واج @booef Channel on Telegram

واج

@booef


هنر | ادبیات | کتاب

واج (Persian)

واج یک کانال تلگرامی است که به انتشار مطالب مرتبط با هنر، ادبیات، و کتاب می‌پردازد. اگر به دنبال دسترسی به آثار هنری، مقالات ادبی، یا بررسی‌های کتابخوانی هستید، واج مناسب‌ترین مکان برای شما خواهد بود. این کانال به هواداران هنر و ادبیات امکان می‌دهد تا با مطالب متنوع و جذاب در این حوزه‌ها اشنا شوند و به اشتراک گذاری آنها با دیگران بپردازند. با عضویت در واج، شما به دنیایی از زیبایی و دانش وارد خواهید شد. برای پیوستن به این جامعه فرهنگی، کافی است که به کانال @booef ملحق شوید و از تمامی مزایا و اطلاعات مفید آن بهره‌مند شوید.

واج

24 Jan, 07:39


زمستان
حتی می‌تواند نام یک شعر باشد
که واژه‌های یخ زده‌اش را در خیابانی بلند قدم بزنی
خیابانی بلند،
که سیگارت را چراغ‌های قرمزش روشن کنند
یا چراغی روشن،
که در خانه‌ای در انتهای پیاده‌رویی تاریک
منتظرت باشد... .
من سردم است
و تمام رنگ‌های گرم دنیا را
زنان دیگری شال گردن بافته‌اند
من سردم است
و زمستان نام زنی عریان است
که هنوز گاهی هوس می‌کند
با فندک یک مرد بسوزد... .

#لیلا_کردبچه

@Vaajpub

واج

19 Jan, 17:12


آیا می‌دانستید که تقریباً همۀ اهل کتاب و دست‌اندرکاران ادب فارسی، کتاب مشهور «حسین کرد» را به اشتباه «حسین کرد شبستری» می‌نامند؟

«حسین كرد» نام شخصیت كتابی است به همین نام و متعلق به ادبیات داستانی طبقات عادی و عامی جامعه. وی شخصیتی است نظیر سمك عیار زرنگ، دلیر، مردم‌دوست، گول‌نخور، نیرومند و باهوش.
متأسفانه این شخصیت در ایران به «حسین كرد شبستری» معروف شده و این ناشی از یك خطای دید است؛ زیرا چاپ نخست این کتاب که به‌صورت سربی منتشر شده بود، توسط ناشری در تهران به نام «شبستری» صورت گرفت و روی جلد این کتاب، كلمۀ «شبستری» با خط درشت در زیر نام کتاب یعنی «حسین كرد» چاپ شده بود و بدین‌ترتیب مردم آن را «حسین كرد شبستری» خواندند.
جالب اینکه حتی مؤلفان کتاب درسی دوم دبیرستان نیز از نام «حسین كرد شبستری» استفاده کرده‌اند، بی‌آنکه بدانند «شبستری» نام ناشری است كه در خیابان ناصرخسرو تهران انتشاراتی داشته است.


@Vaajpub

واج

18 Jan, 17:05


روایت #مسعود_کیمیایی از دزدیدن صفحه موسیقی بتهون



[به‌خاطر بی‌پولی] مجبور مي‌شوم در 19 سالگي براي داشتن يك صفحه از گرامافون بتهوون دست به دزدي بزنم. از فروشگاه فردوسي كه فروشگاه بزرگي بود و پله برقي داشت مردم مي‌آمدند براي تماشا. بتهوون دو تا اورتور داشت به نام‌هاي «اگمونت» و «كريولان».

زير فروشگاه فردوسي يك دكه بزرگ بود كه صفحه مي‌فروخت. من براي نخستين بار در زندگي‌ام صفحه اورتور بتهوون را دزديدم. اما از آنجا كه اينكاره نبودم، لو رفتم. دم در من را گرفتند؛ بردند جايي كه رخت عوض مي‌كنند و پر از آيينه است و تو خودت را صد تا دزد مي‌بيني.

يارو گفت تو براي چي اين را برداشتي. اين به چه درد تو مي‌خورد. اينكه فلاني نيست، فلاني نيست. گفتم مي‌دانم اين چيست. فلان چيز است و كم است چون اجراي ادوارد فيليپس است.

يك خورده نگاه كرد رفت با آن‌ها پچ‌پچ كرد و ولم كردند. وقتي از فروشگاه بيرون آمدم، همان آقايي كه مچم را گرفته بود آمد دم در و صفحه را به من داد. سال‌ها بعد كه فيلم «قيصر» را ساختم و باز با بيژن بودم. داشتم پلان‌هاي «رضا موتوري» را مي‌گرفتم. چسبيده به سينما «نياگارا» يك فروشگاه صفحه فروشي بود.

به بيژن الهی گفتم برويم ببينيم موسيقي چي داره، آمديم داخل همان آقا بود. خيلي گرم بود به بيژن گفت چه مي‌خواهي، بيژن گفت ما با هم هستيم. رو به من كرد و گفت من را مي‌شناسي آقاي كيميايي. گفتم معذرت مي‌خواهم به جا نمي‌آورم. گفت من همانم كه صفحه بتهوون را به شما دادم. حال من بد شد. بغلش كردم. يكي از شعرهاي بيژن درباره همين اتفاقه كه البته اصلا شبيه اين اتفاق نيست.


@Vaajpub

واج

17 Jan, 11:32


🔘 نشر واج 🔘 ناشر تخصصی ادبیات 🔘

🖋 شعر
🖋 داستان کوتاه
🖋 رمان
🖋 نمایشنامه
🖋 ترجمه
🖋 پژوهش
🖋 نقد ادبی و...

☎️ ارتباط با ما:

🔘 تلفن: 09123151251
🔘 ایمیل: [email protected]
🔘 سایت: vaajpup.cm || @vaajpub.ir
🔘 کانال تلگرام: @vaajpub
🔘 اینستاگرام: https://instagram.com/vaajpub
🔘 ارتباط در تلگرام: @Vajpub

واج

17 Jan, 11:24


دیوید لینچ، نویسنده و کارگردان افسانه‌ای سینما و تلویزیون در ۷۸ سالگی درگذشت. فیلم‌ساز صاحب‌سبکی که تا ابد با آثاری همچون سریال «تویین پیکس»، «بزرگراه گم‌شده»، Blue Velvet و «مالهالند درایو» در یاد و خاطره‌ی سینمادوست‌ها و علاقه‌مندان به آثار سوررئال خواهد ماند.
خالق برخی از مهم‌ترین و بهترین فیلم‌های تاریخ سینما، پادشاه تخیل محض و کارگردانی که تمام قواعد و چهارچوب‌های موجود را شکست و قاعده شخصی خودش را ساخت. یک عمر چنان که خواست زیست، و به گواه خودش با رضایت تاوان یک عمر لذت بردن بی‌حدوحصر از تندی تنباکو و عطر توتون را داد.
در مقام آرتیست و فیلسوف هنر تقریباً نمونه هم‌سنگی ندارد. مرزهای حرفه‌اش را جابه‌جا کرد. فیلم ساخت، بازی کرد، نقاشی کشید، موسیقی نواخت، نمایشگاه برگزار کرد، قطعات زیبا تصنیف کرد و...

