شرق وحشی @yusefmasoud Channel on Telegram

شرق وحشی

@yusefmasoud


مسعود یوسف حصیرچین
بعضی از ترجمه‌ها:
فرار از اردوگاه 14
رهبر عزیز
اتهام
آداب دیکتاتوری
خوردوخوراک دیکتاتورها
تیان‌آن‌من 1989
جمهوری خلق نسیان
ما هماهنگ شده‌ایم
درون اردوگاه‌ها
مهیای رقصی در برف
چرا سوسیالیست نیستم

اینستاگرام
instagram.com/masoud.yusef

شرق وحشی (Persian)

شرق وحشی یک کانال تلگرامی است که توسط یوسف مسعود اداره می شود. این کانال شامل مجموعه ای از ترجمه های متنوع ادبیات و فلسفی است که برخی از آثار معروف از یوسف مسعود در آن قرار دارد. این کانال شامل ترجمه هایی از آثار چون 'فرار از اردوگاه 14'، 'رهبر عزیز'، 'اتهام' و 'آداب دیکتاتوری' است. همچنین ترجمه هایی از 'خوردوخوراک دیکتاتورها'، 'تیان‌آن‌من 1989' و 'جمهوری خلق نسیان' نیز در این کانال قرار دارد. علاوه بر این، کانال شامل مطالبی مانند 'ما هماهنگ شده‌ایم'، 'درون اردوگاه‌ها' و 'مهیای رقصی در برف' است. اگر به خواندن ترجمه هایی از آثار ادبی و فلسفی عالی و معتبر علاقه مند هستید، حتما این کانال را دنبال کنید. برای اطلاعات بیشتر می توانید به اینستاگرام یوسف مسعود به آدرس instagram.com/masoud.yusef مراجعه کنید.

شرق وحشی

24 Dec, 17:32


اقتصاددان معقول چیز کمیابی است
نوشتۀ دیردره نانسن مک‌کلاسکی (منتشر شده در فولا د سائو پائولو)
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین (منتشر شده در اکوایران)
https://t.me/yusefmasoud
*
برنامه‌ریزی اقتصادی با 217 میلیون نفر غیرممکن است.
این ادعای من و چند اقتصاددان معقول دیگر است، از جمله آدام اسمیت، میلتون فریدمن، ویلیام ایسترلی، توماس هزلِت، رایان بورن و چند نفر دیگر.
در عوض، اکثر اقتصاددانان فرضی را قبول کرده‌اند که از دهۀ 1920 به این سو روز به روز محبوب‌تر شده است: اینکه شغل اقتصاددان این است که به دنبال یافتن راه‌هایی تازه برای مداخلۀ دولت باشد. به صنعت ایکس یارانه بدهید. بر دستمزد فلان کارکنان مقررات وضع کنید. و از این قبیل چیزها. اکثر اقتصاددانان فرض می‌کنند که چنین مداخلاتی مشکلی قابل پیش‌بینی را درست خواهد کرد و مشکلات بیشتری را به وجود نخواهد آورد.
اما همانطور که حتماً به‌عنوان فردی بالغ متوجه شده‌اید، پیش‌بینی دقیقی که مسئله‌ای بزرگ‌تر را در آینده دفع کند، حتی در زندگی شخصی‌تان هم ممکن نیست. آیا قابل تصور است که کسی با یک مدرک دکتری اقتصاد، یا حتی یک جایزۀ نوبل، مانند دارون عجم‌اوغلو یا جوزف استیگلیتز یا پل ساموئلسون، بتواند نوآوری‌های آینده را در مثلاً تأمین مالی یا کشاورزی یا خدمات خصوصی پیش‌بینی کند؟ خود ساموئلسون در دهۀ 1950 به‌صورت ریاضی نشان داد که چرا چنین چیزی در بازار بورس غیرممکن خواهد بود. و اگر اقتصاددانی مانند ماریانا ماتزوکاتو ادعا کند که توان پیش‌گویی دارد، همانطور که قبل‌تر به شما گفته‌ام، چرا یک بانک یا مزرعه یا سالن زیبایی تأسیس نمی‌کند تا از این توانایی حیرت‌انگیزش نفعی شخصی ببرد؟
اقتصاد می‌تواند به ما بگوید چه سیاست‌هایی احمقانه است، مثلاً حداقل دستمزد یا سیاست صنعتی یا تعرفه‌های بالا بر تجارت خارجی یا افزایش ناگهانی عرضۀ پول. اما فراتر از چنین پیشنهادهای عاقلانه‌ای در زمینۀ لسه‌فر، اقتصاد نمی‌تواند راهنمای یک پروژۀ مهندسی اقتصادی برای 217 میلیون نفر باشد، همانطور که شما نمی‌توانید آینده‌تان را با جزئیات مشخص کنید. تلاش برای انجام چنین کارهای مهندسی یکی پس از دیگری شکست خواهد خورد.
به عملکرد بانک مرکزی برزیل نگاه کنید یا مثلاً به عملکرد کلی سیاست اقتصادی در برزیل. لازم نیست اقتصاددان تیزهوشی باشید تا بفهمید در حالی که اقتصاددان‌هایتان اکثراً دولت را توصیه به مداخلۀ بیشتر و بیشتر می‌کنند، دستمزد واقعی برزیلی‌ها راکد مانده است. برای نزدیکی تولید ناخالص داخلی سرانۀ برزیل و چین هیچ دلیل دیگری وجود ندارد مگر سیاست اقتصادی احمقانه! اگر صرفاً اقتصاددان‌ها را نادیده بگیرید، به‌ویژه استادان اقتصادتان در دانشگاه‌های دولتی برزیل را که اکثراً مارکسیست هستند، و به من و آدام اسمیت گوش دهید، هیچ دلیلی وجود ندارد که برزیل به استاندارد‌های رفاه مثلاً سوییس یا ایالات متحده نرسد. همان کاری که مثلاً هنگ کنگ طی دو نسل انجام داد.
خاویر میلی در آرژانتین کار را درست انجام می‌دهد. برای نمونه، کنترل اجارۀ آپارتمان را پایان داد و این مسئله بازار اجاره را کم و بیش، حتی برای فقرا، بهبود بخشید. او پیشنهاد تعطیلی بانک مرکزی و اتصال ارز آرژانتین به دلار را مطرح کرده است. ادامه بده خاویر!
و در کشور خودم هم که انتخاباتش را نتوانستم به درستی پیش‌بینی کنم، بعضی از روانی‌های بی‌اخلاقی مانند ایلان ماسک که ترامپ دوستش دارد ایده‌های خوبی دربارۀ مقررات‌زدایی دارند. درست است، پیشنهادهایی فاشیستی هم برای سوسیالیستی کردن رحم‌های زنان و اخراج غیرشهروندان سختکوش دارند. برایمان دعا کنید.
در همین حال، به لیبرال‌ها رأی بدهید.
https://t.me/yusefmasoud

شرق وحشی

24 Dec, 17:31


اقتصاددان معقول چیز کمیابی است
نوشتۀ دیردره نانسن مک‌کلاسکی (منتشر شده در فولا د سائو پائولو)
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین (منتشر شده در اکوایران)
https://t.me/yusefmasoud/801

شرق وحشی

23 Dec, 17:14


راه ترامپ برای رسیدن به صلح در اوکراین
نیل فرگوسن و هری هالم (منتشر شده در آتلانتیک)
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین (منتشر شده در اکوایران)
بخش اول: https://t.me/yusefmasoud/795
بخش دوم: https://t.me/yusefmasoud/796
بخش سوم: https://t.me/yusefmasoud/797
بخش چهارم
*
برای سومین گام، ایالات متحده باید به فکر شرکت دادن برخی از قدرت‌های اروپایی در مراحل ابتدایی مذاکرات اوکراین باشد. از همه مناسب‌تر، کشورهای لهستان، فنلاند و کشورهای بالتیک هستند که توانایی‌های نظامی و تعهد خود به دفاع از اوکراین را نشان داده‌اند. هرگونه تضمین امنیتی آینده برای اوکراین بدون تردید شامل این کشورها خواهد شد چرا که نیروهای آمریکایی قطعاً نقشی در آن نخواهند داشت. و در حال حاضر، موثرترین اهرم فشار بر روسیه می‌تواند سرعت بخشیدن به تسلیح مجدد اروپا باشد.
در نهایت، ایالات متحده باید جدی‌تر به حمایت عظیم چین از فعالیت‌های جنگی روسیه بپردازد. ترامپ به‌وضوح قصد دارد جنگ تجاری خود با چین را از سر بگیرد. این بار، این تلاش باید شرکت‌های چینی مرتبط با ماشین نظامی روسیه را با تحریم‌های ثانویۀ فوری هدف قرار دهد.
جنگ‌ها شروعشان آسان است ولی پایان دادن به آن‌ها دشوار است. اما ترکیب این چهار عنصر با حمایت نظامی و اقتصادی پایدار از اوکراین، این فرصت را به واشنگتن می‌دهد تا روسیه را پای میز مذاکره نگه دارد. ترامپ مذاکره دربارۀ پایان دادن به جنگ اوکراین را به هر کسی که بسپارد، آن فرد نباید انتظار موفقیت یک‌شبه داشته باشد. چالش پیش رویش این خواهد بود که بر روش‌های امتحان‌شدۀ روسیه برای بهره‌برداری از مذاکرات برای کسب مزیت نظامی غلبه کند.
شروع مذاکرات نباید به معنای پایان فشار نظامی و اقتصادی باشد، بلکه باید برعکس باشد. ریاست‌جمهوری جدید ترامپ لحظه‌ای حیاتی برای ایالات متحده و متحدانش خواهد بود تا فشار بیشتری را نه‌تنها بر روسیه، بلکه بر کل محور اوراسیایی وارد کنند. {پایان}
https://t.me/yusefmasoud

شرق وحشی

23 Dec, 17:13


راه ترامپ برای رسیدن به صلح در اوکراین
نیل فرگوسن و هری هالم (منتشر شده در آتلانتیک)
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین (منتشر شده در اکوایران)
بخش اول: https://t.me/yusefmasoud/795
بخش دوم: https://t.me/yusefmasoud/796
بخش سوم
*
روسیه به‌احتمال زیاد مجموعه‌ای از خواسته‌های افراطی را مطرح خواهد کرد. این خواسته‌ها احتمالاً شامل چنین مواردی خواهد بود: توقف مذاکرات اوکراین دربارۀ عضویت در ناتو؛ گنجاندن بی‌طرفی در قانون اساسی اوکراین؛ حقوق ویژه برای روس‌زبان‌ها؛ لغو محدودیت‌ها علیه کلیسای ارتدوکس روسیه (که به‌طور غیرمستقیم بازوی اطلاعاتی روسیه در اوکراین است)؛ پذیرش مسئولیت برای «نسل‌کشی دونباس» که روسیه از آن به‌عنوان بهانۀ جنگ استفاده کرد؛ و خروج از سرزمین‌های استان‌های دونتسک، لوهانسک، خرسون و زاپوریژیا.
هیچ رئیس‌جمهوری در اوکراین نمی‌تواند این خواسته‌ها را بپذیرد. روسیه متوجه این مسئله است -هدفش این خواهد بود که اوکراین را غیرقابل انعطاف نشان دهد و بهانه‌ای برای توقف مذاکرات به دست آورد. همزمان، روسیه به‌احتمال زیاد آتش‌بس را با بهره‌گیری از مکانیسم‌های ضعیف نظارتی و اجرایی تضعیف خواهد کرد تا نیروهای اوکراینی را آزار دهد. این اقدام باعث دلسردی اوکراینی‌های خسته از جنگی خواهد شد که به دنبال یک آتش‌بس پایدار و توافق نهایی هستند. همچنین ممکن است روسیه تلاش کند با توقف بمباران زیرساخت‌های انرژی اوکراین به‌عنوان یک ژست خیرخواهانۀ جعلی از آمریکا بخواهد مانع حملات کی‌یف به خاک روسیه شود و مذاکرات را به نفع خود هدایت کند. این اقدام به مزیت‌های تاکتیکی روسیه در نبردهای خط مقدم کمک خواهد کرد.
روسیه همچنین به‌احتمال زیاد خواستار محدودیت‌های عمده بر ظرفیت و قابلیت نظامی اوکراین خواهد شد. برای کی‌یف، مقاومت در برابر خلع‌سلاح برای آیندۀ این کشور حیاتی خواهد بود. علیرغم کمبودها و اختلالات ناشی از جنگ، صنعت دفاعی اوکراین با سرعت چشمگیری توسعه یافته است. کی‌یف همین حالا هم مجموعه‌ای از پیمان‌های دفاعی را در سراسر اروپا منعقد کرده که برخی از آن‌ها شامل تأمین مالی مستقیم برای صنعت دفاعی اوکراین است. اما اوکراین نمی‌تواند از مزایای کامل این توافقات بهره‌مند شود مگر وقتی که بتواند از صنعت خود در برابر بمباران محافظت کند و نیروهای مسلح خود را دوباره تجهیز کند.
برای دستیابی به یک توافق معنادار، ایالات متحده باید اهرم فشار بسیار گسترده‌تری به وجود بیاورد و موقعیت روسیه در اوکراین را به دیگر منافع پیوند دهد. چهار گام منطقی وجود دارد: افزایش فشار در خاورمیانه، مختل کردن شراکت‌های اوراسیایی روسیه، پذیرش صریح ابتکارات امنیتی اروپایی از سوی ایالات متحده و بهره‌برداری از وابستگی روسیه به حمایت اقتصادی چین.
اتفاقات اخیر فرصت‌های مفیدی را در زمینۀ اولین موضوع ایجاد کرده است. موقعیت روسیه در خاورمیانه و آفریقا به یک آسیب‌پذیری تبدیل شده است. روسیه با حمایت از اسد و به‌دست آوردن پایگاه‌های هوایی و دریایی در سوریه، یک پل نظامی به وجود آورد که از کریمه، شرق مدیترانه و لیبی می‌گذشت و به آفریقا می‌رسید؛ جایی که گروه‌های مزدور روسی ذخایر معدنی ارزشمندی را کنترل و از دارایی‌های تحت مالکیت روسیه محافظت می‌کنند. اما موقعیت روسیه در خاورمیانه و آفریقا ناگهان ضعیف شده است. روسیه برای فعال نگه داشتن جنگ خود در اوکراین و دور زدن تحریم‌های غربی به ایران نیاز دارد؛ بنابراین هرچه اسرائیل بیشتر به ایران آسیب برساند، روابط مسکو با تهران کم ثمرتر خواهد شد. و بدون متحدی که سوریه را کنترل کند، روسیه برای حفظ نفوذ خود در آفریقا دچار مشکل خواهد شد.
ایالات متحده همچنین می‌تواند همکاری‌های روسیه با کرۀ شمالی، گرجستان و بلاروس را مختل کند. گلوله‌های توپ کرۀ شمالی برای جنگ روسیه ضروری‌اند و سربازان کرۀ شمالی اکنون در استان کورسک با نیروهای اوکراینی می‌جنگند. باید به این حمایت نظامی پاسخی داد: دولت جدید ترامپ باید به سیاست پیشین «فشار حداکثری» خود بازگردد تا هزینه‌های کمک پیونگ‌یانگ به مسکو را افزایش دهد. ایالات متحده باید از طریق تحریم‌هایی که بر اساس شواهد تقلب در انتخابات اخیر گرجستان توجیه می‌شود، فشار بر این کشور را افزایش دهد که به وضعیت کشور نیابتی روسیه بودن بازگشته است. به همین ترتیب، می‌شود حمایت آمریکا از مخالفان بلاروسی رژیم الکساندر لوکاشنکو را افزایش داد. {ادامه در بخش چهارم}
https://t.me/yusefmasoud

شرق وحشی

23 Dec, 17:12


راه ترامپ برای رسیدن به صلح در اوکراین
نیل فرگوسن و هری هالم (منتشر شده در آتلانتیک)
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین (منتشر شده در اکوایران)
بخش اول: https://t.me/yusefmasoud/795
بخش دوم
*
این رویکرد سابقه‌ای روشن در دوران جنگ سرد دارد. در کره و ویتنام، اتحاد جماهیر شوروی و شرکایش مذاکرات را به تأخیر می‌انداختند، بر سر جزئی‌ترین مسائل پافشاری می‌کردند، ایالات متحده را به بی‌صداقتی متهم می‌کردند و بر خواسته‌های غیرمعمولی پافشاری می‌کردند که اگر آمریکا آن‌ها را می‌پذیرفت، عملاً به معنی تسلیم می‌بود. از اواسط دهۀ ۱۹۶۰، شوروی از خطرات فوق‌العادۀ جنگ کلی با ناتو آگاه بود. شوروی با بهره‌گیری از قدرت نسبی خود در اواسط تا اواخر دهۀ ۱۹۷۰، کشورهای اقماری پیمان ورشو، به‌ویژه آلمان شرقی و لهستان، را تشویق کرد تا مستقیماً با همسایۀ خود، آلمان غربی، مذاکره کنند، درحالی‌که به حمایت از کمونیست‌های اروپای غربی در ایتالیا و جاهای دیگر ادامه داد و تهدید نظامی خود را تشدید کرد. مسکو به این ترتیب تلاش داشت تا کاهش تنش را به بخش‌های جداگانه‌ای تقسیم کند و امید داشت که مجموعه‌ای از ارتباطات دوجانبه در اروپا، انسجام اتحاد آتلانتیک را بشکند.
واکنش ایالات متحده خطرات آشکاری را به همراه داشت. افزایش قدرت نظامی دولت ریگان مستقیماً نیروهای هجومی متعارف شوروی را به چالش کشید، حتی در حالی که گسترش استقرار تسلیحات هسته‌ای ایالات متحده، جنبش‌های اعتراضی گسترده‌ای را در اروپا برانگیخت. خوشبختانه، در سال ۱۹۸۲، با انتخاب هلموت کهل به صدراعظمی در آلمان توازن سیاسی تغییر کرد و انسجام این اتحاد بازگشت، درحالی‌که انتصاب میخائیل گورباچف به‌عنوان رهبر شوروی در سال ۱۹۸۵ یک دورۀ غیرعادی را رقم زد که در آن مسکو امتیازات بی‌سابقه‌ای در خارج از کشور داد تا اصلاحات را سرعت ببخشد. (اگرچه در غرب با احترام از گورباچف یاد می‌شود، او در روسیۀ امروز منفور است.)
از دیدگاه روسیه، جنگ این کشور علیه اوکراین بخشی از جنگی گسترده‌تر با غرب است. مقاومت اوکراین بدون حمایت ناتو این‌قدر دوام نمی‌آورد و از همین رو، انسجام ناتو برای آینده اوکراین حیاتی است. شکستن این همبستگی در رأس اولویت‌های استراتژی مذاکرۀ روسیه خواهد داد.
بدون تردید، استراتژی روسیه از سال ۲۰۱۴ همین بوده است. فرآیند مینسک، که یک تلاش شتاب‌زده برای مذاکره بود و تحت تأثیر جاه‌طلبی فرانسه و آلمان شکل گرفت، تضمین کرد که وضعیت اوکراین در حالت بلاتکلیف باقی می‌ماند. استراتژی روسیه تنها به این دلیل شکست خورد که جامعه اوکراین قویاً غرب‌گرا باقی ماند و تحت تأثیر فرصت‌های اقتصادی اتحادیه اروپا و مدیریت فاجعه‌بار روسیه در مناطق نیابتی دونباس قرار گرفت. اما مسکو موفق شد گفت‌وگوهای اوکراین-ناتو را متوقف کرده و تقویت نظامی کی‌یف را کند کند.
انعقاد یک توافق جدید مینسک عملاً غیرممکن است چرا که تهاجم روسیه در سال ۲۰۲۲ باعث شد این کشور به‌وضوح به‌عنوان یک نیروی متخاصم در جنگ ظاهر شود؛ و الحاق سرزمین‌های اوکراینی توسط روسیه، مفهوم «مناطق خودمختار» را بی‌معنی کرده است. بنابراین دولت جدید ترامپ باید دنبال چه توافقی باشد؟
ترامپ طی کارزار انتخاباتی خود این تصور را ایجاد کرد که می‌تواند جنگ را تقریباً یک‌شبه پایان دهد. اما هدفی واقع‌بینانه‌تر می‌تواند دستیابی به آتش‌بس تا ماه مارس سال آینده باشد.
فرسایش شدید نظامی، انگیزه‌ای برای پوتین ایجاد کرده است تا وارد مذاکرات شود. با وجود پیشرفت‌های میدانی، تلفات نیروی انسانی روسیه تا ۴۵,۰۰۰ نفر در ماه افزایش یافته است. ارتش روسیه، دست کم برای بازسازی نیروهای خود، به یک وقفه نیاز دارد. در نتیجه اگر اوکراین بتواند در چند ماه آینده مواضع فعلی خود را در شرق حفظ کند، احتمالاً روسیه به مذاکرات بپیوندد.
این بخش آسان ماجرا خواهد بود. چالش سیاست ایالات متحده این نیست که صرفاً روسیه و اوکراین را به میز مذاکره بیاورد، بلکه چالش اصلی این است که مطمئن شود آتش‌بس چیزی بیش از یک توقف تاکتیکی برای مسکو است.
از آنجا که پوتین بارها مشروعیت دولت ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، را زیر سؤال برده است، ممکن است کرملین خواهان مذاکرات دوجانبه با غرب شود و مشارکت زلنسکی را رد کند. اگر دولت ترامپ در ماه‌های ابتدایی خود کمک‌های نظامی به کی‌یف را افزایش دهد، به‌ویژه برای حملۀ اوکراین به خاک روسیه با سلاح‌های غربی، این مسئله باید برای شکست مقاومت مسکو در برابر مشارکت اوکراین کافی باشد. {ادامه در بخش سوم}
https://t.me/yusefmasoud

