (شولوم علیخم) به معنای سلام علیکم (یا سلام بر شما) است.
کتاب حاضر شامل داستانهای بلندی به ترتیب زیر میباشد🔰

🔸نخستین ماجرای عشقی من
🔸 سه بیوه... داستان یک پیر عزب
🔸 خیاط جادو شده
🔸 اگر روچیلد بودم
🔸 راهنمایی
🔸 خوشبخت ترین مرد کودنو
🔸 متوشالح

@alice_book

alice_book

03 Nov, 17:25


@NoemA_psy

نوئما
روانکاوی،رواندرمانی
ادبیات،سینما،هنر

alice_book

30 Oct, 10:45


مردم در این عصر و زمانه، سراغ دارایی و ثروت را بیش از علم و معرفت می گیرند و خری که آراسته به زر و زیور باشد بیش از اسبی که پالان بر پشتش نهاده باشند جلوه دارد.

📕 دن کیشوت
👤 #سروانتس

@alice_book

alice_book

26 Oct, 18:32


کاش بخت واقبال این بچه انقد بلند باشه که خانوادش محتاجش بشن
دلم کباب شد😭

alice_book

26 Oct, 17:49


Instagram.com/ketab_bazz

پیج اینستاگرام مارو دنبال کنید. با عنوان #کتاب_باز

alice_book

26 Oct, 17:46


#چگونه_من_سوسیالیست_شدم
✍🏼 جک لندن
🔃 ج. نوائی
65 صفحه
#جک_لندن
@alice_book

alice_book

26 Oct, 10:02


ضربه ی سختی خورده بودم و درس دشواری نیز آموخته بودم. اینکه نمی توانی به هیچ کس جز خودت تکیه کنی!

📕 وقتی نیچه گریست
#اروین_د_یالوم
@alice_book

alice_book

22 Oct, 16:15


- می دونی تنها راهی که میشه فهمید یک نفر رو چقدر دوست داری چیه؟
+ نه!
- اینه که از دستش بدی!

📕 پرونده هری کبر
#ژوئل_دیکر

@alice_book

alice_book

18 Oct, 18:42


روایتی جالب از خواب عجیب ناصرالدین‌شاه
دو هفته پیش از کشته شدنش

در هفته‌ی آخر مرداد ۱۳۳۶ درست ۶۱ سال پس از کشته شدن ناصرالدین شاه قاجار به دست میرزا رضا کرمانی، خبرنگار اطلاعات هفتگی با سوژه‌ی جالبی مواجه شد، او توانست یکی از زنان صیغه‌ای ناصرالدین‌شاه قاجار را پیدا کند.
«زیور حاج‌صالح» را «خانم بالا» صدا می‌زدند.
او که یکی از ۶۴ بانوی حرمسرای ناصری و به مدت ۱۰ سال زوجه‌ی شرعی شاه بود، حالا او در آن تابستان ۱۳۳۶ که ۹۵ سال از عمرش می‌گذشت در یکی از اتاق‌های کوچک
چهار در دو متر خانه‌ای دورافتاده در گلوبندک زندگی می‌کرد
آن‌چه در پی می‌خوانید پنجمین قسمت از خاطرات او به نقل از مجله‌ی «اطلاعات هفتگی» به تاریخ ۵ مهر ۱۳۳۶ است:


.....آیا حقیقت داشت که ناصرالدین‌شاه مرگ خود را خواب دیده و پیش‌بینی کرده بود؟

(خانم بالا آه دردناکی کشید و گفت) بله، حقیقت داشت ولی ماجرا آن‌طور‌ها که مردم شایع کرده‌اند نیست. او در مسافرت جاجرود خواب عجیبی دید که بسیار ناراحت شد. فکر نمی‌کنم تا امروز کسی از این خواب آن‌طور که اتفاق افتاد اطلاع داشته باشد. ما همراه شاه به جاجرود رفتیم.

