مسعود ریاعی @msudriai Channel on Telegram

مسعود ریاعی

@msudriai


مسعود ریاعی (Persian)

مسعود ریاعی یک کانال تلگرامی فوق العاده برای علاقمندان به ادبیات و شعر فارسی است. این کانال توسط کاربر با نام کاربری msudriai اداره می‌شود و هدف آن اشاعه و ترویج ارزش‌های فرهنگی و ادبی ایرانی است. با عضویت در این کانال، شما به دنیای زیبایی‌های شعر فارسی و ادبیات عمیق و پرمعنا وارد خواهید شد. آیا علاقه‌مند به شعر و داستان‌های زیبا هستید؟ آیا دوست دارید با آثار بزرگان ادبیات ایران آشنا شوید؟ اگر پاسخ شما بله است، پس مسعود ریاعی کانالی مناسب برای شماست. همچنین این کانال بهترین فرصت برای تبادل نظر و بحث درباره آثار ادبی با سایر اعضا می‌باشد. از این به بعد، با مسعود ریاعی همراه باشید و با بهترین‌های ادبیات فارسی آشنا شوید.

مسعود ریاعی

28 Oct, 19:45




غمگین مباش الله با ماست.....






●آنان که خدا را یافته اند، "چیز"ی نمی خواهند. آنان که "چیز"ی می خواهند، هنوز خدا را نیافته اند.

● زیرا آنکه خدا را دارد، اصل را دارد و آنکه اصل را دارد تمام هستی مسخّر اوست. پس به چیزش احتیاج نیست. چنین کسانی برتری شان بخاطر داشتن چیزهای بسیار نیست. برتری شان به برکت وجود خود خداوند است. و این است معنای "اَنتُم الاَعلَونَ وَ اللهُ مَعَکُم" (شما برترین هستید زیرا خدا با شماست!)

●پس آنگاه که نزد خدای رحمن اند، در سکوتی اعجاب انگیز بسر می برند، و هیچ سخنی به درخواست نمی گویند مگر آنگاه که خداوند خود اذن شان دهد "لا یَتَکَلَّمُونَ اِلّا مَن اَذِنَ لَهُ الرَّحمنُ"، که در این صورت نیز باز سخن شان خدایی است و جز به حق نمی گویند.



مسعود ریاعی🌸

مسعود ریاعی

23 Oct, 16:29


.🪴‍ " تعلیم نهایی "

مرحله‌ای متعالی از تعلیم هست
تحت عنوان " تعلیم ندادن " !

این همان تعلیمِ نهایی و خاموش است
که حقیقتِ تعلیم را در وجود سالک متبلور میکند.

مسعود ریاعی🌸

مسعود ریاعی

22 Oct, 17:23


🪷 " رخش رستم "

رخشِ رستم ، نفسِ رستم است
که بر آن سوار است.
آن که بر نفسش مسلط است ،
پهلوانی است که بر جهان مسلط است.

مسعود ریاعی🌸

مسعود ریاعی

21 Oct, 14:51


.
🦋“ لذت و شادکامی کیفیتی خداداده است ”

□ تا می‌توانی با نشاط باش و از زندگی‌ات لذت ببر. از فرصتی که خداوند در اختیارت گذاشته ، لذت ببر. اما لذت معقول. لذتی که باعث آزار رساندن به دیگری نمی‌شود. لذتی که به دیگران آسیب نمی‌زند. خداوند مخالف لذت و‌ شادمانی نیست. اگر کسی چنین چیزی به تو القا کرده ، دروغ گفته است. فریبت داده است. زیرا ذهن افراد محزون را راحت‌تر می توان در دست گرفت.

