✍ #فرامرز_رحمانی از کهگیلویه و بویراحمد
من سال های ۸۲ تا ۸۴ در مناطق دورافتاده کهگیلویه سرباز معلم بودم. چون خودم بچه شهر بودم فارسلُری ( لریِ به شدت آمیخته با فارسی)؛حرف میزدم. در روستا متوجه شدم که چه واژه های اصیلی در لری هست که ما در شهر به کار نمیبریم .
مثلا توی صف نونوایی میگفتیم:مو وه تو جلوتروم
در روستا میگفتند
#مو_نهی_تنوم
که #نها همون جلو و پیش قدم بودن است.
در شهر میگفتیم تو پشت سر مونی
در روستا میگفتند تو #دیندی dindei منی که #دیندا همون پشت سر است.
در شهر: آقا گشتاسب
در روستا : #کا_گوشتاس
در شهر: عصا
در روستا #کلاگ
در شهر: جرقه
در روستا: #چرنگ chereng
در شهر: دور زدن
در روستا #قر_و_پیت_کردن
Ghero pit kerdan
در شهر میگفتیم نسل دایناسور منقرض وابیه.
در روستا نسل دایناسور #وسسه.
Vasese
و صدها نمونه دیگر......
ناگهان به خود آمدم که نکند لری خودش یک زبان جدا باشد.
رفته رفته به این نتیجه رسیدم که هست؛ زبانی جدا با قابلیت هایی منحصر به فرد.
خدا قوتتون بده.
https://t.me/thelurishacademy