شرق وحشی

23 Dec, 17:12


راه ترامپ برای رسیدن به صلح در اوکراین
نیل فرگوسن و هری هالم (منتشر شده در آتلانتیک)
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین (منتشر شده در اکوایران)
بخش اول
*
رئیس‌جمهور منتخب دونالد ترامپ در حالی برای رسیدن به توافقی برای پایان دادن به بدترین جنگ اروپا از سال ۱۹۴۵ آماده می‌شود که در روسیه با مذاکره کنندۀ قدرتمندی مواجه است. طی سه دهۀ گذشته از پایان جنگ سرد، روسیه به بازیگری جدی در عرصۀ بین‌المللی تبدیل شده است، ظرفیت نظامی-صنعتی‌اش بیشتر از اروپاست و یکی از بزرگ‌ترین ارتش‌های زمینی جهان و دومین زرادخانۀ بزرگ هسته‌ای دنیا را دارد. همچنین روسیه فعالیت‌های جنگی خود در اوکراین را با ایران، چین و کرۀ شمالی هماهنگ کرده و عملاً یک «محور اوراسیایی جدید» به وجود آورده است.
این مذاکرات صلح در زمانی آغاز می‌شود که علی‌رغم کمک‌های نظامی آمریکا و اروپا به کی‌یف، نیروهای روسیه در حال پیشروی به سمت غرب هستند و مقاومت اوکراین به نقطه شکست خود نزدیک شده است. دمیترو کولبا، وزیر امور خارجۀ سابق اوکراین، اخیراً به فایننشال تایمز گفته است: «اگر اوضاع به همین شکل ادامه پیدا کند، جنگ را خواهیم باخت.»
اگرچه بسیاری از اعضای حزب جمهوری‌خواه این واقعیت را زیر سؤال می‌برند، ایالات متحده منافعی جدی در بقای اوکراین و یک توافق پایدار دارد. اوکراین، که جمعیتش از همۀ کشورهای اروپای شرقی به‌جز لهستان بیشتر است، منابع معدنی قابل‌توجهی دارد و یکی از بزرگ‌ترین صادرکنندگان محصولات کشاورزی است. اگرچه جنگ این کشور را به فقر کشانده، اوکراین بخش فناوری دفاعی چشمگیری نیز توسعه داده است.
اگر روسیه در تجاوز خود موفق شود، کشورهای بالتیک هدف بعدی خواهند بود. همچنین ممکن است روسیه در انتخابات اخیر رومانی دخالت کرده باشد تا رئیس‌جمهوری طرفدار کرملین را به قدرت برساند. به‌طور خلاصه، هیچ دلیلی وجود ندارد که انتظار داشته باشیم جاه‌طلبی‌های روسیه در مرزهای غربی اوکراین متوقف شود. ترامپ نسبت به پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) ابراز تردید کرده است، اما بهترین راه برای جلوگیری از آزمودن مادۀ ۵ این پیمان (دفاع جمعی) توسط مسکو، حفظ استقلال اوکراین است. حتی با این وجود، تیم مذاکره‌کننده ایالات متحده باید از تاریخ بیاموزد که روسیه به‌طور صادقانه مذاکره نمی‌کند، بلکه دیپلماسی را ابزاری برای توقف موقت (نه حل کردن) درگیری، ایجاد اهرم فشار نظامی و شکاف انداختن میان متحدان می‌بیند.
ایالات متحده برای پایان دادن به جنگ اوکراین به شکلی که منافع آمریکا را تأمین کند، باید با استراتژی روسیه مقابله کند و اهرم‌های نظامی و اقتصادی را علیه روسیه ایجاد نماید. برای رسیدن به این مهم، علاوه بر افزایش کمک‌ها به اوکراین و تشدید رژیم تحریم‌ها علیه روسیه، باید هزینه‌هایی را بر روسیه و متحدانش در سراسر اوراسیا، از جمله اروپا، خاورمیانه و منطقۀ اقیانوس آرام تحمیل کرد.
این روند پرتنش و پرخطر خواهد بود. واشنگتن باید اطمینان حاصل کند که کی‌یف در دام یک آتش‌بس موقت نمی‌افتد و به توافقی پایدار دست می‌یابد. تضعیف ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، به دلیل سقوط ناگهانی رژیم بشار اسد، در سوریه، به نفع ایالات متحده است و حالا ترامپ باید از این مسئله بهره‌برداری کند.
دیپلمات‌های غربی معمولاً جنگ و مذاکره را دو حوزۀ کاملاً مجزا می‌دانند؛ زمانی که مذاکرات را آغاز می‌کنند، معمولاً با حداقل خواسته‌های ممکن شروع کرده و سپس به‌عنوان نشانه‌ای از حسن نیت، امتیازاتی پیش‌دستانه می‌دهند. اما سنت تفکر استراتژیک روسیه، دیپلماسی را به‌گونه‌ای متفاوت می‌بیند. از نخستین سال‌های اتحاد جماهیر شوروی، مسکو جنگ و اقدامات سیاسی، از جمله دیپلماسی، را امری واحد می‌دانست. مذاکرات فقط ابزاری دیگر برای بهبود موقعیت سیاسی است؛ هدفش، همچون عملیات نظامی، همچنان تسلیم دشمن یا حداقل فرسایش آن است.
مذاکره‌کنندگان روس، دست کم در مراحل ابتدایی، معمولاً به‌ندرت مذاکرات را به‌عنوان راهی برای دستیابی به یک توافق پایدار و واقعی می‌بینند. در عوض، دیپلمات‌های روس تلاش می‌کنند با کنترل روند مذاکرات حریفان خود را از نظر روانی خسته کنند. همچنین، احتمالاً تلاش می‌کنند تا ایالات متحده را از متحدانش جدا کنند. {ادامه در بخش دوم}
https://t.me/yusefmasoud

شرق وحشی

23 Dec, 17:12


راه ترامپ برای رسیدن به صلح در اوکراین
نیل فرگوسن و هری هالم (منتشر شده در آتلانتیک)
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین (منتشر شده در اکوایران)
https://t.me/yusefmasoud/795

شرق وحشی

16 Dec, 18:13


وعدۀ چین برای «نابودی» شورشیان اویغور ساکن سوریه
نوشتۀ تام اوکانر (منتشر شده در نیوزویک)
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین (منتشر شده در اکوایران)
بخش اول: https://t.me/yusefmasoud/791
بخش دوم: https://t.me/yusefmasoud/792
بخش سوم
*
لیو گفت: «اقدام ایالات متحده در حذف جنبش اسلامی ترکستان شرقی از فهرست سازمان‌های تروریستی ثابت کرده است که این کشور مسئلۀ ضدتروریسم را سیاسی کرده است و از آن به عنوان ابزاری در دست خودش استفاده می‌کند. ما قویاً مخالف این موضوعیم.»
به گفته لیو، چین همچنین «نگرانی زیادی در مورد وضعیت سوریه دارد که اخیراً بی‌ثبات بوده است.»
او گفت: «مدت‌هاست که چین سیاست دوستی و همکاری با سوریه را دنبال کرده است، هرگز در امور داخلی سوریه دخالت نکرده و انتخاب مردم سوریه را محترم شمرده است.» او افزود: «ما از سوریه برای تحقق صلح در اسرع وقت حمایت می‌کنیم، قطعنامه ۲۲۵۴ شورای امنیت را اجرا می‌کنیم، فرآیند سیاسی داخلی را مطابق با اصل "رهبری سوریه‌ای، مالکیت سوریه‌ای" پیش می‌بریم و از طریق گفتگوی فراگیر دنبال یافتن یک برنامۀ بازسازی مطابق خواسته‌های مردم هستیم.»
او افزود: «سوریۀ آینده باید قاطعانه با همۀ اشکال تروریسم و نیروهای افراطی مخالف باشد.»
امروز ایالات متحده نیز در سوریه با وضعیت دشواری مواجه است، در سال‌های اولیۀ جنگ داخلی سوریه واشنگتن با حکومت اسد مخالفت و از گروه‌های شورشی حمایت کرد و سپس از نیروهای دموکراتیک سوریه به رهبری کردها حمایت کرد. اکنون ایالات متحده با یک دولت انتقالی جدید به رهبری هیأت تحریر الشام روبه‌رو است، گروهی که وزارت خارجۀ ایالات متحده هنوز آن را به دلیل وابستگی پیشینش به القاعده یک سازمان تروریستی می‌داند، در حالی که این گروه در سال 2016 وابستگی خود به القاعده را به‌طور رسمی انکار کرد.
در زمینۀ حزب اسلامی ترکستان، دولت جو بایدن قبلاً نزد نیوزویک ارتباط این گروه را با القاعده در سوریه به رسمیت شناخت. سخنگوی وزارت امور خارجۀ آمریکا همچنین گفته بود که ایالات متحده حزب اسلامی ترکستان را عمدتاً از جنبش اسلامی ترکستان شرقی متمایز می‌داند.
این اظهارات پس از آن بیان شد که نمایندۀ دفتر سیاسی حزب اسلامی ترکستان در سپتامبر ۲۰۲۱، یک ماه پس از خروج ایالات متحده از افغانستان، به نیوزویک گفت که این گروه ایالات متحده را به‌عنوان یک متحد احتمالی در نبرد خود علیه چین می‌بیند.
پس از آن‌که نیوزویک در روز پنجشنبه با وزارت امور خارجۀ ایالات متحده تماس گرفت و خواهان اظهار نظر در این زمینه شد، یکی از سخنگویان این وزارتخانه گفت: «ما بررسی‌های مربوط به تروریستی شناختن یا نشناختن گروه‌ها را پیش از تصمیم نهایی علنی نمی‌کنیم.»
اگرچه در دوران دولت بایدن ارجاعات به حزب اسلامی ترکستان کم بوده است، گزارش‌های منتشرشده توسط سازمان ملل به‌طور مداوم به فعالیت‌های این گروه در افغانستان و سوریه اشاره کرده و آن را مستقیماً به جنبش اسلامی ترکستان شرقی مرتبط دانسته است.
جدیدترین گزارش سازمان ملل متحد که در ماه ژوئیه دربارۀ نظارت بر تحریم‌ها منتشر شد، اعلام کرد که حزب اسلامی ترکستان مستقیماً با هیأت تحریر الشام همکاری داشته و از آن کمک مالی دریافت کرده است.
این گزارش به نقل از یکی از کشورهای عضو سازمان ملل که نامی از آن برده نشده اظهار داشت که این گروه «با هدف گسترش مخاطبان بین‌المللی، انتشار فایل‌های صوتی و تصویری خود را افزایش داده است، به‌ویژه با هدف تشویق زنان مسلمان به مشارکت در فعالیت‌های تروریستی» و در عین حال ارتباطات بالقوۀ خود را با داعش نیز حفظ کرده است.
چین نیز همچنان این مسئله را در مجامع بین‌المللی مطرح کرده است و مقامات چینی طی سال‌ها مخالفت قاطع خود را با «سه شر» تروریسم، تجزیه‌طلبی و افراطی‌گری اعلام کرده‌اند.
اما به گفته ریچاردو واله، پکن رویکردی «کاملاً عمل‌گرایانه» نسبت به طالبانی اتخاذ کرده است که رسماً به‌عنوان امارت اسلامی افغانستان شناخته می‌شود. او ادعا کرد که بسیاری از مسائل به نحوۀ مدیریت این موضوع توسط رهبران محلی در افغانستان و سوریه بستگی دارد.
واله گفت: «من معتقدم که این مسئله واقعاً به تصمیمات امارت اسلامی افغانستان و هیأت تحریر الشام در افغانستان و سوریه دربارۀ حزب اسلامی ترکستان بستگی خواهد داشت، اینکه آیا آن‌ها می‌توانند این گروه را تحت کنترل درآورند و به توافقی دست یابند که به حزب اسلامی ترکستان اجازه ندهد دنبال هدف بلندمدت خود، یعنی آزادسازی سین‌کیانگ، برود یا خیر.» {پایان}
https://t.me/yusefmasoud

شرق وحشی

16 Dec, 18:12


وعدۀ چین برای «نابودی» شورشیان اویغور ساکن سوریه
نوشتۀ تام اوکانر (منتشر شده در نیوزویک)
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین (منتشر شده در اکوایران)
بخش اول: https://t.me/yusefmasoud/791
بخش دوم:
*
چین قبلاً هم نگرانی‌هایی را در مورد حضور حزب اسلامی ترکستان در افغانستانِ هم‌مرز با سین‌کیانگ ابراز کرده بود. در حالی که پکن هنوز دولت فعلی مستقر در کابل را به رسمیت نشناخته است، مقامات چینی به‌طور منظم با همتایان طالبانی خود در موضوعاتی مانند تجارت و امنیت ارتباط داشته‌اند.
ریچاردو وال، از تحلیلگران پژوهشی و مدیر بخش پژوهش خراسان دایری به نیوزویک گفت: «حزب اسلامی ترکستان، پس از پیروزی‌های کلیدی‌اش در دو جبهۀ بین‌المللی باید تصمیمات جدی اتخاذ کند.»
او به نیوزویک گفت « حزب اسلامی ترکستان به دو هدف کوتاه‌مدت خود در افغانستان و سوریه دست یافته است. آنها اکنون یک نیروی قدرتمند و حرفه‌ای را آموزش داده‌اند که شامل چند صد یا حتی هزاران نیروی شبه‌نظامی با تجربۀ چندین دهه جنگ در افغانستان و سوریه است.»
او افزود: «حالا، پرسش این است که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد. ممکن است حزب اسلامی ترکستان تصمیم بگیرد اهداف چینی را در خارج از کشور هدف قرار دهد یا مانند بسیاری از گروه‌های آسیای میانه به‌عنوان یک گروه مزدور فعالیت کند. اما در نهایت، حزب اسلامی ترکستان باید به هدف بلندمدت خود بپردازد. حالا که دو درگیری دیگر پایان یافته‌اند، دلیلی وجود ندارند که پرداختن به آن هدف را تا ابد به تعویق بیندازند.»
تحولات اخیر در سوریه در زمانی اتفاق می‌افتد که شاخه خراسان گروه شبه‌نظامی دولت اسلامی (داعش) در افغانستان، تلاش‌های خود را برای جذب نیرو در آسیای میانه، از جمله در میان اویغورها، شدت بخشیده است و عملیات‌های خونینش را در افغانستان و دیگر جاها افزایش داده است و در اوایل سال جاری رسماً مسئولیت بعضی از مرگبارترین حملات در ایران و روسیه را پذیرفت.
در همین حال، گروه‌های شورشی دیگر، مانند ارتش آزادی‌بخش بلوچستان، به‌طور خاص شهروندان چینی را در پاکستان هدف قرار داده‌اند. افزایش حملات شبه‌نظامیان باعث شده پکن خواهان همکاری بیشتر در زمینۀ ضدتروریسم بین این دو کشور شود، از جمله رزمایش نظامی مشترک سه هفته‌ای که چهارشنبه آغاز شد.
از یک دهه پیش و آغاز کارزار «مبارزۀ قاطعانه علیه تروریسم خشونت‌آمیز» در سین‌کیانگ، حکومت چین توانسته است تا حد زیادی مانع چنین خونریزی‌هایی در داخل کشور شود. در عین حال، ایالات متحده و متحدان غربی، شی جین‌پینگ را به نقض گستردۀ حقوق بشر و حتی نسل‌کشی علیه اویغورها از طریق استفاده از اردوگاه‌های بازداشت جمعی متهم کرده‌اند، اتهامی که رهبر چین و دولتش به‌شدت رد کرده‌اند.
نیوزویک برای نظرخواهی با دولت انتقالی سوریه و حزب اسلامی ترکستان تماس گرفته است.
این مسئله یکی از عوامل مهم موجود در تنش‌های میان پکن و واشنگتن بوده است زیرا این دو ابرقدرت درگیر رقابتی جهانی با یکدیگر هستند.
رئیس‌جمهور منتخب، دونالد ترامپ، که قرار است بار دیگر در ژانویه وارد کاخ سفید شود، در ماه‌های پایانی دورۀ اول ریاست‌جمهوری‌اش در نوامبر ۲۰۲۰، جنبش اسلامی ترکستان شرقی را از فهرست تحریم‌های مربوط به تروریسم ایالات متحده حذف کرد و علت این کارش را هم عدم فعالیت این گروه ذکر کرد.
حزب اسلامی ترکستان شرقی، نخستین بار در سال ۲۰۰۴ و در دوران ریاست‌جمهوری جورج دابلیو. بوش، به این فهرست اضافه شد، در حالی که پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ القاعده، سکاندار «جنگ جهانی علیه تروریسم» بود.
لیو در اظهارات بعدی خود در روز جمعه گفت: «تروریسم دشمن مشترک بشریت است. مبارزه با جنبش اسلامی ترکستان شرقی از نگرانی‌های اصلی چین برای مبارزه با تروریسم و از مسئولیت‌های مشترک جامعۀ بین‌المللی است.»
لیو گفت «جنبش اسلامی ترکستان شرقی در فهرست سازمان‌های تروریستی شورای امنیت سازمان ملل متحد قرار داشت و مبارزه با آن از مسئولیت‌های مشترک جامعۀ بین‌المللی است.» او گفت که «چین آماده است ارتباطات و هماهنگی‌های خود را با افغانستان و کشورهای مربوطه عمیق‌تر کند تا جنبش اسلامی ترکستان شرقی را سرکوب کند و منطقه و جهان را ایمن و باثبات نگه دارد.»
او همچنین تصمیم واشنگتن برای حذف جنبش اسلامی ترکستان شرقی به‌عنوان یک سازمان تروریستی را محکوم کرد. {ادامه در بخش سوم}
https://t.me/yusefmasoud

شرق وحشی

16 Dec, 18:11


وعدۀ چین برای «نابودی» شورشیان اویغور ساکن سوریه
نوشتۀ تام اوکانر (منتشر شده در نیوزویک)
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین (منتشر شده در اکوایران)
بخش اول:
*
در حالی که چین خواستار ثبات در سوریه است، خواهان اقدامات جهانی علیه شورشیان اویغور حاضر در صفوف ائتلافی به رهبری اسلام‌گرایان است که موفق به سرنگونی دولت سوریه شده‌اند و حالا تهدید می‌کنند مبارزه‌شان علیه جمهوری خلق چین را تسریع خواهند کرد.
حزب اسلامی ترکستان که پیش‌تر به عنوان جنبش اسلامی ترکستان شرقی شناخته می‌شد، یکی از گروه‌های شورشی پرشمار حاضر در عملیات خیره‌کنندۀ ۱۱ روزه‌ای بود که در روز شنبه رئیس‌جمهور سوریه، بشار اسد، و بیش از نیم قرن از حکومت خانوادۀ او را سرنگون کرد.
یک کارزار جدید علیه چین می‌تواند نزاع‌های ژئوپلیتیکی بر سر افزایش فعالیت‌های شبه‌نظامی در سراسر آسیا را بیش از پیش متزلزل کند و رئیس‌جمهور شی جین‌پینگ را به نبردی قاطع بر سر یکی از حساس‌ترین چالش‌های امنیت داخلی کشورش وادار دارد.
حزب اسلامی ترکستان عمدتاً از اویغورها تشکیل شده است، گروهی ترک‌زبان و عمدتاً مسلمان که اکثراً در استان وسیع شمال غربی چین، سین‌کیانگ، سکونت دارند. این گروه به دنبال ایجاد یک دولت اسلامی جدایی‌طلب اویغور به نام «ترکستان شرقی» در سین‌کیانگ است، جایی که جنبش اسلامی ترکستان شرقی از اواخر دهه‌ی ۱۹۹۰ تا اوایل دهۀ ۲۰۱۰ کمپینی خشونت‌آمیز را در آن به راه انداخت.
پس از تحمل سرکوب شدید توسط نیروهای امنیتی چین، که غرب مدتهاست آنها را به سرکوب اقلیت اویغور این کشور متهم کرده است، تعدادی از شورشیان حزب اسلامی ترکستان به جنگجویان جهادی پیوستند که از سال 2011 درگیر جنگ داخلی با دولت سوریه‌اند.
جنگجویان شاخۀ سوریۀ حزب اسلامی ترکستان، از جمله فرمانده ابومحمد، که زمانی عمدتاً در پایگاه شبه‌نظامیان در استان شمال غربی ادلب و حومۀ آن محدود بودند، اکنون در خیابان‌های دمشق و دیگر شهرهای بزرگ راهپیمایی می‌کنند.
اعضای این حزب فیلم‌هایی منتشر کرده‌اند که در آن‌ها با مخاطبان سوری دربارۀ سین‌کیانگ حرف می‌زنند و تهدید می‌کنند از انبارهای تسلیحاتی که از ارتش سابق عربی سوریه به دست آورده‌اند، علیه چین استفاده کنند.
شیخ عبدالحق ترکستانی، امیر حزب اسلامی ترکستان، هفتۀ گذشته در بیانیه‌ای که توسط این گروه منتشر شد، گفت: «به اذن و با اتکا به قدرت و قوت خدا، به زودی کافران چینی همان عذابی را خواهند چشید که کافران در شام چشیدند.»
تا کنون، به نظر می‌رسد پکن رویکردی محتاطانه اتخاذ کرده است. در زمانی که چین به شدت در حال سرمایه‌گذاری برای تقویت نفوذ خود در خاورمیانه است و پیوندهای نزدیکی با دولت اسد برقرار کرده بود، در عین حال راه ایجاد رابطه با دولت جدید به رهبری جناح اسلام‌گرای هیأت تحریر الشام را باز گذاشته است و مقامات چینی خواستار انتقال مسالمت‌آمیز قدرت شده‌اند.
لیو پنگ‌یوی، سخنگوی سفارت چین در ایالات متحده، به نیوزویک گفت: «آیندۀ سوریه باید توسط مردم سوریه تعیین شود. ما امیدواریم طرف‌های مربوطه بتوانند به راه‌حلی سیاسی برای بازگرداندن نظم و ثبات در سوریه دست یابند، راه حلی که در راستای منافع درازمدت و بنیادین مردم سوریه باشد.»
بعدتر، جمعه شب، لیو در اظهارات بیشتری گفت که پکن «گزارش‌های» مربوط به درباره حضور جانشین جنبش اسلامی ترکستان شرقی در سوریه را «مشاهده کرده» و تأیید کرده که این گروه «شماری از حملات تروریستی خشونت‌آمیز را هم در داخل و هم در خارج از چین طراحی و اجرا کرده است.»
لیو گفت: «در سال‌های اخیر، این گروه با سایر نیروهای تروریستی و تجزیه‌طلب بین‌المللی و منطقه‌ای همکاری نزدیکی داشته و حملات مداومی را علیه اهداف چینیِ خارج از کشور برنامه‌ریزی کرده و در فعالیت‌های تروریستی در دیگر کشورها و مناطق مشارکت داشته است و همین مسئله به شدت منافع و امنیت چین را در خارج از کشور تهدید می‌کند و امنیت و ثبات کشورها و مناطق مربوطه را به‌طور جدی تضعیف می‌کند.»
او همچنین تأکید کرد: «چین آماده است همکاری‌های ضدتروریستی خود را با اعضای جامعۀ بین‌المللی تقویت کند تا قاطعانه حزب اسلامی ترکستان شرقی را سرکوب کند و منطقه و جهان را ایمن و باثبات نگه دارد.»
سقوط اسد در سوریه، دومین باری است که حزب اسلامی ترکستان در حدود سه سال گذشته به سرنگونی موفقیت‌آمیز یک دولت درگیر جنگ داخلی کمک کرده است. این گروه از طالبان هم در کارزار دو دهه‌ایش علیه دولت پیشین افغانستان حمایت کرد که سرانجام در پی خروج نظامی ایالات متحده در اوت ۲۰۲۱ فروپاشید. {ادامه در بخش دوم}
https://t.me/yusefmasoud