@Vaajpub

واج

17 Jan, 06:32


#ایرج_جنتی‌عطایی و #صادق_صبا
بازخوانی قتل #فریدون_فرخزاد

@Vaajpub

واج

16 Jan, 20:11


- می‌توان میان دیگران تنها زیست...
ـ عجالتاً این دیگرانند که وسط تنهایی من زندگی می‌کنند



#رضا_قاسمی
- وردی که بره‌ها می‌خوانند

@Vaajpub

واج

16 Jan, 16:02


مارا شكار كرد و
بيفكند و
بر نداشت...


#خاقانی

@Vaajpub

واج

16 Jan, 15:38


مصاحبه با #فروغ_فرخزاد

@Vaajpub

واج

16 Jan, 08:01


شصت‌سال پیش که جوان بودم، با زن جوانی آشنا شدم. او مرا دوست داشت، من هم دوستش داشتم. هشت‌ماه گذشت و بعد، خانه‌اش را عوض کرد.
حالا که شصت سال گذشته، هنوز به یادش هستم.
به او گفتم فراموشت نمی‌کنم. و سال‌ها گذشت و فراموشش نکردم.

گاهی اوقات ترس برم می‌داشت. چون هنوز زندگیِ درازی در پیش داشتم، و چطور می‌توانستم به خودم، به خودِ بی‌چاره‌ام اطمینان بدهم که فراموشش نمی‌کنم، درحالی‌که مداد پاک‌کن دست خداست؟

اما حالا آرامم. دیگر جمیله را فراموش نمی‌کنم. وقت زیادی باقی نمانده، و پیش از اینکه فراموشش کنم
می‌میرم.


#رومن_گاری
- زندگی در پیش‌رو -

@Vaajpub

واج

15 Jan, 15:51


دیگر حتی فرصت دروغ برایم نمانده است
وگرنه چشمانم را می‌بستم و به آوازی گوش می‌دادم
که در آن دلی می‌خواند
من تو را
او را
کسی را دوست می‌دارم



#حسین_پناهی

@Vaajpub

واج

15 Jan, 15:51


شب را در کرمانشاه بیتوته کردیم. جماعت کثیری آمده بودند به تظلم‌خواهی. گویا والیِ آنجا ظلم را از حد گذرانده بود. سرِ خُلق نبودیم. دادیم همه را چوبِ مفصل زدند.


#ناصرالدین‌شاه قاجار
- سفرنامهء عتبات عالیات -

@Vaajpub

واج

12 Jan, 11:20


من دلم برای تو تنگ است
و برای آن خیابان بلند
که قول داده با زنان دلتنگ
مهربان باشد

من دلم برای آن زنِ دیوانه تنگ است
که از ابرها قول می‌گرفت
ردّپایش را از آن خیابان نشویند،
همان پرندهٔ تنها که آرزو می‌کرد
صدای بال‌هایش از حافظهٔ آسمانِ شهرِ تو پاک نشود


#لیلا_کردبچه

@leila_kordbacheh

واج

11 Jan, 20:10


این عکس واقعی است و کورتزیو مالاپارته در کتاب «قربانی»، ماجرای یخ‌زدن این اسب‌ها در رودخانه‌ای در مرز فنلاند و شوروی در جریان جنگ جهانی دوم را روایت کرده است؛ در فصل «اسب‌های یخی، صفحات ۷۳ به‌بعد.

«قربانی» را محمد قاضی ترجمه و نشر ماهی تجدیدچاپ کرده در ۵۳۰ صفحه.


@Vaajpub

واج

11 Jan, 08:51


سابقهء فیلترینگ تلگراف در ایران


میرزا ملکم‌خان از رجال عصر قاجار نقل می‌کند:

من برای آوردن تلگراف به ایران جنگیدم.
درحالی‌که شهرها و دهات‌های اروپا دارای خطوط ارتباطی بودند،
عین‌الدوله، صدراعظم ناصرالدین‌شاه اجازه نمی‌داد در شهرهای ایران، خطوط تلگراف احداث کنم.
عین‌الدوله معتقد بود: اگر رعایا دارای تلگراف شوند، در ولایات و ایالات مملکت محروسه ایران، در جلوی تلگرافخانه تجمع می‌کنند و از احوال یک‌دیگر باخبر می‌شوند
و علیه سلطنت آشوب می‌کنند.

من برای احداث تلگراف با عین‌الدوله جنگیدم.




#فریدون_آدمیت
- فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت -

@Vaajpub

واج

10 Jan, 19:31


- می‌دونی چطور می‌شه فهمید واقعا کی داری پیر می‌شی؟
- چطوری؟
- هیچ‌کس دیگه کلمهء "مرگ" رو دور و برت به‌کار نمی‌بره...




🎬 Calvary

@Vaajpub

واج

10 Jan, 08:16


توی تنهاییِ یه دشت بزرگ
که مثِ غربتِ شب بی‌انتهاست
یه درختِ تن‌سیاهِ سربلند
آخرین درختِ سبزِ سرِ پاست...


#ایرج_جنتی‌عطایی

@Vaajpub

واج

10 Jan, 07:43


aref _ hamechimyar

واج

10 Jan, 07:43


homeira - piretbesoozeasheghi

واج

09 Jan, 16:36


دورهٔ جدید کارگاه شعر

توضیحات:

- این دوره، در ادامهٔ دورهٔ قبلی است که در هشت جلسهٔ دوساعته برگزار می‌شد و ۱۰ دوره به‌طول انجامید.

- بنابراین عزیزانی که در دوره قبل شرکت داشتند، می‌توانند در دورهٔ جدید همراه باشند.

- برای عزیزانی که دورهٔ قبل را نگذرانده‌اند، دو جلسهٔ دو ساعتی رایگان برگزار می‌شود تا به سایر عزیزان برسند.

- دورهٔ جدید در ۱۰ جلسهٔ ۴ ساعتی برگزار می‌شود.

- شروع دوره اواسط بهمن‌ماه است و روزهای جمعه برگزار می‌شود.

- غیرحضوری است و در محیط تلگرام.

- در هر جلسه یک اثر از شرکت‌کنندگان تحلیل و بررسی می‌شود.

- در پایان دوره، آثار شرکت‌کنندگان بررسی و جهت انتشار در انتشارات واج، و با شرایط ویژه انتخاب می‌شوند.

- برای ثبت‌نام با شمارهٔ 09195710795 ازطریق پیامک، واتساپ، یا تلگرام در تماس باشید.

واج

09 Jan, 16:35


شعرخوانی #ایرج_جنتی‌عطایی
ترانه‌های «خونه» و «تو مثل من نباش»

برلین ٢٠٠٩

@Vaajpub

واج

07 Jan, 14:05


او احتیاج داشت که مهربانی خودش را به کسی ابراز بکند، برایش فداکاری بنماید. حس پرستش و وفاداری خود را به کسی نشان بدهد، اما به‌نظر می‌آمد هیچ‌کس احتیاجی به ابراز احساسات او نداشت؛ هیچ‌کس از او حمایت نمی‌کرد و توی هر چشمی نگاه می‌کرد، به‌جز کینه و شرارت چیز دیگری نمی‌خواند!