چند روز گذشت، همه خوشحال بودیم می‌گفتیم و می‌خندیدیم، اما یک روز صبح که به اتاق شاه رفتیم دیدیم حوصله ندارد، خلقش تنگ است، بغض گلویش را فشرده چنان‌که کم مانده است مثل طفلی گریه و زاری نماید. همه دو او جمع شدیم، شاه رو به آغا محمدخان کرده گفت: «دیشب خواب دیدم، خواب بسیار عجیب و وحشتناکی»

آغا محمدخان گفت: «قربان چه خوابی؟»

شاه لحظه‌ای به فکر فرو رفت، غباری از غم و اندوه چهره‌اش را فرا گرفته بود، بالاخره گفت: «خواب دیدم یک منبر بسیار بزرگی گذاشته‌اند که پله‌های آن تا چشم کار می‌کند دیده می‌شود. سیدی هم کنار منبر ایستاده بود.

وقتی چشم سید به روی من افتاد گفت: بیا از منبر بالا برو. من چند پله بالا رفتم، اما دیدم دیگر نمی‌توانم بروم. او اصرار کرد.

باز هم به زحمت چند پله بالا رفتم تا این‌که بالاخره به پله‌ی شانزدهم رسیدم. احساس کردم که بند زانوانم دارد از هم جدا می‌شود و همان‌جا نشستم. سید باز هم اصرار کرد و گفت: برو بالا، مگر نمی‌توانی بالا بروی؟

مایوسانه گفتم: نه نمی‌توانم. او گفت: در این صورت لزومی ندارد بالاتر بروی دیگر بس است بیا پایین. من پایین آمدم او دست دراز کرده چیزی از کمرم باز کرد. مثل این‌که شمشیر و کمربند پادشاهی بود!»

بعد از ده روز از جاجرود به تهران بازگشتیم شاه یک دوربین بزرگ و قوی داشت که شب‌ها با آن به آسمان می‌نگریست و حرکت ستارگان را تحت نظر می‌گرفت.
منجمین اسرار و رموز نجوم را به او یاد داده بودند و در حرمسرا می‌گفتند که شاه ستاره‌ی خودش را می‌شناسد و از طرز حرکت آن آینده‌اش را پیش‌بینی می‌کند.

از جاجرود که به تهران مراجعت کردیم شاه ۱۶ شب مرتبا دوربین را به دست گرفته ساعت‌ها به ستارگان نگاه کرد، هیچ حال و حوصله نداشت. تا آن زمان ندیده بودیم که شاه این‌قدر ناراحت و عصبانی باشد.

شب‌ها در ایوان قدم می‌زد و بعد یکی دو ساعت با دوربین خود ستاره‌ی درخشانی را که در سمت جنوب شرقی تهران قرار داشت خیره‌خیره نگاه می‌کرد. هیچ‌کس جرأت نداشت در این باره به او حرفی بزند و سوالی بکند، چون خیلی بداخلاق شده بود.

بالاخره پس از ۱۶ روز که می‌خواست به حضرت عبدالعظیم برود زن‌ها همهمه‌کنان دور او را گرفتند. البته آنها از خواب شاه اطلاع داشتند. هرکدام از آنها خواب او را یک جور تعبیر کرده بودند. زن‌ها معتقد بودند هریک از آن شانزده پله علامت یک روز است و، چون حالا شانزده روز از شبی که خواب دیده بود می‌گذشت بنابراین عقیده داشتند در روز شانزدهم خطر شاه را تهدید می‌کند ولی خود شاه روز شانزدهم ناگهان تغییر خلق داد و با شور و شعف به همه می‌گفت:


«دیگر خطر گذشت. هم منجم‌باشی و هم اوضاع کواکب دلیل رفع خطر هستند. امروز باید به زیارت بروم و سپاس خداوندی را بجا آورم.»

با وجود این توضیحات چند تن از خانم‌ها گفتند بهتر است یک روز دیگر به حضرت عبدالعظیم مشرف شوید حتی چند نفر خود را بر زمین روی پای او انداخته می‌خواستند به هر ترتیبی باشد از خروج او ممانعت به عمل آورند، اما شاه سرش را تکان داده گفت: «چرا نروم، آدم یک روز به دنیا می‌آید و یک روز هم از دنیا می‌رود.»