□ حزن و اندوه نشانهٔ خداداری نیست. مگر نخوانده‌ای که فرمود ؛” اِنَّ اَولِیاءَ اللهِ لا خَوفٌ عَلَیهِم و لا هُم یَحزَنُونَ ”.
خوف و حزن را دور بینداز.
به زندگی سلام کن و از داشته‌هایت لذت ببر.
در حسرت نداشته‌هایت فرو نرو.
داشته‌هایت را - اگرچه اندک باشند - دریاب.
توجه به داشته‌های نیک‌ خداداده‌ات ، خودْ یک شکرگزاری عملی است و باعث ازدیاد آنها می‌شود.

□ تو فقط زمانی که شاد و بانشاطی می‌توانی به خود و به خلق خدا خدمت کنی. حزن و اندوه و توی سَر زدن مشکلی را حل نمی‌کند بلکه مدام بر مشکلات می‌افزاید. آرامش و نشاط از خردمندی است.
□ عصری که در آن بسر می‌بریم به اندازهٔ کافی سختی و فشار دارد ، آن را با حزن و افسردگی و غم‌پروری افزون‌تر نکن. تا می‌توانی خوش‌حال باش و خوش‌حالی بخش. سالم باش و سلامتی بخش. بدان که اغلب جنایت‌ها و نابهنجاری‌ها در سطح جهان ، مربوط به انسان‌های محزون و افسرده و ناشاد است. انسان شاد و شادکام نمی‌تواند جنایت کند. این تقریباً محال است. جنایت‌ ، کارِ انسانِ بیمار و محزون و ترسان است. تو شاد و بانشاط باش. در هر حالی از جریان حیات انرژی بگیر و دیگران را روحیه ببخش. این شیوهٔ درست زندگی و شیوهٔ درست روبرو شدن با مشکلات عدیده است.


مسعود ریاعی🌸

._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._.

🪴چو آگاه شدی
         آگاهی بخش باش
                      تا آگاه‌تر شوی

مسعود ریاعی

18 Oct, 17:30


‍ دلسوزی!

کار "خیر" کردن از روی دلسوزی امکانپذیر نیست. زیرا کار خیر حکیمانه است اما دلسوزی ریشه در حماقت دارد. منبعث از جهل است. هیچگاه بخاطر دلسوزی وارد کاری نشو. هیچ حکیمِ عاقلی دلسوز نیست و بر اساس دلسوزی کاری را انجام نمی دهد. ریشۀ دلسوزی، در ظلمت نافهمی است. در حزن است. زیرا دلت سوخته است. اما ریشۀ "خیر" در نشاط و فرزانگی است. کار خیر فقط از ریشۀ خود سر بر می آورد. دلسوزی، میوۀ خیر نمی دهد. خزه های روی آب کجا انگور می دهند؟! اقدام ناآگاهانه چه بسا مصیبت و رنج بیشتر ببار آورد. بسیاری کارهایشان صرفاً از روی احساس و عواطف است. آنها بندۀ احساسات خودند. احساسی زودگذر به آنها می گوید چه بکنند یا چه نکنند. پس آزاد نیستند. اسیر احساسات اند. کارشان فهیمانه نیست. و برای همین است که چون از کارهای خود طرفی نمی بندند همواره به دست بی نمک خود نفرین می کنند. حال آنکه از اول هم قرار نبوده به آنها پاداش حکیمانه ای برسد! زیرا اعمال آنان ناقص است. کارهای به ظاهر خیرشان، نه خیر است و نه حکیمانه. پاداشِ ناب الهی از آنِ آگاهانِ مُخلَص است. همان کسانی که معرفت را توسعه می دهند و در هر کاری حکمت را می چشند و می چشانند. اینان وقتی کار خیری را انجام می دهند، آزادانه و آگاهانه به انجام می رسانند. اما دلسوزی، کور عمل می کند. نشانِ انسان ناقص است. انسانِ به کمال نرسیده. انسانِ گم شده در عواطف خویش. انسانی که پر از ضعف است و میخواهد با دلسوزی ضعف های نفسانی اش را بپوشاند. انسانی که کالبد عاطفی اش پر از سوراخ و شکاف است و در یک کلام، انسان به وحدت نرسیده است. برای همین است که کارش همیشه ناقص و أبتر است. بدترین نوع دلسوزی، دلسوزی به حال خود است. انسانی اینچنینی با اتخاذ چنین طرفند روانی، قصد آن دارد که خود را نسبت به حماقت هایش بی گناه جلوه دهد. نقش قربانی را گرفته و انتظار جلب توجه دیگران را دارد. چنین کسی غیر قابل اعتماد است چه با دلسوزی، به دنبال پوشاندن ضعف ها و حماقت های خویش است. و چگونه از چنین وجودی، "خیر" تراوش خواهد کرد؟! انسانی که در مسیر حکمت است، برخوردار از آگاهی است و کور عمل نمی کند، اوست که خیر را حکیمانه و آبرومندانه تقدیم می کند. دلسوزی، ریشه در اخلاص ندارد. نمی تواند داشته باشد زیرا منبعث از بیماری نفسانی است. منبعث از جهل و حزن و اندوه است. منبعث از فرار از خویشتن است. کارِ خیر را با دلسوزی چکار؟!
آنگاه که دیگر تحت سلطۀ احساسات و عواطف نباشی، آنگاه که احساساتِ گذرا بر تو پروردگاری نکنند، آنگاه که از شرطی شدگی های ذهنی و عاطفی رها شوی، آنگاه که پوستۀ منیّتت شکسته شود، مبارک باد بر تو کار "خیر". تو در مرکز"خیر" خواهی جوشید. دیگر "خیر" چیزی جدا نیست. تمام وجودت خیر شده است. نه فقط فعلت، بل کلامت، حضورت و حتی نگاهت مملو از "خیر" است. وجود تو خود منشأ "باقیات صالحات" گشته است. و آنچه کنی درست است زیرا در اتصال به آگاهی کل بسر میبری. و همگان نیز بی آنکه تحقیر شوند، بی آنکه منتّی در کار باشد، از تو بهره مند خواهند شد. پس ابتدا خود از اسارت احساسات آزاد شو و آنگاه دیگران را در مسیر رشدشان آزاد کن. این "خیر" است و اینچنین کسی را انسان الهی گویند.