#صادق_هدایت
- سگ ولگرد

@Vaajpub

واج

06 Jan, 12:29


#ملک‌الشعرا_بهار درحال دانه دادن به کبوترهایش

@Vaajpub

واج

03 Jan, 22:53


#ویکتور_هوگو دست‌نویسِ رمانِ بی‌نوایان را به ناشرش سپرد و خود به سفر رفت.
بعد از مدتی در نامه‌ای به ناشر نوشت: ؟
یعنی از فروشِ کتابم چه خبر؟
ناشر هم پاسخ داد: !
یعنی عالی است.

و به این ترتیب کوتاه‌ترین نامه‌نگاریِ تاریخ شکل گرفت که در آن فقط یک نشانۀ سؤال و یک نشانۀ تعجب به‌ کار رفته‌است.

@Vaajpub

واج

03 Jan, 18:50


- آیدا جان؟ آییش!
.

آیدا: اولش فقط به‌خاطر خودش بود. نه می‌دونستم شاعره، نه می‌دونستم نویسنده‌س، نه می‌دونستم هیچی... ما فقط نگاهمون به‌هم گره خورد و همه‌چی تموم شد
شاملو: همه‌چی شروع شد...
آیدا: آره، آره، همه‌چی شروع شد...

«تنها عشقه که می‌تونه انسان رو نجات بده»


@Vaajpub

واج

01 Jan, 19:37


وقتی تو نیستی...

@Vaajpub

واج

01 Jan, 19:33


#عباس_کیارستمی در حال راهنمایی بازیگران فیلم خانه دوست کجاست؟ (۱۳۶۵)

این فیلم قسمت اول از سه‌گانه کوکر است؛ دو فیلم دیگر «زندگی و دیگر هیچ» و «زیر درختان زیتون» هستند.


@Vaajpub

واج

29 Dec, 20:20


در قلب آدمی جاهایی هست که هنوز به وجود نیامده‌اند و رنج به درونِ آن‌ها می‌رود تا بدان‌ها هستی بخشد.

#لئون_بلوا

@Vaajpub

واج

29 Dec, 09:08


خاطره‌ی داریوش مهرجویی از سکانس سیلی زدن خسرو شکیبایی به بیتا فرهی در فیلم هامون

بهترین کار این بود که به بیتا فرهی نگوییم که خسرو می‌خواهد بزندش، چون ناخودآگاه گارد می‌گرفت و این روی بازی‌اش اثر می‌گذاشت.
این را به خسرو گفتم و توضیح دادم که یک سیلی بیشتر نیست دیگر، حالا بعداً خودمان یک‌جوری توجیهش می‌کنیم!
این پلان را در یک برداشت گرفتیم و بعدش دیدم خسرو رفته یک گوشه و دارد زارزار گریه می‌کند، از بس‌ که وجدانش ناراحت شده بود و بیتا هم همین‌قدر شوکه بود. ولی پلان خیلی خوب از آب درآمد! البته من ته دلم بابت این حقه‌بازی شرمگین بودم، ولی چاره‌ای نبود.
جبر هنر خِرم را گرفته بود!
اگر بیتا خبر داشت قرار است سیلی بخورد محال بود بتواند این حیرت و جا خوردن را در بازی‌اش به این خوبی اجرا کند!

@Vaajpub

واج

29 Dec, 09:05


آسمان
و هرچه آبیِ دیگر
اگر چشمان تو نیست
رنگ هدررفته است

بر بوم روزهای حرام‌شده
چه رنگ‌ها که هدر رفتند
و تو نشدند.


#عباس_صفاری

@Vaajpub

واج

27 Dec, 18:49


خیلی راحت است که آدم موقع روز به همه‌چیز بی‌اعتنا باشد
اما شب همه‌چیز فرق می‌کند



#ارنست_همینگوی

@Vaajpub

واج

25 Dec, 19:18


سرتاسر دنیا، پسرانِ تمام طرف‌های درگیر برسر چیزی جان می‌دادند که به آن‌ها گفته شده بود وطن‌شان است...



#جوزف_هلر
- تبصرهء ۲۲ -

@Vaajpub

واج

25 Dec, 19:18


#مهدی_اخوان‌ثالث در ۱۸ آذر ۵۸:

- به‌طرف سوسیالیسم اسلامی پیش می‌رویم

- ما شهید دادیم که از شر اختناق و سانسور آسوده باشیم


@Vaajpub

واج

24 Dec, 10:48


آیا طبیعی است،
گریستن با صحنهٔ وداع فیلم‌های عاشقانه در این سن‌؟

و خجالت‌آور نیست
مخفیانه نگاه کردن عکس‌های کسی،
با چشم‌های ضعیف؟

حسِ دزدی پیر را دارم
که تپش‌های قلبش
دست لرزانش را رو می‌کند هربار

و چیزی از تو پنهان نیست
و چیزی از تو پنهان نیست

قلبم
به‌سختی کمر راست می‌کند این سال‌ها
تا تمام‌قد دربرابر عقلم بایستد


#لیلا_کردبچه

@Vaajpub

واج

21 Dec, 17:47


دورهٔ جدید کارگاه شعر

توضیحات:

- این دوره، در ادامهٔ دورهٔ قبلی است که در هشت جلسهٔ دوساعته برگزار می‌شد و ۱۰ دوره به‌طول انجامید.

- بنابراین عزیزانی که در دوره قبل شرکت داشتند، می‌توانند در دورهٔ جدید همراه باشند.

- برای عزیزانی که دورهٔ قبل را نگذرانده‌اند، دو جلسهٔ دو ساعتی رایگان برگزار می‌شود تا به سایر عزیزان برسند.

- دورهٔ جدید در ۱۰ جلسهٔ ۴ ساعتی برگزار می‌شود.

- شروع دوره اواسط بهمن‌ماه است و روزهای جمعه برگزار می‌شود.

- غیرحضوری است و در محیط تلگرام.

- در هر جلسه یک اثر از شرکت‌کنندگان تحلیل و بررسی می‌شود.

- در پایان دوره، آثار شرکت‌کنندگان بررسی و جهت انتشار در انتشارات واج، و با شرایط ویژه انتخاب می‌شوند.

- برای ثبت‌نام با شمارهٔ 09195710795 ازطریق پیامک، واتساپ، یا تلگرام در تماس باشید.

واج

21 Dec, 17:46


عمری به رهِ وفا نشستیم، عبث
دل، جز تو، به دیگری نبستیم، عبث
در کوی تو قدرِ هر سگی بیش از ماست
ما این همه استخوان شکستیم، عبث

#میرعبدالغنی_کشمیری

@Vaajpub

واج

21 Dec, 17:31


خیلی راحت است که آدم موقع روز به همه‌چیز بی‌اعتنا باشد
اما شب همه‌چیز فرق می‌کند



#ارنست_همینگوی

@Vaajpub

واج

21 Dec, 15:19


ما که دل کندیم از او، دیگر چه فرقی می‌کند
با سگان زرد باشد یا شغالان سیاه؟

#علی‌اکبر_یاغی‌تبار

@Vaajpub

واج

21 Dec, 06:51


- ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
- شعر و صدای #فروغ_فرخزاد

@Vaajpub

واج

21 Dec, 06:51


امروز روز اول دی‌ماه است
من راز فصل‌ها را می‌دانم
و حرف لحظه‌ها را می‌فهمم...



#فروغ_فرخزاد

@Vaajpub

واج

20 Dec, 12:37


- "جفت آدم یک‌جایی توی دنیا مشغول است. فقط باید پیدایش کنی."

