ذهن مواج من🌊 @zehnemawajeman Channel on Telegram

ذهن مواج من🌊

@zehnemawajeman


اینجا قسمتی از من است که به واژه تبدیل میشود

ذهن مواج من (Persian)

با ورود به کانال تلگرام "ذهن مواج من"، شما وارد دنیایی از آرامش و تمرکز خواهید شد. این کانال منحصر به فرد به شما کمک می کند تا با استفاده از تمرین های ذهنی و مدیتیشن، درون خود را کشف کنید و با استرس های روزمره خود مقابله کنید. با مطالب متنوع و الهام بخش ارائه شده در این کانال، شما می توانید به بهبود روحیه و رشد شخصی خود بپردازید. آیا شما دنبال یک راهنمایی برای تسلط بر ذهن و افزایش آگاهی خود هستید؟ پس بهترین انتخاب برای شما کانال "ذهن مواج من" است. از این پس، همراه ما باشید و به دنیای جدیدی از آرامش و تمرکز وارد شوید.

ذهن مواج من🌊

21 Nov, 14:08


چه غمی بر جانم افتاده؛ از آنهاییست که بر من چنگ زده و قصد دل کندن ندارد.

ذهن مواج من🌊

21 Nov, 10:25


قطعه‌‌ای از من كنار توست؛ و قطعهای كنار خودم!
و قطعاتم دلتنگ یکدیگرند، می‌شود بیایی؟


_محمود درویش

ذهن مواج من🌊

20 Nov, 19:02


_لیلی موهات بوی دارچین میده.

ذهن مواج من🌊

20 Nov, 17:51


این بار برایت می نویسم:
دستانت خانه ی تن است؛ آنجا که خانه ی تن باشد، همان وطن است.

ذهن مواج من🌊

20 Nov, 15:37


پیکرم خاکیست برای بذر بوسه هایت، بیا و در من عشق بکار، جوانه هایم برای تو، گر تاب آوردند و نهال شدند، نهال ها برای تو، تن سبز ام برای تو.

ذهن مواج من🌊

20 Nov, 14:47


چقدر صفت صبوری متزلزل ام می گرداند؛ تا کی به انتظار نشینم تا نشانه هایت را میان خود بینم؟

ذهن مواج من🌊

20 Nov, 09:52


اگر تونستی بخواب
اگر تونستی خسته شو
اگر تونستی بمیر
اما تو نمی‌میری
تو سگ‌جونی ژوزه


_کارلوس آندراده

ذهن مواج من🌊

19 Nov, 22:13


ولی بابا برام یه شعر بامزه ی بدون ربط و قافیه گفته و همین شیرین ترش می کنه.

ذهن مواج من🌊

19 Nov, 20:55


نمی دانم، شاید عشق همین آغوش های لایتناهی باشد.

ذهن مواج من🌊

19 Nov, 13:32


این روز ها میان افکار خویش له می شوم.

ذهن مواج من🌊

19 Nov, 12:09


این بار برای خویش خواهم‌ جنگید‌.

ذهن مواج من🌊

19 Nov, 08:22


I was the dark part of sky, you were the red part of sun.

ذهن مواج من🌊

18 Nov, 20:32


این بار برای خودمان می نویسم.
نقطه سر خط.
عنوان: داستان دست ها.

ذهن مواج من🌊

18 Nov, 19:49


ترا من چشم در راهم شباهنگام
که می گیرند در شاخ «تلاجن» سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم؛
ترا من چشم در راهم.

شباهنگام. در آندم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند؛
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یاد آوری یا نه، من از یادت نمی کاهم
ترا من چشم در راهم.


_نیما یوشیج