شرق وحشی

16 Dec, 18:11


وعدۀ چین برای «نابودی» شورشیان اویغور ساکن سوریه
نوشتۀ تام اوکانر (منتشر شده در نیوزویک)
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین (منتشر شده در اکوایران)
https://t.me/yusefmasoud/791

شرق وحشی

12 Dec, 17:47


آیا اردوغان برندۀ بزرگ بحران سوریه خواهد بود؟
لارا پیتل و آیلا جین یاکلی (منتشر شده در فایننشال تایمز)
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین (منتشر شده در اکوایران)
بخش اول: https://t.me/yusefmasoud/788
بخش دوم
*
اما علیرغم این پتانسیل‌ها برای ترکیه، همچنان نوع دولتی که خلاء ناشی از سقوط رژیم اسد را پر خواهد کرد و نوع رابطه‌اش با همسایه شمالی خود در هاله‌ای از ابهام قرار دارد.
در حالی که آنکارا هرگز هیئت تحریر الشام را -که آن را یک گروه تروریستی می‌داند- کنترل نکرده است، زمانی که این سازمان در ادلب مستقر بود و ترکیه حکم مسیر اصلی آن به جهان خارج را داشت، این کشور اهرم فشاری بر آنها به دست آورد. هنوز معلوم نیست که این کشور چه تأثیری بر رهبر این گروه، ابو محمد جولانی، خواهد داشت که حالا همراه با متحدانش کنترل کل کشور را در دست گرفته است.
هنوز تضمینی برای صلح و ثبات بنیادین وجود ندارد و خطر درگیری‌های بیشتر ممکن است پناهجویان جدیدی را به سمت ترکیه فراری دهد. ایلکان اوزگل، از شخصیت‌های ارشد حزب جمهوری‌خواه خلق، حزب مخالف به شدت سکولار ترکیه، ابراز نگرانی کرد که اردوغان «شرایط ظهور یک افغانستان جدید» را در مرز خود ایجاد کرده است.
با توجه به اینکه ترکیه در ذهن بسیاری از سوری‌ها هنوز با امپراتوری عثمانی مرتبط است -که دگراندیشان ملی‌گرا را در مرکز دمشق به دار آویخت- آنکارا باید مراقب باشد که در هفته‌ها و ماه‌های آینده زیاده‌روی نکند. جولانی خواهان گفت‌وگوی ملی عاری از دخالت خارجی شده است.
سونر چاگاپتای، مدیر برنامه تحقیقاتی ترکیه در موسسه واشنگتن، گفت اگر آنکارا بکوشد ارادۀ خود را به مقامات جدید تحمیل کند، ممکن است باعث خشم و عصبانیت شود. او گفت «میراث عثمانی بر دید عرب‌ها نسبت به ترکیه تأثیر می‌گذارد و ورود ترکیه را به‌عنوان تبدیل شدنش به قیّم جدید خود تعبیر خواهند کرد.»
دیگر پرسش بزرگ این است که کردهای سوریه در دولت آینده چه نقشی خواهند داشت و آیا آن‌ها بخشی از خودمختاری سخت به دست آمدۀ خود در شمال شرق را حفظ خواهند کرد یا خیر.
آنکارا از هر گونه مذاکره بین دولت جدید در دمشق و گروه‌های مسلح کرد نگران خواهد بود. این کشور گروه‌های مسلح کرد را تروریست‌هایی نزدیک به دشمن دیرینه خود، حزب کارگران کردستان (پ‌ک‌ک‌)، می‌داند. وزیر امور خارجۀ ترکیه، هاکان فیدان، روز یک‌شنبه تأکید کرد که هیچ یک از گروه‌های «امتداد پ‌ک‌ک‌» نمی‌توانند بخشی از مذاکرات مربوط به آیندۀ سوریه باشند.
نقش آیندۀ آمریکا نیز که از نیروهای کرد به عنوان بخشی از مبارزه خود با داعش حمایت کرده و حدود ۹۰۰ سرباز در سوریه دارد، همچنان نامشخص است. دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور منتخب، روز شنبه گفت که درگیری سوریه «جنگ ما نیست.»
سینم آدار، یکی از اعضای مؤسسه آلمانی امور بین‌الملل و امنیت در برلین گفت که با توجه به حرکت سریع وقایع و جنبه‌های زیاد آنها، آیندۀ سوریه هنوز نامشخص است و خیلی زود است که بگوییم آیا اردوغان در نهایت پیروز تحولات دو هفتۀ گذشته خواهد بود یا خیر. او گفت «هنوز هیچ چیزی قطعی نیست» و «من قانع نشده‌ام که ترکیه کنترل کامل اوضاع را در دست دارد.» {پایان}
https://t.me/yusefmasoud

شرق وحشی

12 Dec, 17:46


آیا اردوغان برندۀ بزرگ بحران سوریه خواهد بود؟
لارا پیتل و آیلا جین یاکلی (منتشر شده در فایننشال تایمز)
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین (منتشر شده در اکوایران)
بخش اول
*
ممکن است رئیس‌جمهور ترکیه، رجب طیب اردوغان، پس از سال‌ها مقابله با بی‌ثباتی و انزوای ناشی از جنگ داخلی سوریه که به مدت ۱۳ سال در همسایگی او جریان داشت، یکی از بزرگترین برندگان سقوط رژیم بشار اسد باشد.
روز شنبه، اردوغان، رهبر ترکیه، در غازی‌عنتپ، یکی از شهرهای مرزی که در اثر این درگیری و میلیون‌ها پناهنده‌اش دگرگون شده است، پس از بیش از یک دهه حمایت از مخالفان مسلح سوریه، اعلام کرد که یک «واقعیت جدید دیپلماتیک و سیاسی در سوریه» شکل گرفته است.
هنوز مشخص نیست که آنکارا تا چه اندازه حامی حملۀ برق‌آسای دو هفته پیشِ منتهی به سقوط دولت بشار اسد در روز یک‌شنبه بوده است. گروه اسلام‌گرای هیئت تحریر الشام که رهبری این حمله را برعهده داشت، رابطۀ پیچیده‌ای با ترکیه دارد.
اما بسیاری از تحلیل‌گران معتقدند در سوریۀ پس از سقوط اسد، که از حمایت روسیه و ایران برخوردار بود، اردوغان، که روزی رئیس‌جمهور سوریه را «قصاب» خواند، تأثیرگذارترین بازیگر خارجی از نظر سیاسی و اقتصادی سود خواهد بود.
عمر اوزکزیلچیک، یکی از پژوهشگران ارشد اندیشکدۀ شورای آتلانتیک گفت «پس از سوری‌ها، ترکیه بزرگترین برندۀ ماجراست». او افزود: «وقتی همه سوری‌ها را رها کردند و هیچ دولت دیگری از مخالفان حمایت نکرد، ترکیه ناامیدشان نکرد.»
اردوغان حامی موج اعتراضات عربی بود که در سال ۲۰۱۱ خاورمیانه را درنوردید و امید داشت که متحدان اسلام‌گرای حزبش، حزب عدالت و توسعه، به قدرت برسند. حتی پس از عقب‌نشینی آمریکا و دیگر قدرت‌های غربی که در ابتدا از این شورش‌ها حمایت می‌کردند، اردوغان در کنار آن‌ها ماند.
او بیش از سه میلیون پناهندۀ سوری را به عنوان «برادران و خواهران» پذیرفت و به گروه‌های شورشی که با رئیس‌جمهور سوریه مبارزه می‌کردند، تسلیحات و آموزش ارائه داد.
وقتی امیدها برای تغییر رژیم کمرنگ شد و مسکو و تهران اسد را نجات دادند، پیامدهای فزاینده این درگیری گریبان ترکیه را گرفت و اردوغان تمرکز خود را به مبارزه با نیروهای تحت رهبری کردها معطوف کرد که از نظر آنکارا تروریست هستند و در شمال شرق سوریه به موفقیت‌هایی دست یافته بودند.
اخیراً، اردوغان تلاش کرد با اسد ارتباط برقرار کند اما این تلاش‌ها رد شد. او روز شنبه ابراز تأسف کرد که «رژیم دمشق هرگز ارزش دستی را که ترکیه به سویش دراز کرده بود، درک نکرد.»
اما ترکیه، حتی حین نزدیک شدن به اسد، همچنان حامی شورشیان بود و به منطقۀ تحت کنترل هیئت تحریر الشام در ادلب کمک می‌کرد که سال‌ها بود آخرین استان در دست مخالفان به شمار می‌رفت. این کشور بخشی از سرزمین‌های شمال سوریه را هم اداره می‌کرد و حامی گروهی از شورشیان موسوم به ارتش ملی سوریه بود.
این ارتباطات با گروه‌های مخالفی که روز یک‌شنبه به رویای دیرینۀ خود برای فتح دمشق رسیدند، اردوغان را در موقعیتی بهتر از هر رهبر خارجی دیگری قرار می‌دهد تا بتواند از به قدرت رسیدن احتمالی آن‌ها بهره‌برداری کند -حتی اگر وضعیت همچنان بسیار بی‌ثبات و نامطمئن باقی بماند.
یکی از امیدهای بزرگ اردوغان این است که سقوط اسد امکان بازگشت بسیاری از حدود 3 میلیون پناهنده سوری در ترکیه را فراهم کند. حضور آن‌ها حتی در میان حامیان اردوغان نیز بسیار نامحبوب است. وزیر کشور ترکیه، علی یرلیکایا، هفتۀ گذشته پس از تصرف حلب توسط شورشیان گفت که 3/1 میلیون از سوری‌های مقیم ترکیه اهل این شهر هستند و بسیاری‌شان «از شدت هیجان بازگشت در پوست خود نمی‌گنجند.»
سقوط رژیم اسد همچنین می‌تواند توازن قدرت در روابط پیچیدۀ بین اردوغان و ولادیمیر پوتین را تغییر دهد که نه تنها در سوریه بلکه در دیگر درگیری‌ها از جمله در لیبی، در طرف‌های مخالف قرار دارند. ولفانگو پیکولی، از شرکت مشاوره‌ای تنئو، گفت «ترکیه احتمالاً رویکردی قاطع‌تر در منطقه اتخاذ خواهد کرد» و افزود که این موضوع جایگاه آنکارا را در برابر ایران هم تقویت خواهد کرد.
ترکیه که در حال حاضر با تورم بالا و رکود اقتصادی دست‌وپنجه نرم می‌کند، از از سرگیری روابط تجاری و اقتصادی کامل در امتداد مرز ۹۰۰ کیلومتری ترکیه-سوریه سود خواهد برد. بخش ساخت‌وساز این کشور که ارتباط نزدیکی با اردوغان دارد، می‌تواند از پروژه‌های بازسازی بهره ببرد که انتظار می‌رود ارزششان به صدها میلیارد دلار برسد. یکی از مدیران ارشد یکی از بزرگترین شرکت‌های ساخت‌وساز ترکیه گفت «رسیدن به صلح، فرصت بزرگی خواهد بود.» {ادامه در بخش دوم}
https://t.me/yusefmasoud

شرق وحشی

12 Dec, 17:45


آیا اردوغان برندۀ بزرگ بحران سوریه خواهد بود؟
لارا پیتل و آیلا جین یاکلی (منتشر شده در فایننشال تایمز)
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین (منتشر شده در اکوایران)
https://t.me/yusefmasoud/788

شرق وحشی

11 Dec, 17:44


سقوط اسد در سوریه  و محدودیت‌های دپلماسی خاورمیانۀ چین
لاری چِن، جیمز پامفرت، آنتونی اسلودکوفسکی (منتشر شده در رویترز)
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین (منتشر شده در اکوایران)
https://t.me/yusefmasoud
*
همین یک سال پیش چین مقصد سفر شش روزۀ بشار اسد و همسرش به این کشور بود و استقبال گرمی از آنها کرد. این سفر فرصتی نادر برای خروج از سال‌ها انزوای بین المللی بود که از آغاز جنگ داخلی سوریه در سال 2011 شروع شده بود.
در حالی که این زوج برای شرکت در بازی‌های آسیایی به آنجا رفته بودند، رئیس‌جمهور شی جین‌پینگ وعده داد از اسد در «مقابله با مداخلۀ خارجی» و بازسازی سوریه حمایت کند و همسرش، اسما، در رسانه‌های چینی حاضر شد.
اما به گفتۀ تحلیلگران، پایان ناگهانی حکومت این رهبر مستبد که همین سال گذشته به‌طور علنی مورد حمایت شی قرار گرفته بود، به جاه‌طلبی‌های دیپلماتیک چین در خاورمیانه ضربه زد و محدودیت‌های استراتژی این کشور را در منطقه آشکار ساخت.
روز یک‌شنبه، ائتلافی از شورشیان، دمشق پایتخت سوریه را طی  حمله‌ای برق‌آسا تصرف کردند. حمله‌ای که به سقوط رژیم اسد و پایان یافتن پنجاه سال حکومت خاندان او انجامید.
جاناتان فولتن، پژوهشگر برجستۀ شورای آتلانتیک، گفت «دربارۀ توانایی چین برای اثرگذاری بر وضعیت سیاسی منطقه اغراق‌های زیادی شده است.»
فولتن گفت فروپاشی رژیم اسد، علاوه بر کاهش نفوذ حامیان اصلی او، ایران و روسیه، در جهان عرب، به جاه‌طلبی‌های جهانی چین هم ضربه‌ای وارد کرد.
«بسیاری از آنچه {چین} در سطح بین‌المللی انجام داده، به حمایت این کشورها متکی بوده است و ناتوانی آن‌ها در حمایت از بزرگترین شریکشان در خاورمیانه حرف‌های زیادی درباره توانایی چین برای انجام کاری فراتر از منطقه می‌زند.»
مدیریت کانون‌های بحران
پس از میانجی‌گری سال ۲۰۲۳ چین میان عربستان سعودی و ایران که رقبای دیرینۀ هم بودند، رسانه‌های چینی از نقش رو به رشد پکن در منطقه‌ای که مدت‌ها تحت سلطه واشنگتن بوده است، تمجید کردند.
وانگ یی، دیپلمات ارشد چین، گفت این کشور نقشی سازنده در مدیریت «مسائل بحرانی» جهانی ایفا خواهد کرد.
چین همچنین در اوایل امسال میان فتح، حماس و سایر جناح‌های رقیب فلسطینی میانجی‌گری کرد و بارها خواستار آتش‌بس در غزه شده است.
اما علیرغم آوردن رهبران خاورمیانه به پکن و چندین دور «دیپلماسی هواپیمایی» توسط مسئول ویژۀ خاورمیانه، ژای جون، در ماه‌های اخیر، فلسطینی‌ها هنوز دولت واحدی تشکیل نداده‌اند و درگیری در غزه همچنان ادامه دارد.
فن هونگدا، پژوهشگر امور خاورمیانه در دانشگاه مطالعات بین الملل شانگهای، گفت «سقوط ناگهانی اسد سناریویی نیست که پکن بخواهد شاهدش باشد. چین خاورمیانه‌ای پایدارتر و مستقل‌تر را ترجیح می‌دهد و آشوب یا گرایش به آمریکا در این منطقه با منافع چین سازگار نیست.»
واکنش وزارت خارجه چین به سقوط اسد خنثی بوده است و بر ایمنی اتباع چینی و «راه‌حل سیاسی» برای بازگرداندن ثبات به سوریه در اسرع وقت تمرکز داشته است.
در روز دوشنبه، مایو نینگ، سخنگوی وزارت امور خارجه، ظاهراً فضایی را برای تعامل با دولت آینده حفظ کرد و گفت «روابط دوستانه چین با سوریه برای همۀ سوری‌هاست.»
کارشناسان و دیپلمات‌های چینی می‌گویند پکن برای به رسمیت شناختن دولت جدید در دمشق صبر خواهد کرد.
آن‌ها می‌گویند چین می‌تواند از تخصص و قدرت مالی خود برای حمایت از بازسازی استفاده کند اما احتمالاً تعهدات این کشور محدود باشند چرا که در سال‌های اخیر تلاش کرده است ریسک‌های مالی خارجی خود را به حداقل برساند.
سوریه در سال ۲۰۲۲ به ابتکار کمربند و جادۀ چین پیوست، اما از آن زمان تاکنون شرکت‌های چینی تقریباً هیچ سرمایه‌گذاری قابل‌توجهی در این کشور انجام نداده‌اند، مسئله‌ای که تا حدی به دلیل تحریم‌ها بوده است.
بیل فیگوروا، استادیار دانشگاه گرونینگن و متخصص روابط چین و خاورمیانه، گفت چین «واقعاً نمی‌تواند به‌طور بنیادین جایگزین غرب در این منطقه شود، چه به‌عنوان شریک اقتصادی و چه در مقام یک نیروی دیپلماتیک یا نظامی.»
فیگوروا گفت «دارایی‌های مالی چین در سال 2024 کمتر از دارایی‌هایش در سال‌های 2014-2013 در زمان آغاز ابتکار کمربند و جاده است» و «به‌روشنی به دنبال سرمایه‌گذاری‌های امن‌تر و کاهش خطرات کلی برای چین است.»
https://t.me/yusefmasoud

شرق وحشی

11 Dec, 17:44


سقوط اسد در سوریه و محدودیت‌های دپلماسی خاورمیانۀ چین
لاری چِن، جیمز پامفرت، آنتونی اسلودکوفسکی (منتشر شده در رویترز)
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین (منتشر شده در اکوایران)
https://t.me/yusefmasoud/786

شرق وحشی

11 Dec, 13:21


🖥 کدام وزارتخانه‌ها تعطیل شوند؟

👤 مرتضی کاظمی


◽️@utfinance◽️

شرق وحشی

10 Dec, 18:18


سقوط اسد ضربه‌ای بزرگ به پوتین است و شکنندگی حکومتش را برملا می‌کند
نِیتان هاج (منتشر شده در سی‌ان‌ان)
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین (منتشر شده در اکوایران)
بخش اول: https://t.me/yusefmasoud/782
بخش دوم
*
وقتی پوتین تقریباً یک دهه پیش مستقیماً در سوریه مداخله کرد و هماهنگ با ایران نیروی هوایی و مزدوران روسی را برای حمایت از نیروهای شکست‌خورده اسد اعزام کرد، ورودش نتایج مثبتی داشت: او برای اسد زمان خرید، بخش‌های بیشتری از جغرافیای سوریه را تحت کنترل دولت درآورد و خود را به‌عنوان یک بازیگر اساسی در سیاست منطقه‌ای و جهانی نشان داد.
یک سال پس از انزوای او در نشست گروه ۲۰ در سال ۲۰۱۴ به دلیل الحاق شبه‌جزیره کریمۀ اوکراین به روسیه و تحریک جدایی‌طلبی در منطقه دونباس اوکراین، پوتین به واسطه حمایت از اسد به یک قهرمان تبدیل شد، حداقل در جنگ ژئوپلیتیکی تصورات کشورها از یکدیگر.
اکنون، وعده‌های یک دهه پیش پوتین برای حمایت از اسد توخالی به نظر می‌رسند. اما هنوز و با وجود سرنگونی یکی از وابستگان پوتین، زود است که او را به‌عنوان یک مذاکره‌کنندۀ رقیب و دشمن بالقوه خط زد.
تاتیانا استانوا، یکی از کسانی که پوتین را از نزدیک تحت نظر دارد، در پستی در ایکس اشاره کرد که شکست اسد ممکن است موضع پوتین در مذاکرات پیرامون اوکراین را سخت‌تر کند.
او با اشاره به درخواست‌های ترامپ از پوتین برای پایان دادن به جنگ اوکراین گفت «ممکن است پوتین شروط بیشتری را مطرح کند و سریع با مذاکرات موافقت نکند. او اصرار خواهد داشت که حالا نوبت تغییر موضع غرب و اوکراین است.»
«توجه داشته باشید که فروپاشی اسد پوتین را هم متزلزل کرده و از میلش به انعطاف‌پذیری در زمینۀ اوکراین کاسته است. تا حدی می‌توان گفت جنگ در اوکراین باعث شد سوریه را ببازد و همین باعث می‌شود برای سازش مقاومت بیشتری از خود نشان دهد.»
مدت‌هاست که پوتین خود را در یک تقابل خصمانه با غرب می‌بیند و به دلیل جنایات جنگی در اوکراین با حکم بازداشتی از سوی دادگاه کیفری بین‌المللی مواجه است.
حذف اسد ممکن است صرفاً موضعش را سرسخت‌تر کند. {پایان}
https://t.me/yusefmasoud

