به مانند می ای و سر گرانی ...
نه جام هستی ، شرابِ ارغوانی ،
چه خوانم من تورا ای شاه خوبان ...
فزون از هر چه میدانم تو انی ،
چگونه چشم ، از چشمت ببندم ؟
که بر چشم و دلم گوهر فشانی،
هزاران نکته ای ، صدها سوالی ..
به صد پرده نشان از جان وجانی ،
ز نورت نور مه را ... شرم آید ...
به دارالعشق ... صد ها اسمانی ،
کمالت بی مثالست ، چون بگویم ؟
جمالت دلبر است و دلستانی ،
چه رونق داده ای بر باغ وگلشن ؟
که توصیفش نگنجد بر زبانی ،
شراب عشقی وُ ، جامی وُ باده ...
قسم بر جان تو ، خوشتر ز جانی ،
عجب شوری ، عجب نوری ، الهی ...
عجب شیرینی وُ ، شیرین دهانی ،
چه عشقی بر دل #راحم نهادی ...
زهر سویی به سویت میکشانی ،
#راحم_تبریزی
دعوتید به _👇👇👇👇
@khazan_rahem