ترجمهپژوهی Telegram Posts

@HasanHashemiMinabad
@SaeideShojaei
سلام
این کانال در مورد ترجمه، زبان، ادبیات و زبان شناسی است.
قراردادن مطالب در کانال به معنای تایید یا رد آنها نیست.
@SaeideShojaei
سلام
این کانال در مورد ترجمه، زبان، ادبیات و زبان شناسی است.
قراردادن مطالب در کانال به معنای تایید یا رد آنها نیست.
4,214 Subscribers
4,964 Photos
326 Videos
Last Updated 06.03.2025 08:26
Similar Channels

8,113 Subscribers

6,076 Subscribers

4,144 Subscribers
The latest content shared by ترجمهپژوهی on Telegram
«در زندگی شخصی و خانوادگی نیز، که صحنهی واقعیتری است، آزاداندیشی او آشکارتر به چشم میخورد. نجف و فهیمه راستکار در تمام عمر از راه فرهنگ معاش کردند، نجف از راه قلم و فهیمه از راه تئاتر و بازیگری و دوبله و مانند آن. به احتمال قوی، نجف دریابندری با بازی فهیمه یا دوبلههایش در همهی کارهای او موافق نبوده است، اما، چنانکه فرزندش، سهراب، شهادت میدهد، در هیچ موردی در کارش مداخله نمیکرد.»
📚 کتاب «نجف دریابندری؛ حلوایانگشتپیچ» را از وبسایت آسو به رایگان دانلود کنید یا نسخهی چاپی آن را از وبسایت لولو سفارش دهید.
@NashrAasoo 🔺
📚 کتاب «نجف دریابندری؛ حلوایانگشتپیچ» را از وبسایت آسو به رایگان دانلود کنید یا نسخهی چاپی آن را از وبسایت لولو سفارش دهید.
@NashrAasoo 🔺
نجف دریابندری؛ حلوای انگشتپیچ🔻
📚 زندگی او پر از فرازونشیب بود: در جوانی به حزب توده پیوست؛ به زندان رفت؛ محکوم به اعدام شد؛ از اعدام رهایی یافت؛ و از همان زندان به ترجمه و نوشتن مشغول شد و تا پایان عمر از نوشتن دست نکشید. در زندگی او پدیدههای متناقض با هم بروز کردهاند. ازیکسو به فاکنر و همینگوی و ادبیات آمریکا نظر داشت و ازطرفدیگر در روزنامههای حزب توده مقاله مینوشت. خود او توضیح جالبی در این زمینه دارد: «ما تودهای مخصوصی بودیم. من گرچه بعد از انشعاب به حزب توده پیوستم، اما در واقع تودهای قبل از انشعاب بودم. بعد از انشعاب، حزب توده ماهیتش عوض شد... . ما ازلحاظ سیاسی در خط حزب توده بودیم، اما ازلحاظ فرهنگی کار خودمان را میکردیم. گذشته از این، همینگوی و امثال او جزو نویسندگان چپ آمریکا به حساب میآمدند. بعدها من متوجه شدم که به همینگوی یا فاکنر ازلحاظ سیاسی نمیشد جای خیلی مشخصی داد.» دربارهی تناقض تودهایبودن و داستان کافکایی نوشتن روزی به من گفت: «وقتی متوجه شدم که کافکا نمیخوانند، خیلی تعجب کردم و فهمیدم که من اصلاً از یک خانوادهی دیگر هستم.»او هیچگاه بهدنبال ادبیات حزبی نرفت و بعدها هم که به زندان افتاد، به ترجمهی تاریخ فلسفهی غرب پرداخت. اینها نشان از تفکر متفاوت او داشت.