مسعود ریاعی
www.masoudriaei.com
t.me/masoudriaei

مسعود ریاعی

11 Oct, 12:13


.
🪴‍ معنای "ثواب"

□می‌دانی ثواب به چه معناست؟!
رجوعِ شیء به حالت اصلی‌اش را ثواب گویند.
آنگاه که چیزی به حالت اولیه و حقیقی‌اش برگردد ، آن ثواب است. وقتی گفته می‌شود کار خیر ثواب دارد ، یعنی آن باعث می‌شود تو به خودیت خویش برسی ، و این به خود رسیدن ، بالاترین پاداش است.

□ ای دوست ، همه‌ی ارزش‌ها به تو باز می‌گردد.
ارزش راستین آن است که تو را به چشمه‌ات برساند و به حقیقت وجودی‌ات نائل کند. ما از خودیت الهی خویش دور افتاده‌ایم ، بی‌ثواب‌ایم و از فطرت خویش بیگانه گشته‌ایم. ما اوصافِ الهی‌مان را فراموش کرده‌ایم. بخشندگی و مروّت را از یاد برده‌ایم. عشق‌مان ، معامله است ، عشق نیست. عبادتمان سوداگری است و کارهایمان سرشار از تظاهر گشته است. برای همین است که هر روزه پر از اضطرابیم.
در نوسان و دمدمی مزاجیم.

□ ثواب باعث آرامش روح و جان است.
تو را تبدیل به همان که هستی می‌کند.
نشانه‌اش همین آرامش ذاتی است.
آن تو را به سکونی اعجاب انگیز و فرح بخش می‌کشاند.
به عمق وجودت.

مسعود ریاعی 🌸

مسعود ریاعی

02 Oct, 05:07


در آغاز

در آغاز خدا بود و غم نبود .
زندگی بود و مرگ نبود .
همه چیز بود و آرزویی نبود .
وقتی خدا فراموش شد.
همه غم شد
مرگ آمد و آرزوها اسیرمان کرد.
پس " ارجعی الی ربک " به سوی رب ات باز گرد !