بهادر سیگاری روشن کرد.

- "جمعیت زیاد است و جفت‌ها قروقاتی، پیدا کردنش سخت است. بابام همیشه جوراب‌های لنگه به لنگه می‌پوشید. مادرم حیفش می‌آمد جورابی را که لنگه نداشت دور بیندازد. فکر می‌کرد لنگه‌ء دیگرش یک‌روزی پیدا می‌شود. هیچ‌وقت هم پیدا نمی‌شد."



#فریبا_وفی
- ماه کامل می‌شود -

@Vaajpub

واج

20 Dec, 07:23


اینکه گاهی می‌خندم
اینکه گاهی با کسی حرف می‌زنم
راه‌رفتن روی زمینِ صاف است
در فاصله‌ای کوتاه
میان دو گودالِ عمیق



#لیلا_کردبچه

@Vaajpub

واج

19 Dec, 09:43


کلماتی هستند که می‌میرند
کلماتی هستند که کلماتِ دیگر را می‌بلعند
کلماتی هستند که با هیچ پاک‌کنی پاک نمی‌شوند
کلماتی هستند که در خواب راه می‌روند
کلماتی هستند که قلبشان از مشتشان بزرگتر است
کلماتی هستند که مثلِ تخته‌سنگ‌های دامنۀ کوهستان
خیس از بارانِ شبانه‌اند
و در زیرِ نورِ ستارگان برق می‌زنند

کلماتی هستند که هیچ‌وقت به دنیا نمی‌آیند
کلماتی هستند که فرصتِ گریه کردن ندارند
کلماتی هستند که مادر ندارند
کلماتی هستند که سرِ زا می‌روند
کلماتی هستند که تنهایند
کلماتی هستند که بعد از بیانشان سیگار می‌چسبد...


#حسین_پناهی

@Vaajpub

واج

19 Dec, 06:41


کشیش می‌خواست با من از خدا حرف بزند. اما من به طرفش رفتم و سعی کردم به او بفهمانم که برای من وقت کمی باقی مانده و نمی‌خواهم آن را با خدا از دست بدهم.



#آلبر_کامو
- بیگانه

@Vaajpub

واج

19 Dec, 06:40


‏- ماشینت بوی دریا می‌ده
- ماهی خریده بودم
- ماهی مرده که بوی دریا نمی‌ده
- هرچیزی موقع مرگ بوی اونجایی رو می‌ده که دلتنگشه
- وقتی من بمیرم، بوی تورو می‌دم...


@Vaajpub

واج

18 Dec, 05:29


آن‌هایی که شب‌ها دیرتر به خواب می‌روند
از زندگی
چیزهای بیشتری می‌خواهند



#ایلهان_برک

@Vaajpub

واج

18 Dec, 05:28


روایت دکتر مسعود نقره‌کار از مستند «خانه سیاه است» #فروغ_فرخزاد



حول‌وحوش سال ۵۵ وقتی مستندِ «خانه سياه است» را با جمعی از دوستان اهل سينما و قلم در خانۀ زنده‌ياد رضا ميرلوحی ديدم، شگفت‌زده، تازه به ارزش و ويژگیِ کارفروغ پی بردم.
پيش‌تر اين فيلم مستند را ديده بودم، اما سرسری از آن گذشته بودم، شايد هم عدم‌ آشنائی با اين بيماری امان نداده بود به اهميت کار پی ببرم. فروغ از آن شب برای من الگوی شاعر معصوميت‌های جسورانه و زيباترين عواطف انسانی، و روشنفکری شجاع شد.
وقتی شناخت بيشتری از بيماری جذام پيدا کردم و زندگی و کار با جذامی را تجربه کردم، دريافتم که گفتن ‌از درد و رنج جذاميان ساده است، اما رفتن و زندگی و کارکردن با آنان حکايت ديگری‌ است. تماس با جذامی، يعنی احتمال ابتلا به بيماری جذام، و فروغِ برآمده از خانواده‌ای مرفه، اين خطر مهيب را به جان خريد و با حس و عاطفه‌ای حيرت‌انگيز و تکان‌دهنده نسبت به جذاميان، و فراتر از آن، پذيرفتن کودکی از يک خانواده جذامی به‌عنوان فرزند، يکی از درخشان‌ترين شعرهایش را به تصوير، در توصيف مهربانی و انسانيت سرود.
نخستين روز آغاز به کارم با جذاميان را به ياد دارم. هرچه به محل کار جديدم، مرکز درمانی جذاميان در تهران نزديک‌تر می‌شدم اضطرابم بيشتر می‌شد. ترسيده بودم. به خودم اما نهيب زدم: «نترس مرد! نگران نباش، از آنچه در کودکی و نوجوانی در اعماق جامعه تجربه کردی سخت‌تر و تلخ‌تر نخواهد بود، و از آنچه به‌عنوان پزشک اورژانسِ بيمارستان سوانح سوختگی (مطهری) شاهد بودی.
و صدای ماندگار فروغ و تصوير او را با خود داشتم؛ صدا و تصويری دلگرم کننده که شعر شهامت بود: «.... با اين‌ها رفتار خوبی نکرده بودند. هرکس به سراغ‌شان رفته بود درحقيقت عيب‌شان را نگاه کرده بود. اما من، به خدا می‌نشستم سر سفره‌شان، به زخم‌هايشان دست می‌زدم، به دست و پايشان که انگشت نداشت دست می‌زدم، اين طوری بود که به من اعتماد کردند...»


@Vaajpub

واج

17 Dec, 14:08


نه آدمم
نه گنجشک
اتفاقی كوچكم
هربار که می‌افتم
دو تكّه می‌شوم
نیمی را باد می‌‎برد
نیمی را مردی كه نمی‌شناسم


#گراناز_موسوی

@Vaajpub

واج

16 Dec, 06:57


من دیگر باور دارم فقط یکبار در عمر عشقی می‌آید، حریق می‌شود و تو را آتش می‌زند. پس از آن عشق خانه‌برانداز، اگر جان به‌در ببری، عشق‌های بعد از آن حریق، کپی آن عشق خانمان‌برانداز اول است. این عشق‌هایی که می‌آیند و می‌روند، دیگر نه شعله دارند، نه شور. فقط عادت است، عادتی که شاید مدام تکرار شود.



#احمدرضا_احمدی
آپارتمان دریا

@Vaajpub

واج

16 Dec, 06:57


ايرانی به‌دليل آنكه در بی‌اعتمادی بزرگ شده است، به شیوه‌های مختلف سعی می‌کند مانع از تفسير صحيح اقداماتش توسط ديگران شود، و يا تعمداً ديگران را به تفسير خطا در مورد اعمال خود هدايت می‌كند
در حالی‌كه خودش سعی می‌كند با موفقيت اعمال ديگران را تفسير كند


#گراهام_فولر
- ژئوپلتيك ايران -
- ترجمهء #عباس_مخبر


@Vaajpub

واج

26 Nov, 20:32


خاطره #فریدون_مشیری از شعر کوچه

@Vaajpub

واج

26 Nov, 17:29


اخوان بعد از ۲۸ مرداد تصور می‌کنم به مشهد یا نیامد یا من در این‌باره اطلاعی ندارم .اولین‌بار که آمد سال ۴۱ بود و من هم تا آن تاریخ اخوان را از نزدیک ندیده بودم. من که سال‌ها با شعر او عاشقانه زیسته بودم، وقتی خودش را از نزدیک می‌دیدم خیلی برایم هیجان‌آور بود.
دوستی من با او از همان سال‌ها آغاز شد و خوشبختانه تا آخرین روزهای زندگی‌اش ادامه یافت و از بزرگترین سعادت‌های زندگی من بود این دوستی...