📚 نویسندهبودن او تنها در مقدمهها خلاصه نمیشود. او مقالهنویس معتبری هم هست. هرگاه که قصد میکرد کتابی یا نویسندهای را به جامعه معرفی کند، حرفش و داوریاش معیار میشد. هرگاه به معرفی کتابی میپرداخت، آن کتاب مطرح میشد و نویسندهاش در میان مخاطبانْ مشهور و معتبر میشد. نقد او بر شوهر آهوخانم علیمحمد افغانی و طوبا و معنای شب شهرنوش پارسیپور سبب شهرت آنها گردید و گمان میکنم آخرین کاری که در این زمینه انجام داده نقد و معرفی اهل غرق منیرو روانیپور باشد. دریافت و ادراک او از داستان و قدرت تحلیل او در میان اصحاب قلم بیمانند است. نقد او بر سنگ صبور با عنوان «نوشتن برای نویسندهبودن» نقطهی پایانی بر کار نویسندگی چوبک گذاشت و نقد او دربارهی نمایش قلندرخونه توانایی معجزهآسای او را نهفقط در تحلیل که در نوع نگارش نشان میداد. با مهارتی از پیچوخمها بالا رفته و سپس سرازیر شده بود که حیرت خواننده را برمیانگیخت. گمان نمیکنم در تاریخ نقد تئاتر مطلبی به آن قوت و قدرت و به آن اندازه درست و شیرین نوشته شده باشد. چنین کارهایی را در زمینهی نقاشی هم از خود به یادگار گذاشته است.
📚 کتاب حاضر شامل سه گفتوگو با آقای دریابندری و یک گفتوگو دربارهی ایشان است. از آن سه گفتوگو، که بیستسی سال پیش با آقای دریابندری انجام دادهام، دو تایش، یعنی «گفتوگو دربارهی ادبیات» و «گفتوگو در باب ترجمه»، قبلاً بهصورت کامل در رسانهها چاپ شده، اما چون از زمان چاپ آنها سی سال و بیشتر گذشته است، فکر کردم بهتر است در این مجموعه بیاید و در دسترس خوانندگان قرار گیرد. گفتوگو دربارهی زندگی آقای دریابندری نیز، که در اینجا میخوانید، قبلاً بهصورت ناقص و تکههایی از آن در پارهای مطبوعات انتشار یافته، ولی صورت کامل آن هیچگاه به زیور طبع آراسته نشده و برای اولینبار در اینجا منتشر میشود. گفتوگو دربارهی آقای دریابندری با خانم سیما یاری نیز مخصوص این کتاب است و پیش از این انتشار نیافته است. من بهعنوان روزنامهنگار مقالات متعددی دربارهی آقای دریابندری نوشتهام که قصد داشتم همهی آنها را در این کتاب گرد بیاورم، اما در بازخوانی آنها احساس کردم چاپ دوبارهی آنها تکراری خواهد بود و خواننده مغبون خواهد شد. بنابراین، از آوردن آنها خودداری کردم. تنها یک گزارش را با عنوان «در محفل جمعههای نجف»، که مطالب تازه و غیرتکراری داشت، برای چاپ در این کتاب مناسب یافتم.
@NashrAasoo 💭
📚 زندگی او پر از فرازونشیب بود: در جوانی به حزب توده پیوست؛ به زندان رفت؛ محکوم به اعدام شد؛ از اعدام رهایی یافت؛ و از همان زندان به ترجمه و نوشتن مشغول شد و تا پایان عمر از نوشتن دست نکشید. در زندگی او پدیدههای متناقض با هم بروز کردهاند. ازیکسو به فاکنر و همینگوی و ادبیات آمریکا نظر داشت و ازطرفدیگر در روزنامههای حزب توده مقاله مینوشت. خود او توضیح جالبی در این زمینه دارد: «ما تودهای مخصوصی بودیم. من گرچه بعد از انشعاب به حزب توده پیوستم، اما در واقع تودهای قبل از انشعاب بودم. بعد از انشعاب، حزب توده ماهیتش عوض شد... . ما ازلحاظ سیاسی در خط حزب توده بودیم، اما ازلحاظ فرهنگی کار خودمان را میکردیم. گذشته از این، همینگوی و امثال او جزو نویسندگان چپ آمریکا به حساب میآمدند. بعدها من متوجه شدم که به همینگوی یا فاکنر ازلحاظ سیاسی نمیشد جای خیلی مشخصی داد.» دربارهی تناقض تودهایبودن و داستان کافکایی نوشتن روزی به من گفت: «وقتی متوجه شدم که کافکا نمیخوانند، خیلی تعجب کردم و فهمیدم که من اصلاً از یک خانوادهی دیگر هستم.»او هیچگاه بهدنبال ادبیات حزبی نرفت و بعدها هم که به زندان افتاد، به ترجمهی تاریخ فلسفهی غرب پرداخت. اینها نشان از تفکر متفاوت او داشت.