شرق وحشی

10 Dec, 18:18


سقوط اسد ضربه‌ای بزرگ به پوتین است و شکنندگی حکومتش را برملا می‌کند
نِیتان هاج (منتشر شده در سی‌ان‌ان)
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین (منتشر شده در اکوایران)
بخش اول
*
حالا جهان رنگ‌های چتر نجات دیکتاتور سوریه، بشار اسد را می‌داند: سه رنگ پرچم روسیه.
برای کرملین، فرار اسد به مسکو پس از سقوط سریع رژیمش، چیزی بیش از از دست دادن یک دولت وابسته است.
سقوط خاندان اسد ضربه‌ای بزرگ را به جاه‌طلبی‌های ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، به‌عنوان یک قدرت میانجی در خاورمیانه وارد کرده و پرسش‌های جدیدی را درباره آسیب‌پذیری رژیم خودش به وجود آورده است.
مخالفان پوتین از این مسئله خوشحالند.
ایلیا یاشین، یکی از کنشگران سرشناس اپوزیسیون روسیه، روی ایکس تصویری از بنر در حال سوختن اسد را پست کرد و نوشت «یک دیکتاتور و متحد پوتین کم شد.»
وزیر امور خارجۀ پیشین اوکراین، دیمیترو کولبا، گفت «پوتین اسد را فدای جنگ طولانی‌اش در اوکراین کرد. منابعش محدودند و آنقدری که تظاهر می‌کند قوی نیست.»
فرار اسد نمونه‌های تاریخی زیادی را به ذهن ناظران جنگ روسیه علیه اوکراین متبادر می‌کند.
اسد اکنون به همتای پیشین اوکراینی در تبعیدش پیوسته است: ویکتور یانوکوویچ، رئیس‌جمهور پیشین اوکراین که در سال ۲۰۱۴ پس از هفته‌ها اعتراضات خیابانی که به سرکوب خونین معترضان انجامید، از اوکراین به روسیه گریخت.
سوری‌ها اکنون در کاخ ریاست‌جمهوری متروکه اسد در دمشق قدم می‌زنند، درست همان‌طور که اوکراینی‌ها توانستند به محوطه مجیریا، عمارت مجلل یانوکوویچ، وارد شوند.
مجیریا به موزۀ فساد تغییر کاربری داد.
یانوکوویچ از زمان برکناری‌اش به اوکراین بازنگشته است، حتی با این که حالا روسیه عملاً بیش از ۲۰ درصد از خاک اوکراین را پس از تهاجم گسترده خود در سال ۲۰۲۲ تحت کنترل گرفته است.
و برخلاف اسد که ظاهراً نیروهایش بدون جنگ دمشق را تسلیم کردند، هنگامی که نیروهای روسیه به کی‌یف نزدیک می‌شدند، ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، مقاومت کرد. (در سال ۲۰۲۱، اشرف غنی، رئیس‌جمهور افغانستان نیز که از حمایت ایالات متحده بود، متزلزل شد و این کشور به دست طالبان افتاد.)
برای اوکراینی‌ها، فرار اسد از سوریه چیزی بیش از یک لحظه بود و از وارد شدن ضربه‌ای نمادین به پوتین خوشحالند. رژیم سوریه درست زمانی فروپاشید که زلنسکی در فرانسه با امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه، و دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور منتخب آمریکا، دیدار می‌کرد. این دیدار پیش از مراسم بازگشایی کلیسای جامع نوتردام انجام شد و حضار زلنسکی را ایستاده تشویق کردند.
اوکراین برای پیامدهای پیروزی مجدد ترامپ در انتخابات آماده می‌شود و این نگرانی وجود دارد که شاید دولت جدید حمایت از کی‌یف را کاهش دهد. اما فروپاشی رژیم اسد شاید موقعیت پوتین در مذاکرات برای پایان جنگ اوکراین را تضعیف کند، به‌ویژه اگر تهدیدات تهاجمی اخیر او درباره تنش‌زایی هسته‌ای بی‌اعتبار تعبیر شود.
هم‌زمان با نزدیک شدن شورشیان به دمشق، ترامپ در پستی در شبکه‌های اجتماعی به گزینه‌های محدود کرملین اشاره کرد و نوشت «به نظر می‌رسد که روسیه به دلیل درگیری‌هایش در اوکراین و از دست دادن بیش از ۶۰۰,۰۰۰ سرباز، قادر به متوقف کردن این پیشروی مستقیم در سوریه نیست، کشوری که سال‌ها از آن محافظت کرده است».
اما سقوط رژیم اسد یک شکست نظامی واقعی برای پوتین محسوب می‌شود. پس از پیشروی شورشیان، ویدئویی از سرنگونی مجسمه‌ای از اسد در طرطوس، در ساحل مدیترانۀ سوریه، منتشر شد، جایی که مسکو از زمان جنگ سرد در آنجا یک پایگاه دریایی داشته است. روسیه همچنین از پایگاه هوایی خود در حمیمیم، در استان لاذقیۀ سوریه، به‌عنوان مرکزی برای قدرت‌نمایی در خاورمیانه استفاده کرده است.
پوتین طی بازدیدش از حمیمیم در سال ۲۰۱۷ قول داد که این دو پایگاه به فعالیت «دائمی» خود ادامه خواهند داد و هشدار داد که اگر «تروریست‌ها» –یعنی مخالفان اسد– «دوباره سر بلند کنند، ضربات بی‌سابقه‌ای خواهیم زد که نظیر آن را ندیده‌اند.» {ادامه در بخش دوم}
https://t.me/yusefmasoud

شرق وحشی

10 Dec, 18:18


سقوط اسد ضربه‌ای بزرگ به پوتین است و شکنندگی حکومتش را برملا می‌کند
نِیتان هاج (منتشر شده در سی‌ان‌ان)
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین (منتشر شده در اکوایران)
https://t.me/yusefmasoud/782

شرق وحشی

07 Dec, 11:18


درباره حکومت نظامی در کره جنوبی در کانال یوتوبی شرق وحشی صحبت کردم. دوست داشتید از اینجا ببینید:

https://youtu.be/0SORV7UCxR4?si=ckQYz0QtmH-YZ5bz

https://t.me/yusefmasoud

شرق وحشی

07 Dec, 11:16


بخش سوم گفت‌وگوی من با رسانه پارسی

https://youtu.be/b4Cua-z3Stg?si=FTq3EFQyO8Hp2Y39

شرق وحشی

04 Dec, 15:42


بخش دوم گفت‌وگوی من با رسانه پارسی

https://youtu.be/tQXHBrnyLQ4?si=V7y7wLwt8_9URE9p

شرق وحشی

01 Dec, 13:49


بخش اول گفت‌وگوی من با رسانه پارسی

https://youtu.be/3x0NFKYCX1U?si=kM1DszwzRajwqDoz

شرق وحشی

30 Nov, 18:43


خاویر میلی: انزجارم نسبت به دولت بی‌انتهاست
اکونومیست
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین (اکوایران)
بخش اول: https://t.me/yusefmasoud/775
بخش دوم
*
اشتباه نکنید، هنوز هم ممکن است که آزمایش میلی نتیجۀ بسیار بدی داشته باشد. ریاضت اقتصادی باعث افزایش نرخ فقر شده است که در نیمۀ اول سال 2024 از 40 درصد در سالِ پیش به 53 درصد رسیده است. اگر مقاومت افزایش یابد و مخالفان پرونیست سازماندهی بهتری داشته باشند، ممکن است آقای میلی برای ادامۀ حکمرانی با مشکل مواجه شود. اگر بالاخره کنترل سرمایه را حذف کند و به جای بالا بردن ارزش پزو سراغ رژیم نرخ مبادلۀ انعطاف‌پذیری برود، میزان اعتماد سرمایه‌گذاران هم به آزمون گذاشته خواهد شد: رکود ارز می‌تواند صبر و اعتماد مردم را آزمایش کند و تورم را دوباره بالا ببرد. آقای میلی فردی عجیب است که ممکن است حواسش به جنگ بر سر جنسیت یا تغییرات اقلیمی پرت شود و مأموریت اصلی‌اش، احیای رشد اقتصاد آرژانتین، را فراموش کند.
با این همه و علیرغم این واقعیت که آرژانتین کشور بسیار عجیبی است، سال اول آقای میلی حاکی درس‌هایی برای باقی جهان است، از جمله برای ستایندگان و بدخواهانش در آمریکا. رشد کشور را ببینید. بدهی عمومی جهانی از 70 درصد تولید ناخالص داخلی بیست سال پیش به 93 درصد در امسال رسیده و تا سال 2023 به 100 درصد خواهد رسید. بدهی بلای جان نه تنها کشورهای ثروتمند، بلکه چین و هند هم هست و این دو هم با کسری بودجۀ بسیاری مواجه‌اند.
بحران مالی و پاندمی باعث افزایش بدهی شد و این تصور را به وجود آورد که هر بار مردم به مشکل برخوردند دولت وارد عمل خواهد شد. کشورهای بسیاری در نتیجۀ افزایش سن شهروندانشان با افزایش هزینه‌های بهداشتی و بازنشستگی مواجه‌اند. به نظر می‌رسد که مقررات پیوسته بیشتر و بیشتر می‌شوند. دولت‌ها نمی‌دانند چطور از این چرخه خارج شوند. در بعضی‌جاها مانند فرانسه، احتمال می‌رود که انجام چنین کاری باعث آشوب سیاسی شود.
بعضی از درس‌های آقای میلی فنی‌اند. برای کاهش هزینه‌ها، به جای کاستن از پول نقدی که به دست فقیرترین افراد می‌رسد، از ادارات دولتی خواسته است هزینۀ تدارکات، هزینه‌های مدیریتی و حقوق‌هایشان را کم کنند. او این مسئله را به رسمیت شناخت که کنترل هزینه‌های مستمری بسیار مهم است چون جمعیتی که روز به روز پیرتر می‌شود، بخش‌های بزرگی از بودجه را به خود اختصاص می‌دهد، واقعیتی مالی که کشورهای بسیاری هنوز با آن مواجه نشده‌اند. او از زمانی که به قدرت رسیده است مقداری عملگرایی را به عقایدش افزوده است. او مسیری را برای آرژانتین مشخص کرده است اما کار را به کارکنانش واگذار می‌کند و از وزرای ماهر می‌خواهد بر اقتصاد نظارت کنند -به‌ویژه فردریکو استورزنگر که مسئول مقررات‌زدایی است.
ایگو بزرگ، دولت کوچک
شاید بزرگ‌ترین درسی که می‌شود از میلی گرفت شجاعت و انسجام است. فارغ از اینکه از سیاست‌های آقای میلی خوشتان بیاید یا خیر، آنها با هم جور درمی‌آیند و همین مسئله اثرشان را افزایش می‌دهد. برخلاف آقای ترامپ، او اینطور نبوده که در یک جمله وعدۀ آزادسازی قدرت بازارها و مصرف کنندگان را بدهد و در جملۀ بعد از محافظت از کسب‌وکارها در برابر رقابت بگوید. او با برنده شدن در بحث اصلاحات سخت اما حیاتی نشان داده است که می‌شود به رأی دهندگانی که قبلاً به دروغ‌های ظاهرفریب عادت کرده بودند، حقایق سخت را گفت.
آقای میلی با کاپشن موتورسواری‌اش، شعار «آنارکو کاپیتالیستی» و اعصاب آتشینش، با انتظارات افراد از یک منجی جور درنمی‌آید و شاید آرژانتین را هم نجات ندهد. اما باید از نزدیک به تلاشش برای مقابلۀ منسجم و نظام‌مند با یکی از شدیدترین تجسم‌های آنچه حالا مشکلی تقریباً جهانی است نگاه کرد. همه باید چنین کنند، از جمله کاخ سفید. {پایان}
https://t.me/yusefmasoud

شرق وحشی

30 Nov, 18:42


خاویر میلی: انزجارم نسبت به دولت بی‌انتهاست
اکونومیست
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین (اکوایران)
بخش اول
*
بسیاری در آمریکا امیدوارند دولت جدید ترامپ به جان دولت بزرگ و متورم بیفتد و هزینه‌ها را حذف کند و از مقررات بکاهد. پرسش مهم پیش روی آمریکا و جهان این است که پس از دو دهه افزایش بی‌امان جهانی بدهی دولت که با بحران مالی 2009 – 2007 تشدید شد، آیا هنوز هم می‌شود به این هدف امید داشت یا خیر. برای یافتن پاسخ و مطالعۀ موردی رام کردن لویاتانی سرکش، از واشنگتن هشت هزار کیلومتر به سمت جنوب بروید، جایی که آزمایشی خارق العاده در حال اجراست.
یک سال است که خاویر میلی رئیس‌جمهور آرژانتین است. او در کارزارش یک اره برقی به دست داشت اما برنامۀ اقتصادی‌اش جدی و یکی از رادیکال‌ترین درمان‌های بازار آزادی از زمان تاچریسم به این سو است. برنامۀ بی‌خطری نیست اما دلیلش تاریخ بی‌ثباتی آرژانتین و شخصیت انفجاری آقای میلی است. اما درس‌های خیره‌کننده‌ای هم دارد.
چپ‌ها از او بیزارند و راست‌های ترامپی حمایتش می‌کنند اما او حقیقتاً به هیچ یک از این دو گروه تعلق ندارد. او نشان داده است که بزرگ شدن ادامه‌دار دولت مسئلۀ گریزناپذیری نیست. و او مخالف اصولی پوپولیسم فرصت طلبانۀ دونالد ترامپ است. آقای میلی به تجارت و بازارهای آزاد اعتقاد دارد نه به محافظت‌گرایی؛ به انضباط مالی نه قرض گرفتن بی‌ملاحظه؛ و به جای بیان خیالات پرطرفدار، اهل بیان بی‌رحمانۀ حقیقت است.
دهه‌هاست که آرژانتین با مشکل مواجه است و گرفتار دولتی بود که اعانه می‌داد و سیاستمدارانی که دروغ می‌گفتند و بانک مرکزی که پول چاپ می‌کرد تا مشکلات را بپوشاند. برای کنترل تورم، دولت این کشور به کنترل قیمت‌ها، نرخ‌های مبادلۀ ارزی چندگانه و کنترل سرمایه پناه برد. تا کنون، این کشور تنها مورد در تاریخ اقتصاد مدرن است که از جایگاه کشوری ثروتمند به دستۀ کشورهای با درآمد متوسط سقوط کرده است.
آقای میلی انتخاب شد تا این روند افول را برعکس کند. اره برقی‌اش مخارج عمومی را تقریباً به یک‌سوم رسانده است، تعداد وزارتخانه‌ها را به نصف رساند و شرایطی را فراهم کرد که مازاد بودجه داشته باشد. بسیاری از خطوط قرمز را کنار گذاشت و بازارها را، از اجارۀ خانه تا خطوط هواپیمایی، آزاد کرد. نتایج دلگرم کننده‌اند. تورم ماهانه از 13 درصد به 3 درصد رسیده است. ارزیابی سرمایه‌گذاران نسبت به خطر نکول نصف شده است. اقتصادی در حال فروپاشی، نشانه‌های بهود از خود نشان می‌دهد.
نکتۀ جالب اما، فلسفۀ پشت این آمار است. آقای میلی را معمولاً رهبری پوپولیست مثل آقای ترامپ، راست افراطی در فرانسه و آلمان یا ویکتور اوربان در مجارستان می‌خوانند. در واقع، او از سنت دیگری می‌آید. او که شدیداً به بازارهای آزاد و آزادی فردی اعتقاد دارد و شوری شبه‌دینی به آزادی اقتصادی و نفرتی از سوسیالیسم و همانطور که در مصاحبۀ این هفته گفت، انزجاری «بی‌نهایت» نسبت به دولت دارد. به جای سیاست صنعتی و تعرفه، مورج تجارت با شرکت‌های خصوصی است که در امور داخلی آرژانتین دخالت نمی‌کنند، از جمله شرکت‌های چینی. او جمهوری‌خواهی طرفدار دولت کوچک است که مارگارت تاچر را می‌ستاید -نمونه‌ای مسیح‌گونه از گونه‌ای در حال انقراض. محبوبیتش در نظرسنجی‌ها در حال افزایش است و محبوبیتش در نقطۀ کنونی دورۀ ریاست‌جمهوری‌اش بیش از اسلافش است. {ادامه در بخش دوم}
https://t.me/yusefmasoud

شرق وحشی

30 Nov, 18:42


خاویر میلی: انزجارم نسبت به دولت بی‌انتهاست
اکونومیست
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین (اکوایران)
https://t.me/yusefmasoud/775

شرق وحشی

29 Nov, 09:36


🖥 گفت‌وگوی بروکرات‌های اصولگرا و اصلاحطلب درباره نحوه ایجاد وفاق ملی

◽️@utfinance◽️

شرق وحشی

23 Nov, 18:47


حتی نزدیک هم نبود: ترامپ چگونه کارشناسان را گیج کرد
نوشتۀ نایال فرگوسن (منتشر شده در اسپکتیتور)
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین (منتشر شده در اکوایران)
بخش اول: https://t.me/yusefmasoud/771
بخش دوم
*
با خودم فکر کردم تصمیمی که درست به همین اندازه نگران کننده است، تصمیم ترامپ برای پیوستن به نامزد ریاست‌جمهوری سابق رابرت اف. کندی بود، مردی که با واکسن‌های کوویدی که در سال 2021 جان بسیاری از رأی دهندگان مسن را نجات داد مخالفت کرد. ترامپ گفت «دستش را در حوزۀ سلامت باز می‌گذارم. دستش را در حوزۀ غذا باز می‌گذارم. دستش را در حوزۀ دارو باز می‌گذارم. گفتم می‌تواند ... هر کاری دلش می‌خواهد بکند. می‌خواهد واکسن‌ها را بررسی کند. همه چیز را می‌خواهد. فکر می‌کنم خیلی خوب است.» واقعیت: 93 درصد از آمریکایی‌های 65 و بالای 65 سال کاملاً در برابر کووید واکسینه شده‌اند که بسیار بالاتر از دیگر گروه‌های سنی است.
در این فضا، تجمع مدیسون اسکوئر ترامپ در 27 اکتبر برایم مثل عملی گستاخانه بود. از هالک هوگان که تی‌شرتش را پاره کرد تا تونی هینچ‌کلیف کمدین که پورتو ریکو را «یک جزیرۀ زبالۀ شناور در میانۀ اقیانوس» توصیف کرد، همه چیز شبیه از خود راندن رأی دهندگان مردد بود.
اما هیچ کدام از این‌ها اهمیتی نداشت. جالب است که بررسی کنیم چرا اینطور نشد. درست است، بایدن با گفتن اینکه ««تنها زباله‌ای که در آن بیرون می‌بینم، طرفداران {ترامپ} است» کمک کرد آسیب پورتو ریکو جبران شود. اما کارزار ترامپ از فرصت استفاده کرد. ترامپ را پشت کامیون جمع‌آوری زباله نشاندند و در تجمع گرین بِی در ویسکانسین هم جلیقۀ قرمز پاکبان‌ها را به تن کرد. کارزار ترامپ واقعاً سریع عمل کرد.
این را بگذارید کنار روش کارزار هریس که حاضر نبود به سؤالات مربوط به مواضع سیاسی نامزدش پاسخی بدهد. طی چند ماه گذشته، وب‌سایت خبری آکسیوس دیدگاه‌های هریس دربارۀ مسائل بسیاری را پرسید، از مجازات اعدام تا حقوق مهاجران غیرقانونی که در کودکی به ایالات متحده آورده شده بودند. در تمامی این موارد، پاسخی که گرفتند این بود: «نظری نمی‌دهیم.»
دستگاه دموکرات‌ها مهیب به نظر می‌رسید. به گفتۀ گالوپ، در چند هفتۀ اخیر، کارزار هریس با بیش از دو پنجم رأی دهندگان تماس گرفت در حالی که این عدد برای کارزار ترامپ فقط کمی بیشتر از یک سوم بود. تیم هریس با 58 درصد از دموکرات‌ها تماس گرفت؛ این عدد برای جمهوری‌خواهان و تیم ترامپ 40 درصد بود.
اما معلوم شد کارزار هریس که از وضع مالی بسیار بهتری هم برخوردار بود، منابع را با رویکرد تفنگ ساچمه‌ای هدر داد و با رأی دهندگانی تماس می‌گرفت که نه می‌توانست آنها را قانع کند و نه در ایالت‌های کلیدی بودند. پیام‌های متنی که خود من گرفتم و گفته می‌شد از طرف خود هریس هستند، بسیار بیشتر از ترامپ بود. پیام آخر اینطوری شروع می‌شد «نایال، کامالا هریس هستم. به این دلیل به تو پیام داده‌ام که یکی از سرسخت‌ترین حامیانم هستی.» نمی‌دانم کارزار هریس از چه هوش مصنوعی استفاده کرده است اما اگر من را در این دسته قرار می‌دهد، حتماً مشکل توهم دارد. {پایان}
https://t.me/yusefmasoud