مسعود ریاعی🌸

مسعود ریاعی

27 Sep, 15:10


🍁‍ "نکات قرآنی"
(۳۹۰)
"مَن کَفَرَ فَاِنَّ اللهَ غَنِیٌ عَنِ العالَمِینَ"
(هر که کفر ورزد ، بداند که خداوند از همه‌ی جهانیان بی‌نیاز است! )

کفر ، انکار حقیقت هست اما نابودکننده‌ی آن نیست.
آن که خورشید را انکار کند ، انکارش هیچ ضرری به خورشید نمی‌رساند. زیرا خورشید هست ، و هستی‌اش نیازمند تأیید دیگران نیست و با انکار این و آن محو و نابود نمی‌شود.
کفر و انکار ، تنها به اهلش خسارت می‌زند.

بر گرفته از مجموعه نکات قرآنی
مسعود ریاعی

مسعود ریاعی

14 Sep, 17:26


.
🍁‍ "نکات قرآنی"
(۳۲۲)
"فَاِذا لَقِیتُم الَّذِینَ کَفَروا فَضَربَ الرّقابِ حَتّی اِذا أَثخَنتُمُوهُم فَشَدُّوا الوِثاقَ فَاِمّا مَنَّاً بَعدُ و اِمّا فِدآءً حَتّی تَضَعَ الحَربُ اُوزارَها"
(چون [در پیکار] با اهل کفر برخورد کردید ، گردن هایشان را بزنید! تا زمین گیرشان کنید! آنگاه محکم ببندیدشان! سپس یا بر آنها منّت گذارید [رهایشان کنید] و یا فدیه بگیرید! تا اینکه جنگ فروکش کند! ) محمد:۴

□ ای دوست ! به کجا می‌نگری؟!
که را کافر می‌انگاری؟!
هم کافر در خود ماست و هم مؤمن!
مگر قرآن نخوانده‌ای ؛" فَمِنکُم کافِرٌ و مِنهُم مُؤمِنٌ " (کافر از خود شماست و مومن نیز از خود شماست!).
مگر سخن پیامبر(ص) نشنیده‌ای که فرمود ؛
بدترین دشمنانت در میان خود توست
" اَعدَی عَدُوِّکَ نَفسُکَ الَّتِی بَینَ جَنبَیکَ ".

□ ای دوست ، در درون همه‌ی ما مجموعه اوصافی است که کافر به حقیقت است ، منکر راستی و درستی است. طماع است ، کذاب است ، حسود و فزون طلب است ، تجاوزگر و خودخواه است ، متکبر و سلطه جوست. و در یک کلام ، نیروهای تاریکی‌اند. این آیه اشاره به یک جهاد عظیم درونی است. راهکار خلاصی از شر نیروهای اهریمنی وجود را نشانمان می‌دهد. به آیه دقت کن! آنچه بر گردن سوار است ، ذهن وسوسه گر توست! آنگاه که در سلوک گردنِ هر کدام از صفات رذیله زده شود ، از سلطه افتاده است ، دگر بر تو فرمانروایی ندارد! وقتی شهوت از سلطه افتاد به واقع از ریاست افتاده است. اما این شهوت هنوز هست ، لکن از این به بعد اسیر توست ، نه تو اسیر آن!

□ به آیه بار دیگر دقت کن ؛ اگر مفهوم آن طبق آنچه که خشونت‌طلبان از آن می‌فهمند ، می‌بود ، آیا از خودت نمی‌پرسی که اگر گردن کسی را بزنی ، دگر لازم نیست محکم او را ببندی ! دگر لازم نیست حرف از آزادی‌اش بزنی! دگر لازم نیست که فدیه‌ای طلب کنی! چون او را کشته‌ای!