📚 نویسندهبودن او تنها در مقدمهها خلاصه نمیشود. او مقالهنویس معتبری هم هست. هرگاه که قصد میکرد کتابی یا نویسندهای را به جامعه معرفی کند، حرفش و داوریاش معیار میشد. هرگاه به معرفی کتابی میپرداخت، آن کتاب مطرح میشد و نویسندهاش در میان مخاطبانْ مشهور و معتبر میشد. نقد او بر شوهر آهوخانم علیمحمد افغانی و طوبا و معنای شب شهرنوش پارسیپور سبب شهرت آنها گردید و گمان میکنم آخرین کاری که در این زمینه انجام داده نقد و معرفی اهل غرق منیرو روانیپور باشد. دریافت و ادراک او از داستان و قدرت تحلیل او در میان اصحاب قلم بیمانند است. نقد او بر سنگ صبور با عنوان «نوشتن برای نویسندهبودن» نقطهی پایانی بر کار نویسندگی چوبک گذاشت و نقد او دربارهی نمایش قلندرخونه توانایی معجزهآسای او را نهفقط در تحلیل که در نوع نگارش نشان میداد. با مهارتی از پیچوخمها بالا رفته و سپس سرازیر شده بود که حیرت خواننده را برمیانگیخت. گمان نمیکنم در تاریخ نقد تئاتر مطلبی به آن قوت و قدرت و به آن اندازه درست و شیرین نوشته شده باشد. چنین کارهایی را در زمینهی نقاشی هم از خود به یادگار گذاشته است.
📚 کتاب حاضر شامل سه گفتوگو با آقای دریابندری و یک گفتوگو دربارهی ایشان است. از آن سه گفتوگو، که بیستسی سال پیش با آقای دریابندری انجام دادهام، دو تایش، یعنی «گفتوگو دربارهی ادبیات» و «گفتوگو در باب ترجمه»، قبلاً بهصورت کامل در رسانهها چاپ شده، اما چون از زمان چاپ آنها سی سال و بیشتر گذشته است، فکر کردم بهتر است در این مجموعه بیاید و در دسترس خوانندگان قرار گیرد. گفتوگو دربارهی زندگی آقای دریابندری نیز، که در اینجا میخوانید، قبلاً بهصورت ناقص و تکههایی از آن در پارهای مطبوعات انتشار یافته، ولی صورت کامل آن هیچگاه به زیور طبع آراسته نشده و برای اولینبار در اینجا منتشر میشود. گفتوگو دربارهی آقای دریابندری با خانم سیما یاری نیز مخصوص این کتاب است و پیش از این انتشار نیافته است. من بهعنوان روزنامهنگار مقالات متعددی دربارهی آقای دریابندری نوشتهام که قصد داشتم همهی آنها را در این کتاب گرد بیاورم، اما در بازخوانی آنها احساس کردم چاپ دوبارهی آنها تکراری خواهد بود و خواننده مغبون خواهد شد. بنابراین، از آوردن آنها خودداری کردم. تنها یک گزارش را با عنوان «در محفل جمعههای نجف»، که مطالب تازه و غیرتکراری داشت، برای چاپ در این کتاب مناسب یافتم.
@NashrAasoo 💭
دسترسی به بیش از یکمیلیون جلد کتاب، نشریه و انواع متنوع دیگری از منابع پژوهشی در کتابخانهٔ دِبا برای عموم مهیا شد.
🔹پس از گشایش قرائتخانهٔ عمومی کتابخانهٔ مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی در مهرماه ۱۴۰۲، اینک با راهاندازی سامانهٔ آنلاین عضویت کتابخانه، کلیه استادان، دانشجویان و فارغالتحصیلان تمامی رشتهها در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد، دکترا و معادل آن میتوانند با ثبتنام در سامانهٔ مذکور به نشانی lib-membership.cgie.org.ir کارت عضویت سالیانه دریافت کرده و به تمامی منابع کاغذی و الکترونیکی کتابخانه دسترسی داشته باشند.
@cgie_org_ir
🔹پس از گشایش قرائتخانهٔ عمومی کتابخانهٔ مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی در مهرماه ۱۴۰۲، اینک با راهاندازی سامانهٔ آنلاین عضویت کتابخانه، کلیه استادان، دانشجویان و فارغالتحصیلان تمامی رشتهها در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد، دکترا و معادل آن میتوانند با ثبتنام در سامانهٔ مذکور به نشانی lib-membership.cgie.org.ir کارت عضویت سالیانه دریافت کرده و به تمامی منابع کاغذی و الکترونیکی کتابخانه دسترسی داشته باشند.