#محمدرضا_شفيعی‌كدكنى
- حالات و مقامات م. امید -

@Vaajpub

واج

26 Nov, 17:28


و مردم نمی‌دانند
چگونه می‌شود بی‌هیچ واژه‌ای
کسی را که این همه دور است
این همه دوست داشت...

#لیلا_کردبچه

@Vaajpub

واج

24 Nov, 06:56


داستان «حفره» از مجموعه‌داستان «گروسو»
اثر رامین پوران
نشر واج

@vaajpub

واج

24 Nov, 06:54


داستان «حباب» از مجموعه‌داستان «گروسو»
اثر رامین پوران
نشر واج

@vaajpub

واج

24 Nov, 06:54


داستان «انفجار» از مجموعه‌داستان «گروسو»
اثر رامین پوران
نشر واج

@vaajpub

واج

24 Nov, 06:52


داستان «ملحفه» از مجموعه‌داستان «گروسو»
اثر رامین پوران
نشر واج

@vaajpub

واج

24 Nov, 06:51


داستان «گروسو» از مجموعه‌داستان «گروسو»
اثر رامین پوران
نشر واج

@vaajpub

واج

24 Nov, 06:45


رامین پوران/ متولد 1366
نویسندۀ مجموعه داستان «گروسو»

رامین پوران متولد ۱۴/۱/۱۳۶۶ روستای ممبی از توابع شهرستان بهمئی در استان کهگیلویه و بویر احمد.تحصیلاتش را در رشته جامعه شناسی یک سال مانده به پایان رها کرد،و همین طور پیش از آن در رشته زیست شناسی..از کودکی کنجکاوی بسیاری در مورد هستی داشت و همین منجر به شروع مطالعات آزاد پراکنده اش  از سن دوازده سالگی شد.در سنین بالاتر کنجکاوی اش را در زمینه های ادبیات جهان، تاریخ، روانشناسی، فلسفه، جامعه شناسی و زبانشناسی پاسخ داد .از چهارده سالگی شروع به نوشتن شعر کرد و در سن شانزده سالگی به نویسندگی رو‌ آورد..او با قلم زدن در سبک و سیاق ها گوناگون داستان نویسی نزدیک به صد داستان و یک رمان نوشت که هیچ کدام از آنها را منتشر نکرد..چرا که عقیده داشت باید کاری را منتشر کرد که چیزی به جهان بیفزاید و یا از آن بکاهد.
کتاب بعدی او دوماه دیگر آماده ی چاپ می شود.
او هم اکنون ساکن کرج در استان البرز است



@Vaajpub

واج

24 Nov, 06:33


دربارهٔ مجموعه‌داستان «گروسو» اثر رامین پوران

به‌قلم حسین رضایی/ بخش دوم

@Vaajpub

واج

24 Nov, 06:33


دربارهٔ مجموعه‌داستان «گروسو» اثر رامین پوران

به‌قلم حسین رضایی/ بخش اول

@Vaajpub

واج

24 Nov, 06:30


.
«گروسو» اولین مجموعه داستان رامین پوران است که به‌تازگی منتشر شده، اما از تجربهٔ سالیان نویسنده خبر می‌دهد.
مجموعه‌ای در ۷۰ صفحه و شامل ۴۶ داستان کوتاه، که اغلب در فضایی سیال و شناور میان واقعیت و خیال سیر می‌کنند و مخاطب علیرغم باور داشتن به اینکه با خیال سروکار دارد، در سطرهای پایانی هر داستان، گویی با واقعیتی پذیرفته‌شده مواجه شده باشد، با خود می‌گوید: «چراکه نه!؟ چنین اتفاقی هم ممکن است افتاده باشد».

نویسنده برای رسیدن به درهم‌تنیدگی واقعیت و خیال، در هر داستان، به‌گونه‌ای خاصِ همان داستان عمل کرده و تکنیک‌های به‌کاررفته در داستان‌هایش به‌ندرت قابل حدس و پیش‌بینی از کار درمی‌آیند و درواقع نویسنده در هر داستان، مخاطب را به شکلی تازه غافلگیر می‌کند؛ گاهی با تنیدن جزییات خیالی بر پیکرهٔ واقعیت، و اغلب با افزودن جزئیات واقعی و قابل پذیرش بر پیکرهٔ خیال.

«گروسو» را می‌توان از جدی‌ترین مجموعه داستان‌های دههٔ اخیر دانست

#رامین_پوران
#گروسو
#نشر_واج

@Vaajpub

واج

24 Nov, 06:23


امروز به معرفی یکی از کتاب‌های نشر واج و مؤلف آن می‌پردازیم:

واج

22 Nov, 20:28


فیلم مستند آخرین کلام
مصاحبه ناصر تقوایی و محمود دولت‌آبادی
با #احمدشاملو
ساخته مسلم منصوری

@Vaajpub

واج

22 Nov, 09:20


شعر و صدا؛ محمد امینی
موسیقی؛ میکیس تئودوراکیس
از کتاب «بازی با دندانِ لق»


@mehmanietaknafareh

واج

22 Nov, 06:12


وقتی #رضا_براهنی شعر خود را از زبان #محسن_نامجو می‌شنود:


- معشوق جان به بهار آغشتهٔ منی...

@Vaajpub

واج

20 Nov, 10:31


لحظهٔ بردن جنازه ناصرالدین شاه

اردیبهشت 1275

گفته شده آخرین کلمات وی پس از ترورش اینها بودند: "من بر شما جور دیگری حکومت خواهم کرد اگر زنده بمانم."


@Vaajpub

واج

18 Nov, 19:45


گفتم: آباد توان ساخت دلم را، گفتا:
حسن این خانه همین است که ویران مانَد

#فروغی_بسطامی

@Vaajpub

واج

17 Nov, 19:03


می‌خواستم شعری باشم
که خوانده شوم
حرفی که
شنیده شوم
اما
درختی شدم
که بریده شوم
خاطره‌ای که فراموشم کنند
خیابانی که از آن بگذرند.


✍️ #زهرا_گریزپا
📚 رو به زخم
🏢 #نشر_واج

@Vaajpub

واج

17 Nov, 19:00


کفش
ابداع پرسه‌های من بود
و چتر
اختراع بی‌سامانی‌هایم...


#حسین_پناهی

@Vaajpub

واج

17 Nov, 18:13


نقاشی ناتمام #فروغ_فرخزاد از چهرهٔ خودش

@Vaajpub

واج

17 Nov, 06:10


من زیباترین شعرم
اگر شاعرم تو باشی
من سرسبزترین باغم
اگر باغبانم تو باشی

رودی که فرورفته در فکر تو
فراتی ا‌ست که نامش خوشبخت است
دجله‌ای است که عاقبتش است خیر است
وصف تو
عبادتی بی‌وقف
روی تو قبله‌ای‌ است بی‌وصف ...