□ ای دوست ، قرآن کتابِ سلوک است و در سلوک میدان‌های کارزاری در کار است که تا سالک از آنها گذر نکند ، تزکیه نمی‌شود ، و از شر صفات نفسانی‌اش خلاص نمی‌گردد. آنگاه که سالک شوی، تمام این میدان‌های کارزار را خود در وجود خودت خواهی دید. و شیوه‌های مبارزات باطنی را در خواهی یافت. پس با برداشت‌های سطحی‌ات اتهام خشونت به قرآن مزن ، که آن صفحه‌ی گشوده شده ، صفحه‌ی تمام نمای وجود خود ماست. راهنمایی است که راه رهایی سالک از اوصاف رذیله‌اش را نشان می‌دهد. این آیه نکات دیگری نیز دارد که در اینجا مجالش نیست ، لازم به گفتن هم نیست ، زیرا فقط از آن سالکانی است که عملاً با سلوک قرآنی سیر می‌کنند.

بر گرفته از مجموعه نکات قرآنی
مسعود ریاعی🌸

مسعود ریاعی

02 Sep, 16:47


" او عاشق بندگانش است "

کاش می دانستید که خداوند چقدر مشتاق شماست .

کاش می دیدید که او از رنجی که می برید ناخشنود است . کاش می شنیدید که چگونه هر دم شما را به خویش دعوت می کند

تا در خانه ی پرمهرش میزبانتان باشد .

او عاشق بندگانش است .

و تمامی انذارها و توبیخهایش جز منبعث از همین عشق نجات بخش نیست.

عشقی که رهایی می آورد و رستگاری می بخشد .

🌷🌷🌷

ای دوست !

از اینجا تا خدا ، تنها یک رها کردن راه است.

غیر او را رها کن ، رسیده ای ...

مسعود ریاعی🌸

مسعود ریاعی

01 Sep, 19:16


.
🪴‍ " مجرای خالی "

□ حقیقت آنست که سالک به هر طرف می‌نگرد ، اصل " نمی‌دانم " بر او حاکم است. دیگران وقتی او را می‌بینند ، می‌پندارند که می‌داند ، اما نمی‌داند.

□ او فقط مجرایی خالی گشته تا آن عظمتی را که نمی‌داند ، از طریقش بر دیگران بتابد. تمام کار او همین خالی بودن است. و صد البته این " نمی‌دانم " ، برتر از همه‌ی می‌دانم‌های جاهلانه‌ی ماست.

مسعود ریاعی🌸

مسعود ریاعی

16 Aug, 08:23


" معرفت یکتایی"

وقتی به یکتایی ات پی ببری
از تنهایی ات لذت خواهی برد.
و آنگاه تنهایی دگر یک رنج نیست و بی کسی معنا نمی دهد

بلکه آن دروازه ی ورود به جهانی زیبا و نامتناهی ، و سرشار از همه ی خوبیها و داشتنهای حقیقی است .
و دقیقا در این کیفیت است که آیه
" و آتاكُم مِن كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ "
( خدا به شما داده است هر آنچه را که خواسته اید ! )
به وضوح برایت بارز می شود .

مسعود ریاعی🌸

مسعود ریاعی

15 Aug, 18:06


.
❗️‍ چه چیزی؟! کدام چیز؟!

استاد تمام ، استادی است که چیزی برای عطا کردن ندارد.
و این بالاترین چیزی است که عطا می‌کند. زیرا تو این حقیقت را خواهی فهمید که اصلاً چیزی برای بدست آوردن وجود ندارد. و این بزرگترین درس زندگی است.
همه‌ی آنچه که نیاز توست پیشاپیش چون دانه‌ای در وجود خودت نهاده شده است. استاد واقعی کاری که می‌کند این است که به تو می‌آموزد تا نگاهی به درون خود بیندازی و ثروت خدا داده‌ات را در اختیار بگیری.