این عین جمله‌ی شاه است که هنوز هم در گوشم طنین‌انداز است. به هر حال شاه به حضرت عبدالعظیم رفت، عصر معلوم شد که تیر خورده است ولی او را طوری آورده بودند که مردم نفهمند به قتل رسیده
ما هم دو روز از مرگ شاه خبردار نشدیم تا این‌که روز سوم صدراعظم به اندرون آمده صندوقی را که پیش امین‌اقدس بود مهر و موم کرد. می‌گفتند توی این صندوق جواهرات و سکه‌های طلاست.

خبرآنلاین

@alice_book

alice_book

13 Oct, 17:36


پایان زندگی ما لزوما همان روز مرگمان نیست : برای برخی کسان ، این روز بسی پیش تر فرا می رسد ، اما برای آن کس که به راستی زنده است ، شاید هرگز فرا نرسد.

📕 نور جهان
#کریستین_بوبن
@alice_book

alice_book

12 Oct, 18:06


تجربه به من ثابت کرد :

۱:اونی که وضع مالی بهتری‌ داره ،خاکی تره
۲:اونی که شعورش بالاتره به همه احترام میزاره
۳:اونی که بیشتر میخنده از همه غمگین تره
۴:اونی که کمتر حرف میزنه بیشتر میفهمه
۵:احمق ها ضعف هاشونو با سطح سواد تحصیلی و دانشگاه میپوشونن
۶:قضاوت کننده عیبش از همه بیشتره


@alice_book

alice_book

12 Oct, 17:52


📙 سونات پاییزی
اینگمار برگمن
🔃 بهروز تورانی
105 صفحه


سونات پاییزی فیلمی است ساخته ارنست اینگمار برگمن کارگردان سوئدی و محصول سال ۱۹۷۸ و با بازی اینگرید برگمن.
فیلم داستان زن پیانیست مشهوری است که پس از سالها به دیدار دخترش که با او رابطه نداشته می‌رود...

#فیلمنامه
#سونات_پاییزی
#اینگمار_برگمن
@alice_book

alice_book

07 Oct, 09:46


می دونستید «دورت بگردم» واقعیه و واقعا فرد خوب می شه؟ قدم زدن دور یک فرد بیمار (معمولا در سه یا هفت نوبت) با این نیت که انسان ناخوشی اون شخص رو به خودش بگیره از رسوم شناخته شده؛ داستانش از این جاست که امپراطور مغول باهور؛ برای خارج ساختن بیماری از بدن پسرش همایون و انتقال اون به بدن خودش این کار رو انجام داد و در این حادثه ولیعهد باهور حقیقتا خوب شد اما امپراطور کمی بعد درگذشت.

@alice_book

alice_book

05 Oct, 07:57


درون‌گراها الزاماً کمرو هم نیستند. کمرویی، یعنی ترس از عدم تأیید یا تحقیر اجتماعی، در حالی که درون‌گرایی، به معنای ترجیح دادن محیط‌هایی است که خیلی تحریک‌کننده نیستند. کمرویی ذاتاً دردناک است؛ در حالی که درون‌گرایی چنین نیست. یکی از دلایلی که مردم این دو مفهوم را با هم اشتباه می‌گیرند این است که آنها گاهی با هم تداخل پیدا می‌کنند!

📒قدرت سکوت
#سوزان_کین

@alice_book

alice_book

04 Oct, 18:14


آنهايی كه دوست داشتنشان سخت است، آنهايی هستند كه بيشتر به عشق نياز دارند.


زوربای یونانی
نیکوس کازانتزاکیس


@alice_book

alice_book

02 Oct, 17:36


اگر فکر می‌کنی فقط یک‌بار یا نهایتا دوبار قراره مسیرت و هدفت رو تغییر بدی و وقتی برای بار سوم با احساس نیاز به تغییر رو‌به‌رو میشی فکر می‌کنی کل دنیا بهم ریخته باید بهت بگم می‌فهمم که چه احساسی داری.