شرق وحشی

23 Nov, 18:46


حتی نزدیک هم نبود: ترامپ چگونه کارشناسان را گیج کرد
نوشتۀ نایال فرگوسن (منتشر شده در اسپکتیتور)
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین (منتشر شده در اکوایران)
بخش اول:
*
قرار بود رقابت نزدیکی باشد. شب انتخابات، به‌صورت میانگین، دونالد ترامپ فقط یک دهم درصد در نظرسنجی‌ها جلوتر بود. پروژۀ پنج‌سی‌وهشت می‌گفت ترامپ اندکی جلوتر است. پریدیکت‌ایت کامالا را جلوتر نشان می‌داد. یک نظرسنج معروف 80،000 شبیه‌سازی انجام داده بود و در اندکی بیش از 50 درصدشان هریس برنده می‌شد و در اندکی کمتر از 50 درصدشان، ترامپ.
و انتظار نتیجه‌ای نزدیک منطقی به نظر می‌رسید. به استثناء پیروزی‌های باراک اوباما، تمامی انتخابات ایالات متحده از سال 2000 به بعد نزدیک بوده‌اند. در دو مورد، 2000 و 2016، نامزد برنده، برندۀ رأی مردمی نشد، اتفاقی که از 1888 و پیروزی بنجامین هریسون بر گروور کلیولند تکرار نشده بود.
اما اصلاً نزدیک نبود -و به این ترتیب ترامپ دستاورد کلیولند در سال 1892 را تکرار کرد و مثل او نخستین رئیس‌جمهوری شد که میان دور دوم ریاست‌جمهوری و دور اولش فاصله بود.
اگر اوضاع سیاسی آمریکا عادی بود، هیچ تردیدی دربارۀ پیروزی ترامپ مطرح نمی‌شد. تقریباً در همۀ مسائل مهم، همیشه خیلی جلوتر بود. برای رأی دهندگان عادی، اقتصاد به روشنی نگرانی شمارۀ یک‌شان بود. اگرچه سقط جنین، مسئلۀ اصلی هریس، در بعضی از نظرسنجی‌ها از مهاجرت پیشی گرفته بود، بسیار کم‌اهمیت‌تر از تورم بود، گناهی که رأی دهندگان نمی‌توانستند دولت جو بایدن را بابتش ببخشند -و هر چه که باشد هریس هم به آن دولت تعلق داشت. حالا هریس به فهرست معاون اول‌هایی پیوسته که نتوانستند رئیس‌جمهور شوند، مانند هیوبرت هامفری و ال گور.
آنچه سیاست آمریکا را غیرعادی می‌کند این است که حزب‌گرایی شبیه فرقه‌گرایی شده است. البته من را به یاد بزرگ شدن در گلاسکو می‌اندازد، جایی که درگیری‌هایی قبیله‌ای -که بر همۀ جنبه‌های زندگی سایه انداخته بودند- بین کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها وجود داشت.
بر اساس نظرسنجی که در سال 2023 در نیوزویک منتشر شد، 5/21 درصد از شهروندان ایالات متحده فقط با کسی قرار می‌گذاشتند که دیدگاه‌هایی شبیه خودشان داشته باشند، در حالی که این عدد در نمونۀ آماری گسترده‌تر و جهانی‌اش 7/14 بود. نظرسنجی سال 2021 از دانشجویان که در واشنگتن پست منتشر شد، دریافت که 71 درصد از دموکرات‌ها با افراد دارای دیدگاه مخالف قرار نمی‌گذارند. احزاب شبیه فرقه شده‌اند، تازه اگر اجتماعاتی ایمانی نشده باشند. به گفتۀ نیویورک تایمز «6 درصد یا مقدار کمتری از ازدواج‌ها بین یک دموکرات و یک جمهوری‌خواه اتفاق می‌افتد.»
در چنین فضایی، پذیرفتن واقعیت‌های سادۀ جذابیت ترامپ برای دموکرات‌ها بسیار دشوار است -جذابیتی که بسیار فراتر از پایگاه سفیدپوست آمریکای میانه می‌رود. در روزهای آخر حتی داشتم نگران می‌شدم که ترامپ ببازد و برای این نگرانی دو دلیل داشتم.
ممکن است انتظار داشته باشید که نامزد محافظه‌کار پیرتر، در میان افراد بالای 65 سال محبوبیت داشته باشد. اینطور نبود. یک نظرسنجی تازۀ اِی‌بی‌سی نیوز نشان داد که در میان رأی دهندگان بالای 65 سال، هریس پنج درصد جلوتر است -تغییری ده درصدی نسبت به سال 2020. نظرسنجی نهایی نیویورک تایمز/سینا کالج در میان افراد بالای 65 سال که جمعیت 27 الی 33 درصدی از رأی دهندگان ایالت‌های چرخشی را تشکیل می‌دهند، هریس و ترامپ را شانه به شانه نشان داد. به گفتۀ فاکس نیوز، در پنسیلوانیا -مهم‌ترین ایالت محل نزاع- در میان پیرها، ترامپ پنج درصد عقب بود.
ترامپ در فاز آخر کارزارش دو خطر را به جان خرید. در 4 سپتامبر به باشگاه اقتصادی نیویورک گفت «به پیشنهاد ایلان ماسک که کاملاً از من حمایت کرده است، یک کمیسیون کارآمدی دولت را به وجود می‌آورم و آن را موظف می‌کنم که بازرسی کامل مالی و اجرایی از تمام دولت فدرال به عمل بیاورد و پیشنهادهایی برای اصلاحات چشمگیر ارائه دهد.» در پایان اکتبر، ماسک دربارۀ وزارت کارآمدی دولت صحبت می‌کرد که 2 میلیارد دلار از بودجۀ فدرال می‌کاست. فکر نمی‌کنم هیچ چیزی مثل این بتواند بازنشستگان پنسیلوانیایی را بترساند. 2 تریلیون دلار به مجموع هزینۀ تأمین اجتماعی و درمان بسیار نزدیک است، برنامه‌هایی که بسیاری از افراد مسن آمریکا به آنها وابسته‌اند. {ادامه در بخش دوم}
https://t.me/yusefmasoud

شرق وحشی

23 Nov, 18:46


حتی نزدیک هم نبود: ترامپ چگونه کارشناسان را گیج کرد
نوشتۀ نایال فرگوسن (منتشر شده در اسپکتیتور)
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین (منتشر شده در اکوایران)
https://t.me/yusefmasoud/771

شرق وحشی

16 Nov, 05:25


سخنی با رئیس جمهور ایران
۲۲ آبان ۱۴۰۳

شرق وحشی

16 Nov, 05:25


🔹 سرمقاله امروز «دنیای اقتصاد»:

سخنی درباره وفاق ملی

👤 دکتر موسی غنی‌نژاد

✍️ از همان ابتدا ابهامی در مفهوم وفاق ملی وجود داشت. تصور عمومی بر این بود که منظور از وفاق صرفا پرهیز از گفتار و رفتار ستیزه‌جویانه و خشن در مقابل مخالفان سیاسی است.

✍️ اما آنچه در این میان حیرت‌انگیز و تاسف‌بار است شائبه هم‌سخنی و همدلی رئیس‌جمهور محترم با کسانی است که رسما و علنا مُبلغ ایران‌ستیزی و تحقیر فرهنگ ایرانی و زبان فارسی هستند.

✍️ عکس یادگاری رئیس‌جمهور با این‌گونه ‌افراد پس از برگزاری جلسه مشترک با آنها حیرت‌انگیز و نگران‌کننده بود. آیا این رفتار را هم می‌توان مصداقی از مفهوم وفاق ملی دانست؟

✍️ وفاق در لغت به معنی موافقت، سازگاری، همراهی و‌ اتحاد است؛ اما چیزی درباره اینکه موافقت، همراهی و اتحاد بر سر کدام هدف یا مقصود است، نمی‌گوید.

✍️ طبیعی است که موافقت و همراهی با کسانی که آشکار یا پنهان ضد منافع ملی عمل می‌کنند، هیچ‌گاه به‌معنی وفاق ملی حقیقی نخواهد بود و باید به جِد از اطلاق این مفهوم به این موارد اجتناب کرد.

✍️ امیدواریم رئیس‌جمهور محترم و مشاوران ایشان به این موضوع توجه کنند که نشست و برخاست بالاترین مقام اجرایی کشور نباید علائم نادرست و گمراه‌کننده به آحاد جامعه بدهد.

✍️ رفتار رئیس‌جمهور کشورمان با جُهال ساده‌لوح یا مغرضی که تاریخ ‌کشور خود را نمی‌دانند، آگاهانه یا ناآگاهانه آلت دست مطامع بیگانگان می‌شوند و بر سر شاخ‌ نشسته بُن می‌بُرند، نباید طوری باشد که خدای نکرده شائبه همدلی با اینان در افکار عمومی ایجاد کند.

✍️ این شائبه ربطی به وفاق ملی ندارد و احتمالا بر نفاق ملی دامن می‌زند. امیدواریم رئیس‌جمهور محترم‌ و‌ مسوولان ‌دفتر ایشان توضیح‌ قانع‌کننده‌ای درباره ملاقات ایشان با برخی عناصر مساله‌دار معروف به ایران‌ستیزی بدهند و نگرانی افکار عمومی ملت بزرگ ایران را برطرف سازند.

#دنیای_اقتصاد #سرمقاله #پزشکیان #ایران_ستیزی #وفاق

کانال رسمی روزنامه دنیای اقتصاد👇
@den_ir

شرق وحشی

14 Nov, 17:33


از لیبرالیسم آبی برای تجزیه طلب وطنی گرم نمی شود!

میزس معتقد بود برای مهار دولت باید به شهروندان اختیار داد که قلمرو سیاسی که به آن تعلق دارند را خود برگزینند و طبیعی است که زندگی فرد نباید گروگان کسان دیگر باشد و از حق تعیین سرنوشت سخن گفته بود که اگر ممکن باشد تا حد فرد هم تسری یابد ولی طبیعتا به عنوان ادمی عاقل هر اعلام استقلالی! را جدی نمی گرفت و از بقیه می خواست حواسشان به «کدوی» شروط و اقتضائات هم باشد:

1. در «عمل» مردم یک منطقه جغرافیایی معین (بزرگ یا کوچک) می توانند به سراغ استقلال بروند و آن هم زمانی که «همه» مردم آن قلمرو موافق جدایی باشند و رندان سراغ اخراج و کوچ دادن عناصر نامطلوب نروند.

2. جدایی «واقعا» منافع مردم و نه گروه های اقلیت بلندگودار را تعیین کند (ر.ک به کتاب لیبرالیسم)، سود کلی اش بیشتر از زیانش باشد و از فردای جدایی شاهد یکدست سازی و کشتار و نفرت پراکنی و بی ثباتی سیاسی بیشتر نباشیم.

3. جریان جهانی تجارت و سرمایه و دانش را مختل نکند و امنیت و تجارت را به باد ندهد. خرده ناسیونالیسم خام مصیبت کمی نیست.

4. حقوق اقلیت ها در قلمرو جدید لحاظ شود و «همه مردم» آن قلمرو آزادتر باشند. بیشتر محتمل است که جباریت در قلمرویی کوچکتر به بهانه های مختلف بازتولید شود.

5. قلمرو جدید به سراغ سیاست های حمایت از تولید ملی! نرود و بر مصائب موجود نیفزاید و از رفاه بشر بیشتر نکاهد.

تمرکززدایی و آزادهای اجتماعی و به رسمیت شناختن تنوع البته حق همه ساکنان گربه بزرگ (ایران) است ولی اگر بناست از فاشیسم مرکزگرا فارس! جدا شویم و خرده فاشیسم فلان قومیت را درست کنیم مشکل مصدری داریم!

گرایش به تجزیه طلبی اکنون شاید جدی نباشد ولی شوربختانه با این همه ناکارآمدی می تواند به مصیبت بزرگی بدل شود؛ دلیل اصلی اش ناکارآمدی در پهنه سیاست است و چاره اش را قبلا گفتم و باز تکرار می کنم: اقتصاد پویا و رو به رشد، پاسپورت معتبر و آزادی های اجتماعی بیشتر. خلاصه حیف این کشور است که با بی خردی شما سیاسیون میدان تاخت و تاز اوباش قبیله گرا شود، الله اعلم.

https://bit.ly/4hHbtRf

کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel

حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY

شرق وحشی

05 Nov, 11:20


وضع کشورهایی که آزادی اقتصادی دارند، بسیار بهتر است
ورونیک د روگی (منتشر شده در ریزن)
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین (منتشر شده در اکوایران)
قسمت اول: https://t.me/yusefmasoud/764
قسمت دوم
*
حتی کشورهایی مثل ایالات متحده هم که به صورت سنتی اقتصادهای آزادی داشتند هم متزلزل شده‌اند و هزینه‌های حکومتی‌شان افزایش یافته و بارهای مقرراتی سنگین‌تر و مقررات تجاری بالاتری دارند. به علاوه، چهرۀ زشت قرنطینه‌های کووید19 و دیگر جباریت‌های حکومتی دوران پاندمی هم در داده‌ها مشخص است.
ممکن است چیزهای بسیاری از دست برود. با خیزش رژیم‌های اقتدارگرای دست راستی مخالف مهاجرت و دیگر جنبه‌های آزادی اقتصادی، با چالش‌های جهانی مواجه خواهیم شد. حتی در ایالات متحده، آزادی اقتصادی را نمی‌توان به روشنی روی برگه‌های رأی دید. هم معاون رئیس‌جمهور کامالا هریس و هم رئیس‌جمهور سابق دونالد ترامپ مشتاق گسترش دست بلند حکومت به بسیاری از حوزه‌های اقتصادی زندگی‌هایمان هستند. در نتیجه، ما آمریکایی‌ها باید یکی از نامزدها را بر اساس طیفی از دیگر عوامل انتخاب کنیم.
با این همه، می‌توانیم اصرار کنیم که نامزدهای بعدی آزادی اقتصادی را ارزشی بنیادین‌تر بدانند. تاریخ نشان می‌دهد که جوامع برخوردار از اقتصادهای آزاد، انعطاف‌پذیرتر و سازگارترند. از طریق شیوه‌های غیرمتمرکز حل مسئله به چالش‌ها واکنش نشان می‌دهند نه با برنامه‌ریزی مرکزی و به این ترتیب به جای اینکه به بینایی نصفه و نیمۀ چند مقررات‌گذار متکی باشند، ظرفیت بالقوۀ میلیون‌ها نفر را شکوفا می‌کنند.
برای پس گرفتن جایگاه رهبری آمریکا، باید به حوزه‌هایی رسیدگی کنیم که در آنها عقب افتاده‌ایم. یعنی عقب راندن نظام مقرراتی از کنترل خارج شده‌مان، اصلاح قانون مالیاتی که کار کردن، سرمایه‌گذاری و نوآوری را تنبیه می‌کند و همینطور مقاومت در برابر وسوسۀ حل تمامی مشکل با مداخلۀ دولتی بیشتر.
بیایید به یاد داشته باشیم که آزادی اقتصادی یک ایدئولوژی انتزاعی نیست -دربارۀ آدم‌های واقعی است که پیامدهای انتخاب‌های واقعی مسئولان دولتی دربارۀ زندگی‌هایشان را تحمل می‌کنند. این شاخص فقط آمار اقتصادی را اندازه نمی‌گیرد؛ پتانسیل انسانی را اندازه می‌گیرد و این پتانسیل ارزش محافظت را دارد. {پایان}
https://t.me/yusefmasoud

شرق وحشی

05 Nov, 11:19


وضع کشورهایی که آزادی اقتصادی دارند، بسیار بهتر است
ورونیک د روگی (منتشر شده در ریزن)
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین (منتشر شده در اکوایران)
https://t.me/yusefmasoud
قسمت اول
*
توانایی انتخاب شغل، آغاز کسب و کار، مالکیت دارایی یا تصمیم‌گیری برای چگونگی هزینه کردن درآمد برای اکثر آمریکایی‌ها طبیعی به نظر می‌رسد. اما برای میلیاردها نفر در سرتاسر جهان، این بنیادین‌ترین آزادی‌های اقتصادی همچنان دور از دسترسند. تازه‌ترین شاخص آزادی اقتصادی جهان که به تازگی توسط انستیتو فریزر منتشر شد، به ما یادآوری می‌کند که چرا آزادی برای همه مهم است، فارغ از اینکه کارگری اهل میشیگان باشند یا کارآفرین حوزۀ فناوری در آستین یا کارگری در نیجر.
آزادی اقتصادی صرفاً مفهومی نابسمان و مختص کلاس‌های دانشگاهی نیست. دربارۀ این است که آیا حکومت از حقوق مالکیت محافظت می‌کند یا خودسرانه دارایی‌ها را مصادره می‌کند؛ مقررات آیا معقولانه‌اند یا خفه کننده؛ آیا افراد می‌توانند آزادانه تجارت کنند یا با هزارتویی از موانع مواجه‌اند؛ ارزش پول افراد ثابت می‌ماند یا در اثر سوءمدیریت حکومت قدرت خریدشان کاهش می‌یابد؛ و آیا می‌شود روی دادگاه‌ها حساب کشید که قراردادها را منصفانه اعمال کنند یا خیر.
شاخص 2024، با استفاده از تازه‌ترین داده‌های در دسترس سال 2022، این عوامل را به دقت در 165 کشور اندازه می‌گیرد، همان کاری که از 1996 به این سو انجام داده است. نتایج حیرت‌انگیزند.
میانگین سرانۀ تولید ناخالص داخلی آزادترین اقتصادها حدود ۷/۶ برابر کشورهای حاضر در یک چهارم پایین رده‌بندی اقتصادهای آزاد است. آنها محیط زیستی پاکیزه‌تر، عملکرد بهتری در حوزۀ مراقبت‌های بهداشتی و امید به زندگی بیشتری دارند -با فاصلۀ زیاد. حتی فقیرترین شهروندان کشورهای آزاد وضع‌شان از افراد طبقۀ متوسط کشورهای دارای اقتصاد بسته بهتر است.
این کشورهای خوش‌شانس کدامند؟ «هنگ کنگ (اول)، سنگاپور (دوم)، سوئیس (سوم)، نیوزیلند (چهارم)، ایالات متحده (پنجم)، دانمارک و ایرلند (مشترکاً ششم)، کانادا (هشتم) و استرالیا و لوکزامبورگ (مشترکاً نهم).» خوانندگان حتماً در جریان هستند که سناتور برنی سندرز (دموکرات از ایالت ورمانت) معمولاً از دانمارکی به عنوان یک رژیم دموکراتیک سوسیالیستی یاد می‌کند که بیشتر شبیه ایالات متحده است تا یک کشور حقیقتاً سوسیالیستی.
حالا که صحبت از کشورهای شبه‌سوسیالیستی است، ده کشور دارای بسته‌ترین اقتصادها عبارتند از یمن، لیبی، ایران، آرژانتین، میانمار، الجزایر، جمهوری عربی سوریه، سودان، زیمبابوه و ونزوئلا.
فقط بحث اعداد و آمار نیست. وقتی ونزوئلا آزادی‌های اقتصادی را منحل کرد و با ملی‌سازی، کنترل قیمت‌ها، کنترل قیمت ارز و وضع مقررات بر کسب و کار و تجارت به کشوری سوسیالیستی تبدیل شد، از ثروتمندترین کشور آمریکای جنوبی به کشوری تبدیل شد که میلیون‌ها نفر از شهروندانش بابت فقر از آن کشور گریخته‌اند. در همین حال، بوتسوانا با پذیرش آزادی اقتصادی از یکی از فقیرترین کشورهای آفریقا به نمونۀ موفق یک کشور دارای درآمد متوسط تبدیل شد.
برای همین است که مسئلۀ اصلی آزادی اقتصادی سود نیست؛ بحث رفاه مردم عادی است. این گزارش به ما یادآوری می‌کند که چرا نباید سرکوب اقتصادی را حتی برای بدترین دشمنانمان هم بخواهیم. برای مثال، نرخ مرگ و میر نوزدان کشورهای یک چهارم پایین جدول آزادی اقتصادی، نُه برابر نرخ مرگ و میر نوزدانان ساکنان یک چهارم بالای این جدول است. فقر مطلق 30 برابر محتمل‌تر است. وجود کودکان کار رایج است و بی‌سوادی، به ویژه در میان دختران، به چشم می‌خورد.
پیامدهای آزادی اقتصادی بسیار فراتر از آمارهای تولید ناخالص داخلی یا بازارهای سهام است. متأسفانه، گزارش امسال ادامه یافتن روندی دردسرساز را نشان می‌دهد. پس از چند دهه گسترش آزادی اقتصادی که بیش از 1 میلیارد نفر را از فقر خارج کرد، حالا شاهد یک عقب‌نشینی جهانی هستیم. سومین سال متوالی است که آزادی اقتصادی جهانی در حال افول است. {ادامه در قسمت دوم}
https://t.me/yusefmasoud

شرق وحشی

05 Nov, 11:18


وضع کشورهایی که آزادی اقتصادی دارند، بسیار بهتر است
ورونیک د روگی (منتشر شده در ریزن)
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین (منتشر شده در اکوایران)
https://t.me/yusefmasoud/764

شرق وحشی

04 Nov, 11:18


اسکار یا فیدل؛ مسئله این است!
مسعود یوسف‌حصیرچین
https://t.me/yusefmasoud
*
دیروز خبر آمد که علیرغم ورود نفت به کوبا، هنوز هم این کشور با خاموشی‌های بلندمدت مواجه است. مدافعان نظام سوسیالیستی کوبا این مسئله را نتیجۀ طوفان اسکار می‌دانند.
حقیقتاً طوفان‌های حاره‌ای در این منطقه چیز جدیدی نیستند و گاه بسیار مخربند اما این را کسی می‌تواند بگوید که هر روز لنگ یک چیز نیست. همین چند ماه پیش کوبا با مشکل پول نقد مواجه بود، قبل‌تر هم کوبایی‌ها بابت کمبود برق و غذا در سانتیاگو به خیابان ریخته بودند، در سال 2021 هم بابت کمبود غذا و داروهای کرونا کوبایی‌ها به خیابان آمدند. اعتراضاتی که سرکوب شد و سپس نوجوانان هم احکام زندان طولانی مدت گرفتند و بسیاری شکنجه شدند. با در نظر گرفتن همۀ کمبودهای سال‌های پسا59 و پیروزی سرخ و سیاه‌ها (رنگ‌های جنبش فیدل کاسترو) احتمالاً بگویید مشکل نه طوفان اسکار، بلکه فرسوده شدن زیرساخت‌ها و کشوری است که سال‌هاست از اقتصاد جهانی دور مانده است. با این همه، از نظر من هم مشکل کوبا طوفان است، اما نه طوفان اسکار.
فقط سه هفته پس از پیروزی انقلاب کوبا در 1 ژانویۀ 1959، فیدل به ونزوئلا سفر کرد و علاوه بر سخنرانی‌های عمومی، طی دیداری که با رئیس‌جمهور این کشور، روملو بتانکورت، داشت، برنامه‌هایش برای صدور انقلاب را با رئیس‌جمهور این کشور نفت‌خیز، در میان گذاشت و از او کمک مالی خواست. بتانکورت این پیشنهاد را رد کرد و بعدتر دربارۀ جلسه‌اش با فیدل کاسترو گفت «آنچه در جلسه دیدم انسان نبود -طوفان استوایی بود.»
از دیگر اقدامات آقای طوفان استوایی، «ملی‌سازی» اراضی و صنایع بود، از جمله آنهایی که مالکان «آمریکایی» داشتند و همین آغازگر تحریم‌های ایالات متحده علیه کوبا بود، تحریم‌هایی که مدافعان کوبا آنها را عامل بدبختی کوبا می‌دانند، نه سوسیالیسم را. در حالی که به نظر می‌رسد خود تحریم‌ها هم نتیجۀ سوسیالیسم هستند.
بعدتر و طی بحران موشکی هم که شوروی موشک‌هایش را به کوبا برده بود، کاسترو به خروشچف گفت «پیشنهاد من حملۀ اتمی فوری به ایالات متحده است. کوبایی‌ها آماده‌اند خودشان را فدای آرمان نابودی امپریالیسم و پیروزی انقلاب جهانی کنند.» اگرچه کار به فدا شدن در جنگ هسته‌ای نکشید، کار کوبایی‌ها، مردمی که بیشترین استیک آمریکای لاتین را مصرف می‌کردند، به جایی رسید که در صدا و سیمای انقلابی آموزش می‌دیدند به جای گوشت با گریپ فروت استیک درست کنند و در غذای دیگر هم گوشت را با پوست موز جایگزین کنند. وضع داخلش را که می‌بینید، در خارج هم جوانان کشور گوشت دم توپ پوتین شده‌اند.
تمامش فدای سر سوسیالیسم و انقلاب!
https://t.me/yusefmasoud