مسعود ریاعی🌸

مسعود ریاعی

13 Aug, 16:26


.
🍁‍ “نکات قرآنی”
(۴۳۱)
"یُرِیدُ لِیُطَهِّرَکُم وَلیُتِمَّ نِعمَتَهُ عَلَیکُم"
(خداوند ، تطهیر شما را اراده کرده تا نعمتش را بر شما تمام کند!)

طهارت در قرآن انواع گوناگون دارد که ابتدایی ترینش همان طهارت ظاهری متعارف است. طهارت از کفر و شرک و نفاق ، طهارت از برتری طلبی و تجاوزگری، طهارت از وساوس نفسانی ، طهارت از توجه به غیر حق ، طهارت از ریا و شهرت طلبی ، طهارت از حب جاه و حب مال، طهارت از سخن لغو و بیهوده ، طهارت از غیبت و تجسس در امور دیگران، طهارت از کینه و بددلی ، طهارت از طمع و حرص و حسد ، طهارت از آرزوهای دور و دراز ، طهارت از خشونت و آزار دیگران... اینها همه از انواع طهارت است و با این همه ، ما فقط در این اندک باقیمانده از عمر ، سرگرم شستن بیرون گشته‌ایم. وا اسفا!

□ ای دوست ، تنها آن که تطهیر شود ، خداوند نعمتش را بر او تمام خواهد کرد؛ "لِیُتِمَّ نِعمَتَهُ عَلَیکُم"!

برگرفته از مجموعه نکات قرآنی
مسعود ریاعی🌸

مسعود ریاعی

13 Aug, 16:25


#خواب و #بیدار

هیچ اختلاف اساسی میان مردمان جهان نیست.
رنگ ، نژاد ، اقلیم، زبان ...
اینها همه صوری اند
تنها یک اختلاف واقعی وجود دارد :
مردمانی که خوابند، و مردمانی که بیدارند .

مسعود ریاعی🌸

مسعود ریاعی

10 Aug, 22:07


[نکات قرآنی: ۷۸۴ ]