@cgie_org_ir
یادداشتبرداری را از سال ۶۴ به توصیه و راهنمایی استاد گرامی، خانم دکتر فرحزاد، شروع کردم. در طول سالیان یادداشتهای زیادی نوشتهام که در کارهایم از آنها استفاده میبرم و به استادم درودها میفرستم. دو هفته است که دارم آنها را دستهبندی میکنم. یادداشت پیوست را دیدم و یاد گذشتهها کردم و اکنون حقشناسی مجدد از خانم دکتر فرحزاد کمافیالسابق بر زبام جاری است. شاد و تندرست باد این استاد و دیگر استادان خوبخوبم.
حسن هاشمی میناباد
حسن هاشمی میناباد
معنا: گمشدۀ مترجم
سخنران: دکتر علی خزاعیفر، سردبیر مجلۀ مترجم
در ترجمه هدف اصلی انتقال معنا است، نه انتقال فرم. اگر سخنی از انتقال فرم در ترجمه میگویند این موضوع، فرع بر انتقال معنی است. سخنرانی «معنا:گمشدۀ مترجم» تاملی است در باب اهمیت معنا از دیدگاه مترجم. هدف این سخنرانی ارائۀ رویکردی به معنا است که به کار مترجم بیاید، یعنی در کشف و انتقال دقیق معنا به مترجم یاری برساند. این رویکرد بر دو مفهوم «رابطۀ معنایی» و «معنی مترجم» استوار است. اهمیت این دو مفهوم و نتایج آن برای کشف و انتقال دقیق معنا با ذکر مثالهایی روشن خواهد شد.
مدیر جلسه: حسن هاشمی میناباد
زمان: پنجشنبه دوم اسفند 1403، ساعت ۱۷ تا۱۹
لینک شرکت در نشست:
https://roomeet.ir/join/guest/room?id=PeXKW
شرکت در جلسه برای عموم علاقمندان آزاد و رایگان است.
سخنران: دکتر علی خزاعیفر، سردبیر مجلۀ مترجم
در ترجمه هدف اصلی انتقال معنا است، نه انتقال فرم. اگر سخنی از انتقال فرم در ترجمه میگویند این موضوع، فرع بر انتقال معنی است. سخنرانی «معنا:گمشدۀ مترجم» تاملی است در باب اهمیت معنا از دیدگاه مترجم. هدف این سخنرانی ارائۀ رویکردی به معنا است که به کار مترجم بیاید، یعنی در کشف و انتقال دقیق معنا به مترجم یاری برساند. این رویکرد بر دو مفهوم «رابطۀ معنایی» و «معنی مترجم» استوار است. اهمیت این دو مفهوم و نتایج آن برای کشف و انتقال دقیق معنا با ذکر مثالهایی روشن خواهد شد.
مدیر جلسه: حسن هاشمی میناباد
زمان: پنجشنبه دوم اسفند 1403، ساعت ۱۷ تا۱۹
لینک شرکت در نشست:
https://roomeet.ir/join/guest/room?id=PeXKW
شرکت در جلسه برای عموم علاقمندان آزاد و رایگان است.
😂
علی هدیهلو در جوابش این شعر رو گفته:
ای build کرده کاخ بلند سکندری
ای داده job offer به لر و ترک و بندری
قلب مرا به غمزه اگر Buy میکنی
دیگر به کس Borrow ندهم چون تو میخری
جانم digitalize شد، analog ام کجاست؟
«آنِ تو ام» سوی analyse ام چه میبری؟
حرف bitter زدی ز لبان sugar دلا
قند دَری کلافه شد از این دریوری
علی هدیهلو در جوابش این شعر رو گفته:
ای build کرده کاخ بلند سکندری
ای داده job offer به لر و ترک و بندری
قلب مرا به غمزه اگر Buy میکنی
دیگر به کس Borrow ندهم چون تو میخری
جانم digitalize شد، analog ام کجاست؟
«آنِ تو ام» سوی analyse ام چه میبری؟
حرف bitter زدی ز لبان sugar دلا
قند دَری کلافه شد از این دریوری
ترجمهٔ فارسی چهار انجیل
دستنویس به نشانی Persian Manuscript M103 کتابخانهٔ کنگرهٔ آمریکا، نستعلیق، بی کا، بی تا (ظ ق ۱۳ هق)، ۱۳۶گ، ۱۷س.