می‌دونم حس می‌کنی آدمیزاد وقتی بزرگسال میشه دیگه باید بدونه چه خبره!
ولی زندگی فقط یک‌بار و فقط دوبار تغییر بزرگ نیست.
زندگی بارها تغییر دادنه.

مثل اینکه تو هربار با یک فصل جدید از کتاب زندگی خودت رو‌به‌رو میشی و هر فصل هم قراره از قبلی بهتر باشه. به خودت اجازه بده رویاهات تغییر کنن!

azanemaa

@alice_book

alice_book

02 Oct, 17:28


نوعی تنهایی در این جهان بسیار بزرگ وجود دارد که آن را فقط در حرکت عقربه های یک ساعت می توان شناخت. مردم خسته اند. چه با عشق، چه بی عشق...

#چارلز_بوکفسکی

@alice_book

alice_book

29 Sep, 10:55


‏از دروغ بپرهیز، از همه‌ی دروغ‌ها، مخصوصا دروغ به خودت. مراقب دروغ خودت باش و هر ساعت، هر دقیقه، آن را وارسی کن.

و از سرزنش بپرهیز، هم سرزنش خودت و هم سرزنش دیگران: آن‌چه در تو بد می‌نماید به صرف این حقیقت که آن را در خودت مشاهده کرده‌ای پالایش می‌یابد.

و از ترس دوری کن، گرچه ترس صرفا پی‌آمد هر دروغی است. از کم‌دلی خودت در دستیابی به عشق نهراس، و در عین حال حتی از کارهای بد خودت هم نهراس.

📕 برادران کارامازوف
👤 #داستایفسکی

@alice_book

alice_book

25 Sep, 09:44


#انسان_ها_در_عصر_ظلمت
#هانا_آرنت


🔃 مهدی خلجی
332صفحه

حکومت‌های خودکامه و دیکتاتوری پیش از هر چیز چراغ‌های قلمرو عمومی را نابود می‌کنند تا شهروندان نتوانند هم‌دیگر را ببینند. در چنین تاریکی‌ای که آرنت آن را به «عصر ظلمت» تعبیر می‌کند دیگر نوری بر قلمرو عمومی تابیده نمی‌شود و چشم چشم را نمی‌بیند و انسان‌ها «تنها» می‌شوند و این‌گونه می‌شود که حکومت‌های خودکامه با همه‌ی هیمنه و حشمت و هیاهوی خود به مصاف شهروندی می روند که این‌‌طور تنها و تک‌افتاده است. این شهروند ِ تنها و تک‌افتاده در آماج این حمله، یا درهم شکسته می‌شود و یا این تنهایی مایه و پایه‌ای برای اِعمال اقتدار بر او می‌شود. این‌گونه می‌شود که از شهروند، آدمکی فرمان‌بر، توجیه‌گر و سر به راه خلق می‌شود که فاقد تشخیص خوب و بد است و به رغم معمولی و پیش‌پا افتاده‌بودنش، می‌تواند به مهیب‌ترین و تصورناپذیرترین جنایت‌ها دست بزند.


@alice_book

alice_book

20 Sep, 13:41


#قیمت_آهن_چنده؟
برتولت برشت
🔃 رضا کرم رضایی
79 صفحه


نمایشنامه های دانسن و قیمت آهن چنده؟ از نمایشنامه هایی است که برشت تحت عنوان نمایشنامه های ساده در زمان اقامتش در کشورهای اسکاندیناوی در سال 19399 به رشته تحریر در اورده.در این دو نمایشنامه برشت در داستانی بسیار ساده، اوضاع سیاسی و اقتصادی چند کشور اروپایی را در رابطه با آلمان هیتلری بیان می کند. دکانها در اینجا هر کدام نشانه یک کشور خاص است.

@alice_book