✍️ #فرهود_عباسی‌فرد
📚 مرد بی‌چشم
🏢 #نشر_واج

@vaajpub

واج

16 Nov, 16:26


از کتاب‌های نشر واج

@Vaajpub

واج

16 Nov, 08:26


ای آتشی که ابراهیم را نسوزاند
ای دریایی که موسی را غرق نکرد
ای نهنگی که یونس را نخورد
دلتنگی
جای همۀ شما
ما را کشت


✍️#حنانه_مهری
📚 همۀ شعرهایم بهانه است
🏢 #نشر_واج

@vaajpub

واج

16 Nov, 06:00


بوسه‌های خداحافظی تلخ‌اند
تلخ،
آقای مسئولِ کنترلِ بلیت!
و تلخ‌تر آنکه ما هردو شاعریم


قطارها سوت می‌کشند
و شاعرانی که نزدیک ایستگاه خانه دارند
شعرهای غمگین‌تری می‌نویسند


#لیلا_کردبچه

@leila_kordbacheh

واج

15 Nov, 19:19


ترانهٔ «دامن‌کشان» با صدای ویگن.

ملودی این کار در آذربایجان و ارمنستان و ایران و... رواج دارد.

@Vaajpub

واج

15 Nov, 16:07


آفتاب را دوست دارم؛
به‌خاطر پیراهنت روی طناب رخت،
باران را
اگر می بارد بر چتر آبی تو،
و چون تو نماز خوانده‌ای، خداپرست شده‌ام.



#بیژن_نجدی

@Vaajpub

واج

14 Nov, 12:17


از کتاب‌های نشر واج

واج

14 Nov, 12:16


📚از دیوان اشعار مرحوم احمد شهامتی رونمایی شد

به گزارش اخبار جهرم، در هفته فرهنگ جهرم از دیوان اشعار مرحوم احمد شهامتی به نام «دیوان آرش» رونمایی شد.

این مجموعه که شامل غزل، مثنوی، رباعی و دوبیتی، چهارپاره و شعرهای آزاد این شاعر فقید جهرمی است توسط انتشارات واج در دویست صفحه به چاپ رسیده است.

احمد شهامتی خوشنویس و شاعر جهرمی متخلص به آرش، در سال ۱۳۲۵ در شهرستان جهرم، محلۀ کلوان چشم به جهان گشود. ایشان شاعر و مؤسس انجمن خوشنویسان ایران شعبۀ جهرم بودند. ایشان پس از گذراندن عمری پربار در زمینۀ هنر و ادبیات فارسی در سال ۱۳۸۶ به رحمت ایزدی پیوست و در قطعۀ هنرمندان به خاک سپرده شد.

━━━━━━━━━━━━━━━━━━━
🔻اخبار فوری، معتبر و متنوع از جهرم
در پربازدیدترین رسانه‌ی خبری فارس

اینستاگرام👇
instagram.com/akhbarejahrom.ir/

واتساپ اخبار جهرم ۱۰۳👇
https://chat.whatsapp.com/LBsWiJI3EIJCrJh7HbQtWg

تلگرام👇
t.me/akhbarejahrom
سروش👇
https://splus.ir/akhbarejahrom
ایتا👇
https://eitaa.com/akhbarejahrom
گپ👇
https://gap.im/akhbarejahrom

واج

13 Nov, 18:09


مستندی کوتاه
درباره‌ٔ خودکشی #صادق_هدایت


@Vaajpub

واج

11 Nov, 18:37


عادت کرده‌ایم
آنقدر که یادمان رفته است شب
مثل سیاهی موهایمان ناگهان می‌پرد
و یک روز
آنقدر صبح می‌شود
که برای بیدار شدن
دیر است...


#لیلا_کردبچه

@leila_kordbacheh

واج

11 Nov, 14:47


داستان صوتی
«دراکولا»

نویسنده: #وودی_آلن
ترجمه: حسین یعقوبی
اجرا: بهروز رضوی

@Vaajpub

واج

11 Nov, 14:21


امروزِ ما بیچارگان امیدِ فرداییش نیست
این دانی و با ما هنوز امروز و فردا می‌کنی؟

#شهریار
@Vaajpub

واج

11 Nov, 09:31


ویدئویی کمتر دیده شده از روزهای آخر زندگی باشکوه مرحوم عباس معروفی 🖤
.
#عباس_معروفی

@Vaajpub

واج

11 Nov, 05:32


▪️بهمن محصص: مسلم است من یک پرسوناژ تاریخی هستم. من برای این آب و خاک، یک پرسوناژ تاریخی هستم. روی این اصل، عجیب مواظب خود هستم.

▫️ویدیویی که می‌بینید مربوط است به مستند کوتاهی با عنوان «چشمی که می‌شنود» ساخته احمد فاروقی مربوط به سال 1346


#بهمن_محصص

@Vaajpub

واج

08 Nov, 20:37


وقتي از دنيا رفتم دوست دارم مردم درباره‌ام بگويند، گناهانش بسيار بود، اما آثارش خوانده شد.


#جی_پی_دانليوی

@Vaajpub

واج

02 Nov, 09:58


برای تهیۀ کتاب «سراسیمه در مکث» اثر احسان افشاری، با بخش فروش نشر واج در ارتباط باشید: @vajpub

واج

02 Nov, 09:57


چند رباعی از مجموعۀ «سراسیمه در مکث» #احسان_افشاری


چشــم تو ادامۀ شبی غمگین اسـت
ابروی تو ردِّ خــوشۀ پرویــن اسـت
پیوسته دو ابروی تو، بالای دو چشم
نایاب‌ترین شکلِ رباعی، این اسـت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ای خـونِ دویـده در رگِ اشعـارم،
ای نبضِ دقیــــقه‌های بی‌تکرارم،
تو جـانِ منی و اعترافم این است:
از جانِ خودم دوست‌ترت می‌دارم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

هم‌صحبتِ این جهانِ مبهم نشدیم
بازیــچۀ شـاعـران عالـــم نشدیم
مـانند دو تـا واژۀ بـاران و درخــت
ما هیــچ زمان، قافیۀ هم نشدیم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

این گوش به آن گوش روایت کرده،
دیــوار بـه دیــوار حکــایت کرده،
مــانند دو تا اتـاق در تـاریکـــی،
تنهـاییِ مـا بـه‌هــم سـرایت کـرده

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

این خانه صدای پای خش‌خش دارد
در خود دوهــــزار روحِ سرکش دارد
آرام‌تر از همیـشه ترکـم کـن، عشـق!
ایـن خـاطره احتـــمالِ ریـزش دارد


@Vaajpub

واج

02 Nov, 09:52


مطمئنم بار اوّل نیست که
در همین بن‌بست ترکم می‌کنی
شرط می‌بندم نمی‌دانی خودت
چندمین‌بار است ترکم می‌کنی...



شعر و صدای #احسان_افشاری

@Vaajpub

واج

02 Nov, 09:52


با پرسشی بزرگ، ولی مضحک
چشم از تمام منظره‌ها بستم
او سایۀ من است در این بازی،
یا این منم که سایۀ او هستم؟


شعر و صدای #احسان_افشاری

@Vaajpub

واج

02 Nov, 09:35


احسان افشاری متولد چهارم بهمن‌ماهِ سال 1365 تهران، از شاعران جوانی است که در یک دهۀ اخیر به‌عنوان شاعری توانمند و جدی خوش درخشیده است.