رجال نساء

“الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَی النِّساءِ …”
(رجال قائم بر نساء ‌اند …)!
⭐️ غالباً اکثر مفسران این آیه را به صورت مرد و زن معمولی شرح و تفسیر کرده‌اند که البته ما در این مجال اشاره‌ای به آنها نداریم زیرا می‌خواهیم به لطف حق به وجه دیگری ‌بپردازیم، که قرآن همچنانکه امام علی(ع) فرمودند ”ذُو وجوه” است. ای دوست، دقت کن و تا آخر آیه همراه باش که بسیاری در فهم این آیه مشکل دارند. در ابتدا باید بدانی که در قاموس حقیقت، هر نرینه‌ای را رجال نگویند. رجال را با مفاهیم کلیدی خِرَد و پایداری ارتباطی ماهوی است. رجال با “رِجل” (پا) پیوندی ریشه‌دار دارد. هر آن که برخوردار از نور خِرَد است و بر پای خویش ایستاده و بر نفس‌اش مسلط است، را رجال گویند، خواه زن باشد یا مرد. نور خِرَد و استواری باید تا مفهوم رجال شکل بگیرد. از این منظر؛ رجال، نماد نور خِرَد آدمی و “نساء”، نماد نفس اوست. اینها به واقع دو نیروی “مذکر” و “مؤنث” وجود بنی‌آدم‌اند که توأمان دست‌اندرکار بقا و حیات‌ عزتمندند. ‌یکی دهنده و دیگری گیرنده. این نور خِرَد و قائم بر پای خویش بودن و بر نفس مسلط شدن است که انسان را -صرف نظر از جنسیتی که دارد- جزو رجال می‌کند، نه نرینگی صِرف او. نرینگی مِلاک رجال بودن نیست، خردمندی و بر پای خویش بودن مِلاک رجال است. “زنی که خردمندانه بر پای خویش است، جزو رجال است” و ما در این باره پیش از این سخن گفته‌ایم. در قرآن نیز اشاراتی بر این معنا وجود دارد، از جمله اینکه؛ با لفظ رجال به حج فرا خوانده شده است؛ بِالحَجِّ یَأتُوکَ رِجالاً”، حال آنکه بر زنان نیز حج فریضه است. دریاب نکته را! و بدان همیشه زنان بزرگی بوده و هستند که می‌توان از آنها مردانگی آموخت. و اما بعد؛ نور خِرَد یعنی همان وجه مذکر وجود باید قائم بر نفس یعنی وجه مؤنث وجود باشد. چه نور خِرَد به مثابهٔ آسمان برای نفس است و نفس روزی‌اش را از این آسمان دریافت می‌کند. نفقهٔ نفس، آگاهی‌های رشددهندهٔ اوست؛”وَ فِی السَّماءِ رِزقُکُم وَ ما تُوعَدُونَ”! این نفسِ مؤنث وجود آدمی، اگر رام و تسلیم نور خِرَد نباشد، کارخرابی به بار می‌آورد و رشدی نخواهد داشت. این آیه در اصل به تو آموزش می‌دهد چنانچه نفس‌ات با تعالیم نور خِرَد مخالفت نمود ابتدا او را موعظه کن؛ “فَعِظُوهُنَّ”، از عاقبت بد هشدارش بده. اگر همچنان به مخالفت و عصیان ادامه داد، او را منزوی کن، “وَاهجُرُوهُنَّ”، محلش مگذار، در ارتباط آگاهانه‌اش مگیر، و در یک کلام از ملاقات با خودِ آگاهت محرومش بدار. اگر این نفس سرکش و پرخواهش، باز درس نگرفت و همچنان عَلَم مخالفت بر افراشت، او را ضربه‌ای بزن؛ “وَاضرِبُوهُنَّ”. ضربه زدن به نفس محروم کردن او از خواسته‌اش است. چیزی را که می‌خواهد به او نده. این ضربه زدن به نفس است. از مایحتاجش موقتاً محرومش کن تا به خود بیاید. تا به فرمان نور خِرَد در آید. و چون در آمد دگر ظلم و اجحافی نباشد. زیرا نفس نیز حقوقی دارد. خوراکش را بده و حوائج‌اش را برطرف کن و دوباره رزق آسمانی‌اش، آگاهی‌های مورد نیاز رشدش را بر قرار نما. ای دوست، این آیه شریفه در وجه باطنی‌اش، بیانگر شیوهٔ تعامل تو با نفس خودت است. یک سالک باید مسلط بر نفس‌اش باشد. باید کاری کند که از این نفس، یک نفس مطمئنه بسازد. نفسی که لایق بهشت خدا باشد.

برگرفته از مجموعه نکات قرآنی
مسعود ریاعی

مسعود ریاعی

10 Aug, 22:04


[نکات قرآنی: ۷۸۳ ]

نمی دانم

“وَ ما اَدرِی”
(و نمی‌دانم)
⭐️ می‌دانی آخرین حد معرفت و آخرین مرحلهٔ آن چیست؟! آخرین مرحله؛ “نمی‌دانم” است. اما این “نمی‌دانم” همان نمی‌دانم اول کار نیست. نمی‌توانی همان اول راه بگویی نمی‌دانم و خود را رسیده به آخرین مرحله معرفت بدانی. زیرا در ابتدای راه باید برای نیل به معرفت، تلاش کنی. خود را به آب و آتش بزنی. سفرها کنی و هزینه‌ها صرف نمایی… و آنگاه، و آنگاه که با تمامی دانستگی‌هایت، دانستی که “نمی‌دانی”، تو به آخرین مرحلهٔ معرفت نائل گشته‌ای. پس آگاهانه تسلیم محض می‌شوی و مختارانه تفویض امر می‌کنی. این “نمی‌دانمِ” پس از تلاش‌های بسیار، با ارزش‌ترین سرمایهٔ توست. پس دو “نمی‌دانم” در کار است؛ “نمی‌دانم” ابتدای راه، و “نمی‌دانم” انتهای راه. فرق آنها را از زمین تا آسمان بدان.