شرق وحشی

04 Nov, 11:17


طوفان اسکار یا فیدل؛ مسئله این است!
مسعود یوسف‌حصیرچین
https://t.me/yusefmasoud

شرق وحشی

01 Nov, 18:45


چپ پوپولیست، آمریکای لاتین را عقب نگه داشته است
روچیر شارما (منتشر شده در فایننشال تایمز)
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین (منتشر شده در اکوایران)
بخش اول: https://t.me/yusefmasoud/757
بخش دوم
*
ممکن است لازم باشد آمریکای لاتین پیش از متعهد شدن به اصلاحات مؤثر با بحران حتی شدیدتری هم مواجه شود. از بین این همه کشور، شاید آرژانتین فانوس دریایی نشان دهندۀ راه درست باشد. سال گذشته، این کشور از لحاظ افول بسیار جلوتر از همتایانش در منطقه بود. وضعیتش در قیاس با صد سال پیش خودش نسبت به ایالات متحده صرفاً راکد نبود، بلکه بسیار فقیرتر شده بود. آرژانتینی‌ها که دیگر خسته شده بودند به تغییرات رادیکال رأی دادند و رئیس‌جمهور خاویر میلی «آنارکوکاپیتالیست» را به قدرت رساندند.
میلی اصلاحاتی مخالف موج صورتی اجرا کرد: بوروکراسی و یارانه‌ها را شدیداً کاهش داد، کارمندان را اخراج کرد، کسری بودجۀ مزمن را به مازاد تبدیل کرد و کنترل قیمت‌ها و اجاره‌ها را برداشت. تورم ماهانه از 26 درصد به زیر 4 درصد افت کرد و سرمایه‌گذاران هم متوجه این مسئله شده‌اند. از زمان به قدرت رسیدن میلی در ماه دسامبر، بازار سهام آرژانتین رونق داشته است و انتظار می‌رود روزهای بهتری هم در پیش باشد.
پیش‌بینی‌ها توافق دارند که در پنج سال آینده، آرژانتین از انتهای صف گروه آمریکای لاتین به جلوی آن بیاید -حتی در حالی که این منطقه از لحاظ رشد جهانی عقب مانده است. اگر این سناریو اتفاق بیفتد، آرژانتین شاید به الگویی برای همسایه‌هایش تبدیل شود و بنفش (رنگ حزب میلی) را به صورتیِ جدید تبدیل کند. تا آن موقع، آمریکای لاتین نمونۀ خوبی برای چگونه حکمرانی نکردن باقی خواهد ماند. {پایان}
https://t.me/yusefmasoud

شرق وحشی

01 Nov, 18:44


چپ پوپولیست، آمریکای لاتین را عقب نگه داشته است
روچیر شارما (منتشر شده در فایننشال تایمز)
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین (منتشر شده در اکوایران)
بخش اول
*
در حالی که انتظار می‌رود اکثر مناطق اقتصادی نوظهور در سال‌های آینده رشد اقتصادی سریع‌تری داشته باشند، آمریکای لاتین به شکل ناامید کننده‌ای عقب است. درآمدها راکدند، مهاجران ثروتمند و فقیر به سوی پناهگاه‌های شمالی در حرکتند و سرمایه‌گذاران در حال فرارند، مسئله‌ای که تا حدی حاصل یک منبع ناکارآمدی سیاسی جدید است. برای نخستین بار، تمام پنج بازار بزرگ منطقه تحت حکومت چپ پوپولیست قرار دارد. هم‌زمان با این «موج صورتی»، سود سهام آمریکای لاتین در سال جاری بدتر از هر زمان دیگری بوده است.
آمریکای لاتینِ گرفتار یک «دهۀ از دست رفته» دیگر است و سرانۀ تولید ناخالص داخلی‌اش رشد ناچیز چند دهم درصدی را تجربه می‌کند و از همتایان نوظهورش در آسیا و اروپای شرقی و همینطور اقتصادهای توسعه یافته جا مانده است. در کشورهای موج صورتی مکزیک، برزیل، کلمبیا، شیلی و پرو، درآمد متوسط تقریباً یک چهارم ایالات متحده است و طی 10، 50 یا حتی 150 سال اخیر افزایشی نداشته است.
معمولاً وضعیت آمریکای لاتین با افزایش و کاهش قیمت‌های جهانی محصولات صادراتی‌اش مانند نفت و مس بالا و پایین می‌شود. در بلند مدت، قیمت کالاها (تنظیم شده بر اساس تورم) ثابت مانده است و همین مسئله توضیح می‌دهد چرا این منطقه در سطح درآمد متوسط در جا زده است. اما دهۀ جاری با الگوی معمول جور درنمی‌آید و علیرغم افزایش قیمت کالاها، رکود پا برجاست.
این موج صورتی  عامل اصلی این فرصت از دست رفته است. این موج که در سال 2018  در مکزیک و با پیروزی آندرس مانوئل لوپز اوبرادور آغاز شد احزاب چپ‌گرا را به قدرت رساند و در اوایل سال پیش و بازگشت لوییز ایناسیو لولا دا سیلوا  در برزیل به اوج خود رسید. طی پاندمی و پس از آن، بسیاری از مناطق در حال ظهور تا حدی هزینه‌هایشان را مهار کردند. اما آمریکای لاتین دارد تسلیم چیزی می‌شود که اقتصاددان بانک جهانی، ویلیام مالونی، اخیراً آن را «فشار برای تحریک رشد به هر وسیله‌ای» نامیده است.
افزایش کسری بودجه در آمریکای لاتین از اکثر مناطق دیگر بیشتر است. در مکزیک، بیش از 5 درصد افزایش یافته است -بالاترین مقدار از دهۀ 1980 تا کنون. افزایش کسری بودجه به معنی نبردی پیچیده علیه تورم است و بانک‌های مرکزی را مجبور می‌کند نرخ‌ها را برای مدت طولانی‌تری بالا نگه دارد و رشد را متوقف کند.
در همین حال، مداخلۀ دولتی هم بسیار رایج است. آسیب‌های گهگاهی به اصلاحات قضایی در مکزیک، اصلاحات قانون اساسی در شیلی و مداخلات ریاست‌جمهوری در شرکت‌های دولتی برزیل به تردیدهای سرمایه‌گذاران بین المللی افزوده و آنها را ترسانده است.
فرصت از دست رفته احتمالاً در مکزیک شدیدتر از دیگر جاها باشد چرا که این کشور علاوه بر قیمت بالای نفت، عوامل اقتصادی مناسب پرشمار دیگری را هم در طرف خود دارد. اقتصاد قدرتمند ایالات متحده در همسایگی‌اش و تولید محصولات چینی در آنجا باید به مکزیک کمک می‌کرد. اما سر جایش ثابت مانده است.
در دورۀ لوپز اوبراتور، و حالا جانشینش کلودیا شینباوم، دولت خصوصی‌سازی صنعت نفت را متوقف کرده و اولویت هزینه‌هایش را از سرمایه‌گذاری به رفاه اجتماعی تغییر داده است و حداقل دستمزد را 145 درصد، متناسب با تورم، افزایش داده و از رقابتی بودن مکزیک کاسته است. سرانۀ تولید ناخالص داخلی از میزان ناامید کننده به صفر کاهش یافته است. برزیل به لطف رونق اقتصادی بخش کشاورزی از دیگر کشورهای گرفتار موج صورتی رشد سریع‌تری دارد اما چشم‌انداز روشنی پیش رویش نیست. لولا که قول ایجاد ثبات در بودجه را داده بود، در عوض برنامه‌های اجتماعی را احیا کرد که حین دورۀ ریاست‌جمهوری‌اش در دهۀ 2000 معرفی کرده بود تا به خریداران خانه، خانواده‌های دارای فرزند، بدهکاران و غیره کمک کند. در حالی که ظاهراً لولا هر روز خواهان بذل و بخشش‌های جدیدی است، کسری بودجه دارد به 10 درصد از تولید ناخالص داخلی نزدیک می‌شود و تردیدهایی را دربارۀ این مسئله به وجود می‌آورد که آیا برزیل در بلند مدت می‌تواند بدهی‌هایش را مدیریت کند یا خیر. {ادامه در بخش دوم}
https://t.me/yusefmasoud

شرق وحشی

01 Nov, 18:44


چپ پوپولیست، آمریکای لاتین را عقب نگه داشته است
روچیر شارما (منتشر شده در فایننشال تایمز)
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین (منتشر شده در اکوایران)
https://t.me/yusefmasoud/757

شرق وحشی

29 Oct, 19:23


چرا برقراری دولتی «انصاف» اشتباه است؟
وانجیرو نیویا (منتشر شده در انستیتو میزس)
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین (منتشر شده در اکوایران)
بخش اول: https://t.me/yusefmasoud/754
بخش دوم
*
5. که افراد، به واسطۀ نژاد، رنگ، دین، جنس، قومیت یا خواستگاه ملی‌شان ذاتاً مسئول کارهایی هستند که در گذشته توسط اعضای آن نژاد، رنگ، دین، جنس، قومیت یا خواستگاه ملی انجام شده‌اند.
6. که باید به اعضای یک نژاد، رنگ، دین، جنس، قومیت یا خواستگاه ملی ، بر اساس نژاد، رنگ، دین، جنس، قومیت یا خواستگاه ملی‌شان گناه، تقصیر یا سوگیری را نسبت داد.
7. که هر فردی باید بر اساس نژاد، رنگ، دین، جنس، قومیت یا خواستگاه ملی‌اش، میزانی از گناه و شریک جرمی را بپذیرد و به آن اذعان و تأییدش کند.
8. که شایسته سالاری یا ویژگی‌هایی مانند سخت‌کوشی، نژادپرسانه‌اند.
سناتور ایالت آلاباما، ویل بارفوت، گفت استدلال پشت ابتکار این ایالت این است که «آموزش باید به بنیان‌های اساسی یکپارچگی علمی و دنبال کردن دانش برگردد نه اینکه با ایدئولوژی‌های مخرب فاسد شود.» همانطور که نمایندۀ این ایالت، اد الیور گفت، سیاست‌های تنوع، تساوی و دربرگیرندگی فقط «اختلافات را عمیق‌تر می‌کنند، برنامه‌های طرد نژادی اجرا می‌کنند و دانش‌آموزان را با ایدئولوژی‌های سیاسی چپ افراطی شست‌وشوی مغزی می‌دهند.»
ممنوعیت تنوع، تساوی و دربرگیرندگی در آلاباما قدم مهمی در مسیری درست است. نهایتاً، هیچ دولتی نباید نقش مشروعی در شست‌وشوی مغزی دانش‌آموزان و دانشجویان برای فهم هویت نژادی‌شان یا این مسئله داشته باشد که آنها باید دین یا جنس‌شان را بفهمند. این‌ها مربوط به آزادی فردی و وجدان شخصی‌اند نه اخلاقیات دولتی. {پایان}
https://t.me/yusefmasoud

شرق وحشی

29 Oct, 19:23


چرا برقراری دولتی «انصاف» اشتباه است؟
وانجیرو نیویا (منتشر شده در انستیتو میزس)
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین (منتشر شده در اکوایران)
بخش اول:
*
این تصور عمومی وجود دارد که نقش دولت، حفظ و اعمال «انصاف» است، چیزی شبیه ناظر زمین بازی که مراقب است بچه‌ها همدیگر را اذیت نکنند و همه فرصت منصفانه‌ای برای شرکت در بازی داشته باشند. این ترس وجود دارد که اگر معلمان مراقب حیاط مدرسه نباشند، چیزی شبیه سالار مگس‌ها رخ دهد. به همین ترتیب، گفته می‌شود که دولت وظیفه‌ای اخلاقی برای برقراری انصاف و حسن نیت در میان تعاملات شهروندان با یکدیگر دارد.
در کتاب آزادی در زنجیر، جیمز بووارد از دیدن دولت به‌عنوان چشمۀ انصاف و «ملی‌سازی انصاف» انتقاد می‌کند. در فضای ایالات متحده، او ریشه‌های ملی‌سازی انصاف را تا نیو دیل دنبال می‌کند، هنگامی که دولت رئیس‌جمهور روزولت به دنبال ایجاد قیمت‌های «منصفانه»، دستمزدهای «منصفانه» و رقابت «منصفانه» از طریق ایجاد مقرراتی بود که به گفتۀ روزولت با «نیروهای خودخواه» مبارزه می‌کردند. بووارد بر وعده‌هایی تأکید می‌کند که در قانون احیای صنعت ملی مطرح شدند، یعنی «ارائۀ ماشین آلات ضروری برای جنبش همکاری بزرگ در تمام صنایع برای ایجاد اشتغال گسترده، کاهش هفتۀ کاری، پرداخت دستمزد مناسب برای هفتۀ کاری کوتاه‌تر و جلوگیری از رقابت غیرمنصفانه و تولید اضافی فاجعه‌بار».
مطابق قانون، رقابت غیرمنصفانه جرم‌انگاری شد و بووارد به نمونۀ خیاط اهل نیوجرسی ارجاع می‌دهد که «بابت "دریافت 35 سنت برای اتوکشی یک کت و شلوار" که تخطی از قانون ان‌آراِی مبنی بر دریافت هزینۀ 40 سنتی بود زندانی شد.» دولت به‌صورت خودسرانه تصمیم گرفت در حالی که هزینۀ 40 سنتی منصفانه است، هزینۀ 35 سنتی نامنصفانه است و برای آن جریمه وضع کرد.
بووارد به این ایده نقد وارد می‌کند که می‌گوید دولت نوعی توانایی جادویی برای ایجاد اخلاقیات و انصاف در تمامی تعاملات انسانی دارد: «اخلاقیات مدرن بر اساس فشردن دکمۀ انصاف است: حکومت مقررات جدیدی را اعلام می‌کند، اعمال کنندگانش فشار می‌آورند و -وای!- انصاف پیروز می‌شود.» اما در طول زمان، این همان چیزی بوده است که مردم از دولت خواسته‌اند. بووارد بر تغییر دیدگاه نسبت به دولت از به‌عنوان سازندۀ جاده و پل و ارائه دهندۀ خدمات پلیسی و آتش‌نشانی به نقش فعلی‌اش تأکید می‌کند که در آن قرار است علیه خودخواهی، طمع، تبعیض شدید و دیگر چیزهایی بایستد که شُرور اخلاقی دانسته می‌شوند.
بووارد بر تعیین خودسرانۀ انصاف در سیاست‌های حقوق مدنی تأکید می‌کند. کمیسیون فرصت شغلی برابر می‌کوشد شکاف‌های نابرابری یا عملکردی را حذف کند، چیزی که بووارد ادعا می‌کند «عملاً "انصاف" همان چیزی است که مسئولان کمیسیون فرصت شغلی برابر انتخاب می‌کنند آن را تحمیل کنند.» بووارد اشاره می‌کند که اگرچه سهمیه‌بندی رسماً ممنوع است، «در دهۀ 1960، کمیسیون فرصت شغلی برابر با ایجاد تعریفی از تبعیض که متضاد تعریف کنگره است، عمداً قانون را نقض کرده است.» کمیسیون فرصت شغلی برابر با اشاره به اعداد و نسبت‌های گروه‌های متفاوت مسئلۀ تبعیض را بررسی می‌کند و موفقیتش را با بهبود آن اعداد اندازه می‌گیرد. بووارد این را «انصاف به روایت اعداد» می‌نامد.
«انصاف به روایت اعداد» نیرو محرکۀ سیاست‌های تنوع، تساوی و دربرگیرندگی هم هست. این سیاست‌ها، تنوع، تساوی و دربرگیرندگی را با ارجاع به اعداد نسبی نژادها، جنس‌ها و جنسیت‌های متفاوت اندازه می‌گیرند. به نظر آنان انصاف فقط زمانی به دست می‌آید که نسبت افراد در هر نهادی بازتاب دهندۀ نسبت‌های جمعیتی‌شان باشد.
انصاف به روایت اعداد مشکلات اخلاقی بسیاری دارد، به ویژه اینکه آزادی قرارداد، آزادی تجمع و آزادی بیان را نقض می‌کند. به علاوه، در مدارس و دانشگاه‌ها بر شست‌وشوی مغزی با تنها ایدئولوژی متکی است که از نظر آن انصاف به روایت اعداد هدف باارزشی است: نظریات انتقادی نژاد. برای همین است که آلاباما قانون جدیدی را تصویب کرده که مفاهیم متفرق کنندۀ نظریات انتقادی نژاد را ممنوع می‌کند که عبارتند از:
1.  که هر نژاد، رنگ، دین، جنس، قومیت یا خواستگاه ملی ذاتاً برتر یا پست‌تر است.
2.  که باید با افراد بر اساس نژاد، رنگ، دین، جنس، قومیت یا خواستگاه ملی‌شان اِعمال تبعیض کرد یا با آنها رفتار خصمانه‌ای داشت.
3.  که شخصیت اخلاقی هر فرد با نژاد، جنس، دین، جنس، قومیت یا خواستگاه ملی مشخص می‌شود.
4.  که فرد به واسطۀ نژاد، رنگ، دین، جنس، قومیت یا خواستگاه ملی‌اش آگاهانه یا ناآگاهانه ذاتاً نژادپرست، جنسیت‌نگر یا سرکوبگر است. {ادامه در بخش دوم}
https://t.me/yusefmasoud

شرق وحشی

29 Oct, 19:23


چرا برقراری دولتی «انصاف» اشتباه است؟
وانجیرو نیویا (منتشر شده در انستیتو میزس)
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین (منتشر شده در اکوایران)
https://t.me/yusefmasoud/754

شرق وحشی

15 Oct, 19:34


دیردره مک‌کلاسکی، مورخ اقتصادی، از جمله افرادی است که باور دارد آنچه جهان مدرن را ساخته و انسان‌ها را ثروتمند کرده، نه نهادها، بلکه آزادی نهفته در لیبرالیسم بوده است. می‌توانید بخشی از توضیح مک‌کلاسکی را در این ویدیو ببینید.
https://t.me/yusefmasoud

شرق وحشی

15 Oct, 18:37


مک کلاسکی یا عجم اوغلو؟

به بهانه یادداشت تند و تیز پروفسور مک کلاسکی درباره جایزه نوبل اقتصاد ۲۰۲۴، بد نیست که به معرفی کوتاهی از کار سترگ خانم مک کلاسکی یپردازیم.
او در کتاب سه جلدی «فضیلت بورژوازی» با پژوهشی ژرف توانسته روایت‌های نهادگرایان از رمز و راز توسعه اقتصادی غرب را به چالش بکشد و تبیینی دقیق‌تر ارائه کند.

مک کلاسکی بحث خود در کتاب فضیلت بورژوازی را با فکت بزرگ آغاز می‌کند. او می‌گوید بر اساس برآوردهای تاریخی پیش از پیشرفت اقتصادی دو سده اخیر برای ده‌ها هزار سال، درآمد سرانه ۳دلار در روز، بخشی از سرنوشت گریزناپذیر آدمیان بوده است. اما درحال حاضر، در آغاز قرن بیست‌ویکم یک انسان در جهان به‌طور متوسط، درآمد سرانه‌ای معادل ۳۰دلار در روز دارد. دیر دره مک کلاسکی این را «فکت بزرگ» می‌خواند و استدلال می‌کند که توضیحات رایجی که برای فکت بزرگ ارائه شده از توضیح این پدیده قاصرند.

📌 برای مطالعه بیشتر درباره پژوهش دیردره مک‌کلاسکی مقاله «سبب اصلی تولد سرمایه‌داری» را بخوانید.