از احسان افشاری از آغاز تا به امروز، چندین مجموعه‌شعر موفق در قالب‌های سنتی و نو منتشر شده است، مانندِ:

ـ از کتیبه تا کوبلن
ـ دندانه‌های سینِ احساسم
ـ سایه
ـ بیگانه
ـ مادام
ـ سراسیمه در مکث


افشاری در سال‌های اخیر، دست به تجربه‌های جدی در عرصۀ موسیقی زده است و از دکلمه‌های متفاوت و تکنوازی‌های هنرمندانه، تا سرایش ترانه‌های ماندگار و همکاری با خواننده‌های مطرح همچون سالار عقیلی و...، تا خلق نمایش‌های منظومِ «شطرنج» و «پیروز و پریزاد» و... و همکاری با علی قمصری را به جامعۀ هنر و ادبیات عرضه کرده‌است.

@Vaajpub

واج

02 Nov, 08:57


«سراسیمه در مکث» تازه‌ترین اثر احسان افشاری است که توسط نشر واج منتشر شده‌است.

احسان افشاری از نخستین مجموعه‌هایش در تلاش بوده تا قدمی فراتر از مرزهای شناخته‌شده و پذیرفته‌شدهٔ زیبایی‌شناسیِ شعر بگذارد، چه آن‌جا که در حوزه‌های واژگانی، «خاک‌بادک» و «زیباییِ منحصربه‌جمع» و... را ساخته بود، چه آن‌جا که در شعرهای سپیدش دست به فراروی‌های ساختاری زده بود، و چه این‌جا و در این مجموعه‌رباعی، که دست در پیکرهٔ رباعی برده‌است؛ همان رباعی‌ای که همه می‌دانیم ساختمندترین قالب شعر فارسی است و دست بردن در سازوکار آن، کارِ ساده‌ای نیست، چه رسد به این‌که شاعری بخواهد چیزی به آن پیکره بیفزاید، و آن چیز، بخشی زینتی و جدا از پیکره، به‌مثابهٔ گوشواره نباشد، بلکه در ادامهٔ اندامِ سازوارِ آن رباعی، روییده و رشد کرده باشد:

از من به تو نامه‌ای غم‌انگیز رسید
از تو به من انتظارِ یک‌ریــز رسید
رفتی و تمـــام فصل‌ها زرد شدند
بـا کـوچ تـو پاییـز بـه پاییـز بـه پاییـز بـه پاییـز رسید



«سراسیمه در مکث» در 70 صفحه منتشر شده‌، و در دو بخشِ «دفتر اول» و «دفتر دوم»، 60 رباعی زیبا و متفاوت را دربر گرفته‌است.




@vaajpub

واج

02 Nov, 07:35


امروز به معرفی یکی از کتاب‌های نشر واج و مؤلف آن می‌پردازیم:

واج

01 Nov, 20:19


زنی که با یک کتاب، شعر، آهنگ یا حتی یک فنجان قهوه حالش خوب می‌شود، هیچکس در برابر او پیروز نمی‌شود.
حتی زندگی در مقابلش شکست می‌خورد.


#جبران_خلیل_جبران

@Vaajpub

واج

31 Oct, 19:26


شما واژه‌,ٔ «بسیار» رو سر هرچیزی بذارید تباهیه…


@Vaajpub

واج

31 Oct, 16:08


کسی چه می‌داند من امروز چندبار فرو ریختم، چندبار دلتنگ شدم
از دیدن کسی که فقط پیراهنش شبیه تو بود!


#ژوان_هریس
-کفش‌های آب‌نباتی -

@Vaajpub

واج

30 Oct, 07:18


درنا در بزرگراه

به‌زودی منتشر می‌شود

واج

30 Oct, 07:15


درختی دیوانه‌ام
که برای اجاق زمستانت اگر هیزم بخواهی،
ریشه‌هایم را بیرون می‌آورم از خاک
و به‌سمت آتش قدم برمی‌دارم

چیزی از من بپرس
کاری از من بخواه
که تنها من جوابش را بدانم
که تنها من از عهده‌اش برآیم

بخواه تا بمیرم
بخواه تا زنده بمانم
بخواه تا کاری کنم برایت
مثل دم کردن چای در شبی برفی،
مثل انداختنِ چند تکه یخ در لیوانِ تابستان،
مثل روشن کردنِ سیگارت در اتاقی تاریک،
مثل هر کار دیگری
که دوست داری تنها یک ‌نفر برایت انجام دهد

بپرس از من که چگونه از پاهایم گذشته‌ام
و با قلبم به‌سراغت آمده‌ام
چون درختی که با برگ‌هایش
خود را به پاییز می‌رسانَد

بخواه از من که برایت توضیح دهم
با من چه کرده‌ اندوهت
که بعد از این
هرجا درختی دربرابر زرد شدن مقاومت کند
خودم
یک‌تنه آبروی پاییز را می‌خرم.


#لیلا_کردبچه
«درنا در بزرگراه»

@leila_kordbacheh

واج

30 Oct, 06:56


@vaajpub

واج

29 Oct, 14:05


ای روزهای خوب که در راهید!
ای جاده‌های گمشده در مِه!
ای روزهای سختِ ادامه!
از پشت لحظه‌ها به در آیید.
ای روز آفتابی!
ای مثل چشم‌های خدا آبی!
ای روزِ آمدن!
ای مثل روز، آمدنت روشن!
این روزها که می‌گذرد، هر روز
در انتظار آمدنت هستم
اما
با من بگو که آیا من نیز
در روزگارِ آمدنت هستم؟


به مناسبت سالگرد درگذشت #قیصر_امین‌پور

@Vaajpub

واج

26 Oct, 16:24


فریاد مرا گرچه سرانجام شنیدی
ای دوست! به داد دل من دیر رسیدی

از یاد بِبَر قصه‌‌ی ما را هم از امروز
درباره‌ی ما هرچه شنیدی نشنیدی


#فاضل_نظری

@Vaajpub

واج

26 Oct, 04:21


می‌خواهی دلتنگت نباشم
انگار كه بخواهی شيروانی‌های رشت خيس نباشند
انگار كه بخواهی زمستان‌های الموت سرد نباشند
انگار كه بخواهی پاييزهای چنار كاشان زرد نباشند

دنيا اما كاری به خواستن هيچ‌كس ندارد
من هم سال‌هاست می‌خواهم کنارم باشی...


#لیلا_کردبچه

@leila_kordbacheh

واج

25 Oct, 18:28


دست‌ها
چیزهای خوبی‌اند
به‌خصوص اینکه
از عشقبازی برگشته باشند


#ریچارد_براتیگان

@Vaajpub

واج

25 Oct, 15:58


آنجایی‌که باد نمی‌وزد
آدم‌ها دو دسته می‌شوند:

آن‌هایی که بادبادکشان را جمع می‌کنند
و آن‌هایی که می‌دوند
تا بادبادكشان بالا بماند.


@Vaajpub

واج

24 Oct, 16:16


مؤلفانی که قصد انتشار کتاب دارند، بهتر است برای حضور در نمایشگاه کتاب ۱۴۰۴، زودتر اقدام کنند

واج

24 Oct, 16:16


🔘 نشر واج 🔘 ناشر تخصصی ادبیات 🔘

🖋 شعر
🖋 داستان کوتاه
🖋 رمان
🖋 نمایشنامه
🖋 ترجمه
🖋 پژوهش
🖋 نقد ادبی و...