برگرفته از مجموعه نکات قرآنی
مسعود ریاعی

مسعود ریاعی

10 Aug, 22:02


🍂‍ " بی تمنّایی "

تمنای بهشت داشتن ، جهنم می‌آورد. بهشت نمی‌آورد. زیرا ذات تمنا آتشین و مخرّب است. خورنده‌ی لحظات نقد وجود است.

تمنا و خواهش و خواستن ، سنخیتی با آرامش و بهشت ندارند. بر هم زننده‌ی آنند. این بی‌خواهشی و ترک آرزوست که بهشت حقیقی را برایت به ارمغان می‌آورد. وقتی ترک تمنا کنی ، چشمانت به تمامی نعمت‌های نقد خداوند باز می‌شود.
و می‌بینی آنچه را که از ابتدا داشتی و ندیده بودی.

مسعود ریاعی

مسعود ریاعی

24 Jul, 07:12


🌞 "نکات قرآنی"


یا داوُد اِنّا جَعَلناکَ خَلِیفَةً فِی الاَرضِ"
(ای داوود! ما تو را جانشینی بر زمین قرار دادیم!)
صاد: ۲۶

□ دقت کن! ببین خدا که را خلیفه می‌کند !
داوود ، به معنای محبوب است. "داو" "ود" است، "مداوا کننده" با "محبت" است. اهل حال است. آوازه خوانی با صدایی زیبا و الهی است. نوازنده‌ی بربط است. سرشار از عشق است. زیبایی شناس است. دل انگیزترین نیایش‌ها از آن اوست. طبیعت را می‌شناسد ، آنچنان که کوهها و پرندگان با او هم آواز می‌شوند ...

□ خداوند اینچنین کسی را خلیفه‌ی خود می‌کند ، نه یک آدم عصبی و قلدر و پر از خشونت را. نه کسی چون "جالوت" و "بخت النصر" را. نکته را دریاب. خدای ما یک خدای با حال و زیباست که زیبایی را دوست دارد. اهل عشق و محبت است. اهل بخشش و مغفرت است. رحمن و رحیم است. و جانشین او ، کسی شبیه خود اوست.
و جز این نمی تواند باشد
.

بر گرفته از مجموعه نکات قرآنی
مسعود ریاعی

🌷🌷🌷

مسعود ریاعی

22 Jul, 22:05


" سماع رهایی "

هرگاه در رنج و چه کنم مفرط قرار گرفتی بجای اینکه زانوی غم به بغل گیری برخیز و سماعی رهایی بخش کن در خلوت خود ، بچرخ و بچرخ و با هر چرخشی چه کنم ها را از خودت بتکان بچرخ و گردابی از انرژی بساز تا همه تاریکی ها پا به فرار گذارند این چرخش را از کواکب آسمان بیاموز و لختی بر گرد خورشید وجودت بچرخ طواف کردن را یاد بگیر نور درونت را تهییج کن تا تاریکیهای نهفته در نهادت را یکی یکی به بیرون پرتاب کند. با هر چرخشی گذشته ات را بدور بریز نداشته هایت را به هیچ بگیر آرزوی داشتنها را رها کن پاک از فکر و خیال شور پاک پاک

با هر چرخشی بگذار تمام چیزهایی که در این زندگی ذهنی آلوده به روح و جانت چسبیده اند به یکباره کنده شوند رهایشان کن تا رها شوی که این همان چرخش هماهنگ کننده جسم و ذهن و روح است. هماهنگ شو و یکپارچه باش و بدان تا رها نکنی رها نگردی

آنچه گفتم چرخش رهایی است چرخشی در سکوت همه جانبه بی ساز و دهل این سماع که گفتم شبیه هیچکدام از سماع هایی که شنیده ای نیست خاص است. چرخشی برای ایجاد خلا نجات بخش است.

مسعود ریاعی🌷

3,475

subscribers

47

photos

17

videos