◽️@utfinance◽️

شرق وحشی

15 Oct, 17:12


نوبلی نهادگرا
نوشتۀ دیردره نانسن مک‌کلاسکی (منتشر شده در فولا د سائوپائولو)
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین
https://t.me/yusefmasoud
*
اکتبر امسال، دارون عجم‌اوغلوی ترک-آمریکایی برندۀ جایزۀ نوبل اقتصاد شد. دو برندۀ دیگر این جایزه همکارانش، سیمون جانسون اقتصاددان و دانشمند علوم سیاسی، جیمز رابینسون، هستند. برنده شدن هیچ کدامشان ضرورتی نداشت. لطف آکادمی سوئدی است که با این کارش شادی بیشتری به وجود آورد. و برای ترکیه هم خوب است که جایزۀ نوبلی داشته باشد. اردوغان خوشش خواهد آمد چون درون‌مایۀ عجم اوغلو با رژیم کنونی این کشور جور درمی‌آید. بالا به پایین. هورا برای اربابان. دولت بزرگ‌تر. آه که باشکوه است.
مقدر شده بود که عجم اوغلو بالاخره این جایزه را ببرد. بیست سال است که در نوشته‌هایش از دو ادعا دفاع می‌کند. یکی اینکه دولت کاملاً خردمند است. دیگری اینکه تنها چیزی که برای جامعه‌ای خوب به آن نیاز داریم، نهادهایی مثل دیوان عالی، انتخابات و ساعت ثبت ورود و خروج در کارخانه‌هاست. چنین نهادهایی کافی خواهند بود تا تضمین شود تصمیمات خوب دربارۀ آزادی بیان اِعمال می‌شوند، خردمندترین رهبران مانند لولا و بولسونارو به قدرت می‌رسند و کارگران همۀ کارخانه‌های برزیل همیشه سخت و هشت ساعت کار خواهند کرد، نه کمتر و نه بیشتر.
من به جایزۀ عجم‌اوغلو واکنش نشان می‌دهم، همانطوری که به فاشیسم روزمرۀ دونالد ترامپ واکنش نشان می‌دهم. این جایزه از یک طرف ناراحتم کرد -می‌توانم به کلی آدم دیگر فکر کنم، مثلاً ایزرائیل کرزنر یا آریو کلامر که شایسته‌تر از این اقتصاددان متوسط هستند. اما از طرف دیگر، غافلگیر نشده‌ام -این کمیته پیوسته جایزه را بابت آنچه امروز محبوب است، مانند اقتصاد رفتاری و نونهادگرایی، به دولتگراهای متوسط می‌دهد. نظریه‌اش که با آنچه امروزه مردم دوست دارند حین حرکت در راه بردگی بشنوند جور درمی‌آید -که سیاست خوب بسیار ساده است و اربابان ما در انجام آن بسیار ماهرند. این نظریه کاری می‌کند که احساس امنیت کنیم، مانند کودکانی که منتظرند کسی به آنها غذا بدهد. ما در مقام فرد نیازی به اخلاقیات خوب، حرفه‌ای‌گری یا آرمان‌های والای سیاسی نداریم. دولت، در مقام بابا و مامان، مراقب این چیزهاست.
عجم‌اوغلو عاشق دولت است. مثلاً دولت برزیل. او اخیراً عریضه‌ای را در ستایش دیوان عالی برزیل امضا کرد -که احتمالاً درباره‌اش شنیده‌اید- که به آزادی بیان ایلان ماسک حمله کرد. ایلان احمق است، بحثی درش نیست. یک بار دیگر این مسئله را در حمایتش از ترامپ در انتخابات ایالات متحده نشان می‌دهد. اما هر چه که باشد، در یک جامعۀ آزاد، ثروتمندان می‌توانند روزنامه و انتشارات کتاب و از این جور چیزها بخرند و نظرات احمقانه و غیرواقعی منتشر کنند.
عجم‌اوغلو نظرات احمقانه و غیرواقعی خودش را چاپ می‌کند. مثلاً، او، همراه با جانسون، در کتابی ادعا کرد که «یارانه‌های دولتی برای توسعۀ فناوری‌هایی که بیشتر به سود جامعه باشند یکی از قدرتمندترین ابزارهای تغییر مسیر فناوری در یک اقتصاد بازاری هستند.» مانند اقتصاددانان رسماً چپ‌گرایی مثل توماس پیکتی و ماریانا مازوکاتو که به شکل عجیبی اسمشان در نوشته‌های عجم‌اوغلو به چشم نمی‌خورد، او اقتصاد خصوصی را عمدتاً دارای نقص می‌داند و باور دارد دولت ایالات متحده یا برزیل بهترین درمان برای آن نقص‌هاست. هیچ مدرک علمی برای هیچ کدامشان وجود ندارد. اگرچه در میان بردگان کودک‌مآبِ ساختۀ دولت‌های مدرن، چنین چیزی طرفدار دارد، آدم در مواجهه با آن انگشت به دهان می‌ماند. لابد از خودتان می‌پرسید عجم‌اوغلو در کدام سیاره زندگی می‌کند؟
پاسخ: سیاره‌ای که در آن آکادمی سوئدی کاملاً طرفدار نهادگراییِ موجود در نظریات اقتصاددانان متوسط است.

https://t.me/yusefmasoud

شرق وحشی

15 Oct, 17:12


نوبلی نهادگرا
نوشتۀ دیردره نانسن مک‌کلاسکی (منتشر شده در فولا د سائوپائولو)
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین
https://t.me/yusefmasoud/750

شرق وحشی

27 Sep, 17:31


ثروتمند شدن در چین دیگر افتخارآمیز نیست – خطرناک است
روچیر شارما (منتشر شده در فایننشال تایمز)
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین (منتشر شده در اکوایران)
بخش اول: https://t.me/yusefmasoud/747
بخش دوم
*
در این عصر جدید، زیادی ثروتمند شدن خطرناک است. داستان‌های بسیاری دربارۀ تحقیقات دولتی دربارۀ آمار کسب و کارها یا تأمین کنندگان مالی مطرح شد. این فشار، صندوق‌های سرمایۀ خطرپذیر را از بین می‌برد و جوانان را از حرفه‌های پول‌سازی مثل بانکداری سرمایه‌گذاری دور می‌کند. در سال گذشته، تعداد میلیونرهایی که از چین خارج می‌شوند افزایش یافته و به عدد 15،000 رسیده است -که بسیار بیشتر از خروج میلیونرها از هر کشور دیگری است.
بخش خصوصی در حال عقب‌نشینی است. از سال 2021 به بعد، وضعیت بازار سهام کم کم رو به افول بوده است اما شرکت‌های دولتی سهم خود از ارزش بازار را از بیش از یک سوم به نزدیک به 50 درصد رسانده‌اند. حالا چین دارندۀ تنها بازار بورس مهمی است که در آن شرکت‌های دولتی، برابر با شرکت‌های خصوصی ارزش‌گذاری می‌شوند. ثروت‌های شخصی هم طی سه سال گذشته کاهش چشمگیری داشته‌اند؛ تعداد میلیاردرهای چینی هم 35 درصد کمتر شده است، حتی با اینکه آمار جهانی این افراد شاهد افزایشی 12 درصدی بوده است.
افراد بسیار ثروتمند چین روز به روز بیشتر ترجیح می‌دهند چراغ خاموش حرکت کنند. اگر ثروتمندترین فرد ایالات متحده شوید، می‌توانید برنامۀ فضایی خودتان را راه بیندازید. در هند، ممکن است جشن عروسی بسیار گران قیمتی برای فرزندانتان بگیرید. در چین، ممکن است دنبال راهی بگردید تا از شر عنوان جدیدتان خلاص شوید -و همینطور از علامت هدف روی کمرتان. {پایان}
https://t.me/yusefmasoud

شرق وحشی

27 Sep, 17:31


ثروتمند شدن در چین دیگر افتخارآمیز نیست – خطرناک است
روچیر شارما (منتشر شده در فایننشال تایمز)
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین (منتشر شده در اکوایران)
https://t.me/yusefmasoud
بخش اول
*
ماه گذشته، کالین هوآنگ، بنیانگذار شرکت تجارت الکترونیک پی‌دی‌دی، با تبدیل شدن به ثروتمندترین مرد چین به صدر اخبار راه یافت. اما اندکی بعد، پی‌دی‌دی با پیش‌بینی کاهش سود، سهامداران را غافلگیر کرد. ارزش سهامش پایین آمد. هوآنگ یک شبه 14 میلیارد دلار از دست داد و رتبۀ نخست را به ژونگ شانشان، بنیانگذار غول نوشیدنی، نونگفو اسپرینگ، واگذار کرد. طی 24 ساعت، نونگفو اسپرینگ هم علیرغم انتظارات چشم‌انداز غم‌انگیز خودش را منتشر کرد و خیلی زود از رتبۀ اول فهرست ثروتمندان پایین آمد.
در شبکه‌های اجتماعی چین، گفت‌وگوهایی مبنی بر این مسئله شکل گرفت که شاید رهبران شرکت‌ها با هم در رقابتند تا ارزش سهام‌شان را پایین بیاورند و به این ترتیب از سرکوب فزایندۀ ثروت بیش از حد جلوگیری کنند و این مسئله بخش مهمی از کارزار «رفاه اشتراکی» شی جین‌پینگ است. یکی از دلالان وال استریت نوشت که می‌شود نتیجه گرفت در زمانی که دولت روز به روز سوسیالیستی‌تر می‌شود، «کسی نمی‌خواهد ثروتمندترین مرد چین باشد.»
انگیزۀ واقعی این هشدارهای سود هر چه که باشد، شیوۀ مطرح شدن آنها در شبکه‌های اجتماعی چین بازتاب دهندۀ تغییری واقعی در فضای این کشور است. هنگامی که در دهۀ 1970، دنگ شیائوپینگ رهبر برجستۀ کشور شد، خصومت مائوییستی قدیمی نسبت به تولید ثروت را کنار گذاشت. در کشور روز به روز کاپیتالیستی‌تر شوندۀ او، ثروتمند شدن «شکوهمند» بود.
اما مشکلی وجود داشت. ثروتمند شدن شکوهمند بود -اما خیلی ثروتمند شدن نه. چین بیش از هر کشور در حال توسعه‌ای تولید ثروت می‌کرد اما بزرگ‌ترین ثروت شخصی‌اش در قیاس با اقتصادهای بسیار کوچک‌تر، از جمله نیجریه و مکزیک، ناچیز باقی ماند. طی رونق چشمگیر دهۀ 2000، ظاهراً سقف نانوشته‌ای وجود داشت: هیچ ثروت شخصی بیش از 10 میلیارد دلار نمی‌شد. فهرست میلیاردرهای چین هم نرخ ریزش بالای عجیبی داشت.
در اوایل دهۀ 2010، دست کم دو غول اقتصادی که شاهد نزدیک شدن ثروتشان به مانع ده میلیارد دلاری بودند، بابت اتهامات فساد به زندان افتادند. نه اینکه این اتهامات بی‌پایه و اساس بودند، بلکه انتخاب این اهداف بازتاب دهندۀ گرایش قدیمیِ هم‌سطح کننده در میان رهبران چین است.
در دورۀ شی، آن غریزه جان تازه‌ای یافته است. با به قدرت رسیدن شی جین‌پینگ در سال 2012، او کارزاری علیه فسادی به راه انداخت که به نخبگان هم رسید. اهداف اولیه معمولاً افراد مهم بخش عمومی بودند -بوروکرات‌ها و آقازاده‌های حزب کمونیست. با افت اقتصاد چین، ظاهراً رژیم تمایلی نداشت مرغ تخم طلای خصوصی را که هنوز تخم طلا می‌گذاشت بترساند: شرکت‌های بزرگ فناوری. طی سال‌ها، چینی‌های بسیاری به ثروت‌هایی بیشتر از 10 میلیارد دلار رسیدند. سه نفر نخستی که از این آستانه گذشتند، بنیانگذاران صنعت فناوری بودند، به رهبری جک ما شرکت علی بابا.
این رواداری آرام در سال 2020 و طی رونق بازار تحریک شده تغییر کرد. نزدیک به 240 میلیاردر دیگر در چین اضافه شد -دو برابر ایالات متحده- اما در اواخر همان سال، جک ما با انجام یک سخنرانی در توقف این روند حزب ایفای نقش کرد. او در نقدی محتاطانه اما نه بدون اشتباه، جهت‌گیری حکومت حزب کمونیست را زیر سؤال برد و هشدار داد تنظیم‌گری بیش از حد باعث کاهش سرعت نوآوری می‌شود و بانک‌های چینی از «تفکر کوتاه مدت» رنج می‌برند.
خیلی زود، انتقام دولتی از راه رسید. بلافاصله قیمت سهام علی‌بابا سقوط کرد. جک ما در فهرست ثروتمندان پایین آمد و از انظار عمومی محو شد. در اوایل سال بعد، شی کارزار رفاه مشترکش را به راه انداخت و نوبت سرکوب کسانی شد که با ارزش‌های تساوی‌طلبانه‌اش جور درنمی‌آمد. {ادامه در بخش دوم}
https://t.me/yusefmasoud

شرق وحشی

27 Sep, 17:30


ثروتمند شدن در چین دیگر افتخارآمیز نیست – خطرناک است
روچیر شارما (منتشر شده در فایننشال تایمز)
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین (منتشر شده در اکوایران)
https://t.me/yusefmasoud/747

شرق وحشی

16 Sep, 03:31


ما زیر پردۀ آهنین زندگی می‌کنیم
جایی که خورشید به آن راهی ندارد.
در هوا گرد وحشت پراکنده‌اند،
و سکوت گویاتر از گفته‌هاست.

پرده آهنین، باری است گران
بر افکاری که صریح‌تر از آنند که بیان شوند.
دروازه‌های سنگین و محافظان پای دیوارها
آنجا هستند تا ما را سر به راه نگه دارند.

اما در قلب‌هایمان، آتشی بر پاست،
خردک شرری که خاموش نمی‌شود.
علیرغم زنجیرهای جباران
رؤیاهایمان را نمی‌توان به بند کشید.

چرا که ما بیش از چیزی هستیم که فکر می‌کنند،
بیش از چیزی که می‌بینند.
پردۀ آهنین را توان آن نیست که
روح آزاد را در هم بکوبد.
توماس ونسلووا – زیر پردۀ آهنین
ترجمه مسعود یوسف‌حصیرچین

https://t.me/yusefmasoud

شرق وحشی

09 Sep, 18:33


تمامیت‌خواهی نرم طبقۀ سیاسی
جی‌. دی. توچیله (منتشر شده در ریزن)
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین (منتشر شده در اکوایران)
بخش اول: https://t.me/yusefmasoud/743
بخش دوم
*
زاکربرگ به کمیتۀ قضایی کنگره گفت «مسئولان ارشد دولت بایدن، از جمله کاخ سفید، بارها و به مدت چندین ماه بر تیم‌های ما فشار آوردند تا محتواهای به‌خصوصی را دربارۀ کووید 19 سانسور کنند، از جمله شوخی و هجو را.» او همچنین تأیید کرد تحت فشار اف‌بی‌آی گزارش‌هایی را دربارۀ لپ‌تاپ هانتر بایدن و محتوای مجرمانه‌اش سرکوب کرده است.
این مسئله نه فقط جو بایدن، بلکه معاون رئیس‌جمهور کامالا هریس، نامزد ریاست‌جمهوری دموکرات‌ها، را هم درگیر می‌کند. هریس در گذشته گلایه کرده است که شرکت‌های شبکه‌های اجتماعی «بدون هیچ سطحی از نظارت یا مقررات با میلیون‌ها میلیون نفر صحبت می‌کنند.»
به نظر می‌رسد که حالا نظارت از طریق فشار پشت پرده اعمال می‌شود و در کشورهای فاقد محافظت‌های سفت و سخت از آزادی بیان، دولت‌ها مشغول مقررات‌گذاری هستند. نتیجۀ این کار به خطر افتادن نقش ایالات متحده به عنوان جای امنی برای آزادی بیان و دیگر آزادی‌ها در جهانی است که روز به روز اقتدارگرایانه‌تر می‌شود.
حمایت طبقۀ سیاسی از جهانی که روز به روز اقتدارگراتر می‌شود
خانۀ آزادی در گزارش سالانۀ سال 2024 خود هشدار داد «در سال 2023، آزادی جهانی برای هجدهمین سال پیاپی افول کرد. وسعت و عمق این تخریب گسترده بود. حقوق سیاسی و آزادی‌های مدنی در 52 کشور کاهش یافتند و فقط 21 کشور شاهد بهبود وضعیت بودند.»
مک‌هانگاما از اندیشکدۀ یوستیتیا، دو سال پیش گفت «امروز، شاهد طلوعِ رکود آزادی بیان هستیم. دموکراسی‌های لیبرال، به جای اینکه وزنه‌ای در مقابل هجوم اقتدارگرایان باشند، خودشان هم به رکود آزادی بیان کمک می‌کنند.»
تحلیل رفتن محافظت از آزادی بیان و دیگر حقوق با تشویق مسئولان آمریکایی اتفاق می‌افتد که خواهان کنترل بیشتر بر زندگی‌های ما هستند اما آنچه (تا حدی) مانع آنها می‌شود، محافظت‌های موجود در قانون اساسی آمریکا از آزادی است. در جهانِ پلتفرم‌های جهانی و سفر بین المللی، این مسئولان با اعمال فشار حقوقی مضاعف و تکیه بر دوستان خارج از کشورشان، مردم را بابت فعالیت‌هایی که در ایالات متحده قانونی هستند مجازات کنند.
خوانندگان متوجه خواهند شد که اکثر، اگر نه همۀ، این مسئولان دموکرات هستند. در سال‌های اخیر مطالب زیادی -به درستی- دربارۀ جریان اقتدارگرایی در حزب جمهوری‌خواه نوشته شده است. امیدِ معاون اول ریاست‌جمهوری حزب جمهوری‌خواه، جی.دی. ونس، می‌خواهد رقبای ایدئولوژیک را مجازات کند و مدافع این مسئله است که متحدانش «قوۀ مجریه را برای اهداف خودشان تصاحب کنند» و «دارایی‌های بنیاد فورد را مصادره کنند، بر دارایی‌هایشان مالیات وضع کنند و آنها را به کسانی بدهند که زندگی‌شان توسط دستور العمل رادیکال مرزهای باز نابود شده است.»
اما با افزایش نالیبرالیسم در سرتاسر طیف سیاسی، دموکرات‌ها با جهش از روی اقتدارگرایی، سراغ تمامیت‌خواهی نرمی می‌روند که با فشار غیررسمی و متحدان خارجی اعمال می‌شود که محدودیت‌های اندکی بر قدرتشان وجود دارد. آنان موانع حقوقی را نادیده می‌گیرند و در تلاش‌شان برای از میان برداشتن هر گونه جای امنی برای دگراندیشی، نفرت‌شان از اقدامات محافظتی این کشور از آزادی را نشان می‌دهند.
اگر در آیندۀ این کشور خبری از آزادی باشد، این مسئله علیرغم تمامی تلاش‌های طبقۀ سیاسی خواهد بود. {پایان}
https://t.me/yusefmasoud

شرق وحشی

09 Sep, 18:33


تمامیت‌خواهی نرم طبقۀ سیاسی
جی‌. دی. توچیله (منتشر شده در ریزن)
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین (منتشر شده در اکوایران)
https://t.me/yusefmasoud
بخش اول
*
بر کسی پوشیده نیست که حکومت‌های سرتاسر جهان روز به روز بیشتر بر آزادی‌های مردم چنگ می‌اندازند. مدافعان حقوق و آزادی‌های مدنی از افول آزادی در دو دهۀ اخیر صحبت می‌کنند و نسبت به سرکوب آزادی بیان در سرتاسر جهان هشدار می‌دهند. و در حالی که محدودیت‌های قدرت دولت آمریکا باعث شده است وضع این کشور بهتر از دیگر جاها باشد، طبقۀ سیاسی مصمم به نظر می‌رسد تا تمام آن محافظت‌ها را پایان دهد و با استفاده از اختیارات متحدانش در دیگر کشورها، تمامیت‌خواهی خزنده‌ای را تحمیل کند.
سیاستمنداران آمریکایی از سانسورچیان خارجی تشکر می‌کنند.
«Obrigado Brasil»
(به اسپانیایی: ممنون برزیل) این پیام را کیت الیسون، دادستان کل مینه‌سوتا، در این هفته نوشت تا از دادگاه عالی اقتدارگرای برزیل بابت ممنوعیت اخیر شبکۀ اجتماعی اکس (توییتر سابق) تشکر کند.
این دادگاه از اکس خواست دیدگاه‌های سیاسی را که «ضداطلاعات» می‌خواند سانسور و نمایندۀ حقوقی جدیدی را برای دریافت دستورات این دادگاه منصوب کند -بعد از اینکه نمایندۀ حقوقی قبلی را تهدید به دستگیری کرد. نکتۀ مهم‌تر این است که این ممنوعیت، برزیلی‌های عادی را تهدید می‌کند که در صورت دور زدن این ممنوعیت، با جریمۀ قابل توجهی مواجه خواهند شد. با این همه، پس از تصمیم دادگاه، تقاضا برای وی‌پی‌ان در برزیل اوج گرفت.
الیسون از همکاران فرماندار مینه‌سوتا، تیم والتز، است؛ نامزد معاون ریاست‌جمهوری دموکرات‌ها که به اشتباه ادعا کرد «هیچ تضمینی برای آزادی بیان اطلاعات اشتباه یا نفرت‌پراکنی وجود ندارد.» او تنها سیاستمدار برجستۀ متنفر از مدیرعامل اکس، ایلان ماسک، نیست.
رابرت رایش، وزیر کار دولت کلینتون و یکی از مشاوران رئیس‌جمهور باراک اوباما، در گاردین نوشت «مقررات‌گذاران سرتاسر جهان باید ماسک را تهدید کنند که اگر انتشار دروغ و نفرت در اکس را متوقف نکند، او را دستگیر خواهند کرد.» او دستگیری مدیرعامل تلگرام، پاول دورف، را یک روند حقوقی خواند. رایش گفت «مانند ماسک، دورف هم خودش را یک طرفدار آزادی بیان مطلق خوانده است.»
اما دشمنی محدود به اکس، تلگرام و رؤسایشان نیست.
نامزد سابق ریاست‌جمهوری، هیلاری کلینتون، در سال 2022 ادعا کرد «مدت‌هاست که پلتفرم‌های فناوری بدون هیچ گونه مسئولیت‌پذیری اطلاعات اشتباه و افراطی‌گری را پخش کرده‌اند. اتحادیۀ اروپا مصمم است کاری دربارۀ این ماجرا انجام دهد. متحدانمان در آن سوی اقیانوس اطلس را تشویق می‌کنم قانون خدمات دیجیتال را تصویب کنند و تا دیر نشده، دموکراسی جهانی را تقویت کنند.»
استفاده از اقتدارگرایی خارجی برای اهداف داخلی
چرا یک نامزد سابق ریاست‌جمهوری ایالات متحده مقررات بیان اروپایی را تشویق کرد؟
جیکوب مک‌هانگاما، بنیانگذار اندیشکدۀ دانمارکی یوستیتیا و مدیر اجرایی سازمان آیندۀ آزادی بیان، در سال 2022 هشدار داد «قانون خدمات دیجیتال اساساً فناوری‌های بزرگ را مجبور می‌کند خودشان، به جای دولت‌ها، دست به سانسور بزنند. سیاست‌های اروپا در ایالات متحده اعمال نمی‌شوند اما با توجه به حجم بازار اروپا و خطر مسئولیت حقوقی، برای شرکت‌های فناوری مستقر در ایالات متحده وسوسه کننده و از لحاظ مالی خردمندانه خواهد بود تا سیاست‌های تعدیل محتوای جهانی‌شان را حتی بیشتر به سوی رویکرد اروپایی ببرند تا از امتیازات خود محافظت کنند و استانداردهای جهانی‌شان را ساده‌سازی کنند.
حالا که این قانون اجرایی شده است از آن برای فشار آوردن به بیان آنلاین استفاده می‌شود، از جمله برای خنثی کردن محافظت‌های آزادی بیان در ایالات متحده. این تنها مورد دور زدن قانون ایالات متحده در خارج از این کشور نیست.
سال گذشته سرمقالۀ وال استریت ژورنال نوشت رئیس کمیسیون تجارت فدرال، لینا «خان نمی‌تواند دستور العمل ضدتراستش را در کنگره تصویب کند و در دادگاه ایالات متحده هم در حال باخت است و حالا، به سوی دولت‌های خارجی رفته تا آنها کار ضد کسب و کارش را برایش انجام دهند» و به تکیۀ او به مقررات‌گذاران اروپایی اشاره کرد.
پشت صحنۀ فشار برای سانسور
اما تلاش برای اعمال کنترل و خفه کردن دگراندیشی در غیاب اختیار قانونی یا علیرغم محافظت‌های قانون اساسی از آن، در داخل خود ایالات متحده هم اتفاق می‌افتند. چند روز پس از دستگیری دورف، مدیرعامل تلگرام، در پاریس، مدیرعامل متا، مارک زاکربرگ، چیزی را تأیید کرد که در پرونده‌های توییتر و فیسبوک فاش شده بود -تکیۀ دولت برای سرکوب دگراندیشی و نقد مسئولان به شرکت‌های خصوصی. {ادامه در بخش دوم}
https://t.me/yusefmasoud

شرق وحشی

09 Sep, 18:33


تمامیت‌خواهی نرم طبقۀ سیاسی
جی‌. دی. توچیله (منتشر شده در ریزن)
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین (منتشر شده در اکوایران)
https://t.me/yusefmasoud/743