☎️ ارتباط با ما:

🔘 تلفن: 09123151251
🔘 ایمیل: [email protected]
🔘 سایت: vaajpup.cm || @vaajpub.ir
🔘 کانال تلگرام: @vaajpub
🔘 اینستاگرام: https://instagram.com/vaajpub
🔘 ارتباط در تلگرام: @Vajpub

واج

24 Oct, 16:15


می‌دونی بدترین قسمت خیانت چیه؟
اینه که هیچ‌وقت از طرف دشمن نیست.


🎥 جاده‌ای به‌سوی تباهی

@Vaajpub

واج

24 Oct, 11:35


عشق آدم را به جاهای ناشناخته می‌برد؛
به ایستگاه‌های متروک
به خلوت زنگ‌زده‌ء واگن‌ها
به شهری که فقط آن ‌را در خواب دیده‌ای

وقتی عاشق ‌شدی،
ادامه این شعر را تو خواهی نوشت


#رسول_یونان

@Vaajpub

واج

23 Oct, 19:31


https://t.me/kolbe14

اشعار لیلا کردبچه

واج

23 Oct, 19:07


دنبال کرد خیل غمت اهل درد را
من ناتوان‌تر از همه بودم،
مرا گرفت...


#بابافغانی_شیرازی

@Vaajpub

واج

22 Oct, 20:27


شب از شب‌های پاییزی‌ست
از آن همدرد و با من مهربان شب‌های شک‌آور،
ملول و خسته‌دل، گریان و طولانی
شبی که در گمانم من که آیا بر شبم گرید، چنین همدرد،
و یا بر بامدادم گرید، از من نیز پنهانی

و اینک ـ خیره در من مهربان ـ بینم
که دست سرد و خیس‌اش را
چو بالشتی سیه زیر سرم ـ بالین سوداها ـ گذارد شب
من این می‌گویم و دنباله دارد شب ...

خموش و مهربان با من
به‌کردار پرستاری سیه پوشیده پیشاپیش، دل برکنده از بیمار،
نشسته درکنارم، اشک بارد شب
من این می‌گویم و دنباله دارد شب...


#مهدی_اخوان‌ثالث

@Vaajpub

واج

21 Oct, 08:26


آهای غمی که
مثل یه بختک رو سینۀ من شده‌ای آوار...


شعر #حسین_منزوی
صدای #همایون_شجریان

@Vaajpub

واج

21 Oct, 03:04


هزار کاکُلی شاد
در چشمان توست
هزار قناری خاموش
در گلوی من

عشق را
ای کاش زبان سخن بود...


#احمد_شاملو

@Vaajpub

واج

20 Oct, 19:56


نکند شب شود و
ماه نتابد!

نکند تاری از موی تو را
باد
به سرزمین شعرها بیاورد
و من نباشم!

خیالت باید باشد
تا
واژه‌ها متولد شوند

راستی
بافتن خیالت، این‌روزها
همه را شاعر‌ کرده

#کوروش_مهرگان

@soroudehayeshoma

واج

20 Oct, 10:31


برای انتشار سروده‌هایتان در کانال «سروده‌های شما» وابسته به نشر واج، آثار خود را به آیدی @vajpub بفرستید

واج

20 Oct, 10:13


هزار کاکُلی شاد
در چشمان توست
هزار قناری خاموش
در گلوی من

عشق را
ای کاش زبان سخن بود...


#احمد_شاملو

@Vaajpub

واج

19 Oct, 17:23


- صدای پای آب
#سهراب_سپهری
- صدای خسرو شکیبایی
- بخش هفتم

@Vaajpub

واج

19 Oct, 17:23


- صدای پای آب
#سهراب_سپهری
- صدای خسرو شکیبایی
- بخش ششم

@Vaajpub

واج

19 Oct, 17:22


- صدای پای آب
#سهراب_سپهری
- صدای خسرو شکیبایی
- بخش پنجم

@Vaajpub

واج

19 Oct, 17:22


- صدای پای آب
#سهراب_سپهری
- صدای خسرو شکیبایی
- بخش چهارم

@Vaajpub

واج

19 Oct, 17:21


- صدای پای آب
#سهراب_سپهری
- صدای خسرو شکیبایی
- بخش سوم

@Vaajpub

واج

19 Oct, 17:21


- صدای پای آب
#سهراب_سپهری
- صدای خسرو شکیبایی
- بخش دوم

@Vaajpub

واج

19 Oct, 17:21


- صدای پای آب
- #سهراب_سپهری
- صدای خسرو شکیبایی
- بخش اول

@Vaajpub

واج

19 Oct, 13:06


عشق تو را من اختراع کردم
تا در زیر باران بدون چتر نباشم
پیام‌های دروغین
از عشق تو برای خودم فرستادم!
عشق تو را اختراع کردم
چونان کسی که در تاریکی
تنها می‌خواند، تا نترسد!


#غادة_السمان

@Vaajpub

واج

19 Oct, 10:52


کاش باران ببارد...
بوی کاهگل
آواز پرنده را پررنگ‌تر می‌کند


#محمدابراهیم_جعفری

@Vaajpub

واج

18 Oct, 20:02


نامۀ منتشرنشده‌ای از #صادق_هدایت



توقیف کتاب «اوسانه» و «نیرنگستان» از سوی ادارۀ شهربانی و وزارت معارف


به‌گفتۀ #مجتبی_مینوی پس از انتشار و توزیع کتاب نیرنگستان ناشر آن از پرداخت حق‌التالیف هدایت طفره می‌رفت و هدایت که از ناشران آزرده‌خاطر بود به تلافی، نسخه‌ای از نیرنگستان را دست گرفت و زیر جملاتی که حساسیت جماعت سانسورچی را برمی‌انگیخت خط‌های قرمز کشید و کتاب را به مینوی داد و از او خواست که آن را به ناظر سانسور وزارت معارف نشان بدهد. مینوی هم به درخواست هدایت عمل کرد و به این ترتیب کتاب در محاق توقیف قرار گرفت.
پس از آن ناشر کوتاه آمد و حق هدایت را پرداخت و آن‌گاه هدایت به صرافت افتاد تا کتاب را آزاد کند و نامۀ فوق را نوشت.

@Vaajpub

واج

18 Oct, 18:47


شاملوخوانیِ #عباس_کیارستمی


هراس من باری
همه مردن در سرزمینی‌ست
که مزد گورکن
از آزادی آدمی، افزون‌تر باشد...

@Vaajpub

واج

18 Oct, 05:57


فیلم مستند
ولی افتاد مشکل‌ها (۱۳۴۴)
کارگردان: هژیر داریوش
فیلم مستند
تدوینگر: روح الله امامی
صدابردار: قاسم آقاسی

رفتار و خلق و خوي نوظهور بين جوانان شهر تهران در دهه چهل شمسی

@Vaajpub

واج

18 Oct, 05:13


شعرخوانی #احمد‌_شاملو

@Vaajpub

واج

17 Oct, 18:12


مؤلفانی که قصد انتشار کتاب دارند، بهتر است برای حضور در نمایشگاه کتاب ۱۴۰۴، زودتر اقدام کنند