@n_kh_f_j
معرّفی؛
ترجمهٔ فارسی چهار انجیل متّی (۱پ)، مرقّص (۴۰پ)، لوقا (۶۵ر) و یوحنّا (۱۰۶پ) است. این ترجمه چندان کهن نمینماید امّا با ترجمههای چاپی رایج مانند ترجمهٔ هنری مارتین و تحریر فاضلخان همدانی و ترجمههای قدیمتر مانند ترجمهٔ خاتونآبادی تفاوت دارد.
@n_kh_f_j
دستنویس به نشانی Persian Manuscript M103 کتابخانهٔ کنگرهٔ آمریکا، نستعلیق، بی کا، بی تا (ظ ق ۱۳ هق)، ۱۳۶گ، ۱۷س.
@n_kh_f_j
معرّفی؛
ترجمهٔ فارسی چهار انجیل متّی (۱پ)، مرقّص (۴۰پ)، لوقا (۶۵ر) و یوحنّا (۱۰۶پ) است. این ترجمه چندان کهن نمینماید امّا با ترجمههای چاپی رایج مانند ترجمهٔ هنری مارتین و تحریر فاضلخان همدانی و ترجمههای قدیمتر مانند ترجمهٔ خاتونآبادی تفاوت دارد.
@n_kh_f_j
سرگذشت حاجیبابای اصفهانی، ترجمۀ میرزاحبیب اصفهانی
دستنویس شمارهٔ Fy 266 کتابخانهٔ دانشگاه استانبول، نستعلیق، کاتب میرزاحبیب اصفهانی (مترجم)، بی تا (ق ۱۳ هق)، ۲۳۸گ، ۱۹س.
@n_kh_f_j
معرّفی:
سرگذشت حاجیبابای اصفهانی كتابی منتشر شده در سال ۱۸۲۴ میلادی در لندن است كه به انتقاد از آداب و رسوم ایرانیان میپردازد.
نویسندهٔ کتاب جیمز موریه مأمور سیاسی دولت انگلستان در دوران سلطنت فتحعلیشاه است. وی در مقدّمهٔ کتاب نوشته که این کتاب شرح زندگی فردی است که به دست او سپرده شده و او تنها آن را به انگلیسی ترجمه کردهاست، امّا اعتقاد بر آن است که نویسندهٔ این رمان خود اوست.
رمان شرح احوالات دلّاکزادهٔ ادبآموختهای است از اهالی اصفهان که در جوانی به خدمت یک تاجر ترک در آمده و پس از ماجراهایی طولانی به دربار قاجار راه مییابد و گزارشی از فساد اداری و شرایط اجتماعی این دوره به دست میدهد. موریه چهار سال بعد کتاب دیگری ذیل عنوان حاجی بابا در لندن را منتشر ساخت که قسمت دوم این کتاب است.
@n_kh_f_j
دستنویس شمارهٔ Fy 266 کتابخانهٔ دانشگاه استانبول، نستعلیق، کاتب میرزاحبیب اصفهانی (مترجم)، بی تا (ق ۱۳ هق)، ۲۳۸گ، ۱۹س.
@n_kh_f_j
معرّفی:
سرگذشت حاجیبابای اصفهانی كتابی منتشر شده در سال ۱۸۲۴ میلادی در لندن است كه به انتقاد از آداب و رسوم ایرانیان میپردازد.
نویسندهٔ کتاب جیمز موریه مأمور سیاسی دولت انگلستان در دوران سلطنت فتحعلیشاه است. وی در مقدّمهٔ کتاب نوشته که این کتاب شرح زندگی فردی است که به دست او سپرده شده و او تنها آن را به انگلیسی ترجمه کردهاست، امّا اعتقاد بر آن است که نویسندهٔ این رمان خود اوست.
رمان شرح احوالات دلّاکزادهٔ ادبآموختهای است از اهالی اصفهان که در جوانی به خدمت یک تاجر ترک در آمده و پس از ماجراهایی طولانی به دربار قاجار راه مییابد و گزارشی از فساد اداری و شرایط اجتماعی این دوره به دست میدهد. موریه چهار سال بعد کتاب دیگری ذیل عنوان حاجی بابا در لندن را منتشر ساخت که قسمت دوم این کتاب است.
@n_kh_f_j