شرق وحشی

31 Aug, 18:37


«اما این‌ها که مال قرن بیستم بود» و ...
مسعود یوسف‌حصیرچین
https://t.me/yusefmasoud
*
سال‌هاست هر بار از جنایات کمونیست‌ها می‌نویسیم، بعضی می‌گویند «اما این‌ها مال قرن بیستم بود»، «چپ جدید اینطور نیست»، «اینقدر از چپ‌ها بد نگویید»، «چپ‌ها آزادی‌خواهند»، «چپ جدید دنبال این‌ها نیست» و ... . بعضی هم تأکید دارند که این حرف‌ها به معنی چپ بودنشان نیست و فقط می‌خواهند انصاف رعایت شود. جالب اینکه هر بار که چپی در جایی از کرۀ زمین کاری کند که این‌ها فکر کنند خوب است، همین‌هایی که تا دیروز «ما چپ نیستیم اما باید منصف بود» بودند شروع می‌کنند به نوشتن و شادی و خوشحالی که ببینید چپ‌ها چقدر خوبند و فلانی‌ها بی‌خودی «چپ‌هراسی» می‌کنند و ...
*
همین سال گذشته، لولا رئیس‌جمهور برزیل شد. همان موقع خبر آمد که از توییتر/ایکس خواسته بعضی محتواها را سانسور کند و اطلاعاتی را هم در اختیار دولت این کشور بگذارد. حالا خبر رسیده که این شبکۀ اجتماعی در برزیل ممنوع شده و دسترسی به آن از طریق وی‌پی‌ان هم جریمه در پی خواهد داشت.
در همسایگی همین برزیل، آقای مادورو نتایج انتخابات را دزدید و با خیال راحت مشغول سرکوب منتقدان و معترضان است.
تکلیف چپ چینی/آسیایی هم که امیدوارم روشن باشد.
در این لحظه، آنها که پدرانشان می‌خواستند برای ما جمهوی فرانسوی بیاورند ممکن است بگویند اما این کشورها در آمریکای لاتین هستند و ما منظورمان چپ اروپایی است! راستش همین چند وقت پیش شاهد ائتلافی در فرانسه بودیم تا چپ‌ها رأی بیاورند و راست افراطی برنده نشود. بعد معلوم شد ائتلاف چپ‌های فرانسه دنبال چیست؟ آفرین! مالیات 90 درصدی! باید منتظر ماند و دید در ماجرای تلگرام چه می‌کنند -اگر برایتان روشن نیست.
اگر هم می‌خواهید بگویید خب فرانسه که «فرانسه است دیگر»، اجازه بدهید سری بزنیم به بریتانیا. همین سال پیش بود که یکی از نمایندگان مجلس اسکاتلند می‌گفت شاید بگویید داریم آزادی بیان را محدود می‌کنیم، اما باید حواستان باشد که برای خِیر جمعی چنین می‌کنیم! این که بد نیست!
یادمان هم که هست همین چند ماه پیروزی حزب کارگر در انتخابات بریتانیا، موجی از شادی چپ‌های ایرانی را فرا گرفت و چند هفته بعد همین دولت به مردم گفت «قبل از پست کردن چیزی، فکر کنید» و بعضی حرف‌ها ممکن است صرفاً مضر نباشند و «غیرقانونی هم باشند.»
در نهایت، حتی در ینگۀ دنیا هم همین چند هفته پیش، تیم والتز، معاون هریس، گفت «هیچ تضمینی برای آزادی بیان در زمینۀ اطلاعات اشتباه یا نفرت‌پراکنی وجود ندارد.»
*
خلاصه که خطر جدی است، مال گذشته نیست، باید مراقب بود و این مشت نمونۀ خروار را صرفاً از حافظه‌ام نوشتم.
https://t.me/yusefmasoud

شرق وحشی

31 Aug, 18:37


«اما این‌ها که مال قرن بیستم بود» و ...
مسعود یوسف‌حصیرچین
https://t.me/yusefmasoud/741

شرق وحشی

26 Aug, 17:59


ممنوعیت «افزایش قیمت» هریس؛ روش جدیدی که هزاران سال است شکست می‌خورد
جیکوب سالوم (منتشر شده در ریزن)
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین (منتشر شده در اکوایران)
بخش اول: https://t.me/yusefmasoud/738
بخش دوم
*
این واقعیت که هریس تورم قیمت‌های چند سال اخیر خواروبار را به گردن طمع شرکت‌ها می‌اندازد نشان می‌دهد که نمی شود به قضاوتش دربارۀ این مسائل اعتماد کرد. عموم اقتصاددانان عوامل دیگر -شامل جنگ در اوکراین و اختلال‌های ناشی از پاندمی در عرضه، تغییر تقاضای مصرف کننده و هزینه‌های محرک- را مهم‌تر می‌دانند.
در هر صورت، سودهای بالا علامت مهم دیگری هستند که باعث افزایش سرمایه‌گذاری و رقابت می‌شوند. سیاست قیمت‌گذاری پیشنهادی هریس، با ممنوع کردن «سودهای سرسام‌آور» انگیزه‌های به وجود آورندۀ این سودها را تضعیف می‌کند.
بر اساس تازه‌ترین آمار منتشر شده، در ژوئیه، نرخ تورم سالانه به زیر سه درصد رسید. شاید عجیب به نظر برسد که وقتی تورم در حال پایین آمدن است، هریس به دنبال احیای ایده‌ای باشد که از هزاران سال پیش معلوم شده است نتایج فاجعه‌باری خواهد داشت. اما همانطور که تایمز اشاره می‌کند، پیغامش «با نظرات رأی دهندگان چرخشی جور درمی‌آید.»
تعرفه‌های گسترده‌ای که ترامپ از آنها دفاع می‌کند و هریس آنها را به‌عنوان «مالیات بر فروش سراسری» محکوم می‌کند و می‌گوید «آمریکایی‌ها را از پای درمی‌آورند» هم در حالت انتزاعی رأی‌آورند. اما فقط تا زمانی محبوب هستند که رأی دهندگان به پیامدهایشان فکر نکنند.
مثلاً، در نظرسنجی اخیر انستیتو کیتو 62 درصد از شرکت کنندگان موافق تعرفه بر «شلوارهای جین وارداتی» بودند اما وقتی از آنان خواستند به افزایش قیمت‌های ناشی از این سیاست فکر کنند، آن عدد کاهش یافت. هریس هم روی رأی دهندگانی حساب می‌کشد که حرفش را دوست دارند اما به این فکر نمی‌کنند که در عمل چه معنایی خواهد داشت. {پایان}
https://t.me/yusefmasoud

شرق وحشی

26 Aug, 17:58


ممنوعیت «افزایش قیمت» هریس؛ روش جدیدی که هزاران سال است شکست می‌خورد
جیکوب سالوم (منتشر شده در ریزن)
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین (منتشر شده در اکوایران)
بخش اول
*
کامالا هریس در نخستین سخنرانی اقتصادی‌اش در مقام نامزد ریاست‌جمهوری حزب دموکرات در انتخابات 2024، به‌درستی از دونالد ترامپ بابت طرفداری از تعرفه‌های شدید انتقاد کرد و گفت رقیب جمهوری‌خواهش «می‌خواهد کاری را انجام دهد که عملاً به‌معنی مالیات بر فروش سراسری بر محصولات روزمره و کالاهای مورد نیاز اساسی است که از دیگر کشورها وارد می‌کنیم.» اما در همان سخنرانی، هریس ایدۀ خامی را مطرح کرد که از لحاظ اقتصادی به همان اندازه مشکوک است؛ وعدۀ سرکوب «افزایش قیمت» از جانب صنعت خواروبار.
این پیشنهاد چنان اشتباه است که رسانه‌های جریان اصلی مانند سی‌ان‌ان، اسوشییتد پرس، نیویورک تایمز و واشنگتن پست را هم به انتقاد صریح از آن وا داشت و باعث انتقاداتی از جانب اقتصاددانان دموکرات هم شد. این وعده نشان می‌دهد هریس هم مانند ترامپ به دنبال روش‌هایی پوپولیستی است که به نام حمله به شروران اقتصادی فرضی، به مصرف کنندگان آسیب می‌زنند.
کاترین رمپل، ستون‌نویس پست، گفت «اگر رقیب‌تان ادعا می‌کند شما "کمونیست" هستید، شاید بهتر باشد اول کار سراغ دستور العملی اقتصادی نروید که بشود آن را (به‌درستی) کنترل قیمت‌های فدرال نامید.» جیسون فرمن، اقتصاددان هاروارد و از مشاوران شورای اقتصادی باراک اوباما، هم به همین اندازه صریح بود.
فرمن به تایمز گفت «سیاست عاقلانه‌ای نیست و فکر می‌کنم بهتر است امیدوار باشیم صرفاً در حد حرف باشد نه واقعیت. هیچ نکتۀ مثبتی در آن نیست و نکات منفی هم دارد.»
هر تلاشی برای سرکوب علامت‌های بازار از طریق تجویز قیمت‌ها پیامدهایی منفی در پی خواهد داشت. قیمت‌های بالا، کالاها را به مصرف کنندگانی اختصاص می‌دهند که بیشترین ارزش را از آنها استخراج می‌کنند و این مسئله تولید کنندگان را تشویق می‌کند عرضه را افزایش دهند که در نتیجۀ آن، رقابت‌هایی به وجود خواهد آمد که باعث کاهش قیمت‌ها می‌شوند.
بدون آن علامت‌ها، احتکار و قحطی اتفاق می‌افتد. این یک نظریۀ من‌درآوردی نیست؛ بازتاب تجربیات تلخی است که از زمان‌های باستان در اثر مداخلاتی مانند پیشنهاد هریس اتفاق افتاده‌اند.
به یاد بیاورید که وقتی رئیس‌جمهور ریچارد نیکسون در دهۀ 1970، کنترل دستمزد و قیمت را وضع کرد چه اتفاقی افتاد. دنیل یرگین و جوزف استانیسلا در کتاب سال 1998 خود دربارۀ ظهور بازارهای آزاد با اشاره به این ماجرا گفتند «دامداران دیگر دام‌هایشان را به بازار نفرستادند و کشاورزان جوجه‌هایشان را غرق کردند و مصرف کنندگان قفسه‌های سوپرمارکت‌ها را خالی کردند.»
یا ماجرای اخیر تخم مرغ را به یاد بیاورید. فرمن اشاره کرد که به لطف آنفلونزای مرغی «سال گذشته قیمت تخم مرغ بالا رفت» چون «تعداد تخم مرغ‌ها نسبت به گذشته کاهش یافت» اما قیمت‌های بالا مشوق «تولید تخم مرغ بیشتر» شد. اگر مقررات‌گذاران فدرال کوشیده بودند قیمت تخم مرغ را سرکوب کنند، واکنش بازار نابود می‌شد.
البته هریس می‌گوید فقط افزایش قیمت‌های ناموجهی را هدف می‌گیرد که در واقع «افزایش قیمت غیرقانونی» از طرف «شرکت‌های فرصت‌طلب» باشند. اما همانطور که خودش تأکید می‌کند، در حال حاضر چنین چیزی تحت قانون فدرال وجود ندارد و هر گونه تلاشی برای تعریف چنین چیزی، شدیداً تحت تأثیر نظرات شخصی و فقدان دانش مرتبط خواهد بود. {ادامه در بخش دوم}
https://t.me/yusefmasoud

شرق وحشی

26 Aug, 17:58


ممنوعیت «افزایش قیمت» هریس؛ روش جدیدی که هزاران سال است شکست می‌خورد
جیکوب سالوم (منتشر شده در ریزن)
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین (منتشر شده در اکوایران)
https://t.me/yusefmasoud/738

شرق وحشی

26 Aug, 17:11


📊 میانگین حقوق ماهیانه در کشورهای خاورمیانه

۱- امارات ۳۶۶۳ دلار
۲- قطر ۳۱۶۸ دلار
۳- عربستان ۱۸۸۸ دلار
۴- کویت ۱۸۵۴ دلار
۵- بحرین ۱۷۲۸ دلار
۶- مراکش ۱۶۵۷ دلار
۷- عمان ۱۶۲۶ دلار
۸- لبنان ۸۳۷ دلار
۹- فلسطین ۷۷۸ دلار
۱۰- ایران ۳۰۳ دلار

◽️@utfinance◽️

شرق وحشی

20 Aug, 18:54


چرا کار می‌کنیم؟
سوهام پتیل (منتشر شده در انستیتو میزس)
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین (منتشر شده در اکوایران)
https://t.me/yusefmasoud
*
سوسیالیست‌ها عاشق حذفِ نیاز به کارند. می‌گویند لزومِ کار کردن، به معنی اجبار و در نتیجه سرکوب است. با این همه، متوجه معنای ضمنی انتخابِ کار کردن نیستند و نمی‌دانند چرا کار کردن بخشی ضروری از زندگی است.
کار کردن در بافتار شغل، به معنی مبادلۀ کار با پول است. اکثر مشاغل، بنیانی داوطلبانه دارند که در آن کارفرما و نیروی کار دربارۀ ماهیت کار و دستمزد پرداختی توافق می‌کنند. علت وجود چنین توافقی این است که ارزشی که کارفرما برای کارِ نیروی کار قائل است، بیشتر از مقداری است که باید به او بپردازد و نیروی کار هم متوجه است ارزشی که برای آن دستمزد قائل است بیشتر از مقدار کاری است که باید برای شغلش انجام دهد. وقتی این شرایط برآورده شدند، شغلی به وجود می‌آید و کار و پول مبادله می‌شوند.
کسب‌وکارها افراد را بدون دلیل استخدام نمی‌کنند. این کار را انجام می‌دهند چون از طریق فروش کالاها یا خدمات به مصرف کنندگان سود به دست می‌آورند و برای تولید آنچه می‌فروشند به کار نیاز است. شرکت‌ها متوجه‌اند که از هزینۀ پول برای دستمزد کارکنانشان در ازای خدمت آن کارکنان به فرایند تولید سود می‌برند و این مسئله برای موفقیت شرکت ضروری است. از همین رو، تا زمانی که درآمدهای شرکت‌ها بیشتر از مخارج‌شان باشد، به نظرشان ارزشش را دارد که کارکنانی را استخدام کنند..
این مسئله دربارۀ کارکنان هم صادق است. علیرغم ادعای سوسیالیست‌ها مبنی بر اینکه کارگران مجبور به کار می‌شوند، اکثر کارگران آزادند که با پایان دورۀ استخدامی‌شان ترک کار کنند. همچنین، آزادند اگر شرایط استخدامی برایشان ناخوشایند بود وارد شغلی نشوند. حقیقت این است که کارکنان هم هنگام پذیرش یا رد شغلی، ورودی و خروجی‌شان را در نظر می‌گیرند. ورودی دستمزدی است که به آنان پرداخت می‌شود و خروجی هم میزان کاری است که باید انجام دهند. به عبارتی، کارکنان این مسئله را در نظر می‌گیرند که دستمزدی که به آنان پرداخت می‌شود، قدرت خرید چه چیزهایی را دارد یا ندارد. اگر کارکنان مشاغلی را پیدا کنند که برای کاری که انجام می‌دهند پول کافی بپردازد و باور داشته باشند پذیرش این شغل بهترین گزینه‌شان است، پیشنهاد شغل پذیرفته خواهد شد. برعکس، اگر کارکنان بالقوه باور داشته باشند که کفۀ درآمد احتمالی‌شان از کفۀ کاری که باید انجام دهند سنگین‌تر نیست، پیشنهاد شغل را نخواهند پذیرفت.
درست است که اکثر مردم نیازمند نوعی پول برای خرید ضروریاتی هستند تا با کمک آنها زنده بمانند اما این مسئله ناقض تعیین دستمزدها در بازار آزاد یا ماهیت مشاغل نیست. تولید مقدم بر مصرف است و چیزی باید تولید شود تا بتوان آن را مصرف کرد. تمامی اقدامات آگاهانه نیازمند این ارزیابی هستند که آن فعالیت به مجموعه شرایطی بهتر از مجموعه شرایط فعلی منجر می‌شود، مجموعه شرایطی که تلاش برای فعالیت را توجیه کند. حتی اگر کسی در جزیره‌ای باشد که همۀ منابع در آن به وفور وجود داشته باشند، باز هم به تلاش نیاز است. خوردن انگورها هم نیازمند این است که فرد به محل انگورها برود، آنها را بچیند و سپس به شکل فیزیکی مصرف کند. اگر کسی پیدا نشود که باور داشته باشد انگورها به زحمتش می‌ارزند، انجام فعالیت را انتخاب نخواهد کرد.
مردم انتخاب می‌کنند در مشاغل کار کنند چون متوجه‌اند که کار کردن به سودشان است نه به این دلیل که سرکوب می‌شوند. در بازار آزاد، رابطۀ کارفرما-نیروی کار به سود هر دو طرف است و به آنان اجازه می‌دهد چیزی به دست بیاورند که بزرگ‌تر از چیزی است که از دست می‌دهند. سخت بشود شرایطی را که در آن یکی انتخاب می‌کند کار کند چون احساس می‌کند چیزی که به دست می‌آورد باارزش‌تر از کارش است، انگل‌گونه خواند. این که مردم انتخاب می‌کنند کار کنند، کیفرخواستی برای بازار آزاد نیست؛ گواهی است مبنی بر اینکه همکاری بین انسان‌ها به تولید بیشتر منجر می‌شود. {پایان}
https://t.me/yusefmasoud

شرق وحشی

20 Aug, 18:54


چرا کار می‌کنیم؟
سوهام پتیل (منتشر شده در انستیتو میزس)
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین (منتشر شده در اکوایران)
https://t.me/yusefmasoud/735

شرق وحشی

15 Aug, 18:46


چطور چپ جهانی ونزوئلایی‌ها را رها کرد
میرنا-پائولا کوروالان (منتشر شده در کاراکاس کرانیکز)
ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین (منتشر شده در اکوایران)
بخش اول: https://t.me/yusefmasoud/731
بخش دوم
*
یکی از ادعاهای اصلی چپ استعمارزدا برای حمایت از چاوز، تأکید چاوز بر حقوق بومی‌هاست. اما به‌رسمیت شناختن رسمی و حقوقی زمین‌های بومی مانع جنگل‌زدایی نشده است و تأثیر طب طلایی که دولت مادورو به راه انداخت تأثیری منفی بر جوامع بومی و بخش ونزوئلایی آمازون داشته است، تأثیری که اگر بولسونارو مسئولش بود، از نظر چپ جهانی یک رسوایی تمام عیار بود. سازمان‌های مردم نهاد متمرکز بر عدالت اجتماعی و محیط زیست گزارش‌های مفصلی دربارۀ نقض‌های حقوق بشری مانند بردگی، قاچاق انسان و قتل عام به دست سربازان و شبه‌نظامیان یا باندهای متحد رژیم مادورو منتشر کرده‌اند.
آن دسته از دانشگاهیان ونزوئلایی که مانند ماریا یوجینیا گریلت هنوز در این کشور مانده‌اند می‌گویند «ظاهراً استخراج غیرقانونی طلا را گروه به‌خصوصی از دولت ترویج می‌کند، از طریق فساد و فعالیت‌های پنهانی مقررات‌گذاری نشده -و با بحران‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور.» مورد قوس معدنی که مادورو به آن مجوز داد، در برگیرندۀ همۀ چیزهایی است که جریان استعمارزدا آنها را محکوم می‌کند: استثمار، آلودگی، مصادرۀ کالاهای عمومی برای منافع خصوصی و غیرقانونی و همچنین فساد حکومتی که از فقرا استفاده می‌کند و ثروتمندان را ثروتمندتر می‌کند و «تهدیدی وجودی» را هم متوجه گروه‌های بومی می‌کند.
وقتی حین جنگیدن برای حقوق اجتماعی‌مان در پاریس گاز اشک آور می‌خوریم، ستایش می‌شویم اما وقتی معترضان ونزوئلایی برای حقوق بشریمان اعتراض می‌کنند، عاملان امپریالیسم ایالات متحده خوانده می‌شوند. چطور می‌شود چپ بین المللی ادعا کند پشتیبان رژیمی است که از زمان پروژۀ قانون اساسی‌اش در سال 1999، حکومت نظامیان را به‌عنوان مدل پیش‌فرض خود مطرح کرده است؟ چطور می‌شود چپ بین المللی ادعا کند پشتیبان رژیمی است که تنها موضعش دربارۀ مسئلۀ فلسطین استفادۀ ابزاری از آن برای ظاهرسازی بوده است؟ جمعیت‌هایی که امروز قربانی بیماری‌های زمانی ریشه‌کن شده هستند، شباهت چشمگیری به جمعیت ونزوئلا و سقوط‌شان به بحران سلامت عمومی دارند. نبردهای مشترک جمعیت‌های سرکوب شده، بن‌مایۀ مشترک نبردهای استعمارزدایی بوده‌اند، چطور چپ بین المللی می‌تواند به حمایت از رژیمی ادامه دهد که جمعیتش را به سوی، به قول پائولا واسکز لِزاما، «وضعیتی شبیه کشوری درگیر جنگ داخلیِ ولی بدون جنگ» سوق داده است؟
چپ جهانی ادعا می‌کند حامی رژیمی است که مردمش را از منابع اولیه‌ای مانند آموزش باکیفیت و بهداشت عمومی باکیفیت محروم می‌کند و حامی جرم‌انگاری سقط جنین است؟ در حمایت از حاکمی که موافق ایجاد زندان‌هایی ویژه برای معترضان است و آن زندان‌ها را «مزارع بازآموزی» می‌نامد، هیچ انسجامی وجود ندارد. آیا چپ بین المللی چنین استانداردهای ضعیفی برای رهبری‌اش دارد که سیاست خارجی را بر امور داخلی رجحان می‌دهد؟ راهنمایی برای اقتدارگرایان: یک سخنرانی خوب در سازمان ملل متحد، بیست سال حسن نیت در پی خواهد داشت.
این پرسش‌ها مثل خوره به جان ونزوئلایی‌ها افتاده‌اند و آنها را به سوی سیاست‌های مرتجعانه می‌راند و جنبش‌هایی را به وجود می‌آورد چپ آمریکایی قادر به فهم‌شان نیست، مثلاً اینکه چرا این همه ونزوئلایی طرفدار آمریکا را دوباره عالی کنید در فلوریدا هست. چون جمعیت ونزوئلا قربانی دیگر انواع اقتدارگرایی شده است که فریادهای آنها در خلاء را همچون فرصتی سیاسی برای خودش می‌بیند. {پایان}
https://t.me/yusefmasoud